گفتاری بر سیاست افزایش جمعیت
خدا را شکر که آن قدر برای نسل من کار و مشاغل مختلف ایجاد شد که متصدیان امور نگران نداشتن نیروی کار شدند. آن قدر امکانات فراهم و مسکن ساخته شد که دیگر جوانان برای ازدواج شان کمتر نگران خانه هستند. و خلاصه آن قدر وضع خوب شد که بخواهیم 50 میلیون نفر دیگر هم در این کشور جای بدهیم. آن قدر فرصت های شغلی متنوع و چشمگیر برای فارغ التحصیلان ما وجود دارد که هر کدام از آن ها در این مانده اند که کدام یک را انتخاب کنند؟!
هنوز بوی عرق و نفس کلاس های چهل نفره دوران تحصیل در مدارس ابتدایی تا ددبیرستان با همان تندی و تعفن در شامه من وجود دارد. و هنوز استرس شب های کنکور و دانشگاه و امید به راه اندزی کسب وکار و ایجاد در آمد برای من فراموش نشده است و این که نسل بد از خودمان را می دیدم با کلاس های خلوت تر، فضای بیشتر و صد البته معلمانی سرحوصله تر برای پاسخ گویی به دانش آموزان. و پیش خودمان گله مند از این که چرا ما متولدین دهه شصت خصوصا نیمه اول آن چرا اینقدر زیادیم؟!
و حالا دریافتن این پاسخ هستم که آیا واقعا کشور ما توانایی پذیرش جمعیتی بیش از این با امکانات و توانمندی های فعلی دارد یا خیر؟ چندی پیش در بخش پیک بامدادی مصاحبه ای با استاندار خراسان شمالی را گوش دادم که از نظر خودم هم جای تعجب داشت و هم تاسف!؟ استاندار محترم که سعی می کرد با خنده های کوچک میان کلمات خود، جملات شادی را ارائه دهد از طرح خود مبنی بر اهدای جایزه به مدیران استانش که بیشتر از چهار فرزند داشته باشند خبر می داد و با چنان حرارتی از آن دفاع می کرد که اگر سدی را افتتاح می کردند نمی شد این گونه با شوق صحبت کند. خبر نگار که اتفاقا سعی می کرد با پرسش هایی تنش زا مکالمه جذاب تری را تحویل شنوندگان دهد از آقای استاندار پرسید: حالا چه جوایزی به این مدیران می دهید؟ آیا مردم مردم عادی هم از این جوایز استفاده خواهند کرد یا خیر؟ به هرحال وقتی نوبت به پاسخ گویی استاندار محترم رسید این گونه بیان داشت که: اولا مدیران یک اجتماع الگوی مردم هستند.در ثانی جوایزی که ما قصد اهدای آن ها را داریم نا قابلی هستند مثل سفر مکه؟! به این جای گفتگو که رسیدم تازه من متوجه شدم که یک سفر خارجی از کیسه مردم برای تشویق مدیران به بچه دار شدن خیلی هم قابل دار نیست. و بی درنگ به یاد طرح های دکتر مرندی وزیر بهداشت دو دولت در کابینه های سابق افتادم که چقدر برای کاهش نرخ رشدجمعیت تلاش می کرد. از تلاش هایش برای متقاعد کردن مراجع تا تصویب قوانین برای جلوگیری از انفجار جمعیت. و به نظر من او اصلا نمی خواست نسل اسلام را بکاهد. او می خواست نسلی فرهیخته پا بگیرد نسلی دانا و صد البته توانا.
شاید هیچ نسلی به اندازه متولدین دهه شصت به خوبی منظور مرا از نگاشتن این نوشتار درک نکند. چرا که این نسل از کودکی تا دوران پیری مشکلات خاص خود را داشته وخواهد داشت. از کلاس های درس شلوغ تا کنکوری نفس گیر، از تلاش های فراوان برای یافتن کار، از سختی های ازدواج، و حتی پیر شدن خیل زیادی از جمعیت، همه و همه برای این نسل درد سر بوده یا خواهد بود.
در این که وجود نیروی کار برای یک جامعه نیاز ضروری است هیچ شکی وجود ندارد. در برخی از کشورهای دنیا نیز که نرخ رشد کاهش پیدا کرده است مشوق هایی برای بچه دار شدن ارائه می شود. مثل مرخصی های زایمان بلند مدت یا پرداخت های نقدی به زوجها. اما این درحالی است که در کشور ما زوج ها به طور متوسط حد اقل 2 فرزند دارند. و به لطف تولد در سال های دهه 60 و 70 جمعیت خوبی برای کار آماده است. حتی در سال های آینده این متولدین دهه 60 نیز جمعیت فرزندان خود را ایجاد خواهد کرد.
متاسفانه بیان وابلاغیکسیاست بدون کار کارشناسی تاثیرات نا مطلوب خود را در سال هایی نشانخواهد داد که دیگر جبران آن به این سادگی ها نیست از طرفی عموما قشر متوسط و رو به بالای جامعه چندان تحت تتاثیر این مشوق ها نیستند ومعمولا طبقات فرو دست جامعهفرزندان بیشتری دارند.حال این افزایش جمعیت در این طبقه برای رفاه حال اجتماع سودی دارد یا خیر نیاز به بررسی ومطالعهعمیق دارد. « اگر خانواده فقیر چند بچه بیاورد نمی تواند برای سلامتی اش کار کند و دوباره مشکل درست می شود کسی با یکمیلیونتومان که نمی تواند بچه بزرگ کند فقط فقر بیشتر می شود و ضریب هوشی در کشور پایین می آید»
از طرفی باید به این نکته دقت داشت که صرفِ داشتن جمعیت فراوان
کمکی به توسعه و تعالی یک جامعه نمی کند. اتفاقا می تواند موجب سقوط و تباهی آن جامعه باشد. چرا که پدید آوردن جامعه و جمعیتی صرفا مصرف کننده کمکی به رشد جامعه نمی کند. نگاه کنید، هند جمعیتی بسیار زیادی دارد ولی آیا یک کشور توسعه یافته است؟ آیا سطح رفاه مردمان مطلوب است؟ آن چیزی که می تواند به یک جمعیت قدرت و توانایی بدهد مسلح شدن آن به ابزار دانایی، علم و ثروت است و الا جمعیت فقیر، نادان و نا کارآمد تنها به مشکلات یک جامعه می افزاید و به دنبال آن نادانی، فقر و فحشا به عنوان مثلث تباهی شکل خواهد گرفت.
