اهداء زمین برای تصفیه خانه فاضلاب
افراد خیر و نیکوکار زیر با اهداء مقدار زمین خود جهت احداث تصفیه خانه فاضلاب روستا، شورای اسلامی را در جهت پیشبرد کارهای عمرانی یاری دادند. بدین وسیله اعضا شورای اسلامی و دهیار روستا همت والا و همکاری و کمک این نیکوکاران و خیرین را ارج می نهد و تشکر و قدردانی می نماید.
آقای محمدعلی( اسماعیل) شاهسون فرزند مرحوم رجبعلی به مقدار 155 متر مربع.
آقای بخشعلی شاهسون فرزند مرحوم آقاعلی به متراژ 166 متر مربع.
آقای احمدقلی شاهسون و خانمها: اقدس شاهسون و صغرا شاهسون و ماه سلطان شاهسون و صدیقه شاهسون همگی فرزندان مرحوم مصطفی به متراژ 48 متر مربع
سهم آرد خانه پزی
بخشداری سامان طی نامه شماره 1922 مورخ 15/7/88 خطاب به شورای اسلامی نوشته: « … با توجه به تاکید اداره کل غله استان و سازمان بازرگانی، ملاک و مبنای توزیع آرد خانه پزی، داشتن سکونت دائم در محل روستا می باشد. مقتضی است با همآهنگی مدیر عامل شرکت تعاونی روستایی مارکده کنترل و نظارت دقیق در تحویل دفترچه های جدید صورت پذیرد»
انجمن اولیاء
به دعوت آقای نادری مدیر محترم مدرسه ابتدایی مارکده، جلسه ای در تاریخ 3/8/88 ساعت 10 صبح با حضور 72 نفر از پدران دانش آموزان ابتدایی مارکده در محل مدرسه تشکیل گردید. نخست آقای نادری ضمن خوش آمد به حاضران، از پذیرش دعوت و حضور تعداد زیاد پدران تشکر نمود و آن را دلیل بر بالا بودن فرهنگ و مسئولیت پذیری حاضران دانست. سپس چند نفر از اولیاء پرسش و انتقاد هایی را عنوان نمودند که خلاصه ای از سخنان بیان شده را با هم مرور می کنیم.
– انجمن یعنی چه؟ و انجمن اولیا چه کاری باید بکند و چه کاری نباید بکند؟
– انجمن سال گذشته، بخصوص در این چند ماه گذشته جدی دنبال رفع مشکلات بوده اند ولی اداره هیچ گونه همکاری نکرده اند.
– اول تابستان به دعوت انجمن اولیا آقای حسین زاده معاون آموزش و پرورش سامان به مارکده آمد و در جلسه ای اعضا انجمن از او خواستند که تا وقت کافی داریم تدبیری برای رفع مشکلات مدرسه از جمله تعمیر و توسعه ی سرویس های بهداشتی اندیشیده شود تا مدرسه اول مهر آماده باشد که آقای حسین زاده گفت؛ می خواهیم دانش اموزان ابتدایی دختر و پسران اول تا سوم را به علاوه دانش اموزان دختر راهنمایی را در مدرسه جدید جا دهیم و دانش آموزان چهارم و پنجم ابتدایی پسر را ضمیمه مدرسه راهنمایی پسرانه کنیم بنابر این نیازی به ساختمان مدرسه ابتدایی نیست.
آقای نادری گفت: قرار بوده در مدرسه جدید باشد ولی فضای آنجا ظرفیت پذیرش دانش اموزان دو مدرسه را ندارد.
– آقای حسین زاده سال های زیادی در آموزش و پرورش کارکرده و معاون اداره است ایشان هم تعداد کلاس های مدرسه جدید را می دانست هم تعداد دانش اموزان را دقیق در جلسه بیان نمود با توجه به این شناخت آن قول ها را داد ولی اول مهر دیدیم چنین نشد انجمن اولیا فکر می کند آقای حسین زاده کلاه سرمان گذاشته و به ما دروغ گفته است از این کلاه گذاری و دروغ گویی ناراحت و خشمگین هستیم اگر آقای حسین زاده می گفت اداره پول ندارد هزینه کند خوب ما خودمان یک فکری می کردیم همان گونه که هزینه لوله کشی گاز را پرداختیم هزینه توسه و تعمیر سرویس های بهداشتی را تقبل می کردیم و امروز بچه های مان با مشکلات کمتری رو برو بودند.
– ندادن معاون، معاون پرورشی، سرای ادار به مدرسه از بی عرضگی ما است.
– بهترین کار این هست که ما بچه های مان را یک روز نگذاریم به مدرسه بیایند تا مسئولان بفهمند باید توجه لازم را به مدرسه بکنند.
– بهتر بود انجمن سال قبل گزارشی از فعالیت خود و نیز مشکلات به حاضران در جلسه اراء می داد تا بفهمیم چکار کرده اند سرویس بهداشتی مدرسه واقعا مشکل دارد سال گذشته آقای کبیری در یک چنین جلسه ای قول داد که بهای مصالح مورد نیاز توسعه ی سرویس بهداشتی مدرسه را بپردازد و نیز قول داد تابستان امسال حیاط مدرسه را آسفالت کنند ولی روی قول خود عمل نکرد.
