توقیف جارچی
جلسه شورای اسلامی مارکده به دعوت رئیس شورا در تاریخ 17/7/90 ساعت 30/20 در محل دفتر دهیاری تشکیل گردید. دستور جلسه متوقف کردن چاپ و انتشار نشریه جارچی مارکده بود. که خلاصه ی سخنان جلسه را در اینجا می آورم.
مسعود شاهسون: عرض کنم خدمت شما، یک نامه ای دیروز به دست من رسیده، محرمانه بود، دیشب می خواستم جلسه بگذارم که جلسه دیگر در مسجد بود. نامه از اداره کل اداره ارشاد اسلامی استان است که باید مورد بررسی قرار بدهیم و ببینیم که چکار باید کرد. من نامه را می خوانم. «ریاست محترم شورای اسلامی روستای مارکده، با سلام و احترام، با عنایت به اینکه انتشار هرگونه نشریه منوط به طی مراحل قانونی و اخذ مجوز لازم از معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می باشد پیرو مذاکرات خصوصی با آقای محمدعلی شاهسون به اطلاع می رساند انتشار نشریه جارچی از طرف آن شورای محترم غیر قانونی می باشد مقتضی است ترتیبی اتخاذ گردد که انتشار نشریه مذکور متوقف در غیر این صورت عواقب ناشی از اقدام غیر قانونی متوجه آن شورا خواهد شد. حسین گنجی، مدیر کل» خوب، به نظر من هرکسی دوست دارد که محیط و شهرش و روستایش از نظر فرهنگ و یک سری مسائل دیگه ارتقا پیدا بکند و پیشرفت داشته باشد و از طرفی هم همان گونه که توی این نامه گنجانده شده قانون هم باید رعایت شود و ما اعضا شورا مدافعان قانون هستیم خودمان باید رعایت کنیم و به دیگران که از قانون تخطی می کنند باید تذکر دهیم اگر تذکر دادیم و آن طرف رعایت نکرد ناگزیریم که با آن طرف برخورد کنیم. در گذشته یک نامه دیگر از بخشداری سامان آمد که هرگونه اقداماتی از این قبیل حتا گفتمانی در جلسات در مساجد و اماکن های عمومی باید دارای مجوز باشد. جارچی اول آوا بود و بعد جارچی شد و ادامه هم دارد طی دو دوره شورا، دوره دوم و سوم. در دوره دوم شورا چه جلساتی و چه برنامه هایی بوده من اطلاعی ندارم ولی از ابتدای دوره سوم به این طرف شورای اسلامی هیچ گونه مسئولیتی نسبت به انتشار جارچی نداشته است. حتا یکی دوبار توی جلسه شورا من و آقای عرب گفته ایم چاپ نشریه لزومی ندارد. چرا؟ چون غیر قانونی است و ما ملزم به رعایت قانون هستیم. در هر صورت، اهمیتی به این موضوع ندادیم و ادامه پیدا کرد تا اینکه این نامه دیروز به دست من رسیده و از ما خواستند که تعطیلش کنیم. حالا این جلسه را ترتیب دادیم با هم صحبت کنیم. خوشبختانه با هم دوست و برادر و همشهری هستیم و هیچ مشکلی تا کنون با هم نداشتیم و نداریم و نخواهیم داشت. و اکنون در مقابل قانون قرار گرفتیم باید چکار کرد؟
محمدعلی شاهسون: بگویید که باید چکار کنیم؟
مسعود شاهسون: باید یک جوابی به این نامه بدهیم چون در پایان نامه نوشته که «در غیر این صورت عواقب ناشی از اقدام غیر قانونی متوجه آن شورا خواهد بود» این در حالی بوده که شورا هیچ مسئولیتی در مقابل این موضوع ندارد. من فکر می کنم چون محمدعلی شاهسون عضو شورا هست این کار را از چشم شورا می بینند و باید پاسخ بدهیم. نظر من این هست که تا کار به دادگاه و جاهای دیگر کشیده نشده دوستانه و برادرانه موضوع را حل کنیم که مسئولیتی هم در قبال این نامه نداشته باشیم.
محمد عرب: بنویسید نشریه متوقف شود و محمدعلی شاهسون برود مجوز بگیرد.
مسعود شاهسون: نامه را محرمانه و فوری نوشته است گویا خواسته اند کسانی دیگه در جریان قرار نگیرند خواسته اند یک جوری به صورت کدخدا منشی توی محل تعطیل بشه بعد آقای محمدعلی شاهسون هم دنبال مجوز برود. رسانه باید مراحل قانون مطبوعاتی و اجرایی کشور را طی کند و همچنین یک قانون مطبوعاتی دیگه هست دوسه مرحله اینها دارند تا مجوز صادر شود بعد هم مطالبی که چاپ و منتشر می شود و به دست مردم می رسد باید یک کنترلی، یک نظمی داشته باشد. اگر مسئول شورا باشد ایشان باید مطالب را بنویسد بدهد شورا تا کنترل کند تا باعث بروز تنش نشود. با این وجود که شورا در قبال این نشریه هیچ مسئولیتی ندارد اکنون زیر سئوال رفته است. من فکر می کنم نشریه را تعطیل کنیم و محمدعلی شاهسون هم دنبال اخذ مجوز برود. ممکن است آقای محمدعلی شاهسون فکر کند که شورا گزارش نموده است که چنین نیست. نکته ای که حائز اهمیت است که باید رعایت شود این است که این خبر به بیرون درز نکند تا ببینیم چه می شود.