بخشی از این مشکلات ما، به نوع برداشت مان، از مدل توسعه و رشد بر می گردد. ریشه های فکری ما برداشتی که برای ترقی دارد هنوز هم سنتی است. در زمان گذشته در اختیار داشتن نیروی یدی کمک مهم در پیشبرد امورات داشت. به خاطر همین خانوارها فرزندان زیادی داشتند و سعی می کردند هرچه بیشتر بچه دار شوند و از طرفی داشتن فرزند پسر چون قدرت بدنی بیشتری داشت یک مزیت به حساب می آمد اما امروزه جامعه ای که اطلاعات و تحقیقات علمی بیشتری داشته باشد ابزار برتری را در اختیار دارد به ژاپن نگاه کنید از بسیاری کشورهای آسیایی کم جمعیت تر است ولی کشور نخست آسیا در پیشرفت و توسعه است و اساسا با کشورهای آسیایی قابل مقایسه نیست.
از سوی دیگر، مدل های توسعه، در کنار اهمیتی که به جمعیت در فرایند توسعه می دهند، مدیریت، موقعیت جغرافیایی، روابط بین المللی، نیروی تحصیل کرده و فنی از اهمیت دوچندان قائل هستند. کافی است جوانان زودتر ازدواج کنند و فاصله ازدواج تا بچه دار شدن آن ها کوتاه تر شود حل همین موضوع مشکل جمعیتی را حل خواهد کرد بهبود اوضاع اقتصادی و معیشتی تاثیر مستقیمی بر این موضوع خواهد داشت.
منابع: مصاحبه دکتر مرندی با ماهنامه پنجره، تیر ماه 89
مهدی عرب
هنر خوب زیستن!؟
هنر چیست؟ زیستن چیست؟ شاید بتوان به زبان عامیانه روستایی خودمان گفت؛ هر کار و کوششی که انسان می کند که در نتیجه آن کار و کوشش، چیزی آفریده و یا ساخته شود هنرمندانه خواهد بود مشروط بر این که فرآورده ی تولید شده موجب رشد بیشتر درجهت بهتر، راحت تر، زیبا تر، لذت بخش، شادی بخش و معنوی تر کردن زندگی آدمیان باشد.
و زیستن را هم شاید بتوان؛ روند گذران عمر نام گذاشت و زیستن خوب را زیستی نامید که مبتنی بر شناخت و آگاهی از واقعیت ها باشد، اصول اخلاق انسانی در آن زیست رعایت گردد و آدمی مسئولیت سخن، تصمیم و کار و رفتار های خود را بپذیرد. یعنی در طول گذران عمر عقل و خرد خود را به کار بگیریم تا بتوانیم تا با کسب شناخت و آگاهی زمینه و امکاناتی فراهم آوریم تا با استفاده از آن زمینه و امکانات متعالی تر و انسانی تر زندگی کنیم. دست یابی به خلاقیت و آفرینندگی در زندگی که از آن به عنوان هنر یاد کردیم وقتی به دست می آید که شناخت و آگاهی از واقعیت جهانی که در آن می زییم را دارا باشیم تعصب ورزی را کنار گذاشته باشیم وافق دید مان وسیع،جهانی و مبتنی برحرمت انسان ها باشد.
اگر نیک بنگریم خواهیم دید همه روز و در همه ی لحظه های زندگی چیزی را پدید می آوریم، مثلا خانه ای می سازیم، نهالی را می کاریم، درختی را پیوند می زنیم، نکته ای را می آموزیم، مطلبی را می نویسیم، سخنی می گوییم، نظری ارائه می دهیم، تصمیمی برای حل مسئله ای می گیریم و یا ابزار و وسیله ای را می سازیم همه ی اینها هنراست تا گذران زندگی را دلنشین تر و یا تلخی های آن را کمتر کنیم به همین جهت زیستن را هنر گفته اند یعنی همراه با خلاقیت و آفرینندگی است این خلاقیت و آفرینندگی وقتی بیشتر عمق خواهد داشت و معنوی تر خواهد بود که انسان، شناخت و آگاهی بیشتری، دیدی وسیعِ جهانی و انسانی فارغ از تعصبات قومی، فامیلی، جغرافیایی و تنگ نظری های آیینی داشته باشد.
اگر بپذیریم که زیستن یک هنر است باید آن را آموخت. چون هنر آموختنی است همان گونه که همه ی هنر های شناخته شده و مورد قبول قرار گرفته را نخست می آموزیم. مانند موسیقی، نقاشی، خواندن و نوشتن. یعنی باید نخست جنبه های نظری زیستن را آموخت. جنبه های نظری زندگی چی ها هستند؟ شناخت، درک و تحلیل قوانین خدا بر جهان واقعیت یعنی دست یابی به علم و دانش و سپس با شرکت در تصمیم گیری های زندگی و تمرین کار های عملی زندگی و پذیرش نتیجه این تصمیم گیری
ها وکارهای عملی، به مهارت خوب و زیبا زیستن دست یافت.
