جارچي ماركده شماره 54- پانزدهم تيرماه 90

تونل گلاب  (قسمت اول)
مردم وزیر نیرو را برای پاسخ¬گویی تونل¬گلاب درخواست کرده بودند ولی معاون¬وزیر آمد و جلسه¬¬ای روز پنجشنبه دوم تیرماه 90 از ساعت 45/16 به مدت 3 ساعت 45 دقیقه با حضور آقایان: عطارزاده معاون وزیر نیرو، عنابستانی استاندار، ترابی، حیدری و بابااحمدی نمایندگان مجلس و چند صد نفر از مقامات و مردم استان در سالن معاونت برنامه¬یزی استانداری تشکیل شد. جلسه¬ای بود بزرگ و با شکوه، که مرا به یاد منظومه حیدربابای شهریار انداخت و با خود گفتم: «سلام اولسون شوکتیزه الیزه»
جلسه از این جهت با شکوه بود که، تشریفاتی نبود، مردمی بود، با درخواست و فشار مردم شکل گرفته بود، مردمِ حاضر، جلسه را از خود می¬دانستند، هیچ کس قدرت خود را به رخ نمی¬کشید، قدرت بین همه¬ی مردم حاضر در جلسه تقسیم شده بود، احساس می¬شد که حقیقت با تک-تک مردم است، حتا معاون وزیر هم قدرت¬نمایی نمی¬کرد، در همان تهران پشت تلفن گفته بوده؛ «می¬آیم و مردم را توجیه می¬کنم» در جلسه هنگام شنیدن انتقاد لبخند می¬زد با زدن لبخند بنظر می¬رسید که در خود توان توجیه را می¬دید ولی خشم فروخفته توام با بردباری مردم توان توجیه را از او گرفت نمی¬دانم به این حقیقت پی¬برد که باید با مردم رو راست بود؟ و دو دوزه بازی نکرد، یا نه؟
ترکیب  مردم حاضر در جلسه به شکوه جلسه می¬افزود  نخست گفته شد به پیشنهاد معاون وزیر قرار بوده جلسه با حضور 50 نفر کارشناس و نمایندگان مردم در مجلس تشکیل گردد تا موضوع¬های مورد اختلاف  را به صورت علمی، فنی و کارشناسی بررسی کنند این را آقای عطارزاده در سخنان خود به صورت اعتراضیه هم گفت. ولی نمی¬دانم چرا و به چه دلیل و چه کسی این ترکیب را به هم زد و سالن پرشد از مردم مختلف اداری، استاد دانشگاه، روستایی، شهری، کشاورز، کارشناس، بی¬سواد،
 باسواد، جوان، پیر، خوش¬تیپ،  ژنده¬پوش، آفتاب¬سوخته، آفتاب¬ندیده و…
بدون ترتیب نشستن مردم حاضر در جلسه باز به شکوه جلسه می¬افزود چون می¬دیدی مثلا رئیس فلان اداره سرِپا ایستاده و یا در صندلی¬های ردیف آخر نشسته ولی یک آدم معمولی روی صندلی در ردیف¬های جلو نشسته یعنی انسان ارزشمند بود نه مقام، تیپ و پول.
نکته¬ای دیگر که به شکوه جلسه می¬افزود هم صدا و هم¬درد بودن همه¬ی
 حاضران با هم و نیز مقامات دولتی با مردم بود از جمله آقای استاندار. همه
 از بی عدالتی می¬نالیدند، همه از رعایت نشدن حقوق¬شان شاکی بودند،
همه از دست¬اندرکاران وزارت نیرو و نیز مسئولان اصفهان گله¬مند بودند، همه می¬خواستند به قول مهندس ترابی دیده شوند، به حساب آیند، حق-شان داده شود، حرمت¬شان رعایت گردد، همه فکر می¬کردند اصفهانی¬ها با قدرت و لابی¬هایی که دارند در تصمیمات مسئولان وزارت نیرو اعمال نظر می¬کنند و می¬خواستند وزارت نیرو از زیر سلطه اصفهان بیرون آید و با مردم دو استان با روح برابری و برادری برخورد کند. 
و سرانجام چیزی که جلسه را به اوج شکوه می¬رساند این بود که تقریبا همه¬ی حرف¬های مربوط به آب زده شد و هرکه یا خود حرفش را زد و یا سخن او از زبان دیگری بیان شد می¬شود گفت جلسه فرمایشی نبود اگر این جلسه را با جشن فرمایشی استقلال آب که چند سال قبل دولتی¬ها با هیاهو به راه انداختند مقایسه کنیم اولین جلسه واقعی درباره آب استان بوده که تقریبا کسی در آن نقش بازی نکرد و همه¬ی خواسته¬های مردم و مقامات استان درباره آب بی پرده بیان شد. حال اینکه این خواسته¬ها تحقق یابد یا نه؟ آینده نشان خواهد داد و حتا اگر خواسته¬های مردم هم تحقق نیابد از شکوه جلسه نمی¬کاهد بلکه عمق بی عدالتی و سلطه اصفهان بر وزارت نیرو آشکارتر و بر خشم فروخفته مردم افزون تر می-گردد.
نکته¬ی دیگری که به جلسه شکوه می¬بخشید وسعت اطلاعات و دانایی و آینده نگری مردم بود حتا چند نفر به مسئولان و نمایندگان هشدار دادند که مبادا پشت پرده ساخت و پاخت نمایند و هنگامی که آقای عطارزاده چند دقیقه سخن گفت و پیشنهاد بررسی کارها توسط کارشناسان را مطرح نمود مردم این سخن منطقی را پذیرفتند و خیلی زود پی بردند که از دادن پاسخ روشن به پرسش¬ها طفره می¬رود تا از معرکه بدر رود و با فریاد گفتند کار تونل باید متوقف گردد تا کارشناسان بررسی کنند.
در طول جلسه بویژه در بین سخنان مهندس عطارزاده حاضران در جلسه اعتراض و پرسش¬های زیادی نمودند به گونه¬ای که گاهی صداها در هم می¬پیچید و نا مفهوم می¬شد که در این نوشتار بعضی از این پرسش و یا اعتراض¬ها را که کلی و عمومی تر یافتم ذکر نمودم. همچنین در بیشتر وقت جلسه، صدای شعار مردمی که در بیرون سالن تجمع کرده بودند به گوش¬ها می¬رسید.        
من کسانی را که در سطح استان برای تشکیل تشکل¬های اعتراضی به تونل گلاب کوشیده¬اند را نمی¬شناسم ولی جا دارد از تلاش صادقانه آقایان سیدطاهر نوربخش و نیز مهندس خلیلی عضو شورای شهر سامان در سطح بخش سامان تقدیر و تشکر گردد.
در کنار این جلسه باشکوه تاسفی هم هست و آن عدم شرکت گسترده همشهریان مارکده¬ای¬ام در این تجمع بود.(خلاصه سخنان¬جلسه در زیر می-آید)
سخنران نخست آقای مهندس عباسی مدیر¬عامل آب منطقه¬ای استان بود که گفت: استان چهارمحال و بختیاری یک درصد از وسعت کل ایران و حدود 10 درصد منابع آب را دارا است. منابع آب¬های ما بیشتر زیرزمینی بوده و حدود 900 میلیون متر مکعب مصارف ما از آب¬های زیرزمینی و حدود 500 میلیون متر مکعب هم از آب¬های سطحی  تامین می¬شود. به دلیل برداشت¬های بی رویه از منابع آب¬های زیرزمینی، 4 تا از دشت¬های ما ممنوعه شده و بقیه دشت¬های ما هم با بیلان منفی قرار دارند. ما حدود 180 میلیون متر مکعب در منابع آب¬های زیر زمینی¬مان کسری داریم. از طرفی دیگر از آب¬های سطحی در استان هم به اندازه لازم استفاده نکرده-ایم. استان ما 8000 مگاوات استعداد ساخت نیروگاه¬های برق¬آبی را دارد. ما در حوزه رودخانه¬های زاینده¬رود و کارون می¬توانیم از آب¬های سطحی به میزان 800 میلیون متر مکعب  استفاده کنیم. امید هست که مسئولان توجه ویژه¬ای به حق مردم استان در استفاده از آب بنمایند تا ما بتوانیم آب مورد نیاز استان را به سرانجام برسانیم.
