جارچی مارکده شماره41-اول دی ماه 89

دو دروغ بزرگ
شايد شما هم مثل من بسياري اوقات هنگام عبور از خيابان‌هاي شهر، صحنه‌هاي ازدهام و شلوغي بيش از حد بسياري از بانك‌ها و مؤسسه‌هاي مالي را ديده باشيد. شلوغي قابل توجهي كه علارغم اضافه شدن تعداد زيادي بانك و مؤسسه اعتباري، از آنها كاسته نمي‌شود و گويي عطش گرفتن تسهيلات و پرداخت اقساط در بين مردم چند برابر مي‌شود. يا براي‌تان جالب باشد كه چرا هميشه بهترين مكان‌هاي شهر را همين بانك‌ها و مؤسسه‌هاي مالي خريداري مي‌كنند و معمولا اولين مد نماي بيروني را همين بانك‌ها اجرا مي‌كنند و شيك‌ترين ساختمان‌ها متعلق به بانك‌هاست. چندي پيش در عبور از شهر قم بنرهاي تبليغاتي فراواني را ديدم كه به صورت مشترك بين شهرداري قم و يكي از مؤسسه‌هاي مالي در سطح وسيعي از شهر چاپ و منتشر شده بود كه « اگر كسي از احكام تجارت آگاه نباشد و به اين كار دست بزند گناه بزرگي انجام داده است». اتفاقا چند روز بعد براي ضمانت يكي از همكاران، به يكي از شعب اين مؤسسه مراجعه كردم بعد از ساعتي كه در صف افراد ضمانت كننده نشستم متصدي كه اتفاقا انسان بسيار خوش برخورد و با حوصله‌اي بود بعد از پايان كار و گرفتن تعدادي امضا و اثر انگشت و مدارك مختلف گفت: « شما خودتان تسهيلات نمي‌خواهيد؟» شرايط اعطاي وام را از ايشان پرسيدم، گفت: 10 ميليون تومان به شما وام مي‌دهيم 3 ميليون آن را مسدود مي‌كنيم و … بقيه حرف‌هايش ديگر براي من چندان اهميت نداشت و از مؤسسه خارج شدم و برايم جاي بسياري از پرسش باقي ماند كه به راستي يا من درك درستي از بانك‌داري ندارم يا اين شيوه بانكداري نيست و به نوعي استثماراست. در حين صحبت‌هاي متصدي مرتب مي‌شنيدم كه چون وام‌گيرنده خودش در ابتدا مي‌پذيرد كه 30 درصد از سپرده خود را نزد اين واحد نگهدارد ما آن را مسدود مي‌كنيم و در انتهاي دوره پرداخت تسهيلات آن را به فرد باز مي‌گردانيم. سوآل كردم: اگر شخص نخواهد اين مقدار را نزد مؤسسه سپرده كند مي‌تواند؟ كه گفت: اصلا، ما با اين شرايط وام پرداخت نمي‌كنيم. يعني انتخابي دركار نيست و فرد مجبور به اين كار است و مؤسسه در حقيقت اگر سود دريافتي خود را 18 درصد اعلام كند بايد 30 درصد به ان اضافه كرد يعني 24 درصد. و من فكر نمي‌كنم در هيچ جاي دنيا تسهيلاتي با نرخ 24 درصد پرداخت كنند و از همه جالب تر براي تامين نظر اين بانك‌ها و مؤسسات بايستي تعدادي فاكتور و مدارك را فراهم كرد كه خود آن بانك هم به صوري بودن اين فاكتورها اطمينان دارد. مثلا من وام خودرويي را گرفتم كه خود بانك به من آدرس نمايندگي شركت‌هاي خودرو سازي را داد كه با دريافت وجهي فاكتور صادر مي‌كرد. حال شما داوري كنيد كه اين كاغذبازي و سند سازي‌هاي جعلي چه دردي دوا مي‌كند. به جز اينكه هزينه‌هاي غير لازم بر وام گيرنده تحميل مي‌كند اين كه تطبيق با قانون اسلامي نمي‌شود كلاهي است كه بر سر خودمان مي‌گذاريم كلاهي گشاد  كه چشمان‌مان را هم مي‌بندد.
متاسفانه تلاش براي تهيه امكانات بهتر براي زندگي و يا رفع مشكلات جاري در طبقات متوسط و فقير باعث مي‌شود وام گيرنده تن به اين شرايط بدهد و با هر نرخ سودي اين تسهيلات را پذيرا باشد. و اتفاقا بيشترين سخت‌گيري‌هاي ضمانت با اين طبقات صورت مي‌گيرد چون اين طبقه ضعيف كمترين سود و منافع را براي بانك‌ها ايجاد مي‌كند در مجموع سيستم بيمار بانكي ما كه در حقيقت يكي از اركان توسعه است نتوانسته است آن‌گونه كه شعار مي‌دهد و از آن انتظار مي‌رود عمل كند و در اين جمله كه « بانك‌داري اسلامي» در جريان است بايد با ديده ترديد نگريست.                                                          مهدي عرب 

اسخ به حرف مردم
 نظرات انتقادي دوست گرامي‌مان آقاي محمود عرب را در شماره گذشته  خوانديد حال من( محمدعلي شاهسون) هم نظراتم را بيان مي‌كنم و داوري هم با خواننده.
دوست عزيز، آقاي محمود عرب؛ نخست؛ از انتقاد شجاعانه‌ات سپاس‌گزارم
كه همانند آينه كاستي‌هاي مرا به من نماياندي و موجب شدي كه من نقص‌‌هايم را بهتر بشناسم و در جهت رفع آنها برآيم.
 دوم از اينكه نوشته‌هاي من باعث ناراحتي و رنج شما شده و در شما توليد خشم نموده و كينه‌اي و نفرتي نسبت به من در درون شما ايجاد شده عميقا متاسفم و قلبا از جنابعالي پوزش مي‌خواهم و اميد وارم مرا به بزرگواري خود ببخشيد چون هيچ‌گونه قصد و غرض رنجاندن و آزار و يا تخريب كسي را نداشته و ندارم.
