طرح مشكلات روستا
جلسه اي در تاريخ 21/5/1383 از ساعت 9 الي 12 در محل بخشداري سامان با حضور آقاي رئيسي (بخشدار سامان)، مهندس سليميان( رئيس اجراي طرح هاي شركت گاز استان)، مهندس پيروز (رئيس بهره برداري شركت برق شهرستان شهركرد) و مهندس حبيب اللهي (كارشناس و نماينده اداره راه) و اعضاي شوراي روستاهاي بخش سامان تشكيل شد. آقاي محمد علي شاهسون از شوراي ماركده در اين جلسه شركت و موارد زير از مشكلات روستا مطرح شد. مشكلات مربوط به اداره راه: 1- درخواست اتمام آسفالت باقي مانده محور پل زمان خان به قراقوش 2- اصلاح پيچ هاي تند و خطر آفرين جاده 3- نصب حفاظ در جاهاي پرتگاه جاده 4- اتمام زير سازي جاده قوچان، بن 5- تعمير آسفالت جاده صادق آباد به آپونه 6- برف روبي به موقع هنگام زمستان. مشكلات برقي: 1- رفع پايين بودن ولتاژ برق كوچه هاي شمال روستاي ماركده. 2- تامين كمبود روشنايي معابر. 3- تامين برق مورد نياز مزرعه فردوس. 4-توزيع به موقع و مدت دار قبوض برق پمپ هاي آب كشاورزي. 5- جابجايي تير هاي برق كه در وسط كوچه ها قرار گرفته اند 6- تامين روشنايي دو طرف پل قوچان. 7- اصلاح تيربرق فشار قوي رو به روي آپاراتي اكبر. مشكل گاز: در مذاكرات شفاهي قبلي، مديريت محترم شركت گاز درخواست داشت حداقل 20% بهاي لوله تغذيه بن، قوچان قبل از شروع كار پرداخت شود؛ در اين جلسه از طرف شورا درخواست شد كه به علت نبود محصول كشاورزي، همه مبلغ پس از اتمام لوله كشي به صورت قسطي دريافت گردد كه مورد توافق قرار نگرفت.
شوراي اسلامي ماركده
تشكر و قدرداني
ملتي مي شـود سـتوده خصـــال كشــوري مـي رود بـه كــمال
كه شـمارد عــزيز، دختـر خويش بشنــاسـد بهــاي گوهرخويش
پسران فرع اند و دختران اصل اند چون امينــان حامـــل نسل اند
از بـــراي نگهبـــــان اميــــن واجب و لازم است دانش و دين
دختـــــراننــد مــهر تابنــــده مــــــادر دختــــران آينـــده
دختــران با كـــمال نيــك سير تربـيـت راست بهتـــرين مــادر
مادر ار پـاك و خوش نـــهاد بود مايــه خوبــــي نــــــژاد بـود
گر بود علـــم و فهم راهبــرش بهره يابنــد دختر و پســــرش
يك بار ديگر درود، درود، درود و آفرين بر دختران دلير و شجاع روستاي ماركده و قوچان كه با كسب نمره هاي بالا توانايي و توانمندي خود را به نمايش گذاشتند. بر خود مي باليم كه روستايمان چنين دختران كوشايي دارد. دلير دختران روستا، شما مي توانيد با كوشش خود به مدارج عالي علمي برسيد، خستگي به خود راه ندهيد تا قله هاي علمي را بدست آوريد، آنگاه افتخاري باشيد براي خانواده، روستا و جامعه. و با كسب مهارت حداقل نيمي از مديريت هاي خانواده و جامعه را بدست گيريد. امروز اين باور در محافل علمي و جوامع مدرن مطرح است كه اگر زنان در مديريت خانواده و جامعه شركت داشته باشند آن جامعه متعادل تر و معقولتر خواهد بود. آواي ماركده با درج دانش آموزان ممتاز مدرسه هاي روستا، از موفقيت هاي دانش آموزان و زحمات آموزگاران و دبيران محترم تشكر و قدرداني مي نمايد. در اين شماره نام دانش آموزان ممتاز مدرسه راهنمايي دخترانه ماركده درج مي گردد.
دانش آموزان ممتاز كلاس اول راهنمايي: فاطمه شاهبندري فرزند نعمت الله با معدل 57/19 شاگرد اول، مريم شاهبندري فرزند عبدالحسين با معدل 50/19 شگرد دوم، ام البنين شاهبندري فرزند هوشنگ با معدل 31/19 شاگرد سوم.
دانش آموزان ممتاز كلاس دوم راهنمايي: محبوبه عرب فرزند عليرضا با معدل 61/19 شاگرد اول، سيده الهام حسيني فرزند سيد اسماعيل با معدل 30/19 شاگرد دوم، مليحه شاهبندري فرزند شاهبندري با معدل 27/19 شاگرد سوم.
دانش آموزان ممتاز كلاس سوم راهنمايي: فاطمه عرب فرزند محمود با معدل 64/19، وجيهه عرب فرزند محمدرضا با معدل 35/19 شاگرد دوم، زهرا شاهبندري فرزند پرويز با معدل 23/19 شاگرد سوم. و با تشكر از زحمات دبيران محترم مدرسه، سركار خانم م مبيني دبير رياضي، پرورشي. خانم ژ آقاابراهيمي دبير علوم، تاريخ، جغرافيا. خانم ل شفيعي دبير ديني، عربي، اجتماعي، قرآن. خانم ز مظلوم دبير حرفه و فن، ادبيات. خانم ز وخيمي دبير زبان، و جناب آقاي حمزه خسروي دبير زبان، و با تشكر فراوان از زحمات سركار خانم شاهوردي مدير محترم مدرسه.
منبع شعر: مجله يغما، شماره 8، سال اول، آبان ماه 1327 آواي ماركدهنقدي بر دهيار
دهيار محترم روستايمان در پاسخ اين پرسش چرا دهيار نفت توزيع مي كند فرموده اندكه براي جلوگيري از مسائل و برخورد هاي لفظي در جريان توزيع نفت اين امر را قبول كرده است. از اين كه دهيار روستايمان فردي پاسخگو است و پاسخ پرسش هاي خبر نگار آوا را داده جاي بسي خوشحالي است و نيز اين كه دلسوزانه به رفاه مردم مي انديشد جاي تقدير دارد. همان گونه كه همه مي دانند و خود دهيار هم اذعان كرده اند، توزيع نفت در روستا، يكي از وظايف كاركنان شركت تعاوني روستايي است و از براي مسئوليت توزيع نفت هم مبلغي از فروش نفت دريافت مي دارند. پرسش اين است كه چرا مسئولين شركت تعاوني كار و وظيفه خود را انجام نمي دهند و يا خوب انجام نمي دهند تا دهيار روستا ناگزير شود براي جلوگيري از بروز يك سري مسائل و برخورد ها لفظي در جريان توزيع نفت، اين مسئوليت را به عهده بگيرد؟ اگر پاسخ اين باشد كه از عهده بر نمي آيند، مي پرسيم چرا از عهده كاري كه بر نمي آيند آن را قبول كردند؟ بدون شك دهيار در قبول امر توزيع نفت حسن نيت داشته است بدون اين كه عواقب زيانبار اين تصميم را بسنجد. بهترين كاري كه ميتواند به سود همه باشد اين است كه تشويق كنيم و بخواهيم تا هر فرد مسئوليتي را كه پذيرفته خوب انجام دهد و اگر ناتوان است و يا احساس مسئوليت پذيري ندارد، فردي توانمند و مسئوليت پذير در جاي او بگماريم، نه اينكه هرگاه فردي ضعيف و ناتوان و مسئوليت ناپذير وظيفه و كار خود را خوب انجام نداد فردي ديگر كه كار و وظيفه ديگري دارد، از كار خود كم بگذارد و بيايد كار آن فرد ناتوان و يا غيرمتعهد را به عهده بگيرد. دهياري نوپاي روستا با تراكم كاري از قبيل پيگيري اجراي فاضلاب روستا، دريافت عوارضهاي عقب افتاده، رسيدگي بهتر و بيشتر به طرح جمع آوري زباله و بهداشت روستا، ايجاد دفتر دهياري، پيگيري برق غسالخانه ، مطالعه و بررسي ايجاد شهرك توريستي و نيز مطالعه و ارائه طرحهاي بلند مدت براي آينده روستا و دهها كار ديگر روبروست كه به مراتب اهميت آن بيشتر و مهمتر از توزيع نفت است. آيا بهتر نيست هركس كار و مسئوليتي را كه پذيرفته خوب انجام دهد و با تشويق و انتقاد از ديگران هم همان را بخواهد؟ تا به عهده گرفتن كار ديگري؟ عمل قبول توزيع نفت توسط دهيار نتايج زيانبار زير را در درازمدت مي تواند به دنبال داشته باشد؛ ما فقط نظر خودمان را مي گوئيم، دوستان و همشهريان خوب و مهربانم اين حق را دارند كه بخوانند، بينديشند آنگاه رد كنند، بپذيرند و يا انتقاد كنند.