سخنران بعدی آقای حیدری نماینده مجلس بود که گفت: ما خونِ¬دل زیادی خوردیم تا این جلسه منعقد و آقای عطارزاده معاون وزیر نیرو به اینجا آمده¬اند. ما نمایندگان قول داده¬ایم که جلسه کاملا علمی، کارشناسی، توام با نظم و انضباط خواهد بود. ما در پیگیری مسئله¬ی آب می¬خواستیم کاملا ضابطه¬مند و قانونی مطالبات¬مان را دنبال کنیم ولی این پیگیری ما به نتیجه نرسید. قول¬های رئیس¬جمهور در استانِ ما، محقق نشده است. وزارت نیرو در انجام کارهای استانِ ما کوتاهی کرده است. ما مشکلات فراوانی درباره آب داریم. عدالت و قانون در طرح¬های انتقال آب از استان ما رعایت نشده است. میانگین آب خروجی از استان ما حدود 7-10 میلیون متر مکعب در سال است. در یک افق 20 ساله ما یک تا یک¬و¬نیم میلیون متر مکعب نیاز داریم. ما با جمعیت کم بالاترین نرخ بیکاری را داریم این در حالی است که هم آب داریم و هم زمین قابل کشت. شهرک صنعتی شهرکرد از بی آبی می¬نالد. بحث توسعه¬ی استان ما با آب گره خورده است. ما در حد نیازمان آب می¬خواهیم. ما انتظار داشتیم مسئولان صدای ما را بشنوند ولی به مطالبات ما پاسخ داده نشد و طرح¬های مخالف منافع استان ما را به اجرا گذاشتند. ما در یک کلام می¬خواهیم بدانیم استان ما جزء کشور ایران هست یا خیر؟ آیا ما نباید حق قانون¬مند آب را داشته باشیم؟ آیا ما نباید آب آشامیدنی کافی برای روستاهامان داشته باشیم؟ توی استانی که این میزان آب دارد ما با تانکر به روستاهامان آب رسانی می¬کنیم. طرح¬های کشاورزی ما به خاطر تخصیص آب معطل مانده است. تذکر شفاهی و کتبی داده¬ایم، سخنرانی و نطق کرده¬ایم، نامه و طومار داه¬ایم، ولی نتیجه نگرفته¬ایم. امروز ناگزیر مردم را به میدان آورده¬ایم و آخرین مهلت است. همسایه ما هنوز کشاورزی¬اش غرق¬آبی است و کشت برنج دارد. طرح¬های انتقال آب از استان ما خیلی ایراد دارد. ما از این جلسه 5 مطالبه داریم که آقای دکتر جعفری خواهند خواند. این مطالبات ما باید مکتوب¬، امضا شده، زماندار و با ضمانت باشد. وعده اینکه بیایید در تهران پیگیری کنید، من اختیار ندارم برای ما قابل قبول نیست.
بعد آقای بابااحمدی نماینده مجلس گفت: آقای مهندس عطارزاده احاطه
کامل بر منابع آبی استان ما و نیز کشور دارند. استانی که 10 درصد کل آب کشور را دارد بسیاری از مردمش آب خوردن ندارند. حوزه انتخابیه من لردگان 370 روستا دارد اکنون 170 روستایش مشکل آب خوردن را دارند. چگونه وزارت نیرو آب سولگان یا آب ونک در سه کیلومتری لردگان را به شرکت عمران رفسنجان که 600 کیلومتر با اینجا فاصله دارد تخصیص می¬دهد؟ تا با ایجاد 50-60 کیلومتر تونل آب به آنجا انتقال داده شود؟ وقتی من تونل گلاب را دیدم بسیار متاثر شدم می¬پرسم آیا این تونل نباید مطالعات اولیه می¬داشت؟ جناب عطارزاده شما فرمودید که کار تونل گلاب همآهنگی¬های لازم شده می¬پرسم اگر مطالعات و همآهنگی شده آیا نباید همین مردم اطراف و اکناف اطلاع می¬داشتند؟ من در میان مردم که پرس و جو می¬کردم می¬گفتند در حفر تونل گلاب کاملا پنهان¬کاری و مخفی-کاری می¬شود که مردم ندانند. مگر آقای احمدی¬نژاد مدیر آب استان ما اعلام نکرد اول نیازهای آبی استان باید تامین شود و بقیه را برای دیگری ببرید؟ آیا کندن تونل با این گفته همخوانی دارد؟ شما باید اول آب مورد نیاز استان ما را تامین کنید بعد آب اضافه را نه با تونل بلکه با مسیر زاینده¬رود هرکجا که می¬خواهید ببرید این تونل حیات را از حوزه زاینده رود و مردم می¬گیرد. آقای عنابستانی استاندار و مردم اجازه نخواهند داد حیات و زندگی مردم در اثر کندن تونل برای انتقال آب از استان به خطر بیفتد.
آقای مهندس ترابی سخنران بعدی بود که گفت: قرآن آب را مایه حیات نامیده، اگر با این دید و نگرش قرآنی به رودخانه زاینده رود بنگریم می-بینیم رودخانه زاینده¬رود در یک تمدنی شکل گرفته و پیرامون آن اجتماعی بوجود آمده است. این تصمیم¬هایی که ما اکنون می¬گیریم در آینده نتیجه و آثار خودش را نشان می¬دهد. اکنون که قدرت تصمیم¬گیری به ما داده شده ما حق نداریم هر تصمیمی بگیریم و دخالت¬های نابجایی کنیم که منافع و حیات نسل¬های بعدی را به خطر بیندازیم. بی¬گمان آیندگان در باره کارها و تصمیمات ما داوری خواهند نمود. بنابر این ما حق نداریم تونلی بزنیم و آب یک رودخانه¬ای که در طول چندصد کیلومتر تمدن چند هزارساله را ساخته و تداوم داده را منحرف کنیم و این تمدن را از بین ببریم مخصوصا اگر این تصمیم ما با موازین علمی، حقوقی و زیست محیطی هم همخوانی نداشته باشد ما حق اتخاذ چنین تصمیمی را نداریم. اینکه به فرد یا گروهی حق تصمیم¬گیری درباره کارها داده شده، یا نفوذی دارند، یا می¬توانند اعمال قدرت کنند، نمی¬توانند و حق ندارند تصمیم¬های مخالف منافع و حقوق ما بگیرند. همچنین این سخن که آن طرف جمعیت زیادتری هست و قرار است توسعه¬ای صورت گیرد و تعداد نمایندگان و مسئولانش زیادترند و  فشار زیادتری به مقامات می¬آورند و مقامات در اثر این فشار توی جلسات محرمانه دستور می¬دهند اصفهان هرچه بودجه می¬خواهد بهشان بدهید همه¬ی اینها توجیه کننده پا گذاشتن روی حق و حقوق ما نمی¬تواند باشد. حق ما جاری و ساری است نخست حق ما که جاری و ساری است را محترم بشمارید بعد حق¬های توسعه¬ای را از طریق افزایش میزان آب تامین کنید. مطالعه گردد هرچه نیاز منطقی ما بود بدهید و هر مقدار اضافه بود با روش علمی و ضوابط حقوق داخلی و بین¬المللی از این استان خارج کنید. در طول 50-60 سال گذشته مقدار آب زاینده رود اندازه گیری و منحنی آن رسم شده و ما از روی این منحنی می¬دانیم رودخانه در طول هرماه و هر فصل سال چه مقدار آب دارد. دبی متوسط آب زاینده¬رود 18 متر مکعب است و نیاز آبی اصفهان 23 متر مکعب برآورد شده است. گفته می¬شود آب مورد نیاز اصفهان از این تونل عبور داده خواهد شد یعنی در هر ثانیه 23 متر مکعب آب از تونل گلاب عبور داده خواهد شد اگر چنین شود رودخانه زاینده¬رود حداقل در طول 6 ماه از سال خشکِ¬خشک خواهد شد یعنی دیگر زاینده¬رودی وجود خارجی نخواهد داشت و اگر بگویند مسیر رودخانه زاینده¬رود همچنان آب خواهد داشت یک تعارفی بیش نیست. ما مخالف انتقال آب نیستیم ما مخالف انتقال غیر منطقی هستیم. شما می¬گویید اصفهان آب آشامیدنی می¬خواهد، خوب، آب را بسته¬بندی کنید و ببرید. چرا باید طونلی با این طول و عرض بدون توجه به پی آمدهای زیست محیطی آن زده شود؟ اگر ما آبِ زاینده¬رودِ ورود به استان چهارمحال و بختیاری را در محل روستای حجت¬آباد  اندازه بگیریم و در محل خروجی در روستای چم¬آسمان هم مجددا اندازه بگیریم خواهیم دید هیچ کم نشده است و این خصلت زاینده¬رود است به همین جهت که زایش دارد به آن زاینده¬رود گفته می¬شود. زایش ویژگی زاینده رود است. همه¬ی آبی که ما در طول این مسیر برداشت می¬کنیم دوباره زایش و بازتولید می¬شود به همین جهت ما تاکید داریم که مسیر آب را عوض نکنید اگر مسیر آب زاینده¬رود را منحرف کنید این زایش را از دست داده¬ایم و محل رودخانه تبدیل به زباله¬دانی و تجمع فاضلاب می¬شود. با اینکه اکنون هم فاضلاب برخی روستاها وارد زاینده¬رود می¬شود ولی بر اثر ویژگی زاینده¬رود پالایش می¬شود این را علم می¬گوید دانش محیط¬زیست می¬گوید. هزاران سال مردم اصفهان آب همین زاینده¬رود را خورده¬اند چطور شده اکنون آب مشکل آلودگی پیدا کرده است؟ آزمایش¬ها نشان داده که آب آشامیدنی اصفهان هیچ¬گونه آلودگی ندارد می¬پرسم چرا بدون جهت می¬خواهید مسیر رودخانه را منحرف کنید؟ چرا می¬خواهید محیط¬زیست را به خطر بیندازید؟ چه پاسخی به نسل¬های آینده خواهید داشت؟ اگر ریگی به کفش ندارید خوب، بیایید تونل را بعد از خروجی آب از استان ما مثلا در روستای چم¬حیدر بزنید؟ کل حرف ما این هست که مردم این استان را ببینید. درست است که ما تعدادمان کم هست و در سطح ملی کوچک هستیم و سایه¬ی استان¬های بزرگ باعث شده ما کم دیده ¬شویم ولی در وادی عدالت کوچک و بزرک نداریم. ما از وزارت نیرو می¬خواهیم که ما را هم ببیند، ما را هم به حساب بیاورد. مطالعات تونل گلاب در سال 85 آغاز شده و  ماده 32 هم نداشته و در برنامه چهارم بوده است درست پروژه آب رسانی بن بروجن هم در این زمان طراحی شده و میزان آب آن 2/1 متر مکعب در ثانیه بوده که به خاطر نداشتن ماده 32 هنوز اجرایی نشده است ولی تونل گلاب با حجم 23 متر مکعب در ثانیه بودجه¬اش تامین و اجرایی شده است. ما وقتی دیده نشویم جمع می¬شویم تا بزرگ شویم آنگاه فریاد می-زنیم.  ما نخست موضوع تونل گلاب را به مدیر کل گفتیم، بعد  به معاون وزیر گفتیم، به وزیر گفتیم، به رئیس جمهور گفتیم، در هیات دولت مطرح کردیم ولی صدای ما شنیده نشد. گفتند شما نماینده هستید و ما را متهم کردند که دنبال اغراض سیاسی هستیم. حال این صداهای نشنیده شده، روی¬هم جمع و در این جلسه تبدیل به فریاد شده است. جناب آقای مهندس عطارزاده مردم ما نه شرورند، نه غیر منطقی¬اند، نه اهل جَر هستند بلکه مردمی آرام هستند این جمع یک جمع استانی است حق این مردم را معقول و منطقی با روش¬های علمی بدهید. شما بیایید اساتید دانشگاه، نخبگان، مسئولان و مردم ما را قانع کنید مردم ما آمادگی دارند تا حرف منطقی را با لحاظ شدن حقوق¬شان بشنوند اگر شما به مردم پاسخ منطقی ندادید مردم ناگزیر هرکاری را که صلاح دانستند خواهند کرد.
در این وقت آقای دکتر صمدی عضو هیات علمی دانشگاه شهرکرد و رئیس مرکز تحقیقات منابع آب دانشگاه با نشان دادن اسلایدِ پژوهش¬های تیم دانشگاه درباره منابع آب استان سخن گفت: گروه پژوهشی و پژوشکده آب دانشگاه از سال 1373 در دو رشته کارشناسی ارشد و دکترا تشکیل شده است. میزان آب قابل انتقال در طرح  بهشت¬آباد را محاسبه کرده¬ایم. حدود 30 درصد استان ما خشکی است. وسعت دشت¬های ما 260000 هکتار است و سطح اراضی ما 120000 هکتار است یعنی اگر دشت¬های¬مان را زیر کشت ببریم 260000 هکتار زمین کشاورزی خواهیم داشت به دلیل محدودیت¬های آبی در حال حاضر 120000 هکتار از زمین¬هامان زیر کشت است که 40000 هکتار به صورت باغ و 80000 هکتار اراضی زراعی است. همه فکر می¬کنند استان ما دارای رودخانه¬های خروشان است ولی رودخانه¬های ما در قسمت شرقی و غربی استان در سال¬های خشک¬سالی می¬خشکند تنها در قسمت جنوبی استان رودخانه¬های پر آب داریم به علاوه¬ی بحث زاینده رود. میزان آب خروجی از استان 8/10 میلیارد متر مکعب است که در خشکسالی¬ها به حدود نصف تقلیل می¬یابد. تعداد چاه-های حفرشده قبل از سال 1350 در استان ما زیر 100 حلقه بوده است.  ولی امروز به 3640 مورد رسیده است. رویکرد مدیریتی¬آب استان این بوده که هرکجا که آب در دسترس نبوده اجازه حفر چاه داده می¬شده است. حاصل این همه چاه، کم آب شدن دشت¬ها است. در سال 1350 برای هر چاه، میانگین 3 دهم میلیون متر مکعب آب داشته¬ایم و امروز به طور میانگین برای هرچاه، ما 15 صدم میلیون متر مکعب آب داریم.  چاه زیاد زده¬ایم ولی برداشت آب ما نصف شده است. چرا؟ چون سطح آب زیر زمینی پایین رفته است. اینکه گفته می¬شود بسیاری از روستاها با تانکر آب¬رسانی می¬شود یک واقعیت تلخ است چون به خاطر پایین رفتن سطح آب¬های زیر زمینی بسیاری از شهر و روستاهای ما در سال¬های خشک-سالی دچار کم¬آبی می¬شوند هرچه ما سالی خشک را پشت سر می¬گذاریم سطح آب¬های زیر زمینی ما پایین¬تر می¬رود و این یک خطر است و ما ناگزیر باید استفاده از آب¬های سطحی را جایگزین آب¬های زیر زمینی کنیم. ما برای 120000 هکتار اراضی مان 822 میلیون متر مکعب آب نیاز داریم به علاوه 180 میلیون متر مکعب جبران کسری آب زیر زمینی، ما معادل یک میلیارد متر مکعب آب در سال نیاز داریم. از این یک میلیارد متر مکعب  214 میلیون متر مکعب آب در حوزه زاینده¬رود و بقیه اش در حوزه کارون است. تمام طرح¬های مطالعاتی ما دارای نقشه و شناسنامه و با ذکر همه جزئیات است که در صورت لزوم می¬توانیم لیست تفکیک شده را ارائه دهیم. استان چهارمحال و بختیاری بیشترین پتانسیل برای نیروگاه-های برق¬آبی است حداقل 8 برابر برق تولیدی نیروگاه بوشهر، که این همه هزینه و دردسر در پی داشته است. اگر بیاییم برای احداث این نیروگاه¬های آبی سرمایه گذاری کنیم هم اشتغال ایجاد کرده¬ایم و هم تولید برق خواهیم داشت. طرح¬های انتقال آب بین حوزه¬ای از طریق تونل، مانند تونل گلاب و بهشت¬آباد در سطح جهان معیارهایی دارند در خیلی جاها موجب خسارت کلان شده¬اند و ما اکنون نگران هستیم که این تونل¬ها در منطقه-ی ما موجب خسارت جبران ناپذیر گردند. ما در کشور خودمان هم بند ه ماده 17 قانون برنامه چهارم را داریم که گفته: طرح¬های انتقال آب حوزه بایستی از دیدگاه توسعه¬ی پایدار و رعایت حقوق ذی¬نفعان انجام شود. این قانون در حفر این دو تونل بایستی رعایت شود. همچنین بند ک ماده 2 آیین نامه اجرایی بند الف ماده 104 قانون برنامه سوم را داریم که بحث این هست که؛ طرح¬های آبی را بدون انجام آبخیزداری نباید اجرا کنیم. مدیریت جامع منابع آب حکم می¬کند سه تا اصل در انتقال آب باید رعایت شود. یکی کارآیی اقتصادی. دیگری عدالت اجتماعی و سومی رعایت محیط زیست است. اگر این سه اصل در انتقال آب بین حوزه¬ای رعایت شود جای هیچ نگرانی نخواهد بود. به دلیل اشکالات اساسی که در انتقال آب تونل بهشت¬آباد وجود دارد مقالات انتقادی زیادی نوشته شده، سازمان محیط زیست کشور به این طرح اعتراض دارد، مرکز پژوهش¬های مجلس گزارش مکتوب صادر کرده، حتا دفتر آب وزارت نیرو درباره طرح تونل آب بهشت¬آباد نظر منفی دارد. نکته¬ی مهم در این انتقال آب این هست که میزان حداکثرآب قابل انتقال محاسبه می¬شود این محاسبه دو اشکال درپی خواهد داشت در سال¬های خشک¬سالی که میزان آب کم می¬شود آبی که برای ما خواهد ماند ناچیز خواهد بود چون آنها مقدار آب انتقالی را خواهند برد. در استان¬های مقصد مانند اصفهان یزد و کرمان به امید مقدار و میزان آمار آب ارائه شده برنامه ریزی و سرمایه گذاری می¬گردد و در سال خشک¬سالی و کمبود آب دچار بحران و خسارت خواهند شد. برای مثال وقتی تونل اول زده شد و آب کوهرنگ روی زاینده¬رود ریخته شد همه انتظار داشتند که طول رودخانه¬زاینده رود بیشتر گردد ولی نشد چون این تونل بر اساس 300 میلیون متر مکعب در سال محاسبه شده بود ولی واقعیت این هست که در سال¬های خشک سالی فقط 100 میلیون متر مکعب آب از آن خارج می¬شود. وقتی تونل دوم زده شد باز هم انتظار می¬رفت که زاینده¬رود طولاتی تر گردد که باز هم کوتاه تر شد این انتظارات بر اساس محاسبات دست بالا بوده ولی واقعیت این هست که همیشه ما میزان آب دست بالا را نداریم. آقای مهندس عطارزاده نامه ابلاغیه¬ای برای وزارت¬خانه نیرو صادر کرده است.  این نامه دو نکته¬ی مهم دارد. یکی مقدار و میزان آب قابل انتقال از استان ما است که گفته شده در حالت نرمال و آب¬سالی 580 میلیون متر مکعب آب از استان خارج گردد. 250 میلیون سهم اصفهان، 180 میلیون سهم کرمان و 150 میلیون سهم یزد. این مقدارها در سال¬های خشک¬سالی به تناسب کمتر خواهد شد. نکته مهم دیگر این نامه این هست که اجرای تونل باید با کمترین خسارت به آب¬های زیر زمینی استان چهارمحال و بختیاری صورت گیرد.  ما از مهندس عطارزاده می¬خواهیم که این نوشته¬اش اجرایی گردد. ما یک مطالعه¬ی جایگزین برای تونل گلاب کرده¬ایم. ببینید ما در قسمت ورودی زاینده¬رود به استان¬مان 2000 متر و در محل خروج زاینده¬رود از استان 1850 متر ارتفاع داریم ما می¬توانیم با احداث سد و ساخت نیروگاه 21 کیلووات برق تولید کنیم. طول تونل گلاب یک، 10 کیلومتر است که حدود 2/9 کیلومتر آن کنده شده است. در روستای گلاب قرار است تصفیه¬خانه آب آشامیدنی درست شود و مقدار 8/1 میلیون متر مکعب آب را تصفیه و به کاشان بفرستند. تا اینجا اشکال چندانی ندارد ولی قرار است تونل دوم به طول 17 کیلومتر در ادامه این تونل کنده و آب زاینده رود را به منطقه نجف¬آباد انتقال دهند این تونل باعث انحراف و خشک شدن زاینده رود خواهد شد. بدین جهت ما حذف تونل گلاب 2 را خواستاریم. اگر این خواسته رعایت شود همه¬ی نگرانی¬های مردم برطرف خواهد شد. دوستان دلیل حفر تونل گلاب را آلوده بودن آب عنوان می¬کنند می¬پرسم اگر آب آلوده است تکلیف آب آشامیدنی مردمی که ناگزیرند همین آب را بیاشامند چیست؟ ببینیم در دنیا مردمان کشورهای دیگر با آلودگی آب چکار می¬کنند؟ در کشورهای دیگر دنیا سیستم فاضلاب روستاها و شهرهای اطراف رودخانه را مجهز می¬کنند و از آلوده شدن رودخانه جلوگیری می¬کنند. چرا رویکرد استان اصفهان برای جلوگیری از آلودگی هیچ شباهتی به کار دیگر کشورها ندارد؟ این انتظار هست که تفکر مسئولان استان اصفهان به روز و علمی باشد نه اینکه با ابزار هزاره سوم و تفکر هزاره اول اقدام به انحراف مسیر زاینده رود ¬کنند که مسائل زیست محیطی و مشکلات عظیم اجتماعی در پی داشته باشد و در آینده هیچ پاسخی برای آن نباشد. اگر تونل دوم گلاب احداث گردد تمامی باغات منطقه چهارمحال و بختیاری خشک خواهد شد.
