جارچي ماركده شماره 38- پانزدهم آبان ماه 1389

به‌يادِ بي‌بي
شايد كمتر كسي حرارت بچه‌هاي قد و نيم‌قدي را در ذهن داشته باشد كه هركدام قوطي خالي كمپوتي را به فاصله يك قدمي خود به ترتيب بچيند و آن‌وقت مسابقه بگذارند كه پيشاب كدام‌يك از آن‌ها درون قوطي مي‌ريزد و كدام‌يك بيشتر پر مي‌كند اما اين‌ها بخشي از دوراني است كه هم‌نسل‌هاي من آن‌را گذرانده‌اند روزگار كودكي! روزگار خيال و شيطنت!!
« قصه‌هاي مجيد» سريالي بود كه در آغاز نوجواني ما از تلويزيون‌هاي سياه و سفيد كه بايد بخشي از تصوير را از شدت برفك خودت حدس مي‌زدي پخش مي‌شد. قصه‌اي ماندگار با پردازش هنرمندانه « كيومرث پوراحمد» و نقش‌آفريني صميمانه و طبيعي « پروين‌دخت يزدان» و«مهدي باقربيگي» آن چيزي كه تماشاي اين سريال را براي ما از همه جذاب‌تر مي‌كرد، فرورفتن در خاطرات كودكي خودمان بود بازگشت به دوراني كه همه‌ي دنيا براي ما در ميان همين كوه‌ها تمام مي‌شد. قصه با داستان جذاب خود تجديد خاطري بود براي نگراني‌هايي كه همواره در حسرت بزرگ شدن بوديم تا آن‌ها را برطرف كنيم. اما حالا در بزرگي  خودمان حسرت آن نگراني‌ها را مي‌خوريم. بازي بي‌بي و مجيد بيشتر به زندگي شبيه بود تا بازي براي يك سريال آن‌قدر صميمي و طبيعي كه تو خودت را در درون داستان مي‌بيني آن‌قدر عادي كه گويي تو خودت دردها و رنج‌ها را حس مي‌كني خوشحال مي‌شوي و گاهي مي‌خواهي اشك بريزي. كيومرث پوراحمد كارگردان اين سريال كه مادرش نقش بي‌بي را ايفا كرد مي‌گويد: پدرم راضي به بازي همسرش نمي‌شد چرا كه معيشت خوبي نداشت و مي‌گفت: حالا مردم مي‌گويند؛ فلاني از بي‌پولي زنش را به بازي در اين سريال واداشته است. و كمتر كسي باور مي‌كند كه بي‌بي اولين تجربه بازيگري‌اش را در اين سريال تجربه كرده است و اتفاقا نقطه‌ي اوج اين سريال بازي همين دو نقش است كه بسيار عادي و طبيعي است. از طرفي ديگر ماجراها مثل زندگي بسياري از افراد جامعه و خصوصا طبقه اجتماعي كه ما به آن تعلق داشتيم شبيه بود از تلاش براي تهيه يك جفت كفش براي دويدن تا زحمت‌هاي فهماندن فوايد ميگو به بي‌بي از پركردن پيت نفت تا زمين‌خوردن با دوچرخه‌ي چيني. و اما ما در زندگي واقعي خود كفش‌هايي داشتيم با «كوه‌اي» كه مانع از زخم شدن پشت پاي‌مان شود شلوارهايي به رنگ آبي نفتي كه با سه خط سفيد در كنارهاشان مدل دار مي‌شد و هنگام قهر دربازي قبرهاي پدر و مادري كه براي يكديگر مي‌ساختيم و چقدر زود دوباره آشتي مي‌كرديم. اوج مالكيت‌مان داشتن يك « ترتري» بود كه رهايش كني و چنان با چوب برآن بكوبي كه دستت تاول بزند.
در قصه هاي مجيد خبري از جلوه‌هاي كاذب مخاطب نبود و هيچ بازيگري
 به لطف چهره و آرايش خود مخاطبي را جذب نمي‌كرد همين جاري بودن زندگي آن را ماندگار كرد كودكان خود را در آن مي‌گذراندند و بزرگ‌سالان كودكي‌هاشان را مرور مي‌كردند. اما از لطف قصه‌ي ساده و روان « هوشنگ مرادي‌كرماني» نمي‌نوان گذشت چرا كه سوژه‌هاي قصه در زندگي روزانه‌ي همه‌ي ما اتفاق مي‌افتد و جريان دارد اما نگاه و زاويه ديد متفاوت برداشت‌ها و نماياندن اين سوژه‌ها وقتي با اين بازي صميمي همراه مي‌شود اثري ماندگار ايجاد مي‌كند.

                                                                                                                      مهدي عرب 
وجدان
اگر به سخن‌های روزانه‌ي مردمِ همين جامعه‌ي كوچك روستايي خودمان دقیق بنگریم خواهیم دید که بارها از کلمه وجدان استفاده می شود. چرا که فرض بر این هست که نیرویی درونی بنام وجدان در شكل و هيات يك قاضي دانا و آگاه و بي طرف در ذهن همه‌ی آدمیان نشسته و تصمیم و رفتارهای ما را که می‌گیریم و عمل می‌کنیم می‌سنجد هر کدام درست هست مجوز را صادر می‌کند و آن را که درست نمي‌يابد مانع می‌شود. این را سخت باور کرده‌ایم به همین جهت نسبتِ بی‌وجدانی را ناسزا تلقی می‌نماییم و برگوينده آن مي‌تازيم. بر اساس همين باور رايج، گفته شده، مي‌گويند و مي‌گوييم و به عنوان يك شعار به ديوار اتاق‌مان هم مي‌زنيم كه: « وجدان تنها محكمه‌ايست كه احتياج به قاضي ندارد! »
به راستي بايد اين چنين هم باشد، عقل و خرد انساني هم حكم مي‌كند كه بايد اينگونه باشد، شان و منزلت انساني به عنوان بهترين آفريده‌ي خداوند هم ايجاب مي‌كند كه چنين باشد، ولي می‌خواهم بگویم اگر واقعيت‌هاي جامعه را نيك بنگريم چنین نیست، چنین نیرویی به این سالمی و مستقلي که ما فرض می‌کنیم در درون ذهن و ضمیر حداقل همه‌ی آدمیان، موجود نیست.  نيرويي به نام وجدان هست در درون همه هم هست فقط سلامتي اين نيروي وجداني مورد بحث است وجدان وقتی سالم است که دوران و محیط رشد کودک آدمی که شکل‌گیری وجدان هم هست محیط و دورانی امن، آرام، توام با تامین نیازهای عاطفي روانی و جسمی كودك باشد و روابط او با اطرافيان بويژه اعضا خانواده و نيز روابط اطرافيان با يكديگر كه، كودك مشاهده مي‌كند، مبتنی بر عشق و محبت و و رعايت حرمت و برابري باشد. این همه وقتی میسر می‌شود که پدر و مادر مجهز به ابزار عقل و خرد و سلاح علم و دانش و برخوردار از يك روان سالم باشند تا بتوانند نيازهاي اساسي كودك خود را تامين نمايند. مثلا اگر تاریخ خوانده باشیم دیده‌ایم که بسیاری در طول تاریخ دست به جنایت و آدم کشی زده و تجاوز به زن و دختران کرده و یا اموال دیگری را به یغما برده‌اند و این رفتارها را بنا بر حکم وجدان هم کرده‌اند و از آن به عنوان فتوحات نام مي‌برند و افتخار هم می‌کرده و يا مي‌كنند.  مثلا آدمی به ظاهر مومن فرد دیگری را که باورها و دین و مذهبش متفاوت بوده می‌کشته و اموالش را به تاراج مي‌برده، احساس و استدلالش هم این بوده که باورهای من خدایی و حقیقی است و چون او باورهایش خدايي نيست خونش هدر است چرا که جان آدمی که باور دیگری دارد بی ارزش است بنابراین حق و وظيفه‌ي من هست که او را بکشم. باید پذیرفت که این کار نه وجدانی است و نه اخلاقی، و نه انساني. چیزی است که آدمی انجامش را دوست داشته است و انجام داده، حال که انجام داده برای خود توجیه می‌کند.