محمد عرب: آره، این خبر نباید از توی شورا به بیرون برود.
محمدعلی شاهسون: شما کاری به دنبال اخذ مجوز رفتن یا نرفتن من نداشته باشید اگر می خواهید تعطیلش کنید که بکنید دیگر این فلسفه ها را برای چی می بافید!
محمد عرب: من یک بار دیگر توی جلسه تذکر دادم آقای محمدعلی شاهسون همه چیز را نباید می نوشت.
مسعود شاهسون: ضرورت دارد یک بند به صورت جلسه اضافه گردد که چنانچه جارچی را با تغییرنام و یا به شکل دیگه و یا به همین شکل تکرار کردید عواقب آن و مسئولیتش متوجه خودتان خواهد بود و شخصا باید پاسخگو باشید من قصدم این هست که شورا دیگر درگیر نگردد.
محمدعلی شاهسون: شما همان را که در نامه خواسته شده اجرا کنید از آن فراتر نروید در نامه نوشته متوقف گردد شما هم که متوقف می کنید ببینید اداره از شما کلاه خواسته شما چرا اصرار بر بردن سر با کلاه هستید؟
مسعود شاهسون: این حق شورا است که تعهد و تضمین بگیرد!
محمدعلی شاهسون: ببینید توی نامه خواسته شده که توقف گردد شما هم که متوقفش می کنید حالا دیگر چه اصرار به تعهد و تضمین! گفتم از شما کلاه خواسته شده چرا می خواهید سر را هم با کلاه ببرید؟ هرگاه دیدید که تکرار شد می توانید گزارش کنید.
محمد عرب: اطلاع رسانی خوب است ولی باید مجوز داشته باشد با داشتن مجوز نه دلخوری پیش می آید و نه تنش.
مسعود شاهسون: من مطمئن هستم که تکرار نمی شود ولی احیانا و به دلایلی تکرار شد می خواهیم هیچ ربطی به شورا نداشته باشد.
محمدعلی شاهسون: هرگاه دیدید که نشریه ای چاپ شد گزارش کنید و بنویسید شورا هیچ مسئولیتی ندارد. دوستان، اداره ارشاد از ما کلاه خواسته اند چرا اصرار بر بردن سر با کلاه را دارید. من اگر اقدام به چاپ کردم مسئولیتش هم با خودم است و هیچ ربطی به شورا ندارد.
صورت جلسه ای به شرح زیر توسط محمدعلی شاهسون نوشته و خوانده شد.
«دستور جلسه: بررسی نامه شماره 96417/4/2 مورخه 11/7/90 اداره کل ارشاد اسلامی استان پیرامون انتشار نشریه جارچی مارکده.
جلسه شورای اسلامی مارکده در تاریخ 17/7/90 ساعت 30/20 با حضور آقایان: مسعود شاهسون، محمدعلی شاهسون و محمد عرب اعضا شورا در محل دفتر دهیاری تشکیل شد.
آقای مسعود شاهسون رئیس شورا گفت: نامه ای محرمانه از اداره کل ارشاد اسلامی استان آمده که برایتان می خوانم. در این نامه گفته شده که چاپ و انتشار نشریه جارچی مارکده غیر قانونی است و درخواست شده که شورای اسلامی چاپ و انتشار نشریه را متوقف کند. حال این جلسه را تشکیل داده ام که در این باره بحث و گفت وگو کنیم. به نظر من این یک دستور برابر قانون است و ما باید برابر قانون چاپ نشریه را متوقف کنیم. که پس از بحث و گفت وگو با دو رای مثبت آقایان مسعود شاهسون و محمد عرب و یک رای منفی محمدعلی شاهسون مصوب گردید: از این تاریخ به بعد چاپ و انتشار نشریه جارچی مارکده متوقف گردد و مراتب طی نامه ای به اداره کل ارشاد اسلامی و نیز بخشداری سامان اعلام شود».
مسعود شاهسون: نمی شود شما هم با ما همدل باشید؟
محمدعلی شاهسون: شما می خواهید جارچی چاپ نشود که با دو رای هم مصوب می شود دیگر همدلی من چه ضرورت دارد؟
مسعود شاهسون: توی چنین موضوعاتی طرف باید متعهد گردد که دیگر تکرار نکند ما باید تعهد بگیریم و طرف را متعهد بکنیم که دیگه تکرار نکند این را قانون می گوید برابر قانون این وظیفه ما هست که تاکید کنیم و تعهد بگیریم.
