پرداخت عوارض
به دنبال عدم پرداخت عوارض ساليانه از طرف تعدادي از صاحبان كسبه ماركده، جلسه اي در تاريخ 15/2/83 به دعوت دهياري و شوراي اسلامي در ساعت 21 در محل مسجد تشكيل شد. هدف از تشكيل اين جلسه شنيدن پيشنهادها و انتقادها و نظرات كسبه و تشويق و ترغيب آنها جهت پرداخت عوارض بود. جلسه با دعوت از 28 نفر و با حضور حدود 25 تا 30 نفر شكل گرفت. ابتدا آقاي محمد عرب، دهيار، سخناني پيرامون قانون عوارض، تشكيل دهداري ها، مراحل تصويب اخذ عوارض از كسبه محل و روش هزينه كردن آن و شرايط اختصاصي بودجه از طرف دولت به روستا طبق قانون تجمع عوارض و … سخن گفت. سپس چند نفر از حاضرين در جلسه از جمله آقاي بهرام عرب (نور الله) با تاكيد بر پرداخت عوارض و آقاي حسينقلي شاهسون(رجبعلي) با درخواست جلوگيري از كار فروشندگان دوره گرد در روستا و نيز اجبار به اخذ پروانه كسب همه كسبه و آقاي عبدالمحمد عرب ،رئيس شورا، با تاكيد بر پرداخت عوارض و آقاي عبدالمجيد شاهسون با پيشنهاد كم كردن مقدار عوارض و يكي دو نفر ديگر با پيشنهاد متناسب كردن مبلغ عوارض با درآمد كسبه سخن گفتند. آنگاه محمد علي شاهسون،منشي شورا، سخناني پيرامون تاريخچه اداره روستا از يكصد سال تاكنون، هدف و فلسفه تشكيل شورا و دهياري كه سپردن مديريت روستا به خود روستائيان بوده و اينكه لازمه پيشرفت روستا كمك، همكاري، همگامي توام با راهنمايي و انتقاد از مسئولين است ايراد نمود و از كسبه محترم درخواست نمود كه عوارض خود را پرداخت كنند كه اين درخواست مورد قبول و موافقت جلسه قرار گرفت.
دهياري و شوراي اسلامي ماركده
منتقدان انتقاد پذير باشيم
28/2/1383 يك سال از انتشار نشريه آوا مي گذرد. در طول اين سال آوا در ميان جوانان روستا چه پسر و چه دختر جايگاه ويژه اي پيدا كرده است، جوانان با شور و اشتياق مي نويسند، آوا را مي خرند و با عشق و علاقه مي خوانند. اما در طول يك سال چاپ و نشر آوا يك نكته بسيار عجيب و قابل تامل بوده و هست و آن اينكه اگر از كسي انتقاد مي شد و يا نوشته او در آوا نقد مي شد و در شماره هاي بعدي به چاپ مي رسيد چنان رنجيده مي شد كه بيا و ببين، كه چرا جواب مطلب مرا داده و آن را نقد كرده است؛ جواب انتقاد مطلب خود را مي داد و در شماره بعدي منتظر عكس العمل منتقد مي شد و جالب اينكه منتقد مطلب دوباره دست به كار مي شد و نقد بر نقد، به نظر من اگر از مطلب شما ايرادي گرفته شد و يا انتقاد شد لزومي ندارد جواب بدهيد تا حدودي انتقاد از مطالب مندرج در شماره هاي گذشته درست بوده چه نيازي است عكس العمل نشان بدهيد. ما هيچكدام علامه دهر نيستيم مطالبمان اشكال و ايراد دارد، چرا از مطلبمان كه انتقاد مي شود دلخور مي شويم و سريع دست به قلم مي شويم و جوابهاي بي معنا مي دهيم. مطلب كه مي نويسيم بايد منتظر نقد منتقد هم باشيم. دو سه شماره قبلي آوا فقط انتقاد بود و جواب انتقاد و جواب جواب انتقاد و در آخر لوث شدن و بي محتوايي آوا ؛ براي مثال، در شماره 14 آوا مطلبي در رابطه با سي دي از خانم س.ش چاپ شد و بنده مطلبي در نقد آن و رد پاره اي از مطالب نوشتم كه در شماره 15 چاپ شد. در شماره 16 يا 17 بود كه باز خانم س.شاهسون جواب انتقاد بنده را نوشتند و اگر من باز مطلبي را نقد مي كردم ايشان جوابشان را زودتر نوشته بودند و يا در شماره هاي 19 خانم شاهسون مطلبي مي نويسند و در شماره 20 خانم س.ش ضمن انتقاد از آقاي محمد علي شاهسون از خانم شاهسون انتقاد مي كنند. در شماره 22 خانم شاهسون از انتقاد خانم س.ش دلخور شده جواب نقد مطلب خود را مي نويسند و در شماره 23 خانم س.ش در جواب نقد همان مطلب چهار شماره قبل به بعد(فتحعلي شاه قاجار تاكنون) مطلب مي نويسند و اين داستان ادامه دارد. من كاري به نويسندگان فوق ندارم، حال مطلبشان چه بوده و هست هيچ ربطي به من ندارد اما حرف من اين است كه هر نقدي كه جواب نمي خواهد، اينگونه كه ادامه مي دهند ما سريال دست به دست هم دهيم به مهر را هر ماه خواهيم داشت، پس بياييد در عين حال كه منتقد هستيم انتقادپذير هم باشيم ان شاء الله.
