گفتگو با مدیر کل بانک
روز 17/11/87 ساعت 9 صبح آقایان؛ محمود عرب مدیر عامل فردوس، علیرضا عرب و رمضانعلی عرب هیات مدیره فردوس و محمدعلی شاهسون عضو شورای روستا با آقای حاتمی مدیر کل بانک کشاورزی استان در محل دفتر ایشان گفتگو کردند. موضوع گفتگو؛ درخواست قسط بندی بدهی کلان اقساط وام های به تعویق افتاده شرکت فردوس بود که چکیده ای از گفتگو را با هم می خوانیم.
نخست آقای محمود عرب ضمن تقدیم درخواست کتبی اعلام نمود؛ امسال علارغم وجود مشکلات فراوان در شرکت فردوس، توانسته ایم 30 میلیون تومان فراهم و به حساب بدهی مان واریز کنیم. این درحالی است که بانک کشاورزی شعبه بن هم با وجود دستور صریع جناب عالی در بلوکه کردن مطالبات خسارات بیمه اعضا فردوس و وصول بدهی ان ها با ما همکاری لازم را نکرد. عمده ترین عامل در عقب افتادن پرداخت اقساط وام های این شرکت خود بانک شما بوده، به علاوه مدیران نالایق دوره قبل این شرکت هم مزید بر علت شده و این معضل بوجود آمده است. ولی ما امروز مصمم به پرداخت بدهی خود هستیم و تقاضا داریم دستور فرمایید برابر دستورالعمل بانک جرائم تاخیر بخشوده و بقیه مبلغ مانده بدهی این شرکت را تمدید و تقسیط نمایند تا ما بتوانیم در سال های آتی بدهی خود را بپردازیم.
آقای حاتمی گفت: در باره فردوس من چقدر جلسه بگیرم چقدر باید حرف بزنم بانک پول مردم را به شما داده تا شما کارتان را اجرا کنید و پول گرفته شده را سر تاریخ معین به بانک برگردانید تا به دیگری پرداخت گردد. ما هرچه با شما می توانسته ایم مدارا کرده ایم ما مطالبات خود را به اجرا می گذاریم. چرا شما به تعهدات خود عمل نکرده اید؟ اگر می خواهید از قانون تمدید و تقسیط دو باره استفاده کنید باید 280 میلیون تومان بپردازید تا بتوانیم باقی مانده را تمدید کنیم. به علاوه قانون بخشودگی جرائم تاخیر فقط اختصاص به سال 86 بوده است.
محمدعلی شاهسون گفت: جناب حاتمی عوامل متعددی دست در دست هم داده و امروز این معضل پیش آمده. اگر بخواهیم کوتاهی ها را دسته بندی کنیم عمده کوتاهی ها ازطرف بانک شما بوده است. نخست این که چندین نفر برای پرداخت اقساط وام به بانک کشاورزی هوره مراجعه کرده اند که آقای یزدانی رئیس این شعبه پول شان را نگرفته و گفته وام ها بخشوده شده است اگر لازم بدانید تا ما تعدادی از این افراد را جهت دادن گواهی خدمت تان بیاوریم. دوم این که وقتی هیات مدیره شرکت فردوس اولین قسط خود شان را نپرداختند چرا همین سخت گیری که اکنون می کنید همان موقع اعمال نکردید تا حد اقل با عقب افتادن یک قسط مواجه شویم نه همه ی اقساط. شما اشاره به اجرا گذاشتن کردید. از طریق اجرای حکم مطالبات را وصول کردن عواقب اجتماعی و روانی بسیار دارد که نه در شان بانک و نه در شان اجتماع ما هست این در حالی است که ما خودمان آمده ایم خدمت تان و می گوییم اقساط عقب افتاده را می خواهیم بپردازیم یک قدم کوچک ما برداشته ایم شما هم یک قدم بزرگتر بردارید تا با هم گفتگو کنیم و راه حلی برای تمدید و تقسیط بیابیم.
درپایان مقرر گردید جلسه ای با حضور آقایان؛ علیخانی و مسعودنیا مسئولان بانک کشاورزی شعبه سامان، آقای حاتمی و مسئولان شرکت فردوس در روز های آینده در محل دفتر مدیر کل بانک تشکیل و در این خصوص گفتگو و تصمیم گیری گردد.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
جلسه نمایندگان گلستان
جلسه ای در تاریخ 18/11/87 ساعت 20 با حضور آقایان: محمدتقی عرب، علیمراد شاهسون، محمدرضا شاهسون، علی عرب، رمضانعلی عرب نمایندگان طرح گلستان و اعضا شورای اسلامی در محل دفتر دهیاری تشکیل و پیرامون کندی پیگیری کارهای این طرح گفتگو و مقرر گردید روز 23/11/87 ساعت 30/19 جلسه ای دیگر با حضور همه نمایندگان و اعضا شورا تشکیل و یک نفر نماینده با پرداخت دستمزد تعیین تا کارهای اداری را پیگیری نماید.
جلسه شورا
در تاریخ 19/11/87 جلسه شورا بر گزار گردید و موارد زیر مطرح و مصوب شد. آقای مسعود شاهسون رئیس کتابخانه امام علی، ضمن گزارش شفاهی و ارائه درخواست کتبی تقاضا نمود از محل کمک های اهدایی خانواده مرحوم حاج احمد عرب، مبلغی به کتابخانه امام علی کمک گردد. که پس از گفتگو به اتفاق آرا مصوب گردید؛ مبلغ 600 هزار تومان به کتابخانه پرداخت گردد.
آقای مسعود شاهسون رئیس شورای اسلامی مارکده گزارش داد؛ «جلسه ستاد دهه فجر در دبیرستان قوچان به منظور برگزاری جشن سالگرد انقلاب اسلامی بر گزار و مقرر گردید هزینه های جشن تامین گردد. شورای اسلامی قوچان مبلغ 150 هزار تومان تقبل پرداخت نمود. شورای گرم دره قول پرداخت مبلغ 50 هزار تومان داد. و من هم به نمایندگی از شورای اسلامی مارکده قول پرداخت 100 هزار تومان را داده ام. حال اگر با قول داده شده ی من موافق هستید آن را مصوب نماییم تا دهیار پرداخت نماید» که به اتفاق آرا مصوب و مقرر گردید دهیار مبلغ قول داده شده را پرداخت نماید.