محمدعلی شاهسون: آقا یک نامه آمده و گفته جارچی را متوقف کنید که شما هم متوقفش کردید برای چهارمین بار می گویم از شما کلاه خواسته شده چرا اصرار بر بردن سر با کلاه را دارید؟
مسعود شاهسون: همه گفته و می گویند که شورای مارکده خوب است می-خواهیم خودمان را مقابل قانون قرار ندهیم.
محمد عرب: ما هروقت دیدیم دوباره چاپ شد گزارش می کنیم.
محمدعلی شاهسون: شورای مارکده همین حالا هم خوب است کسی نگفته بد است شما مفاد نامه را یکبار دیگر بخوانید توی نامه خواسته شده که چاپ و انتشار جارچی متوقف گردد که با این مصوبه ی شما متوقف می شود یک بار دیگر می گویم چیزی که نامه نخواسته چرا اصرار بر آن دارید؟ شما همان کلاهی که خواسته شده را ببرید و کاری به سر نداشته باشید. آره هرگاه دیدید که دوباره چاپ شد در همان لحظه اول گزارش کنید که؛ آقای محمدعلی شاهسون دوباره غیر قانونی اقدام به چاپ نشریه کرده و تذکر هم دادیم اعتنایی نکرده است، خوبه دیگه!؟ هیچ مسئولیتی هم متوجه شما نخواهد بود.
محمد عرب: توی جارچی یک سری چیزهایی نوشته شد که تنش ایجاد کرد من سواد ندارم ولی اینگونه برداشت کرده ام.
محمدعلی شاهسون: ببینید، شما متاسفانه روزنامه نمی خوانید و در این زمینه آگاهی ندارید هرکس توی جامعه حرفی برای گفتن داشته باشد و حرف بزند، بدون شک مخالفان و موافقانی خواهد داشت، این یک قاعده است. ببینید، رئیس جمهور مملکتی که رئیس قوای مجریه هست، سخنی می گوید عده ای با سخن او موافق و عده ای هم مخالف هستند. این یک قاعده هست. جارچی هم از این قاعده مستثنی نیست عده ای با آن موافق و عده ای هم مخالف هستند.
مسعود شاهسون: خیلی خوب هرجور که شما می گویید پس این صورت-جلسه را تایپ کن نامه ش را بنویس که فردا صبح اول وقت دستی به ارشاد ببرم.
نامه زیر به اداره ارشاد اسلامی ارسال گردید.
مدیر کل محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، سلام، بازگشت به نامه شماره 96417/4/2 مورخه 11/7/90، در جلسه شورای اسلامی روستای مارکده که در تاریخ 17/7/90 ساعت 30/20 تشکیل گردید موضوع نامه فوق مطرح و مصوب گردید که چاپ و انتشار نشریه جارچی مارکده از این تاریخ به بعد متوقف گردد. بدینوسیله مراتب جهت اطلاع به استحضار می رسد. رئیس شورای اسلامی مارکده، مسعود شاهسون.
گزارش از محمدعلی شاهسون مارکده
گواهی نامه ثبت اختراع
سرانجام آقای محمدرضا عرب مارکده امروز 25/7/90 گواهی نامه ثبت اخراع دستگاه هشدار دهنده چند منظوره مراقبت از کودک، به شماره 71494 مورخه 23/6/90 را دریافت نمود. خبر ثبت اختراع ایشان در روزنامه رسمی کشور شماره 19388 مورخه 4/7/90 صفحه 37 چاپ شده است.
واردات بادام ممنوع شد
دفتر آقای ترابی نماینده شهرکرد در مجلس کپی نامه شماره 1698/6/90 مورخه 24/5/90 مدیرکل برنامه ریزی و اقتصادی وزارت جهاد کشاورزی را برای شورا ارسال نموده است. در این نامه قید شده به وزارت بازرگانی اعلام گردیده که واردات بادام لغو گردد.
در حاشیه همآیش بادام
در زمان استراحت، حدود ساعت 30/10صبح، با آقای دکتر پرهمت معاون وزیر کشاورزی گفت وگو و گفتم: من یک کشاورز بادام کار از روستای مارکده، بخش سامان، شهرستان شهرکرد هستم. می خواهم دوتا اعتراض کشاورزان را به اطلاع جناب عالی برسانم. با کمک شما مسئولان و همت و تلاش خودمان باغ های بادام احداث کرده و بادام و گردو تولید می کنیم. با اینکه بادام تولیدی ما بسیار مرغوب و صادر می شود، متاسفانه با اجازه وزیر جهاد کشاورزی و نیز امضا وزیر بازرگانی، بادام و گردوی چینی وارد کشور شده و با توجه به هزینه های بالای تولید، به ما خسارت زیادی زده شده است. تقاضای کشاورزان این هست که واردات گردو و بادام چینی متوقف گردد. اعتراض دیگرمان این هست که؛ شما که از این صادر کنندگان بادام حمایت می کنید و تقویت شان می کنید، اینها به خاطر منافع شخصی شان، بادام های نا مرغوب غیر مامایی را، با بادام های بسیار مرغوب مامایی ما، مخلوط و به عنوان مامایی صادر می کنند. این عمل موجب بدنامی محصول بادام ما و در نتیجه به از دست دادن بازار منجر خواهد شد. از جناب عالی می خواهیم که جلو این کار گرفته شود.