و اما در شماره 23 خانم س.ش در مطلب دست به دست هم دهيم … نوشته اند:« متاسفانه از آغاز شروع كار نشريه آوا بعضي ها سوء استفاده هاي نادرستي مي كنند و …» من هيچ كاري به شما و فرد مورد نظر شما ندارم اما اين توهيني است به عزيزاني كه از ارديبهشت 82 تاكنون در مقاطعي آوا را منتشر مي كردند و اين توهين نشانه بي فرهنگي است. شما از نقد مطلب خود دلخوريد چرا كساني كه آوا را منتشر مي كردند و مي كنند را مورد توهين قرار مي دهيد و مطلب آخر از عزيزان خواهش مي كنم خود زبان گوياي خود باشند هم سواد داريد و هم توان نوشتن، كسي كه صداي رسايي داشته باشد لزومي ندارد از ميكروفون و بلندگو در جمعي كوچك استفاده كند. پس بياييد منتقدان انتقاد پذير باشيم.اسدالله عرب ماركده 18/2/1383خدمات دهياري
دهياري نوپاي روستا، در راستاي خدمت رساني به مردم خوب ماركده كه يكي از اهداف تشكيل دهياري است اقدامات و برنامه خود را جهت بهبود وضع غسالخانه و گورستان بدين شكل ارائه مي دهد.
- براي راحت تر و بهتر پوشاندن لَحَد، هنگام خاكسپاري عزيزان فوت شده، تخته هاي سيماني مخصوص فراهم و در محل گورستان قرار داده شده است. از بازماندگان محترم فرد فوت شده انتظار مي رود بعد از سپري شدن مراسم تعزيت به دهياري مراجعه و نسبت به پرداخت هزينه تعداد تخته سيماني مصرف شده اقدام نمايند تا دهياري بتواند خدمات خود را تداوم و گسترش دهد.
- با موافقت شوراي اسلامي آقاي حسنعلي عرب فرزند بهرامعلي به عنوان متصدي امور ساختمان و تاسيسات غسالخانه انتخاب شده است، لذا از همه همشهريان گرامي تقاضا دارد پس از شستشو و غسل عزيز فوت شده ، يكي دو نفر از بستگان متوفي به آقاي حسنعلي عرب در جهت شستشو و ضدعفوني و مرتب كردن غسالخانه كمك نمايند تا غسالخانه هميشه آماده و پاكيزه باشد.
- يكي از مشكلات در ارتباط با غسالخانه روشنايي است. دهياري روستا پيگير خريد انشعاب برق است. در اين زمينه پيگيري هايي انجام شده، اميدوارم بزودي شاهد داشتن روشنايي در غسالخانه باشيم.
- براي پيشبرد و بهتر انجام شدن كارها و ارائه خدمات بيشتر تقاضا مي شود با دهياري روستا همكاري لازم را داشته و پيشنهاد ها و انتقادهاي خود را كتبي، حضوري و تلفني به دهياري و يا اعضاء شورا ارائه دهيد.
دهياري ماركدهجلسه آوا
جلسه يكمين سال آوا با شركت چند تن از جوانان روستا در تاريخ و ساعت اعلام شده در محل مسجد تشكيل شد. ابتدا هر يك از شركت كنندگان نظرات خود را درباره كاستي هاي آوا از جمله كم محتوا بودن بعضي مقالات، چاپ انتقاد هاي پي در پي و كم مايه و … بيان گرديد. آنگاه نقاط قوت آوا از جمله بيان مشكلات و نارسايي ها، انتشار اخبار مربوط به روستا، امكاني براي انديشيدن و نوشتن جوانان و … عنوان شد و همگي بر تداوم انتشار آوا و پرمحتواتر شدن مقالات اصرار داشتند.در اين جلسه آقاي رمضان عرب بابت نوشتن مقاله هاي سودمند به عنوان نويسنده بهتر انتخاب گرديد و دهيار روستا قبول نمود براي دقيق تر شدن و رشد كار ايشان به عنوان خبرنگار آوا، يك دستگاه ضبط صوت جيبي به صورت امانت تحويل وي دهد تا هنگام مصاحبه با اشخاص مسئول گزارش خود را مستند نمايد. همچنين طبق وعده اي كه در پيش شماره آوا داده شده قرار گرديد به يك نفر از افرادي كه تمام 25 شماره چاپ شده آوا را داشته باشند به قيد قرعه يك جلد كتاب به عنوان جايزه هديه گردد. براي دريافت اين جايزه افرادي كه 25 شماره آوا را دارند حداكثر تا 10/3/83 به آقاي حبيب شاهسون مراجعه نمايند. مسئول قرعه كشي و تحويل كتاب آقاي اسدالله عرب مي باشد.
