مردمان شایسته، ولی مرکز دهستان جعلی

 من شناخت اندکی ازجامعه ­ی روستایی گرم ­دره دارم ولی با همین اطلاعات اندکم بسیاری از ویژگی ­های فرهنگی و رفتاری مردم این روستا را می ­شناسم و می ­ستایم برای نمونه چند مورد را ذکر می ­کنم.

        نکته اول سند ساخت قلعه است و نیز نگهداری سالم این سند تاریخی و ارزشمند در طول 220 سال، که می ­تواند یکی از افتخارات روستا باشد من در این چند روستا که اندک کند وکاو اجتماعی، فرهنگی، تاریخی کرده ­ام چنین سند ارزشمند تاریخی اجتماعی کم دیدم. مدت دو سال طول کشید، ده­ ها تلفن زده شد، افرادی را واسطه قرار دادم تا توانستم کپی از این سند تاریخی بدست آورم متن این سند در گزارش­ نامه نیمه اردیبهشت 92 روی وب سایت روستای مارکده قرار گرفت.

      نمونه دیگر سالم نگهداشتن ساختمان حمام قدیمی ­شان است این در حالی است که حمام قدیمی روستای مارکده از معماری عالی ­تری هم برخوردار بوده از بین رفته است.

        نمونه خیلی خوب دیگرشان که صد آفرین و دست مریزاد لازم دارند هزینه کردن برای تحصیل فرزندان ­شان است وقتی این ویژگی مردم روستای گرم­دره را با مردم روستای مارکده که در این زمینه چندان پیشتاز نیستند مقایسه می­ کنم یک برجستگی قابل قبول مشاهده می­ کنم.

      نمونه دیگر پویایی فرزندان تحصیل کرده ­شان جهت یافتن کار در بیرون از روستا و آوردن درآمد به روستا و فراهم آوردن اعتبار و افتخار اجتماعی برای روستا است و …

      اینها و بسیار نکات دیگر هست که نشان می ­دهد مردمان روستای گرم­ دره مردمی پویا هستند.

         روزهای پایانی اسفند ماه بود که خبر رسید رئیس شورای روستای گرم­ دره در یک مجلس قرآن خوانی که برای فرد تازه درگذشته ­ای منعقد شده بود، در سخنرانی کوتاهی، ضمن تقدیر و تشکر از مردم گفته: نشان دادید که مردمی شایسته هستید و مسئولان هم این شایستگی شما را که دیدند این ارتقا را به شما تقدیم کردند (نقل به مضمون) و بدون اینکه نام برده باشد همه فهمیده ­اند که منظور از «این ارتقا» انتخاب روستای گرم­ دره به عنوان مرکز دهستان بوده است.

       بی گُمان نیمی از سخن رئیس شورای گرم ­دره درست است، مردمان روستای گرم­ دره مردمان شایسته ­ای هستند ولی این دلیل این نیست که مردمان روستاهای دیگر شایسته نیستند و یا شایستگی ندارند، نه. هر اجتماع انسانی، چه روستا و چه شهر، فرقی نمی ­کند یک سری ویژگی ­ها و توانمندی ­هایی دارند که آن ویژگی ­ها آنها را از اجتماعات دیگر متمایز می ­کند و آن ویژگی­ ها موجب رشد مردمان همان جامعه در جنبه­ ای از کارهای اجتماعی و شیوه­ های زندگی شده است.

        ویژگی ­های خاص فرهنگی رفتاری هر اجتماع انسانی الزاما بد نیستند حتی اگر عده ­ای آنها را بد بدانند و الزاما هم خوب نیستند حتی اگر خودشان آنها را خوب بدانند پس باید مواظب داوری ­هامان باشیم.

      ولی نیمه دیگر سخن رئیس شورای گرم­ دره که دهستان را به دلیل شایستگی مردم به گرم­ دره داده­ اند!؟ قطعا نادرست است.

