گزارش نامه شماره 19 – اول مردادماه 91

اطلاعیه :
مطلب “اعتراض به تونل گلاب” به طور کامل بر روی سایت قرار گرفته است. علاقمندان می توانند به قسمت “دست نوشته ها” مراجعه نموده و مطلب فوق را بخوانند.

جلسه پست بانک
روز 17/4/91 ساعت 10 صبح به دعوت آقای محمد عرب مسئول پست بانک مارکده جلسه ای با حضور آقای یزدانی رئیس پست بانک، در استان و جمعی از مردم مارکده و قوچان برگزار شد.
نخست محمد عرب گفت: پست بانک مارکده از اول مرداد 85 آغاز بکار کرده است و از آنجایی که مردم خوب مارکده و قوچان استقبال کرده اند امروز عنوان پست بانک اول استان را دارد و در کشور یکی از پست بانک های ممتاز روستایی است. جمعا 1561 فقره حساب داریم و 550 میلیون تومان منابع مالی. اکنون دستگاه خودپرداز خریداری و نصب کرده ایم که امروز راه اندازی می گردد و اولین پست بانک روستایی در استان است که مجهز به سیستم خودپرداز است. جابجایی محل پست بانک از دفتر مخابرات به محل جدید، تجهیز و خرید و نصب دستگاه خودپرداز، مبلغ 30 میلیون تومان هزینه در بر داشته است. خوشبختانه موقعیت اقتصادی مردم خوب است و نیاز هست که خدمات بیشتر و بهتری به مردم داده شود. مردم هم این آمادگی و درخواست را دارند که خدمات بیشتری دریافت کنند. عمده مشکلاتی که داریم کمبود ارائه تسهیلات است، سقف تسهیلات است، و نیز انتظار هست که زمان بازپرداخت تسهیلات بیشتر گردد و بازپرداخت اقساط وام از ماهیانه به سالیانه تغییر یابد چون مردم باغدار هستند و در آمدشان بر حسب برداشت محصول باغی است.
محمدعلی شاهسون عضو شورای روستا گفت: مشارکت و همکاری مردم مارکده با مسئولان در جهت رشد روستا بسیار بالا است. اگر مسئولی برای رشد روستای ما، یک قدم به سمت ما بیاید، با اطمینان بدانید مردم ما 4 قدم جلوتر آمده و با او همکاری خواهند نمود. نمونه اش تلفن ثابت روستا با هزینه خود مردم در روستا راه اندازی شد. برای اینکه برق به روستا بیاید دسته جمعی جای تیر برق ها را از اینجا تا بن کندند. برای اینکه گاز شهری داشته باشند هزینه اجرای آن را خود پرداختند. استقبال از پست بانک را هم که خودتان شاهد هستید. ما انتظار داریم در جهت توسعه پست بانک هم، شما، به عنوان رئیس پست بانک استان امکانات کافی در اختیار بگذارید.
