جلسه با مسئول خدمات کشاورزی
به درخواست آقای مهندس برزگر مسئول خدمات کشاورزی بن جلسه ای در تاریخ 4/3/88 ساعت 9 صبح با حضور آقایان: برزگر ، خبازی، مسعود شاهسون، کریم شاهسون، عبدالمحمد ( منوچهر ) عرب و محمدعلی شاهسون در محل دفتر دهیاری مارکده تشکیل شد.
آقای برزگر هدف از این دعوت و نشست را نخست آشنایی با مسئولن روستا و سپس شنیدن مشکلات مرتبط با کشاورزی شمرد و گفت حال که آشنایی انجام شد آماده شنیدن نظرات هستم.
اعضا شورای اسلامی مسائل زیر را مطرح و خواستار کمک به حل مشکل شدند. کوشش گردد یکی از مشکلات مردم مارکده که کمبود زمین مسکونی است به سازمان جهاد کشاورزی درست انتقال داده شود تا با ضمیمه شدن دو هکتار از زمین های کشاورزی قریه به طرح هادی روستا موافقت گردد. شورای اسلامی طی دو سه سال گذشته با نامه نگاری موافقت مدیریت کشاورزی شهرستان شهرکرد را مبنی بر آسفالت جاده بین روستا و طرح های کشاورزی گرفته است ولی از آن جایی که اعلام شده 70 درصد هزینه را کشاورزان باید تقبل نمایند و 30 درصد را اداره جهاد کشاورزی. به همین خاطر به علت بالا بودن هزینه سهم کشاورزان قابل اجرا نیست تقاضای ما این هست که کوشش گردد راهی بیابیم که 70 و 30 درصد را جابجا کنیم تا بتوانیم جاده را آسفالت کنیم. تقاضای دیگر مردم این هست که در طول زمستان که فصل بیکاری است سازمان جهاد کشاورزی کلاس های آموزشی پیرامون مسائل کشاورزی از جمله کشت گل خانه ای دایر گردد.
آقای عبدالمحمد عرب مشکل افزایش هزینه های پس کرایه کود های شیمیایی را مطرح نمود که قرار گردید پیگیری شود که 3 درصد سود کود های شیمیایی که بدون زحمت به جیب تعاونی های مادر می رود به تعاونی های توزیع کننده برگردانده شود و نیز در جلسه ای با تعزیرات چانه زنی شود تا 200 تومان هزینه پس کرایه افزایش یابد.
آنگاه آقای مهندس برزگر تقاضا نمود شورای اسلامی مشکلات کشاورزان را در اسرع وقت به خدمات گزارش نماید و به کسانی که غیر مجاز اقدام به ساخت و ساز در زمین های کشاورزی می کنند هم اطلاع داده شود که کمیته قلع و قمع ساختمان غیر مجاز در بخش سامان در حال شکل گیری است.
سپس مهندس رنجبر گفت: قرار است یک بانک اطلاعاتی از کشاورزی منطقه در خدمات کشاورزی فراهم آوریم لذا ماموران ما در چند روز آینده به مارکده می آیند از شورای اسلامی تقاضا می گردد محلی را برای ماموران ما فراهم و به مردم هم اطلاع داده شود تا با ماموران ما همکاری لازم را بنمایند و اطلاعات خواسته شده را ارائه دهند.
در پایان مهندس برزگر از اعضا شورای اسلامی تقاضا نمود که برای جمع آوری اطلاعات کلی برای هر طرح باغداری یک فرم تکمیل گردد که در آن نام طرح، نوع مالکیت، منبع آب مزرعه، شماره مجوز آب، مقدار برداشت آب مجاز، نام سردانگ های طرح ثبت و به خدمات کشاورزی تحویل گردد.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
جلسه نگین با شورا و دام داران
به درخواست مدیرعامل شرکت تعاونی توسعه روستایی نگین، جلسه ای در تاریخ 13/3/88 ساعت 22 با حضور آقایان: مسعود شاهسون، محمدعلی شاهسون و محمد عرب اعضا شورا، محمود عرب مدیر عامل نگین، جهانگیر شاهسون رئیس هیات مدیره نگین، مسیب شاهسون و امرالله شاهسون فرزندان عبدالله به عنوان دامدار و نمایندگان دامدار، در محل دفتر دهیاری تشکیل شد. هدف از این دعوت و نشست کسب توافق دام دار بر تکمیل فرم کسر دام به درخواست اداره کل منابع طبیعی استان به منظور واگذاری زمین مورد درخواست به تعاونی نگین.