پس زندگی هنر است هدف این هنر، فراهم آوردن زندگی شایسته انسانی و پرورش استعداد های ذاتی آدمی است تا با شکوفا شدن استعدادها به شناخت و آگاهی بیشتری دست یابیم و مهارت بالایی کسب کنیم تا بتوانیم دنیایی با روابط انسانی ایجاد کنیم دنیایی که در ان دوستی را جای کینه و نفرت و دشمنی نشاند و همه ی انسان ها را فارغ از مرزبندی های نژاد، جنس، دین و مذهب، مرز جغرافیایی و دیگر تمایزات ناروا، خوب دانست و حرمت شان را پاس داشت وقتی به این مرحله از انسانیت برسیم خواهیم دریافت که جهان زیباست.
در جهانِ هنرهای خاص، هنر مندی هنری را می آفریند که هنر مند جدا و هنر خلق شده هم جدا است. برای نمونه؛ هنرمند مجسمه سازی را در نظر آورید که یک فرد هنر مند است و مجسمه ای را که نتیجه کار هنری اش است می سازد. ولی در هنر خوب زیستن انسان هم هنر مند است و هم خود محصول هنر بکار گرفته شده است یعنی یک نفر می کوشد با به کار گرفتن مهارت، زندگی اش را بهتر پیش ببرد نتیجه آن تلاش، خود شخص می شود که متعالی تر شده است یعنی هنرمند و هنردر اینجا یکی می شوند.
محمدعلی شاهسون مارکده 29/7/88
دانش اموزان ممتاز دختر
هزاران درود و آفرین بر شما دلیر دختران دانش آموز مدرسه راهنمایی روستای مارکده و قوچان که بار دیگر درخشیدید. نشریه محلی روستای مارکده با درج نام شما دانش آموزان ممتازِ پایان سال تحصیلی 88-89 مدرسه، تلاش و کوشش شما دانش آموزان مدرسه را در جهت کسب علم و دانش می ستاید و آرزو دارد در آینده بر قله های علم و دانش قدم بگذارید.
پایه اول: مریم شاهبندری فرزند امرالله معدل 59/19. فاطمه شاهسون فرزند اسماعیل معدل 02/19. فاطمه عرب فرزند مرادعلی معدل 77/18.
پایه دوم: زهرا عرب فرزند غلامعلی معدل 97/19. زهرا عرب فرزند محمداسماعیل معدل 89/19. فاطمه عرب فرزند علی معدل 20/18.
پایه سوم: نجمه شاهبندری فرزند علی معدل 87/19. سارا شاهبندری فرزند امان الله معدل 85/19. منیژه شاهبندری فرزند الیاس معدل84/19. الهه شاهسون فرزند ذبیح الله معدل 84/19. سحر عرب فرزند رمضان معدل 84/19
و با تشکر از زحمات آموزگاران محترم آموزشگاه خانم ها: محمدی، خوانساریان، رحیمی، فتح الهی، بهرامی، حقانی، نادری، تقی زاده، اسدی و مدیر محترم آموزشگاه سرکارخانم بهروز.
دانش آموزان ممتاز پسر
درود بر شما پژوهشگران پسرِ مدرسه راهنمایی روستاهای مارکده و قوچان که با کسب رتبه های برتر درخشیده اید. نشریه محلی مارکده با درج نام شما دانش آموزان ممتاز تلاش تان را می ستاید و امید دارد همراه دیگر دانش آموزان مدرسه، با کوشش بیشتر، در آینده، در قله های علمی جایگاه خود را بیابید.
نام دانش آموزان ممتاز در پایان سال تحصیلی 88-89 به شرح زیر است.
پایه اول: علی عرب فرزند عبدالمحمد معدل 52/18. رسول شاهبندری فرزند صفر معدل 44/18. مهدی شاهبندری فرزند عباس معدل 41/17.
پایه دوم: کرامت شاهسون معدل 15/19. داود شاهبندری فرزند احمد معدل 85/17. حسین عرب فرزند محمد معدل 71/17.
پایه سوم: حسن شاهبندری فرزند رسول معدل 12/19. محمدرضا شاهبندری فرزند صفر معدل 10/18. محمد عرب فرزند غلامرضا معدل 09/18.
نشریه محلی روستای مارکده از تلاش و کوشش همه ی دانش آموزان آموزشگاه بویژه دانش آموزان ممتاز تشکر و قدردانی می نماید و آرزوی موفقیت برای بکایک آنها دارد و از زحمات آموزگاران محترم بویژه جناب آقای مردانی مدیر محترم آموزشگاه هم تشکر و قدردانی می گردد.
جلسه فردوس
به درخواست مدیر عامل جلسه ای در تاریخ 22/4/89 ساعت 22 با حضور آقایان: محمود عرب، علیرضا عرب، ابراهیم عرب، محمدعلی شاهسون و عباس عرب در محل دفتر دهیاری تشکیل گردید. محمود عرب مدیر عامل گفت: حسابدار شرکت با چندین روز مراجعات مکرر به بانک کشاورزی حساب تک تک اعضا را تنظیم نموده است. اکنون مشخص است هر یک از اعضا دقیق چه مقدار پول تاکنون داده و چه مقدار دیگر بدهکار است. شرکت فردوس هنوز حدود 260 میلیون تومان بابت اقسات وام به عقب افتاده به بانک بدهکار است که ضرورت دارد چک این طلب های شرکت از اعضا را توی همین یک ماه آینده از اعضا وصول کنیم و حد اکثر تا 15/10/89 چک ها را تبدیل به پول و به حساب بدهی شرکت واریز و تسویه حساب بگیریم و به دنبال آن هم جلسه مجمع عمومی بگذاریم و هیات مدیره جدید انتخاب و حساب ها را به انها بسپاریم. که مقرر گردید آقای محمود عرب به اتفاق آقایان علیرضا عرب و ابراهیم عرب در طول مرداد ماه از کسانی که هنوز بدهی خود را کامل نپرداخته اند، مانده بدهی را چک دریافت نمایند.
