آواي ماركده شماره 106 – پانزدهم آبان ماه 1386

جلسه تعاوني باغداران

به دعوت بخشدار محترم سامان در تاريخ 6/8/86 ساعت 30/12 جلسه اي با حضور بخشدار سامان ، دکتر قادري رئيس اتاق تعاون ، کريمي دبير اتاق تعاون ، خدابنده رئيس شهرستان اداره تعاون ، مهندس ولي پور کارشناس اداره تعاون ، مهندس ارژنگ کارشناس عمراني بخشداري ، اعضا هيات مديره شرکت تعاوني باغداران حاشيه زاينده رود ، رؤساي شوراي اسلامي روستاهاي بخش سامان در محل بخشداري تشکيل شد. هدف از اين دعوت و نشست برسي موقعيت بحراني شرکت تعاوني باغداران حاشيه زاينده رود بود. از روستاي مارکده مسعود شاهسون رئيس شورا و محمدعلي شاهسون عضو شورا در اين جلسه حضور داشتند.

نخست قرباني بخشدار ، آغاز سخن کرد و هدف از تشکيل جلسه را بيان نمود. که خلاصه اي از سخنان ايشان چنين است. شرکت تعاوني باغداران حاشيه زاينده رود بر اساس يک نياز منطقه تاسيس شد کاري است درست ولي اکنون به دلايل مختلف به رکود کشانده شده و براي فعال شدن و به ثمر رسيدن ، نياز به همدلي ، همکاري و همفکري يکايک اعضا و نيز مردم منطقه دارد. مردم منطقه در کار جمعي در جهت احداث باغات طرح طوبي خوب همکاري کردند و درخشيدند اميد هست که براي بيرون کشيدن تعاوني از رکود هم همگان همت نمايند و همکاري لازم و شايسته بنمايند. هدف از تشکيل اين نشست اين است که شما رؤساي شوراهاي اسلامي اين موقعيت بحراني تعاوني باغداران را که مال خود مردم هست به اطلاع همگان برسانيد و درخواست نماييد با پرداخت سهم عضو خود به مديران تعاوني اين امکان را بدهند که کارهاي برنامه ريزي شده تعاوني را به پيش ببرند و شاهد آغاز به کار ماشين آلات تعاوني باشيم و محصولات بادام را بسته بندي و به سرتاسر دنيا صادر نمايد.

کريمي دبير اتاق تعاون ايراد سخن کرد که چکيده اي از گفته هاي ايشان چنين است. بعد از برکناري هيات مديره قبلي و روي کار آمدن هيات مديره کنوني ، اين دوستان تلاش زيادي کرده اندجلسات متعددي با مسئولان داشته اند چند بار مسافرت به تهران داشته اند در اين فرآيند مشکلات ، کمبود ها ، نارساييها و نيازها به گوش مقامات رسانده شد آخرين جلسه در تاريخ 22/7/86 در فرمانداري شهرکرد گرفته شد. حاصل اين تلاش ها اين بوده که قرار شد 100 ميليون تسهيلات در اختيار تعاوني قرار داده شود. کارخانه سازنده دستگاه ها قبول نموده دستگاه ها را به قيمت توافق شده چند سال قبل مشروط بر اينکه بدهي تعاوني پرداخت گردد تحويل بدهد. اين درحالي است که تعاوني 350 ميليون بدهي به بانک دارد و اکنون بانک سالن و اموال تعاوني را بلوکه کرده و قصد دارد که آن را به مزايده بگذارد و از فروش اين اموال طلب خود را بردارد و مذاکره اي که با مسئولان بانک داشته ايم قرار شده است که اگر بتوانيم بدهي بانک را بپردازيم املاک و اموال تعاوني آزاد گردد. و امروز تعاوني به صورت يک زنداني در آمده و اميد به شما اعضا شوراهاي روستاها است که با اعضا تعاوني باغداران در روستاها صحبت کنيد ، آگاهشان کنيد و در خواست نماييد که مبلغ سهام خود را بپردازند تا مسئولان تعاوني بتوانند بدهي تعاوني را پرداخت کنند.

در اين وقت آقاي خدابنده سخن گفت که چکيده سخنان را با هم مي خوانيم.  اينکه هيات مديره دوره قبلي کار خوب کرده و يا نه کارشان بد بوده گذشته و موضوع از طريق دادگستري پيگيري مي گردد و ما نمي در اين نقطه بمانيم بلکه هدف اين است که تعاوني را بتوانيم به جلو ببريم. در سال 1379 تعاوني باغداران بر اساس يک نياز منطقه تاسيس شد نخست 1541 نفر عضو داشت که بعد اين تعداد به 2200 نفر رسيد در قدم اول حدود 150 ميليون وام گرفته شد و اموال تعاوني در گرو بانک قرار داده شد با کارخانه سازنده ماشين آلات در تبريز قرارداد خريد ماشين آلات بسته شد که به علت عدم پرداخت کامل تعهدات خريد ماشين آلات ، ماشين آلات تحويل نشد و به دليل عدم پرداخت اقساط وام بانک ، امروز بانک اموال تعاوني را تملک کرده است در حقيقت تعاوني حاشيه باغداران زاينده رود امروز زنداني است. بانک اعلام کرده 350 ميليون تومان طلب دارم و قصد دارد اموال تعاوني را از طريق مزايده به فروش برساند و تعاوني براي رهايي از اين بند نياز به 250 ميليون تومان دارد تا با 100 ميليون تسهيلات بتواند بدهي بانکي به تعويق افتاده خود را بپردازد. آنگاه با اخذ وام دستگاه هاي خريداري شده را نصب و عملا فعاليت اقتصادي خود را آغاز خواهد نمود چون سالن آماده است.

آنگاه دکتر قادري با ارائه آمار هاي اقتصادي توصيه نمود که از نظر اقتصادي به سود اعضا هست که سهام خود را افزايش دهند تا شرکت تعاوني بتواند فعاليت خود را آغاز نمايد. چکيده سخنان ايشان چنين است. سرمايه شرکت تعاوني باغداران در حال حاضر و به قيمت روز حدود يک ميليارد تومان است. ولي ما به قيمت رسمي حساب مي کنيم که حدود 600 هزار تومان برآورد مي گردد. حال اين عدد را منهاي 350 ميليون بدهي که بکنيم براي هر سهم هر عضو حدود 100 هزار تومان سرمايه مي گردد حال اگر ما تعاوني را با پرداخت سهام خود ياري کنيم و هر عضو 150 هزار تومان بپردازيم سهم ثروت ما در تعاوني با احتساب حد اقل قيمت ها مي شود 250 هزار تومان و اگر همکاري و همياري نکنيم بانک آن را به حراج مي گذارد حتي ممکن است به زير 350 ميليون تومان هم فروخته شود و در صورت فروش کمتر از 350 ميليون تومان بانک با حکم قوه قضايي مي تواند به حساب يک يک اشخاص سهامداردر بانک هاي مختلف رجوع و باقي مانده طلب خود را از حساب اشخاص بردارد. پس نتيجه اي که مي گيريم اين است که اگر مبلغ سهام خود را هم اکنون بپردازيم از نظر اقتصادي به نفع يکايکمان است و اين آغاز کار است وقتي ماشين آلات نصب و کارگاه راه اندازي گردد ارزش افزوده شرکت به ميلياردها خواهد رسيد که ثروتي قابل توجه براي اعضا خواهد بود.

در پايان قرباني بخشدار با يک جمع بندي گفتگوي جلسه گفت : هيات مديره يک گزارش از ريز دارايي شرکت جهت اطلاع و آگاهي اعضا تدوين و ارائه دهد. رؤساي شوراهاي اسلامي با جمع آوري اعضا در مساجد و بيان واقعيت ها و بالا بردن آگاهي مردم درخواست نمايد که اعضا ، ميزان مبلغ سهام خود را افزايش دهند ، و اگر افراد داراي ثروت که علاقه مند سرمايه گذاري باشند آنها را تشويق تا با خريد حد اکثر 15 درصد شرکت را خريداري و سرمايه گذاري نمايند ،  افرادي را که عضو نيستند تشويق نماييد که به خريد سهام عضو گردند.

 در طول جلسه هريک از اعضا شوراهاي اسلامي نظرات خود را بيان نمودند نکات زير از طرف اعضا شوراي اسلامي مارکده مطرح گرديد.

متاسفانه اداره تعاون نشان داده آنگونه که انتظار مي رود به موقع مسائل و مشکلات تعاوني ها را بررسي نمي کند و اخطار هاي لازم را به مسئولان تعاوني ها نمي دهد وقتي اداره تعاون وارد مي شود که مشکلات تعاوني ها پيچيده و حاد مي گردد. براي نمونه همين مشکل و موقعيت حادي که براي تعاوني باغداران حاشيه زاينده رود پيش آمده در تعاوني فردوس مارکده هم در حال وقوع است. 5 سال قبل هيات مديره شرکت تعاوني فردوس براي مدت سه سال انتخاب شدند در طول چهار سال گذشته اين هيات مديره نه تراز مالي تنظيم کرده ، نه حساب کتابي ارائه داده ، نه مجمع عمومي برگزار نموده و نه گزارشي به اعضا خود داده است. به علاوه مبلغ کلاني از اقساط وام هايي که مردم به حساب واريز کرده اند تا شرکت تعاوني بابت بدهي خود بپردازد به صورت غير مجاز برداشت و هزينه نموده اند و اقساط وام شرکت هم به تعويق افتاده و مرتب ديرکرد بدان افزوده مي گردد به گونه اي که بانک کشاورزي مرتب به امضا کنندگان تعهدات اخطار مي فرستد و آنها را ممنوع الخروج نموده است. اين در حالي است که اداره تعاون اولين اخطار را پس از چهار سال به هيات مديره فردوس داده است.

