آخرین مطالب وب سایت روستای مارکده
گزارش نامه 304 نیمه آبان ماه 1403
قصه مرادعلی (بخش بیست و ششم) به نظر من، آقای مرادعلی ایزدی جنگجوی پیروز است، نه پیروز مظلوم. شرایط نا سالمی که برای او رقم زده شد، او را ناگزیر کرد که بجنگد. تداوم جنگیدن، از او یک جنگجو ساخت. این جنگجو، از این میدان جنگ هم پیروز بیرون آمد. تداوم سال های […]
گزارش نامه 303 اول آبان ماه 1403
قصه مرادعلی (بخش بیست و پنجم) وقتی منِ نگارنده، یعنی محمدعلی شاهسون مارکده، نسخه چرک نویس خاطرات آقای مرادعلی ایزدی را تایپ کردم و برای مطالعه تحویل ایشان دادم تا بخواند و عیب و نقص، و کم و زیادهایش را بگوید، در حین گفت وگو، یک نکته را هم به او یاد آور شدم […]
گزارش نامه 302 نیمه مهر ماه 1403
قصه مرادعلی (بخش بیست و چهارم) در همین زمان مزرعه ی قارا آغاج مورد ارزیابی و کارشناسی قرار گرفته بود و از طریق اداره امور اراضی، پرونده ما جهت انتقال سند به دفترخانه سامان ارسال شده بود و دفترخانه چند برگ استعلام از ادارات مختلف نوشته بود که جواب ها گرفته شد و آورده بودیم. […]
گزارش نامه 301 اول مهرماه 1403
قصه مرادعلی (بخش یست و سوم) به دنبال حکم صادره از دادگاه توسط قاضی فاضل و بعد تایید همان حکم توسط قاضی حسن شاهی مبنی بر محکومیت ما، ما در پاسگاه، تحت تعقیب بودیم. یک روز آقای عزیزالله بهارلو به اتفاق پسرانش و سه نفر مامور پاسگاه، به مزرعه ی قارا آغاج آمد […]