جارچی مارکده شماره 25- یکم اردیبهشت 1389

خود دوستی
اگر قدری روی اندیشه و رفتارِ خود و آدمیانِ پیرامون مان دقیق شویم و واقعیات موجود را نیک بنگریم خواهیم دید که مردم دو جور به خود می نگرند و یا دو جور زندگی می کنند یا بهتر بگویم دو تیپ شخصیتی داریم. یا خود دوست هستیم و یا خود نا دوست. یعنی بعضی ها خود را دوست دارند و بعضی ها از خودشان بدشان می آید بدون این که این بد آمدن از خود را، اظهار کنند و یا به زبان آورند، ممکن است خود هم این بد آمدن از خود را حس نکنند و یا ندانند و یا متوجه نباشند ولی هرکه قدری با موضوع های روانی آشنایی داشته باشد با دقت در گفتار و رفتار آدمیان این بد آمدن از خود را می تواند به خوبی ببیند و بفهمد. البته باید در همین جا بگویم خود دوستی با خود خواهی متفاوت است خود دوستی ناشی از روان سالم ما آدمیان است و خود خواهی نمودار نا سلامتی روان است. بنابر این اگر بگوییم انسان ها دو جورند و یا دو گونه اند؛ خود دوست و یا خود نا دوست، چندان بیراهه نگفته ایم.
آدمی که خود را دوست دارد چند ویژگی دارد. نخست باید گفت خود دوستی نتیجه روان سالم است. وقتی آدمی دارای روانی سالم باشد همه ی مردم را دوست دارد و چون خود هم یکی از این همه ی آدم ها است پس خود را هم دوست دارد.
 آدم خود دوست همه ی کارهای خوب دنیا را برای خود انجام می دهد و هیچ کار بدی در حق خود و نیز هیچ کس دیگرحتا مخالفانش نمی کند. مثلا ادم خود دوست هیچ گاه سیگار نمی کشد، هیچ گاه عمرش را بیهوده، مانند؛ سینه آفتاب و یا درِ دکان ایستادن، نمی گذراند، هیچ گاه به داشته های دیگران حسادت نمی کند، در جهت کسب علم و دانش و آگاهی همیشه می کوشد. در جامعه در کارهای عام المنفعه پیش قدم است با همه مهربان است از هیچکس کینه به دل ندارد.
آدم خود دوست در برخورد با دیگران نگران نیست، اضطرابی ندارد چون  خود را خوب میداند و دیگران را هم همین گونه می پندارد بنابر این خیلی راحت با مردم سخن می گوید، مراوده دارد. در سخن خود چیزی را پنهان نمی کند و در سخن و رفتار خود ریاکار نیست برای این که دیگران را خوب می داند و از مردم ترس ندارد آدم خود دوست با آرامش روانی می زید به همین جهت جهان پیرامون خود را هم زیبا می بیند و زندگی برایش لذت بخش است.  
  آدم خود دوست مسئولیت و پیامد همه ی حرف ها، کارها، رفتارها و تصمیمات خود را می پذیرد و وقتی جایی خطایی از او سر زد خطای خود را می پذیرد و هزینه های آن را هم می پردازد. آدم خود دوست هیچ گاه خطا هایش را به پای شیطان نمی نویسد، رویداد های نا خوشایند و ناگوار زندگی اش را به شانس، بخت و اقبال، قضا و قدر، نصیب و قسمت، سرنوشت و در نهایت به گردن خدا نمی اندازد که؛ خدا چنین خواسته است. یعنی آدمی است معقول، خِردگرا،  مستقل، آزاده، معتقد به اخلاق انسانی و مسئولیت پذیر. یعنی آدمی با روان سالم و خود دوست باوری به جبر ندارد، خود را دارای اراده  و اختیار و توانمند جهت انتخاب سرنوشت خود می داند بنابر این، خود تصمیم های زندگی اش را می گیرد و مسئولیت پی امدهای آن تصمیم ها را هم می پذیرد. و اگر رویدادی هم خارج از تصمیم و اراده او پیش آید می اندیشد، بررسی می کند ببیند علتش چیست و بشناسد تا از چنین رویدادی و مشابه آن جلوگیری کند.
آدم خود دوست به حریم و حقوق هیچ کس، حتا کسی که در حق او ستم کرده باشد و یا مخالف اوست، تجاوز نمی کند. آدم خود دوست هیچ گاه در زندگی خصوصی دیگری کنجکاو نمی شود چون کنجکاوی در زندگی دیگری را تجاوز به حریم دیگری می داند، هیچ گاه غیبت نمی کند، هیچ گاه از کسی بدگویی نمی کند. آدم خود دوست می کوشد کارها و رفتار و گفتارش خوب و بر مبنای اخلاق و رعایت حرمت انسان باشد و در ازاء کار خوبی که می کند هیچ توقع و انتظاری هم از کسی ندارد کار خوب را بخاطر این که خوب است انجام می دهد نه این که دیگران به او به به بگویند یا او را خوب بپندارند، یا این که خدا به او پاداش بهشت دهد.   
آدم خود دوست محتاج محبت دیگران نیست، توقعی از دیگری ندارد، از کسی انتظاری ندارد،  نیازمندِ به به و چه چه دیگران نیست. چنین آدمی می کوشد روی پای خود بایستد، نیازمندی های خود را تامین کند تا نا گزیر نباشد دست نیاز به سوی دیگری دراز کند یا چشم طمع به حمایت دیگری داشته باشد که اگر همسایه ای، رفیقی، دوستی و آشنایی به او محبتی نکرد، ادای احترام معمول را انجام نداد، توجهی ننمود، کمکی نکرد و دستی نگرفت به هم نمی ریزد، قهر نمی کند و بد نمی گوید. باید دانست آدمی که محتاج محبت و کمک دیگران است همانند بادکنک است کوچکترین بی توجهی به او، همانند یک نوک سوزن است که به بادکنک
  فرو رود می بینی به هم خواهد ریخت.
