آوای مارکده شماره 56- يکم مهر 1384

خبرها

  1-در تاريخ 15/6/84 ساعت 9 صبح جلسه كميته سلامت بخش سامان با حضور بخشدار، پزشك دهستان هوره، مسئولان ادارات و جمعي از دهياران بخش در سالن ورزشي هوره تشكيل شد. از روستاي ماركده آقايان عبدالله زاده از مركز بهداشت و محمدعلي شاهسون عضو شورا حضور داشتند. هدف از اين نشست كه هر سه ماه يكبار در سطح بخش تشكيل مي گردد بررسي مسائل و مشكلات و نارسايي هاي بهداشتي بخش است. ابتدا آقاي دكتر سخناني پيرامون بيماري وبا بيان نمود. آقاي دكتر گفت: بيماري وبا به دليل اينكه با سرعت انتقال و رشد مي كند و فرد بيمار را نا توان و سر انجام مي كشد وحشتناك است. ولي اگر بتوان آب از دست رفته بدن را فوري و به اندازه نياز از طريق سرم به بدن رساند خطر مرگ تقريبا منتفي مي شود. عامل بيماري وبا يك نوع باكتري است كه به ديواره روده مي چسبد و كار جذب آب را مختل مي كند و بدن همانند شلنگ مي شود و آب در آن جذب نمي شود و نمي ماند و خارج مي شود. بنابر اين بدن آب خود را از دست مي دهد و انسان به خاطر بي آبي بدن خواهد مرد. بهتر است به چنين بيماراني آب قند و نمك خوراند. آب قند تنها نمي تواند جذب شود پس لازم است همراه آن نمك هم باشد. ميكرب وبا مقاوم نيست و در 60 درجه حرارت از بين مي رود.

سپس آقاي رئيسي بخشدار گفت: شوراي بهداشت بخش به كميته سلامت تغيير نام داده است. من از مديريت ضعيف مركز بهداشت در تشكيل جلسه كميته سلامت گلايه دارم كه اميد هست ضعف ها بر طرف شود. مصوبات كميته سلامت بايد ظرف 2-3 روز آينده بدست متصديان امر برسد و حد اكثر ظرف 10 روز آينده مسئول مربوطه نسبت به مصوبه پاسخ لازم را بدهد. دهياران مديران روستا هستند و يكي از وظايف آنها رسيدگي به محيط بهداشت روستاست بنابر اين بايد با مسئولان مراكز بهداشتي درماني و به اتفاق شوراي روستا مرتب جلسه داشته باشند و مسائل و مشكلات و نارسايي هاي بهداشتي روستا را بررسي و اقدام لازم به عمل آورند. مسئولان مراكز بهداشت به اتفاق دهياران و نماينده آموزش و پرورش در آن روستا از آموزشگاه هاي روستا بازديد و نارسايي ها را حد اكثر تا 25/6/84 به بخشداري ارسال نمايند. در همين جا از دهياران فعال از جمله آقاي مرداني دهيار گرمدره كه فعاليت هايش چشمگير است قدرداني مي گردد. و اولين اقدام بموقع دهيار قوچان نسبت به خريد ساختمان مخابرات به منظور دهياري نيز قابل تقدير است.در اين جلسه مشكلات بهداشتي روستاي ماركده توسط محمدعلي شاهسون بدين شرح مطرح گرديد.  1- لوله آب آشاميدني بين پمپ خانه و منبع آب از زير خانه هاي مردم عبور مي كند. اين لوله به علت قدمت زياد فرسوده شده و در صورت نشتي يا تركيدگي علاوه بر خسارت مادي ممكن است آسيب هاي جاني هم در پي داشته باشد كه لازم است مسير لوله تغيير و لوله هم تعويض گردد. 2- قسمتي از لوله آب آشاميدني خيابان اصلي روستا به علت قدمت زياد و فرسودگي نياز به تعويض دارد از آنجاييكه اداره راه قول داده خيابان را آسفالت نمايد لازم است قبل از اقدام به آسفالت لوله تعويض گردد. 3- شركت آب و فاضلاب روستايي طبق توافق بايد نقشه كانال هدايت آب هاي سطحي جلو روستا را تهيه و تحويل دهد تا بتوان با اجراي كانال آب هاي سطحي را به بيرون روستا هدايت نمود ولي تا كنون تحويل نشده است. 4- تابستاني كه در آن قرار داريم به علت ضعيف بودن پمپ آب، نارسايي در آب آشاميدني روستاهاي ماركده و قوچان بوجود آمد. شركت آب و فاضلاب پمپ را تعويض و پمپ قويتر نصب نمود. اين بار تابلو برق به علت ضعيف بودن سوخت و مردم بي آب ماندند. دوباره پمپ تعويض و تابلو نيز تعمير گرديد. بنظر مي رسد وسايل تابلو برق با پمپ نصب شده هنوز هم همخواني نداشته باشد و ممكن است دوباره مشكل بوجود بيايد كه تقاضا مي شود تابلو متناسب توان پمپ نصب گردد. 6- وضعيت كشتار قصابي ها چندان كنترل شده نيست لازم است از طرف دامپزشكي كنترل بيشتري نسبت به سالم بودن دامهاي ذبح شونده و عمل و محل ذبح انجام شود.آقاي قاسمي از شركت آب و فاضلاب شهرستان گفت: لوله آب آشاميدني بين پمپ خانه و منبع آب كه از زير خانه مي گذرد تامين اعتبار شده و به زودي تعويض مي گردد. لوله خيابان اصلي به علت اينكه اعتبارات ابلاغ نشده است نمي توانم قول بدهم. تابلو برق را حتما تعويض خواهيم كرد و نقشه كانال در حوزه كار و فعاليت اداره مطالعات اداره كل است من چندان اطلاعي ندارم و موضوع را انتقال خواهم داد. آقاي سلطاني از دامپزشكي گفت: به علت كمبود نيرو و امكانات بيشتر از اين نمي توانيم كنترل نماييم. در پايان جلسه فوق بخشدار نشستي كوتاه با دهياران داشت و نكاتي از وظايف دهياران را گوشزد كرد از جمله گفت: توزيع سيمان در روستاها با تعداد پروانه هاي ساختمان تناسب ندارد و يكي از دلايل توزيع سيمان توسط دهياران اين بوده وهست كه ساخت و ساز در روستا برابر با طرح هادي روستا انجام پذيرد. دهياران وظيفه دارند سيمان را به دارندگان پروانه ساخت تحويل دهند و توزيع جزئي سيمان در حد يك يا دو كيسه براي كارهاي جزئي تعميراتي بايد بين كساني صورت گيرد كه عوارض خود را داده باشند، هزينه سرانه جمع آوري زباله را پرداخت كرده باشند.

2-در تاريخ 15/6/84 ساعت 16 جلسه اي با دعوت شوراي ماركده و با حضور مهندس داوودي رئيس محترم جهاد كشاورزي شهرستان شهركرد، مهندس رئيسي بخشدار سامان، شهرام مرداني از شوراي گرمدره، نيازعلي و قربانعلي شاهبندري از شوراي قوچان، صفرعلي بهارلويي از شوراي ياسه چاه، ايزدي از شوراي صادق آباد، عرب و حسيني و شاهسون از شوراي ماركده تشكيل شد. هدف از اين نشست بررسي راه كار هاي ايجاد ناحيه صنعتي مشترك براي روستاهاي ماركده، قوچان، گرمدره، قراقوش، ياسه چاه و صادق آباد بود. نخست محمدعلي شاهسون ضمن عرض خوش آمد به ميهمانان گفت: در طي سال هاي گذشته با ايجاد طرح هاي باغداري بزرگ و كوچك تحولي بزرگ در روستا هاي اين منطقه بوجود آمده است و اميد دارم در آينده اين منطقه به يك قطب توليد انبوه محصولات باغي تبديل گردد. صدور و خروج محصولات باغي به صورت خام از منطقه زيان مند است. معقول و منطقي اين است كه تبديلات لازم روي محصولات توليدي در همين منطقه و بدست خود مردم انجام و براي مصرف به بازار عرضه شود. از طرف ديگر بازار نيز هميشه يكسان و مناسب نيست و در هنگام كسادي – مانند بازار هلوي كنوني – اين كشاورز هست كه زيان مي بيند. موضوع ديگر اينكه افراد بومي داراي سرمايه، سرمايه هاي خود را از منطقه خارج و در جاهاي ديگر سرمايه گذاري مي نمايند كه ضرورت دارد براي جلوگيري از خروج سرمايه ها از منطقه و نيز جذب سرمايه هاي خارج از منطقه، محلي مناسب فراهم گردد. بدين منظور در سال 1382 شوراي اسلامي ماركده پيشنهاد ايجاد شهرك صنعتي مشترك نمود كه مورد استقبال اعضا شوراهاي روستاهاي پيرامون گرديد. ابتدا محلي بين صحراي صادق آباد و آپونه در دامنه كوه پرپر را پيشنهاد نموديم و معيار هاي انتخاب ما چنين بود. 1- هموار و وسيع بودن محل. 2- نزديكي به روستاي آپونه جهت تامين برق و مشاركت سرمايه گذاري مردمان شهرستان تيران. 3- نزديكي به جاده آسفالته و هموار بودن جاده ارتباطي اين محل به شهركرد، نجف آباد و اصفهان( بازار مصرف). 4- مناسب و ملايم بودن هواي اين محل در زمستان. اين محل پس از بازديد كارشناسان اداره صنايع روستايي سازمان جهاد كشاورزي استان به دليل نبود آب در محل پذيرفته نشد. مجددا زميني در كنار مزرعه پمپاژ روستاي صادق آباد پيشنهاد گرديد كه پذيرفته شد. محل مورد نظر در كنار راه آسفالته ارتباطي و فاصله آن از شبكه برق حدود 1500 متر است و از آنجاييكه دو سه طرح كشاورزي در كنار اين زمين ايجاد شده با حفر چاه به راحتي مي توان آب شهرك را تامين نمود. بنابر اين از جناب آقاي مهندس داوودي مديريت محترم جهاد كشاورزي تقاضاي كمك و همكاري را داريم.

