آوای ماركده شماره 31 – پانزدهم شهريور 1383

تشكر و قدرداني

گفت آن پــاك جـــانِ پاك سـرشت كـه بـود زيـر پــاي مــام، بهشـــت

زن چـــــو باشد هــنرور و دانـــــا چــون بهشــت بــرين شـود، دنيــا

زن چـو هــوشيار و كاردان گــــردد خـــانه چــون روضــه جنـان گـردد

خــــرمـي هــا بــود در آن خـــانه كـه در آن، بانـويي اســت فــــرزانه

عشــق و شـور و هـنر بـــود از زن پيشـــــرفت بــشـر بــــــود از زن

اي پسـنـــديــــده دخـــتر مــــن مــــادر دخـــــتران كـــــشور من

پدر مهـــربـــــان و مـــــــادر تو رنجهــــا بردنـــد در خـــــور تــو

روزگـــــاران مواظــبت كـــــردند به امــــيد و نشـــــاط پــــروردند

استــــادت به دانـــــش انـــدوزي مهــــرباني نمـــود و دلـــــسوزي

تـــا برومنـــد دخـــتر گــــــشتي چــــون فـــروزنده اختــري گشتي

حسن معنـي به صــــورت افــزودي نيــك تـر گــشتي، ار نكــــو بودي

گــوهر علـــم اســـت زيـــور تــو جامــــــه دانــــش است در بـر تو

ادب و هنـــــــر و همـــــت داري آنـچــه آموخـــــتـي، ز بـــر داري

در گلـــستان دهـر، از هـــــر روي گـلي، آن گــل كـه رنگ دارد و بوي

زين فضايل به جـان در سپـــــاس قـــيمت و قــدر خــويش بشــناس

دختري كه بهاي خويش نشـنــاخت نقـــــد عمـــر عــزيز را در بـاخت

ناشنــــاسـا، به ناشنـاســــان باش از بـدِ بـد نـهان، هراســـان بـــاش

پارســـا باش و بــــخرد و بيـــدار آنـچــه آمــــوختي ببند بـه كــــار

همچو خورشيد، پــاك و روشن باش روي بگـــشاده پـرتـو افـكن بــاش

خاندان را چو نيــك افكني بنيــــاد كـوش تا خــانـه ات شــود آبــــاد

از حكيمي است ايـن لطــيفه سخن «خانــه آبــاد مــي شــــود از زن»

كودكت چون زبان به نطــق گشـاد لفظِ «ايران» نخست دهـــش به ياد

براي بار سوم درود، درود، درود و آفرين بر دختران روستاهاي ماركده، قوچان، صادق آباد و ياسه چاه كه توانسته اند با كوشش و تلاش خود در زمينه كسب علم و دانش بدرخشند و مايه افتخاري باشند براي خانواده، روستا و جامعه انساني. نشريه آواي ماركده با افتخار نام دانش آموزان ممتاز روستا را جهت ارج نهادن به تلاش و كوشش و موفقيت آن ها درج مي نمايد. در اين شماره نام دانش آموزان ممتاز دبيرستان دخترانه روستاي قوچان را چاپ ميكنيم و موفقيت آنها را مي ستاييم.

دانش آموزان ممتاز كلاس اول دبيرستان: خانم س شاهبندري فرزند ذبيح الله با معدل 50/18 شاگرد اول، خانم س قنبري فرزند حسين قلي با معدل 12/18 شاگرد دوم، خانم ف صميمي فر فرزند عليرضا با معدل 82/17 شاگرد سوم.

دانش آموزان ممتاز كلاس دوم دبيرستان: خانم م عرب فرزند قدمعلي با معدل 44/19 شاگرد اول، خانم ر عرب فرزند ابوالقاسم با معدل 36/18 شاگرد دوم، خانم ك شاهسون فرزند فتحعلي با معدل 42/18 شاگرد سوم.

همچنين دانش آموزان دبيرستان دخترانه قوچان در مسابقات علمي منطقه سامان شركت نمودند و موفق به كسب رتبه هاي زير شدند: خانم م عرب فرزند قدمعلي رتبه اول در كلاس دومي ها، خانم ر عرب فرزند ابوالقاسم رتبه دوم در كلاس دومي ها، خانم ز كرمي فرزند فريدون رتبه اول در كلاس اولي ها.

همچنين تشكر و قدر داني مي گردد از زحمات صادقانه دبيران محترم اين آموزشگاه سركار خانم ها: مبيني دبير رياضي، بهرامي دبير جغرافيا، حداد دبير عربي، شفيعي دبير ديني و قرآن، آقا ابراهيمي دبير شيمي و زيست، رحيمي دبير مشاور، وخيمي دبير زبان، قلي پور دبير ادبيات. و تشكر فراوان و قدرداني از زحمات سركار خانم شفقت مدير محترم دبيرستان.منبع شعر: مجله يغما، شماره 8، سال اول، آبان 1327 آواي ماركدههاري