همچنین محمود عرب گزارش داد که یک دستگاه موتور پمپ نو، از همان روزهای اول شرکت در انبار شرکت بود که در فردوس نمی توانستیم استفاده کنیم از عباس شاهسون خواستیم که آن را برای شرکت به مبلغ 6 میلیون تومان بفروشد این کار انجام شد هنگام استارت در روستای ایلبگی موتور سوخت. شایعاتی بر سر زبان ها است که در طی این چند سال که در انبار مانده موش رفته توی آن لانه کرده و همین آشغال های موش موجب سوختگی شده است. شایعه ی دیگری هم هست که سیم پیچی موتور دست ساز است و موتور دست دوم بوده که به عنوان نو به شرکت فروخته شده است حال قرار است دو نفر کارشناس از موتور سوخته بازدید و علت سوختگی آن را مشخص نمایند.
محمدعلی شاهسون بازرس شرکت، به فروش موتور پمپ بدون تنظیم نوشته و قرار داد نامه اعتراض نمود و خواستار بررسی کارشناس و اعلام نتیجه نظر کارشناس گردید.
آقای محمود عرب مدیر عامل افزود: چند قسمت از مزرعه فردوس هنوز مشکل آب رسانی دارد پیشنهاد می کنم با دریافت مبلغی از هزینه از سهام داران آن محل و نیز تامین بقیه هزینه از بودجه شرکت لوله اصلی آن قسمت ها را تعویض کنیم تا مشکل بر طرف گردد که مورد توافق قرار گرفت.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
دانش آموزان ممتاز ابتدایی
دانش آموزان ممتاز مدرسه ابتدایی دخترانه و پسرانه مارکده در سال تحصیلی 88-89 به شرح زیر است.
پایه اول: حسین باقری فرزند عباس شاگرد اول. محمدحسین شاهسون فرزند صفدرقلی شاگرد اول. محمد مهدی شاهسون فرزند ولی الله شاگرد اول. اشکان عرب فرزند رجبعلی شاگرد اول. رضا عرب فرزند حسنعلی شاگرد اول. علی عرب فرزند حسن شاگرد اول. مهدی عرب فرزند مجتبی شاگرد اول. لیلا عرب فرزند جواد شاگرد اول. مریم عرب فرزند اسماعیل شاگرد اول. فاطمه خسروی فرزند عباس شاگرد اول. فاطمه عرب فرزند ابراهیم شاگرد اول. زینب شاهسون فرزند حسین شاگرد اول. جواد خسروی فرزند اصغر شاگرد دوم. زهرا شاهسون فرزند محمدرضا شاگرد دوم. و با تشکر از زحمات خانم صادقی آموزگار کلاس اول.
پایه دوم: فاطمه عرب فرزند نصرالله معدل 95/19 شاگرد اول. محمدصادق عرب فرزند اکبر معدل 91/19 شاگرد دوم. حسین عرب فرزند کمال معدل 83/19 شاگرد سوم. زینب خسروی فرزند محمدعلی معدل 83/19 شاگرد سوم. و با تشکر از زحمات آقای سید عباس نوربخش آموزگار کلاس دوم.
پایه سوم: مائده باقری فرزند عباس معدل 20 شاگرد اول. زهرا شاهسون فرزند اکبر معدل 20 شاگرد اول. زینب عرب فرزند عباس معدل 20 شاگرد اول. زهرا شاهسون فرزند حسین معدل 86/19 شاگرد دوم. فاطمه شاهسون فرزند غلام معدل 86/19 شاگرد دوم. محدثه عرب فرزند عباس معدل 83/19 شاگرد سوم. و با تشکر از زحمات خانم سورانی آموزگار کلاس سوم.
پایه چهارم: زینب عرب فرزند سلیمان معدل 19 شاگرد اول. مریم شاهسون فرزند مظفر معدل 66/18 شاگرد دوم. زهرا عرب فرزند اکبر معدل 66/18 شاگرد دوم. حسین عرب فرزند غلامعلی معدل 72/17 شاگرد سوم. و با تشکر از زحمات آقای نعمت الله احمدی آموزگار کلاس چهارم.
پایه پنجم: مهدی عرب فرزند حسین معدل 90/19 شاگرد اول. مهدی عرب فرزند رضا معدل 72/19 شاگرد دوم. زهرا عرب فرزند عباسعلی معدل 33/19شاگرد سوم. و با تشکر از زحمات آقای اسدالله عرب آموزگار کلاس پنجم.
همچنین سه نفر زیر از دانش آموزان کلاس پنجم ابتدایی مدرسه در آزمون مدرسه راهنمایی نمونه مردمی دولتی شهرکرد قبول شده اند که جای تشکر و قدردانی دارد. مهدی عرب فرزند حسین. مهدی عرب فرزند رضا. میثم عرب فرزند اصغر.
و با تشکر و قدردانی از زحمات آقای نادری مدیر محترم آموزشگاه.
جشن پست بانک
همزمان با اعیاد مذهبی ماه شعبان، پست بانک مارکده و قوچان جشنی در تاریخ 27/4/89 بعد از نماز مغرب و عشا با حضور جمع زیادی از مردم روستای مارکده و قوچان و آقایان: ابارشی مدیر کل پست بانک استان، قربانی بخشدار سامان، فضلعلی پورمدیر کل پست استان، قدمی زاده رئیس شعبه مرکزی پست بانک در شهرکرد و تنی چند از دیگر مسئولان در محل مسجد جامع مارکده تشکیل گردید. هدف از این جشن آن گونه که در دعوت نامه قید شده سخن رانی مدیر کل در خصوص « انواع خدمات بانکی و پرداخت یارانه های نقدی» و اجرای « قرعه کشی و اهداء جوایز ارزنده» بوده است.
نخست آقای محمد عرب مسئول پست بانک مارکده ضمن خوش آمد گویی خلاصه ای از عملکرد پست بانک مارکده را برشمرد و از همکاری مردم هم تشکر نمود.
آنگاه آقای قربانی گفت: قبلا تسهیلات بانکی در قالب طرح های تولیدی دریافت ولی در بازار خرید و فروش هزینه می گردید و در حال حاضر این تسهیلات با مدیریت شبکه بانکی در ایجاد اشتغال کار و تولید هزینه می گردد.