- تشويق و كمك به ماندن افراد ضعيف و ناتوان از انجام كار، در ميدان بدون اينكه ضعف و ناتواني آنها برطرف و يا برملا شود. 2- به افراد مسئوليت ناپذير ميدان داده شده تا با ترفند پشت هم اندازي، مسئوليتها را بپذيرند و بعد به امان خدا رهايش كنند. 3- در اين فرايند افراد توانمند و صادق، كه شايسته است مسئول و در مسند كارها باشند، چون اهل ترفند نيستند در كنار خواهند ماند كه زيان بزرگي است براي جامعه.
محمدعلي شاهسون ماركده 15/5/83
انتقاد تلفني
دو نفر خانم خانه دار روستا، زنگ زده و گفته اند، همراه زباله هاي خانه، مقداري خاكروبه دم جارو هم جمع و آنها را با زباله در يك گوني جا داده ايم ، كارگر جمع آوري كننده زباله خاك روبه هاي داخل گوني را در كوچه، خالي نموده و فقط زباله ها را برده است. آيا خاكروبه دم جارو، زباله محسوب نمي شود؟ ماكه مردمي ثروتمند نيستيم كه زباله هايمان استخوان گوشت و پوست موز باشد. آيا خالي كردن خاكروبه دم جارو در كوچه باعث غير بهداشتي شدن فضاي كوچه نيست؟ آيا مگر شما مسئول بهداشت كوچه ها نيستيد؟ اين عمل غير مسئولانه كارگر جمع آوري كننده زباله باعث دلسردي و بدبيني مردم به مسئولين روستا مي گردد. خواهشمنـــديم به اين موارد در اسرع وقت رسيدگي شود تا كساني كه عهده دارد انجام كارهاي عمومي مي گردند دلسوزانه و مسئولانه كار كنند.
صداي دو نفر شهروند ماركده اي
به خاطر مناسبت ها مطلب چاپ كنيد
با اهداء سلام و با تبريك فراوان به مناسبت فرا رسيدن ماه، رجب ماه خدا. چرا وقتي مناسبتي پيش مي آيد راجع به آن در نشريه آواي ماركده مطلبي چاپ نمي شود مثلا شهادت حضرت زهرا(س) يا ميلاد امام علي (ع) ، جا دارد هر مناسبتي كه پيش مي آيد لااقل 20-10 سطر راجع به اين مناسبت ها در نشريه آواي ماركده چاپ شود تا مردم روستايمان بدانند امامان ما چطوري زندگي كرده اند. چگونه به شهادت رسيده اند تا مردم عزيز روستايمان از زندگي امامان الگو بگيرند. اتفاقاً يك شب در جمعي صميمي نشسته بوديم و راجع به روزنامه آواي ماركده بحث و گفتگو مي كرديم كه يكي از دوستان نوبتش رسيد و گفت: اصلًا چرا هر مناسبتي كه پيش مي آيد راجع به آن چيزي نوشته نمي شود و مطلبي به نام جشن عروسي را منعكس مي كنند. اگر قرار است مطلب جشن عروسي را منعكس كنند پس حداقل هر مناسبتي كه پيش مي آيد راجع به آن مناسبت 10 الي 20 سطر نوشته شود.يعقوب شاهسون 22/5/1383تشكر از صادق آباد
مردم خوب روستاي صادق آباد سلام، از اين كه در طول قسمتي از خيابان روستا لوله گذاري و آب هاي سطحي را هدايت نموده و باعث عريض تر و ايمن تر شدن جاده شده ايد تشكر و قدرداني مي شود. براي انعكاس چگونگي كار انجام شده مصاحبه اي با يكي از اعضاء شوراي اسلامي روستاي صادق آباد صورت داده ام لطفا بخوانيد.
س- آقاي كرمي خسته نباشيد، چطور شد كه به فكر هدايت آبهاي سطحي خيابان به جوي آب شديد؟
ج- اين كار وظيفه تك تك مردم صادق آباد است ولي متاسفانه مردم اين كار را نكردند تا به كمك شوراي اسلامي و با پيگيري و كمك و همراهي 9 خانوار و نيز همراهي مسجد صادق آباد اين كار صورت گرفت.
س- چرا مردم كمك و همراهي نكردند؟
ج- مردم مي گويند به ما چه؟ ما شورا داريم بايد خودش انجام بدهد! و به ما شوراها مي گويند شما اگر چيزي برايتان نداشته باشد كاري نمي كنيد، پول را گرفته ايد و مي خواهيد دوباره از ما هم پول بگيريد؟ اگر پول نگرفته بوديد، تو، ناصر اين گونه براي كندن جاي لوله كلنگ نمي زدي!؟ مي گويند ناصر براي خودش زمين نمي كند، حال مفتي مي آيد جاي لوله را بكند!؟
س- چرا طرح جمع آوري زباله را در روستاي صادق آباد اجرا نمي كنيد؟
ج- با مردم دراين باره صحبت كرديم، قبول نكردند. شورا پيشنهاد داد كه ما به طور آزمايشي دو ماه زباله ها را به صورت رايگان جمع آوري و حمل مي كنيم، ولي مردم گفتند نمي خواهيم!
س- يك روز تابلو پارچه اي « مجتمع تفريحي زيباكنار » در محل زمين نزديك پل نصب كرده بوديد، چه شد؟
ج- شوراي اسلامي با مالكين زمين هاي سرپل توافق نمود كه اين محل را به عنوان تفريحگاه معرفي نمايد، به همين جهت تابلو نوشته و نصب گرديد. صبح تابلو را نصب كرديم شب آن را كردند و از بين بردند. مردم فكر مي كنند ما مي خواهيم زمين ها را از آن ها بگيريم و به جهانگردي بدهيم. متاسفانه مردم با شورا همكاري نمي كنند در اين جا هم خلاف قول و تعهد خود عمل كردند.
س- آيا موضوع گرفتن پول از كساني كه از صحراي صادق آباد شن مي برند توسط شورا صحت دارد؟
ج- بلي، و براي هر تريلي تراكتور 2000 تومان مي گيريم، اين كار طبق مصوبه شوراي روستا صورت مي گيرد.