        من با نهایت احترام به مردم به این دید نادرست رئیس شورای گرم ­دره انتقاد دارم.

       برابر گفته­ ی آقای کریم ­زاده، کارشناس تقسیمات کشوری استانداری در تاریخ 29/10/91، «به این دلیل روستای گرم­ دره را برای مرکز دهستان انتخاب کرده­ اند که در میانه روستاهای اطراف خود است؟! و می­ تواند به خوبی به روستاهای دیگر خدمات ارائه دهد؟! این انتخاب بر اساس کار کارشناسی و مبتنی بر قانون صورت گرفته است»

      کریم­ زاده مواد قانونی تشکیل دهستان را بدین شرح خواند. «ماده 3 : دهستان کوچکترین واحد تقسیمات کشوری است که دارای محدوده جغرافیایی معین بوده و از بهم پیوستن چند روستا، مکان، مزرعه همجوار تشکیل می­ شود که از لحاظ محیط طبیعی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی همگن بوده و امکان خدمات رسانی و برنامه ریزی در سیستم و شبکه واحدی را فراهم می­ نماید.  تبصره 3 : مرکز دهستان منحصرا روستایی از همان دهستان است که مناسب ترین مرکز خدمات روستایی آن محدوده شناخته می ­شود»

        آقای کریم ­زاده پس از خواندن دو بند از مواد قانونی افزود: « روستای گرم­ دره چون میانه و مرکز چند روستا بوده به موجب تبصره 3 به عنوان مرکز دهستان انتخاب شده است تا به روستاهای اطرافش خدمات ارائه دهد»

        کلید واژه­ های سخنان کریم ­زاده که در جمع 8 نفری ما مردم مارکده و قوچان و نیز در حضور آقای نوروزی مدیرکل و در دفتر ایشان بیان کرد؛ قانون، کار کارشناسی، میانه بودن، مناسب برای خدمات رسانی است. بنابر این هیچ اشاره­ ای به شایستگی نشده است. نکته­ ی جالب این است که این تعریف میانه ­ای که کارشناس تقسیمات کشوری هم برای گرم ­دره نموده یک تعریف ساختگی و جعلی است این تعریف جعلی و ساختگی نه به خاطر شایستگی مردم، نه بر اساس جمعیت روستا، نه بر اساس پتانسیل­ های دیگر، بلکه بر اساس رابطه درست شده است. چگونه؟ برایتان بیان می­ کنم.  

         ما از قدیم و ندیم 6 تا روستا نزدیک به هم بوده و هستیم و به صورت یک منظومه ­ی همگن، نزدیک به هم و به هم پیوسته مشترکات زیادی داشته و داریم. از نظر موقعیت جغرافیایی مارکده و قوچان در میانه است نه گرم­ دره پس بنابر قانون، دهستان حق مارکده بوده است.

      از نظر جمعیت باز مارکده و قوچان بیشترین جمعیت را داشته و دارند نه گرم ­دره پس بنابر قانون مرکز دهستان باید در مارکده باشد که محلی مناسب برای خدمات رسانی است.

      از نظر خدمات دهی  به روستاهای اطراف،  مارکده از گذشته خدمات می­ داده و هم اکنون هم خدمات می ­دهد باز با توجه به قانون، مارکده باید مرکز دهستان برگزیده می ­شد. ولی کارشناس تقسیمات کشوری استانداری به منظور فراهم آوردن رضایت همکارش، آقای جعفر مردانی، خواسته مرکز دهستان را گرم­ دره قرار دهد و چون گرم­ دره با مواد قانونی همخوانی نداشته، روستاهای صادق ­آباد و یاسه­ چاه را از این منظومه جدا کرده و با 12 کیلومتر فاصله به دهستان هوره چسبانده است تا از روستاهای باقی مانده بتواند یک میانه جعلی و ساختگی برای روستای گرم­ دره تعریف کند و مرکز دهستانش بنامد.