آقای یزدانی ریاست پست بانک استان گفت: پست بانک مارکده اولین باجه پست بانک روستایی در سطح استان است که از دفترict جدا شده است. تاسیس پست بانک در سال 74 75 در مجلس شورای اسلامی مصوب شد چون در آن موقع بانک های تجاری موجود حاضر نبودند توی روستاها خدمات بدهند. با استفاده از ساختمان دفاتر مخابراتی پست بانک ها راه اندازی شدند. سال گذشته تصمیم گرفته شد که پست بانک ها از ساختمان دفاتر ict جدا شوند. قرار شد پست بانک ها به بخش خصوصی منتقل شود که بعد دوباره تصمیم عوض شد و قرار شد پست بانک دولتی بماند. محمد عرب یکی از مسئولان بسیار فعال باجه های پست بانک روستایی ما است. پیشنهاد کردیم که باجه از ساختمان مخابرات به جایی مستقل انتقال یابد که ایشان از این پیشنهاد استقبال نمود و دستگاه خود پرداز هم خرید. حال که محمد عرب این همه تلاش برای پیشبرد کار پست بانک روستانموده و می نماید شایسته است که مردم هم وجوه خود را از بانک های دیگر به بانک روستای خود انتقال دهند. اگر شما پول تان را به بانک روستای خودتان بسپارید منابع تسهیلاتی هم بالا خواهد رفت. چون قرار است منابع هر باجه در خود همان باجه هزینه گردد. مسئولیت تایید صلاحیت، سند و ضامن وام گیرنده به عهده مسئول باجه، یعنی؛ محمد عرب است. ما می توانیم تسهیلات مشارکتی با مبلغ بالا هم پرداخت کنیم. من پیشنهاد می کنم محمد عرب را کمک کنید تا روستای تان بشود الگویی برای روستاهای دیگر. می دانیم پست بانک کارش را با حساب های قرض الحسنه سنتی آغاز کرد بعد با تحویل چک ادامه یافت و امروز همانند دیگر بانک ها در حساب آنلاین تان شما می توانید پول تان را در سراسر کشور واریز و برداشت کنید. یعنی امروز پست بانک همه گونه امکانات را همانند بانک های دیگر به مشتریان خود ارائه می دهد. من به شما مردم مارکده و قوچان قول می دهم اگر شما وجوه خود را از بانک های دیگر به بانک روستا یتان انتقال دهید که منابع مالی این بانک بالا برود آنگاه پست بانک روستا از باجه به شعبه تغییر و سقف تسهیلات هم بالا خواهم رفت.
محمود عرب گفت: با توجه به تعداد زیاد تجار در زمینه داد و ستد بادام که به حد صادرات مستقیم بادام هم رسیده اند و با توجه به حجم معاملاتی که صورت می گیرد هم اکنون مارکده و قوچان مستعد شعبه است و جا داشت اکنون طی همین جلسه اعلام افتتاح شعبه می شد.
بهرام عرب و عبدالمحمد عرب از آقای یزدانی پرسیدند: چرا پست بانک همانند بانک های دیگر در جامعه از مقبولیت برخوردار نیست و چک هایش را به اندازه چک بان های دیگر برایش ارزش قائل نیستند؟
آقای یزدانی گفت: بانک های دیگر از قدمت زیادی برخوردار و شناخته شده هستند پست بانک در آغاز کار خود است علت دیگر هم این هست که پست بانک هیچگونه تبلیغی از رسانه تلویزیون ندارد خودش را می خواهد بیشتر در روستاها و با ارائه خدمات به مردم بشناساند.   
جلسه با افتتاح دستگاه خودپرداز توسط آقای یزدانی پایان یافت.
                                                              گزارش از محمدعلی شاهسون مارکده
نقدک
آقای محمود عرب در جلسه پست بانک، درخواست داشت که پست بانک از باجه به شعبه ارتقا یابد و خواست خود را با آوردن دلایل تکرار می کرد و بر آن اصرار می ورزید. آقای یزدانی هم تکرار می نمود که برای تبدیل شدن باجه به شعبه، باید منابع مالی افزایش یابد شما پول هایتان را از بانک های دیگر به پست بانک انتقال دهید تا سرمایه آن به حد نصاب برسد مطمئنا فوری آن را تبدیل به شعبه خواهیم نمود. تا اینجای قضیه باید به نظر، خواست و پافشاری محمود آفرین گفت که به فکر پیشرفت روستا هست. ولی همین آقا محمود سه سال قبل مبلغ 10 میلیون تومان پول بی زبان شرکت تعاونی نگین را بی جهت و بدون دلیل از پست بانک مارکده بیرون کشید و برد توی بانک در شهرکرد خواباند که هنوز هم خوابیده و وقتی نشریه روستا این موضوع را در قسمت حرف های مردم منتشر کرد، بسیار خشمگین شد و حبیب کامپیوتری را تهدید نمود که نباید و حق ندارد این نشریه را بفروشد!