رمضان عرب 15/5/1383
قصه جهيزيه
امروزه در بسياري از خانواده هاي روستاي ما از همان بدو تولد نوزاد دختر، والدين به فكر تهيه جهيزيه مي افتند و به تدريج اسباب و اثاثش را كه اين دختر سالهاي بعد بايد به خانه شوهر ببرد مهيا مي كنند. درباره فلسفه اين كه چرا تهيه اسباب و لوازم در شروع زندگي بر عهده خانواده دختر است اطلاعات زيادي در دست نيست ولي بدون شك جهيزيه عروس، سنت ديرينه ايست كه در روستاي ما هم رواج دارد. نكته جالب در ارتباط با جهيزيه دختر آن است كه برخي رسوم گذشته در ارتباط با ازدواج به تدريج رنگ مي بازند، رسومي مانند گرفتن شيربها، مبلغي كه داماد به غير از مهريه به پدر دختر پرداخت مي كنند هر روز كمرنگ تر مي شوند. اما سنت بردن جهيزيه روز به روز رونق بيشتري مي گيرد و تا جايي كه مفهوم آن از تهيه وسايل ساده در حد رفع نياز يك زوج فراتر رفته است. در گذشته هاي نه چندان دور جهيزيه عبارت بود از وسايل ضروري زندگي كه خانواده دختر با توجه به وضعيت مالي خود براي عروس تدارك مي ديدند. ولي كم كم با گذشت زمان عواملي باعث شدند سنت جهيزيه دادن كه يكي از مقدمات تشكيل يك امر مقدس به نام ازدواج است به تجمل گرايي بيانجامد. اگر كمي دقت كنيم پي خواهيم برد كه يكي از عوامل آن بر مي گردد به خانواده هايي كه وضع مالي نسبتاً خوبي دارند بعضي از آن ها بنا به پولدار بودنشان مي خواهند بهترين، جديد ترين و گران ترين وسايل را براي دخترانشان تهيه كنند، متوجه نيستند كه با اين كارشان چشم و هم چشمي ها را زياد مي كنند و الان جهزيه سنگين دادن به صورت يك فرهنگ جا افتاده است تا جايي كه خانواده هاي كم بضاعت به قيمت مقروض شدن و از دست دادن مايحتاج زندگي خود جهزيه اي هر چه سنگين تر تدارك مي بينند تا خود و دخترانشان در نزد خانواده داماد خوار و سرشكسته نشوند! در برخي موارد بعضي از وسايلي كه عروس با خود به خانه داماد مي برد تا مدتها و يا حتي هيچ وقت مورد استفاده آنها قرار نمي گيرد و سؤالي كه اينجا پيش مي آيد اين است كه چه ضرورتي دارد كه حتي در بحراني ترين وضعيت اقتصادي خانواده اين وسايل اضافي خريداري شود؟ چه خوب بود چشم و هم چشمي ها در ازدواج كم مي شد. اگر مردم به اين موضوع اعتقاد داشتند كه جهيزيه سنگين ملاك برتري دختر نيست و خوشبختي او را تضمين نمي كند، هيچ خانواده اي به خاطر اينكه در حد توان مالي خود به دخترشان جهيزيه مي دهند، سرشكسته نمي شدند. هر دختري كه به بلوغ فكري و رواني ايده آل براي شروع يك زندگي جديد رسيده باشد و با فهم، شعور و درك واقعي از ازدواج، ازدواج كند هيچ نيازي به چشم و هم چشمي و تشريفات بي جا نمي بيند.
خانم س.ش 20/05/1383ارزشيابي توصيفي
مركز يادگيري محلي روستاي ماركده، ارزشيابي توصيفي اجرا مي نمايد. در طرح ارزشيابي توصيفي آموزشياران علاوه بر انجام ارزشيابي هاي مستمر و توجه به حيطه هاي شناختي، به عملكرد سواد آموزان در حيطه هاي عاطفي، اجتماعي و … توجه مي شود. محور اساسي در ارزشيابي توصيفي ارزشيابي هاي مستمر و پياپي آموزشيار از عملكرد سواد آموزان است و به جاي توجه به ميزان تراكم اطلاعات و توانايي هاي فراگير در امتحانات پاياني، به فرايند عملكردي سواد آموزي در طول دوره تحصيلي توجه مي شود.
اهداف طرح ارزشيابي توصيفي: 1- ترس از امتحان برداشته مي شود 2- كيفيت ياددهي ـ يادگيري مشاركتي افزايش مي يابد 3- بيست يا نمره گرايي برداشته مي شود 4- فراهم نمودن زمينه مناسب براي شكستن حاكميت مطلق امتحانات پاياني در تعيين سرنوشت 5- افزايش بهداشت رواني محيط ياددهي ـ يادگيري مشاركتي با كاهش توجه به نمره.
ضرورت هاي ارزشيابي توصيفي: 1- جلوگيري از هدف شدن امتحانات 2- جلوگيري از كاهش مفهوم ارزشيابي نسبت به امتحانات 3- توجه به كيفيت يادگيري به جاي كميت 4- ناكارآمدي مقياس كمي براي ارزشيابي 5- توجه به شخصيت سواد آموز از لحاظ روحي، رواني، اجتماعي، عاطفي و حركتي.
اثرات ارزشيابي توصيفي: 1- جمع شدن اهداف. 2- اضطراب امتحان برداشته مي شود. 3- نگرش منفي نسبت به امتحان برداشته مي شود. 4- رقابت سالم بين افراد به وجود مي آيد. 6- تقلب كم مي شود.
ابزارهاي ارزشيابي توصيفي: 1- تكاليف درسي 2- آزمون ها 3- دفتر ثبت ارزشيابي(دفتر فعاليت هاي كلاسي) 4- چك ليست يا سياهه دفتر (يكي از وسايل و ابزارهايي است كه با تكميل آن در طول دوره آموزشي مي توان اطلاعات لازم را در خصوص عملكرد سواد آموزان بدست آورد) 5- پوشه كار يا كارنما (ابزاري است كه آثار و عملكرد فعاليت هاي مختلف سواد آموزان در آن به شكل مدوني گرد آوري شده تا قابل ارزشيابي باشد) 6- كارنامه توصيفي.مدير مركز يادگيري محلي ماركده، خانم توكليقصه پر غصه ديگر
زيارت، واژه اي عربي است كه به زبان و فرهنگ فارسي راه يافته و به معني ديدن دوستان، ديدار كردن بويژه ديدار كردن شخص يا اشخاص بزرگ و محترم را معني مي داده، بعد معني خواندن سلام و دعاي پيشوايان ديني را به خودگرفته است. از اين ريشه كلمه زوار را داريم، به معني بسيار زيارت كننده و مزار، محل زيارت را. واژه زيارت را اين بنده حقير سراپا تقصير در مقاله « ما براي وصل كردن آمديم » در آواي 25، در يك پاراگرافي آورده ام، بدين شرح كه« بايد توجه نمود ما در روستايي زندگي مي كنيم كه افراد فرهيخته، فاضل و انديشمند نداريم كه جوانان بتوانند از آن ها سرمشق بگيرند و در جهت فرهيختگي گام بردارند، بلكه جامعه ما يك جامعه سنتي با فرهنگ شفاهي است. علم و انديشه و انديشه ورزي در آن چندان شناخته شده نيست و جدي گرفته نمي شود، معيار ارزش در روستا داشتن زمين زيادتر، پول بيشتر، ماشين نو، خانه خوب و تكرار مسافرت هاي زيارتي است. كدام يك از اين ارزش ها با ادبيات و ذوق ادبي هم خواني دارد؟» دوست عزيزي از عبارت « تكرار مسافرت هاي زيارتي » كه اين جا آمده اين گونه برداشت كرده كه من با زيارت رفتن مردم مخالفم و گفته ام چرا مردم به زيارت مي روند؟ و در نامه اي كه در آواي 26 چاپ شده نوشته است «…اما اين كه فرموده اند چرا مردم به مسافرت هاي زيارتي مي روند، كاملا مخالف هستم …»
مقاله ايكه مورد نقد اين دوست گرامي قرار گرفته بررسي ادبيات و انواع ادبي و از جمله جايگاه شعر طنز در فرهنگ روستا را مي نموده و نتيجه گيري شده چون در روستا، مردم براي سراينده شعر، داشتن ذوق ادبي و…ارزش قايل نيستند و ارزشها بين مردم چيزهاي ديگر از جمله زمين، پول، ماشين، خانه و تكرار مسافرتهاي زيارتي است، نمي توان از جوانان انتظار داشت كه در زمينه ادبيات بدرخشند. بنابراين هدف و منظور اين مقاله ادبيات بوده نه مقوله زيارت. به علاوه پاراگرافي كه كلمه زيارت هم در آن آمده هيچگونه اشاره اي به اينكه زيارت خوب است يا بد و بايد آن را انجام بدهيم يا ندهيم نكرده، فقط گفته شده كه زيارت رفتن يك ارزش است در روستا. حال دوست عزيزمان چگونه و از كجا واژه يا مفهوم مخالفت بنده را كشف كرده اند؟ نمي دانم. به نظر ميرسد در اينجا پيش داوري صورت گرفته باشد. داوري درست وقتي انجام مي گيرد كه انساني بي طرف با توجه به واقعيت هاي موجود و با شنيدن، خواندن، ديدن همه قضايا درباره يك موضوع قضاوت نمايد و براي حكم خود دليل و سند هم بتواند ارائه دهد ولي پيشداوري وقتي صورت مي گيرد كه فردي بدون اينكه موضوعي را دقيق خوانده، ديده يا فهميده باشد، فقط بر اساس جو موجود و يا شايعه ها و يا محتويات ذهني خود كه از قبل در باره آن موضوع داشته است قضاوت و داوري نمايد كه امري است مذموم، ناپسند، ناروا. مي توان اينگونه پنداشت، دوستمان وقتي چشمش به عبارت « تكرار مسافرت هاي زيارتي» در اين پاراگراف افتاده بدون اينكه روي محتواي مقاله دقت كند و آن را دقيق بخواند و نيز كاربرد واژه زيارت را در آن پاراگراف مشخص نمايد از آن جاييكه از پيش در ذهن خود اطلاعات نادرستي درباره من داشته، نتيجه گرفته و داوري كرده كه فلاني با زيارت مخالف است. اينكه چرا قبل از داوري، نخست نمي انديشيم، دقت نمي كنيم، دقيق نمي خوانيم، يكي ديگر از قصه هاي پر غصه ماست. حال كه سخن بدينجا كشيده شد، بد نيست يك نگاه كوتاهي هم به مقوله زيارت داشته باشيم. گفتيم زيارت يعني ديدار كردن بويژه با بزرگان. پرسش اين است كه چه نياز به زيارت يا همان ديدار است؟ و انسان با ديدار كردن مي خواهد به چه چيز دست يابد؟ از آن جاييكه يك انسان دائماً كمال گراست و وقتي انسان كامل مي شود كه به كمال دست يابد بنابراين هر انساني دوست دارد روز به روز پيشرفت كند و بهترين شود. يكي از راههاي دستيابي به كمال انساني نزديك شدن، ديدار كردن، شنيدن از انسان هاي كمال يافته است. به همين منظور ديدار يا ملاقات صورت مي گيرد كه آن را زيارت مي ناميم يعني مي خواهيم با همنشيني، نزديك شدن، هم صحبت شدن، انس گرفتن، خو گرفتن، آموختن از شخصيت، رفتار و گفتار هاي آن شخص بزرگ، آن صفات نيكو در ما هم ايجاد شود و ما هم به كمال انساني دست يابيم يعني كمال همنشيني در ما هم اثر كند. بدين منظور به زيارت مي رويم از جمله زيارت خانه خدا. به زيارت خانه خدا مي رويم تا در آن جا تعالي معنويت را لمس كنيم، در آن جا با جدا شدن از دنياي مادي و صفات منفي اش. عروج ملكوت را تجربه كنيم، در آن جا نزديكي انسان با آفريدگارش را به عينه تمرين كنيم و بدانيم و بفهميم كه تنها چيز ارزشمند، صادقانه و خالصانه ايمان داشتن، خوبي كردن، راست بودن، بخشندگي و بزرگواري، پاك بودن، صفا و محبت داشتن، خدمت به ديگران كردن، صداقت در كار داشتن و… و سر انجام رضايت خدا و خلق خدا را به دست آوردن است و وقتي برگشتيم اين صفات نيكو را در طول زندگي خود به كار گيريم. پرسش اين است كه زيارت رفتگان ما چه مقدار با اين صفات پسنديده خو گرفته اند؟ قضاوت با خوانندگان است. دوست گراميمان در همان نامه نوشته اند، مردم ما با مسافرت هاي زيارتي وجودشان پر از معنويت و عشق مي شود و همين مسافرت هاي زيارتي انسان را از گناه و معصيت پاك نگه مي دارد. براستي هم بايد همين گونه باشد و هدف زيارت هم همين است و غير از اين اگر بوده باشد به هدف خود نرسيده ايم و عمر و سرمايه خود را هدر داده ايم. دوست عزيز، من هم همانند شما از شنيدن تعريف زيارت ها لذت مي برم و برايم شيرين و دلپذير است ولي بايد پذيرفت كه همه زندگي زيارت نيست، زندگي آدميان جنبه هاي گوناگون دارد و يك زندگي وقتي سالم است كه به همه جنبه هاي آن به اندازه لازم و كافي توجه شود و تعادل برقرار گردد. براي ايجاد تعادل بايد به جنبه هاي بر هم زننده تعادل زندگي در اجتماع از جمله فقر و ناآگاهي توجه نمود. براي من كه يك عضو اجتماع هستم شنيدن و ديدن رنج و فقر مردمان روستاي ما به همان اندازه درد آور و تلخ است كه شنيدن تعريف زيارت ها برايم شيرين، متعالي و لذت بخش است. جمله مشهور حضرت علي(ع) را به ياد بياوريم كه « هر گاه فقر از در وارد شد ايمان از پنجره بيرون مي رود » و سعدي شيرازي معلم اخلاق قرن 7 هجري مي گويد: بني آدم اعضاي يكديگرند كه در آفرينش ز يك گوهرند
چو عضوي بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قـــرار
تو كز محنت ديگران بي غمي نشـــايد كه نامت نهند آدمي
و ما امروز پس از گذشت هفت قرن، شايسته است كه از سعدي پيشرفته تر، انساني تر، متعالي تر بينديشيم و عمل كنيم آيا اين گونه هستيم؟ آيا رنج ها و فقر ديگران براي ما درد آور هست؟ پرسش اين است كه اگر در جامعه اي فقر، محروميت و… باشد و در كنار آن مسافرت هاي زيارتي تكراري صورت گيرد، مي تواند با اصول انساني، اخلاقي و اسلامي سازگاري داشته باشد؟ من نمي دانم. بدون شك مردم داوري خود را خواهند داشت و خداوند هم داور نهايي است. نمونه هاي زير را با هم مي خوانيم و درباره آن ها مي انديشيم: 1- چند سال پيش روزي در روستاي صادق آباد بودم، تعدادي از جوانان روستايمان براي باغ كني به صادق آباد مي آمدند و من با گوش خود شنيدم و با چشم خود ديدم چند نفر از مردم صادق آباد با تحقير مي گفتند: افغاني ها آمدند! آيا اين رنج آور نيست؟ 2- ميدانيم اعتياد در روستا گريبان بسياري از خانواده ها را گرفته و يكي از علل گرايش جوانان به اعتياد ، بيكاري بوده است و مي دانيم نتيجه اعتياد فقر، از هم پاشيدگي خانواده، تاثير سوء روي فرزندان و بازماندن از تحصيل و آسيب رسيدن به شخصيت آنان و سرانجام آن فساد است. جا دارد بينديشيم علل بيكاري در جامعه چه بوده است؟ آيا عدم سرمايه گذاري در جهت ايجاد كار و توليد نبوده است؟ 3- امروزه بر اثر فقر، تعدادي از پدر و مادر ها فرزند دختر خود را از تحصيل باز مي دارند تا قالي ببافد، آيا اين ظلم وستم در حق آن دختر نيست؟ اگر پدر اين دختر كار و درآمد كافي داشت باز هم اين كار را مي كرد؟ 4- در گذشته پدر و مادر ها به علت نبود دبيرستان، فرزندان خود بويژه دختران را از تحصيل باز مي داشتند و ما امروز شاهد هستيم هيچ دختر تحصيل كرده اي در روستا نداريم، آيا اين ستم به يك نسل نبوده است؟ آيا نمي شد با صرف مقداري سرمايه دبيرستان ساخت؟ 5- همين امروز به علت نبود وسايل و امكانات فرهنگي، آموزشي، ورزشي و تفريحي در روستا چه مقدار از اوقات فراغت و استعداد جوانان و نوجوانان به بطالت مي گذرد؟ آيا اين زيان و ستم نيست؟ و اين ها سرمايه هاي روستا نيستند كه هدر مي روند؟ چه كسي مسئول است؟ آيا آنان كه در جامعه توانمنديشان بيش است، مسئوليتشان بيشتر نيست؟ اين ها را براي نمونه آوردم، متاسفانه مردم ما از درد ها و مشكلات زيادي رنج مي برند و ما روزانه با چشم و گوش خود آن را مي بينيم و مي شنويم و حس مي كنيم، حال اگر نسبت به آنها بي تفاوت باشيم و بگوييم به ما چه؟ آيا گفته سعدي كه:
تو كز محنت ديگران بي غمي نشـــايد كه نامت نهند آدمي
درباره ما صدق نخواهد كرد؟
منابع: فرهنگ معين، دايره المعارف اسلامي نوشته محمد رسول فرهنگ خواهمحمد علي شاهسون ماركده 18/5/1383اولين دهيار، ادامه اولين گفتگو
س- برنامه هاي اصلي دهياري كدام است؟
ج- همه مشكلات و كارهاي اجرايي و مديريتي روستا مي تواند برنامه هاي دهياري باشد در حال حاضر 5 دستور كار مقدمه كار دهياري قرار دارد: 1- جمع آوري و دفع زباله هاي خانگي كه همگان از آن اطلاع دارند و ما از همكاري مردم تشكر مي كنيم 2- جمع آوري و مهار فاضلاب هاي خانگي، قبلا توسط خود مردم فاضلاب ها به جوي ماركده هدايت شده و ما اكنون مقدمات انتقال آن را فراهم مي نماييم 3- اجراي طرح هادي روستا، نقشه طرح هادي تهيه شده و جهت اجرا منتظر بودجه هستيم، كمك مردم در اين امر لازم و ضروري است 4- سر و سامان دادن به غسالخانه و گورستان، غسالخانه را سر و سامان جزيي داده ايم و قرار است كنتور برق آن هم نصب شود و مسئوليت آن در حال حاضر با آقاي حسنعلي عرب است و براي گورستان هم قالب هاي سيماني خاكسپاري اموات فراهم كرديم و پاركينگ گورستان را هم بازسازي نموده ايم 5- ايجاد آتش نشاني و ايمني سازي ساخت و ساز، براي آتش نشاني و ايمني سازي تا كنون كاري انجام نشده است.