 سوم: قصد نخستِ من از نقل حرف‌هاي مردم، آگاه كردن همشهريانِ دست‌اندركار در مسائل اجتماعي روستا از نظرات مردم است تا بدانند؛ مردم آنها را چگونه مي‌بينند؟ به آنها چگونه مي‌نگرند؟ درباره آنها چگونه مي‌انديشند؟ چه خواسته‌اي از مسئولان دارند؟ انتقادشان به مسئولان چيست؟ چه ناقصي و كاستي در مسئولان و دست‌اندركاران روستا مي‌بينند؟ تا افراد دست‌اندركار روستا با آگاه شدن از نگرش مردم، اگر ديدند حتا اندكي از اين نقاط ضعف و كاستي‌ها كه به آنها نسبت داده شده واقعيت دارد آن‌ها را رفع كنند تا توانمندتر‌ گردند. اگر بخواهم در اين زمينه  نمونه‌اي ارائه دهم كه قابل لمس باشد؛ نقل زمزمه دريافت 150 هزارتومان پول دلالي توسط جنابعالي هنگام آغاز كار تعاوني نگين از كساني كه خريد و فروش سهام را مي‌خواستند رسما انتقال دهند، در همين نشريه آوا بود، كه به دنبال آن دادِ جهانگير شاهسون درآمد و هيات‌مديره جلو آلوده شدن شما را به پول‌هاي مردم گرفت و شما امروز پاك و سرفراز هستيد آيا اين خدمت بزرگي به شما نبوده؟ 
 قصد ديگر من از نقل حرف‌هاي مردم رشد دادن شجاعت تك‌تك افراد جامعه روستايي در ابراز نظرشان به عنوان يك حق انساني و يك حق اجتماعي، و برون ريخت عقايد و نظرات نهفته درون ذهن (عقده) افراد جامعه، به منظور گسترش رو راستي و يك رنگي بوده و هست.
در اين فرآيند شايد ناقصي، نارسايي و گُنگي در محتوا و نحوه‌ي بيان من بوده كه شما چنين برداشت ناصوابي از آنها كرده‌ايد.
چهارم: نكته‌اي كه همه‌مان هنگام خواندن حرف‌هاي مردم ضرورت دارد بدان توجه داشته باشيم اين هست كه موضوع‌هايي كه زير نام حرف‌هاي مردم انعكاس داده مي‌شود الزاما درست، دقيق، حقيقت و مطابق با واقعيت نيست. ممكن است بعضي از آنها درست و بعضي هم نادرست باشد. قسمتي از يك جمله درست و قسمت ديگر نادرست باشد و نيز ممكن است چيز كوچكي بزرك و يا موضوع بزرگي كوچك شده باشد. چون درست و نادرستي‌اش نامعلوم است شايسته نيست به خشم آييم و برآشوبيم چون با خشمگين شدن و آشفتن، آن نظر از ذهن گوينده‌اش از بين نمي‌رود بلكه وقتي گوينده خشم ما را كه ببيند بر درستي حرفش بيشتر ايمان مي‌آورد بهترين راه، در برابر حرفي كه مي‌پنداريم نادرست است، روشنگري است اگر ما سعه صدر داشته باشيم آن موضوع را مي‌شكافيم توضيح و پاسخ مي‌دهيم و همه‌ي زواياي آن را روشن مي‌كنيم آنگاه آگاهي گوينده و نيز ديگران بالا مي‌رود و هرچه آگاهي افراد جامعه‌مان بالا برود روستامان رشد بهتري خواهد كرد و آباد‌تر خواهد شد.
پنجم: يكي از علت‌هاي اينكه حرف‌هاي مردم قدري رك و بي‌پرده بيان مي‌گردد اين هست كه رك و بي‌پرده در پشت سر گفته مي‌شود همه‌ي ما وقتي در پشت سر حرف مي‌زنيم نظر خود را عريان بيان مي‌كنيم اين را همه‌‌مان مي‌دانيم ما در پشتِ‌سر حرف بي‌پرده مي‌زنيم ولي رو در رو تعارف مي‌كنيم و از بسياري از نظرات‌مان چشم مي‌پوشيم و اين دو رويي و دو شخصيتي حاصل فرهنگ ديرينه‌ي استبداي است كه شخصيت ما را شكل داده.
ششم: نكته‌اي كه من و شما و ديگر افراد كه خودمان را در ميدان اجتماعي انداخته‌ايم شايسته است سخت بدان توجه داشته باشيم اين است كه؛ بي رو درواسي ما نوكر مردميم، چه خوشمان بيايد و چه بدمان. من به عنوان عضو شورا، نوكر و پاكار مستقيم مردم‌ام. و جنابعالي به عنوان مدير‌عامل، نوكر هيات مديره و همراه هيات مديره نوكر مردم هستيد، يعني مردم ارباب ما هستند. اين اربابان، حق دارند از ما پرسش كنند، توضيح بخواهند، به ما راي بدهند، راي ندهند، اعتراض كنند، انتقاد كنند، نقد برامان بنويسند، طنز برامان بنويسند، كاريكاتورمان را بكشند. اينها حق مردم است من و شما و هر فرد ديگر به عنوان افرادي كه قصدمان خدمت به مردم است وظيفه داريم با متانت فقط توضيح و پاسخ دقيق و به موقع و همراه با احترام بدهيم. قصدم از بكار بردن كلمه نوكر به جاي مدير، بي احترامي نيست، بلكه اين هست كه دوست دارم همه‌مان به عمق قضايا توجه داشته باشيم. بنابر اين هريك از ما قبل از اينكه بخواهيم وارد ميدان شويم بهتر است خود را بسنجيم ببينيم مي‌توانيم و حاضريم در هيات يك نوكر در اجتماع كار كنيم؟ و توان شنيدن نقد و انتقاد و اعتراض را داريم؟ آنگاه خود را به ميدان بيندازيم و خدمت كنيم اگر نه، به كار شخصي خودمان مشغول باشيم.