 وقتی وجدان ما سالم خواهد بود که باورمند به اصول اخلاقي باشيم و تاثير اين اصول در تمام لحظه‌هاي زندگي و رفتارهاي ما نمايان باشد. یعنی آدمی با وجدانِ سالمِ مبتنی بر اخلاق، آدمی است که اصول اخلاقی را می‌شناسد، به آنها باورمند است، و آنها را در کارش، تصمیمش و رفتارش لحاظ می کند. اصول اخلاقی چی ها هستند؟
 يكي از آنها عدالت و انصاف است. عدالت و يا انصاف شعار نيست بلكه عمل است پيش زمينه‌ي باورمندي به عدالت و انصاف برابر ديدن و برابر دانستن و ارزشمند شمردن همه‌ي آدميان است.
 يكي ديگر آزادی است يعني باورمند به اين باشيم كه آدميان آزاد آفريده شده اند، آزاد به دنيا مي‌آيند و كسي حق ندارد نظر و ايده‌ي خود را به آنها تحميل كند، كسي حق ندارد آدمي را از حق انساني و طبيعي‌اش محروم
 كند.  مثلا پدري حق ندارد دخترش را از تحصيل بازدارد.
 يكي دیگر عشق و محبت و دوستی است. عشق به كي؟ محبت به كي؟ و دوستي با كي؟ به همه! و با همه! يعني آدمي كه داراي وجداني سالم و باورمند به اصول اخلاقي است همه‌ي انسان‌ها را خوب مي‌داند،  براي همه حرمت قائل است، هيچ كينه و نفرتي نسبت به هيچكس ندارد، از هيچكس بدش نمي‌آيد. كسي كه اين چنين رواني دارد، اين چنين وجدان و باوري دارد، غيبت نمي‌كند، دروغ نمي گويد، فحش و ناسزا به كسي نمي‌گويد، بد براي كسي نمي‌خواهد، در معامله كلاه سرِ كسي نمي گذارد. چرا! چون همه را دوست دارد و هيچ عاقلي دوستش را نمي‌آزارد. 
 یکی دیگر از اصول اخلاقي واقعیت و حقیقت است هر انسان اخلاقي دنبال حقيقت است. چگونه مي‌توان به حقيقت نزديك شد؟ با شناخت واقعيت‌ها. انساني با روان سالم آدمي واقع‌بين است واقعیت‌ها را هرچند تلخ و گزنده باشند مي‌بيند و مي‌شناسد. آدم واقع‌بين نمي‌تواند خيال‌باف باشد همه‌ي آنچه كه در ذهن خود است را واقعيت نمي‌داند بلكه آنچه كه در بيرون از ذهن است چه خوشايند و چه بدآيند دقيق مي‌بيند و مي‌كوشد بشناسد و بفهمد با توجه به اين شناختي كه كسب مي‌كند مي‌كوشد خوبي ها را بيشتر و بيشتر و بدي ها را كمتر و كمتر كند تا به حقيقت نزديكتر شود.
 اصل ديگر اخلاقی حرمتِ انسانی است یعنی هر انسانی فارق از این که زن است یا مرد، بچه است يا بزرك‌سال، دیندار است یا بی‌دین، این سر دنیایی است یا آن سر دنیایی، سیاه است یا سفید و یا رنگ های دیگر، پول‌دار است یا بی‌پول، دارای مقام است یا هیچ سمتی ندارد، شخص مهم است یا عادی، فقط به صرف این که انسان است دارای حق و حقوقِ انساني و حرمت است. اين حق و حقوق انساني و حرمت را كسي نمي‌تواند از او بگيرد. پيش‌زمينه‌ي باورمندي به حرمت انسان‌ها‌ در يكسان و برابر ديدن و خوب و زيبا دانستن همه‌ي آدميان و در نتيجه زيبا دانستن و دوست داشتني دانستن جهان است.  
حال با توجه به نكته‌هايي كه در بالا ذكر شد هريك از ما مي‌تواند كلاهش را قاضي كند ببيند خود دركجا قرار دارد؟ يك نمونه براي سنجش سلامتي روان و وجدان خود اين هست كه، بسنجيم ببينيم آنچه را كه براي دخترمان در روابطش با شوهرش مي‌خواهيم و توصيه مي‌كنيم همان را در روابط پسرمان با عروس‌مان مي‌خواهيم؟ و توصيه مي‌كنيم؟
بعد رفتار جمعي مردمان روستا را، كه ما هم يكي از آنها هستيم،  بسنجيم ببينيم اصول اخلاقي در رفتار اجتماعي ما مردم روستا ملموس هست؟ لحاظ مي‌شود؟ يا نه؟ اگر در بيشتر رفتار و واكنش‌هايي كه در ارتباط با مسائل جمعي از خود بروز مي‌دهيم رگه‌هايي از عدالت و انصاف و حرمت مشاهده مي‌شود آدم‌‌هايي وجداني و اخلاقي هستيم اگر نه، نه.