آواي ماركده
چرا انتقاد
نخست از تمامي شما عزيزاني كه براي به چاپ رسيدن آوا زحمت مي كشيد كمال تشكر و قدرداني را دارم. من پيشنهادي به شما و نويسندگان آوا دارم:
پيشنهاد به سردبير : وظيفه شما در آوا اين است كه مطالب پرمحتوا را به چاپ برسانيد، البته ما كوچكتر از آن هستيم كه به شما وظيفه تان را اخطار دهيم اما همانطور كه در ابتدا گفتم اين يك پيشنهاد است، در طي چند شماره اخير آوا بيشتر مطالب انتقاد بود، در صورتي كه آواي ماركده جاي اين حرفها نيست. به نظر شما بهتر نيست به جاي اين انتقادها مطالب بهتري به چاپ برسد؟ از شما خواهشمندم در انتخاب مطالب دقت بيشتري به خرج دهيد.
پيشنهاد به نويسندگان: تمام كساني كه براي آوا مطلب مي فرستند انتظار دارند كه مطالب آنها چاپ شود. در اين صورت بايد اين امر را در نظر داشته باشند كه مطلبي را كه مي نويسند جالب و پرمحتوا باشد پس بايد در نوشتن دقت و تفكر بيشتري داشته باشند. البته نوشته هر كس بيان كننده نظر و عقيده اوست و نوشتن انتقاد از مطالب ديگران زياد هم خوب نيست و شايد اين انتقاد باعث جدال ميان دو طرف شود. پس بياييد كمي خوشبينانه تر به مطالب ديگران بينديشيم و با نوشتن انتقادهاي بيهوده احساسات نويسنده را خدشه دار نكنيم و دست از لج و لجبازي بر سر نوشته هاي يكديگر بر داريم.م.زا.شاهسون
انتقاد كنيم با تامل
دوست عزيز آقاي اسدالله عرب در نامه انتقادي خود كه در آواي شماره 23 چاپ شد بر شعر هاي اينجانب خرده گرفته اند كه لازم است چند نكته جهت اطلاع ايشان بنويسم:
- دو هفته نامه آواي ماركده فرصتي مناسب است كه در روستاي ما بوجود آمده براي رشد و شكوفايي استعدادهاي نهان جوانان و نوجوانان. طبيعي است جوانان كه تازه قلم بدست مي گيرند و مي نويسند و يا شعر مي سرايند نمي توان انتظار فوق العاده از آن داشت و دور از انصاف است كه بخواهيم يكباره و يكسره هر چه آنها گفته يا سروده اند را بي محتوا بناميم و به آنها بخنديم، بلكه بهتر است دست آنها را گرفته و اگر خود چيزي در چنته داريم به آنها آموزش دهيم نه اينكه تخصص خود را به رخ آنها بكشيم.
- شعرهاي اينجانب طنز است و به نظر مي رسد بدون تأمل و دقت و بدون پي بردن به عمق آن به سُخره گرفته ايد.
- من با مطالعه يك كتاب شعر طنز شروع به سرائيدن شعر كرده ام و سعي و تلاشم اين بوده كه موضوعي از مشكلات روستا را در قلب طنز بيان كنم و به مخاطبانم ارائه دهم.
- اگر شعر من بي معني و بي محتوا هم باشد و رديف و قافيه هاي آن به همديگر نمي خورند اشكال از كسي است كه آن را تائيد و چاپ كرده، مثلاً- در پيش همان درخت و رود جاري- رفت به هواي خواستگاري
- در بيت
- شما اگر مطالعه بكنيد بيشتر شعرهاي(نو) اي كه در مجلات و روزنامه ها به چاپ مي رسد با دقت و تأمل مي توان معنا و مفهوم آنها را دريافت.
- شما با اينكه ادبيات 4 سال رشته تخصصي تان بوده ولي در مطلب انتقاديتان حداقل 10 بار كلمه «بسرايم» را به كار برده ايد.
- نام شعر من« كبوتر با كبوتر، باز با باز» بوده است نه خواستگاري ، در ضمن آقاي محمد علي شاهسون چند بيت از شعر مرا حذف كرده بود كه مي توانست معنا و مفهوم شعر را بهتر برساند.