هفتم:  نكته‌اي ديگر را اگر توجه داشته باشيم دركارمان موفق‌تر خواهيم بود آن اين است كه نوشته‌هاي آوا از جنس سخن و انديشه هستند سخن و انديشه را ناگزير با سخن و انديشه پاسخ بايد گفت با تهديد و ترساندن دكان داران براي جلوگيري از توزيع نشريه كه جلو سخن و انديشه گرفته نمي‌شود؟!  تازه هركه اين تهديد و ترساندن‌ها را كه بشنود بدون اينكه دقيق بداند موضوع چيست؟حق را به نشريه مي‌دهد و با خود مي‌گويد؛ يك كاسه‌اي زير نيم‌كاسه فلاني هست كه نمي‌خواهد نشريه توزيع شود!؟ بهترين راه مقابله با سخن، باز خودِ سخن است تقاضا مي‌شود هركجا كه ديديد سخن نشريه ناصواب است توضيح كافي بدهيد و واقعيت را بيان كنيد و موضوع را براي خواننده روشن نماييد، ايمان داشته باشيد كه خِرد جمعي درستي را از نادرستي تشخيص خواهند داد. 
حال بعد از اين مقدمه، بعضي از نكاتي را كه مطرح كرده‌ايد، با هم بررسي مي‌كنيم.
الف:  از اينكه قبلا به من توجه داشته‌ايد سپاسگزارم و از اينكه اكنون برايم احترام قائل نيستيد هم نظرتان محترم است، چون اين حق شما و هرفرد ديگر ماركده‌اي است كه براي من احترام قائل باشد يا نه، مرا خوب بداند يا بد، مرا مخرب بداند يا مفيد. نظر همه‌ هم محترم است.   
ب: در باره اين نظر شما كه؛ عالمانه و عامدانه كارمن نسبت به شما تخريبي است و اينكه طايفه گرايي مي‌كنم و اينكه حرف‌هاي بي پايه و مايه مي‌نويسم، و اينكه از طايفه خودم انتقاد جزئي مي‌كنم و از شما انتقاد تخريبي، خود نظري نمي‌دهم داوري با خوانندگان.
پ: براي چاپ نشريه هيچ بودجه‌اي از مردم هزينه نمي‌شود حتا يك ريال. جمع‌آوري و تدوين مطالب را من با هزينه‌ي شخصي بر عهده دارم و زحمت كپي‌برداري و توزيع را حبيب كامپوتري تقبل نموده است.
ت: تقدير و تشكر از علي خداوردي را دو نفر درخواست كردند من هم نوشتم. شما هم به عنوان مدير فردوس مي‌خواستيد يك زنگ بزنيد و بگوييد؛ آقاي نجفعلي عرب زحمت بيشتري كشيده و مديريت بهتري داشته است، از ايشان هم تقدير و تشكر مي‌كرديم.
ث: به نظرِ من، بازرس نگين درست گفته كه؛ از حساب و كتاب نگين هيچ اطلاعي ندارد، چون من به عنوان هيات‌مديره و جنابعالي به عنوان مديرعامل هر دومان مي‌دانيم براي نگين تا كنون حساب و كتابي درست نكرده‌ايم حال وقتي حساب و كتابي درست نشده بازرس هم اطلاعي ندارد.
ج: گفته‌ايد اعتراض به بيرون رفتن دو نفر آقايان رمضان عرب و آيت‌الله شاهسون حرفِ خودِ من بوده، نخست با صراحت مي‌گويم، ديگري اين نظر را داده، بعد، به فرض هم حرفِ خودِ من بوده باشد، مگر من يك نفر ماركده‌اي نيستم؟ خوب اين حق را دارم كه درباره هر موضوعي نظر خود را ابراز كنم، فرقي در اصل قضيه نمي‌كند.
چ: پيشنهاد كرده‌ايد آوا زير نظر 10 نفر اداره شود، پيشنهاد خوبي است، من استقبال مي‌كنم كه نشريه زير نظر شوراي نويسندگان اداره شود، شما لطف كنيد به آن 10 نفر بگوييد، حداقل دو سال مقالات متعدد بنويسند تا نخست سواد، اطلاعات، ذوق، علاقه و توانايي اداره كردن نشريه را به مردم نشان دهند. چون قرار است اين 10 نفر داوري خوب و بد نوشته‌ها را به عهده بگيرند اگر اين 10 نفر سواد و اطلاعات كافي نداشته باشند و توانايي اداره كردن را نشان نداده باشند آن افرادي كه اين توانايي را دارند همان حرف شما را كه به رمضان و آيت زده‌اي كه، تجربه ندارند، خواهند زد. علاوه بي تجربگي، بي‌سواد هم بدانان اطلاق خواهند نمود.
ح: من ليسانس روان‌شناسي ندارم، ليسانس من زبان و ادبيات فارسي از دانشگاه پيام نور نجف‌آباد است.
خ:  پيشنهاد كرده‌اي در حضور جمعي با هم مناظره كنيم، حرفي نيست، ولي مي‌خواهم خوبي و بدي مناظره را هم طرح و روشن كنم. ببينيد؛ مناظره، نمي‌گويم هميشه، ولي بيشتر وقت‌ها، بدين جهت پيشنهاد و درخواست برگزاري‌اش مي‌گردد، تا درخواست كننده، برحق بودن خود را ثابت و ديگري را رسوا كند، و اين يك ريسك است. چون معلوم نيست كه نتيجه چه خواهد بود و ممكن است استدلال‌هاي طرف مقابل قوي‌تر باشد. من راه اطمينان بخش‌ترِ ديگري را پيشنهاد مي‌كنم بياييد در يك مصاحبه شركت كنيد، خود را معرفي و توانايي‌هاي خود را هم بيان و نظرات خود را درباره مسئولان روستا، فرهنگ روستا،  اقتصاد روستا،  مشكلات روستا، كاستي‌هاي روستا، راه حل مشكلات و برنامه‌هايِ آينده‌ي خود را هم مطرح و صدايتان ضبط مي‌شود، بعد صداي ضبط شده را تايپ و تدوين مي‌كنيم، آنگاه متن تدوين شده را چند بار بخوانيد هرچه كه خواستيد بدان افزوده و يا كاهش دهيد، متن تاييد شده را براي اطلاع مردم چاپ مي‌كنيم مردم با شما دقيق‌تر آشنا خواهند شد شما را بهتر خواهند شناخت و اگر مورد پسندشان شده باشيد استقبال‌تان خواهند نمود.
