خبرها
- مورخه5/12/83ساعت 16 بنا به دعوت دهياري و شوراي اسلامي ماركده جلسه اي با حضور جناب آقاي مهندس سخايي مدير محترم حفاظت محيط زيست استان و چند تن از معاونين و كارشناسان محترم آن اداره، آقاي مهندس هاديان رئيس محترم شركت آب و فاضلاب روستايي شهرستان شهركرد و دو نفر از كارشناسان آن اداره، آقاي مهندس رئيسي بخشدار محترم سامان و آقايان محمد عرب دهيار، سيد اسماعيل حسيني و محمدعلي شاهسون اعضا شورا تشكيل شد. هدف و موضوع جلسه بررسي معضل تجمع آبهاي سطحي روستا درجوي آب كه باعث تعفن و به خطر افتادن سلامتي مردم روستا مي باشد، بود. دراين جلسه نخست اعضا شورا ضمن عرض خير مقدم به مهمانان گرامي گزارشي به شرح زير به استماع رساندند.
روستاي ماركده درسينه كوهي قرار گرفته و شكل و بافت خانه ها پله كاني است بگونه اي كه كف حياط خانه بالايي با بام خانه پاييني مساوي است. وقتي آب آشاميدني بوسيله لوله به خانه هاي مردم راه يافت كم كم شيوه زندگي ها توسعه يافت و هر خانواده با ساخت آشپز خانه و حمام خانگي فاضلاب توليد كرد. اين فاضلاب خانگي، با نفوذ در زمين باعث سرايت رطوبت در خانه پاييني مي شد كه درگيري هايي بوجود آورد براي رهايي ازاين مشكل، آبها با لوله به كوچه و خيابان هدايت گرديد كه در كوچه باعث توليد لجن، مكس، ميكرب و ديگر آلودگي ها شد و چهره كوچه ها و خيابان روستا را زشت و متعفن كرد. چاره كار را در هدايت آبها با لوله به جوي آب جلو روستا دانستيم و اين كار انجام شد. مشكلات از نقاط مختلف روستا به جوي آب جلو روستا انتقال داده شد و اكنون به علت تجمع آبها در يك محل محدود يعني جوي آب شدت تعفن اين پساب ها به حدي است كه سلامتي مردم را به خطر انداخته و چهره روستا را زشت وناسالم نموده است شوراي روستا يكي از كار هاي خودرا هدايت اين آبها به خارج از روستا دانست و در جهت تحقق اين عمل با مسئولين شركت آب و فاضلاب گفتگو و درخواست كتبي گرديد كه كارشناسان آن اداره با مطالعه، نقشه اجرايي تهيه و برحسن اجراي كار نيز نظارت نمايند، كه پس از انجام مقداري از كار كارشناسي كارها بنابه دلايلي معطل ماند و اينك دهياري و شوراي روستا از شما سروران درخواست كمك جهت حل اين معضل مي نمايد.سپس آقاي سخايي مدير محترم حفاظت محيط زيست استان سخناني پيرامون اهميت نقش و تاثير محيط زيست برسلامت رواني، جسمي انسان و نيز توصيه بر صرفه جويي در مصرف آب آشاميدني و در نتيجه توليد كمتر فاضلاب، بيان نمودند. خلاصه و فشرده اي از بقيه سخنان ايشان چنين است. امروزه همه مسئولين به اهميت پاكيزگي، سلامت و سالم ماندن محيط زيست و زندگي انسان واقف شده اند و درهر تصميمي كه گرفته مي شود معيارهاي محيط زيست لحاظ مي گردد ولي اين شناخت سالم نگهداشتن محيط زندگي كه همان زيستگاه انسان است متاسفانه در فرهنگ عامه رسوخ قابل قبولي نداشته چون جامعه ما در حال گذر از زيست سنتي به يك زيست صنعتي است. سالم نگهداشتن محيط زيست در روستاهاي حاشيه زاينده رود از ديگر نقاط بخاطر زاينده رود كه آب آشاميدني ميليون ها انسان را تامين مي كند بيشتر است من از شوراي اسلامي درخواست مي كنم براي بالا بردن سطح آگاهي مردم از نقش محيط زيست درسلامتي ، پويايي، رشد و توسعه انساني بادعوت از مردم، اجتماعاتي تشكيل دهند تا كارشناسانمان بتوانند با مردم سخن بگويند و آموزش هاي لازم را بدهند تا هر انساني در طول زندگي خود آلودن محيط زندگي خودرا به حداقل برساند و بتوانيم محيطي سالم، پاكيزه داشته باشيم و محيطي سالم تحويل نسل هاي بعدي بدهيم. سپس آقاي رئيسي بخشدار، گزارشي از بافت جغرافيايي، مشكلات روستاهاي حاشيه زاينده رود ارائه و ديدگاهاي مسئولين را شرح داد. آنگاه به اتفاق از جوي آب در كنار خيابان اصلي در طول روستا و محل هاي ريزش فاضلاب هاي خانگي به جوي بازديد گرديد و سرانجام در يك گفتگو چند دقيقه اي كه درحال ايستاده در كنار خيابان در قسمت شرق روستا انجام شد، برداشت ها و نظرات تبادل شد. دراين گفتگو همه براين نظر متفق القول بودند كه تجمع آبهاي سطحي يك معضل است و لازم است جهت حفظ سلامت مردم و محيط زيست و زندگي انسانها، به آن سامان داده شود. سرانجام قرار گرديد آقاي مهندس هاديان بادعوت از كارشناسان مركز بهداشت، حفاظت محيط زيست، شركت آب و فاظلاب روستايي، و بخشدار و نيز اعضا شورا جلسه اي تشكيل و نظرات پيشنهادي ارزيابي و يك تصميم واحد اخذ گردد.
