خود شیفتگی
خودشیفتگی یا عاشق خود بودن یک اختلال شخصيتيي عمدتا مردانه است که بسیاری از ما مردان روستا بدان گرفتاریم، از آن رنج ميبریم، بدون اینکه خودمان هم خبر داشته باشیم. چرا خبر نداریم؟ نخواستهایم خبردار شویم!؟ به دنبال فهمیدن نرفتهایم!؟ برای درک و فهمِ شناخت روانمان وقت صرف نکردهایم!؟ براي شناخت خودمان زحمتي نكشيدهایم!؟ حتا هم اکنون هم اگر کسی بهمان بگوید:« با توجه به علائم رفتاری که داری، ممکن است قدری اختلال خودشیفتگی داشته باشی! به یک دکتر روانشناس مراجعه و خودت را چك و درصورت لزوم درمانکن» بدمان میآید!؟ بههم ميريزيم، برميآشوبيم!؟ یعنی همان خودشیفتگیمان اجازه نمیدهد که این احتمال را محتمل بشماریم و برويم اختلال شخصيتي خودشيفتگي را مطالعه كنيم آنگاه حالات و رفتارمان را با علائم اختلال خودشيفتگي مقايسه كنيم اگر نشانه هايي ديديم به خود آييم و به مشاور مراجعه کنیم.
کلمهي خودشیفتگی ترجمهي کلمه نارسیسيسم فرنگی است که همراه علوم جدید به زبان و فرهنگ ما راه یافته است. در گذشته در زبان و فرهنگ ما به کسانی که حالات روانی خودشیفتگی داشتند، خودخواه، خودکامه، خود بزرگ بین، متکبر و مغرور میگفتند.
فکر نکنید آدم خوشیفته نشانهي خاصي دارد و میتوان از دور آن را شناخت، نه. آدم دارای اختلال روانی خودشیفتگی درست و دقیق همانند دیگر آدمیان جامعه است مانندِ منِ نگارنده و توی خواننده. کار انجام میدهد، زندگی میکند، داد و ستد مینماید، درس میخواند، زن میگیرد، شوهر میکند، خانواده دارد، بچه دارد، ماشین میراند، غذا میخورد، عبادت ميكند، زيارت ميرود و … در عین حال که مانند بقیه زندگی و کار میکند بعضی ویژگیهای روانی، باور و رفتاری دارد که، اگر ديد ريزبين داشته باشيم، خواهيم ديد، اين ويژگيها او را از دیگران متمایز مینماید.
یکی از ویژگیهای آدم خودشیفته خود بزرک بینی است او خود را بزرگتر و توانمندتر از ان چیزی که هست میداند، زيباتر از بقيه ميپندارد، خود را برجستهتر از دیگران میشمارد، خود را مومنتر از دیگران حساب میكند، خیال میکند که او با هوشتر و فهمیده تر از دیگران است. بر اين باور است كه یک تفاوتی با دیگران دارد و این تفاوت براي او امتیاز و موجب برتری است. البته با توجه به معیارهای ارزشیي متضادی که در فرهنگ ما هست خودشیفته ممکن است اظهار تواضع و شکستهنفسی هم بکند خود را خاکی هم جلوه دهد. باید دانست این شکستهنفسی عمقی ندارد و بخاطر این هست که مردم برای او احترام و ارزش بیشتری قائل شوند تا خودشیفته به خواستهي خود برسد. برای مثال؛ همهی ما دیده ایم بعضی از آدمهای خودشیفته، كه در جامعه جايي و مقامي دارند وقتی وارد مجلسی میشوند با اینکه در جای دیگرِ اتاق جای خالی هم هست همان دمِ درِ مینشینند آنگاه دیگران دست او را میگیرند و با اصرار و خواهش و تمنا او را به بالای اتاق میبرند آدم خودشیفته همین توجه را میخواهد و با علم به اینکه او را بالای اتاق خواهند برد دمِ در مینشیند. ما اگر آدم سادهای باشیم با ديدن اين صحنه ممکن است او را آدمی فروتن و متواضع و مردمي بشماریم که از روی تواضع دمِ در نشسته است ولی این گونه نیست او حس خود بزرگبینی غیر واقعی دارد اما تظاهر به شکستهنفسی میکند تا توجه بگیرد. همين رفتار را در مسجد هم ميتوانيد به عينه ببينيد مثلا؛ آدمي، در روستا جايگاهي و مقامي دارد و در مسجد نزديك در و در كنار كفشها مينشيند با اينكه در جاي ديگر مسجد جاي خالي فراوان هست با اين عمل ميخواهد جار بزند كه؛ آهاي مردم مرا متواضع، خاكي و فروتن بدانيد و ارزش برايم قائل شويد. آدم خودشیفته، در همین فرهنگ ما که تضاد و تناقضهايش هم كم نيست بزرگ شده است ما از طرفی تواضع، فروتنی و افتادگی را ارزش میدانیم و آدم فروتن را ارج میگذاریم و از طرف دیگر برای آدم قدرتمند كه كيابيايي دارد سرِ تعظیم فرود میآوریم و او را تملق میگوییم، دستش را میبوسیم، برایش دولا و راست میشویم، بزرگش میپنداریم، زیر علمش سینه میزنیم، به عرش میرسانیمش، اگر اشارهای کرد با سر میدویم، اگر گفت کلاهی بیاور سر با کلاه را با هم برایش میبریم. حال آدم خودشیفته همهی این ها را با هم میخواهد. هم میخواهد در جامعه به فضائل فروتنی و افتادگی مزین باشد تا ارج بیند و ارزشمند محسوب گردد و هم میخواهد که مردم برایش احترام خاص قائل و او را قدرتمند و انسان برتر و برجستهتر بپندارند، مدحش را گويند و تعریفش کنند و هم از او حرف شنوي و پيروي نمايند. یا دیدهایم، آدمی که دارای قدرت و مقامی هست، در مقابلِ احترام دیگران میگوید: من کوچک شما هستم!؟ من خادم شما هستم!؟ میدانید چرا اظهار کوچکی میکند؟ او از این اظهار کوچکی هدفی دارد، میخواهد از زبان مردم بشنود که؛ شما تاجِ سرِ ما هستید، شما آقایید، سایهي شما از سرِ ما کم نشود، شنيدنِ اين كلمات براي خودشيفته خوشايند است.
آدم خودشیفته از مردم انتظارات زیادی دارد انتظار دارد او را بدون داشتن دستآورد مهمی برتر از همه بشمارند، البته این نداشتن دستآورد مهم از دید دیگران است بلکه خودشیفته کوچکترین کار و هنرش را مهم میپندارد و به غلط در باره خود چنین تصوری دارد. آدم خودشیفته خود را فوقالعاده میپندارد خود را بیهمتا و استثنایی میداند. جمله آن شیخ خودشیفته را بیاد آرید« من پیغمبر زمان در مارکده هستم!!؟» اين در حالي است كه خود پيامبر مي گويد؛ «من بشري همانند شما هستم»
خودشيفته رابطهي آدميان را بالايي و پاييني ميبيند از ديد او يك عدهاي بالاتر، بهتر، مومنتر و خوبتر هستند و يك عدهاي هم پايينتر. خودشيفته انسانها را از نظر شان انساني، برابر و يكسان نميپسندد بلكه ديدي پلهكاني نسبت به آدميان دارد و خود را بالاتر ميشمارد به همين جهت اگر با چشمان خود ببیند، فردِ دیگری، یک توانایی دارد که او ندارد از توانمندي فرد مقابل رنج ميبرد و ميكوشد شخصيت آن فرد را لوث كند تا باز خود بالاتر قلمداد شود مثلا میگوید: من شعورم بیشتر است یا ایمان و اعتقادم قویتر است. همشهری گرانقدري به من میگفت: « تو ایمان و اعتقادت به اسلام کم است!؟» میدانید چرا چنین جمله ای را بر زبان میراند؟ میخواهد غیر مستقیم بگوید: من ایمان و اعتقادم به اسلام زیاد است!؟ یعنی من آدم مومنتری هستم!؟ بدین جهت از تو برترم!؟ يا همشهري ديگري ميگفت: « اين نوشتههاي تو هرزه اند!» نتيجه منطقي اين جمله اين است كه گفتار و يا نوشتههاي من ارزشمند هستند يعني من از تو برترم!؟ اگر روي معاني سخنان روزمرهاي كه ميشنويم قدري دقيق شويم جملههایی همانند اینها كه تراوشات ذهنی آدم خود شیفته است فراوان مييابيم.
آدم خودشیفته دیگران را همچون پلهي نردبان برای بالا کشیدن خود میخواهد و انتظار دارد دیگران در خدمت او و به فرمان او باشند شیخِ خود شیفته به من گفت: آيا تو نباید بیایی درِ خانهی من و سری به من بزنی؟! و بپرسی کاری داری؟! چیزی کم داری؟! مشكلي داري؟!
از دور که بنگری فکر میکنی آدم خودشیفته دارای اعتماد به نفس است، آدمی قوي و قدرتمند است، اما اگر نیک بنگریم اعتماد به نفس و قدرت او دروغین و آدمی است توخالی و از درون بسیار ضعیف و شکننده. و هیچ اعتماد و اطمینانی به خود ندارد، همهاش به قول خودمان قيافه است، ژست است به همين جهت ميبيني خودشيفته خود را به قدرتي، مذهبي، دار و دستهاي، فاميلي، جمعيتي، گروهي چسبانده و دوآتشه و كاسهي داغتر از آش هم شده تا بتواند اظهار وجود و خودنمايي كند در حقيقت با چسباندن خود به موضوع مورد پسند و مهم اجتماعي ميخواهد وجود خالي خود را از اين طريق پركند.
خودشيفته از همه انتظار توجه دارد و با برآورده نشدن انتظارات بیحد و حصرش خشمگین میشود، غیظ میگیرد و همانند پلنگ تیرخورده میشود.