س- منابع مالي دهياري از كجا تامين مي شود؟ و در آمد دهياري در سال 1382 چقدر بوده است؟
ج- در آمد دهياري از محل هاي زير تامين مي شود: 1- از محل صندوق تجميع عوارض دولت كه از اين صندوق 80% سهم شهرداري ها و 20% بقيه سهم دهياري كل كشور است 2- كمك هاي مردمي مانند كمك بلا عوض مردم به دهياري، بهاي دريافتي انجام خدمات از مردم 3- درآمد هاي استاني، متاسفانه استان ما به دليل نداشتن صنايع مادر تاكنون يك ريال به دهياري ها كمك نكرده 4- كمك هاي دولت، اين بند بر اساس بودجه ساليانه كشور كه به استان ها ابلاغ مي شود به طور مستقيم يا غير مستقيم در اختيار دهياري ها قرار مي گيرد. كل درآمد دهياري در سال 1382، 6500000 تومان بوده است.
س- چند درصد از بودجه دهياري در عمران آبادي هزينه مي گردد؟
ج- طبق قانون 60% بودجه در كارهاي عمراني و 40% هزينه هاي جاري دهياري است.
س- هزينه هاي عمراني دهياري تكليفي است يا پيشنهادي؟
ج- تلفيقي از هردو مي تواند باشد، به نوع و اهميت كار بستگي دارد.
س- اجراي طرح هادي روستا از چه زماني شروع خواهد شد؟
ج – كارهاي مطالعاتي و نقشه برداري توسط بنياد مسكن انجام شده و در اسفند 1380 ارائه و به تصويب هم رسيده است، اجراي آن با شروع كار دهياري روستا يكي از وظايف دهياري است و چون هزينه ي بالايي دارد اميدواريم با كمك گرفتن از مردم بتوانيم در آينده كار را شروع كنيم. لازمه اجرا شدن و پيشرفت كار كمك هاي مردم است. ما طي چند روز آينده با توجه به نقشه طرح هادي، كوچه ها و خيابان ها را علامت گذاري مي كنيم تا همشهريان محترم بدانند چقدر عقب نشيني دارند و حريم كوچه ها را مشخص مي كنيم.
س- مزيت هاي اجراي طرح هادي را توضيح دهيد.
ج- اجرا شدن طرح هادي به نفع همه است، خدمات را مي توان به آساني به مردم رساند، اجراي شبكه تلفن ماركده زيرزميني مي شود، لوله هاي آب آشاميدني تعويض مي شود، شبكه گازرساني آسانتر مي شود و …
س-صدور پروانه ساخت به عهده كيست؟
ج- در حال حاضر صدور پروانه ساختمان سازي از وظايف دهياري است. ما براي اين كار اطلاعيه اي هم منتشر كرديم و به اطلاع عموم مردم هم رسانده ايم. كار كارشناسي آن با بخشداري است.
س- موضوع سند دار كردن خانه ها در چه مرحله اي است؟
ج- از بنياد مسكن درخواست شده و پيگير هستيم، هر سند حدود 10 هزار تومان هم هزينه دارد كه ما اعلام آمادگي كرده ايم از مردم جمع آوري و به حساب بنياد مسكن بريزيم، در حال حاضر بنياد مسكن در حال هماهنگي با اداره ثبت است اميدوارم به زودي شاهد سند دار شدن خانه ها باشيم.
س- صدور پروانه كسب با كيست؟
ج- صدور پروانه كسب از وظايف شوراي بخش است، معرفي اوليه را دهياري روستا صادر مي كند.
س- آيا مبلغي كه شوراي بخش مي گيرد قانوني است؟
ج- در اصل نه، ولي از آنجاييكه شوراي بخش جهت هزينه هاي خود در آمدي نداشت، شوراي بخش و دهياري ها توافق كردند كه 60% عوارض صدور پروانه را شوراي بخش دريافت كند و 40% عوارض صدور پروانه و نيز ساير عوارض مثل عوارض تمديد،عوارض ساليانه به حساب دهياري ها واريز گردد.
س- مبنا و ميزان دريافت عوارض صدور پروانه كسب چگونه است؟
ج- اين عمل بر اساس تعرفه است؛ براي مثال، اگر عوارض ساليانه يك واحد خواروبار فروشي 15 هزار تومان باشد قانون مي گويد، 5 برابر عوارض ساليانه براي صدور پروانه كسب اخذ گردد.
س- چرا بعضي از واحد هاي خدماتي پس از اخذ پروانه و افتتاح ديري نمي پايد و تعطيل مي شوند؟
ج- اين سئوال را بايد از خود خدمات دهنده بپرسيد، به نظر مي رسد بطور آزمايشي عمل ميكنند اگر اقتصادي بود ادامه مي دهند و سرمايه گذاري مي كنند و اگر نبود تعطيل مي نمايند.
س- باكساني كه پروانه كسب ندارند چه برخوردي مي كنيد؟
ج- هرگونه كسب و كار خدماتي در روستا بايد داراي پروانه كسب باشد و با كساني كه بدون پروانه شروع به كار نمايند برخورد قانوني مي شود.
س- آيا كشتار قصاب ها جلو مغازه ها صحيح است؟و قرار بود كشتارگاه احداث شود چه شد؟
ج- خير، اين كار ممنوع است.در اين مورد شوراهاي اسلامي دوره قبل پيگيري هايي انجام دادند ولي فكر مي كنم بخاطر جا و مكان آن ادامه ندادند.
س- آيا نمي شود با كمك روستاهاي همجوار يك كشتارگاه كوچك احداث نمود؟
ج- پيشنهاد خوبي است، سعي مي كنيم با كمك شوراي اسلامي اين امر مهم را پيگيري كنيم.
س- در فصل بيكاري مردم جلو مغازه ها اجتماع ميكنند چه كسي مسئول است؟
ج- متولي اين كار هم دهياري است،در سال گذشته به مغازه دارها اخطار كرديم،اطلاعيه چاپ و نصب كرديم ولي به طور كامل مغازه دار ها همكاري نكردند.