دهیار کریم شاهسون نامه شماره 278 مورخه 16/11/87 را به شورا تسلیم و خواستار بررسی و مصوب آن گردید. دهیار طی نام فوق الذکر نوشته: برابر نامه شماره 17942/4/32 مورخه 13/7/87 معاونت عمرانی استانداری یک مجموعه فرم های مربوط به صدور پروانه ساختمان و گواهی پایان کار در محدوده روستا به دهیاری ها ابلاغ شده است بر این اساس دهیاری ها موظف شده اند که مسئول فنی داشته باشند بدین جهت با هم آهنگی بخشداری سامان با آقای امیر بهارلو ساکن هوره قرارداد بسته ام. برابر دستورالعمل باید حق الزحمه مسئول فنی با عنوان عوارض از مالک زمین اخذ و به حساب دهیاری واریز و در پایان هرماه به مسئول فنی پرداخت می گردد از ان جایی که هرگونه برداشت از حساب دهیاری منوط به مصوبه شورا هست خواهشمند است متن نامه و نیز مدارک پیوست مطالعه و مورد ذکر شده مصوب و به این
دهیاری ابلاغ گردد. اعضا شورا پس از قرائت متن نامه و شنیدن سخنان شفاهی دهیار، باتفاق آرا، دریافت حق الزمه و واریز آن مبلغ به حساب دهیاری طی فیش جداگانه و سپس پرداخت همان مبلغ را در پایان هرماه طی چکی جداگانه به مسئول فنی دهیاری مصوب نمود مشروط بر این که ارقام واریزی و برداشت شده دقیق در حساب های مالی دهیاری بوضوح منعکس گردد.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
تقسیم کود
جلسه ای در تاریخ 18/11/87 با حضور سه نفر اعضا شورا و آقای عبدالمحمد عرب مدیر عامل شرکت تعاونی روستایی تشکیل شد. مدیر عامل گزارش داد: تعداد 300 کیسه کود اوره به کشاورزان مارکده اختصاص داده شده است که باید با لحاظ کردن محموله کود تقسیم شده قبلی، بین کشاورزان باقی مانده تقسیم گردد. پس از گفتگو کود ها بدین شرح تقسیم شد. کشاورزان مزرعه ولی عصر 156 کیسه. کشاورزان علی آباد 67 کیسه.کشاورزان مهدی آباد بالا 40 کیسه. کشاورزان مزرعه آغدش 10 کیسه.
رابط فرهنگی
بخشدار سامان طی نامه شماره 2720 مورخه 23/9/87 درخواست نموده یک نفر رابط جهت پیگیری کارهای فرهنگی و مسائل مرتبط با اعتیاد به بخشداری معرفی گردد که آقای رمضانعلی عرب فرزند نورالله بدین منظور معرفی گردید.
جلسه فردوس در دفتر مدیر بانک
جلسه ای در تاریخ 19/11/87 ساعت 20 با حضور آقایان: حاتمی مدیر کل بانک کشاورزی، خلیلی مسئول اجرائیات، علیخانی و مسعود نیا از بانک سامان، محمود عرب مدیر عامل و علیرضا عرب، ابوطالب عرب و رمضانعلی عرب هیات مدیره و غلامرضا عرب و ابراهیم شاهسون از کشاورزان فردوس و محمدعلی شاهسون عضو شورای مارکده در محل دفتر مدیر کل تشکیل شد. هدف از این نشست، بررسی چگونه پرداخت اقساط وام های عقب افتاده شرکت فردوس بود که خلاصه ای از سخنان بیان شده را با هم می خوانیم.
مدافعان شرکت فردوس گفتند: مزرعه ی فردوس اولین مزرعه آزمایشی بوده که در منطقه اجرا شده و دارای نواقص متعددی بوده، که ناگزیر کشاورزان دو باره هزینه های کلانی جهت رفع نواقص نموده اند. فردوس دو دوره هیات مدیره عوض نموده، هیات مدیره دوره اول که مشغول اجرای مزرعه بوده، هیات مدیره دوره دوم افراد نالایقی بوده اند و هیچ گونه حساب و کتابی تنظیم نکرده اند این است که برای کشاورز فردوس دقیق مشخص نبوده چه مقدار و در چه تاریخی بدهکار است. ولی هیات مدیره این دوره گروهی مسئولیت پذیر، پر انرژی و مصصم هستند تا هم کاستی ها را جبران کنند و هم بدهی شرکت را بپردازند در همین راستا هیات مدیره شرکت نشستی با شورای روستا داشتیم و نامه ای مبنی بر بلوکه کردن مبالغ خسارات بیمه کشاورزان مارکده ای تنظیم نمودیم آقای مهندس حاتمی هم لطف کردند و به شعبه بن دستور همکاری دادند ولی متاسفانه شعبه بن همکاری لازم را نکرد و ما به اهداف مان نرسیدیم. از طرفی دیگر در سال های گذشته شایعاتی در منطقه مرتب پخش می شد که؛ وام ها بخشوده شده اند. حتی افراد زیادی برای پرداخت اقساط خود به بانک مراجعه کرده اند و رئیس شعبه هوره می گفته که وام ها بخشوده شده و مردم برگشته اند. خود بانک هم در این امر قدری کوتاهی نموده اگر این جدیتی که اکنون در وصول وام های معوقه دارید در اولین قسطی که عقب افتاد اعمال می کردید قطعا به این معضل نمی رسیدیم. به هر صورت عامل های متعددی در این فرآیند دست به دست هم داده و این معضل به این بزرگی بوجود آمده و حال ما دور هم نشسته ایم تا با تدبیر این معضل را حل کنیم. اکنون ما خدمت شما بزرگواران رسیده ایم و می گوییم بدهی مان را متاسفانه به موقع نپرداخته ایم و بدهی کلانی به شما داریم و با عزمی راسخ آمده ایم که بپردازیم تقاضا داریم بدهی شرکت را به مدت 5 ساله تقسیط نمایید تا بتوانیم بپردازیم.
