آموزش مبارزه با کرم مغز خوار بادام
روز 19/8/88 ساعت 30/9 صبح کلاس آموزش مبارزه با کرم مغز خوار بادام با حضور حدود 25 نفر از مردم مارکده در محل مسجد تشکیل شد. سرکار خانم مهندس نوری زاده از طرف شرکت آفتاب گردان دیمه چگونگی تولید کرم، تشکیل تخم روی بادام تازه و سپس زندگی مخفی و دو باره در سال آینده، انتقال به میوه درختی دیگر را برای حاضران شرح داد سپس نحوه مبارزه با این کرم مغز خوار را بیان نمود در پایان حاضران در کلاس، درخواست نمودند یک کلاس اموزشی پیرامون انواع کودهای شیمیایی و نیز نحوه و مقدار مصرف این کودها و همچنین دادن کود حیوانی به باغات برگزار و آموزش لازم داده شود.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
از سرگیری کار ساختمان تصفیه خانه
به دنبال دعوا ناگوار روز 27/7/88 چند نفر از مردم قوچان با پیمانکار ساختمان تصفیه خانه آب آشامیدنی روستا، کار تعطیل گردید که باپیگیری هایی اعضا شورای مارکده و قوچان نمودند روز 20/8/88 جلسه ای با حضور آقای خدابخشی پیمانکار و اعضا شورا مارکده، محمد عرب آبدار و اعضاشورا و دهیار قوچان در محل دفتر دهیاری مارکده تشکیل شد و پیرمون این رویداد ناگوار صحبت و کدورت ها بر طرف و قرار شد کار ساخت ساختمان و نصب تجهیزات در اسرع وقت مجددا آغاز گردد.
گزارش از محمد علی شاهسون مارکده
جلسه مجمع عمومی فردوس
بنا بر دعوت کتبی آقای محمود عرب، مدیر عامل، روز 22/8/88 ساعت 19 جلسه مجمع عمومی شرکت تعاونی باغداری فردوس مارکده با حضور اعضا هیات مدیره، آقایان؛ علیرضا عرب، رمضانعلی عرب، ابوطالب عرب و ایراهیم عرب و آقای هاشمی حسابدار و محمدعلی شاهسون بازرس و تعداد زیادی از سهام داران شرکت در محل مسجد جامع مارکده تشکیل گردید. هدف از این جلسه ارائه گزارش کاری مدیر عامل و هیات مدیره وارائه گزارش مالی توسط حسابدار و نیز استماع گزارش بازرس بود. این جلسه حدود 3 ساعت به طول انجامید سخنان زیادی گفته شد که چکیده ای از گفته ها را با هم مرور می کنیم.
نخست آقای ابوالقاسم عرب فرزند مهدیقلی گفت: من تمام اقساط وامم را داده ام ولی اکنون باز هم مبلغ کلانی برای من صورت حساب تنظیم شده است ما اگر شرکت تعاونی نخواهیم بایدچکار کنیم؟ ما می خواهیم فردوس هم مثل علی آباد، مثل ولی عصر اداره شود، ما تعاونی نمی خواهیم چرا باید من این همه هزینه اضافی بپردازم؟
محمدعلی شاهسون گفت: ببین دوست عزیز، شرکت تعاونی یک واحد حقوقی است و بانک وام را به این واحد حقوقی داده است و پولش را هم از این واحد حقوقی طلب کار است و خواهد هم گرفت این که شما اقساط وامت را به حساب ریخته ای درست، ولی به حساب بدهی وام شرکت فردوس نریخته ای، بلکه پول تو به حساب جاری شرکت تعاونی باغداری فردوس واریز شده است این مدیران شرکت تعاونی فردوس بوده اند که باید پول تو و امثال تو را از حساب شرکت به حساب بدهی وام گرفته شده واریز می کردند ولی متاسفانه نه تنها این کار را نکردند بلکه رفته اند پول های تو و امثال تو را هم از بانک بیرون آورده و هزینه کرده اند یعنی تو که پول داده ای و آن که پول نداده روی بدهی وام هر دوی شما بیش از 21 درصد سود و دیرکرد می آمده است یعنی شما دارید تاوان نالایقی های مدیران قبلی فردوس را می پردازی! این حق تو و امثال تو است که بخواهید مزرعه فردوس به شکل تعاونی و یا غیر تعاونی اداره شود ولی وقتی می توانی این خواسته ات را عملی بکنی که بدهی شرکت به بانک پرداخت شده باشد.
آقای اکبر عرب فرزند احمد گفت: این محمدعلی شاهسون که ما را نالایق می نامد اصلا حق بازرس شدن نداشته است بازرسی این آقا غیر قانونی است این آقا عضو اصلی شرکت تعاونی فردوس نیست و نمی توانسته بازرس شود. وقتی ما شرکت تعاونی را از هیات مدیره دوره قبل تحویل گرفتیم این رمضان پسر خواهر خودم حسابدار بود دیدم نمی تواند کار کند از توی تعاونی انداختمش بیرون همین محمدعلی شاهسون این قدر توی آوایش نوشت که رمضان باید توی تعاونی برگردد تا ما ناگزیر شدیم دو باره او را برگرداندیم. این آقای محمدعلی شاهسون شورا که می گوید ما وام ها را جمع نکردیم می خواهم ازش بپرسید؛ تو چقدر وام جمع کردی؟ اگر ما کمی هم جمع کردیم او حتی به اندازه ما هم جمع نکرده است. وقتی ما تعاونی را تحویل گرفتیم فردوس 20 لیتر آب پمپ می کرد ولی با اقدامات ما اکنون 80 لیتر آب پمپ می شود. از این آقای شاهسون بازرس می پرسم چرا از کار هیات مدیره دوره اول که همه ی کارها را خراب کردند حرف نمی زنی؟ ببنید، آقایان، یک متر از لوله های پلی اتیلن اولیه فردوس که هیات مدیره دوره اول کشیدند نمانده چون به درد نمی خورده لوله فلزی اش اصلا به درد نمی خورد پمپ هایش را با ما بار کردیم تا اصفهان هم بردیم که بفروشیم کسی ازمان نخرید یعنی به مفت نمی ارزند آن هم از تابلوهای برقشان یعنی تمام تجهیزات فردوس را ما دو باره از نو درست کرده ایم خوب آقای محمدعلی شاهسون شورا، بازرس این ها را هم بگو!
فریدون( قربانعلی) عرب گفت: من داشتم نماز می خواندم که این آقای شورا (محمدعلی شاهسون) ما را بی لیاقت خواند. این آقا همه جا هم دخالت می کند، می خواهند موتورچی فردوس بگیرند این آقا سخنرانی می کند، می خواهند مجمع عمومی بگیرند، این آقا سخنرانی می کند، توی هر جلسه این آقا حرف می زند آقایان، می دانید این حرف ها را برای چی می زند؟ برای این که خودش را جا کند و جا هم کرده می خواهد همین طور توی این مقام بماند و مردم بگویند خوب است یک مشت داستان و حرف و قصه های بچه گانه در باره فردوس نوشته و قصدش این است که با این داستان های بچه گانه شما را گول بزند و منوچهر را خرد کند این حرف ها را فقط بخاطر دشمنی با منوچهر است که می زند می خواهد او را بد نام کند می خواهد او را خراب کند و الا کار بزرگی که منوچهر توی فردوس کرده هیچ کس نکرد و تمام حساب و کتاب های مان هم درست و زلال و شفاف است. کسی این حرف را می زند که خودش هیچ کاری برای مردم نکرده است آی کسانی که تا دیروز دنبال منوچر بودید و آقا منوچهر آقا منوچر می کردید؟ پس چرا حالا جواب این آقا را نمی دهید؟ چرا هیچی
بهش نمی گویید؟
آقای منصور عرب فرزند مهدی گفت: این آقا ( محمدعلی شاهسون) فقط بخاطر دشمنی با منوچهر است که این حرف ها را می زند حساب کتاب های ما درست است و این که می گوید یک فاکتور چند بار حساب شده همچو چیزی نیست، دروغ می گوید، تهمت می زند و فقط بخاطر خراب کردن منوچهر است چون با منوچهر بد است حالا می خواهد به او ضربه بزند.