دکتر پرهمت گفتند: تصمیمی که در وزارت خانه اتخاذ شده واردات بادام و گردوی چینی متوقف شده است. کار نادرست مخلوط کردن بادام نامرغوب به بادام مرغوب شما را به معاونت وزیر بازرگانی خواهم گفت و از ایشان خواهم خواست که تدبیری بیندیشند.
محمدعلی شاهسون مارکده
جلسه مینو
جلسه سردانگ های مینو روز 25/7/90 ساعت 30/19 با حضور آقایان: مهدی عرب، محمد عرب، اسماعیل عرب، حسین شاهسون، حجت الله عرب و امین عرب در محل دفتر دهیاری تشکیل گردید. و موارد زیر به تصویب رسید. قرار شد به جوانانی که هنوز اقدام به واریز مبلغ 300 هزار تومان و ثبت نام نکرده اند اخطار کتبی مبنی بر تذکر داده شود که تا 30/7/90 مهلت دارند و بعد از آن برابر مصوبه مجمع عمومی با اخذ دیرکرد ثبت نام خواهد شد. و یک نامه هم به مسئول پست بانک نوشته شود که از تاریخ 1/8/90 به بعد اعضایی که قصد واریز مبلغ 300 هزارتومان ثبت نام را دارند به ازاء هر روز تاخیر 1240 ریال دیرکرد محاسبه و افزون بر 300 هزار تومان اخذ و به حساب مینو واریز گردد.
گزارش از محمدعلی شاهسون مارکده
مصوبات شورا
شورای اسلامی در تاریخ 27/7/90 ساعت 20 جلسه داشت و موارد زیر را مصوب نمود.
به دهیار اجازه داده می شود از پول فروش تراکتورها یک دستگاه وانت نیسان گازوئیلی نو از شرکت زامیاد خریداری و با نصب جک و باربند زباله های روستا را با نظم بهتر و دقیق تر جمع آوری نماید.
از کریم شاهسون دهیار خواسته شد که طبقه هم کف ساختمان نوساز دهیاری را تعمیر نماید تا جهت دایر نمودن کلینیک تخصصی پزشکی به صورت موقت در اختیار پزشکان متخصص قرار دهیم.
همآیش بادام
دومین همآیش ملی بادام در روزهای 17 و 18/7/90 با حضور جمعی از استادان دانشگاه و محققان و کارشناسان و دیگر اقشار مردم در محل سالن دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد آغاز شد که چکیده ی سخنان بعضی از سخنرانان را در اینجا می آورم.
آقای عنابستانی استاندار گفت: بادام در استان ما از گذشته ی دور مورد توجه بوده است به دلایلی که برخواهم شمرد اکنون باید توجه بیشتری به این موضوع گردد. حدود یک هشتم زیر کشت بادام جهان نزدیک به 200 هزار هکتار در کشور ما ایران قرار دارد. کمتر از 10 درصد زیر کشت ایران در استان ما هست اما بیش از 20 درصد تولید بادام کشور از این استان است. وقتی می شود در کمتر از 10 درصد زیر کشت کشور بیش از 20 درصد بادام تولید نمود وقتی می شود یک تن و 800 کیلو بادام در هکتار تولید نمود که از متوسط تولید کشور 500 کیلو بیشتر است. ایران سومین کشور تولید کننده بادام دنیا بعد از آمریکا و اسپانیا است. و استان ما اولین تولید کننده بادام ایران است با توجه به این اعداد و ارقام جا دارد که عنایت بیشتری به تولید بادام این استان گردد. ما روی نحوه صادرات بادام از استان حرف داریم. سال گذشته صادرات استان ما 110 میلیون دلار بوده که 13 میلیون دلار صادرات بادام بوده است. ما حدود 15 هزار هکتار سطح زیر کشت بادام در استان داریم که حدود 700 هکتار دیم و بقیه آبی است شرایط استان مان برای کاشت بادام دیم مناسب است و ما باید کشت بادام دیمی را افزایش دهیم ما همه نوع حمایت را خواهیم نمود. حوزه کشاورزی می تواند اشتغال پایدار در استان ما ایجاد کند. از 14300 هکتار زیر کشت بادام حدود 60 درصدش به شیوه قطره ای آبیاری می شود که باید آبیاری قطره ای بیشتر گردد. 84 درصد استان ما کوهستانی است و 80 درصد باغات ما در اراضی شیب دار است. جهاد کشاورزی حدود 200 هزار هکتار برای توسع ی باغات در دست طراحی و مطالعه دارند می شود بخش بزرگی از این زمین در اراضی های شیب دار اختصاص به کشت بادام داده شود. متاسفانه بادام استان به صورت فله ای صادر می شود که باید با احداث صنایع تبدیلی بادام ها را بسته بندی و صادر نماییم ما آمادگی داریم که به کسانی که بخواهند صنایع بسته بندی و تبدیلی ایجاد کنند حمایت کنیم تا ارزش افزوده این محصول در استان بماند و موجب انگیزه بیشتر توسعه ی باغات بادام و تولید بیشتر بادام گردد چون دیگر امکانات برای گسترش و توسعه ی موضوع بادام در استان فراهم است نیروی انسانی ماهر و هیات علمی باتجربه داریم به همین جهت استان ما از طرف معاونت علمی ریاست جمهور کانون همآهنگی دانش و صنعت بادام کشور انتخاب و ابلاغ شد. امروز آقای دکتر پرهمت، معاونت محترم وزیر جهاد کشاورزی، مجوز رسمی ایستگاه تحقیقات بادام استان را اعلام می کنند. پایانه صادرات ویژه بادام و منطقه ویژه اقتصادی در موضوع بسته بندی استان در حال طراحی است کارگاه آزمایشگاهی و گلخانه و سایر موضوعات برای طرح های تحقیقاتی و طرح های به نژادی و به زراعی در استان وجود دارد همه ی اینها قابلیت استان است.