آدم خودشیفته خود را خطا ناپذیر میداند و از نظر او در بروز خطا و کاستیها همیشه دیگران مقصر هستند او خود را همیشه برحق و درستکار میداند هیچگاه برخود خطا، اشتباه و تقصیری متصور نیست حتی هنگامی که شکست و ناکامی بارزی داشته بازهم دیگران را مقصر میداند از انجایی که انتظارات بیحد و حصر دارد و تقریبا هیچکس نمیتواند همهی انتظارات او را برآورده کند مردم را به بیوفایی و نمکنشناسی و نادانی متهم میکند. سخنان شیخ خودشیفته در جلسه ننگآلود را بخوانید که برای ماندن در مارکده تضمین میخواست یعنی نمیخواست بپذیرد که مردم نمیخواهندش بلکه خود را اینقدر مهم میدانست که مردم باید تضمین دهند تا او اینجا بماند.
یکی از مشخصههای بارز آدم خودشیفته انتقاد ناپذیری اوست. خودشیفته از دیگران انتظار دارد در مقابل سخن او فقط دوگوش باشند و آنچه او میگوید را بپذیرند. او از انتقاد نفرت دارد از انتقاد وحشت دارد و اگر انتقادی بر او شود عصبانی می شود، پرخاش می کند، بر انتقادگر میآشوبد و او را بی شعور، نفهم، نادان بیدین و منحرف و … میخواند.
خودشیفته آدمی است توخالی، حقير و بیمحتوا. از اينكه توخالي و بيمحتوا است رنج ميبرد و ميخواهد از اين رنج خلاصي يابد براي رهايي از اين رنج، خود را درشتتر، بزرگتر، زيباتر، داناتر مينمایاند يعني در حقيقت خود را باد ميكند. کافی است سوزنی به او زده شود! اين سوزن چه ميتواند باشد؟ يك انتقاد. هويدا و آشكار كردن نقاط ضعف او، فاش كردن كاستيهاي او.
خودشیفته آدمی است حسود نمیتواند ببیند کسی از او برتر و یا بالاتر است وقتي ديد كسي مهارتي دارد، هنري دارد، تخصصي دارد كه او ندارد ميگردد ببيند چه نقطهي قوتي در خود مييابد آنگاه آنرا بزرگ نمايي و بهرخ ميكشد تا خود را برتر وانمود و طرف مقابل را بي ارزش بخواند.
ویژگی بارز دیگر آدم خودشیفته این است که کسی را دوست ندارد چون عشق و محبتی در وجود او ریخته نشده است آدمی است بیعاطفه، سرد و بیتفاوت نسبت به درد و رنج دیگران. ولی بهظاهر بهگونهای رفتار میکند، وانمود میکند که دوستی صدیق و ياري مهربان برای دیگران است. با دیگران تا جایی که در جهت خواستهی او کاری میکنند و در خدمت اویند مهربانی میکند و احترام میگذارد ولی این مهربانی و احترام سطحی است درونیات واقعی او نیست و عمق ندارد. اگر همان کسی که درخدمت او بوده و از او در ظاهر مهر دیده، انتقاد کوچکی بکند مثلا به اسب خودشیفته بگوید، یابو، و یا کمی از او فاصله بگیرد و یا خدمات ارائه ندهد، مورد خشم و نفرت قرار خواهد گرفت آنگاه ميبيني دوستي تبديل به دشمني ميگردد این خشم و نفرتی که از او بروز میکند درونیات واقعی او هستند يعني اكنون خود واقعياش هست نه آن موقع كه به ظاهر دوست بوده.
آدم خودشیفته همیشه میخواهد که دیگران او را دوست بدارند، از او تعریف و تمجید کنند اگر دیگران به ادم خودشیفته توجهی نکنند و طردش کنند افسرده و سرخورده میشود. خودشيفته همیشه موجب شكستهايش را دیگران میداند، در پي هر شكست و ناكامي به افسردگي دچار ميشود و موجب افسردگی و سرخوردگیاش را مردم میداند و خشمگین میشود. خودشیفته دوست دارد تبدیل به چهره شاخص در جامعه شود و در هرکاری نقش اول را ایفا نماید از آنجایی که همیشه چرخ گردون بر وفق مرادِ آدمی نمیچرخد خودشیفته هیچگاه آرامش ندارد، رضایت و خوشنودی در او نیست. خودشیفته چندان باوری به رعایت ارزشهای اخلاقی ندارد و در صورت نیاز، به دروغ، نیرنگ و دو رویی هم متوسل میشود، براي تخريب و از ميدان به دركردن رقيب اتهام دروغين هم مي زند و پشیمانی و عذاب وجدان در پس اتهامهایی که به دیگران زده، تحقیری که بر دیگران روا داشته، بی احترامی و سوء استفادههایی که از محبت دیگران نموده در او شکل نمیگیرد چون وجدان، اين قاضي درون، سالم پرورانده نشده تا بتواند مستقل و آزاده انشاء راي نماند و به موقع هشدار دهد اين است كه از ديد او اتهامهايي كه زده حقشان بوده و سوء استفادههايي هم كه كرده وظيفه آنها بوده كه در خدمت او باشند.
مشخصهي بارز دیگر خودشیفته انتقام جویی او است از آنجایی که درونش انباشته از کینه، خشم و نفرت است منتظر فرصت میماند تا از آدمی که خشم دارد انتقام بگیرد.
در نظرِ آدم خودشیفته، انسانها به صِرف اينكه انساناند، داراي ارزش و حرمت نیستند وقتی از او فرمانبري كردند، حرفهاي او را قبول داشتند و يا در جهت خواست و تمناهای او قرار گرفتند داراي احترام خواهند بود. به دو مثال به عنوان نمونه دقت كنيد. نمونه 1- توي همين روستاي خودمان، كمتر مردي هست كه به زنش نگفته باشد: «تو فقط با اجازه من بايد بيرون بروي!؟» نتيجهي منطقي اين جمله اين هست كه؛ من مرد هستم، حق و حقوق بيشتري دارم و تو چون زني از حق و حقوق كمتري برخورداري بدينجهت من حتا بر تو هم مالكيت دارم و تو وقتي مي تواني يك انسان محسوب شوي كه برابر خواست من رفتار كني!؟ مردي كه اين حرف را ميزند، رفته توي مسائل فقهي گشته چون اين را به نفعش بوده پيدا كرده و به عنوان يك حق وتو براي خود تلقي و رفتار زنش را آنگونه كه ميخواهد با اِعمال اين حق، محدود ميكند ولي همين مردِ خودشيفته، موضوع حق زن در مطلبه مهريهاش را، نخواسته ببيند و يا ديده و ميداند ولي برايش، حققِ ديگري اهميت ندارد و تقريبا هيچ مردي خطاب به زنش نگفته؛ « بيا تا مهريه ات را بپردازم». در اين حالت بايد به سلامت رواني ما چنين مرداني شك كرد. نكتهي ظريفي دراينجا نهفته و آن اينكه؛ اگر مردي در چنين رابطهاي به زنش گفت: « من عاشق تو هستم، من ترا دوست دارم» و از طرفي ديگر گفت: «تو بدون اجازه من حق بيرون رفتن نداري!؟» ديدي ارباب رعيتي، نسبت به او دارد در اين ديد و جهانبيني، ادعاي عاشقي و دوست داشتن دروغ، فريب و حقهبازي است چون عشق فرزند عقلانيت و آزادي است يعني انسان بايد از خودخواهيها رهايي و به سلامت رواني برسد تا بتواند عاشق شود. نمونهي 2- گفتهي شيخ يادشده است كه ميگفت: «بهترين آدمهاي ماركده كساني هستند كه در مسجد در پشت سرِ من نماز ميخوانند!؟» يعني ذهن خودشیفته، ذهنی سودجو، منفعتطلب و بهرهگیر از دیگران است.
از آنجایی که روان خودشیفته آسیبدیده درون او انباشته از خشم و نفرت است به همينجهت نسبت به شادی، زيبايي و هنر ديد خوبي ندارد و از آدمهايي كه آرايش ميكنند و لباسهاي شاد و شيك ميپوشند، شادند و خندان، خوشش نميآيد و آنها را سبك ميشمارد به آدمهايي كه دنبال هنراند ديدي تحقيرآميز دارد و به شادي و شادمانی دیگران حسادت و نفرت ميورزد ولي از عزا خوشش ميآيد بدين جهت مي بينيم مجالس شادي در روستامان كم رونق و مجالس عزا باشكوه و پر هزينه برگزار ميشود. در همين راستا اگر دقت كرده باشيد هريك از ما وقتي در كوچه و خياباني به كاروان عروس برخورد كنيم، كه راه بندان شده، قر ميزنيم، متلك ميگوييم، اگر اهلش باشيم دزدكي به عروس ديدي ميزنيم، مسخره ميكنيم، به تزئين ماشين عروس و يا رفتار و نحوه شادماني همراهان نيشخند مي زنيم و حتا حاضر نيستيم به منظور همراهي و شركت در اين كاروان شادي، توي ماشين خودمان دستي بزنيم و شادباشي بگوييم و آرزوي خوشبختي براي عروس و داماد بكنيم. ولي هرگاه توي كوچهاي، محلهاي و خياباني به حمل مردهاي برخورد كنيم فوري ماشين را متوقف و دستمان را زير تابوت ميگيريم، چند قدمي همراهي ميكنيم، خدابيامرزي ميگوييم و اگر سنتي باشيم فاتحهاي هم برايش ميخوانيم و با اين احساسكه، كاري ارزشمند كرده ايم، خوشنود و راضي، راهمان را ادامه ميدهيم.
خودشیفته رقابت سالم در پيشبرد كارها را نمیفهمد و نمیشناسد میخواهد همیشه او اول باشد، بهترین باشد، مورد قبول باشد و بيشرين سود را ببرد و از آنجایی که توانایی رقابت سالم و برابر را ندارد میکوشد این برتری و بالاتری را با زدن برچسب به دیگران و تخریب رقيب به دست آورد. نمونه آنرا در هنگام انتخابات شورا در روستا مشاهده ميكنيم كه بعضي از كانديدها حرفهاي راست و دروغ به رقيب خود نسبت ميدهند، نزد مسئولان رفته از رقيب بدگويي و اتهامهايي به او ميچسبانند تا بتوانند رقيب را تخريب و خود يكهتاز ميدان باشند. در همين راستا بسياري از ماها كارمان را در ادارات، با پارتي بازي، دادن رشوه، گفتن تملق و انجام چاپلوسي و دستبوسي پيش ميبريم. تاسفآور اين است كه؛ از اينكه رقيبمان را بدون رقابت سالم و با بستن دروغ و اتهام تخريب كردهايم و يا با پارتي و رشوه توانستهايم حق ديگري را زير پا بگذاريم و كارمان را جلو ببريم هم احساس ناخوشايندي و احيانا گناه نداريم و اين را زرنگي، كارداني و حق خود ميدانيم.