آقای محمود عرب گفت: یک دستگاه پمپ خریده ایم هر سهمی 200 هزار تومان حواله کرده ایم تاکنون هیچ کس نداده است تقاضا دارم این حواله 200 هزار تومان را بپردازید اگر نپردازید ما ناگزیریم از پول های وام بپردازیم آنگاه دو باره به مبلغ وامتان افزوده خواهد شد. لیست بدهی مبالغ وام را تحویل تان داده ایم تقاضا می شود بدهی خود را بپردازید هر یک از سهامداران که بدهی اعلام شده اش را بپردازد ما تسویه حساب خواهیم داد و بعد از این، دیرکرد وام های معوقه شامل حال او نخواهد شد. سود وام های فردوس 14و 15 درصد بوده است به این وام ها سوبسید دولتی تعلق می گرفته یعنی اگر به موقع اقساط وام مان را پرداخته بودیم این سود 14 و 15 درصد می شد 6 درصد. بقیه اش را دولت به صورت یارانه می پرداخت ولی متاسفانه اقساط مان را به موقع نپرداختیم و نتوانستیم از این شرایط استفاده کنیم و باز تاسف اورتر این که دو سال اخیر هم همت نکردیم تا حداقل یک قسمتی از مبلغ وام مان را بپردازیم و از بخشودگی جرائم بهره مند باشیم یعنی تاکنون بیشترین سودها وجرائم را داده و می دهیم. و اما دلیل این که ما سود 21 درصد بانک را 25 درصد حساب کرده ایم این است که همه ی سهام داران در یک روز و به موقع پول شان را که نمی پردازند یعنی یکی امروز و دیگری چند روز دیگر و ان یکی چند روز دیگر می پردازد و بانک هم پول را خرد خرد از ما نمی گیرد ناگزیر ما باید از چندین نفر پول جمع کنیم تا به یک مبلغ قابل قبولی برسد آنگاه به حساب بدهی وام شرکت واریزکنیم این است که ممکن است دو تا بلکه چند ماه طول بکشد تا پولی را که تعدادی از شما پرداخت کرده اید ما بتوانیم به حساب بدهی شرکت واریز کنیم این مدت پول شما در حساب شرکت تعاونی خوابیده است این است که ما آمدیم مبنای 25 در صد سود گرفتیم تا سود و دیرکرد این تاخیر در پرداخت ها وخوابیدن های پول هم لحاظ گردد.
آقای بهرام عرب فرزند نورالله گفت: انتقاد از هیات مدیره دوره اول شد خوب من بازرس هیات مدیره دوره اول بودم آدم بی سوادم، مسعود ابوطالب، حسن آقا و آیت که هیات مدیره و مدیر عامل بودند آنها هم یا بی سواد و یا در حد ابتدایی بودند تنها رمضان میان ما با سواد بود او هم سیکل داشت اگر بیشتر داشت بگویید. خوب وقتی بی سواد هستیم آن کار آرایی لازم را نداریم بازرس دوره دوم هم احمد عزیزالله بوده که هیچ سواد ندارد حال نباید اتظار یک آدم با سواد را از آدم بی سواد داشت. موضوعی دیگر که می خواهم بگویم از تک تک افرادی که بدهی دارند سفته و یاچک بگیرند و الا پولشان را نخواهند داد.
محمدعلی شاهسون گفت: من به عنوان بازرس شرکت می خواهم گزارش
کاری خود را به اطلاع تان برسانم تقاضایی که دارم این است که بیشتر گوش دهید و کمتر حرف بزنید تا به عمق مطالب بیان شده پی ببرید اجازه بدهید حرفم را تمام بزنم اگر تلخی در ان هست لطف کنید تحمل فرمایید بعد هر چند ساعت که خواستید در خدمتتان به پرسش های تان پاسخ خواهم داد. اعضا هیات مدیره و مدیر عامل دوره سوم زحمت کشیدند مدارک مالی دوره دوم را جمع اوری و آقای هاشمی هم حساب و کتاب های شرکت را درست کرده من هم به عنوان بازرس صحت و سقم اسناد را بررسی کرده ام که تخلفات زیادی از قبیل اسناد بدون امضا، اسناد دو بار حساب شده، اسناد دارای قلم خوردگی و مخدوش و … وجود دارد. مثلا تعدادی رسید پول در مدارک این 5 سال ضمیمه شده که رنگ، نوع و اندازه کاغذ و رنگ جوهر قلم بکار رفته یکسان و یک شکل است یعنی روزهای آخر نشسته اند و سند نوشته اند. چون بررسی دقیق و داوری نشده اجازه بدهید اسمی نبریم بدیهی است پس از رسیدگی به تخلفات نتیجه را به اطلاع همگان خواهم رساند. در اینجا فقط یک مورد از تخلفات را که کارشناسی و مشخص شده به عنوان نمونه برای تان می گویم با شنیدن این نمونه خودتان می توانید ابعاد و وسعت تخلفات را حدس بزنید. وقتی مقدار سیمان و آجر فاکتور شده برای فردوس را مطالعه کردم با این که از بنایی هیچ سرم نمی شود این اعداد برایم غیر قابل باور بود ولی با این حال با هیچ کس حرف نزدم با همکاری آقای محمود عرب مدیر عامل و اعضا هیات مدیره دو نفر از بناهای روستا آقایان: علی عرب و امیدعلی عرب دعوت شد که سیمان و آجر مصرف شده را ارزیابی کنند. علی عرب 383 و امیدعلی عرب 433 پاکت سیمان برآورد نمودند و دو نفری حداکثر آجر مصرف شده را 5 کامیون اعلام کردند این در حالی است مدیر عامل محترم دوره دوم 945 کیسه سیمان و 9 ماشین آجر برای فردوس فاکتور کرده است. به نظر من دیگر اجناس خریداری شده وکارهای انجام شده هم نیاز است که برآورد گردد. من اعلام می کنم که وظیفه خود را انجام داده ام و گزارشی 10- 15 صفحه ای با ذکر دقیق تخلفات نوشته و امضا کرده و به هیات مدیره داده ام حال این هیات مدیره دوره سوم هست که بنابر وظیفه اش باید مقدمات رسیدگی به تخلفات را فراهم نماید. من برای رسیدگی به این تخلفات، دو روش را پیشنهاد می کنم. یکی کدخدا منشی. به این شکل که یک نفر نماینده هیات مدیره دوره دوم یک نفر نماینده مدیر عامل دوره دوم و دو نفر هم نمایندگان هیات مدیره و مدیر عامل دوره سوم به علاوه یک نفر آدم بی طرف به عنوان داور را هم سهامداران در همین جلسه انتخاب کنند آنگاه 5 نفری به این تخلفات رسیدگی کنند من این روش کدخدا منشی را بهتر می پسندم و توصیه می کنم ولی اگر بنا به دلایلی این کار تحقق پیدا نکرد هیات مدیره دوره سوم طبق وظیفه ای که در انتخابات مجمع عمومی برایش تعیین شده و تعهدی که هنگام روی کار آمدن داده اند باید رسیدگی به تخلفات را از طریق مراجع قضایی پیگیری نمایند و اگر هیات مدیره دوره سوم به وظایف خود عمل نکرد این حق به من داده می شود که گزارش خود را برای اطلاع سهامداران منتشر کنم.
