آوای مارکده شماره 89 – یکم اسفند 1385

کارگر 10000 تومان

جلسه ای خود جوش با حضور حدود 30 نفر از جوانان کارگر فصلی روستای مارکده در محل مسجد در تاريخ 24/11/85 ساعت 19 تشکيل شد. هدف از اين نشست بررسی وضعيت نا مطلوب پايين بودن مبلغ دستمزد کارگر در روستای مارکده اعلام شد که حدود 30/1 ساعت  روی موضوع صحبت و مذاکره گرديد که جوانان به اتفاق با توجه به تورم روز افزون  و کمر شکن هزينه های زندگی و نيز با مقايسه به پايين بودن دستمزد نسبت به روستاهای اطراف توافق نمودند که دستمزد يک کارگر در يک روز کاری مبلغ 10000 تومان تعيين و تعهد نمودند همه كارگران رعايت نمايند.

تعمير حمام

ساعت 15/15 روز يكشنبه 15/11/85 آقاي مهندس حيدري پور مدير كل محترم اداره ميراث فرهنگي استان به اتفاق سركار خانم مهندس رياحي معاونت اين اداره به دعوت شوراي اسلامي جهت بازديد از حمام قديمي به ماركده آمدند و ضمن بازديد فيلم و عكس تهيه نمودند و در پايان آفاي حيدري پور قول بازسازي حمام را به عنوان آثار تاريخي روستادر سال 86 دادند.

جلسه در بسيج

روز 16/11/85 جلسه اي به دعوت آقاي بهرام عرب فرمانده محترم بسيج ماركده در ساعت 19 در محل ساختمان بسيج تشكيل شد. در اين جلسه علاوه بر مسئولان بسيج ماركده عده اي از مردم ماركده ، دو نفر از اعضا شوراي اسلامي ، دهيار و نيز دو نفر از سپاه سامان از جمله جناب آقاي مرداني رئيس سپاه هم دعوت و حضور داشتند . در جلسه جمعيتي حدود 50 نفر بودند. هدف از اين دعوت و نشست توسط آقاي بهرام عرب  بررسي موضوع خود رو پايگاه و تصميم گيري در اين باره بيان شد كه خلاصه صحبت ها و نظرات به شرح زير است.

در سال 1364 با هزينه مردم ماركده خودروئي براي استفاده مسئولان بسيج خريداري مي گردد در سال 1381 به دستور مسئولان سپاه شهركرد اين خود رو به دليل فرسوده بودن از بسيج روستا گرفته مي شود آقاي بهرام عرب موضوع را جهت جايگزين كردن خود رو نوتر پيگيري مي نمايد سرانجام سپاه شهركرد قبول مي كند در ازاء خودرو برده شده به شكل هاي زير جبران مافات نمايد.   1- مبلغ يك خودرو مدل 63 را محسوب و با دريافت تفاوت مبلغ خودرو نو و مدل بالاتر تحويل دهد مشروط بر اينكه به دلايل منع قانوني خودرو در سامان نگهداري گردد و در مواقع نياز بسيج ماركده از آن استفاده نمايد.   2-  معادل مبلغ خودرو مدل 63 بين 2 تا 3 ميليون تومان موتور سيكلت تحويل بسيج ماركده گردد.   3- معادل مبلغ خودرو يادشده وسايل تجهيزات اداري و فرهنگي آموزشي تحويل بسيج ماركده گردد.    4-  يك خودرو مدل 63 خريداري و تحويل يكي از مسئولان بسيج داده شود و هيچگونه هزينه اي و نيز پي آمدهاي بعدي آن را نيز سپاه نمي پذيرد و همه هزينه و مسئوليتهاي و پي آمدهاي بعدي متوجه فرد تحويل گيرنده خواهد بود.   5- معادل مبلغ يك خودرو مدل 63 را در اختيار مسئولان بسيج قرار مي دهد تا در راستاي اهداف بسيج در روستا هزينه گردد.

سرانجام پس از بحث و مشورت قرار گرديد مبلغ مورد نظر اخذ و كار ساخت يك ساختمان با نام سالن اجتماعات و كتابخانه در طبقه دوم ساختمان بسيج شروع گردد و با كمك و همياري مردم به پايان برسد كه موضوع صورت جلسه و به امضا افراد حاضر در جلسه رسيد.

جلسه شورا ياری

به دعوت شورای اسلامی مارکده جلسه ای عمومی در تاريخ 21/11/85 بعد از نماز مغرب و عشا با حضور حدود يکصد نفر در محل مسجد تشکيل شد. در اين جلسه آقای محمدعلی شاهسون عضو شورا راجع به کارهای در دست اقدام شورا و نيز برنامه های آتی به شرح زير سخن گفت.

يک: گاز رسانی روستا در مرحله انتهايی است. عده ای مبلغ همياری خود را پرداخت کرده اند که از آنها تشکر می گردد. عده ای هم در اين امر کوتاهی کرده اند و کار را دچار رکورد کرده اند. شورای اسلامی در نظر دارد تا 15 اسفند 1385 به افرادی که پولشان را نداده اندمهلت دهد و بعد از آن 10 يا 15 درصد افرادی را که پول همياری خود را نداده اند جريمه نمايد. از شما جمع نظر می خواهيم که جريمه 10 و يا 15 درصد باشد؟

پس از مشورت اکثر نظر بر 10 درصد ارائه شد و مورد تصويب حاضران قرار گرفت و قرار گرديد افرادی که تا 15 اسفند ماه 85 مبلغ 300 هزار تومان همياری خود را نپردازند از تاريخ 16 اسفند ما به بعد علاوه بر مبلغ همياری 10 درصد هم اضافه به عنوان جريمه عدم همکاری به موقع، اخذ و تسويه حساب جهت وصل انشعاب داده شود.

دو : طرح جمع آوری زباله روستای مارکده يک طرح موفق در بخش سامان بوده است. تداوم اين طرح با سلامتی تک تک مردم مرتبط است. چون وقتی زباله از روستا بيرون می رود يعنی ميکرب و ويروس بيرون برده می شود. ولی متاسفانه عده ای از شما همشهريان در اين امر مهم با ما همکاری نمی کنيد و پول سرانتان را نمی پردازيد که ما هم ناگزيريم هر يک از شما که با شورا و دهياری کاری داريد نخست بدهی شما را اخذ آنگاه کار شما را انجام دهيم. اين گرو کشی در شان شما  مردم خوب مارکده نيست از شما خواهش می شود با پرداخت همياری طرح جمع آوری زباله، دهياری را ياری نماييد.

سه : عده ای از شما جوانان مکرر به شورا مراجعه و می گوييد : شورا فکری برای بيکاری جوانان روستا نمايد. دوستان جوان سازمان فنی حرفه ای کشور به صورت رايگان حرفه های مختلف را به جوانان آموزش می دهد. زمستان امسال هم که طولانی بود. جا داشت و شايسته بود تعدادی از شما به اين آموزشگاه مراجعه و حرفه ای می آموختيد و به کاری مشغول می شديد. ببينيد دوستان جوان در مارکده و قوچان حد اقل 200 دستگاه خود رو است ولی متاسفانه مکانيک ما از روستای ديگر می آيد و تعمير کار يخچال نداريم.

چهار : همشهريان عزيز ؛ جناب آقای دکتر بابائيان مسئول و پزشک محترم مرکز بهداشتی درمانی مارکده آماده ارائه خدمات مشاوره است کسانی که نياز به مشاوره دارند می توانند بعد از وقت اداری به ايشان مراجعه نمايند

پنج : طی دو جلسه عمومی در گذشته قرار شده است از ميان زمين های مارکده يک جاده احداث گردد لطفا فردا بعد از راهپيمايی مالکان زمينها به محل زمين ها مراجعه تا نسبت به اين امر مهم تصميم اجرايی گرفته شود.

شش : همشهريان عزيز متاسفانه در کنار روستای ما زمين جهت فعاليت های غير کشاورزی نداريم برای حل اين معضل اگر بتوان برق در لابلای زمين طرح های کشاورزی ببريم  تا هرکه در گوشه زمين و باغ خود فعاليت های جانبی هم داشته باشد بسيار سودمند خواهد بود این طرح صرفا به صورت يک نظر و حرف مطرح است روی آن صحبت و فکر کنيد و آمادگی داشته باشيد اگر بتوانيم نظر موافق مسئولان را جلب کنيم بدون شک دنبال اجرای آن هم خواهيم رفت. بايد دانست که اجرای آن مستلزم پرداخت هزينه خواهد بود که اگر شما پرداخت کنيد می توان عملی کرد.

هفت : عده ای زياد از کشاورزان فردوس مکرر به شورای اسلامی مراجعه و از مشکلات آبرسانی فردوس و نيز نا مشخص بودن حساب و کتاب های اين شرکت شکايت دارند. دوستان ؛ شرکت فردوس هيات مديره و مدير عامل دارد که وظيفه آنها مديرت و حل مشکل شماست. برای حسابرسی می توانيد درخواست کنيد بازرس اداره تعاون حساب های شرکت را بررسی و نتيجه را به شما اعلام نماِيد.

هشت : يکی از برنامه های آتی شورای اسلامی پيگيری جهت ساخت سالن ورزشی است. زمين بين مدرسه راهنمايی و گورستان بدين منظور پيشنهاد شده و ضمن صحبت های مقدماتی قرار شده 30 درصد هزينه ساخت را ما به صورت همياری بپردازيم. يکی از راه های فراهم آوردن قسمتی از پول همياری ادامه درخواست کمک از طرح های کشاورزی است که انتظار داريم شما مردم با مسئولان همکاری لازم را بنماييد.

نه : هدف نهايی از اين جلسه تصميم گيری درباره پروژه ها و طرح های گردشگری است. دوستان ؛ شورای دوره دوم از آغاز قصد داشت خود و دهياری طرح های گردشگری اجرا کند بدين منظور دو سه طرح را پيشنهاد کرد که با مخالفت دو سه نفر از شما مردم روبرو شديم . کارمان را نتوانستيم پيش ببريم. به دنبال اين شکست تصميم گرفتيم در قالب گروه های کوچک و خصوصی طرح هايی در سطح روستا اجرا شود. بنابر اين با تصميم گروه پنج نفره موافقت کرديم که روی کوه عاشق آباد پايين يک کمپينگ احداث کنند اين کار در سال 1382 صورت گرفت. تا سال 1385 گروهی 10-15 نفره به اين تصميم ما معترض و شاکی بودند و اکنون اين طرح و پيشنهاد هم عملا از کار و پيشبرد بازمانده لذا پيشنهاد سوم ما اين است که کليه زمين های مشرف به رودخانه را بصورت عمومی در قالب يک شرکت عمومی متعلق به عموم مردم مارکده و با سرمايه مردم مارکده مجتمع های توريستی ايجاد نماييم. حال می خواستيم بدانيم نظر شما مردم چيست؟

پيشنهاد فوق مورد قبول همه افراد حاضر در جلسه قرار گرفت و به تصويب رسيد و برای اجرايی کردن اين پيشنهاد قرار گرديد گروهی منتخب طی برگزاری جلساتی نحوه اجرائی آن را تدوين نمايند.

ده : در پايان جلسه به پرسش های کتبی و شفاهی حاضران پاسخ داده شد.

يازده : آقای ابوالفضل عرب دهيار در اين جلسه اعلام کرد حد اکثر تا دوماه بعد از عيد نوروز بيشتر مسئوليت دهياری را نخواهد داشت و درخواست نمود هر که در خود توانايی اين کار را می بيند پيشنهاد خود را کتبا به شورای اسلامی ارائه دهد.

همچنين دهيار اعلام کرد هر که هر گونه پرسشی نسبت به حساب های دهياری دارد حاضر است پاسخ دهد.

دوازده : آقای بهرام عرب فرزند نورالله پيشنهاد نمود که حاضر است با هزينه شخصی يک سفر به تهران جهت ملاقات با مسئولان شرکت گاز برود و برای دريافت کمک به پروژه گاز رسانی چانه بزند که قرار شد اعضا شورای اسلامی 6 روستا در جلسه آتی خود اين نمايندگی را به ايشان بدهند.

ضمنا آقای بهرام عرب در بين دو نماز برنامه راه پيمايی روز 22 بهمن را به نماز گزاران اعلام و گفت: فردا ساعت 30/9 مراسم راه پيمايی از جلو خانه سيد اسماعيل آغاز می گردد از همگان بويژه نماز گزاران محترم تقاضا می شود شرکت فرمايند.

