خبرها
- در آغاز نخستين شب سال 1384 كه مردم شادمان در خانه هاي خود دور هم نشسته بودند چنر نفر جوان كه مي خواستند با يك نمايش، شور جواني خود را به نمايش بگذارند و هيجان بيافرينند چند حلقه لاستيك را در چند نقطه كوهها جلوي ديد مردم آتش زده و در سراشيب كوه رها كردند. دو نفر از اين جوان ها كه روي كوه نزديك اتاقك ديش و آنتن رله تلويزيون اقدام به آتش زدن لاستيك كرده بودند و لاستيك را از كوه به سمت پايين روانه كردند و متاسفانه لاستيك آتش گرفته با كابل برق اتاقك رله تلويزيون در لابه لاي سنگ ها در ميان كوه برخورد كرد و مقدار زياد كابل برق را سوزاند و برق قطع و به دنبال آن تصوير تلويزيون هم قطع مي گردد كه خوشبختانه فيوز هاي دستگاه به موقع عمل مي كند و به دستگاه ها آسيب نمي رسد. در همان ساعت اوليه كه اين اتفاق رخ داد موضوع تلفني به اداره صدا و سيما اطلاع داده شد و در خواست تعمير نموديم كه فرد مسئول گفت:« من يك نفر تنها كشيك هستم و چون تعطيلات است انبار دار نيست كه بتوانم كابل برق تهيه كنم ولي تلاش مي كنم كابل مورد نياز را فراهم كنم». كه پس از فراهم شدن كابل برق، مامور اداره صدا و سيما به محل آمد و با همكاري اينجانب و آقاي رجبعلي(عليرضا) عرب و يكي دو نفر ديگر كابل سوخته شده تعويض شد و كمتر از 48 ساعت تصوير تلويزيون به خانه ها آمد.
گزارش از: ابوالفضل(محسن) شاهسون
شوراي اسلامي ماركده ضمن تقدير و تشكر از زحمات آقاي ابوالفضل شاهسون نسبت به اين كه به موقع اين رويداد را گزارش كرده و چندين بار با تماس تلفني پيگيري نموده تا اين اشكال بر طرف گرديد. و نيز از آقاي رجبعلي(عليرضا) عرب به خاطر كمك ايشان جهت تعويض كابل برق تشكر و قدرداني مي گردد.
- بنا به درخواست گروهي از دوستان و هماهنگي آقاي محمد عرب(دهيار)، جلسه اي در تاريخ 29/12/1383 ساعت 20 در محل دفنر دهياري با حضور آقايان شيخ غلامرضا عرب، حمزه خسروي، مهندس غلامعلي عرب و محمد علي شاهسون تشكيل شد. هدف از اين نشست تصميم گيري در باره بهتر شدن كار نشريه آوا بود. پيشنهاد گرديد نام، خط، آرم و محتواي نوشتاري آوا تغيير كند كه روي موارد پيشنهادي بحث و مذاكره و تصميمات زير اتخاذ شد. آوا در 6 صفحه منتشر شود صفحه 1و6 اخبار و گزارش درج شود صفحه 2مطالب ديني و مذهبي به مسئوليت آقاي شيخ غلامرضا عرب چاپ شود و صفحه 3 مطالب فرهنگي به مسئوليت آقايان حمزه خسروي و مهندس غلامعلي عرب درج گردد و صفحه 4 اختصاص به نامه هاي رسيده باشد و صفحه 5 اختصاص به مطالب محمد علي شاهسون باشد موارد توافق صورت جلسه و به امضا رسيد. در ساعت 7 بعد از ظهر مورخه 3/1/1384 شيخ غلامرضا عرب تلفني اطلاع داد كه، با دوستاني كه مشورت كرديم آن توافق مورد پذيرش ما نيست چون تعداد صفحات ما كم است.
- در تاريخ 27/12/1383 توسط آقاي عباس شاهسون نماينده طرح جهت كمك به ساخت مدرسه مبلغ يك ميليون تومان قسمتي از مبلغ اهدايي مربوط به اين طرح به حساب دهياري ماركده واريز شد.