– آموزش و پرورش سامان اصلا در انتخاب و اعزام آموزگاران مدارس مارکده به توانمندی آنها توجهی ندارد بنابر این می بینیم بچه های ما افت تحصیلی شدید دارند سطح سواد و اطلاعات بچه های ما پایین است من دخترم را در دبیرسات تیران ثبت نام کردم دخترم بعد از چند روزی گفت نمی خواهم به دبیرستان تیران بروم پرسیدم چرا؟ گفت من تنبل هستم معدل دیگر دانش آموزان هم کلاسی ام بیست است و من نمی توانم همراه آنها درس بخوانم و کنفراس بدهم. دخترم را از تیران آوردم در دبیرسات قوچان نوشتم در اینجا شاگرد اول است آیا این دلیل بر پایین بودن سواد، اطلاعات و توانایی های درس دادن معلمانی که آموزش و پرورش به مارکده می فرستد نیست؟
در پایان نام افراد زیر به عنوان کاندید انجمن اولیاء و مربیان روی وایت برد نوشته و سپس رای گیری کتبی و مخفی به عمل آمد که نتایج آرا جلو نام ها ثبت و اعضاء انجمن مشخص شد.
غلامرضا شاهبندری فرزند براتعلی 59 رای. حسین شاهسون فرزند اسماعیل 54 رای. رمضانعلی عرب فرزند نورالله 52 رای. اسدالله عرب فرزند لطفعلی 48 رای. رضا عرب فرزند قربانعلی 39 رای. محمد عرب فرزند احمد 38 رای. حسین شاهسون فرزند عطاءالله 33 رای. رمضانعلی عرب فرزند خسرو 29 رای. محمود عرب فرزند احمد 25 رای. ولی الله شاهسون فرزند بهرامعلی 19 رای. غلامعلی عرب فرزندجانعلی 16 رای.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
جلسه تعاونی نگین
به درخواست رئیس هیات مدیره و با دعوت مدیر عامل شرکت تعاونی
توسعه ی روستایی نگین مارکده، جلسه ای در تاریخ 3/8/88 ساعت 30/18 با حضور آقایان: محمود عرب، جهانگیر شاهسون، حمید شاهسون، محمد عرب و محمدعلی شاهسون در محل دفتر تشکیل شد. آقای محمود عرب گزارش داد: از مبلغ 10 میلیون تومان که به شرکت تعاونی فردوس قرض داده بودیم مبلغ 7 میلیون برگشت و به حساب تعاونی نگین واریز شده است و مبلغ 3 میلیون به علاوه بهره توافق شده تا امروز محاسبه و فردا به حساب نگین واریز خواهد شد. در طول تابستان امسال دنبال کسر دام برای زمین واگذاری به نگین بودیم که بخاطر مشکلات دامداران فعلا این موضوع به بعد از مرحله کمیسیون احاله شده است. نامه درخواست آب به اداره آب برده ایم که نخست گفتند تا مسئله خشک سالی است آب داده نمی شود ولی مثل این که دستور است که مشکل آب مجتمع های توریستی و گردشگری را حل کنند بنابر این امیدی هست. اداره میراث فرهنگی اسامی هیات مدیره را به اداره اطلاعات جهت تایید ارسال کرده که منتظر پاسخ هستیم. طرح توجیهی از شرکت خواسته شده که مهندس مشاور طرف قرار داد ما می نویسد. اکنون منتظر پاسخ استعلام اداره آب و میراث فرهنگی و تنظیم طرح توجیهی هستیم تا پرونده آماده واگذاری زمین گردد. با حسابدار شرکت تعاونی فردوس صحبت شده که کار حسابداری شرکت نگین را در سال 1387 انجام و مبلغ 300 هزار تومان بگیرد.
اعضا هیات مدیره از به تاخیر افتادن بازگشت پول قرض داده شده به تعاونی فردوس اظهار ناخرسندی کردند. مبلغ 300 هزار تومان کارمزد حسابدار را به خاطر حجم کار کم شرکت قبول نکردند و قرار شد حسابدار مطمئن و کم هزینه تری پیدا شود و از مدیر عامل درخواست کردند لیست روزهایی که برای تعاونی نگین کارکرده را دقیق نوشته جهت کنترل به رئیس هیات مدیره دهد.
گزارش از؛ محمدعلی شاهسون مارکده
جلسه در مرکز بهداشت
به دعوت سرکار خانم دکتر مشایخی مسئول محترم مرکز بهداشتی درمانی مارکده جلسه ای در تاریخ 4/8/88 ساعت 15 با حضور خانم مشایخی و خانم نوربخش مامای مرکز و خانم نجفی مسئول بهداشت محیط مرکز و آقایان مسعود شاهسون و محمدعلی شاهسون و محمد عرب اعضا شورای مارکده و رسول شاهبندری عضو شورای قوچان وحسین شاهبندری دهیار قوچان در محل مرکز بهداشتی درمانی مارکده تشکیل شد.
نخست خانم دکتر مشایخی تذکر داد که بخاطر شایعه ی بیماری آنفلانزای خوکی مردم مراقبت های بیشتر از خود بکنند و چون بسیاری از علائم آنفلانزا با سرما خوردگی مشابهت دارد توصیه می شود با مشاهده این علائم در اسرع وقت به پزشک مراجعه نمایند و بهتر است بیماران مبتلا به سرماخوردگی از ماسک استفاده نمایند.
خانم دکتر گفت: متاسفانه چندین قلم داروی پر مصرف کم تحویل می گردد و علت آن هم سهمیه ای بودن است و پس از تحویل دارو در همان چند روز اول تمام می شود و بیماران زیادی مراجعه می کنند که نیاز به آن دارو ها دارند ولی در دسترس نیست شما چه راهی را پیشنهاد می کنید؟
چند راه پیشنهاد شد از جمله این که: خود کارکنان مرکز این چند قلم داروی پر مصرف و پر نیاز را به صورت آزاد بیاورند و به صورت آزاد با نسخه به بیمار بفروشند و … که عملی به نظر نمی رسید تنها راه کم درد سر و عملی تر این بود که وقتی بیماری نیاز به دارویی دارد و آن دارو هم در داروخانه مرکز بهداشت نیست نسخه ی جداگانه ای نوشته و توصیه گردد بیمار از داروخانه ای در شهر به صورت آزاد فراهم نماید.