س- براي جوانان چه كار كرده ايد؟
ج- جوانان خوب و با استعداد روستا آن گونه كه شايسته آنهاست پشتكار ندارند، براي نمونه ما با سازمان آموزش فني حرفه اي استان براي آموزش جوانان هماهنگي نموديم و اطلاعيه هم منتشر كرديم ولي هيچكس نيامد ثبت نام كند، آيا اين كم همتي نيست؟ به هر حال ما آماده همكاري هستيم. آنها طرح بدهند، آموزش بخواهند ما در حد توان و اختيارات همكاري لازم را انجام خواهيم داد.
س-كنترل بهداشت محيط روستا با دهياري است؟ درباره كودهاي ريخته شده در كوچه ها چه برنامه اي داريد؟
ج-مسئوليت آن مشتركاً با مركز درماني و دهياري است و مركز به دليل نداشتن مسئول مربوطه، اين كار مدتي خوب پيگيري نمي شد، اما اكنون مسئول آن مشخص است و پيگيري مي گردد. حداكثر زمان انبار كردن كود در تابستان 24 ساعت و در زمستان 48 ساعت است اگر غير از اين عمل شود به متخلف اخطار مي دهيم، متولي اصلي اين كار مركز بهداشت است.
س- بعضي از همشهريان هنگام ساختمان سازي به مدت طولاني مصالح ساختماني خود را در مقابل منزل خود و در خيابان و يا كوچه انبار مي كنند آيا با اين افراد برخورد مي نماييد؟
ج- چه برخوردي بايد كرد؟ اين عمل صحيح نيست، جاده و كوچه مال عموم است كساني كه سد معبر مي كنند خلاف كرده اند و ما اين موضوع را پيگيري مي كنيم.
س- با افرادي كه بدون پروانه ساخت اقدام به ساختمان مي كنند يا به حريم كوچه و خيابان تجاوز مي كنند چه بر خوردي مي كنيد؟
ج- هرگونه ساختمان سازي بايد با مجوز دهيار باشد و دهياري هم بر اساس طرح هادي مجوز صادر مي كند و تاكنون هم ساخت و ساز بدون مجوز انجام نشده است، وارد شدن به حريم كوچه و خيابان خلاف است و به محض مشاهده اقدامات تخريب آن انجام خواهد شد، الگوي اصلي ساخت و ساز ماركده بر اساس نقشه طرح هادي مي باشد.
س- ايجاد دست انداز هاي خيابان اصلي به چه دليل بوده؟
ج- به علت شلوغي عبور و مرور، سرعت زياد موتور سوار ها و سواري ها به خصوص روزهاي پايان هفته، مردم براي حفظ جان خود و كودكانشان اقدام به ايجاد دست انداز نموده اند.
س- قرار بود خيابان اصلي روستا آسفالت شود؟
ج- بله، مدير كل اداره راه قول داده ولي تا كنون عملي نشده است، ما مرتب پيگيري و ياد آوري مي كنيم و او هم مي گويد حتما انجام خواهم داد.
س- قرار بود زمين هاي بالاي باغ آقدش پلاك بندي و براي ساختمان سازي به افراد بدون خانه داده شود؟
ج- ما از افراد ثبت نام كرديم و 15 نفر را به بنياد مسكن معرفي نموديم ولي براي تشكيل پرونده كه يكي از شرايط آن پرداخت مبلغي به بنياد مسكن بود نرفتند و در نتيجه بنياد مسكن هم اقدامي نكرد.
س- آيا ساخت و ساز در زمين هاي كشاورزي ادامه دارد؟
ج- خير، هرگونه ساخت و ساز در زمين هاي كشاورزي ممنوع است و متقاضي بايد مجوز تغيير كاربري را اخذ كند تا بتواند ساخت و ساز انجام دهد، و اگر كسي بدون مجوز اقدام كند يقين داشته باشد كه ساختمان وي تخريب خواهد شد.
س- آقاي دهيار، تعدادي از جوانان مي گويند: چرا شما چند تا مسئوليت داريد و تمام كارها را پذيرفته ايد در حالي كه مدعي هستيد مي خواهيد اشتغال ايجاد كنيد. چه جوابي داريد؟
ج- از جوانان تشكر مي كنم، سوال خوبي است، و اما جواب آن: در ابتدا كه بنده مسئوليت دفتر مخابرات ماركده را پذيرفتم با حقوق ماهيانه 4000 تومان شروع كردم، و با توجه به پيگيري هايي كه انجام شد، مديرعامل مخابرات و پست توافق كردند كه به كارگزار هاي دفاتر مخابراتي، انجام خدمات پستي را هم بدهند تا مثلا براي كارگزار با صرفه باشد، اين دو شغل يا دو مسئوليت قانوني به بنده واگذار شده است. و اما آب، با توجه به شرح بالا باز هم براي كارگزار زيان زيادي داشت بنابراين با توافق مخابرات و جهاد سازندگي كه متولي آب روستايي بود مقرر گرديد كه ميراب روستا ها مخابراتي ها باشند. اين شغل سوم هم طبق قانون به بنده داده شده است و كماكان ادامه دارد. و اما در مورد قبول مسئوليت دهياري، در ابتداي امر گفته مي شد كه دهيار رابط بخشداري با شورا است و مزدي هم ندارد، من هم قبول كردم البته قبول كردن من در اصل براي خدمت به روستا بوده ولي با گذشت زمان معلوم شد كه دهياري و دهيار چه هست و چه بايد بكند و تاكنون چند بار استعفاي شفاهي و كتبي داده ام ولي شورا موفقت نكرده است، اميدوارم موفقت كند و كسي هم مسئوليت را بپذيرد و مرد و مردانه وارد ميدان فعاليت شود و روستا را واقعا آباد كند.
س- درباره نامنظمي سرويس هاي خط شهر كرد – ماركده دهياري چه برنامه اي دارد؟
ج- اين بي نظمي عدم برخورد جدي و قانوني شورا و دهياري با رانندگان متخلف خط شهركرد ماركده است كه امروز متاسفانه مردم با وضعيت نابهنجار رو به رو شده اند، هر راننده اي هر وقت خواست مي آيد و مي رود، من موضوع را پيگيري و به اطلاع مردم خواهم رساند.
س- مي گويند بانك سپه موافقت نموده يك شعبه در ماركده بزند ولي در جلسه شورا ها در منزل نياز علي شاهبندري قوچان كه شما هم حضور داشتيد آن را به گرمدره يا صادق آباد دادند. شما چه اطلاعي داريد؟
ج- در يك جلسه شورا ها، اواخر زمستان گذشته، كه در منزل آقاي محمدعلي شاهسون تشكيل شد يكي از موضوع ها بانك بود. شوراي گرمدره گفت بانك را به گرمدره بدهيد تا من امضاء كنم ولي گفته شد كه به عهده خود بانك مي گذاريم كه هركجا تشخيص داد شعبه بزند. ابتداي امسال اعلام شد كه بانك سپه حاضر است در صورت امكان و پس از بازديد كارشناسي شعبه بزند. يك روز رئيس بانك سپه به ماركده آمده و آقاي شاهسون هم زحمت كشيدند با وسيله شخصي خودشان رئيس بانك را براي بازديد از پتانسيل هاي موجود بردند. ريئس بانك پس از بازديد در جلسه اي كه در گرمدره تشكيل شده بود با صراحت اعلام كرده كه ماركده مناسب تر است و خواسته شده بود كه شورا ها توافق نمايند كه با شعبه ماركده همكاري مي كنند. در جلسه اي كه منزل آقاي نياز علي شاهبندري در تاريخ 20/4/83 گرفته شد پيرامون بانك هم صحبت شد. شوراي گرمدره سخت مخالفت كرد و گفت يك تناسبي بايد بين امكانات روستاها باشد بايد شما موافقت كنيد كه بانك را به گرمدره بدهند چون ماكده مركز بهداشت دارد، قوچان دبيرستان دخترانه دارد، و ياسه چاه دبيرستان پسرانه، بحث و گفتگو بالا گرفت، آقاي محمد علي شاهسون با اين دليل و استدلال كه ريئس شعبه بانك سپه سامان تشخيص داده كه ماركده مناسب تر است و حق هم همين است و امكان تداوم كار بانك در ماركده بيشتر از روستاهاي ديگر است، شديد مقاومت كرد و گفت بانك بايد در ماركده باشد. آقاي عبدالمحمد عرب و سيد اسماعيل حسيني اعلام كردند كه ما حساسيتي نداريم كه بانك در گرمدره باشد يا صادق آباد. وقتي من دلايل آن ها را خواستم آن ها گفتند اگر بانك سپه در گرمدره شعبه بزند احتمال اين كه بانك كشاورزي در ماركده شعبه بزند زياد است، از طرفي هم مقاومت زياد باعث بروز اختلاف بين روستاها مي شود و در كارهاي آينده شايد ضربه بخوريم. من خودم هم به آقاي شاهسون اعتراض كردم كه چرا اين قدر مقاومت مي كنيد؟ اصلا بگذاريد به عهده بانك هر كجا تشخيص داد همان كار را بكند كه گفته شد گرمدره اي ها به اين امر هم راضي نيستند و مي گويند حتما بايد بنويسيد كه شعبه در گرمدره افتتاح شود. خلاصه از پافشاري شاهسون هم لذت بردم و وقتي سوال كردم گفت: بانك حق ماركده اي ها است چرا دفاع نكنم، چرا وقتي كارشناس بانك تشخيص داده كه ماركده مناسب تر است رضايت بدهم كه بانك به گرمدره برود؟ و سرانجام در آن جلسه نتيجه اي گرفته نشد قرار شد اگر صورت جلسه اي تنظيم شد از طرف شوراي ماركده آقايان سيد اسماعيل حسيني و عبدالمحمد عرب تاييد كنند كه با گرمدره يا صادق آباد همكاري مي كنند و آقاي شاهسون هم اعلام كرد كه من امضاء نمي كنم.
