گزارش نامه 238 نیمه مهر ماه 1400

بر انگیختن شور و بازی با شعور

      من اصولا تا آنجایی که بشود در مراسم ­های سوگ شرکت نمی­ کنم و اگر الزام باشد زمان توقف را کوتاه می ­کنم بعضی وقت ­ها هم ناگزیر ساعت و یا ساعاتی می ­نشینم و رنج می ­برم. گفتم رنج می ­برم، شاید تعجب کنید دلیلش این هست که در چنین اجتماعاتی میدان دست مداح است قشر مداح هم متاسفانه آدم ­های سطحی، کم دانش، پرگو و صدای بلند و گوش آزاری دارند. انسان باید ساعاتی سخنان سطحی و گاها دور از عقل و خرد بشنود، تحمل شنیدن سخنان سطحی و نا معقول برای من رنج آور است. در پایان هم در یک جمع ­بندی، می­ بینی دو ساعت از عمرت را با شنیدن سخنان بی پایه و مایه هدر داده­ ای که نه برای مُرده فایده داشته و نه برای زنده ­ها، فقط با حضور و وجودت در آن جمع، ابزار و وسیله ­ای برای بازار گرمی مداح شده ­ای. اگر با دقت به لحن گفتار و فضایی که مداحان در مراسم­ های یادبود بوجود می ­آورند و نیز عمق مفاهیم سخنانی که بیان می ­کنند بنگرید خواهید دیدکه با سر و صدای زیاد، گریه و عزاداری را ترویج می ­دهند و غم و مرده پرستی را تکریم می­ کنند که منجر به زدودن جامعه از شادی و شاد زیستی می­ شود. می ­دانیم روان نا شاد روانی افسرده  و آماده پذیرش سلطه و ستم است. یعنی مداح با تکریم گریه و عزاداری و زدوده شدن شادی و شاد زیستی و هیجانات شادی از جامعه، آگاهانه و یا نا آگاهانه، جاده صاف ­کن­ سلطه ­ی بیشتر قدرتمندان بر مردم  است.

       روز پنجشنبه یکی از این روزها بود مراسم یادبود بانویی بود که نازا بود و مداح می­ کوشید اثبات کند چون این زن مهربان بوده و نیز از بستگان شهید بوده پس او همتراز یک مادر، و مادر است غیر مستقیم می ­خواست بگوید حالا که مادر است پس ارزشمند است. انسان حیران می ­ماند از این تلاش بیهوده برای نشان دادن چیزی که نبوده!؟ ریشه این تلاش در ذهنیت بیمارگونه این تیپ­ آدم­ ها است از دید اینها، زن نصف یک مرد ارزش دارد و این نیمه ارزش هم وقتی به حساب خواهد آمد که زن؛ یا زن مردی باشد یا مادر فرزندی باشد یعنی؛ زن، ارزشمندی را باید از طریق شوهر و یا فرزندان و در واقع بیرون از وجود خود، به دست آورد. نتیجه ­ی غیر مستقیم یعنی اینکه زن مستقل از مرد و بچه، چندان ارزشمند نیست.

      در این نوشته می­ خواهم به این دوست گرامی بگویم:  زن، از آنجاییکه انسان هست، یعنی به صرف انسان بودن، دارای احترام­ است، دارای حرمت­ است، دارای کرامت­ و ارزشمند است و دارای حق و حقوق یک انسان کامل است. چه زن شوهر کرده باشد، چه شوهر نکرده باشد، چه زاییده و مادر بوده باشد، چه نزاییده و مادر نبوده باشد و این نزاییدن هم چه طبیعی بوده باشد و چه انتخابی باشد یعنی زن، انتخاب کرده که نزاید و نخواهد مادر گردد، فرقی نمی ­کند، این انتخاب، چیزی از احترام، حرمت و کرامت زن کم نمی ­کند چه اقوام شهید باشد چه نباشد و چه برای زیارت به مشهد و قم و کربلا و مکه رفته باشد چه نرفته باشد. مراتب انسانیت خیلی خیلی خیلی بالاتر و محترم­ تر از مادر، همسر و…  بودن است برای اینکه زن اول انسان هست بعد انتخاب می­ کند که شوهر کند یا نکند بعد انتخاب می ­کند که بزاید یا نزاید. باید دانست توانایی زاییدن هم هنر انتخابی و ساخت زن نیست خدا و یا طبیعت چنین دستگاهی در بدن زن قرار داده است وقتی به طبیعت نگاه کنیم و یا قانون خداوند را با دقت بنگریم زاییدن، قانونی جهان­شمول است که طبیعت ابزار آن را در بدن موجودات زنده ماده از جمله زن، قرار داده است. بنابراین، این بانوی نازا، چون انسان است همانند؛ همه ­ی انسان ­ها، محترم است، دارای حرمت است و دارای کرامت و ارزشمند است و نیازی نیست او را با وصله پینه در لیست مادرها قرار دهیم او از بدو تولد در لیست انسان ­ها و انسانیت بوده و ارزشمند و محترم بوده و هست.