منبع ذخیره آب آشامیدنی
روز 22/4/91 آقای مهندس احمدپور معاون اجرایی شرکت آب و فاضلاب روستایی استان به همراه کارشناس حقوقی و نقشه بردار اداره به مارکده و قوچان آمدند و پس بازدید زمین پیشنهادی شورای روستای مارکده واقع در غرب روستا در دامنه کوه، و نیز قطعه زمینی توی باغات قوچان، برای محل منبع ذخیره آب آشامیدنی، قطعه زمین واقع در کنار دره قوچان در میان باغات را مناسب تشخیص و قرار شد محمد عباسی مالک زمین، با همآهنگی دهیار قوچان، طی دو سه روز آینده در دفترخانه حاضر و مقدار 400 متر به شرکت بفروشد. آقای احمدپور گفت: بلا فاصله پس از امضا سند، کار  برای اجرا به پیمانکار واگذار می گردد تا منبع ذخیره آب آشامیدنی در ارتفاع بالاتر ساخته شود و آب آشامیدنی با فشار به تمام خانه های مسکونی مارکده و قوچان برسد. همچنین همزمان، لوله های آب آشامیدنی فرسوده خیابان های مارکده هم تعویض خواهند شد.
                                                               گزارش از محمدعلی شاهسون مارکده
یادی از آوای مارکده
روز 26/4/91 ساعت 9 صبح یکی از مسئولان بخش سامان به مارکده آمد و به اتفاق کریم شاهسون دهیار، در جلسه ای در دفتر دهیاری درباره روستا با هم سخن گفتیم.
 مسئول گفت: آوا را چکار کردی؟
گفتم: تعطیلش کردند؟ محیط مان کوچک است، بعضی از همشهریان هم نظرشان تنگ.
مسئول گفت: کار فرهنگی بزرگی در روستا بود. وقتی به من پیشنهاد شد که این مسئولیت را در بخش بپذیرم تا وقتی که عملا مشغول به کار شدم چند ماهی گذشت. من برای آشنایی بیشتر با بخش مرتب آوای مارکده را می خواندم.آوا شیوه خوب شفاف سازی را در پیش گرفته بود. می دانیم شفاف سازی در جامعه، هزینه های زیادی به دنبال دارد حتا در جامعه های شهری هم بسیاری تحمل شنیدن و خواندن شفافیت را ندارند. وقتی که به سامان آمدم و مشغول شدم چند نفری از همشهریانت به شکایت آوا آمدند که با ملایمت با آنها گفت وگو کردم و قانع شان کردم که کاری مفید صورت می گیرد.                      
                                                             گزارش از محمدعلی شاهسون مارکده
تولید کنندگان (بخش پنجم)
به دعوت مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، همایشی یک روزه با حضور نمایندگان اصناف مختلف وابسته به کشاورزی از سراسر کشور در تاریخ 18/2/91 در محل ساختمان  مجمع تشخیص مصلحت نظام تشکیل شد. در این همایش 27 نفر از نمایندگان اصناف مختلف هر یک 5 دقیقه مهمترین مشکلات صنف خود را گفتند. چهار قسمت آن را قبلا خوانده اید اینک بخش پنجم و آخرین قسمت را با هم می خوانیم. 