آقای محمدعلی عرب فرزند نورلله گفت: شما همه تان برای جیب خودتان
کار می کنید من اسراری از کارهای فردوس دارم که اگر بگویم آنگاه مردم خواهند فهمید ان پشت پسله ها چکارهایی می کنید (صداهایی به گوش رسید که اگر اسرارت را نگویی گناه کرده ای) آقای مدیر عامل از آدم های متنفذ توی فردوس نمی تواند پول بگیرد ولی زورش به 4 تا شاخ شیکسته و پسون کور می رسه که اگر پولشان چند روز دور شد والوش را می بندد. مثلا عباس شاهسون 8 سهم فردوس داره پول هم نداده ولی مدیر عامل گفت والوش را نبند.
ابراهیم عرب فرزند موسی قلی گفت: چی چرت و پرت می گی آخی این عباس شاهسون را که تو می گی قبل از این که ما هیات مدیره بشیم سهامش را فروخته و رفته بود!
آقای هاشمی حسابدار، جمع اعداد و ارقام حساب های مالی را برای حاضران خواند.
آنگاه آقایان: هاشمی حسابدار و محمود عرب مدیر عامل به عنوان اداره کنندگان جلسه در خواست کردند چند نفر برای انتخاب بازرس کاندید شوند تا رای گیری به عمل آید کسی داو طلب نشد ناگزیر با رای گیری شفاهی محمدعلی شاهسون به عنوان بازرس اصلی و اسدالله عرب فرزند قلی به عنوان بازرس علی البدل برای سال مالی 89 توی صورتجلسه نوشته شدند.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
جلسه هیات مدیره فردوس
به دعوت آقای محمود عرب مدیر عامل، جلسه ای در تاریخ 25/8/88 ساعت 19 با حضور آقایان؛ محمود عرب، علیرضا عرب، رمضانعلی عرب، ابوطالب عرب، اسدالله عرب و محمدعلی شاهسون در محل دفتر شرکت تشکیل شد. محمود عرب گفت: با رئیس بانک کشاورزی سامان صحبت کرده ایم قرار شده لیستی از سهامداران شرکت فردوس تهیه کنیم که مبلغ بدهی و مشخصات شناسنامه ای آنها درج گردد و به بانک ارائه دهیم تا بانک راسا طلب خود را از پول پرداختی خسارات سرما زدکی بیمه محصولات کشاورزی بردارد در این لیست نام آنهایی که فروخته اند و نیز آنهایی که خریده اند هر دو ذکر می گردد تا مطمئنا مبلغ طلب بانک وصول گردد حال می خواهیم این موضوع را به صورت مصوبه هیات مدیره هم داشته باشیم این است که این جلسه را تشکیل داده ایم. پس از بحث و گفتگو صورتجلسه نوشته و به امضا حاضران رسید.
در پایان محمدعلی شاهسون از آقای محمود عرب مدیر عامل درخواست نمود که جلسه ای مرکب از اعضا هیات مدیره دو دوره فردوس به منظور بررسی روش رسیدگی و نیز انتخاب افراد بررسی و رسیدگی کننده به تخلفات اسناد مالی هیات مدیره دوره دوم تشکیل دهد که گفت: یک ماه به من فرصت دهید تا مطالبات شرکت را از پول خسارات بیمه وصول کنم انگاه در طی چند روز پی در پی جلسه می گذارم و موضوع را بررسی می کنیم.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
مژده، مزده
قابل توجه مردم خوب و شریف مارکده و قوچان. سرانجام انتظار به سر آمد
و آن چه که طی یکی دو سال گذشته به فکر ان بودیم به وقوع پیوست و
بر امکانات رفاهی روستا افزوده شد.
مژده اول: پست بانک مارکده به شبکه on line ، شبکه بانکی یک پارچه سیمیا پیوست. این شبکه به سرعت در سطح کشور در حال توسعه هست و روز به روز بر تعداد شعبات ان افزوده می شود. پست بانک از نظر گستردگی و تعداد شعبات اولین رتبه را در بین بانک های کشور دارد و از دور ترین نقاط روستایی تا مراکز استان ها به این سیستم مجهز می شوند. این سیستم با قابلیت های بسیار بالا گام مؤثری در رشد و رونق اقتصادی روستای مارکده و قوچان بر خواهد داشت. و همه از فواید آن بهره مند خواهند شد. حساب های قرض الحسنه پست بانک مارکده از روز 24/8/88 کار خود را به صورت on line رسما شروع کرده و دارندگان حساب های قرض الحسنه می تواننند با مراجعه به پست بانک و ارائه دفترچه بانکی، نسبت به انتقال مانده خود به حساب های جدید اقدام نمایند و از این پس با مراجعه به دفاتر خدمات بانکی در سطح شهرها و دفاتر ict روستایی دریافت و پرداخت داشته باشند. و ان دسته از افرادی هم که حساب ندارند می توانند به پست بانک مراجعه و افتتاح حساب نمایند. این سیستم برای دانشجویان و سربازان که خارج از استان مشغول هستند بسیار عالی است. که می توانند از این جا پول واریز و در شهر محل اشتغال خود پول را دریافت کنند و باللعکس. در ادامه اضافه می نمایم که طبق گفته ی مسئولان پست بانک استان حساب های جاری هم از اوایل آذر ماه on line خواهد شد. در ضمن این سیستم مجهز به سیستم سانتا می باشد که می توان به سایر بانک ها نیز پول واریز کرد. این سرویس در آینده نزدیک فعال خواهد شد و عمده مشکلات بانکی مردم را حل خواهد کرد.
همین جا از مردم خوب و شریف مارکده و قوچان تشکر می کنم که با استقبال خوب خودشان باعث شدند که پست بانک مارکده رتبه اول را در استان داشته باشد. به همین خاطر مسئولان استان سرویس های بانکی را یکی پس از دیگری در روستای مارکده فعال می نمایند.
در حال حاضر بالغ بر1000 فقره حساب در این شعبه روستایی افتتاح شده و بالغ بر 220 میلیون تومان پول و سرمایه مردم از طریق همین پست بانک جذب سیستم بانکی شده است که در استان ما منحصر به فرد است امید وارم بتوانیم در آینده نزدیک مستمری افراد تحت پوشش کمیته امداد را نیز در همین جا پرداخت نماییم.
و اما مژده دوم: به لحاظ on line شدن، خدمات تلفن همراه اول، هم اعتباری و هم دائمی از روز 20/8/77 رسما فعالیت خود را شروع کرده و از این پس مردم مارکده و قوچان جهت نقل و انتقال، گرفتن قبض، المثنی شارژ، به قیمت دولتی 5 و 10 هزار تومان، رفع مسدودی و … به دفتر مخابرات و پست بانک مارکده مراجعه کنند دیگر نیازی مراجعه به شهر نیست.