دکتر پرهمت معاون وزیر گفت: بِرَند جهانی محصولاتی مانند زعفران، پسته، بادام، خرما و خاویار عمدتا مربوط به کشور ما است در جهان این محصولات را با نام کشور ما می شناسند. قرار است در پایان برنامه پنجم توسعه رتبه دوم توسعه ی اقتصادی و علم و فن آوری منطقه را داشته باشیم همین رتبه قرار است در پایان سال 1404 به یکم ارتقا یابد برای اینکه به این رتبه ها برسیم باید امنیت غذایی داشته باشیم. اگر دقت کنید کشورهای وابسته، به کشورهایی اطلاق می شود که در زمینه ی مواد غذایی به دیگر کشورها وابسته هستند. رکن اصلی توسعه ی اقتصادی و دست یابی به رتبه اول، تامین امنیت غذایی ملی کشور است محوریت این امنیت غذایی بخش کشاورزی است. ظرفیت های قابل توجهی در کشور هم داریم با بکارگیری دانش، علم و فن آوری می توانیم به این اهداف برسیم. استان چهارمحال و بختیاری نعمت های خدادادی فراوانی دارد سرشاخنه دو رودخانه بزرگ کشور، کارون و زاینده رود، در این استان قرار دارد. محصول بادام یکی از استعدادهای این استان است میانگین تولید محصول بادام در استان چهارمحال و بختیاری 9/1 تن در هکتار است این درحالی است که ما تولید کننده 11 تن هم داریم که با استفاده از علم و فن آوری باید تولید را افزایش دهیم. بالا بردن کیفی محصول هم بسیار با اهمیت و در کنار بالا بردن کمی محصول یکی از اهداف ما است. بسیاری از محصولات کشاورزی ما به صورت فرآوری نشده از کشور خارج می-گردد ما می توانیم با ایجاد صنایع تبدیلی و بسته بندی هم ارزش افزوده را به خود اختصاص دهیم و هم اشتغال ایجاد کنیم. زیر ساخت های ایستگاه تحقیات بادام در استان چهارمحال و بختیاری آماده و به زودی راه اندازی می گردد.