- مورخه 10/12/83 ساعت 10 بامداد جلسه اي باحضور رئيسي بخشدار، مهندس سليميان از شركت گاز، مهندس جعفري از اداره راه و جمعي از اعضا شوراهاي بخش سامان در محل بخشداري سامان تشكيل شد از ماركده آقايان سيد اسماعيل حسيني و محمدعلي شاهسون شركت داشتند. دراين جلسه موضوع صدور مجوز لوله كشي گاز از كنار جاده بين صادق آباد تا قراقوش مطرح و آقاي جعفري از اداره راه گفتند بايستي من از محل بازديد و جواب بدهم. اين در حالي بود كه دو روز قبل آقاي مهندس عباسي مسئول راهداري از جاده بازديد و قرار شد نظرات خودرا به عنوان كارشناس بازديد كننده از راه را به ادره ارائه دهد كه اين كار انجام نشده بنابر اين وقت اين جلسه به هدر رفت.
- جلسه اي آموزشي به منظور آشنايي اعضا شوراهاي اسلامي با جمعيت هلال احمر در تاريخ 12/12/83 ساعت 9 صبح در محل سالن اجتماعات هلال احمر استان چهارمحال و بختياري با حضور مدير عامل، و كارشناسان اين سازمان و تعدادي از بخشداران، و اعضا شوراي هاي اسلامي تشكيل شد. ازماركده آقايان عبدالمحمد عرب و محمدعلي شاهسون حضور داشتند. نخست آقاي عرب مسئول جوانان داوطلب اين جمعيت خدماتي را كه اين جمعيت به مردم ارائه مي دهد برشمرد كه خلاصه ي آن چنين است سازمان جمعيت هلال احمر دو نوع خدمات ارائه مي دهد. يكي حمايتي و ديگري آموزشي. خدمات حمايتي شامل، پرداخت هزينه درمان بيمارستان بيماران، دارو، پزشك، و پرداخت هزينه هاي گفتار درماني، خدمات پزشكي سرپايي، شنوايي سنجي، و
مراسم عزاداري محرم
روز جمعه 23/11/83 مصادف با اول محرم الحرام و آغاز سال 1426 هجري قمري بود. هرساله بافرارسيدن ماه محرم ايام عزاداري سرور شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين(ع) با شور و حالي بيش از سالهاي قبل و با حضور پر شور همه اقشار مردم روستا، بويژه جوانان و نوجوانان روبرو مي گردد. به نحوي كه صف هاي نماز جماعت هرروز پر شكوه تر از روز قبل مملو از حضور چهره هاي جوان مي گردد. مجالس عزاداري امسال از روز اول محرم به شرح زير برگزار گرديد. (الف) اقامه نماز جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشا با حضور پرشور همه مردم.(ب)برپايي مجالس سخنراني بعداز نماز جماعت.(ج)مراسم سينه زني و زنجيرزني همراه باروضه خواني و نوحه خواني هرشب بعد از سخنراني درمسجد جامع روستا.(د) برپايي مراسم زنجيرزني از روز پنجم تا هشتم محرم بعد از مجالس تعزيه و روزهاي نهم و دهم (تاسوعا و عاشورا)ازساعت 2 بعد از ظهر همراه باعلم گرداني و سينه زني و ذبح گوسفند و روزيازدهم و دوازدهم مراسم زنجيرزني ازساعت 3 بعد از ظهر.(ه)برگزاري جلسه سخنراني با موضوع«بررسي تطبيقي قيام عاشورا و انقلاب اسلامي»توسط استاد فاضل از اساتيد دانشگاههاي اصفهان و نجف آباد درشب عاشورا.(و)برپايي مراسم شب شام غريبان باحضور پرشور عزاداران بخصوص جوانان و نوجوانان.(ز)طبخ غذاي نذري و تقسيم آن دربين مردم درشب عاشورا، ظهرعاشورا و شب شام غريبان درمسجد.(ح) برپايي مجالس تعزيه و شبيه خواني ازروز پنجم كه توسط گروه تعزيه خواني هيات قمربني هاشم(ع)بدين شرح. 5 محرم تعزيه حضرت مسلم.6 محرم تعزيه دو طفلان مسلم. 7 محرم تعزيه حر. 8 محرم تعزيه حضرت علي اكبر(ع). 9محرم تعزيه حضرت ابوالفضل(ع) و روز عاشورا تعزيه حضرت امام حسين(ع). درپايان ازهمه عزيزان از جمله حاج آقا سيف الهي، شيخ حسينعلي،طلاب ماركده، اعضاي هيات قمربني هاشم، عزيزان نوحه خوان و ديگر برادران و خواهران كه دربرگزاري مراسم سهيم بودند تشكر و قدرداني مي نمايم. ضمنا در طول برگزاري مراسم باپيگيري آقاي سيد اسماعيل حسيني، مقداري زيادي كمك هاي مالي جهت تعمير مسجد جمع آوري گرديد.