در این¬وقت آقای طاهر نوربخش رئیس خانه کشاورز و نایب رئیس شورای بخش سامان سخن گفت: سخنان من زبان حال مردم است نخست به یک بیت شعر دقت فرمایید اگر مردم استان چهارمحال و بختیاری تا کنون راجع به مسائل آب سکوت کرده¬اند شاید مصداق این بیت شعر باشد. «آبنوسم در بین دریا نشستم با صدف      خس نِیَم بر سرایم کف بود همتای من» آقای عطارزاده فکر نکنید مردم شِمرگونه می-خواهند آب را به روی دیگری ببندند، نه.  ما مردم چهارمحال و بختیاری بچه¬های تیپ قمر¬بنی هاشم هستیم مملکت را ما نگه داشته¬ایم خط¬شکن درجبهه¬ها ما بودیم. آیه 17 سوره رعد می¬گوید: باران را نازل کردیم و روخانه¬ها را جاری و ساری کردیم. آب رودخانه زاینده رود مصداق این آیه قرآن است. آب زاینده رود مال این اکو سیستم است نباید آن را منحرف و به جای دیگر منتقل نمود. اگر تونل گلاب بهره¬برداری گردد خسارت کلانی به کشاورزان حاشیه زاینده¬رود خواهد خورد. هزینه¬ی هر هکتار باغ بادام در یک دوره 5 ساله 10 میلیون تومان است. هزینه¬ی نگهداری هر هکتار باغ بادام در یک سال، 2 میلیون تومان است. در یک دوره 5 ساله هزینه¬ی احداث و نگهداری یک هکتار باغ بادام 20 میلیون هزینه دربر دارد.  در حاشیه زاینده رود 18000 هکتار باغ بادام وجود دارد. یعنی حداقل تا کنون فقط در حاشیه زاینده رود 360 میلیارد تومان سرمایه گذاری شده است. ما کشاورزیم و برای این مملکت مواد غذایی تولید می-کنیم. بادام سفید منطقه ما کیلویی 14000 تومان ارزش دارد ولی من در این محاسبه هر کیلوی آن را 5000 تومان حساب می¬کنم با باردهی هر هکتار 3 تن تقریبا 450 میلیارد تومان ارزش غذایی فقط یک نوع محصول است. اگر تونل گلاب به بهره¬برداری برسد 40000 خانوار بیکار خواهند شد و می¬دانیم بیکاری یعنی مهاجرت و پی¬آمدهای منفی دیگر. احداث این باغ¬ها در حاشیه زاینده¬رود یک کمربند سبزی را در حوزه¬آبخیز رودخانه زاینده¬رود بوجود آورده¬ایم. یعنی با این عمل، ما زایندگی زاینده¬رود را تشدید کرده¬ایم. گفتم که ما یک کمربند سبزی را در حاشیه زاینده¬رود بوجود آورده¬ایم اگر این باغات بخشکند اکوسیستم این منطقه از بین خواهد رفت. حوزه آب¬خیزداری از بین خواهد رفت. ببینید استان¬های جنوبی کشورمان مشکل ریزگردها را که از کشورهای همسایه می¬آید دارند. اگر رودخانه را بخشکانیم باتلاق گاوخونی و نیز منطقه شرق اصفهان خود منبع و منشا تولید ریزگردها خواهد شد آنگاه شهر اصفهان در تهدید این ریزگردها قرار خواهد گرفت. بیایید به موضوع انحراف مسیر زاینده¬رود از طریق تونل گلاب با دیده و نگرش علمی بنگریم. ما کشاورزان را کشاورز و تولید کننده می¬خواهیم نه سیگار فروش. ما کشاورزان را دریابید. این روش انتقال آب صحیح نیست ما با بردن آب از این استان مشکلی نداریم. ما با سه چیز مخالفیم از کجا آب برده شود؟ چگونه آب را ببرند؟ و کدام آب را ببرند؟ بهره¬برداری تونل سوم کوهرنگ برابر برنامه باید سال 85 آغاز می¬شده است. اکنون سال 90 هست بروید آن مشکل را حل کنید و آب به زاینده رود بیفزایید. اگر آب رودخانه زاینده¬رود از تونل گلاب سرازیر شود ما غلیظ شدن مقدار آب باقی¬مانده کف رودخانه را خواهیم داشت. آب، رقیق بودن خود را از دست می¬دهد یعنی قدری کثافت در ته رودخانه جاری خواهد شد. در این صورت آب آشامیدنی و نیز باغات و محصولات کشاورزی آلوده خواهند شد. جناب آقای مهندس عطارزاده ما امروز با شما اتمام حجت می¬کنیم. اگر امروز تونل گلاب تعطیل نشود ما آب زاینده¬رود را از سرِبند خواهیم بست.
آقای امیرخانی عضو شورای شهر شهرکرد گفت:  روی سخن من با جناب آقای عطارزاده است. درخواست می¬کنم حصار ناسیونالیسم را بشکنید. مبادا با وابستگی به جایی، کاری بکنید که نسل¬های آینده ما را نبخشند. مسیر زاینده¬رود را عوض¬کردن یعنی تاریخ و فرهنگ و تمدن یک سری مردم را زیر سوآل بردن. تحت هیچ شرایطی نمی¬گذاریم تونل گلاب بهره-برداری گردد. ما آماده¬ایم با جنازه¬های خود جلو تونل سد بزنیم. مردم ما حقی را دارند که نه شما و نه ریاست جمهور و نه کس دیگری نمی¬تواند این حق را بگیرد این حق را خدا به ما مردم داده است. زاینده¬رود موهبت الهی است مبادا این موهبت خدایی را شما از مردم ما بگیرید اگر چنین کنید تاریخ هرگز ماها را نخواهد بخشید. مردم عزیز، پریروز در شورای شهر خطاب به مسئولین امور آب گفتم؛ خودتان خوابیدید و ما را هم خواب کردید آقای صیادی درباره تونل گلاب به مردم دروغ گفته و یا پنهان کاری کرده است در هر دو صورت باید پاسخگو باشد. چرا برای مردم تشنه¬ی استان چهارمحال و بختیاری یک آب آوردن از کوهرنگ این همه زمان طول کشید و می¬گفتند پول نیست اما زیر زمینی پول¬های این مردم، کلان کلان صرف تونل گلاب می¬شود؟ جای تاسف است که در نظام جمهوری اسلامی پنهان¬کاری و دروغ گفته می¬شود. از آقای رئیس جمهور که خود را مسئول آب استان ما اعلام نمود می¬پرسم چرا این بدبختی را سر مردم ما آوردید؟ جناب آقایان مهندس ترابی، حیدری و بابااحمدی به شما هشدار می¬دهم که در بده¬بستان¬های سیاسی با آب، که سرمایه مردم این استان است معامله نکنید. اما شما مردم؛ اگر نشستید و منتظر شدید این مسئولین برای شما کار کنند به تنهایی و بدون فشار از طرف شما کاری برای شما نخواهند کرد باید مرتب ازشان کار بخواهید. این فریادهایی که از بیرون می¬شنوید صدای عدالت¬خواهی مردم است این صدای مظلومیت مردم است این ندای دردها و عقده¬های چندین ساله مردم است که امروز طنین انداز شده. من همیشه گفته¬ام ما تشنگان لب رودخانه هستیم اما امروز می¬گویم شما می¬خواهید یک سَرِه رودخانه را از ما بگیرید. آیا به قیامت هم اعتقادی دارید؟ چه پاسخی به این چهره¬های آفتاب سوخته  که، به جز درد و رنج و بدبختی چیزی ندیده¬اند، دارید؟ از آقای استاندار خواهش می¬کنم همراه و همپای این مردم بایستند. ما سردم-دار مشروطیت هستیم تهران را ما فتح کردیم اما چرا در طول تاریخ نامی از این استان برده نشد؟ بخاطر مظلومیت تاریخ است امیدوارم این مظلومیت با تونل بهشت¬آباد و تونل گلاب زاینده¬رود ادامه نیابد که این گناه نابخشودنی است. ای مردم اگر بنشینید تاریخ شما را نخواهد بخشید. منتظر نباشید بخشنامه¬ها مشکل شما را حل نماید اگر دولت و مجلس می¬خواستند با بخشنامه مشکل شما مردم را حل کنند
سخن مدیر آب استان (آقای احمدی نژاد) اجرایی می¬شد.                                            ادامه دارد

عشق
زیاد می¬¬شنویم که نوجوانان پسر یا دختر، علاقه¬مندی یا تمایلات خود را به جنس مخالف، عشق قلمداد و خود را عاشق می¬نامند. می¬خواهم خیلی صریح بگویم از هر 100 نفر نوجوان دختر و پسر در جامعه¬ی روستایی ما که خود را عاشق قلمداد می¬کنند حتا یک نفرشان مفهوم عشق را نمی-دانند و عاشق هم نیستند. احساس و توجهی که به جنس مخالف دارند را به خطا عشق می¬نامند. عشق بین دو انسان برابر بوجود می¬آید کدام یک از مردان جامعه¬ی ما زنان را برابر مردان می¬داند؟ انگیزه این احساس ممکن است تمایلات، کشش، علاقه¬ و جاذبه¬های زنانه و مردانه باشد که موجب این توجه شده است و یا ممکن است ترشحات دوپومین مغز باشد که حالتی موقتی و زودگذر شبیه عشق و عاشقی در نوجوان بوجود می-آورد و در عرض چند ماه هم از بین می¬رود.
