تصمیمات شورا
اعضای شورای اسلامی در تاریخ 18/5/90 ساعت 30/21 به اتفاق کریم شاهسون دهیار جلسه داشت.
آقای مهندس غلامعلی عرب مسئول سابق ورزش روستا در جلسه گفت: هنگامی که مسئولیت ورزش روستا را داشتم مقداری خرید لوازم ورزشی کرده و یکی دو فقره هم کرایه ورزشکاران را پرداخته ام که جمعا مبلغ یکصد و هشتاد هزار تومان می شود رسید پرداختی و فاکتور خریدها را به کریم شاهسون دهیار داده ام که ایشان می گوید: گم کرده ام تقاضای پرداخت طلبم را دارم. کریم شاهسون گفت: مهندس درست می گوید مدارک را تحویل من داده و در انتقال وسایل دهیاری مدارک مفقود شده و هرچه گشته ام هم نیافته ام. که اعضا شورا مقرر نمودند دهیار طلب مهندس را پرداخت نماید.
دهیار در جلسه گفت: لوله و میلگرد و فنس جهت محصور نمودن زمین ورزشی کنار گورستان خریداری شده که مبلغ آن حدود 660 هزار تومان شده است تقاضای مصوب نمودن آن دارم ضمنا هزینه جوشکاری و نیز هزینه نصب آن هنوز نامشخص است و نپرداخته ام. همچنین اعضا شورای ورزش که متعهد شده بودند کندن گود و نصب لوله و فنس را به اتفاق ورزش کاران انجام دهند هیچ گونه همکاری نکردند و من ناگزیر گارگر گرفته و با هزینه دهیاری گود ها را کنده ام و نصب لوله و فنس مانده است که مقرر گردید: لوله ها و فنس نصب و ریز صورت حساب هزینه ها به شورا ارائه و بلا فاصله بعد از نصب با دعوت از اعضا شورای ورزش جلسه ای تشکیل تا تجهیزات برای نگهداری و مراقبت تحویل اعضا شورای ورزش گردد.
همچنین کریم شاهسون دهیار گفت: آقای احمد عرب با احداث نانوایی به روستا رونقی داده که جای تقدیر دارد ایشان قصد دارد دستگاه پخت نان ماشینی نصب نماید بدینجهت فضای دکان کم و مناسب برای نصب دستگاه نیست تقاضا دارد شورای اسلامی اجازه دهد مقدار زمین حد فاصل دکان و خیابان اصلی را ضمیمه دکانش نماید.
اعضا شورای اسلامی هم نسبت به راه اندازی نانوایی و پخت نان که به روستا رونقی بخشیده و موجب شده که مشکلات نان مردم و نیز مسافران مرتفع گردد از ایشان تشکر و قدردانی نمودند و به اتفاق این زمین را عمومی دانستند که مقرر گردید: کریم شاهسون به اتفاق مسئول فنی دهیاری با تطبیق نقشه طرح هادی مشخص نمایند چه مقدار زمین بین خیابان و دکان وجود دارد، مقدار زمین مشخص شده را صورت جلسه و امضا نمایند. سپس سه نفر کارشناس محلی آقایان: ناصر عرب فرزند مهدی، بهرام (نعمت الله) عرب فرزند ولی الله و محمود عرب فرزند لطیف را برای تعیین قیمت به محل زمین برده و زمین تعیین قیمت گردد و پس از مشخص شدن قیمت، موضوع صورت جلسه و به امضا برسد آنگاه دو تا صورت جلسه را برای اتخاد تصمیم به شورای اسلامی ارائه دهد.
محمدعلی شاهسون گفت: پیشنهاد می کنم روی کوچه فرعی بین خیابان اصلی و مدرسه نوساز را به صورت سرپوشیده یک بازارچه احداث و روی بازارچه را به صورت مهمان سرا بسازیم. برای این کار دیوار حائل خراب شده هم به صورت بتن آرمه ساخته می شود. این پیشنهاد مورد توافق اعضا شورا و دهیار قرار گرفت و مقرر گردید: مسئول فنی دهیاری با توجه به زمین موجود طراحی و نقشه ی ساخت تهیه و جهت بررسی و اتخاذ تصمیم به شورای اسلامی ارائه دهد.
جلسه مینو
به دعوت نماینده طرح مینو جلسه ای در تاریخ 19/5/90 ساعت 22 با حضور آقایان: عباس شاهسون، حسین شاهسون، امین عرب، اسماعیل عرب و محمدعلی شاهسون در محل دفتر دهیاری تشکیل گردید. عباس شاهسون گفت: قرار است برای تخصیص آب 212 هکتاری مینو با اداره آب قرارداد ببندم که حدود 200 میلیون کل پول بهای آب است و قرار است حد اقل 20 درصد این مبلغ که 40 میلیون تومان می شود را نقدا به حساب اداره آب واریز نمایم تقاضا دارم این مبلغ را تحویل من دهید تا به حساب اداره آب واریز نمایم. که مقرر گردید: سه نفر از سردانگ ها که صاحب امضا هستند فردا صبح در پست بانک حاضر و مبلغ درخواست شده را از بانک دریافت و تحویل عباس شاهسون دهند و عباس شاهسون هم متعهد گردید که فیش واریزی را تحویل سردانگ ها دهد. موضوع صورت جلسه و به امضا رسید.
نماینده مجلس در مارکده
روز 15/5/90 ساعت 5 بعد از ظهر آقای مهندس ترابی نماینده مجلس به مارکده آمد و در جلسه ای که با حضور آقایان مسعود شاهسون، محمدعلی شاهسون، سیداسماعیل حسینی، رمضان عرب، محمود عرب و امین عرب شرکت نمود. مهندس ترابی گفت: نامه اعتراض به ورود بادام چینی که به ریاست مجلس نوشته بودید به رئیس مجلس داده شد و به وزیر بازرگانی جهت اقدام ارائه گردید همچنین رونوشت به دفتر ریاست جمهوری هم داده شد. گفت وگوها درباره تونل گلاب همچنان ادامه داشته و دارد در نشستی که با وزیر نیرو داشتیم قول شفاهی حذف تونل گلاب 2 را داده است در صدد هستیم که این قول شفاهی را مکتوب نماییم و در جهت تداوم محافظت از منابع آب و خاک استان مان در صدد هستیم که یک نهاد مردمیNGO در سطح استان درست کنیم و در استانداری هم به ثبتش برسانیم و در بخش ها هم چنین تشکیلاتی به صورت زیر مجموعه داشته باشیم. حاضران در جلسه خواستار پیگیری جلوگیری از ورود مغز بادام و گردوی چینی تا حصول نتیجه شدند و نا رضایتی مردم از کمبود زمین مسکونی در روستا و نیز تخریب ویلاها توسط جهاد کشاورزی را به اطلاع نماینده مجلس رساندند.