د: پيشنهاد كرده‌اي من از طرف طايفه‌ي خودم در مناظره شركت كنم. من
 همين‌جا بگويم از كلمه و فكر؛ طايفه گرايي، محله گرايي، قوم گرايي بيزارم و برايم نا خوشايند است براي من انسان مطرح است و به قول مولوي «انسانم آرزوست»، هركه مي خواهد باشد. و در ارائه نظرم، و گفتن و نوشتنم، از هيچ‌كس، حتا زن و بچه‌ام، نمايندگي ندارم، چون زن و بچه‌‌ي من، هر يك، يك انسان مستقل و داراي فكر و انديشه مخصوص خود هستند كه ممكن است با فكر و انديشه من هم متفاوت باشد، من فقط نماينده خودم هستم، نماينده هيچ‌ طايفه، قوم، قبيله، فاميل و محله هم نيستم، و هيچ نماينده‌اي، و سخن‌گويي، هم ندارم، هيچ‌كس هم حق ندارد در اجتماعات، از طرف من سخن بگويد و از من حمايت و طرفداري كند، مردم آزادِ آزادند كه هرچه مي‌خواهند درباره من، در پشت سر و در جلو رو بگويند. من فقط به فقط نماينده خودم هستم و تمام مسئوليت حرف‌ها و نوشته‌هايم را هم؛ چه خوب و چه بد، چه زشت و چه زيبا، مي‌پذيرم، خوب هايش هيچ، تاوان بدهايش را هم حاضرم بپردازم، باوري به انتقاد تخريبي هم ندارم چون اگر در انتقاد گزندگي و تلنگر نباشد مي‌شود تعارف و تملق. كه من از تعارف، مدح، تملق و چاپلوسي هم بيزارم.  بنابر اين از هيچ انتقادي، چه تند، چه كُند، چه سازنده، چه تخريبي، هم نمي‌رنجم، بدم نمي‌آيد، گذشته اين را نشان داده است. براي نمونه: نوشته‌هاي مرا يك همشهري بزرگوار كه احترام خاصي برايش هم قائلم هرزه ناميد، آقاي شيخ حسينعلي مرا بي‌دين و ضد امام حسين خواند،(گرچه بعدا گفت نگفته‌ام)  آقاي سيف‌الهي مطالب نشريه را گمراه كننده خواند و چند نفر از همشهريان هم نا خوانده و نا دانسته اين حرف را بارها و بارها تكرار كردند، دو نفر از دوستان قوچاني نوشته‌هايم را چرنديات خواندند و شكايت نزد مقامات بردند، رئيس محترم شوراي روستا هم نوشته‌هايم را مزخرفات ناميد و خطاب به من گفت: «آدمي بي‌معرفت، بي‌شعور و ناسالم هستي!» شما فكر مي‌كنيد رنجشي از اينها در دل دارم؟ اصلا و ابدا. بخاطر انتقاد، خرده‌گيري و عيب‌گويي از هيچ‌كس دلخور، متنفر و خشمگين نيستم، گله‌اي هم ندارم، قهر هم نيستم، ناراحت و رنجيده خاطر هم نيستم. و از همه‌ي همشهريان هم سپاس دارم كه اين فرصت را به من داده‌اند كه من در ميان‌شان باشم و حرف بزنم و وجود مرا تا بحال تحمل كرده‌اند. چون به قول حافظ شيرين سخن «در طريقت ما كافريست رنجيدن».
ذ: هيات مديره مسئول مستقيم هر شركت است مديرعامل از طرف هيات مديره برگزيده مي‌شود تا كارهاي اجرايي شركت را با تصويب، صلاح ديد و زير نظر هيات‌مديره، مديريت كند اختيارات مديرعامل بدون قيد و شرط نيست كه هركاري كه خواست بكند بلكه هيچ كاري را خلاف نظر هيات‌مديره نمي‌تواند بكند. اگر پول در بانك خوابيده بهتر است در پست بانك روستا بخوابد حداقل سودش اعتباري براي پست بانك روستا است و اگر ضرورت دارد جابجا شود و در بانك ديگر بخوابد حتما بايد با مصوبه هيات‌مديره صورت مي‌گرفت، موافقت تنها رئيس هيات مديره هم از نادرستي كار نمي‌كاهد.
ر: دوست گرامي شهامتت را مي‌ستايم كه كم‌كاري در نگين را پذيرفتيد. خواهشمندم كم‌كاري را عملي خُرد و كوچك نشماريد چون ممكن است زيان و خسارت كم‌كاري در بعضي جاها جبران ناپذير و در جاهاي ديگر كمر شكن باشد براي نمونه: هيات‌مديره و مدير‌عامل دوره دوم فردوس در امر جمع‌آوري و پرداخت اقساط وام‌ها كم‌كاري كردند. حال خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل. 
ز: يك تضاد در فرمايشاتت هست كه مايلم توجه‌ات بدان جلب كنم. پيشنهاد كرده‌اي با من مناظره كني و دوباره مي‌گويي: چون تو ليسانس روان‌شناسي داري و در نوشتن مهارت داري من نمي‌توانم مقابله كنم؟ اين دو حرف متضاد هستند. دوست عزيز اگر در حرف زدن كه في‌البداهه بايد استدلال كرد و پاسخ گفت و شما اين توانايي را در خود مي‌بينيد در نوشتن كه وقت بيشتري داري و مي‌تواني تك‌تك كلمات را انتخاب كني بي‌گمان توانمندتر خواهي بود. به باور من شما فردي توانمند هستي و مي‌تواني به خوبي حرفت را بزني و يا انديشه‌ات را روي كاغذ بياوري، خود را دست‌كم نگير، و من افتخار مي‌كنم كه همشهري توانمندي دارم.
 ژ: در پايان تقاضا دارم به اين پرسش صادقانه پاسخ دهيد كه؛ نوشته‌هاي من منوچهر را از ميدان بدر كرد؟ و يا آلايش‌هايش و انجام ندادن وظيفه اش؟ كه موجب خسارت كلان به مردم شد؟

محرم در ماركده
مردم روستاي ماركده همچون سال‌هاي قبل با بستن پرچم‌هاي مشكي بر سر درِ مغازه‌ها و منازل‌شان و حضور در مسجد و راه اندازي دستجات زنجير‌زني و علم‌گرداني يك بار ديگر ارادت و عشق و علاقه خود را نسبت به سرور و سالار شهيدان حضرت امام حسين(ع) و ياران با وفايش نشان دادند اميد كه عزاداري مردم مورد قبول آقا امام حسين و خداي بزرگ قرار بگيرد و توفيق اين را داشته باشيم كه سال‌هاي بعد هم عشق و علاقه خود را با دركي بهتر و شناختي بالاتر از واقعه‌ي كربلا ابراز نماييم.