شاخصهي دیگر خود شیفته نداشتن صداقت هست از این رو اگر جایش بیفتد اخلاق انساني را زير پا مي گذارد و زبان به دروغ هم می آلاید، عهد و پيمان هم ميشكند تا آن برتری خود را حفظ کند تاسفآور اينكه بيصداقتي خود را با مصلحت توجيه هم ميكند.
ویژگی دیگر خودشيفته اغراق گویی و غلو و بزرگ نمایی دانسته هایش، کارهایش، قدرتش و مقامش هست. شیخ یاد شده با تهدید میگفت: «اگر تو میدانستی من به کجاها وصلم!؟ حساب کار خودت را میکردی!؟»خود شیفته به گونهاي سخن ميگويد و ادعاهاي خود را تبلیغ ميكند و بر درستي آنها اصرار ميورزد كه پذيرش این بزرگ نمایی و اغراقها برای دیگران آسان باشد. هيچ فراموش نميكنم با يكي از همشهريان كه سوادش در حد پنجم ابتدايي است از شهركرد ميآمديم در حد فاصل بن قوچان، صحبت بر سرِ ساخت جاده در درهي قوچان بود كه همشهريمان گفت: « اداره راه اگر ميآمد ساخت جاده در دره قوچان را به من واگذار ميكرد جاده اي ميساختم كه هيچكس سربالايي دره قوچان را احساس نكند!؟» اين ادعا را به گونه اي بيانكرد كه اگر كسي او را نميشناخت فكر ميكرد مهندس راه و ساختمان ورزيده و كاركشتهاي است.
خودشیفته هرگاه در مقابل زور و قدرت قرار گرفت تسلیم میشود، در خدمت قدرت قرار میگیرد، تملق میگوید، مدح و ثنا میخواند، افتخار ميكند كه درخدمت ادمي قدرتمند است و همراه با قدرت پا روی حرمتها هم میگذارد.
ویژگی دیگر آدم خودشیفته این هست که با خیالات خود زندگی میکند و واقعیتهای موجود را نمیبیند چون واقعبین نیست و ذهنگراست، شناختي هم از جهان واقعي ندارد در عالم خیال، خیال میکند از دیگران متفاوت و اين تفاوت مايه برتري اوست که به او توانایی و دانایی و فهمیدگی داده براین اساس یک رسالت برای خود قائل میشود که باید دیگران را نصيحت کند، راه درست از نادرست را به مردم نشان دهد، به مردم بگوید که چه بگویید، چه بخوانید، چه بکنید، و چه نکنید و اگر مردم توجهی به او نکردند ممكن است به زور و تخریب هم متوسل شود. معمولا آدمهاي خودشيفته درسي، شغلي و نقشي را در جامعه انتخاب ميكنند كه بتوانند مرتب به مردم امر و نهي كنند كه؛ اين را بفهميد، آن را نفهميد، اينرا بخوانيد انرا نخوانيد، اينكار را بكنيد آنكار را نكنيد، اينگونه بخوريد، آنگونه بپوشيد. فراموش نميكنم اوايل خرداد ماه 82 بود به یکی از جوانان روستا ماموریتی داده شده بود و این جوان در جمعی 10-15 نفره خود را معرفی و برنامههایش را بدين مضمون بیان کرد. «همانگونه که میدانید من معتاد بودهام، مواد مخدر خرید و فروش کردهام، دروغ گفتهام، زندان رفتهام، مال دیگران را خوردهام، ولی اکنون همهی اینها را کنار گذاشتهام و قصد دارم به مردم خدمت کنم اعتیاد و مواد مخدر را از روستا ریشهکن کنم، با اراذل و اوباش مبارزه و جلو فساد در روستا را بگیرم و… » نكتهي جالب اينكه ميخواست صورتجلسه بنويسد نميدانست كلمهي اراذل را با كدام–ذ.ظ.ض.ز. مينويسند كه پرسيد. من در همان لحظه، رجزخوانيي اين دوست و همشهريمان را، نشات گرفته از خودبرتر بيني او دانستم. بيگمان اين دوستمان هنگام بيان اين سخنان نه شناختي از خود داشت، نه از انسانها و نه كنشها و واكنشهاي اجتماعي در مقابل كاربرد زور در جامعه را مي دانست، صرفا در تخيل خود خيال ميكرد او از ديگران بهتر است و خيال ميكرد مردم نميدانند كه نبايد دنبال اعتياد رفت و نميدانند كه به فساد نبايد گراييد حال بايد با زور آنها را از اين كارهاي بد بازداشت.
تمام مشغولیات ذهنی آدم خودشیفته، مشغول خودش است. مشغول پیرامون خود، منافع خود، کار خود و قدرت خودش میچرخد، از خود آن سوتر را نمیتواند ببیند، همه را برای خود میخواهد، مانند این که دنیا برای رفع نیازهای او ساخته شده است بنابر این ارتباط آدم خودشیفته با دیگران براساس تمناها، نیازها، خواستها، و دریافت توجه از دیگران نسبت به افکار، اندیشه، و اعتقادات شخصیاش سرچشمه میگیرد. به همین جهت است که آدم خودشیفته واقعیات جهان بیرون را نمیتواند خوب ببیند او برای توجیه قطع رابطه حسی عاطفی خود با بیرون یک مکانیسم دفاعی قدرتمندی هم به کار می برد بنام انکار. انکار چی؟ خود شیفته هر چیزی که مطابق میل و خواستهي او نیست را انکار میکند نمیبیند و یا چنین وانمود میکند که نمیبیند، يا ميگويد نباشد. جمله شيخ خودشيفته هنوز در ذهنها است كه: «محمدعلي شاهسون بايد از ماركده برود» چرا؟ چون او خوشش نميآمد پس نبايد باشد! از مکانیسم دیگری که خودشیفته از آن استفاده میکند منطق تراشی است. مثلا آدم خودشیفته از رسیدن اطلاعات به دیگری جلوگیری میکند آنگاه میگوید: بخاطر سلامت فکر و عقیده تو هست که من ميگويم اينرا نخوان، اينرا نبين، آن را نشنو! چون منحرف ميشوي. منت هم بر سر او میگذارد که؛ این زحمات را براي تو ميكشم چون تو عقلت نمیرسد، نميفهمي. و به گونه ای وانمود میکند که از او بهتر مصالح اش را میشناسد.
آدم خودشیفته حافظهی دقیقی از كارها، رفتارها و حرفهاي خود درگذشته ندارد! چرا؟ چون هيچوقت خود واقعياش را به نمايش نگذاشته، نشان نداده، هميشه نقش آدمي خوب، دانا و بزرگ را كه نبوده بازي كرده، يعني درونش چيزي بوده و برونش چيز ديگري را بروز داده است. به همين جهت قسمت بایگانی مغزش آن حالت گیرندگی و یا چسبندگی خود را از دست داده و رویدادهاي ساختگي را در خود ذخیره نكرده است و تجربه واقعي ندارد كه در مواقع لازم در اختیار خودشیفته قرار دهد تا عبرت و تجربه بیاموزد مانند قابلمههای تفلون که ته نمیگیرند. تجربیات چون واقعي نيستند در مغز او بایگانی نمیشود بنابر این به علت نداشتن اندوختههای تجربی و عبرتآموز تاریخی نمیتواند به آن بلوغ فکری یک انسان برسد به همينجهت ميبيني خطاهايش، ژستهايش، ظاهرسازيهايش تكراري و سطحي است.
خودشيفته علاقهمند است آدمهاي دور و بر خود را كنترل كند اين کنترل را بدین جهت انجام میدهد تا جهان بیرون را مطابق میل خود کند. آدم خودشیفته اگر در موقعیت سرپرست خانواده باشد میخواهد که افراد خانواده مطابق میل او رفتار کنند حتا افراد بزرگتر خانواده كه شوهر كرده و يا زن گرفتهاند. اگر در موقعیت مسئول يك روستا باشد میکوشد که افراد زیر مجموعه مطابق میل او باشند سعی میکند بر همهي امور ناظر باشد، به همهی امور دخالت کند حتی موارد جزئی و شخصی افراد، مثل؛ اندازهي آستين پيراهن و …
خودشیفته نیاز مبرم به مطرح بودن دارد میخواهد که همه جا او حضور داشته باشد، همهجا از ابهت او، توانایی او، قدرت او سخن بگویند. میخواهد همه به او توجه و احترام خاص قائل باشند. میخواهد که همه قبول داشته باشند که امورات برابر دستورها و خواستههای او میچرخد. برای مرکز توجه بودن دست به کارهای عجیب و غریبی میزند مثلا رشتهي درسی بر میگزیند تا رقیب كمتري داشته باشد و بتواند حرف اول و آخر را بزند در جامعه نقش خاصي را بر ميگزيند تا نمونه باشد خود را به قدرتی میچسباند تا بتواند برتری خود را بهرخ بکشد خود را به ایدهاي میچسباند و دو آتشه جلوه ميدهد تا با چماق کردن آن خود را تنها مدافع منافع مردم و يگانه آدم خوب و فداكار نشان دهد و برتری خود را بهرخ بکشد.
آدمهای خودشیفته دو جور و دو گونهاند يعني به دو شكل در جامعه ابراز وجود میکنند. عدهاي كمتر، ميكوشند در راس قرار بگيرند، محور باشند اصل باشند، دستور دهنده و تصميم گيرنده باشند. بدين جهت اين نقش را انتخاب ميكنند تا گروهي را دور خود جمع كنند، تا طرفدار داشته باشند، مريد سينهچاك داشته باشند و هواخواه داشته باشند تا با تعريف و تمجيد اين هواخواهان، رنج تنهايي دروني، رنج خالي بودن وجود، رنج حقارتي كه در وجود حس مي كند را كم كنند.