دکتر فتح الله کرمان شاهی معاون سازمان توسعه تجارت ایران گفت: در ارتباط با صادرات همه ی مسولان بلند پایه کشور متعهد شده اند از صادرات غیر نفتی حمایت کنند. در زمان انقلاب کل صادرات غیر نفتی ایران 600 میلیون دلار بوده است، در سال 67 حدود یک میلیارد دلار، در سال 77 حدود 5/2 میلیارد دلار، درسال 83 حدود 8/6 میلیارد دلار، سال گذشته بدون احتساب میعانات گازی 5/26 میلیارد دلار، با احتساب میعانات گازی 30 میلیارد دلار، با احتساب خدمات فنی و مهندسی حدود 34 میلیارد دلار و با احتساب سایر بخش های خدمات صادرات مثل گردشگری، آی تی این رقم حدود 40 میلیارد دلار رسیده است. برای امسال 45 میلیارد دلار صادرات در نظر گرفته شده است که در 6 ماه اول سال امسال میزان صادرات غیر نفتی حدود 20 میلیارد دلار و میزان واردات 29 میلیارد دلار بوده است. در حال حاضر مشکلات زیر روبروی صادرکنندگان ما قرار دارد. بحران های اقتصادی در کشورهای دیگر، تحریم ها و انقلاب هایی که در کشورهای خاور میانه رخ داده است. و مشکلات داخلی عبارتند از؛ پی آمد طرح هدفمندی که هم خوب شروع شد و هم خوب پیش رفت اما طبیعتا در حوزه تولید و کار و قیمت تمام شده مشکلاتی را برای صادر کنندگان ایجاد کرده است که امید هست با بسته های حمایتی که در طرح هدفمندی پیش بینی شده بر مشکلات تولید فایق آییم. جمع کل تولیدات بخش کشاورزی بالغ بر 100 میلیون تن است. میزان تولید بادام کشور حدود 148 هزار تن است. محصولات عمده بخش کشاورزی در سال گذشته عبارت بودند از: پسته که رقمی بالغ بر یک میلیارد و 300 میلیون دلار ارزآوری در حوزه محصولات کشاورزی برای کشور داشته، رقیب پسته ی ایران پسته کالیفرنیا در آمریکا است. آموزش رکن اصلی توسعه ی صادرات است به همین جهت در سال های 88 تا 89 تعداد 25 دوره آموزشی در استان شما برقرار شده و حدود 18 هزار نفر ساعت آموزش توسعه تجارت غیر نفتی را دیده اند. از صادرات نفت، صادرات نعمت، و از صادرات غیر نفتی، صادرات تلاش و همت صادر کنندگان یاد می کنند. محصولات عمده دیگر کشمش زعفران و خرما است. سهم بخش کشاورزی از صادرات کل کشور در سال گذشته حدود 5/13 درصد و بهای آن حدود 5 میلیارد دلار بوده است. سطح زیر کشت بادام جهان بالغ بر 1868 هزار هکتار است سطح زیر کشت بادام ایران حدود 216 هزار هکتار است که در برنامه پنجم تا 240 هزار هکتار پیش بینی شده است. میزان تولید بادام در جهان بیش از 2 میلیون تن است و میزان تولید بادام کشورمان حدود 148 هزار تن است که استان های چهارمحال و بختیاری، فارس، خراسان رضوی، خراسان شمالی، آذربایجان شرقی، یزد و کرمان استان های تولید کننده بادام هستند. بزرگترین صادرکننده بادام در سال 2010 میلادی آمریکا، استرالیا، اسپانیا، ایتالیا، شیلی، تایلند و ایران بوده اند. سهم امریکا از میزان صادرات بادام جهان 5/91 درصد، استرالیا بیش از 4 درصد، سهم ایران 2 دهم درصد بوده است. ما باید در تولید بادام علاوه بر کمیت، به کیفیت و سلامت محصول هم توجه ویژه کنیم تا مشکلاتی را پسته آمریکا برای پسته ی ایران بوجود آورد برای بادام بوجود نیاید. می-دانیم پسته ی کالیفرنیا از نظر سایز و طعم قابل مقایسه با پسته ی ایران نیست ولی از نظر مقدار تولید خیلی پیشرفت داشته اند. ایران 97 درصد زعفران جهان را تولید می کند در سال هایی که محصول خوب است مقدار آن 200 تا 220 تن است بیش از 100 سال است که زعفران ایران به صورت فله ای به اسپانیا و امارات صادر و در آنجا بسته بندی می گردد اخیرا مصوبه ای داشتیم و اعلام کردیم برای صادرات فله ای بالای 30 گرم زعفران، ضمن اینکه جایزه نمی دهیم بلکه 5 درصد هم عوارض می گیریم، بین 10 تا 30 گرم نه جایزه می دهیم و نه عوارض می گیریم، از 10 گرم تا زیر 1 گرم بسته بندی، از یک تا 10 درصد جایزه می دهیم. خواسته ایم با این ترفند از صادرات فله ای زعفران جلوگیری کنیم همین امر باعث شد که صادرات زعفران بسته بندی شده 10 برابر گردد. این اتفاق برای بادام هم باید بیفتد و بادام به صورت بسته بندی صادر گردد تا ارزش افزوده آن در کشور بماند. 20 جلد کتاب در حوزه بسته بندی تدوین و چاپ شده که یک مورد آن درباره بادام است.