- ساعت 11 صبح مورخه 10/1/1384 جناب آقاي مهندس زماني معاونت راههاي روستايي جهت بازديد از جاده بين صادق آباد و قرا قوش به منطقه ما آمد و همراه محمدعلي شاهسون عضو شوراي ماركده از اين مسير بازديد شد. در پايان مهندس زماني گفت: «روز14/1/1384 بيائيد اداره تا مجوز لوله كشي گاز از بن تا قوچان را به شما بدهيم و در باره تعريض جاده بين صادق آباد و قراقوش به محض دريافت صورتجلسه شوراهاي اسلامي مبني بر موافقت تعريض ، ما بلدوزر و ديگر وسايل راهسازي را در محل پياده خواهيم كرد و در اسرع وقت جاده تعريض و مجوز حفر كانال جهت لوله كشي خواهيم داد.
جلسه اي در تاريخ 25/12/83 باحضور مهندس رئيسي بخشدار سامان، مهندس زماني معاونت راههاي روستايي، مهندس سليميان رئيس اجراي طرحهاي شركت گاز و اعضا شوراهاي اسلامي تعدادي از روستاهاي بخش سامان، در محل بخشداري تشكيل شد. از روستاي ماركده آقايان عبدالمحمد عرب و محمدعلي شاهسون حضور داشتند. ابتدا آقاي مهندس رئيسي گفت : هدف از تشكيل اين جلسه تصميم گيري عبور لوله گاز از كنار جاده براي مجموعه 6 روستا است، در جلسه قبل متاسفانه به علت نبود كارشناس اداره راه نتوانستيم تصميم بگيريم، در اينجا همكاري اعضا شوراها به نمايندگي از طرف مردم با اداره راه جهت آزاد سازي حريم راه و همكاري اداره راه با شركت گاز جهت اجازه عبور لوله از حريم راه لازم است تا بتوان گاز را به روستاهاي يادشده رساند. سپس آقاي مهندس زماني گفت: راه زيربناي جامعه است و اگر راه نباشد رشد در جامعه ركود خواهد شد، حريم جاده حاشيه زاينده رود 5/17 متر از وسط جاده است كه در هيات وزيران به تصويب رسيده و به صورت دستورالعمل به ما ابلاغ شده است. گاز نيز حياتي است از اين رو گازرساني يك بحث ملي محسوب مي شود بنابراين هردو ـ راه و گاز ـ بايستي به شكل درست و فني و اصولي انجام گيرد تا در آينده دچار مشگل نشويم. براي عبور لوله گاز از كنار جاده لازم است كه جاده ابتدا تعريض گردد و لوله از قسمت تعريض شده عبور نمايد تا در آينده هنگام تعمير، تعريض و بازسازي جاده بخاطر آسيب پذير بودن دستمان بسته نماند و بتوانيم كارها را به آساني انجام دهيم. در اينجا همكاري اعضا شوراهاي اسلامي به نمايندگي از طرف همه مردم لازم است تا اجازه دهند جاده از سمت بالا 5 متر تعريض گردد تا بتوان حفاري و لوله كشي گاز را انجام داد. در جاهاي اجباري ناگزيريم لوله را از قنوي جاده عبور دهيم. بنابراين لازم است اعضا شوراها طي صورت جلسه اي اين اجازه را به اداره راه بدهند. بديهي است پس از دريافت اولين صورت جلسه اجازه تعريض، ما عمليات را شروع خواهيم كرد و حد اكثر ظرف يكماه به اتمام خواهد رسيد. بحث 10 ميليون تومان بابت مجوز عبور لوله گاز از كنار راه بن تا قوچان را بدين شكل حل مي كنيم كه شركت گاز در اين مسير لوله را از كنار حريم عبور دهد.
كه ناگزير به پرداخت خسارت نگردد. آنگاه آقاي مهندس سليميان گفت: همانگونه كه مهندس زماني گفتند راه اساس رشد جامعه است و اداره راه هميشه با شركت گاز نهايت همكاري و سعه صدر را داشته است و ما ناگزير در مناطق كوهستاني لوله گاز را از حريم راه عبور مي دهيم در اينجا هم اين انتظار را داريم كه اداره راه همكاري لازم را با ما داشته باشد تا ما بتوانيم گازرساني به 6 روستاي يادشده را انجام دهيم. در پايان آقاي مهندس رئيسي گفت: جاده محور پل زمانخان به قراقوش سرتاسر بايد تعريض گردد حال چون در اين مجموعه 6 روستا بحث لوله كشي گاز مطرح است نخست اين قسمت ها تعريض مي گردد و اعضا شورا حد اكثر تا 20/1/84 صورتجلسه آزاد سازي حريم راه را به اداره راه تسليم نمايند و اداره راه هم با دريافت اولين صورتجلسه كار تعريض را شروع نمايد مجوز عبور لوله گاز از بن تا قوچان در كنار حريم جاده توسط اداره راه صدور خواهد شد.