       مداح، این دوست گرامی ­ام، چند بارآیه قرآن کریم؛ کل نفس ذائقه الموت را تکرار کرد ولی سخنانش بر خلاف این جمله بود جمله خبر می ­دهد همه خواهند مُرد. خوب وقتی برابر قانون خداوند و یا طبیعت همه خواهند مُرد، گریاندن و دعوت و تهییج مردم به گریه کاری است بیهوده و غیر عقلانی و برخلاف جمله قرآن کریم. شیوه عقلانی این هست که این قانون جهان شمول یعنی همه خواهند مُرد را به بازماندگان عزیز تازه درگذشته یادآوری کنیم و بگوییم مرگ یک واقعیت تلخ طبیعی و جهان شمول است و ما راهی جز پذیرش این واقعیت تلخ طبیعی و یا قانون خداوندی نداریم و به آنها دلداری بدهیم و ضمن همدلی و عرض تسلیت، از آنها بخواهیم که ضمن گرامی ­داشت یاد و خاطر تازه درگذشته، زندگی و زیستن را ادامه بدهند. ولی متاسفانه چو نیک بنگریم این کار بیهوده و غیرعقلانی یعنی دعوت به گریه و ناله و فغان و گریاندن، هدف عمده مداح است، کار عمده مداح است. مداح برای بازار گرمی بیشتر، به رویداد تازه درگذشته اکتفا نمی­ کند بلکه نام و یاد و خاطر مردگان سال ­های گذشته را هم در بازارش عرضه می کند سال ها و حتی دهه­ ها به عقب بر می­ گردد و ضمن یادآوری فوت شدگان وابسته به تازه فوت شده، احساسات را تحریک و حاضران را به گریه و زاری فرا می ­خواند. به نظر می ­رسد بین مداحان یک مسابقه نا نوشته هست مداحی که با زیرکی بتواند شعور مردم را  لگدمال و شور بپا کند یعنی گریه همراه با ناله و جیغ و فریاد از مردم در بیاد موفق ­تر و مشهورتر و مشتری بیشتری خواهد داشت.

      دوست عزیز مداح گرامی؛ این شیوه نه عقلانی است و نه اخلاقی بلکه زیانبار برای روان مردم است. عقلانی این هست که در چنین مواقعی مرهم باشیم و دعوت به صبر و شکیبایی و پذیرش این رویداد تلخ طبیعی و توصیه و درخواست تداوم زندگی کنیم نه اینکه با تحریک احساسات بنزین روی آتش بپاشیم.  بستگان فرد فوت شده رنج غم نبود عزیز خود را دارند حالا مداح هم با آن صدای بلند، نَنِه من غریبم راه می ­اندازد و با تکرار و یاد آوری صفات فرد فوت شده، درخواست گریه و عزا داری ­می­ کند و رنج غم بازماندگان را تازه و تازه ­تر می ­کند با تاسف باید بگویم کالایی که مداح در دکان خود عرضه می ­کند یعنی یادآوری سوزناک مرگ عزیز و درخواست گریه و فغان و زاری به دلیل روان مهرطلب و وابستگی روانی که مردم جامعه­ ی ما دارند، خریدار هم دارد و بازار مداحان نه به دلیل عقلانی و مفید بودن سخنان بلکه به دلیل روان مهرطلب و وابسته اغلب مردم جامعه­، پر مشتری است. قشر مداح هوشمندانه با واژه ­های زیبا و دلنشین بازارشان را برای جذب بیشتر مشتری هم می ­آرایند برای مثال: گورستان را باغ، گلستان و گلزار نام گذاشته ­اند!؟ فرد تازه درگذشته را جنت ­مکان، ملکوتی و… می­نامند باید دانست اینها برای برانگیختن شور و بازی با شعور مردم است.

محمدعلی شاهسون مارکده 2 مهر 1400