مهندس پریچهر گفت: در حال حاضر سطح زیر کشت بادام آبی ما در حدود 113 هزار 705 هکتار و سطح بادام دیم ما 112 هزار 485 هکتار است. تولید بادام ما در سال 89 میزان 150 هزار تن بوده، متوسط تولید ما در باغات آبی 1265 کیلو و در دیم 402 کیلو است. استان چهارمحال و بختیاری با حدود 14 هزار هکتار سطح زیر کشت اولین استان ایران در زمینه بادام آبی است ولی در زمینه تولید، استان دوم در ایران است. استان فارس هم در میزان تولید و هم در سطح زیر کشت دیم، استان اول ما است. ما پنجمین کشور کشت کننده بادام در دنیا هستیم. کشورهای تونس، مراکش، اسپانیا سطح زیر کشت دیم شان خیلی زیاد است. از نظر تولید محصول بادام ما سومین کشور دنیا هستیم. دلیل آن هم این هست که بیشترین باغات بادام ما، آبی است. من پیشنهاد می کنم یک کارگروه توسعه ی صادرات بادام در استان به ریاست استاندار و با همکاری همه دستگاه های ذیربط تشکیل گردد. جهت گیری ما در برنامه چشم انداز پنجم توسعه درباره بادام بیشتر بر مدیریت و بازسازی باغات درجه دو است و توسعه سطح کمتری را در بر گرفته است. ولی بخش عمده را ما در توسعه ی باغات بادام، در توسعه ی کشت بادام دیم گذاشته ایم از این توسعه ی باغات بادام دیم سهمی هم مال استان چهارمحال و بختیاری است. تولید بادام دیمی مبتنی بر روش های علمی خواهد بود. مدیریت و نوسازی باغات درجه دو، از برنامه های ما است. یکی از مهمترین مباحث در تولید بادام بحث نهال است دوتا پایه مورد توجه ما پایه های GF و GN است ویژگی های این پایه ها مقاوم در خاک های آهکی، مقاوم در خشکی و کم آبی و بالا بودن میزان گل و محصول است. پیشنهاد می کنم کارگروهی با مسئولیت سازمان جهاد کشاورزی به منظور ترویج و گسترش تولید ارگانیک بادام تشکیل گردد. استفاده از ماشین آلات در کشاورزی از اهمیت بالایی برخوردار است مکانیزاسیون دوکار باید برای ما انجام دهد یکی سهولت در کار و دیگری کاهش هزینه های تولید است. استقرار ایستگاه تحقیقات در استان می تواند ارقام خود گُشن را شناسایی و معرفی کنند ارقام خود گشن در دنیا بسیار دارای اهمیت است.
در طول همایش چندین نفر محقق کارهای تحقیقی خود را با نشان دادن اسلاید برای حاضران توضیح دادند و در پایان روز 18/7/90 دو نفر تولید کننده برتر بادام معرفی شدند و جوایز خود را دریافت نمودند یکی آقای مسعود شاهسون از مارکده و دیگری آقای منوچهر کرمی از صادق آباد.
صفای جوانان
روز 20/7/90 عصر هنگام، سخنان بیان شده در جلسه 17/7/90 شورا را تایپ می کردم. دورویی های نهفته در سخنان، حالم را گرفت و قدری از خودم بدم آمد که چرا وارد چنین فضا و جوِ ریا و تزویر شده ام. برای مثال: سخن همکارم که: «ممکن است محمدعلی شاهسون فکر کند که شورا گزارش کرده، که چنین نیست» این بنده خدا فکر می کند که، من نمی-دانم که؛ گزارشی با عنوان فعالیت های غیر مجاز محمدعلی شاهسون تنظیم و به ارگانی که وابستگی دارد تحویل داده و آن ارگان قدرتمند به ارشاد اسلامی فشار آورده که جلو انتشار نشریه، گرفته شود. در همین حال و هوا بودم که خانم خانه گفت: به عروسی دعوت شده ای، یادت نره.
وقتی وارد جشن عروسی شدم، دیدم چندین جوان، در میانه میدان که جمعیتی دور آن حلقه زده اند می رقصند. جمعیتی بیش از 150 نفر، همه جوان. وقتی خوب نگریستم پیرترین شان من بودم. گروه موسیقی سه نفر بودند نوازنده تنبک، ارگ و خواننده. رقص بیش از سه ساعت طول کشید. خواننده جوانی پرنفس بود بنظر می رسید در کارش مهارت و حافظه ی خوبی دارد چون مرتب ترانه های قدیمی و جدید از خواننده های مختلف را می خواند و همه ی این ترانه ها را از حفظ بود. تعداد جوانان رقصنده از 4-5 نفر تا 20 نفر در نوسان بود. وقتی به حرکات موزون بدن جوانان رقصنده دقت می کردی، می دیدی که بعضی ها در حد حرفه ای مهارت داشتند و بعضی ها هم ناشی بودند. بعضی ها برای دل خودشان می رقصیدند و از رقص شان با تمام وجود لذت می بردند و بعضی ها هم قدری ناشیانه اندام های خود را حرکت می دادند. نکته ی قابل توجه این بود که بعضی ها از اول تا آخر رقصیدند و احساس خستگی هم نکردند. رقص ها تقریبا هیچ شباهتی به رقص های دستمال بازی قدیمی روستا نداشت بنظر می رسد که به خاطر وقفه ای که