- در اين شماره آوا سه صفحه ليست محاسبه و دريافت عوارض پروانه هاي ساختماني مسكوني و تجاري و عوارض ساليانه اضافه در روستا همراه نامه مصوب شده استانداري چهارمحال و بختياري جهت اطلاع همشهريان عزيز ضميمه آواي شماره 45 منتشر مي گردد اين عوارض به تاييد دهياري ماركده، شوراي اسلامي ماركده، شوراي اسلامي بخش سامان و استانداري رسيده است. از همه اين همشهريان اين انتظار مي رود كه با پرداخت به موقع عوارض خود نهايت همكاري را داشته باشند.
لطيفه
قاضي: چرا پول اين آقا را نمي دهي ؟ متهم: به خدا الان يك سال است به او مي گويم و التماس مي كنم يك هفته مهلت بده، نمي دهد !
صاحبخانه: كيه در مي زنه ؟ آمدم. گدا: لطفا به من عاجز و ناتوان كمك كنيد! صاحبخانه: اين نصف شب چه موقع گدايي است؟گدا: آقا، شب عيد است، قيمتها خيلي بالا رفته، مخارج هم خيلي سنگين است، مجبورم اضافه كاري كنم.
گرفتن ريش شيطان
شخصي شيطان را در خواب ديد، ريش اورا گرفته و چند سيلي به روي او زد و گفت: اي ملعون، براي فريب دادن مردم ريش خود را دراز كرده اي!!؟ من تو را به جزاي خود مي رسانم. اين بگفت و خواست سيلي ديگر بزند كه ناگاه از خواب بيدار شد و ريش خود را در دست خويش ديد و خجل شد.
تفنگ و مسلسل
دانش آموز: آقا فرق بين تفنگ و مسلسل چيست؟ معلم: پسرم، تفنگ همانند حرف زدن پدرت است، و مسلسل همانند حرف زدن مادرت!
اي برنج
بـاز در حـال فـــراري اي بــرنج دوست بـا سـرمـايـه داري اي بـرنج
بـاز در انبــار هــاي محتــــكر در كنـار هـم قـطاري اي بـــــرنج
ديگ ما چندي ست مانده بي پلو نيسـت آن را كــار بـاري اي بــرنج
نــرخ تــو دائم بـه بـالا مي رود در هــواپيمــا ســواري اي بــــرنج
تو درون كيسه ها ما مي كشيــم حسـرت شــام و نـاهـاري اي بـرنج
از فـراقـت معـده مــا را نمانــد قــدرت تــاب و قـراري اي بــــرنج
خوش بود در سفره و در ديگ ما گر كنـــي گشـت گذاري اي بــــرنج
شرمساري
جوانــي جاهـل مغــرور روزي گذر كـــرد از كنـــار كشتــــــزاري
كه در آن بود دهقان كهنسـال عــرق ريــزان بــه كــار آبيـــــاري
جـوان جـاهـل و مغــرور گفتا بـه دهقــان از ره فخــر و وقـــــاري
كزين مزرع پدرجان مطمئن باش كــه يــك خــروار گنــدم بـر نـداري
جـوابـش داد دهقـان با تبسم چــرا ســر بــه سـر مـن مــي گذاري
چگونه خواهي ازجوكشته ي من تــو يــك خــروار گندم بـر بيــــاري
بيــا مــرد جــوان پـر تكبر تـو را يـك نـكتـه گويـم يـــــادگاري
كه نا سنجيده گفتن از جهالت نــدارد حــاصــل جــز شــرمســاريعليرضا عرب
نشريه آوا، برگ زرين شناسنامه ماركده
آقاي احمد شاهپوري از شهر نجف آباد مي نويسد: « نشريه آوا برگ زرين شناسنامه ماركده مي باشد » حسن تصادف چهل و چهارمين شماره آوا و نوروز 84 را به تمامي قلم بدستان نشريه آوا، اعضاي محترم شوراي اسلامي و شما مردم شريف ماركده خصوصا آقاي محمدعلي شاهسون تبريك عرض مي نمايم.آوا : جناب آقاي شاهپوري، نخست از اينكه نامه شما پس از چاپ نشريه بدستمان رسيد و نتوانستيم در شماره 44 به چاپ برسانيم از حضور بزرگوار شما پوزش مي خواهم. ديگر اينكه از اظهار محبت جنابعالي نسبت به آوا، شوراي اسلامي و مردم ماركده سپاسگزارم، پيوسته دلت شاد و لبت خندان باد.يك نياز بي صبر