 انتقاد ما از اداره تعاون اين است که در همان سال اول که تراز مالي تنظيم نشد بايد اخطار مي داد و وقتي که گوش شنوايي در هيات مديره نمي يافت مداخله و مجمع عمومي برگزار و هيات مديره را خلع مي نمود تا شاهد بحران و وقوع مشکلات پيچيده و بغرنجي همانند امروز نباشيم با اين حال شوراي اسلامي روند ناسالم اداره تعاوني فردوس را و نيز شايعاتي که پيرامون  اين تعاوني برسر زبان ها بود به اطلاع مسئولان اداره تعاون رساند. که گفته شد؛ وقتي اداره تعاون مي تواند وارد و راسا اقدام نمايد که يک سوم اعضا تقاضاي کتبي نمايند. اين تقاضا با بيش از 100 امضا انجام شد ولي متاسفانه هيچ اقدام مثبتي از طرف اداره تعاون مبني بر جلو گيري از روند کاري خلاف قانون هيات مديره صورت نگرفت. اين است که در روستاي مارکده مردم نظر چندان مثبتي و اعتمادي به جديت اداره تعاون ندارند حال با توجه به اين ذهنيتي که در روستا ايجاد شده ما اعضا شورا چگونه مي توانيم از اعضا تعاوني باغداران حاشيه زاينده رود درخواست نماييم هريک يکصد و پنجاه هزار تومان بابت افزايش سهام به حساب شرکت واريز نمايند؟

در پايان اعلاميه اي بدين شرح در بين حاضران پخش گرديد و در خواست شد که به اطلاع همگان برسد.

« به اطلاع کليه اعضا محترم شرکت تعاوني توسعه منطقه اي باغداران حاشيه زاينده رود ( شماره ثبت 3501 ) مي رساند جهت راه اندازي شرکت از تاريخ 25/7/86 لغايت 25/8/86 هر عضو مبلغ يکصد و پنجاه هزار تومان به حساب جاري 4/704 نزد صندوق تعاون شعبه شهرکرد واقع در چهار راه دامپزشکي شهرکرد واريز و فيش آن را به هيات مديره تحويل نمايند. ضمنا متقاضيان جديد عضويت مي توانند با ارائه مدارک مورد نياز و واريز مبلغ دويست هزار تومان به حساب اعلامي در خواست عضويت خود را به هيات مديره تحويل نمايند.

                     هيات مديره شرکت تعاوني باغداران منطقه اي حاشيه زاينده رود »       

اقساط وام هايي که مردم به حساب واريز کرده اند تا شرکت تعاوني بابت بدهي خود بپردازد به صورت غير مجاز برداشت و هزينه نموده اند و اقساط وام شرکت هم به تعويق افتاده و مرتب ديرکرد بدان افزوده مي گردد به گونه اي که بانک کشاورزي مرتب به امضا کنندگان تعهدات ، اخطار مي فرستد و آنها را ممنوع الخروج نموده است. اين در حالي است که اداره تعاون اولين اخطار را پس از چهار سال به هيات مديره فردوس داده است.

 انتقاد ما از اداره تعاون اين است که در همان سال اول که تراز مالي تنظيم نشد بايد اخطار مي داد و وقتي که گوش شنوايي در هيات مديره نمي يافت مداخله و مجمع عمومي برگزار و هيات مديره را خلع مي نمود تا شاهد بحران و وقوع مشکلات پيچيده و بغرنجي همانند امروز نباشيم. با اين حال شوراي اسلامي روند ناسالم اداره تعاوني فردوس را و نيز شايعاتي که پيرامون  اين تعاوني برسر زبان ها بود به اطلاع مسئولان اداره تعاون رساند. که گفته شد؛ « وقتي اداره تعاون مي تواند وارد و راسا اقدام نمايد که يک سوم اعضا تقاضاي کتبي نمايند ». اين تقاضا با بيش از 100 امضا انجام شد ولي متاسفانه هيچ اقدام مثبتي از طرف اداره تعاون مبني بر جلو گيري از روند کاري خلاف قانون هيات مديره صورت نگرفت. اين است که در روستاي مارکده مردم نظر چندان مثبتي و اعتمادي به جديت اداره تعاون ندارند حال با توجه به اين ذهنيتي که در روستا ايجاد شده ما اعضا شورا چگونه مي توانيم از اعضا تعاوني باغداران حاشيه زاينده رود درخواست نماييم هريک ، يکصد و پنجاه هزار تومان بابت افزايش سهام به حساب شرکت واريز نمايند؟ و اگر هم درخواست کنيم فکر مي کنيد با توجه به ذهنيت منفي ايجاد شده چه تعداد از مردم از شورا حرف شنوي خواهند داشت؟

انتقادهاي اعضا شوراي اسلامي مارکده مورد اعتراض مسئولان اداره تعاون قرار گرفت و گفتند: هر شرکت تعاوني يک شخصيت حقوقي مسقل است و ما نمي توانيم در آن دخالت کنيم وظيفه ما در اداره تعاون ، نظارت و هدايت است. اگر هيات مديره اي وظايف خود را خوب انجام نمي دهد اشکال از خودتان است که هنگام انتخابات افراد متعهد و دلسوز و داناي به کار را انتخاب نکرده ايد. به علاوه بازرس هر شرکت تعاوني وظيفه سنگيني به عهده دارد تا در همان دقايق اوليه تخلفات را تذکر و گزارش نمايد. با اين حال ما هم بيکار ننشسته ايم اخطار هاي متعدد داده ايم و تعهدات زيادي مبني بر ارائه تراز مالي و تشکيل مجمع عمومي از هيات مديره گرفته ايم.  اين درحالي است که اعضا هيات مديره فردوس متاسفانه گوششان به اخطارهاي اداره تعاون و تعهداتي که داده اند و مسئوليتي که پذيرفته اند بدهکار نيست و از بازرس اين شرکت هم خبري نيست به نظر مي رسد هيچ يک از اعضا هيات مديره و نيز بازرس تعهدي به وظيفه خودشان ندارند لذا ما ناگزير در اوايل ماه آينده به مارکده مي آييم و انتخابات برگزار و هيات مديره جديد انتخاب خواهد شد آنگاه هيات مديره جديد راسا به تخلفات هيات مديره قبلي رسيدگي و اگر نخواستند پاسخگو باشند و يا تخلفي صورت گرفته باشد موضوع را از طريق مراجع قضايي پيگيري خواهند نمود.  

در پايان اعلاميه اي بدين شرح در بين حاضران پخش گرديد و در خواست شد که به اطلاع همگان برسد.

« به اطلاع کليه اعضا محترم شرکت تعاوني توسعه منطقه اي باغداران حاشيه زاينده رود ( شماره ثبت 3501 ) مي رساند جهت راه اندازي شرکت از تاريخ 25/7/86 لغايت 25/8/86 هر عضو مبلغ يکصد و پنجاه هزار تومان به حساب جاري 4/704 نزد صندوق تعاون شعبه شهرکرد واقع در چهار راه دامپزشکي شهرکرد واريز و فيش آن را به هيات مديره تحويل نمايند. ضمنا متقاضيان جديد عضويت مي توانند با ارائه مدارک مورد نياز و واريز مبلغ دويست هزار تومان به حساب اعلامي در خواست عضويت خود را به هيات مديره تحويل نمايند.

                  هيات مديره شرکت تعاوني باغداران منطقه اي حاشيه زاينده رود »

جلسه با مدير کل پست بانک

ساعت 12 مورخه 8/8/86 آقاي مهندس باقري مدير کل محترم پست بانک استان به اتفاق آقاي مهندس ربيعي مسئول فني اين بانک و آقاي زماني رئيس حسابداري به محل مارکده آمدند. و جلسه اي با اعضا شوراي اسلامي روستا ، دهيار ، محمد عرب رئيس شعبه پست بانک مارکده و خانم عرب متصدي اين بانک در محل دفتر مخابرات تشکيل گرديد. نخست خانم عرب آمار حساب هاي باز شده در پست بانک را به اطلع رساند. آنگاه اعضا شوراي اسلامي گزارش کوتاهي از موقعيت مناسب جغرافيايي ، اجتماعي و اقتصادي مارکده را به اطلاع رساندند. سپس مهندس باقري سخنان مبسوطي پيرامون چگونگي کار پست بانک فرمودند که خلاصه اي از گفته هاي ايشان را با هم مي خوانيم.

 تعداد شعبه هاي دفاتر  ict تا پايان سال جاري در سطح روستاهاي استان چهار محال و بختياري به 157 شعبه مي رسد. ما امروز به مارکده آمده ايم تا از ميان اين همه شعبه ، نرم افزار افتتاح حساب هاي جاري را روي سيستم کامپوتر دفتر ict   مارکده نصب نماييم و از اين لحظه به بعد مردمي که به اين شعبه پست بانک دسترسي دارند مي توانند تقاضاي افتتاح حساب جاري نمايند که پس از انجام استعلام در صورت نداشتن منع قانوني به متقاضي دسته چک تحويل مي گردد. دسته چکي که اين شعبه به دست مشتري مي دهد از نظر کاربرد ، اعتبار ، پشتوانه قانوني ، مبادله پول و غيره با دسته چک بانک هاي ديگر چه در روستاها و چه در شهر هيچ گونه تفاوتي ندارد. و بايد به اطلاع برسانم که؛ پست بانک مارکده اولين شعبه پست بانک روستايي استان چهار محال و بختياري است که مجهز به سيستم حساب جاري مي گردد. بنابر اين دست ياري و همکاري به سوي مسئولان و مردم خوب مارکده و روستاهاي پيرامون دراز مي کنيم و اميد واريم همچنان که تا کنون با اين بانک همکاري نموده اند از اين پس همکاري گسترده تري داشته باشند تا بتوانيم خدمات بهتر و بيشتري ارائه دهيم. در صورت استقبال مردم ، بعد از مدتي اين شعبه را به سيستم ( آن لاين ) مجهز خواهيم نمود. اين را هم بهتر است به اطلاع برسانم که ؛ مجوز افتتاح حساب هاي جاري در دفاتر ict روستايي در تاريخ 6/8/86  در مرکز صادر شده و ما اين مجوز را از روي اينترنت گرفته ايم و امروز 8/8/86 آمده ايم و در مارکده به عنوان اولين روستاي استان ، نرم افزار آن را نصب مي کنيم.   