با توجه به ویژگی های فوق، آدم خود دوست برای خودش خوب است، برای دیگران هم خوبست، خود را خوب می داند، همه ی مردم را هم خوب می شمارد، خودش را دوست دارد، از خودش مواظبت می کند، از خود مراقبت می کند، به همسر، فرزندان، همسایگان، اقوام و بستگان مهر و
 عشق می ورزد و در حد تخصص و توانش به دیگران خدمت ارائه می کند
آدم خود دوست به موازات این که خود را دوست دارد، فرزندان  و همسر خود را هم دوست دارد. همکاران، همشهریان و بالطبع همه ی مردم دنیا را،  فارق از دین، مذهب و ملیت شان هم دوست دارد، همه ی آدم های دنیا، از نظر آدم خود دوست،  فقط به صرف این که انسان اند دارای حرمت اند، آدمی است نوع دوست، انسان دوست، مهربان و مهر ورز. هم به دیگران عشق می ورزد و هم از دیگران عشق می پذیرد. هم در حق دیگران خوبی می کند و هم از دیگران خوبی می پذیرد. چنین آدمی هیچ گاه به کسی فحش نمی دهد، از کسی غیبت نمی کند، از کسی نفرت ندارد، با کلمه دشمن انس و الفتی ندارد، جنگ و خشونت از نظر انسان خود دوست غیر انسانی و ضد اخلاق اند و زیبنده آدمی نمی توانند باشند، بدی های آدمی را به آدمِ دیگری گزارش نمی دهد، خبر چین و سخن چینی نمی کند، کنجکاو در رفتار شخصی دیگران نمی شود تا بداند عقیده اش چیست؟ باورهایش چه هستند؟ چه می گوید؟ چه می کند؟ چه می خواند؟ چه نمی خواند؟ کجا می رود؟ کجا نمی رود؟ آنگاه انگ بچسباند و بر چسب بزند. آدم خود دوست، هیچ گاه کسی را نفرین نمی کند، به چشم زخم و چشم شور باور ندارد، چرا؟ چون نتیجه منطقی باور به چشم زخم و چشم شوری، این هست که ، فلانی و یا همسایه و یا دیگران بد هستند این باور بد بودن همسایه با نوع دوستی و انسان دوستی و مهربانی و عشق ورزی و باور به حرمت انسان ها و این که من خوبم و دیگران هم خوبند منافات دارد.
اگر بخواهیم چند نمونه از ریز کارهای یک ادم خود دوست را بشماریم می توان گفت؛ آدم خود دوست دروغ نمی گوید حتا نوع مصلحت آمیزش را، حتا جایی که راست گویی به زیانش هست باز هم راست می گوید. سیگار نمی کشد حتا گاه گاهی، حتا برای پز دادن و قیافه گرفتن. مشروبات الکلی نمی نوشد حتا برای تفریح،  قمار نمی کند حتا برای یک بار و یا به نام سرگرمی، پشت سرِ کسی بد نمی گوید حتا از کسی که خوشش هم نیاید، به پدر و مادر کسی فحش نمی دهد هر چند رفتار کسی خوشایند او هم نباشد، به مال مردم و یا اموال عمومی دست درازی نمی کند حتا اگر نظارتی و کنترلی هم نباشد و کسی هم نبیند و نداند، چشمش دنبال زن، دختر، پسر، و مردِ مردم نیست حتا اگر کسی نداند و نبیند و رفتار او پوشیده هم بماند، اصلا به بدی ها، چه حرف های بد، چه رفتار بد نمی اندیشد، دشنام و ناسزا به کسی نمی گوید، چرند نمی گوید، وقتی ببیند دیگران شاد هستند می گویند و می خندند و می خوانند و می رقصند، خوشحال و از شاد بودن دیگران لذت می برد. به زندگی خصوصی دیگران کاری ندارد که؛ دو تا تار موی زن و یا دختر کسی پیدا بود، خط ریش پسر فلانی بالا یا پایین است، دختر فلانی به پسر فلانی لبخند زده، پسر فلانی پیراهن آستین کوتاه پوشیده، پسر یا دختر فلانی شلوار جین پوشیده و … چون اینها را حریم خصوصی دیگران می داند. هیچ لحظه ای از عمرش را به بطالت و بیکاری نمی گذراند اوقاتش را آن قدر با کار خوب پر می کند که فرصتی و زمانی برای کار بد و فکر بد برایش باقی نماند بنابر این آدمی است پرکار، فعال و بارور.
اما آدم خود نا دوست؛ آدمی است که در ته اعماق ذهن و ضمیرش از خود
بدش می آید، خود را خوب نمی داند، چون خود را خوب نمی داند، نمی تواند دیگری را دوست داشته باشد حتا اگر بگوید دیگری را دوست دارد حرفش توخالی است. آدم های خود نا دوست به دو شکل در جامعه ظاهر می شوند.
یک؛ خود را در جامعه حقیر، کوچک، نادان، ضعیف، کمترین و بی فایده و بی ارزش قلمداد می کنند. متاسفانه فرهنگ ما از لغات خود حقیر پنداری هم غنی است و انبوهی از این لغات در ذهن ما جای داده شده اند و ما بدون دقت به عمقِ مفهوم غیر انسانی و ضد اخلاقی این واژه ها، آنها در زبان ما جاری و ساری اند. مانند؛ کوچکم، نوکرم، چاکرم، مخلصم، بنده ام، غلامم، حقیرم، ناچیزم، خاک کف پایم، ذره ام، جایی حساب نیستم، زیر سایه تو هستم، دست بوسم، پا بوسم، جان نثارم، مطیعم، حلقه بگوشم، فدایی ام، غلام خانه زادم، سر خطم را پاره نکردم و … فراوانی این لغات بیانگر این هست که این تیپ شخصیتی در طول تاریخ در جامعه ی ما فراوان بوده اند و زیسته اند که تولید لغات فراوان شده است.