مسئولان بانک گفتند: یکی از اشتباهات مردم این هست که فکر می کنند پول های بانک مال دولت است آنگاه در پرداخت بدهی خود تعلل می کنند در صورتی که همه ی پول های بانک مال مردم است یعنی ما پول مردم را به شما داده ایم به این امید که شما به موقع پول را برگردانید تا بتوانیم به متقاضی بعدی بپردازیم ولی شما روی تعهد خود عمل نکرده اید. و این که می گویید مردم از بدهی شرکت اطلاع نداشتند بدین دلیل اقساط خود را نپرداختند درست نیست ما وام مزرعه ی ولی عصر را به تک تک کشاورزان دادیم آن ها که می دانستند؟ آن ها هم اقساط خود را نپرداختند. بدانید هر سال حدود 80 میلیون تومان بر بدهی شما افزوده می شود مبلغ بدهی شما اکنون 580 میلون رسیده است و شما مبلغ 30 میلیون تومان تاکنون پرداخت کرده اید ما موضوع را با تهران مکاتبه کرده ایم که دستور داده شده؛ اگر شرکت فردوس مبلغ 280 میلیون تومان از بدهی خود را پرداخت نمود بقیه آن را تقسیط نمایید اگر پرداخت نشد از طریق مراجع قضایی مزرعه را مصادره و از طریق مزایده بفروش برسانید. اختیار پرونده دیگر از دست ما بیرون است و ما نمی توانیم همه ی بدهی را دو باره تقسیط کنیم چون تهران آن را مشروط نموده، از طرفی یک بار هم در سال های گذشته تمدید شده، این را هم می گوییم که بدانید زمین مزرعه از طرف امور اراضی به شرکت فردوس واگذار شده نه به تک تک کشاورزان و ما به راحتی می توانیم از طریق مراجع قضایی زمین مزرعه را بلوکه کنیم و مطمئن باشید که اگر بدهی تان را نپرداختید این کار را هم خواهیم کرد.
در پایان جلسه مقرر گردید دو هفته مهلت داده شود تا هیات مدیره جلسه مجمع عمومی فوق العاده برگزار و با اعضا رای زنی نماید.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
جلسه دوم گلستان
برابر برنامه ریزی قبلی جلسه ای در تاریخ 23/11/87 ساعت 20 با حضور آقایان: محمدتقی عرب، محمدرضا شاهسون، علیمراد شاهسون، رمضانعلی عرب، ابوطالب عرب و علی عرب نمایندگان طرح گلستان و اعضا شورای اسلامی در محل دفتر دهیاری تشکیل و تصمیمات زیر اتخاذ شد.
1 – آقای علی عرب به عنوان نماینده طرح، بجای محمدتقی عرب، انتخاب گردید و قرار شد زیر نظر نمایندگان طرح، کارهای اداری را پیگیری و روز 30 هرماه گزارش کار خود را در جلسه به نمایندگان ارائه دهد و نیز آمار روزهایی که دنبال کارهای اداری رفته را در جلسه به نمایندگان گزارش و در ازاء هر روز برابر مزد کارگر عادی به علاوه کرایه مینی بوس به وی کارمزد پرداخت گردد.
2- مقرر گردید همه ی مردم مارکده کوچک و بزرگ، زن و مرد که مارکده ای و ساکن مارکده هستند، برای عضویت در طرح گلستان، از تاریخ 1/12/87 تا 29/12/87، هریک مبلغ دو هزار تومان، و همه ی اعضا خانواده در قالب یک فیش به حساب جاریی طرح گلستان واریز نمایند.
3- مقرر گردید نمایندگان طرح گلستان یک شماره حساب جاری در پست بانک مارکده افتتاح نمایند. شرایط برداشت از حساب به شرح زیر است. محل، مورد، و مبلغ هزینه توسط نمایندگان صورت جلسه و به حواله کرد گیرنده، چک صادر و با امضا آقایان محمدرضا شاهسون، محمدتقی عرب و علیمراد شاهسون قابل برداشت و پرداخت خواهد بود.
4- مقرر گردید آقای رمضانعلی فرزند نورالله فیش های واریزی توسط مردم را دریافت و پس از نوشتن مشخصات تمام اعضا خانواده در پشت فیش آن را در دفتر ثبت و در بایگانی نگهداری نماید.
5- مقرر گردید جهت آگاهی مردم اطلاعیه ای به شرح زیر در محل اجتماعات نصب گردد.
اهالی محترم مارکده
نمایندگان شما در پیگیری کارهای اداری طرح گلستان، در جلسه مورخه 23/11/87 تصمیم گرفته اند از عموم مردم مارکده، کوچک و بزرگ، زن و مرد برای طرح گلستان ثبت نام نمایند.
لذا از کلیه مردم مارکده که ساکن روستای مارکده اند تقاضا می شود از تاریخ 1/12/87 تا 29/12/87 به پست بانک مارکده مراجعه و برای هر یک نفر مبلغ دو هزار تومان و جمع اعضا خانواده طی یک فیش به حساب جاری طرح گلستان واریز و پشت فیش مربوطه به صاحب حساب با خط خوانا نام، نام خانوادگی، نام پدر، همه ی اعضا خانواده و شماره تلفن خانگی ثبت و فیش را جهت ثبت در دفتر و نگهداری در بایگانی به آقای رمضانعلی عرب فرزند نورالله تحویل دهند. و فیش مربوط به پرداخت کننده را نزد خود نگهدارند. تقسیم زمین پس از رفع موانع و طی مراحل اداری و قانونی برابر مصوبه جلسه عمومی سال 1385 خواهد بود.
محمدتقی عرب، ابوطالب عرب، محمدرضا شاهسون، علیمراد شاهسون، علی عرب، رمضانعلی عرب.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
جلسه گفتگو
جلسه ی گفتگوی فرهنگی در تاریخ 24/11/87 ساعت 20 با حضور 15 نفر از جوانان در محل دفتر مخابرات تشکیل شد. موضوع گفتگو؛ چرا جوانان روستا از جلسات گفتگو استقبال نمی کنند؟ بود. که چکیده ای از سخنان بیان شده را با هم می خوانیم. این که جوانان روستا از گفتگوی جدی، علمی و استدلالی می گریزند یک واقعیت تلخ است چون مطالعه ندارند، شناخت ندارند و خود را مرد میدان نمی دانند. علت این که جوانان ما دنبال پیشرفت علمی و فکری نمی روند این است که الگوی موفقی در روستا نداریم. بهتر این هست که در هر جلسه ای یک نفر با برنامه ریزی قبلی محتوای کتاب خوانده شده را کنفراس بدهد. بهتر است در جلسات گفتگو قدری امیدوارانه سخن بگوییم تا جوانان به آینده امیدوار تر شوند و با شوق بیشتری به جلسه بیایند. یکی از علت های این که جوانان به جلسه ی گفتگو کمتر می آیند اطلاع رسانی نکرده اید و اغلب نمی دانند. اگر بخواهیم در تشکیل جلسات مان موفق باشیم بهتر است در مکان و ساعت منظم و دقیقی جلسات مان را برگزار کنیم.