و عده اي بيشتر، خود را به اين آدمهايي كه در راس قرار دارند و به ظاهر قدرتمندند ميچسبانند و فدايي، طرفدار و هوادار ميشوند. بدين جهت خود را به آدمهاي قدرتمند ميچسبانند تا وانمود كنند من همانند آن ادم قدرتمند مهم هستم، تا رنج حقارت و بي ارزشي و ناچيزي را كه در درون احساس ميكنند كم نمايند. اگر كمي دقت كنيد نمايندگان اين دو گروه و دو تيپ را، در ميان افرادي كه در جريان اختلافات مردم ماركده، در بيست سال قبل، شركت داشتند، كه به دو دستگي معروف شده، مي توانيد تشخيص دهيد.
درپايان مي خواهم نكتهي مهمي را يادآوري كنم كه هريك از ما اگر دربارهاش بينديشيم شايد بتواند تجربهاي آموزنده برايمان باشد، افق ديدمان را كمي دورتر ببرد، ما را به تفكر عميق وادارد و موجب گردد كه قدري مطالعه و پرس و جو كنيم تا جايگاهي را كه ايستادهايم بشناسيم و بدانيم چه نقشي براي خود برگزيدهايم؟ و در اجراي اين نقش چه سود و زياني به خود و ديگران ميرسانيم؟ و آيا اين نقش را آگاهانه برگزيدهايم؟ يا نا آگاهانه و از روي پيروي از ديگران بوده؟ و آن نكته اين هست كه؛ همهی كشتارها، قتلِ عامها، مصیبتها، رنجها، فجایع، ستمها، ظلمها، غارتها، كشتارها، تجاوزها، ويرانيها، آوارگيها، بدبختيها، تاخت و تازها، تصرف اموال و دارايي آدمي و يا آدميان توسط عدهاي ديگر از آدميان ، محدود كردن آزادي آدميان، جلوگيري از شكوفايي انديشه و رشدِ آدميان در سراسر جهان و در همهي جوامع بشری و در طول تاريخ، با درکنار هم قرار گرفتن، به هم پيوستن، اتحاد و همكاري این دو نوع آدم خودشیفته بوجود آمده و بوجود ميآيد!؟
قداست انساني، شرافت انساني، اخلاق انساني، وجدان انساني، كرامت انساني، حق طبيعي انساني و وظايف جانشين خدا بودنمان در زمين، حكم ميكند قدري با خود خلوت كنيم، قدري تامل كنيم، قدري بهخودآييم و ببينيم در اين شاهراه، اتوبان و يا آزادراهِ گذرِ زمان كه، همه چيز به سرعت ميگذرد، ما در كجا ايستاده ايم؟ آنگاه جايگاهمان را باصفات انسانيمان بسنجيم بينيم از نقشي كه برخود برگزيدهايم، از محلي كه ايستادهايم، از رابطهاي كه با ديگر همنوعان داريم خوشنود هستيم؟ اگر نه، خود را معالجه كنيم.
محمدعلی شاهسون مارکده 21/10/88
نقدي بر جلسه انجمن اولياء
روز 27/7/89 ساعت 10 صبح جلسه انتخاب اعضا انجمن اوليا در مدرسه ابتدايي برگزار شد كه اخبار انرا خوانديد از من هم دعوت شده بود. در اين نوشتار كه، ممكن است دوستاني بهحق، آنرا چرنديات هم بنامند ميخواهم نظر و ديد انتقادي خود را نسبت به سخنان بيان شده و مديريت جلسه بنويسم. اگر نقد من موجب رنجش دوست و يا دوستاني گردد در همينجا پوزش ميخواهم و اميد است فضول بودن مرا بر بزرگواري خود ببخشند.
1- به باورِ من، عدهي از ما آدميان، بويژه توي جامع روستايي، به وقت خود و بويژه به وقت ديگران ارزش نميگذاريم به همين جهت وقتي امكاني برايمان پيش ميآيد و يا ازمان خواسته ميشود كه سخني بگوييم به اين سادگي دست بردار نيستيم، ولكن نيستيم و اصلا نميانديشيم؛ اين افراد كه اينجا جمع شدهاند وقتشان ارزشمند است پس من كه ميخواهم در اين جمع سخن بگويم بروم مطالعه كنم و چيزي بگويم كه تازه و مفيد براي حاضران باشد، آن هم كوتاه و مختصر، بلكه بيشتر به فكر اين هستيم كه خودي نشان دهيم و فضلي بفروشيم.
2- ديگر اينكه بعضيهامان فكر ميكنيم اين فقط من هستم كه شعور دارم، فهم دارم و چيزي ميدانم متاسفانه بدون اينكه اين را عنوان بكنيم ديگران را فاقد اين شعور ميپنداريم اين را با گفتن كلمات غلط، خواندن نادرست شعري، بيان سخنان نا مربوط به جلسه يا پيش پا افتاده و تكراري، غير مستقيم و ناخودآگاه، عملا نشان ميدهيم.
حال با توجه به دو نكتهي فوق جلسه را نقد ميكنم. چند نفر دخترخانم دانشآموز براي خواندن سرود انتخاب شده بود اينها را در پشتِ در و نظارهگر به نشستندگان در سالن نگاه داشته بودند ميپرسم چرا سرود خواندن اينها ارزشمند و لازم است، ولي جايي و مكاني براي نشستن اين بچهها توي سالن همانند بقيه برايشان در نظر نگرفته بودند؟ بي گمان بچه اين پيام را غير مستقيم دريافت ميكند كه من به خاطر اينكه انسانام ارزشمند نيستم و حرمتم رعايت نميشود بلكه وقتي كاري براي بزرگان ميكنم داراي ارزش ميشوم يعني تفهيم غير مستقيم رابطهي نوكري و اربابي. بهتر ميبود يك رديف صندلي دركنار ديگران براي آنها درنظر گرفته ميشد تا اين دختر بچهها خود را محترم و برابر با ديگران حس ميكردند.
نخستين سخنران آقاي مسعود شاهسون بود كه چندين صفحه متن سخنراني نوشته بود با اينكه دوبار تذكر مبني بر كوتاه كردن سخن گرفت و سخنگاه را ناراضي ترككرد، گويا بيش از يكي دو صفحه از متن نوشته شده خوانده نشد با اينحال از وصف كوهستاني بودن منطقه، صفاي زيباي زايندهرود، ساختِ جاده، آمدنِ ماشين، متلك آپونهايها، ساختِمدرسه، سرزنش رژيم طاغوت، ستايش از جمهوري اسلامي، آلودگي رودخانه، ذكر تفاوت ساختمان فرغونهاي گذشته با حال و… براي حاضران بيان گرديد من كه ارتباطي مستقيم بين بيشتر اين سخنان و اهداف جلسه نتوانستم بيابم با اينحال هيچ تعجب هم نكردم شايد جاي هيچ انتقادي هم برايشان نباشد چون سخنش در حد بضاعتش بوده، از كوزه همان برون تراود كه در اوست، كسي بايد نقد شود كه جلسه را برنامهريزي و سخنران دعوت كرده است گرچه ميشود اين را گفت؛ وقتي من در جهت كسب علم و دانش وقت صرف نكرده، هزينهاي نپرداخته و دانشي نيندوخته و بهرهاي ندارم اظهار فضلي هم نميكنم و بجاي اظهار فضل ميروم توشهاي مياندوزم سپس…
سخنران ديگر آقاي منصوري بود نخست با خواندن چند بيت اشارهاي به داستان معروف موسي و شبان نمود با اينكه پيام اين داستان هيچ ارتباطي با سخنان بعدي اين سخنران نداشت و اين نقص سخن گفتن است با اين حال خيلي تعجب مرا بر نينگيخت و به آن نميانديشم ولي تلفظ غلط بعضي از ابيات بيان شده را نتوانستم ناديده بگيرم كه اين آموزگار باسابقه و اكنون مدير دبستانهاي 6 روستا بعضي از ابيات معروف و مشهور داستان موسي و شبان را غلط بخواند.
متاسفانه نكتهي اصلي در اين جلسه غافل مانده بود و برنامهريزي براي آن نشده بود و جايي براي آن در نظر نگرفته بودند و آن بيان گزارش انجمن اوليا سال گذشته بود جلسه داشت پايان مييافت كه آقاي شاهبندري فرياد زد؛ ميخواهيم گزارش انجمن را به اطلاع حاضران برسانيم. ببينيد نام اين جلسه، جلسه انتخاب انجمن اوليا و مربيان است حق اين ميبود كه؛ گزارش كارهايي كه انجمن سال قبل انجام داده نخست گفته ميشد تا حاضران بدانند اعضايي كه در يك سال قبل برگزيده شده چكار كرده اند؟ و چه مشكلاتي در پيش روي مدرسه هست؟ و نظر تجربي اين اعضا انجمن در راه پيشبرد آموزش بهتر چيست؟ چه كارهايي نا تمام مانده؟ كمبودهاي آموزشگاه چيست؟ پرسشهايي طرح و پاسخهاي لازم داده ميشد در اين وقت اگر اعضا انجمن وظايف خود را خوب انجام داده بودند از آنها تشكر و قدرداني به عمل ميآمد. با اينكه من ميدانم تعدادي از اعضا انجمن سال گذشته زحمت بسيار كشيدند علاوه بر بيكاري و هزينههاي رفت و آمد به اداره، خود شخصا در مدرسه كارگري كردند، از جيب خود هم هزينهها نمودند اما دريغ از يك تشكر خشك و خالي! تشكر كه نشد هيچ، حتا زماني هم براي گزارش مختصر براي آن در نظر گرفته نشده بود! و اگر فرياد آقاي شاهبندري نبود ميرفت كه جلسه از هم بپاشد اين درحالي بود كه جلسه مخصوص انجمن اوليا بوده است. من اطمينان دارم هيچ يك از همشهريان اعضا انجمن انتظاري و نيازي به تشكر نداشتند و ندارند ولي انصاف، اخلاق انساني و آن نداي وجداني ما كجا رفته!؟ اين تشكر و قدرداني از اعضا انجمن كه، حقيقتا زحمت كشيدند، بخاطر گوشت و پوست آنها نيست، بلكه تشكر از احساس مسئوليت پذيري و كارهاي خوبي كه كردهاند هست، نشاندادن فهميدگي و درك بالاي ما از امور است، بيان منصف بودن ما و ارزش گذاري به انسان و انسانيت در ما است، به منظور گسترش و توسعهي خوبيها در جامعه است، بخاطر تشويق و دلگرمي آيندهها به انجام كارهاي خوب است. ببينيد مردم عقل و فهم و درك و شعور دارند با اينكه به ظاهر خاموشاند و چيزي نميگويند مسائل را بيشتر و ريزتر و دقيقتر از من ميبينند و تحليل ميكنند حال اگر افرادي كه امسال كانديد شدند با خود بگويند؛ اعضا انجمن سال گذشته كه اين همه زحمت كشيدند حتا فرصت بهشان ندادند كه كارهايشان را بيان كنند تا چه رسد به قدرداني، من چرا خود را به زحمت و دردسر بيندازم؟ آيا دور از انتظار است؟ متاسفانه جو و فضاي جلسه اينگونه بود و و به شكلي مهندسي شده بود كه هركه فقط ميخواست خود را مطرحكند و فضل بفروشد و انجمن اوليا كه هدف جلسه بود فراموش شده بود.