ابوالفضل شاهسون
جشن عروسي در ماركده (قسمت پنجم)
زنهاي اقوام داماد هم وقتي كه نزديك در خانه پدر عروس رسيدند با هم به صورت دسته جمعي مرتب گيلي لي مي كشند و وارد خانه مي شوند. در اين وقت زنان مهمان اقوام عروس هم به استقبال مي آيند و همگي شادي كنان و پي در پي گيلي لي مي كشند و وارد اتاق مي گردند. مردها به اتاقي جداگانه راهنمايي مي شوند و ضمن صحبت از كار كشاورزي چپق مي كشند و پس از صرف شام يك بشقاب شيريني كه از خانه داماد آورده شده به مجلس مي آورند و هر فردي مقدار كمي شيريني بر مي دارد و مبارك باد مي گويد. روسري را كه خانواده داماد آورده در جلسه زنانه سر دختر مي كنند و مرتب گيلي لي مي كشند اين روسري شدّه در حقيقت به منزله حلقه نامزدي امروزي است و اين دختر از اين تاريخ به بعد عروس آينده خانواده داماد است. شدّه روسري نسبتاً بزرگي بود با زمينه قرمز و خط دار، به شكل مربع و اطراف آن داراي ريشه و طره بود. خط هاي آن رنگ هاي مختلفي داشت و آنرا بيشتر زنهاي جوان و زناني كه طبقات اجتماعي بالاتري داشتند مي پوشيدند.
بعد از مراسم شيريني خوران، خانواده داماد اين دختر را عضوي از خانواده خود مي دانند و در موقعيتها و به مناسبتهايي هديه ها و خوراكي براي عروس خود مي برند. يكي از اين موقعيت ها، شب يلدا بود كه در اينجا شب چله مي گفتند. در اين شب مادر داماد چند بشقاب آجيل و يك تكه پارچه تدارك مي بيند و آنها را در يك مجمع جاسازي مي كند و همراه خانواده خود به خانه پدر عروس مي روند و هداياي خود را مي دهند و پس از صرف شام برمي گردند. اين عمل در عيد نوروز نيز تكرار مي گردد. علاوه بر آن، در شب عيد نوروز غذا برده مي شود.قبل از مراسم عروسي، عقد كنان و خرج بران در خانه پدر داماد برگزار مي گردد. در اين جلسه پيرمردان و ريش سفيدان خويشان عروس و داماد دعوت مي شوند. در اين جلسه مبلغ مهريه و شيربها تعيين مي گردد و صورت قباله نوشته مي شد كه آن را علاوه بر بزرگان عروس و داماد امضاء مي كردند. عروس چون هميشه بي سواد بود انگشت او را آغشته به جوهر مي كردند و پاي كاغذ مي زدند. در اين جلسه صورت اجناس مطبخ نوشته مي شد. خرج مطبخ يا بهتر بگوييم خرج عروسي در خانه پدر عروس را بايد پدر داماد بدهد.در اين جلسه ابتدا از پدر عروس درخواست مي گرديد كه مبلغ مهريه را بگويد. مبلغي كه عنوان مي شد اگر برابر عرف محل بود پذيرفته مي شد ولي اگر با عرف محل مطابقت نداشت و معمولاً بالاتر گفته مي شد ديگر مردان چك و چانه مي زدند تا به مبلغ عُرف برسد. پس از آن شيربها هم به همين طريق و بعد از آن خرج مطبخ هم همينطور. مبلغ مهريه به صورت طلب زن و بدهي مرد تا آخر عمر مي ماند و تقريباً ديده نشده بود كه زن و مرد كه با هم زندگي مي كنند مهريه پرداخت شود. مبلغ شيربها معمولاً قبل از مراسم عروسي از طرف پدر داماد به پدر عروس پرداخت مي گرديد. خرج مطبخ ساعتهاي شروع جشن عروسي طبق صورتي كه به توافق رسيده اند از خانه پدر داماد به خانه پدر عروس حمل مي شد. رسم بر اين بود كه پدر داماد خرج جشن عروسي كه در خانه پدر عروس هزينه مي شود را بپردازد كه به اين هزينه ها خرج مطبخ مي گفتند كه عبارت بود از مقداري آرد، برنج، گوشت، نمك، نفت، مقداري قند و چاي و ….
چرا بايد مخارج خانه پدر عروس را پدر داماد بدهد؟ سؤالي است كه جواب دادن آن براي من مشكل است و اميدوارم همشهريان نوجوانم كه جوانان و سرانجام بزرگ مردان آينده روستا خواهند شد، تحقيق نموده و علت بوجود آمدن آن را بيابند.