در نتیجه مقرر گردید: جلسات هر دو هفته یک بار، در شب های شنبه، به مدت 2 ساعت باشد. جلسه ی بعدی روز جمعه 2/12/87 ساعت 30/7 تا 30/9 بعد از ظهر در محل کتابخانه تشکیل خواهد شد. موضوع جلسه 30 دقیقه کنفران درباره تعهد و مسئولیت پذیری، 15 دقیقه پیرامون روابط خانواده سخن گفته خواهد شد. و دقایق بعدی جلسه اختصاص به بیان نظرات و پرسش و پاسخ حاضران خواهد داشت. شرکت در جلسه برای همگان آزاد است.
گزارش از محمدعلی شاهسون مارکده
22 بهمن
روز 22 بهمن راس ساعت 10 صبح مردم مارکده همگام و همقدم با مردم سایر نقاط ایران با پیمودن طول خیابان اصلی روستا از محل دبستان ابتدایی در شرق روستا تا ساختمان بسیج در غرب روستا با حمل پلاکارد هایی و دادن شعار راه پیمایی و یاد بود روز 22 بهمن را گرامی داشتند و با شهیدان انقلاب تجدید عهد کردند. گزارش راهپیمایی به صورت ارتباط تلفنی از رادیو شهرکرد پخش شد.
رجبعلی عرب مارکده
گزارش به مردم
روز 4/9/87 به دنبال مصوبه شورا و مجوز بنیاد مسکن شهرستان شهرکرد دهیار روستا اقدام به خاک برداری گوشه ای زمین گورستان قدیمی می نماید. آقای محمد شاهسون فرزند عبدالله از کار دهیار با عنوان مالکیت بر زمین جلوگیری نمود. شورای اسلامی از محمد شاهسون درخواست حضور در جلسه و حل و فصل اختلاف شد که نامبرده دعوت شورا را نپذیرفت. ناگزیر دهیار در تاریخ 7/10/87 شکایتی به شرح زیر تنظیم و به دادگاه تقدیم کرد.
« قبرستان کهنه مارکده، به صورت قطعه زمینی، در میان روستا قرار دارد که در نقشه طرح هادی، فضای سبز لحاظ شده است. این دهیاری به منظور احداث ساختمان دفتر دهیاری و شورا، از بنیاد مسکن شهرستان شهرکرد درخواست تغییر کار بری قسمتی از این زمین را که قبر در ان وجود ندارد نموده و بنیاد مسکن طی نامه شماره 1616/87/1/17 مورخه 4/9/87 این اجازه را به دهیاری داده است. در تاریخ 4/9/87 این دهیاری در محل زمین مورد اشاره اقدام به خاکبرداری نمود. که آقای محمد شاهسون فرزند عبدالله ساکن مارکده مانع وکار تعطیل شده است. در طی این چند روز توسط دهیار و اعضا شورا گفتگو و رای زنی کرده ایم تا بتوانیم محمد شاهسون را قانع نماییم که ادعایش واهی و مانع کار نشود که موفق نشده ایم. مبنای ادعای ایشان بدین گونه است: حدود 25 سال قبل ایشان اقدام به خاکبرداری همین محل جهت تصرف زمین می نماید مردم و شورای وقت روستا، با کمک پاسگاه انتظامی بن از کار او به دلیل این که زمین مال عموم است جلوگیری و تعهدی مبنی بر رها کردن زمین و نداشتن ادعای مالکیت به پاسگاه می سپارد. حال مدعی است: چون من آن روز قدری خاک برداری کرده ام حقی دارم و مالک زمین محسوب می شوم»
سرانجام پس ازرسیدگی، دادگاه حکمی به شرح زیر صادر نموده است. « در خصوص اتهام آقای محمد شاهسون فرزند عبدالله دایر بر ایجاد مزاحمت و ممانعت از حق نسبت به ساخت و ساز ملک واقع در روستای مارکده موضوع شکایت دهیاری روستای مارکده به سرپرستی آقای کریم آقای کریم شاهسون فرزند محمد، این دادگاه با توجه به تحقیقات معموله، شکایت شاکی گزارش مامورین اتظامی و بادر نظرگرفتن نامه شماره 1616/87/1/17 مورخ 4/9/87 مبنی بر ارائه مجوز از سوی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی شهرستان شهرکرد به دهیاری روستای مارکده در جهت ساخت و ساز شاکی، لذا بزه انتسابی را وارد دانسته مستندا به ماده 690 قانون مجازات اسلامی و با رعایت بند 2 ماده 3 قانون وصول برخی از در آمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین حکم به محکومیت متهم به پرداخت مبلغ یک میلیون ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت و رفع کامل مزاحمت و ممانعت نسبت به تصرفات شاکی در ملک موضوع شکایت صادر و اعلام می دارد رای صادره حضوری و ظرف مهلت 20 روز از تاریخ ابلاغ قابل اعتراض در محاکم محترم تجدید نظر استان می باشد»
گزارش از: کریم شاهسون
مجمع عمومی فردوس
روز 25/11/87 ساعت 20 به دعوت کتبی آقای محمود عرب، مدیر عامل، جلسه فوق العاده مجمع عمومی سهامداران شرکت فردوس با حضور بیش از 130 نفر در محل مسجد تشکیل شد. مدیر عامل گزارش داد: حدود 580 میلیون تومان اقساط عقب افتاده وام فردوس را داریم که سالیانه حدود 80 میلیون تومان سود و دیر کرد به آن افزوده می شود. متاسفانه چند سال قبل چند نفر که می خواستند نماینده مجلس، عضو شورای روستا و مدیر عامل فردوس شوند به این شایعه که؛ وام ها بخشیده شده اند، دامن زدند و بسیاری از مردم هم گول این چند نفر را خوردند و وام های یشان را ندادند. به علاوه تعدادی از مردم که خوش حساب بوده و اقساط وام شان را پرداخته اند مدیر عامل و هیات مدیره نالایق دوره قبل حدود 20 میلیون تومان از اقساط وام را برداشته و هزینه کرده اند. در جلسه ای که با مدیر کل و رئیس بانک سامان داشتیم درخواست مان این بود که کل وام های به تعویق افتاده را مجددا قسط بندی کنند که بانک نپذیرفت و گفت اگر 280 میلیون تومان پرداخت کنید بقیه را می توانیم قسط بندی کنیم که ما دو هفته مهلت خواسته ایم که با شما مشورت کنیم. از آنجایی که هیات مدیره و مدیر عامل دوره قبل به مدت 5 سال حساب و کتابی درست نکرده اند از وقتی که ما مسئولیت را به عهده گرفته ایم مشغول درست کردن حساب و کتاب ها هستیم که متاسفانه به علت حجم کار زیاد هنوز نتوانسته ایم حساب مان را به روز کنیم تا بفهمیم دقیق چه کسی چه مقدار از اقساطش را پرداخته و چه کسی نپرداخته و این که هنوز نمی توانیم بگوییم هر یک عضو دقیق چقدر باید بپردازد این هست که روز به روز بدهی ما افزوده می شود ما اگر بتوانیم مبلغ درخواستی بانک را بپردازیم و مانده حساب را قسط بندی کنیم آنگاه می توانیم دقیق محاسبه کنیم که هر عضو چقدر پرداخته و چقدر دیگر باید بپردازد. این است که از شما تقاضا می کنم همه بدهی خود را بر پایه 1400000 تومان بپردازید تا بتوانیم مانده وام ها را قسط بندی و جلو افزایش بی رویه را بگیریم و حسابدار هم حساب و کتاب ها را به روز کند تا بتوانیم بدهی هر عضو را دقیق اعلام نماییم.