دو: عده ای دیگر از آدم های خود نا دوست خود را بزرگ می پندارند و بر این باورند که از همه بالاترند، از همه سر ترند، فکرشان، باورشان، اعتقادشان، ایمان شان، مرام شان، نظرشان، حرف شان و رفتارشان از بهترین ها است. آدمی هستند خود مدار، خود محور، خود بزرگ بین. آدمی که این گونه می اندیشد و در جامعه خود را ظاهر می نماید و ابراز وجود می کند آدمی است خود شیفته. بی گمان هیچ کس نمی گوید من خود مدار و خود محور و … هستم بلکه این دیگران هستند که با دقت در رفتار و گفتار آدمی، تشخیص می دهند که چه تیپ شخصیتی دارد.  
وچه مشترک ادم های خود نا دوست چه تیپ خود حقیر پندار و چه تیپ خود شیفته اش این هست که خودشان را خوب نمی دانند، از خود متنفرند  و خودشان را دوست ندارند. علتش آن هست که در هنگام کودکی در خانواده عشق ورزی، مهرورزی در وجودشان ریخته نشده است کمبود محبت و مهر و عشق دارند حال گروهی با خود کوچک پنداری و مظلوم نمایی و ایفای نقش قربانی می خواهند از دیگران محبت و مهر بگیرند و گروهی دیگر با خود بزرگ پنداری و مهم جلوه دادن خود می خواهند توجه دیگران را به خود معطوف کنند تا بلکه کمبود و یا نداشتن مهر و عشق و محبت را جبران کنند. این تیپ های شخصیتی در کودکی آسیب دیده اند، به آنها اهمیت داده نمی شده است، تحقیر شده اند، سرزنش شده اند، حقوق شان نادیده گرفته شده، به آنها بی اعتنایی شده، بی توجهی شده، تنبیه می شده اند، تبعیض در حق آنها اعمال می شده. کودک در این چنین جو به این نتیجه می رسد که من بدم که این گونه بی توجهی به من می شود من بدم که من تحقیر و سر زنش می شوم وقتی نتیجه گرفت که من بدم، ناچیزم، بی ارزشم، از خودش بدش می اید، از خود متنفر می شود. و اینها می شوند جزئی از صفات شخصیتی او. شاید شما از زبان هیچ کس نشنیده باشید که گفته باشد من بدم، بنابر این پذیرش این حرف برای تان غیر قابل قبول باشد باید دانست از خود بد آمدن و خود را دوست نداشتن قدری نا آگاهانه است چون به صورت یک بیماری و عادت در روان آدم خود نا دوست نشسته است.  
نباید این گونه پنداشت که مرز دقیق و بزرگی بین این دو تیپ هست که از
 دور می توان تشخیص داد. نه، چنین نیست. اگر قدری دقیق شویم خواهیم دید بعضی ازمردان خود نا دوست، هم تیپ خود حقیر پندار و هم تیپ خود شیفته را با هم دارند، در بیرون از خانه، در محل کار و در جامعه زبون اند، ناچیزند، حقیرند، فرمان بردارند، مطیع و چاکر و نوکر فدایی اند، ولی وقتی به خانه می آیند در برابر همسر و فرزندان، خود را شیر می پندارند، انتظار اطاعت و فرمان برداری محض دارند.
ممکن است بعضی از ما با دقت در رفتار آدم های خود نا دوست، آنها را متهم به خود خواهی کنیم و فکرکنیم این آدم ها با این خوی و خصلت، خودشان را خیلی دوست دارند ولی وقتی نیک بنگریم خواهیم دید که نه، چنین نیست. اینها خود را دوست ندارند بلکه در ته اعماق وجود از خود هم متنفرند و بدشان می آید چون خود را بد می پندارد حال می کوشند با رفتاری و گفتاری به ظاهر خوب به دیگران بگویند من خوبم، به من توجه کنید، مرا محترم بشمارید، مرا مهم بدانید، به من اهمیت دهید. این تیپ آدم ها نمی توانند به دیگری هم عشق بورزند برای این که عشقی و مهری در وجودشان ریخته نشده است وجودشان تهی از مهر و محبت و عشق است نه خود را دوست دارند و نه دیگران را به همین جهت هم می بینیم دیگران را می رنجانند به این گونه ادم ها در زبان و فرهنگ عامیانه می گویند زبان شان خار دارد چون باحرف و رفتارشان به حقوق دیگران دست درازی می کنند.
آدم خود نا دوست در مقابل قدرت که قرار گرفت، حقیر می گردد و جذب قدرت می شود به این امید که با اتصال به قدرت ضعف خود را التیام بخشد حال آدم خود نا دوست که خود را به قدرت چسبانده، در مقابل افراد عادی جامعه که قرار گرفت قدرت نمایی می کند، نعره می کشد و گردن کلفتی می کند. پرسش این هست که چرا نعره می کشند و گردن کلفتی می کند؟ باید گفت در درون، خود را ضعیف می پندارند می خواهند ضعف خود را بپوشانند. آدم های خود نادوست هنگام دعوا و برخورد با دیگران فحاش اند، نا سزا می گویند اگر پاسخ فحش و ناسزای شان را ندهی آن روی شخصیت شان ظاهر می شود می بینی احساس ضعف و زبونی خود را بروز می دهند.  
