مسّاح در زبان عرب در قالب صیغه مبالغه یعنی بسیار پیماینده زمین به کار می رود. ولی در زبان روز مره مردمان گذشته روستا مفهوم صیغه مبالغه نداشت بلکه با معنی صفت فاعلی در ذهن شنونده تداعی می شد یعنی: پیماینده زمین، مساحت گرزمین، پیمایش گرزمین، پیماینده.
ابزار کار مساح چوب بلندی بود که به آن نی می گفتند. طول نی 5 ذرع بود یعنی 5 متر و بیست سانتیمتر. چون هر یک ذرع معادل 104 سانتیمتر امروز است. روی چوب نی ابزار پیماینده، چند علائم هم بود که آن را به نیم و یک چهارم و یک هشتم تقسیم می کرد. مساح یا پیماینده زمین با چوب بلندش که نی نامیده می شد زمین را پیمایش و مساحت ان را تبیین می کرد. یک نی مربع را یک من می گفتند.
قدیمی ترین مرد مساح ده مارکده که نامش در یادها مانده ماندعلی فرزند مراد، مشهور و معروف به ماندعلیمراد است. مراد و غلام دو برادر بودند که برای کوه بری از روستاهای پایین دست به مارکده مهاجرت و اینجا ساکن شدند. ابزار مراد پتک و ابزار غولوم (غلام) دیلم بود هنوز هم این اصطلاح میل غولوم و پتک مراد سرزبان ها است. از غولوم امروز توی ده مارکده بازمانده ای نیست ولی بازماندگان مراد امروز یکی از طایفه های مارکده است و به طایفه کوه بُرها مشهورند. این دو برادر یک پسرعمو هم داشتند به نام فرج که بعدا به دنبال آنها به مارکده آمد و ماندگار شد. از فرج هم سه پسر ماند مجتبی، رحمان و شکرالله. تعدادی از نوادگان فرج هم امروز در مارکده می زیند.
ماندعلی پسر مرادِ مهاجرِ کوه بُرِ دارای پُتک، در پیمایش زمین مهارت داشت و مساح بود. ماندعلی در مارکده و نیز دیگر روستاها زمین پیمایش می کرد.
بعد از ماندعلی، حاج آقا کار پیمایش زمین ها را انجام می داد. حاج آقا یکی از افراد سرشناس و نیز مرد مومن و معتمد مارکده به حساب می آمد و از طایفه گرتی های ده مارکده بود. مهرعلی پدر حاج آقا از منطقه کرون به مارکده مهاجرت کرد و ساکن شد که سه پسر از خود به جای گذاشت. اکنون نوادگان مهرعلی مهاجر طایفه بزرگی را در ده مارکده تشکیل می دهند که به طایفه گرتی ها مشهورند. حاج آقا فرد سرشناس این طایفه مهارت پیمایش زمین را داشت که هم در مارکده و هم روستاهای اطراف زمین پیمایش می کرد.
مساح بعدی مهراب بود. اسدالله پدر مهراب ترک زبان و از طایفه قشقایی بود که از ده سوادجان به مارکده مهاجرت کرد و ساکن شد. مهراب مهارت پیمایش زمین را آموخته بود امروز تعدادی از نوادگان ایشان در مارکده و تعدادی هم بیرون از مارکده هستند.
آخرین مردی که به نام مساح ازش می توان نام برد هیبت الله است که از طایفه ابوالحسنی ها بود ابوالحسن نام پدر بزرگ این طایفه از عرب تباران ده دشتی به مارکده کوچید و ساکن شد اکنون طایفه پر جمعیتی را تشکیل می دهند و به طایفه ابوالحسنی ها مشهورند. هیبت الله آخرین مرد مساح به شیوه و روش پیمایش قدیمی مارکده بود.
با آمدن سپاهی دانش توی ده، مقیاس جهانی متر به دانش آموزان آموخته شد. با زیادتر شدن رفت و آمد مردم به شهر، مردم بیشتری با مقیاس متر آشنا شدند. با آمدن تراکتور به روستا و شخم زدن زمین، زمین های شخم زده شده با متر پیمایش می شد. فراگیرشدن مقیاس متر و سهولت محاسبه و در دست همگان بودن ابزار متر، مردم پیمایش زمین به سبک و سیاق پیچیده گذشته را کنار گذاشتند و کم کم پیمایش زمین ها با متر جای خود را به پیمایش با ذرع داد. نسل امروز دیگر خبری از ذرع، نی و من ندارد به جای آنها سانتیمتر، متر، جیریب و هکتار نشسته است.
محمدعلی شاهسون مارکده اسفند 96