تهيه گزارش از كريم شاهسون 5/12/83
محرم در ماركده
هيات قمر بني هاشم(ع)ماركده، دارالقرآن، و دهياري بانصب پارچه نوشته و پرچم هاي سياه روستا را سياه پوش كردند. هيات امنا مسجد يك كار بسيار جالبي كرد و آن ممنوع اعلام كردن استعمال سيگار در مسجد بود كه مردم هم بحق رعايت كردند. براي پخت شام و نهار عاشورا 450 كيلو برنج و 120 كيلو گرم گوشت و مقداري مواد غذايي ديگر استفاده شد. غذاها، استنبلي، خورش قيمه و برنج وآبگوشت بود. توزيع غذا بين خواهران با ظرف يكبار مصرف انجام شد.به علت مازاد گوشت درشام غريبان آبگوشت پخته شد. 1100 بطر نوشابه در نهار ظهر عاشورا مصرف شد. هزينه هاي پذيرايي توسط مردم پرداخت شد. براي پخت و توزيع غذا 60 نفر مشغول بودند و از زحمات آقاي ابوالفضل عرب (خداداد) كه مسئوليت مالي را به عهده داشت تشكر مي گردد. ازكار زيبا و جالب دهيار هم تشكر مي گردد، عصر عاشورا آقاي محمد عرب دهياربراي پاكيزگي روستا ظروف يكبار مصرف استفاده شده را جمع آوري نمود در اين كار آقايان عليرضا شاهسون و محسن شاهبندري ايشان را همراهي كردند كه از زحمات آنها هم تشكر مي گردد.(در اين گزارش جمله هاي مشترك با گزارش آقاي كريم شاهسون حذف شد.)
گزارش از رمضان عرب ماركده 9/12/83
پاسخ به شايعات
درشماره 42 آوا خبرهايي با نام شايعات آمده بود براي آگاهي بيشتر توضيحات زير لازم است. ا- خبر تهيه گزارش چگونگي تقسيم خسارت سرما زدگي درختان گردو درست است، سه پرسش داشتم كه مسئول محترم پاسخ نداد و گفت فعلا حاضر به جواب نيست وگفت دست نگهداريد تابعد! و اما پرسشها؛ مبلغ كل خسارت سرمازدگي سهم ماركده چقدربود؟ معيار تقسيم چي بوده ؟ آيا شوراي اسلامي دراين تقسيم دست داشته يا نه ؟
خبر وام مضاربه شركت فردوس شايعه نيست و به شرح زير درست است. درسال 1380 اداره كل تعاون، شركت فردوس را طي نامه شماره 11417/ 281/2 مورخه 18/12/1380 جهت دريافت تسهيلاتي به مبلغ 300000000ريال معرفي كرد مبلغ 40000000 ريال اين وام قرض الحسنه و بقيه بابهره بوده است بانك كشاورزي استان طي نامه شماره 29558/332 مورخه 22/12/80 به بانك كشاورزي سامان اعلام و شركت فردوس پس از عقد قرار داد وام را دريافت نمود بانك كشاورزي سامان مبلغي از اين وام را بابت طلب خود تا سررسيد 1380 برداشت نمود و بقيه به حساب جاري 212 شركت واريز گرديد هيات مديره وقت ازاين وام مبلغ يكصد ميليون ريال بابت بدهي خود به امور آب، قسط آخر امتياز را، پرداخت كرد و مبلغ 65000000 ريال به حمزه رئيسي( پيمانكار تحت فشار) به موجب صورت جلسه مورخه 23/ 1 81 پرداخت كرد و مبلغ هفت ميليون ريال هم به شركت زاگرس بابت بدهي قبلي پرداخت شد. مدت باز پرداخت اين وام يكساله بودكه اصل وام با سود و ديركرد آن در سال 83 به بانك كشاورزي سامان توسط شركت فردوس پرداخت شد. درپايان از همه اعضا فردوس درخواست مي شود اقساط بدهي خود را ردراسرع وقت به بانك بپردازند و فيش آن را به شركت تحويل نمايند.