دکتر مصطفی عرب به نمایندگی از طرف مردم به ایراد سخن پرداخت و از مدیران پست بانک تشکر نمود وگفت: تقاضا داریم بازپرداخت تسهیلات پست بانک 6 و 9 و 12 ماهه باشد تا دریافت کنندگان بتوانند راحت تر بازپرداخت نمایند، خدمات پست بانک و دفتر ict روستایی همانند بانک های دیگر کشور به روز باشد تا نیازهای مردم تامین گردد، کمبود نقدینگی و مکان نا مناسب پست بانک مارکده دو نقیصه عمده ی دیگر پست بانک مارکده است که خواستار تامین نقدینگی لازم و و فراهم کردن مکانی جدا
از ساختمان مخابرات هستیم.
آنگاه آقای ابارشی گفت: پست بانک یک بانک دولتی است وکار خود از سال 75 آغاز نمود هدف پست بانک ارائه خدمات در نقاط دور دست روستایی و شهری به مردم است اولین خدمات پست بانک دریافت قبوض است این جلسه به منظور آشنایی بیشتر با مردم مارکده و قوچان برگزار شده است و از زحمات ارزنده آقای محمد عرب تشکر و قدردانی می شود دفتر ict مارکده یکی از دفاتر برتر و موفق استان است 70 درصد از منابع پست بانک به صورت تسهیلات به مردم روستا پرداخت می گردد پست بانک به طرح های اقتصادی برابر ضوابط تا سقف 2 میلیارد تومان تسهیلات می دهد برنامه ریزی شده که پرداخت تسهیلات سریع تر صورت گیرد تمام دارندگان حساب در پست بانک می توانند با دریافت کارت ویژه یا دفتر چه به هر یک از شعب بانک های کشور مراجعه و دریافت و پرداخت وجه نمایند از همه ی مردم خوب مارکده و قوچان تقاضا دارم به منظور پرداخت یارانه ها در پست بانک افتتاح حساب کنند از اعضا محترم شوراهای اسلامی و دهیاران تقاضا می شود مکانی مناسب را پیشنهاد تا تجهیز اداری گردد.
آقای فضلعلی پور گفت: قرار است فعالیت های پستی به بخش خصوصی واگذار گردد در آینده تمام فعالیت های اداری مردم از طریق سیستم پستی انجام می شود حتی صدور بیمه نامه ها.
در پایان این مراسم به قید قرعه به افراد شرکت کننده در جشن که نام شان عباس، سجاد، مهدی، ابوالفضل، علی اکبر و حسین بود جوایزی به شکل زیر اهدا شد. وام به مبلغ 600 هزار تومان به صورت قرض الحسنه. وام به مبلغ 2 میلیون تومان با سود 12 درصد. و به دارندگان حساب های قرض الحسنه با موجودی بالا که نامش را حساب های ویژه گذاشته بودند به قید قرعه پتو اهدا گردید.
گزارش از: رمضان عرب مارکده 28/4/89
نقدی بر نقد گزارش شورا
از این که رئیس شورا احساس مسئولیت می کند وگزارش عملکرد شورا را تدوین و بین مردم توزیع می کند جای تقدیر دارد بی شک ایشان مسئول درستی و نادرستی مطالب نوشته شده هم هست. و از این که شورای روستامان به عنوان شورای نمونه بخش انتخاب شده باعث افتخار است. بی گمان خوبی ها را همه می بینند و می دانند با کاستی ها چکار باید کرد؟ یادمان نرفته روزهای تبلیغات انتخاباتی، ادعای کاندیدای شورا گوش فلک را کر کرده بود که ما فلان کار را می کنیم! به جوانان بها می دهیم! کارهای عقب افتاده را پیگیری می کنیم! این حق شما است که ما پیگیر مطالبات شما باشیم! مردم هم زن و مرد آمدند و به شما رای دادند می پرسم وظیفه شما در برابر مردم چیست؟ مردم انتظار دارند با جدیت پیگیر کارهای عمومی باشید و این انتظار یک حداقلی است. هرچند می دانیم شما زحمات زیادی کشیده اید.
آقای شاهسون این که نوشته اید عدم نقد و انتقاد در جامعه بعضا باعث شده که مردم قبول کنند همه ی گزارش عملکرد شورا صحیح است چندان منطقی به نظر نمی رسد و یک پیش داوری است مردم در قبال مسئولان روستا کم کاری نکرده اند مردم وظیفه شان را به خوبی انجام داده اند حالا نوبت شما است که پاسخ گوی نیازهای مردم باشید مگر باید مردم حتما مسئولان را نقد کنند تا مسئولان کارشان را درست انجام دهند؟ اگر چنین است پس وجدان کاری کجا رفته؟
زبان و نوشته هرکس بیانگر افکار و شخصیت اوست من هم با شما هم عقیده ام که، باید برویم چهارتا کتاب بخوانیم و سواد و دانش مان را بالا ببریم. آیا وقت آن نرسیده که پامون را اندازه گلیم مون دراز کنیم؟ خب بلد نیستی چهارتا جمله سرهم کنی، نکن، آسمون که به زمین نمی یاد! وقتی توانایی انجام کاری رو نداریم یه ذره از غرور مان کم می کنیم چه اشکالی داره؟ مطالب را روی کاغذ می نویسیم و می دهیم به یه آدمی که سواد داره تا آن را درست و صحیح نگارش کند. آیا چیزی ازمان کم می شود؟ نه. می پرسم شما که نمونه معرفی شدید آیا ارائه گزارش نادرست از ارزش نمونه بودن شما نمی کاهد؟ من بر این باورم، وقتی توانایی داریم باید مسئولیت را بپذیریم، حالا، چه نقد کننده باشد، چه نباشد، چه زور بالای سرمان باشد، چه نباشد.