                                                            محمدعلی شاهسون مارکده 18/10/88 
مرز مارکده و صادق آباد
جلسه ای مشترک در تاریخ 9/1/89 ساعت 21 با حضور آقایان: مسعود شاهسون، محمدعلی شاهسون، محمد عرب اعضا شورای مارکده و مجید ایزدی، هرمز کرمی، حسین نوری اعضا شورای صادق آباد و ابولفضل شاهسون، ابوطالب عرب، علی عرب، محمدرضا شاهسون نماینده و سردانگ های طرح باغداری وحدت مارکده در محل دفتر دهیاری روستای صادق آباد تشکیل شد. هدف از این نشست تعیین کارشناس، به موجب صورت جلسه و توافق نامه تنظیم شده در شورای حل اختلاف قوچان، جهت مشخص نمودن مرز مشترک صحرای روستای مارکده و صادق آباد بود. که پس از گفتگو موارد زیر تصویب و به امضا رسید.
1- توافق شد درخواست گردد سه نفر کارشناس از ادارات منابع طبیعی، امور اراضی و اداره ثبت با نقشه های اداره خود در محل حاضر و مرز مشترک را تعیین نمایند
2- اعضا شوراهای دو روستا متعهد شدند وقتی مرز توسط این سه کارشناس مشخص شد پذیرفته و اعتراضی نداشته باشند.
3- توافق شد یک نفر کارشناس به عنوان ناظر از بخشداری هم دعوت گردد.
4- کار پیگیری با آقایان هرمز کرمی از صادق آباد و ابولفضل شاهسون از مارکده خواهد بود.
5- هزینه ها به نسبت برابر بین دو روستا تقسیم و پرداخت خواهد شد.
6- توافق شد وقتی کارشناس ها به محل آمدند فقط اعضا شورای دو روستا و نماینده طرح وحدت حق همراهی آنها را دارند افراد غیر مسئول حق حضور در همراه کارشناس ها را ندارند.
                                                           گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده  
ایجاد غرفه
جلسه ای در تاریخ 18/1/89 ساعت 10 صبح با حضور قربانی بخشدار، قائدی رئیس تعاون روستایی، چهل گردی و حافظی از جهاد کشاورزی، نظری از منابع طبیعی، تراکمه راهدار سامان، عسکری از امور آب، بیگدلی شهردار سامان، دوستی از کمیته امداد، و بیشتر دهیاران بخش سامان در محل بخشداری سامان تشکیل شد. هدف از این جلسه بررسی میزان فضای سبز موجود در بخش بوده ولی چون بخش سامان با وجود باغات متعدد و فضای سبز باغی از این نظر غنی است موضوع ایجاد غرفه های فروش محصولات کشاورزی مطرح و بررسی گردید تا با اجرای این طرح باغداران بتوانند؛ محصولات خود را بهتر عرضه کنند، گردشگر بیشتری را جذب منطقه بکنند و از همه مهمتر ایجاد اشتغال گردد.
آقای نظری نماینده اداره منابع طبیعی اعلام نمود: دهیاران می توانند با درخواست و انعقاد قرارداد اجاره ای 30 ساله از زمین های رفع تصرف شده و نیز از زمین های منابع ملی در کنار جاده ها با نصب کانکس، آلاچیق و داربست فلزی غرفه های فروش محصولات کشاورزی ایجاد نمایند در زمین هایی که اجاره داده می شود حق هیچ گونه احداث ساختمان نخواهند داشت.
آقای قائدی از تعاون روستایی گفت: تعاون روستایی آمادگی خود را جهت مشارکت در احداث غرفه عرضه محصولات کشاورزی در سطح بخش اعلام می کند  تعاون روستایی فقط هزینه های ناچیز نصب داربست، چادر، آسفالت مورد نظر و دیگر هزینه های انجام شده را خواهد گرفت و هرگز به دنبال سود بیشتر نیست.
آقای بیگدلی شهردار سامان گفت: می توان در فصل تابستان از فضاهای آموزشی به صورت اجاره ای به منظور ایجاد غرفه بهره جست.
آقای تراکمه گفت: از فضاهای باز کنار جاده با رعایت حریم راه می توان به عنوان محل ایجاد غرفه سود جست.
آقای دوستی از کمیته امداد گفت:  کمیته امداد آمادگی دارد که به متقاضیان ایجاد غرفه فروش محصولات کشاورزی تحت پوشش خود تا مبلغ 4-5 میلیون تومان تسهیلات ارائه نماید.   
                                                                              گزارش از: کریم شاهسون
جلسه در بخشداری
روز 30/1/89 از ساعت 30/10 تا ساعت 2 بعد از ظهر جلسه ای در محل بخشداری سامان با حضور قربانی بخشدار، ارژنگ کارشناس عمرانی بخشداری، نیازی معاون سازمان جهاد کشاورزی استان، علی بابایی از امور اراضی و نظری از اداره منابع طبیعی و چلگردی مسئول خدمات کشاورزی سامان و رئیس های شورای اسلامی روستاهای بخش سامان تشکیل شد. هدف از این جلسه بررسی ایجاد اشتغال از طریق ایجاد طرح های باغداری و اشکالات مرتبط با آن بود. که خلاصه ای از سخنان جلسه را برای اطلاع شما خوانندگان چاپ می کنیم.