« هاري يك بيماري شديدا كشنده است كه بر اثر گاز گرفتن توسط بعضي از حيوانات پديد مي آيد. اين بيماري از طريق ويروسي كه در بزاق حيوانات مبتلا به هاري وجود دارد به ديگران منتقل مي شود. معمولا حيوانات وحشي دچار هاري مي شوند اما در موارد نادري حيوانات اهلي هم مبتلا مي گردند. حيواناتي كه بيشتر به اين بيماري دچار مي شوند عبارت اند از: سگ ها، گرگ ها، گربه ها و خفاش ها. از زماني كه حيوان هار انسان را گاز مي گيرد حدود 35 تا 65 روز طول مي كشد تا علائم و نشانه هاي بيماري ايجاد شوند. اين علايم و نشانه ها عبارت اند از: تب، بي حالي، سردرد، بي اشتهايي، استفراغ، گلو درد، سرفه و درد در محل گاز گرفتگي. علايمي كه بعدا ايجاد مي شوند عبارتند از: بي قراري و تحريك پذيري، تغيير در وضعيت ذهني، گيجي، گرفتگي و درد عضلات و ضعف عضلاني. افزايش حساسيت به تحريكات حسي (مانند نور و سر و صدا) و نيز ترس از آب (هيدروفوبي) شايع مي باشد. بعد از ظهور علائم، معمولا 4 تا 7 روز بعد مرگ رخ مي دهد. براي پيشگيري از هاري، بعد از اين كه شخص دچار گاز گرفتگي توسط حيوان شد، بايد شش بار واكسن ضد هاري در روزهاي اول، سوم، هفتم، چهاردهم، بيست و هشتم و نودم تلقيح شود. در صورتي كه واكسن تلقيح نگردد، درمان بيماري در مراحل آخر بسيار مشكل بوده و اكثرا همراه با مرگ است». از آنجايي كه هاري يك بيماري خطرناك و كشنده است و يكي از حيوانات منتقل دهنده ويروس هاري، سگ هاي آلوده هستند، مسئولين بخش و شهرستان تصميم به اتلاف سگ هاي ولگرد نمودند كه مورخه 2/6/83 جهت اتلاف سگ هاي ولگرد در روستاهاي ماركده و قوچان برنامه ريزي شده بود. با بررسي و مطالعه اي كه شورا و دهياري روستا درباره وجود تعداد سگ ها در روستا به وجود آورد مشاهده شد كه سگ ولگرد نداريم ولي چند قلاده سگ خانگي و سگ گله هست كه داراي صاحب هستند و كنترل مي شوند. در اين جا به دارندگان سگ در روستا متذكر مي گرديم از سگ هاي خود سخت مراقبت نمايند تا در معابر عمومي رها نباشند كه باعث ترس و وحشت مردم و يا آسيب و صدمه رساندن به ديگران گردد و همچنين نسبت به سالم ماندن و سالم بودن آن ها اقدام لازم به عمل آورند.

شوراي اسلامي و دهياري ماركده

ماخذ: دايره المعارف پزشكي خانواده ـ نوشته دكتر فرهاد همت خواه

آب آشاميدني يا … ؟!

آب آشاميدني روستاي ماركده و قوچان از دو منبع، يكي در ماركده و ديگري در قوچان تامين مي شود. منبع آب قوچان علاوه بر قوچان، قسمت شمالي روستاي ماركده را هم مشروب مي كند به دنبال شايعه نامناسب و ناسالم بودن محل استخر قوچان، از محل بازديد شد واقعيت به شرح زير است.

1- استخر يا منبع ذخيره آب آشاميدني قوچان در ميان باغهاي كشاورزي قرار دارد اين منبع در زير زمين واقع شده به گونه اي كه ديواره آن بالاتر از زمين نيست و در نتيجه سرريز منبع همسطح زمين است از اينرو هر گونه جانوري، خزنده اي و يا حشره اي به راحتي مي تواند از راه سرريز لوله به درون منبع آب وارد شود.

2-در كنار منبع آب آشاميدني،كشاورزان قوچان يك استخر ذخيره آب كشاورزي ساخته اند به گونه اي كه ديوارهاي اين استخر همسطح سقف منبع آب آشاميدني است و لوله سرريز منبع آب آشاميدني به درون استخر آب كشاورزي هدايت مي شود حال هرگاه استخر آب كشاورزي پر آب باشد به راحتي آب كشاورزي مي تواند به منبع آب آشاميدني وارد شود.موضوع فوق را با آبدار روستا در ميان گذاشتم وي عنوان كرد كه موضوع را به شركت آب و فاضلاب روستايي اطلاع داده ام و مركز درماني ماركده هم مطلع مي باشد ولي تاكنون هيچ اقدامي نشده است.موضوع ياد شده را با مسئول محترم مركز درماني ماركده در ميان گذاشتم ايشان بيان كردند كه ما هم موضوع را به شركت آب و فاضلاب روستايي و همچنين به مركز بهداشت شهرستان شهركرد گزارش كرده ايم و پيگير هم هستيم. و اما يك شايعه ديگري هم بر سر زبان هاست و آن اينكه هرگاه فيلتراسيون موتورخانه آب آشاميدني ماركده آب كم مي آورد و بدنبال آن قطعي آب پيش مي آيد و سروصداي مردم بلند مي شود پمپ آب قوچان روشن و مستقيم آب رودخانه را وارد شبكه مينمايند تا مردم بياشامند و سرو صدا نكنند!رمضان عرب ماركده 8/6 / 83