گفته اید شورا محصول فرهنگ جامعه ی روستایی ماست. در این شکی نیست. کسی هم نگفته که شوراها تافته ی جدا بافته ای هستند. و گفته اید که کاستی های جامعه از شوراها بیشتر است. من می گویم: مردم در همه ی عرصه ها وظیفه خودشان را در قبال مسئولان انجام داده اند نمونه اش شرکت گسترده در انتخابات است. حال این که در گزارش شورا نادرستی هست، مشکل از مردم نیست، بلکه از خود شورا هست، و این نمایانگر بی سوادی اعضا شورا است. باز به مصداق ضرب المثل خود کرده را تدبیر نیست اگر مردم چهارتا آدم تحصیل کرده بر می گزیدند احتمالا این مسائل پیش نمی آمد. پس حالا که مردم را شیفته ی خود کردید و مردم هم اعتماد کردند و رای دادند سوء استفاده نکنید.
نقد گزارش شورا خیلی ارزشمند است چون به افرادی که قصد دارند در دوره بعد کاندید شورا شوند هشدار می دهد که اگر قابلیت دارند کاندید شوند و هشداری هم به مردم هست که در هنگام دادن رای فامیل و طایفه را کنار بگذارند و به افرادی که شایستگی دارند رای دهند یعنی باید عقل و خرد مان بر احساسات مان غلبه کند.
نکته ای دیگر که می خواستم یاداوری کنم ساخت سالن ورزشی است می پرسم چرا دست روی دست گذاشته اید و از حق و حقوق جوانان روستا دفاع نمی کنید ببینید روستای مارکده در کنار روستای قوچان معیار و شاخصه سالن ورزشی را دارد چون جمعیت و ورزشکار زیادتری دارد بزرگترین روستا است و در وسط قرار دار. مگر می شود مسئولان تربیت بدنی یک شهرستان بعد از چند سال نتوانند تشخیص دهند که سالن را کجا بسازند؟ مگر این که پشت پرده ها دستی باشد. می خواهم بگویم به لحاظ جمعیتی، به لحاظ بزرگی روستا، به لحاظ این که در وسط قرار داریم، به لحاظ عقل و منطق و قانون و شرع و عرف، سالن ورزشی حق مارکده است پس جا دارد اعضا شورا پیگیری جدی تری بکنند. اگر سالن را به ما ندادند یک دهان کجی به ما است. جوانانی که با شور و شوق به شما رای دادند به خاطر همین سالن ورزشی بوده است. بیاد بیاورید دوسال قبل را و شور و شوق جوانان را که به پای صندوق رای آمدند و نام شما را نوشتند که در بخش سامان مثل توپ صدا کرد.
رجبعلی عرب 17 تیر ماه 89
حرف های مردم
1- ازگوشه وکنار و درز پچ پچ های در گوشی شنیده می شود عده ای کاندید شورای حل اختلاف روستا شده اند و تلاش می شود پوشیده و مخفی به آنها اطلاع داده شود تا برای ارائه مدارک مراجعه نمایند از هریک از آنها که موضوع را می پرسی نخست انکار می کنند بعد که به او اطمینان می دهی به کسی نمی گویم آهسته درِگوشی می گوید؛ آره، درسته. من که حیران ماندم چرا کسی که می خواهد به مردم خدمات ارائه دهد مخفی کاری می کند؟ مگر نمی خواهد آشکارا در جامعه به مردم خدمت کند؟ می پرسم آیا دلیل مخفی کاری و پنهان کاری نداشتن شایستگی نیست؟ نداشتن پایگاه اجتماعی نیست؟ نداشتن اعتماد به نفس نیست؟ چرا از مردم می ترسیم؟ به هر صورت با چند روز کند و کاوِ در گوشی و پرس و جو کردن و قول دادن که؛ به هیچکس نمی گویم! این نام ها را توانستم بیابم. غلامرضا خسروی. علیرضا صمیمی فر. محمد عرب فرزند احمد. حسین شاهسون فرزند عطاء الله. محمود عرب فرزند احمد روشن. علیرضا عرب فرزند علیمیرزا. علیرضا عرب فرزند لطیف. کریم شاهسون. محمود عرب فرزند حاج احمد.
2- یک ماه قبل از دهیار پرسیدم برای اخذ وام مسکن چه مدارکی لازم است تا تهیه نمایم. که چند تا نام برد. تاکید کردم چیزی از قلم نینداختی؟ گفت: نه. روز بعد به بنیاد مسکن رفتم مدارک توصیه دهیار را روی میز مسئول مربوطه گذاشتم. که گفت: کروکی زمین را نیاوردی. که ناگزیر شدم یک روز دیگر به شهرکرد بروم. می پرسم چرا دهیار اطلاعاتش را به روز نمی کند؟ و اطلاعات دقیق به مردم نمی دهد؟ تا مردم ناگزیر به هزینه و رفت و آمد اضافی نشوند؟
3- در پاسخ آن همشهری که به نبود لطیفه اعتراض کرده بود می گویم: این هنر نیست چند لطیفه از توی مجلات رونویسی و برای چاپ به اوا بدهیم لطیفه ای ارزش دارد که تراوش فکری نویسنده اش باشد.
4- گزارش همآیش مبارزه با مواد مخدر را خواندم جالب بود ما مارکده ای ها از همان اول هم خودمان به مسجد می رفته ایم و هم بچه های مان را با خودمان توی مسجد می بریم ولی بازهم اعتیاد توروستا مون هست به علاوه بعضی هامون بدین جهت به مسجد می رویم تا روی کارهای نه چندان خوب مون را بپوشانیم با این حال بسیاری هم خالصانه برای نیایش خدا به مسجد می روند کاری هم به هیچ چیز و هیچ کس ندارند. وقتی در کل که بررسی کنیم می بینیم هم در میان آنها که زیاد به مسجد می روند اعتیاد هست و هم در میان آنها که کم به مسجد می روند.