آقای محمود عرب گفت: بیش از یک سال است که تعاونی نگین شکل گرفته و در این مدت دنبال کارهای اداری بوده ام تا پرونده مان به این مرحله رسیده که باید دام داران روستا در دفترخانه حاضر و تعداد 30 راس دام از تعداد کل دام های خود کسر نمایند. با توجه به شناختی که از جو اجتماعی روستا بر علیه تصرف و تصاحب صحرای مارکده توسط فرزندان عبدالله شاهسون دارم اعضا شورا نمی توانند چنین تقاضایی را از مردم بنمایند چون باید حد اقل 30 نفر از مردم روستا حاضر شوند در دفتر خانه فرم را تکمیل و امضا نمایند هیچ یک از مردم حاضر به چنین کاری نمی شوند. می ماند این که شما فرزندان عبدالله شاهسون چنین اقدامی را بکنید و من توصیه می کنم بخاطر کاستن از شدت حساسیت و خشم و نارضایتی مردم و نیز بخاطر شادی روح پدرتان و بخاطر این که کار طرح عمومی نگین متوقف نشود که خودتان هم شریک هستید حتما موافقت نمایید. چون خودتان فرزندان و نوادگان عبدالله شاهسون حد اقل 50 نفر عضو هستید یعنی از این جیب تان به آن جیب می گذارید. از نظر من به صلاح و نفع شخصی و اجتماعی شما هست که با این پیشنهاد موافقت نمایید. و اگر موافقت نکنید اداره کل منابع طبیعی برای 30 راس دام، مبلغ 6 میلیون تومان از ما، یعنی از مردم، می گیرد و خود راسا اقدام به کسر دام می نماید و آن 6 میلیون تومان را به شما می پردازد اگر به این مرحله برسیم موقعیت اجتماعی شما در مارکده نا خوشایندخواهد بود از آنجایی که شما می خواهید در مارکده و با مردم مارکده زندگی کنید فرزندان تان با بچه های مردم در جامعه روستا رشد کنند به صلاح شما هست که نگذارید به این مرحله پرداخت پول برسد که موجب خشم مردم گردد. چون مردم این گونه می اندیشند که صحرا مال آن ها است و شما صحرا و زمین مردم را اشغال کرده اید. بیایید با نگین همکاری کنید و فرم کسر دام را امضا کنید تا این حساسیت و خشم کمرنگ گردد و موقعیت اجتماعی تان بهتر و مردم با دید بهتری بهتان بنگرند.
آقایان مسیب و امرالله شاهسون در مجموع این پاسخ ها را دادند: ما به هیچ وچه از دام های مان کم نمی کنیم. شما که چیز هایی برای ما نوشته اید و به در و دیوار زده اید و مردم جور دیگری به ما می نگرند. چرا پسر من که پول برای نگین ریخته مدارکش را نمی دهید؟ نگین دیگر مال مارکده ای ها نیست. همه فروخته و با پولش به مکه رفته اند. چرا ما از تعداد دام های مان کم کنیم برای غریبه ها؟ ما تحت هیچ شرایطی از دام های مان کم نمی کنیم. چرا شورا دام آن هایی که نگینن شان را فروخته اند کسر نمی کند؟ ما 5 راس دام کم می کنیم و شورا 25 راس کم کند. شما که می خواهید طرح گلستان اجرا کنید و همه ی زمین را از ما بگیرید. حتا سهام گلستنان شان را هم مردم فروخته اند. ما فقط می توانیم 5 راس کم کنیم این 5 راس را از سهم خود ما دو نفرکه این جا هستیم کسر می کنیم و الا دیگر برادر و خواهران مان هیچ گاه راضی به کسر دام نمی شوند. مثلا برادرمان محمد حتا یک دام هم کسر نمی کند. برای هر دام 265 هزار تومان پول ازتان می گیرند نه 200 هزار تومان.