سيزده : آقای لسدالله عرب نسبت به چاپ و توزيع گفتگوهای جلسه در ساختمان بسيج در تاريخ 10/10/85  اعتراض داشت و گقت که ؛  نبايد اين گفتگوها را چاپ می کردی؟ و چرا عده ای معدود نسبت به اين گفتگوها نظر داده اند؟ اينها چون در جلسه نبودند حق اظهار نظر ندارند و گفتگوهای  جلسه امشب را حق نداری چاپ کنی. که در پاسخ ايشان من گفتم: جلسه بسيج و نيز جلسه امشب عمومی است چاپ گفتگوها هيچ منع قانونی و اجتماعی ندارد و تمام مردم مارکده اين حق را دارند که نسبت به همه مسائل روستا و نيز سخنانی که در باره روستا زده می شود نظر بدهند و نظر همه هم قابل احترام است ما فقد اين حق را داريم که نظری را قبول کنيم و يا نپذيريم ابراز نظر حق انسانی، خدايی و اجتماعی همه است و کسی نمی تواند بگويد نظر نده.

( ايشان اين نظر خود را مجددا در جلسه 22/11/85 در مسجد تکرار نمود که من هم همان پاسخ را دادم )

چهارده : آقای فريدون عرب گفت : پول مدرسه و گازرسانی را همه داده اند و تو نوشه ای اين کار را من کرده ام!؟. وقتی آدرس اين گفته پرسيده شد مقاله خواجه محمدعلی چاپ شده در آوا را عنوان نمود.

به حضور اين همشهری گرامی در اينجا می رسد که ؛ نويسنده مقاله فرد ديگری است و من نيستم طبيعتا مسئولِت هر نوشته با نويسنده آن است. مقاله ياد شده طنز است و طنز سخن مسخره آميز و غير جدی است. در همان مقاله هم بدين شکل غليظ که شما می فرماييد عنوان نشده است. من فقط مسئول نوشته های خودم هستم که هيچگاه چنيين ادعايی نداشته و ندارم. تقاضا می شود در اظهار نظرها به اين موارد توجه نماييد.

اولين جلسه طرح گردشگری

جلسه ای در تاريخ 22/11/85 ساعت 20 با حضور حدود 50 نفر و اعضا شورا  در محل مسجد تشکيل شد. هدف از اين نشست اجرايی کردن يکی از مصوبه  جلسه عمومی شورا ياری شب قبل يعنی گفتگو درباره طرح عمومی گردشگری بود. جلسه با سخنان محمدعلی شاهسون عضو شورا مبنی بر لزوم اتحاد و همبستگی به منظور اجرای کارهای بزرگ برای روستا آغاز گرديد و پيرامون پيشنهاد شب قبل جلسه شوراياری صحبت و مذاکره شد که سرانجام  سه موضوع به اتفاق آرا تصويب شد.

يک : کليه زمينهای منابع ملی مارکده ، مشرف به رودخانه از گردنه قورقوتی تا ننه سنگی عاشق آباد پايين مال عموم مردم مارکده است.

دو : به منظور احداث مجتمع های گردشگری در اين زمينهای ياد شده  شرکت تعاونی گردشگری چند منظوره تشگيل گردد.

سه : همه ی مردم مارکده ساکن در مارکده از بزرگ تا کوچک ، زن و مرد عضو بلقوه اين تعاونی گردشگری خواهند بود.

موارد فوق صورت جلسه و به امضا حاضران در جلسه رسيد.

دومين جلسه طرح گردشگري

به دعوت شوراي اسلامي ماركده جلسه اي در تاريخ 26/11/85  ساعت 10 صبح با حضور آقايان : رئيسي بخشدار محترم سامان ، جلالي پور كارشناس امور اجتماعي بخشداري ، مسعودي معاونت محترم اداره تعاون استان ، نجفي كارشناس اداره تعاون ، قاسمي كارشناس صنايع روستايي اداره جهاد كشاورزي و عسگري كارشناس اداره منابع طبيعي شهرستان شركرد و اعضا شوراي اسلامي ماركده و بيش از يكصد نفر از مردم ماركده در محل مسجد تشكيل شد. هدف از اين دعوت و نشست بحث و مذاكره و راهنمايي و تعيين راهكار ايجاد تعاوني گردشگري چند منظوره عمومي ماركده بود.

نخست محمدعلي شاهسون عضو شورا ضمن عرض خير مقدم به ميهمانان خلاصه اي از ويژگي ها و توانمندي هاي روستا را جهت آشنايي ميهمانان بيان نمود و گفت: هدف از تشكيل اين جلسه اين است كه شما ما را راهنمايي و سپس كمك نماييد تا با احداث تعاوني و مجتمع هاي گردشگري قدم بزرگي براي روستايمان برداريم. سپس آقاي رئيسي خلاصه اي از پيشرفت هاي منطقه و پتانسيل هاي موجود در منطقه را بيان نمود. آنگاه آقاي مسعودي توضيحي درباره تعاون و نقش و جايگاه آن در در قوانين ، اجتماع ، عرف ، فرهنگ و باورهاي ما را بيان و توصيه نمود شيوه تعاوني شيوه مناسبي است جهت روي هم ريختن توانمندي هاي اندك و ايجاد همكاري براي انجام كارهاي بزرگ و پيشنهاد شوراي اسلامي را مبني بر ايجاد تعاوني عمومي گردشگري ستود و اعلام نمود كه اداره تعاون همه گونه همكاري را خواهد نمود. سپس آقاي نجفي راهكار پيگيري كارهاي اداري ايجاد و احداث تعاوني را شرح و توصيه نمود كه هنگام انتخابات افراد كاردان و ترجيحا با سواد برگزيده شوند بدين منظور نخست سه نفر به عنوان هيات مئوسس انتخاب تا كارهاي مقدماتي اداري را پيگيري نمايند آنگاه در يك جلسه مجمع غمومي هيات مديره انتخاب و پس از ثبت شركت ، كار رسما آغاز خواهد شد. آقاي قاسمي نيز اعلام نمود اداره صنايع روستايي جهاد كشاورزي آماده همه گونه همكاري است و آقاي عسگري نيز گفت اداره منابع طبيعي به سهم خود همه گونه همكاري را خواهد نمود. و آقاي بخشدار از طرف مسئولان اداره ميراث فرهنگي و گردشگري قول همكاري لازم را دادند.

 در پايان اين جلسه محمدعلي شاهسون اعتراض جمعي از كشاورزان شركت باغداري فردوس را به سمع مسئولان اداره تعاون رساند و گفت اين شورا سال گذشته و نيز امسال اعتراض مردم را به اداره گزارش نموده ولي متاسفانه اقدامي صورت نگرفته است. آقاي مسعودي با ارائه دو برگ نامه خطاب به هيات مديره شركت فردوس ، گفت از هيات مديره خواسته ايم كه صورت هاي مالي شركت را به اداره ارائه دهند در غير اين صورت اداره تعاون وارد عمل و صورت هاي مالي را بررسي و نتيجه را به مردم اعلام خواهند نمود.

متن نامه به شرح زير است « هيات مديره شركت تعاوني باغداران فردوس ماركده. با سلام. نظر به اينكه جمعي از اعضا آن شركت تعاوني طي نامه اي به شوراي محترم اسلامي روستاي ماركده اعلام نموده اند كه هيات مديره تا به حال اقدامي نسبت به ارائه صورتهاي مالي دوران تصدي خويش ننموده شايسته است برابر قوانين و مقررات و اساسنامه مورد عمل در اسرع وقت نسبت به تهيه صورت هاي مالي ، دفاتر و تراز آزمايشي ده ماهه سال جاري اقدام و نسخه اي از آن را به اداره كل ارسال فرماييد. بديهي است عواقب ناشي از سهل انگاري در وظايف محوله بعهده مديران ثبتي آن شركت خواهد بود. مدير كل تعاون استان ، علي فروزنده ».

جلسه سوم طرح گردشگري

سومين جلسه عمومي جهت تشكيل تعاوني طرح گردشگري ساعت 30/19 مورخه 26/11/85 با حضور حدود يكصد نفر از مردم ماركده در محل مسجد تشكيل شد. هدف از اين نشسن تعيين سه نفر هيات مئوسس جهت تشكيل تعاوني گردشگري ماركده بود. كه موارد زير در اين جلسه به تصويب رسيد.

يك : كليه زمينهاي باقي مانده صحراي ماركده مناسب براي باغداري در قالب يك طرح عمومي باغداري ، كارهاي اداري آن پيگيري و سپس بين عموم مردم با احتساب زمين هايي كه هر يك از مردم ماركده از منابع ملي گرفته اند، تقسيم گردد بگونه اي كه مقدار زمين متعلق به هر يك از مردم  بالانس و مساوي گردد. كه قرار گرديد فردا شب با حضور افراد بيشتر نماينده پيگيري كننده اين طرح باغداري را برگزينند.

دو : قرار گرديد كليه زمينهاي مشرف به رودخانه متعلق به مردم ماركده از گردنه قورقوتي تا ننه سنگي عاشق آباد جزو طرح عمومي گردشگري باشد بدين منظور با رايگيري كتبي و مخفي سه نفر به عنوان هيات مئوسس تعاوني چند منظوره گردشگري به شرح زير انتخاب شدند  !- آقاي رمضان عرب فرزند خسرو.   2- آقاي محمود عرب فرزند احمد.   3- آقاي اسدالله عرب فرزند لطفعلي. و آقاي عليرضا عرب نيز در همين جلسه به عنوان عضو علي البدل انتخاب شد. شوراي اسلامي نامبردگان را طي نامه ي  زير به اداره تعاون معرفي نمود.

بنام خدا.مديريت محترم اداره تعاون استان. با سلام و احترام.

يك : عموم مردم روستاي ماركده بخش سامان شهرستان شهركرد در نظر دارد جهت توسعه و پيشرفت روستا در يك گام بلند و بزرگ، شركت تعاوني به منظور احداث مجتمع هاي گردشگري با نام شركت تعاوني چند منظوره گردشگري ماركده ايجاد نمايد.

دو : در اين تعاوني همه ي مردم روستاي ماركده ي ساكن ماركده كه بيش از 1400 نفر هستند ( زن و مرد ، بزرگ و كوچك ) عضو بالقوه خواهند بود.

سه : محل احداث مجتمع هاي گردشگري كليه زمين هاي كوهستاني مشرف به رودخانه متعلق به مردم ماركده ، از حد مرز غربي محدود به زمين هاي روستاي گرمدره تا حد مرز شرقي محدود به زمين هاي روستاي صادق آباد خواهد بود.

چهار : زمين هاي مورد اشاره عمدتا زمينهاي منابع ملي هستند كه از اداره منابع طبيعي و امور اراضي درخواست واگذاري خواهد شد.

پنج : قصد اين است كه شركت تعاوني فوق الذكر چند منظوره باشد.  1- در زمينه عمراني اقدام به ساخت و ساز ساختمان و محل هاي پذيرائي و مجتمع هاي جذب گردشگر نمايد.   2- در زمينه خدماتي با پذيرائي به گردشگران سرويس دهي نمايد.   3- در زمينه توليد با ايجاد صنايع تبديلي محصولات كشاورزي فعاليت داشته باشد.

شش : بدين منظور در جلسه عمومي مورخه 26/11/85 ساعت 20  كه در محل مسجد ماركده تشكيل شد سه نفر به عنوان هيات مئوسس بنام آقايان :  1- رمضان عرب فرزند خسرو.   2- محمود عرب فرزند احمد.   3- اسدالله عرب فرزند لطفعلي انتخاب شدند كه به منظور پي گيري و انجام كارهاي مقدماتي اداري معرفي مي گردند.

هفت : ما مردم ماركده جهت دست يابي به اهداف بلند خود كه پيشرفت و توسعه روستا و منطقه را در پي خواهد داشت دست ياري و كمك به سوي شما مديران محترم ادارات استان بويژه حضرت عالي ، مديريت محترم اداره ميراث فرهنگي ، اداره منابع طبيعي و… دراز مي كنيم و خواهشمنديم دستور فرماييد ضمن راهنمايي ، كمك ها و مساعدت هاي لازم و كافي به عمل آيد.