از آنجايي كه مكان، مكاني آموزشي است و همه هم براي بهتر شدن شيوه آموزش در اين جمع گردهم آمدهاند و ميخواهند فرزندشان بهترين آموزش را ببيند، بهترين و مفيدترين شيوه اين بود كه برگزار كنندگان اين جلسه از يك كارشناس و مشاور امور آموزشي و تربيتي دعوت ميكردند تا چند دقيقهاي سخنان دقيق مبتني بر علم و دانش و عقل و خرد در اين فضا گفته شود تا مجبور نشويم 2 ساعت از عمرمان صرف شنيدن سخنان تكراريي بيپايه و مايه شود.
محمدعلي شاهسون ماركده 27/7/89
جلسه شورا
شوراي اسلامي ماركده در تاريخ 17/7/89 ساعت 21 جلسه داشت يكي از موضوعهاي مطرح شده، راكد ماندن پيگيري كارهاي اداري طرح باغداري مينو بود كه مقرر گرديد رئيس شورا با دعوت از سردانگها جلسهاي تشكيل تا ضمن مذاكره راهحل برون رفتي پيدا كنيم.
گزارش از محمدعلي شاهسون ماركده
مجتمع مرغداري
به دنبال درخواست شورا از جهاد كشاورزي مبني ارائه نظر كارشناسي به منظور احداث مجتمع مرغداري در صحراي ماركده در قالب تعاوني عمومي، مورخه 25/7/89 ساعت 10 صبح آقاي مهندس برزگر مسئول محترم خدمات كشاورزي بن از محل بازديد نمود و محل و درخواست را تاييد و مناسب دانست و مقرر گرديد كه گزارشي از موقعيت و شرايط محل به مديريت جهادكشاورزي ارسال و درخواست اعزام كارشناس به منظور ارزيابي محاسبه و تهيه نقشه نمايد. گزارش از محمدعلي شاهسون ماركده
طرح جامع آموزش تحصيلي
بنا به درخواست جمعي از بانوان بزرگسال روستا مبني بر ادامه تحصيل با استفاده از طرح جامع آموزش تحصيلي در تاريخ 29/7/89 ساعت 30/8 تلفني با آقاي سلطاني مسئول دايره امتحانات اداره آموزش و پرورش سامان گفتگو شد شرايط به قرار زير است.
تمام بانوان و آقايان 18 سال به بالا مي توانند از اين طرح آموزشي استفاده نمايند در اين طرح، سه سالِ مقطع راهنمايي در يك سال خوانده و امتحان داده ميشود مدركي تحصيلي كه داده ميشود همسان و هم ارزش با ديگر مدارك مشابه است براي ثبت نام يا بايد مدرك پنجم ابتدايي و يا اول راهنمايي را داشته باشيم. محل ثبت نام اداره آموزش و پرورش سامان و زمان ثبت نام از 15 اسفند تا پايان فروردينماه است امتحان همزمان با دانش آموزان روزانه و در يكي مدارس مركز بخش سامان كه اداره معرفي ميكند خواهد بود. سئولات امتحاني دروس اجتماعي، تاريخ، ديني و جغرافي از كتاب هاي سه سال خواهد آمد 5 نمره از كتاب سال اول 5 نمره از كتاب سال دوم و 10 نمره از كتاب سال سوم و بقيه دروس سوآلات فقط از كتاب سال سوم خواهد بود. زمان امتحان در خرداد ماه است كساني كه تجديد بياورند ميتوانند دروس تجديدي را در شهريورماه امتحان دهند و هر چند درس را كه رد شدند ميتوانند دوباره ثبت نام و در ديماه مجددا امتحان دهند هزينهِ ثبت نام تا كنون 9 هزار تومان است. ضمنا كساني كه مدرك دوم راهنمايي را دارند فقط از كتاب هاي سوم راهنمايي ازشان امتحان گرفته خواهد شد. بهعلاوه افرادي كه سال سوم را خوانده اند و چند درس مردودي داشتهاند ميتوانند هم اكنون به اداره مراجعه و براي دروس مردودي ثبت نام و در دي ماه همان دروس را با دانش آموزان روزانه امتحان دهند و مدرك قبولي خود را بگيرند. متذكر مي شويم در طرح آموزشي جامع هيچگونه كلاسيآموزشي حضوري در نظر گرفته نشده است ولي دانش اموزان ميتوانند با مراجعه به مديران مدارس راهنمايي دخترانه و پسرانهي ماركده و كسب موافقت آنها و همآهنگي با اداره از دبيران كه وقت اضافي دارند بخواهند كه در همان مدرسه براي آنها كلاس تشكيل دهند با اين شرط كه هزينهاش را بپردازند. براي كسب اطلاعات بيشتر مي توانيد با شماره تلفن 3525257 اداره آموزش و پرورش سامان آقاي سلطاني تماس بگيريد.
گزارش از محمدعلي شاهسون ماركده
انتخاب دبير دهياران و جشن شكر گزاري بيسوادي
جلسهاي در تاريخ 20/7/89 ساعت 9 صبح با حضور دهياران بخش سامان به منظور انتخاب دبير دهياران در بخشداري تشكيل شد. آقاي قرباني بخشدار، دهياران را به انجام وظيفه قانوني خود سفارش نمود و گفت: همهي ما در مقابل مسئوليتي كه پذيرفتهايم بايد پاسخگو باشيم و با پيگيري به موقع كارها در پيشرفت و آباداني روستاها تلاش كنيم. سپس 4 نفر از دهياران كانديد شدند كه آقاي قاسم كريمي دهيار سوادجان مجددا با اكثريت آرا به دبيري دهياران بخش سامان انتخاب شد.
جلسه اي ديگر روز سه شنبه 27/7/89 ساعت 9 صبح با حضور دهياران و رئيس شوراهاي اسلامي شهرستان شهركرد در فرمانداري تشكيل شد. نخست آقاي رفيعزاده رئيس نهضت سوادآموزي استان گفت: امسال در دهه فجر جشن شكرگزاري ريشهكني بيسوادي در شهرستان شهركرد برگزار ميشود چون بيش از 98 درصد جمعيت شهرستان شهركرد بين سنين 10 تا 49 سال با سواد هستند وقتي جمعيت هر منطقه تا 97 درصد باسواد شوند جشن شكرگزاري در آن منطقه برگزار ميشود. آنگاه آقاي زمانيان فرماندار ضمن تشكر و قدرداني از زحمات مسئولان گفت: علاوه بر برگزاري جشن در مركز شهرستان، اين جشن بايد در بخشها هم با حضور مسئولان و با شكوه برگزار گردد و نيز در هر روستايي نيز با حضور مسئولان محلي جشن شكرگزاري ريشهكني بيسوادي هم بايد برگزار شود.
گزارش از كريم شاهسون
بازديد از كارخانه P.F.P
به دعوت مديريت كارخانهي PFP نجفآياد و همآهنگي آقاي محمود عرب، جمعي از مردم ماركده، قوچان، گرمدره و… در ساعت 10 صبح روز 21/7/89 از كارخانه بازديد نمودند. نخست در جلسهاي، آقايان: مهندس مهدي فخرمنش مدير محترم توليد و محسن اسماعيلزاده مسئول محترم فروش، طي سخناني اطلاعاتي درباره چگونگي فعاليت كارخانه در توليد لوله و اتصالات پلياتيلن به سمع حاضران در جلسه رساندند سپس دسته جمعي به همراه آقاي فخرمنش از دو سالن و سه خط توليد لوله و نيز آزمايشگاه كارخانه بازديد به عمل آمد و مهندس فخرمنش توضيحات لازم را درباره چگونگي روند توليد لوله براي بازديد كنندگان ارائه و به پرسشها پاسخ دادند. كه چكيده اي از سخنان بيان شده، پرسشها و پاسخها براي شما چاپ ميگردد.