 در اينجا مي‌خواهم از طريق نشريه محلي جارچي از زحمات صادقانه تمام كساني كه در جهت نظم دهي و مديريت مراسم، جمع‌آوري نذورات، پخت و توزيع غذا فعاليت داشتند تشكر و قدرداني نمايم و چند نكته را براي اجراي بهتر مراسم در سال‌هاي بعد تذكر ‌دهم.
 چقدر خوب و زيبا است هنگام عزاداري در مسجد بلندگوي بيرون از مسجد را قطع كنيم تا خداي ناكرده صداي بلندِ بلندگو موجب آزار ديگري نشود. هنگام حركت دسته‌جات و علم گرداني در خيابان‌ها دستجات طوري نظم دهي شوند كه مانع تردد وسايل نقليه نگردد. از همه‌ي عزيزان عزادار تقاضا مي‌شود پس از صرف غذا از ريختن ظروف يكبار مصرف در سطح شهر جدا بپرهيزند تا محيط مان زيبا و پاكيزه بماند. به كساني كه مديريت هيات‌هاي عزاداري و جمع‌اوري نذورات را دارند پيشنهاد مي‌كنم همه‌ي گوسفندهاي نذري را جمع‌آوري و در محلي مناسب ذبح نمايند تا از ريختن و جاري شدن خون در خيابان و معابر جلوگيري شود چرا كه اين عمل در نوع خود چهره روستا را زشت و نا زيبا مي‌كند.         
                                             رجبعلي عرب ماركده آذرماه 89

انجمن صنفي كشاورزان
مجمع عمومي نوبت دوم انجمن صنفي كشاورزان شهرستان شهركرد در تاريخ 28/9/89 ساعت 9 صبح در محل سالن اجتماعات سازمان جهاد كشاورزي استان برگزار شد و موارد زير به تصويب رسيد.
1- حق عضويت جديد همان 15 هزار تومان قبلي است.
2- براي صدور پروانه فعاليت كشاورزي اعم از باغداري، زراعت، شيلات، دام‌داري و دام‌پروري، پرورش زنبورعسل، مرغ‌داري و … مبلغ حد اقل 70 هزار تومان و با توجه به نوع فعاليت و ميزان آن براساس هكتار زمين و تعداد و تناژ توليد افزايش مي‌يابد.
3- حق عضويت ساليانه مبلغ 10 هزار تومان.
4- اين انجمن صنفي عضو شركت آب‌بران استان شود.
كشاورزان مي‌توانند براي كسب اطلاعات بيشتر به دفتر انجمن واقع در ساختمان مديريت جهاد كشاورزي شهرستان شهركرد مراجعه و يا با تلفن‌هاي مديريت تماس حاصل نمايند.    گزارش از رمضان عرب ماركده
محل دفن زباله
در تاريخ 29/9/89 ساعت 30/8 صبح جلسه‌اي با حضور بخشدار سامان و دهياران و رؤساي شوراي اسلامي روستاهاي بخش، در محل بخشداري تشكيل شد. هدف از تشكيل اين جلسه؛ تعيين محل دفن بهداشتي زباله‌هاي روستاهاي حاشيه زاينده‌رود بود. آقاي مظفري بخشدار گفت: در جلسه مديريت پسماند شهرستان شهركرد تاكيد بر بهداشتي بودن محل‌هاي دفن زباله شده است به همين منظور بايد روستاهاي حاشيه زاينده رود به صورت چند روستايي اقدام به دفن بهداشتي زباله‌ها نمايند. آقاي مسعود شاهسون گفت؛ مسؤلان 6 روستاي انتهايي بخش در جلسه قبل توافق نمودند دو روستاي ماركده و صادق‌آباد محل دفن بهداشتي زباله را به منظور بازديد كميته مكان‌ياب معرفي نمايند شوراي روستاي ماركده محل فعلي دفن زباله روستا را ارائه نمود حال منتظريم كه دوستان صادق‌آبادي نيز همكاري لازم را بنمايند. سپس آقاي بخشدار گفت؛ از شواهد موجود پيداست كه در ميان 6 روستا تنها روستاي صادق‌آباد داراي مكان مناسبي جهت دفن بهداشتي زباله‌ها مي‌باشد به همين منظور ما نيز محل صحراي اين روستا را به عنوان محل دفن بهداشتي زباله‌هاي شش روستا معرفي مي‌كنيم و روستاهاي اطراف از فردا مي توانند زباله‌هاي خود را در مكان مشخص شده تخليه و دفن نمايند مشروط بر اين‌كه روستاي صادق‌آباد از پرداخت هزينه‌هاي آماده سازي مكان و دفن بهداشتي زباله معاف باشد. همچنين در خوصوص وسايل حمل زباله مقرر شد؛ كه ماشين حمل زباله دهياري ياسه چاه به صورت مشترك اقدام به حمل زباله‌هاي شش روستا نمايد. آماده سازي محل دفن، تقسيم بندي هزينه‌هاي وسيله نقليه و ديگر هزينه‌هاي جانبي و چگونگي اجراي طرح در جلسه‌اي مشترك با حضور مسؤلان شش روستا كه پس از ابلاغ كتبي از طريق بخشداري تشكيل خواهد شد تعيين مي‌گردد.    گزارش از كريم شاهسون 
مصاحبه
روز 12/9/89 ساعت 30/16 آقاي رمضان عرب با آقاي محمد عرب فرزند لطيف مصاحبه نموده كه با هم مي‌خوانيم.
– جناب آقاي محمد عرب، شما از سال 85 شورا شده‌ايد در آن سال با شما
مصاحبه شده گفتيده‌ايد: تلاش مي‌كنيم سالن ورزشي بسازيم، شهرك صنعتي احداث كنيم، جوان‌ها را به فني حرفه‌اي مي‌فرستيم تا تخصص بياموزند، روستا را آسفالت مي‌كنيم، سالن ورزشي براي بانوان مي‌سازيم، كلينيك تخصصي و زايشگاه درست مي‌كنيم، آمبولانس براي درمانگاه فراهم مي‌كنيم، صندوق قرض‌الحسنه براي روستا احداث مي‌كنيم، شوراي حل اختلاف را داير مي‌كنيم. وعده خواسته‌هاي خوبي را داده‌ايد ولي عملي نشده است؟
بسم‌الله الرحمان‌الرحيم، با سلام و درود بر منجي عالم بشريت، آقا امام زمان و نايب برحقش حضرت آيت‌الله خامنه‌اي، و با سلام و درود بر شهداي صدر اسلام تا كنون. از قول‌هايي كه من دادم، اسفالت جاده كه محقق شد.