رفتار جمعي چيست؟ شايد بتوان گفت واكنش بيشتر آدميان يك جامعه نسبت به يك موضوع و رويداد مشخص. براي روشن شدن بحث، مثالي مي‌آورم. ببينيد چند سال قبل پروژه گازرساني در روستا انجام و از هر خانواده‌اي مبلغي براي اجراي اين پروژه گرفته شد. همگي شاهد بوديم عده‌اي با پرداخت پول همياري مخالف بودند و ديگران را سفارش به ندادن پول و همكاري نكردن مي‌نمودند و براي پيشبرد حرف خود جلسات گرفتند جبهه‌گيري‌ها شد و براي اثبات نظر خود شكايت‌‌ها پيش مقامات دور و نزديك برده شد. تا اينجاي قضيه هيچ اشكالي ندارد و عادي است چرا؟ چون آن افراد براين باور بودند كه گازرساني بايد رايگان صورت گيرد و گرفتن پول از مردم نوعي اجحاف و ستم است و اين سئوال را طرح مي‌كردند كه چرا بايد مبلغ 80 ميليون پول مردم به جيب دولت برود؟ منِ نگارنده هم به سهم خود انگيزه و كوشش و همت و تلاش اين همشهريان را مي‌ستايم.
رويداد ديگري در همين حين و زمان در روستامان پيش آمد و آن اين بود كه؛ هيات‌مديره و مديرعامل دوره دوم شركت‌فردوس به علت سوء مديريت و انجام ندادن وظايف محوله، مبلغي حدود 500 ميليون تومان خسارت به مردم ماركده وارد كردند. يعني سهامداران فردوس هريك بيش از دوميليون تومان اضاف‌تر از مبلغي كه بايد مي‌پرداختند بي جهت و صرفا بخاطر ندانم كاري و انجام وظيفه نكردن چند نفر كه مسئوليت پذيرفته و به مسئوليت خود عمل نكرده‌اند بايد بپردازند و مي‌پردازند. اين يك رويداد تلخ بوده و هست كه در جامعه‌ي روستايي ما متاسفانه اتفاق افتاده است و منِ نگارنده اشك‌هاي بسياري از پرداخت كنندگان را ديدم كه هنگام طرح شكايت نزد من، روي گونه هاي آنها سرازير شده است. واكنش جمعي در برابر اين ستم فاحش در روستا چه بوده؟ متاسفانه هيچ! و سكوت مطلق!  همشهرياني كه مبلغ 300 هزار تومان پرداختي هرخانواده و جمعا 80 ميليون تومان براي گازرساني روستا را ظلم مي‌شمردند اكنون دو ميليون تومان اضافه پرداختي و جمعا 500 ميليون تومان خسارت وارده بر سهامداران فردوس را،  نه مي‌بينند،  نه جلسه‌اي براي آن مي‌گيرند، نه حرفي مي زنند، نه شكايتي پيش مقامات دور و نزديك مي‌برند و نه حتا عاملان آن را نكوهش مي‌كنند. يعني جامعه‌ي ما در برابر دو رويداد قدري مشابه كه در يك زمان اتفاق افتاده دوگونه واكنش متفاوت و متضاد از خود بروز داده است. منِ نگارنده با مقايسه واكنش جمعي مردمان جامعه‌ي روستايي‌مان به اين دو رويداد، به سالم بودن وجدان جمعي‌مان شك دارم! تا نظرِ تويِ خواننده چه باشد؟       محمدعلي شاهسون ماركده 12/8/89
چه داري؟    (سروده‌ي ملك الشعراي بهار)
اي خواجه به جز سيم و زر چه‌داري؟ / چون علم نداري، دگر چه‌داري؟ / زر و گهرت را اگر پرسند / اي خواجه والا گهر چه‌داري؟ / از علم شود خاكِ بي هنر زر / بنگر كه ز علم و هنر چه‌داري؟ / آن قصرِ تو را علم بوده معمار / در وي تو به جز خواب و خور چه‌داري؟ و آن باغِ تو را ذوق بوده طراح / خيره تو در آن گام، بر چه‌داري؟ / اين سيم و زرت مرده ريگِ باب است / از بابتِ خويش اي پسر چه‌داري؟ / گويي پدرم داشت علم و دانش /  از دانش و علمِ پدر چه‌داري؟ / گر زر ز رواج اوفتد بناگاه / تو بهرِ خورش ما‌حضر چه‌داري؟ / ور كار به فكر و عمل گرايد / از فكر و عمل برگ و بر چه‌داري؟ / ور از وطن افتي به شهرِ غربت / سرمايه در آن بوم و بر چه‌داري؟ /  اين زر كه به دست اندر است زر نيست / زان زر كه بود زيرِ سر چه‌داري؟ / زورِ تن و اقدام و عزم و مردي / ذوق و فن و هوش و فكر چه‌داري؟ امروز تويي مير و كارفرما / فردا كه شدي كارگر چه‌داري؟ / از صنعتِ مردم بري تمتع / خود صنعتي، اي نامور چه‌داري؟ زان حرفه و پيشه كه آيد از آن / نعفي ز برايِ بشر، چه‌داري؟ / داري گهرِ معدني فراوان / از معدنِ دانش، گهر چه‌داري؟ / داري كتبِ ارزشي مكرر / زان جمله يكي خط، زبر چه‌داري؟ / بي علم، بشر شاخه اي‌ست بي‌بر / اي شاخه بي‌بر ، اثر چه‌داري؟ / بي ذوق رجل گلبني‌ست بي‌گل / اي گلبنِ بي‌گل ثمر چه‌داري؟ / بر فرقِ تو هست اين كلاه زيبا / در زيرِ كلاه، آستر چه داري؟ / وان جامه و رختِ تو سخت نغز است / بنماي كز آن نغز تر چه‌داري؟ / اي خواجه ز علم و هنر گذشتيم / از دين و مروت نگر چه‌داري؟ / از جود و سخا يك به يك چه‌داني؟ / وز مهر و وفا سر به سر چه‌داري؟ / جز حيلت و مكر و دغل چه خواندي / جز نخوت و عجب و بطر چه‌داري؟

جلسه‌ي شوراي بهداشت بخش
به دعوت بخشدار سامان جلسه‌اي در تاريخ 3/8/89 ساعت 9 صبح با حضور دهياران و نمايندگان ادارات مركز بهداشت، آب و فاضلاب روستايي در محل بخشداري سامان تشكيل شد.