رمضان عرب ماركده 5/12 /83
شايعات
گفته مي شود هنگام تقسيم پول سرمازدگي درختان گردو، يكي از دست اندر كاران تقسيم در اداره به رئيس شوراي روستاي همجوار زنگ زده و گفته،نام چند نفر از پير زنان بي بضاعت را بگو تا در ليست بنويسم و مبلغي به آنها كمك نماييم. رئيس شورا مي گويد پيرزنان كه كشاورزي و درخت گردو ندارند؟ و كارمند دست اندر كار مي گويد اشكالي ندارد. و رئيس شورا نام 7-8 نفر را مي گويد و در ليست هم قرار داده مي شود و هريك مبلغي هم دريافت مي نمايند.
هشدار
قال الصادق(ع):من انشد في الحسين بيت شعر فبكي و ابكي عشرت فله و لهم الجنه.(كامل الزيارات ص 105) هركس كه درباره امام حسين(ع) يك بيت شعر سروده و گريه نمايد و ده نفررا بگرياند اجر و پاداش همه آنها بهشت است. … و باز محرم آمد و غم و غصه تمامي مكانها و جانهاي عاشق را فرا گرفت و با شوق وصف ناشدني عزاداريها وخيمه هاي عزا برپا شد و هركس درحد وسع خودش ودر ارادتش دراين مراسمات شركت نمود. و اما اي عزيزان و اي عزاداران فكر نكنيم كه واقعه عاشورا تنها درسش گريه و عزاداري و نوحه سرايي است نه، زيرا خيلي روشن است كه براي چنين هدف كوچك و بي ارزش هيچ عاقلي چه رسد به امام معصوم(ع) ، خود و خانواده و عزيزترين نزديكانش را به مسلخ نمي برد. آيا اگر از شما بپرسند كه حاضري براي اشكي كه برايت مي ريزند و سينه اي كه برايت مي زنند فرزندت را به قربانگاه به فرستي ياخودت را قرباني نمايي پر واضح است كه جواب منفي است. پس از قيام عاشورا فقط گريه و عزاداري را نياموزيم هرچند اين نيز درجاي خود داراي ارزش است و بدنبال اهداف اصلي باشيم. فكر مي كنيد كوفيان به چه ديني بودند مگر نه اين كه مسلمان بودند و نماز و قرآن مي خواندند و در مساجد اعتكاف مي گرفتند، مگر حضرت محمد(ص) و حضرت علي(ع) را نمي شناختند آيا از مسلماني همين كافي است كه اگر بود جايگاه آنها جهنم نمي بود. بايد به خود آييم و به اسلام و مسلماني خودمان مغرور نشويم بايد نسبت به اصل امامت و ولايت و امام زمانمان معرفت كامل پيدا كنيم تادرميدان امتحان سربلند باشيم و از كوفيان جدا، كه نه تطميع شويم و نه از تهديد بترسيم بني اميه ها هميشه در انتطار فرصتند تا از اين 2 حربه برعليه من و شما استفاده نمايند و مارا جزء كوفيان كنند. اگر الساعه امام زمان(عج) ظهور نمايد چقدر به خودت اطمينان داري كه در مقابل او نايستي و شمشير بر او نكشي و چقدر خودت را براي آن زمان آماده نموده اي همان زماني كه بسياري از مسلمان نماها و منتظران دروغين اورا تكذيب مي نمايند و انكار مي كنند آيا آماده هستي كه تمام هستي ات من جمله زن، فرزند، عزيزان و مالت را فداي اوكني، اگر دستوري داد كه مخالف ميل تو بود ولي به نفع اسلام و توحيد و عدالت اطاعت مي كني نكند آن زمان هم ما مصداق سخن امام حسين(ع) درروز عاشورا باشيم كه به كوفيان گفت«ان الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم يحوطونه ما درت معائشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الد يانون»(تحف العقول) همانا مردم دنيا پرستند و دين از سرزبان آنها فراتر نرود و دين را تا آنجا كه زندگي شان را رو براه كند مي پذيرند و چون دربوته آزمايش گرفتار شوند دينداران اندك مي شوند. ودر زمان ظهور هم ما به دنيا و زخارف آن بچسبيم و دست از ياري امام زمانمان برداريم پس هشيار باشيد و خودرا براي آن زمان آن امام آماده نگه داريد و درس ايثار و شهادت را كه از عاشوراي حسيني آموخته ايم درركاب آن امام همام پس بدهيم. درآخر توصيه حضرت علي(ع) به مصقله بن هبيره شيباني را نقل مي كنم كه: ولا تصلح دنياك بمحق دينك فتكون من الاخسرين اعمالا(نهج البلاغه) دنياي خودرا بانابودي دين آباد نكن كه دراين صورت از زيانكارترين افراد هستي.