خانم نجفی درخواست نمود که جوی آب لایروبی گردد تا آب جریان بهتری بیابد و سگ های ولگرد تلف شوند چون چندین سگ گزیدگی داشته ایم که قرار شد دهیار موانع سر راه جریان آب را بر طرف و پیگیر اتلاف سگ های ولگرد هم باشد.
همچنین جلسه ای دیگر در تاریخ 9/8/88 ساعت 30/16 به دعوت خانم دکتر مشایخی و حضور اعضا شورای مارکده و قوچان تشکیل شد در این جلسه خانم دکتر مشایخی گفت به خاطر تبلیغات زیاد پیرامون آنفلانزای خوکی یک ترس و وحشتی کاذب در بین مردم بوجود آمده به گونه ای که امروز ما 195 نفر مراجعه کننده به درمانگاه داشته ایم در نتیجه داروهای مان به اتمام رسیده است. هدف از این جلسه این است که چکار کنیم تا ترس و وحشت کاذب مردم کاسته شود؟ که پس از بحث و گفتگو قرار شد اطلاع رسانی رو در رو در باره سرما خوردگی و آنفلانزا گردد. بدین منظور قرار شد تاریخ 11/8/88 ساعت 15 با دعوت از عموم مردم در محل مسجد، خانم دکتر مشایخی پیرامون سرماخوردگی و آنفلانزای خوکی برای مردم سخن بگویند و بروشور مرکز بهداشت را با هزینه دهیاری تکثیر و به هر خانه ای یک برگ داده شود.
روز 11/8/88 با دعوت از بلند گوی مسجد تعدادی از خانم و آقایان در مسجد حضور یافتند و خانم دکتر مشایخی ضمن توضیح پیرامون علل بروز بیماری سرما خوردگی و نیز آنفلانزای خوکی تاکید نمود که؛
این بیماری ترس و وحشت ندارد بجای ترسیدن بهتر است نکات بهداشتی را بیشتر رعایت کنیم این بیماری ویروسی است بیماری های ویروسی دارو و درمان قطعی دارویی ندارد دارو کمک کننده است توصیه می شود بیمار استراحت کند و مایعات فراوان و غذای شوربا مصرف کند از بخور استفاده شود روزی چند بار دست و صورت با آب گرم و صابون شسته شود تا دوره بیماری طی و بیمار بهبود یابد. بیماری ویروسی سریع به دیگری سرایت می کند بکوشیم از تماس نزدیک با بیماران خود داری کنیم بویژه 4 کروه آسیب پذیر. کودکان، زنان باردار، کسانی که بخاطر بیماری دیگری بدنشان ضعیف است و سالخوردگان.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
اطلاعیه
بخشداری سامان طی نامه شماره 2001 مورخ 21/7/88 اطلاعیه ممنوعیت ساخت و ساز غیر مجاز در اراضی را به این شورا ارسال و درخواست نموده به اطلاع همگان برسد. متن اطلاعیه به شرح زیر است.
« بدینوسیله به اطلاع کشاورزان و باغداران محترم شهرستان شهرکرد می رساند احداث هرگونه بناء از قبیل: ساختمان مسکونی، حصارکشی، اتاقک صحرایی، تاسیسات دامداری، ویلا، انبار و غیره بدون اخذ مجوز از کمیسیون مربوطه تخلف تغییر کاربری غیر مجاز اراضی محسوب و بنای احداثی مشمول قلع و قمع وجریمه خواهد شد.
بدیهی است قبل از هرگونه اقدام به تغییر کاربری به مراکز ترویج وخدمات جهاد کشاورزی محل یا ادره امور اراضی مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان شهرکرد جهت راهنمایی مراجعه نمایید.
مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان شهرکرد»
تلفن شهری برای بخش
بخشداری سامان طی نامه شماره 2017 مورخ 20/7/88 متن نامه مخابرات استان خطاب به فرماندار شهرکرد را برای این شورا ارسال نموده در بند 3 این نامه تغییرات تلفن بخس سامان چنین آمده است.
« با اجرای این طرح، مشترکین بخش سامان، شامل مشترکین شهر سامان و مشترکین 13 مرکز تابعه آن بخش، بدون شماره گیری کد مراکز، فقط با شماره گیری بصورت هفت رقمی می توانند در داخل بخش شماره گیری و مکالمه برقرار نمایند. بدیهی است این مکالمه که قبلا برای مشترکین بصورت بین شهری محاسبه می شد در این اجرا بصورت شهری و داخلی محاسبه و برای مشترکین در نظر گرفته می شود»
آموزش باغداری
به دعوت شرکت آفتاب گردان دیمه جلسه اموزشی با عنوان « همآیش علمی ژنوتیپ های نخبه درختان گردو» روز 12/8/88 ساعت 30/9 در سالن حکمت آموزش و پرورش بن با حضور تعدادی از کشاورزان بخش بن برگزار شد. از روستای مارکده مسعود شاهسون، محمدعلی شاهسون، محمد عرب، حبیب الله عرب، رمضان عرب حضور داشتند.