آقای جهانگیر شاهسون گفت: اعضا شورای ما بی عرضه اند اگر بی عرضه نبودند باید قبل از شصتم که گله شما در صحرا می چرد گزارش کند شما در سال فقط سه ماه حق چرا دارید. شورا باید تعداد زیادی دام های تان را گزارش کند. باید دام های محمد را از صحرا بیرون کند. شورا باید برود 300 راس دام بیاورد و از صاحب دام اجاره بگیرد تا ببینیم دیگر علفی می ماند که شما بچرانید اگر شورای ما بی عرضه نبود حالا شما اینجا جواب سر بتالا نمی دادید
محمود عرب گفت: افرادی که سهم نگین شان را فروخته اند تعدادشان آن قدر زیاد که شما فکر می کنید نیست خوب یکی از فروشندگان طرح نگین برادر خودتان بوده که دو سهم فروخت و 4 میلیون تومان پول گرفت سهم نگین حق مردم است هرکس حق دارد سهم خود را بفروشد به هر صورت به خاطر نگین پول کلانی توی روستا آمده. با این وصف شما بخاطر مردم مارکده فرم کسر دام را امضا کنید. به این دلیل مدارک نگین پسرت را نمی دهیم که تو هنوز مبلغ 30 هزار تومان بقیه عضویتت را نپرداخته ای.
برادران دام دار گفتند: شورا حق ندارد و نمی تواند دام به صحرا بیاورد چون دام های برادرمان محمد شاهسون به عنوان یک مارکده ای در سهم شورا دام هایش را می چراند. ما تا شصتم دام های مان را در زمین طرح وحدت می چرانیم و به مرتع دام نمی آوریم. در این زمین مجاز به چرا هستیم. در نهایت ما به تعداد دام های مان و شورا هم به تعداد دام هایش کسر کند.
اعضا شورا گفتند ما اگر بخواهیم از تعداد دام های روستا کسر کنیم ناگزیر باید همه ی مردم را جمع کنیم موضوع را با مردم در میان بگذاریم با توجه به جو خشم آلودی که بخاطر تصرف صحرا در مردم هست جو بر علیه شما فرزندان عبدالله شاهسون متشنج تر می شود و ما را هم هو خواهند کرد و کسی هم حاضر به کسر دام نمی شود بنابر این بهترین راه این هست که شما فرزندان عبدالله شاهسون حاضر شوید از تعداد دام های تان کسر گردد. به شما برادران دام دار توصیه می کنیم روی درخواست آقای محمود عرب بیندیشند و عمل نمایند.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
نماینده مجلس در مارکده
روز دوشنبه 11/3/88 ساعت 30/11 آقای مهندس ترابی نماینده شهرکرد در مجلس با تنی چند از همراهان به محل مارکده آمد. جمعی از مردم مارکده در محل مسجد در جلسه ای با نماینده حضور یافتند. آقای محمد عرب عضو شورا گوشه هایی از مشکلات را به سمع رساند و آقای ترابی قول همکاری و مساعدت دادند. یکی از حاضران در جلسه پیرامون مسائل روز کشور پرسش نمود که پاسخ لازم داده شد. در پایان جلسه مردم از حضور آقای مهندس ترابی در مارکده تقدیر و تشکر نمودند.
گزارش از: اسدالله عرب مارکده
شخصیت هیجانی و نمایشی
اختلال شخصیتی ی « هیجانی نمایشی » بیشتر یک اختلال شخصیتی زنانه است. نقطه مقابل این اختلال شخصیتی، خود شیفتگی است که بیشتر یک اختلال روانی مردانه است. تمام هم و غم آدم هیجانی و نمایشی این است که، مردم به او توجه کنند، او مرکز توجه باشد، مردم از خوبی های او تعریف کنند، از داشته ها، بوده ها، جذابیت ها و توجه هایی که به او می شود حرف بزنند.