-گفته‌ايد آسفالت داخل روستا؟
– منظور من از داخل روستا خيابان اصلي بوده است، درباره سالن ورزشي پيگيري‌هاي زيادي شد، متاسفانه بجايي نرسيديم با اين‌كه 12 هزار متر زمين هم تحويل داديم. براي فراهم آوردن آمبولانس براي مركز بهداشت هم با اداره شبكه بهداشت پيگيري كرديم، با آقاي مهندس سليمي هم گفتگو كرديم ايشان گفتند: بايد يك نفر خير يك دستگاه آمبولانس بخرد و به درمانگاه اهدا كند. براي احداث كلينيك هم پيگيري كرديم، حتا من شخصا 500 متر زمين در مزرعه‌ي عاشق‌آباد پايين قباله كرده به مؤسسه خيريه داده‌ام براي احداث كلينيك، به دنبال اين، با چند نفر پزشك متخصص گفتگو كرديم، آنها گفتند اگر شما يك مكاني فراهم كنيد ما مي‌آييم رايگان ارائه خدمات مي‌كنيم، با يكي از اهالي محل مذاكره كرديم كه دكانش را براي اين امر بگيريم كه موافقت نكرد. شوراي اسلامي 4 بار براي تاسيس شوراي حل اختلاف روستا پيگيري كرده، ليست افراد كانديد به بخشداري داده ولي با شكايت‌هايي كه مردم مي‌كنند متاسفانه به هيچ جايي نرسيده‌ايم.
– اين‌هايي كه شكايت مي‌كنند دنبال چي هستند؟
– من دقيقا نمي‌دانم، با چند نفر از همين‌ها كه شكايت كردند، گفتگو كردم، پاسخ خاصي ندادند، حتا يك بار من شخصا از طريق دادگاه پيگيري كردم كه اسامي 15 نفر در دادگاه مطرح بود و آقاي محمودي رئيس دادگاه گفت: من تك‌تك اين افراد را زير ذره‌بين مي‌برم. كه در نهايت 5 نفر را انتخاب كردند و نامه‌‌اش را من آوردم و به رئيس شورا دادم كه قرار بود اين‌ها مدارك‌شان را ببرند ارائه دهند ولي متاسفانه نبردند با اين حال با آنها هم مخالفت شد و اين يك معضل براي روستا شده و مردم را براي حل و فصل اختلاف‌شان به روستاهاي ديگر مي‌فرستند كه براي بعضي ها خيلي ناگوار و سنگين است.
– كارهاي فرهنگي كه شورا براي روستا انجام داده چي‌ها بوده‌اند؟
– كار فرهنگي خاصي نكرديم يعني مي‌خواستيم يك قدمي براي كار فرهنگي بكنيم ولي مخالفت شد.
– چه كاري مي‌خواستيد بكنيد كه مخالفت شد؟
– يك بار عده‌اي را جمع كرديم و پيشنهاد داديم بياييد با كمك هم يك مجتمع فرهنگي درست كنيم كه همكاري نشد من به اتفاق پسرم به شهركرد رفتيم پيشنهاد داديم ما را فرستادند سامان در سامان گفتند خودتان بايد اقدام كنيد من متاسفانه خودم وقتش را نداشتم ديگر پيگيري نشد.
– به نظر شما كه بيشتر توي مردم هستيد موقعيت اقتصادي روستا چگونه است؟
– اقتصاد روستا خوب است. ما پيشنهاد براي احداث شهرك صنعتي در صحراي ماركده داديم كه بخاطر نبود جاده پذيرفته نشد. دوباره در صحراي صادق‌آباد پيشنهاد داديم كه قبول شد و قرار شد صادق‌آبادي ها پيگيري كنند كه رها شده است. يك پيشنهاد به اداره جهت ساخت يك مجتمع مرغداري داديم، اداره يك قول‌هايي داده، فعلا پيگير اين قضيه هستيم.
– اگر بخواهيم يك مقايسه‌اي روي ديدگاه و بينش مردم درباره موضوعات اجتماعي بكنيم، قبل از اين‌كه شما شورا شويد، و امروز، آيا تفاوتي مشاهده مي‌كنيد؟
– بله ديدگاه مردم بسيار تفاوت كرده، و مردم قدري منطقي‌تر شده‌اند، آرامتر شده‌اند، داناتر شده‌اند، بهتر مي‌توان با آنها گفت‌وگو كرد، ولي در يك نقطه درجا مي زنيم و آن اين است كه عده‌اي از مردم به مسؤلان روستا سوء‌ظن دارند. براي مثال؛ شورا براي توسعه‌ي زمين‌هاي مسكوني پيشنهاد كرد يك جاده‌اي وسط زمين‌ها بزنيم كه با شورا همكاري نشد ما كارگروه را هم به ماركده آورديم كه بعد اداره كشاورزي مخالفت كرد ولي مردم هم همكاري نكردند.
– چه چيزي باعث شده كه مردم آگاه‌تر و منطقي‌تر شوند؟
–  دنيا در حال پيشرفت است ما هم پيشرفت كرده‌ايم، يكي از علت‌هايش، جلسات متعددي بوده كه  مسؤلان با مردم تشكيل داده‌اند.
– اگر بخواهيم يك مقايسه‌اي بكنيم، برخورد مسؤلان 10-15 سال قبل  روستا با مردم، و برخورد مسؤلان امروز با مردم چه تفاوتي داشته است؟
– مسؤلان 15 سال قبل روستا به نظر مردم اعتنايي نداشتند ولي امروز مردم راي و نظر خود را ابراز مي‌كنند و در تصميم‌ها لحاظ مي‌شود.
– بسياري از جوانان روستا مي‌گويند اعضا شورا براي خودشان كار مي‌كنند؟
– من اين نظر را كامل رد مي‌كنم علت اين كه جوانان اين حرف را مي‌زنند اين هست كه ما نتوانستيم براي اشتغال آنها كاري بكنيم و اغلب زمين و كار ندارند.