گزارش از محمدعلی شاهسون مارکده
جلسه فردوس
آقایان: محمود عرب، محمدرضا شاهسون، علیرضا عرب و ابوطالب عرب اعضا هیات مدیره به اتفاق محمدعلی عرب و بهمن عرب آبداران فردوس و محمدعلی شاهسون بازرس شرکت در تاریخ 29/5/90 ساعت 30/21 جلسه داشتند.
محمود عرب گفت: حدود 6 میلیون پول برق آمده که هیچ پولی در حساب نیست که پرداخت کنیم و بی گمان برق فردوس روز 1/6/90 قطع خواهد شد به علاوه چند فقره بدهی دیگر هم داریم و هم اکنون که اینجا نشسته ایم برای ادامه کار شرکت به حد اقل 40 میلیون پول نیاز داریم ولی متاسفانه اعضا همکاری نمی کنند و علی رغم تلاش محمدعلی عرب آبدار پولی که حواله کرده ایم جمع نشده است. هیات مدیره باید برای برون رفت از این تنگنا راهی پیدا کند وگرنه شرکت خواهد خوابید. خوشبختانه دادگاه در حکمی که به دنبال شکایت چند نفر داده مصوبه مجمع عمومی را لازم الجرا دانسته است. من پیشنهاد می کنم بستن والو ها را خیلی جدی نگیریم و با سختی بر خورد نکنیم محمدعلی عرب یک تاق و پوق و هیاهو بکند و تهدید به بستن والو بکند ولی بیشتر ما هیات مدیره با اعضا حرف بزنیم و با گفتن گزارش کارمان آنها را توجیه کنیم تا پولشان را بپردازند. پیشنهاد می کنم هر روز یک نفر از اعضا هیات مدیره همراه محمدعلی عرب در فردوس باشد و با مردم حرف بزند ولی بعضی ها را هم والو شان را جدی ببندیم یعنی ببینیم با کی چگونه می توان برخورد نمود تا طلب مان را بگیریم. من چند سال است با این روش کار کرده ام و این روش جواب داده و موفق بوده ام. به علاوه فروش ربع سهمی ها در فردوس اگر برنامه ریزی و مدیریت شوند هیچ مشکلی برای شرکت بوجود نخواهند آورد نمی توان جلو خرید و فروش ها را گرفت بدینجهت هنوز ما به مدیریت آنها نپرداخته ایم چون جمع آوری پول و پرداخت بدهی های شرکت برای مان مهم تر بوده وقتی از این کار فارغ شویم سراغ آنها هم خواهیم رفت.
علیرضا عرب گفت: خسته مان کرده اند. هیچ کس روی مرز خود نیست. بابا رفته شکایت کرده که 24 روز است به من آب نداده اند پرونده به شورای حل و اختلاف قوچان ارسال شده نیازعلی روی زمین آمده و به طرف می گوید؛ من کشاورز هستم و شناخت کافی دارم علف های این باغ سرسبز است نمی توان قبول کرد که 24 روز آب روی این باغ نیامده باشد. یعنی عملا دروغ می گوییم. مدیر عامل قبلی بجای اینکه بدهی اش را به شرکت بپردازد رفته شکایت کرده که از فردوس طلب دارم و طلب مرا نمی دهند. سهامداران بدهی شان را نمی دهند و هر روز یک بهانه برای ندادن پول شان در می آورند. از طرفی پول نداریم، بدهی های شرکت مانده، کارگران شرکت مزدشان را می خواهند، پول برق آمده و پول هم نداریم، واقعا نمی دانم با این مردم باید چکار کرد؟
محمدعلی عرب گفت: امروز پس از چند بار تذکر و ضمانت کردن محمود، و سرانجام ندادن پول، والو آب زمین غلام حج اسمال را بستم که ایشان مرا کتک زده و هرچه فحش و نا سزای زشت و رکیک هم بوده به من و اعضا هیات مدیره گفته، که من بلا فاصله به محمود زنگ زدم و فحش ها را هم محمود از تلفن شنید. محمود گفت موتور را خاموش کن و بیا پایین. موضوع را به محمدعلی شاهسون گفتم ایشان گفت؛ بهتر است شکایت نکنی و برو به محمود بگو؛ جلسه بگذارند و غلام را هم دعوت کنند تا ببینیم چرا پولش را نمی دهد و چرا چنین کرده و من فکر کردم این جلسه را برای رسیدگی به این موضوع تشکیل داده اید؟ ولی می بینم با خون سردی از کنار این قضیه گذشته اید و ایشان را دعوت نکرده اید که بپرسید چرا پولت را نمی دهی؟ و چرا آبدار ما را زده ای؟ آدم حیران می ماند، بابا پول سهمش را نمی دهد، آنگاه می بینی توی مسجد نذری می دهد و یا با شدت توی سر و سینه اش می زند، خوب، آدم خوب، پول این نذری را شما با فروش محصول بادام به دست آورده ای و آب این بادام با پول دیگران بالا رفته و تولید شده است، تو چگونه رویت می شود در مقابل خدا و امام حسین و امام علی با پول حرام نذری می دهی؟ شما به من حکم کتبی داده اید که پس از یکی دوبار اخطار به کسانی که پول شان را نداده اند والو آب شان را ببندم ولی متاسفانه مرا با مردم در گیر کرده و هیچ حمایتی هم نمی کنید. با این روشی که محمود می گوید هیچگاه نمی توانید پول تان را جمع کنید مثلا با این روش چهار پنج تا بچه های حج. ا فرزند حج. ا. به شما پول نخواهند داد. چهار، پنج تا پسران حج . ع . به شما یک ریال هم نخواهند داد. اغلب مردم دنبال بهانه می گردند که پول شان را ندهند. مثلا چند روز قبل با آقای.س. فرزند . خ . برای گرفتن پول صحبت می کردم که گفت: جان بچه ات، آقای . ا . فرزند . حج . ا . بدهی اش را داده؟ که چون قسمم داده بود نتوانسم دروغ بگویم و گفتم: نه. که گفت تا او ندهد من نخواهم داد. یا آقای حج . ر. به زمینش روی تختی خوب آب نمی آمد و می گفت؛ تا آب زمینم خویب نشود پول نخواهم داد. حال که آبش خوب شده، می گوید؛ هر گاه جلو آب اضافی کسانی که آبشان را فروخته و بازهم درختان شان همانند سابق آب می خورد را گرفتید من پولم را خواهم داد. درست هم می گوید. این خرید و فروش های خورده ای باعث شده که نتوانیم آب را دقیق تقسیم کنیم و خیلی جاها ناگزیر آب را بر اساس ظرفیت لوله تقسیم می کنم در این صورت بعضی ها همین خورده ای ها از حق خودشان بیشتر آب می گیرند هیچ راهی هم ندارم چون اگر والوشان را ببندم منجر به ترکیدگی لوله خواهد شد یعنی عملا بابا هم آبش را فروخته و هم کامل درختانش را آب می دهد. تنها راهی که شما دارید این هست که یک قانون پیش بگیرید و تبعیض هم قائل نشوید و قانون تان را هم جدی اجرا کنید در غیر این صورت شکست خواهید خورد همین گونه که شکست دارید می خورید چون خودتان روی حرف خودتان جدی نیستید. مثلا هر یک از شما ضمانت چند نفر را کرده اید که پول فلانی با من. می پرسم کدام یک از شما پول تقبل و ضمانت کرده را پرداخت کرده اید؟ من با حرف های شما در این جلسه به این نتیجه رسیدم که مرا وسیله قرار داده اید و روی حرف خود جدی نیستید به همین جهت هم مرا حمایت نمی کنید من اکنون خیلی دلم به حال افراد عادی و معمولی که با تهدید بستن والو پول شان را داده اند می سوزد بیشتر این افراد آدم های فقیر هم هستند. به هر صورت تکلیف مرا روشن کنید. اگر روی قرارداد خودتان که کتبی نوشته و امضا کرده و به من داده اید که؛ بعد از یکی دوبار اخطار والو آب سهامدار بدهکار را ببندم تا پول و یا چک طلب مان را وصول کنم هستید، بگویید، تا من بدانم. اگر می خواهید در این کار موفق باشید نباید تبعیض قائل شوید با همه باید یکسان عمل کنید آن وقت است که سهامداران خواهند دید قانون تان جدی است و با همه هم یکسان عمل می شود ناگزیر پولش را خواهد داد ولی تا راهِ فرار متوسل شدن به یکی از شماها و نیز تا تبعیض هست بهانه به دست عده ای خواهد داد و شما موفق نخواهید بود.
محمدرضا شاهسون و ابوطالب عرب گفتند: این روشی که محمود در پیش گرفته که محمدعلی عرب تهدید نماید و او مماشات کند نتیجه نخواهد داد نتیجه اش این هست که برای پرداخت قبض برق پولی در حساب نداریم ما صورت جلسه کرده ایم که جلو فروش ربع سهمی ها را بگیریم و به رسمیت نشناسیم شان اینها نظم شرکت را به هم زده و توزیع آب را نا عادلانه کرده است همچنین مجمع عمومی مصوب نموده و نیز ما هیات مدیره هم صورت جلسه کرده و امضا کرده ایم که بعد از یکی دوبار اخطار والو آب کسانی را که پول شان را نداده اند ببندیم باید روی تعهدات مان باشیم وگرنه شکست خواهیم خورد. شما نباید موتور را به خاطر دعوای غلام حج اسمال خاموش می کردید بلکه باید به او یک نفر آب نمی دادید ما حق نداریم به خاطر خطای یک نفر به همه زیان برسانیم همین الآن بگو برود موتور را روشن کند.
