گزارش نامه 267 اول اسفند 1401

فراز و فرود یک زندگی (بخش چهارم)    در همان محوطه­ ی کارگاهی خشت­ مالی و کوره­ های آجرپزی کوت ­عبدالله، مغازه­ و یا دکه ­ای بود که کارگران به آنجا مراجعه می­ کردند، نوشیدنی و یا دیگر مواد خوراکی می­ خریدند و می ­خوردند. جلو این دکه، سایه­ بانی بود و چند عدد چهاریایه […]

ادامه مطلب...

گزارش نامه 266 نیمه بهمن ماه 1401

فراز و فرود یک زندگی (بخش سوم)    اسدالله هدف خود را که؛ ملحق شدن به پدر و مادر و رفتن به آبادان است را، به مردِ لر می ­گوید و علت گریه­ اش را هم در وعده ­گاه نبودن همراهش و ناپدید شدن او، می­ نامد. مردِ لُر که با بقچه زیر بغل از […]

ادامه مطلب...