– هدف از اين دعوت اين بوده كه، كشاورزان را با چگونگي توليد لولههاي پلياتيلن بيشتر آشنا كنيم و اطلاعات و آگاهي آنها را بالا ببريم تا هنگام خريد بتوانند لولهي خوب را از بد تشخيص داده و با اطمينان، لولهي مناسب و مورد نياز خود را انتخاب كنند حال از هر شركت و كارخانهاي كه ميخواهند خريد كنند. كارخانهي PFPنجف آباد در سال 1359 تاسيس شده است محصولش هم توليد لولههاي پلياتيلن از سايز 16تا 250 ميليمتر است به علاوه قطرهچكان و سهراهي و نوارهاي آبياري 10 تا 30 سانتيمتري هم توليد ميكنيم. از روز آغاز بكار اين كارخانه، هدف اين بوده كه محصول با كيفيت بالا توليد گردد اين هدف امروز با شدت بيشتري دنبال ميشود. اكنون مواد اوليه را مستقسم از دو كارخانهي پتروشيمي داخل كشور، اراك و بندر امام، خريداري ميكنيم. كارخانهي ما كنترل كيفي قوي، دقيق و مستقلي دارد كه زير نظر موئسسهي استاندارد كار ميكند ما علاوه بر استاندارد داخلي زير نظر استاندارد ايزو 9001 و 2008 هم هستيم و كارشناسان اين موئسسههاي استاندارد مرتب از كارخانه بازديد و روند توليد و نيز كالاي توليد شده را كنترل مينمايند. مواد اوليهاي كه وارد كارخانه ميشود نخست تست و پس از حصول اطمينان تحويل انبار ميگردد. از مراحل مختلف توليدِ لوله نمونه گيري و آزمايش ميشود و در پايان روي محصول توليد شده هم آزمايشهاي مختلف كششي و فشار انجام ميشود تا اطمينان پيدا كنيم محصولمان برابر با استانداردهاي كشورمان و نيز استانداردهاي جهاني است سوابق اين آزمايشها توي كارخانه بايگاني ميشود بنابر اين تمام توليدات كارخانهي ما شناسنامه دارد. مواد لولههاي توليدي كارخانهي ما خالص از پلياتيلن است چيز افزودني به اين مواد اوليه فقط مقداري رنگ است بنابراين جنس محصولات ما از مواد درجهيك و محصولمان هم درجهيك است عمر مفيد لولههاي پلياتيلن 50 سال است اين عمر مفيد در شرايطي است كه لوله در محل مناسب بهكار رفته و استفادهاي كه از آن ميشود مطابق با شرايط لولهي باشد اگر شرايط را حادتر كنيم مثلا دما و يا فشار را بالاتر ببريم مسلما عمر مفيد لوله كوتاهتر ميشود. ما دو واحد توليدي داريم يك واحد قديمي دستي و يك خط توليد هم كه تماما اتوماتيك است اخيرا از آلمان خريداري و نصب شده و حدود يكماه است كه بهكار انداختهايم كه با سرعت بالا و توليد بيشتر و محصول دقيقتر كار ميكند لولههايي كه توليد ميشود تا سايز 125 ميليمتر به صورت كلاف بستهبندي ميشود و قطرهاي بالاتر به صورت شاخهي 12 متري بريده ميشود.
– پس لوله هاي درجه دو كه توي بازار هست چگونه و دركجا توليد ميشود؟
– همهي محصولات كارخانهي ما درجهيك است ما محصول درجه دو نداريم كارخانهي ما يكي از كارخانه هاي مهم كشور است محصول درجه دو را كارخانه هاي كوچكتر و كم اهميتتر با استفاده از مواد ضايعاتي كه آسياب ميكنند درست مينمايند مواد اوليهاي كه امروزه در صنايع پتروشيمي توليد مي شود بنام P80در مقايسه با چند سال قبل خيلي بهتر است اين مواد اين امكان را به ما داده تا ما بتوانيم لوله با ضخامت كمتر ولي با همان مقاومت توليد كنيم اين لولهها از نظر قيمت بخاطر سبكي و وزن كمتر ارزانتر تمام ميشود با اين حال اخيرا مواد اوليه اي بنام P 100 هم به بازار آمده ولي هنوز خيلي مصرف گستردهاي نيافته كه ميتوان با استفاده از اين مواد بازهم لولههاي با ضخامت كمتري و با همان مقاومت توليد كرد كه قطعا مقرون به صرفهتر خواهد بود و ما اين خط توليد اتوماتيك جديد را براي استفاده از همين مواد و توليد لولهي نازكتر و مقاوم آوردهايم مقاومت لولهها بايد برابر جدول استاندارد باشد حال هر مواد اوليهاي كه استفاده ميشود چه P60 باشد چه P80 باشد براي اينكه موئسسه استاندارد براي ما تعريف كرده كه اين مواد با ضخامت فلان ميتواند آن مقدار مقاومت را دارا باشد و ما متعهد هستيم برابر جداول موئسسهي استاندارد كار و توليد كنيم.
– يك كشاورز از كجا بداند لوله اي كه مي خرد خصوصيات لوله همان است كه فروشنده مي گويد و يا تبليغ مي كند؟
– يكي از راههاي اطمينان بخش پرسيدن از كارشناسان جهادكشاورزي محل است ديگري پرسيدن از كساني است كه قبلا از كارخانههاي مختلف لوله خريدهاند و تجربه دارند بعد به مارك لوله توجه نماييد و اصلا لولي بدون مارك و مشخصات نخريد چون لولهاي كه بدون مارك است جاي سوال دارد ما روي لولههاي توليدي مان تمام مشخصات لوله از جمله سايز، ضخامت، مقدار فشاري كه ميتواند تحمل كند، جنس لوله كه P60يا P80 است، مورد مصرف، تاريخ و شيفت توليد لوله را روي هرمتر از لوله يك بار حك ميكنيم بر اساس اين اطلاعاتي كه روي لوله حك شده در بروز اتفاقات ما ميتوانيم پيگيري كنيم و سوابق آزمايشهاي هنگام توليد را پيدا كنيم به علاوه يك كارخانهاي هستيم كه بادولت همكاري داريم معمولا كارخانههايي كه با دولت همكاري دارند محصول شان اطمينان بخشتر است لولهي كارخانهي ما 10 سال گارانتي دارد و با ضمانت به شما ميفروشيم قدمت كارخانه هم مي تواند به اطمينان كشاورز در هنگام انتخاب و خريد كمك كند به علاوه ظاهر محصول كه قابل رويت است مثل صيقل بودن، يكنواخت بودن، نداشتن خلل و پستي و بلندي را ميشود با چشم ديد اگر هريك از اين موارد در لوله مشاهده شد لوله داراي اشكال است رنگ لوله هم نبايد مشكي مشكي باشد لوله با رنگ كدر سالم است داخل لوله هم نبايد موج و يا حفره داشته باشد مي توان جدول سايز لولهها را از فروشنده گرفت و شخصا قطر، ضخامتها و وزن لوله را هم اندازه گرفت تا اطمينان حاصل نمود. اكنون 8 تا شركت و كارخانه در سراسر كشور هست كه محصولاتشات مورد تاييد جهاد كشاورزي است يكي از آن شركت ها شركت PFP است درجه لوله ما A هست درجه A يعني درجهيك و اين لوله در تمام شرايط آب و هوايي ايران قابل استفاده است. نكتهاي كه هنگام خريد لوله بايد دقت كنيد قيمت روز لوله است براي مثال؛ ببينيد امروز دوتا كارخانهي پتروشيمي كشورِ ما مواد اوليه درجه يك را كيلويي 1600 تومان به ما ميدهند با احتساب هزينههاي ديگري كه بايد پرداخت تا اين مواد را تبديل به لوله كنيم و لوله را در پايينترين قيمت كيلويي 1950 تومان ميفروشيم حال اگر كارخانه و يا فروشندهاي ادعاكرد كه لوله درجهيك را كيلويي 1700 تومان ميفروشد بايد به درجهيك بودن آن شككرد. لولههايي كه از ما مي خريد اگر درحين كار عيبي پيدا كند فقط كافي است شما مستقيم به كارخانه و يا به فردي كه لوله از آن خريداري شده اطلاع دهيد كارشناس ما در محل حاضر و عيب را بررسي ميكند اگر نقص بوجود آمده از طرف ما باشد ما لوله را جايگزين و خسارت وارده را ميپردازيم لولههايي كه خط دارند مخصوص براي خطوط گاز توليد ميشوند لولههاي مخصوص آب هيچ خطي ندارند لولهي خطدار و بدون خط هم هيچ فرقي از نظر جنس و مرغوبيت ندارند به لولههايي كه در خطوط گاز مصرف ميشود خط زرد ميزنند چون گاز خطر آفرين هست هنگام حفاري اگر به لولهي خطدار برخوردند بدانند مال گاز است اينرا هم استاندارد تعيينكرده فقط بخاطر اينكه شناخته شود لولههايي كه اكنون توليد ميشود جنس P80 است. لولههاي P80 بخاطر كاهش وزن مناسبتر هستند و قدري جنسشان خشك است هنگام استفاده و بازكردن حلقه بايد دقت لازم را كرد كه دچار شكستگي نگردد اين لولهها چون كه ضخامتشان كم هست هنگامي كه كلاف ميشود به خاطر كمي خشكبودن فشار بيشتري به لوله وارد ميشود توصيه ميگردد كلافِ لوله را كه خريديد در محل كار جايي صاف بازش كنيد تا از آن حالت تحت فشار خارج شود.
– چرا الزاما رنگ لوله هاي پلي اتيلن را سياه انتخاب مي كنند؟
– حال هنگام بازديد خواهيد ديد رنگ مواد اوليه پلي اتيلن سفيد است اگر لوله را سفيد توليد كنيم خيلي زود در مقابل آفتاب تخريب ميگردد چون نور آفتاب اشعه ماوراء بنفش دارد اين اشعه، مواد پلياتيلن را تخريب ميكند ناگزير براي بالابردن مقاومت لوله در برابر نور آفتاب يك مادهي رنگي از جنس دوده به آن ميافزايند حال اين دوده كه طبيعتا سياه است رنگ لوله را مشكي ميكند اين مواد افزودني دوده كه به مواد اوليه لوله افزوده ميشود نه بخاطر اينكه رنگ لوله سياه شود بلكه بخاطر اين هست كه لوله در مقابل نور آفتاب و اشعه ماوراء بنفش مقاوم گردد.
– لوله هاي 16 ميليمتري در باغات را بعضا موش سوراخ مي كند آيا امكان دارد موادي به لوله افزوده شود تا از اين خسارت جلوگيري گردد؟
– نه، هيچ چيز غير از دستورالعمل موئسسهي استاندارد نميتوانيم به لوله بيفزاييم چون هر چيز ديگري كه افزوده شود خصوصيات لوله را تغيير ميدهد و از مرغوبيت لوله كاسته ميشود موش ها حس قوي دارند ميدانند توي لوله آب هست سوراخ ميكنند تا آب بنوشند چون تشنه هستند راه جلوگيري زير خاك كردن لوله است.