محمدعلی شاهسون گفت: من به محمود عرب پیشنهاد می کنم 10-15 روز پاچه ها را بالا بزند و با این روش مماشات طلب فردوس را جمع کند و این همه درد سر و زحمت هم به بقیه ندهد. از لابلای حرف های محمدعلی عرب اینگونه برداشت می شود که تا کنون راه مماشات را در پیش گرفتید ولی همتان از ناکام بودن و بی نتیجه بودن تلاش ها تان سخن می گویید پرسش من این هست که اگر این راه قرار بود پاسخ دهد چرا همه تان نومید شده اید؟ به علاوه شما کتبا نوشته و امضا کرده اید که محمدعلی عرب والو افراد بد حساب را ببندد تا طلب تان را بگیرد اگر این تصمیم تان درست است که باید ایشان را حمایت کنید و اگر تصمیمی نادرستی بوده، خوب آن را اصلاح کنید من فکر کردم در این جلسه غلام حاج اسماعیل را هم دعوت کرده اید که دلیل نپرداختن بدهی اش را بشنویم و او را به خاطر زدن آبدار بازخواست کنیم. باز از حرف های محمدعلی عرب اینگونه می توان فهمید که توزیع آب همه وقت و همه جا بر اساس میزان حق مردم نیست بلکه بر اساس ظرفیت لوله است و این نهایت بی علالتی و ظلم و ستم و تبعیض است و هیات مدیره موظف هست راهی برای اجرای توزیع عادلانه آب بیابد. شما گفتید فروش ربع سهمی ها را می توان مدیریت نمود که اخلالی در نظم توزیع آب بوجود نیاید و آن را کار فرعی دانستید اکنون می بینیم که بزرگترین اخلال در توزیع عادلانه آب را همین خرید و فروش ربع سهمی ها بوجود آورده است و عده ای همین توزیع نا عادلانه آب را دلیل نپرداختن پول شان قرار داده اند. نکته ای دیگر اینکه بنظر می رسد شما این خرید و فروش های آب بدون زمین و زمین بدون آب و نیز فروش خورده ای ها را که صورت جلسه کرده اید جلو گیری کنید خیلی جدی نمی گیرید و به آنها بها نمی دهید این در حالی است که آبدارتان گزارش می دهد عامل توزیع نا عادلانه آب همین ها هستند. تاسف آور تر اینکه گفتید؛ این خرید و فروش ها هم در دفتر سهامداران ثبت هم نمی شود یعنی آدمی قدری از سهمش را فروخته و در دفتر سهامداران شرکت همچنان یک سهم دارد. در لابلای حرف های شما و آبدارتان می شد فهمید که چندان مشخص هم نیست آدمی که زمین خورده ای خریده از چه کسی خریده. و یا آدمی که زمین و آب خورده ای فروخته، به چه کسی فروخته است این یعنی بالاترین بی نظمی در یک شرکت. محمدعلی عرب گفت؛ چون فلانی مرا قسم داد من ناگزیر حقیقت را به او گفتم. من می گویم هیچ یک از شما حق ندارید غیر از واقعیت به مردم بگویید هرچند این واقعیت تلخ هم باشد. شما حتا حق گفتن دروغ مصلحت آمیز به مردم را ندارید مردم باید دقیقا در جریان کارها قرار بگیرند چون صاحب اصلی شرکت همین مردم هستند. حال که این خورده خرید و فروش ها موجب بر هم زدن توزیع عادلانه آب هستند و شما هم قصد جلو گیری ندارید من پیشنهاد می کنم در زمستان تعداد درختان سهامداران را شمارش و مساوی کنید آنگاه از دم مزرعه را آبیاری کنید و به همه درختان یکسان آب دهید شاید بشود عدالتی در توزیع آب بر قرار نمود. ببینید دوستان مردم از کمبود کمتر ناراحت هستند تا تبعیض. تبعیض باعث بی اعتمادی مردم می شود و اگر در مجموعه ای بی اعتمادی حاکم شد نمی توان در آنجا کار کرد. من پیشنهاد می کنم برای اینکه بتوانیم به نتیجه برسیم اتخاذ تصمیم درباره خرید و فروش ربع سهمی ها را به جلسه ی دیگر محول کنید و در این مدت دقیق بیندیشید و مشورت کنید که چه روشی باید برای مهار و مدیریت و رعایت نظم به کار برد. اکنون در این جلسه درباره تدبیر دریافت طلب های شرکت گفتگو و اتخاذ تصمیم کنید.
که مقرر گردید هیات مدیره برابر مصوبه مجمع عمومی و صورت جلسه خود هیات مدیره؛ والو آب کسانی را که پول شان را نداده اند ببندد تا بتواند طلب شرکت را وصول نماید و هرگاه فردی در مقابل بستن والو بخواهد مقاومت کند اعضا هیات مدیره به کمک محمدعلی عرب بروند و ضمن صحبت با فرد بدهکار به وی گوشزد نمایند که بستن والو به دستور هیات مدیره بوده و برای برداشت آب باید بدهی خود را به شرکت بپردازد.
گزارش از محمدعلی شاهسون مارکده
تونل گلاب (بخش اول)
به دعوت کمیته مردمی صیانت از آب و خاک استان جلسه ای در تاریخ 26/5/90 در ساعت 17 با حضور چند تن از اعضا کمیته و اعضا شوراهای اسلامی شهر و روستاهای بخش سامان در محل سالن اجتماعات شهرداری سامان تشکیل شد. چند نفر سخن گفتند که در اینجا خلاصه -ای از سخنان دو سخنران اصلی جلسه یعنی آقایان دکتر جعفری و دکتر صمدی را با هم مرور می کنیم.