محمد عرب
سرویس بعد از ظهر نجف آباد
به دنبال عدم انجام سرویس دهی رانندگان مینی بوس مارکده ای، در تاریخ 27/8/88 ساعت 20 از آقای محمدعلی بهارلو یاسه چاهی دعوت به عمل امد و با حضور آقایان: ابن علی شاهسون و علی اکبر شاهسون رانندگان مینی بوس مارکده ای، و نیز محمدعلی شاهسون و محد عرب اعضا شورا، و کریم شاهسون دهیار، جلسه ای در محل دفتر دهیاری مارکده تشکیل و آقای محمدعلی بهارلو قبول نمود که همه روزه به جز ایام تعطیل ساعت یک بعد از ظهر به مارکده امده مسافران مارکده را همراه مسافران یاسه چاه به نجف آباد برده و بیاورد. که موضوع صورت جلسه و به امضا حاضران جلسه رسید از مردم مارکده تقاضا می شود همکاری لازم را به عمل اورند.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
جلسه با میراث فرهنگی
روز پنجشنبه 28/8/88 ساعت 9 صبح به دعوت بخشدار سامان، جلسه ای با حضور سرکار خانم مهندس ریاحی، مدیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان، محمدیان و فاضلی کارشناسان آن اداره، بخشدار و مهندس ارزنگ کارشناس عمرانی بخشداری، آل ابراهیم نماینده جهاد کشاورزی و دهیاران بخش سامان در محل بخشداری تشکیل شد.
نخست آقای قربانی بخشدار، بخش سامان را به عنوان یک قطب مهم گردشگری استان معرفی و مشکلات مرتبط را بیان نمود. سپس هر یک از دهیاران مشکلات روستای خود را گفتند. موارد زیر به عنوان مشکلات روستای مارکده مرتبط با اداره گردشگری در جلسه مطرح گردید.
1- حمام قدیمی روستا هر روز بیشتر خراب می شود و مسئولان میراث فرهنگی تنها به گرفتن عکس اکتفا کرده اند و اقدام دیگری هنوز صورت نگرفته است. 2- شرکت تعاونی نگین مارکده در مرحله واگذاری زمین قرار دارد که به گفته ی مدیر عامل این شرکت مسئولان در میراث فرهنگی همکاری لازم را نمی کنند. 3- سرویس های بهداشتی مارکده افتتاح و مورد استفاده قرار گرفته است ولی نمای بیرونی ساختمان نا تمام مانده است. 4- درخواست زمین برای مجتمع توریستی دهیاری مارکده صرفا به دلیل شیب تند زمین مورد اقبال کارشناسان میراث فرهنگی قرار نگرفته این در حالی است که در روستاهای دیگر زمین باشیب تند تر به همین منظور واگذار شده است. 5- میراث فرهنگی هیچ گونه احساس مسئولیتی در قبال جمع آوری زباله های گردشگران که در طول تابستان در باغات و کناره های رودخانه رها می کنند ندارد. 6- و اگر در روستایی مزرعه ای به منظور احداث شهرک صنعتی پیشنهاد گردد آیا مورد حمایت قرار خواهد گرفت؟
خانم ریاحی گفت: گردشگری علاوه بر درآمد زایی که در مرحله آخر ویژگی های ان قرار دارد باعث تبادل فرهنگ های متفاوت می باشد و بهترین راه توسعه ی گردشگری ایجاد مکان ها و مجتمع های مخصوص گردشگری است تا از میزان تخریب و آسیب رسانی به زیر ساخت های کشاورزی کاسته شود. همچنین در کنار مجتمع های گردشگری غرفه های مخصوص ارائه صنایع دستی و محصولات باغی ایجاد شود در رابطه با مرمت بناهای تاریخی، اعتبارات به صورت شهرستانی تقسیم میشود و به دلیل تعدد بناها امکان تخصیص اعتبار جهت بازسازی همه ی انها وجود ندارد. جهاد کشاورزی هیچ گونه تغییر کاربری از باغ به مکان های توریستی نمی دهد.
آنگاه مهندس محمدیان گفت: در استان ما 11 روستای هدف گردشگری در نظر گرفته شده است که دارای ویژگی های خاص از نظر مکان های تاریخی و آثار باستانی و یا اشکال طبیعی خاص اند. 4 تا از این روستاها در بخش سامان قرار دارد چلوان، سواد جان، هوره و یاسه چاه.
گزارش از: کریم شاهسون
گزارش مدیر عامل تعاون روستایی
به دنبال پرسش های مردم از چگونگی میزان مبلغ عضویت اعضا جدید شرکت تعاون روستایی، آقای دکتر مصطفی عرب مدیر عامل تعاون روستایی در تاریخ 29/8/88 ساعت30/18 تلفنی گزارش کوتاهی به منظور روشن شدن افکار عمومی بدین شرح بیان نمود.
اموال و تاسیسات شرکت تعاون روستایی در سال 1384 قیمت گذاری شده است بر اساس این ارزش یابی هرسهام شرکت تعاون روستایی 235 هزار تومان ارزش دارد. برابر صورتجلسه تنظیمی که به منظور سهولت عضو گیری تنظیم شده مقرر گردیده اعضا جدید بر اساس هر عضو 50 هزار تومان ثبت نام گردد.
اعضایی که تا پایان سال 1367عضو شده اند با هر مبلغ که در دفترچه و یا در اسناد شرکت هست عضویت شان محرز است. دیگر اعضایی که سرمایه خود را از شرکت تعاونی استرداد نموده اند و افرادی که از 1/1/68 تا 1/1/88 عضو شده اند و مبلغ دفترچه شان از 25 هزار تومان کمتر است باید کمبود مبلغ را تا رسیدن به 25 هزار تومان بپردازند. عده ای هم فقط مبلغ دو هزار تومان داده اند ولی هیچ گردش مالی نداشته اند تا از آن جهت سود حاصل وارد دفترچه عضویتشان شود این افراد هم باید 48 هزار تومان دیگر بپردازند تا به مرز 50 هزار تومان برسد.
برای تحویل اجناس کوپنی در فروشگاه شرکت تعاون روستایی عضو بودن ضروری نیست هر فردی می تواند باارائه کوپن ارزاق جنس خود را تحویل بگیرد ولی برای دریافت آرد اخطار کرده ایم که سرپرست خانواده لزوما باید عضو شرکت تعاونی باشد تا از این طریق یک مقداری از مشکلات نقدینگی شرکت حل شود و بتوانیم اجناسی مانند گوشت، مرغ، روغن، کود شیمیایی، آرد و اجناس دیگر از طریق خرید کلان و قیمت پایین تر برای شرکت فراهم و در اختیار همشهریان قرار دهیم. چون همه ی خرید ها از جمله اجناس سهمیه ای نقدی است.
قرار است شرکت های تعاونی سامان دهی و فعال شوند و به سود دهی برسند بدین منظور می خواهیم در 5 روستا فروشگاه های زنجیره ای احداث کنیم برای رسیدن به این اهداف، سرمایه لازم است از مردم خوب این 5 روستا می خواهم که مدیران شرکت را یاری دهند تا بتوانیم با پایین اوردن هزینه های شرکت برای فروشگاه زنجیره ای 5 روستا خرید های کلان و ارزان قیمت بکنیم و بتوانیم اجناس را با قیمت نازلتر در اختیار مردم قرار دهیم.
می خواستیم برای فروشگاه شرکت در مارکده فروشنده ای جدید انتخاب کنیم 7 نفر کاندید شدند ولی تا کنون هیچ کدام شان نیامده اند کارهای اداری شان را پیگیری کنند.