علاوه بر امکان افتتاح حساب جاري برنامه ريزي شده که اين شعبه تسهيلاتي در قالب وام جهت ساخت يا تعمير مسکن ، خريد جهيزيه و … تا سقف 2 ميليون تومان در اختيار متقاضيان قرار دهد. تلاش ما اين است که پرداخت حقوق مستمري بگيران کميته امداد را در اينجا انجام دهيم. براي حساب هاي قرض الحسنه همانند بانک هاي ديگر قرعه کشي انجام و جوايزي اهدا مي گردد. سيستم ما قابليت نصب خود پرداز را هم دارد ولي بايد ديگر شرايط مانند مشتري و سرمايه گذاري هم فراهم گردد. موضوع ديگري را که بايد به اطلاع برسانم اين است که پست بانک علاوه بر شعبه هاي متعدد خود در سطح روستاها و شهرهاي کشور ، يک مؤسسه جهاني است يعني در همه کشورهاي جهان پست بانک وجود دارد و اين بانک اين امکان را دارد که با بانک هاي جهاني بهتر و راحت تر مبادلات را انجام دهد. پس از شما درخواست مي گردد اطلاع رساني و به آگاهي مردم رسانده شود که بانک به در خانه هاي شما آمده و همه گونه خدمات بانکي را ارائه مي دهد و تک تک شماها مي توانيد بدون صرف وقت و بدون پرداخت هزينه رفت و آمد به شهر ، کارهاي بانکي خود را مانند حوالجات  و وصول چک و … در همين روستاي خود و از طريق پست بانک انجام دهيد.

در پايان ، نامه اختصاصي رئيس هيات مديره و مدير عامل پست بانک کشور را

خطاب به رؤساي شوراهاي اسلامي تحويل دادند که متن نامه براي اطلاع

همگان چاپ مي شود.

« رياست محترم شوراي اسلامي مارکده ، شهرستان شهرکرد ، استان چهارمحال و بختياري ، با سلام ، بر اساس برنامه چهارم توسعه کشور ، هدف از ايجاد دفاتر ict روستايي ، دسترسي آسان روستائيان تلاشگر و گرانقدر به خدمات مورد نياز دولتي و غير دولتي بوده و از اينروست که از اين دفاتر تحت عنوان ، پيشخوان دولت ، ياد مي شود. نظر به توجه ويژه دولت خدمتگزار نهم به توسعه و عمران روستاها و خدمت رساني به روستائيان عزيز ، پست بانک ايران به عنوان يکي از بانکهاي دولتي فعاليتهاي خود را به حضور مؤثر و ارائه خدمات متنوع بانکي در اين دفاتر متمرکز کرده و به حمدالله در اين مدت کوتاه توانسته بخشي از خدمات مورد نياز بانکي و مالي روستائيان محترم را برآورده نمايد.

همانطور که استحضار دارند راه اندازي اين دفاتر با روند رو به رشد در حال افزايش است و تا کنون به حول و قوه الهي تعداد 2545 دفتر خدمات ارتباطات و فناوري اطلاعات روستايي ( دفتر ict ) در کل کشور فعال و در حال ارائه خدمات بانکي توسط کارگزاران طرف قرارداد پست بانک ايران مي باشند که تا پايان سال اين رقم به 3500 دفتر خواهد رسيد.

برابر مجوز اخذ شده از بانک مرکزي جمهوري اسلامي توسط پست بانک ايران در اين دفاتر علاوه بر فعاليت هاي پايه بانکي ( از قبيل دريافت قبوض مصرفي آب ، برق ، گاز و تلفن و ارسال حواله بانکي ) ساير خدمات مهم بانکي نيز ارائه مي گردد. که عبارتند از :  الف ) افتتاح حساب سپرده قرض الحسنه.  ب ) افتتاح حساب سپرده جاري.  ج ) افتتاح حساب سپرده گذاري کوتاه مدت و بلند مدت.  د ) اعطاي تسهيلات در قالب عقود اسلامي به متقاضيان روستايي ( زير نظر شعبه ناظر ). بر اين اساس پست بانک ايران افتخار دارد براي نخستين بار توانسته در حجمي گسترده خدمات بانکي فوق را در اقصي نقاط روستايي ارائه نمايد و با اين اقدام شايسته علاوه بر دسترسي آسان و راحت روستائيان محترم به خدمات بانکي در محدوده روستا ، مراجعت اين عزيزان به شهر و تحمل هزينه هاي گزاف حمل و نقل ، ايجاد ترافيک در محورهاي مواصلاتي و نقاط شهري و نيز خطرات احتمالي ناشي از سفر را به نحو قابل توجهي کاهش دهد. در اين رابطه قابل ذکر است که با پس انداز پولهاي مازاد توسط روستائيان در دفتر پست بانک نه تنها وجوه نقد حاصل از تلاش و زحمات اين عزيزان به شهرها منتقل نمي گردد ، بلکه اين پولها در محدوده فعاليت بانکي همان روستا باقي مي ماند و بدين طريق دفاتر بانکي رونق بيشتري مي يابند بطوريکه از طرفي وجوه پس اندازکنندگان محترم را دريافت و از طرفي ديگر همين پولها را به متقاضيان تسهيلات ( وام) در همان روستا پرداخت مي کنند ، به اين نحو با چرخش پولهاي روستائيان گرامي در بازار همان محدوده ، شاهد رونق اقتصادي و عمران و آباداني و نيز کمک به امر توليد و اشتغال روستا خواهيم بود.

با توجه به مطالب فوق انتظار دارد که اعضا محترم شوراي اسلامي به سهم خود متضمن انتقال عمليات بانکي خود به اين دفاتر ، اطلاع رساني مناسبي نيز به روستائيان عزيز راجع به حضور دفاتر ict در روستا و استفاده مناسب از اين ظرفيت ايجاد شده بانکي به عمل آورند. قطعا همکاري و همدلي شما عزيزان مي تواند باعث دلگرمي کارگزاران محترم اين دفاتر در ارائه مناسب تر خدمات بانکي و بهبود و توسعه روز افزون اين دفاتر و ايفاي نقش مؤثرتري در خصوص برآورده کردن نياز بانکي روستائيان عزيز گردد. باشد که با اين خدمات شاهد رونق هرچه بيشتر روستاها و جلوگيري از مهاجرت روستائيان عزيز به شهرها همراستا با دغدغه مهم دولت عدالت محور نهم باشيم ».

نرخ کرايه ميني بوس

بخشداري سامان طي نامه شماره 2316 مورخه 28/7/86 اعلام نموده کرايه

 مارکده به سامان 200 تومان ، مارکده به شهرکيد 300 تومان و مارکده به نجف آباد 450 تومان. ضمنا کرايه تاکسي تلفني ها را براي هر کيلو متر يکصد تومان اعلام نموده که اين مبلغ بايد تقسيم بر 4 نفر سرنشين سواري گردد. در صورت تخلف نام و نام خانوادگي راننده با شماره خودرو کتبا به اين بخشداري اعلام تا موضوع از طريق تعزيرات پيگيري گردد.

جلسه در آموزش و پرورش سامان

به دعوت رياست محترم آموزش و پرورش سامان ، جلسه اي در تاريخ 8/8/86 ساعت 30/9 صبح با حضور آقايان : کبيري رئيس محترم اداره آموزش و پرورش سامان ، حسين زاده معاونت اداره ، مسعود شاهسون از شوراي مارکده ، رسول و قربانعلي و حسين شاهبندري اعضا شورا و دهيار قوچان در محل اين اداره تشکيل گرديد. هدف از اين دعوت و نشست بررسي علت ثبت نام دانش آموزان پسر دبيرستاني مارکده و قوچان در دبيرستان شهر بن و عدم ثبت نام در دبيرستان روستاي ياسه چاه بود.

نخست آقاي کبيري ضمن تشکر از قبول دعوت و حضور در جلسه سخنان گلايه آميز خود را بيان نمود که چکيده اي از آن را در زير باهم مي خوانيم.

روستاي مارکده و قوچان در بين چند روستا قرار دارد و از جمعيت بيشتري هم برخوردار است و از طرفي هم داراي مکان هاي مناسب آموزشي هستند به همين جهت ما با ديدي مثبت به اين دو روستا مي نگريم و انتظار از مردم با فرهنگ اين روستاها مي رفت فضاهاي آموزشي خود را بيشتر تقويت نمايند. بنابر همين ديد مثبت ما به اين دو روستا ، در اين انديشه هستيم که موضوع پيش دانشگاهي و نيز کار و دانش را در اين روستاها حل کنيم. و نيز با توجه به همين ديد و بينشي که به اين روستاها داريم رشته رياضي را به دبيرستان اضافه نموديم. در فکر سرويس رفت و آمد دانش آموزان هم هستيم. خوشبختانه از نظر دبير هم مشکلي نداريم. حال با اين وجود مردم خوب مارکده و قوچان فضاي آموزشي خود را ترک و فرزندان خود را در دبيرستان شبانه روزي بن نام نويسي کرده اند علت چيست نمي دانم. شما اعضا شوراي اسلامي مارکده بيش از 5000 متر زمين جهت احداث دبيرستان شبانه روزي داده ايد ، با همت تمام زمين مدرسه راهنمايي دخترانه را داديد که ساختمان آن نزديک به اتمام است. بنابر اين ديدگاه ما ديگر همان ديدگاه قبلي نمي تواند باشد.