5- یکی از اعضا انجمن اولیا آموزشگاه ابتدایی مارکده می گوید: یکی از علل افت تحصیلی دانش آموزان روستا، بومی نبودن مدیران آموزشگاه ها است پیشنهاد می گردد از اداره آموزش وپرورش خواسته شود مدیریت آموزشگاه ها را به افراد بومی بسپارند.
6- از اول سال تحصیلی 88-89 اولیا دانش آموزان به حضور یکی از اموزگاران اعتراض داشتند هیچ کس به اعتراض آنها اهمیت نداد برای دهن کجی به اولیا در پایان سال از معلم مورد نظر کتبا تقدیر و تشکر شده است.
7- سهام داران شرکت فردوس که در اطراف استخر شمالی زمین دارند
خواستار شده اند که برای رفع اشکال آب رسانی لوله های شان به لوله پمپ وصل گردد. مسئولان فردوس گفته اند هر سهم باید 60000 تومان پول بپردازید. از مدیر عامل و هیات مدیره فردوس می پرسیم آیا برای رفع اشکال آب رسانی زمین های تختی از اعضا پول گرفتید؟ یا برای حفظ جاه و مقام خود از سرِ کیسه اعضا هزینه کرده اید؟
8- رئیس هیات مدیره شرکت تعاونی نگین می گوید: مدیر عامل، شرکت را به صورت دیکتاتوری اداره می کند، هیچ کس به نظرات من اعتنایی نمی کند، هیچ راهی برای من نمانده است و من ناگزیر می خواهم دوره ی ما سپری شود و شرکت را تحویل افرادی که انتخاب خواهند شد بدهم.
نقدی بر گزارش شورا (قسمت دوم)
هر متنی که روی کاعذی نوشته می شود با توجه به هدفی که نویسنده دنبال می کند نامی دارد. نوشته ای را که می خواهیم نقدش کنیم با این که تدوین کننده قید نکرده، قاعدتا گزارش باید باشد ولی عنوان«عملکرد شورای اسلامی روستای مارکده در سال 1388» نام گذاری شده است. نخست ببینیم معانی جمله ها چیست.
گزارش؛ یعنی، بیان و شرح کارهای انجام گرفته و یا سخنان بیان شده.
عملکرد؛ یعنی، میزان و مقدار کار انجام شده.
شورای اسلامی مارکده؛ یک نهاد حقوقی و اجتماعی است که گردانندگان آن سه نفر افراد شناخته شده هستند که با رای مردم مارکده برای یک دوره 4 ساله انتخاب شده اند.
سال 1388 ؛ به مدت زمان از 1/1/88 تا 29/12/88 اطلاق میشود.
از فحوای معانی جمله های فوق این معنی به ذهن می رسد که، این نوشته؛ شرح و بیان مقدار کار انجام داده شده توسط اعضا شورای اسلامی روستای مارکده در طول سال 1388 است. حال با توجه به این تعریف نقدم را شروع می کنم.
***
پاراگراف بلند صفحه اول شعار، مدح، تعریف و تمجید است که، نمی دانم آوردن این مدح و تعریف و تمجید ها چه نیاز و ضرورتی داشته است؟ آیا در عصر اطلاعات و پیام های کوتاه، کسی وقت صرف خواهد کرد تا چنین متنی را بخواند؟ اگر این متن برای بالا بردن اطلاعات بالادستی ها و مسئولان در باره شورا نوشته شده است که به مصداق ضرب المثل؛ « زیره به کرمان بردن است». چون آنها خود قوانین و دستورالعمل و وظایف شورا را نوشته و به ما داده اند تا ما برابر آن نوشته عمل کنیم. تفسیر و تشریح کننده این دستور و قوانین، تطبیق کارهای ما با قوانین هم، باز خود بالا دستی ها هستند و هرگاه هم که لازم باشد بخشنامه ای صادر می کنند تا آن دستورالعمل ها را تکمیل تر کنند، روشن و شفاف تر سازند و ما در طی انجام وظیفه هرگاه با مشکل و مسائلی روبرو می شویم شفاهی و یا کتبی باز از آنها سئوال می کنیم. بنابر این آنها بهتر از ما می دانند.
اگر قصد از نوشتن این شعارها و مدح، تعریف و تمجید، بالا بردن اطلاعات مردم روستا بوده است باز هم ثمر بخش نخواهد بود چون تک تک مردم می توانند با نشستن پای تلویزیون شعار، مدح و تعریف های ادبی تر، موزون تر، زیبا تر، هیجان آمیز و عاطفی تر را بشنوند. بهتر می بود، بجای مدح و تعریف، همراه گزارش عملکرد، شرح وظایف اعضا شورا نوشته می شد تا مردم بسنجند و ببینند عملکرد اعضا شورایی که انتخاب کرده اند با وظایف شان همخوانی دارد یا نه. اگر خوب عمل کرده اند دوباره رای داده شود وگر نه، نه. واقعیت دیگری هست که نشان می دهد دغدغه ی چندانی برای بالابردن اطلاعات مردم مشاهده نمی شود و آن عدم گزارش و اطلاع رسانی جلساتی است که رئیس شورا در آن شرکت می کند. بارها خواسته شده سخنان جلساتی را که شرکت می کنید تدوین تا از طریق چاپ در نشریه محلی برای مردم گزارش نماییم ولی متاسفانه این کار تقریا انجام نشده است. با توجه به توضیح فوق، به باور من، قصد نویسنده از نگارش این مدح، بیشتر جلوه گری و فضل فروشی بوده است.
***
بنظر می رسد تدوین کننده این گزارش به معانی واژه ها و پیام جمله ها چندان وقوف ندارد. مثلا؛ صفحه اول سطر 24 تیتر ( سایر فعالیت ها) نا بجا در آغاز گزارش آورده شده است در صورتی که کلمه «سایر» وقتی به کار برده می شود که نکات اصلی گزارش آمده باشد حال بخواهند کارهای جزئی تر و کم اهیت تر را بیان کنند.