تا پایان مرداد ماه سهمیه آرد برای هر نفر 10 کیلو به ما داده اند ولی سه ماه گذشته یعنی شهریور مهر و آبان برای هر نفر 7 کیلو فرستاده شده است. با پیگیری هایی که از طریق اتحادیه کرده ام به من گفته شده که؛ اداره غله نگفته سهمیه 7 کیلو شده است بنابر این احتمال دارد که این مقدار به صورت علی الحساب تحویل شده باشد امید این هست که در آینده تفاوت سه کیلو دیگر برای ما فرستاده شود.
ولی ما در مارکده تا آخر آبان ماه بر اساس 10 کیلو به هر نفر آرد داده و تسویه حساب کرده ایم. اگر کمبود این سه ماه به ما داده شد که هیچ. اگر داده نشد به افرادی که این سه ماه بر اساس 10 کیلو آرد داده شده مقدار اضافی از سهمیه آرد ماه های آینده کسر می گردد.
حرف های مردم
1- هر یک از همشهریان که چیزی سرش می شود به محض رضای خدا سرکی به این حساب های بی صاحب چند ساله گذشته تعاون روستایی بی زبان بزند ببینیم آنجا چه خبر است.
2- در بررسی تخلف حساب های فردوس، مواظب باشید برادران هیات مدیره قبلی، اعمال نفوذ نکنند.
روان سالم
روان آدمیان را به سالم، روان نژند و روان پریش تقسیم می کنند در این نوشته می خواهم قدری پیرامون روان سالم با هم گفتگو کنیم.
آدم دارای روان سالم سرشار از نوع دوستی است، وقتی نوع دوست باشیم دیگر کینه و نفرت در روان مان نباید جای داشته باشد، نباید از کسی بدمان بیاید، نباید بدخواه کسی باشیم، نباید کسی را نفرین کنیم، نمی توانیم ادعای نوع دوستی بکنیم، آنگاه خشمگین شویم و به دیگری فحش بدهیم، از دیگری بدگویی بکنیم، این ها باروان سالم هم خوانی ندارد. همچنین اگر معتقد شدیم همسایه مان چشم مان کرده یا چشم زخم به ما زده از روان نا سالم برخور داریم، یعنی باور کرده ایم که بعضی از مردم بد هستند، بنابر این وقتی پذیرفتیم آدمی بد هست و به من آسیب زده و اسفند دود می کنیم تا چشم شور او کور شود، این اندیشه ی بی پایه موجب کینه نفرت و بد خواهی نسبت به او است، آنگاه این حالت با نوع دوستی ما هم خوانی نخواهد داشت که ناشی از روان ناسالم است.
آدمی با روان سالم کارهایش، حرف هایش سطحی معقول دارد و آگاهانه به کار برده می شود می داند چه می کند، می داند چه می گوید و قبلا کار و حرفش را سنجیده و می داند پی آمدش چه خواهد شد و هدف از انجام کار و بیان حرفش را برای خود ترسیم کرده است یعنی اول می اندیشد بعد سخن می گوید آنگاه همه ی مسئولیت کار و رفتار و حرفش را می پذیرد بنابر این آدمی که کارهای ناپسندش را گردن این و یا آن و یا در نهایت گردن شیطان می اندازد و او را لعنت می کند، خطاهایش را گردن قسمت، شانس، قضا قدر و خواست خدا می اندازد آدمی است مسئولیت ناپذیر و مسئولیت گریزی او ناشی از روان ناسالم اوست.
آدمی با روان سالم، گذشته را مطالعه کرده و می شناسد ولی در انجا نمی ماند، نسبت به زمان حال هم شناخت کافی دارد با توجه به تجربه هایی که از مطالعات گذشته آموخته و آگاهی های لازم که از امروز دارد در زمان حال زندگی سرشار از لذت، شاد، توام با معنویت می زید تا زمینه را برای خلاقیت و شکوفایی استعدادهایش فراهم نماید و با بکار گیری امکانات امروز برای رسیدن به اهداف عالیه در آینده که همان کمال انسانی و سلامت روانی بیشتر است زندگی خود را به پیش ببرد یعنی آدمی با روان سالم از گذشته تجربه اموخته ولی کاملا در حال با لذت توام با معنویت می زید و رو به آینده ای بهتر دارد آینده نگری او انگیزه ای قوی در او ایجاد می کند تا از سستی و تنبلی و ایستایی بپرهیزد و به پویایی و خلاقیت و آفرینشگری بپردازد.
آدمی با روان سالم تنبل و آرامش طلب نیست بلکه فعال است و پویا. از رویدادهای پیش آمده و مشکلات نمی ترسد بلکه با عقل و تدبیر آنها را حل می کند آدمی است پر کار و کارهایش معنی دارند مفید و مؤثرند دست به کارهای کاذب نمی زند اهل کلاه برداری و کلاه گذاری و زرنگ بازی زمانه نیست اهل ریا و تزویر و دو رویی نیست به کارهای انگلی نمی پردازد کار و فعالیتش برای همه سودمند است آدمی است دارای اخلاق، اصالت و به شرافت انسانی می اندیشد. لذا از دروغ می پرهیزد حتی دروغ مصلحت آمیز. غیبت برایش نا مفهوم خواهد بود چون این قدر کارها و سخنان پر معنی و مفید برای انجام و گفتن دارد که وقتی برای اندیشدن به بدگویی برایش باقی نمی ماند باید دانست یکی از علت هایی که بسیاری از مردم ما به غیبت کردن می پردازند، خالی بودن زندگی مردمان است اگر آدمی زندگی اش با کار مفید و اندیشه متعالی پر باشد هیچگاه انجام غیبت به ذهنش خطور نمی کند.
آدمی با روان سالم ایستا نیست و همیشه می خواهد تازگی در زندگی اش باشد چون تازگی یعنی آفرینندگی، که به زندگی معنی می بخشد باعث رشد و شکوفایی می شود مثلا ممکن است ضمن این که کار برای معاش زندگی می کند همراه آن کار تحقیقاتی و یا مطالعاتی برای رشد معنویت خود هم می کند نگاه شخص سالم به آینده باعث می شود که او را به پیش براند و این به پیش راندگی باعث می شود که یگانه گردد و از بقیه ممتاز. زندگی آدمی با روان سالم هیچگاه از اهداف عالی انسانی خالی نمی ماند وقتی کاری را هدفی را دنبال کرد و به آن نزدیک شد می بینی انگیزه متعالی دیگری آفریده است تا به اهداف عالی تر دیگری دست یابد یعنی آفرینندگی یکی از خصوصیت اصلی اوست.
زندگی، رفتار و سخن و اندیشه آدمی دارای روان سالم یک پارچه است یعنی دارای کمترین تضاد و تناقض است مثلا اگر بچه اش بیمار شد هم برای او دعا نمی گیرد و هم نزد پزشک ببرد. اگر می بینید خیلی از ماها چنین می کنیم دلیلش نبود شناخت و اگاهی است یعنی نه دعا را می شناسیم و نه علم پزشکی را. زندگی چنین آدمی پر از تضاد و تناقض است ریشه ی تضاد و تناقض در اندیشه آدمی، کم دانی و نبود اگاهی که خود موجب تخریب روان آدمی می گردد.
خوشبختی و شاد زیستی برای انسانی با روان سالم هدف نیست بلکه وسیله است برای سلامت بیشتر روان. گرایش، علاقه و بهره مندی از هنر، بویژه نواختن و یا شنیدن موسیقی در سلامت روان نقش به سزایی دارد. بهره مندی از هنر و شادی به انسان آرامش خاطر می بخشد و شوق بیشتر به سوی کمال و رشد و معنویت ایجاد می کند تا بتوان گام های بلند تری برداریم آدمی با روان سالم با هنر و بویژه با موسیقی آشنایی دارد و از آن
بهره می برد.