دکتر جعفری گفت: این جلسه یرای این بخش از استان یک جلسه حیاتی است من چند نکته را عرض می کنم و بحث های تخصصی را آقای دکتر صمدی به اطلاع شما خواهد رساند. نه در گذشته و نه در حال کسی مخالف انتقال آب از استان چهارمحال و بختیاری به استان های دیگر نیست چون بعضا در جاهایی گفته می شود آقایان چهارمحال و بختیاری ها مخالف انتقال آب هستند چون آب جزء منابع ملی است و در اسلام جزء انفال است اختصاص به فرد خاص ندارد و همه حق دارند از آن استفاده کنند. پس این را ما با صدای بلند می گوییم که مخالف انتقال آب نیستیم اما در چگونگی انتقال و مقدار انتقال حرف داریم. دو تا چیز اگر در روابط بین انسان ها نباشد مشکلات عظیم بوجود می آید یکی عقلانیت و دیگری عدالت است. اگر بخواهیم کارهای مان بر مبنای عقلانیت باشد و هم مسیر عدالت را طی کنیم نمی توانیم مخالف انتقال آب باشیم. از چند سال قبل بویژه در دولت آقای احمدی نژاد طرح های انتقال آب مطرح می شود و کلیدش زده شده که برای استان چهارمحال و بختیاری فاجعه ایجاد می کند گرچه مطالعات این طرح ها در دولت های پیشین شده است این فاجعه در یک آینده نزدیک مثلا 15-20 سال رخ خواهد داد و خاک استان ما تبدیل به کویر خواهد شد دوتا از بزرگترین و مهمترین این طرح -ها، طرح تونل گلاب یک و دو است و دیگری تونل 65 کیلومتری بهشت آباد از منطقه ی اردل به زاینده رود نزدیک باغبادران. این دو طرحی که در استان ما کلید خورده و کارهایش انجام می گیرد دارای مشکل فنی و اجتماعی و شرعی هستند. در بحث های فقهی ما گفته شده رودخانه ای که سال ها در یک مسیر جریان دارد و هزاران نفر از آن ارتزاق و امرار معاش می کنند بستر آن را نمی شود تغییر داد یعنی نمی توان به هیچ دلیل و بهانه ای بستر رودخانه ای را که 40-50 هزار نفر در طول 50 کیلومتر در پیرامون آن زندگی می کنند تغییر داد. ما در صدد هستیم که استفتاآت این مسئله شرعی را بگیریم و خدمت تان می دهیم. مسئله اجتماعی این تغییر هم مهم است خوب اگر رودخانه را تغییر دادید این 50 هزار نفر چکار باید بکنند؟ عده ای نسل اندر نسل در کنار این رودخانه باغ داشتند و سرمایه گذاری کرده اند 20 هزار نفر در قالب طرح خود اشتغالی آقای احمدی نژاد در بخش کشاورزی و احداث باغات مشغول شده اند جوانانی که فکر می کردند آینده ای بهتر در این کار خواهند داشت این موضوع اجتماعی بسیار روشن و دو دوتا چهارتا است حال اگر بستر رودخانه بخواهد تغییر کند پاسخ این 50 هزار نفر را چه باید داد؟ این در حالی است که استان ما در مقایسه با استان های مرزی کمترین معضل اجتماعی را داشته است حال مواجه خواهید شد با 50 هزار بی خان مان. با احداث تونل گلاب یک و دو که منجر به تغییر بستر رودخانه زاینده رود می گردد و نیز احداث تونل بهشت آباد با هیچ منطق علمی هم سازگار نیست. ببنید اکنون این جلسه در بخش سامان تشکیل شده ولی دید ما دید استانی است به همین جهت هم در این جلسه هم از تونل گلاب و تونل بهشت آباد با هم نام می بریم و توصیه می کنم نگاه مان را از بخشی بالاتر ببریم چون اگر خاموش و ساکت بنشینیم و این تونل ها زده شود پی آمدش فاجعه خواهد بود آنگاه 300 هزار نفر استان باید با هم مهاجرت کنند مهاجرت هم یعنی اول مشکلات اجتماعی فرهنگی و اعتقادی. اینکه با دست خودمان سرزمینی را بخشکانیم تا عده ای ناگزیر شوند از استانی به استان دیگر مهاجرت کنند هیچ توجیهی ندارد این دو طرح انتقال آب که در استان انجام می گیرد به استناد گزارش چند صفحه ای مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی هیچ توجیه علمی ندارد هیچ یک از شرایط انتقال آب قید شده در این گزارش، در این طرح ها لحاظ نشده است. به استناد اسناد سازمان بازرسی کل کشور هم این طرح ها علمی نیستند سازمان بازرسی کل کشور می گوید اصل این طرح بویژه تونل بهشت آباد اشکال دارد. کارشناس های بی طرف آب در چند سمینار و همآیشی که در استان های خوزستان و چهارمحال و بختیاری تشکیل شده می گویند انتقال آب به شکل این دوتا طرح کاری غیر علمی است مسئول مرکز تحقیقات آب استان ما جناب آقای دکتر صمدی می گوید این دوتا طرح اشکال دارد. مدیرکل محیط زیست نامه ای داده و گفته این دوتا طرحی که در استان چهارمحال و بختیاری انجام می شود فاجعه ی زیست محیطی در پی خواهد داشت. شما همه تان می دانید اگر مسیر زاینده رود را تغییر دهند چه فاجعه ای رخ خواهد داد من در اینجا ویژگی های تونل بهشت آباد را هم برای تان می گویم تونلی است به طول 65 کیلومتر حد اقل عمق در دل زمین 300 و حد اکثر 3000 متر. تمام آب چشمه ها قنات ها و دریاچه ها از اردل تا شلمزار و فرخ شهر توی این کانال پالش و سر از استان اصفهان در می آورد آنگاه در شهرستان اردل و فرخ شهر یک کویر ایجاد خواهد شد کشاورزان باید کشاورزی شان را رها کنند و بروند دامداران ناگزیر شغل شان را از دست می دهند. ما وقتی می خواهیم حرفی بزنیم نباید احساساتی شویم بلکه باید مستند و منطقی و علمی حرف بزنیم ما در جامعه انسانی خودمان مشکلات فراوانی داریم یکی اینکه وحدت رویه نداریم، هم زبانی در بین ما وجود ندارد، اتحاد نداریم. طرف مقابل ما تمام نمایندگانش در مجلس و نیز مسئولانش حرف شان در بحث آب یکی و یک دست و از یک قماش است بحث آب را در اصفهان