ریشه شکل گیری شخصیت هیجانی نمایشی در کودکی است. کودک انسانی موجودی ضعیف و سخت نیازمند به این جهان می آید و بعدا می بیند از طریق ارتباط با دیگران است که می تواند نیاز های خود را تامین و لذت لازم را ببرد. اگر این برآوردن نیازها کافی نباشد و کودک هنوز احساس نیاز کند دست به کارهایی می زند تا توجه ها را به خود جلب نماید مانند جیغ زدن، لبخند زدن، گریه کردن. با تکرار و تداوم این رفتارها، کودک شرطی می شود. یعنی می آموزد اطرافیان، خود به خود به او توجه نمی کنند، بلکه او باید دست به مانور بزند تا توجه لازم را بگیرد. کودک نیاز به توجه اطرافیان دارد می خواهد توجه بگیرد تا لذت ببرد این توجه باید همراه با مهر و محبت باشد.
اگر پدر و مادر ها دقت کرده باشند، کودک در سن 3-4-5 سالکی به یک مرحله خود مداری می رسد، یعنی فکر می کند پدر و مادر و حتا جهان بخاطر او بوجود آمده است، فکر می کند باید همه چیز در خدمت او باید باشد.
ریشه شکل گیری شخصیت هیجانی نمایشی در دو چیز نهفته است. یا نبود مهر، محبت و توجه کافی در دوران کودکی در خانواده است در این حالت شخصیت کودک چون محبت لازم را نگرفته شخصیتش آسیب دیده است و در طول دوران زندگی و عمر، احساس نیازمندی به توجه، مهر و محبت دیگران می داند.
شکل دیگر ایجاد شخصیت هیجانی نمایشی توجه و محبت بیش از حد و اندازه است. کودک از این رابطه سوء استفاده می کند و رابطه بین انسان ها را بازی می پندارد. در چنین خانواده هایی بچه ها را نمایشی بار می آورند. بچه را در وسط می گذارند از او می خواهند که این یا آن لباس را بپوشد، بغل این و آن برود، این یا آن حرف را بزند، می گویند؛ شعر بخوان، برامان برقص تا برایت دست بزنیم و وقتی که خواند و رقصید بیش از اندازه او را تشویق می کنند، بی اندازه و بدون حساب و کتاب امکانات برای او فراهم می نمایند. در چنین محیط و خانواده ای بچه یک نوعی حالت خود شیفتگی به خود می گیرد، یک حالت داشتن امتیاز برتری به خود می گیرد فکر می کند مرکز خلقت است فکر می کند همه باید در خدمت او باشند و اگر این روش های اغراق گونه تداوم داشته باشد بچه کم کم باورمند می شود که همه باید به او توجه کنند و او به توجه دیگران اعتیاد پیدا می کند آنگاه به گونه ای رفتار می کند، حرف می زند، لباس می پوشد تا توجه همه را به خود جلب کند و این می شود جزئی از شخصیت او. چنین دختری در سن بالاتر، با طنازی می کوشد توجه جنس مخالف را به خود جلب کند. ریشه خود نمایی و بروز مانورهای زنانه از طریق آرایش های غلیظ و شدید و لباس پوشیدن و ادا و اطوار های رفتاری هنگام برخورد با دیگران را می توان در دوران کودکی جستجو کرد.
دختر بچه در بین سه تا 8 سالگی سخت نیازمند داشتن مادر و رابطه تنگاتنگ با مادر است. بچه در این مرحله از زندگی دوست دارد مادر در زندگی اش نقش مهمی ایفا نماید، رابطه مادر و دختر زیاد باشد. حال اگر مادری نا مهربان بود و نتوانست آن صمیمیت لازم را با دختر ایجاد کند، یا مادری بود بجای مهربانی، کنترل کننده و تنبیه کننده، یا مادری بود که همیشه بیمار بود و نتوانست نقش خود را ایفا نماید، اگر در چنین خانواده ای پدر آدمی باشد دانا، آگاه، مهربان و پاداش دهنده، دختر بچه توجه هایی که باید از مادر می گرفت از پدر خواهد گرفت، محبت و عشق پدر را می گیرد. این توجه گرفتن از پدر زمینه ای را فراهم می آورد که در دختر بچه میل به مرکز توجه بودن تقویت می شود.