22  آقای باطبی از صنایع لبنی گفت: انجمن صنفی فرآورده های صنایع لبنی ایران، دیدگاهی در رابطه با بحث هدفمندی یارانه ها دارد که؛ به عنوان راه حل اصلی مشکلات اقتصادی از یک سال پیش بیان شده. به اعتقاد این انجمن، این راه حل، بایستی به تمام بخش های اقتصادی کشور توسعه داده شود. و هر بخشی از تولید، صنعت و کشاورزی، در بخش خودش، به عنوان بخش خصوص، عینا همین راه حلی را که دولت به اجرا گذاشته، به اجرا بگذارد. اگر قانون هدفمندی یارانه ها نسخه شفا بخش اقتصاد بیمار کشور ما تشخیص داده شد، و بنگاه های تولیدی بخش خصوصی صادقانه از آن حمایت کردند، و اگر دولت به این راه حل واقعا باور دارد، نباید از بکار گیری آن توسط بنگاه های تولیدی بخش خصوصی بهراسد. برای حمایت از گسترش سلامت جامعه، نه تنها یارانه پیشین بخش تولید طبق ماده 4 هدفمندی یارانه  ها باید قطع می شد، بلکه برنامه ریزی برای 20 درصد رشد سال های آتی نیز ضروری بود. تجربه یک سال گذشته اجرای قانون هدفمندی یارانه ها نشان داد که بدون توسعه ی و افزایش تولید، حمایت از اقشار کم درآمد امکان پذیر نمی باشد. بلکه باید اجازه داد از محل توسعه و افزایش تولید و ارزش دو سوم از کالاهای لبنی، منابع مالی لازم برای تولید و توزیع یک سوم کالاهای لبنی ارزان قیمتِ سفره سلامت قشر کم درآمد جامعه تامین گردد. با داشتن بنگاه های تولیدی، از اجرای بخشنامه قیمت گذاری کالاهای تولید داخل، با اهرم تعزیرات حکومتی و به بهانه واهی گران فروشی، نه تنها کمکی به مردم کم درآمد نمی کند، بلکه در سال حمایت از تولید ملی فقط می تواند تولید داخل را به نابودی بکش. دولت باید از سیاست یک بام و دو هوا بپرهیزد. در بستر قانون هدفمندی یارانه ها گام مناسب توسعه و حمایت از تولید، کار و سرمایه ملی است. اوضاع منابع مصرف کنندگان کم درآمد را وزارت صنعت و زارت جهاد به همراه سهامداران و صنایع لبنی از چند برابر کردن تولید ملی تامین کند. سعی نکنید با تقسیم کیک کوچک فعلی آرزوی سیر کردن همه را، به گرسنگی همگانی تبدیل کنید. بگذارید دست اندرکاران تولید برای سیر کردن همگان کیک بزرگتری بپزند. دولت مردان عزیز، سال ها تعزیزات حکومتی گره گشای مشکلات اقتصادی نبوده و هرگز نیز نخواهد بود. اگر نمی خواهید سال تولید کار و سرمایه ملی را به سرنوشت سال جهاد اقتصادی گرفتار کنید، تولید را دریابید.
23  آقای فارقی از انجمن صنایع طیور ایران گفت: متاسفانه پیش بینی هایی که رهبر معظم طی چند سال گذشته در زمینه اقتصادی می کند با عملکرد نادرست و ناصحیح مسئولان، ما هیچ نتیجه ای نگرفته ایم. سال گذشته جهاد اقتصادی بود باید رشد اقتصادی می داشتیم که نداشتیم. امسال هم احساس می شود پیش بینی رهبر دچار اخلال خواهد شد. نمونه بارز آن هنوز فرمایش ایشان تمام نشده واردات مرغ از کشور ترکیه آغاز شده است. صنعت مرغداری ما حدود 40 هزار میلیارد سرمایه ثابت و  در گردش دارد این مبلغ نزدیک به 2 درصد تولید ناخالص ملی ما را تشکیل می دهد.می پرسم جایگاه این سرمایه در اقتصاد ملی ما کجاست؟ ما کجای این تصمیمات هستیم؟ 30 سال است که این حرف را میزنیم. مخصوصا این اواخر فقط مجری تصمیمات شده ایم. وزارت کشاورزی به ما می گوید؛ تولید کن، من می خرم، بازار را تنظیم می کنم. ولی می بینیم تنظیم بازار دست کسی دیگر است. ارزش تولیدات ما حدودا 7 میلیارد در سال است. حدود 20 درصد این مبلغ پرت است که ناشی از ساختار غلط حاکم بر این صنعت است. همه، این ساختار غلط را می دانند ولی هیچکس حرکتی نمی کند. ما اگر بتوانیم از همین 20 درصد پرت جلوگیری کنیم برای مان کافی است. آقای تعزیرات می آید کنار مرغداری می ایستد و می گوید؛ حق نداری مرغت را از گیلان خارج کنی! می گویم؛ سویا کیلویی 1800 است، می گوید؛ به من مربوط نیست. بحث هدفمندی یارانه ها و بحث سازمان حمایت و تعزیرات دست از سر تولیدکننده باید بر دارد. ما تحریم شدیم گفتیم؛ خوب، از تولید داخلی حمایت خواهد شد. خود تحریمی های داخلی ما را نابود می کند. اکنون ارز برای ما تامین نمی شود و این آینده صنعت طیور را به خطر انداخته است. ما اکنون حتا صفردرصد جایگاه بازار مرغ در دنیا نداریم چرا؟ سیستم بانکی به ما پول نمی دهد چرا؟ نگرش دولت به بخش کشاورزی یک نگرش سنتی است به ما به عنوان یک دهاتی کم سواد نگاه می کنند. سیستم بانکی کارگاه مرغداری ما را به عنوان ضمانت نمی پذیرد و می گوید یک سند برج از تهران بیاور تا وام بهت بدهم. بازدهی سرمایه در این بخش پایین است ما می خواهیم این بررسی شود که چرا بازدهی پایین است؟ به همین جهت سرمایه گذار بزرگ توی این بخش نمی آید. خواهش من در این سال تولید ملی این است که به این پرسش ها پاسخ داده شود و از این یک میلیارد و دویست میلیون تومان پرت این صنعت جلوگیری شود. اگر جلو این مبلغ را بگیریم لازم نیست در سال 500 میلیارد هزینه کنیم تا این صنعت را حفظ کنیم. یعنی جمعا ما در سال حدود 2 میلیارد از دست می دهیم. خلاصه اینکه نگرش دولت در بخش تولیدی ما یک نگرش سنتی و ما کتک خور آنها هستیم و باید از دولتیان تبعیت کنیم قدرت تصمیم گیری نداریم.
24  آقای میرباقری از خدمات، واردات و صادرات بخش مرغداری گفت: همگی مستحضر هستید که مرغداری در کشور ما به عنوان یک صنعت در این 30 ساله اخیر، رشد بسیار داشته است. مصرف سرانه گوشت مرغ ما در طول این 30 سال به 22 کیلو، یعنی چهار برابر شده است. این رشد فزاینده وابستگی های ارزی هم با خود داشته است. چون علوفه ی مورد نیاز، در وحله اول ذرت، به طور کامل در داخل تولید نمی شود. وزارت کشاورزی برنامه هایی برای تولید داشت، ولی ناموفق بوده است. ما ناچاریم مواد اولیه وارد کنیم. 5/2 میلیون تن ذرت و 5/1 میلیون تن کنجاله سویا وارد می کنیم. شرکت پشتیبانی برای تدارکات این علوفه مورد نیاز بوجود آمده است. درخواست این هست که شرکت پشتیبانی به وظیفه ذاتی خودش عمل کند و نسبت به واردات این اقلام اقدام نماید و وظیفه خود را به تجار سنتی واگذار نکند. ما هم به عنوان تشکل های تولید کننده دستی بر واردات این مواد هم داشته ایم که به دلایلی از این بازار رانده شدیم. شرکت تعاونی که من مسئول آن هستم، مسئول واردات و توزیع واکسن  مورد نیاز مرغداری ها است که با مشکلات عدیده ای روبرو هستیم.  ما برای واردات واکسن مورد مصرف مرغ داری ها، در ما، به 6 میلیون یورو ارز نیاز داریم. این را هم باید گفت بخشی از این واکسن ها را موئسسه رازی و یک شرکت دیگر تولید می کند ولی کافی نیست. واکسن های وارداتی ما عموما از اروپا و آمریکا وارد می شوند که برای خرید دلار و یورو باید پرداخت. بعد از این تحریم ها که به کار ما آسیب زده است می گویند ذرت و کنجاله سویا را با کیفیت پایین تر می توان از اکراین وارد. ولی واکسن را نمی شود از اکراین آورد. به همین جهت ما دچار مشکلات زیادی شده ایم. ما درخواست داشته ایم که مبلغ مورد نیاز ارز برای واردات واکسن را در اختیار ما قرار دهند تا ما هم بتوانیم قیمت گوشت مرغ را پایین نگهداریم نخست موافقت شد ولی در نهایت مخالفت گردید و بحث تک نرخی پیش آمد و گفته شد ارز در اختیار هر وارد کننده ای خواهد بود ولی متاسفانه کسی تا کنون نتوانسته ارز به دست بیاورد. تکلیف سیاست های ارزی مملکت متاسفانه روشن نیست اگر ارزی هم داده شود اینقدر دیرهنگام تحویل می شود که فروشنده کالا در خارج از کشور از فروش منصرف می شود. 