غلامرضا عرب
تفاوت دو تخيل
شنبه 8/12/83 ساعت 10 بامداد با آقاي مهندس عباسي مسئول راهداري اداره راه روستايي، سرپل ياسه چاه و صادق آباد قرار ملاقات داشتم. قرار براين بود كه به همراه آقاي عباسي از حريم جاده بين صادق آباد و قراقوش بازديد شود كه چگونه مي توان از كنار همين جاده لوله گاز را عبور داد. بهر صورت حدود 2 ساعت انتطار(ازساعت 11-9) را به تماشاي پل، رودخانه، كوهها، درختان و روستاهاي ياسه چاه و صادق آباد گذراندم، چه منظره هاي زيبا و دوست داشتي بود؟ چشمم به تابلويي افتاد كه دهيار ياسه چاه نصب و روي آن به وارد شوندگان به روستاي سنتي ياسه چاه خوش آمد گفته و درطرف ديگر آن سفر خوشي براي گذرندگان آرزو كرده است. فاصله بين تابلو تارودخانه چند متر بيش نبود و داراي شيب تند و كپه اي اززباله! و زباله ها به سمت رودخانه درحال غلتيدن! چهره زيباي رودخانه را زشت، ناخوشايند و سرانجام مي آلودند. ازخودپرسيدم آيا دهيار محترم ياسه چاه اين كپه زباله را نديده؟ و يا ديده چشم برهم نهاده و گذشته؟ چرا به مسئوليت خود عمل نمي كنيم؟آيا اين زيبايي را كه من اكنون از اين محل احساس كردم آقاي دهيار ياسه چاه هم تجربه كرده است ؟ اگر آري چرا نسبت به پاكيزگي ساحل كه همان حاشيه روستا نيز هست اقدامي نمي كند؟؟ بعد دقايقي به كوه ياسه چاه نظاره كردم و محل پايين آمدن « قربي چيراغ » – دزد محلي – را حدس زدم و محلي كه از آب رودخانه عبور كرده، و سپس بابرنامه ريزي قبلي توسط مردم صادق آباد به قتل رسيده. لحظه اي خيابان اصلي صادق آباد را نگريستم و در ذهن خود صبح يك روز را كه شادروان عباس كرمي از دست شادروان غلامحسين عرب ، باخيانت در قول و قرار شادروان ابراهيم الله وردي، عريان از حمام فرار كرده بوده است، مانند اين بود كه در اين لحظه من مي ديدم. بعد محل چادر چراغعلي خان صمصام السلطنه بختياري را در جلو خانه هاي مردم بالا سر زمين ها را حدس زدم و شكل دست به كمر ايستادن خان را با قلم قورچي هاي دور و برش را، چون در همين چادر، زن جواني را به عنوان خدمتكار در كارهاي خود وارد و بعد اورا و شوهرش را همراه خود به عنوان نوكر و كلفت مي برد و بعد از مدتي شوهر را فراري مي دهد.لحظاتي هم روستاي ياسه چاه را نظاره گر بودم و آن روز را كه رضاخان جوزاني با اردويش مشغول غارت بوده را در ذهن خود مجسم كردم.و بعد ساختمان پل را خوب ورانداز كردم و يادم آمد مردمان گذشته ياسه چاه براي ساختن پل در نزديكي مزرعه كريزچاي چقدر زحمت كشيدند و اكنون با ساخت اين پل درمحلي مناسب، چه مقدار اين دو روستا را به هم نزديك كرده و… بهر صورت دو ساعت را با تخيل و انديشيدن به رويدادها و حوادث دو روستا گذراندم در اين لحظات تخيل به نظر مي رسيد آدم هاي آن زمان را نيز مي ديدم تا اينكه ماموران اداره راه رسيدند و من از عالم تخيل خارج و به عالم واقعيت آمدم. تا اينجا نيمي از داستان است و نيمي ديگر را تعدادي از مردم صادق آباد در تخيل خود مي پروراندند مورخه 10/12/83 ساعت 20 جلسه اي مشترك اعضا شوراي 6 روستا در منزل آقاي ناصر كرمي در روستاي صادق آباد راجع به پيگيري اخذ مجوز لوله كشي گاز از اداره راه داشتيم در اين جلسه اعضا شوراي صادق آباد گفتند تعدادي از مردم صادق آباد وقتي شمارا سر پل ديده اند با خود مي گفته اند فلاني آمده سيم هاي تلفن را در سرپل قطع كند!! و با هم نجوا مي كرده اند!!؟؟ ناگهان جمله آقاي قوام صدري سوادجاني، كه چند سال در صادق آباد معلم بود، يادم آمد ايشان چند سال قبل در منزل پدرم مي گفت: مردم صادق آباد بسيار پركارند شبانه روز مشغول كندن چاه براي يكديگرند!!. در پايان اين جلسه آقاي عباسپور رئيس محترم شوراي صادق آباد از انديشه نا صواب تعدادي از مردم صادق آباد نسبت به من عذرخواهي كرد و من درجواب گفتم: اينكه از من عذرخواهي بكنيد يا نكنيد دردي را دوا نمي كند آيا بهتر نيست انديشه اي جهت درمان اذهان بيمار مردم بكنيد !؟