سپس مهندس رئيسي بخشدار سامان با ارائه آمار و ارقام توسعه باغات و سرمايه گذاري هاي كلان در منطقه و توليد انبوه محصولات باغي، ضرورت ايجاد شهرك صنعتي را تاكيد كرد.

آنگاه آقاي مهندس داوودي با ارائه آمار شهرك هاي صنعتي ايجاد شده در سطح شهرستان شهركرد و برشمردن زيان هاي ناشي از خروج خام محصولات كشاورزي و خسارات ناشي از نوسان بازار گفت: شهرك هاي صنعتي جهت ايجاد كارخانجات صنايع تبديلي نياز منطقه است. چون كشاورز محصول خود را با وانت خود به اصفهان حمل مي نمايد و ناگزير به هر قيمتي كه شده بايد به فروش برساند زيرا در آنجا ديگر قيمت دست كشاورز نيست. بنابر اين صنايع تبديلي نياز منطقه است پيشنهاد مي كنم علاوه بر زمين مورد اشاره اگر محل هاي مناسب ديگري نيز هست با ارائه كروكي به جهاد كشاورزي گزارش نماييد تا روي آنها نيز مطالعه صورت گيرد. در پايان صورت جلسه اي به شرح زير تنظيم و به امضا رسيد. 1- اعضا شوراي اسلامي حد اقل سه نقطه از زمين هاي بلامانع و مناسب براي ايجاد شهرك صنعتي را با تهيه كروكي به مديريت جهاد كشاورزي شهرستان شهركرد معرفي نمايد اين كار حد اكثر بايد ظرف يك هفته انجام گيرد. 2- مديريت جهاد كشاورزي شهرستان شهركرد نيز ظرف يك هفته با همآهنگي ادارات ذيربط ديگر از زمين هاي پيشنهادي بازديد و زمين مناسب تر را مشخص و اعلام مي نمايد و اقدامات بعدي مثل تامين آب و مطالعات ديگر را اداره جهاد كشاورزي انجام خواهد داد. 3- رفع مسائل اجتماعي زمين به عهده شوراهاي اسلامي است.

3- به مناسبت 8 سپتامبر( 17 شهريور) روز جهاني مبارزه با بي سوادي جلسه اي جشن و همايش گونه ساعت 9 صبح به همت نهضت سواد آموزي استان، در سالن اجتماعات سازمان تبليغات اسلامي شهركرد برگزار شد. در اين نشست آقايان: اعرابي رئيس نهضت سواد آموزي استان، غفاري رئيس شهرستان، تعدادي از روئساي ادارات آموزش و پرورش، مسئولان و آموزشياران مراكز محلي آموزش نهضت سواد آموزي در روستا ها و تعدادي از اعضاي شوراي هاي اسلامي شركت داشتند. از روستاي ماركده محمدعلي شاهسون عضو شورا در اين نشست حضور داشت. نخستين سخنران آقاي اعرابي بود كه هدف از اين جلسه را نكوداشت و تقدير از كساني دانست كه در امر سواد آموزي تلاش كرده اند و گفت: بي سوادي يك معضل و يكي از مهمترين مسائلي است كه در حال حاضر دامنگير جوامع بشري است. اين مسئله ريشه در تاريخ، فرهنگ، سياست و اقتصاد هر جامعه دارد و خود بر زمينه هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي تاثير مي گذارد و باعث عقب ماندگي اجتماعي، عدم شكوفايي و ظهور خلاقيت ها و توانايي ها مي شود. با مقايسه تعداد بي سوادان كشورمان با كشورهاي همسايه وضع سواد كشورمان چندان مطلوب نيست. در همين تركمنستان مردم به علت فقر دو وعده غذا مي خورند ولي آمار بي سوادان آن بسيار كم و در حد دو تا سه درصد است. هدف از اعلام يك روز به عنوان مبارزه با بي سوادي در سطح جهان اين نيست كه جشني گرفته شود بلكه هدف اين است كه با ارائه آمار و ارقام موضوع معضل بي سوادي را يادآوري و توجه مسئولان، مديران، برنامه ريزان، تصميم گيران و سرانجام همه مردم را به آن جلب نمود تا با همكاري همگان اين مسئله كه يك ستم و تبعيض است ريشه كن شود.

 در اين جلسه شوراهاي اسلامي روستاهاي ماركده و فيل آباد به عنوان شوراهايي كه بيشترين همكاري، حمايت را از مراكز يادگيري سوادآموزي نموده اند به عنوان شوراهاي برگزيده استان معرفي گرديد و درخواست شد نمايندگان اين شوراها هر يك حداكثر در 5 دقيقه چگونگي همكاري خود را با نهضت براي حاضران بازگو نمايند. نخست محمدعلي شاهسون به نمايندگي از شوراي ماركده چنين گفت:

 گفته مي شود كه مركز يادگيري محلي ماركده در امر سوادآموزي و آموزش مهارت و حرفه به زنان روستا موفق بوده و رمز موفقيت را همكاري شوراي اسلامي با مسئولان و آموزشياران اين مركز مي دانند . البته من شخصا راضي نيستم چون هرگاه در روستاي ما ديگر بي سواد نبود من آنگاه راضي خواهم بود ولي چون اين موفقيت يگ كام به جلو است بايد به آن ارج نهاد. به باور من علت اصلي موفقيت تلاش ها، دلسوزي ها، علاقه مندي ها و احساس مسئوليت كردن مدير محترم مركز سركار خانم توكلي و همكارانشان است كه مرتب از مسئولان روستا دعوت مي كند و با تشكيل جلسه مشكلات خود را مطرح و چاره مي جويد و شوراي اسلامي هم بنا بر وظيفه اجتماعي، انساني خود در حد توان، مركز را ياري و راهنمايي مي نمايد. شوراي اسلامي ماركده بنا بر شناختي كه از مردم داشته و دارد چند پيشنهاد براي تاثيرگذاري بيشتر نمود. 1- در كنار سواد آموزي كلاس هاي روان شناسي، مشاوره، خياطي، آرايشگري و… نيز داير گردد تا ضمن توسعه و گسترش اندوخته هاي ذهني، خلاقيت و توانايي هاي زنان روستا زمينه ظهور يابد اين كلاس ها داير و مورد استقبال سواد آموزان قرار گرفت. ما در شوراي ماركده بر اين باوريم كه علوم مختلف حتي پزشكي در حد اطلاعات عمومي نياز است كه آموزش داده شود و از مسئولان تقاضا داريم در اين زمينه مساعدت نمايند. 2- در كنار اردوهاي زيارتي، اردوهاي علمي و فرهنگي هم در برنامه مركز قرار داده شود و سوادآموزان از مراكزي مثل موزه ها، بناهاي تاريخي و نمايشگاههاي كتاب نيز بازديد داشته باشند و در هنگام بازديد درخواست گردد متولي آن مكان اطلاعات لازم در خصوص آن محل در اختيار بازديد كنندگان قرار دهند. دو يا سه اردو انجام شد كه سخت مورد استقبال قرار گرفته و تاثير گذار بوده است. 3- زنان ما متاسفانه به دليل خود خواهي هاي ما مردان كه از بدو تولد به آنها تلقين مي كنيم تو دختري نبين، نشنو، نفهم، نخند، نگو و… مورد ستم قرار دارند. شوراي اسلامي ماركده براين باور است كه محفوظات و حفظ كردني ها بايد بخش كوچك از فرآيند آموزش سواد باشد. هدف اصلي بايد اين باشد كه زنان روستا داراي شناخت، معرفت و اعتماد به نفس گردند تا بتوانند خود را باز يابند، جهان را و زمان را كه در آن مي زيند بشناسند و تحليل نمايند و انساني باشند توانا، دانا و فرهيخته. يادمان باشد كه در فرهنگ اصيل ما ايرانيان دانايي توانايي است و فردوسي بزرگ فرموده: توانا بود هركه دانا بود.