        مطالب فوق و نیز مواردی که به دنبال خواهد آمد قصه نیست، ساخته ذهن من نیست، ادعا و لاف هم نیست، فلسفه بافی هم نیست، سخنان بی پایه و بیهوده هم نیست، بلکه واقعیت محض است، یک واقعیتی قابل دیدن است، واقعیتی قابل لمس کردن است، واقعیتی تبدیل به اعداد ارقام شدن است.

 حتما نباید عنوان کارشناس استان ­داری را داشت تا اینها را فهمید، نه. هر آدمی با سواد ابتدایی هم می­ تواند این واقعیت­ های عینی را با متر اندازه بگیرد، روی زمین بشمارد، بپیماید، محاسبه نماید و نشان دهد.

        شاید بعضی­ ها از کلمه ساختگی و جعلی که من بکار بردم برنجند و آن را نادرست بدانند. به استناد مطالبی که در بالا گفته شد و نیز مواردی که در زیر می ­آید انتخاب روستای گرم ­دره به عنوان مرکز دهستان، نه کار کارشناسی است، نه مبتنی بر قانون است، نه با اعداد و ارقام همخوانی دارد و نه با واقعیت موجود روی زمین جور در می­آید و نه سازگار با عقل و خرد است به همین جهت تعریف میانه­ ای که برای مرکز دهستان گرم­ دره شده دقیقا ساختگی و جعلی است. تنها رد پایی که می­توان در فرآیند این انتخاب یافت، رابطه است.

      تضاد با اعداد و ارقام :

 مارکده 1501 نفر جمعیت دارد. گرم­ دره 1171 نفر. مارکده به تنهایی جمعیت بیشتر از گرم ­دره دارد. به علاوه قوچان با جمعیتی 644 نفر هم چسبیده به مارکده است که هر دو روستا یک واحد جمعیتی را شامل و جمعیت ­شان 2145 نفر می ­شود در مقابل جمعیت 1171 نفری گرم­ دره؟

 حال اگر جمعیت 2145 نفری مارکده و قوچان بخواهند در طول عمرشان فقط یک ­بار فاصله 5 کیلومتری بین مارکده و گرم­ دره را بپیمایند و برای دریافت خدمات به گرم ­دره مرکز دهستان بروند ما عدد  10725 را خواهیم داشت.

                      10725=5*644+5*1501

         ولی اگر مارکده به عنوان مرکز دهستان انتخاب می­ گردید و جمعیت 1171 نفری گرم­ دره به علاوه جمعیت 124 نفری قراقوش برای دریافت خدمات به مارکده می ­آمدند ما عدد 6723 را می­ داشتیم.

          6723=7*124+5*1171

     خوب عدد 6723 خیلی از عدد 10725 کوچک تر است.

       عقل و منطق می­ گوید نظر کارشناس باید دنبال کاهش هزینه ­ها باشد و محلی که عدد کوچک تر را نشان می ­دهد به عنوان مرکز دهستان برگزیند.

        کارشناس استان داری ما برای اینکه بتواند از گرم­ دره یک میانه جعلی بسازد و ارائه دهد ناگزیر شده­ روستاهای صادق ­آباد و یاسه­ چاه را از این مجموعه جدا کند و به دهستان هوره بچسباند این کار کارشناس هم، با اعداد و ارقام همخوانی ندارد.

       صادق ­آباد 673 نفر و یاسه ­چاه 729 نفر جمعیت دارند فاصله این دو روستا با مارکده 5 کیلومتر و با هوره 12 کیلومتر است. اگر هر فرد صادق­ آبادی و یاسه­ چاهی بخواهد فقط یکبار برای دریافت خدمات به هوره بروند ما عدد 16824 را خواهیم داشت.

