گزارش نامه 249 اول فروردین 1401

   میرزا و نوروز (بخش پنجم)     نازنین بی خبر از اتفاقی که برای علی ­یار افتاده و نیز تصمیمی که گرفته، در گرم­ دره، در خانواده پدری و مادری ماند، و در غیاب علی ­یار شوهر خود، زایمان کرد و دو ماه بعد از زایمان هم دچار بیماری تب حصبه شد و در غیاب […]

ادامه مطلب...

گزارش نامه 247 اول اسفند 1400

میرزا و نوروز (بخش سوم)    یک ماهی از رخداد ناگوار کام ­جویی میرزا و نوروز از خانم­ سلطان می ­گذشت، خورشید زن ­بابای خانم ­سلطان متوجه شد خانم ­سلطان بی ­نماز (پریود) نشده است تعجب کرد از خانم­ سلطان پرسید و جواب شنید که؛ نه. خورشید خیلی موضوع را جدی نگرفت. ماه بعد هم […]

ادامه مطلب...

گزارش نامه 242 نیمه آذر 1400

رئیس شورای ریشو (بخش چهار) موضوع دومی که بعد از چوب خوردن زلفعلی در اذهان مردم ده دوباره تداعی  و به صحنه آگاه اذهان آمد و درباره­ اش حرف زده می ­شد ارتباط زلفعلی با زینب، یک زن شوهردار بود. زینب یکی از زنان جوان مارکده بود در مارکده متولد و نیز به یکی از […]

ادامه مطلب...

گزارش نامه 240 نیمه آبان 1400

رئیس شورای ریشو (بخش دو) صبح جمعه و مدرسه تعطیل بود بگوم ­جان با دَرِ بسته مدرسه مواجه شد با خود گفت؛ کاش خدا کند آقا مدیر اینجا باشد و به شهر نرفته باشد. با دست به در آهنی مدرسه زد آقای احمدی سپاهی دانش ده، در را بازکرد بگوم ­جان سلام گفت و از […]

ادامه مطلب...

گزارش نامه 237 اول مهر 1400

       انحصار         انحصار، ریشه ­اش حصر است، دیوار کشی دور چیزی یا محدوده تعیین کردن برای موضوعی که مالکیتش اختصاص به فرد خاصی باشد. انحصار، نتیجه زیاده خواهی و سیری ناپذیری ما آدمیان است که متاسفانه همه ­ی ما سنگینی بختک­ وارش را هم اکنون روی جامعه حس و احساس می ­کنیم. انحصار چه […]

ادامه مطلب...

گزارش نامه 229 اول خرداد 1400

    قشقایی ­های قابوق     بیش از 20 سال قبل هنگامی که قسمت غربی زمین­ های مزرعه­ ی سکو­ی قابوق را برای احداث باغ شخم و شیار می­ کردند تعدادی گور یافت می ­شود. و نیز شنیده بودم که روی سکو یک قلعه هم بوده که با گذشت زمان ویران شده و امروز دیکر آثاری […]

ادامه مطلب...

گزارش نامه 228 نیمه اردیبهشت 1400

قوم غضب      امروز یکی دو ساعتی، به منظور شرکت در مراسمی، توی مسجد نشسته بودم. مداحِ محلی مراسم، از آخوندی مارکده­ ای حاضر در مسجد، دعوت به سخنرانی کرد. آخوند پشت میکرفن قرار گرفت، هنوز در حال مقدمه چینی؛ از دست شیطان به خدا پناه بردن بود که آخوندی دیگر، غیر مارکده ­ای، از […]

ادامه مطلب...

گزارش نامه 227 اول اردیبهشت 1400

      هیچ ارتباطی با روح ندارد        زخارف جمع زُخرُف عربی است. زخارف یعنی زرق و برق، چیزهای دروغین، چیزهای غیر اصیل، ظاهر آرایی، هرچیز کم ارزش و یا بی ارزشی که آراسته شده.        من اولین ­بار این کلمه را از زبان آخوندهایی که برای روضه خوانی به مارکده می­ آمدند توی مسجد از […]

ادامه مطلب...

گزارش نامه 226 نیمه فروردین 1400

گزارش نامه 226- نیمه فروردین 1400

در آغاز باید به سه نکته اشاره کنم نکته ­ی اول اینکه ما آدم ­ها موجودات نیازمندی هستیم و زیست ما و زنده ماندن ما و سلامت جسمی و روانی ما بستگی به چگونگی تامین این نیازها دارد اگر یک حداقلی از این نیازهای ما برآورده نشود دچار درد، رنج، گرفتاری ­های روانی و حتی با مرگ روبرو خواهیم شد. نکته دوم اینکه منابعی که نیازهای فیزیکی و اجتماعی و روانی ما آدمیان را به دست می دهند محدود هست، کم هست و به راحتی به دست نمی ­آید و آنچه هم که بدست آمده خیلی آسان، و به دور از تبعیض و به اندازه نیاز، در اختیار همه قرار نمی­ گیرد، چگونگی بدست آوردن منابع مورد نیاز و نیز مقدار این منابع مورد نیاز که به دست می­­ رسد هم تعیین کننده در سلامت جسم و روان هست این دو نکته و یا موضوع، بسیار اساسی و حیاتی ­اند ندانستن، نشناختن و بی اعتنایی به آنها درد، رنج و مرگ را در پی دارد. نکته سوم این است که خوب زیستن هنر است و هر چیزی که هنر نام گرفت آموختنی است در کجا هنر خوب زیستن را باید آموخت؟ بدون شک در خانواده و در کنار پدر و مادر. در این هم تردیدی نیست که شخصیت ما در کودکی و در خانواده و در کنار پدر و مادر و با آموزه ­های پدر و مادر، شکل می ­گیرد شکل ­گیری شخصیت هریک از ما بستگی مستقیم به دانایی، مهربانی و سلامت روانی پدر و مادر و امکانات آنها دارد. هر یک از ما با توجه به شخصیت شکل داده شده در خانواده برای به دست آوردن منابع جهت رفع نیازهای خود در طول زندگی، روش­ هایی را بر می­گزینیم.

ادامه مطلب...

گزارش نامه 225 اول اسفند 99

هریک از ما دیده ­ایم، هنگام مرگ پدر و یا مادری، بعضی از فرزندان، بیشتر از بقیه و نیز بیشتر از حد معمول می ­گرید، بی ­تابی می­ کند، فریاد می ­کشد، خود را غمگین نشان می­ دهد، مرتب روی گورستان می ­رود و زاری می­ کند، گل می ­برد، شیرینی توزیع می­ کند، فاتحه می­ خواند، برای مراسم یادبود او جمعیت زیادی دعوت می­ کند، مفصل پذیرایی می نماید و خیرات فراوان می ­کند.

ادامه مطلب...