4- جلسه اي در تاريخ 15/6/84 ساعت 18 با حضور آقايان: شهرام مرداني از شوراي گرمدره، صفرعلي بهارلويي از شوراي ياسه چاه و محمدعلي شاهسون از شوراي ماركده در محل دفتر دهياري ماركده تشكيل شد. هدف از اين نشست بررسي چگونگي پرداخت هزينه اجراي لوله كشي گاز انجام شده بود كه پس بحث و مذاكره نتيجه چنين شد. با توجه به پيشرفت كار لوله كشي، تا پايان شهريور ماه لوله فلزي مسير 18100 متري بن قوچان به اتمام مي رسد و ما شوراهاي 6 روستا مبلغي حدود 122 ميليون تومان بايد پرداخت كرده باشيم بنابر اين هم اكنون اين مبلغ تقسيم و شوراي هر روستا مشغول جمع آوري مبلغ بدهي خود گردد. 1- روستاي ياسه چاه مبلغ 20 ميليون تومان. 2- صادق آباد 16 ميليون تومان. 3- ماركده 34 ميليون تومان. 4- قوچان 16 ميليون تومان 7- گرمدره 30 ميليون تومان. 8- قراقوش 6 ميليون و يكصد هزار تومان. قرار گرديد شوراي هر روستا مبلغ بدهي خود را حد اكثر تا پايان 15/7/84 جمع آوري و تحويل پيمانكار دهد.

 تابلو تقدير از كشاورزان بن كه فراهم شده بود در اين جلسه به امضا رسيد و قرار شد محمدعلي شاهسون به نمايندگي از طرف شوراهاي 6 روستا در جلسه شوراي شهر بن حاضر و تابلو را تحويل دهد.

5- بنابه دعوت آقاي نصيري پور مدير محترم كميته امداد سامان جلسه اي در تاريخ 20/6/84 ساعت 9 صبح با حضور آقايان عباسي و نجفي از كميته امداد و تعدادي از دهياران و اعضا شورا هاي اسلامي بخش سامان در محل سالن كميته تشكيل شد. از روستاي ماركده آقايان: محمد عرب و محمدعلي شاهسون در اين جلسه حضور داشتند. هدف از اين نشست بحث جمع آوري زكات بود. آقايان عباسي و نجفي اعلام كردند كه كميته امداد سامان از نمايندگي تبديل به اداره مستقل شده است. و در خصوص جمع آوري زكات گفتند: پرداخت زكات يكي از فريضه هاي ديني ماست و هر فرد مسلمان داراي شرايط، بايد زكات توليدات خود را بپردازد و از شوراهاي اسلامي تقاضا مي شود كه مردم را نسبت به پرداخت زكات توليدات خود تشويق و نيز در امر جمع آوري آن اقدام نمايند. و در هر روستايي كه هر مقدار زكات جمع آوري شد به همان ميزان هم كميته امداد به آن مبلغ اضافه خواهد كرد و در همان روستا زير نظر مسئولان روستا در جايي كه ضرورت دارد هزينه خواهد شد. به علاوه چند روز ديگر جشن عاطفه ها را در پيش داريم. جشن عاطفه به منظور جمع آوري اعانه و كمك به دانش آموزان بي بضاعت برگزار مي گردد. روز جشن عاطفه ها از شوراها و دهياريها تقاضا داريم ما را ياري نمايند. در پايان از حاضران در جلسه درخواست شد نظرات و انتقادات خود را بيان نمايند. محمدعلي شاهسون اولين انتقاد كننده گفت: از اينكه نمايندگي سامان تبديل به اداره و مستقل شده خوشحالم و اميدوارم به نيازمندان واقعي جامعه كمك شود. خانواده نيازمندي در روستاي ماركده وجود دارد كه حداقل در بخش سامان سمبل و نمونه نيازمندي محسوب مي شود. در طي دو سال گذشته بارها نامه نوشته ايم و خود شخصا نامه را پي گيري كرده ام حتا با رئيس ناحيه آقاي اكبري، معاون ايشان آقاي غفاري و روانشناسان اداره خانم ها حسيني، يزدي، بهبهاني شخصا صحبت كرده ام. خود آقاي عباسي چند بار از اين خانه و خانواده بازديد نموده، گزارش تهيه كرده. خانم حسيني گزارش از وضعيت نابسامان اين خانواده فراهم و به اداره داده ولي متاسفانه ما نتوانستيم از كميته امداد كمكي براي اين خانواده نيازمند بگيريم. با تاسف بايد بگويم خانه محقر و گلين اين خانواده در ابتداي روستا هم قرار دارد و هر وارد شونده اي پيچ اول روستا را كه دور مي زند ديوار خراب شده اين خانه را كه همانند تابلويي است و خود نمايي مي كند ديده و مي بيند. همه مسئولان كميته امداد در طي اين دو سال كه من پيگير كارها بودم قول داده اند ديوار خراب شده را بازسازي نمايند ولي هيچ يك از قول ها عملي نشده است. اين در حالي است كه در اوايل انقلاب كه من جواني با سري پرشور و انقلابي بودم خود شاهد و ناظر بوجود آمدن كميته امداد بوده ام. هدف اين بوده كه بدون سر و صدا و بدور از نامه نگاري و تشريفات – كه بيشتر براي سردواندن ارباب رجوع انجام مي شود – به نيازمندان واقعي جامعه كمك گردد. در پايان تقاضاي من كه بخشي از تقاضاي مردم مي تواند باشد اين است كه بدور از نامه نگاري، سردواندن مردم، امروز و فردا كردن، نيازمندان واقعي جامعه را بيابيد و كمك نماييد.

6- در پي دعوت نامه شماره 1200 بخشداري سامان جلسه اي در تاريخ 22/6/84 ساعت 16 با حضور بخشدار، مهندس صفر نورالله مدير عامل شركت گاز استان، مهندس ارژنگ كارشناس بخشداري و اعضا شوراهاي اسلامي روستاهاي بخش سامان در محل بخشداري تشكيل شد. از روستاي ماركده محمدعلي شاهسون در اين جلسه حضور داشت. هدف از اين نشست بررسي مشكلات گازرساني روستاهاي بخش سامان بود. نخست آقاي رئيسي گفت: قرار بود آقاي تمدن نماينده مجلس هم در اين جلسه شركت نمايد كه به علت ضرورتي كه پيش آمد امروز به تهران برگشت. آنگاه آقاي رئيسي بخشدار مشكلات گازرساني يك يك روستاهاي بخش را برشمرد و بيان مسائل و مشكلات 6 روستاي بالاي بخش را به محمدعلي شاهسون محول كرد. شاهسون گزارشي از پيشرفت كار گازرساني و مشكلات موجود را به اطلاع رساند و گفت: كار لوله فلزي به پايان خود نزديك است و لوله هاي پلي اتيلن هنوز تحويل نشده كه تقاضا داريم به موقع تحويل گردد تا در پيشرفت كار وقفه اي ايجاد نشود موضوع ديگر اينكه ما در پرداخت به موقع مبلغ تعهد شده دچار مشكل شده ايم و متاسفانه تعدادي از مردم هر يك به بهانه اي از پرداخت همياري خود سرباز مي زنند آيا امكان آن هست كه شركت گاز تقبل نمايد هزينه اجرا را پرداخت و به صورت قسطي از مردم دريافت دارد؟

مهندس صفرنورالله گفت: مشكل اصلي ما گاز توليدي مان است ما طي چند سال گذشته مشغول توزيع گاز بوده ايم و كمتر به توليد پرداخته ايم به همين خاطر در سال 1384 به شركت گاز استان چهارمحال بختياري فقط اجازه نصب 3400 علمك را داده اند و ما تا تاريخ 6/6/84 3510علمك در سطح استان نصب و ليست آن را براي تهران فرستاده ايم. لوله هاي پلي اتيلن 6 روستا را هم به موقع تحويل خواهيم داد و جاي هيچ نگراني نيست. همانگونه كه شما تعهد كرده ايد مبلغ اجراي كار را بپردازيد ما هم تعهد كرده ايم مصالح را فراهم و تحويل بدهيم و همه امكانات و توان خود را كه بكار بگيريم فقط مي توانيم به تعهد خود يعني تحويل مصالح عمل نماييم و شما هم بايد به تعهد خود عمل كنيد به مردم بگوييد موضوع جدي است و بايد شما را ياري كنند تا شما هم به توانيد به تعهدات خود عمل كنيد.