اين دو قطعه لولهي معيوب از محل كار براي نمونه به كارخانه آورده شده است. تركهاي اين دو نمونه لوله را ببينيد يك نمونه آن لوله براثر فشار زياد كش آمده، بادكرده و ضخامتش نازك شده و سرانجام ترك خورده است اين شكل تركيدگي لوله نشان مي دهد كه جنس لوله خوب است حد اكثر مقاومت خود را كرده در برابر فشار بيش از حد معمول كه به آن وارد آمده كش آورده تا سرانجام نازكشده و تركيده است در اين موارد كارخانه هيچ مسئوليتي نمي پذيرد نمونه ديگر لوله قاچ خورده است اين نشان ميدهد لوله مشكل دارد در اينجا ما مسئوليت ميپذيريم لوله جايگزين ميكنيم و خسارت وارده را ميپردازيم. گفتم كه روي لوله، ما مورد مصرف را هم حك ميكنيم اگر كسي غير از مورد معين شده لوله را بكار برد ما مسئوليتي در برابر خسارت وارده نداريم. براي مثال؛ ما روي لوله مورد مصرف را آبياري حك ميكنيم حال اگر كسي اين لوله را براي جابجايي روغن بكار برد و يا آبِداغ، ديگر ما مسئوليتي نميپذيريم بنابر اين وقتي ما تضمين و گارانتيمان را ميپذيريم كه لوله برابر شرايط معين شده استفاده گردد.
اين كارگاه قديمي ما است كه كارش را برايتان توضيح ميدهم. درسالن قديمي، ما دو خط توليد داريم يك خط، از سايز 16 تا 63 ميليمتري لوله توليد ميكند و خط ديگرمان از 63 تا 250 ميليمتري. مواد اوليه لوله 16 نرم هست كه از پتروشيمي خريداري ميشود مواد اوليه پس از اينكه در مسير توليد قرارگرفت با برق حرارت ميبيند دستگاهي همانند چرخ گوشت اين مواد گرم شده را به هم زده و خوب مخلوط ميكند و به صورت خمير در ميآيد و در مسير خط توليد با عبور از قالبها شكل لوله به خود ميگيرد و بوسيله آب سرد ميشود سپس بوسيله ماركزن روي بدنه مشخصات لازم حك ميشود و در انتهاي خط به صورت كلاف و يا شاخه بستهبندي ميشود. تنظيم دستگاهها در اين دو خط بوسيله دست انسان صورت ميگيرد لولهها تا سايز 125 به صورت كلاف بستهبندي ميشود و بزرگتر به صورت شاخهي 12 متري بريده ميشود در اين خط توليد، در بالاترين سرعت ما ساعتي 250 كيلو ميتوانيم توليد كنيم.
اين خط توليدِ ما كه ساخت آلمان است و يكي دو ماه قبل راهاندازي شده از سايز 16 تا 270 ميليمتر را ميزند توقف ندارد تمام اتوماتيك و بسيار دقيق است سايزها و نيز مقدار مواد اوليه لازم را هم خود تنظيم ميكند در نتيجه لوله يكنواختتر توليد ميگردد مواد اوليه بوسيله برق گرم و لوله بوسيله آب خنك ميشود اين دستگاه ميتواند از مواد اوليه جديد به بازار آمده يعني همان P100 لولههاي نازكتر و در عينحال مقاوم توليد كند سفارش لولههاي گاز را با اين دستگاه توليد ميكنيم چون دقتش بسيار بالا است در اين خط توليد، ما در هر ساعت ميتوانيم 750 كيلو لوله توليد كنيم.
اين سالن آزمايشگاه و محل كار مسئول كنترل كيفيمان است در آزمايشگاه ما دستگاههاي متعددي براي انجام آزمايش مواد اوليه ورودي و نيز از مراحل مختلف توليد داريم كه برايتان شرح ميدهم. اين دستگاه ميكروسكوپ الكترونيكي است براي تست مواد اوليه پلياتيلن و دوده ورودي به كارخانه و نيز آناليز مواد توليديمان در مراحل مختلف توليد. در اين دستگاه كه مشاهده مي كنيد با حرارت دادن به مواد اوليهي دوده يا همان رنگ، تست و آزمايشي ديگر صورت ميگيرد تا اطمينان بيشتري از درصد خالصياش حاصلآيد. در اين دستگاه با كششهاي مختلف و ايجاد فشارهاي بالا در زمان كوتاه و بلند مقاومت لولههاي توليد شده را ميآزماييم. در اين دستگاه وزن و اندازههاي لولهي توليدي را آزمايش ميكنيم. لولهي توليدي ما پس از انجام تمام اين تستها و آزمايشها و پس از اينكه از مرغوبيت آن اطمينان حاصل شد به بازار عرضه ميشود.
– آقاي اسماعيل زاده شما فرموديد قصد داريد در حاشيه زاينده رود يك نمايندگي احداث كنيد زمان و مكانش را لطفا اعلام كنيد؟
ما قصد داريم نمايندگي فروش مستقيم محصولات كارخانه را در روستاي ماركده داير كنيم و در همين 10-15 روز آينده تابلواش را بالا ميبريم تا كشاورزان حاشيه زاينده رود مستقيم و بدون صرف وقت و پرداخت هزينهي اضافي از همان نمايندگي محصولات ما را با قيمت كارخانه خريداري نمايند.
گزارش از محمدعلي شاهسون ماركده
جلسه انجمن اولياء
به دعوت رئيس مدرسهي ابتدايي ماركده روز 27/8/89 ساعت 10 صبح جلسهاي با حضور مسئولان مدرسه و پدران و مادران دانشآموزان در سالن مدرسه تشكيل شد نخست آقاي مسعود شاهسون سخناني پيرامون آمدن طايفههاي عرب و شاهسون به ماركده، ساخت مدرسه، جاده، وصف رودخانه زايندهرود و كوهها و اينكه در زمان طاغوت كاري براي مردم انجام نميشد و امروز همهي اين كارها از بركت جمهوري اسلامي است بيان نمود. آنگاه توسط چند نفر دانش آموزِ دختر سرودي در وصف امام رضا(ع) خوانده شد سپس آقاي محمدي مسئول آموزش اداره سخناني كوتاه پيرامون مسائل آموزشي بيان و توصيه به داشتن تعامل بين پدران و مادران دانشآموزان با مربيان مدرسه نمود و با اشاره به موفقيت آقاي منصوري در مدرسه روستاي قراقوش با بكار بردن كامپيوتر در مدرسه گفت: در گذشته اندوختههاي علمي هريك سال دوبرابر ميشد و امروز به خاطر ورود كامپيوتر به مسائل آموزشي هر 15 روز اندوختههاي علمي دوبرابر ميشود. در اين وقت آقاي منصوري به عنوان رئيس تشكيلات آموزش ابتدايي 6 روستا با خواندن چند بيت از داستان معروف موسي و شبان سخن گفت: منصوري در سخنان خود با برشمردن مدارس موجود در كشور، مانند دولتي، غيرانتفاعي و… و بيان شلوغي مدارس دولتي وانمود كرد كه سطح مدارس دولتي پايينتر است چون در مدارس غير انتفاعي اوليا دانش آموزان ميتوانند آموزگاران را گزينش كنند ولي در مدارس دولتي چنين اختياري به اوليا داده نميشود و چاره كار را در تقويت سطح پاييني دانش آموزان مدرسههاي دولتي را با انتخاب و تدريس خصوصي براي دانش آموزان و ارتباط و همكاري بيشتر اوليا با مربيان ذكر نمود. آقاي منصوري در پاسخ اين پرسش كه؛ چه كار ميتوان كرد كه ارتقاء علمي مدارس دولتي را بالا ببريم تا حد اقل نزديك مدارس غيرانتفاعي گردد؟ گفت: وارد كردن كامپيوتر توي كلاس و آموزش بوسيله كامپيوتر به دانش اموزان. آقاي منصوري درپايان سخنان خود از اوليا خواست كه هر انتفادي و نظري راجع به آموزشگاه دارند نخست با او درميان بگذارند.
درپايان جلسه آقاي شاهبندري از اعضا انجمن اوليا گزارش عملكرد انجمن سال گذشته را به سمع حاضران رساند در اين گزارش كل درامد انجمن را كمي بيش از 2690000 تومان اعلام و هزينه هاي انجام شده را ذكر و از زحمات بيدريغ تكتك اعضا انجمن بويژه آقاي رضا عرب تشكر و قدرداني نمود. در اين وقت تعدادي از افراد حاضر درجلسه خود را كانديد انجمن اوليا نمودند كه رايگيري كتبي و مخفي به عمل آمد و افراد زير به عنوان انجمن اوليا و دانش آموزان براي سال تحصيلي 89-90 انتخاب شدند. حبيبالله شاهسون فرزند بخشعلي 49 راي. اسدالله عرب فرزند لطفعلي 45 راي. كريم شاهسون فرزند محمد 39 راي. اكبر عرب فرزند يونس 33 راي. محمود عرب فرزند احمد 29 راي. علي عرب فرزند احمد 25 راي. مهدي شاهسون فرزند محمد 19 راي. اصغر عرب فرزند ابوالقاسم 17 راي.
گزارش از محمدعلي شاهسون ماركده
تغيير كاربري
به دعوت مهندس برزگر مسئول محترم خدمات كشاورزي بن، جلسه آموزشي در تاريخ 22/7/89 از ساعت 30/9 تا 12 با حضور تعدادي از مردم ماركده، گرمدره و… در محل مركز خدمات تشكيل گرديد. نخست مهندس برزگر اطلاعاتي از ميزان آبهاي كره زمين به سمع حاضران رساند سپس مواد قانوني جلوگيري از ساخت و ساز و تغيير كاربري زمينهاي زراعي را بيان نمود كه خلاصه اي سخنان اين جلسه را براي مزيد اطلاع خوانندگان چاپ مي كنيم.
اگر تمام آبهاي موجود روي كره زمين را 100 بگيريم از اين 100 مقدار 4/2 اين حجم آب، آبهاي شيرين است بقيهاش آبهايشور هستند مقدار حدود 5/1 از 4/2 آبهاي شيرين، يخهاي قطبي و غير قابل استفادهاند و حدود 9دهم درصد يعني كمتر از يك درصد از كل آبهاي شيرين جهان در قالب رودخانه، چشمه، قنات و چاه در دسترس ما آدميان روي كره زمين و قابل استفاده است.