 نخست آقاي مهندس توكلي از مركز بهداشت گزارشي از وضعيت جمع‌آوري زباله‌هاي روستاهاي بخش سامان ارائه داد. در اين گزارش محل تخليه زباله‌هاي روستاي ماركده نامناسب گزارش شده بود. مهندس توكلي پيشنهاد نمود زباله‌هاي 6 روستاي ماركده، گرمدره، قراقوش، قوچان، صادق‌آباد و ياسه‌چاه به صورت متمركز جمع‌آوري و در محل روستاي صادق‌آباد دفن گردد. كه مقرر گرديد با همآهنگي بخشداري جلسه‌اي روز پنجشنبه آينده با حضور مسئولان 6 روستا در محل بخشداري تشكيل و درباره جمع‌آوري زباله‌ها همآهنگي و اتخاذ تصميم گردد. سپس موضوع جمع‌آوري زباله‌هاي پراكنده در كنار جاده مطرح شد مهندس توكلي گفت: برابر دستورالعمل مسئول جمع‌آوري زباله‌هاي توي روستا با دهياري و خارج از روستا با بخشداري است. آنگاه آقاي قرباني بخشدار گفت: شركت پشتيباني دام گوشت گرم گوساله را به قيمت 8500 تومان توزيع مي كند از هر روستايي افراد داراي شرايط توزيع را به بخشداري معرفي كنيد تا به شركت پشتيباني دام معرفي گردد. آقاي نجفي از مركز بهداشت گفت: با همآهنگي كه با مراجع قضايي صورت گرفته به تخلفات بهداشتي در اسرع وقت رسيدگي مي‌شود و امسال تا مبلغ دو ميليون تومان جريمه هم داشته‌ايم. آقاي كريمي از شركت آب و فاضلاب گفت: امسال پروژه تصفيه خانه آب آشاميدني ماركده و قوچان به اتمام مي رسد
 در پايان جلسه انتخابات هيات‌مديره تعاوني دهياران بخش سامان برگزار شد افراد زير برگزيده شدند. پيمان ملك صالحي از ايلبگي با 11 راي. محسن رحيمي از شوراب صغير با 11 راي. قربانعلي مرادي از چم‌خليفه با 10 راي. سيدحسن موسوي از چم‌چنگ با 8 راي. قاسم كريمي از سوادجان با 7 راي به عنوان اعضا اصلي هيات مديره. و علي‌اصغر درخشان از هوره با 7 راي. كريم شاهسون از ماركده با 5 راي به عنوان اعضا علي البدل هيات مديره. محمدعلي شريفي از گرمدره با 4 راي. وحيد پيرعلي از ياسه چاه با 4 راي به عنوان بازرس.

                                                                                     گزارش از محمدعلي شاهسون ماركده
فروش زمين‌هاي استيجاري ممنوع
بخشداري سامان طي نامه شماره 2225 مورخه 9/8/89 خطاب به شوراي ماركده نوشته «… به آگاهي مي‌رساند صدور گواهي اشتغال بكار و تعيين ميزان اراضي زراعي و باغي به عهده جهاد كشاورزي بخش بوده و تاكيد مي‌شود خريد و فروش اراضي ملي طرح‌هاي توسعه باغات و … داراي واگذاري استيجاري خلاف ضوابط و مقررات مي‌باشد و از تاييد و صدور هرگونه گواهي در اين خصوص خودداري گردد.»
همآيش زكات
اولين جشن منطقه‌اي زكات و افتتاحيه طرح شجره طيبه روز سه‌شنبه 4/8/89 ساعت 3 بعد از ظهر با حضور مسئولان و جمعي از مردم ماركده و اعضا شوراهاي اسلامي روستاهاي همجوار در محل باغ خانم مرواريد پورپيرعلي برگزار گرديد كه چكيده‌ا‌ي از سخنان بيان شده را با هم مرور مي‌كنيم.
 نخست آقاي رستگار مدير‌كل كميته‌ي امداد استان كار انجام شده را ستود و نكاتي درباره زكات و اقلام نه‌گانه‌‌اي كه زكات بر آنها واجب است برشمرد و تاثير مثبت پرداخت و اثر بد عدم پرداخت زكات را از ديد آموزه‌هاي ديني براي حاضران بيان نمود و هدف از اين جشن و همآيش را تبليغ و ترويج پرداخت زكات مستحبي دانست. آنگاه آقاي طاهري امام جمعه‌ي سامان گفت: طرح شجره‌ي‌طيبه يك كار جديد براي پرداخت زكات غير واجب است. باغدارها مي‌توانند يك يا چند اصله درخت خود را بدين منظور اختصاص دهند و در صورت صلاح‌ديد به كميته‌ي امداد اطلاع دهند تا با پلاك‌هاي خاصي شماره گذاري گردد در اين صورت باغدار موظف است همه ساله محصول برداشتي از اين درخت را به دبيرخانه كميته زكات سامان تحويل دهد باغداران مي‌توانند با اجراي اين طرح صدقه‌ي باغات خود را پرداخت نمايند. سپس آقاي حسين نبي‌لو دبير شوراي عالي زكات كشور به ايراد سخن پرداخت و سلام و دعاي خير آقاي محسن قرائتي، رئيس ستاد زكات كشور را به مردم ماركده ابلاغ نمود و گفت: برابر آموزه‌هاي ديني شرط قبولي طاعات و عبادات به خصوص نماز در درگاه خداوند پرداخت زكات است. آقاي زمانيان فرماندار شهرستان شهركرد كار انجام گرفته در ماركده را كم نظير دانست و از مسئولان و اعضا شوراي اسلامي و مردم ماركده تشكر و قدرداني نمود.
در پايان از آقاي نورالله عرب مؤذن ماركده و سيد ضياء رضوي رابط خيرين استان تقدير به عمل آمد و سه كمك هزينه‌ي سفر به كربلا و سه كمك هزينه‌ي سفر به مشهد قرعه كشي گرديد كه اين افراد به ترتيب برگزيده شدند. آقاي محمدرضا عرب فرزند امرالله. خانم فاطمه‌ عرب فرزند جعفرقلي. آقاي ابراهيم شاهسون فرزند حسينعلي. آقاي علي مردان شاهسون فرزند مرتضي. آقاي حسين شاهسون فرزند ابراهيم. آقاي مجتبي شاهسون فرزند محمد. همچنين به قيد قرعه به سه نفر آورندگان كمك كيسه‌هاي هميان مولا و به سه نفر از پاسخ دهندگان مسابقه كتبي زكات سكه طلا اهدا گرديد. سپس يك اصله درخت خانم مرواريد پورپيرعلي پلاك گذاري و در رديف درختان پاك زكات قرار گرفت. در حاشيه اين همآيش جمعي از خانم هاي روستا تعداد 8 عدد ديگ بزرگ آش‌رشته پختند و بين مردم توزيع نمودند.