آوای مارکده

 بدينوسيله ضمن عرض تبريك و تهنيت خدمت فرد فرد اهالي روستاي ماركده مراتب قدرداني و تقدير و تشكر فراوان دارم از عزيزاني كه در روز چهاردهم و پانزدهم شعبان سعي در باشكوه تر برگزار شدن عيد نيمه ي شعبان ميلاد بزرگ پرچم دار عالم بشريت حضرت ولي عصر(عج) را نمودند بويژه اعضاء دارالقران الكريم ماركده و كسبه ي محل  اميد است كه همواره اين شور ها توام با شعور باشد و مراتب گراميداشت را در سال آينده در كنار و همراه حضرت حجت بن الحسن(عج) برگزار نماييم و تلاش نماييم كه زمينه و مقدمات ظهور را فراهم سازيم.                        

            محمد عرب دهيار

 قابل توجه اهلي محترم ماركده. همان طور كه مستحضر بوديد كليه ي اماكن مسكوني و تجاري در هفته ي گذشته توسط گروه نقشه برداري جهت سند دار نمودن اماكن نقشه برداري شد. لذا اهالي توجه داشته باشند كه نسبت به تكميل مدارك جهت سند دار شدن و كنترل اين كه، مكاني را كه در تملكشان مي باشد به نام خودشان سند بخورد و يا به اشتباه به نام همسايه يا برادر و خواهر و يا كساني كه به ظاهر ادعاي مالكيت دارند ثبت نگردد اقدام نمايند.       

                                                          محمد عرب دهيار

 قابل توجه اهالي محترم. بعد از گذشت پيگيري هاي مكرر و بعد از گذشت 5/1 سال سرانجام توسط بنياد مسكن انقلاب اسلامي استان كار نقشه برداري روستاي ماركده از طريق استعلام و مناقصه به يكي از شركت هاي با تجربه و واجدالشرايط واگذار شد. كار نقشه برداري خانه هاي روستاي ماركده طي يازده روز پي در پي به انجام رسيد. تاريخ شروع 15/6/1384 و تاريخ پايان 26/6/1384 و در اين مدت چهارصد مكان مسكوني تجاري و اداري و عمومي نقشه برداري شد كه به زودي نقشه ها آماده و جهت بررسي توسط اداره ي ثبت اسناد و املاك و بنياد مسكن استان تحويل مي گردد و در آينده اي نزديك يك گروه جهت كنترل به روستا خواهد آمد و كليه‏ي عزيزان هرگونه اعتراض، نظر و پيشنهاد خود را مي توانند مكتوب جهت بررسي توسط گروه مربوطه به دهياري روستا تحويل دهند.              

                                   محمد عرب دهيار

ثبت نام آموزش از راه دور

اداره آموزش و پرورش سامان طي اطلاعيه شماره6565/9-10 مورخه 12/6/84 اعلام نموده از متقاضيان ادامه تحصيل دوره هاي راهنمايي و متوسطه و پيش دانشگاهي در سال تحصيلي 85-84 به صورت آموزش از راه دور ثبت نام مي نمايد. آموزش از راه دور شامل دانش آموزان بازمانده از تحصيل و بزرگسالان خواهان ادامه تحصيل مي شود. در اين شيوه آموزشي، آموزش مطابق خواست و علاقه و شرايط كاري و زندگي فراگير تحصيل، تنظيم و به صورت غير حضوري، نيمه حضوري ارائه مي شود و تاكيد بر اصل خودآموزي و خود توانايي است و الزامي به حضور در تمام كلاسها نيست به علاوه در مسير مطالعات خود هدايت آموزشي لازم را از طريق دبيران محترم دريافت مي دارد. زنان خانه دار، دختران و پسران زود ازدواج كرده، سربازان، كشاورزان و تمامي افرادي كه به هر دليل امكان ادامه تحصيل روزانه را ندارند مي توانند با استفاده از اين شيوه آموزشي تحصيلات خود را ادامه دهند. علاقه مندان در روستاي ماركده حداكثر تا 15/7/84 به شوراي اسلامي مراجعه و يا با تلفن تماس بگيرند تا نام متقاضيان ليست و به آموزش و پرورش سامان ارائه شود. براي اطلاعات بيشتر مي توانيد با شماره تلفن هاي 3344960 و 3346680 و كد 0381 ، سازمان آموزش و پرورش استان، تماس بگيريد.

توزيع سيمان با مجوز ساخت

بخشداري سامان طي اطلاعيه شماره 1096 مورخه 5/6/84 توزيع سيمان را منوط به دارا بودن پروانه ساخت دانسته است. متن اطلاعيه به شرح زير است.

دهياران محترم بخش سامان. سلام عليكم پيرو نامه شماره 3/648 مورخه 15/4/84 در خصوص توزيع سيمان با معرفي دهياران، بررسيها مشخص نموده است كه متاسفانه برخي دهياران و شوراها با توزيع سيمان به متقاضيان فاقد مجوز احداث بنا عملا به ساخت و سازهاي غير مجاز كمك نموده و از طرفي حقوقات قانوني دهياريها نيز ناديده گرفته شده است عليهذا مقتضي است صرفا نسبت به معرفي افراد داراي مجوز معتبر احداث بنا اقدام نماييد و در صورت هر گونه تخلف با موارد مذكور برخورد قانوني خاهد شد. بخشدار سامان رئيسي. رونوشت: 1- آقاي عليرضا شاهبندري عامل توزيع سيمان جهت پيگيري جدي به منظور جذب و توزيع سيمان طبق مقررات با ارائه پروانه ساختمان معتبر. 2- شوراي اسلامي روستاي ماركده جهت اطلاع و اقدام مشابه.

عصاي پيري

در رهي پيري ز پا افتاده بود                         تكيه بر شان عصايي داده بود

قدرتش از جسم و جان كم گشته بود      قامتش همچون كمان خم گشته بود

چهره اش غمگين و موي سر سپيد                      مانده در ايام پيري نا اميد

ساغرش افتاده و بشكسته خم                        مي كند آه و جواني كرده گم

گشته دنياي فراخش چون قفس                   شكوه ها دارد ز پيري هر نفس

پاي لنگ و عرصه تنگ و دل پيرش      چون كلافي سر به گم در كار خويش

گه به پا خيزد گهي افتادِ زپا                      خون ز چشمانش چكد آن بي نوا

مات و حيران بودم از اين ماجرا                   ناگهان ديدم كه مي خندد عصا

چون كه ديدم آن عصا را خنده رو                    معني اين خنده پرسيدم از او

كز چه خندان شدي زين ماجرا                     در كف افتاده اي از دست و پا

خيره شد بر من عصا كاي رهگذر                   ديده بگشا از حقيقت كن نظر

زان شدم خندان كه يار بي كسم                   ني به پاي مردمان خار و خسم

لاابالي هر كه ماند بنده نيست                  بر لب شرمنده هر گز خنده نيست

سر بلندم زآنكه در هستي شدم                         از محبت حايل دستي شدم

پنجه ام در چنگ پيري كرده ام                       ياري در غم اسيري كرده ام

هيچ بود حاليا ياري شدم                                    همدم پير گرفتاري شدم

دست لرزاني بود در شانه ام                          اين من و اين همت مردانه ام

اي كه نامت را نهادي آدمي                   دست كس را كي گرفتي يك دمي

جز تمسخر با كه گشتي رو برو                 تا شوي چون من عصاي دست او

پس محبت را شما گم كرده ايد                   نام خود را از چه مردم كرده ايد

        سروده اسماعيل بياتي چالشتري، به انتخاب عليرضا عرب 22/6/84

هفته دفاع مقدس و ماه مهر

سلام به دلاوران عرصه نبرد، بلند باد نام مردان دلاوري كه در طول سالهاي حماسه و خون بي هيچ توقع و منتي عاشقانه و عارفانه راهي ميدانهاي نبرد شدند، مردانه ايستادند دليرانه مبارزه كردند و همچون پرندگان سبكبال بال گشودند و از بام سنگر ها تا قصرهاي بهشتي سفر كردند. سلام و درود بر آنان كه در هفته دفاع مقدس ياد و نام و خاطرشان هزاران درس زندگي و بندگي با خود به همراه دارد يادشان سبز و ماندگار.