                                          رئيس شوراي اسلامي ماركده سيد اسماعيل حسيني

انتخاب نماينده طرح عمومي گلستان

جلسه اي در تاريخ 27/11/85 ساعت 20 با حظور 200 نفر از مردم ماركده در محل مسجد ماركده تشكيل شد. هدف از اين گردهم آيي انتخاب نمايندگان طرح باغداري گلستان بود كه با راي گيري كتبي و مخفي افراد زير انتخاب شدند.  آقايان :  يك ؛ عباس شاهسون فرزند محمد 131 راي.  دو ؛  محمدتقي عرب فرزند خسرو 103 راي.  سه ؛ علي عرب فرزند احمد 73 راي.  چهار ؛  ابوطالب عرب فرزند محمد 69 راي.  پنج ؛ محمد رضا شاهسون فرزند عبدالوهاب 66 راي. شش ؛ عليمراد شاهسون فرزند الله وردي 60 راي.  هفت ؛  رمضانعلي عرب فرزند نورالله 60 راي.

شركت هاي تعاوني بانوان

بخشداري سامان طي نامه شماره 2499 مورخه 23/11/85  درخواست نموده بانوان روستا كه خواهان  راه اندازي شركت هاي تعاوني فرش بافي و صنايع دستي خانگي هستند اعلام نمايند تا همآهنگي هاي لازم جهت تشكيل جلسات و كلاس هاي توجيهي با حضور نماينده اداره كل تعاون اقدام گردد.

مراسم جشن پيروزي انقلاب در تاريخ 20/11/85 مراسم جشني به مناسبت پيروزي انقلاب اسلامي در محل مسجد با حضور عده زيادي از مردم تشكيل شد. در اين مراسم ميهماناني از سپاه شهركرد و حوزه سامان حضور داشتند و سخناني پيرامون توانمندي هاي جوانان و مسئله هسته اي بيان نمودند. مقاله اي توسط يكي از دانش آموزان پيرامون نهضت امام حسين(ع) و انقلاب اسلامي خوانده شد. آقاي قاسمي مطالبي ايراد كردند و در ادامه پذيرائي به عمل آمد و جوايزي به برندگان مسابقه قرآني كه  روحاني مستقر برگزار كرده بود اهدا شد.

پونه

اين گياه به فارسي پونه و پودنه و در كتب طب سنتي و به عربي فودنج و فوتنج و حبق ناميده مي شود. به انگليسي Pudding Grass  گفته مي شود. گياهي است از خانواده نعنا ، نام علمي آن  Mentha Puleguim   نامگذاري شده است. پونه گياهي است علفي چند ساله ، ساقه آن استوانه اي ، بلندي آن در حدود نيم متر ، برگ هاي آن تقريبا بدون دمبرگ سبز ، تيره ، بيضي شكل ،نوك تيز ، با دندانه و در اثر فشردن بوي قوي اسانس پونه از آن استشمام مي شود. گل هاي آن به رنگ صورتي يا بنفش به صورت گروهي از گل هاي كوچك در بغل برگ و ساقه در تابستان ظاهر مي شود. پونه در نقاط و دشت هاي مرطوب و در كنار نهرها و يا داخل جوي ها و چشمه ها و كنار باتلاق ها مي رويد. در اروپا ، آفريقاي شمالي ، حبشه و مناطق مختلف آسيا به طور وحشي مي رويد. در مناطق شمالي ايران ، در مازندران و گيلان ، در اطراف رشت و در ماسه زارهاي غازيان و نقاط مرطوب لاهيجان و آذربايجان به طور خودرو ديده مي شود. در مازندران نوعي از آنكه پونه آبي است با نام محلي سرسم خوانده مي شود. از نظر تركيبات شيميايي در گياه وجود اسانس روغني فرار يا روغن مانتول گزارش شده است. به علاوه در اعضاي اين گياه مقداري تانن مواد رزيني و قند نيز وجود دارد. ماليدن دم كرده آن براي رفع خارش و رفع گازهاي رحم و رفع سستي و عفونت رحم مفيد است. ماليدن سوخته گياه براي تقويت لثه هاي دندان نافع است. پونه بادشكن ، ضد نفخ ، خلط آوور و مفيد براي سياه سرفه و آسم است و سرفه را آرام و خروج خلط را تسهيل مي كند و اثر محرك بر روي ترشح معده دارد و در استعمال خارجي براي رفع لكه هاي جلدي مفيد بوده و بخور دادن مقداري پونه براي درمان سينوزيت مفيد است. مقدار خوراك پونه تا 8 گرم بوده و ساير انواع دارويي از نظر طبيعت طبق نظر حكماي سنتي ، گرم و خشك و همچنين براي جلوگيري از سكسكه و آشفتگي و دل به هم خوردگي و ازدياد عرق مفيد و قاعده آور بوده و به عنوان ضد سم جانوران گزنده سمي بسيار نافع است و معمولا از شاخه هاي گلدار و برگ آن به صورت دم كرده استفاده مي شود.          

                     روزنامه شرق شماره 713   

فلفل قرمز

فلفل قرمز يا همان دلمه اي به رغم نامش هيچ نسبتي با فلفل سياه ندارد و حتا در يك خانواده كاملا مجزا قرار مي گيرد و اين نام گذاري تنها در اثر يك اشتباه صورت گرفته است. هنگامي كه كريستف كلمب ندانسته آمريكا را كشف كرد ، گمان مي كرد كه به هند رسيده و اين گياه را نيز به خاطر طعم تند ميوه هايش فلفل پنداشت. جنس فلفل قرمز كه از تيره سيب زميني است به طور تقريبي 22 گونه وحشي و 5 گونه اهلي دارد. تمامي انواع فلفل قرمز در واقع بومي نيمكره غربي اند اما از آنجا كه تقريبا به هر آب و هوايي مقاومند، بسياري از گونه هاي ميوه دار آنها در سرتا سر جهان كشت مي شوند. با اين حال در آب و هواي گرم محصول بهتر و خوش عطر و طعم تري به دست مي آيد. شواهد باستان شناسي نشان مي دهدكه انواع فلفل قرمز از پيش از ميلاد مسيح بخشي از رژيم غذايي ساكنان بومي آمريكا را تشكيل مي داده. عده اي معتقدند كه بوميان آمريكا بين 2500 تا 3400 سال پيش از ميلاد اين گياهان را پرورش مي دادند. فلفل قرمز از گذشته هاي دور در طب گياهي به عنوان داروي ضد نفخ، محرك هاضمه و براي درمان قولنج ، اسهال ، تنگي نفس، ورم مفاصل و دندان درد و… استفاده مي شده. امروزه معمولا از ميوه خوراكي فلفل قرمز براي تهيه انواع سس با طعم تند ، چاشني ، پاپريكا ، چيلي ، تا باسكو و ساير فرآورده ها استفاده مي شود.

                                                                 نقل از روزنامه شرق شماره 697

پاسخ به کلاغ جراح

پاسخ دهيار محترم روستا از چند زاويه ديد قابل برداشت و توضيح است. اول : دهيار يک شخصيت حقوقی است و هر فردی از جامعه که اين مسئوليت مهم و بزرگ را پذيرفت بايد بداند عاقلانه ، منطقی و با سند و مدرک و درست و شايسته به مردم جواب بدهد و به وظيفه پذيرفته اش عمل نمايد.

دوم : اگر نقاد به دهيار يا شورای اسلامی و… انتقاد می کند ، يقينا به شخصيت حقيقی آنان کاری ندارد تا آنجا که بتواند بدور از اشتباه باشد نقد های خود را از ديدگان عموم بيان می دارد و حتما هم برای عامه مردم و جامعه مطلوب خواهد بود نه اينکه مسائل شخصی را وارد مسائل اجتماعی نمايد بنابر اين ريزش فاضلاب خانگی نقاد در روزهای بسيار سرد از روی ناچاری بوده و حتما هم از ديدگاه مردم کاری خطا بوده و اين جوابی نبوده که دهيار به نقاد داده .

سوم : به گفته دهيار تخليه شن و ماسه در خيابان اصلی ( جلو خانه حاج عطاءالله شاهسون ) مفيد به فايده نبوده ، پس چرا دهيار مجددا کار بيفاِده خود را تکرار کرده و در روز 16/11/85 اقدام به شن ريزی خيابان نموده . اينجاست که نتيجه می گيريم که انتقاد و پيشنهاد نقاد مندرج در اوای 87 درست ، شايسته و بجا بوده در غير اين صورت کار دوباره دهيار اشتباه و غلط محسوب می گردد.

چهارم : زيبنده است دهيار و يا هر مسئول محترم قبل از اينکه پاسخ دهد ، جوابيه خود را علمی و با تفکر و تعقل سنجيده ، حلاجی و ارائه نمايد و همواره اين سخن بزرگی را آويزه گوش نمايد که گفته اند که کاش گردنی به بلندای گردن زرافه داشته تا زبانم شتاب زده به جواب گفتن بد نيايد. چرا که هر پاسخ درست و يا نا درست در ترازوی سنجش اذهان عموم قرار می گيرد و برای يک دهيار مناسب نيست سطحی و کم مايه و احساسی جواب دهد.

پنجم : در باره کلاغ جراح با چند همشهری مشورت و از آنها نظر خواهی نمودم تمام افراد گفتند دهيار بايد مدبرانه و با فکر و اندِشه جواب می داد. و جواب داده شده پاسخ يک مدير روستا نبود. دهيار بايد در جواب مثلا می گفت ؛ از انتقاد عالی شما که حتما صدا و حرف مردم است سپاسگزارم تلاش می کنم با مشورت و همکاری شورای اسلامی و شما مردم موضوع را بدرستی تا راه حلی برای برون رفت بيابيم و هميشه منتظر انتقاد ها ، پيشنهادهای شما و مردم فهيم مارکده هستيم.

                                                       رمضان عرب مارکده 18/11/85  

مصاحبه

مصاحبه با ابوالفضل عرب کانديدای سومين دوره شورای اسلامی و دهيار روستا.