       16824=12*673+12*729

       ولی اگر کارشناس استان داری ما نمی­ خواست برای رضایت آقای جعفر مردانی از گرم­ دره میانه بسازد و قانون را ملاک قرار می ­داد  و بر اساس واقعیات مارکده را به عنوان مرکز دهستان انتخاب می ­کرد و مردم صادق­ آباد و یاسه­ چاه برای دریافت خدمات به مارکده می­ آمدند ما عدد 7010 را داشتیم

           7010=5*673+5*729   

        کدام عقل و منطق می­ پذیرد که برای دریافت خدمات، محلی برگزیده شود که مردم هزینه بیشتری بپردازند؟ می ­بینید که این تصمیم کارشناس با اعداد هم همخوانی ندارد تصمیمی که با اعداد همخوانی نداشته باشد آیا می ­توان کار کارشناسی ­اش نامید؟

   تضاد با قانون:

         انتخاب روستای گرم­ دره به عنوان مرکز دهستان با قانون هم همخوانی ندارد. تبصره یک و سه، فصل اول تقسیمات کشوری می­ گوید:

           تبصره 1 : حداقل جمعیت دهستان با در نظر گرفتن وضع پراکندگی و اقلیمی کشور به سه درجه تراکمی به شرح زیر تقسیم می­شود:

  الف – تراکم زیاد 8000 نفر.  

  ب – تراکم متوسط 6000 نفر.

  ج – تراکم کم 4000 نفر.

        تبصره 3 : مرکز دهستان منحصرا روستایی از همان دهستان است که مناسب ترین مرکز خدمات روستایی آن محدوده شناخته می­ شود.

        حداقل جمعیت یک دهستان برابر قانون باید 4000 نفر باشد این در حالی است که دهستان زرین به مرکزیت روستای گرم­ دره 3440 نفر جمعیت دارد.

       3440  =124+1171+1501+644 

         اگر روستایی دیگر نزدیک وجود نداشت که ناگزیر دهستانی با جمعیت کمتر از حداقلی که قانون معین کرده تشکیل بدهند قابل فهم بود ولی ما دوتا روستای صادق ­آباد و یاسه­ چاه را با فاصله نزدیک داشته و داریم که متاسفانه برای رسیدن به اهداف خاصی که کارشناس دنبال می­ کرده آنها را از فاصله نزدیک جدا کرده و به دهستان هوره­ ی دور دست­ تر چسبانده­ است.

       برای تشکیل یک دهستان با جعیتی برابر با قانون، ما روستا به اندازه کافی داشتیم که نخواهیم برخلاف قانون عمل کنیم اگر بجای گرم­ دره روستای مارکده به عنوان دهستان انتخاب می­ شد دیگر کارشناس ناگزیر نبود روستاهای صادق ­آباد و یاسه ­چاه را جدا کند آنگاه ما در دهستان زرین 4842 نفر جمعیت داشتیم

        4842 =124+1501+644+1171+673+729 

      در این صورت برابر قانون هم عمل شده بود. برای دهستان به مرکزیت هوره هم روستا و جمعیت به اندازه کافی بود و در انجا هم هیچ مشکلی نمی ­داشتیم. یعنی کارشناس تقسیمات کشوری استانداری ما با چسباندن روستاهای صادق ­آباد و یاسه­ چاه به هوره، آگاهانه قانون را زیر پا گذاشته­ است! می­پرسیم کجا هوره به عنوان مرکز دهستان مناسب ترین محل برای ارائه خدمات به روستاهای صادق ­آباد و یاسه ­چاه است؟

       یعنی کارشناس آگاهانه با جداکردن صادق­ آباد و یاسه ­چاه از مجموعه مارکده و الحاق آنها به هوره عملا تبصره 3 را زیر پا گذاشته است تا بتواند از روستای گرم ­دره یک تعریف جعلی میانه ارائه دهد و بتواند یک مرکز جعلی دهستان بسازد تا خواسته نا مشروع آقای مردانی را برآورده کند.

         غرض از نوشتن این مقاله این بوده که یادآوری کنم وقتی می­ دانیم انتخاب با رابطه انجام شده حداقل به خودمان دروغ نگوییم!؟

                                         محمدعلی شاهسون مارکده خرداد 92