متوسط بارندگي كشور ما 254 ليتر است متوسط بارندگي روي كره زمين 650 ليتر است. راندمان آب كشاورزي در دنيا بيش از 70 درصد است و در ايران 35 درصد است تبخير آب را اگر در جهان 1 فرض كنيم در ايران 10 برابر است پتانسيل تبخير آب در ايران سه برابر كل دنيا است ميزان بارندگي در كشورهاي اروپايي 10 برابر كشور ماست در اروپا 18 برابرما از بارندگي كه صورت ميگيرد بهتر و بيشتر از ما استفاده ميشود يعني با مقدار آبي كه ما يك هكتار را ميتوانيم آبياري كنيم آنها مي توانند 18 هكتار را آبياري نمايند يعني هم ميزان بارندگيمان پايين است هم ميزان تبخير آبمان زياد است و هم استفاده بهينهاي كه از آب بايد بكنيم نميكنيم اين حقيقت را بايد همهمان خوب بدانيم كه در كمربند خشك دنيا قرار گرفتهايم و متاسفانه در اين سه چهار سال گذشته همهمان اين خشكي را لمس كردهايم و امسال منطقهي بن جزؤ منطقه كاملا خشك كشور بود با توجه به واقعيتهاي تلخ كه اشاره رفت عقل حكم ميكند سيستم هاي تحت فشار را گسترش دهيم در سيستم هاي آبياري قطرهاي ميتوان راندمان آبياري را تا 90درصد رساند. نكتهاي كه بايد همهمان بدانيم در كشاورزيسنتي در ازاء هر مترمكعب آبي كه مصرف ميشد 8 دهم كيلو يعني 800 گرم مواد غذايي توليد ميشده است انتظار ميرفت اين مقدار با بكار بردن تجهيزات آبياري جديد افزايش يابد كه متاسانه چنين نشد در دنيا در بعضي جاها در ازاء هر مترمربع آبي كه در كشاورزي مصرف ميشود تا 4/2 كيلوگرم مواد غذايي توليد ميشود. برنامهريزي شده كه در برنامه آينده اين رقم حداقل به 2/1 كيلوگرم برسد. چرا ما با وجود بكاربردن تجهيزات جديد آبياري و تغيير روش آبياري هنوز توليدمان در ازاء مصرف آب رشدي نداشته؟ ايراد كجاست؟ ما كشاورز را با تجهيزات آشنا كردهايم و كشاورز هم از اين تجهيزات استفاده كرده و سيستمهاي آبياري را تغيير دادهايم ولي كار اساسي كه بايد نخست ميكرديم نكردهايم يعني دانش كشاورز را بالا نبردهايم تا از اين تجهيزات و سيستمها بتواند استفاده بهينه در جهت توليد كند. روشهاي استفاده بهينه از آب الزاما نياز به تجهيزات گرانقيمت هم ندارد براي مثال؛ در لارك امسال پاي هر درختي مقداري كاه ريختند و درختان را دوتا آب دادند اين كاهها موجب شد تا از تبخير آب جلوگيري شود. شخم بهاره ميتواند لولههاي مويي خاك را تخريب كند و از تبخير جلوگيري شود با حذف علفهاي هرز از هدر رفتن آب ميشود جلوگيري كرد و… خوشبختانه دستورالعمل طرح مصرف بهينه آب تصويب شده رويكرد اين طرح ترويجي است اميد است كه در اجراي اين طرح بتوانيم با تشكيل كلاسهاي آموزشي و ايجاد مزرعهي نمونه دانش را به كشاورز انتقال دهيم و راندمان استفاده بهينه از آب را بالاتر ببريم.
زمينهاي كشاورزي با زحمت فراوان توسط انسانآباد شدهاند بدين منظور زمين هموار و آب را برسر زمين آوردهاند تا شده زمين كشاورزي. در زمين كشاورزي به ازاء هر هكتار دو نفر ميتواند مشغول كار شود و به 5 نفر غذا داده و زندگي آنها را تامين نمايد. براي مثال هرهكتار باغ هلو ميانگين 15 تن هلو مي دهد از قرار هركيلو 500 تومان 5/7 ميليون تومان ميشود با اين مبلغ يك خانواده ميتواند زندگياش را بگذراند پس زمينهاي كشاورزي براي ما انسانها ارزش حياتي دارند ميدانيم درختان موجودات زندهاند و زنده بودن ما وابسته به برپا بودن درختان و گياهان است حال بعضي از منفعت طلبان ميخواهند اين زمينهاي كشاورزي را تغيير و تبديل به ساختمان كنند. نماينده هاي مجلس آمدهاند قانون حفاظت از زمينهاي كشاورزي را تصويب كردهاند اين قانون مصوب 3/3/74 است برابر اين قانون اراضي زراعي نبايد تبديل به ساختمان گردد برابر اين قانون هركه زمين كشاورزي را تبديل به ساخمان ميكرد 30درصد مبلغ زمين جريمه ميشد درتاريخ 1/8/85 اين قانون دوباره بازنگري و اصلاح شد برابر اين اصلاحيه و اصلاحيه هاي تكميلي بعدي تغيير كاربري زمينهاي كشاورزي جز در موارد ضروري ممنوع ميباشد و تغييركاربري جرم و جزء جرايم مشهود است و حكم بر تخريب داده ميشود براي تشخيص موارد ضروري كميسيوني مركب از رئيس سازمان جهاد كشاورزي، مدير امور اراضي، رئيس سازمان مسكن و شهرسازي، مديركل حفاظت محيطزيست و نماينده استانداري تشكيل ميگردد. اين كميسيون به كميسيون تبصرهيك مادهيك قانون تغيير كاربري مشهور است فقط اين كميسيون ميتواند ضرورتها را برابر تعريفي كه قانون كرده تشخيص و مجوز صادركند. موارد زير مصاديق تغيير كاربري محسوب نميشود ولي بايد با مجوز زمين را تغييرداد مثل؛ احداث گلخانه، دامداري، مرغداري، پرورش ماهي و ساير توليدات كشاورزي و كارگاههاي صنايع تكميلي و تبديلي وابسته به كشاورزي. بعضي از مصاديق تغييركاربري عبارتند از؛ ايجاد بنا، برداشتن شن و ماسه و خاك و هر تغييري روي زمين كه بنا بر تشخيص جهاد كشاورزي تغييركاربري محسوب گردد است اگر اين تغيير به طور غير مجاز و بدون اخذ مجوز صورت پذيرد جرم بوده و ماموران جهادكشاورزي مكلفاند نسبت به توقف عمليات اقدام و پرونده را به مراجع قضايي جهت رسيدگي ارسال نمايند اگر كار ساخت در آغاز باشد هياتبدوي راسا مي تواند ساختمان را خراب كند اعضا اين هيات بدوي نماينده دادگاه و نماينده جهاد كشاورزي است كه پس از تخريب پرونده تشكيل و به داداگاه ارجاع داده خواهد شد.
گزارش از محمدعلي شاهسون ماركده
حرف های مردم
1- بنظر میرسد آقای عباس شاهسون برای مردم ننه و برای خودمان زنبابا باشد چون شنیدهها حاکیست که شدید فعالیت می کند تا برای صحرای صادقآباد آبی دست و پا کند این درحالی است که ما او را با رای بالایی برای طرح گلستان انتخاب کردیم ولی ایشان کوچکترین قدمی برای مارکده برنداشت. از قدیم و ندیم گفتهاند مرغ همسایه غازِ.
2- یکی از سرانِ روستا که در هر محفلی و مجلسی با استناد به آیات و احادیث درس اخلاق میدهد و مردم را به دینداری فرا میخواند، و اخيرا مسئول جمعآوري زكات هم شده، پولِ سهم طرح باغداری پارسال و امسالش را نداده، چندبار هم زنگ زده و گفتهام، متاسفانه سودی نداشته، و منِ سردانگ در جمع سردانگها باید سرزنش شوم که چرا پول دانگت ناتمام است. دوصد گفته چون نیم کردار نیست.
3- قسمت پاياني نقدي برگزارش شورا را چاپ كرديد ولي درباره لاپوشاني حسابهاي شورا چيزي ننوشتي ميخواستم ببينم عامدانه بوده؟ يا نه؟ چون اين طريق ارائه حساب، نميدانم تدوين كننده ميداند يا نه، ماستمالي است. اصل در ارائه حساب اين هست كه؛ چه مبلغ پول از چه راهي به دست آمده؟ و در چه راهي و در كجاها و بر اساس كدام مصوبه و ضرورت هزينه شده است كه متاسفانه در گزارش شورا توضيحي داده نشده و در نقدِ شما هم هيچ اشارهاي نيست.
4- پاي صحبتهاي مديرعامل فردوس كه بنشيني نامهي شورا به بانك و درخواست صورتحساب وامهاي فردوس را در اين زمان، يك خيانت به مردم ميشمارد تا نظر خوانندهها چه باشد؟
5- يشنهاد ميكنم با دعوت از عموم مردم و تشكيل جلسهاي از جديت و پشتكار نماينده طرح گلستان قدرداني به عملآيد و لوح تقدير به وي داده شود تا ديگران از جديت او سرمشق بگيرند و روستامان به سرعت رشد كند.
6- از مسئولان موئسسه خيريه تقاضا ميشود به خاطر احترام به شعور مردم روستا گزارشي هرچند دست و پا شكسته و احيانا غلطغولوط، همچون گزارش شورا، از فعاليتهاي خود به مردم ارائه دهند.
7- نقدي برگزارش شورا تكه پاره چاپ شد بعضي از قسمتهايش گيرمان نيامد اگر ممكن است آن را در يك جزوه جداگانه منتشر كنيد.
8- پيشنهاد ميكنم يك جلسهاي بگيريد و فاتحهي تعاوني نگين را بخوانيد بنظر مي رسد كسي به فكر پيشبرد كارها نيست و شنيدهها حاكيست براي آن ليست كاركرد هزينهي بلند بالايي تهيه كردهاند كه بايد مبالغي هم از بيرون بياوريم و روي آن بگذاريم تا بتوانيم لقايش را به عطايش بخشيده و خدا حافظي و فرار كنيم و پشت سرِمان را هم نگاه نكنيم و اگر كسي پرسيد شتر ديدي بگوييم جاي پايش را هم نديدهايم.