س- آقای عرب ؛ ضمن عرض سلام و تسليت به مناسبت ايام سوگواری حضرت امام حسين (ع) انتخابات را چگونه ديديد؟   ج- نحوه برگزاری انتخابات را بسيار پسنديدم چون انتخابات در روستای مارکده نسبت به ساير روستاها به نحو احسن برگزار شد و از مردم فهيم مارکده به خاطر حضور آگاهانه آنها نسبت به حفظ آرمان های نظام و انقلاب اسلامی صميمانه تشکر و قدردانی می کنم. چون انتخابات ما هميشه در طول 28 سال انقلاب نشانه هايی از پايداری و استواری و حفظ نظام ما و پيروی از امام و ولايت فقيه بوده و هست.   س- آيا با کانديد خاصی ائتلاف داشتيد؟    ج-  خير بنده با هيچ يک از کانديداها ائتلافی نداشته ام. فقط به عنوان يک فرهنگی بر خود لازم ديدم که در اين امر خير نقشی داشته باشم.    س-  اهداف شما از آمدن به ميدان انتخابات و کانديداتوری چه بوده است؟   ج-  يکی از هدف های من اين بود که بتوانم به عنوان يک فرهنگی نقشی در شکوفايی روستا داشته باشم. زيرا روستاهايی هستند که با حمايت مردم از فرهنگيانشان توانسته اند حرف بهتری برای مسئولان داشته باشند تا روستايی بهتر و شاِسته تر داشته باشند. هدف دوم اينکه بسياری از مردم روستا در گوشه و کنار گفته اند که فرهنگيان روستای ما چنين نقشی را ندارند. به همين منظور بر خود لازم ديدم اگر مردم حمايت کنند من هم بتوانم حرفی برای زدن داشته باشم و سوم اينکه با همراهی ديگر اعضا شورای اسلامی و همکاری دولت خدمتگزار بتوانيم به مردم روستا خدمت کنِم.  س- آقای عرب در مورد تبليغات انتخابات جلسات گوناگونی توسط بعضی از کانديداها در منازل مختلف و مشخصی گرفته می شد آيا شما هم در اين خصوص جلسه ای داشته ايد؟ و به نظر شما بهترين راه تبليغ چيست؟   ج-  خير ، هيچگونه تبليغی برای خود لازم نمی ديدم زيرا همه مردم از بدو تولد بنده تا الان که 36 سال از عمرم می گذرد آشنايی کامل دارند و نيازی به تبليغ و شناساندن نبود و بهترِن راه تبلِغ تشکيل مجمع های عمومی و حرف زدن در بين مردم و بيان افکار و دِدگاههای خود برای مردم و ارزيابی آن توسط مردم می باشد. بنده هيچگونه تبليغی که نداشته ام بلکه تبليغات سوء زيادی هم بر عليه بنده صورت گرفت ابتدا اينکه گفته بودند ابوالفضل عرب سکوی عاشق آباد را با همکاری شورا تصرف نموده است. دوم بنده را به عنوان يکی از شرکاء کمپينگ عاشق آباد پايين قلمداد کرده بودند. سوم يکی دو روز مانده به روز انتخاب شايعه نمودند که آقای ابوالفضل عرب استعفا داده است که لطمه زيادی به آرای بنده وارد نمود. تبليغ سوء ديگر اينکه کانديداهايی بودند که در تبليغات خود ابراز نموده بودند که اگر به ابوالفضل رای بدهيد با ما تفاهم ندارد و در مقابل ما خواهد ايستاد.  س- آيا از عملکرد شورای دوره دوم راضی هستيد؟   ج- تا حدودی بله. لازم به ذکر است تنها با همفکری و تفاهم بيشتر اعضا شورا و تلاش و کوشش مداوم است که می توان در عرصه خدمت رسانی نقشی مئوثر داشت.   س-  احساس شما از انتخاب شدن به عنوان عضو علی البدل چيست؟  ج- بنابر فرموده امام (ره) ميزان رای ملت است و برای من اگر نفر آخر يا اول هم می شدم هيچ فرقی نمی کرد و نيت و قصد من اگر می توانستم خدمت بود و از حسن سليقه ای که نسبت به بنده از طرف مردم ابراز شد و بنده را با رای خود به چهارمين نفر رساندند بسيار خرسندم.   س- با توجه به اينکه شورای حل اختلاف يکی از نهاد های خدمت رسانی به مردم است چرا روستای مارکده تا کنون از اين نعمت بزرگ بی نصيب بوده است؟   ج-  تا اندازه ای که بنده مطلع هستم شورای حل اختلاف از همان ابتدا کار که در روستاهای هوره و شوراب صغير پيشنهاد شده بود روستای مارکده را هم جزء اولويت های اولِه قلمداد کرده بودند که به همين منظور با همکاری شورای اسلامی تعدادی از افراد مارکده و قوچان مشترکا معرفی گرديدند ولی به علت نا آگاهی عده انگشت شماری از مردم با اين مسئله مخالفت گرديد و تشکيل شورای حل اختلاف در آن مقطع زمانی ملغی شد . مجددا از طرف بخشداری افراد ديگری خواسته شد که حدود پانزده نفراز اهالی معرفی گرديدند که به علت عدم مراجعه آنها به دادگاه و تشکيل پرونده جهت بررسی های لازم و انتخاب افرادذيصلاح ، اين امر مهم به تعويق افتاد و هنوز هم موفق به داشتن اين نهادخدمت رسانی نشده ايم.   س- با توجه به اينکه جنابعالی دهيار روستا بوده ايد به چه منظوری به عنوان کانديدای دوره سوم ثبت نام نموديد آيا کار آيی شما در دهياری بيشتر از شورای اسلامی نبود؟   ج- در طول سه چهار ماهی که مسئوليت دهياری را قبول کرده ام دريافتم که اين پست بسيارسنگين و پرکار است و نياز ديدم اين مسئوليت به جوانی کار آمد، تحصيل کرده در رشته های فنی سپرده شود تا من بتوانم به عنوان شورا اگر انتخاب شدم در کنارساير اعضا همکاری نمايم زيرا درپست شورايی اوقات فراغت بيشتری وجود دارد و با توجه به اينکه بنده دبير هستم اگراحساس نيازی برای انجام کاری می شد ساير اعضا شورا می توانستند در مواقع عدم حضور بنده نسبت به انجام آن کار اقدام نمايند ولی در پست دهياری به دليل اينکه مسئوليت به عهده يک نفر است و انجام کارها نياز به وقت زيِادی دارد و شغل بنده اجازه چنين کاری را نمی دهد و اين مسئله باعث شد که بنده نامزد سومين دوره شورای اسلامی بشوم.   س-  آقای دهيار ، با توجه به اينکه تراکتور رومانی با کمک خودياری مردم تهيه و خريداری شده است چرا بدون استفاده مانده است؟   ج –  با آمدن من به دهياری راننده تراکتور هم عوض شد و راننده جديد به خاطر خرابی تراکتور رومانی از کار کردن با آن امتناع ورزيد و لازم شد که آن تراکتور به طور موقت کنار گذاشته شود تا برای کار ديگری که پيشبينی خواهد شد اسفاده گردد.   س- تکليف ديوار حائل چه شد؟   ج-  با پيگيری هايی که اخيرا و همچنين ماه های گذشته صورت گرفت و طی بازديدی که ماه گذشته از طرف مسئول دفتر فنی آقای رضامند از ديوار حائل به عمل آمد مقرر گردِد که پيمانکار با مساعد شدن هوا عيب ديوار حائل را با برداشتن دو متر از ديوار و بازسازی مجدد آن بر طرف نمايد و مابقی طلب خود را که حدود ده ميليون تومان می باشد بگيرد و در صورتی که ايشان همکاری ننمايد دفتر فنی به دهياری اجازه تخريب ديوار را بدهد و خسارتهاي وارده به دهياری را پِيمانکار طبق قانون پرداخت نمايد.

س –  آيا برداشتن يکی دو متر از اين ديوار مشکل آن اساسی حل خواهد شد؟   ج-  به نظر بنده خير. زيرا عيب اين ديوار از پايه است و پی ريزی آن مشکل داشته که بدون نظارت مهندس ناظر انجام شده و بنای آن مانند ديوار ساختمان بصورت کاملا عمودی چيده در صورتی که می بايست برای چنين ديواری که پشت آن پر خواهد شد بدون استفاده از شمشه کار می کرد و اختلاف ابتدا و انتهای ديوار حد اقل 50 سانتيمتر به طرف جاده کشيده می شد تا اين مشکل پيش نيايد. س-  آقای عرب صورت حساب مالی دهياری را چه زمانی ارائه خواهيد داد؟   ج- هر موقعی که مجمع عمومی تشکيل شود در غير اين صورت مردم می توانند در ساعات کار دهياری جهت اطلاع از وضعيت مالی دهياری به اين محل مراجعه نمايند با کمال ميل آماده پاسخگويی و ارائه گزارش هستم.    س-  برخورد شما با کسانی که عقب نشينی منازل خود را طبق ظوابط طرح هادی رعايت نمی کنند چگونه خواهد بود؟  ج –   به عده ای از آنها فعلا به صورت کتبی و شفاهی تذکر داده شده ولی با توجه به شرايطی که پيش آمده و عده ای سوء استفاده هايی کرده اند دهياری قصد دارد بار ديگر تذکراتی کتبی با زمان تعيين شده ای برای آنها ابلاغ نمايد در صورت عدم همکاری از طريق ماده 2 قانون شهرداری ها و دهياری ها مبنی بر ساخت و ساز غير قانونی با آنها از طريق مراجع قضايي برخورد خواهد شد. س –  در مورد ديوار حائل روبروی منزل ابن علی چه اقداماتی انجام شده است؟  ج-  نامه ای از طرف بخشداری در آبانماه به دست ما رسيد مبنی بر ارائه سه پروژه عمرانی برای روستا تا از طرف بخشداری جهت تامين بودجه آنها اقدام گردد دهياری مارکده نيز در پاسخ نامه مزبور سه مورد را معرفی نمود. يکی باشگاه ورزشی  ديگری ديوار حائل جلو خانه حاج براتعلی شاهبندری و سومی ديوار حائل جلو خانه ابن علی. اين سه مورد را در اولويت پروژه های عمرانی روستا به بخشداری معرفی گرديدند که اميد واريم توافق صورت گيرد و اعتبارات لازم پيشبينی شود.  س-   آقای دهيار ، در مورد بهداشت روستا ، فاضلاب کشی آن و نحوه کشتار دام توسط قصابان چه تدابيری انديشيده ايد؟   ج-  در مورد بهداشت روستا ، اگر عمری باقی بود و بنده در اين سمت باقی ماندم تصميم بر اين است که محيطی برای تخليه چاه فاضلاب در نظر گرفته شود که بسيار الزامی است دوم با همکاری و همفکری شورا اگر مصوب گرديد برای تراکتور رومانی که داريم تانکر تخليه چاهی تهيه گردد و به صورت اجاره ای در اختيار کسانی که داو طلب اين کار باشند قرار دهيم پيرامون مشکل فاضلاب سطحی روستا که بر می گردد به سازمان آب و فاضلاب روستايی زيرا با جلسات و پی گيری های مکرری که توسط شورای اسلامی بالاخص آقای شاهسون با مسئولين ذيربط صورت گرفته همچنين در جلسات متعدد ديگری که در روستا تشکيل شد از مسئولين امر بهداشت روستايی ، محيط زيست ، آب و فاضلاب روستايي دعوت به عمل آمد اما نتيجه رضاِت بخش نبوده است و هر کدام به نحوی از انجام اين کار خود را تبرئه می کنند و می گويند برای حاشيه زاينده رود طرح جامعی پيشبينی شده است و به همين منظور مطالعاتی در حال انجام است و هر گونه اقدام ديگری هدر دادن هزينها ست و اما پيرامون مسئله کشتار دام توسط قصابان محل که با وضع نا مناسبی صورت می گيرد چندين بار اين موضوع را در کميته سلامت بخش سامان مطرح نموده ايم اما متاسفانه از مسئولين پاسخ مناسبی دريافت نکرده ايم از جمله مسئولين سازمان دام پزشکی سامان که بيشترين نقش را در اين امر دارند و می بايست باز ديد های مرتبی از کشتار دام در روستا ها داشته باشند اقدامات مئوثری ديده نشده است دهياری مارکده پيشنهاد نمود که با همت خود قصابان و دهياری اتاقک کوچکی در کنار پل قوچان به عنوان کشتارگاه بسازيم که با مخالفت محيط زيست مواجه شد. س-  با توجه به اينکه يکی از عوامل گسترش بيماری ها وجود سگهای ولگرد می باشد چه فکری انديشيده ايد ؟   ج –  اخيرا نامه ای از طرف بخشداری به دهياری مارکده ارسال شده است که مضمون آن حاکی است که مسئولين روستا وجود چنين معضل را به بخشداری اطلاع دهند تا مير شکار جهت از بين بردن سگهای ولگرد اقدام نمايد لازم به ذکر است که وجود سگ در منازل بايد طبق ظوابط دامپزشکی ، محيط زيست و بهداشت محيط باشد در غير اين صورت نگهداری سگ غير مجاز و عامل رواج بيماری ها می باشد و بايد معدوم گردد و دهياری روستای مارکده نيز جهت اجرای اين بخشنامه طی روزهای آينده اقدام خواهد کرد.  س- در مورد جمع آوری زباله ها و عدم پرداخت هزينه جمع آوری توسط عده ای از مردم روستا چه اقدامی نموده ايد؟   ج-  با توجه به اينکه رعايت بهداشت برای همه لازم است دهياری مارکده فعلا زباله همه مردم اعم از کسانی که هزينه جمع آوری را پرداخت می کنند و کسانی که در اين زمينه اقدام نکرده اند را جمع آوری می نمايد اما آن دسته از عزيزانی که تا کنون هزينه ها را پرداخت نکرده اند و يا بدهی معوقه دارند بايد بدانند که در زمان تسويه حساب گاز موظف به پرداخت بدهی خود خواهند بود و الان هم ليستی از کسانی که پول زباله نمی دهند در اختيار شورا است که شورا برخی از خدمات را برای آنها با تسويه حساب از دهياری انجام می دهند.  س-  قضيه بيل تراکتور کهنه چه شد ؟ و چرا از بيل مکانيکی جديد بکهو استفاده نمی شود؟   ج-  بيل تراکتور رومانی بصورت اجاره ای در اختيار راننده تراکتور قبل است که ماهيانه 20 هزار تومان در نظر گرفته شده است و در خصوص بيل بکهو اين توضيح لازم است که در صورت استفاده از اين بيل حمل تريلر ممکن نخواهد بود.   س- در خصوص توزيع نفت چقدر نظارت داريد؟   ج- نظارت بر نحوه توزطع نفت اصلا در حيطه کاری ما نيست و ما فقط و ظيفه حمل نفت و رساندن آن به درب منازل خانواده هايی که ليست اسامی آنها به راننده تراکتور داده شده است را به عهده داريم و عامل فروش نفت شرکت تعاونی می باشد و در اينکه برای چه کسی ، چه مقداری و در چند نوبت نفت برسانيم هيچگونه مسئوليتی نداشته ايم.  س-  آيا از قبول وظيفه دهياری راضی هستيد؟ و در طول مدت قبول وظيفه دهياری چه اقدامات مثبتی انجام داده ايد؟   ج- از قبول مسئوليت دهياری رضايت دارم ولی شرط اصلی جلب رضايت مردم است که اميدوارم در حد توان بتوانم دين خود را ادا نمايم که در اين راستا به همکاری و پشتوانه مردمی نياز مندم چون دهيار به تنهايي توان انجام کاری را نخواهد داشت و اما در مورد اقدامات انجام شده تا کنون : اول مسئله ساخت سرويسهای بهداشتی روبروی مسجد جامع مارکده که با همکاری شورای اسلامی انجام می شود. دوم: پی گيری جابجايی برخی از عمود های برق که برای عبور و مرور مردم مزاحمت ايجاد می کنند. سوم: جلوگيری از تصرف زمينهای حاشيه روستا توسط عده ای از مردم و ارائه گزارش به مقامات مربوطه جهت برخورد با آنها ، صدور 25 پروانه ساختمانی برای اهالی روستا جهت دريافت وام مقاوم سازی ، پی گيری صدور 200 کارت ملی برای اهالی روستا ، همکاری مالی با روحانی مستقر جهت برپايی جشنهای اعياد ملی و مذهبی و مناسبتهای سوگواری با کمک هزينه برای سوخت خانه عالم ، پی گيری و فروش قطعه زمينی که در مجاورت جاده بود به آقای احمد عرب به مبلغ 4200000 تومان شن ريزی خيابان اصلی در دو نوبت برف روبی کوچه ها در زمستان ، مسطح نمودن جاده اصلی با گريدر اداره راه پس از انجام گازکشی مشخص نمودن وضعيت مالکيت زمينهايی در سطح روستا که مسئولان بعضی از ارگانهای داخلی روستا ادعای مالکيت آنها را داشته اند که معلوم شد به اموال عمومی اختصاص دارد.   س- آقای عرب در مورد راه مدرسه جديدالاحداث و زمينهای مجاور آن چه تصميمی داريد؟ مسئول معدوم شدن سنگهای رو بروی آژانس کيست؟   ج- در زمينه راه مدرسه جديدالتاسيس مقرر گرديد جلسه ای با حضور اعضای شورای اسلامی منعقد گردد و با کانال کشی جوب آب بتوانم راه مناسبی برای آن آموزشکاه فراهم کنيم و اما در مورد سنگها و مصالحی که جلو آژانس تاکسی تلفنی زاينده رود در زير خاک مدفون شد از دهيار قبلی سئوال کرديم که ايشان گفتند اشتباه از طرف دفتر فنی بوده است که آن محل را برای احداث ديوار در نظر گرفته بودند و بعدا متوجه اشتباه خود شدند و در اين گير و دار مقداری مصالح از بين رفت.   س-  به عنوان دهيار روستا بزرگترين چالش روبروی خود را چه می دانيد؟   ج- بزرگترين چالش روبروی دهيار عدم همکاری مردم در زمينه اجرای طرح هادی است زيرا ما شاهد همکاری بهتر مردم روستاهای مجاور هستيم که از اعتبارات بنياد مسکن جهت بازسازی روستايشان استفاده می کنند ولی همشهريان محترم ما در اين رابطه همکاری های لازم انجام نمی دهند که اين نقطه ضعف بزرگی برای روستا می باشد زيرا تغيير بافت روستا خيلی کند صورت خواهدگرفت و خدمات رسانی سخت تر خواهد بود نمونه بارز آن تنگ بودن کوچه های روستا که در فصل زمستان عمل برف روبی را با مشکل مواجه می نمايند همچنين جمع آوری زباله در فصل يخبندان مشکل است.  س- آقای دهيار نشريه آوا تا چه اندازه ای در پيشبرد اهداف دهياری مئوثر است؟   ج- همانطور که می دانيد يکی از رسانه ها جهت اطلاع رسانی برای ادارات نشريات می باشند که می توانند نقاط قوت و ضعف ، ميزان توانمندی ها و خدمات انجام شده خود را در اختيار مخاطبان خود قرار دهند همچنين نقطه نظرات خود و مردم را از اين طريق به طور مستند ارائه دهند که نشريه آوا نيز با همتی که از طرف برادران صورت می گيرد می تواند اين رسالت مهم را بخوبی برای دهياری انجام دهد.  

