گزارش نامه 232 نیمه تیر ماه 1400

    این همه شکستن حرمت­ها برای چی بود؟

     چند روز قبل، در طبقه پنجم بیمارستانی در اصفهان، بیماری را عیادت می­ کردم. از پنجره اتاق که مشرف بر خانه ­های مسکونی اطراف بود به بیرون نگریستم، پشت ­بام خانه­ ها تا فاصله ­ای، جلو دید من بود، نکته ­ای که توجه من را جلب کرد و پس از جلب توجه، من را به اندیشه وا داشت؛ تعداد فراوان دیش ­های گیرنده ماهواره­ ای روی بام ­ها بود تا آنجا که می­ شد دید و ساختمان بلند مرتبه ­ای جلو دید را نمی­ گرفت هیچ بامی را بدون دیش ندیدم روی هر بام یک تا 6-7 تا دیش بود. اگر در گذشته روی دیش­ ها را می­ پوشاندند تا دیده نشوند اکنون همه عریان و جلو دید بودند.

         همینطور که دیش ­ها را می ­نگریستم و جهت آنها را حدس می ­زدم که روی چه ماهواره ­ای رصد شده ­اند، خبرها و رویدادهای دو دهه اخیر در رابطه با جمع ­آوری دیش­ های ماهواره ­ای در ذهنم تداعی می ­شد، چه خبرهایی که در اخبار شنیده بودم چه در روزنامه­ ها ­خوانده بودم و چه خبرهایی که جسته و گریخته­ از طریق همکاران و همسایگان شنیده بودم و نیز رویدادهای هجوم ماموران به خانه­ ها جهت جمع­آوری گیرنده ­ها را که با چشم خود دیده بودم، یک ­یک شنیده­ ها و خوانده­ ها در قسمت خود آگاه ذهنم  می­ آمد.

        بعد فرآیند خبردهی به ماموران را در ذهنم ترسیم کردم دیدم چقدر آدم توی این جامعه­ ی ما اخلاق و وجدان خود را زیر پا گذاشته و آلوده به رفتار غیر اخلاقی خبرچینی شده­اند؟ تا ماموری را از وجود دیشی مخفی شده روی بام همسایه با خبر کنند؟ حسد،کینه و تنفرشان آنها را بر انگیخته و رهنمون شده تا راز وجود دیش پوشیده شده روی بام همسایه را هویدا کنند؟ تا با گرفتاری همسایه، تنفر انباشته شده روانی ­شان اندکی تسکین یابد.

       چقدر خانواده­ ها با مشاهده یکهو ماموران در صبح زودی در خانه ­شان وحشت کرده ­اند؟ دلهره گرفته ­اند؟ نگران شده ­اند؟ ترس برجان ­شان افتاده؟ آبروی ­شان رفته؟

      چقدر مردم جلو ماموران و بعضی دیگر از مردم که آنجا جمع می ­شده­ اند و یا بعدا خبر را می­ شنیده ­اند، تحقیرشده ­اند، نک و نیش ­های لاابالی، بی بندبار، غرب ­زده، منحرف، بی ­دین، ضدانقلاب و… را شنیده ­اند؟ و می­ دانیم این واژه­ های تخریب ­گر روان، تراوشاتِ روانی بیمار، ذهنی انباشته از تنفر، خشم وکینه­ توز است شنیدن هر یک از این واژه ­ها به تنهایی برای آزار، رنج و تخریب روان آدمی کافی است.

      چقدر هزینه ­های انجام شده جهت خرید و فراهم آوردن تجهیزات به یغما رفته؟ چقدر مردم بیکار شده ­اند و به پاسگاه و کلانتری و دادگاه رفته­ اند؟ چقدر پول مردم به عنوان جریمه از جیب ­شان بیرون رفته؟ چقدر از بودجه عمومی هزینه مامور، قاضی و دادگاه شده؟ از همه مهمتر چقدر انرژی، استعدادها و ذهنیت ­ها بجای اینکه صرف خلاقیت، کارآفرینی و تولید شود، صرف خبرچینی، تخریب تجهیزات و سرانجام برهم خوردن آرامش روانی و تخریب شئون اجتماعی افراد شده؟ چقدر از مردم بابت این برخوردهای نا مناسب نسبت به حاکمیت دلسرد و بدبین ­شده ­اند؟ متاسفانه در این فرآیند بزرگترین سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد اجتماعی از دست رفته است از خودم پرسیدم: راستی این همه بگیر و ببند و تخریب و تحقیر چرا بی نتیجه ماند؟