                                                                                                           گزارش از رمضان عرب 
جمع‌آوري زباله 6 روستا
به دعوت بخشدار جلسه اي در تاريخ 6/8/89 ساعت 9 صبح با حضور دهياران و رئيس شوراهاي اسلامي 6 روستا به منظور برنامه ريزي متمركز كردن جمع آوري زباله‌هاي روستاهاي ماركده، قراقوش، گرمدره، قوچان، ياسه‌چاه و صادق‌آباد در محل بخشداري سامان تشكيل گرديد.
نخست آقاي قرباني بخشدار گفت: پيشنهاد مطرح شده راه‌حل مناسبي جهت سامان‌دهي جمع‌آوري زباله است بهتر است روستاهاي ديگر هم اين چنين عمل نمايند طبق بررسي كه به عمل آمده، روستاي صادق‌آباد داراي موقعيت مناسب‌تري نسبت به بقيه روستاها دارد زمين روستاي صادق‌آباد دسترسي به جاده آسفالت و خاك مناسبي دارد به همين دليل از شوراي اسلامي صادق‌آباد تقاضا مي‌شود همكاري لازم را بنمايد. آقاي هرمز كرمي رئيس شوراي اسلامي صادق‌آباد گفت: پيشنهاد مي‌كنم مكان تخليه زباله را در روستاي ميانه يعني صحراي ماركده در نظر بگيريد ما هم مانند بقيه هزينه‌ي سهم خود را خواهيم پرداخت. آقاي مسعود شاهسون رئيس شوراي ماركده گفت: ما حاضريم هر مقدار زمين كه لازم است در اختيار قرار دهيم مشروط بر اينكه جاده رفت و آمد را آسفالت نمايند در غير اين صورت رفت و آمد در فصل زمستان به صحراي ماركده غير ممكن خواهد بود. درپايان مقرر گرديد شوراهاي روستاهاي ماركده و صادق‌آباد هريك كروكي محل پيشنهادي جهت تخليه زباله‌هاي 6 روستا را فراهم و به بخشداري ارسال تا به كميته مكان‌ياب معرفي گردد. در اين جلسه دهيار روستاي ياسه‌چاه هم قبول نمود با برقراري ارتباط و همآهنگي با كارخانه كمپوست شهرداري نجف‌آباد نسبت به تفكيك زباله هاي مشترك 6 روستا اقدام نمايد.

                                                                                                           گزارش از كريم شاهسون
جلسه با مسئولان شركت آب و فاضلاب
به دعوت بخشدار سامان جلسه‌اي درتاريخ 11/8/89 ساعت 9 با حضور مهندس خدابخشي مدير شركت آب و فاضلاب استان و كياني رئيس شهرستان، مهندس خليلي نماينده مركز بهداشت و دهياران و رئيس شوراهاي اسلامي روستاهاي بخش سامان در محل بخشداري تشكيل گرديد.
 نخست آقاي قرباني بخشدار تاكيد بر تكميل هرچه زودتر پروژه‌هاي آب‌رساني نيمه‌كاره، 5 روستايي كاهكش، 9 روستايي سوادجان و 2 روستايي ماركده و قوچان نمود و به دليل اهميت سلامت آب آشاميدني خواستار اجراي سيستم فاضلاب همه‌ي روستاهاي حاشيه زاينده رود گرديد.  مسعود شاهسون رئيس شوراي اسلامي ماركده با يادآوري واگذاري زمين بابت احداث تصفيه خانه فاضلاب خواستار آغاز اجراي پروژه سيستم فاضلاب روستاي ماركده و قوچان و همچنين تعويض لوله‌هاي فرسوده آب آشاميدني روستاي ماركده گرديد.  آنگاه مهندس خليلي گفت:  موضوع مهم از نظر مركز بهداشت سلامتي آب‌آشاميدني روستاهاي حاشيه زاينده رود است به منظور اطمينان از سلامتي آب‌آشاميدني مكرر آزمايشات شيميايي و ميكربي بر روي آب‌آشاميدني روستاها انجام مي دهيم.  سپس مهندس خدابخشي گفت: طرح جامع  مطالعات در زمينه‌ي شبكه‌هاي آب‌رساني موجود روستاها از بدو ورود بنده به شركت آب و فاضلاب انجام گرفته است  براساس اين مطالعات در حال حاضر حدود 71 درصد از مردم استان از آب‌آشاميدني سالم برخوردارند ضمنا مي‌پذيرم كه وضعيت و شرايط آب آشاميدني و فاضلاب در بخش سامان مطلوب نيست در زمينه سيستم هاي فاضلاب روستاها اخيرا پكيج‌هاي خصوصي به بازار آمده است كه مردم مي‌توانند به صورت اختصاصي در منازل خود استفاده كنند كه به دليل شرايط موجود قادر به تهيه آنها نيستيم همچنان كه اجراي سيستم فاضلاب به دليل عدم تامين اعتبار فعلا امكان پذير نيست. طول عمر شبكه‌هاي آب‌رساني استان بالاي 30 سال بوده و فرسوده‌اند و لزوم تعويض آنها جزء وظايف شركت است.  امسال در بخش آب به خاطر طرح هدفمندي يارانه‌ها افزايش قيمت نداريم. دهياران اجازه ساخت و ساز بالاتر از سطح منبع‌هاي آب آشاميدني موجود در روستاها را ندارند حد‌اقل در چنين مواقعي شركت را در جريان قرار دهند تا برنامه‌ريزي‌هاي لازم صورت گيرد. آنگاه آقاي كياني گفت: كار تفكيك كنترهاي آب كه، دوخانواده از يك كنتر استفاده مي كنند پيگيري خواهد شد و از دهياران تقاضا مي‌شود بر كار ميراب‌هاي روستا نظارت داشته باشند.
                                                                                                      گزارش از كريم شاهسون
جلسه‌ي توديع و معارفه بخشدار
روز 11/8/89 ساعت 30/12 جلسه‌ي توديع و معارفه‌ي بخشدار قبلي و جديد بخش سامان با حضور مسئولان بخش، كاظمي معاون استانداري، زمانيان فرماندار، نماينده امام‌جمعه شهركرد، امام جمعه‌ي سامان و مسئولان انتظامي بخش در محل بخشداري تشكيل گرديد.