 نخست بخشدار گفت: امروز دغدغه همه ی مسئولان ایجاد اشتغال برای جوانان است. طرح های متعدد باغداری در منطقه احداث شده است ولی هنوز ظرفیت کامل نیست به همین خاطر درآمد سرانه مردم افزایش نیافته است بنابر این نیاز به سرمایه گذاری بیشتری است. اگر بخواهیم در کشاورزی با جهان رقابت کنیم باید از تکنولوژی استفاده کنیم جهاد کشاورزی باید از خود تحرک نشان دهد و تکنولوژی را وارد کشاورزی نماید. باید در کنار کشاورزی مدرنیزه صنایع تبدیلی ایجاد کنیم تا بتوانیم به درآمد سرانه مطلبوب برسیم. در بخش سامان حدود 15000 هکتار باغ احداث شده است به همین میزان هم ظرفیت داریم که باید پیگیری و ایجاد کنیم احداث طرح های باغداری باید در اولویت کاری مان باشد. دو روش و یا شیوه برای ایجاد طرح باغداری هست یکی این که زمین را در اختیار بانک زمین قرار دهیم این بانک طرح را اجرا می کند 70 درصد هزینه اش بلا عوض است و کشاورزان فقط 30 درصدش را می پردازند روش دیگر این که خود کشاورزان با استفاده از تسهیلات طرح را اجرا نمایند که می توانند 70 درصد هزینه را از تسهیلات و کمک های بلاعوض استفاده نمایند و 30 درصد را خودشان بپردازند. قرار است در ادارات امور اراضی و کشاورزی بانک اطلاعات ایجاد شود در این صورت کسانی که یک بار زمین گرفته اند دیگر نمی توانند در طرحی دیگر شریک شوند. در طرح های آینده اولویت فقط با کسانی خواهد بود که بیکارند و زمین نگرفته اند. امروزه مشخص شده عامل اصلی به انحراف و فساد کشیده شدن جوانان بیکاری است پس همه ی ما باید بکوشیم برای جوانان اشتغال ایجاد کنیم. در بخش کشاورزی خیلی زود می توانیم اشتغال ایجاد کنیم اکنون اعتبارات خوبی هست بهتر است از این اعتبارات برای اشتغال جوانان سود جست. هر طرحی که برای اشتغال جوانان است و مشکل دارد اعلام کنید تا ما با دعوت از مسئولان و تشکیل جلسه مشکل را رفع کنیم. اخیرا بررسی افراد واجد شرایط واگذاری زمین به سازمان جهاد کشاورزی محول شده است تقاضای ما این هست که یک کار گروه تشکیل شود و سریع شرایط افراد را بررسی و پاسخ دهند. من شخصا با تخریب و قلع و قمع درختان تجاوزی مخالفم و عقیده دارم اداره منابع طبیعی باید همان روزِ اولِ تجاوز جلو متجاوز را بگیرد تا تخلفی صورت نگیرد و افراد هزینه نکنند. هر فردی که 5 جیریب زمین ثبتی داشته باشد می تواند با گرفتن مجوز تغییر کاربری یک اتاقکی در گوشه زمین خود بسازد. ما نمی توانیم به هر کشاورزی اجازه دهیم ک زمین کنار رودخانه خود را ویلا کند حتی با امکانات ابتدایی مثل آلاچیق. اگر چنین اجازه ای بدهیم دیگر باغی نخواهد ماند. قرار است دانشگاه آزاد در سامان احداث شود و قول داده شده در صورت احداث، رشته باغبانی آموزش داده شود.
سپس اعضا شوراها مشکلات روستاها را به شرح زیر مطرح کردند. اخیرا بسیاری از جوانان روستا علاقه مند به ایجاد کارگاه های تولیدی در کنار کار کشاورزی هستند که به دلیل نبود زمین کاری نمی توانند بکنند. تقاضا می شود کارشناسان جهاد کشاورزی ماشین آلات بویژه تیلر مارک خوب را به کشاورزان معرفی کنند چون تعدادی تیلر خریده اند و خوب در نیامده که زیان دیده اند. تقاضا می شود کشاورزانی که در کنار زمین شان چهار تا درخت هم به صورت جزیی تجاوزی کاشته اند حکم قلع و قمع داده نشود و راهکاری برای واگذاری به ایشان پیدا گردد. بهتر است ادارات گردشگری، کشاورزی، محیط زیست و بهداشت راهکاری برای زباله های گردشگران که در باغ ها می ریزند بیابند. خاکی و نا هموار بودن جاده های بین مزارع یکی از مشکلات همه ی روستاها است انتظار هست سازمان جهاد کشاورزی در این زمینه اقدامی جهت آسفالت بکند. اجازه داده شود کشاورزان برای محافظت از محصول، اطراف زمین خود فنس بکشند. دو هکتار عرف محل برای واگذاری ز مین کافی نیست چون تکافوی زندگی نیست.  تخلفات جزئی خیلی سریع رسیدگی می شود ولی در باره متخلفان بزرگ یا اقدامی نمی شود و یا خیلی دیر. جلسات این چنینی مشکل گشا نیست چون می بینیم جلسات زیاد گرفته می شود ولی مشکلات همچنان به قوت خود باقی است پیشنهاد می گردد برای هر دو سه روستا یک جلسه تشکیل شود و مشکلات خیلی ریز بررسی و برای اجرا ارائه گردد. کار اداری طرح های خصوصی خیلی زود انجام و به مرحله اجرا در می آید ولی طرح های عمومی می بینی سال ها طول می کشد. به کشاورزانی که زمین شان در حاشیه رودخانه گردو و کبوده است اجازه داده شود با سکو بندی و نصب آلاچیق گردشگر بپذیرند تا کمک درآمدی داشته باشند. گفته می شود مبلغ 50 میلیون تومان کمک بلا عوض برای طرح های طوبی بخش سامان اختصاص داده شده است ولی این مبلغ را به طرح عمان داده اند. در مزارعی که امکان هست، گاز کشی گردد تا هنگام سرما چوم سوزانی با گاز انجام شود.