یک بحث ملی کرده اند و همه روی بحث آب حساس اند استاد در دانشگاه ضمن درس این بحث را هم مطرح می کند معلم در مدرسه به دانش آموزان تلقین می کند روحانی در مسجد به مردم می گوید صدا و سیمای شان هم در هر برنامه با نشان دادن کف خشک زاینده رود گریزی به بحث آب می زند یعنی یک اتحاد بسیار عالی در آنجا حاکم است که باید دست مریزاد بهشان گفت این اتحاد برای ما مایه تاسف است. ولی رادیو تلویزیون ما یک بار از یک کارشناس ما نخواست که در یک برنامه زنده به مردم توضیح دهد. سخنان مدیر کل آب منطقه ای اصفهان در روزنامه جم جم چاپ شده گفته «ما آب رودخانه زاینده رود را بستیم برای این که آب آشامیدنی مردم اصفهان را تامین کنیم از زاینده رود برای صنعت و کشاورزی بی رویه برداشت می شود شرق اصفهان از بی آبی می سوزد آنگاه از پل کله به آن طرف برنج می کارند» ما هم این حرف مدیرکل را قبول داریم ولی هیچ ربطی به ما ندارد سوختن شرق اصفهان از بی آبی نتیجه سوء مدیریت خود اصفهانی ها است ولی هرگاه می خواهند بگویند شرق اصفهان آب ندارد می گویند برداشت بی رویه در بالا دست یعنی استان چهارمحال و بختیاری. اگر ورودی آب زاینده رود به استان ما و خروجی آب از استان ما را بررسی کنیم نه تنها مقدار آب کم نمی شود بلکه اضافه هم می شود. دوستان مشکل اصلی ما این است که ما هم زبانی نداریم وحدت رویه نداریم یکی از علت های اینکه ما اتحاد و وحدت رویه نداریم مشکل معرفتی است مثلا همین مردم ما در بخش سامان نمی دانند چه فاجعه ای روی می دهد برای نمونه همین امروز ساعت 5 بعد از ظهر دعوت شده اند اولا عده کمی می آیند بعد یک ساعت بعد از وقت می آیند یعنی حساسیت موضوع را حس و لمس نکرده ایم یعنی نمی دانیم که استان مان در آینده ای نزدیک به یک کویر تبدیل خواهد شد متاسفانه مردم روستاهایی که در کنار زاینده رود زندگی می کنند نمی دانند چه فاجعه ای در کمین آنها نشسته است. ما به اتفاق آقای دکتر صمدی با یک تیم دانشجویی برای بازدید از تونل گلاب رفتیم البته من داخل تونل نرفتم خود دکتر به اتفاق دانشجویان رفتند هم فیلم تهیه کردند هم گفتگو نمودند تونل 10 متر زیر بستر رودخانه است کافی است کناره رودخانه را کمی شکاف دهند تمام آب توی تونل سرازیر خواهد شد بی گمان روستای حجت آباد چون جزء اصفهان است آبش را تامین خواهند نمود از روستای حجت آباد به پایین از آب محروم خواهند شد یعنی فاجعه. این در حالی است که تمام آب زاینده رود و نیز آب تونل یک و دو که روی رودخانه زاینده رود می ریزد در استان ما تولید می شود در همین جا دوباره تکرار می کنم وقتی ما می گوییم تولید آب در استان چهارمحال و بختیاری است به این معنی نیست که انتقال پیدا نکند. آقای رهبر امام جمعه اصفهان در سخنرانی ضبط شده اش که من شنیدم گفته: باید طرح انتقال آب عادلانه باشد. من هم می گویم حرف مردم ما هم همین است. عدالت می گوید: اگر یک عده ای در کنار رودخانه ای زندگی می کنند نمی توان به اینها گفت شما از آب استفاده نکنید چون ما آب را می خواهیم ببریم جای دیگر. رئیس جمهور هم گفتند تا جایی که مردمی که در کنار آب زندگی می کنند نیاز به آب دارند در استفاده اولویت دارند این سخن و حرف منطق دینی ما هم هست، حرف مکتب قرآنی ما هم هست، نمی شود به کسی که کنار چشمه و کنار سد هست گفت تو از آب استفاده نکن ما می خواهیم آب را ببریم برای آن طرفی ها چون خون شان قرمزتر است. اگر برابر حرف آقای رهبر امام جمعه اصفهان بخواهیم عدالت را رعایت کنیم تونل با ابعاد 5/4 در 5/4 که ظاهرا به اتمام رسیده کجایش عادلانه است؟ متاسفانه کار تونل گلاب یک به اتمام رسیده و کار تونل گلاب 2 را در همان زیر زمین و ادامه تونل گلاب یک ادامه می دهند کار گلاب 2 که آغاز و به اتمام برسد یعنی مرگ زاینده رود در این 50 کیلومتر زیر دست در استان چهارمحال و بختیاری. می پرسیم این کار با کدام مبنای عدالت سازگار است؟ با کدام منطق علمی سازگار است؟ اولین مشکل ما این هست که مردم ما متاسفانه نمی دانند چه خبر است به همین جهت هم حساسیت نشان نمی دهند آموزگاران ما در مدارس از این فاجعه به دانش آموز چیزی نمی گویند روحانیت ما در مساجد این فاجعه را بازگو و تکرار نمی کنند استاد ما در دانشگاه ضمن درس گریزی به فاجعه کویر شدن نمی زند بی شک مردم و مسئولان ما عمق فاجعه ی کویر شدن استان را نمی دانند. دوستان ما نباید از مسئولان انتظار داشته باشیم که آنها حرف ما را بزنند و یا برای ما کاری بکنند این انتظار بیجایی است چاره ای نیست باید حرف ها را گفت ببینید استاندار شما یک موضع گیری درست می کند تهدید به برکناری می شود ما از مسولان خیلی نباید انتظار داشته باشیم چون آنها در یک سازکاری که برای شان تعریف کرده اند کار می کنند گرچه جای تقدیر و تشکر از استاندار استان هست چون تا به حال در حد امکان با مردم بوده اند.