 نخست آقاي قرباني بخشدار قبلي ضمن اشاره به كارهايي كه در طول بخشدار بودنش در بخش انجام شده اشاره كرد و از همه‌ي افرادي كه در انجام اين كارها سهيم و دخيل بودند بويژه مسئولان تقدير و تشكر نمود.  آنگاه آقاي كاظمي ضمن بيان مطالبي پيرامون اجراي برنامه‌ي هدفمندكردن يارانه‌ها از زحمات آقاي قرباني تشكر و قدرداني نمود و گفت: آقاي مظفري قبلا در مسئوليت‌هايي در استانداري و امور آب ستان مشغول به كار بوده‌اند و از امروز به عنوان بخشدار سامان منتصب مي‌شوند.  آقاي زمانيان فرماندار هم ضمن سخنان كوتاه از زحمات آقاي قرباني تشكر و قدرداني نمود.  و درپايان آقايان رحيمي نماينده شوراهاي‌اسلامي بخش سامان، كريمي نماينده دهياران بخش و يكي از اعضا شوراي اسلامي شهر سامان از زحمات آقاي قرباني تشكر و قدرداني نمودند و به آقاي مظفري به عنوان بخشدار سامان خوش‌آمد گفتند. در پايان جلسه، حكم آقاي مظفري به عنوان بخشدار جديد سامان توسط معاون استاندار به وي ابلاغ گرديد.

                                                                                                         گزارش از: كريم شاهسون     
جلسه مبارزه با آفات
به دعوت مركز گياه پزشكي هوره، جلسه آموزشي مبارزه با آفات درختان در تاريخ 29/7/89 ساعت 11 در محل حسينيه اين روستا برگزار شد. در اين جلسه سركار خانم مهندس الله‌ياري سخن گفت كه چكيده‌‌اي از سخنان را چاپ مي كنيم.
يكي از آفات شايع در منطقه، سرشاخه‌خوار هلو است عامل آن يك كرم قهوه‌اي رنگ است اول از شاخه‌هاي نازك آغاز و به سمت پايين درخت حركت مي‌كند و شما احساس مي‌كنيد سرِ شاخه‌ها قهوه‌اي و سپس سوخته شده و خشك مي شوند اگر در همان روزهاي اول كه كرم به سرشاخه‌هاي درخت‌تان حمله كرده سرشاخه‌ها را 10 سانتي‌متر پايين‌تر جدا كنيد و بسوزانيد مي‌توانيد نسل اول اين كرم را از بين ببريد اگر قسمت آسيب ديده را با نوك چاقو بشكافيد شما كرم را خواهيد ديد اگر در اين مرحله شما مبارزه نكنيد و كرم‌ها رشد و افزايش يابند مرحله بعد به ميوه‌ي ‌درختان حمله مي‌كنند. اين كرم هم به درخت هلو و هم به درخت بادام آسيب مي‌زند. راه مبارزه، نصب تله در ارتفاع 5/1 متري درخت به منظور شكار پروانه‌هاي‌نر و كم كردن جمعيت آفت و پي‌بردن به تعداد تقريبي جمعيت پروانه‌ها تا ضمن شكار و پايين آوردن جمعيت، موقع مناسب سمپاشي و نيز حجم سمپاشي را هم بيابيم. براي مبارزه با اين كرم، سموم ديازنون و فتالون توصيه مي‌شود. حتما با كارشناسان مشورت تا زمان مناسب سمپاشي به شما گفته شود.
آفت شايع بعدي زنبور مغز‌خوار بادام است. به بادام مورد حمله قرارگرفته پوكه مي‌گوييم اگر به پوكه دقت كنيد مي‌بينيد در پهلوي بادام سوراخ ريزي ايجاد شده و اگر بادام را بشكنيد خواهيد ديد كه كرمي در درون مغز بادام جاي گرفته و مغز را خورده است و شما فضولات كرم را هم خواهيد ديد بهترين راه اين هست كه هنگام زمستان بادام‌هاي خشك يا همان پوكه را جمع‌اوري و بسوزانيد اگر ميوه خشكيده را جمع‌آوري و نسوزانيم زنبور، سال آينده بيرون مي‌آيد و ميوه‌هاي ديگر را آلوده مي كند.
آفت شايع ديگر كنه تارتن بادام است اين آفت از مرداد ماه پيدا مي‌شود بخصوص درختاني كه در كنارجاده‌هاي خاكي قرار دارند آدم فكر مي‌كند درخت‌ گرد و خاك گرفته است اگر بادقت برگ‌ها را بررسي كنيم كنه‌ها را روي برگ‌ها خواهيم ديد درحقيقت اين تارهاي كنه هست كه موجب جذب بيشتر گرد و خاك شده است اين كنه باعث ريختن برگ درخت و كاهش محصول مي‌شود كم هزينه ترين مبارزه با اين آفت محلول 3 در هزار ريكا و آب هست با اين محلول درخت را خوب محلول پاشي مي‌كنيم نياز به استفاده از سم نيست چيزي كه در محلول پاشي براي از بين بردن كنه بايد در نظر داشت اين هست كه كنه در دو طرف برگ لانه دارد پس همه جاي برگ درخت بايد محلول پاشي گردد حتا اگر روي درختان باغ‌مان دقت داشته باشيم در مراحل اوليه آشكار شدن اين آفت مي‌توان با آب خالص هم اين آفت را از روي برگ درختان‌مان بشوييم.
