پل هوره

همه­ ی ما بارها و بارها از روی پل هوره عبور کرده­ ایم ولی به جرات می ­توانم بگویم هیچ ­یک از ما هنگام عبور حتا یک ­بار هم این پرسش به ذهن ­مان نیامده که این پل در چه زمانی؟ توسط چه کسانی؟ با چه امکانات و شرایطی درست شده است؟ توجه ما و یاد نمودن از کسانی که در ساخت پل نقش داشته ­اند چیزی به مقام آنها نمی ­افزاید و یا عدم توجه ما چیزی از بزرگواری و کار انسانی­ شان نمی ­کاهد، بلکه بدین جهت سزاوار است به کار انسان­ های بزرگ که در زمان خود برای مردم قدمی برداشته ­اند توجه کرد که ما هم از آنها بیاموزیم و به پیروی از آنها اقدام به کارهای عام ­المنفعه کنیم تا همانند آنها بزرگ شویم.

        آقای دکتر سید ­مصطفی مرتضوی فرزند مرحوم سید عطاء الله مرتضوی مشهور به آقا عطا (روحانی نامدار و مورد احترام منطقه بویژه مردم نجف ­آباد) بِنی ساکن در نجف ­آباد، در سال 1385 تاریخچه ساخت پل را در یک جزوه 12 صفحه­ ای فراهم آورده که برای مزید اطلاع گزیده شده آن را در اینجا می­ آورم.

       « … در تابستان سال 1336 که موفق به گرفتن دیپلم پزشکی شده بودم برای تفریح و رفع خستگی به اتفاق مرحوم ابوی… به هوره آمدیم. یک روز عصر برای مشاهده منظره رودخانه و لذت بردن از آن بر روی صخره زیر دیوار قلعه که هنوز هم وجود دارد رفتیم. این محل درست روبروی گذرگاه و محل کم عمق رودخانه قرار داشت. اهالی مجبور بودند برای رفتن به طرف مقابل در حالیکه آب تا بالای زانو بود از این محل عبور نمایند. مرحوم ابوی از خاطرات و اطلاعاتی که از این منطقه داشتند و از ساختمان قلعه و چگونگی احداث آن و اینکه این قلعه در زمان حمله افغان­ ها به ایران ساخته شده است و دارای راه مطمئن برای دسترسی به رودخانه و تهیه آب در مواقع محاصره قلعه بوده است و از احداث پل قدیمی هوره توسط مرحوم پدرشان و درباره­ ی تقلب معمار و خراب شدن پل صحبت فرمودند. دو نفر زن می­ خواستند از گذرگاه عبور نمایند و مجبور بودند که شلوارهای خود را بالا بکشند این منظره مرحوم ابوی را ناراحت کرد و خطاب به من فرمودند: مصطفی به حول و قوه الهی تصمیم گرفتم مانند پدرم برای احداث پلی در روی رودخانه اقدام نمایم.

        زمستان سال 1336 مرحوم ابوی برای کمک گرفتن کمک مالی از چند نفر اهالی هوره که مدت­ ها بود در منطقه خوزستان صاحب مال و ثروتی شده بودند عازم آن منطقه شدند… ماحصل این مسافرت مبلغ ده ­هزار تومان پول نقد و پانزده­ هزار تومان قول مساعدت بود که پس از شروع به ساختمان پل این مبلغ را بپردازند… اردیبهشت ماه سال 1337 بود که با یک ماشین جیپ از نجف ­آباد و از طریق موسی ­آباد … به اتفاق مرحوم ابوی و مهندس فاطمی و مرحوم استاد یدالله انتشاری و معمارباشی نجف­ آباد برای تعیین محل احداث پل و همچنین نقشه آن و برآورد تقریبی مخارج، تا گردنه ­ای که هوره نمایان می ­شود رفتیم و پس از عبور از رودخانه که در ان موقع ارتفاع آب آن حدود یک متر بود به وسیله چهارپا که اهالی خون­ گرم هوره که تا گردنه هوره آورده بودند، به هوره وارد شدیم… پس از دو سه روز کوشش و بازدید از نقاط مختلف رودخانه محل فعلی پل که واقعا بهترین و مناسب­ ترین محل است انتخاب شد. در سمت شرقی این محل زمین زراعتی بود. مالک آن که نام ایشان را به خاطر ندارم، زمین را بلاعوض برای ایجاد راه اهدا کرد… برای ساخت پل دستورالعمل و پیشنهاد زیر توسط معماران ارائه شد:

   1- گودبرداری در کف رودخانه و رسیدن به زمین سخت و مقاوم جهت احداث پایه­ ها که برای این­کار انحراف مسیر آب از شرایط اصلی بود.

   2- تهیه سنگ، شن و ماسه و آجر و سیمان و سایر مایحتاج دیگر.