ادامه دارد … محمد علي شاهسون ماركده
نياز روستا به دندان پزشك
در جامعه ماركده خودمان مشكلات و كمبودهاي فراوان داريم كه شايد بعضي از آنها را نتوان به زودي و يا به آساني حل نمود ولي براي بعضي از آنها مي توان با كمي تدبير و انديشه و برنامه ريزي راه حلي يافت. مشكلي كه مي خواهم از آن ياد كنم فقدان دندان پزشك در روستاي ماركده است. بسياري از افراد روستاي ما و نيز روستاهاي اطراف براي كارهاي جزئي دندان مانند معاينه، كشيدن دندان، جرم گيري و پركردن ناگزيرند به شهرهاي شهركرد و يا نجف آباد بروند كه هم هزينه زيادتر و هم باعث اتلاف وقت مي گردد. همين بالا بودن هزينه و اتلاف وقت باعث مي شود تعدادي از مردم هم بيماري هاي دندان خود را مداوا نكنند. وقتي با اين آدم ها روبرو مي شويم و هنگام لبخند زدن و خنديدن به دندانهاي آنها نگاه كني پر از جرم، كرم خوردگي و لكه سياهي مي بيني كه بسيار زننده و زشت جلوه مي كند. از آنجايي كه دندان در هنگام غذا خوردن نقش اساسي و در سلامتي جسم تاثير عميق دارد ضروري به نظر مي رسد مسئولين اين روستا در جهت رفع اين كمبود در روستا اقدامي بكنند حال اگر نشود همه روزه دندان پزشك داشته باشيم مي توان حداقل براي هفته اي دو روز برنامه ريزي كرد تا پزشك در روستا باشد. در كنار آن لازم است با نوشتن شعارهايي روي ديوار يا تهيه بروشور و توزيع بين مردم در جهت رسيدگي به بهداشت دهان و دندان آگاهي مردم را بالا برد. مطمئن هستم در اين صورت خدمت بزرگي به مردم روستا خواهد شد.
مرتضي شاهسون 29/1/83
نوشتن هنر است
نوشتن چيست؟ نوشتن يك هنر انساني است. نويسنده بوسيله اين هنر انديشه و اطلاعات خود را به خواننده انتقال مي دهد و به جرئت مي توان گفت آرزوي همه افراد كه با مطالعه و تحصيل سروكار دارند بوده و هست. براي توانمند شدن در كسب مهارت نوشتن، بدون شك بايد زياد مطالعه كرد، در مطالعه خود دقت كرد، موشكاف بود، موضوعها را با يكديگر مقايسه كرد و هر پديده يا موضوعي را با نظر باريك بيني و دقت فراوان زير ذره بين برد و نكات جالب و چشمگير را در نظر گرفت و اطلاعات ذخيره كرد و تجربه آموخت و از اين تجربيات و اطلاعات در هنگام نوشتن سود جست. نوشته ها را مي توان به دو دسته تقسيم كرد :
نوشته هاي ادبي مانند مقالات، داستان و رمان كه لازم است نويسنده هدفي مشخص، حرفي براي گفتن، اطلاعاتي وسيع، ديدي باز و گسترده، ذوق و روحي لطيف و تمرين مداوم داشته باشد تا بتواند اثري زيبا بيافريند.
دوم نوشته و مقالات علمي و پژوهشي است. در اين زمينه فردي روي موضوعي خاص مطالعه، دقت، بررسي، آزمايش مي نمايد و نتيجه كارها و يافته هاي خود را به رشته تحرير در مي آورد. براي نوشتن يك مقاله ابتدا روي موضوع مورد نظر خود دقيق مي شويم، به پيرامون آن مي انديشيم و بررسي مي كنيم ببينيم در اين نوشتار به چه پرسشهاي انساني مي خواهيم پاسخ بگوييم، آنگاه پاسخ آن قسمت از پرسشهايي را كه در ذهن خود داريم مي نويسيم و پاسخ آنهايي را كه نمي دانيم از طريق مطالعه و تحقيق و پرسش از افراد مطلع يادداشت و سرانجام مقاله خود را منظم، باز خواني و مي نويسيم. براي توفيق در امر نوشتن بايد به زبان، دستور زبان، كلمات و طرز تركيب و معني و مفهوم و بار معنايي آنها هم مسلط باشيم تا بتوانيم با استفاده بجا و شايسته از آنها نظريات و مطالب خود را به شكلي روان، ساده و قابل درك به خواننده منتقل كنيم. نشانه گذاري هاي لازم را در جمله براي درك بهتر اعمال مي كنيم و در صورت لزوم نوشته خود را تقسيم بندي مي نماييم. نتيجه گيري خود را در پايان مقاله مي آوريم كه مهمترين و پرمعني ترين قسمت مقاله است. ساير قسمت ها هم بايد داراي انسجام و مرتبط با يكديگر باشند و سرانجام با ذكر منابع مقاله خود را امضاء و تاريخ آن را ذكر مي كنيم.