ما می گوییم تمام طرح های انتقال آبی که در استان می خواهد اجرا شود باید این دوتا شرط را داشته باشد یکی منافع مردم استان در آن طرح لحاظ شده باشد دوم منطقی باشد. لذا چون خیلی جای انتظار از مسئولان نبود و نمی شد داشته باشیم کمیته ای تشکیل دادیم بنام «کمیته مردمی صیانت از آب و خاک استان» در این کمیته از روحانیت و طلبه ای مثل بنده هست مسئول مرکز تحقیقات آب استان جناب آقای دکتر صمدی هستند از رجال محترم موثق و مورد اعتماد و استخوان دارهای استان همچون آقای استکی و آقای جعفری فرماندار سابق فارسان هم هستند نمایندگان مجلس در این کمیته حضور دارند و عضو هستند در اینجا جا دارد از زحمات آقای حیدری نماینده محترم مجلس تقدید و تشکر بکنیم با اینکه نماینده این بخش هم نبود ولی نقش به سزایی داشتند این کمیته تصمیماتی گرفته است از جمله اطلاع رسانی به مردم از فاجعه ای که قرار است روی دهد نخست از بخش سامان آغاز کردیم که نتیجه اش این نشست است که مشاهده می کنید به همین جهت از شما اعضا شورا ها و معتمدین مردم دعوت شد تا فاجعه پیش رو را به شما بگوییم و شما مردم را آگاه کنید وقت مان تنگ است تا آنجایی که من خبر دارم کار تونل گلاب یک به اتمام رسیده و دستگاه کار تونل گلاب 2 را در همان زیر زمین و ادامه تونل گلاب یک آغاز کرده است پس وظیفه فوری ما اطلاع رسانی به همه ی مردم است تا این فاجعه ی پیش رو بشود دغدغه اصلی تمام مردم تا رادیو و تلویزیون با هرکه خواست گفتگو کند و هر فردی با مسئولی برخورد نمود و مواجه شد خواسته ی اصلی همه توقف کار تونل گلاب 2 باشد معلم بداند توی مدرسه وظیفه اصلی اش آگاه کردن دانش آموز از این فاجعه است روحانی توی مسجد بداند وظیفه اش آگاه کردن مردم از این فاجعه است یعنی با انجام این 2 طرح انتقال آب ظلم و ستم در حق مردم استان صورت می گیرد این طرح ها ظالمانه است این باید دغدغه همه ی مردم ما باشد ولی متاسفانه همه ی مردم ما ساکت اند خاموش اند می دانید چرا؟ چون اطلاع ندارند متاسفانه مردم ما خیلی خنثی هستند برای اطلاع رسانی جزوه ای تهیه کردیم که دادیم خدمت تان باز تکرار می کنم هر دختری هر پسری هر مردی و هر زنی باید توی استان بداند چه فاجعه ای در پیش روی ما است و فریاد بزند. یک نامه سرگشاده ای توسط این کمیته به ریاست جمهور نوشته و درخواست کرده ایم که به داد مردم چهارمحال و بختیاری برسد. قرار است مجمع نمایندگان استان در مجلس این موضوع را شدیدا پیگیری کنند کار بعدی ما این است که ائمه جمعه استان را جمع کنیم و روحانیت را در جهت آگاه کردن مردم بسیج کنیم برنامه برنامه دیگر ما این هست که یک وعده ملاقات از مقام معظم رهبری بگیریم و چون بنا نیست در وزارت نیرو کسی به حرف ما گوش دهد ظاهرا نظر دولت و بویژه ریاست جمهور هم تغییر کرده چون در سفر آخر پس از سخنان من آقای رئیس جمهور گفتند هر طرحی که قرار است اجرا شود اگر برای ساکنین ضرر و زیان دارد باید متوقف گردد که مردم هم تکبیر گفتند و تایید نمودند ولی فردایش دیدیم حادثه ای دیگر روی داد چند روز بعد استان دارها را جمع کرده اند و تاکید کردند که این کارها باید انجام بگیرد و ما ناگزیر باید داد مان را نزد مقام رهبری ببریم. کار دیگر مان این هست که از مراجع تقلید استفتا بگیریم که؛ آیا بستر و مسیر رودخانه ای که عده ای دارند در کنارش زندگی می-کنند را می توان تغییر داد؟ می خواهیم از کارشناسان آب همه ی استان ها که بی طرف باشند دعوت و همآیشی درباره شیوه های انتقال آب برگزار کنیم. کمیته به ثبت می رسد همه هفته این کمیته جلسه دارد. ادامه دارد
گزارش از محمدعلی شاهسون مارکده
نقدکی در پی جلسه کمیته صیانت
به دعوت کمیته مردمی صیانت از آب و خاک استان جلسه ای در تاریخ 26/5/90 در ساعت 17 با حضور چند تن از اعضا کمیته و اعضا شوراهای اسلامی شهر و روستاهای بخش سامان در محل سالن اجتماعات شهرداری سامان تشکیل شد. تعداد و شکل حضور اعضا شوراها و معتمدین دعوت شده ی بخش سامان در این جلسه دلِ هر آدمی را که بهره ای از اندیشه و خرد داشته باشد به درد می آورد.
با s.m.s دعوت صورت گرفت و گفته شده بود سه نفر اعضا شوراهای هر روستا به علاوه روحانی امام جماعت محل و نیز حد اقل دو نفر از معتمدین محل در جلسه حضور یابند. یعنی از هر روستایی حد اقل 6 نفر دعوت شده بود و با احتساب 23 روستا و خود شهر سامان اقل برای یک جمع 160 – 170 نفره برنامه ریزی و زمان جلسه راس 5 بعد از ظهر اعلام شده بود. اولین مجموعه ای که راس ساعت حاضر شد جمع 5 نفری ما مارکده ای ها بود. دومین گروهی که در راس ساعت مقرر وارد شدند جمع 4-5 نفره اعضا کمیته مرکزی یعنی آقایان دکتر جعفری، دکتر صمدی، آقای استکی و… بودند. تقریبا تا ساعت 20/5 هیچ کس دیگر نیامد از این لحظه به بعد یکی یکی همانند لشکر شکست خورده آمدند و در آخر جلسه با جمعی حدود 30 نفر شکل گرفت. این آمدن تا ساعت 7 هم ادامه داشت. ناگزیر جلسه هم با تاخیر شروع شد. موضوع جلسه چی بود؟ رودخانه ی زاینده رود. بنظر من، از ما مردم حاشیه زاینده رود کسی نیست که نداند همه چیز ما از زاینده رود است و اگر روزی زاینده رود بمیرد مرگ اجتماعی ما را هم به دنبال خواهد داشت و باز بسیاری از ما دیده ایم و بی گمان همه دقیق شنیده ایم که تونلی در کنار سد تنظیمی کنده شده که اگر همه ی آب زاینده رود را در آن روان کنند پر هم نخواهد شد و زمزمه ای هست که با کندن این تونل قصد دارند مسیر زاینده رود را تغییر دهند ولی باز بی تفاوت هستیم. چرا؟ من هم مانده ام و نمی دانم. آقای دکتر جعفری در اشاره به این بی تفاوتی ریشه آن را، با لحن و زبان ادبی، مشکل معرفتی دانست. بنظر می رسد حرفی دقیق است یعنی اینکه ما شناختی نداریم، اطلاعاتی نداریم، آگاهی نداریم، دانشی نیندوخته ایم، عقل مان را به کار نینداخته ایم، خرد گرا نیستیم، و اگر این مشکل معرفتی را بخواهیم با زبان و ادبیات روستایی خودمان بیان کنیم باید بگوییم مسائلی که در پیرامون مان می گذرد را نمی فهمیم. من می خواهم بگویم علاوه بر داشتن مشکل معرفتی، مشکل هویتی هم داریم، یک مشت آدم هایی که هویت خود را از دست داده ایم، نه رنگی داریم، نه بویی. نه نشانه ای داریم و نه صدایی. هیچ هنری که زاییده پویایی و نشانه سر زندگی و خلاقیت باشد هم از خودمان بروز نداده و نمی دهیم، یک مشت مردمانی هستیم خنثی و در خود مانده.