ظاهرا دست اندرکاران از این می ­ترسیده ­اند که مردم با دیدن تصاویر و رفتارهای دور از شئون و یا نکاتی که دست اندر کاران ما نمی­ خواهند مردم بدانند ولی از کانال ­های ماهواره ­ای پخش می ­شود تحت تاثیر قرار بگیرند آنگاه باور و ایمان ­شان نسبت آموزه­ های مذهبی کم­ رنگ گردد. ولی امروز شاهد هستیم که این ترس و نگرانی دست ­اندرکاران بیهوده بوده است! با این همه کانال تلویزیون ماهواره ­ای مردم سفت ­تر و سخت­ تر به مسائل مذهبی چسبیده ­اند برای مثال: اگر در گذشته در همین روستای ما، در زمان دهه عاشورا یک یا دو جلسه تعزیه داشتیم حالا نزدیک به 10 جلسه تعزیه اجرا می ­شود اگر در گذشته فقط نوحه ­خوان داشتیم حالا علاوه بر نوحه­ خوان ­های پرتوان، قشر پر سر و صدای مداح­ ها را هم تولید کرده ­ایم که بدون توجه به شعور مردم آسمان و زمین را به هم می ­دوزند تا بتوانند شوری بپا کنند. اگر در گذشته در هر روستایی در طول سال فقط 10 روز آخوندی برای روضه ­خوانی بود حالا برای روستا که سهل است برای قلعه کوچک هم آخوند فرستاده می­ شود و در تمام روزهای سال روضه داریم. رادیو و تلویزیون و مدرسه و دانشگاه … هم که با شدت و حدت آموزه­ های مذهبی را تدریس، ترویج، تبلیغ و تکرار می ­کنند اگر در گذشته قدری اندک آرد روز عاشورا کاکولی پخته می ­شد حالا صدها کیلو برنج پخته می­ شود ده­ ها گوسفند سر بریده می ­شود طبل و شیپورها در مراسم ­ها بزرگتر و بزرگتر شده و آوای انها تا کیلومترها به گوش می ­رسد. تعداد بلندگوها هم که الی ماشاءالله و… تعداد زیارت رونده­ های جمعی و نیز تکراری هم که الی ماشاءالله. در مقابل این همه سر و صدای تبلیغ مذهب، صدای کانال­های تلویزیونی ماهواره ­ای گم می ­شود پس چه جای ترس و نگرانی؟ چه نیاز به این همه بگیر و ببند و آسیب رساندن به مردم؟

      یادم آمد توی همین مارکده خودمان که یک ده کوچک و دور افتاده است 15-20 سال قبل در پشت سر به کسانی که مخفیانه از ویدئو استفاده می­ کردند توسط بعضی از همشهریان متعصب و کم­ دان، چه حرمت شکنی ­ها می­ شد! چه بی احترامی ­ها می­ شد! چقدر انگ­ ها زده می ­شد! با چه تحقیری به آنها نگریسته می ­شد! و در پشت سرشان چه حرف­ های نا مناسب گفته می ­شد! از طرفی انگ زننده­ ها و حرمت ­شکن­ های متعصب هنگام بیانات دور از انصاف ­شان چقدر حق به جانب بودند و خود را پاک و مقدس و منزه جلوه می ­دادند! شخصا شاهد این حرمت­ شکنی ­ها­ و انگ زدن ها و حق به جانب بودن ­ها و خود را پاک و مقدس پنداشتن ­ها بوده ­ام.

         هیچگاه فراموش نمی­ گنم ساعت حدود 8 صبح روزی را که از سرازیری صادق ­آباد به طرف قیروق مزرعه آغجه ­قیه می ­آمدم در کنار جاده ماموری دو عدد دیش را از توی وانتش برداشت و با پا آن دو را دو لا کرد و دوباره توی وانت انداخت با دیدن این واقعه این پرسش توی ذهنم نشست؛ ارزش آدمی به چیست؟ آدمی با کسب علم و دانش و زحمت و تلاش ابزاری ساخته تا انسان بتواند به آرزوی دیرینه تحقق نیافته خود برسد و بتواند صدا و تصویر را از راه ­های دور بگیرد و آدمی دیگر خیلی راحت بدون کوچکترین اندیشه، و اینکه پی به ارزش این ابزار ببرد آن را تخریب می­ کند؟ مشاهده این رویداد دریچه اندیشیدن به روحیه خلاق و یا تخریب­ گر آدم­ ها در ذهن من گشوده شد و دیدم آدم­ ها از این حیث بسیار متفاوت هستند بسیاری آفریننده و خلاق هستند و عده ­ای هم بیمار و تخریب­ گر.

      بر ماموران که به خانه­ ها برای جمع ­آوری تجهیزات می ­رفتند و قاضی که سرپرست خانوار را جریمه می ­کرد شاید ­نتوان خرده گرفت چون در پاسخ  خواهند گفت: مامور بوده ­ایم و معذور، ولی آن خبرچینی که بر علیه همسایه خود خبرچینی کرده تا ماهواره ­اش را جمع­ کنند و امروز خود از ماهواره استفاده می ­کند اکنون با وجدانش چه می­ کند؟

      ماموری که رفته روی بام خانه­ ای و دیشی را برداشته و از همان پشت بام توی کوچه و یا خیابان انداخته و تخریبش کرده و اکنون خود از ماهواره استفاده می ­کند چه پاسخی برای وجدان خود دارد؟

       قاضی که برای سرپرست خانواده ­ای حکم جریمه­ نوشته و اکنون خود از ماهواره استفاده می­ کند در وجدانش چه می­ گذرد؟

      خیلی دوست دارم بدانم در ذهن و ضمیر همشهریانم که در پشت سر خانواده ­هایی که از ویدئو استفاده می ­کردند حرف نا مربوط زده ­اند، بی احترامی کرده ­اند و حرمت­ ها شکسته ­اند، امروز که توی همه ­ی خانه ها ویدئو و در بسیاری خانه ­ها هم ماهواره هست، چه می ­گذرد؟

     اکنون که این یادداشت را می­نویسم این پرسش در ذهنم نشسته است که آیا در مواجهه با پدیده نو ظهور ماهواره تنها راه، ممنوعیت و بگیر و ببند بود؟ آیا راه­ های کم هزینه ­تر که حرمت ­ها هم حفظ گردد، نبود؟ منِ روستایی بر این باورم که راه ­های عاقلانه ­تری قطعا وجود داشت بخصوص که دست اندر کاران کم­ دان ما تجربه نا موفق ممنوعیت و بگیر و ببند ویدئو را هم در پشت سر خود داشتند.

     چقدر زیبا است و چقدر اخلاقی و انسانی است که دست ­اندرکاران مملکتی ما برای مرهم گذاشتن روی این همه زخمِ حرمت شکنی ­ها، حداقل یک پوزش خواهی از مردم بکنند.  

    محمدعلی شاهسون مارکده 6/9/94