آنگاه آقاي حسين زاده سخناني بيان کردند که خلاصه آن چنين است.

در زمينه ايجاد فضاي آموزشي و نيز تجهيز مدارس آنچه در توان ما بوده انجام داده ايم و در اين انديشه هستيم که از هر نظر مدارس بخشمان را تقويت کنيم تا هر دانش آموزي در محل سکونت خود ادامه تحصيل دهد. با اين حال تعجب انگيز است که دانش آموزان بدون اخذ تاييديه از ما در دبيرستان شبانه روزي بن ثبت نام نموده اند. آيا پدران و مادران فکر نکرده اند فرزند آنها 5 روز در هفته از خانواده دور است و ممکن است همين دور بودن تاثيرات ناخوشايندي را در پي داشته باشد؟ اداره کل آموزش و پرورش از از مسئولان دبيرستان بن بخاطر ثبت نام دانش آموزان مارکده و قوچان شديدا انتقاد نموده و پيگير موضوع مي باشد. ما از شما اعضا محترم شوراي اسلامي تقاضا داريم با دعوت از پدران دانش آموزان جلسه اي تشکيل تا پيرامون اين مشکل با هم گفتگو نماييم.

آنگاه آقاي مسعود شاهسون ضمن تقدير و تشکر از مسئولان آموزش و پرورش سخن گفت که چکيده سخن بدين شرح است.

ثبت نام دانش آموزان دبيرستاني در دبيرستان شبانه روزي بن بجاي دبيرستان روستاي ياسه چاه تعجب همه را برانگيخته است. روزي ما بخاط کمبود دانش آموز مدرسه راهنمايي نداشتيم از طرفي هم وضعيت اقتصادي مردم رضايت بخش نبود و نمي توانستند فرزندان خود را به شهر جهت ادامه تحصيل بفرستند ناگزير دانش آموز از روستاهاي ديگر قرض مي گرفتيم تا آمار خود را بالا ببريم و بتوانيم مدرسه داير کنيم و امروز خوشبختانه تعداد دانش آموز کافي داريم ،  فضاهاي آموزشي داريم و آموزگاران خوب و با تجربه داريم ، لذا بهتر است که فرزندانمان در محل تحصيل نمايند تا از رفت و آمد آنها وضعيت تحصيل آنها بهتر باخبر باشيم. حال چه شده که والدين فرزندان خود را بجاي ثبت نام در دبيرستان ياسه چاي در 4 کيلو متري ، در بن با فاصله 40 کيلو متري ثبت نام کرده اند؟ نمي دانم. در اينجا بد نيست سخني کوتاه درباره وضعيت تحصيل دختران داشته باشيم تا همين دو سه سال قبل اغلب والدين از فرستادن دختران خود به مدرسه سرباز مي زدند و آنها را در پشت دار قالي مي نشاندند. ولي امروز خوشبختانه ديدها تغيير کرده و همه دختران بدون استثنا به مدرسه مي روند. و درباره دبيرستان هم بهتر است بينش خود را تغيير دهيم و فرزندان خود را در دبيرستان روستاي ياسه چاي ثبت نام و فضاهاي آموزشي محل و منطقه خود را توسعه و رونق ببخشيم.

در پايان اعضا شوراي اسلامي و دهيار قوچان از وضعيت پيش آمده اظهار نارضايتي نمودند. و مقرر گرديد شوراي اسلامي مارکده و قوچان با هم فکري و با دعوت از پدران دانش آموزان ثبت نام کرده در دبيرستان بن جلسه اي تشکيل تا مسئولان آموزش و پرورش با آنها گفتگو و دعوت نمايند فرزندان خود را به دبيرستان ياسه چاي برگردانند.

جلسه براي دفتر شورا و دهياري

به دعوت کتبي شوراي اسلامي جلسه اي در تاريخ 13/8/86 ساعت 30/7 بعد از ظهر با حضور آقايان : مسعود شاهسون ، محمدعلي شاهسون اعضا شورا و کريم شاهسون دهيار ، اکبر عرب فرزند عباسقلي ، غلامرضا خسروي ، حسين شاهسون فرزند اسماعيل ، سيد اسماعيل حسيني ، عطاءالله شاهسون هيات امنا مسجد ، مهندس غلامعلي عرب ، محمدرضا شاهسون از مؤسسه ، قاسمي امام جماعت در محل دفتر دهياري تشکيل شد. هدف از اين دعوت و نشست مشورت و اتخاذ تصميم درباره استفاده موقت از گرمخانه حمام به عنوان دفتر دهياري و شوراي اسلامي بود.

نخست آقاي مسعود شاهسون گفت ما نا گزير ماهيانه مبلغ قابل توجهي از جيب مردم به عنوان کرايه بابت محل اين دفتر مي پردازيم حال شما را دعوت کرده ايم که با مشورت و اجازه شماها گرمخانه حمام را به صورت موقت با تعمير جزئي، محل دفتر دهياري و شورا نماييم. و هرگاه هم که مسجد خواست در آنجا کاري انجام دهد و بنايي بسازد آنجا را تخليه و تحويل دهيم.

آقاي خسروي گفت : پيار سال محمدعلي شاهسون و محمد عرب دهيار اين پيشنهاد را دادند مردم گفتند به دهياري و شورا نمي دهيم و براي مسجد مي خواهيم چون دست دولت روي اين دو نهاد است آنگاه صاحب خواهند شد و ما ديگر نمي توانيم از چنگشان بيرون بياوريم. اينجا را مي خواهيم براي مسجد آش بپزيم. و مردم مخالف واگذاري به شورا و دهياري هستند ما اگر چنين کاري بکنيم خواهند گفت شما چکاره هستيد که زمين مسجد را به دهياري و شورا داده ايد. مثلا همين مش صفر اگر بداند که ما موافقت کرده ايم ديگر نخواهد کذاشت ما در حياتش آش بپزيم. از طرف ديگر اين زمين به صورت امانت در دست ما هيات امنا است و ما نمي توانيم به امانت خيانت کنيم. بنابر اين من مخالفم که اينجا دفتر دهياري و يا شورا بشود.

آقاي اکبر عرب گفت : من موافق هستم ولي از حرف مردم مي ترسم که بگويند تو چکاره بودي که اين اجازه را دادي تا شورا و دهيار از اينجا استفاده کند بنابر اين نمي توانم اين اجازه را بدهم.

عطاءالله شاهسون گفت : شما دوتا بزرگواران مخالفت خود را استناد به حرف هاي مردم کرديد اولا مي خواهم بگويم مگر شورا و دهيار چه کساني هستند؟ آنها هم از همين مردم و خودمان هستند امسال اين دو نفر هستند و سه سال ديگر عده اي ديگر خواهند بود و ممکن است من و يا شما و يا فرزندان من و شما باشند و ما براي مردم پاسخ داريم ما امشب در اينجا صورت جلسه اي تنظيم مي کنيم که اين قسمت ساختمان حمام را به صورت موقت جهت استفاده دفتري در اختيار شورا و دهيار قرار مي دهيم و آنها در همين صورت جلسه متعهد مي شوند که هرگاه مسجد تصميم گرفت که از اينجا استفاده کند محل را تخليه و تحويل دهند.

سيد اسماعيل حسيني گفت : نظر من اين است که اين محل را طي صورت جلسه اي در اختيار دهياري و شوراي اسلامي و شوراي حل اختلاف قرار بدهيم اگر دغدغه هيات امنا پختن آش است آن هم در طول سال يک روز است و مش صفر هم جا ندهد ، من ديگ ها را مي برم در خانه ام آش مي پزم و مي آورم. اين زمين عمومي است استفاده دهياري و شورا هيچ اشکالي ندارد به علاوه ما پشت حمام جا داريم مي توان با 4 تا ايرانيت همانجا را پوشاند و آش پخت. آقايان اين براي ما ننگ است که قراقوش و قوچان که روستا هاي کوچک هستند شوراي حل اختلاف داشته باشند و ما روستايي به اين بزرگي نداشته باشيم و افراد ما را ، دادگاه به شوراي حل اختلاف گرمدره بفرستد. بياييد اجازه بدهيم اين دفتر تشکيل شود که هم شوراي اسلامي و هم دهياري و هم شوراي حل اختلاف در يک جا جمع و کار هاي روستا را انجام دهند.

آقاي قاسمي گفت : زمين و ساختماني که به صورت متروکه و بدون استفاده مانده باشد اشکال شرعي دارد.