 باید دانست عشق و عشق¬ورزی یک هنر است یک مهارت است همانند هنر نواختن موسیقی، و هرچیزی که هنر و مهارت نام گرفت آموختنی است. اولا هر آدمی در خود انگیزه و علاقه¬ای به هنری باید داشته باشد تا زحمت آموختن آن را بر خود هموار کند. بعد اسباب و زمینه¬ آموختن هنرِ عاشق شدن باید فراهم گردد. اسبابش چیست؟ نخست آشنایی اولیه و پسندیدن و خوش¬آمدن از ظاهر. بعد گفت و شنید، نشست ¬و برخاست، رفت ¬و آمد همه روزه و یا روزهای زیاد در چند ماه به منظور شناخت یکدیگر. به دنبال شناخت اگر تشابهات و نکات خوش¬آیند زیاد باشد منجر به دوستی می¬گردد با استمرار دوستی اگر زمینه عشق¬ورزی فراهم باشد می¬تواند منجر به عشق شود. زمینه¬های عشق¬ورزی¬ چی¬ها هستند؟ نخست داشتن محیطی شاد و خوشایند است یعنی در انس با مُرده، قبر و گریه مجالی برای عشق¬ورزی پیدا نمی¬شود. بعد داشتن پدر، مادر و خانواده¬ای خردگرا، مهربان، دانا، آزاد¬اندیش و باورمند به این¬که همه¬ی انسان¬ها خوبند و دارای حرمت¬اند¬، که این مهربانی، دانایی، آزاداندیشی و انسان¬دوستی را در وجود فرزند خود در هنگام طفولیت ریخته باشند و فرزند خود را خردگرا و انسان دوست و دانا پرورانده باشند. چون عشق-ورزی یعنی دوستی عمیق و صادقانه با دیگری و این از ذهن و ضمیر و یا به قول عامیانه از دلی تراوش می¬کند که عاری از خشم، کینه¬، نفرت، حسادت، بدخواهی، بدبینی، تعصب، خود بهتربینی و خودخواهی باشد. برای اینکه عشق، تاج عقل و خرد، و میوه و نتیجه¬ی آزاداندیشی است. خردگرایی و آزاداندیشی دو گوهری که
 در جامعه¬ی روستایی ما کم¬یاب است.
                                                                                        محمدعلی شاهسون مارکده 10/4/90 
جلسه نگین
اولین جلسه اعضا دومین دوره هیات¬مدیره شرکت تعاونی توسعه¬ی روستایی نگین مارکده در تاریخ 9/4/90 ساعت 22 با حضور آقایان: محمود عرب، محمدعلی شاهسون، محمد شاهسون، حمید شاهسون، غلامرضا عرب و عبدالمحمد عرب در محل دفتر دهیاری تشکیل و راجع به تقسیم کاربین خود مذاکره و تصمیمات زیر اتخاذ گردید.
آقای حمید شاهسون از سمت هیات¬مدیره استعفا و به سِمَتِ مدیرعامل شرکت برای مدت سه سال انتخاب گردید و بجای ایشان آقای محمود عرب عضو علی¬البدل به عضویت اصلی هیات¬مدیره درآمد. آقای محمد شاهسون فرزند حسن به سمت رئیس هیات¬مدیره و آقای محمدعلی شاهسون به سمت نایب رئیس و آقای غلامرضا عرب به سمت منشی اعضا هیات¬مدیره برای مدت سه سال انتخاب شدند که موضوع صورت-جلسه و به امضا رسید و مقرر گردید روز شنبه آقای محمود عرب به اتفاق حمید شاهسون به ادارات رفته و محمود عرب محل پرونده و مرحله پیگیری را به حمید شاهسون نشان دهد تا پس از انجام تغییرات در اداره ثبت، کار هیات¬مدیره دوره دوم رسما آغاز گردد.
                                                                                   گزارش از محمدعلی شاهسون مارکده
جلسه فردوس
به دعوت رئیس هیات مدیره جلسه¬ای در روز 6/4/90 ساعت 30/21 با حضور آقایان: علیرضا عرب، محمدرضا شاهسون، ابوطالب عرب، رمضان عرب، محمدعلی شاهسون، محمود عرب و عباس شاهسون در محل دفتر شرکت تشکیل گردید. آقای محمود عرب گفت: دو موضوع هست که امشب باید درباره¬اش گفتگو و تصمیم بگیریم یکی اینکه آقای مهندس علی داودی مبلغ 4 میلیون تومان از فردوس ادعای طلب دارد و این طلب به زمان هیات¬مدیره دوره دوم بر می¬گردد که باید تصمیم گرفته شود چه پاسخی و یا چگونه بدهی او را بپردازیم؟ دیگر اینکه سال گذشته دقیقا در همین روزها من به اتفاق آقای علیرضا عرب رئیس هیات¬مدیره یک دستگاه الکتروپمپ که قبلا خریداری شده بود و به صورت رزرو در پمپ¬خانه فردوس بود و در فردوس کاربرد نداشت را به مبلغ 6 میلیون تومان به عباس شاهسون فروختیم چند روز بعد عباس شاهسون اعلام کرد که؛ موتور اشکال داشته و در محلی که نصب کرده¬ایم پس از 5 دقیقه کار سوخته است که توافق کردیم با نظر چند نفر کارشناس مشخص گردد که اشکال از موتور بوده و یا تابلو برق، این کار همچنان مانده است.
محمدعلی شاهسون بازرس شرکت گفت: آقای علی داودی صورت حساب اجناسی که به فردوس داده با ذکر نام و مشخصات، تعداد، قیمت اجناس و تاریخ تحویل و نیز لیست پول¬های دریافتی با ذکر تاریخ، شماره چک، مبلغ هر چک را تنظیم و ارائه دهد تا اولا ببینیم اجناس در محل پمپ¬خانه نصب شده¬اند؟ بعد ببینیم آن اعداد و ارقام در حساب¬های مدیرعامل دوره دوم ارائه شده یا خیر؟ بعد با توجه به نتیجه¬ی بررسی¬ها تصمیم باید گرفت. و شما دو نفر، مدیر عامل و رئیس هیات مدیره، حق نداشتید بدون مصوبه هیات مدیره و برگزاری مزایده و نیز بدون دریافت پول و یا چک از عباس شاهسون پمپ را بفروشید این کار شما خلاف اساسنامه شرکت و خلاف منافع شرکت است و وقتی که عباس شاهسون اعلام نمود موتور سوخته شما باید بلافاصله نسبت به بررسی این ادعا اقدام می¬کردید و این تعلل هم هیچ توجیهی ندارد. موضوعی دیگر از وظایف هیات مدیره که همچنان در آن تعلل می¬شود دریافت طلب شرکت از مدیرعامل دوره دوم است با اینکه حساب¬ها مشخص شده هیچ اقدامی در جهت طلب شرکت از ایشان نشده است.
که پس از بحث و گفتگو مقرر گردید: آقای علیرضا عرب رئیس هیات مدیره نسبت به تشکیل جلسه با مدیرعامل دوره دوم به منظور وصول مطالبات برنامه ریزی نماید آقای محمود عرب و علیرضا عرب با همآهنگی عباس شاهسون چند نفر کارشناس انتخاب و موضوع سوختگی موتور را بررسی نمایند.     
                                                                                           گزارش از محمدعلی شاهسون مارکده
حرف¬های مردم  
1- بزرگان روستای ما قوچان، در قبول و موافقت با اجرای طرح فدک نادانسته کلاهی گشاد سرِ خود و نیز کلاهی گشادتر سرِ نسل¬های بعد این روستا گذاشتند. دلالان روستامان که تعدادی¬شان از ادعارسان و دست-اندرکاران روستا و نیز طرح فدک بوده و هستند با ایجاد بازار کاذب در قیمت سهام فدک، آگاهانه و یا نا آگاهانه، موجب تشویق مردم قوچان در فروش سهام¬شان شدند و کلاه گشاد را گشادتر نمودند و بیشتر سرِ مردم چپاندند به گونه¬ای که اکنون فقط 5 درصد از سهام فدک مال مردم قوچان است و 95 درصد زمین¬ها مال اصفهانی و شهرکردی و مردمان جاهای دیگر است. حال چند سالی است که ما عده¬ای از جوانان روستا پی به این بی¬خبری و ندانم کاری نسل گذشته و خیانت دلالان روستامان برده¬ایم و این کلاه بسیار گشاد را با تمام وجود حس و لمس می¬کنیم به همین دلیل لب به اعتراض گشوده و با طرح شکایتی به ادارات ذیربط خواستار شده¬ایم ما جوانان را هم شریک نمایند و با پیگیری که کرده¬ایم ادارات با این خواسته¬ی به حق ما نظر موافق دارند ولی هیات¬مدیره سخت مخالفت می¬کند. از اعضا هیات مدیره که اصفهانی و شهرکردی هستند هم گلایه نداریم از آن دو سه نفر اعضا هیات مدیره فدک که قوچانی هستند سخت گلایه داریم چون اینها کاسه داغتر از آش هستند و شدیدتر از اصفهانی و شهرکردی با ما جوانان روستا در ستیزند و مقابله می¬کنند!