طی سال های گذشته در انجام رقص های گذشتگان افتاده جوانان روستا با فرهنگ گذشته ی خود آشنایی ندارند و یا رقص سنتی و قدیمی دستمال بازی روستا آن قدر برای-شان جذابیت نداشته و ندارد که بخواهند آن را بیاموزند. بنظر می رسد تمام دریافت های خود را از رقص، از شوهای ویدئویی آموخته اند. در گذشته بیشترین وقت نوازنده ها در جشن عروسی نواختن آهنگ چوب بازی بود و رقص دستمال بازی کم تر نواخته می شد ولی در این جمع از چوب-بازی خبری نبود و یک سر آهنگ رقص نواخته شد. آهنگ با ریتم تند تا بسیار آرام. نکته ی جالب توجه این بود که خواننده هر ترانه ای را که می-خواند رقصنده ها و بعضی از تماشاگران هم با صدای آهسته تر با او می-خواندند که دو پیام را به بیننده می داد یکی اینکه آن آهنگ را زیاد گوش کرده و حفظ کرده اند و دیگر اینکه برای شان خوشایند و لذت بخش می-نمود. صورت ها اصلاح شده، موها شانه کرده و بعضی ها هم روغن زده، و با لباس های اتو کرده، بعضی با پیراهن و شلوار، بعضی جلیقه هم روی پیراهن پوشیده بودند و بعضی ها هم با کت و شلوار و چند نفری هم کراوات زده بودند که برایم جالب بود. رنگ لباس ها نسبت به چندسال قبل روشن تر و چهره ها شادتر بود بنظر می رسید خوشبختانه پیشرفت اقتصادی روستا تاثیر مثبت خود را در همه زمینه های اجتماعی و روانی گذاشته است هم لباس ها شاد تر و هم چهره ها شاداب تر بودند که جای بسی امیدواری است. ولی سلیقه نوازنده ارگ و نیز خواننده را در پوشیدن لباس نپسندیدم چون کراوات قرمز و پیراهن سیاه پوشیده بودند به علاوه آن لبخند ژوکندی را که در چهره اغلب حاضران در جشن می شد دید در چهره گروه نوازنده احساس نمی شد. با اینکه قدری خسته بودم و از ایستادن زیاد پاهایم درد گرفته بود ولی جمع به قدری زیبا و با شکوه، دارای صفا و شوکت انسانی بود که خستگی پاها را حس نمی کردم و خرابی حالم که از ریاکاری و دورویی سخنان همکارانم هنگام تایپ سخنان جلسه شورا در ذهنم تداعی شده را به کلی فراموش کردم و یک احساس خوشایندی بهم دست داده بود « بیز خوشودوق خیرات اولسون، توی السون». چون فضا، فضای شاد، خوشایندی، هیجان و عواطف انسانی، یک سر زیبایی و شادی بود در همه ی وقتی که ایستاده و رقصنده ها را تماشا می کردم این جمله های شادروان استاد شهریار در ذهنم حاضر و ناظر بود«سلام اولسون شوکتیزه الیزه»و یکی دوبار هم آنها را زمزمه کردم ولی بر اثر صدای بلند بلندگو و نیز اینکه توجه ها جای دیگر بود مطمئنا کسی نشنید. در تخیل خود، جمع را همچون یک باغ پر از گل می دیدم که بعضی از گل ها، بر اثر ترنم و زمزمه ی نسیم، حرکات موزون داشتند، دقیقا به همین زیبایی. چهره ها شاداب بود، تبسم را در چهره ها می شد دید، لذت بخش بودن جمع و محیط را هم از دست زدن ها و نیز از زمزمه ترانه ها همراه خواننده می شد دید و حس کرد.
خواننده وقتی آهنگ «لب کارون» آغاسی را خواند، یاد و خاطره ی دوران سربازی در ذهنم تداعی شد. سال 50 بود که به سربازی رفتم در شهرکرد در محلی ما را جمع کردند تا به پادگان آموزشی اعزام کنند. صدای آغاسی را از رادیو شنیده بودم و با ترانه هایش هم کم و بیش آشنا، ولی خودش را ندیده بودم. در این جمعِ جوانان، چند نفری با نواختن تنبکی، ترانه های آغاسی را می خواندند و جمع زیادی از جوانان هم می رقصیدند. نکته ی جالب برایم این بود که، می دیدم خواننده ها هنگام خواندن، دستمال بردست و یک پای شان را هم بالا می گیرند. نمی دانستم چرا؟ پرسیدم. گفتند: آخی آغاسی شَل هست و چنین روی صحنه ظاهر می شود و می خواند. این روند در طول 4 ماه آموزشی در پادگان ژاندارمری کازرون تداوم داشت. هر روز بعد از ساعات آموزشی و نیز روزهای تعطیل، ساعاتی از بلندگوی پادگان ترانه های آغاسی پخش می شد و می دیدی هر گوشه ای از پادگان یک یا چند نفر جوان دستمال در دست، پای خود را بالا گرفته، همراه با صدای بلندگو می خوانند و می رقصند. در طول این مدت که این صحنه ها را می-دیدم این پرسش در ذهنم تداعی می شد که؛ خوب، آغاسی شَل هست و ناگزیر پایش را بالا می گیرد، دیگران که شل نیستند چه لزومی دارد که پای شان را بالا بگیرند؟ می توانند با دوپای سالم هم همانند آغاسی بخوانند و برقصند!
محمدعلی شاهسون مارکده 21/7/90