پاسخ منشي شورا

آقاي رمضان عرب طي مقاله اي كه در آواي 27 چاپ شد پس از بيان آزرده خاطري خود از بي توجهي و پاسخگو نبودن اعضاء شورا 15پرسش را مطرح كرده اند كه حق مي بود و جا داشت اعضاء شورا بويژه رياست محترم آقاي عبدالمحمد عرب كه بخاطر داشتن رياست، داراي مسئوليت بيشتر و اختيارات بيشتر و اطلاعات بيشتر هست، به احترام مردم خوب و مهربان روستا پاسخ پرسشها را مي داد و به آگاهي مردم مي رساند ولي اين چنين نشد. چرا؟ نمي دانم. از آنجائيكه رياست محترم شورا خود دليل سكوت خود را عنوان نكرده نمي توان درباره علت يا علل آن قاطعانه چيزي گفت، ولي حدس من، كه ممكن است خطا و اشتباه هم باشد، اين است كه ايشان به علت داشتن چندين رياست و مشغله، وقتي براي رسيدن به كارهاي شورا و در جريان كارها قرار گرفتن ندارند از اين جهت كار شورا در مرحله آخر از مشغله هاي نامبرده قرار دارد كه اگر وقتي باقي ماند به آن خواهد رسيد و چون وقت كمي باقي مي ماند لاجرم چندان در عمق كارها و وظايف خود قرار نمي گيرند، بدين جهت وقتي هم براي پاسخگويي ندارند. شايد پرسيده شود، خوب فردي كه وقت كافي ندارد چه ضرورتي داشته و دارد كه اولا مسئوليت شورايي را بپذيرد؟ و دوما مسئوليت خطير رياست شورايي را؟ در پاسخ شايد بتوان گفت ممكن است به جهت تزئين پسوند نام، اين مسئوليت خطير را پذيرفته باشد كه مثلا مردم بگويند آقاي … ، رئيس محترم … .؛ از آنجائيكه اينجانب(منشي شورا) سكوت و عدم پاسخگويي را بي احترامي به مردم مي دانم با اجازه از رياست محترم شورا و در حد توان خود كارهايي را كه خود پيگيري كرده ام را پاسخ خواهم داد.

1- سازماندهي سرويس هاي مسافربري خط شهركرد و نجف آباد از همان ابتداي كار دوره دوم شورا در برنامه كار شورا بوده. در اين جهت چندين جلسه با رانندگان هر دو خط تشكيل داده شد، برنامه ريزي ها گرديد و تصميمات مثبتي هم گرفته شد، ولي به دلايلي برنامه ريزي هاي انجام شده در هم مي ريزد. يكي اينكه به دليل مسئوليت ناپذيري و انديشيدن صرف به منافع شخصي بعضي رانندگان، هراز چندگاهي برنامه ها به هم مي ريزد كه شورا دوباره با تشكيل جلسه و صحبت و مذاكره نظم را بر مي گرداند.ديگر اينكه وجود راننده متخلف و بي منطق و بي مسئوليتي در روستاي همجوار و عدم برخورد جدي و قاطع شوراي روستاي همسايه با اين فرد خاطي، تصميم گيري و تثبيت برنامه ها را بهم مي ريزد. و سرانجام رانندگان ميني بوسها هم حرفهايي دارند، گله هايي از مردم دارند و در برابر اصرار شورا مبني بر سرويس دهي منظم اظهار مي دارند، آيا فقط ما بايد مسئوليت پذير باشيم؟ مردم هيچگونه مسئوليتي را نبايد بپذيرند؟ چرا وقتي كه ميني بوسهاي ماركده اي در خط هست بعضي از همشهريان بي مهري مي كنند و با ميني بوسهاي روستاي همسايه مي روند؟

2- از ابتداي شروع به كار دوره دوم شورا از خواستهاي ما اتمام آسفالت جاده پل زمان خان به قراقوش و آسفالت كردن جاده صادق آباد به آپونه و… بوده كه نامه هاي بسياري نوشته شده، فشار زيادي بر مسئولين وارد آمده، سرانجام مدير كل راه همراه نماينده وقت مجلس و بخشدار سامان به ماركده آمده و به همراه اينجانب از مسيرها بازديد شده و قول آنجام آسفالت داده شده و مجددا اين قول طي نامه ها، چندين بار مراجعه، در جلسات متعدد يادآوري شده و خواستار اجراي آن شديم. در تاريخ 9/5/83 مديركل اداره راه در حضور استاندار قول داده كه به علت نبود بودجه امسال فقط جاده داخل روستاي ماركده را مي توانيم آسفالت سرد كنيم.

3- سال گذشته با سه نفر از كشاورزان كه با كاشت درخت به حريم جاده دره ماركده تجاوز كرده بودند جلسه اي داشتيم دو نفر از آنها با ارائه كپي نقشه اي مدعي شدند كه اداره منابع طبيعي تا كنار راه زمين را به آنها واگذار نموده كه موضوع به اداره منابع طبيعي و كشاورزي انعكاس داده شد. سرانجام اداره منابع طبيعي طي نامه شماره 1765 مورخه 30/4/1383 اعلام نموده كه متجاوزين رعايت حريم را تعهد نموده اند، كه موضوع تا انتها پيگيري خواهد شد.

4- شوراي دوره دوم از ميراث فرهنگي طي دو فقره نامه درخواست نمود كه حمام قديمي به عنوان آثار تاريخي روستا تعمير و نگهداري گردد. آن اداره اعلام كرد كه به علت نداشتن بودجه فعلاً نمي تواند اين كار را بكند. بديهي است، در صورتي كه نتوان آن را به عنوان بناي تاريخي نگه داشت ناگزير استفاده ديگر از آن خواهد شد.

5- اين پرسش چون مربوط به برنامه ريزي هاي بلند و كوتاه مدت شورا مي باشد در حوزه اختيارات و مسئوليت رياست شوراي اسلامي آقاي عبدالمحمد عرب است كه پاسخ گويد.

