(این مقاله را برای معرفی روستای مارمده در ماهنامه برمه نوشتم که چاپ نکردند)
روستای مارکده یا مهرکده، واقع در کنار رودخانه زاینده رود، روبروی روستای قوچان واقع است. مارکده با مساحت ۳۲ هکتار درست در میان ۶ روستای انتهای شهرستان سامان، با 1730 نفر جمعیت، بزرگترین روستای بخش زاینده رود است و بیش از 250 سال هم قدمت دارد.
واژه مارکده از نظر لغوی یعنی؛ محل و جای مار. نقل و قول های شفاهی هم درباره نام مارکده همین را می گوید. شادروان محمدمهریار محقق اصفهانی نظری متفاوت دارد ایشان در کتاب؛ فرهنگ جامع نام ها و آبادی های اصفهان، در صفحه 727 درباره نام محل هایی که ترکیبی از کلمه مار هست توضیح جامعی داده، بنابر نظر محمد مهریار کلمه ی مار، تغییر شکل داده شده کلمه مهر است. برابر این نظر، مارکده در اصل مهرکده بوده است.
مارکده ویژگی های منحصر به فرد خود را داشته است یکی اینکه با مهاجرت و اسکان خانوارهای فنی و حرفه ای مثل آهنگر، دلاک، تختکش، پینه دوز، آسیابان، کوه بر، آخوند، کارگر ماهر متصدی اداره حمام عمومی و…یک مدنیتی درش شکل گرفته، و هم اکنون به وضوح این مدنیت را می توان در رفتارهای اجتماعی مردم حس و لمس کرد. به خاطر همین مدنیت، مارکده نقش روستای مرکزی را پیدا کرده و به روستاهای اطراف خدمات می داده است. همین ویژگی مدنیت، موجب شده که در بین چند روستا، بزرگترین حمام و مسجد را منطبق با معماری روز در گذشته احداث کند که متاسفانه حمام قدیمی به دلیل بی توجهی مسئولان میراث فرهنگی در حال تخریب است.
همیشه در روستای مارکده مکتب دایر بوده است که از روستاهای دیگر هم برای آموزش قرآن به اینجا می آمده اند.
ویژگی دیگر مردمان مارکده ترکیب جمعیتی آن است بر خلاف روستای اطراف که یکدست از اقوام عشایر و ترک زبان اند، جمعیت مارکده تشکیل شده از مهاجران؛ عشایر، روستایی و شهری. به همین دلیل دو زبانه اند؛ ترک و فارس. ترک های مارکده هم بر خلاف ترک های منطقه که از ایل قشقایی هستند، از ایل شاهسون هستند.
مارکده مردان و زنان بزرگی هم در خود پرورانده است که در زمان خود نام آور بوده و به روستا خدمات داده اند. ذکر نام همه میسر نیست به چند نفر اشاره می کنم. یکی کدخدا علی که اواخر قرن گذشته و اوایل قرن حاضر سال های متمادی کدخدای ده بوده و علاوه بر کدخدایی، نجار ده هم بوده است. بعد ملافیضالله و ملا علیجان که از حدود 1315 تا 1342 کدخدای روستا بوده و روستا را مدیریت کرده اند. فیضالله مرد با سواد و خطی زیبا داشته و اشعار و نیز سفرنامه ای هم از او بجای مانده است. در سال 1342 سمت کدخدایی از سیستم اداری کشور حذف و انجمن ده انتخاب و مدیریت ده را به عهده گرفته است. اولین اعضا انجمن ده مارکده هم عبارتند از؛ غلامحسین خسروی، احمد عرب، مصطفی شاهسون، جواد عرب و فضل الله عرب.
مکتب داران محلی و بومی روستا که سال های زیادی مکتب داشتند هم عبارتند از؛ اصغر از طایفه سبزعلی ها و جلال از طایفه حاج عباسی ها. از اوسا محمود آهنگر باید یاد کنم که آهنگر بسیار ماهری بوده و به اتفاق کدخدا علی که نجار ماهری بوده دو نفری با همکاری هم خیش و چوم و دیگر ابزارها را می ساختند که در منطقه زبانزد بوده است. از بانوی هنرمند روستا خانم فاطمه صغرا یاد می کنم که فرش بافی به دختران روستا یاد داد و همچون فرشته نجات، کمک بزرگی به رهایی مردم از فقر و تنگدستی کرد.