25  آقای مظفری نماینده پنبه کاران گفت: دوستان، از ابتدای جلسه صحبت های زیادی کردند و مشکلات را که مطرح می کردند، احساس گناه می کردم که؛ چرا ما پنبه تولید می کنیم تا مسئولان پنبه ما را در گوش کنند و صدای دردمندان تولید کننده را نشنوند(دست زدن حاضران در جلسه) پنبه همیشه به عنوان طلای سفید نامبرده می شد و در سال های 54 55 بعد از نفت، بالاترین ارز آوری برای کشور بوده است. متاسفانه سیاست ها و روش هایی که در تولید پنبه، این محصول استراتژیک و طلای سفید، گرفته شد به جهتی رفتیم که امروز طلای سیاه که، نفت باشد، جایگزین طلای سفید ما شده است و در صنعت نساجی که ما بیش از 6 هزار واحد تولیدی داریم دچار مشکلات عدیده ای شده اند. صنایع مرتبط با پنبه مشکل دار شده اند و نیروی بزرگی در بخش تولید بیکار شده است همه ی اینها اهمیت و استراتژیک بودن کالای پنبه را می رساند که لازم است توجه ویژه ای به پنبه به عنوان یک محصول استراتژیک گردد. در سال های بعد از انقلاب با تمام محدودیت هایی که ایجاد شد نیاز پنبه و نساجی داخلی مان را تا 5 6 سال قبل تامین می کردیم. حالا دیگر وارد کننده پنبه شده ایم و بیش از 65 تا 70 درصد پنبه مورد نیاز صنایع داخلی  کشورمان را وارد می کنیم حتا صنایع دفاع پنبه مورد نیازش را از کشورهای آسیای میانه وارد می کند. و اما چرا پنبه به این روز افتاده است؟ 1  دولت حمایت هایش را از پنبه قطع کرده است در کشوری مانند هندوستان که نفت و ثروت ما را  هم ندارد دولت برای تولید پنبه یارانه می پردازد همچنین در دیگر کشورها برای تولید پنبه به عنوان یک محصول استراتژیک یارانه پرداخت می شود. این در حالی است که در کشور ما یارانه ها قطع شده است. 2  سپرده شدن تولید بذر پنبه، به عنوان هسته اصلی تولید پنبه، که حفظ کیفیت های ژنتیک اش بسیار مهم در تولید سطح است، به شرکت خدمات حمایتی که به هیچ وچه تخصص این کار را ندارد. در نتیجه در ارقام بذری ما ناخالصی پیدا شده است و برداشت در واحد سطح پایین آمده و از حالت اقتصادی خارج شده است. 3  یک سوم از هزینه تمام شده پنبه، به لحاظ اینکه با دست برداشت می شود، به برداشت پنبه اختصاص می یابد به علاوه قطعه زمین ها کوچک شده و مکانیزاسیون در این بخش ضعیف است.  4  دلیل چهارم عدم توجه و حمایت از تشکل ها و تعاونی هایی این بخش است با اینکه برای شان رشد پیش بینی شده ولی هیچگاه رشدی نداشته اند. 5  عدم ورود سرمایه به این بخش است کمبود سرمایه باعث بازشدن پای دلال ها و سلف خرها به این بخش شده است. برای نجات این بخش توجه و حمایت از تعاونی ها و واگذاری کارها به تشکل های پنبه کاران است تا تعاونی ها کشت و برداشت پنبه را مکانیزه کنند.
 دوستان در این جمع همه ی حرف ها را زدند من تمام این سخنان را در این جمله خلاصه می کنم: ما نمی خواهیم دولت دست ما را بگیرد، دولت پای ما را ول کند.