يكي ديگر از آفات شايع منطقه شپشك نخودي است شكل و رنگ‌شان شبيه نخود است روي شاخه‌ها و تنه‌ها جاي مي‌گيرند و درخت را سريع خشك مي‌كنند عسلك يا همان شيره هم توليد مي‌كنند به گونه‌اي كه سطح شاخه‌ها و برگ‌ها برق مي‌زند سم مخصوص شپشك نخودي اتيون است كه در دهه اول خرداد بايد سمپاشي گردد ولي بهترين موقع سمپاشي مخلوط كردن سم اتيون به روغن ولك كه در آخر زمستان سمپاشي مي گردد است كه خيلي كنترل مي كند و سمپاشي دهه اول خرداد سمپاشي تكميلي است بجاي اتيون ديازنون هم مي شود استفاده نمود خود روغن ولك براي ازبين بردن اين شپشك خيلي مؤثر است چون تخم اين شپشك در زمستان روي درخت به سر مي‌برد سمپاشي روغن ولك تا 90 درصد مي‌تواند اين تخم‌ها را از بين ببرد اگر كشاورزي نتوانست به موقع روغن ولك بزند بايد اول خرداد با سم اتيون سمپاشي كند بعضي از كشاورزان شكايت دارند كه براثر سمپاشي مستمر روغن ولك درختان‌شان مي‌خشكند كه در پاسخ بايد گفت شما بايد روغن ولك اصل استفاده كنيد و روغن ولك اصل را از فروشگاه‌هاي مطمئن بخريد اين روغن ولك نيست كه موجب خشكيدگي درختان مي شود بلكه روغن ولك‌هاي تغلبي ارزان قيمت و آغشته به گازوئيل هست كه موجب خشكيدگي درختان مي‌شود پس روغن ولك مطمئن را از فروشگاه‌هاي مطمئن بخريد و با دو در هزار مصرف كنيد.
آفت بعدي سوسك‌‌هاي چوب‌خوار است اين سوك‌ها زير پوست تنه‌‌ي درخت فعاليت مي‌كنند شما اگر پوست را با چاقو برداريد سوك را مي‌بينيد كه كانالي حفر و خاكه اره هم توليد كرده است اين سوك‌ها وقتي به درخت حمله مي‌كنند كه درخت ضعيف باشد به درخت قوي نمي‌توانند حمله كنند تنها را پيشگيري تقويت درخت است درختان را با كودهاي مناسب و به اندازه و آبياري كافي و به موقع تقويت كنيد تا مبتلا به اين آفت نشوند.
آفت بعدي شايع منطقه شته‌ي سبز هلو است كه موجب پيچيدگي برگ مي‌شود كه درزبان محاوره به آن شِفته مي‌گوييم كه بايد براي كنترلش از سم شته‌كش استفاده كرد شته رطوبت دوست است وقتي دماي هوا بالا برود خود به خود اين شته‌ها از بين مي روند اگر در اوايل پيدايش شته سمپاشي كنيد مفيد است ولي وقتي هوا گرم شد ديگر نيازي به سمپاشي نيست گرما آن‌ها را از بين مي‌برد اينجا ديدم براي ازبين بردن شته از سم كنفيدور استفاده مي‌شود كه سم مناسبي نيست چون سم كنفيدور باعث طغيان كنه مي‌شود كنفيدور را روي بادام استفاده نكنيد بهتر است از شته‌كش‌هاي ديگر استفاده كنيد از سم متاسيستون هنگامي كه برگ‌ها شديد به‌هم پيچيده شده اند استفاده كنيد
آفت شايع ديگري كه در منطقه هست سوك‌هاي برگ‌خوار و گرده‌خوار است سوك‌هاي سياه رنگ هستند روي گيلاس كه خسارت شديد وارد مي‌كنند اگر هنگام گل‌دهي براي مبارزه با سوك از سم استفاده كنيم خود سم باعث ريختن گل‌ها مي‌شود بهترين شيوه مبارزه با اين سوسك‌ها روش مكانيكي است در اين روش نخست شما درخت را تكان مي‌دهيد سوسك‌ها از روي درخت روي زمين مي‌ريزند مي‌توانيد آن‌ها را جمع و از بين ببريد اگر جمع نكنيد دوباره روي درخت مي‌روند مي‌توان درخت را تكاند وقتي سوسك‌ها روي زمين ريختند روي زمين به روي سوسك‌ها سمپاشي كنيد.
آفت شايع ديگر منطقه كنه گالزاي گردو است برگ‌هاي درخت گردو دانه دانه ورم كرده مي شوند اين ورم كردگي باعثش كنه است اگر كنه روي برگ درخت نفوذ كرد و دانه‌هاي ورم كرده درست كرد ديگر سمپاشي اثر ندارد موقع سمپاشي قبل از ايجاد آن ورم كردگي است كه كشاورز مي‌تواند با دقت روي برگ به محض مشاهده كنه با سم بينوكات سمپاشي كند.
                                                                                                گزارش از محمدعلي شاهسون ماركده 
پاسخ به نقدي بر جلسه‌ي انجمن اولياء
درپي چاپ نقدي بر جلسه‌ي انجمن اولياء در شماره قبل، پاسخ زير از طرف آقاي منصوري رسيده كه، ضمن تشكر و ارج نهادن به شخصيت بردبار و فرهيخته‌ي ايشان،  براي اطلاع شما خوانندگان چاپ مي‌كنيم.  
«… نكاتي را از باب همكاري در زمينه‌هاي فرهنگي هنري اطلاع رساني به طور دوستانه يادآور مي‌شوم. 1- نقد بايد سازنده باشد و تقويت كننده كارها، نه تخريب ريشه و بنيان كار. 2- نقد بايد كوتاه و مختصر باشد، در غير اين‌صورت نقاد هم مورد نقد قرار مي‌گيرد. 3- گزارش تحقيقات آقاي مسعود شاهسون بجا و دلنشين بود ( اگر كوتاه مي‌شد) دلنشين تر مي‌گرديد. 4- شعر موسي و شبان به زبان ساده بيان گرديد بين نظم و زبان گفتاري تفاوت مي‌باشد. 5- سخنوري هنر است و همه‌كس همه چيز را ندانند. ( تفاوت‌هاي فردي)  ادامه‌ي‌ جلسه با بيش از 30 نفر تا يك ساعت بعد هم ادامه داشت  به صورت سئوال و جواب. اين نشان جذابيت جلسه بود. اكثرا اعلام نمودند چنين جلسه‌اي تا كنون بدون حاشيه نبوده.
 6- تشويق و گزارش انجمن سال گذشته به جلسه مجمع عمومي موكول گرديده بود. 7- گزارش تحقيق شوراي اسلامي و معاونت محترم اداره آموزش و پرورش سامان از دعوت شدگان بودند و سخنان ايشان كاملا با موضوع جلسه مطابقت داشت. 8- در موضوعات اجتماعي نقد بايد سازنده باشد نه عامل ايجاد انحراف و دلسردي. 9-گفته شد كامپوتر مي تواند در امر آموزش يك رسانه خوبي باشد و عمق يادگيري را بيشتر فراهم سازد.
10- كار جنابعالي بسيار خوب ولي قضاوت زود و تخريب شخصيت ناپسند است. 11- نقد بايد توسط كارشناسان مربوطه صورت گيرد

                                                                                                                              منصوري»
حرف‌هاي مردم
1- پيشرفت كارهاي طرح وحدت باعث خوشحالي است بدينجهت از عباس شاهسون تشكر مي‌كنيم.