***
در سطرهای 35و 36 و 37 صفحه اول می خوانیم.
(6- به دستور سرپرست دفتر امور حقوقی وزارت کشور شوراهای اسلامی هیچ گونه وظیفه و تکلیفی در تایید و مهر استشهادیه تنظیمی توسط اشخاص را ندارند.
7- مکاتبات و پیگیری انجام شده در خصوص انجام تاییدیه یا خود داری از اسناد مالکیت عادی اهالی محترم)
از گنگ و نا رسا بودن جمله ها که بگذریم این دوتا بند یک موضوع بوده، رفت و برگشت یک سری نامه با مفهوم واحد بوده. مکاتبه و پیگیری ما در سال 87 انجام شده که قاعدتا در گزارش سال 88 نباید قید می شد و پاسخ نامه ها در 88 داده شده است. در نامه ذکر شده در بند 6 دفتر امور حقوقی وزارت کشور از شورا خواسته استشهادیه های مردم را امضا و مهر نکنیم. اگر ما شورای حرف شنوی بوده باشیم باید هیچ کاری نکرده باشیم. ولی واقعیت چیز دیگری است که به مردم گفته نشده است چرا؟ نمی دانم. موضوع از این قرار بوده که؛ افراد زیادی به شورا مراجعه و درخواست امضا و مهر نمودن قباله های خرید و فروش و نیز قباله های ملکی جهت ارائه به ادارات بودند و از آنجایی که در کتابچه دستورالعمل وظایف اعضا شورا هیچ گونه اشاره ای به این موضوع نشده بود، شورا نامه هایی به بخشداری، فرمانداری و سرانجام استانداری نوشت که؛ آیا ما وظیفه ای در تایید قباله های عادی ملکی، و نیز قباله های ملکی مردم که خرید و فروش می گردد داریم یا نه؟ بعد از پیگیری های زیاد پاسخ دهنده از پاسخ شفاف و روشن به پرسش شورا طفره می رود، موضوع را می پیچاند و چیز دیگری می نویسد. سرانجام پاسخ آمد که؛« اعضا شورا وظیفه ای در تایید و مهر استشهادیه های تنظیمی توسط اشخاص را ندارند». وقتی ما دیدیم مسئولان به یک پرسش ساده و روشن ما پاسخ نمی دهند و از طرفی هم مردم در این باره زیان می بینند عملا ما قباله های عادی و نیز استشهادیه های تنظیمی مردم را امضا کرده و می کنیم مُهر هم می زنیم و گه گاهی قباله های صوری را هم صرفا به خاطر پیشبرد کارهای مردم در ادارات امضا و تایید می کنیم و از بعضی ها هم می خواهیم مبلغی بابت کمک به
هزینه های عمومی روستا به حساب دهیاری واریز کنند.
***
بنظر می رسد تدوین کننده گزارش تفاوتی بین مشورت، حمایت و انجام کار قائل نیست برای نمونه: در تاریخ 25/8/88 جلسه ای مشترک هیات مدیره فردوس با شورا برگزار شد. موضوع جلسه جمع آوری وام های معوقه فردوس و تقسیم زمین بین سهام داران بود. اعضا شورا هم نظرات خود را ارائه و قول همکاری و حمایت در جمع اوری وام های معوقه دادند ولی ضمن موافقت شفاهی با تقسیم زمین با صراحت گفتند؛ چون زمین ها ممکن است منابع ملی باشد هیچ گونه نوشته ای را در خصوص تقسیم زمین ها امضا نمی کنیم و هیچ گونه حضور فیزیکی در انجام کار تقسیم هم نخواهیم داشت و توصیه نمودند به گونه ای تقسیم کنید که سر و صدای مردم هم در نیاد و پای اداره به میان کشیده نشود. ولی در سطر اول صفحه دوم گزارش عملکرد شورا آمده است؛
( 2- مقداری از زمین های محاط در نقشه به صورت نا مرغوب و سنگلاخی جهت توسعه بیشتر بین سهام داران تقسیم گردید) این بند نادرست و شورا چنین کاری را نکرده است حتا همکاری در تقسیم زمین هم نکرده است. همچنین سطر آخر صفحه اول آمده؛ ( 2- شناسایی خلاء و ارائه راه کارهای عملی جهت تمدید و تقسیط وام های معوقه) این جمله قدری از حقیقت به دور است و نقش شورا با اغراق بیان و بزرگ نمایی شده. باید بگویم خلاء ای وجود نداشت تا شورا شناسایی کند و راهکار های عملی ارائه دهد، شورا چنین کار مطلقی انجام نداده، بلکه اعضا هیات مدیره فردوس خود نظراتی و برنامه ای جهت جمع آوری وام ها داشتند، با اعضا شورا جهت اجرایی کردن آن نظرات و برنامه، مشورت کردند تا نظرات شان دقیق تر گردد و حمایت شورا را در پشت سرِ خود داشته باشند. نقش شورا دادن مشورت و حمایت بوده است. عمده ی کار و اصل کار در تصمیم گیری و تقسیط و تمدید و دریافت اقساط وام های معوقه را خود هیات مدیره و مدیر عامل انجام دادند. این دور از انصاف هست که بگوییم خلاء بوده. خلاء یعنی این که هیات مدیره و مدیر عامل درباره جمع آوری وام ها هیچ فکری نکرده، برنامه ای نداشته و به راهکاری نیندیشیده اند. حال این شورا بوده که رفته و این خلاء را شناسایی و راهکار ارائه داده است! انسان باید خیلی خود شیفته باشد که بخواهد خود را عقل کل و دیگری را فاقد معرفت معرفی و سهم و نقش خود را بیشتر از انچه بوده عنوان کند. … ادامه دارد
محمدعلی شاهسون مارکده
خواننده عزیز: بزرگترین پرسش زندگی ات چیست؟