منابع: هنر نوشتن نوشته دكتر بهرام طوسي
محمد علي شاهسون ماركده 17/1/83
فايده نقد
وقتي اعلام شد قرار است نشريه اي در روستا منتشر شود اكثر كساني كه مدرسه رفته اند، سوادي دارند، با قلم و كتاب آشنايي دارند به شوق آمدند. تعدادي از آنها قلم بدست گرفتند و موضوعهايي كه در نظرشان جالب، زيبا، دوست داشتني و مهم بود را با توجه به توان و مايه هاي علمي خود روي كاغذ آوردند و براي آوا فرستادند و انتظار چاپ آن را در اولين فرصت هم داشتند. بعضي از اين مطالب چاپ و تعدادي ديگر شانس چاپ را نيافتند. طبيعتاً آنهايي كه نامه هايشان چاپ شد خشنود، و ديگران ناخرسند و شايد خشمگين شدند. اين روند بسيار طبيعي بوده و هست. يك تجربه در روستا آغاز شده و هر فرد روستايي از آنجا كه خود را عضوي از اين جامعه مي داند و مسئول؛ مي خواهد در اين تجربه اجتماعي نقشي داشته باشد كه در خور ستايش است، و اينكه آنهايي كه نامه شان چاپ شد خشنود شدند و آنهايي كه به خاطر چاپ نشدن نامه شان رنجيدند هم طبيعي است چرا؟ نخست اينكه امكان چاپ همه نامه ها به لحاظ محدود بودن ظرفيت فيزيكي نشريه نبود. ديگر آنكه بعضي از نامه ها از نظر نوشتار و محتوا درخور چاپ نبود ولي اين هم خطاست كه بگوييم نامه هايي كه چاپ نشد همه كم ارزش بودند، ممكن است خطا در انتخاب و قضاوت هم بوده باشد چون انسان است و جايزالخطا، ولي نبايد اينگونه پنداشت كه قصد و غرضي در كار بوده است. براي كم كردن خطاها در قضاوت و انتخاب بهترين و موثرترين راه باز كردن، گستردن و قبول فرهنگ نقد كردن و نقدپذيري است. ضرورت دارد براي توسعه فرهنگ انسان دوستي و زيست مسالمت آميز توام با مهر و محبت و احترام، فرهنگ و بينش نقد كردن و نقد پذيري را در همه زمينه هاي زندگي اجتماعي پذيرا شده و در خود نهادينه نماييم. و اما نقد چيست؟
نقد در لغت جدا كردن و تميز دادن سكه هاي طلا و نقره اصلي از غير اصلي بوده ، و در گفتار عاميانه بهايي كه در ازاي كالايي در لحظه خريد پرداخت شود را مي گويند. اين واژه از همين جا به ادب و نوشتار راه يافته و در اصطلاح ادب، نشان دادن هنر، خوبي، زشتي و كاستي هاي سخن و نوشتار است. فوايدي كه نقد دارد عبارتند از: 1-هنر و ارزشمندي و كاستي هاي نوشتار و گفتار را نشان مي دهد. 2-در جامعه نقاد، افراد كم مايه نمي توانند با سخنان بي ارزش و بي مايه خود ميدان دار باشند. 3-مردم انسانهاي دانا، آگاه و هنرمند واقعي را مي شناسند و از آنها بهره مي برند. 4-راهها از بيراهه ها براي شروع كنندگان مشخص مي شود و …
حال كسي كه مي خواهد نوشته اي را نقد كند بايد به هدف، انگيزه و پيام نويسنده پي ببرد. منطق و استدلال بكار رفته را دريابد، آنگاه آنها را با معيارهاي علمي بررسي و عيب و هنرش را نمايان كند و بعد شكل ظاهر واژه ها و نكات دستوري و زيبايي و كاستي هاي نوشته را بيان نمايد. منتقد در همه حال بايد بدور از هر نوع غرض و تعصب باشد. واژه هاي به كار رفته نبايد توهين آميز، زشت و ناپسند انتخاب شوند بلكه نقد بايد با احترام و رعايت اصول انساني توام باشد تا بتواند قضاوت صحيح كند
منابع: تاريخ نقد جديد نوشته رنه ولك ترجمه سعيد ارباب شيراني
فرهنگ معين نوشته دكتر محمد معين
نقد ادبي نوشته دكتر عبدالحسين زرين كوب
محمد علي شاهسون ماركده 17/1/83
موسيقي