گزارش از؛ محمدعلی شاهسون مارکده
قهر
وقتی میان دو آدم تضاد منافع پیش آمد، اختلاف نظر پیدا شد، رنجش بوجود آمد که، تحمل یکدیگر را نداشتند، رابطه ها قطع و از یکدیگر فاصله می گیرند، روابطی را که با هم داشتند دیگر برقرار نمی کنند، رفتارهای معمول را ترک می نمایند، به این حالت بین دو نفر را، قهر می گویند. قهر یک نوع خشم است، یک نوع خشم و عصبانیت است. قهر یک رفتار توام با خشم است. موضوع قهر هم این هست که؛ قهر کننده کاری نمی کند، حرفی نمی زند، یا کاری را که باید بکند نمی کند، مانند این که هنگام برخورد با دیگری سلام نگوییم، یا پاسخ سلام را نشنویم. با گرفتن حالت قهر به خودمان، فکر می کنیم که؛ ارتباط مان را با طرف مقابل قطع کرده ایم. ولی باید دانست، بر خلاف تصور، ارتباط بر قرار است، اما بیشتر به صورت خشم، کینه، تنفر و دشمنی در آمده و شکل ویرانگر به خود گرفته است.
آدمیان رفتار قهر را بیشتر از دوران کودکی آموخته اند. این چنین آدم هایی احتمالا در خانواده ای بزرگشده اند که، بیشتر به دادگاه شباهت داشته، هرکه می کوشیده خطاها را متوجه دیگری بکند، آنگاه کودک می دیده اگر خود را کنار بکشد و هیچ کاری نکند خطر کمتری متوجه اوست و سند و مدرکی دال بر خطا کاری بدست کسی نمی دهد. یا در خانواده ای بزرگ شده که، برابری و انصاف رعایت نمی شده آنگاه کودک می دیده می تواند با کناره گیری، دوری، قطع مصاحبت و رفت و آمد، طرف مقابل خود را رنج دهد و یا او را ناگزیر کند که به سمت او بیاید و یا تنبیهش کند.
قهر یک رفتار آموختنی و آموخته شده و تجربه شده است، وقتی آدمی قهر می کند، در حقیقت به دوران کودکی خود بر می گردد، و دوران کودکی را یاد آوری و تجدید خاطر می کند. ریشه قهر ناشی از ضعف آدمی است. آدمی وقتی در بیان خود ناتوان می ماند، ناگزیر با قهر می خواهد طرف را محروم و یا رنج دهد و تنبیه کند. این رفتار را از کودکی آموخته، در خانواده ای بزرگ شده که، روابط مبتنی بر مهر و محبت نبوده. لذا آن چیزی را که می خواسته، نمی توانسته بدست آورد، متوسل به قهر می شده، آنگاه بدست می آورده و این تبدیل به یک رفتار شده است.
قهر یک بازی است، و در تحلیل نهایی یک حقه بازی است. ریشه و اساس قهر هم بر فریب و دروغ است، درش صداقت نیست، راستی نیست. آدم هایی که قهر می کنند، قصد شان حل مسائل نیست، قصد از قهر برنده شدن است، قصد رنج دادن است تا دل قهر کننده خنک شود. قهر یکی از بازی های معمول بین زن و شوهر هم هست که بسیار خطر ناک است. ریشه و ته وجودی آدمی که قهر می کند، احساس بد، حالات بد، تجربیات بد، انتظارات و توقعات نا مناسب دارد که؛ باگذشت زمان و بالا رفتن سن آدمی، این حالات شدید تر هم می شود.
آدم قهر کننده همیشه حق بجانب هم هست. اگر ازش انتقاد کنی و رفتارش را نکوهش کنی می گوید: من کاری نکرده ام، فقط حرف نزدم، پاسخ ندادم، شام نخوردم، توی اتاق نیامدم، در جشن شرکت نداشتم، در مراسم حضور نداشتم. حال اگر بپرسی که چرا؟ خواهد گفت که؛ دلم نمی خواهد، مایل نیستم. و اگر ریشه و علت اصلی این رفتارها را بررسی کنی می بینی؛ قهر یک بازی است و قصد، رنجاندن، تنبیه کردن، آسیب رساندن است. داشتن حالت قهر در یک انسان، از اینجا ناشی می شود که؛ آدم قهر کننده، بر این باور است و به این نتیجه رسیده که؛ اصلا در دنیا و جامعه گوش شنوا نیست، آدم منصفی در دنیا نیست، آدم مهربان در جامعه نیست، من توان ابراز خود را ندارم، هرکس به فکر خویش است، کسی به فکر درستی و درست بودن کارها نیست، کسی علاقه ای به شنیدن حرف ها و درد دل های من ندارد، من برای کسی مهم نیستم، کسی غم و درد رنج مرا نمی فهمد. این باورها تار و پود بافت فکری آدم قهر کننده را در بر گرفته است و شخصیت او را شکل داده است البته استثنا هم می تواند در این رابطه ها دید. مثلا ممکن است بین دو تا آدم نسبتا سالم هم قهر ایجاد شود حال اگر با دقت بررسی نماییم خواهیم دید که حالتی بین شان بوجود آمده که ممکن بود منجر به جنگ و دشمنی گردد ولی این دو آدم دانا برای پرهیز از جنگ در حقیقت هم دیگر را ترک کرده اند در ظاهر بنظر می رسد کارشان عاقلانه بوده ولی اگر نیک بنگریم خواهیم دید دوری و جدایی خود تولید کینه و نفرت می کند.