نخستین سخنران مهندس مرادی بود که گفت؛ آموزش کلید توسعه است هرکار را نخست باید مطالعه کنیم، بیاموزیم بعد اقدام عملی کنیم قبل از احداث باغ باید به این موارد توجه گردد. بررسی محیط، مثلا دما و مقدار آفتاب را در طول سال مطالعه می کنیم که چه مقدار است و درختی برای کاشت برگزینیم که با دمای محل سازگار باشد مثلا درخت بادام تحمل سرمای زیر 23 درجه را ندارد اگر سرمای بهاره داریم از رقم های دیر گل استفاده کنیم دمای بالای 38 درجه تابستان باعث سیاه شدن مغز گردوها می شود. بعد موقعیت زمین که صاف و کفی است یا شیب دار اگر زمین مان نا هموار است قبل از کاشت درخت آن را به گونه ای درست می کنیم تا بتوانیم حد اکثر استفاده را در کاشت و داشت و برداشت از ماشین آلات از جمله تراکتور بکنیم.، بعد خاک را آزمایش می کنیم میزان شنی، آهکی و رسی و نیز فقیر وغنی بودن آن چه مقدار است اگر خاک مان مرغوب نیست قبل از کاشت درخت با کود حیوانی و یا افزایش خاک مرغوب آن را اصلاح می کنیم. خاک بهتر است نه کامل رسی و نه کامل شنی بلکه رسی و شنی باشد درختان گردو و بادام در زمین های آهکی مقاوم ترند بهتر است خاک را با بردوزر به عمق یک متر شخم کنیم به گونه ای که خاک چندان جابجا نشود. نهال را از جایی که اطمینان داریم تهیه کنیم سن نهال نباید بیش ازدو سال باشد نهال باید علاوه بر ریشه های قطور ریشه های افشان هم داشته باشد. فاصله درختان در باردهی و سلامت درخت نقش مهمی دارد که باید رعایت شود بعد درختی را برای کاشت انتخاب می کنیم که محصول آن مقرون به صرفه اقتصادی باشد. بازار محصول را هم در نظر می گیریم که این محصول ما بازار دارد؟ درخت را با هرس می توان تربیت نمود یعنی به درخت شکل داد هرس ها دو شکل اند فنجانی و یا هرمی. درختان بادام بهتر است هرس فنجانی و درختان سیب و گردو هرس هرمی شوند. شاخه های درخت سیب هرچه باز تر و قدری هم سرازیر تر باشند بهتر و بیشتر بار می دهد. چرکی (دوکی) شدن درختان مامایی یک بیماری زنتیکی است یعنی از طریق پیوندک و یا هسته ی کاشته شده انتقال می یابد. از درختی به درخت دیگر سرایت نمی کند درمان پذیر هم نیست و بهتر است با پیوند مجدد از گونه ربیع آن را تغییر دهیم.
به درخت گردویی پر بار می گوییم که علاوه بر شاخک های اصلی در همه ی شاخک های تازه فرعی هم گردو داشته باشد و وزن هردانه گردوی خشک آن کمتر از 12 گرم نباشد و مغز ان حد اقل 6 گرم باشد پوستش نازک و مغزش سفید باشد هنگام شکستن 4 قلو و یا حد اقل دو قلو و به راحتی و سالم از پوست بیرون بیاید
بعد مهندس جان نثاری پیرامون درخت گردو گفت: استان ما از لحاظ داشتن تعداد درختان گردو رتبه 4 را دارد ولی از لحاظ مقدار محصول رتبه 8 را. دلیل آن هم این هست که درختان جوان هستند و هنوز زیر بار نرفته اند ولی سهم کمی ازصادرات گردو داریم و امروز موضوع مهم داشتن قابلیت صادرات است برای صادرات، محصول مان باید کیفیت بالایی داشته باشد. ما ژنوتیپ های نخبه گردو داریم که باید صرفا از طریق پیوند آن ها را تکثیر نمود می دانیم که رقم کاشت درخت گردو مانند مادرش نمی شود. گردو تابستان های خنک می خواهد یکی از عوامل سیاه شدن مغزهای گردو گرمای بالای 38 درجه تابستان است درخت گردو در سرزمین هایی که اختلاف زیادی از سطح دریا دارند مثل استان ما رشد بهتر و کیفیت محصولش بهتر می شود به همین جهت ما گردوی 1200 ساله در استان داریم اختلاف زیاد دمای شب و روز هم برای گردو خوب و باعث مرغوبیت محصول می گردد. گردو را باید زود برداشت نمود ان موقع که پوست سبزش می ترکد یکی دو هفته از برداشت محصول دیر است. اگر گردو را زود برداشت کنیم کیفیت محصول بهتر خواهد بود. برای تکاندن گردو از جیده استفاده نکنیم چون برخورد و ضربه چوب با شاخک ها باعث شکستن گل های سال آینده می شد توصیه میشود. از بالابر هایی که روی ماشین های نیسان نصب کرده اند استفاده و گردو ها با دست چیده شوند. یکی دیگر از علل سیاه شدن مغز گردو آبیاری نا منظم است که به آن تنش های آبی می گوییم. درختان گردو که بار نمی دهند گرده افشانی نمی شوند ممکن است دیر گل باشند باید گرده افشانی دستی کرد. بدین منظور از چندین درخت بارده گل هایی که زرد شده از هر درختی 50 تا 100 عدد گل را بچینید و توی پلاستیک بریزید و توی یخچال بگذارید 4 یا 5 روز بعد به درخت آویزان کنید تا گرده افشانی شود.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
کمک به مدرسه جدید
به دعوت سرکار خانم بهروز، رئیس محترم مدرسه راهنمایی جدید التاسیس
دخترانه پگاه مارکده و آقای محمدرضا شاهسون رئیس انجمن اولیا این مدرسه، جلسه ای در تاریخ 14/8/88 ساعت 9 صبح با حضور دعوت کننده ها و سرکار خانم زهرا عباسی و آقایان؛ مهندس غلامعلی عرب و رمضان عرب اعضا انجمن اولیاء، قربانعلی شاهبندری و رسول شاهبندری اعضا شورای قوچان و مسعود شاهسون و محمدعلی شاهسون اعضا شورای مارکده و کریم شاهسون دهیار مارکده در محل مدرسه تشکیل شد. خانم بروز ضمن خوش امدگویی و اظهار تشکر، مشکلات متعدد مدرسه را برشمرد و خواستار شد که دهیاران و اعضا شورای اسلامی دو روستا، یک دستگاه گوشی تلفن فکس دار و یک دستگاه دوربین عکاسی دیجیتال خریداری و به مدرسه اهدا کنند. که توافق شد دهیاران مارکده و قوچان این دو دستگاه را خریداری و به مدرسه اهداء کنند. و هزینه خرید دستگاهی که قیمت بیشتری دارد را شورای مارکده و هزینه خرید دستگاهی که قیمت کمتر دارد را دهیار و شورای قوچان بپردازند.