  رمضانعلی شاهسون  .  کريم شاهسون  18/11/85

 تفاوت دو فرهنگ

 از آنجايی که انسان يک مخلوق هوشمند و اجتماعی است خيلی علاقه مند بوده و هستم که در مسائل اجتماعی ، فرهنگی ، اخلاقی روستای خودمان و نيز ديگر روستاهای پيرامونمان را برسی ، کنکاش و مقايسه نمايم و نکته و نکات تفاوت را دريابم و بدانم. در همين راستا روز 22/11/85 در يک نشستی دوستانه با چند نفر از جوانان روستای صادق آباد آقايان ايرج کرمی ، محسن کرمی، حشمت الله بهارلويی و صفرعلی علامی در همين زمينه ها گفتگوهايی داشتيم. عمده صحبتهای ما در مسائل اجتماعی و مقايسه اجتماع و فرهنگ و نيز رفتار مسئولان دو روستای مارکده و صادق آباد بود. بد نيست خلاصه گونه ای که برداشت شخصی من محسوب می گردد را برای شما خوانندگان آوا بنوِسم با اين اميد که مفيد فايده افتد.

يک : خمير مايه اذهان بيشتر مردم روستای صادق آباد در برخورد با مسائل اجتماعی روستای خود برگرفته از انديشه های فاميل گرايی ، قوم و طايفه گرايی نشات می گيرد که تقابل با يکديگر ، تلافی با يکديگر ، انتقام گيری از يکديگر ، مقابله به مثل کردن و کينه ورزی نتيجه و ثمره اين خمير مايه است. در حالی که مردم مارکده اين مرحله را خوشبختانه پشت سر گذاشته اند و اکنون به استثنا دو سه نفر در سطح روستا انديشه قوم و طايفه گرايی به حد زيادی در روستا تضعيف شده و می رود که ريشه کن شود. يعنی مردم مارکده طی چند سال اخير قدم های بلندی جهت زيست مسالمت آميز و متمدنانه برداشته اند و اين باعث افتخار است. در اين راستا انديشه های سالم آقای محمدعلی شاهسون عضو شورا و نيز اخيرا ديدگاه و حسن نيت آقای قاسمی امام جماعت روستا و ديگر دوستان و عزيزانی که در اين راه و جهت قدمی بر می دارند قلمی می زنند و سخنی می گويند نيز قابل ذکر و تقدير است.

دو : در مقايسه انتخاب اعضا شورای دوره سوم دو روستا اين تفاوت به چشم می خورد . اعضا شورای صادق آباد بيش از 35 سال سن ندارند ، تحصيلات عاليه ندارند. اين دوستان در همين نشست دوستانه می گفتند : « مانده ايم اگر اختلاف خانوادگی در روستايمان پيش آيد چگونه شورايی بدون تجربه کافی و سواد و اطلاعات لازم مسائل را حل و فصل کنيد». حال می بينيم مردمان مارکده افراد تحصيل کرده ، دارای تجربه را برای شورا برگزيده اند و با مرور به تجربه اعضا شورايمان در می يابيم در زمينه حل و فصل اختلافات خانوادگی موفقيت های شايانی داشته اند.

سه : منتخبين دوره دوم دو روستا را که با هم مقايسه کنيم باز به تفاوت فاحش بر می خورِم بنا بر گفته همين دوستان در اين نشست يکی از اعضا شورای دوره دوم صادق آباد مقدار زيادی زمين کشاورزی برای خود دست پا کرده و گفته می شود خود هم گفته است که من دقيقا به منظور دست يابی به اين هدف شورا شدم . در حاليکه اعضا شورای دوره دوم مارکده دنبال گازرسانی نه تنها برای روستای خود بلکه برای 6 روستا بوده اند به علاوه در روستا نشريه محلی را را اندازی و تداوم دادند تا جوان مارکده ای ضمن آشنايی و علاقه مندی به خواندن و نوشتن حرف و نظر خود را به صورت مکتوب بنويسد و به گوش مردم برساند.

چهار : بررسی يک رويداد و برخورد اعضا دو شورای مارکده و صادق آباد نيز تفاوت های بسياری را آشکارا بيان می کند. اين رويداد چيست؟ جلسه ای بوده با اعضا شورای دو روستا به منظور حل و فصل اختلاف عبور سيم برق از روی جوی صادق آباد برای مزرعه های مارکده. در اين جلسه اعضا شورای مارکده توصيه می نمايد که ما بايد با هم تفاهم داشته باشيم ، همکاری کنيم ، اتحاد داشته باشيم ، و صحبت از برادری و بردباری میکنند و درخواست می گردد اختلاف بر نينگيزيم ، تنش ها را کم کنيم ، چون در آينده می خواهيم کارهای بزرگ و مشترکی مثل پروژه گازرسانی را با هم اجرا کنيم و برای صدق گفته های خودشان برخورد انسانی و متمددنانه نلسون ماندلا رهبر انقلاب ضد آپارتايد کشور آفريقای جنوبی را مثال می زنند و تاکيد بر رفع اختلاف بگونه مسالمت آميز می کنند. در حاليکه اعضا شورای صادق آباد می گويند: در گوش ما سوره ياسين نخوان ، ما پول می خواهيم ، ما پول زور می خواهيم ، ما زور داريم و می خواهيم باج بگيريم و تا پول به قول خودشان زور هم نگرفتند رضايت ندادند. و ديديم مردم مارکده هم پول را دادند و هم نا جوانمردی اعضا شورای صادق آباد را گذشت نمودندو هيچگاه در صدر تلافی و مقابله به مثل در نيامدند.

و کاش شورای صادق آباد تا همينجا بسنده می کرد و بيشتر از اين تخريب کاری نمی کرد ولی متاسفانه کار زشت و پليد قطعی سيم تلفن صادق آباد را که هنوز معلوم نيست کار کدام احمق و نادانی بوده را ناجوانمردانه به منظور انحراف اذهان مردم صادق آباد از کار ننگ آلود خودشان و پوشاندن کوته فکری و منافع جويی خودشان به شورای مارکده نسبت دادند و در اين راه تبليغات فراوان و گسترده هم نمودند اين در حالی است که من به جرات قسم می خورم که روح اعضا شورای مارکده هم از اين کار ننگ و کثيف خبر نداشته است و مردانگی و جوانمردی های اعضا شورای مارکده در تقابل با معترضين به عبور لوله گاز در مسير صادق آباد هم تاييد بر اين نظر من است.

پنج : مقايسه ديگری که بد نيست از آن ياد شود عبور لوله گاز از زمين های مردم مارکده برای مردم صادق آباد و گرمدره است. ببينيد حد اقل 4 کيلومتر از خط لوله گاز از جوی ، زمين ، جاده و پل مردم مارکده عبور داده شد و مردم مخالفت اساسی و جدی نکردند و اعضا شورايمان انسان گونه سينه های خود را سپر کردند و اعتراض ها و نارضايتی ها را تبديل به همکاری و توافق نمودند ولی آقای اصغر نوری برای عبور حدود 50 متر خط لوله کنار پل ارتباطی دو روستای صادق آباد و ياسه چاه مبلغ 3500000  تومان پول از مردم گرفته است و  اعضا شورای صادق آباد برای عبور سيم برق از فضای جوی صادق آباد دو سال کار برق رسانی به دو مزرعه مارکده را متوقف کردند چندين بار به دادگاه رفتند خود را به زندان افکندند گفتند باج می خواهيم ، پول زور می خواهيم ، زور داريم و توصيه های اتحاد ، همکاری ، برادری و تفاهم را سوره ياسين بر گوش خواندن ناميدند و با اخذ مبلغی خود را آلودند و برای تاريخ روستای صادق آباد ننگ آفريد

اينها نتيجه و فرآيند دو ديدگاه ، دو منش ، دو بينش و دو فرهنگ و دو شيوه زيست و انديشيدن است که جا دارد جوانان فرهيخته روستای صادق آباد به اين ناهنجاری های بينشی و منشی و فرهنگی پاره ای از مردمان خود بينديشند و چاره جويی نمايند.