یرای زدودن رابطه قهر آمیز بویژه در میان زن و شوهر، بهتر این است که دو تایی به یکدیگر اعلام کنند و قرار داد بگذارند و به یکدیگر قول دهند که؛ من دیگر قهر نمی کنم. و هنگامی که خشم و عصبانیت بوجود می آید که منجر به قهر خواهد شد رو بروی هم بنشینند و با هم حرف بزنند، گفتگو کنند. در باره چه چیزهایی با هم حرف بزنند؟ خاطرات خوش زندگی را یاد آوری و به یکدیگر لبخند بزنند و آن لحظات را تجدید نمایند. از برنامه و کارهایی که قرار است در آینده در زندگی داشته باشند که شادی بخش است، لذت آفرین است سخن بگویند تا کارها و رفتارهایی که باعث خشم و عصبانیت شده کمرنگ گردد. پرسشی که پیش می آید این است که؛ مگر می شود زن و شوهری که از دست یکدیگرخشمگین اند و قهر کرده و عصبانی اند بیایند و رو بروی هم بنشیند و با هم از خوبی های زندگی بگویند و به روی هم لبخند بزنند؟ باید گفت؛ آری می شود. چون حالت قهر تحمیلی از بیرون نیست و انسان هیچ اجباری به قهر کردن ندارد که؛ اگر قهر نکرد، مثلا خواهد مرد، مانند گرسنگی، تشنگی که، اگر انسان غذا نخورد و آب نیاشامید خواهد مرد. انسان می تواند بگوید؛ قهر نمی کنم و تصمیم هم بگیرد که تحت هر شرایطی قهر هم نکند. باز ممکن است گفته شود، انسان در حالت قهر اصلا نمی تواند حرف بزند. که باید گفت، نتوانستن نیست، نخواستن است. به هر صورت، نباید بگذاریم قهری در خانه ای صورت گیرد. و اگر چنین حالتی هم پیدا شد، بهتر است هرچه زودتر قهر را تبدیل به دوستی کنیم و این عمل کاملا شدنی است. برای نمونه؛ شاید شما خودتان هم چنین کاری را که خواهم گفت، کرده اید، و یا دیده اید. زن و شوهری بگو مگو می کنند و با هم قهر می نمایند، در همان وقت میهمان گرامی می رسد، می بینی بگونه ای رفتار می کنند که میهمان نمی تواند بفهمد این زن و شوهر قهر بوده اند. یا در همان حالت قهر اتفاقی در خانه می افتد. مثلا بچه بیمار می شود. می بینی زن و شوهر قهر را فراموش می کنند و بچه را به اورژانس می رسانند و برای بهبودی بچه با هم همکاری و مشورت می نمایند.
قدما و بزرگان و عقلای ما، هنگام مواجهه با قهر دو آدم، اقدام به نصیحت می کردند. لذا می بینیم نصیحت کردن جزئی مهم از فرهنگ ما شده است. کمتر آدمی را در جامعه ی می توان یافت در برخورد با نا هنجاری ها نصیحت را آغاز نکند. همه – زن و مرد، پیر وجوان، شهری و روستایی، با سواد و بی سواد – نصیحت گران توانمندی هستیم. اگر فردی غریبه از فرهنگی دیگر، بدون شناخت قبلی وارد فرهنگ ما شود، همه را فیلسوف و دانشمند خواهد یافت و در همان لحظات اول به این نتیجه می رسد که؛ مردمان جامعه ی ما همه شان معلم اخلاق اند. نصیحت شاید زمانی مؤثر بوده، ولی در جامعه امروز نه تنها تاثیر مثبت ندارد، بلکه اثر بد از خود بجای می گذارد. و اصولا رابطه نصیحت کننده و نصیحت شونده یک رابطه مبتنی بر اصول انسانی و اخلاقی نیست. نصیحت کردن به دو تا آدمی که عادت به قهر کردن دارند، مانند این است که پیر زنی به بیمار سرطانی بگوید؛ یه کمی گل گاو زبان بجوشان بخور خوب می شوی. اگر فرد قهر کننده، قدری عقلانیتش را به کار گیرد، بهتر از هرکس می تواند ریشه این عادت بد را پیدا کند و آن را دور بیندازد. پس اگر بتوان آگاهی داد بهتر نتیجه خواهیم گرفت.
محمدعلی شاهسون مارکده 18/11/87
حرف های مردم
1- یکی از روحانی های روستا در جلسه روضه ای گفته: من باعث افتخار طایفه ف… هستم و افراد این طایفه باید به من افتخار کنند!!؟
2- نشریه آوا جنبه انتقادی اش بر جنبه ترغیب و تشویقش می چربد. بهتر است جنبه تشویقش را بیشتر کنید. چون بسیاری از خوبان روستا فقط بخاطر ترس از انتقاد پا به میدان کارهای اجتماعی نمی گذارند.
3- شب شنبه 25/11/87 در جلسه فردوس توی نخ مدیر عامل سابق فردوس رفته بودم در حالی که مشکلات عظیم به تعویق افتادن اقساط وام ها بیان می شد دیدم ایشان نیشخند بر لب داشت. برداشت من این بود که به ریش فردوسیان می خندد! تا نظر شما خوانندگان چه باشد؟
4- در مهد کودک به بچه جایزه می دهند، بعد از پدر و مادر بچه پول جایزه را می خواهند! این که دیگر جایزه محسوب نمی شود؟
5- در مجمع عمومی فردوس شنیدیم که هیات مدیره قبلی بر اثر ندانم کاری چه خسارت هایی به مردم وارد کرده اند. در جلسه نشسته بودند وراندازشان کردم، دیدم کک شان هم نمی گزد! با خود گفتم: قربون یک ذره انصاف و وجدان.
6- دوستی به من که گه گاهی در آوا مطلبی می نویسم گفت:« محمدعلی شاهسون هرچیزی که به نفعش هست چاپ می کند و هرچیز که به ضررش هست نه» می خواهم بگویم این نظر درست نیست چون مطلبی در تایید از او نوشتم نه تنها چاپ نکرد بلکه بدش هم آمد. وقتش رسیده توی قضاوت هامون تجدید نظر کنیم.