  محمدعلي شاهسون گفت : من مي خواهم بگويم آنگونه که شما با شدت گفتيد مردم مخالف هستند ، نيست البته مارکده 1500 نفر جمعيت دارد و ممکن است 4 نفر هم اين نظر را داشته باشند ولي عموميت ندارد به هر صورت ما به نظر همان 4 نفر مخالف هم احترام مي گذاريم و با آنها صحبت مي کنيم و رضايتشان را جلب مي نماييم و بهشان اطمينان مي دهيم که هيچ نگران نباشند و هرگاه مسجد بخواهد کاري انجام دهد آنجا را تخليه مي کنيم. به علاوه در جلسه اي که سال قبل شورا با هيات امنا مسجد داشت در آن جلسه توافق شد قسمت رختکن را مؤسسه دفتر نمايد و قسمت گرمخانه را شورا. اين تصميم صورت جلسه و به امضا هم رسيده است. آيا مي توان امضا ها را حاشا کرد؟ و شما اشاره کرديد که امانت دار زمين مسجد هستيد و بخاطر اينکه خيانت در امانت نکنيد با شورا و دهياري مخالفت مي کنيد. بسيار خوب ، حرف و ايده خوبي است. در اينجا من نمي دانم قسم حضرت عباس را بايد باور کرد؟ يا دم خروس را ؟ مي پرسم آيا واگذاري قسمت  رختکن به مؤسسه خيانت در امانت نيست؟ آيا اينکه اجازه داده ايد ديوار حمام تخريب و به صورت کوچه استفاده شخصي از آن گردد خيانت در امانت نيست؟ يا فقط نوبت به دهياري و شورا که رسيد امانت دار هستيد؟ اجازه بدهيد من يک تاريخچه اي از اين داستان کهنه و تاريخي بگويم تا متوجه شويد ما از روي ميل و هوس اين تقاضا را از شما نمي کنيم بلکه از روي ناچاري است. . در ارديبهشت ماه 83 بود که دهياري و شوراي اسلامي قصد داشت زمين حمام را تملک نمايد بدين جهت تعدادي از بزرگان روستا را دعوت و طي جلسه اي در محل مسجد موضوع را مطرح کرديم ، با تملک دهياري و شورا مخالفت شد و گفتند اين زمين را براي مسجد مي خواهيم. و ما هم ديگر حرفي نزديم. در شهريور ماه همان سال قرار بود شوراي حل اختلاف تشکيل گردد و از ما خواسته شده بود که مکاني را فراهم نماييم لذا ناگزير سه نفر شورا و دهيار تصميم گرفتيم که به صورت موقت از محل رختکن براي دفتر شوراي حل اختلاف استفاده نماييم بدون اينکه ادعاي تملک داشته باشيم موضوع صورت جلسه و به امضا رسيد که با مخالفت سران روستا روبرو شديم که باشکايت ها و پرکردن طومار توسط سران ، و مراجعات مکرر سران به ادارات ، و سعايت نزد اشخاص ، شوراي حل اختلاف را هم منحل نمودند. و امروز دوباره ما از روي ناچاري سراغ اين داستان کهنه رفته ايم چون از استانداري بودجه اي به دهياري نمي دهند و دهياري براي هزينه هاي خود ناتوان است لذا تصميم گرفته ايم هزينه هايمان را کاهش دهيم در اولين تصميم قرار شد محلي ديگر را براي دفتر برگزينيم تا کرايه کمتر بپردازيم سراغ دکان آقاي صفرعلي شاهسون فرزند قربانعلي رفتيم که موافقت نشد ناگزير سراغ اين موضوع کهنه آمده ايم و اکنون مي بينيم متاسفانه همان مسائل کهنه و کينه جويانه به قوت خود باقيست و افق ديد ها را چنان تنگ نموده که به جز خود ، هيچکس ديگري را نمي توانيم ببينيم. و اين داستان اينقدر بي مزه شده که ارزش انساني و اخلاقي خود را از دست داده و ما تقاضاي خود را پس مي گيريم و ختم جلسه را اعلام مي نماييم. و از اين پس ناگزير دهيار وسايل دهياري را به خانه خود مي برد و ما اعضا شورا جلسات را درخانه هاي شخصي مان مي گيريم و جلسات حل اختلاف را در خانه افرادي که دعوا دارند تشکيل خواهيم داد. و شما هم در محل حمام سالي يک روز آش بپزيد.

خسارت محصولات کشاورزي نمي دهيم ، بيمه کنيد

دبير ستاد حوادث غير مترقبه استان طي بخشنامه اي که از طريق بخشداري سامان با نامه شماره 2697 مورخه 9/8/86 به اين شورا رسيده ، و درخواست شده به اطلاع همگان برسد ، در خصوص عدم پرداخت خسارت به محصولات کشاورزي هنگام حوادث و توصيه به بيمه کردن محصولات نوشته است.

 « در راستاي سياست هاي گسترش و افزايش شموليت بيمه محصولات کشاورزي از ابتداي سال 1385 کمک هاي بلاعوض در باب خسارت هاي ناشي از حوادث و سوانح غير مترقبه حذف و سهم صندوق بيمه محصولات کشاورزي افزايش يافته است. لذا با توجه به مراتب فوق و مغايرت کمک بلاعوض با سياستهاي صندوق بيمه و در راستاي گسترش فرهنگ بيمه و توسعه اين موضوع در اقصي نقاط استان لازم است تدابير مقتضي اتخاذ و ضمن ابلاغ مراتب به بخشداري هاي تابعه و به کارگيري تمامي ظرفيت هاي اداري و مردمي از طريق شوراهاي اسلامي شهر و روستا نسبت به اطلاع رساني و تشويق کشاورزان و دامداران در استفاده از امر بيمه اقدامات لازم معمول و نتيجه به اين ستاد ارسال گردد.  ستار فرهادي ، دبير ستاد و سوانح غير مترقبه استان».

راهپيمايي روز 13 آبان

با همآهنگي آقاي قاسمي امام جماعت مسجد ، مراسم راهپيمايي روز 13 آبان با شرکت دانش آموزان دختر و پسر روستا ، اعضا بسيج روستا ، جعي از مردم و تني چند از مسئولان از جمله رئيس شورا ، دهيار ، دکتر بابائيان مسئول محترم مرکز بهداشتي درماني ، از جلو مدرسه ابتدايي آغاز گرديد و با شعارهاي مرگ بر آمريکا و مرگ بر اسرائيل در مسجد جامع خاتمه يافت و راهپيمايان به اقامه نماز پرداختند.        

 حرف هاي مردم

1- يکي از طلبه هاي روستا پس از خواندن آواي شماره 105 در همان دکان حبيب چنين گفت: به آقاي شاهسون بگوييد قاتل عمر، ابن ملجم بوده و تو اشتباه نوشته اي !!؟ و به آقاي رجبعلي عرب بگوييد صداي ساز و ناقاره را هم بايد به آلودگي هاي صوتي اضافه مي کردي ، چون اين صداها هم آلودگي صوتي اند !!؟

2- در قدم آباد ديواري تخريب و بدون عقب نشيني بازسازي شد دهيار جوان وتازه نفس روستا کجاست؟ اگر خواب است بيدارش کنيد!

3- قبض هاي زباله مرداد و شهريور در تاريخ 7/8/86 پخش شد مي خواستم به دهيار بگويم اينقدر عجله براي چي ؟ مي پرسم ؛ آيا اين حق ما نيست که همانند دهيارمان ، دوسه ماه دورتر پول قبض مان را بپردازيم ؟؟

4- بيشتر ما زنان روستا در خانه ها بيکار هستيم و از روي بيکاري صبح تا شب در کنار هم مي نشينيم و غيبت مي کنيم از شوراي اسلامي مي خواهيم يک کارگاه قالي بافي داير کند تا هر زن بيکار روزي چند ساعت به آن کارگاه مراجعه نمايد و قالي ببافد که هم شغل ايجاد شده باشد ، هم ناگزير نباشيم غيبت کنيم و هم کمک خرجي براي خانه فراهم نماييم.

پاسخ شورا : خانم گرامي ؛ پيام شما را روي پيام گير تلفن شنيدم ولي از آنجا که نشناختم نتوانستم مستقيم تماس بگيرم لذا ناگزير بدينوسيله به اطلاع مي رسانيم ، براي ايجاد اشتغال بهتر است 6 نفر ديگر از خانم ها و يا آقايان روستا را ( اقوام ، خويشان ، همسايگان و دوستان ) با خود همراه نماييد و يک شرکت تعاوني بافندگان تاسيس نماييد امکانات خود را روي هم بريزيد و کمبود آن را با استفاده از تسهيلات بانکي کارگاه قالي بافي ايجاد کنيد و مشغول کار شويد. شوراي اسلامي در جهت تاسيس و تشکيل تعاوني شما را ياري خواهد داد.

پنهان شويد که مسئولان اسکار به دنبال شما هستند!

دوستان عزيز همگي بخوبي مي دانيم تقدير و تشکر از فرد يا افرادي که در يک جامعه کاري شايسته و بايسته انجام داده اند يا افتخاري کسب کرده اند حد اقل ترين کار ممکن اين است که مراسمي منظم و شکيل را تدارک مي بينند و حال هدايايي تقديم مي شود چه نفيس و يا … لذا با ارزش و مردم پسند. دهياري روستاي مارکده ، مسئول ورزش روستا نيز يکي دو سال است دست به چنين کاري زده است و دوستان و عزيزاني را که در قالب تيم فوتبال فرديس ( دهياري ) مارکده طي اين دو سال متوالي قهرمان فوتبال نوروزي گرمدره شده اند مورد تقدير و تشويق قرار داده است که في نفسه جاي تشکر و سپاسگذاري صميمانه دارد که به نوبه خود تمام فوتبال دوستان از عزيزان يادشده کمال سپاس و احترام را دارم اما … اما به چه نحوي و به چه شکلي؟ ، بخوانيد و قضاوت کنيد ، سال گذشته بعد از نماز عيد فطر عزيزي تقدير نامه هاي تهيه شده از طرف دهياري و مسئول ورزش روستا را که فقط يک برگ بدون قاب بود را در کوچه هاي روستا و خيابان اصلي بين برو بچه هايي که در خاک و سنگ قدرت فوتبال روستا را حد اقل به رخ اطرافيان کشانيده بودند به دستشان مي رساندند مچاله شده داخل خورجين موتور و مانند يک سبزي فروش. مراسم امسال هم آنقدر منظم و زيبا بود که مسئولان فستيوال هاي « اسکار » و «کن » خواهان اجراي مراسم اهدا جوايز خود توسط اين آقايان شده اند. در سايتي خواندم مسئولان اسکار و کن فرانسه خواهان مصرانه خواستار آن هستند که گردانندگان مراسم اهدا جوايز در روز عيد فطر امسال به شکوفه هاي نور و فوتباليست هاي روستا ، جوايز اسکار را به برترين سينما گران جهان تقديم کنند.امسال در عيد سعيد فطر بعد از نماز و خطبه ها ، مجري مراسم اعلام داشتند که جوايز و هدايايي براي تقدير از شکوفه هاي نور که همان بچه هاي 5 يا 6 ساله اي هستند که در کلاس هاي قرآن شرکت مي کرده اند و موفق بودند و تيم فوتبال دهياري روستا که قهرمان منطقه شده است تهيه شده است اما آنقدر افتضاح و بي سر و پيکر برگزار گرديد که تمام رسانه هاي گروهي جهان اين مراسم را به همه خبرگزاري ها مخابره کردند.