شش : در پايان جلسه پس از ساعت ها صحبت در يافتم که جوانان طرف خطاب من طرز فکر حاکم و غالب بر روستای صادق آباد برايشان نا خوشايند است و رفتار نا بخردانه شورای دوره دوم از ديد اين جوانان قابل دفاع و قابل قبول نيست و از فحوای کلامشان می شد دريافت که می خواهند و دوست دارند عاقلانه تر بينديشند و عمل کنند تا بلکه خود را بازسازی نمايند که جا دارد از نو انديشی جوانان روستا قدردانی نمود و آنها را ياری داد.                 

     رمضانعلی شاهسون 22/11/ 85

فوايد دعای فرج

1-فرمايش حضرت ولی عصر (ع) بسيار دعا کنيد برای تعجيل فرج که آن فرج شما است.  2- اين دعا سبب زياد شدن نعمتها است.  3- و اظهار محبت قلبی.  4- و نشانه افتخار.  5- و زنده کردن امر ائمه اطهار(ع).  6- و نجات يافتن از فتنه های آخرالزمان.  7- و مايه ناراحتی و وحشت شيطان لعين.  8- و اداء کردن قسمتی از حقوق آن حضرت است که ادا کردن حق هر حق داری واجب ترين امور است.  9- و تعظيم خداوند و دين خداوند است.  10 و حضرت صاحب الزمان (عج) در حق او دعا می کند.

                                                                            يعقوب شاهسون

چند  تذكر يك همشهري

با عرض تبريك به اعضا دوره سوم شوراي اسلامي چند نكته را كه بنظر مي رسد در حال حاضر سد راه رشد روستا هستند ذكر مي كنم اميد است كه بتوانيم روستايمان را در راه رشد و پيشرفت قرار دهيم.  يك: چند نفر هستند كه در همه جلسات مانع گفتگو و تعامل مي شوند و با عدالت خواه ناميدن خود سير جلسات را به انحراف مي كشانند با اطمينان مي توان گفت كه ريشه اين عمل ناپسند نا آگاهي است و زيان بزرگي به اتحاد اجتماعي و پيشرفت روستا وارد مي نمايند.  دو : گروه مخالف نشريه آوا كه تلاش مي نمايند نشريه آوا را در ميان مردم بد جلوه دهند اينها سد راه پيشرفت روستا محسوب مي شوند. تنها كار خوب اين گروه انتشار نشريه اسرا بود كه هم مطالبش خوب و هم انتشارش. ولي متاسفانه همين گروه كار خوب خود را به اغراض آلودند و اسرا را بدين منظور چاپ كردند كه آوا را ببندند به نظر من اين گروه بسيار تنگ نظر  اند.  سه : بوجود آوردن ماهنامه اي به نام بيدار باش نشان دهنده ضعف ناشرانش بود كه كارشان نگرفت چون مردم روستا ديگر گول نخوردند.   چهار : اعتراض هاي بي مورد و بي محتوا به محمدعلي شاهسون كه چون ايشان به مسجد و نماز نمي آيد پس كمونيست است هدف اين است كه شورا را تضعيف كنند نه اينكه دلشان براي حقيقتي سوخته باشد و بخواهند حقيقتي را بگويند.

خوشبختانه مردم خوب و فهيم ماركده با اين ترفند ها خوب آشنا شده اند. از طرفي تعداد سنگ اندازان بسيار اندك است. از شوراي اسلامي مي خواهيم كه ضمن كوشش جهت گفتگوي بيشتر ، تعامل بيشتر، سطح آگاهي را در روستا روز به روز بالاتر ببرند . در كنار بالا بردن آگاهي مردم دست به كارهاي بزرگ جهت پيشرفت روستا هم بزنند آنگاه خواهيم ديد كه گروه سنگ انداز و سد راه اتحاد و پيشرفت به دو سه نفر تقليل مي يابد.                                                  

         يك شهروند ماركده اي

واي از اين همه قرمز

 اگر تقويمي كه شما از ان استفاده مي كنيد روزهاي تعطيل را با رنگ قرمز مشخص كرده باشد يكبار كه تقويم را ورق مي زنيد حتما با رنگ هاي قرمز زيادي مواجه مي شويد كه بسته به برداشت ما از اين روزهاي تعطيل خوشايند و يا نا مطلوب تلقي مي شود. انسان به عنوان موجودي كه تنها در تعادلي از كار و استراحت مي تواند متعالي باشد نيازمند هردو مقوله كار و استراحت است و هر كدام از اين موارد چنانچه داراي نقص شود سلامت رواني او به خطر مي افتد مثلا نياز انسان به كار تنها به جهت تامين نياز مالي نيست. بلكه كار ارضاي يك نياز دروني نيز هست كه حس مفيد بودن و وابستگي به يك طبقه اجتماعي كاري را ارضا مي كند. اين موضوع خصوصا جهت افرادي كه تازه بازنشسته مي شوند به خوبي قابل مشاهده است دريافت ريالي چندان تغيير نمي كند اما افسردگي ايجاد مي شود كه به افسردگي بازنشستگي مشهور است. در مقابل انسان هايي هم كه دائما در كار و فعاليت به سر مي برند آرام آرام دچار انواع تنش هاي روحي و رواني شده و حتا كارايي جسمي آنها نيز كاهش مي يابد. 

زندگي ما انسان ها بين يك بازه زماني محدود كه از اين بازه زماني بهره وري بيشتري ببرد. هم به خود و هم به ديگران خدمات ارائه مي دهد. ما ايرانيان بايد در بهره وري از عمر خود تجديد نظر جدي نماييم چرا كه در طي يك فرايند عادي همواره مي آموزيم كه در لابلاي كارها و فعاليت هاي خود راه فراري پيدا كرده و چند روزي را بدون هيچ كار و تلاشي سپري كنيم. علي رغم همه كاستي هاي موجود در روزهاي كاري ما اضافه شدن روزهاي تعطيل نيز خود مزيد بر علت شده و راندمان كاري ما را بدتر و بدتر مي كند اگر بپذيريم كه هر روز عمر ما داراي هزينه متوسطي است كه قابل تغيير نيست آنگاه شايد بهتر متوجه عمق بحران شويم. در كشور ما طبق تقويم رسمي كشور 25 روز تعظيل رسمي وجود دارد كه با اضافه شدن 52 جمعه به آن و با احتساب هم پوشاني تعطيلات به ميزان ده درصد حدود 75 روز تعطيلات وجود دارد يعني دوماه و نيم تعطيلات. آفت مهمتر اينكه در روزهاي بين تعطيلي نيز طبق يك قانون نوشته نشده بسياري از كارمندان بانك ها ادارات و نهادها نيز تعطيل اعلام نموده و مشخص نيست سيل مراجعه كنندگان به اين ارگانها  را قبلا هزينه استخدام و حقوق آنها از جيب همين مراجعه كنندگان پرداخت شده را چه كسي بايد جوابگو باشد پنجشنبه ها هم تعطيل نيمه رسمي است  يعني خيلي نمي توان به پيشبرد كاري در آن دل بست وقتي موارد ذكر شده را جمع كنيم به اين نتيجه مي رسيم كه يك فصل در كشور ما تعطيل است اما هزينه ها در آن جاري است. در بعد جهاني نيز تعطيلات هفتگي ما با تعطيلات هفتگي عمده كشورها در دو روز متفاوت قرار دارد و اين خود باعث كاهش ارتباطات مالي ، تجاري ، سياسي و ساير موارد با دنيا است. و وقتي سر جمع آن را حساب مي كنيم به كمتر از 4 روز در هفته مي رسيم دولتها نيز هر از چند گاهي يك يا دو روز را به جهت خوشايند شهروندان و كارمندانش تعطيل اعلام مي كند تا هرچه محكمتر بر طبل تعطيلات بكوبند. شايد تا زماني كه چاه ها نفت دارند و نفت خريدار ، ما در خواب زمستاني خود گرمتر بخوابيم. اما وقتي بيدار مي شويم كه ديگر خيلي دير است شايد اين روزها حرف از بهره وري و مديريت زمان حرف لوكسي باشد كه بيشتر به درد شبكه 4 سيما بخورد اما فردا قطعا اينگونه نخواهد بود. و چه زيبا مي گفت آن مهندس كره اي : « متعجبم از كشوري كه با توسعه يافتگي فاصله فراوان دارد اما در تقويمش اين همه روزهاي قرمز وجود دارد ».      

     مهدي عرب 25/11/85 

تشنج ( صرع )

هنگامي كه لايه روي مغز دچار تخليه نا مناسب الكتريكي گردد باعث بروز حركاتي مي شود كه به مجموعه اين حركات موقتي صرع يا تشنج گفته مي شود كه اين حركات داراي خصوصيات متفاوتي مي باشند از جمله اينكه مي تواند به شكل لرزش غير ارادي صورت يا يكي از اندامها باشد و يا به صورت گسترده تري باشد و كل بدن دچار لرزش غير ارادي گردد و دهان فرد قفل شود و چشم هاي وي به سمت بالا رود و فرد بر سيستم حركتي بدن خود هيچ كنترلي نداشته باشد.  گهگاهي برخي از افراد كه مكررا دچار تشنج مي شود از لحظاتي قبل از تشنج متوجه بروز آن خواهند شد و دچار حالاتي مانند سرگيجه ، سردرد ، تاري ديد و… مي شوند.  صرع در جوامع مختلف بين 5 تا يك درصد جمعيت آن جامعه را دچار مي كند و در كودكان و افراد مسن سال بيشتر ديده مي شود. و در زنان و مردان تقريبا به يك نسبت ديده مي شود.

علت صرع:

در حدود 66 درصد از موارد تشنج علل خاصي ندارد ولي از جمله علل مطرح براي اين بيماري عبارتند از سكته هاي مغزي ، رگهاي غير طبيعي مغز ، علل مادر زادي ، ضربه هاي مغزي ، تومورهاي مغزي ، بيماري هاي تخريب كننده مغز ، و عفونت هاي مغزي.

درمان صرع:

درمان اصلي اين بيماري رفع علل زمينه اي و درمان دارويي است. و درمان دارويي بايد حد اقل 2-3 سال ادامه يابد و گاهي بر اساس نوع بيماري بايد تا آخر عمر ادامه يابد. هم اكنون در زمينه درمان اين بيماري پيشرفتهايي از قبيل جراحي مغز نيز صورت گرفته است.

 نحوه برخورد با بيمار دچار تشنج در حين حمله اين بيماري :  1- خونسردي خود را حفظ كنيد و زمان تشنج را اندازه گيري كنيد و چنانچه بيش از 5 دقيقه طول بكشد بايد با مراكز اور‍انس تماس گرفت و اطراف بيمار را شلوغ نكرد.    2- تمام وسايل خطرناك همانند ميز و صندلي را از اطراف وي دور كنيم و يقه بيمار را شل كنيم و هيچ چيزي حتي دارو در گلوي وي نريزيم.   3- تا زمان تشنج در كنار فرد بمانيم و سعي در متوقف كردن تشنج نداشته باشيم.   4- به محض اتمام تشنج فرد را به پهلو بخوابانيد و زير سر وي متكا يا چيزي قرار دهيد ، وقتي فرد هوشياري خود را بدست آورد به وي اطمينان خاطر دهيد.     به اميد موفقيت و سربلندي شما اهالي عزيز ماركده.     

 دكتر مسيح بابائيان پزشك مسئول مركز بهداشتي درماني 

قوچان  ( قسمت چهارم )

واژه قوچ و قوچ كردن در اين محل و منطقه به عمل زدن و برخورد سر دو حيوان و مجازا بر خورد دو چيز به يكديگر اطلاق مي گرديد. در قديم بازيي بود بين بچه هاي محل كه به آن بازي قوچ قوچي مي گفتند. بچه سرهاي خود را بهم مي زدند تا ببينند استقامت سر كدام يك بيشتر است و هنگامي كه سرها به هم مي خورد با زبان هم مي گفتند قوچ.