6- خوشبختانه ورزش روستا داراي مسئول هست، آقاي مهندس غلامعلي عرب بايد پاسخ اين پرسش را بدهند. شوراي اسلامي در زمينه ورزش نيز كارهايي هرچند كوچك انجام داده است و دوستاني كه با ورزش سر و كار دارند كم و بيش مطلع اند. درباره زمين چغوردره قرار شده آقاي سيد اسماعيل حسيني نايب ريئس شورا پاسخ لازم و قانع كننده بدهند.

7- پاسخ اين پرسش در صورت حساب دهياري در آواي 30 آمده اگر كافي به نظر نمي رسد از دهيار بخواهيد با ذكر جزئيات توضيح دهد. با افرادي كه هزينه جمع آوري زباله خود را نپردازند نخست هرگاه گذر آنها به دهياري و شورا بيافتد تا بدهي خود را پرداخت نكنند كار آنها انجام نخواهد شد كه نمونه هاي زيادي هم داشته ايم كه در صورت تكرار نپرداختن از طريق دادگاه موضوع را پيگيري خواهيم كرد البته ما دوست نداريم به آن جاها كشيده شود.

8- با درخواست ها و فشارهاي شورا اداره كل منابع طبيعي طي نامه اي اعلام كرده طرح مرتع داري كوه پرپر به نسبت مشخصي شورا با آقاي عبدالله شاهسون مشترك هستند. براي تبديل اين زمين به باغ لازم است يك نفر از جوانان داراي پشتكار روستا به شورا مراجعه و يا معرفي شورا انجام كارهاي اداري را پيگيري نمايد.

9- با معرفي حدود 15 نفر از معتمدين و تحصيل كردگان روستا به دادگاه، اعضاي اصلي و علي البدل شوراي حل اختلاف از بين آن 15 نفر توسط مسئولين برگزيده و مشخص شده است. شوراي اسلامي و دهياري درصد فراهم آوردن محلي مناسب هستند تا با استقرار شوراي حل اختلاف در آن محل رسما كار خود را شروع نمايد.

10- پاسخ اين پرسش از وظايف دهياري است.

11- مهمترين كار امسال شورا و دهياري را شايد بتوان اجراي لوله كشي فاضلاب روستا دانست كه لوله هاي آن خريداري شده و اميدواريم، با كمك يك يك مردم بتوانيم آن را اجرا كنيم.

12- پاسخ اين پرسش در شماره 2 اشاره شده.

13- هزينه گاز رساني به روستا در ابتدا يك ميليارد تومان برآورد گرديد كه پس از بازديد ها، نقشه برداري ها، تشكيل جلسات متعدد و چانه زني به 700 ميليون تومان تقليل داده شد. در جلسه 9/5/83 مديران كل استان با استانداري كه اينجانب هم حضور داشتم، اعلام نمودم كه به علت سرمازدگي ما درآمدي نداريم و نمي توانيم هزينه گاز رساني را بپردازيم كه آقاي مهندس صفرنورالله مدير عامل محترم شركت گاز استان اعلام نمودند هزينه هاي خود ياري مردمي را به 50% تقليل خواهيم داد. و در آخرين نشست قرار بر اين شد كه ما اعضاهاي شوراهاي 6 روستا بتوانيم مبلغ 100 ميليون تومان فراهم نماييم لوله اصلي تغذيه گاز فاصله بن قوچان در سال جاري كشيده خواهد شد. حال اگر مردم با پرداخت خودياري همكاري كنند اين كار عملي خواهند شد.

14- مالك دفتر كار، شورا درخواست تخليه نمود.

15- دهياري يك نهاد مستقل است و شوراي اسلامي بر كار آن نظارت مي كند.محمد علي شاهسون ماركده (منشي شورا)اعضاي شورا پاسخگو باشند

يكي از كارهاي قابل تقدير دوره دوم شوراي اسلامي ماركده توجه ويژه اي است كه آنان به ورزش جوانان داشته اند. با تشكيل جلسات سرپرست ورزشي انتخاب كردند، وسايل ورزشي خريداري شد و بر اساس اين تلاش ها تيم هاي فوتبال، كوهنوردي، واليبال و … تشكيل شد ولي نكته جالب اين است كه همه اين كارها براي پسران انجام گرفته و در اين زمينه دختران ناديده گرفته شده اند. پسران خيلي راحت مي توانند در يك زمين خاكي فوتبال بازي كنند، بدون هيچ محدوديتي در كوچه ها و خيابان ها ورزش دوچرخه سواري كنند، به كوه بروند و به ورزش هاي گوناگون ( بدون تشكيل گروههاي ورزشي از جانب شوراي روستا) بپردازند ولي به خاطر جو فرهنگي كه در روستاي ما حاكم است تقريبا هيچ ورزشي براي دختران وجود ندارد و با توجه به اين نكته كه هر انساني براي سلامتي جسم و روان و گذراندن اوقات فراقت به ورزش كردن احتياج دارد و دختران هم نيمي از جوانان روستا هستند نتيجه مي گيريم توجه به ورزش دختران بايد در اولويت برنامه هاي ورزشي شورا قرار گيرد. من وقتي شنيدم كه هر روز پسران در مدرسه پگاه واليبال بازي مي كنند اين سئوال برايم پيش آمد كه چرا شوراي محترم مدرسه راهنمايي دخترانه كه تنها مكان براي ورزش دختران است را به پسران اختصاص داده است؟ چرا فعاليت هاي ورزشي شوراي ماركده بر روي پسران متمركز شده و تا به امروز حتي كوچكترين اشاره اي نيز به ورزش دختران نشده است؟خانم س.ش 27/5/1383تهديد جدي