آدمی با روان سالم می کوشد در کار خود اطلاعات لازم را بدست آورد تا آدمی باشد با مهارت و کاردان. بدین جهت مطالعه می کند، با افراد دانا تر از خود به گفتگو می پردازد، تحصیل علم می کند، می اندیشد و از تجربه دیگران بهره می گیرد برای دستیابی به مهارت بالا، وقت و زمان را بها می دهد و لحظه ای از عمرش را هدر نمی دهد. با این وصف آیا می توان ساعت های زیادی که بسیاری از همشهریان مان عمرشان را در سینه آفتاب، کنج ها، گوشه ها می گذرانند و یا با موتور پرسه می زنند تلف کردن وقت دانست؟
محمدعلی شاهسون مارکده 28/8/88
لطیفه
روزی گربه ای موشی را به قصد شکار دنبال کرد و موش ناگزیر به سوراخی پناه برد. .مدتی بعد آهسته آهسته بیرون آمد و دید که گربه هنوز در کمین نشسته دوباره به درون سوراخ برگشت و منتظر ماند. بعد از مدتی صدای سگی را شنید و خوشحال شد و با خود گفت: حال که سگی در این محل پیدایش شده گربه رفته است و با خیال راحت بیرون امد و گربه که هنوز در کمین بود موش را گرفت. موش که غافلگیر شده بود گفت: جناب گربه!؟ لطفا قبل از این که مرا بخوری به پرسش من جواب بده. الان صدای سگی امد و تو هنوز اینجا ایستادی! گربه گفت: آخی امروز اگر کسی دو تا زبان خارجی بلد نباشد کارش زار است!؟
شاهسون های بغدادی
در تاریخچه روستای مارکده، شاهسون های مارکده را از ایل شاهسون های بغدادی و تیره سولدوز معرفی کردیم. مقاله ای با نام« از نیمه راه» نوشته دکتر عطاء الله حسنی، استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی تهران، پیرامون تاریخ ایل شاهسون بغدادی از روی اینترنت برداشت و دو قسمت از این مقاله را در دو شماره قبل جارچی خواندید و اینک آخرین قسمت.
نادر در حمله به بغداد پس از غارت ايل، امر به كشتن قاسمعلي خان مي دهد ولي با وساطت ميرزا مهدي خان از كشتن او صرف نظر مي كند. طوايف لك و آرخلو به خراسان عزيمت مي كنند و قاسمعلي خان به خدمت نادر در مي آيد و به مقام ميرآخوري مي رسد. در بازگشت از هند به دليل سرپيچي از امر نادر و به همراه آوردن غنايم مغضوب واقع شده و (به امر نادر گوش و يا بيني او را مي برند). وي در همين زمان در خراسان فوت مي كند و در كنار سقاخانه حرم امام رضا(ع) به خاك سپرده مي شود. به دنبال اين حادثه، ايل شاهسون بغدادي اعتبار نخستين خود را از دست داده و در پي مرگ نادر از خراسان به شيراز مهاجرت كرده است. در شيراز، كريم خان زند به اميد چيرگي بر دشمنان با علي خان شاهسون از تيره قاسملو پيمان اتحاد مي بندد. پس از پيروزي كريم خان، علي خان شاهسون رئيس سواره نظام ايل شاهسون بغدادي در نزد او مي شود. با مرگ كريم خان ايل شيراز را ترك مي كند و سرانجام توسط آقا محمدخان در منطقه ساوه مستقر مي گردد. صحت تاريخي اين قول بر نويسنده اين رساله معلوم نشد. هرچند در كتاب فريزر از قاسم بيك خان، كه ناظم مناظم و اعتمادالدوله نادر بوده، ذكرنامي شده و از علي خان شاهسون در ذيل وقايع دهه 1170ه.ق. از قبيل سركوب افغان ها در مازندران، مبارزه با نصيرخان در حاشيه خليج فارس، محاصره اروميه، مبارزه با زكي خان، و محاصره كرمان و مبارزه با تقي خان دراني- مبارزه اي كه به مرگ عليخان انجاميد- در منابع دوره زنديه به تفصيل سخن رفته است.
درباره انتقال اين ايل از شيراز به منطقه ساوه، در ذيل ميرزا عبدالكريم بر تاريخ گيتي گشا از كوچانيدن ايلات عراقي از شيراز به عراق توسط آقامحمدخان قاجار به هنگام ورود به شيراز سخن به ميان آمده است، اما نامي از ايلات كوچ داده شده برده نشده است. مع الوصف، وجود طوايف و تيره هاي همنامي چون: لك، آرخلو، احمدلو، موصلو، و قوتولو بين ايل هاي بغدادي و قشقايي ، و اظهار صريح عشاير متعلق به تيره توللي در هر دو ايل مبني بر وجود همبستگي تاريخي با يكديگر، جاي شبهه اي در انتقال ايل شاهسون بغدادي از شيراز به منطقه ساوه باقي نمي گذارد. بعلاوه اينكه، ترانه اي بين عشاير شاهسون بغدادي وجود دارد كه در وصف كوه هاي شيراز است و گوينده آرزوي گذر از آنها را مي كند. نيز هنري فيلد از علي قوردلوهاي كوهمره سخن مي گويد كه همنام با يكي از طوايف شعبه لك ايل شاهسون بغدادي است.
اما، نخستين سندي كه حكايت از استقرار ايل بغدادي در بودباش كنوني اش مي كند، به سال 1220 ه.ق. باز مي گردد كه طي آن ايل بيگي گري طايفه شاهسون بغدادي به، همت خان، از طايفه ساتلو داده شده است. هر چند جزو اسناد ملكي سندي به تاريخ 1200ه.ق. وجود دارد ولي نامي از شاهسون بغدادي در آن برده نشده است.
ساخت اجتماعي : ايل شاهسون بغدادي از دو شعبه يا طايفه بزرگ، بيست و نه طايفه، و بيش از دويست و بيست تيره و چند صد گوبك تشكيل مي گردد. از اين ميان تنها، تيره و در داخل آن گوبك، است كه اعضايش از نياي واحد به وجود آمده اند، طوايف به دليل وسعت محل زيست و پيوستن افراد و جماعات مختلف به آنها، بتدريج، اين ويژگي را از دست داده اند. وجود اصطلاحاتي چون: خاصا ( يعني تيره هاي خودي)، الوار (يعني تيره هاي پيوسته به طايفه)، و چيراغاگلمه ( يعني فردي يا افرادي كه به ميان طايفه آمده و با گذشت زمان صاحب گوبك و تيره شده اند) حكايت از اين نوع اختلاط ها دارد ، كه طوايف و در نهايت ايل را از يك دستي نژادي خارج كرده است.