7- یکی از دلالان نگین به رفیقش گفته: « سهم نگین را یک میلیون بیشتر نخر! به بقیه هم بگو، قیمت را ثابت نگهداریم. من امروز دو تا سهم فروختم به 5 میلیون تومان!!؟» می پرسیم پول کی!؟ حق کی!؟ از جیب کی!؟ به جیب کی!؟ انصاف کجا رفته!؟ آیا انسانیت هم مرده!؟
8- شنیده ام دو تا از مسئولان که، یکی شون هم تازه مسئولیتی رو قبول کرده با هم بگو و مگو دارند و جلسه ای از میهمانان غریبه در مسجد تشکیل دادند تا این ها را آشتی بدن. توی این گیر و دار وضع بد اقتصادی که مردم دنبال یک لقمه نانی می دوند مسئولان ما به دنبال چی هستند؟ 9- چند سال قبل جلسه ی ساختمان بسیج با حضور بیگانه را بحق ننگ آلود نامیدی. متاسفانه در جلسه مسجد که چند روز قبل با دعوت از غریبه ها جهت داوری تشکیل شده بود، نبودی که دسته بندی ها را ببینی و سخنان بی مایه را بشنوی، ضبط کنی، بنویسی و منتشر کنی تا همشهریان بخوانند و بفهمند که مسئولان و ادعا رسان روستا چگونه فکر می کنند، افق دیدشان چقدر است. وقتی با دقت به جبهه گیری ها و دسته بندی ها و مقابله ها گوش کردم دیدم ریشه در خودخواهی و خود نشان دادن ها است تمام حرف هر یک از طرف ها این بود که من خوبم و طرف من بد است. کاش می بودی و یک نام از همین آلود پالودها برای جلسه پیدا می کردی تا در خاطره ها ماندگار شود و آیندگان بتوانند ما را ارزیابی کنند. بنظر من جلسه ای بی ارزش، غیر ضروری و زیان بار برای روستا بود و شایسته ی نام نیک نمی تواند باشد. دلم برای مسجد خانه خدا می سوزد جایی که باید امن باشد تا مردم با آرامش خاطر و خلوص، خدای بزرگ و بخشنده و مهربان را نیایش کنند ولی شوربختانه جولان گاه خود نمایی شده است. میدان گاه زورآزمایی شده است. محل تصفیه حساب ها شده است. جای پا پیچ دوختن شده است.
انتقاد حق هر آدمی
از روزی که اولین نوشته انتقادی «زیر ذره بین» در آوای مارکده منتشر شد چند سالی می گذرد. در همان روزهای نخست شاهد بودیم که انتقاد شوندگان می آشفتند و با آوا و یا نویسنده آن برخورد می کردند. اکنون با گذشت چندین سال از انتشار نشریه آوا در سطح روستا، انتظار می رود که درجه صبر و تحمل همشهریان نسبت به انتقاد بیشتر شده باشد ولی اگر نیک بنگریم این گونه نیست. می بینیم از نقد و نقادی می گریزند و انتقاد برای شان خوشایند نیست. درست و شایسته این هست که نسبت به نقد و انتقاد گوش شنوا داشته باشیم تا بتوانیم به کاستی های خودمان پی ببریم و کاستی های مان را تبدیل به قوت کنیم. ولی متاسفانه در جامعه ی ما چنین نیست هرگاه نقدی در آوا نوشته می شود فرد نقد شونده با تمام جدیت می کوشد نویسنده را پیدا کند و چشم زهری از او بگیرد تا دیگر جرئت نوشتن نقدی را نکند .همشهریان ما با این که خیلی هم ادعای مذهبی بودن می کنند ولی متوجه نیستند که خداوند بهترین انتقاد کننده است و در آموزه های دینی و قرآن کریم بارها به انسان گفته شده؛ همه ی کارهای خوب و بد آدمی را می بینم و به آن ها جزا و پاداش می دهم.
انتقاد در معنی لغوی خالص کردن، جدا کردن سالم از معیوب معنی شده است. و در جامعه ی ما معنی اعتراض به کار و عمل فرد یا گروهی تلقی می شود. همه می دانیم انسان آفریده خاص خداست، دارای عقل و شعور و موجودی پیچیده و دارای اراده و اختیار است. پرسش من این هست که چرا؟ آدمی با این ویژگی و توانایی، باید دست به کاری بزند که به وضع نا مناسب گرفتار آید و از هدف خود بازماند؟ چون می بینیم در جامعه نا شایستی های فراوان هست به نظر می رسد دلیل رسیدن به این ناشایستی ها تن ندادن و نپذیرفتن فرهنگ نقادی است. نقد و انتقاد همانند آینه ای است که همه کاستی های ما را به ما می نمایاند و اگر قدری هوشمند باشیم می توانیم با تامل در مواردی که از ما نقد می شود خودمان را روز به روز اصلاح و پاکیزه گردانیم و رشد دهیم. ولی متاسفانه ما در فرهنگ روستایی مان از این شیوه عقلانی فاصله گرفته ایم حتا نقد و انتقاد را بی ارزش می پنداریم و گاها در صدد برخورد فیزیکی با انتقاد کننده بر می آییم و مزاحمت برای او درست می نماییم این هست که کمتر در رشد فکری و فرهنگی موفق بوده ایم.
فرهنگ روستایی ما متاسفانه یک فرهنگ دو رویی و ریا است اگر کمی با دقت به روابط مان نگاه کنیم خواهیم دید در برخورد مان با دیگری که دوستش نداریم با خنده دروغین رو برو می شویم به دروغ به پدرش خدا بیامرز می گوییم به دروغ از او تعریف و تمجید می کنیم تا طرف را خوشحال کنیم.
چرا نخواسته ایم و یا نمی خواهیم بپذیریم که انتقاد حق هر آدمی است؟ و برای رشد شخصی و اجتماعی یکی از ضروریات است؟ باید بپذیریم وقتی از کسی انتقاد می شود کاری به اساس شخصیت او نداریم بلکه بعضی از رفتارهایش که بنظر انتقاد کننده نادرست هست مورد ارزیابی قرار می گیرد انسان یک شخصیت حقیقی دارد که همان فردیت اوست و یک شخصیت حقوقی دارد که نقش اجتماعی او در نظر است و انتقاد ها همیشه از شخصیت حقوقی است یعنی نقش هایی که فرد در رابطه با مردم جامعه اش دارد خوب اگر این ارزیابی که در قالب نقد و نقادی از رابطه فرد با جامعه اش درست هست که انتقاد شونده باید خوشحال باشد که کاستی هایش را به او نمایانده اند و اگر درست نیست هم که چه باک از گفتن؟ به علاوه می تواند در پاسخ درستی کار خود را هم ارائه دهد ولی می بینیم همشهریان گرامی من انتقاد را عیب و ایراد گرفتن به شخصیت خود می دانند آنگاه به مقابله بر می خیزد نمونه بارز آن هجوم گروهی اندک از همشهریان به نشریه محلی آوا و تصمیم به تعطیلی آن بود.