آرامش درون
براي زيست سالم، شاد و آرام نكاتي را ياد آوري مي كنيم. نخست بايد بگويم سادگي زيباست و براي سالم زيستن بهتر است زندگي ساده اي داشته باشيم. زندگي ساده برخلاف ظاهر كلمه، مفهوم وسيعي دارد، ساده زيستن بي چيزي، ناداري، نپوشيدن، نخوردن و… نيست بلكه مي توان ثروتمند بود، به اندازه خورد، پوشيد و از امكانات اجتماع هم درحد نياز معقول استفاده كرد ولي بازهم زندگي ساده داشت، به باور من سادگي و ساده زيستن دوري از آلودگي هاست. دوري از آلودگي هاي اقتصادي، قدرت، دروغها، رياها، ظاهرسازيها،دوروييها، و داشتن روش راستي و راستگويي، و قانع بودن به حق خود، نداشتن حسد، بدخواهي، خودخواهي، و توانمند بودن به بخشندگي، مهرورزي و انسان دوستي است اين موارد را مي توان با انديشه و خردگرايي بدست آورد و در زنگي به كار گرفت. بايد بينديشيم چه چيز در زندگي برايمان مهم است و چرا؟ البته چيز مهم در زندگي بايد دست يافتني، و درتوان شخصي جهت رسيدن به آن باشد، با اصول انساني، اخلاقي نيز تضادي نداشته باشد و ابزار رسيدن به آن هم در دسترس باشد، يعني با ديده خرد به قضايا بنگريم و با توجه به واقعيت ها، آن چيز مهم را در زندگي خود برگزينيم تا دچار حسد، و حسرت نشويم. براي رسيدن به اهداف خود درزندگي بايد تمركز حواس و انديشه داشته باشيم، و حواس و انديشه خودرا روي رسيدن به هدف و انتخاب روش هاي مناسب تر متمركز كنيم. براي نمونه فردي مي خواهد درزمينه هاي علمي موفقيت كسب كند نمي تواند ساعت ها پاي تلويزيون بنشيند، دركوچه ها پرسه بزند و سرانجام هم موفق باشد بلكه بايد بيشتر ساعات عمر خودرا دركتابخانه ها و در مطالعه بگذراند. براي شيرين كردن زندگي و لذت بردن از لحظه لحظه هاي آن بهتر است هنگام فراغت، خاطره هاي شيرين گذشته را مرور كنيم. مثلا عكسهاي يادگاري گذشته خوش را ببينيم، به ديدن دوستان خوبمان برويم و با آنها گفتگو كنيم، با افراد دانا، خوش ذوق، خوش فكر، خردمند مراوده داشته باشيم و گفتگو كنيم. سعي كنيم لباسهاي خوش دوخت با رنگ هاي شاد و پاكيزه و متناسب با فصل بپوشيم، بدن خودرا هميشه پاكيزه، آراسته نگهداريم و در رفتار متين و باوقار باشيم. ياد آوري مي نمايم لباس خوش دوخت و خوش رنگ الزاما لباس گران قيمت نيست. سعي كنيم باتدبير، ذوق و بكارگيري هنر محل و جاي زنگي خودرا آرام، دلپذير، زيبا و دوست داشتني نماييم تا آرامش و لذت كافي را از زندگي ببريم. بايد دانست زندگي نيازمند هيجان است كه بايد ايجاد كرد، مي توانيم كارفكري بكنيم مثلا روي موضوعهاي مورد علاقه، مطالعه و بينديشيم، آنهارا تحليل كنيم، تفاوتها، تناقضات،تضادهاي آن را شناسايي و بفهميم، نظريات متفاوت را مطالعه و ياد بگيريم تا هيجانات لازم را داشته باشيم. مي توانيم كارهاي هنري بكنيم مثل نواختن موسيقي، نوشتن خاطرات و تجربه ها، نقاشي، گلدوزي، گلسازي، گلكاري و… دربازي كودكان خود شركت كنيم، به گردش برويم،به بازديد از مراكز علمي، هنري، فرهنگي تاريخي برويم، به موزيك و موسيقي دلخواه گوش كنيم، كتابهاي رمان، تاريخي و… بخوانيم، اگر ازدواج كرده ايم رابطه زناشويي به اندازه كافي و دلخواه داشته باشيم بگونه اي كه به ارضا جسمي و رواني برسيم و اگر ازدواج نكرده ايم دروقت مناسب به اين كار اقدام كنيم. بهتر است در زمان حال زندگي كنيم يعني حسرت و غصه گذشته را و آنچه را كه ازدست داده ايم و يا آنچه را كه نتوانستيم بدست بياوريم، نخوريم بلكه از آنها تجربه بياموزيم دررويا و خيال هاي آرماني آينده هم زندگي نكنيم خردمندانه اين است كه با بكارگيري تجربه هاي گذشته و با استفاده و به كارگيري همه