آنگاه اعضا انجمن درخواست نمودند که جاده مدرسه شن ریزی و روی جوی محل گذر جاده لوله گذاری گردد که مقرر شد دهیار مارکده بوسیله تراکتور جاده را شن ریزی و روی جوی محل گذر را لوله گذاری و اعضا انجمن در قالب کارگر برای پهن کردن شن ها و کندن جوی جهت لوله گذاری به دهیار کمک کنند. سپس اعضا انجمن با بیان و یاد آوری مشکلات متعدد مدرسه که در حضور مسئولان و پیمانکار لیست و امضا شده است تقاضا نمودند شورای اسلامی مارکده با دعوت از نوسازی آموزش و پرورش و پیمانکار، جلسه ای در محل اموزشگاه تشکیل و از پیمانکار خواسته شود تا در جهت رفع مشکلات لیست شده تسریع نماید که شورای اسلامی مارکده تقبل نمود این جلسه را تشکیل دهد. موارد فوق صورتجلسه و به امضا رسید
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
حرف های مردم
از مسئولان تعاون روستایی مارکده خواستار پاسخ پرسش های زیر هستیم.
1- این 50 هزار تومان که تعاونی درخواست کرده را چرا تعاونی قسط بندی نگرده؟ بسیاری از مردم نمی توانند یک جا بپردازند. 2- آیا پرداخت این پول اجباریه؟ 3- گفته می شود اگر این پول را ندیم آرد و اجناس کوپنی به ما نمی دهند؟ آیا این گفته درسته؟ 4- چرا وقتی می خواستند این تصمیم را بگیرند حد اقل از طریق همین نشریه محلی اطلاع رسانی نکردند؟ 5- آیا قرار است همچنان مانندگذشته تصمیمات و نحوه کار تعاون روستایی مارکده پنهان و پوشیده بماند؟ یعنی ما مردم نا محرم هستیم؟
6- ما مردم همان گونه که بودجه این تعاونی را تامین کرده و می کنیم خواستار شفافیت در تصمیم ها، نحوه اداره شدن و همچنین گزارش دقیق مالی تعاونی هستیم.
ازدواج برابر
شمه ای از سرگذشت ازدواج سنتی را در شماره های گذشته جارچی خواندید نمی دانم نظرتان چیست؟ چه مقدار از این حرف ها و نظرها را درست یافتید؟ و چه مقدار نا درست؟
در برگزاری مراسم ازدواج سنتی کوشش برحفظ آبرو است. حفظ آبرو یعنی چه؟ یعنی ما تمام توان، انرژی، هوش، حواس و امکانات خود را بکار می گیریم و در خیلی جاها خواسته های واقعی خود را زیر پا می گذاریم تا رفتارهای مان ظاهری آراسته داشته باشند در این کار ممکن است خود را هم به رنج، زحمت و دردسر بیندازیم چون می خواهیم دیگران بگویند ما خوبیم!؟ آنگاه احساس می کنیم که آبروی مان حفظ شده است. انسان حیران می ماند که چرا ما این قدر گدا، تشنه و نیازمند تایید نظر دیگرانیم؟ با این وجود شکل ازدواج ها هم همانند شیوه های زندگی ما تغییر کرده است امروزه شکل برگزاری مراسم ازدواج یک دست و یک شکل نیست قشری تحصیل کرده و خردمند جامعه به سمت و سوی ازدواج برابر گام بر می دارد و قشر بزرگی از طبقات پایین جامعه ضمن این که ظاهر ازدواج را پر زرق و برق کرده ولی اگر نیک بنگریم تغییر، بیشتر در ظواهر صورت گرفته محتوا، اندیشه و افکار همان سنتی است.
امروزه ازدواج هایی در بين دختران و پسران تحصيل کرده و فرزندان خانواده های با فرهنگ بالا رخ مي دهد که از اساس با از دواج سنتي متفاوت است. ریشه این تغییر این است که این آدم ها با ديدي متفاوت از جامعه های سنتی به جنس زن و مرد می نگرند. در این بينش انسان حق مدار و مسئول است حق مدار یعنی چه؟ یعنی هر انسانی، چه زن، چه مرد، این حق را دارد که خود با شناخت و آگاهی برای خود تصمیم بگیرد آنچه که برایش خوب هست همان را انتخاب و اجرا کند در این بینش، بین زن و مرد فرقی نیست. هردو قبل از این که زن و یا مرد باشند انسان اند و در جامعه شهروند محسوب می گردند.