آنگاه مهندس نیازی گفت: نخست باید بپذیریم که در ایران و استان چهارمحال و بختیاری زندگی می کنیم. اعتباراتی که برای کل استان آمده 120 میلیار تومان است که حدود 10 میلیار تومانش را به اداره ما خواهند داد. می خواهم بگویم دولت در بخش سامان به اندازه کافی سرمایه گذاری کرده و شما هم از آن استقبال کرده و کمک کرده اید تا باغ های متعددی ایجاد شده است. امروز باید به مدیریت صحیح و توسعه ی محصولات کشاورزی بیندیشیم. می دانیم عصر اطلاعات و اینترنت است. روزی برای برداشت بیشتر و بهتر محصول به باغ و زمین مان کود می دادیم امروز عصر محلول پاشی است یعنی علم تغذیه عوض شده است. در مبارزه با بیماری و آفت ها شما باید به کمک ما بیایید تا بتوانیم آفت و بیماری زدایی کنیم و کیفیت و کمیت محصول را بالا ببریم.  باید دانست همین که باغ ایجاد می کنیم زمین را آلوده کرده ایم، زمین را تخریب کرده ایم حال باید با مراقبت بتوانیم طول عمر درختان مان را زیاد و بهره آنها را بیشتر کنیم در غیر این صورت درختان مان از بین می روند آنگاه در جای آن ها دیگر هیچ درختی رشد نمی کند پس عقل حکم می کند مدیریت صحیح در باغ مان اجرا کنیم . امسال رطوبت هوا بالاست بنابر این بیماری های قارچی بیشتری خواهیم داشت. مرتب در این جلسه گفته می شود بیکاری هست اکنون فصل کار است و مزد کارگر هم روزی 25000 تومان است خوب چرا نمی روند کار کنند؟ مثل در فصل چیدن میوه کسی نمی رود آلبالو برای خودش بچیند.  می خواهم بگویم ایجاد اشتغال بدون اجرای طرح هم ممکن است. اشاره به 15000 هکتار توسعه ی باغات شد یعنی برداشت 100 میلیون متر مکعب آب، اعتبارات ما چنین اجازه ای را نمی دهد. بیاییم بجای افزایش مقدار زمین، روی مدیریت صحیح باغ تمرکز کنیم تا از همان مقدار باغی که داریم مقدار محصول لازم را برداریم. امسال پیش بینی می شد که خشک سالی باشد ولی خوشبختانه تر سالی است و به اندازه معمول بارندگی داشته ایم و امید هست در چند روز آینده هم بارش خوبی داشته باشیم. هر کشاورزی جهت خرید ماشین آلات با مرکز خدمات کشاورزی همآهنگی کند اطلاعات لازم در اختیار او قرار داده می شود.  در 20 اردیبهشت امسال یک نمایشگاه بین المللی باغبانی در تهران هست تقاضا می کنم کشاورزان بروند و ببینند چه ماشین آلات مدرن باغبانی هست آشنا شوند و بعد استفاده کنند. درباره قلع و قمع درختانی که در زمین های تجاوزی کشت شده ما نظری خاص نداریم در این زمینه قانون هست هرچه قاضی حکم کرد ما می پذیریم. من هم می پذیرم جاده های بین مزارع باید آسفالت گردد چون گرد خاک موجب ایجاد کنه می شود که می تواند خسارت زیادی به کشاورزان زده شود ولی باید پذیرفت که جاده بین مزارع خیلی زیاد هست و ما هم بودجه برای آسفالت نداریم ولی می توانیم این جاده ها را سالیانه رایگان تیغ بزنیم تا آسیب کمتری به خودرو های کشاورزان برسد. باید دانست دولت به سمت خصوصی سازی پیش می رود و می خواهد بدنه خود را کوچک کند در یکی دو سال آینده مراکز خدمات هم برچیده خواهد شد و به بخش خصوصی داده می شود. ما باید بتوانیم با مدیریت صحیح همان دو هکتار زمین را اقتصادی کنیم. بیش از 36000 واگذاری داریم چهارتا کارمند در امور اراضی باید به همه ی این ها رسیدگی کنند بی گمان این وسعت واگذاری و این تعداد کارمند کم همخوانی ندارد بنابر این ممکن است در جایی کارها هم عقب بیفتد.  فنس کشی دور باغ بنا محسوب نمی شود بنابر این می توان اطراف باغ را فنس کشید. ما متولی گردشگر و گردشگری نیستیم هدف ما تولید محصولات کشاورزی است اصلا می خواهم بگویم من مخالف این هستم که کشاورز وقت خود را صرف کند تا چند تا گردشگر را در باغش جا دهد و مبلغی بگیرد این در شان یک کشاورز که تولید کننده و آفریننده محصول است نیست من بر این باورم که کشاورز باید تمام همت و وقت خود را برای این صرف کند که محصول بهتر و بیشتر برداشت نماید صرف کشاورز در آنجا است شان کشاورز هم در آنجا هست من با این که باغات تبدیل به ویلا حتی با امکانات ابتدایی گردد مخالفم چون این کار قبلا در شمال ایران صورت گرفته و ما نتایج منفی آن را اکنون می بینیم. بخش های خصوصی چون می توانند سریع تر تصمیم بگیرند و بخاطر منافع اش جدی تر دنبال کارهای اداری را می گیرد بنابر این زودتر به نتیجه می رسد و در طرح های عمومی چون باید تصمیم ها در جمع گرفته شود و نیز هزینه های آن جمع آوری گردد ممکن است اختلافات هم در بین باشد بنابر این زمان می برد به علاوه فردی که دنبال کارهای هست هم چون کار شخصی نیست ممکن است چندان جدیتی نداشته باشد. امسال بخاطر اصراری که کشاورزان داشتند و فقط بخاطر احترام به نظر کشاورزان من مبلغ کمکی را برای چوم سوزی شده بود امضا کردم ولی خودم به این کار چندان باوری ندارم چون این نظر از طریق مراجع علمی تایید نشده است امید هست که محققان ما روی این چوم سوزی هم مطالعه ی علمی بکنند ببینیم نتیجه آن چه خواهد بود. درباره 50 میلیون که گفته شد چنین چیزی نیست چون اگر بود من خبر داشتم.       