اعلام شد که قهرمانان فوتبال بيايند قاب هاي خود را پيدا کنند و ببرند. هرکسي دنبال تقدير نامه خود بود و مردم هم دنبال کفش هاي خود. شکوفه هاي نور هم در 2 ثانيه اسم شان خوانده شد و سردرگم و مبهوت جوايز خود را تحويل گرفتند در نهايت بي فرهنگي و افتضاحي. اگر نمي توانيد پس ادعايتان را سرکوب کنيد. اگر نمي توانيد برگزار نکنيد. جالب اينجاست که در نشريه آوا هم منعکس کرده بودند. واقعا تا قزوين هم رفت ايد… دوستان يا کاري را انجام ندهيد يا به شکل مطلوب و پسنديده انجام دهيد.                 اسدالله عرب مارکده 10/8/86     

دادخواهي

همه ما اين جمله را كه بيشتر بزرگترهاي جامعه مان مطرح مي كنند شنيده ايم كه در موقعيت هاي پيش آمده باز گو مي نمايند. جمله چيست ؟ هنگامي كه صحبت از دادگاه و پاسگاه پيش آيد مي گويند : «  تا به اين سن رسيده ام هنوز پايم به دادگاه و پاسگاه باز نشده است ». و اين را دليل بر خوب بودن خود مي دانند و يا مي پندارند. که مي دانيم الزاما چنين نمي تواند باشد.  از اين ديد و زاويه آدمهايي كه ناگزير به دادگاه و پاسگاه مراجعات مكرر دارند مي توانند كمي ناهنجار باشند که باز مي دانيم الزاما نمي تواند چنين باشد. چرا چنين انديشه اي در جامعه ما وجود دارد ؟ بايد گفت ريشه اين طرز فكر يكصد سال قبل در جامعه ما بوجود آمد چگونه ؟ تا قبل از رويداد انقلاب مشروطه ، ما محاكم دادرسي به صورت سيستماتيك و منظم و تحت يك قوانين و ضوابط نداشتيم و پس از پيروزي مشروطه خواهان ، براي اولين بار قوانين اصول دادرسي در مجلس شوراي ملي تصويب شد. دادگستري را كه به آن عدليه مي گفتند ، بنا گذاشتند و از آن پس محاكمات در دادگاه و برابر قوانين مصوب و طبق ضوابط اداري صورت گرفت كه تا به امروز هم ادامه دارد و ما به عينه آن را مي بينيم. البته اين را هم بايد افزود اين شكل محاكمات يك شبه سرتاسر ايران جاري و ساري نشد. بلكه سالها طول كشيد تا در شهرها و شهرستان ها و بخش ها دادگاه تشكيل گردد و نيز زمان زيادي لازم بوده و نيز گذشت تا همه مردم ياد بگيرند ، بدانند چنين محاكمي تشكيل شده و روش كارش چيست ؟  چه فايده اي دارد ؟ و چگونه مي توان از اين دستگاه استفاده كرد ؟

تا پيش از اين تاريخ نظام حل و فصل دعاوي و اختلافات در جامعه ما عرفي بود چگونه ؟ بدين شكل كه در هر روستا و يا در هر محله شهري يك يا چند نفر بزرگ روستا ، محله يا طايفه محسوب مي شدند كه داراي احترام و مورد اعتماد بقيه اعضا و طايفه يا روستا بودند. اينها با حل و فصل اختلاف دعاوي مردم اغلب شهره شده بودنذ و مردم به راحتي و آساني به سراغشان مي رفتند. دعوايشان را مطرح مي كردند و آنها هم در يك مدل ريش سفيدي ، همراه با قدري نصيحت ، موعظه ، بيان خوبي ها ، تاييد و تكريم گذشت و بخشش و يادآوري افتخارات بزرگان طرفين دعوا ، سر انجام به شكلي كدخدا منشي اختلاف حل و فصل مي شد و دو طرف دعوا از آنجاييكه فرد بزرگ محله يا روستا را مي شناختند اغلب مي پذيرفتند. دلايل آن هم اين مي توانست باشد كه ؛ به دليل ساده بودن زندگي ها ، رفت و آمد ها و ارتباطاط محدود ، داد و ستد ها و تعاملات ، روابط پيچيده و گسترده نبود. به گونه اي كه همه در آن محيط يكديگر را مي شناختند ، روابط و داد و ستد ها در يك محيط كوچك و محدود صورت مي گرفت و سادگي خود را داشت بدين دليل هم حل و فصل اختلافات ساده بود. علاوه بر اين فرد ريش سفيد هم از آنجاييكه شناخت كامل به روحيات ، اخلاقيات ، ارزش ها ، ديدگاه هاي مراجعه كنندگان داشت و از طرف ديگر موضوع دعوا را نيز كامل مي شناخت با توجه به خصوصيات اخلاقي و فرهنگي و جايگاه اجتماعي مراجعه كنندگان صحبت مي كرد و اختلاف به راحتي حل و فصل مي گرديد. اين ريش سفيد ممكن بود ، بي سواد و يا باسواد باشد و مراجعه كنندگان او را با ديد يك پدر بزرگ يا برادر بزرگتر خود مي پنداشتند. البته بايد دانست مبناي داوري در اين مدل ريش سفيدي برابري همه انسان ها از نظر حقوقي نبود بلكه افراد بزرگتر ، با نفوذتر ، ثروتمند تر ، داراي مقام دولتي ، داراي مناصب مذهبي ، داراي حقوق بيشتري بودند افراد عادي جامعه مثل رعيت ها ، برزگرها و كاسب كاران از حقوق پايين تري بر خوردار بودند چون يك جامعه اي طبقاتي داشتيم. زنان تقريبا در مالكيت مردان بودند و هيچگاه در حل دعاوي مستقيم شركت نداشتند چون در تعاملات جامعه نقشي به آنها محول نشده بود بدين دليل هرگاه موردي پيش مي آمد که طرف دعوايي زن بود پدران و شوهران و يا برادران آنها ادعايشان را مطرح و دفاع مي كردند.

حال وقتي دادگاه ها تشكيل شد مستلزم اين بود كه فردي باسواد ، تحصيل كرده و آشنا به قوانين و شكل اداره محاكمات ، به عنوان قاضي در مسند قضاوت  بنشيند و اكثر تحصيل كردگان و آشنا به امور قضايي هم جوان بودند و غريبه. چون قرار نبود در هر يك محله يا روستا كه يك واحد جمعيتي كوچك قرار دارد دادگاه تشكيل شود بلكه در هر شهر و يا بخش دادگاه بوجود مي آمد. اكثر خارج از محل بود. در يك محل اداري بود  برخلاف مدل ريش سفيدي كه يا در خانه ريش سفيد ، كدخدا و يا در خانه يكي از طرفين دعوا تشكيل مي شد. قاضي دادگاه چندان شناختي از اخلاق و روحيات ، ارزش هاي طرف هاي مراجعه كننده ، جايگاه افراد نداشت و چندان هم نيازي نمي ديد كه اخلاقيات فرد فرد مردم را بشناسد چون بر اساس قوانين مصوب كار مي كند و داوري مي نمايد و مي دانيم مسائل حقوقي صرف ، بسيار بي روح و خشگ هستند قاضي دادگاه وقت نداشت كه همانند ريش سفيد محلي زمان زيادي داستان سر دهد ، ضرب المثل بگويد ، حكايت بياورد ، افتخارات گذشتگان را بازگو كند و نصيحت نمايد. لذا سخنان دو طرف را به صورت كوتاه و مختصر مي شنيد و بر اساس مواد قانوني انشا راي مي نمود.

يك تفاوت ديگر كه محاكم دادرسي يعني دادگاه ها با حل و فصل اختلاف بر حسب مدل ريش سفيدي و كدخدا منشي وجود داشت اين بود كه در دادگاه همه چيز مكتوب مي شد ولي در محضر ريش سفيدان همه چيز شفاهي بود. بنابر اين هر كه مي خواست شكايت پيش قاضي برد بايد آن را مي نوشت كه به علت نبود سواد ، خود مشكلي بود به همين دليل ميرزا بنويس ها جلو دادگستري براي كاسبي دكه زدند.