سلام به احساس مهر، سلام به قدمهاي خوش رنگ پاييز. درود به ماه مهر ماه آغاز مدرسه آغاز درس آغاز مهرباني و مهر ورزي اول مهر آغاز مهرباني و مهرورزي بر شما دانش آموزان عزيز مبارك باد. زنگ اول مهر زنگ بيداري براي حركت به سوي فرداهاي روشن باز بوي مهر بوي مدرسه بوي بازيهايِ راه مدرسه فرا رسيد، آغاز سال تحصيلي 85-84 بر همه دانش آموزان عزيز انشاء الله مبارك باشد. با توكل به خداي يكتا راهي مراكز و مدارس آموزشي خودتون بشيد و البته با اون انگيزه خوبي كه از روزهايِ گذشته فراهم كردين كه انشاء الله امسال هم به ياري خدا و با سعي و تلاش و كوشش فراوان خودتون بتونيد يك دانش آموز نمونه و ممتاز باشين. درسها تون رو به خوبي بخونيد چرا كه تنها راه پيشرفت كشور يا سرزمين ما اينه كه انسانهايِ آگاه و توانا داشته باشه پس با آگاهي و توانايي خودتون به جهانيان نشون بدين كه هميشه هستيد و خواهيد بود. در ماه مهر قرار داريم ماهي كه آغاز پيوند دو باره خانه و مدرسه است انشاء الله كه اين پيوند پيوندي محكم و ناگسستني باشه بسياري از پدرا و مادراي عزيز روز اول مهر با فرزندانشون راهي مدرسه مي شن، كار بسيار پسنديده اي است بخاطر اينكه به اونها دلگرمي بدن، اميدِ بيشتر بدن كه بتونند به درسهايِ سالِ جديد بپردازند.

 سلام به همشاگردي هايِ خودم البته نه الان، مربوط مي شه به 20 سال 25 سال پيش كه الان برايِ خودشون در مشاغل و پست هايِ مختلف انجام وظيفه مي كنند شايد هم جزء معلمان و دبيران و استادان فرهيخته اين سرزمين باشند. نخستين روز درس اولين روز مهر اولين روز مهرورزي روز آفتاب روز شكفتن احساس روز زمزمه و لبخند روز آشنايي دانش آموزان با كتاب و معلم و درس دنيايي تازه است. مهر اونقدر بوي بهار مي ده كه پاييز بودن اون حس نمي شه. ماه مهر فصل خشك شدن و زرد شدن و ريختن نيست آغاز روييدن كتاب بر ساقه دستهاست. يه شعر معروف هست كه حتما شما خوانندگان هم شنيدين كه ميگه:

درس معلم ار بود زمزمه محبتي             جمعه به مكتب آورد طفل گريز پا را

يه خواهش داريم از همه اولياء دانش آموزان در مدارس و مراكز آموزشي از همه مديران محترم ناظمين مدرسه از همه معلمان و دبيران بويژه از سرايداران كه بيشتر بين بچه رواج داره كه بهش مي گن باباي مدرسه، توقع داريم از همه شما به عنوان بزرگتر به عنوان كسي كه شغل بسيار مهمي رو به گردن گرفتيد و وظيفه بسيار حساسي دارين همين اولين روز مهر كه روز بازگشايي مدارس هست بويژه برايِ اونهايي كه روز اولِ كه پا به مدرسه مي زارن، با مهر و محبت برخورد كنيد تا بچه ها خاطره اي شيرين از درس و مدرسه داشته باشند تا انشاء الله بتونيد با كمك همديگه در جهت علم اندوزي و علم آموزي هر دو طرف يعني هم معلمان و هم دانش آموزان موفق و سر بلند باشيد انشاء الله.

          مهرتان پيروز و مهرورزيتان هميشگي. رجبعلي عرب ماركده 20/6/84

آينه

ساعت 9 صبح بود روز 22/6/84 در مركز خدمات كشاورزي بن. چند دقيقه اي اتفاقي با آقايان خسروي مسئول مركز، عالي پور مسئول بيمه بانك كشاورزي شعبه بن در رابطه با موضوع و مسائل بيمه باغات گپ زديم. در نشست چند دقيقه اي من پرسش كننده بودم و آقاي عالي پور هم پاسخ دهنده و پرسشها در باره ميزان خسارت، زمان، مبلغ و محل پرداخت خسارت بيمه و استقبال روستائيان از بيمه كردن باغات خود و… بود. آقاي عالي پور در لابلاي صحبت هاي خود گفت:« آقاي عبدالمحمد عرب مدير عامل فردوس براي ما گفت مردمان ماركده در ميان چند روستاي پيرامون مردماني متدين تر و مذهبي ترند ولي علارغم توصيفات آقاي عبدالمحمد عرب ما بيشترين تخلفات را در امر بيمه كردن باغات در روستاي ماركده داشته ايم تعدادي اصلا باغ نداشتند و بيمه كرده بودند و تعدادي هم مقدار كمي باغ داشتند و مقدار زيادتر بيمه كرده بودند» آدم مي ماند كدام را باور كند؟ توصيفات آقاي عرب را ؟ يا تجربيات آقاي عالي پور را؟ ممكن است دوستاني از انعكاس اين گفتار برنجند كه بايد به اين دوستان گفت:

آينه عيب تو چو بنمود راست                 خود شكن، آينه شكستن خطاست

                                                            محمدعلي شاهسون ماركده

چشم ها را بايد شست جور ديگري بايد نگاه كرد

چند روز پيش داشتم نشريه وزين و متنوع! اسرا را مطالعه مي كردم كه در صفحه اول مقاله اي با تيتر درشت به نام ( هشدار! ) به چشمم خورد. اول بار وقتي كلمه هشدار را سه بار در بالاي اين مقاله ديدم فكر كردم مقاله در خصوص بيماري وبا و يا خط قرمز هايي كه پيش روي هر نوجواني قرار داره نوشته شده. اما پس از مطالعه مقاله متوجه شدم كه اين مقاله هشدار دهنده در خصوص مراجعين به كلوپ بازيهاي رايانه اي و هدف از ارائه چنين خدماتي به همشهريان عزيز بويژه نوجوانان مي باشد. نويسنده اين مقاله تبعات بازيهاي رايانه اي رو اينگونه بيان كرده اند كه اوغات فراغت فقط بازيهاي رايانه اي نيست. اوغات فراغت نوجوانان فقط نبايد در كلوپ هاي بازيهاي رايانه اي سپري شود چون زندگي كردن همش پرداختن به بازيهاي رايانه اي نيست. البته هدف بنده از نوشتن اين مطلب خداي ناكرده اين نيست كه جلوي ايشان موضع گرفته باشم بلكه هدفم اين است كه به عنوان مسئول كلوپ بازيهاي رايانه اي اشكان نگرش خودم را نسبت به بازيهاي رايانه اي بيان كنم. در جواب اين دوست گرامي بايد عرض كنم اولا هيچ موقع به يك مسئله يا موضوع از يك زاويه نبايد نكاه كرد. دوما كساني كه به اين مكانها مراجعه مي كنند تمام اوغات فراغتشان را در اين مكانها سپري نمي كنند به فرض اينكه سپري هم بكنند فكر نمي كنم چنان اثر مخرب و بدي روي فكر و انديشه و آينده اونها داشته باشه كه شما را بر آن داشته كه مقاله اي با تيتر ( هشدار ) بنويسيد. چنين مكانهايي بدون شك مي تونه اثر ارزنده و سازنده اي روي فكر و انديشه نوجوانان داشته باشه و مهمتر از همه اينكه مي تونه بستري مناسب رو براي فراگيري بهتر دروس تحصيلي در سال جديد براي اونها فراهم بكنه. طيف وسيع نوجوانان روستا از جمله كساني هستند كه به اين مكان مراجعه ميكنند به نظر بنده گذراندن اوقات فراغت به اين شكل و پرداختن به بازيهاي فكري حد اقل بهتر از اين است كه نوجواني بخواهد با موتور سواري و لايي كشيدن در سطح معابر روستا اوغات فراغتش را پر كند. بخصوص در اين روز ها كه مسافرت به حاشيه سر سبز زاينده رود به اوج خودش رسيده چرا كه موتور سواري اكثر نوجوانان روستا به اين شكل كه هممون مي بينيم مي تونه خداي ناكرده براي اونها خطر آفرين و مشكل ساز باشه آلودگي صوتيش كه ديگه غوز بالا غوزه.

پر كردن اوغات فراغت نوجوانان در اين مكان مطمئنا بهتر از اين است كه نوجواني بخواهد با قدم زدن در حاشيه رودخانه به شكل منفي و گاها اذيت و آزار مسافران وقت خودش رو به بيهوده گي تلف كنه كه اصلا چنين كارهايي در خور و شايسته نوجوانان با صفاي روستاي ماركده نيست.