26   آقای ضربتی از تکنولوژی و فن آوری گفت: در سالیان گذشته سرمایه گذاری های بسیار کلان در حوزه تولیدات دانش بنیان کشاورزی در کشور صورت گرفته که متاسفانه در این دو دولت مورد بی مهری و بی توجهی بسیار زیادی قرار گرفته است. حمایت از تولید نهاده های فن آوری نوین به عنوان یک راه حل از غلبه بر بحران آب و خاک و آفات و تغییرات اقلیمی کشور می تواند شالوده حمایت از تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی باشد. چرا که اشتغال به حرفه کشاورزی در صورت عدم دسترسی به نهاده های مهمی همچون نهال و بذر مطمئن، ثمره ای جز اتلاف آب، خاک و انرژی سرزمین عزیز ما نخواهد داشت. از سوی دیگر عدم انسجام کافی در مجموعه وزارت جهاد کشاورزی در اثر از هم گسیختگی ساختار فیزیکی آن طی سالیان اخیر و پراکندگی تصمیم سازی و پایبند نبودن به برنامه های مدون جایگاه این وزارت مهم کشور را به معاونت وزارت صنعت، معدن و تجارت در واردات محصولات کشاورزی تنزل داده است. نابسامانی در توزیع بودجه های اندک موجود در سطح استان ها و تعجیل در هزینه کرد آن توسط مسئولان استانی وزارت جهاد کشاورزی به نام ملاحظات سیاسی منطقه ای، از دیگر تبعات همین عدم انسجام در سطح وزارت جهاد کشاورزی در کشور است. در آشفته بازار تولید محصولات کشاورزی و در سایه تحریم های ناجوان مردانه بین المللی، ایجاد قوانین جدید ارزی و تعرفه ای در تامین مواد اولیه تولید کشاورزی و سیاست های پولی و مالی نادرست دولت تیر خلاصی بر پیکر نیمه جان تولید کشاورزی است. بی توجهی به استقلال زنجیره تولید کشاورزی در محصولات مختلف و عدم وجود دقت کافی در انتخاب ورود فن آوری های نوین و استقلال صحیح آن در طول زنجیره تولید منجر به بی بهره ماندن کشاورزان از ارزش افزوده و بهره تولید محصولات تولیدی شان گردیده است. و بدینسان کشاورز ایرانی هر روز بی انگیزه تر از دیروز به فعالیت در این حوزه مشغول می باشد. به نظر می رسد در صورت ادامه مسیر روش موجود و با توجه به  کندی دسترسی به بخش تحقیقات کشاورزی به دست آوردهای جدید، بیم آن می رود که در آینده نزدیک با بازگشت به کشاورزی سنتی دیگر نتیجه سرمایه گذاری در حوزه کشاورزی تولید و بهره وری نباشد و تنها خسارت و زیان دامن گیر کشاورزان شود.
27  آقای کوسمی نماینده چای کاران گفت: محصول چای، یک محصول مهمان در مملکت ما است. به این معنا که یکصد و چند سال بیش از این، به اراده و خواست دولت، جنرال کنسول ایران آقای کاشف السلطنه، ماموریت یافت تا از کشور هند بذر و نهال چای را به ایران بیاورد. ایشان بعد از مطالعه و آموختن روش داشت، کاشت و برداشت چای و تحصیل مجوز از کشور هند، مقداری بذر چای و دو هزار نهال به عنوان هدیه به ایران آورد. این عمل در سایه حمایت دولت وقت صورت گرفت. بذر و نهال چای در قسمت های مختلف سرزمین شمال ایران کشت و به نتیجه رسید، ایجاد انگیزه کرد، آنچه مردم نقدینگی داشتند برای احداث باغات چای هزینه کردند. چون دولت چتر حمایتش را بر سر این گروه گسترده بود. چای کاری در سرزمین شمال ایران فراگیر شد. جاذبه ایجاد کرد.