موضوعي كه در دادگاه ها اعمال مي شد و اغلب باعث نارضايتي مي گرديد اين بود كه هر آدمي ، چه مرد و چه زن ، چه نوكر و چه ارباب ، هر فرد داراي حق و حقوق برابربود. لذا فقط خود شخص حق داشت و دارد درباره دعوايش و ادعايش حرف بزند اين موضوع به مذاق مردان خوش نمي آمد كه زن و يا دختر و خواهرشان در دادگاه در جلو جوان ناشناس حاضر گردد ، حرف بزند ، نامش را به مرد نامحرمي بگويد و با مرد نامحرمي سئوال و جواب نمايد. موضوعي ديگر که در اوايل مردان و زنان را رنج مي داد اطلاق کلمه خانم به خانم ها بود با اينکه رسما يک نام عام براي خانم ها بود ولي هنوز در طبقات پايين جامعه جا نيفتاده بود و توده مردم يک معني کمي ناپسند از ان مي فهميدند و افراد اداري و دولتي و رسمي براي خطاب به خانم ها از اين کلمه استفاده مي کردند در صورتي كه در محضر حل و فصل اختلاف در مدل ريش سفيدي ممكن بود صاحب دعوا و يا طرف دعوا بويژه زنان اصلا خودش حرف نزند و يا حضور نداشته باشد چون كدخدا و يا ريش سفيد محل همه چيز را مي دانست و اگر نيازي مي شد که زن ها حضور يابند به صورت دخترم و يا خواهرم و مادرم مورد خطاب قرار مي گرفتند. اين بود كه دادرسي در دادگاه ها از ديد مردم بسيار خشك و غير خودماني بنظر مي رسيد. رئيس دادگاه ممكن بود آدمي ريش تراشيده ، فكل كراواتي و كت و شلواري باشد كه اين پديده ها هم اوايل از ديد افراد مذهبي تر و سنتي تر جامعه علامت بي ديني ، بي اصل و نسبي ، سبكي و جلفي محسوب مي شد مجموع مسائل فوق باعث شده بود كه مردم چندان مايل به رفتن به دادگاه نباشند و اختلافات را تا حد ممكن در روستا حل و فصل نمايند.

موضوعي ديگر برابري همه افراد در برابر قانون بود که اين هم به مذاق افراد داري قدرت جامعه ، افراد بانفوذ جامعه، افراد صاحب ثروت جامعه خوش نمي آمد که ببينند نوکرشان و يا رعيتشان در دادگاه با او طرف است ادعاي برابري و احقاق حق مي نمايد. من خود در دادگاه شهرکرد در سال 52 شاهد بودم يک چوپاني با ارباب خود در محضر قاضي نشسته بودند و چوپان جانانه از حق خود دفاع مي نمود و ارباب بجاي اينکه با استدلال دفاع نمايد و ادعاهاي طرف را رد کند مرتب مي گفت : آقاي قاضي اين شخص تا ديروز سر سفره من غذا مي خورد همه چيزش از من است در مقابل من جرات حرف زدن نداشت و… و خطاب به چوپان مي گفت نمک نشناس ، بي شرم ، فلان خوبي را در حقت کرده ام ، تو اصلا چي هستي و…

قاعده ديگري كه اين موضوع را تشديد مي كرده اين بود كه اصلا جامعه ما به دلايل خاص خودش نو ستيز و كهنه پرست است. وقتي تاريخ يكصد و پنجاه ساله را مطالعه كنيم به خوبي واقف خواهيم شد كه اغلب پديده هاي نو كه قدم در جامعه گذاشته اند بويژه اگر به شكلي با مسئله زن مرتبط بوده اند و يا با باورهاي مذهب سنتي مرتبط مي شده است نخست بدون انديشيدن ، بدون اينكه آن پديده را بشناسيم و يا سود و زيانش را بدانيم با آن مخالفت مي كرده ايم ، به دوري از آن تظاهر مي نموده ايم ولي مخفيانه از آن استفاده مي كرده ايم. نمونه هاي زيادي را مي توان مثال زد ، پديده راديو ، تلويزيون ، ويدئو ، ماهواره ، کت و شلوار ، سر بدون کلاه ، استفاده از دوش حمام بجاي خزينه ، مصرف روغن نباتي بجاي چربي هاي حيواني ، مدرسه به سبک نو و بويژه براي دختران و … اين ترس از پديده نو و دوري گزيدن از آن  باعث مي شده كه دورتر و كند تر از پديده هاي نو سود ببريم و آن ها را نشناسيم به علاوه يك شخصيت دوگانه هم در درون ما شكل بگيرد كه هم تظاهر به عدم توجه به پديده نو كرده ايم از طرفي هم از آن استفاده نموده ايم اين است كه آنگونه كه شايد و بايد دل به شناخت پديده ها نداده ايم و پيرامون چگونگي راه كار هاي آن و بهره وري بهتر از آن كند و كاو نكرده ايم

خاطره و تجربه زير را بخوانيد. سال 1355 بود ما دوخانواده از ماركده و يك خانواده از حاجي آباد نجف آباد به منظور زيارت جمكران و حضرت معصومه با يك دستگاه ميني بوس به  قم رفتيم. يكي از اقوام نزديك فرد حاجي آبادي روحاني بود و در شهر قم ساكن بود و فرد حاجي آبادي به زور از ما خواست كه ما هم همراه آنها شب را در خانه اقوام او يعني همان روحاني برويم و بيتوته نماييم كه ما مقاومت كرديم ولي ايشان زور شد و ما را برد. خانه در محله جوي شور نو بود و كوچه هاي بسيار باريكي داشت كه ميني بوس نمي توانست عبور كند لذا نا گزير ماشين را در فاصله دورتري جلو فروشگاهي در يك چهار راهي پارك كرديم. وقتي وارد خانه شديم ديدم خانه بسيار كوچك است و ما سخت مزاحم شده ايم بسيار پشيمان شدم ولي چاره اي ديگر نداشتيم و مرا عذاب وجدان گرفت كه چرا اين همه باعث دردسر شده ايم. صبح زود با خانم و بچه ها به قصد نماز و زيارت از خانه بيرون آمديم و به فرد ماركده اي همراه گفتم صبحانه را بيرون مي خورم و بعد ساعت 8 در پاي ماشين خواهيم بود. قدري زودتر  پاي ماشين آمديم و من در كنار فروشگاه كه تابلو بزرگي بنام فروشگاه خوانساري داشت منتظر ايستادم و كنجكاوانه به پيرامون مي نگريستم. كه ديدم در ساختمان روبرو براي پنهان كردن آنتن تلويزيون با مهارت ترفندي به كار برده است شاخه هاي درخت مو را به پشت بام برده و داربست درست كرده بود و علاوه بر برگ و شاخه درخت مقداري شاخه هاي خشك صاف هم به موازات آنتن روي داربست جاسازي كرده است تا آنتن ديده نشود. چرا؟ چون گفته مي شد تلويزيون حرام است و اين بنده خدا دوست داشته كه استفاده كند و چون از جو و مردم بيم و هراس داشته است حال آنتن خود را پنهان كرده است .

نگرش به دادگستري هم از اين مقوله است علارغم اينكه يكصد سال است كه ما محاكم قضايي داريم هنوز يك نفر از روستاي ما دنبال خواندن حقوق تخصصي نرفته است هيچ يک اطلاعي از روند دادرسي در محاکم قضايي را نمي دانيم. هيچ يك از ما تلاش نكرده ايم حد اقلي از اصطلاحات و قوانين حقوقي را بياموزيم و يا با آنها آشنايي داشته باشيم بنابر اين اكثر با اصطلاحات و مفاهيم اوليه و ابتدايي دادرسي آشنايي نداريم و يا محل مراجعت و يا سير مراحل دادخواهي برايمان نا شناخته است. در اينجا  بد نيست مفاهيم چند واژه را با هم مرور کنيم.

 دادخواهي چيست ؟ سير مراحل تسليم شكايت ، تشكيل پرونده ، حضور در دادگاه جهت رسيدگي ، دفاع كردن و… را دادخواهي مي نامند.

دادخواهي حق قانوني هر آدمي است و هر آدمي مي تواند به منظور دادخواهي به مراجع قضايي و يا نهاد هاي اجتماعي مانند شوراي حل اختلاف مراجعه نمايد و هيچكس نمي تواند از دادخواهي كسي جلوگيري كند. وقتي فردي مي خواهد شكايت به دادگاه ببرد بايد بداند موضوع دادخواهي و شكايت چيست ؟ موضوع اش كيفري است ؟ جزايي است ؟ و يا حقوقي؟

اگر موضوع دادخواهي ما كيفري و يا جزايي باشد بايد شكايت نامه تنظيم و در آن در خواست حق كنيم يعني تقاضا مي نماييم كه به موضوع رسيدگي و احقاق حق گردد. اولين قدم دادخواهي تنظيم شكايت نامه و تشكيل پرونده است براي تهيه شكايت نامه شاكي بايد ، نام و نام خانوادگي و مشخصات شناسنامه اي و آدرس محل سكونت خود و فردي كه از او شكايت دارد را بنويسد.در صورت عدم دسترسي به اطلاعات شناسنامه اي فرد مظنون ، مي توان او را به گونه اي معرفي نمود كه قابل شناسايي باشد علاوه بر مشخصات فوق تاريخ و محل وقوع جرم ، نوع جرم و ميزان خسارت و ضرر و زيان و اسامي شاهدان و مطلعان نيز بايد در شكايت نامه نوشته شود. مي توان شكايت نامه را بدين شكل نوشت.

رياست محترم دادسراي… با عرض سلام به استحضار مي رسانم كه اينجانب … از آقاي… كه اينجانب را در تاريخ … در محل … در حضور … مورد ضرب و شتم قرار داده است و موجب مجروح شدن من شده است شكايت دارم. تقضا دارم دستور فرماييد به شكايت اينجانب رسيدگي و احقاق حق نمايند.                                                    با احترام…  پس از تنظيم شكايت نامه و ابطال تمبر بايستي آن را به منظور رسيدگي به سرپرست دادسرا تقديم نمود. و اگر موضوع دادخواهي ما حقوقي يا مدني باشد به برگ شكايت نامه ديگر شكايت نامه و يا شكوائيه گفته نمي شود بلكه آن را دادخواست مي نامند و بايد در فرم مخصوص موضوع دادخواهي نوشته و تكميل شود و اسناد معاملاتي كه بيانگر مطالبات اوست ضميمه گردد. در اين پرونده سه اصطلاح هست كه بايد با مفهوم آنها آشنا شويم.    