ببینید؛ دوستان بختیاری هم استانی در کنار ما زندگی می کنند واقعا قابل تحسین هستند. اولا با حفظ زبان و لهجه هویت شان را حفظ کرده اند بعد قوم و گروهی هستند که حد اقل با صدای موسیقی شان موجودیت خود را، بودن و وجود داشتن خود را اعلام می کنند. ولی مردم ما در روستاهای بخش سامان و نیز مردمِ خود سامان اصلا صدایی ندارند. حد اقل من تا کنون سخنی، طرحی فرهنگی برای منطقه که از اندیشه ای عمیق بر آید نشنیده ام.
اواخر اردیبهشت سال 82 بود که من برای شرکت در انتخابات شورای بخش به بخشداری آمدم خودم را به اندیشه و نظریه های اجتماعی اقتصادی روانی آماده کرده بودم تا اگر قرار شد کاندید شوم سخنانم مبتنی بر علم و دانش باشد و اگر پرسشی شد بتوانم پاسخ علمی بدهم وقتی 23 نفر دور هم جمع شدیم و قرار شد 8-9 نفر کاندید هر یک خود را معرفی و توانایی های خود را بگویند همه گفتند؛ که طرح باغداری احداث کرده اند. حتی یک نفر هم سخنی از دانش و علم و اطلاعات خود بیان ننمود چرا؟ چون نداشتند. این را همه می دانیم که 15 سال قبل خود دولتیان پیام می دادند که بیایید تا آب و زمین بهتان بدهیم و باغداری کنید و احداث کنندگان طرح صرفا یک نامه از این اداره به آن اداره برده اند به همین دلیل که امروز که دولتیان این دست و دلبازی را ندارند کسی هم نمی تواند طرح احداث کند. یعنی هنر بزرگ مردان این منطقه که می خواستند نهاد شورای بخش را اداره کنند نامه از این اداره به ان اداره بردن بوده است. همین مردان احداث کننده طرح های باغداری انتخاب شده برای شورای بخش، این نهاد مردمی را بی اثر و خنثی نمودند که بود و نبودش تفاوتی نداشت. شورا و نهادی که می توانست زبان بلند و صدای رسای بخش باشد، می توانست مشوق جوانان هنرمند منطقه برای تولید کارهای هنری باشد، می توانست زمینه ساز اجرای برنامه های فرهنگی، اجتماعی باشد، می توانست برنامه ریزی برای همآیش های فرهنگی، اجتماعی باشد و در نهایت می توانست صدای بلند مردم منطقه باشد و نارسایی و مشکلات مردم را با تکرار و تبیین و رسانه ای کردن به گوش برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان برساند. چرا چنین کردند؟ چون مردان اندیشه ای نبودند.
ببینید اکنون در روستاهای بخش و نیز در شهر فرهنگ و ادب و هنر سامان که همه ی مردمانش از ایل قشقایی هستند یک موسیقی که نشان از فرهنگ قومی و ایلی مان باشد و هویت ما را بیان کند نداریم در جمعیت 50 هزار نفری ما یک صدای موسیقی اصیل نداریم یک نوازنده مطرح نداریم یک شاعر که احساسات و عواطف ما را بیان کند نداریم یک فرد سخنور ادبی اجتماعی مطرح و آشنا به آداب سخنوری که بتواند تاریخ و گذشته ی ما را بیان کند نداریم یک نویسنده مطرح که بتواند ادبیات و زندگی مردم منطقه را به تصویر بکشد نداریم اصولا یک ورق روزنامه، هفته نامه، ماهنامه و یا حتا سالنامه که گویای صدای مردم منطقه سامان باشد نداریم. یعنی مردمی هستیم بی صدا، مانند مرده ها، یک نفر فیلم ساز و یا حتا تصویر بردار و مستند ساز نداریم که زندگی ها مان را ثبت و ضبط کند یک گروه تاتر نداریم که مشکلات اجتماعی را از طریق نمایش بر ملا کند و یا حد اقل تولید ادبیات کند نداریم یک تشکل منطقه ای یک نهاد مردمی که فعال باشد و صدایی از آن شنیده شود که بیانگر فرهنگ و هویت ما باشد نداریم متاسفانه چند سال آینده تمام ادبیات مردمی ما از بین خواهد رفت، نوادگان ما نخواهند دانست که پدران شان کی بوده اند؟ افتخارات گذشتگان شان چی بوده؟ چگونه زیسته اند؟ از کجا آمده اند؟ و آمدن شان بهر چه بوده است؟ چون حداقل یک نویسنده که اطلاعات تاریخی داشته باشد و رویدادهای این قوم ساکن شده را در این منطقه ثبت و ضبط و تبدیل به کتاب نماید نداریم. هم اکنون اگر دقت کرده باشید خواهید دید بسیاری از ماها از تُرک بودن خودمان هم می گریزیم یعنی شده ایم یک مشت آدم های بی رنگ، بی تشخص، بی هویت و ریشه. از نداشتن اتحاد و همدلی هم دیگر چیزی نمی گویم که نه تنها نداریم بلکه نسبت به هم بیگانه ایم. خوب حالا آدم هایی که خود را نمی شناسند، اطلاعاتی از فرهنگ خود ندارند انتظار داریم که فاجعه خشک شدن زاینده رود و کویری شدن منطقه را درک کنند؟ و به موقع به جلسه بیایند؟ من به شخصه، بزرگان فرهنگی و ادبی هر روستا و بویژه بزرگان فرهنگ و ادب و نیز مسئولان شهر سامان را بیشتر از همه قابل سرزنش می دانم مسئولان و بزرگان فرهنگ و ادب امروزی شهری که از دیر هنگام در منطقه به داشتن انسان های فرهیخته، خردمند، باسواد و اندیشه شُهره بوده است.