وقتي روز جمعه به پايان مي رسد وتقريبا از حضور گردشگران در روستا كاسته مي شود اگر به مكان هايي كه گردشگران روز تعطيل خود را در آن جا سپري كرده اند سري بزنيم با صحنه بسيار بد و زشتي مواجه مي شويم و آن وجود انواع زباله ها از قبيل پلاستيك ها و بطري هاي نوشابه و … كه غير قابل تجزيه مي باشند وجود دارند كه زيبايي منحصر به فرد اين مكان ها را تهديد مي كند و اگر چاره اي براي اين مشكل جدي نينديشيم به زودي اين مكان ها به زباله دان تبديل خواهند شد. لذا بنده براي اين مشكل پيشنهادي دارم كه اميدوارم مورد توجه شوراي اسلامي و دهياري روستا قرار گيرد. به نظر من هنگام اسكان گردشگران در اين مكان ها پلاستيكهاي زباله اي را، با دريافت مبلغ آنها از گردشگران، در اختيار آن ها قرار دهيم و از ايشان تقاضا كنيم زباله هاي خود را در آن قرار دهند و سپس آن ها را در كناري قرار داده و در روز بعد آن ها را جمع آوري كنيم. با اميد به روزي كه روستايي پاكيزه و سالم داشته باشيم.آقاي غ.عضرب المثل هاي وارونه و بازي رياضي

هركس نان از عمل خويش خورد، در صعود زندگي سُر مي خورد J هر كه بامش بيش، مستاجرش بيشترJ مَردُمِه برق مي گيره، ما را سگJ موش تو سوراخ نمي رفت، چون خيلي چاق و چله شده بودJ آشپز كه دوتا شد عروسي گربه ها استJ با يك گل نمي شه رفت خواستگاريJ تنها كسي كه از ميهمان خوشش مي آد هتلهJ .

هر عددي را كه در نظر بگيريد. دو برابرش كنيد، با 4 جمع كنيد، تقسيم بر 2 كنيد و عدد اولي كه در نظر گرفته بوديد را از آن كم كنيد جواب آن عدد 2 مي شود.عليرضا عرب 4/6/83

ادبيات روستا (قسمت سوم)

حيدر بابا، يولوم سنَّن كج اولدي عومروم كئچدي، گلممه ديم، گئج اولدي

هئچ بيلمديم گؤزللرون نئج اولدي

بيلمزيديم دؤنگه لر وار، دؤنوم وار ايتگين ليك وار، آيريليق وار، اولوم وار

حيدر بابا، راهم از تو كج شد عمرم گذشت، نتوانستم بيايم، دير شد

هيچ ندانستم زيبا رويان تو چه شدند!

پيشتر نميدانستم پيچ و خمها دركار است گم شدن هست، جدايي هست، مرگ هست

حيدر بابا، ايگيت اَمَك ايتيرمز عؤمور كئچر، افسوس بَرَه بيتيرمز

نامرد اولان عؤمري باشا يئتيرمز

بيزده، واللاه، اونوتماريق سيزلري گؤرنمسك حلال ائدون بيزلري

حيدر بابا، جوانمرد محبت را فراموش نمي كند عمر مي گذرد، افسوس فائده اي ندارد

نامرد عمر را به سر نمي برد

ما نيز، به خدا شما را از ياد نمي بريم اگر همديگر را نديديم حلالمان كنيد

حيدر بابا، ميراژدر سَسلننده كَند ايچينه سسدن ـ كويدن دوشنده

عاشيق رستم سازين ديللنديرنده

يادوندادي نه هؤلَسَك قاچارديم قوشلار تكين قاناد آچيب اوچارديم

حيدر بابا، هنگامي كه مير اژدر بانگ بر مي كشيد و به دهكده، هياهو مي افتاد

عاشق رستم ساز خود را به سخن گفتن وامي داشت

بياد داري چگونه با شتاب مي دويدم چون مرغان بال مي گشادم و مي پريدم؟

منبع: سلام بر حيدربابا، سروده استاد شهريار، ترجمه بهروز ثروتيانياد تو

بهار عشق شكــوفا نمي شــود بي تو بيا كه غنچــه دل وا نمي شــود بي تو

بر آي از افق اي آفتـاب صبح اميـــد كه شب رسيده و سحر نمي شود بي تو

چو لاله در دل ما هست داغ ناكــامي جهان به كــام دل ما نمــي شود بي تو

هزار چشمه جوشان به دشتها جاريست يكـــي روانـه دريــا نمي شــود بي تو

ز سرد مهري شبهاي هجر دل تنگــم بيا كــه عقــده دل وا نمـي شود بي تو

كه عشق و عاطفه معنا نمي شود بي تو

برگرفته شده از آواز بسطامي با كمي تغيير

مصطفي عرب

فقط خدا ماند

دهقاني در اصفهان، به در خانه خواجه بهاءالدين صاحب ديوان رفت، با خواجه سرا گفت كه به خواجه بگوي كه: خدا، بيرون نشسته است و با تو كاري دارد. به خواجه بگفت. و خواجه، به احضار او اشارت كرد. دهقان چون در آمد، خواجه پرسيد كه تو خدايي؟ دهقان گفت: آري؟! خواجه گفت: چگونه؟ دهقان گفت: حال آنكه من پيشتر، دهخدا، باغخدا و خانه خدا بودم. نواب، ده و باغ و خانه از من به ظلم گرفت، خدا ماند!

منبع: فرهنگ مردم نوشته سيد علي ميرنيا

زمين واليبال يا … ؟!