س- نظر شما درباره خبرنامه آوا چيست؟ فكر مي كنيد توانسته جاي خود را بين مخاطبانش باز كند؟ نقاط قوت و ضعف آن چيست؟ جهت تداوم آن چه بايد بكنيم؟
ج- نشريه آوا كه در يك روستاي كوچك به چاپ مي رسد به نظر من خيلي مهم و جالب است و فرهنگ يك روستا را معرفي مي كند. بيرون از روستا به هركس بگويي ما نشريه داريم شنونده فكر ديگري درباره روستا مي كند و چه بسا اگر نسبت به روستا مسئوليت و تعهدي داشته باشد سعي مي كند بهتر عمل كند. به هر صورت بايد پخته تر عمل كنيم. مثلا مطلبي نوشته مي شود در شماره بعد همان مطلب نقد مي گردد و در شماره سوم نقد مورد نقد قرار مي گيرد. حال نقد اول خوب است چون فرهنگ نقد كردن و نقد پذيري لازم است ولي نقد بر نقد بيشتر دفاع از نيات و اهداف شخصي است. و اما اين كه تا الان توانسته جاي خود را در بين مخاطبان باز كند من فكر مي كنم موفق بوده است. در چند ماه اول شايد بيشتر مردم آشنايي نداشتند و درباره اطلاعات و اخبار منتشره در آوا هيچ واكنشي از خود نشان نمي دادند ولي اكنون در مورد اخبار و اطلاعات كه در آوا چاپ مي شود پرس و جو مي كنند. به نظر من بهتر است در بين مقالات و نوشته ها هركجا لازم است به آيات قرآن و روايات و احاديث استناد كنيم. انديشمندان، روان شناسان و محققان غربي در جاي خود خوب است ولي ما الگوهاي بهتر و كاملتري داريم و بهتر در دسترس است كه بتوانيم رجوع به آن بكنيم. در مورد اين كه چه كار كنيم تداوم داشته باشد بايد آوا را تغذيه كنيم، مطلب بنويسيم، نوجوانان و جوانان را تشويق كنيم كه مطلب بنويسند و اگر كسي مطلبي جالب و قابل چاپ شدن را از جايي مي نويسد با ذكر منبع به چاپ برسانيم كه سبب تشويق نوجوانان شود. يك نوجوان از اين كه اسمش در آوا چاپ شود لذت مي برد لازم است جوانان و نوجوانان را تشويق كنيم تا با ذوق و علاقه به نويسندگي و نوآوري روي بياورند.
س- آيا مي توانيد درآمد ها و هزينه هاي دهياري را در سال 1382 به اطلاع مردم برسانيد؟
ج- بله، درآمد ها و هزينه هاي دهياري ماركده در سال 1382 به شرح زير است:
1- كمك هاي ادارات به دهياري 6485000 ريال
2- در آمد هاي ملي 40000000 ريال
3- پول موجود نزد ابوالفتح 1000000 ريال
4- كاركرد تراكتور در سال 82 حمل شن، خاك، كود و نفت 8400000 ريال
5- در آمد دهياري از محل جمع آوري قبض هاي آب، برق و تلفن 5200000 ريال
6- جمع آوري فيش هاي زباله 3400000 ريال
7- دريافت عوارض كسبه از روستا 125000 ريال
جمع در آمد ها 64610000 ريال
و اما هزينه ها:
1- خريد تريلي تراكتور 8500000 ريال
2- سوخت و سرويس تراكتور 3300000 ريال
3- هزينه عمراني روستا 1200000 ريال
4- وسايل و لوازم اوليه دهياري 4800000 ريال
5- ملزومات اداري 1300000 ريال
6- هزينه هاي جاري دهياري 850000 ريال
7- پرداخت حقوق 8900000 ريال
جمع هزينه ها 28850000 ريالتهيه گزارش : رمضان عرب ماركدهدرددل دهيار
آقاي حبيب شاهسون در آواي 29 پرسشي را مطرح كرده كه به طبع سئوال بيشتر مردم نيز هست. نخست لازم مي دانم از اين دوست عزيز تقدير و تشكر نمايم چرا كه از دو جهت داراي اهميت است، اول اين كه باعث خوشحالي مسئولين است كه افراد يا اشخاصي در روستا زندگي ميكنند كه نسبت به مسائل روز بي تفاوت نمي باشند. دوم از اين بابت كه مسئولين را به فكر چاره و حل مشكل وا مي دارد و يا حداقل منجر با ارائه دفاعيه اي از ايشان مي شود كه با مرور آن به آگاهي مردم مي افزايد كه قضاوت مي كنند و مي دانند كه پاسخ توجيه است يا عين واقعيت. ببينيد دوستان عزيز، نزديك به دو سال است كه از تاريخ شروع به كار دهياري مي گذرد ولي متاسفانه بيشتر مردم هنوز با نهاد دهياري آشنايي ندارند حتي دوستاني هم كه قبلا با اين حقيقت به عنوان دهيار روستا مصاحبه اي داشته اند شايد خوب معني دهياري را درك نكرده اند. دهياري نهادي است نوپا، غير انتفايي، مستقل و غير دولتي كه بايد از نظر مالي توسط مردم همين روستا تامين شود. ببينيد يك دهياري زماني مي تواند موفق باشد كه مردم ارتباط تنگاتنگي با دهياري داشته باشند و اين نهاد نوپا را ياري نمايند مي توانيد از اعضاي شورا يا از رانندگان بويژه خط شهركرد بپرسيد كه حداقل چند جلسه جهت نظم و سروسامان دادن به سرويس هاي رفت و برگشت شهركرد گرفته شده است ولي باز مي بينيد كه مشكلات رفع نشده و گاهي هم اگر رفع شده مدت زمان كوتاهي بوده است كه اين ها هم از چند ناحيه نشات مي گيرد كه من و شما هم به عنوان يك روستايي بي تاثير نيستيم.