از بيست و نه طايفه تشكيل دهنده ايل شاهسون بغدادي براي هر يك از طوايف سولدوز، دوگر، موصلو، نيلقاز، قتلو، شرفلو، دولتوند، قاراقويونلو و كرد، مي توان سابقه تاريخي مستقل و وابستگي قومي جداگانه جستجو كرد. در حالي كه اكنون تحت نام واحد ايل شاهسون بغدادي شناخته مي شوند. از اين ميان بويژه طايفه كرد در سال هاي پاياني قرن سيزده قمري، و به دستور نايب السلطنه اميركبير، جزو ابوابجمعی ايل شاهسون بغدادي قرار گرفته است. سند مربوطه چنين است. « هو – بر حسب امر و رقم مبارك، حضرت اقدس اسعد اشرف ارفع امجد والا آقاي نايب السلطنه اميركبير روحنا فدا، طايفه اكراد را سپرده عاليجاه مجدت همراه عباسقليخان (ايل بيگي لك) فرموده اند. لهذا ريش سفيدان طايفه مزبور را قلمي و اظهار مي دارد كه بر حسب رقم مبارك خود را سپرده به عاليجاه مشاراليه دانسته صاحب اختيار و بزرگ خود بدانند، در جميع امور و كارها عرايض خود را به عاليجاه مشاراليه اظهار دارند كه در امور و خوب و بد طايفه مذكور عاليجاه مشاراليه مسئول خواهد بود. از قرار رقم مبارك و امضاي اينجانب طايفه مزبور تخلف و تجاوز نورزند و در عهده شناسند، تحرير في شهر رجب المرجب 1294 » طايفه خمسلوي قزوين و كردستان نيز در اين سال ها موصوف به بغدادي شده اند.
دقایق پایانی عمر آوا
از همان روز نخست انتشار آوا لحظه بستن نشریه را به دست مسئولان اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی پیش بینی می کردم و بارها این روز در ذهنم نقش بسته بود. بویژه وقتی یک و یا چند نفر از چاپ مطلبی ناراحت بودند و یا خشم داشتند و یا نکته و خبر و مقاله ای به چاپ می رسید که ممکن بود برای آدمی خوشایند نباشد و یا مقاله ای، نوشته ای به چاپ می رسید که می شد انگ سیاسی به او چسباند، آنگاه با خود می گفتم روز بستن نشریه آوا فرا رسیده است. و آخرین اعلام نا رضایتی، گفتگوی تلفنی تهدید امیز ساعت 9 شب مورخه 8/1/88 دو جوان قدر قدرت همسایه مان بود. سر انجام دیدم این تفکر تکریم از شادی و شاد زیستی من بوده که به مذاق ها خوش نیامده است. نداشتن مجوز بهانه است چون از همان اوایل انتشار آوا ارشاد اسلامی می دانست که چنین نشریه ای در مارکده چاپ می گردد بعد هم که در تاریخ 26/2/86 آقای حسن زاده مسئول وقت مطبوعات استان و نیز آقایی دیگر که بعد فهمیدم مسئول حراست اداره است به خانه ی من آمدند و گفتگو کردیم و توصیه شد دنبال اخذ مجوز برویم صحبت از تعطیلی نبود. که دو شماره 91 و92 آوا را هم جهت مطالعه به آنها دادم.
روز یکشنبه 16/1/88 آقای ترابی مسئول نشریات ارشاد اسلامی استان زنگ زد و گفت تو نباید نشریه آوای مارکده که مجوز ندارد را چاپ کنی. روز پنجشنبه صبح بیا اداره. معاون مطبوعاتی اداره می خواهد با شما صحبت کند.
پنجشنبه 20/1/88 صبح ساعت 10 در اتاق معاون با حضور آقای امیریان معاون اداره، مسول حراست اداره و آقای ترابی مسئول مطبوعات و من جلسه ای تشکیل و نخست معاون اداره سخن گفت و از من توضیح خواست. چکیده سخنان جلسه بدین شرح است.
معاون: شما نشریه ای بدون مجوز و غیر قانونی بنام آوای مارکده منتشر می کنید اکنون شکایت هایی از طرف افراد حقیقی و حقوقی بر علیه نشریه شما رسیده، ما باید برابر قانون شکایت ها را به دادگاه می فرستادیم و برای شما احضاریه می آمد ولی گفتیم نخست با خودت صحبت کنیم. خوب چه
می گویی؟
شاهسون: روز نخست که با تعدادی از جوانان روستا دور هم نشستیم و تصمیم گرفتیم نشریه ای محلی چاپ کنیم اصلا فکر نمی کردیم نشریه ای که خبر نامه داخلی شورا است و به صورت کپی شده به تعداد اندک در سطح یک روستای کوچک و دور افتاده توزیع می گردد نیاز به مجوز داشته باشد. شورای اسلامی روستا طی صورت جلسه ای مسئولیت نشریه را به من سپرده است. و هدف مان این هست که اخبار روستا را به اطلاع همه برسانیم و برای بالا بردن سطح آگاهی ها کارهای فرهنگی هم بکنیم. از قضا بسیار هم مؤثر بوده چون توانسته ایم اخبار و اطلاعات را دقیق به گوش همه برسانیم و با نوشتن مقالات، میزان سعه صدر مردم را هم بالا ببریم اکثریت مردم روستا از فعالیت نشریه راضی هستند البته تعداد اندک مخالف هم داشته و دارد. شما مسئولان فرهنگی استان هستید، اختیار دار هستید، از دید من و بسیاری از همشهریانم کارمان مثبت بوده، مفید بوده، کار بزرک فرهنگی در سطح روستا کرده ایم و ادامه این کار لازم است ولی تصمیم گیرنده شما هستید بگویید چکار کنیم؟ کارمان را ادامه دهیم یا نه؟ من می کوشیده ام در چاپ نشریه موجب رنجش کسی نشوم وارد مسائل سیاسی نشوم نمی دانم چه چیز باعث رنجش شده؟ و چه کسی شکایت کرده؟ اگر بفرمایید شاکی کیست می کوشم رضایتش را فراهم کنم.
معاون: ما نمی توانیم بگوییم چه کسی شکایت کرده است. شما اصلا حق ندارید بدون داشتن مجوز نشریه چاپ کنید نشریه آوا شکل و شمایل یک نشریه رسمی را دارد تا یک خبر نامه داخلی نهادی مانند شورای اسلامی یک روستا. چون می بینیم دارای تاریخ، شماره، شمارگان، ترتیب انتشار، قیمت و … است. فعالیت شما تا کنون غیر قانونی بوده این کار شما بار حقوقی به دنبال دارد همه ی مطالب را هم خودت می نویسی و یا تهیه می کنی در نتیجه تمام مسئولیت های و بار حقوقی هم بر دوش شما خواهد افتاد. مثلا ببیند شما در همین آوای شماره 140 صفحه 3 نوشته اید:« آدمی که شادی، شاد زیستی، شیک پوشی، آراستگی، خنده، رقص، آواز و شنیدن موسیقی توسط دیگران، او را می رنجاند آدمی است مرگ اندیش» خوب این ممکن است با حال تعدادی از مردم همخوانی داشته باشد و آن ها را برنجاند آنگاه در دادگاه پیگیری شود در این صورت بار اتهامی شما سنگین خواهد شد.