هر روز عصر در مدرسه دخترانه پگاه ماركده (كه حياط آن تبديل به زمين واليبال شده) ورزش واليبال صورت مي گيرد. جوانان ماركده جمع مي شوند و به ورزش مي پردازند و كودكاني هم در كنار زمين نظاره گر بازي هستند. مي دانيم الگوي كودكان در هر مكان بزرگسالان هستند و در آن زمين هم جوانان و بزرگسالان الگوي كودكان نظاره گر هستند و كودكان بعضي از حركات و صحبت ها را از آن ها ياد مي گيرند؛ بنابراين بزرگسالان بايد رفتاري سالم را در آن مكان داشته باشند ولي متاسفانه مشاهده مي شود بعضي از بزرگسالان رفتار شايسته ي لازم را ندارند، با هم ديگر بد حرف مي زنند و گاهي در صحبت هايشان از فحش و ناسزا استفاده مي كنند. كودكان هم اين گونه حركات و صحبت ها را ياد مي گيرند و ممكن است بكار ببرند. در آن موقع اصلاح كودكان سخت تر مي شود. اگر كودكاني در اين سن اين گونه صحبت كردن را ياد گيرند كمي كه بزركتر شدند چگونه افرادي خواهند بود؟!!

احسان شاهسونجشن عروسي را هم چاپ كنيد

وقتي شماره سي ام آواي ماركده را مطالعه كردم و به مطلبي كه آقاي يعقوب شاهسون تحت عنوان« به خاطر مناسبت ها مطلب چاپ كنيد » برخورد كردم و آن را مطالعه كردم، از طرفي حرف ايشان را پذيرفتم كه بايد در مورد ولادت ها و شهادت هاي امامان مطلب نوشت اما اينكه چرا مطلبي به نام جشن عروسي را منعكس مي كنند. اگر قرار است … كاملا مخالف هستم. به خاطر اينكه جشن عروسي جزء سنتهاي ما و فرهنگ گذشته ي ماست و ما نمي توانيم آنها را ناديده بگيريم. ما بايد درباره گذشته ي خودمان و بزرگانمان تحقيق كنيم و آداب و رسوم آنها را قبول داشته باشيم. اين كه اگر قرار است … ،قراري نيست بلكه بايد چاپ بشود شايد خيلي ها(از جمله خود من) دوست دارند درباره سنت هاي گذشته خود بدانندو مطمئن باشيد اين مطالب را آقاي محمدعلي شاهسون به سادگي به دست نياورده اند كه بخواهيم به سادگي از كنار آنها بگذريم و در كنار آنها خود شما آقاي يعقوب شاهسون درباره ي شهادتها و ولادتهاي امامان مطلب بنويسيد(البته با ذكر سند و منبع) اگر چاپ نشد آن موقع اعتراض كنيد.

آقاي غ-عامان از حرف مردم

اصولا در جوامعي كه انسانها زندگي مي كنند همه آنها در يك سطح و مقطع نيستند افكار و ديدگاهها متفاوت است. حال ممكن است اين افكار و ديدگاهها در ذهن شخص، باز باشد و صبر و تحمل و شكيبايي در موارد منفي نگريها و حرفهاي ناهنجار به حد عالي و با كلمه گذشت و ايثار به همه حركات منفي مردم خاتمه دهد كه اين يك نوع عمل بسيار شايسته است ولي در مواردي كه ممكن است ديدگاهها در افكار بسته و اذهان كم حجم جا گرفته باشد. چه بسا فتنه ها و آشوبها و تفرقه انگيزيها و بدنگريها و … نسبت به يك شخص يا گروهي زبانزد مردم مي شود كه اين موضوع در مشاغل مختلف بطور صددرصد اتفاق مي افتد كه در طبقات گوناگون بطور يكسان نيست. به عنوان مثال اگر حركت يا حرف منفي يا غيرانساني پشت سر يك نفر كشاورز يا كارگر باشد اين مطلب كمتر زبانزد اقشار مردم است ولي همين حركت يا كوچكترين عمل ناشايستي از جوامع اهل علم يا انسانهاي دانا سر زند اين گروه بيشتر مورد تظاهر مردم قرار مي گيرند. اين در حاليست كه در صورت ممكن بودن يا احتمال قوي دادن به رويداد چنين اتفاقات تظاهر مردم كاملا به جا و سخني بيهوده نبوده است. اما متاسفانه در جوامع امروزي ما و مخصوصا روستا نشيني كه محيط روستا كوچك است و همه نسبت به يكديگر شناخت دارند خبر بروز چنين اتفاقات (درست يا نادرست) بطور سريع در بين مردم پخش مي شود و مردم هم از روي كم اطلاعي و ناآگاهي و كم تجربگي شروع به قضاوت نمودن مي كنند و تا آخرين لحظه كه خبر بدگويي هاي مردم به شخص مورد نظر مي رسد ديگر آبروها ريخته شده به شخصيت ها لطمه وارد شده و سرزنشهاي فراوان زده شده در صورتي كه واقعيت امر چيز ديگر است و اين قصه حساب همان يك كلاغ و چهل كلاغ است و شخص شاكي وقت لازم را جهت اصلاح حرفهاي پشت سر زده شده را ندارد و تا آن لحظه اي كه مي خواهد ثابت كند اين الاغ آن الاغ نيست كار از كار گذشته است. داستان كوچك و جالب و شيريني كه در اين موضوع مي تواند صدق كند اين است كه در زمان قديم مردم به تازگي به كشف و كاشت درخت مو رسيده بودند و در آن زمان چون وسايل حمل و نقل پيشرفته امروزي وجود نداشت مردم ناچارا با چهارپايان مثل اسب و شتر و قاطر و الاغ اجناس خود را جابجا مي كردند و به مسافرت مي رفتند و چون حاصل درخت مو انگور يكي از بهترين ميوه ها است مردم اهميت زيادي به كشت اين درخت مي دادند و كشاورزان با الاغهاي خود به مزرعه ها مي رفتند. روزي از روزها يك الاغ طناب بند خود را پاره كرده و به درختان انگور حمله ور شده و همه انگورها و درختان آن را نابود كرده و پس از خوردن شكمي سير از انگور حالت هاري به اين حيوان دست داده و سر به بيابان گذاشته و فرار مي كند و چنان از نظرها دور مي شود كه تا ابد مفقود مي گردد. كشاورز دوم كه از روي كم اطلاعي و كم تجربگي مردم ناچار است تاوان الاغ ديگري را پس بدهد الاغ خود را كنار مزرعه ي خود مي بندد و مشغول كار كشاورزي مي شود ناگهان صاحب باغ نابود شده از راه مي رسد و باغ خود را نابود شده مي بيند و خرابي را اثر حمله يك الاغ مي داند حال كدام الاغ و كجا خدا مي داند در همين حين چشمش به الاغ همسايه مي افتد كه با طناب بسته شده و كاري به جايي ندارد و كشاورز صدمه ديده بدون سوال و جواب با چاقو به جان اين الاغ از همه جا بي خبر مي افتد و سر آن را مي برد غافل از اينكه اين الاغ هيچ گونه خطايي مرتكب نشده است. صاحب الاغ وقتي صحنه به هلاكت رسيدن الاغش را مي بيند سخت به شخص ضرر ديده شاكي مي شود كه اين الاغ آن الاغ نيست. حال آن الاغ هست يا نيست به هر صورت كشته شده. بالاخره در روستايمان در طول شبانه روز حرفهايي ميزنيم يا مي شنويم ولي گاهي بعضي از حرفها را كه مي شنويم جا دارد بگوئيم امان از حرف مردم.رمضان علي شاهسون