1- از سرويس هاي شهر كرد خواسته مي شود كه نظم را رعايت كنند ولي عملا اين كار صورت نمي گيرد. چرا؟ راننده حساب مي كند كه يك وسيله نقليه با سرمايه هنگفت، و هزينه استهلاك بالا در مسير ماركده به شهركرد به كار انداخته است تا بتواند سودي ببرد و از اين طريق امرار معاش كند در حالي كه مسافرين روستاي ماركده با بي توجهي به اين مساله با سرويس روستاي همجوار به شهركرد مي روند با اين توجيه كه در اين زمان كه من مي خواستم به شهركرد بروم يا بالعكس اين سرويس آماده حركت بود در صورتي كه الان همان سرويس روستاي همجوار كه تشخيص داده مسافر كم است راحت خط را خالي كرده و چند بار هم كه صحبت شده مي گويد مملكت من قوچان است شما براي خودتان قانون وضع كنيد ميني بوس من پلاك قرمز و عمومي است مسافر سر راهم كه باشد نگه مي دارم و سوار مي كنم. از شورا خواسته مي شود كه از طريق اداري با ايشان برخورد شود چون عامل بي نظمي است به جهت اين كه اختلاف دو روستا بالا نگيرد صلاح نمي دانند كه برخورد تند شود و اگر هم بشود آيا مقامات اداري و اجرايي عملا واكنش مناسب نشان خواهند داد؟
2- دهيار باتوجه به آيين نامه مصوبه هيات وزيران، پيشنهاد وصول پول عوارض را به شوراي روستا مي دهد، مراحل قانوني طي مي شود، آگهي مي شود، از آقايان راننده خواسته مي شود عوارض را پرداخت كنيد كه 5% بهاي كرايه مسافر مي باشد، مقاومت مي كنند، پرداخت نمي نمايند، از مراجع مربوطه خواسته مي شود كه كميسيون ماده هشت كه به همين منظور بايد تشكيل شود و به اختلافات دهياري با پرداخت كنندگان عوارض را حل نمايند چرا تشكيل نمي شود؟ خيلي راحت اين طور عنوان مي نمايند كه مشكلات و اختلافات در ابتداي كار زياد است و از نظر زمان و هزينه فعلا صلاح نيست كه اين كار صورت گيرد، يعني عملاً خلاف قانون. و اين طور عنوان مي نمايند كه هر دهيار موظف است با راهكارهاي خاص همان روستا اين موارد را حل كند و موارد خيلي حاد را از طريق پاسگاه انتظامي پيگيري نمايد و ما بدون نوبت از دادگاه مي خواهيم كه به پرونده مخاطي رسيدگي كند. اين ها تا اين جا هم درست و منطقي، ولي سوال اين جا است اگر برخورد خيلي تند شود راننده راحت مي گويد كه آقا، مگر چقدر منفعت دارد اصلا كار نمي كنم! آيا با اين وضعيت براي دهياري مقدور است كه زنگ بزند و چند روزي براي حل شدن مشكل از بيرون سرويس تهيه كند؟ اگر مردم از نظر آورده هاي محلي، كمك هاي محلي و هدايا دهياري را ياري كنند شايد بتوان گفت كه براي برخورد با اين موارد دهياري بتواند هزينه كند و به مشكلات رسيدگي كند. و يك نكته هم خوب است كه در پس هر انتقادي يك پيشنهاد و راهكار هم ارائه شود. والا ايراد گرفتن آسان است و در اين مرز و بوم به وفور ديده مي شود چه كسي بايد جواب دهد؟ من فكر مي كنم تك تك ما و شما مسئوليم هركدام به شيوه اي و اما اين نكته را هم خدمت عزيزان عرض نمايم كه برنامه كار دهياري ها طبق بودجه اي است كه پيشنهاد كرده اند و مراحل قانوني تا تصويب نهايي در استانداري انجام گرفته است و يك ريال كه به حساب دهياري واريز گردد از قبل مشخص شده است كه در چه سرفصلي بايد هزينه شود لذا در محل هايي كه در سال جاري برايش اعتباري پيش بيني نشده باشد جهت هزينه كردن در آن مورد دست بسته است و نمي توان كار كرد اميدوارم عزيزان پيشنهاد بدهند تا در زمان بودجه بندي كه تا اول آبان ماه فرصت دارد مد نظر قرار گيرد و در سال آينده اجرا شود. ضمنا كليه حساب و كتاب هاي دهياري توسط عوامل مربوطه در استانداري مورد كنترل و حسابرسي قرار مي گيرد و از اين بابت جاي نگراني براي دوستان نيست كه درآمد دهياري كجا هزينه مي شود و اين دهياري آمادگي دارد در هر زمان كه همشهريان بخواهند اخبار را به اطلاع آن ها برسانند ولي خوب هست اين سوال را هم همشهريان عزيز پاسخ دهند كه تا الان چه مقدار كمك نقدي يا غير نقدي به دهياري خود داشته اند!؟
محمد عرب دهيار ماركدهادبيات روستا (قسمت دوم)
بايرام يئلي چارداخلاري ييخاندا نوروز گيلي، قارچيچگي، چيخاندا
آ بولوتلار كؤنكلرين سيخاندا
بيزدن ده بير ياد ائلييه ن ساغ اولسون درد لريميز قوي ديكلسين، داغ اولسون
هنگامي كه باد نوروزي چارطاق ها را واژگون مي كند
و گل نوروز و گل برف بر مي دمد
و ابرهاي سفيد پيراهن هايشان را مي چلانند
هركس از ما نيز ياد كند، سلامت باشد /دردهاي ما بگذار بلندتر شده، خودش كوه شود
حيدر بابا، گون دالووي داغلاسين! اوزون گولسون، بولاخلارون آغلاسين!
اوشاخلارون بير دسته گول باغلاسين!
يئل گــلنده، وئر گتــيرسين بويانا بلــكه منيــم ياتمـــيش بختيم اويانا
حيدر بابا، آفتاب پشتت را داغ كند رويت بخندد، چشمه هايت بگريد
كودكانت دسته گلي بربندند
وقتي كه باد مي آيد، بده به اين سو بياورد تا شايد بخت خفته من بيدار شود
حيدر بابا، سنون اوزون آغ اولسون! دؤرت بير يانون بولاغ اولسون، باغ اولسون!
بيزدن سورا سنون باشون ساغ اولسون!
دنيا قضا – قدر، اولوم – ايتيمـــدي دنيـــا بويو اوغـــولسوزدي، يئتيمــدي
حيدر بابا، رويت سفيد باد! هر چهار سويت چشمه باد و باغ باد!
بعد از ما، سر تو سلامت باد!
دنيا محل قضا و قدر و مرگ و مير است سراسر دنيا بي فرزند و يا يتيم استمنبع: سلام بر حيدر بابا سروده استاد شهريار، ترجمه فارسي بهروز ثروتيانواليبال
به دنبال در خواست تعدادي از جوانان روستا مبني بر فراهم آوردن وسايل و زمينه بازي واليبال، دهياري و شوراي اسلامي روستا، اقدامات زير را انجام داده است:
1-خريد يك عدد تور 2-خريد يك عددتوپ 3-درخواست از آموزش و پرورش سامان جهت در اختيار قرار دادن مدرسه راهنمايي دخترانه براي محل بازي؛ در اينجا از آقاي حمزه خسروي كه همكاري ايشان باعث سهولت كار در اختيار قرار دادن مدرسه گرديد تشكر و قدرداني مي نماييم. شوراي اسلامي و دهياري از جوانان واليباليست تقاضا دارد هنگام بازي موارد زير را رعايت نمايند:
1-دقت نمايند به تاسيسات مدرسه آسيب نرسد 2- مسائل اخلاقي و شئونات اجتماعي را رعايت نمايند 3- سعي نمايند بازي با آرامش انجام و ايجاد سروصدا نگردد تا باعث نارضايتي همسايگان نگردد.دهياري و شوراي اسلامي روستا
شعر زمان ما
مرگ پايان كبوتر نيست، مرگ وارونه يك زنجيره است
مرگ در ذهن اقاقي جاريست، مرگ در آب و هواي خوش انديشه نشيمن دارد
مرگ در ذات شب دهكده از صبح سخن مي گويد
مرگ با خوشه انگور مي آيد به دهان، مرگ در حنجره سرخ گلو مي خواند
مرگ مسئول قشنگي پر شاپرك است، مرگ گاهي ريحان مي چيند
گاه در سايه نشسته است و به ما مي نگرد، و همه مي دانيم
ريه هاي لذت پر اكسيژن مرگ است
چند بيتي از مجموعه شعر صداي پاي آب، اثر سهراب سپهري
حبيب شاهسون