بنابر این دید و بینش، دیگر زن ملکِ مرد محسوب نمی شود بلکه دارای حقی همانند و هم اندازه مرد است و می تواند برای خود تصمیم بگیرد همسر آینده اش را برگزیند شیوه زیستنش را انتخاب کند. در بینش انسان مسئول و حق مدار، دیگر دختر و پسر آتش و پنبه نیستند بلکه دو انسان دارای عقل و شعور اند که برای مکمل و رشد یکدیگر آفریده شده اند. در دید و بینش برابرانه، دختر را به خانه بخت نمی فرستند بلکه دختر خود با شناخت و آگاهی و اختیار شریک زندگی خود را خود بر می گزیند، مهریه محلی از اعراب ندارد، جهیزیه به شکل امروزش که، مکمل دختر است، جایی ندارد، طلا و دیگر زیور آلات برای زنِ برابری خواه ارزش افزوده ای ببار نمی آورد، ارزش زن در سلامتِ روانی او، دانش و شناخت او، و هنر او است،
در دید برابرانه، دختر همانند پسر، انسان است بنابر این 50 سالش هم که بشود ترش نمی شود و همیشه شیرین است چرا همیشه شیرین است؟ چون انسان است و آفریده ی خداست. ازدواج هم به تبعيت از اين بينش صورت مي گيرد. زن و مرد دو انسان اند و نسبت به خود و جهان شناخت دارند و داراي اختيارند و مي توانند بر اساس آگاهي و شناختي که دارند تصميم بگيرند. قبل از ازدواج و انتخاب همسر، مي دانند چند بچه مي خواهند، ايدآل هاي زندگي شان را تعيين کرده اند، مي دانند از زن و يا شوهرشان چه مي خواهند، ديدشان نسبت به زن و مرد چيست با توجه به اين شناخت با هم گفتگو مي نمايند اگر مشترکات روانی و فرهنگی شان فراوان بود آنگاه با هم ازدواج و خانواده تشکیل می دهند.
در اين ازدواج عروس کنيز خانواده شوهر نيست، بلکه يک خانم داراي
شناخت و اختيار و داراي حقوق برابر با شوهرش است. در چنين خانواده اي نه کسی سمت فرماندهی دارد و نه کسی نقش فرمان بری. رابطه زن و شوهر پله کانی یعنی بالایی و پایینی نیست دو نفر دارای حق و حقوق برابرند و بر حسب تفاهم با هم زندگي مي نمايند با هم تصميم مي گيرند و با توافق و رضايت هم کارها را انجام مي دهند در چنين زندگي برخلاف جامعه هاي سنتي که داماد و عروس هيچ گاه بسته و اقوام اول هم نمي شوند، زن و شوهر براي همديگر اولین نفر دوست داشتنی و اولین نفر مهم زندگی اند به چنين خانواده اي مي گويند خانواده هسته اي. بايد دانست نوع سالم شکل خانواده همان خانواده هسته اي است که تشکيل شده از یک زن و مردی و دو تا سه بچه. بدون دخالت ديگران. که بهترين ، سالمترين، زيبا ترين، با معني ترين خانواده مي تواند باشد که هم نيازهاي رواني عاطفي مرد، زن، و هم نيازهاي رشد بچه ها در آن تامين مي گردد و رشد سالمي هم خواهند داشت در خانواده هسته اي که ازدواج شان بر اساس اصل برابري است زن و مرد حقوق برابر دارند چرا؟ براي اين که دو نفر انسانند.که با آگاهي و مهرباني تصميم گرفته اند کانون خانواده اي را تشکيل دهند. پس در فرهنگ و قاموس ازدواج و فرهنگ برابر، زن و مرد پنبه و آتش نيستند زن و مرد فقط جنس هم نيستند اين ها توهين به انسان است و بايد از گوش ها بيرون کرد.
درشکل ازدواج برابر دختر به بلوغ جسمی، فکري و اجتماعي اش مي رسد آگاهي هاي لازم و آمادگي و توانايي براي زن خانه شدن و مادر شدن را مي يابد پسر نيز آگاهي هاي لازم و توانايي مرد خانه شدن ، پدر شدن را مي يابد آنگاه دو نفري با هم با شناخت يکديگر با آگاهي از نقش و وظيفه اي که دارند و با بکار گيري مهرباني و با تلاش هاي اقتصادي، زندگي خود را آغاز و تداوم مي بخشند.
در ازدواج برابر، اساس برابري است، آرمان هاي زن و مرد به هم نزديک است، افکار با هم همخواني دارد ، خواسته ها مشابهت هاي زيادي دارند، اهداف زندگي در يک راستا است، مشابهت هاي دو نفر خيلي زياد است با اين خصوصيات زندگي مستقل خود را دارند روابط توام با احترام با خانواده هايشان دارند ولي هسته اصلي خانواده است اين خانواده يک نهاد اجتماعي است که دو ستون دارد دو پايه دارد يکي زن و ديگري مرد. کارهاي خانواده با توافق تصميم گيري ميشود و با همکاري اجرا مي گردد در چنين محيطي سالم ترين زندگي ها بوجود خواهد آمد.
از نظر رواني و تربيت، فرزندان در خانواده هسته اي سالم تر رشد مي کنند پدر و مادر در خانواده هسته اي دو چيز اصلي بايد داشته باشند يکي آگاهي. آگاهي از چي؟ از خود، جامعه، خانواده، همسر، نيازها، امکانات، فرهنگ و… و ديگري مهرباني و عشق. اين دو اصل رکن اساسي خانواده هسته اي بايد باشد. چرا اين دو مقوله رکن اساسي خانواده تلقي مي گردد؟ چون اساس آفرينش هم بر اين دو رکن بنا شده است آگاهي و عشق. حال زن و مردي در چنين خانواده اي مي کوشند وسايل زندگي را فراهم نمايند در اين خانواده زن و شوهر براي هم اولند بچه ها دوم اند پدر و مادر و خواهر و برادر و ديگر اقوام در مرتبه بعدی قرار می گیرند. ولي در ازدواج هاي سنتي پدر و مادر و خانواده ها هميشه اولند بچه ها دو مند و زن و شوهر ممکن است در مرتبه سوم قرار گيرند استدلال شان هم این هست که زن و مرد در دنیا زیاد هست ولی پدر و مادر نه، که باید دانست این استدلال نیست بلکه یک مغلطه است. زن و مردي که زندگي و ازدواج شان با اراده خودشان و با شناخت وآگاهي صورت گرفته هر کجا هم که اختلاف داشتند با هم دو نفري مي نشينند گفتگو مي کنند و اختلاف را حل مي کنند و اگر خودشان نتوانستند اختلاف را حل کنند دو نفري بر حسب موضوع اختلاف، پيش حقوق دان، روانشناس و پزشک مراجعه مي کنند و مسائل خود را طرح و با استفاده از تخصص آن فرد مشکل حل مي گردد و اگر نتوانستند، دو نفري به دادگاه مي روند و در خواست جدايي توافقي مي نمايند اموال فراهم آمده در طول زندگی مشترک نصف می گردد و بعد از جدايي هريک به سراغ زندگي خود مي روند ديگر خانواده ها لشکر کشی نمی کنند و به جان هم نمي افتند.