         خردادماه سال 1337 که مصادف با دهه محرم بود مرحوم ابوی در اجتماع اهالی هوره و دهات اطراف که برای مراسم عزاداری در میدان ده حضور داشتند پس از اداء خطبه تصمیم خود را متذکر شدند و از اهالی کمک خواستند و این موضوع مورد قبول و استقبال اهالی شد. در آن جلسه موضوع انحراف آب رودخانه که قدم اولی برای شروع کار بود مطرح شد و قرار بر این شد که در روز تاسوعا و عاشورا با کمک اهالی در این باره اقدام شود. یکی از امدادهای خدایی اینکه آب رودخانه به اندازه سی سانتیمتر فرو نشست و علت آن این بود که تونل کوهرنگ و سد پشت آن احتیاج به تعمیر پیدا کرده بود، لذا آبی که از طریق این تونل به آب زاینده ­رود اضافه می­ شد، قطع شد و این قضیه باعث سهولت در انحراف آب و گودبرداری پایه ­های پل شد. با همیاری اهالی هوره و دهات اطراف در مدت دو روز علاوه بر انحراف آب و گودبرداری چهار ستون غربی پل، عده زیادی نیز با بیل و کلنگ جاده ماشین رو را از سرِ گردنه هوره تا محل احداث پل، که قبلا مال ­رو بود، آماده عبور ماشین کردند. به طوریکه چند روز بعد سیمان مورد نیاز با ماشین تا محل پل آورده شد.

         برای انحراف آب قبلا پیشنهاد شده بود که حدودا 300 عدد گونی تهیه شود تا با پرکردن آن گونی ­ها از شن و ماسه و قراردادن در جلو آب انحراف آب انجام شود، ولی بعدا قرار شد که دیرک­ هایی از چوب کبوده که یک طرف آن تراشیده و تیز شده بود به فاصله نیم ­متر نیم ­متر در کف رودخانه کوبیده شود و با قراردادن شاخ و برگ درختان در پشت دیرک­ ها و ریختن سنگ و شن و خاک روی این شاخه ­ها آب به طور فوق ­العاده خوبی به یک طرف منحرف و گودبرداری امکان پذیر شد و بازهم از حسب اتفاق، کف رودخانه را از طرف غرب تا حدود ساحل شرق سنگ سختی پوشانده بود، به طوری­که پس از نیم تا یک متر گودبرداری به سنگ برخورد شد و احتیاج به عمیق کردن گودها نبود و فقط گود دوتا از پایه ­های شرقی عمیق بود که خیلی با زحمت توانستند آنها را به زمین سخت برسانند. بالاخره گودها آماده پی­ ریزی و شناژ شد و اکنون به سنگ، شن و ماسه و سیمان احتیاج می ­باشد…

        تهیه سیمان – در آن زمان سیمان مصرفی ایران منحصرا از کارخانه سیمان ری در تهران می ­شد. لذا قراردادی با سیمان ری بسته شد که سیمان را در تهران تحویل بگیریم و حمل آن تا مقصد به عهده خود ما باشد. خوشبختانه مطلع شدیم که کارخانه همدانیان در اصفهان به زودی شروع به کار خواهد کرد، لذا قراردادی با کارخانه همدانیان بسته شد که سیمان را ارزان ­تر از تهران و ضمنا در محل احداث پل تحویل دهند و بابت کرایه وجهی دریافت نکنند.

        نظر معمار این بود که پایه­ های پل از سنگ و سیمان و طاق ­ها از آجر باشد. برای تهیه سنگ و شناسایی معدن سنگ از مرحوم سمندری که یکی از سنگ­ تراشان و سنگ ­شناسان نجف ­آباد بود کمک خواسته شد. نامبرده به اتفاق دو سه نفر از اهالی پس از چند روز جستجو در کوه­ های اطراف بالاخره معدن سنگی که قابل استفاده در ساخت پایه و مقاوم باشد در دره ­ای در شرق ده سوادجان شناسایی کردند. برای حمل سنگ احتیاج به جاده سازی حدود دو کیلومتر بود. این موضوع به مرحوم ابوی که در جمع اهالی بود گزارش شد و مسئله مورد بحث قرار گرفت. در آن جمع شخصی با اشاره دست به سمت قطعه سنگی که در فاصله حدود 70 متری شرق محل بود، ادعا کرد که این سنگ سخت و مقاوم است. اشخاص دیگری که حضور داشتند با تمسخر گفتند که: آن سنگ ورقه ­ورقه و غیر قابل استفاده و به قول محلی­ ها از نوع سنگ قیه است که هیچ­ گونه مقاومتی ندارد. با مرحوم سمندری و دو سه نفر دیگر از سنگ دیدن کردیم این سنگ به ظاهر نامرغوب بود ولی پس از آنکه سمندری چند چکش بر روی آن زد و ورقه ­های سیاه آن عقب رفت، سنگِ فوق ­العاده سخت و عالی هویدا شد و با یک انفجار که بعدا انجام شد سنگ تمام پایه­ های پل را تامین کرد. طول بعضی از این قطعه سنگ­ ها که در ساخت پل به کار رفته حدود 3 متر می ­باشد و با قطر نیم متر. برای حمل این سنگ ­ها از هیچ وسیله نقلیه موتوری و غیره استفاده نشد و چون فاصله کم بود و به علاوه راه شیب ملایمی داشت، تمام آنها را با غلتک ­های چوبی و بوسیله دست حمل و نصب کردند.