شاهسون: ببینید ما اصلا قصد رنجاندن کسی را نداشته و نداریم بیشترین حجم آوا هم به شکلی خبر هست در کنار خبرها درد دل ها و نقطه نظرهای مردم را هم انعکاس می دهیم یکی دو سه مقاله هم چاپ می کنیم بر حسب اتفاق در این شماره مقاله ها از من هستند ولی همیشه این گونه نبوده در شماره های دیگر یکی دو تا مقاله از جوانان چاپ می شد. وقتی صحبت از نشریه و چاپ می گردد ممکن است به ذهن متبادر گردد که همانند نشریات دیگر هزاران تیراژ و به شکل رنگی چاپ و در یک منطقه وسیع توزیع می گردد و عده ای از آن منتفع شوند. آوا این گونه نبوده مطالب را من شخصا جمع آوری و در کامپوتر شخصی ام تایپ می کردم سپس یک جوانی در روستا هست که دستگاه کپی دارد از او هم خواهش کرده ایم هزینه کپی را نصف بگیرد و این قیمت روی نشریه که شما اشاره کردید همان نصف هزینه کپی است. تعداد 30 تا60 شماره کپی می گردد و افراد علاقه مند روستای مارکده آن را می خرند. حال این چه زیانی به کسی می رساند من نمی دانم؟ شما اصرار دارید که باید مجوز داشته باشیم من سال 81 تقاضای نشریه هفته نامه کرده ام تقاضای مرا به هیات نظارت تهران فرستاده اید ولی تا کنون هیچ گونه پاسخی به من داده نشده است. دو سال قبل درخواست صدور مجوز برای همین آوا را از طریق شورای اسلامی روستا تقدیم اداره شما کرده ایم سال گذشته هم طی نامه ای پیرو زده ایم ولی متاسفانه تا کنون هیچ پاسخی به ما داده نشده است. از طرفی من فکر می کردم نشریه مان دارای شناسه ی روشن مانند تاریخ، نام مدیر مسئول، تیراز، قیمت و تلفن داشته باشد کار خوبی است یعنی شفاف سازی کرده ایم ولی می بینم شما شفاف بودن کارم را هم یک تخلف می شمارید؟
مسئول حراست اداره: دو سال قبل من به اتفاق آقای حسن زاده مسئول مطبوعات اداره به منظور بررسی چگونگی چاپ آوای مارکده به خانه آقای شاهسون رفتیم که پایش هم شکسته بود او را مردی روشن اندیش یافتم که در کارش سعه صدر و اهداف عالیه دارد از کتابخانه شخصی ایشان دیدار کردیم که به اندازه کتابخانه اداره بود. به ایشان توصیه کردیم دنبال اخذ مجوز باشد.
سر انجام به دستور معاون اداره، مسئول حراست اداره، صورت جلسه ای به مضمون زیر نوشت و چهار نفری امضا کردیم.
1- چاپ نشریه آوای مارکده فعلا متوقف شود. 2- شورای اسلامی مارکده تقاضا نامه ای مبنی بر اخذ مجوز خبرنامه داخلی به اداره ارسال و آقای ترابی هم شخصا پیگیر گردد تا مجوز صادر شود. 3- از آنجایی که آقای شاهسون در فعالیتش حسن نیت داشته پیگیری شکایت ها منتفی است.
اگر بخوایم روح حاکم بر جلسه فوق الذکر را بررسی کنیم دو نکته را به خوبی می شد حس کرد.
یک: بی گمان در آن جلسه به ذهن هیچ یک از سه نفر مسئول نیامد؛ فردی که ما او را به عنوان متخلف به اینجا دعوت کرده ایم 6 سال است بدون امکانات و به صورت ابتکاری، بدون هیچ هزینه ای، بدون توقعی و منتی در یک روستا زحمات کار بزرگ فرهنگی یعنی انتشار نشریه ای را به عهده داشته است حال انصاف حکم می کند ما به عنوان مسئولان فرهنگی استان ضمن گوشزد تخلف، به این کوشش و همت و کار بزرگی که انجام شده ارج بگذاریم و دست کم یک خسته نباشید خشک و خالی هم بگوییم. بلکه حالت و برخورد اولیه و رو برویی آقای امیریان معاون اداره، یک حالت دستوری ی خشک اداری بود وقتی مسئول حراست اداره آن تعریف را کرد قدری خشکیش تعدیل شد.
دو: با توجه به جمع صحبت ها، ارائه نظرها و برخورد ها و تصمیم هایی که پیرامون نشریه آوا صورت گرفت، برداشت و دریافت من این بود که؛
1- سطح بینش، افق دید مسئولان فرهنگی استان مان خیلی پایین تر و عقب تر از مردمان جامعه مان است و این مایه تاسف است اگر قدری دقت کنیم می بینم بسیاری از شهروندان و بویژه جوانان جامعه مان دارای اندیشه ای باز تر، آزاد اندیش تر و افق دید وسیع تری دارند. این در حالی است که مسئولان فرهنگی باید پیش قراول فرهنگی باشند.
2- به علاوه به نظر می رسد این دوستان به عنوان مسئولان فرهنگی چندان دغدغه ی فرهنگی هم ندارند چون می بینیم به محض این که نشریه آوا را تعطیل می کنند علارغم قولِ دادنِ مجوز، آن را به فراموشی می سپارند و هیچ احساسی نا خوشایند از این که زبان یک عده ای را بسته اند ندارند. هیچ احساس مسئولیتی که راهی و چاره ای برای خواست به حق مردم بیندیشند ندارند.
3- دقت روی موضوعی که دلیل بسته شدن نشریه عنوان شد هم معنی دار و تاسف بار است. تکریم شادی!؟
4- یکی از مسئولان اداره ارشاد اسلامی که در مقام نصیحت با من گفتگو می کرد گفت: همه ی این قضیه از آن مقاله شادی که نوشته بودی سرچشمه گرفت می خواهم بگویم اصلا چکار داری به شادی؟ و شاد نبودن مردم؟ ببین مثلا توی عروسی یی یک نفر دست می زند، یک نفر هم دست نمی زند ما چکار داریم به آن ها؟ توصیه می کنم پرداختن به شادی را رها کن به مسائل روستا بپرداز تا بتوانی به سلامت عبور کنی.
به هر صورت بنا بر توصیه مسئولان، روز 22/1/88 شورای اسلامی مارکده طی نامه رسمی به شماره 8 – 21/1/88 پیرونامه های قبلی درخواست صدور مجوز برای نشریه آوا را تقدیم اداره ارشاد اسلامی استان نمود و به شماره 266 به ثبت رسید.
برای پیگیری کار نشریه مورخه 31/1/88 ساعت 10 صبح در دفتر آقای ترابی مسئول مطبوعات استان با ایشان گفتگو می کردم ایشان در حضور من با هیات نظارت تهران تلفنی گفتگو کرد و شکل و شیوه نشریه محلی روستایی آوا را شرح داد و راه چاره برای دادن مجوز را جویا شد. و بعد به تنهایی به اتاق آقای امیریان معاون رفت و با هم گفتگو سپس به من گفت: مسئله شورا و خبرنامه داخلی را رها کن و یک تقاضا نامه خودت بنویس و شرح بده که چگونه می خواهی کار کنی تا در جلسه مسئولان اداره مطرح و یک مجوز داخلی استانی با گرفتن یک تعهد اخلاقی بهت بدهیم.
در تاریخ 7/2/88 تقاضا نامه را تحویل آقای ترابی دادم و ایشان گفت: موضوع را در جلسه مطرح و سعی می کنم یک دستورالعمل برای انتشار نشریات روستایی تنظیم کنیم و مجوز استانی برایت صادرکنیم.
حدود 10 روز بعد با آقای ترابی تلفنی تماس گرفتم و نتیجه را جویا شدم که گفت:« نتوانستیم در اینجا تصمیم بر دادن مجوز بگیریم لذا پرونده را برای صدور مجوز به هیات نظارت تهران ارسال کرده ایم»
و من اعتراض کنان گفتم: این پرونده هم ضمیمه تقاضای هفته نامه 8 قبل و بایگانی خواهد شد و این چه سودی برای ما دارد؟
و آقای ترابی گفت: خوب! دیگه!
محمدعلی شاهسون مارکده 30 /2/88