از سخنان فوق مي توان اين نتيجه را گرفت كه؛ 1- به دنبال جنگ مارها كه به شكل قوچ كردن مي جنگيده اند، و چون اين محل ، محل قوچ كردن بوده آن را « قوچان » گفته اند. قوچ به اضافه الف و نون پسوند مكان. 2- مارهاي قوچان چون هميشه در جنگ مارها پيروز مي شده اند بنابر اين دلير و جنگجو و به زبان تركي قوچ بوده اند به همين دليل اينجا را قوچان گفته اند. يعني محل قوچ ها، دليرستان، دلاورستان، يا سرزمين مارهاي دلير. 3- مي توان اينگونه پنداشت كه اين نام برگرفته از جنگ مارها نباشد بلكه مردمان بنيان گذار و اوليه كه به اينجا آمده اند دلير، جوانمرد و دلاور بوده اند بدينجهت آنها را قوچ مي گفته اند. همان گونه كه در شعرهاي حماسي كوراوغلو مشاهده نموديم، مثلا قوچ كوراوغلو. و اينجا را قوچان گفته اند يعني قوچ تركي و الف و نون جمع فارسي و يا الف و نون پسوند مكان، دليران، دلاوران، جوانمردان و يا دليرستان، دلاورستان يعني جايگاه و سرزمين دليران. و اگر بتوان قوچ را ريشه فعل در زبان تركي بگيريم الحاق الف و نون به آن تشكيل صفت مي دهد يعني قوچ كننده، جنگجو. 4- و سرانجام مي توان اينگونه پنداشت كه اينجا سرزمين دلاوران حال چه مار و يا انسان بوده و تركان نام آن را « قوچاق يورتو » گذاشته بوده اند يعني جايگاه دلاوران و كم كم قوچاق به قوچان تبديل شده و يورت آن به علت درازي نام افتاده باشد.

چند نفر از مردم قوچان به من مي گفتند كه چند سال پيش نمي دانيم از كدام اداره آمده بودند و مي پرسيدند كه چرا نام اينجا قوچان است؟ و ما همين داستان مارها را به آنها گفتيم و آنها گفتند كه ؛ « نه اينگونه نيست. اينجا علف و گل و گياه فراوان مي روييده و گوسفندنر يا همان قوچ با خوردن آن علف ها از ديگر گوسفندان بهتر و سريعتر پروار مي شده است بدينجهت اينجا را قوچان گفته اند » كه بنظر مي آيد همين گونه باشد.

بايد ياد آوري نمود كه همانند اين موضوع در ماركده هم روي داده است چند سال پيش در ماركده گفته مي شد كه يك نفر از اداره آمده و از مردم پرسيده چرا نام اينجا را ماركده گذاشته اند؟ و ماركده اي ها داستان مارها را گفته اند و آن فرد اداري گفته اين نمي تواند درست باشد اينجا « ماه كوه » بوده چون اطرافش كوه است و ماه در كنار كوه ديده مي شود و كم كم به ماركده تبديل شده است. و باز بايد ياد آوري نمود كه در همان سالها در ماركده شايع شده بود كه نام ماركده را مي خواهند تغيير دهند و من از هركه مي پرسيدم چرا؟ و به چه جهت؟ و چه كسي گفته كه بايد نام روستا را تغيير داد كسي جواب درستي نمي داد تا اينكه مسعود شاهسون گفت؛ « در استان داري گفته شده نام ماركده بايستي عوض شود چون كلمه ماركده طاغوتي است!! » كه براي روشن شدن اذهان عمومي جزوه اي تحت عنوان چرا نام ماركده ؟ نوشته و زيانهاي تغيير نام را شرح داده و طاغوتي نبودن كلمه ماركده را توضيح داده و در ماركده پخش نمودم. در اينجا بايد گفت آقايان محترم اداري شما به چه استنادي به كدام دليلي ، سندي و مدركي اينگونه اظهار نظر قطعي مي كنيد؟ ما كه عمرمان را در اينجا صرف كرده ايم و از كودكي بارها و بارها پاي صحبت پير مردان اين ديار نشسته ايم و حالا چندين سال است كه پرس و جو مي نماييم و گفته هاي شفاهي را جمع آوري مي نماييم توانايي اينگونه اظهار نظر قاطعي نداريم و همه نظر ها را در كنار هم مي آوريم شما چگونه با يك بار آمدن به محل چنين حكم قطعي مي دهيد؟

تمام آگاهي ها در باره قوچان شفاهي و از سينه به سينه نقل شده است. مي توان چنين گفت كه به علت نبودن سواد و فرهنگ نوشتاري ، رويدادهاي زندگاني ثبت نشده و آنچه از تاريخ روستا آورده مي شود تماما شفاهي بوده كه از سينه به سينه و از پدر به پسر نقل گرديده و اينك ما آن را جمع آوري مي نماييم. فردوسي بزرگ كه به راستي حكيمش گفته اند در اين باره مي گويد؛ « ندارد كس از روزگاران به ياد…. مگر كز پدر ياد دارد پسر     بگويد ترا يك به يك از پدر » مي توان گفته هاي شفاهي پيرمردان و بزرگان روستا را همان تاريخ روستا دانست و لازم است جمع آوري گردد تا در بوته فراموشي سپرده نشود.

بنابر گفته پير مردان سالهاي زيادي پس از زير گل و لاي ماندن قوچان قديم و مهاجرت مردمان آن، نياكان مردمان قوچان امروزي به اينجا مهاجرت و ساكن شده اند. بنابر اين گفته ها مردمان قوچان جديد مردمان قوچان قديم را نديده اند و هيچ ارتباطي هم با هم ندارند. پرسشي كه مطرح مي گردد اين است پس چگونه توانسته اند بفهمند كه آنان از تركان آذربايجان بوده اند؟ و به براي زيارت به توس رفته اند و در هنگام برگشت در قوچان خراسان مانده اند؟

بهر صورت بنيان گذار قوچان نوين فردي بوده بنام « شاهبندر » از مردم روستاي يانچشمه كه گويا آن روز سورانش مي ناميدند بوده. علت مهاجرت شاهبندر را به قوچان دوگونه بيان مي نمايند. 1- كرمعلي پدر شاهبندر از افراد ثروتمند يانچشمه بوده و چهار پسر داشته است. در پايان عمر ثروت خود را كه مقدار زيادي سكه بوده بين چهار پسر خود تقسيم مي نمايد و يا بعد از فوت پدر، خود پسران تقسيم مي كنند. در اين هنگام افغانان به ايران و سرانجام به اصفهان و چندي بعد به يانچشمه حمله مي كنند. مردم يانچشمه همانند بقيه مردم ايران هركه ثروت خود را برداشته و به جايي دور دست مي رفته است. پسران كرمعلي نيز همانند بقيه مردم هر كدام به جايي مي روند. يكي از پسران، جمال نام داشته به محل فعلي روستاي جمالو مي رود و آنجا ماندگار و اين روستا را بنيان مي گذارد. يكي ديگر از برادران كه حيدر نام داشته به محل روستاي حيدري امروزي مي رود و اين روستا را بنيان مي نمايد. و يكي ديگر از برادران كه نامش در يادها نمانده به سيران كرون رفته و روستاي سيران را ايجاد مي كند و سر انجام شاهبندر يكي ديگر از برادران به طرف قوچان مي آيد. چرا برادران هريك به طرفي رفته اند؟ اگر باهم درجايي مي بودند بهتر نمي توانستند بر مشكلات خود پيروز شوند؟

شاهبندر سكه هاي سهم خود را زودتر مي آورد و در محلي بنام سووردلي چات در بالاي دره قوچان در زير خاك پنهان مي كند و به دنبال آن زن و فرزند و دارايي و گوسفندان خود را به محل فعلي روستاي قوچان مي آورد و در بالاي تكه سووردي كه زير آن چشمه آبي بيرون مي آمده خانه ساخته و در اينجا ماندگار شده و روستاي قوچان فعلي را بنا نهاده است. بيشتر جمعيت روستاي قوچان از نوادگان همان شاهبندر معروف هستند. شاهبندر نيز همانند پدر چهار پسر داشته است. سكه هاي پنهان شده توسط شاهبندر به علت ناامني تا پايان عمر مي ماند و هنگامي كه شاهبندر در پايان عمر مي خواسته وصيت كند پسر كوچكش همراه گله در تركش ( مزرعه صادق آباد ) بوده در خواست مي كند تا او هم حاضر باشد. قبل از آمدن پسر كوچك گويا مرگ نزديك مي گردد. پسران ديگر اصرار مي ورزند كه جاي سكه ها را بگويد، و او مي گويد در سووردلي چات مخفي كرده ام و يك بخو اسب هم روي آن نشانه گذاشته ام. فرزندان مي پرسند كدام سووردلي چات؟ كه ديگر مرگ مهلت نمي دهد. در صحراي قوچان دو محل به نام سووردلي چات ناميده مي شود يكي سر دره قوچان و ديگر سر دره گپز. فرزندان و نوادگان هر دو محل را شخم زده ولي سكه ها را نمي توانند بيابند.

2- شكل ديگر مهاجرت شاهبندر را به قوچان چنين بيان مي كنند. شاهبندر با برادران و پدر و خانواده خود در سوران زندگاني مي كرده، شاهبندر عاشق دختري از همان يانچشمه بوده، دختر نيز متقابلا علاقه مند به شاهبندر بوده است. ولي پدر دختر با اين وصلت مخالفت مي كند. سرانجام دختر را بنابر خواست پدر نامزد يكي ديگر از جوانان سوران مي نمايند. شاهبندر هميشه به فكر چاره اي بوده تا راهي بيابد و به خواست خود كه همان ازدواج با دختر مورد علاقه اش است برسد. در اين وقت شاهبندر در دامنه كوه شيدا مشغول درو علف بوده است، شب هنگام به روستا مي آيد و با اسب تند رو و چابك خود دختر را ربوده و شبانه او را به محلي ديگر برده و مخفي مي نمايد. كه بعضي آن محل را در كوه شيدا مي دانند و بعضي ها هم مي گويند به تيران برده و در خانه اي گذاشته و روز به يانچشمه برگشته است. همه فكر مي كنند كه ناپديد شدن دختركار شاهبندر است ولي وقتي اورا در روستا مي بينند چيزي نمي توانند بگويند. شاهبندر شب بعد به تيران مي آيد و با نامزد خود به اصفهان عزيمت مي نمايند و هنگام صبحگاهان در مسجدي پس از نماز، توسط امام جماعت مسجد آن دو به عقد يكديگر در مي آيند و آنها با خيال راحت سوار بر اسبان خود شده به سوران مي آيند. آنگاه خانواده دختر در برابر يك كار انجام شده قرار مي گيرد و ناگزير مي پذيرند. شاهبندر زندگي خود را در سوران به صلاح ندانسته بدينجهت گاو و گوسفند خود را برداشته و به محل فعلي قوچان مي آيد و در اين محل بالاي چشمه روي سوورد خانه ساخته و روستاي قوچان را بنيان مي نهد. زمين ها را از مردم هوره خريده و در كنار دامداري به كشاورزي هم مي پردازد. در طول زندگي داراي چهار پسر مي شودو ثروت كلاني از جمله مقدار زيادي پول نقد كه آن روز سكه بوده فراهم مي كند. اين سكه ها را به علت ناامني در دو محل پنهان مي كند. يكجا در همان سووردلي چات و ديگر نزديك روستا. در پايان عمر هنگامي كه مرگ را نزديك مي بيند تصميم مي گيرد وصيت كند و جاي پولها ي پنهان شده را به فرزندانش بگويد. در اين وقت پسر كوچكش در مزرعه تركش گوسفند مي چرانيده و گويا شاهبندر به اين پسر اعتماد بيشتري داشته كه اصرار مي ورزد بايستي او هم حاضر باشد. در همين وقت كه منتظر رسيدن پسر كوچك بوده، گويا حالش بدتر مي شود، پسران ديگر اصرار مي كنند تا محل سكه ها را بگويد و او جاي يكي را گفته و در هنگام گفتن ديگري اجل فرا رسيده است. فرزندان و نوادگان شاهبندر جاي پولهاي پنهان شده را شخم زده ولي چيزي نمي يابند. مي گويند پولهاي پنهان شده  در نزديك روستا، سالها بعد توسط يك نفر ماركده اي پيدا شده است. مي گويند يك نفر ماركده اي با چند راس خر و نوكرش جهت بردن خاك رس به قوچان مي آيد و خود خاك مي كند و نوكرش هم با حيوان به ماركده مي برده. در حين كندن خاك به پولهاي دفن شده دست مي يابد . وقتي كه نوكرش مي رسد ، او را دنبال كار ديگري مي فرستد و خود پول ها را ته گاله اي ريخته و به خانه مي آورد و پنهان مي نمايد گويا دو سه سكه در ميان خاكها مانده بوده و نوكر بدان ها دست مي يابدو راز آشكار مي شود ولي مرد ماركده اي نمي پذيرد. بعدا اين پولها دست دختر مرد ماركده اي مي افتد و او مسجد ماركده را بنا مي گذارد.