شروط داشتن خانوده اي موفق، شناخت خود و شناخت جنس مخالف است، رسيدن به يک مرحله از آزادي، استقلال رواني و اجتماعي و اقتصادي است. رسيدن به يک مرحله از مسئوليت پذيري و به کار گیری عقلانیت و خرد مندی است، شناخت واقعيت ها و رسيدن به واقع نگري است، شناخت اخلاق انسانی و رعایت اخلاق است، دست یابی به سلامت روانی است. برای اطمینان از سلامتی روانی بهتر است قبل از ازدواج به یک متخصص روان شناس و یا روان پزشک مراجعه کرد و اختلالات رواني احتمالی ناشي از دوران کودکي خود را شناسايي و حل کرد. کسانی که به ازدواج برابر می اندیشند پذیرفته اند که پايه و اساس در زندگي هاي امروزي، حرمت داشتن انسان است چه مرد وچه زن. فرقي نمي کند يعني قبول کرده ایم که نه از همسرمان بهتريم، نه بدتر، نه بالا تريم نه پايين تر. نه حق و حقوق بيشتر داريم و نه کمتر، بلکه دقيق برابريم. ميزان با فرهنگ و متمدن بودن يک مرد، ميزان آزادگي، آزادي خواهي، با سواد و دانايي يک مرد را مي توان از نگرش او به زن فهميد که براي زن احترام يک انسان کامل را قائل است، زن را داراي حقوق برابر و مساوي مردان مي داند ياخير؟
يک ازدواج واقعي وقتي است که يک زن و مرد با تمام اجزا با هم ازدواج نموده باشند چنين زن و شوهري را به زبان عاميانه خودمان مي گوييم يک دل و يک جان. حال اگر چنين نشد و هر يک 10 در صد و يا 30 در صد وجودشان با هم شد بقيه اجزاکارهاي ديگر مي کنند.
در ازدواج برابر دختر را شوهر نمی دهند، دختر را به خانه بخت نمی فرستند، شوهر، بختِ زن و دختر نیست، بلکه شوهر شریک زندگی زن است که شخصا و با کمک گرفتن از شناخت و تجربیات بزرگانش، او را به عنوان همسر و پدر فرزندان آینده خود انتخاب کرده است. در ازدواج برابر به پسر زن داده نمی شود، زن عیال ( جیره خوار ) مرد نیست بلکه پسر با شناخت و با استفاده از تجربیات بزرگانش و اراده خود دختر دلخواهش را به عنوان همسر، شریک زندگی و مادر آینده فرزندانش بر می گزیند. در ازدواج برابر زن و مرد، هیچ یک جیره خوار دیگری نیست بلکه هر دو در زندگی و درآمد نقش دارند.
قبل از اندیشیدن به ازدواج، هر دختر و پسری دو ویژگی را باید کسب کرده باشند. یکی دانایی و دیگری مهربانی.
دانایی یعنی این که ببیند توانایی مرد و زن خانه شدن توانایی پدر و مادر شدن را دارد بداند از زندگی و طرف مقابل خود چه می خواهد در زندگی چه اهدافی دارد مقصودش از زندگی چیست آیا آمادگی و امکانات زندگی مشترک را دارد؟
مهربانی یعنی این که روانش عاری از اختلالات روانی مانند؛ بدبینی، حسد، بدخواهی، کینه، نفرت، خشم، عصبیت، خودخواهی، خودشیفتگی، سادیسم، مازوخیسم، خود حقیر پنداری، اضطراب، نگرانی، افسردگی و وابستگی است. و روانش سرشار از امید، خوشایندی، خوشبینی، امیدواری، عشق ورزی و مهربانی به همه است وخود را دوست دارد.
براي انتخاب همسر آينده مان بايد اصولي را بدانيم و مراعات کنيم تا زندگي موفق تري داشته باشيم و اين اصول فقط با بکار گيري عقل و خرد و با داشتن شناخت مي تواند بدست آيد. شکل عادي انتخاب همسر اين است که نخست آشنا شويم، آنگاه با گفتگو، رفت و آمد، نشست و برخاست، بيان خواسته ها، نيازها، علايق، اهداف، آرمان ها، ايدآل ها به گونه صادقانه، همديگر راخوب بشناسيم يعني هيچ گونه تظاهر و دو رويي نداشته باشيم. يکي از اين اصول اين است که بايد در کليه شئونات و یا دست کم در بیشتر زمینه های زندگي مشابهت داشته باشيم يعني در نگريستن به جهان که به آن جهان بيني مي گوييم تشابهات مان زياد باشد ديگري اهداف زندگي مان و ايدآل هاي زندگي مان نزديک به هم باشد باورهاي اعتقادي اجتماعي فلسفي و اخلاقي مان با هم مشترکات زيادي داشته باشد خانواده و فرهنگ خانوادگي و طبقه اجتماعي و سطح اقتصادي مان با هم همخواني داشته باشد نياز هاي فيزيکي و انتظارات طرف مقابل را بشناسيم و در خود توانايي بر آورده کردن آن نيازها را داشته باشيم حال در پي گفتگو و مراوده هاي زياد و کشف مشابهت ها وقتي ببينيم مشابهت هايمان زياد است کم کم به هم علاقه مند مي شويم و آگاهي مان که نسبت به هم زياد شد و به اين نتيجه رسيديم که به راحتي مي توانيم با هم زندگي کنيم آنگاه به بالاترين مرحله احساس و هيجان مي رسيم که جنبه صد در صد انساني و اخلاقي و تعهد دارد که بدان عشق مي گويند. و بايد دانست عشق تاج عقل است و بالا ترين و والاترين و با ارزشترين مرحله انساني است. يعني اين دو نفر در اين مرحله عاشق هم شده اند در اين مرحله احساس مي کنيم که ما براي هم آفريده شده ايم به اين نتيجه مي رسيم که طرف مقابل يک آدم منحصر به فرد براي من است.