شايد خواندن اين نوشتار براي شما كمي خنده آور باشد. و شايد هم شما را به اندكي تفكر پيرامون يكي از اساسي ترين مسائل بهداشتي و نيازهاي انساني وادار كند. بهرحال واقعيتي است كه در جامعه امروزي ما به آن كمتر توجه مي شود. و يا اصلا توجه نمي شود. آنچه مي خوانيد نگاهي است به يكي از مشكلاتي كه حتما شما هم يكبار به آن گرفتار شده ايد. نياز به دفع يكي از احتياجات مهم انسان است كه ايجاد تاخير در برآوردن اين نياز نمي تواند چندان طولاني باشد. هرچند كه اين ايجاد تاخير نيز صدمات و ضررهاي فراواني بربدن انسان خواهد گذاشت. شايد شما، از كساني كه سفرهايي به خارج از كشور مثل همين كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس يا عربستان داشته اند غير از تعريف از زيبايي هاي ساختمانها، دقت در انتخاب رنگها و نور پردازيهاي شهرها حرفهايي هم از وضعيت توالتهاي اين شهرها شنيده ايد و يا گاها شنيده ايد كه برخي از افراد از توالتهاي حرم مطهر حضرت معصومه يا امام رضا(ع) تعريف مي كنند. و اين مي رساند كه مايي كه خود را در طهارت و پاكي سرآمد ديگر انسانهاي روي زمين مي دانيم چقدر نسبت به اين مسئله بي تفاوتيم كه تنها 2 يا 3 سرويس از سرويسهاي بهداشتي كشور به دلمان نشسته است. و بارها و بارها نيز به كودكانمان در مدارس حديث « النظافت من الايمان» را آموزش داديم اما هيچ وقت از قالب يك جمله بالاتر نرفتيم. شايد تاكنون نشنيده باشيد كه در تقويم جهاني روزي به نام روز جهاني توالت وجود دارد. روز 19 نوامبر هرسال روز جهاني WC است ( 29 آبان ) روزي كه در آن بهداشت و نظافت دستشويي هاي عمومي در كشورهاي مختلف مورد بررسي قرار مي گيرد. تاكشوري كه توالت هايش حرف اول را در تميزي و بهداشت مي زنند، به عنوان كشور برگزيده انتخاب شود. توالت از حقوق اساسي بشر است. و البته اين عقيده جك سيم، بنيان گذارسازمان جهاني توالت( WTO ) است. جك سيم كه مدير سازمان برگزاري روز جهاني توالت نيز هست، در چهارمين اجلاس توالت مي گويد: « مردم مي گويند ما توالتهاي خوب مي خواهيم. مي بينيد كه توالت از حقوق اساسي بشر است. و به اين حقوق اساسي بي توجهي شده است. به هميم دليل جهان شايسته توالتهاي بهتر است ». در اين نشست 150 كارشناس صاحب نظر و طراح توالت از 19 كشور جهان در پكن پايتخت چين، آخرين يافته هاي خود را در زمينه طراحي شيك ترين سرويسهاي بهداشتي عرضه كردند. تاجايي كه توالت هاي نمايش داده شده از كشور سنگاپور از لحاظ كيفيت، راحتي استفاده و زيبايي، تحسين همه را برانگيخت. در اين توالتها، به تناسب سليقه هاي مختلف چندين نوع عطر و ماده خوشبو كننده به كار رفته تا مراجعه كنندگان برحسب نياز و علاقه يكي از آنها را انتخاب كنند. سيفون هاي داراي سنسور، دست خشك كن هاي برقي و به كارگيري بهترين سنگها از ديگر خصوصيات اين توالتها است. اما ابوالقاسم وحدتي، مدير عامل سازمان زيبا سازي شهرداري تهران در اين باره مي گويد: « مطالعاتي را روي تك تك سرويس هاي بهداشتي تهران انجام داديم و به اين نتيجه رسيديم كه 53 درصد از خانمها از