ي امكانات حال، براي رسيدن به هدفي معقول، منطقي و سالم در آينده، زندگي كنيم بگونه اي كه زمان حال را باغصه خوردن فداي گذشته نكنيم، و بدون لذت و بهره گيري همه را براي آينده انبار نكنيم. براي حفظ آرامش زندگي بهتر است قبل از استفاده از ماشين آلات بويژه موتور سيكلت و اتومبيل از سالم بودن آن بويژه سيستم ايمني آن مثل ترمز اطمينان داشته باشيم آموزش لازم را درجهت استفاده درست بياموزيم تا هيچگاه دچار آسيب نشويم. خانه خودرا امن كنيم، وسايل با ارزش خودرا درجاي مطمئن تر نگهداري كنيم تا دچار دغدغه، هراس، اضطراب و سرانجام زيان نشويم براي آرامش روان از طبيعت حداكثر استفاده كنيم، گردش دركنار رودخانه،دريا،كوه، باغ، و محل هاي با صفا و ديد باز، نگرش به آسمان بويژه هنگام شب و… مي تواند آرامش را موجب شود. براي سالم بودن بدن به بهداشت و نظافت اهميت دهيم، مرتب دوش بگيريم،دندانهاي خودرا مسواك كنيم، موهاي خودرا شانه كنيم و… درخانه بخصوص صبح هنگام پس از برخاستن از خواب نرمش كنيم، نفس عميق بكشيم. هنگام خريد به نيازهاي واقعي بينديشيم، چشم و همچشمي را كنار بگذاريم تا توان اقتصادي خودرا به تحليل نبريم، هرچند وقت يكبار رفتار، گفتار و انديشه هاي خودرا ارزيابي، بررسي، تجزيه و تحليل كنيم تا ببينيم انديشه و رفتارهاي ما چه مقدار منطقي و خرد مندانه است. براي رشد و تكامل شخصيت، شادابي، و ايفاي وظيفه اجتماعي، در كارهاي اجتماعي و گروهي شركت كنيم، درسازمانها و نهاد هاي اجتماعي عضو شويم و فعاليت كنيم و خلاقيت خودرا بروز دهيم چون انسان با خدمت به هم نوع مي تواند شادابي بيافريند. به امور معنوي توجه جدي نماييم، آفريدگار را با اخلاص و بدون ريا و تظاهر نيايش كنيم و با او راز و نياز نماييم سعي كنيم نيايش ما از روي اراده و شناخت باشد صادقانه و خالصانه نيايش كنيم همان گونه كه مولوي نيايش چوپان را در داستان موسا و شبان بيان كرده زيرا ارتباط با خدا به ما آرامش دروني مي دهد. درزندگي مهر بورزيم، عشق بورزيم،كينه، حسد، خودخواهي را با خرد گرايي از خود دور كنيم. صفت انساني بخشندگي را در خود تقويت كنيم و در زندگي، خود، و ديگر انسان هارا ببخشيم ودرصورتي كه اين صفت بخشندگي در ما واقعي و ريشه اي و عميق باشد اين صفت آرامش و توانايي فوق العاده اي در روان شخص بوجود مي آورد و به انسان معني مي دهد.
تاريخچه ماركده ( قسمت پنجم )
بنظر مي رسد پيش از اين كه محل ماركده به عنوان روستا برگزيده شود مردمان عشاير قشقايي و يا… همه ساله به اين محل مي آمده اند و در سالهاي خشكسالي درجاي محله تازه ساز و يا قسمت شرق ماركده، يعني محله ترك نشين امروزي چادر و آلاچيق هاي خودرا برپا مي كرده اند و مردگان خود را درجاي باغ فعلي جواد شاهسون، بالا دست باغ بزرگ دفن مي كرده و بعدها كه شاهسونان اين محل را براي يكجانشيني بر مي گزينند از آنان پيروي كرده و سالهاي زيادي حتا بعد از آمدن تعدادي از خانوار فارس زبان، آنان نيز مردگان خودرا در همانجا دفن مي كردند. بيش از 50 سال پيش كه محل اين باغ جهت ايجاد مزرعه و كاشت درخت گود برداري و شخم زده مي شد، گورهاي زيادي در اينجا يافت شده است. پدرم كه يكي از افراد درختكار بوده مي گويد: گورهاي زيادي بود، اكثر مردگان خاكستر شده و از تعدادي از آنها هم كمي استخوان مانده بود، ولي جسد يك گور كه گويا دورتر از ديگران دفن شده انسان بلند قدي بوده، موهاي سياه و دندانهاي سفيد و سالم باقي مانده و قلم استخوان پاهايش حدود يك متر و سالم بود و لي بقيه بدنش خاكستر شده بود، درحين شخم زدن و گود برداري به يك خم مدفون شده نيز برخورد كرديم، دور آن را كامل خالي كرديم در اين وقت باد تندي وزيد، ابتدا خم ترك برداشت، و بعد هم خرد شده ريخت، داخل آن انباشته از خاك بود.