موسيقي، اين نواي دل انگيز و زيبا در جهان گسترش فوق العاده اي يافته، به گونه اي كه شنيدن موسيقي از ضروريات و لازمه زندگي بسياري از مردم شده است. همين علاقه مندي به شنيدن موسيقي، باعث پيشرفت و توسعه موسيقي در آن جامعه ها شده است. به نظر مي رسد در روستاي ماركده موسيقي چندان شناخته شده نيست و كمتر افرادي را مي توان يافت كه با موسيقي آشنايي داشته و يا اطلاعاتي وسيع درباره آن داشته باشند و يا نواختن يكي از آلات موسيقي را به صورت صحيح فرا گرفته باشند. در روستاي ماركده در مراسم هاي خاص ديده شده كه موسيقي مي نوازند. يكي در مراسم عزاداري ماه محرم كه بر طبل و سنج مي زنند و ني مي نوازند و ديگري در جشن هاي عروسي و … كه يا ضرب مي زنند و يا سُرنا و كَرنا همراه با دهل و يا ارگ مي نوازند. بجز اين دو زمان به نظر نمي رسد موسيقي بنوازند. اين در حالي است كه بيشتر جوانان به موسيقي گوش مي دهند و لذت هم مي برند ولي خود شخصاً به فراگيري و نواختن آن نمي پردازند. از آن جايي كه موسيقي غذاي روان انسان است و لازمه زندگي، شايسته است جوانان علاقه مند به دنبال يادگيري و نواختن يك آلت موسيقي دلخواه خود بروند تا كم كم موسيقي و فرهنگ استفاده از موسيقي اصيل و سالم در روستا شناخته و گسترش و توسعه يابد.احسان شاهسونسادگي دوران كودكي را با گذشت زمان حفظ كنيم
بچه ها ساده اند. سادگي انگار در خونشان است بي تكلف، بي ادعا. به لباس و كفش و كلاهشان نمي نازند، پول و ماشين پدرشان را به رخ هم نمي كشند، اصلاً از تشخص و مظاهر تصنعي اش چيزي نمي دانند. اما بزرگ كه مي شوند بعضي هاشان رنگ مي بازند، بعضي ديگر رنگ مي گيرند و انگشت شمارند آنهايي كه به سادگي كودكي وفادار مي مانند. ما هم كه سادگي را گم مي كنيم بزرگ مي شويم و يادمان مي افتد حالا ديگر وقت تفاخر و نازيدن است وقت ادعاست به مدرك، لباس، ماشين و… – تن آدمي شريف است به جان آدميت نه همين لباس زيباست نشان آدميت – … نكند امروز لباس عوض كنيم و فردا انديشه هايمان را گِل مالي كنيم تا همرنگ جماعت شويم. وصله حقارت به قلبهاي ناپاك و عقل هاي ناسالم مي چسبد نه به درونهاي پاك و روحهاي آسماني. به جاي تجمل آموختن از ديگران كه دريچه اي نداريم تا از آن به درونشان بنگريم چرا ما سادگي را به آنان نياموزيم. نكند اگر بر لباسهايمان گَرد ايام بنشيند و بيرونمان كهنه شود ديگر درونمان هيچ نيرزد! … مثل اينكه فراموش كرده ايم كه از ما چيزي نمي ماند اگر لابه لاي پوست ها و پوسته هاي مظاهر دروغين تشخص پيچيده شويم … از خاطر برده ايم كه لباسهايمان اگر كهنه شوند كيف و كفش و كلاهمان را اگر از ما بگيرند، از ماشين اگر پياده شويم، بر چسب مدرك و تحصيلات اگر روي كتاب و كلاسورمان نباشد ما مي مانيم و اين جوهره لاينفك و لايتغير به نام « ما ».
«ما»يي تنها، «ما»يي كه به قلب و ذات و به كمال معنوي مان ارزش دارد. رهايي از زندان القاب و مظاهر تجمل دشوار نيست. تشخص بيرون نسبت درون ماست آميخته با سادگي و درون قلبهايي كه انگار يكبار ديگر بايد خانه تكاني شود …
خانم س . ش
هرس هلو
ميوه هلو ثمره درخت هلو يكي از زيباترين ميوه ها و مظهر و مثال زيبايي و قشنگي است. براي داشتن ميوه بهتر لازم است درخت را خوب هرس نماييم. هدف از هرس كردن بهره وري بهتر و بيشتر و نيز شكل دهي به وضع ظاهري در قسمت هوايي درخت است. با هرس كردن مي توانيم مواد غذايي كافي و محيطي مناسب جهت مقاوم نمودن در مقابل بيماري ها ايجاد كنيم و نيز ميوه هاي بهتر و سالم تري برداشت كنيم. با توجه به اينكه در چند سال گذشته طرح هاي باغداري زيادي احداث شده و مردم علاقه مند به كشت درخت هلو هستند لازم است اطلاعاتي درباره هرس اين درخت داشته باشيم تا بتوانيم محصول بهتر برداشت و عمر آن را هم طولاني تر كنيم. بعضي از باغداران از روي كم اطلاعي هنگام هرس كردن شاخه هاي قابل بهره وري را قطع مي كنند و به خود زيان مي زنند. هرس كردن يك عمل مهم در كار كشاورزي است كه اگر به موقع و درست انجام ندهيم خسارت جبران ناپذيري خواهيم ديد. براي نمونه خشكيدن درختان آغدش و عاشق آباد را مي توان نام برد كه مهمترين علت آن عدم هرس و يا هرس بي موقع بوده است. پدران ما بر اين باور بوده اند كه اره و قيچي نبايد با درخت هلو تماس پيدا كند زيرا عمر هلو كم است ولي امروز ما مي بينيم كه اين فكر نادرست است زيرا درخت هلو 20 تا 30 ساله در مزرعه ها ديده مي شود.