خواهان : به فرد مدعي و شاكي كه فرم درخواست را تنظيم و دادخواهي نموده اطلاق مي گردد.

خوانده : به كسي كه فرد شاكي و يا خواهان بر عليه او ادعايي دارد و دادخواستي تنظيم نموده گفته مي شود.

خواسته : آن چيزي است كه خواهان براي بدست آوردن آن دادخواست ارائه داده است كه مطالبات مالي و يا غير مالي باشد دادخواست را نبايد به دادسرا تحويل داد بلكه بايد آن را پس از تنظيم و پرداخت درصدي از مبلغ خواسته براي ابطال تمبر و به عنوان هزينه دادرسي به سرپرست دادگاه هاي عمومي و حقوقي ارائه كرد.                                     محمدعلي شاهسون ماركده 17/2/86

هنر

همراهان هميشگي آوا ، گل سلام را با بوي و عطر سلامتي تقديمتان مي کنم دوستان عزيز چقدر خوبه بحث اين شماره آوا را با يه صحبت شيرين شروع بکنيم مي خوايم از مجلس خواستگاري حرف بزنيم چي ؟! مي خوايم از ازدواج صحبت کنيم نه خير اشتباه حدس زدين توي اين شماره مي خوايم از اون مادراني حرف بزنيم که وقتي کسي به خواستگاري دخترشون مي ياد حتما مي شه بين صحبت هاشون ايم جمله رو پيدا کرد که دختر ما خيلي هنرمنده از هر انگشتش يه هنر مي ريزه گلدوزي ، خياطي ، آشپزي ، خوش نويسي ، تازه دخترمون شاعرم هست از سليقه و خونه داري شم هرچي بگم کم گفتم بله همه اينها هنره و جووني که همه اينها رو داشته باشه هنرمنده و لايق تحسين و تعريف. از اين صحبتها مي شه به خوبي به اين موضوع پي ببريم که هنر هميشه براي خانواده ها و افراد خانواده مهمه وقتي اسم جوون بياد همه دوست دارن از هنرش و به قول معروف از داشته هاش بشنون جوون هنرمند براي همه عزيز و قابل احترامِ اصلا جووني که هنرمنده معلومه که لياقت و شايستگي داره هنر جوون مي سازه و بهش اميد و تکاپو مي ده. ممکن بعضي از جوونا تويِ زندگي شون به هنر کمتر اهميت بدن و در عوض علاقه زيادي به علم و دانش و تحصيل داشته باشند البته اين خيلي خيلي خوبه و اصلا خودش يه هنره اما اين رو هم بدونيد که ميگن « هنر از علم خداگونه تر است » هنر مي فريند و علم کشف مي کند کشف حقيقت توسط علم بسيار خوبه اما فکرش رو بکنيد اگه به دنبال کسب علم و دانش هنر هم باشه اونوقت چي مي شه اونوقت مي شه بهمون گفت يه دانشمند هنرمند ترکيب قشنگيه مگه نه ؟! خيلي وقتا شده وقتي با هنرمندي صحبت مي کنيم با کمال صداقت مي گه ما داريم نونِهنرمون رو مي خوريم بله تويِ دنياي امروز ما هنر به دنياي حرفه و صنعت راه پيدا کرده مثلا همين صنايع دستي کشور مون رو بهش دقت کنيد خاتم کاري ، معرق کاري ، قلم زني ، کاشي کاري همه اينها هنراي اصيل ايراني هستند و آفريده دست هنرمندان ايراني که امروزه براي اونا بصورت يه شغل در اومده و شايد بيشتر به جنبه هاي مادي اونا توجه بشه تا جهت معنوي و فرهنگي شون. دوستان عزيز هنر در بحث اوقات فراغت و اشتغال جوونا هم مي تونه راه گشا باشه به اين صورت که جوون با روي آوردن به هنر مي تونه اوقات فراغتش رو پر بکنه و به خاطر همين از خيلي شکست ها و اشتباهات دور بمونه و اين هم براي همه ما واضح که جووني که هنرمند باشه بيکار نمي مونه چرا که اشتغال داشتن به کار نياز به هنر و توانايي و تجربه داره. دوستان عزيز خيلي از جوونا هستن که يا پشت کنکور موندن و يا اينکه تحصيلات دانشگاهي شون رو به پايان رسوندن اما بيکاري اونا رو نا اميد کرده ببينم شما آقا پسر و شما دختر خانمي که در چنين وضعيتي قرار دارين تا حالا به اين فکر کردين که خودتون کار آفرين باشين ، خلاق باشين تا حالا شده به فکر ياد گرفتن هنري باشيد که بتونيد با کمک اون کار مفيدي رو انجام بدين؟ شما خانم محترمي که الان پاي دار قالي نشستي و اين مطلب رو مي خوني مي خوام يه خدا قوت بهتون بگم و بگم که شما يه هنرمندين هنرمندي که با دست هاي زحمت کش خودش هنر اصيل و با ارزش ايراني رو حس کرده و اونو به تمام دنيا نشون داده تمام نقش و رنگ هاي قالي با تو حرف مي زنند از هنر و صبر تو مي گن هميشه سر بلند باشو دست هات هميشه پر توان و هنرت هميشه پايدار و زنده. دوستان هنر نعمت ارزشمنديه پس بياييم خداي بزرگ رو براي تمام مهرباني هاش و نعمت هاش که به ما بخشيده سپاس بگوييم. و ازش بخوايم که به ما کمک بکنه که تا به هنر عشق بورزيم و باهاش بوجود خودمون ارزش ببخشيم. يادم توي کتاباي درسي مون اين جمله رو زياد خونديم که « هنر بر تر از گوهر آمد پديد » وقتي از معلم اون سالها معني اين جمله رو پرسيدم لبخندي زد و گفت : هنر چيزيه که نمي شه روش قيمت گذاشت هنر با زر و سيم برابر نيست پسرم تو اگه هنر داشته باشي کسي نمي تونه اونو ازت بدزده اما ثروت و مال تو را مي تونند يه شبه ازت ببرن به خاطر همينِ که مي گن هنر برتر از گوهر آمد پديد. هنر چيزي که از يه روح پاک و لطيف سرچشمه مي گيره هنر زبان احساسات پاک احساساتي که توي وجود هنرمند نهفته است هر چيزي که آفريده دست هنرمندي باشه و حرف دل اونو بزنه حتما به دل آدم مي شينه چرا که هميشه گفتن آنچه از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند.دوستان عزيز حتما شما هم يادتونه که توي دوره راهنمايي اون وقتا که بچه مدرسه اي بوديم فکر مي کنم از 2 ساعت کلاس خوشمون مي آمد يکي زنگ ورزش و ديگري زنگ هنر بله زنگ هنر همه مشغول نقاشي کشيدن و خوشنويسي کردن بودند و تهيه کاردستي بودن راستي براي چي اين قدر به زنگ هنر علاقه داشتيم ؟ اصلا هنر و علاقه به اون از همون بچگي تو وجود ما هست فقط بايد اون رو پرورش بديم درسته؟ راستي دوست عزيزم اگه به شما بگن هنر رو تعريف کن چي مي گي؟ يه جايي خوندم که با خط درشت نوشته بودند « هنر قطعه اي از بهشت اس » که خداوند آن را به بندگان خويش هديه کرده است بله هنر يک هديه آسموني و هديه اي که هر کسي لياقت دريافت اون رو نداره هنر يه روح بلند مي سازه و دلي زلال و پاک مثل آب چشمه ها. دوستان پس چقدر خوبه حالا که اهل روستاي باصفاي مارکده هستيم اهل هنر و هنرآموزي و پرورش روح هنر در دل و جانمان هم باشيم. رجبعلي عرب مهرماه 86

 ميان شكست و پيروزي…

به قله رسيده ام تنها گروه رفيق را هم كو؟  /  شب است اسير كولاكم چراغ پناهگاهم كو؟  /  معاشر و همقدم با من نمانده يكي از آن صد تن  /  حضور و حكايت از ايشان درين دل سياهم كو؟  /  به سينه ي چون قفس تنگم نشسته دلي كه جز خنجر  /  كسي كه دريچه بگشايد برين دل بي گناهم كو؟  /  ستاره قطبي از بالا به گمشدگان نظر دارد  /  به سوي خداي محرومان نشان ندهد كه راهم كو  /  دو غرفه ي نغز چشمانم دو لانه ي سرد و خالي شد  /  كبوتركان مهر آيين گشوده پر از نگاهم كو  /  شب است و ميان اين سرما زلال صدام يخ بسته  /  نفس كه نتوان به فريادي مدد ز كسي بخواهم كو  /  به قله رسيده ام تنها زمانه ز داوري تن زد  /  ميان شكست و پيروزي كسي كه شود گواهم كو؟.

سروده : سيمين بهبهاني                نقل از روزنامه شرق شماره  565

سخن آينه مرد سخنگوست

سخن بزرگ شود ، چون بزرگ باشد و راست

                                        کس ار بزرگ شد از گفته بزرگ ، رواست

چه جد ، چه هزل ، درآيد به آزمايش کج

                                         هر آن سخن که نپيوست با معاني راست

چو مرد گشت دني ، قول هاي اوست دني

                                          چو مرد والا شد ، گفته هاي او والاستقسمتي از سروده محمدتقي بهار( 1265-1330 )