با اين كه درادامه محل گورستان قديم زمين فراوان بوده ولي بعد ها محل آن را در جاي ديگر بر مي گزينند چرا؟ ممكن است هنگامي كه تعداد فارس زبانان بيشتر شده و محل قديمي گورستان هم دور بوده، محل جديد يعني بالاي كوچه كرپه را بر گزيده باشند؟ يعني از نزديك كوچه كرپه و بالاي راه مال رو منتهي به كوچه كرپه، گورستان شروع شده و تا پشت خانه عروجعلي شاهسون، و بعد از آن گورستان را در زير راه مال رو ادامه داده اند اين راه مال رو هم اكنون راه ماشين رو شده و درميان ساختمانهاي محله نوساز و پشت محله قديم قرار دارد. به هر صورت برادران شاهسون، شرق ماركده يعني محله تركهاي فعلي را جهت سكونت برمي گزينند چرا؟ علتهاي بسياري را مي توان ديد. يكي اينكه به محل چراي دامهايشان يعني صحراي ماركده نزديك و سرراست بوده، ديگر اين كه زمينش جهت ساخت خانه و آغل هموار تر و مناسب بوده، و نيز برآفتاب بوده و زمستانها مي توانستند از آفتاب بهره بهتري ببرند، و ازهمه مهمتر وجود چند چشمه آب خود جوش بوده، يكي چشمه قندي بولاغي، كه نزديك اسيل جواد شاهسون بوده كه هنگام جاده سازي مسدود و اثري از آن نيست، ديگري چشمه اي كه نزديك آن ابتدا حمام كوچك و بعدها حمام بزرگ فعلي با استفاده از آب آن ساخته شده و دو چشمه اي ديگر زير سوورد روبروي خانه رجبعلي شاهسون بوده است كه به چشمه زير سوورد معروف بوده است.اين دو چشمه نزديك هم يكي بالاتر و ديگر با فاصله حدود يك متر پايين تر و آبشان روي هم مي ريخت و هر دو از سوراخي وسط سوورد بيرون مي آمدند. بعدها حاج غلامرضا نامي كه گويا فرزند پسر نداشته و فقط يك نوه دختري از او مانده ( آسيه ) تصميم مي گيرد كه ساختماني جلو همين چشمه هاي زير سوورد به عنوان مرده شوي خانه بسازد به همين جهت دو نفر كارگر چندين روز در آنجا سنگ مي شكسته اند تاكف صاف و هموار گردد ساختمان ساخته و چندين سال استفاده مي شده و كم كم روبه خرابي مي رود. بعد از آن ويراني، بزرگان ماركده از بازمانده اموال فردي بنام كربلايي عبدالمحمد آن را بازسازي مي كنند. كربلايي عبدالمحمد و كربلايي رحيم دو برادر بودند، گويا فرزندان حسن و حسن فرزند طهماس. مي گويند كربلايي عبدالمحمد بارضا خان جوزاني، ياغي مشهور آشنايي داشته و رضاخان مقداري از اموال غارتي را درخانه او به امانت گذاشته بوده است.پس از اين كه رضاخان دستگير و اعدام مي گردد، اين اموال غارتي بدست كربلايي عبدالمحمد مي افتد. ايشان با فروش اموال مقداري ملك خريداري مي كند، مردم براين باور بودند كه چون اين اموال حرام بوده به كربلايي عبدالمحمد نيامده چون بعد از آن زنش از بام مي افتد و براي هميشه بيمار مي ماند دو پسر او درسن جواني فوت مي كنند و فقط يك دختر از او باقي مي ماند. مي گويند وي وصيت مي كند كه بعد از مرگش از اموال او در كار خير هزينه كنند ولي بعضي هم مي گويند او وصيت نكرد بلكه بزرگان وقت روستا جهت كم كردن گناهانش، مقداري از اموال اورا در جهت بازسازي مرده شوي خانه هزينه مي كنند مرده شوي خانه يكبار ديگر بازسازي مي شود و مجددا رو به ويراني مي گذارد. مجددا سال 1340 ه ش فيض الله شاهسون ساختمان خراب شده مرده شوي خانه را دوباره ساخت و دوتا حوض هم در آن تعبيه كرد و مدتي هم استفاده مي شد و بعدها كم كم روبه خرابي رفت تااينكه در چند سال اخير جهت راه سازي آنجا با خاك پرشد و ديگر آثاري از آن باقي نماند.ادامه دارد … محمدعلي شاهسون ماركده