آدم هیجانی نمایشی در ذهن خود دنیایی ساخته و با توجه دیگران نفس می کشد با توجه دیگران زنده است، برای گرفتن توجه از دیگران لباس فانتزی می پوشد، آرایش های غلیظ می کند، زیورآلات به خود آویزان می کند، با حرف زدن و رفتار نمایشی از دیگران درخواست دارد که به من نگاه کنید، به من توجه داشته باشید، اگر از دیگران توجه نبیند، دنیا به سرش خراب می شود، دچار یک توهم می شود، واقعیت ها را از دست خواهد داد و با خود می گوید من بی ارزشم، کسی مرا نمی خواهد، من آدم نیستم، من آشغالم، من خوب نیستم، حتما عیبی در من هست که مرا نمی خواهند. در ذهن، یک خود خوری بوجود می آورد و مرتب خود را سرزنش می کند که، مثلا، در فلان مجلس عروسی یا مهمانی دیگران به او توجهی زیاد نکردند. اگر آدم هیجانی نمایشی می توانست قدری واقعیت ها را درک کند، در می یافت که، همه خود را تیپ و شیک کرده و آمده اند مهمانی، تا خود را نشان دهند و با زبان بی زبانی بگویند؛ آهای مردم؛ تعداد النگو های مرا ببینید، گوشواره های مرا نظاره کنید، گردن بند و سینه ریز طلای مرا بنگرید، لباس های زیبا و گران قیمت مرا نگاه کنید، به تعریف های من از داشته ها و بوده هایم گوش کنید. اگر نیک بنگریم کمتر کسی به مهمانی می آید که فقط مردم را دید بزند، همه می خواهند خود را نشان دهند. اگر آدم نمایشی از خود بپرسد؛ من که دوست دارم مردم به من توجه کنند؟ من چه مقدار به دیگران توجه دارم؟ آنگاه خواهد دید که به هیچکس توجه ندارد. خانمی از همسران قدری ثروتمند روستا در جمع زنانه ای گفته: دیگ آش پشت پای ما از روی اجاق پایین نمی آید، یعنی مردم بدانید که ما مهم هستیم، چون سفرهای زیادی می رویم.
اگر کمی خِردمان را بکار بیندازیم، خواهیم دید، توجه دیگران برای ما چندان هم مفید نیست، نه تنها دردی ازدرد های ما را بر طرف نمی کند، بلکه رنجی هم بر مشکلات ما خواهد افزود. برای مثال: فرض کنیم منِ زن، یا دختر آرایش کرده و زیور آلات به خود آویزان نموده، در جمعی حاضر شدم و مورد توجه یک یا چند پسر و مرد هم قرار گرفتم، حال آن پسر یا مرد می کوشد به به و چه چهی بگوید و قربان صدقه ای برود. خوب این که بد هست و برای هیچ زنی خوشایند نیست. و هیچ زنی نمی خواهد چنین اتفاقی برایش بیفتد و ناراحت هم می گردد. اگر زن و یا دختری چنین بخواهد؟ بی گمان شخصیت سالمی نخواهد داشت. پس می بینیم توجه دیگران چندان هم مفید به حال زنان نیست.
حال اگر خانمی بگوید فقط می خواهم توجه ها را بگیرم ولی اصلا برقراری رابطه ای را دوست ندارم باید بداند رفتار و حرکات او یک حسرت در دل جوانان می کارد و باعث بیماری آسیب روانی دیگران می گردد این یک رفتار بیمار گونه است یک اندیشه زیان بار است این نیاز توجه دیگران به خود، یک بیماری و اختلال شخصیتی است.