زنگ خطر

همه ساله هنگام تابستان و پس از اعلام آزمون هاي درسي دانش آموزان، ادارات و كارخانجات با بر پايي مراسم جشن و اهداي جوايز، از دانش آموزان ممتاز فرزندان كاركنان خود تقدير به عمل مي آورند،كه كاريست شايسته، پسنديده و فرهنگي و نياز براي رشد و تعالي استعداد هاي نوجوانان و جوانان. ولي از آنجاييكه اين كار شايسته و نيكو فراگير نيست و همه را دربر نمي گيرد ،در كنار آن پيامدهاي منفي و تاثيرات نه چندان خوشايند، روي روان نوجوانان وجوانان ديگر دارد، ناگزير به نقد آن برآمدم تا به فكر راه چاره اي حداقل در حد محيط روستاي خودمان باشيم. براي نمونه دانش آموزي كه پدرش كشاورز يا كارگر است و توي مدرسه در كنار فرزند يك كارمند نشسته و ممكن است درس و هوش و استعدادش بر فرزند كارمند هم فزوني داشته باشد ولي در پايان دوره تحصيل مي بيند كه كسي از او تقدير نمي كند ولي دانش آموز بغل دستي به جشن دعوت مي شود، مورد تشويق قرار مي گيرد، جايزه دريافت مي كند. بدون شك دانش آموزي كه پدرش كارگر و يا كشاورز هست، در ذهن خود رويداد را تجزيه و تحليل خواهد كرد. از آنجاييكه كارها و برخوردهاي تبعيض آميز، نابرابر و غير منصفانه براي كودك و نوجوان قابل قبول و پذيرش نيست به اين نتيجه خواهد رسيد كه معيار قدرداني از فرزند كارمند چيز ديگري غير از تحصيل و كسب علم و موفقيت در تحصيل است. اسباب تقدير و قدرداني شغل پدر دانش آموز است نه توانايي ها،كوشش ها و تلاش هاي او، نتيجه زيانباري كه ممكن است بگيرد اين است كه ارزش و معيار در جامعه كسب علم، دانايي و توانايي نيست بلكه چيزهاي ديگر مثل مقام، پول و…است كه زيان بزرگي براي جامعه است و با عرض تاسف بايد بگويم از قرائن و شواهد چنين بر مي آيد كسي از مسئولين به فكر چاره انديشي و برداشتن اين تبعيض نيست بنابر اين به نظرم رسيد كه ما در روستاي كوچك خودمان براي حل اين كمبود و تبعيض كاري هرچند كوچك انجام دهيم. اگر كمي بينديشيم و به اهداف تشويق و ترغيب و تقدير از دانش آموزان توجه كنيم و آن را تجزيه و تحليل كنيم به اين نتيجه مي رسيم كه چون كودكان و نوجوانان سرمايه ها و آينده سازان كشور ما خواهند بود ،براي اينكه بتوانيم در آينده جامعه اي بهتر با مردماني با فرهنگ تر، پوياتر، منصف تر، اجتماعي تر، داناتر و سرانجام انساني با اخلاق متعالي داشته باشيم از كودكي روي آنها سرمايه گذاري مي كنيم تا خوب تحصيل نمايند، خوب پرورش يابند، خوب تربيت شوند و اخلاق نيكو فرا گيرند و …و براي بالا بردن كيفيت كار هم آنها را تشويق و ترغيب مي كنيم و از كوشا و فعال ترين آنها نيز قدرداني مي نماييم تا بتوانيم به اهداف خود برسيم. همانگونه كه در آوا منتشر شد و همه ديديم دانش آموزان ما بويژه دختران هم از نظر تعداد و هم از نظر نمره معدل هاي بالايي داشتندكه نشان از پويايي آنها دارد و در صورت كمك به آنها مي توانند در زمينه علمي بدرخشند. در اينجا از پدران و مادران مي پرسم چه تلاش وكوشش و يا سرمايه گذاري جهت فرهنگي كردن محيط جامعه روستا كرده ايم؟ تا فرزندان روستا بتوانند در يك جو فرهنگي رشد كنند؟ ممكن است پدران و مادران بگويند از آنجاييكه ما خودمان از سواد و تحصيل كافي برخوردار نيستيم و نسبت به مسائل اطلاعات وسيعي نداريم، نمي دانيم و يا نمي توانيم چنين كار گسترده اي را انجام دهيم. شايد بتوان مقداري از اين استدلال را هم پذيرفت ولي كوتاهي و بي تفاوتي مسئولين و مديران روستا را نمي توان توجيه كرد. از دهيار و اعضاي شورا مي پرسم، آيا شما نسبت به مسائل فرهنگي روستا مسئوليتي نداريد؟ اگر نه چه كسي مسئوليت دارد؟ و اگر آري چرا چنين بي تفاوت هستيد؟ شايد هم به مصداق ضرب المثل از كوزه همان تراود كه در اوست چنين پنداشت كه اين مديران ،خود از بينش فرهنگي كم بهره اند؟ كه در زمينه فرهنگي كاري نمي كنند؟ بهر صورت براي برون رفت از اين كم همتي پدران و مادران و نيز بي تفاوتي مديران روستا نسبت به مسائل فرهنگي پيشنهاد مي كنم:

1-كميته فرهنگي شوراي اسلامي كه سال گذشته در نطفه خفه شد مجددا فعاليت خودرا شروع نمايد و با تقويت آن، آن را تبديل به يك نهاد اجتماعي و فرهنگي در روستا نماييم.

2- اعضاي اين نهاد با نشست ها و گفتگوها و مطالعات نسبت به موضوع ها و زمينه مسايل فرهنگي روستا چاره اي بيابند تا از امكانات موجود حداكثر بهره گيري گردد.

3- از همه جوانان بويژه تحصيل كردگان روستا درخواست مي گردد از اين بي تفاوتي بيرون بيايند و با سعه صدر و بينش باز در اين نشست ها شركت كنند و نقش خود را نسبت به پيشرفت و بالا بردن سطح فرهنگ روستا ايفا نمايند

4- اين نهاد با تشويق و قدرداني از دانش آموزان و دانشجويان ،كسب علم و دانش را در جامعه تبديل به يك ارزش اجتماعي نمايد.

5- نهاد كميته فرهنگي روستا با حمايت شورا و دهياري و پدران و مادران دانش آموزان، همه ساله با دعوت از دانش آموزان ممتاز و برپايي جشني آنها را مورد تشويق قرار دهد و با اهداي جوايزي ارزنده و ماندگار، اين خلا را(كه در بالا اشاره شد) پر كنند.

رمضان عرب ماركدهجشن عروسي در ماركده (قسمت يازدهم)

در طول عروسي بيشتر مواقع موسيقي نواخته مي شد، موسيقي با ريتمهاي مختلف جهت رقص هاي مختلف كه در زير اشاره اي به آنها مي گردد.

رقص، حركات موزون همراه با آهنگ و ريتم موسيقي كه شامل بيان ميل ها، لذت ها، رنج هاي دروني و جسماني را گويند. مي دانيم همه رقص ها يك جور نيستند. رقص يك سنت قديمي است كه بيانگر آداب، و عادات است و در مراسم هايي كه به مناسبتهايي برپا مي شده انجام مي گرديده.

  1. رقص چوب بازي يا تركه بازي: اين رقص مخصوص مردان است و با آهنگي به همين نام كه بوسيله كرنا و دهل نواخته مي شود انجام مي گيرد. اين رقص دو نفره است كه بيشتر وقتها بين آنها رقابت وجود دارد و بسيار شورانگيز است. در اين رقص حركت پاها با آهنگ ساز و نقاره مطابقت دارد. اين رقص نياز به تيز هوشي و فراست دارد. براي رقص چوب بازي يك دايره بزرگ در محوطه اي باز كه اكثر در كوچه يا خيابان تشكيل مي دهند و نوازنده با كرنا كه صداي آن از ساز بلندتر و طنين بيشتري دارد مي نوازد. تماشاچيان به صورت دايره مي ايستند نوازندگان نيز در كنار دايره قرار مي گيرند. دو نفر رقصنده وارد ميدان مي شوند. در دست يكي چوب ضخيم و بلندي است كه آن چوب را سپر مي گويند و در دست فرد ديگر چوب باريكي مي باشد كه به آن تركه مي گويند. . با نواختن كرنا و دهل رقص شروع مي گردد، آنها چند دور مي رقصند، سپس فردي كه چوب سپر را در دست دارد مي ايستد و سپر را جلوي پاي خود مي گيرد به طوريكه تركه طرف مقابل كه به پايش هدف ميرود به او اصابت نكند و ضربات ان را دفع كند، چه تركه به پاي او بخورد يا نخورد، چوبها تعويض مي گردد و اين عمل تكرار مي گردد. چند دور كه بازي شد افراد ديگري آمده و جايشان را ميگيرند ولي هميشه فردي كه تازه وارد ميدان مي شود بايستي چوب سپر را بگيرد و مشغول بازي شود.

ادامه دارد… محمد علي شاهسون ماركده