به هر حال مي شه به بحث خدمات بازيهاي رايانه اي و ارائه خدمات در چنين مكانهايي و تبعات حاكي از آن به شكل جامع تري نگاه كرد و از تمامي ابعاد و زوايا قضيه رو سنجيد چرا كه سهراب سپهري گفته: چشم ها را بايد شست جور ديگري بايد نگاه كرد. شايد اگر كمي خوشبين تر بوديم تبعات و پيامدهاي ارزنده اي كه اين گونه كلوپها براي نوجوانان داره بهتر و بيشتر نمود پيدا مي كرد. بدون شك هر كس كه شغل و حرفه اي رو در نظر مي گيره و انتخاب مي كنه يك روي سكه بحث در آمد و كسب در آمده به فرض اينكه هدف از راه اندازي اين كلوپ كسب در آمد باشه؟ مگه اشكالي داره؟ مگر بقيه هر شغل و حرفه اي رو به دست مي گيرن هدفشون كسب در آمد نيست؟ اما اون روي سكه كه به نظر بنده مهمتر است نقش سازنده اي است كه بازيهاي فكري مي تونه روي بارور كردن ذهن و انديشه اونها داشته باشه. ما كه اميد واريم بتوانيم خدمتي هر چند كوچك به طيف وسيع نوجوان روستا داشته باشيم و اما نكته آخر اگه در مقابل سئوال اينكه تفريحات سالم كو و مكان پرداختن به تفريحات سالم كجاست؟ پرداختن به بازيهاي رايانه اي را قرار بديم اونوقت ضرورت وجود چنين مكاني در سطح روستا بيشتر احساس بشود.

              مسئول كلوپ رايانه اي اشكان، رجبعلي عرب ماركده  25/6/84

روز اول دبيرستان

هميشه آقاي شاهسون به من تذكر مي داد كه حتما مطلبي را براي آوا بنويسم. من هم براي اينكه به تذكر ايشان پاسخ بدهم دنبال سوژه اي بودم كه در مورد آن بنويسم. اما متاسفانه سوژه ي جالبي به ذهنم نمي آمد. تا اينكه زمان گذشت و به زمان شروع مدارس نزديك شديم و تصميم گرفتم خاطره اي را بنويسم كه شايد براي شما خواننده ي عزيز جالب باشد. دوران تحصيل در مقطع راهنمايي با خاطرات خوش گذشت و من پس از كسب قبولي در دوره ي راهنمايي بايد  دبيرستاني را براي ادامه تحصيل انتخاب مي كردم. با اين كه در سال سوم راهنمايي آزموني را براي ورود به دبيرستان استعداد هاي درخشان داده بودم اما اميد چنداني به قبولي در آنجا نداشتم. تا اينكه در روز 18 مرداد ماه سال 78 نامه اي به دست من رسيد كه خبر قبولي در اين دبيرستان به من مي داد و در آن نامه نوشته شده بود كه در تاريخ 20 مرداد براي ثبت نام به دبيرستان مورد نظر بروم. خيلي خوشحال شده بودم طوري كه احساس خودم را نمي توانم بيان كنم. با همه ي اوصاف روز 20 مرداد فرا رسيد و من و پدرم براي ثبت نام راهي شهركرد شديم. در شهركرد پس از پرس و جوي زياد دبيرستان را كه خارج از شهر بود پيدا كرديم و جهت ثبت نام به داخل وارد شديم. به اتاق مورد نظر رفتيم و پس از چند دقيقه صحبت كردن با مدير دبيرستان برايمان چاي آوردند. چاي درون فنجان ريخته شده بود و فنجان درون چيزي شبيه نعلبكي قرار داشت. به طوري كه گودي آن نسبت به نعلبكي خيلي كم تر بود كه اگر چاي را درون آن ميريختيم به سختي درون آن قرار مي گرفت كه بعد ها متوجه شدم كه چاي را اصلا نبايد درون آن مي ريختم. به هر صورت چاي را درون آن مي ريختم و مي خوردم كه پس از خوردن چاي تمام لباس هايم خيس شده بود البته به خاطر ريختن چاي. پس از ثبت نام چون دبيرستان نسبت به دبيرستان هاي ديگر سطح بالا تر داشت قرار شد كه كلاس ها براي آمادگي بيشتر از اول شهريور ماه شروع شوند. در همين چند روز باقيمانده تا اول شهريور خانه اي را در شهركرد براي ساكن شدن در آن پيداكرديم. البته اين را هم بگويم چون دبيرستان خارج از شهر بود سرويس هايي را برايمان در نظر گرفته بودند تا با آنها به دبيرستان برويم و خانه اي كه ما انتخاب كرده بوديم تا جايي كه سرويس ها مي آمدند فاصله ي زيادي داشت و من مجبور بودم هر روز صبح مسير طولاني را طي كنم. اول شهريور فرا رسيد و با آب و تاب زياد راهي شهركرد و بعد دبيرستان شدم. وقتي سركلاس حاضر شدم تمام دانش آموزان نسبت به من خيلي شيك تر و به قول خودشان با كلاس تر بودند. تا اينكه مدير براي خير مقدم گفتن سر كلاس آمد و پس از گفتن مطالبي شروع به پرسيدن اسامي دانش آموزان و اسامي مدارس رانمايي را كه در آن قرار داشتند كرد. تا اينكه نوبت به من رسيد پس از گفتن نام و نام خانوادگي تا اينكه نام مدرسه ي راهنمايي را گفتم كلاس مانند بمبي منفجر و همه شروع به خنديدن كردند كه در آن لحظه فقط لازم بود عكسي از من گرفته مي شد كه چقدر خجالت زده شده بودم و واقعا نمي فهميدم آنها به چه چيزي مي خندند. كه از همان لحظه به بعد خيلي ناراحت و فكر مي كردم كه نسبت به ديگر دانش آموزان در سطح پايين تري قرار دارم. با هر سختي كه بود كلاس هاي نوبت صبح تمام شد و موقع صرف ناهار فرا رسيد كه من تا آن زمان فكر مي كردم كه موقع ناهار به خانه بر مي گرديم در صورتي كه اين طور نبود و هر دانش آموزي بايد از خانه ناهار مي آورد و در سالن غذا خوري كه داشت ناهار را مي خورد اما من كه از اين قانون اطلاعي نداشتم و هيچ غذايي همراه خودم نبرده بودم و چون دبيرستان خارج شهر بود هيچ مغازه اي هم آنجا قرار نداشت و من آن روز هيچ غذايي نخوردم و با گرسنگي زياد كلاس هاي بعد از ظهر را هم تمام كردم و راهي خانه شدم. در راه خانه تمام خاطرات روز از ذهنم مي گذشت كه مرد جواني را ديدم كه گوني بدست داشت و معلوم بود كه اهل شهركرد نيست و من به همين خاطر خوشحال شده بودم كه كسي را مثل خودم آنجا مي ديدم. مرد جوان در حال عبور از يك طرف خيابان به طرف ديگر بود كه ناگاه موتوري با سرعت زياد با او برخورد كرد طوري كه مرد جوان با سر به جدول كنار خيابان خورد و در همان لحظه از دنيا رفت و موتوري هم وقتي كه اين صحنه را ديد با سرعت زياد از آن مكان دور شد و به نوعي فرار كرد. حالم از آنچه بود بدتر شد و به سرعت زياد راهي خانه شدم و روز اول با همه ي بدي ها گذشت. از اين خاطره مي توان اين نتيجه را گرفت كه هميشه باورود به جايي تازه اين انتظار را نداشته باشيم كه تمام شرايط بر وفق مرادمان باشد و هميشه سعي كنيم خودمان را با شرايط جديد همراه كنيم.                          

