گزارش نامه شماره 14- پانزدهم اردیبهشت 91
لرآقاییاین داستان کوتاه، ولی پر معنی را از چند پیرمرد، در روستاهای حاشیه زاینده رود شنیده ام، برای شما خوانندگان نقل می کنم.دکتر علی خان بختیاری، یکی از خان زاده های متعدد بختیاری و ساکن شهر سامان بوده. روزی به یک پیرمرد سامانی می گوید: مش عبدالله، پدر مرا دیده بودی؟ می شناختی؟ پیر مرد […]
ادامه مطلب...