2- به مسئولان فردوس بگویید چه ضرورت دارد یک لامپ به این بزرگی روی بام موتورخانه نصب کنید این لامپ به اندازه یک موتور، برق مصرف می¬کند موتورچی می¬تواند با چراغ قوه¬اش سطح آب استخر را ببیند. درست است که فردوس صاحب ندارد ولی انصاف¬تان کجا رفته؟ من هرگاه شب هنگام از دره می¬گذرم از بی فکری و اسرافِ دست اندر کاران شرکت فردوس خشمم می¬گیرد.
3- پسرِ مدیرعامل دوره¬دوم فردوس، عصر روز 5/3/90 زنگ زد و نسبتِ دستِ آلوده که، در نوشته¬ی هشدار به فردوسیان، در شماره قبل، به مدیرعامل دوره¬دوم فردوس داده شده بود اعتراض داشت و گفت: « تو 50-60 سالته، خجالت نمی¬کشی اینها را توی روزنامت می¬نویسی؟ ندانم کار خودتی¬، نالایق خودتی، آلوده خودتی و … اینها را هم دوباره توی روزنامت بنویس».
4 – در فردوس بعضی از دست اندرکار¬هایش کباب می¬خورند آنگاه ¬پول گوشت را مزد کارگر صورت می¬دهند. مدیرعاملش هم با حساب ساختگی¬ چند ده میلیون¬ بالا می¬کشد. رئیس هیات مدیره¬اش هم راستا حسینی چک امضا می¬کند و مبلغ 2 میلیون تومان پول مردم را از بانک بر می¬دارد و توی جیبش می¬گذارد.  و بعضی از سهامدارانش هم که اندوخته¬ی وجدانی¬¬ ندارند با بانگ بلند و گردنی بر افراشته می¬گویند؛ آب می¬گیریم پول سهم¬مان را هم نمی¬دهیم. و بعضی¬ دیگر از سهامدارانش هم این هرکی به هرکی را که می¬بینند خودخواهی¬شان گل می¬کند و با دلالی و راهنمایی مدیرعامل، مقداری از آب¬شان را می¬فروشند و همچنان درختان-شان را با آب مردم آب می¬دهند به همین جهت می¬بینیم مدیرعامل نمی-تواند جلو آب بردن بیرون از فردوس را بگیرد. و بعضی دیگر از سهامدارانش که حرص زمین دارند می¬گویند: حالا که هرکی به هرکیه چرا ما بجای 6 جیریب 12 جیریب نکاریم و با آب یک سهم آب¬یاری نکنیم؟ چند نفر از سهامداران هم برای اینکه از قافله عقب نمانند به فکر می¬افتند که آب فردوس را توی مزرعه ببرند و اعلام می¬کنند اگر کسی مردِ بیاد جلو تا شکمش را با چاقو جِر بدم!
5- آقای عیدی محمد شاهسون می¬گوید: یکی از همشهریان مرتب از لوله-های آب درختان روی قبرستان کهنه باز می¬کند و می¬برد و نیز یکی دوبار هم والو آب را زده شکسته، هرکه می¬داند کیست؟ او را معرفی کند. 
      بازدید از شیلات
با همآهنگی مهندس مهدی عرب، روز 22/3/90 ساعت 5 بعد از ظهر آقایان: محمود عرب، محمدرضا شاهسون، رمضان عرب، علیرضا عرب و محمدعلی شاهسون از مجتمع شیلات پرورش ماهی دشت¬آبی واقع در چشمه¬سردآب روستای رستم¬آباد از توابع شهرستان اردل بازدید و با آقای مهندس مهران ناصری مدیر آن مجتمع گفت¬وگو نمودند که چکیده¬ی دیده¬ها و شنیده¬ها را برای اطلاع همشهریان چاپ می¬کنیم.
در سمت غربِ روستای رستم¬آباد و در قسمت جنوب رودخانه، چشمه¬ای پرآب و با آبی سرد، با نام چشمه سردآب، در یک سراشیبی، از دل کوه بیرون می¬زد چندین مجتمع پرورش ماهی در کنار یکدیگر درست کرده بودند یکی از این مجتمع¬ها مجتمع دشت¬آبی بود به علت شیب تقریبا تندِ زمین آب¬ها همانند آبشار از بالا به پایین می¬ریخت. و بین حوضچه¬های متعدد که در ردیف هم درست شده بود تقسیم می¬گردید. وقتی وارد مجتمع شدیم آقای مهندس ناصری از ما استقبال نمود و در حین بازدید به پرسش¬های ما هم پاسخ گفت.
 مجتمع از چهار فاز یا قسمت درست شده. فاز اول در محل ورودی آب است و بچه ماهی¬ در آن می¬ریزیم بچه ماهی¬ها که درشت¬تر شدند آنها را در فازهای بعدی جا می¬دهیم و باز کمی درشت تر که شدند به فاز بعدی انتقال می¬دهیم آب هم از حوضچه¬های فاز اول به فاز دوم و … می¬رود یعنی از یک آب چهار بار استفاده می¬شود چون آبش سرد است از نظر اکسیژن مشکلی پیش نمی¬آید اکنون ماه¬های پر آب سال است و همه¬ی حوضچه¬های کارگاه دارای آب و ماهی است. بچه ماهی¬ها به بیماری¬ها حساسترند آنها را در محل ورودی آب قرار می¬دهیم و ماهی¬های بزرگتر که مقاوم¬ترند در مراحل بعدی آب قرار داده می¬شوند. تعداد بچه ماهی¬ها در هر حوضچه بیشتر و تعداد ماهی¬های بزرگتر در هر حوضچه کمتر است. ماهی¬هایی که در ایران پرورش داده می¬شود از نژاد ایرانی و نیز خارجی هست البته ماهی¬های ایرانی و خارجی هر یک خصوصیات خود را دارد خارجی¬ها هم از کشورهای مختلف است نژادهای خارجی اغلب اصلاح شده هستند و برای پرورش اقتصادی¬ترند برای مثال؛ ما  بچه ماهی فرانسوی داشتیم که دوره رشدش 9 ماه بوده و بچه ماهی ایرانی هم داشتیم که رشدش 2 سال طول کشیده به علاوه ماهی¬های فرانسوی  یک نواخت، یک دست و همه به یک اندازه و همانند رشد می¬کنند. وقتی هوای اطراف سرد باشد طول دوره رشد ماهی طولانی تر می¬شود هر آبی قابلیت پرورش ماهی را ندارد برای مثال در دیناران چشمه¬ای هست که ماهی در آب آن خوب پرورش نمی¬یابد چون آبش گاز دارد. آبِ چشمه-سرد¬آب، یکی از سرچشمه¬های رودخانه کارون است. در رودخانه زاینده رود به این علت نمی¬گذارند شیلات زده شود که از آن آب برای آشامیدن استفاده می¬شود چون پساب شیلات آب آشامیدنی را آلوده می¬کند فاضلاب ماهی مواد آمونیاک و ازت است به علاوه معمولا در شیلات¬ها یک سری دارو برای مبارزه با بیماری ماهی¬ها مصرف می¬شود ما اینجا به خاطر سردی آب بیماری کم داریم ولی سراغ دارم در جاهای دیگر به خاطر بالاتر بودن دمای آب بیماری شایع تر است ناگزیر باید آنتی¬بیوتیک و دیگر داروها استفاده کنند یکی از داروها مالاشید است که سرطان زا است ماهی قزل¬آلا در 27 درجه حرارت دیگر نمی¬تواند فعالیت کند و می¬میرند. ما بیشتر خودمان بچه ماهی تولید می¬کنیم بچه ماهی¬های تولیدی ما دورگه محسوب می¬شوند چون اغلب ماهی¬های ماده را از خارج می¬آوریم و نرها ایرانی هستند اگر نر و ماده خارجی را بیاوریم و در اینجا تخم ریزی کنند همان ماهی خارجی خواهد بود ولی تمام تخم ماهی که از خارج وارد می-شود همه¬اش ماده است وقتی همین تخم¬های ماده بزرگ و به مرحله بلوغ می¬رسند و تخم¬ریزی می¬کنند ناگزیر برای باروری تخم¬ها از اسپرم نرِ ایرانی استفاده می¬شود که دورگه بوجود می¬آید. ما که کارمان پرورش ماهی است با یک نگاه ماهی خارجی و ایرانی را تشخیص می¬دهیم ولی تشخیص ماهی دورگه قدری مشکل است. هزینه¬ی آزمایش روی نژادها و اصلاح نژاد بالاست گاهی هر یک از شرکت¬ها اقدام به آزمایشاتی می¬کنند ولی تا کنون نتیجه¬ای گرفته نشده است اداره شیلات باید تحقیقات اصلاح نژاد بکند و یک نژاد خاص