           آقاي غ.ع    

 درد دل

خانمي گرامي طي يادداشتي نوشته است 12 سال است كه ازدواج كرده ام… هر خانم و آقايي كه ازدواج مي كنند دوست دارند كه زندگي خوبي داشته باشند بدبختي آن است كه من هيچ خوشي از زندگي نديدم تمام زنگي من سرشار از بدبختي و گرفتاري است… شوهرم انسان گوشي است حرف همه را مي فهمد و گوش مي كند ولي حرف مرا گوش نمي كند… كه اعصاب مرا خرد كرده است با من حرف نمي زند… اگر چيزي بپرسم يا جواب نمي دهد و يا جواب سر بالا مي دهد… مرا نمي گذارد بيرون از خانه بروم…دوتا بچه دارم و با همه   اين اذيت كردنها هنوز هم شوهرم و زندگي ام را دوست دارم نمي دانم چكار كنم؟ و چه بگويم؟ گاهي به خودكشي فكر مي كنم و گاهي هم به طلاق…

خانم گرامي، من بر اين باورم كه يك زن در زندگي زناشويي خود نه بايد به خودكشي فكر كند و نه به طلاق. چون هر دوي اينها راه هاي نامعقول و غير منطقي وبدور از خردانساني است. مي پرسم در ميان اين همه زيبايي هاي دنيا چرا به خود كشي فكر مي كنيد؟ آيا بهتر نيست كه به راه هاي شيرين كردن زندگي فكر كنيد؟ آيا بزرگ كردن ، تربيت كردن و سر انجام عروس داماد كردن فرزندان شيريني نيست؟ انسان ها و بويژه زنان توانمند ترين موجودات دنيا هستند و هركاري كه بخواهند مي توانند بكنند فقط بايد كمي بينديشي و راه درست هر كاري را بيابي. مي پرسم چرا تو از اين توانمندي ات استفاده نمي كني؟ خوشي و خوشبختي را بايد در زندگي آفريد و خلق كرد، بايد از لحظه هاي زندگي لذت برد، از تمام امكانات و موارد زندگي لذت برد. تو مي تواني تلخي ها را تبديل به شيريني كني، مي تواني نخست كينه و تيرگي هاي درون خودت را بيرون بريزي و بجاي آنها دوستي و مهرباني بيافريني آنگاه با مهرباني و محبت نسبت به شوهرت سياهي هاي دل اورا هم به زدايي اين كار با گذشت و بخشش ممكن خواهد شد. بخشش و گذشت اين نيست كه گذشته را به كلي فراموش بكنيم بلكه اين است كه ضمن اينكه ازكسي حقي داريم، طلبي داريم، گله اي داريم اين توانايي را داشته باشيم كه از طلب، حق و يا گله خود چشم پوشي كنيم و هيچگاه و تحت هيچ شرايطي آن را ياد آوري و بازگو نكنيم و از ادا نشدن طلب و حقمان كينه و تيرگي بردلمان و ذهنمان نمانده باشد كه روي تصميمات بعدي مان اثر بگذارد. پس اين دو موضوع، مهرباني و مهرورزي، بخشندگي و گذشت، مهمترين شاخصه يك انسان است و هر انساني بدون داشتن اين شاخصه ها خواهد لنگيد. به باور من بهترين، سالم ترين، كوتاه ترين، معقول ترين و خردمندانه ترين راهِ برون رفت از اين معضل، گفتگوي مستقيم باشوهرتان است. دو نفري در هنگام خلوت خانه  راجع به اختلاف هاي خودتان با هم به گفتگو بنشينيد. سعي كن سخنانت  دلبرانه، صادقانه،دلسوزانه، مهربانانه و با صميميت باشد، به آرامي و با احترام ولي جدي، درد دل و خواست هاي خود را بيان كن. نخست از موضوع هاي كوچك و قابل حل تر شروع نماييد. بي توجهي هايش را گوش زد كن و وظايف شوهري و همسر داري اش را ياد آوري نماييد. و اگر خود هم در طول زندگي زناشويي نسبت به وظايف خود كوتاهي داشته ايد كه باعث رنجش شوهرتان شده بابت آن كوتاهي، شجاعانه از شوهرتان پوزش بخواهيد و قول بدهيد كه ديگر تكرار نخواهيد كرد و تكرار هم نكنيد. در حين گفتگو با دقت و از روي دلسوزي به سخنان شوهرتان گوش دهيد شايد اوهم خواسته اي داشته باشد اگر ديديد خواسته اش درست است به او حق بدهيد. اگر با يك بار نشستن و صحبت كردن نتوانستيد به توافق كامل برسيد قسمتي از اختلافتان را كه راه حل ساده تري دارد حل كنيد و از شوهرتان بخواهيد كه باز هم گفتگو داشته باشيد. در طول گفتگو سعي كنيد عصباني نشويد حتا اگر شوهرتان هم نادرست بگويد شما با آرامي به او بفهمانيد بايد با احترام صحبت كرد. چون سخن آرام و صادقانه بهتر بر دل مي نشيند و تاثير عميق تر دارد. گذشت و چشم پوشي از بسياري حرف هاي زده شديِ بيهوده، در گذشته نقش عمده اي در رسيدن به تفاهم دارد. هيچگاه از شوهرتان قهر نكنيد، چون قهر دوستي ها را كمرنگ مي كند، تيرگي مي آفريند، و تيرگي ممكن است تبديل به كينه شود و كينه در زندگي زناشويي ويرانگر است. لجبازي در زندگي زناشوئي نبايد راهي و جايي داشته باشد. بهتر اين است كه بجاي قهر و لجبازي مهر و محبت بكاريم آنگاه محبت هم درو خواهيم كرد به همين جهت مولوي گفته: از محبت خار ها گل مي شود.به آينده اميد وار باش و با اميد زندگي كن اميد را در خودت بيافرين من بر اين باورم كه اگر پشت كار و اعتماد به نفس داشته باشيد و با مهارت صحبت كنيد حتما دل شوهرتان را به دست خواهيد آورد و موفق مي شويد. يادتان باشد كه رابطه بين يك زن و مرد و يا زن و شوهر را هميشه نمي توان با قانون تعيين كرد بلكه گذشت، مهرباني، صداقت و وفاداري سهم عمده اي در تداوم زندگي دارند و گاهي هم حتا فداكاري به موقع و ضروري مي تواند نقش مهمي داشته باشد.

اگر با گفتگو نتوانستيد اختلافتان را حل كنيد راه منطقي بعدي در خواست داوري از معتمدان و اقوام است.

 بدين منظور از يكي دو نفر خويشان و اقوام نزديك خانواده پدري و يا مادري ات مانند پدر، برادر، عمو، دايي و يكي دو نفر از اقوام و خويشان نزديك خانواده شوهرتان كه آدم هاي منصف، دانا و دلسوز هستند در خواست كنيد كه با هم در يك جلسه اي به حرف ها، شكايت ها و درد دل هاي شما دو نفر زن و شوهر گوش كنند و داوري نمايند. و شما دو نفر داوري آن دو نفر را بپذيريد و عمل كنيد و متعهد باشيد. يادت باشد در جلسه اي كه از اقوام تشكيل شده و مي خواهي حرف بزني خيلي آرام، متين، دقيق و با احترام و سنجيده بگو. و حرف هايي كه باعث رنجش مي گردد را ياد آوري نكن و به زخم ها نمك نپاش. چون اين جلسه بدين منظور تشكيل شده كه شما دو نفر زن و شوهر كدورت ها، اختلاف ها، و احتمالا كينه ها را دور بريزيد و دو باره زندگي مشترك خود را با صفا و صميميت داشته باشيد. سردي و بي اعتمادي را از خانه بيرون كنيد و گرمي و محبت را وارد خانه كنيد. بنابر اين اگر حرف هاي نيشدار و رنجش آور زده شود نه تنها كمكي به حل مسئله و تداوم زندگي نمي كند بلكه ممكن است كينه ها را تجديد و عميق تر هم بكند.

 و اگر با داوري اقوام و خويشان هم به نتيجه نرسيديد مي توانيد بي توجهي و بي احترامي شوهرتان را به دادگاه و يا شوراهاي حل اختلاف شكايت كنيد و با پي گيري از طريق دادگاه شوهرتان را نا گزير كنيد كه به وظايف خود عمل كند. براي رفت و آمد به دادگاه و تنظيم دادخواست، مي توانيد از پدر، برادر، مادر، و يا ديگر اقوام نزديك خود كه با اين مسائل آشنايي دارند كمك بگيريد. براي موفق شدن در دادگاه هم، بهتر است در جلسه داگاه عصباني نشويد بلكه با آرامي و با منطق، دليل، كوتاه و نكات مهم را بيان كني و از پرداختن به موضوع هاي جزئي و كم اهميت بپرهيزي.

 من توصيه مي كنم براي حل مشكل خود، به دادگاه كمتر بينديش، بيشتر به توانايي هاي خودت فكر كن ببين چه توانايي هايي داري آن را به كار بگير. به آينده، به شيريني زندگي، به لذت هاي زندگي بينديش. اصولا زنان زندگي را زيبا تر از مردان مي بينند و آن را شيرين تر و دلپذير تر از مردان مي دانند و مي خواهند پس به زيبايي ها و شيريني ها بينديش. به اين بينديش كه مي تواني با سخن گفتن دلبرانه با محبت هاي زنانه توجه همسر خود را جلب و زندگي را شيرين كني. به آينده كاملا اميد وار باش بدان كه هميشه همين گونه نخواهد ماند به قول حافظ شيرين سخن:

 دورگردون گردوروزي برمرادمانرفت- دائما يكسان  نباشد حال دوران غم مخور

                                                  محمدعلي شاهسون ماركده 30/6/84

عقرب و عقرب گزيدگي

عقرب و عقرب گزيدگي از دير باز مورد توجه بشر بوده است. اما احتمالا به دليل غير واگير بودن آنگونه كه شايسته است مورد توجه واقع نشده و يك مبارزه همه جانبه براي آن طراحي نگرديده است.