محمدعلي شاهسون مارکده 2/12/86
شاهسون های بغدادی
در تاریخچه روستای مارکده، شاهسون های مارکده را از ایل شاهسون های بغدادی و تیره سولدوز معرفی کردیم. مقاله ای با نام« از نیمه راه» نوشته دکتر عطاء الله حسنی، استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی تهران، پیرامون تاریخ ایل شاهسون بغدادی از روی اینترنت برداشت و قسمتی از این مقاله را در شماره قبلی جارچی خواندید و اینک دنباله آن.
دوگر: از طوايف مهم ساكن آناطولي، سوريه و عراق- موصل- ماردين و
كركوك- دقوق- كه درگيري هاي بين قراقويونلوها و آق قويونلوها موجبات تقسيم و پراكندگي بسيار آنان را فراهم آورد. از طوايفِ دوگر، در ناحيه اردبيل نيز وجود دارند كه توسط قراقويونلوها به آنجا كوچانده شده اند و اصالتا متعلق به دوگرهاي «اورفا» مي باشند. ابوبكر طهراني درباره دوگرها مي نويسد:« … دمشق خواجه كه از امراء دوگر بود و بيست هزار خانه را سردار و صاحب اختيار بود و رها (= اورفاي امروز) … و حران … از آن او بود … در كنار آب فرات قشلاق [گرفت] و يغموربيك … كه مهتر امراء دوگر بود با هزارخانه كه تابع او بودند و سه هزارخانه ديگر نوكر عثمان بيك (= پدربزرگ اوزون حسن) شدند» اين قول ميزان اعتبار و نفوذ دوگرها را در منطقه شمال عراق و شرق عثماني در زمان تيموريان نشان مي دهد. بنا به نوشته كارستن در سال 1776م. از جماعت دوگر يك هزار خانوار چادرنشين در ناحيه اورفا زندگي مي كرده اند.
کوسه لر: بزرگترين طايفه شعبه لك ايل شاهسون بغدادي است. بر اساس گزارش هاي اسكان عشاير در عثماني، در سال 1708م. جماعت حاجي بهاءالدين لو در قريه «كوسه لر» از توابع گلنار اسكان داده مي شوند. در قرن نوزدهم نيز، بنابر تحقيقات فاروق سومر، طايفه كوسه لر در «نازيللي» ولايت آيدين زندگي مي كرده اند. در داستان «دوقلوهاي ترك» خانم جاهيد اوچوق از «مزرعه كوسه لر» ياد شده است. هم اكنون در شمال آنتاليا محلي بنام كوسه لر وجود دارد و افراد بسياري نيز در محلات فاتح، بايرم پاشا، زيتون بورنو، باغچه لياولر، كوچوك كوي، يدي كوله، باغجيلار، قاضي عثمان پاشا، مرتر، حوجا مصطفي پاشا، و باكيركوي استانبول زندگي مي كنند كه نام فاميل شان «كوسه لر» است.
كلوند: بنابر گزارش محمد خورشيد پاشا در سياحت نامه حدود، در سال 1264ه.ق. بيست و پنج خانوار چادرنشين از طايفه كله وند در دوزخورماتو زندگي مي كرده است.
و- وجود مشابهت لهجه يي و همگوني ضرب المثل ها و داستان ها بين شاهسون هاي بغدادي و طوايفي از ترك هاي كركوك كه ساكن « تل عفر، آلتين كوپرو، تيسين، بشير، ريا، تازه خرماتو، توزخرماتو ، امام زين العابدين، قاراتپه، و بيات لار هستند. با توجه به شواهدي كه ارائه شد، نويسنده بر اين باور است كه هسته اوليه ايل شاهسون بغدادي از نواحي كركوك به درون ايران كوچانده شده، و به احتمال قريب به يقين از همان بيات ها و يا طوايف ابواب جمع و وابسته يي بوده است كه ميرزا مهدي خان استرآبادي به كوچ آنان از كركوك به خراسان اشاره كرده است. درباره نحوه مهاجرت و وضعيت ايل طي مدت استقرارش در خراسان و شيراز منبع موثقي در دسترس نيست. مرحوم فتح السلطان، كه بيش از يك صد سال عمر كرد (وفات1357ش)، از قول عمويش ايمانعلي خان كه يكصد و بيست سال عمر كرده بود، براي نويسنده نقل مي كرد كه: جاني بيگ بزرگ ايل در سرحد عثماني بوده است. سرخاب، يوسف و قاسمعلي خان برادران او بوده اند و قاسمعلي خان سركرده نظامي ايل بوده است. در دوران؛ آشوب و سقوط اصفهان ، احمدپاشا از قاسمعلي خان قول عدم تعرض گرفته مناطق غرب ايران را به تصرف خود در مي آورد. ادامه دارد