شرایط آب و هوای ایران تولید کند که متاسفانه توی مملکت ما به کار تحقیقاتی و آزمایشی بهایی داده نمی¬شود. ماهی¬های تولیدی ما از طریق دلال بازی در بازار تهران به فروش می¬رسد ماهی سرد¬آب بسیار معروف است. کشورهای نروژ و دانمارک و نیز فرانسه در زمینه پرورش ماهی قزال¬آلا پیشرو هستند. اغلب در سطح جهان در آب¬های سیستم مدار بسته¬ی چرخشی ماهی پرورش می¬دهند یعنی آب را تصفیه و دوباره به حوضچه بر می¬گردانند یعنی با هریک لیتر آب در این سیستم 18 تن ماهی تولید می¬کنند ولی اینجا چون آب به اندازه کافی هست از آب یک بار استفاده می¬شود. بازار اصفهان قدری ماهی¬های درشت¬تر مثلا بالاتر از 500 گرم و بازار تهران ماهی¬های ریزتر حدود 350 گرم را بیشتر می¬پسندد. نگهداری ماهی در محل¬های تراکم مانند همین محل¬های پرورش ماهی چندان برای درشت¬تر شدن مناسب نیست می-بینید بعضی از بال¬های همین ماهی¬ها که قدری درشت شده¬اند به اصطلاح می¬گوییم خورده شده در حقیقت به علت تراکم، باکتری و یا قارچ گرفته و سفیدک زده و قدری از باله پوسیده شده است ولی اگر شرایط ایدآل باشد ماهی قزل¬آلا به 40 کیلو وزن هم می¬رسد ما خودمان ماهی 6-7 کیلو هم داشته¬ایم. ما به صورت مصنوعی در طول سال یکبار از شکم ماهی¬های ماده تخم می¬دوشیم ماهی در محیط¬های شنی تخم ریزی می¬کند توی  حوضچه چون شن نیست هرگز تخم ریزی نمی¬کنند بدینجهت ما تخم¬های آنها را مصنوعی می¬گیریم ماهی¬های ماده¬ی ما فرانسوی و ماهی¬های نر ایرانی¬اند توی ماهی¬های قزل¬آلا رنگین کمان از بقیه رگه¬های دیگر ماهی مقاوم¬تر است ماهی¬های نر پوزه¬شان کشیده¬تر است ماهی از دوسالگی تخم ریزی می¬کند ولی تخم دوساله مناسب نیست و ما آنها را دور می¬ریزیم تخم ماهی¬های سه تا 5 ساله بهترین است هر ماهی از 150 تا 500 گرم، بستگی به درشتی و ریزی ماهی، تخم دارد هر گرم حدود 12 تا 15 تخم ماهی است تخم ماده را که گرفتیم توی ظرف قرار می¬دهیم از ماهی¬های نر هم اسپرم می¬گیریم و روی تخم ماهی¬ها می¬کشیم تلقیح انجام و بارور می¬کنیم وکمی بعد توی آب قرار می¬دهیم. 
                                                                                         گزارش از محمدعلی شاهسون مارکده

زیاد شنیده¬ایم که نصیحت گران در جامعه می¬گویند آنچه که بر خود نمی¬پسندی بر دیگران هم مپسند. یا هربد که بر خود نمی¬پسندی با کس نکن ای برادر. گویندگان این جمله¬ها انسان¬ها را خودخواه¬ می¬دانند و فکر می¬کنند انسان¬ها همه¬ی کارهای خوب را برای خود می¬کنند و هرکاری که می¬کنند هر تصمیمی که می¬گیرند بر اساس منافع است ولی اگر نیک بنگریم خواهیم دید که چنین نیست ما فکر می¬کنیم انسان همیشه از خودش مواظبت می¬کند همیشه کارهای خوب درباره خودش می¬کند و کارهای بد درباره خودش نمی¬کند. حال بر اساس این پیش فرض¬ها می-گوییم آنچه که بر خود نمی¬پسندی …
اگر نیک بنگریم هر آدمی دشمن خودش است آن چیزی که می¬سازیم و آن چه را که ویران می¬کنیم دست خودمان است بیشترین کارهای بدی که درباره هریک از ما اتفاق بیفتد خود آدم درباره خودش انجام می¬دهد. نمونه بارز ان هیچ کس را شما توی جهان نمی¬یابید که بگوید و باور داشته باشد که سیگار کشیدن کاری درست و مفید است و همه¬ی افرادی که سیگار می¬کشند می¬دانند که سیگار کشیدن کاری بد و زیان بار است ولی همچنان سیگار می¬کشند نمونه دیگر آن درجامعه¬ی عیبجویی و بدگویی از دیگران است از هرکه بپرسی آیا در پشت سرِ دیگری سخن نادرست گفتند خوب است؟ بی¬شک همه خواهند گفت نه و ادها خواهند نمود که هرگز در پشت سرِ کسی حرف بدی نگفته¬اند و بی درنگ در مقام نصیحت ظاهر و به شما هم توصیه خواهند نمود که مبادا پشت سر کسی حرف بدی بزنی چون غیبت محسوب و گناه است مبلغان مذهبی بار مذهبی به آن داده شده و با نام غیبت ازش یاد می¬شود و گفته شده گناه غیبت شدیدتر از انجام عمل زنا است ولی همچنان می¬بینیم در جامعه غیبت هست  

در این¬وقت مجری جلسه شعری در وصف زاینده¬رود به شرح زیر خواند.
شیر پستان کدامین مادری زاینده¬رود 
                                            زمزمی یا سلسبیل و کوثری زاینده¬رود
از فرات و دجله و سیحون و جیهون تا به نیل
                                               از همه الحان عالم برتری زاینده¬رود
گر تو را خوانم امام رودها نبود گزاف       بر تمام رودها پیغمبری زاینده-رود
خضر عطشان تو بود و راهی ظلمات شد
                                               خاک مال پوزه اسکندری زاینده¬رود
هرکجا پا می¬گذاری خیر وافر می¬رسد
                                              خیر وافر یا که سعد اکبری زاینده¬رود
گر بنبودی بویی از عمران و آبادی نبود
                                           ای که جان تازه بهر کشوری زاینده¬رود
اهل لنجان را تو دادی اعتبار و افتخار
                                           صنعت فولاد را چون افسری زاینده¬رود
اصفهان سیراب از تو یزد و کاشان همچنین
                                         بعد از این روح گلاب قمصری زاینده¬رود
می¬شود روزی روی کرمان اندر زاهدان
                                          تا که کام خشک آنان بنگری زاینده¬رود
سینه سوزان اشک ریزان در فراغت هیرمند
                                        بر دلش افکنده حجرت اخگری زاینده¬رود 
مادری با صد هزاران شیرخواره در جهان
                                               ما ندیدم و ندیده دیگری زاینده رود
پرسشی دارم خدا را پاسخی در خور بده
                                           ور نمی¬فهمی زبلانم یا کری زاینده¬رود
بختیاری با تو تو با بختیاری زاده¬ای
آن برادر را تو همچون خواهری زاینده¬رود
بختیاری چشم یاری از تو  داشت
اما دریخ بختیاری را نکردی یاری زاینده¬رود 
اما آسایش طریق خوشدلی هست مرهون عدالت گستری زاینده¬رود
ما تورا چون جان شیرین پرورده¬ایم
لیک در کابین عقد دیگری زاینده رود ای   
بهداشت
سرکار خانم دکتر مشایخی مسئول مرکز بهداشتی درمانی مارکده گفت: با اینکه مرتب آب آشامیدنی روستا آزمایش می¬شود و از سالم بودن آن اطمینان کامل داریم ولی برای احتیاط بیشتر بخصوص در ماه¬های گرم سال به مردم بویژه خانواده¬هایی که بچه¬های کوچک دارند توصیه می¬شود آب آشامیدنی خود را بجوشانند و مصرف کنند.