خانم نمایشی اگر لباسی گران قیمت بپوشد، بهترین آرایش را کرده باشد و زیور آلات گران قیمت هم به خود آویزان کرده باشد و کسی به او نگوید به! چقدر زیبا شده ای؟ و ستایش نشنود برایش ارزشمند نیست. ولی اگر پیراهن چیت پوشیده باشد و چهار نفر به او به به و چه چه بگویند، برایش ارزشمند است. چرا؟ چون خودش ملاک و معیار و میزان ندارد، ملاک و معیار و میزان آدم هیجانی نمایشی دیگران اند خوش آمدن دیگران است تعریف های دیگران است و این یک گرفتاری و بیماری شخصیتی است که من برای خودم ارزشی نداشته باشم اهمیتی نداشته باشم از خود عقیده و باوری نداشته باشم نظری نداشته باشم. وابستگی آدم نمایشی به نظر دیگران در همه ی جنبه های زندگی اش است مثلا اگر دیگران گفتند شوهرت خوب است او باور می کند که شوهر خوبی دارد و اگر دیگران نگویند، او خود قدرت تشخیص ندارد. آدم هیجانی نمایشی این گونه می اندیشد که بهتر است آدمی بدبخت
باشد ولی دیگران او را خوشبخت بدانند تا این که خوشبخت باشد و مردم او را بدبخت بدانند. می گویند آدم نمایشی مانند چشم زندگی می کند همه را می بیند بجز خودش، ریشه آن هم در خالی بودن وجودش است در درون، خود را هیچ می پندارد و مردم را همه چیز.
بیماری روانی هیجانی نمایشی یک بیماری شناخته شده است درمانش قدری خرد گرایی، بارور کردن عقلانیت خود، بالا بردن میزان دانش و آگاهی خود، و بدست آوردن نگرش علمی به واقعیت ها و پذیرش آن ها و پراستن و آراستن واقعیت ها با بکارگیری عقل و خرد وطی وطریق به سوی اصول انسانی و اخلاقی است.
حال می رسیم به این پرسش که چکار باید کرد؟ خانم دارای شخصیت هیجانی و نمایشی باید این نیازمندی به توجه دیگران را برای خود حل کند اگر کمی به خِرَدمان توجه کنیم خواهیم دید دیگران به ما توجه کنند یا نکنند فرقی در زندگی ما نمی کند ما در جهانی زندگی می کنیم که باید روی پای خود بایستیم، لازمه ی روی پای خود ایستادن شناخت خود وجهانواقعیت است یعنی داشتن اطلاعات، دانایی و بکار گیری نیروهای عقل و خردمان است.
یک زن که دارای شخصیت سالم است به یک مرد عاشقِ است او را به همسری بر می گزیند و با تمام وجود دوستش دارد با 4-5-6 نفر هم از جنس خود یعنی زنان رابطه دوستانه و نشست و برخاست و رفت و آمد دارد. یک مرد با شخصیت سالم هم عاشق یک زن هست او را به همسری بر می گزیند با جان و دل او را دوست دارد و عشق می ورزد و با چند نفر مرد هم دوست است و رابطه نشست و برخاست و رفت و آمد دارد. در عین حال چه زن و چه مرد همه ی آدمیان را و نوع بشر را هم به عنوان یک همنوع دوست دارند و به حقوق اجتماعی انسانی آن ها احترام می گذارند ودر جهت بهبود روند اجتماعی و زیست مسالمت آمیز قدم بر می دارند بنابر این اصلا لازم نیست و قرار هم نیست که مورد توجه خاص همه باشیم هیچ کس نمی تواند توجه همه را جلب کند اگر چنین نیازی در خود احساس می کنیم و نتوانیم برای این نیاز چاره ای بیندیشیم باید بدانیم که مورد سوء استفاده دیگران قرار خواهیم گرفت چون این نیاز عمق خالی بودن وجود آدمی را نشان می دهد و هرگز نمی توان از طریق توجه دیگران خالی بودن وجود روانی خود را پر کنیم خالی بودن وجود آدمی یک اختلال شخصیتی است نشان دهنده آسیب های روانی دوران کودکی است.