سرويس بهداشتي در طول عمر خود استفاده نكرده اند. و در مورد آقايان به 18 درصد مي رسد و اين نشان مي دهد سرويسهاي عمومي براي خانمها مكان امني نيست» در هر حال حكايت ما مي رسد به خيابان هاي شهرهاي اطرافمان در هنگامه صبح كه غالبا بعد از صرف صبحانه و چاي و بعد از يكي دو ساعت سوار اتومبيل بودن آدمهايي كه مستاصل و درمانده در پي يافتن مكاني جهت اجابت مزاج، و پاسخ به اين نياز، و چقدر آدمهايي كه به اين نياز هزاران بار لعنت مي فرستند. خصوصا اگر شخص سن سالي گذرانده باشد و به كهولت رسيده باشد. پس از پرس و جوي فراوان به مكاني كثيف مي رسند. كه ناچارا بايستي به شرايط آن تن داد. از درهايي كه بسته نمي شوند. از بوي متعفني كه هيچ تهويه اي آن را خارج نمي كند. از شير آبي كه چكه مي كند و يا يخ زده. از آفتابه اي كه شكسته يا به قدري كثيف است كه نمي توان به آن دست زد. و از شيلنگ كثيفي كه در اسلوب بهداشتي رها شده و در كنار آن هيچ ميخ يا چوب لباسي جهت آويزان كردن چادر يا جادادن ساك و كيف وجود ندارد. از همه اينها نمي توان گله كرد. اگر هم وسايل و ساك خودت را بيرون گذاشتي شايد آخرين باري باشد كه آنها را مي بيني. روبروي خود نيز دري مي بيني كه از بس جملات غير اخلاقي بر آن نوشته شده است ديگر جاي سالمي ندارد. و از خود مي پرسي آيا مقامات شهري هم تاكنون از اين سرويسها استفاده كرده اند ؟ و يا اصلا خبري از اين مراكز دارند؟ البته اين نكته نيز نبايد ناگفته بماند كه بسياري از ما نيز فرهنگ استفاده از توالت را نداريم. اما بهرحال بايد چاره اي برآن انديشيد. شهري مثل شهركرد كه مركز يك استان است و هر روز هزاران نفر از دهات و شهرهاي اطراف جهت تامين نيازهاي خود و انجام كارهاي اداري به آن مسافرت مي كنند فاقد يك مجموعه سرويس بهداشتي استاندارد است. اگر از اكثر همشهريان سئوال شود كه شما در شهركرد از چه سرويسهايي استفاده مي كنيد ؟ اكثر به توالتهاي نزديك امامزاده اشاره مي كنند كه حال و روز آنها نيز برهمگان مشخص است. اين اوضاع به قدري وخيم است كه حتا در شهرهاي كشور وقتي جهت اقامه نماز سراغ مسجدي را مي گيري اول مي پرسند: « توالت احتياج داري ؟» و آدرس توالت را هم ضميمه مي كنند و در آخر كلام هم نشاني مساجدي را مي دهند كه جز 2 ساعت در روز ساير اوقات شبانه روز بسته است. اين وضعيت براي نگارنده بارها و درشهرهاي مختلف رخ داده است. از جمله مكانهاي ديگري كه وجود توالت مناسب و جداگانه در آن ضرورت دارد پمپ بنزين هاي بين راهي و مراكز تفريحي و گردشي است. كه متاسفانه اغلب مشاهده مي شود درب توالت پمپ بنزين ها باقفل بزرگي بسته شده است و با كاغذي كه روي آن بسياري اوقات به دروغ نوشته شده است « خراب است» تزئين شده است بسياري از مكانهاي گردشگري نيز فاقد سرويس بهداشتي استاندارد هستند و يا اگر هم ساخته شده به علت عدم نگهداري به مخروبه اي تبديل شده اند.و اگر شما به زمينهاي پشت پمپ بنزينها يا بخشهاي دوردست اين مراكز نگاهي بيندازيد به عمق اين قضيه پي خواهيد برد.حال شما قضاوت كنيد اگر خانمي بخواهد در اين شرايط اجابت مزاج كند چقدر مشكل است ؟ اما متاسفانه ما عادت كرده ايم چشمان خودمان را خيلي راحت ببنديم و نه تنها تلاشي در رفع مشكل نمي كنيم حتا از انعكاس آن نيز طفره مي رويم شايد اين بخاطر آن باشد كه ما انعكاس اين مطالب را دور از شان خود مي دانيم يا وقتي نياز خودرا به هر طريقي رفع مي كنيم فكر نمي كنيم تا مدتها دوباره به آن نياز پيدا كنيم اما در مورد ماركده نيز اين مشكل خصوصا در تابستانها يكي از حاد ترين موضوعاتي است كه لازم است مسئولين روستايي به آن به عنوان يكي از مهمترين كارهاي پيش رونگاه كنند ذكر اين نكته ضروري است كه نمي توان به بهانه اجراي طرحهاي گردشگري در آينده از پاسخ به اين مهم طفره رفت بلكه مي توان در طراحي و اجراي اين سرويسها به گونه اي عمل كرد كه براي هميشه قابليت استفاده داشته باشند اگر شما يك جمعه تابستان حوالي بيشه هاي ماركده و قوچان كه اغلب گردشگران را در خود جاي مي دهند قدم بزنيد همه چيز دستتان مي آيد و مي بينيد كه تعدادي از جوانان و نوجوانان چگونه براي اين افراد مشكلاتي را فراهم مي كنند جاي هيچ تعارفي باقي نمانده و ما بايد چاره اي براي حل اين مشكل پيدا كنيم.
اما در مسجد ماركده نيز سرويس بهداشتي قديمي و مجزايي براي خانمها و آقايان در چندين سال قبل ساخته شد كه به علت عدم نگهداري مناسب بعد از مدتي بسته شد در 2 سال اخير به همت چند تن از جوانان توالتهاي مردانه كاشي كاري و وضعيت آنها بهبود پيدا كردند اما هنوز تا توالتهاي استاندارد فاصله زيادي دارند بايد توجه كرد كه ماركده در فصل تابستان گذرگاه هزاران مسافري است كه جهت اقامه نماز و استفاده از سرويسهاي بهداشتي در آن توقف مي كنند و لازم است براي خانمها نيز سرويس اختصاص يابد احداث اين سرويسها از تعميرات مسجد ضروري تر و واجب تر به نظر مي رسد چرا كه از طهارت و پاكي است كه عبادت و نيايش معنا پيدا مي كند همچنين ساخت اين سرويسها مشكلات مردم را در مراسمها و آئينهاي مذهبي همچون دهه محرم و شبهاي احيا خصوصا جهت خانمها را بر طرف خواهد كرد ما منتظريم تا اقدامات مسئولين روستا را هرچه زودتر شاهد باشيم. منابع: 1- سيم جك، سخنراني در سازمان جهاني توالت(WTO ). 2 – مولايي مينا، اين توالتهاي دوست نداشتني – جام جم – شماره 1323 . 3 _همشهري جوان- شماره 5 گزارش « تحصيل در ايران به صرفه است».يك همشهري
تفاوت دو فرهنگ
يكي از روشهاي مطالعه در مسائل اجتماعي در جامعه، مقايسه است. مقايسه واكنشهاي دو جامعه انساني در مقابل يك پديده واحد. مثالهاي روشني كه براي شما مي توانم بزنم يكي در دوردست و ديگري در نزديك خودمان است. مثال دور دست ژاپن و ايران است مي گويند مردم ژاپن و ايران هر دو تا حدودي در يك زمان درهاي خود را به سوي علوم جديد باز كردند و دارالفنون تاسيس كردند ولي حالا ژاپن غول اقتصادي جهان است بدون اينكه مواد اوليه معدني داشته باشد و پيشرفت را فقط و فقط از طريق كار، فكر و انديشه بدست آورده است. ولي مردم ايران باداشتن سرزمين وسيع و منابع مختلف مواد اوليه هنوز جزو كشورهاي عقب مانده است. و مثال نزديك، تفاوت دو روستاي گرمدره و ماركده است. در هر دو روستا همزمان با آمدن سپاهيان دانش مدرسه به سبك امروزي اش باز شد و كودكان توانستند دانش بياموزند امروز گرمدره با جمعيت كمتر داراي تحصيل كردگان و دانش آموزان بيشتر است. اين تفاوتها توجه اهل تحقيق را جلب مي كند تا با تحقيق، تحليل و بررسي علتها را بيابد و ببيند چه عاملهايي باعث شده ژاپنيها از علوم جديد حد اكثر بهره گيري كردند و ايرانيها نتوانستند؟ چرا بچه هاي گرمدره اي رقابتي درس مي خوانند، به دانشگاه راه مي يابند، پدران و مادران گرمدره اي فرزندان خودرا بيشتر به مدرسه و دانشگاه مي فرستند ولي در روستاي ماركده اين چنين نيست ؟
چند روز قبل با دو جوان قوچاني راجع به ايجاد نشريه صحبت مي كرديم. اين دو جوان علاقمند بودند در روستاي قوچان همانند روستاي ماركده نشريه اي منتشر نمايند در حين صحبتهايشان گفتند: « شوراي اسلامي قوچان مبلغ 60000 تومان به ما داده تا ما نشريه را در روستاي قوچان منتشر كنيم» پس از اينكه صحبتها تمام شد و اين دو جوان رفتند ساعتها ذهن من مشغول تفاوت دو فرهنگ بين دو روستا كه فاصله جغرافيايي شان يكصد متر است شد. در روستاي قوچان شورا براي ايجاد نشريه جوانان را تشويق و بودجه اي در اختيار آنها مي گذارد و در روستاي ماركده يكي از اعضا شورا با صرف وقت و هزينه شخصي، با بهره گيري از تجربه و اندوخته هاي تحقيقي ساليان دراز خود، بدون كوچكترين چشمداشتي و با كمك چند جوان ديگر روستا نشريه اي به چاپ مي رساند كه خوانندگان آن در بيرون از روستا آن را تحسين مي كنند و يكي از بهترينها مي دانند ولي متاسفانه در خود روستا دوستاني نامهربان كمر همت را برتضعيف كردن، بدنام كردن و سرانجام تعطيل نمودن آن بسته اند و در اين راه از شكايت، بدگويي، جمع آوري شمارگان آن، تبليغات منفي و حتا تهمت زدن هم دريغ نمي ورزند. ببينيد تفاوت از كجا تا به كجاست ؟ به نظر شما خواننده گرامي چه عامل هايي باعث اين دو ديدگاه و تفاوت شده است ؟
محمدعلي شاهسون ماركده 4/1/84
مامرده پرستيم
اين جمله را شايد بارها و بارها در جاهاي مختلف شنيده ايد و ياخودتان گفته ايد. باتجربه اي كه در طي 17 سال در مراسمهاي منطقه خودمان و مخصوصا در روستاي خودمان بدست آورده ام مي خواهم آيين مرده پرستي كه در روستاي خودمان هست را به شما معرفي كنم و از پيامدهاي زيانبار باور به اين آيين چند جمله اي سخن بگويم. اميد به آن كه مطالعه كنندگان نشريه آوا براي ديگر دوستان نيز تعريف كنند. اول بايد عرض كنم كه اسلام بهترين و يك دين كامل است و ميان غم و شادي تعادل برقرار كرده است همه مي دانيم ايام عزاداري امام حسين (ع) تاسوعا و عاشورا بهترين نوع عزاداري را براي اين معصومين عزيز اجرا مي كنيم و مي دانيم زنده بودن اسلام تاكنون در همين عزاداري است اما ماچندعيد بزرگ و باشكوه هم، در اسلام داريم مثل عيد قربان عيد فطر عيد مبعث و… كه امروزه فقط ما با نام اين اعياد آشنا هستيم و مي بينيم كه اشاره آنچناني به اين اعياد نمي شود. اگر باب دوم اين موضوع را بخواهم باز كنم جاي بسي تاسف است كه بسياري از افتخار آفرينان جامعه مان بعد از مدتي فراموش مي شوند به عنوان مثال مي توان به آقاي احمد رضا عابدزاده دروازه بان تيم ملي فوتبال ايران اشاره كنيم كه چندي پيش در مجله اي خواندم كه گفته بود من بايد بميرم تا يادي از من بكنند آيا واقعا اين يك درد نيست؟ البته احترام به مرده و مرده پرستي دو امر جدا از هم هستند شايد به اين مسئله تاكنون توجه نكرده باشيد بعد از گذشت چندروز از در گذشت فردي براي مرده مان بهترين نوع سنگ قبر مي سازيم اين در حاليست كه اين مرده همان پدر يا مادر عزيزي بوده است و فرزند همان صاحب قبر باكمال بي تفاوتي از كنار اين مسئله رد مي شدند اگر احترام به مرده را تشكيل مراسم سنگين و خرجهاي آن چناني و يا مقبره بسيار قيمتي بدانيم بايد بگوييم مرده پرستي بيشتر صدق مي كند تا احترام!. در باب سوم اين موضوع مي خواهم بگويم كه ما زنده كش و مرده پرستيم! اگر يك مقدار به اطرافيان خود نگاه كنيم همان كساني كه به خاطر نسبت هاي خويشاوندي يا روابط دوستي آنها را مي شناسيم بيشتر وقتها به آنها بي توجه هستيم و برايشان تره هم خرد نمي كنيم اما همين كه يكي از آنها از دنيا رفت يادمان مي افتد كه اويي هم بوده است. ما بيشتر اوقات مي توانستيم به يكديگر ابراز علاقه كنيم تا جايي كه ممكن است از كمك كردن به اطرافيانمان اجتناب مي كنيم هرگز اشتباهاتشان را فراموش نمي كنيم ولي محبت و خوبيها را زود از ياد مي بريم اما لحظه اي كه از دنيا رفت همه خوبي هايش به يادمان مي آيد افسوس فرصتهاي گذشته را مي خوريم و دقيقا به خاطر جبران همين فرصت سوزيهاي گذشته برايشان با شكوهترين مراسم عزاداري را مي گيريم و يا در آن مراسم شركت مي كنيم. و بيشترين گريه و زاري را مي كنيم و ماهها به سوگ مي نشينيم كه ديگر سودي ندارد بخاطر اينكه ما مرده پرستيم و افكار مرده پرستانه داريم . حضرت علي(ع) هنگام ضربت خوردن مي فرمايد« فزت و رب الكعبه» يعني به خدا رستگار شدم و رستگاري را در شهادت مي بيند و خوشحال است و از آن طرف تنها خنده عجيب كه آن حضرت از فاطمه(س) ديد هنگام شنيدن خبر مرگ پدر گراميش بود. من فكر مي كنم ما عزادار روزهايي هستيم كه از دست داديم نه اشخاص چون در مراسم ترحيم مي بينيم كه مصيبت ديدگان از گذشته مرده حرف مي زنند، روزهاي از دست رفته روزهايي كه مي توانستيم دوست بداريم، ابراز علاقه بكنيم، ياري بكنيم، مهربان باشيم و اينها را تجربه نكرديم ما براي از دست رفتن اين روزهاست كه عزادار مي مانيم. در عيد نوروز اول كنار قبر مردگانمان مي رويم و دعا مي خوانيم اين درحاليست كه چندي پيش به اين عزيزان كه در قيد حيات بودند بي توجهي مي كرديم و تا آن لحظه اي كه افكار اين چنين داريم ما همان مرده پرستيم!!؟
رمضان علي شاهسون ماركده 12/1/84
آزادي
آن زمانكه بنهادم سر به پاي آزادي دست خود زجان شستم از براي آزادي
تا مگر بدست آرم دامن وصالش را مي دوم به پـاي سر در قفـــاي آزادي
با عوامل تكفير،صنف ارتجاعي باز حمله مي كند دائم ، بر بنــــاي آزادي
در محيط طوفان زاي ماهرانه درجنگ است ناخداي استبداد باخداي آزادي
خصم از آن كند اصرار، برخرابي احرار چون بقاي خود بيند در فناي آزادي
دامن محبت را گر كني زخون رنگين مي توان تو را گفتن پيشواي آزادي
«فرخي»زجان ودل ميكند دراين محفل دل نثار استقلال، جان فداي آزادي
سروده فرخي يزدي شاعر معاصر. منبع: كتاب گلزار ادب نوشته حسين مكي ، انتشارات امير كبير 1369