هِچکیم بالاسو اِلمَسین

 در کندوکاوی که در روستا داشته ام، به نام یکی دو نفر پا منبری خوان مشهور و محبوب هم برخورده ام که در زمان خود زبان زد بوده اند. شاید بتوان گفت نیاکان ما در گذشته قدری ساده تر و احتمالا با باورهای خود صادق تر از ما مردم امروزی بوده اند و به دنبال آن توی مسجد که می رفتند چه برای عبادت […]

ادامه مطلب...

عزیزالله

عزیزالله کیست؟ باید بگویم از تبار حاج ­علی ­بابای عشایر مهاجر به مارکده است. عزیزالله یکی از معدود بازمانده ­ای از یک خانوار بزرگ و قدیمی روستای مارکده است عزیزالله فرزند مارکده است پسوند مارکده در شناسنامه خود و فرزندانش ثبت است ولی در مارکده نا شناخته است. وقتی سیر زیست خانوارهای قدیمی مارکده را […]

ادامه مطلب...

خاطرات فضل الله

   یکی از مردان مارکده که در این 50 ساله در صحنه اجتماع روستا حضور داشته، حرف زده، اظهار نظر کرده، تاثیر گذار بوده، مخالف و موافق داشته و مورد ارزیابی قرار گرفته، همشهری مان آقای فضل الله عرب فرزند میرزا بابا است. نظرات و ارزیابی های متفاوت و متناقضی در باره او در همین روستای مارکده شنیده ام. ولی […]

ادامه مطلب...

خاور کیرد

   کیرد همان کُرد فارسی است منتها با لهجه و گویش ترکی ترکان این منطقه (چهارمحال). ترکان این منطقه به لُر، کیرد می ­گویند یعنی همان کُرد فارسی، چرا؟ دقیق نمی ­دانم.          خاور کیرد یا به فارسی، خاورِ لُر، دختری از دختران روستای (بردشاه) بود که به یک جوانی به نام سیداحمد از روستای […]

ادامه مطلب...

محمدآقا صادق ­آبادی

  محمدآقا صادق ­آبادی، از طایفه بزرگ کرمی­ های صادق ­آباد بود که در این گزارش سرگذشت او را هرچند کوتاه و نارسا می­ خوانید.          گفته می ­شود اولین گروه مهاجر که به روستای صادق­ آباد آمده و ساکن شده و روستا را بنیان نهاده­ اند، نیاکان فامیل پر جمعیت کرمی ­های امروز هستند. این گفته […]

ادامه مطلب...

احمد نوروزی ترک آبادی

 می خواهم خاطرات چند دقیقه ای خود را از روستای ترک آبادِ اردکان برای تان بنویسم. ممکن است کسی بپرسد؛ ترا چه به روستای اردکان؟ با خواندن نوشته خواهید دید که اتفاق چنین ارتباطی را بوجود آورده است.     روز24 شهریور88  به سمت یزد، جهت ثبت نام پسرم در دانشگاه می رفتم. نزدیکی های اردکان، اتومبیل را به […]

ادامه مطلب...

جوی عاشق آباد پایین

 «دیگران کاشتند و ما خوردیم ما هم می­ کاریم تا دیگران بخورند » در گذشته این جمله ­ی پرمغز را در کتاب ­های درسی می­ خواندیم و می ­آموختیم که؛ انسان نباید همه چیز را برای خود بخواهد همین­ گونه که از دست ­رنج دیگران بهره می ­برد باید از دست ­رنج خود به دیگران […]

ادامه مطلب...

خاطرات پیر مرد سامانی

   این داستان کوتاه، ولی پر معنی را که از چند پیرمرد، در روستاهای حاشیه زاینده ­رود شنیده ­ام، برای شما خوانندگان نقل ­می­ کنم.        دکتر علی­خان بختیاری، یکی از خان­ زاده ­های متعدد بختیاری و ساکن شهر سامان بوده. روزی به یک پیرمرد سامانی می ­گوید:     – مش عبدالله، پدر مرا دیده بودی؟ می […]

ادامه مطلب...

منطقِ­ خانی

  روز 90/11/90 با آقایان: حسین ­قلی صدری فرزند غلام ­علی متولد 1297 و حسین ­علی خسروی فرزند فتح ­الله متولد 1315 در روستای سوادجان گفت ­وگو داشتم این بزرگان رویدادی را برایم تعریف نمودند که بد نیست شما هم آن را بخوانید.       امیرمجاهد ارباب روستای چم­ خلیفه بود. مردمان این روستا با پشتوانه قدرت امیرمجاهد در […]

ادامه مطلب...

گزارشی از یک زندگی

   قلعه ­تک، نام اولیه ده یاسه ­چاه امروزی است. شکل گویشیِ درستِ واژه، به لهجه ترکی، «قالاتک» بوده است.  قالا، ترکی شده همان قلعه فارسی است. تک هم همان یکی است. یعنی: تک قلعه، و یا قلعه ­ی تک. علت اینکه قلعه تک نامیده شده این بوده که توی این محدوده­ ی نزدیک قلعه ­ای دیگر نبوده است. متاسفانه امروز […]

ادامه مطلب...