در سال 1377 يك گروه مهندسي بازرسي همراه يك نفر مهندس آمريكايي از مزرعه ها بازديد مي كردند. در مزرعه قلم قوچاتي از آقاي ابراهيم شاهسون(سعادت) كه يكي از باتجربه ترين كشاورزان ماركده است پرسيدند درخت هلو را چگونه هرس مي كنيد؟ ابراهيم شاهسون تجربه خود را چنين شرح داد : من درخت هلويي داشتم كه حدود 60 سانتيمتري زمين دو تنه بود و در سال چهارم در حالي كه خيلي هم پربار بود يكي از تنه هاي آن شكست و من چند وقتي با پايه و تكيه گاه آن را نگهداري كردم تا اينكه سرانجام شكست و ناگزير شدم آن شاخه را ببرم. سال بعد پايين تر از بريدگي شاخه هاي جوان تر روئيد و من ديدم درخت جوان تر شد بنابراين شاخه ديگر آن را هم بريدم و در سال بعد ديدم درختم هم پربارتر و هم جوان تر شده، پيش خود اين نتيجه را از اين رويداد اتفاقي گرفتم كه درخت هلو را مي توان با هرس هميشه جوان، سالم و پربار نگهداشت و اين روش را تا به امروز به كار گرفته ام و سود هم برده ام.
ما امروز وقتي از باغهاي ابراهيم شاهسون بازديد مي كنيم زيباترين و پربارترين درختان هلو را مشاهده مي كنيم و اين تجربه موفق نظريه پدران ما كه مي گفتند درخت هلو عمر كوتاهي دارد را باطل كرده است. حال سئوال اين است كه هنگام هرس چه شاخه هايي بايد بريده شود؟ در درختان هلو شاخه هايي كه سال قبل بار خود را داده اند و ايجاد شاخه هاي فرعي دو ساله مي نمايند را بايد بكلي قطع كرد. در بيشتر درختان هلو شاخه هاي نازك ديده مي شود كه گاهي وقتها خشكيده مي شوند علت آن اين است كه اين شاخه هاي نازك به سرما حساس هستند و بر اثر كمبود مواد غذايي مي خشكند براي جلوگيري از خشكيدگي اين شاخه ها هرس شاخه هاي پير درخت هلو ضروري است. بايد توجه داشت جوانه(كوك) هاي شكوفه درخت هلو كروي و جوانه هاي برگ بيضوي مي باشند و جوانه هاي شكوفه در دو طرف جوانه برگ قرار دارند چنين شاخه هايي كه جوانه برگ و گُل دارند شاخه اصلي و بارده درخت هستند. با هرس صحيح مي توان اسكلت قوي براي درخت هلو ايجاد كنيم در اين صورت هم ارتفاع مناسبي خواهد داشت و چيدن ميوه به راحتي انجام مي شود و هم شاخه هاي آن روي اصول هست و ديگر نيازي به پايه زدن زير آن را هم نخواهيم داشت. درخت هلو با آب و هواي منطقه ما سازگاري خوبي دارد در صورت هرس صحيح و به موقع و كود دهي مناسب و آبياري كافي اين درخت تا 5 برابر وزن خود ميوه توليد مي كند حال در صورتي كه هرس نشود پس از 4 سال خواهد خشكيد. در درخت هلو شاخه هايي را مي توان ديد به طول 10 تا 25 سانتيمتر كه سرشار از جوانه هاي گُل هستند اين شاخه ها بهترين شاخه بارده هلو هستند و هيچگاه نبايد سر اين شاخه ها را قطع كرد چون اگر سر شاخه را قطع كنيم جوانه هاي برگ آن رشد سريع و شديد مي كند و مواد غذايي صرف رشد برگ هاي آن خواهد شد. در درختان هلوي 3 ساله شاخه هاي 50 سانتي الي يك متري مي بينيم كه سرشار از جوانه برگ هستند و به ندرت جوانه گُل در آن مشاهده مي شود در هنگام هرس بايد اين شاخه ها قطع گردد تا از اين شاخه ها، شاخه هاي بارده فرعي برويد و سال آينده بار دهد. با توجه به آب و هواي سرد منطقه بهترين موقع هرس درختان هلو از 15 اسفند تا 20 فروردين هر سال مي باشد. جهت جلوگيري از ورود ميكرب به بدن درخت بايد بعد از هر هرس با چسب پيوند روي سطح بريده شده را بپوشانيم. همچنين بايد بدانيم ريشه هاي غذاياب درخت تا حد سايه به اندازه درخت در زير زمين پيشروي كرده اند و مواد غذايي جذب مي كنند و ريشه هاي نزديك طوقه عمل تغذيه براي درخت ندارند. هر درخت هلو 3 الي 4 ساله به بعد در طول سال حدود يك تا يك و نيم كيلو كود نيترات آمونيم لازم دارد چونكه بيشتر زمين هاي مزارع ما شني هستند و طبق آزمايشات انجام شده اينگونه زمينها نيترات آمونيم كم دارد. اين كود بايد در 3 نوبت به درخت داده شود. نوبت اول هنگامي كه جوانه ها ورم مي كنند، نوبت دوم قبل از برداشت محصول و نوبت سوم بعد از برداشت محصول جهت تقويت جوانه هاي گُل سال آينده. نكته اي كه بايد هنگام هرس رعايت كرد ضد عفوني كردن وسايل هرس است تا به دست خود بيماري را به درختانمان انتقال ندهيم.
منابع :
ابراهيم شاهسون(سعادت)، حبيب الله عرب(ولي الله)، مهندس حسني زاده
رمضان علي شاهسون ماركده