– استدلال شما كه جوانان بپذيرند چي ها هستند؟
– دليلش روشن است من طي 5 سالي كه در شورا هستم از خودم مايه گذاشتم و اگر كمي دقت كني من طي اين سال‌هايي كه در شورا بوده‌ام هيچ پيشرفت اقتصادي نداشته‌ام. 
– مردم با آوردن نمونه براي هريك از اعضا شورا مي‌گويند هريك مقداري زمين گرفته‌اند كه اگر شورا نبودند نمي‌توانستند بگيرند؟
– نه اين‌گونه كه مي‌گويند درست نيست.
 – چه پيشنهادي براي اشتغال جوانان داريد؟
– من توصيه مي‌كنم جواناني كه مي‌توانند، دنبال درس بروند، و آن‌هايي كه نمي‌توانند بروند فني حرفه آموزش ببينند و دنبال كارهاي صنعتي بروند و به كار كشاورزي دل نبندند ما اكنون 700 هكتار زمين توي صحرا داريم مردم بيايند به اتفاق شورا با بچه‌هاي عبدالله صحبت كنند تا به توافق برسند قسمتي از اين زمين را براي شهرك صنعتي رها كنند.
– من دقيقا مي‌دانم كميته‌ي استاني در مهر ماه 86 به مينو تخصيص آب داده. حال رئيس شورا توي جلسه اصرار داشته كه به مينو آب تخصيص داده نشده! بنظر مي‌رسد رئيس شورا بدون اطلاع اصرار بر حرف خود دارد از طرفي مدتي است شورا نتوانسته اختلاف گلستان و مينو و خواسته‌ي اعتراضي‌ها را حل كند. پرسش اين است كه رئيس شورا كه اين‌قدر بي اطلاع است و اين‌كه مدتي هست شورا نتوانسته اختلاف گلستان و مينو و درخواست اعتراضي‌ها را حل كند آيا به نظر شما اين از ضعف شورا نيست؟
– من هم قبول دارم كه اين حرف رئيس شورا از بي اطلاعي است من توي همان جلسه نظر رئيس شورا را رد كردم و گفتم تخصيص داده شده است فرداي آن روز با دوتا از بچه‌هاي مينو به اداره آب رفتيم و صحت تخصيص آب هم براي سردانگ ها روشن شد با اين حال شب بعد هم جلسه داشتيم باز هم رئيس شورا بر حرف خود اصرار ورزيد.
– به نظر من اين هيات 7 نفره طرح گلستان همآهنگ نيستند و بنظر مي‌رسد هريك دنبال اهداف شخصي خود هستند تا منافع مردم، مي‌خواستم ببينم نظر شما چيست؟
– به نظر من اصلا به ميان انداختن اين طرح و انتخاب 7 نفر كار اشتباهي بوده است من هم با شما هم نظر هستم كه اين 7 نفر همآهنگ نيستند هريك قضيه را از منافع خود مي‌نگرد كاري انجام ندادند و يكي از راه‌كارهاي آنها تفكيك زمين با دامدار بوده كه من مخالفت كردم نظر من اين هست برابر قانون حق دامدار را بدهيم و همه‌ي زمين مال مردم باشد و زير پوشش كشت برود.
– چه پيشنهادي براي از سرگيري كار مينو داري؟
– بنظر من مينو بايد به كار خود ادامه دهد براي بقيه جوانان هم 100 هكتار در نظر گرفته‌ايم ولي نمايندگان گلستان با اين نظر مخالفند و متاسفانه راكد مانده اگر گلستاني ها كوتاه بيايند و با اين 100 هكتار موافقت كنند قصه‌ي مينو و معترضين حل خواهد شد.
– نظرت درباره نگين چيست؟
– من با مديرعامل هم صحبت كرده‌ام و گفته‌ام بياييد سرمايه‌گذار جمع كنيد هيات‌مديره و مديرعامل نگين با هم همكاري ندارند آدمي كه بتوانند اين تعاوني را اداره كنند نيستند ديدگاه اين‌ها به جز يكي‌شان مناسب نيست آينده نگر نيستند.
– شما براي دوره بعد هم كانديد مي‌شويد؟ برداشتت از از اين دوره شورايي چيست؟
– خير، وقتش را ندارم، و خوشحالم كه در اين دوره شركت كردم و در حد امكانم هم تلاش كردم.
– احساس و انديشه خود هنگامي كه كانديد شديد، و احساس و انديشه امروزيت را براي خوانندگان شرح دهيد.
– نخست مي‌خواستم به حقايق‌ها پي ببرم، آن موقع ديدم، در روستا يك سري حق‌كشي‌ها مي‌شود، واقعيت‌ها گفته نمي‌شود، متاسفانه اين چوب بزرگترها و دست اندركاران قبلي روستا بود كه ما مي‌خورديم، من هدفم اين بود كه بيايم يك سري كارهاي عمراني روستا را به جلو بيندازيم، مثلا؛ من خيلي علاقمند به ساخت سالن ورزشي بودم ولي وقتي پيگيري كرديم با قانون برخورد كرديم، اكنون به اين نتيجه رسيدم كه كارها به اين سادگي‌ها كه بسياري از ماها فكر مي‌كنيم نيست، با اين حال خوشحالم در ايام شورايي‌ام توانسته‌ام خالصانه تا آنجا كه مي‌توانستم وظيفه‌ام را انجام بدهم.
– از نظر شما انتخاب دهيار چه ويژگي‌هايي بايد داشته باشد؟
– يكي اين‌كه برش كاري داشته باشد، امين مردم باشد، ولي آن‌گونه كه من مي‌خواستم كار دهيارمان پيش نمي رود. ما ساعات دهيار را براي شش ماه تمام وقت قرار داديم در آن شش ماه فعال‌تر بود ولي بعدش ديگر نه. من چند بار هم با رئيس شورا صحبت كرده‌ام و گفته‌ام كه، دهيار آن‌گونه كه بايد جدي و فعال باشد، نيست، من از كار دهيار راضي نيستم. براي مثال؛ يك پيشنهاد فلكه داشتيم كه متاسفانه پيگيري نكرد. 