از فضلالله عرب یاد می کنم که اولین آسیاب و چلتوک کوبی دیزلی در سال 42-1341 به مارکده آورد که در بین این 6 روستا کار بس بزرگی بود. از غلامحسین خسروی یاد میکنم که در سال 46-47 توسط یک موتور دیزلی، روستا را برق رسانی کرد علاوه بر خانه ها، توی خیابان ها به تیر برق ها لامپ روشنایی نصب شد که باز در بین چند روستای منطقه کار بسیار درخشانی بود.
از نورالله عرب یاد می کنم که به نمایندگی از مردم مارکده که در حال اعتصاب بر علیه ارباب بودند در سال 42 به شهرکرد فرستاده شد بخشدار و رئیس اداره کشاورزی را به مارکده آورد و کشاورزان مارکده توانستند بر ارباب پیروز شوند و صدی پنج بگیرند مارکده تنها روستایی در منطقه بود که چنین کار خطیری را انجام داد.
از آقای عطاءالله شاهسون یاد می کنم که در تاسیس تعاون روستایی برای 6 روستا به مرکزیت مارکده نقش عمده ای داشت همچنین در تبدیل حمام عمومی قدیمی از خزینه ای به دوشی نقش مدیریت ایفا کرد به علاوه ایشان دارای قریحه شاعری هستند، سروده ها و نوشته های هم دارند.
جا دارد از یک نیمه مارکده ای هم یاد کنم؛ احمد شاهپوری که در سال 44-1343 اولین بلندگو که با باطری کار می کرد از آبادان برای مسجد آورد که در بین چند روستا نوبر بود همچنین از ایشان اولین و قدیمی ترین عکس هایی از مارکده به یادگار مانده که مورد استفاده عموم است.
از دو هنرمند نوازنده هم که سال ها با نوای ساز خود مردم را شاد کردند هم یاد میکنم اوستاد قلی و اوستاد مهدی.
و یاد میکنم از سه جوان پر افتخار و گل سر سبد جوانان روستا که همچون نگین بر تارک روستا می درخشند؛ دکتر مصفی عرب، دکتر غلامرضا عرب و دکتر رسول شاهسون.
یکی از دستاوردهای همان مدنیتی که ذکر کردم انتشار نشریه روستایی به نام آوای مارکده بود که در هر 15 روز یک شماره انتشار می یافت. نشر آوای مارکده از 28 اردیبهشت 82 آغاز شد و علارغم همه ی سنگ اندازی ها، کارشکنی ها و مخالفت ها، به مدت 10 سال به صورت کاغذی منتشر شد و از آن به بعد به صورت الکترونیکی منتشر می شود. تا انجاییکه من پرس و جو کرده ام اولین نشریه روستایی در استان بوده است.
ویژگی دیگر مارکده داشتن خیابانی بدون شیب و به طول تقریبی ۱۰۰۰ متر که علاوه بر مسیر ارتباطی، محل مناسبی برای ایجاد بازار شده است و آن مدنیتی که در بالا ذکر شد امروز به عینه در این بازار می توان حس و لمس کرد. این بازار هم اکنون پر رونق و به مردم روستا و نیز مردمان روستاهای همجوار خدمات می دهد.
مارکده دارای مهد کودک، پیش دبستانی، مدرسه ابتدایی و راهنمایی، مرکز بهداشتی درمانی، خانه بهداشت، مسجد بسیار زیبا و حسینیه، سالن ورزشی، پست بانک، ساختمان دهیاری در سه طبقه، سیستم جمع آوری زباله با کامیون تیپ فوتون و… می باشد.
باید یاد کنم از زیرپا گذاشته شدن حق دهستان مارکده در چند سال قبل، که با اِعمال نفوذ فرد قدرتمندی در استانداری، حق دهستان مارکده به روستایی دیگر داده شد و تاسف بارتر از پایمال شدن حق ما، این بود که در میان مسئولان، زیر سایه همان فرد قدرتمند، گوش شنوای منصفی یافت نشد که فریادهای ما را بشنود.
و اما، بزرگترین مشکل روستای مارکده عدم اجرای شبکه فاضلاب هست. این شبکه طراحی شده، نقشه برداری صورت گرفته، تامین اعتبار شده، زمین محل تصفیه خانه از طرف مردم به رایگان هدیه شده، پیمانکارش هم مشخص شده و آماده اجرا است. بهانه عدم اجرا، نوسانات ارزی است. از مسئولان تقاضا هرچه زودتر اجرای کار را داریم.
محمدعلی شاهسون مارکده