خصوصيات عقرب ها: عقرب ها بند پاياني هستند كه در رده عنكبوتيان قرار دارند داراي 8 پا ، دمي بسيار متحرك و زهري. و از لحاظ رنگ از زرد كم رنگ تا قهوه اي و سياه ديده مي شوند. عقرب ها شب زي هستند و روزها را در اماكن امن از قبيل شكاف ديوار ها، زير سنگها، لابلاي خاشاك و پوست درختان و برگها، خرده چوبها و بالاخره در انواع حفره ها به سر مي برند و با تاريك شدن هوا از مكان امن خود براي شكار خارج مي شوند. عقرب ها زنده زا هستند و زايش آنها معمولا در نيمه تابستان و نيمه پاييز انجام مي شود. عقرب ها در زمستان به خواب مي روند و در اين مدت تغذيه نمي كنند و با شروع بهار و تابستان و با فعاليت مجدد غلظت سم آنها بالاتر مي رود بنابر اين گزش در اين فصل خطر ناك تر است.

پراكندگي عقرب ها: عقرب ها در تمامي كشور پراگندگي دارند و هر ساله تعداد زيادي از مردم را مورد گزش قرار مي دهند. معمولا گزش عقرب هايي كه در محيط خشك و صحرايي و گرم زندگي مي كنند به علت بالا بودن غلظت سم خطرناك تر است لذا رنگ عقرب ها در ميزان سميت آنها نقش ندارد.

علائم باليني در گزش عقربها: علائم باليني در عقرب گزيدگي بستگي به نوع عقرب، مقدار سم، فصل گزش، موقعيت سني، و وضعيت جسماني فرد دارد و ممكن است از يك واكنش موضعي جزئي تا دگرگوني شديد بدني كه منجر به مرگ مي گردد تفاوت داشته باشد. در حالت كلي معمولا بعد از گزش احساس سوزش و درد در محل گزش ايجاد مي شود. علائم موضعي: قرمز شدن پوست، خون مردگي، تاول، از بين رفتن بافت مي باشد. علائم غير موضعي: تغييرات فشار خون، تعريق زياد، ترشح غير طبيعي بزاق، تهوع، استفراغ، سرگيجه، اضطراب، تشنج، گيجي، خون در ادرار، خون ريزي داخلي، درد شكم، درد سر، سردي و مرطوبي دست و پا مي باشد. البته ممكن است زهر مستقيما به روي عضله قلب يا تنفسي اثر كند و حتا باعث قطع عمل تنفس شود.

اقدامات اوليه در عقرب گزيدگي: اگر چه همه عقرب ها سمي اند ولي گزش همه آنها خطر ناك نيست. 1- فرد عقرب گزيده بايد خون سرد و آرام و اطمينان خاطر داشته باشد. 2- عضو عقرب گزيده را سريعا بي حركت كنيد. 3- در صورتي كه گزيدگي در محل دست و پا باشد به وسيله نوار پهن 2 سانتي بالاي محل جراحت را ببنديد. 4- فشار دادن سريع پس از گزش عقرب در محل مي تواند تا حدودي مؤثر باشد. 5- مهمترين اقدام رساندن سريع مصدوم به مركز درماني است. 6- پرهيز از هر گونه درمان محلي و سنتي.

پيشگيري و مبارزه با عقرب گزيدگي:  1 – بهسازي محيط و ساختن ساختمان هايي با كف سنگي و سراميكي و بدنه محكم و بدون سوراخ و در صورت قديمي بودن ساختمان از بين بردن سوراخ ها و سيمان كردن و تميز كردن كف ساختمان از حشراتي كه غذاي عقرب ها هستند. 2 – از انباشته كردن چوب، سنگ و علوفه و همچنين انبار كردن اشيايي كه مي تواند پناهگاه اين جانوران باشد در اطراف مناطق مسكوني به مدت طولاني بايد خود داري كرد. 3 – در صورت استفاده از محيط باز براي خوابيدن از تخت مناسب با پايه هاي آهني استفاده شود و در صورت استفاده از اتاق هاي قديمي از پشه بند استفاده شود. البته استفاده از نور لامپ در اطراف خانه براي دور كردن عقرب ها بي تاثير نيست. 4 – قبل از پوشيدن كفش و لباس و استفاده از رختخواب آنها را تكانده و بررسي كنيد. 5 – از پا برهنه راه رفتن در خارج از اتاق به خصوص در شبها خود داري كنيد. 6 – عقرب ها معمولا به سطح زيرين تخته سنگها يا پناهگاه هاي مشابه نمي چسبند و براي افراد خطري ندارند ولي در شرايط مرطوب حالت چسبندگي پيدا كرده و براي افرادي كه آنها را جابجا مي كنند خطر ناك مي شوند. لذا استفاده از دستكش براي كار و تخريب خانه هاي قديمي يا برداشتن مصالح قديمي توصيه مي شود. 7 – طيور علاقه زيادي به خوردن عقرب ها دارند بنابر اين نكه داشتن آنها در مناطق مسكوني و خانه ها بي تاثير نيست. 8 – زباله ها را زود جمع كرده و علف هاي هرز خشك شده را آتش بزنيد تا منبع حشرات نشوند.                                        

تاريخچه ماركده( قسمت شانزدهم)

10 – خانواده حسن يتيم: پدر حسن كه نامش در ياد ها نمانده از روستاهاي لنجان به ماركده مهاجرت مي كند و در جواني مي ميرد. پسر او حسن به حسن يتيم معروف مي شود. حسن دو پسر داشته رمضان و حسينعلي. پسران رمضان آقاعلي و فتحعلي بوده اند. احتمالا پدر حسن كه به اينجا آمده در كار ساخت و نصب سنگ آسياي آبي و تيشه زني سنگ آن مهارت داشته است و براي همين كار به اينجا آمده چون پسر و نوه او به اين كار مهارت داشته اند. اين خانواده با اينكه فارس زبان بوده اند چون در ميان ترك زبانان سكنا گزيده و بيشتر با آنها وصلت كرده اند نام خانوادگي شاهسون براي خود برگزيده اند.

11 – خانواده جعفر خدادادي( خدادي): مي گويند اين خانواده از كوشك يا كهريز سنگ نجف آباد آمده اند و نيز بعضي مي گويند از لنجان آمده اند. بعضي جعفر و بعضي خدادا را فرد مهاجر مي دانند. بهر صورت حسين نام از اين خانواده سه پسر داشته است. عليميرزا، حيدر و صفر. بعضي ها بر اين باورند كه خانواده برات نيز از جعفر خدادادي ها است طبق اين نظر فرد مهاجر كاظم نام داشته و سه پسر داشته است. جعفر، خدادا و برات. و حسين پسر جعفر يا خداداد بوده است. ولي نوادگان حسين اين نظر را رد ميكنند و نسبت بين اين دو خانواده را ازدواج مي دانند. در اينجا شايسته است يادي از يكي از افراد اين خانواده كه ساليان دراز به مردم ماركده صادقانه خدمت كرده بكنيم. اين فرد موساقلي فرزند عليميرزا است. اين مرد نوع دوست را همگان دايي و يا عمو موساقلي مي ناميدند. شادروان موساقلي بيشتر عمر خود را كاسب كار يعني دشتبان و حمام چي بوده است. به جرئت مي توان گفت مردم ماركده از اين فرد كاسب كار، صادق تر، پاك تر، كم توقع تر و مردمي تر به خود نديده اند. ولي تا آنجاييكه من خود شاهد و ناظر بودم كمتر كسي در زمان حيات اين مرد به اين صفات پسنديده ي انساني توجه نمود و بعد از فوت ايشان هم چون آدمي تهي دست بود به زودي فراموش شد. واين دور از انصاف است. چند نمونه از مردم دوستي او را ذكر مي نمايم.روان شاد موساقلي چندين سال دشتبان مزرعه چم بالا بود. آن روزها زمين هاي كشاورزي اربابي بود و مزرعه چم بالا تاكستان بود. از هنگامي كه انگورها مقداري شيرين مي شد، كارگزار يا مباشر ارباب بالاي سر مزرعه مي آمد و هيچ كشاورزي حق برداشت انگور را نداشت. ولي كشاورزان همان گونه كه زحمت كشيده و انگور را پرورش داده بودند حالا حق خود مي دانستند كه خود و زن و بچه شان از آن استفاده كنند.      ادامه دارد                                                             محمدعلي شاهسون ماركده