                                                         گزارش از محمدعلی شاهسون مارکده        
حرف های مردم
1- هیات 7 نفره طرح گلستان برابر صورت جلسه ای که امضا کرده اند قرار بوده ماهی یک بار گزارش کاری خود را به مردم ارائه دهند ما که گزارشی از این گروه ندیدیم حال می پرسیم کسی که به قول و امضا خود وفا دار نیست آیا می توان امیدی داشت که برای مردم کاری انجام دهند؟
2- از مسئولان محترم مرکز بهداشتی درمانی مارکده و نیز دهیار روستا تقاضا می شود روی کار قصابان و گوشت فروشان نظارت بیشتری نمایند چون شایعه هست که لاشه گوسفند تلف شده را لابلای دیگر گوشت ها به خورد مردم داده اند.
3- از مسئولان شرکت تعاون روستایی مارکده تقاضا می شود تصمیمات متخذه در هیات مدیره را از طریق جارچی به اطلاع مردم برسانند چون همه ی مردم عضو هستند، خودی محسوب می شوند، غریبه داخل مان نیست. همچنین از مدیر عامل محترم و رئیس هیات مدیره، جناب آقای شاهبندری تقاضا داریم بند 7 صورت جلسه مورخه 20/11/88 بخشداری که می گوید:« مقرر شد حسابداری شرکت های  تعاونی روستایی سامان، هوره و مارکده از طریق مناقصه برگزار و انتخاب گردد» را اجرا نمایید. عدم اجرای این بند به عنوان تخلف مدیر عامل و هیات مدیره محسوب و در نهایت حیف و میل سرمایه مردم در مجمع عمومی طرح خواهد شد.  
4- از دهیار روستا و نیز مسئولان محترم مرکز بهداشتی درمانی مارکده تقاضا می شود کنترل بیشتری روی فعالیت دکان داران داشته باشند تا هر دکان داری برابر پروانه کسب خود فعالیت نماید و همه چیز را  قاطی هم به خورد مردم ندهند.
5- زمینی را که طرح وحدت از آن استفاده نمود و موتورخانه و استخر خود
 را ساخت با هزینه شرکت تعاونی فردوس هموار شده بود می پرسم آیا
مسئولان شرکت فردوس مبلغ هزینه شده را دریافت کرده اند؟ یا نه؟
منتظر پاسخ هستیم.
6- همه می دانیم چاه های توالت باید زیر پی در کنار خانه هر شخص کنده شود اخیرا شاهد بودیم توی خیابان اصلی چاه توالت کنده شد و دهیار هیچ عکس العملی از خود نشان نداد می پرسیم اگر غریبه بود بازهم چشم پوشی می شد؟
7- اخیرا روی مزرعه ی سکوی چم بالا در تنه ی درخت گردویی کرم خراط دیده شده است از کشاورزان همه ی مزارع بویژه از کشاورزان مزرعه ی سکوی چم بالا تقاضا می شود حتما درختان گردوی خود را با دقت بررسی نمایند و اگر خود شناختی از چگونگی کار کرم خراط ندارند از افرادی که در کلاس بوده و آشنایی دارند کمک بگیرند و اگر چیزی مشکوک دیده شده فوری به مرکز خدمات کشاورزی اطلاع دهند تا از گسترش این آفت جلوگیری شود.
8- رئیس هیات مدیره شرگت نگین برای زمین سکوی چم بالا جاده زدند دستشان هم درد نکند مدیر عامل این شرکت هم همراه دلال ها به سودهای خود رسیدند می خواهم بدانم برای مردم در این میان چی حاصل شده است؟  
اردیبهشت، ماهِ جوانی
اردیبهشت که می رسد اولین چیزی که بر انسان یاد آوری می شود جوانی است. اگر فروردین همانند نوجوانی است که تازه پشت لبش سبز شده است اردیبهشت، جوان توانایی است که دیگر زیبایی هایش تکمیل شده است. و چه جایی زیبا تر از مارکده می توان در اردیبهشت یافت. بوی علف تازه، بوی گل های شاداب، همراه با صدای خوش پرندگان نغمه خوان و مستی بلبلان. آب رکن آباد حافظ را هم خجالت زده می کند. گویی خداوند می خواهد بهشتش را در اردیبهشت به رخ ما بکشد. هوایی که می خواهی تا ته ریه هایت را پرکنی و زمینی که در زیر پایت اندکی فرو می رود بدون آن که گردی به پا کند. دشت هایی که باران بهار به شوق شان آورده است و هرچه در چنته داشته اند بیرون ریخته اند.
و حالا چه ولوله ای در شاپرک ها و پروانه هاست همیشه در کودکی این ها را دیده بودیم ولی فکر می کردیم همه ی دنیا این گونه است تو نگو اینجا بهترین جای دنیا است و تو خبر نداری اگر « اخوان» در این بهشت من قدم زده بود دیگر با آن اسب زرد یال افشانش پاییز را که مظهر زیبایی و پادشاه فصل ها نمی دانست. مگر می شود تو عطر کیمیایی اردیبهشت ماه مارکده را در شامه بشنوی و حیات دو باره نیابی؟ همه جا زیبایی! همه جا شیدایی!
گویی مامور ثبت احوال هم می دانست که این کودک چه علاقه ای به اردیبهشت دارد که تاریخ تولد، البته اشتباه را در نیمه بهار برای من نگاشت. در « قلمه ها » گویی پریان سر از رود بر آورده اند و با گیسوان خود بر باد سرودِ مهر جاری می کنند. آن ها رقاصه بزم گرم اردیبهشت هستند. و شبا هنگام که « مرغ حق » که حالا می فهمم همان جغد شبانه است بر بازوان آنان آوای حق سر می دهد. همه به شاد خواری مشغول و من محروم از این شادی!