رمضان عرب
دنیا
حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه ای
گفت؛ یا خوابیست یا وهمیست یا افسانه ای
گفتمش احوال عمر ای دل بگو با ما که چیست
گفت؛ یا برقیست یا شمعیست یا پروانه ای
گفتمش این پنج روز عمر چون باید گذاشت
گفت؛ در حلقی و یا دلقی و یا ویرانه ای
گفتمش اینان که می بینید چون دل بسته اند
گفت یا کورند یا مستند یا دیوانه ای
ادیب سمرقندی
شخصیت استثمارگر
در شماره گذشته تیپ شخصیتی گیرنده را خواندید و در این شماره تیپ شخصیتی استثمار گر را با هم می خوانیم.
تیپ های شخصیتی استثمارگر هم بر این باورند که منبع تمام خوبی ها در بیرون از وجود آن ها و نزد دیگران است، خود شخص چیزی ندارد. بنابر این می کوشند تمام نیازها و خواسته های خود را از طریق دیگران بدست آورند. تیپ های شخصیتی استثمارگر با تیپ های گیرنده در این دید و بینش با هم مشترکند. یکی از تفاوت های این دو تیپ شخصیتی این هست که تیپ شخصیتی گیرنده خواسته های خود را ازدیگران به عنوان هدیه، بخشش، انعام و نعمت می گیرد ولی تیپ استثمارگر خواسته ها و نیازهای خود را با زور، نیرنگ، زرنگی، گول زدن و فریب بدست می آورد. شخصیت استثمارگر این شیوه ها را در همه ی جنبه های زندگی بکار می برد. یعنی خصوصیت ویژه این تیپ شخصیتی زرنگی، بکار بردن تزویر، ریا، فریب و نیرنگ و دست آخر هم زور است.
آدم استثمار کننده هم تشنه ی محبت است. در این زمینه هم می کوشد عشق و محبت را از دیگران برباید یا بدزدد. ربودن و دزدیدن محبت برای او لذیذ تر از گرفتن رضایت آمیز است. این گروه از آدم ها در ازدواج دنبال زن و مردی وابسته می گردند تا بتوانند با وابسته کردن، او را کامل در اختیار خود در آورده و از او بهره کشی نمایند. مردانی را با این تیپ شخصیتی در جامعه مان می بینیم که به زن خود به عنوان مالک می نگرند زن در خانه چنین مردی حق اظهار نظر ندارد حق تصمیم گیری ندارد حق ابراز وجود و شخصیت ندارد بعضی از این مردان به یک زن وفا دار نمی مانند و چند زن در اختیار دارند از دید این مردان زن اموال مرد محسوب می گردد. فرزندی را دوست دارند که مستقل نباشد بلکه تا ابد وابسته و در فرمان پدر و مادر باشد با آدم هایی دوست می شوند که توخالی و بی هویت باشند تا هرچه به او گفته شد تایید کند یعنی همیشه در برخورد با دیگری دوست دارند آن دیگر را کنترل و در اختیار داشته باشند. تیپ های شخصیتی استثمارگر می کوشند در راس قدرت سیاسی اقتصادی، مذهبی و یا نفوذ اجتماعی قرار گیرند این تیپ و گروه به آدم ها به عنوان ابزار و نردبان ترقی خود می نگرند وقتی از آن ها استفاده شد و خود را بالا کشیدند رهای شان می کنند وفا داری در قاموس شخص استثمارگر حماقت است، وقت تلف کردن است ساده لوحی است.
تیپ شخصیتی استثمارگرخود مولد فکر و اندیشه نیستند بلکه فکر و اندیشه دیگران را می ربایند و بدون ذکر نامی از صاحب فکر به مردم ارائه می دهند شما اگر با اندیشه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آشنایی داشته باشید آنگاه به سخنان کسانی که در اجتماعات همین روستا سخن می گویند دقت کنید پی خواهید برد که همانند نوار کاست چیزهایی را که از تلویزیون شنیده اند ضبط و به عنوان سخنرانی تحویل می دهند.
این گروه از آدم ها در زمینه اقتصادی برنده اند شیوه دزدیدن و ربودن و گول زدن و کلاه برداری و کلاه گذاری را جهت گرفتن پول وکالای مردم بکار می برند و آنچه را که از چنگ دیگران بدر می آورند و یا از دیگران می ربایند شیرین تر از چیزی است که خود تولید کرده اند. می گویند مال مردم خوشمزه تر است وقتی نیک به رفتار این تیپ و گروه بنگریم می بینیم وقتی می خواهند فرد و یا گروهی را فریب دهند با مهربانانه با او برخورد می کنند همین که شیرشان را دوشیدند رهای شان می کنند سمبل و نمونه بارز این تیپ آدم ها دلال ها و واسطه گرهای جامعه اند. وقتی کالایی برای عرضه داشته باشی، دور و برت می پلکند، گرم گفتگو می نمایند تا بتوانند طعمه خود را از چنگت بدر آورند وقتی به هدف خود رسیدند رهایت می کنند این تیپ آدم ها سیری ناپذیرند چون می بینی ثروتمند است موقعیت اقتصادی خوبی دارد ولی در معامله با آدم فقیری که اندک متاعی دارد می کوشد همان اندک مایه آن فقیر را هم از چنگش بدر آورد. رویه و هنر این تیپ آدم ها زرنگی است. ریشه این زرنگی خصم و کینه ای است که با نوع بشر دارد دید او نسبت به آدمیان دید و بینش انسانی و برابر نیست او همه ی آدم ها را گاو شیر ده می خواهد هر آدمی هدفِ استثماری اوست ارزش و اهمیت آدم ها بستگی به این دارد که چه مقدار برای او سود دارند تا روزی که برایش سود دارند دارای اهمیت و مورد احترام و خوب هستند. این گروه آدم ها بسیار بدبین، بدگمان و حسود اند اگر در مصدر قدرت قرار گیرند از آدم های دارای فکر، ذوق، خلاقیت و اراده بدشان می آید از آدم های آزاد اندیش و مستقل بیزارند آدم های با هوش و عقل گرا را دوست ندارند می خواهند همه در خدمت آن ها باشند از آدم های چاپلوس و متملق که برای او کار کنند و کمتر چیز بخواهند خوششان می آید چون آنچه که از دیگران بدست می آورند موجب رضایت شان می گردد بنابر این آن چه که خود دارند کم ارزش و آن چه که دیگران دارند ارزشمند است یعنی مرغان همسایه همیشه غازند.
محمدعلی شاهسون مارکده 26/10/87
منبع: کتاب انسان برای خویشتن، نوشته اریک فروم، ترجمه اکبر تبریزی.