موضوعی طبیعی در دوران جوانی خانم ها هم بر شدت شخصیت هیجانی و نمایشی می افزاید هر دختر خانمی در سن نوجوانی و جوانی مسئله زیبایی و جذابیت برایش اهمیت دارد و دوست دارد زیبا دیده شود تا بتواند مورد توجه جنس مخالف قرار گیرد و بتواند بهترین مرد را شناسایی وبر گزیند. این یک میل طبیعی است حال این میل طبیعی به شیفتگی مورد توجه بودن خانم های هیجانی نمایشی هم افزوده می شود.
اگرنیک بنگریم محرومیت های دوران کودکی تبدیل به عقده درونی شده حال شخص نمایشی می خواهد با به نمایش گذاشتن خود کمبود های خود را جبران کند ولی از آنجایی که ته اعماق آدم نمایشی این جا گرفته که من بدم من دوست داشتنی نیستم من خوب نیستم حال هرچه هم به او توجه شود بی فایده است وظرف بدون ته وجود خالی اورا پر نمی کند چنین زنی اگر قدری دانا باشد به یک متخصص مشاور روانی مراجعه وخود را درمان می کند.
محمدعلی شاهسون مارکده 24/9/87
حرف های مردم
1- آقای کریم شاهسون لطفا صورت حساب مرمت جاده را برای مردم منتشر کنید و پول سهم مزرعه مهدی آباد بالا در ارتباط با مرمت جاده را از جیب خود بدهید و صدقه حساب کنید و از مالکان مهدی آباد بالا مطالبه نکنید چون مالکان مهدی آباد بالا از تهی دستان روستا هستند.
2- شنیده می شود بیل مکانیکی خریداری شده توسط اولین دهیار در طی چند سال گذشته دست آقای قربانعلی عرب است نه کرایه می پردازد نه پول بیل را می دهد و نه بیل را پس می دهد چند بار شورا و دهیار از او دعوت به جلسه کرده اند تا حساب و کتاب خود را روشن کنند که گفته « نمی آیم »
3- من یکی از کشاورزان فردوس هستم بر اثر فشار ماموران مدیر عامل، در طی یکی دو ماه گذشته، یک فقره چک بابت اقساط وام عقب افتاده خود برای 3/3/88 تحویل دادم. روز موعود از مدیر عامل خواستم چک را تحویل دهد تا پول آن را پرداخت کنم که گفت: چک را به کارخانه لوله داده ام. از کارخانه موضوع را جویا شدم که گفته شد؛ فلانی مشتری ماست 14 میلیون لوله برده و این چک را به عنوان وچه نقدی تحویل داده است. من هم پول را نپرداختم. می پرسم چکِ وام فردوس در کارخانه ی لوله چه می کند؟
4- در روزهای آغازین خرداد ماه چند صفحه نوشته ی به هم منگنه شده به درِ خانه داه شد وقتی خواندم فهمیدم عمل کرد شورای روستا است و آقای مسعود شاهسون رئیس محترم شورا زحمت تدوین و تنظیم آن را کشیده است. از آقای مسعود شاهسون تقاضا دارم برای نشان دادن حسن نیت خود صورتِ حساب و کتاب مؤسسه خیریه و کتابخانه را که ریاست آن ها را هم دارد دقیق تدوین و گزارش نماید اگر گزارش حساب و کتاب مؤسسه خیریه و کتابخانه به مردم ارائه داده نشود گزارش عمل کرد شورا هم از روی حسن نیت نمی تواند باشد و به منظور تبلیغ انجام شده است.
سبب گریه
سبب گریه، دلبستگی و علاقه مندی به تعلقات است. هر اندازه بار تعلقات آدمی بیشتر باشد، غم و درد و اندوه وی افزونتر و بهانه اش برای گریه بیشتر است. اما خنده آن جا ظهور می کند که تعلقات فراموش گردد.