2-  من تازه دكاني باز كرده و مشغول كارم و پروانه كسبم بخاطر بدهي عوارض در دهياري مانده اين در حالي است كه بستگان نزديك دهيار دكان بدون پروانه دارند.
3- يكي از سردانگ‌هاي طرح وحدت گفت: «زمين موتورخانه مرحله دوم وحدت در زمين عمومي است و شركت فردوس هيچ حقي به آن ندارد. » مي‌خواهم بگويم: وقتي هيات مديره فردوس بي‌خيال به هزينه‌هايي كه براي تسطيح زمين شده باشند سردانگ طرح وحدت طلب‌كار هم مي‌شود.
4- بازرس شركت نگين گفته: من اصلا از حساب و كتاب شركت تعاوني نگين خبر ندارم.
5- مي‌گويند مزرعه‌ي فردوس براي چرا به چوپاني اجاره داده شده كه در‌پي اعتراض مردم  پس گرفته مي‌شود و به ظاهر هم دعوايي بين چوپان و مدير‌عامل شده ولي چوپان همچنان فردوس را مي‌چراند بنظر شما آيا دعوا زرگري نبوده؟ 
6- شنيده شده يك سطل پر از سرِسرنگ مصرف شده داخل دستشويي‌هاي مهد كودك بوده و بچه‌ها با آنها بازي مي‌كرده‌اند.
7- شنيده‌ها حاكيست كه؛ يكي از سران، بزرگان و ثروتمندان روستا، پول همياري زباله‌اش را نمي‌دهد و هنگام دريافت قبض زباله از دست مامور توزيع كننده، همان لحظه در جلو چشم توزيع كننده، قبض را توي سطل زباله در كنار درب حياطش مي‌اندازد، تا به مردم بفهماند؛ هركه قدرت، ثروت و ادعايش بيش، سربارِ جامعه بودنش هم بيش.
8- گفته مي‌شود يكي از طلبه‌هاي روستا مدت مديدي است كه پول هزينه جمع آوري زباله‌اش را نمي پردازد اين طلبه در جاهاي ديگر از جمله در روستاهاي همجوار مردم را به سوي خدا فرا مي‌خواند و نصيحت و پند و اندرز مي دهد كه؛ مال مردم را نخوريد، دروغ نگوييد، ستم نكنيد و به حق خود باشيد…  ولي خود، آن كار ديگر مي كند. دوصد گفته چون نيم كردار نيست را در وصف حال اين بندگان خدا گفته اند.
9- شنيده‌ها حكايت از آن دارد كه: شورا از  24 نفر از كساني كه پول زباله‌شان را نمي‌دهند دعوت كرده در جلسه بيايند و دليل نپرداختن پول زباله‌شان را بگويند. تنها يك نفر توي جلسه رفته است! از ادعارسان روستامان كه مرتب در هر جلسه و محفل و جمعي شعار مي‌دهند كه؛ مردمان ماركده از مردمان همه‌ي روستاهاي حاشيه زاينه رود مومن‌تر، مذهبي‌تر، خداترس‌تر، مسجدي‌تر، زيارت بروتر، حلال‌‌خورتر و … هستند!!؟ و روستاي ماركده نگين روستاهاي حاشيه زاينده رود است!!؟ مي پرسم در مقابل اين واقعيت تلخ و آلوده به ننگ چه پاسخي دارند؟
10- پرخواننده‌ترين قسمت نشريه آوا حرف‌هاي‌ مردم است. مردمان عادي جامعه اين قسمت را مي‌خوانند تا بفهمند در روستاشان چه مي‌گذرد.  افرادي كه به نوعي در جامعه مطرح اند، حرفي مي‌زنند و يا در روابط اجتماعي نقشي دارند مي‌خوانند تا بفهمند آيا درباره آنهات چيزي نوشته شده يا نه. چند نفري هم نشريه را بدين جهت مي‌خوانند تا ببيند چه حرفي درباره چه كسي گفته شده تا اولين نفر باشند كه به طرف زنگ بزنند و خبر بدهند و او را تشويق به مقابله نمايند!
11- نمي‌دانم چرا بعضي‌ها اين‌قدر دنبال پست و مقام هستند؟ بنظر مي‌رسد سير شدني هم نيستند. يكي از مسئولان روستا چندين پست و مقام در روستا دارد اخيرا پست جمع‌اوري زكات را هم قبول كرده. مي پرسيم آيا وظايف خود را در پست‌هاي قبلي خوب انجام داده‌اي كه اين‌را هم پذيرفته‌اي؟ آيا مي‌خواهي آرشيو پست و مقام درست كني؟
12- يكي از مسئولان روستا در گفتار خود ادعاي رعايت حق و حقوق ديگران را دارد، فرمانده يك نهاد مردمي است و خود را الگوي رفتاري و گفتاري در اجتماع مي داند، مدتي است يكي از مغازه داران روستا را بابت بدهي ناچيز دست به سر كرده است و امروز فردا مي‌كند. وقتي ادعارس روستامان چنين باشد آنوقت ما چطور از مردم عادي انتظار خوش‌قولي داريم؟ هرچه كه بگندد نمكش مي‌زنند، واي كه بگندد نمك!!؟
13- يكي از اعضا شورا هر روز عصر در خيابان اصلي پرسه مي زند هركجا چند نفر ايستاده است شروع به سخنراني مي‌كند در حين سخن گفتن چنين وانمود مي‌كند كه من يك شوراي مردمي و حلال مشكلات هستم. مي‌پرسم بهتر نيست بجاي اين همه فيلم بازي كردن و فريب افكار عمومي دنبال كارهاي اساسي روستا باشيم؟ شوراي عزيز به عمل كار برآيد نه به سخنراني!؟ عطر ان است خود ببويد، نه آنكه عطار بگويد.
14- از مسئولان محترم روستا كه مورد خطاب در حرف‌هاي مردم قرار مي‌گيرند تقاضا مي‌شود پاسخ و نظر خود را انعكاس دهند تا بقيه بدانند واقعيت چيست. ممكن عده‌اي سكوت را نشانه درستي حرف مردم بدانند.
 
اشكان‌جان
قشنگ‌ترين صداي زندگي ما طنين تپش قلب توست، با شكوه ترين روز ما 22 آبان، روز شكفته شدن توست. آغاز 8 سالگي‌ات مبارك و فرخنده باد.
                                                                      پدر و مادر