بر دیوار منزلم عکسی از این منزل سبز آویخته ام که همواره به آن اتهام
نقاشی می خورد. تو هنوز برای من همان نقاشی کودکی هستی که کوه هایش تیز تر از کوهای تو و آسمانش بی رنگتر از رنگ آسمان تو بود.  اما مداد سبزم که همواره از همه مدادها زودتر تمام می شد هیچ گاه نتوانست از زیر بار منت سبزی تو در آید. و آن چند تا کلاغی که با یک « هفت »
 کار تصویر شان را به پایان می رساندم و چه زود گذشت روزگار شیرینی که تو مرا می پروراندی!؟
گاهی یاد آن معلم سخت گیری می افتم که تا بوی چغاله بادام تو را می فهمید از سخت گیری هایش می کاست و در جیب من شریک می شد. و باغبانی که در به در دنبال دزدان کوچکی بود که جز « چاقوله » چیزی راضی شان نمی کرد و صد البته در فرار به هیچ کس نمی رسید. و صدای پیر زنی که او هم از آزار ما در امان نبود.
از آن سال ها خیلی نمی گذرد که ما حسرتش را می خوریم اما شاید چند صبایی دیگر نیز حسرت این روزها را خواهیم خورد اردیبهشت زیباترین ماه سال است و صد البته این زیبایی نیز زود گذر تر. بی جهت نیست که همه  شاعران پارسی گو در وصف بهار سروده اند بهاریه های فراوانی در توصیف این روزگار خوش سروده شده است که هر کدام از زاویه ای این زیبایی را به اسارت لغات در آورده اند. و چه خوش ذوق دیار من که همه این تصنیف را در خود جا داده است.
از خزانه سر سبزی و شادی هر کس به فراخور خود برداشت می کند گیرنده های خود را  قوی تر می کنم تا تحفه من از این خرمی بیشتر باشد. اردیبهشت ماه جوانی است. « نو بهار است در آن کوش که خوش دل باشی».                    
                                                                             مهدی عرب  فروردین 88

ویروس های کامپیوتری
نصب ویروس ها توسط افراد ناشناسی تولید می شوند که انگیزه آن ها برای نوشتن ویروس ها مختلف است این گونه افراد معمولا ویروس ها را به علت کنجکاوی، سرگرمی، انتقام، انگیزه های روانی، سیاسی و حتی حقوقی می نویسند.
اما این که یک ویروس در کامپیوتر چه کاری انجام می دهد، به نویسنده آن بستگی دارد. مثلا بعضی از ویروس ها فایل های داده ای را خراب می کنند. بعضی دیگر به محض روشن شدن کامپیوتر خودشان را به حافظه رم رسانده و آن قدر خود را تکثیر می کنند که کامپیوتر عملا از کار می افتد و
 بعضی دیگر به طور نا خواسته کامپیوتر را خاموش می کنند. و …
باید توجه داشت که هیچ کامپیوتری، در مقابل ویروس ها مقاوم نیست، یک کامپیوتر در صورتی می تواند فاقد هر نوع ویروس باشد که:
1- هیچ نوع دیسکت یا سی دی یا حافظ فلش در آن مورد استفاده قرار نگیرد.
2- به شبکه ( اتصال چند کامپیوتر به هم تشکیل یک شبکه کامپیوتری می دهد ) متصل نباشد.
یعنی این که همه در گاه های ارتباطی را کنار بگذارد که البته این کار در مورد استفاده از کامپیوتر ها تقریبا غیر ممکن است.
محل زندگی ویروس ها:
ویروس های کامپیوتری نیز همانند همنام های بیولوژیکی خود باید جایی برای باقی ماندن خود داشته باشند. ویروس ها می توانند در دو جا قرار داشته باشند:
1- روی دیسک سخت.    2- روی حافظه رم. ماندن ویروس ها داخل حافظه رم موقعی است و تا زمانی ادامه دارد که کامپیوتر روشن باشد ( توجه داشته باشید که تمام برنامه های کامپیوتری برای اجرا باید به حافظه رم آورده شوند و از آنجا اجرا شوند به این معنا که  cpu فقط با حافظه رم در ارتباط است و برنامه ها را برای اجرا فقط از حافظه رم می خواند ) ولی ویروس ها می توانند روی دیسک سخت به طور دائم باقی بمانند.
دلایل ویروس نویسی:
1- حفاظت نرم افزارها: شرکت های مختلف برای جلوگیری از کپی گرفتن غیر مجاز برنامه های شان از قفل های سخت افزاری و نرم افزاری استفاده می کنند که این قفل ها پس از مدتی شکسته می شود بنابر این برای جلوگیری از کپی های غیر مجاز رو به ویروس نویسی می آورند که این ویروس ها در صورت شکسته شدن قفل های نرم افزاری و یا کپی غیر مجاز فعال می شوند.
2- جلوگیری از استفاده دائم نرم افزارها:
تولید کنندگان نرم افزار برای تبلیغ برنامه های خود از برنامه های کوچکتر به نام برنامه نمایشی استفاده می کنند و آن ها را برای افراد و شرکت ها می فرستند اما گاهی به جای برنامه نمایشی اصل برنامه را برای مشتریان خود می فرستند و مدت استنفاده آن ها را محدود می کنند. اگر پس از سپری شدن مدت توافق شده، مشتری برنامه را خواست باید بهایش را بپردازد در غیر این صورت ویروسِ پنهان در برنامه، پس از به سر آمدن اجرای آزمایش برنامه، فعال شده و مانع استفاده از برنامه می شود.
3- کسب در آمد:
این امکان وجود دارد که فرد یا شرکتی که تولید کننده برنامه های ضد ویروس می باشد به تولید ویروس بپردازد و آن ویروس را در کامپیوتر های کاربران منتشر کند و پس از آلودگی اقدام به تبلیغ و فروش ضد ویروس مربوطه نماید.
4- مقاصد شخصی:
ویروس ممکن است جهت مقاصد شخصی نظیر انتقام، عقده های روانی و لذت صدمه زدن به دیگران، انگیزه های اقتصادی مثل آسیب زدن به شرکت رقیب و … نوشته شود.       
                                                                                   غلامرضا عرب مارکده