– اگر بخواهيم يك مقايسه‌اي بين دهياران ماركده داشته باشيم ارزيابي شما چيست؟
– دهيار قبل با قاطعيت بيشتري و قانونمدتركار مي‌كرد. 
– چند هكتار زمين داريد؟
– من يك واگذاري 4/1 هكتار از سال 1369 كه در مزرعه قديمي من بوده است دارم و يك 5 هكتاري از سال 1377 هم از طريق طرح طوبا گرفتم.
– شما شخصا در احداث مدرسه راهنمايي دخترانه چقدر فعال بوديد و كمك كرديد؟
– خيلي زياد، محمدعلي شاهسون براي جمع آوري پول بهاي زمين دنبال اين حاجي و آن حاجي بود، من پيشنهاد كردم كه بياييد مردم را جمع كنيد و از طرح‌ها پول بگيريد، همين كار هم شد، 41 نفر آمدند و مصوب شد، كه طرح ولي عصر پيشقدم شد و كمك كرد، و من شخصا سه جيريب زمين از طرح ولي عصر دادم به يكي از صاحبان زمين مدرسه به مبلغ 1900000 تومان و زمين او را گرفتم و دادم به مدرسه.
– نظرتان درباره پيشرفت‌هايي كه در تعاون روستايي به عمل آمده چيست؟
– با گرفتن 50 هزارتومان بخاطر پيشرفت تعاوني موافق بودم، ولي متاسفانه آن‌گونه كه انتظار مي‌رفت كار انجام نشد، نكته‌اي ديگر در ارتباط با سهميه آرد است كه اعلام كردند 7 كيلو است، نادرست بود. چون ما رفتيم اداره غله و آنجا به ما گفتند 600/9 گرم است و در هر ماه حدود 375 كيسه آرد تحويل داده‌ايم در صورتي همان موقع مديرعامل مي‌گفت حدود 162 تا كيسه تحويل داده‌اند، با پيگيري‌هاي شورا يك جلسه در بخشداري و با حضور مسئولان تعاون روستايي و اتحاديه تعاوني‌هاي روستايي شهرستان برگزار و مقرر گرديد آردهاي معوقه كه تا آن روز حدود 490 كيسه مي‌شد به مردم داده شود، اين آرد معوقه را اتحاديه از اداره غله گرفته ولي به تعاون روستايي ماركده و در نهايت به مردم ماركده داده نشده است، تا آنجايي كه من مي‌دانم حدود 14 كيسه داده شده كه متاسفانه تعاون روستايي آن پيگيري لازم را نكرده است. مردم شديدا به مسائل مالي گذشته‌ي تعاوني سوء‌ظن دارند و  مي‌خواهند مجمع عمومي تعاون روستايي برگزار و مسائل مالي چند سال گذشته كه براي مردم گزارش نشده، گزارش و بررسي گردد چون در مجمع عمومي گذشته فقط انتخابات انجام شد و هيچ گزارش مالي به مردم ارائه نشد. مشكل ديگري كه مسؤلان تعاون روستايي دارند اين هست كه با شوراي روستا همكاري لازم را نمي‌خواهند بكنند چون شورا مي‌خواهد اداره تعاوني با شفافيت بيشتر صورت گيرد و درباره كارهاي تعاوني اطلاعات دقيق‌تر و به موقع به مردم داده شود. متاسفانه مسؤلان تعاوني در زمينه‌هاي ديگر هم كوتاهي كرده و مي‌كنند همين اخيرا حواله  800 تا كيسه كود شيميابيي داده شده كه آورده نشده است. توزيع كود هم چندان مناسب نيست چون ميزان مالكيت باغ و زمين مردم را كه در دفترچه‌ نوشته‌اند اولا دقيق نيست بعد اين اعداد چند سال قبل نوشته شده تغييرات زيادي كه بعدا بوجود آمده در آن لحاظ نشده است.
– شما در مصاحبه قبلي‌تان نظر مثبت نسبت به نشريه آوا داشته‌ايد متاسفانه آوا بسته شد و بجاي آن جارچي منتشر مي‌شود حال نظرتان چيست؟
– من نظرم هنوز هم درباره نشريه مثبت است ولي در بعضي جاها با احساسات مردم بازي شده است. مثلا نكته‌اي نوشته شده بود كه فلاني پول سهم طرحش را نداده اين نبايد چاپ مي‌شد چون در اينجا با حيثيت مردم بازي شده است.
– ببينيد وقتي يك نفر يك مسؤليت مهم اجتماعي در روستا دارد و يك الگوي اجتماعي براي سايرين محسوب مي‌شود رفتارهاي اجتماعي اين شخص مرتبط با مردم است اين انتظار مي‌رود كه عرف‌ جامعه را رعايت كند تا ديگران هم به پيروي از ايشان همان كار را بكنند حال وقتي خودِ الگو رفتارش برابر عرف نباشد آيا مردم حق ندارند انتقاد كنند؟ چون اگر در جامعه انتقاد نباشد مي‌شود گورستان!
– انتقاد بايد باشد، جارچي هم اطلاع رساني اش بسيار خوب است، ولي بازهم توصيه مي‌كنم قدري بيشتر در نوشتن مطالب رعايت گردد.
 – در رابطه با فاضلاب روستا چه كاري انجام داده ايد؟
– من به اتفاق همكاران براي فاضلاب تلاش زيادي نموده‌ايم از جمله گفتگو با مردم براي تصفيه خانه فاضلاب كه مردم حدودا دو جيريب زمين براي اين امر اهدا نموده‌اند كه ان‌شاء‌الله مشكل فاضلاب كه يكي از مشكلات اصلي روستا است رفع شود.
– در پايان هرچه كه فكر مي‌كنيد گفته نشده و لازم است گفته شود بگوييد.
– من چند پيشنهاد براي شوراي آينده دارم و آن اين است اعضا شورا حد اقل در هر ماه يك جلسه با بزرگان روستا داشته باشند در اين رابطه يك مشكل هم داريم كه مردم را دعوت مي‌كنيم و نمي‌آيند. اعضا شورا با مردم ارتباط تنگاتنگ داشته باشند، از مردم هم تقاضا دارم به دعوت شورا پاسخ دهند و در جلسه شركت كنند، از كساني كه به ميدان مي‌آيند به عنوان شورا و دهيار مي‌خواهم كه با مردم صادق باشند و واقعيت ها را به مردم بگويند.