          شن و ماسه مورد نیاز نیز از کف رودخانه و از حدود 200 متری به وسیله الاغ و گاله به محل آورده شد. این شن کاملا شسته و تمیز بود و مستقیما برای مخلوط کردن با سیمان و تهیه شناژ به کار رفت و احتیاجِ، نه تنها پایه­ ها، بلکه کل ساختمان پل را تامین کرد.

        پایه ­های پل در مدت سه ماه تکمیل و آماده برای طاق ­زدن شد. هم­ زمان با سرد شدن هوا و فصل زمستان کار تعطیل شد. در زمستان آن سال رودخانه طغیان کرد و سیل عظیمی که کمتر سابقه داشت جاری شد و نشان داد که پایه­ ها از مقاومت کافی برخوردارند و ارتفاع آن نیز کافی است

       … در این موقع مرحوم حاج محمد یادگار – خدایش بیامرزد – پیغامی به مرحوم ابوی فرستاد که من در کویت در یک مناقصه شرکت کرده و برنده شده ­ام و نذر کرده ­ام که چنانچه این مناقصه سودی داشت آن را خرج تکمیل پل کنم. اوایل تیرماه 1338 مرحوم یادگار با اتومبیل خصوصی که راننده آن را هدایت می­ کرد به نجف­ آباد آمدند و اظهار داشتند که: این مناقصه را که برای تکمیل آن شش ماه تمام وقت گذاشته بودم، سه ماهه تمام کردم و سود خوبی برده ­ام و آمده ­ام که پل را تکمیل کنم. پس از صرف ناهار مرحوم یادگار به سمت هوره حرکت کرد … راننده به راه آشنایی نداشت. یادگار به ایشان تذکر می ­دهد که به طرف شهر تیران حرکت کند و نرسیده به تیران باید از راه فرعی و بیابانی رهسپار هوره شود. یادگار در صندلی عقب ماشین به علت خستگی به خواب عمیقی می­ رود و راننده نا آشنا به محل به راه ادامه داده از تیران گذشته، به آبادی ­ای در شش کیلومتری غرب تیران به نام جاجا می ­رسد در این موقع مرحوم یادگار از خواب بیدار شده، متوجه می ­شود که از تیران رد شده­ اند و بایستی به عقب برگردند. به علاوه یادگار احساس تشنگی می­ کند قنات آبی در کنار جاده نظر یادگار را جلب می­ کند. به مظهر قنات برای نوشیدن آب می ­رود در آنجا مشاهده می ­کند که دهانه ­ی قنات توسط سنگ ­های قطعه ­قطعه به طول حدود 40 سانتی ­متر و قطر 20 سانتی­ متر سنگ بند شده است. در این موقع این فکر به نظرش می ­رسد که خوب است به جای آجر برای طاق­ های پل از این سنگ ­ها استفاده شود. با سئوال از اهالی جاجا موفق به پیدا کردن معدن این سنگ­ های مکعبی می ­شود، که در کنار جاده شوسه قرار داشت. جالب آنکه فاصله این محل تا هوره حدود 25 کیلو متر است و در عرض 20 روز و توسط 2 کامیون سنگ مورد مصرف طاق­ها به هوره حمل می ­شود. در صورتی­که اگر می ­خواستند از آجر استفاده کنند علاوه بر قیمت آن باید از حدود خمینی­ شهر(سده) تا محل هوره که مسافت آن حدود 80 کیلومتر بود آجرها حمل می­ شد که خود مستلزم بودجه زیادی بود – چون در آن موقع… بهترین آجر در سده بود. بالاخره در طول مدت حدود سه ماه طاق­ های پل با همین سنگ ­های آماده زده و تکمیل شد و پل تمام سنگی هوره برای عبور و مرور وسایل نقلیه آماده بهره­ برداری شد. آن زمان پاییز سال 1338 بود. این پل دارای 7 دهانه و 8 ستون به طول 68 متر و عرض 70/5 و ارتفاع 5/6 متر و دارای مقاومت فوق ­العاده است. به طوریکه کامیون­ های بزرگ و سنگین به راحتی از روی آن عبور می­کند و هیچ ­گونه محدودیتی برای عبور وسایل نقلیه سنگین وجود ندارد… در ساخت این پل از هیچ­ گونه کمک دولتی استفاده نشده و تماما با همیاری مردم و مخصوصا مرحوم حاج محمد یادگار و با پیشنهاد و اقدام مرحوم ابوی، حاج سیدعطاء الله مرتضوی به اتمام رسیده است…»                                           

                                                                                                  محمدعلی شاهسون مارکده