 در مورد صاحبان پول هاي افسانه اي دفن شده و سپس يافت شده هم اختلاف نظر وجود دارد. و به شكل ديگر هم بيان مي گردد. مي گويند رضا نام از مردم سوران، به قوچان آمده و سالهاي زيادي در اينجا بوده و مزرعه شرشر را او آباد نموده و در قوچان خانه اي ساخته و كنده بزرگي كنده و زندگاني خوبي داشته و فرد ثروتمندي شده و پولهاي خود را در توي كنده زير خاك پنهان كرده بوده. اين شخص به دايي رضا معروف بوده و آثار كنده ها هنوز هست و به كنده هاي دايي رضا مشهور است. دايي رضا در آخر عمر سخت بيمار مي گردد، بستگان او از يانچشمه آمده و خود و خانواده اش را به آنجا مي برند. دايي رضا در آنجا مي ميرد و پولهاي دفن شده در زير خاك مي ماند تا اينكه يك نفر ماركده اي…

شادروان اسفنديار شاهبندري مي گويد: « جاي خانه من خانه دايي رضا بوده، و كنده بزرگي داشته، چند سال پيش، من مقداري زمين راكندم، كه خمره بزرگي پيدا شد كه من آن را بيرون آوردم و توي آن خاك ساختماني پر بود. خاك ها را خالي كردم و چند سال توي آن گندم پر مي كردم حدود 30 من گندم مي گرفت.

دو روايت آمدن شاهبندر به قوچان را چگونه مي توان ارزيابي كرد؟ به نظر مي رسد اينكه در زمان حمله افغانان او از روستاي خود فرار كرده درست تر باشد. و مي توان گفت ، افغان به يانچشمه حمله نموده، مردم براي حفظ جان و ناموس و ثروت خود از خانه و روستا فرار كرده و به جاهاي دور از دسترس مي رفته اند و اينكه گفته مي شود شاهبندر عاشق دختري بوده و آن را ربوده و پس از عقد به روستا برگشته اند ممكن است درصدي از حقيقت درش باشد چون چنين اتفاقات در گذشته مي افتاده است و اين رويداد قبل از حمله افغان بوده باشد. و شاه بندر پس از ازدواج با دختر دلخواهش و صاحب خانه و زندگي شدن حمله افغان رويداده باشد و او ناگزير با خانواده به قوچان آمده باشد. خوانده ايم كه شاه سلطان حسين صفوي در سال 1135 ه ق اصفهان را تسليم افغان ها نمود. اگر در همان سال نيز افغان ها به يانچشمه رسيده باشند و در همان سال هم شاهبندر به قوچان آمده باشد، قوچان جديد كمتر از 300 سال قدمت دارد.

رضا خان جوزاني و قوچان:  رضا خان جوزاني، ياغي مشهور منطقه كه در سال 1297 ه ش توسط نيروهاي بخياري دستگير و توسط نصير خان ملقب به سردارجنگ در ميدان نقش جهان اصفهان به دار آويخته شد، چند سال روستاهاي اين منطقه را مورد تاخت و تاز قرار داده و اموال مردم را به غارت مي برد و منطقه را نا امن كرده بود. مي گويند رضا جوزاني پيش از اينكه به ياغيگري بپردازد ، خاركني مي كرده و با فروش خار زندگي مي نموده است.( ابوالقاسم پاينده، مرده كشان جوزان) رضا جوزاني به احتمال زياد در سال 1295 ه ش به ماركده يورش برده و اموال مردم را غارت كرد. در اين وقت كه به احتمال قوي نيمه اول خرداد ماه بوده رودخانه زاينده رود در حالت طغيان بوده كه خود عامل بزرگي بوده كه نتواند به روستاي قوچان حمله كند. مردم قوچان دليل مصون ماندن قوچان از غارت رضا جوزاني را چنين مي گويند: قوچاني ها مشاهده مي كردند كه پيرامونيان رضا خان جوزاني اسبان و گاو و گوسفند را توي زمينها و ميان كشت مردم رها كرده بودند به علاوه چند نفر از افراد رضا خان ماله به گاو بسته و گياهان خشخاش را با ماله مي خوابانيدند.گويا در آن سال زمين ها را كشت خشخاش نموده بوده اند. يكي از مردمان قوچان بنام جعفر از اين كار ياغيان ناراحت شده و روي كوه روبروي ماركده رفته و چند كلاه روي سنگ ها مي گذارد و خود از جاي ديگري اسبان ياغيان را ، كه توي محصولات كشاورزي رها شده بودند  را با تير هدف مي گيرد چند اسب روي زمين مي افتد خبر يه رضا خان مي رسد رضا خان كه خود در خانه كدخدا علي اتراق كرده بوده با دوربين روي كوه مقابل را نگاه مي كند چند كلاه مي بيند آنها را هدف قرار مي داده ولي مي بيند كه تير اندازي قطع نمي شود پيرامونيان رضاخان و جعفرقلي در صدد بر مي آيند كه به تلافي به قوچان حمله كنند مردم قوچان هنگامي كه رضاخان به ماركده مي آيد ، تصميم مي گيرند از قوچان محافظت نمايند بدينجهت زنان را به يانچشمه مي فرستند و در چند جاي روستا سنگر بندي مي نمايند و براي ارتباط با يكديگر از توي كنده ها زمين را كنده و به يكديگر مرتبط مي نمايند و آماده دفاع مي شوند. در اين وقت در قوچان چند نفر تير انداز ماهري از جمله يك نفر جعفر نام وجود داشته است.

تعدادي از ياغيان پيرامون جعفرقلي از روبروي دره چم بالا كه گويا رودخانه وسعت بيشتري داشته به قوچان مي آيند مدافعان قوچان به آنها دستور توقف مي دهند و تهديد مي نمايند كه اگر بر نگردند روي آنها آتش خواهند گشود. ولي آنها مغرورانه به جلو مي آيند. يك نفر از سر دستگان آنها با يكي از قوچاني ها گويا امام قلي نام در گير مي گردد و مي خواهد كه نشاني پول هاي كربلايي عباس و ديگر ثروتمندان قوچان را بگيرد. جعفرنام تيرانداز از توي سنگر آن فرد ياغي را كه با امام قلي قوچاني درگير بوده  هدف قرار داده و مي زند بدون اينكه به امام قلي كه با او درگير بوده آسيبي برسد. فرد ياغي روي زمين مي غلطد در اين وقت مدافعان قوچان ياغيان را زير گلوله مي گيرند و ياغيان ناگزير بر مي گردند. مي گويند ياغيان ترفند ديگري مي زنند و كربلايي محمد برادر كدخدا علي ماركده اي را كه از قوچان زن گرفته بوده به زور جلو انداخته و به قوچاني ها ندا مي دهند كه فقط مي خواهيم مقداري سيورسات جمع آوري كنيم قصد ورود به قوچان را داشته اند كه مردم قوچان از آن طرف آب به كربلايي محمد مي گويند كه خودت مي خواهي بيايي بيا ولي اگر همراهان با تو بيايند آنها را مي زنيم و ياغيان نمي توانند به قوچان بروند و قوچان از غارت مصون مي ماند.

خود مردم قوچان مصون ماندن روستا را از غارت، دلاوري هاي مردم مي دانند ولي بايد گفت اين يك قسمتي از قضيه بوده و نه همه ي آن. عامل هاي ديگري هم در اين مصون ماندن دخيل بوده اند از جمله: 1- بالا آمدن آب رودخانه زاينده رود را بايد مهمترين عامل دانست چون گذشتن از رودخانه در حال طغيان بسيار مشكل و حمل تفنگ و فشنگ از ميان آبها آسان نبوده است. 2- وجود تير اندازان ماهر از جمله جعفرنام . 3- آمادگي همه مردان قوچان. هنگامي كه رضاخان به ماركده وارد شد قوچانيان فرصت كافي داشتند تا تمام امكانات خود را بكار گيرند و بسيج شوند. 4- كوچك بودن روستا. مي توان اينگونه پنداشت كه بخاطر كوچك بودن روستا ياغيان نخواسته اند براي آن هزينه هاي سنگين بپردازند و از آن چشم پوشيده اند.

بختياريان و قوچان. در آخر هاي پادشاهي ناصالدين شاه قاجار بختياريان حكومت چهارمحال را علاوه بر ايلخاني گري ايل بختياري ، بدست آوردند و پس از كشته شدن ناصرالدين شاه ( 1313 ه ق ) و يا به گفته مردم چاپلوس، متملق ، شاه زده ، قدرت زده و بي انديشه آن روز تهران و بالطبع همه مردم ايران « شاه شهيد » و به دنبال آن ناتواني مظفرالدين شاه و پيش آمد انقلاب مشروطه و وقوع هرج و مرج ، بختياريان در منطقه قدرتمند تر شدند و پس از اينكه لياخوف روسي بدستور محمدعلي شاه خائن مجلس شوراي ملي را به توپ بست همه مردم در شهرها انقلاب مشروطه را تمام شده تلقي كرده و به خانه هاي خود خزيدند. اما مردم شجاع تبريز به رهبري آزاد مردي گمنام بنام ستار قره داغي بر عليه استبداد سياه قيام كرد و سر انجام پس از 11 ماه مبارزه محاصره اقتصادي و تحمل گرسنگي، محمدعلي شاه را به تسليم وا داشتند. در اين وقت نيرو هاي ديگر شهرها از جمله بختياريان از اصفهان به تهران رفته و پس از جنگ هاي زياد محمدعلي شاه را بركنار كردند. مي دانيم بخياريان مردماني بدوي، بيابانگرد، بدور از فرهنگ و تمدن زندگاني مي كردند كه اختيار همه آنها در دست خانهايشان بوده . در اين هنگام خانهاي بختياري به سفارش عليقلي خان سردار اسعد، تنها خان مقداري روشنفكر بختياري، اصفهان را تصرف و به طرف تهران حركت كردند و با همكاري نيروهاي انقلابي گيلان پس از انجام جنگهاي بسيار تهران را فتح و محمدعلي شاه را بركنار و احمد شاه را به پادشاهي رساندند. در اين زمان تقريبا تمام قدرت ايران در دست خانهاي بختياري از جمله سردار اسعد مرد شماره يك ايران بود. بختياريان با سوء استفاده از قدرتي كه به دست آوردند در منطقه چهارمحال و اصفهان خود را قدرت مطلق و صاحب همه چيز مردم يعني همان شاه در منطقه مي پنداشتند و هدفي جز ثروت اندوزي نداشتند. بايد گفت انقلاب مشروطه بزرگترين رويدادي بود كه تا آن زمان در تاريخ اجتماعي ايران رويداد و دگرگوني بزرگي در ديدگاه سياسي و اجتماعي و فرهنگي مردم بوجود آورد. هدف مردان انقلابي ايجاد يك جامعه اي بر اساس تفكر، تعقل و خردمندي و آزادي عقيده و بيان و قلم و عدالت اجتماعي و تساوي مردم در برابر قانون و اداره مملكت بر اساس قانون بود. حال اين حكومت پس از مشروطه در ايران و بويژه در منطقه اصفهان و چهامحال بدست بختياريان افتاده بود كه نه مشروطيت را مي شناختند و نه به اصول آن ايمان داشتند و نه مي خواستند كه مردم با آن آشنا شوند . آنان بدين جهت خود را وارد مشروطيت كردند تا قدرت بدست آورند و از دست رنج مردم، ثروت بيندوزند.     ادامه دارد                                                محمدعلي شاهسون ماركده