در تعطیلات مدارس، دختران و پسران جوان یک نقطه را می نگریستند و به یک هدف توجه داشتند که خود را به باغ چای برسانند و به پدر و مادر در برداشت محصول کمک کنند. فرزندان از پس انداز کمک به پدران و مادران در برداشت محصول چای، هزینه تحصیل خود را فراهم نمودند. بعدها دیدیم در سطح دانشگاه ها پزشکان، قضات، دبیران در همه سطح فعال شدند. هرچند نزدیک به 40 هزار هکتار از جنگل های ما نابود شد. ما اگر بخواهیم ارزش یابی کنیم آنچه را که به خاطر بدست آوردن این باغات فدا کرده ایم واقعا رقمی ناچیز خواهد بود و برتری با چای کاری است. البته در طول زمان فراز و نشیب در کار کشت و فروش چای در سطح زندگی چای کاران پیش آمد. مدتی مسئولیت چای کشور به سازمان برنامه و بودجه، زمانی به گمرکات کشور و بعد از آن به وزارت بازرگانی سپرده شد. در وزارت بازرگانی تشکیلاتی بنام اداره بازرگانی چای به منظور تولید، واردات و صادرات بوجود آمد. برنامه آنچنان منظم تنظیم شده بود و مرتب اجرا می شد که کمترین نیازی به بودجه عمومی مملکت نداشت. حقوق کارمند، هزینه ماشین آلات، ساخت مهمان سرا، ساخت کارخانه چای، احداث باغ از محلدرآمد واردات و صادرات و بازرگانی چای تامین می شد. معلوم نشد و کشاورز چای کار هرگز نفهمید این نظم و این ترتیب را چرا منحل کردند. دقیقا به خاطر دارم تا وقتی که اداره بازرگانی چای وزارت بازرگانی در سر کار بود در اسفند ماه حتا یک کیلو چای تولید داخلی در انبار کارخانجات پیدا نمی شد اما با انحلال سازمان چای و ایجاد طرحی بنام اصلاح ساختار تشکیلات چای فرمی را بوجود آوردند که به فاصله چهار سال 200 هزار تن تولیدات داخلی در انبار ها انباشته شد. مصرف داخلی به طور کلی در اختیار بازار چای قاچاق قرار گرفت. هر که دستش رسید چای وارد کرد. هر که رانت خوار بود در این بخش سرمایه گذاری کرد. امروز برای چای کار جز بوته های از دست رفته، جز غم واندوه، جز درماندگی چیزی نمانده است. به گونه ای که شورای عالی که کار قیمت گذاری را عهده دار است، بر اثر فشار چای کاران، در یک سال و نیم قبل، مصوب نمود؛ برای رفع فقر از چای کار، سازمان چای کشور مجددا شکل می یابد. یعنی شورای عالی کشور تولید کننده چای را فقیر تشخیص داد.
در پایان دکتر نوربخش از مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: اینکه گفته شده کار و سرمایه ایرانی این دنباله تعریفی است که در سال 1384 بیان شده است که ایران با توجه به منابع خودش و شایستگی، در افق 1400،  باید در جایگاه نخست اقتصادی ملی و فن آوری در منطقه قرار بگیرد. شرط قرار گفتن در چنین جایگاهی را رشد 2/12 درصدی سرمایه گذاری دانسته شده که بخشی از این سرمایه گذاری باید از خارج وارد شود. برای دست یابی به رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی 8 درصدی. اما پسوند ایرانی در شعار امسال مربوط می شود به بحث تحریم ها که در ماه جولای شدت پیدا می کند. امید به جذب سرمایه از خارج اکنون دیگر نیست. سه گروه مخاطب پیام امسال رهبری بودند. گروه اول مردم که وظیفه دارند کالای ایرانی مصرف کنند. گروه دوم تولید کنندگان که امروز اینجا مشکلات تان را گفتید که ما مطالب گفته شده را جمع بندی می کنیم و در اسرع وقت خدمت مقام معظم رهبری ارائه خواهیم داد. گروه سوم دولت و مسئولان هستند اینها موظف هستند صدای شما را بشنوند و قانون را اجرا کنند وقتی مجلس نهم تشکیل شد بلافاصله نسخه ای از این جمع بندی را به مجلس هم ارائه خواهیم داد.                    
                                                             گزارش از محمدعلی شاهسون مارکده
بوسه و آتش
در همه عالم کسی به یاد ندارد             نغمه سرایی که یک ترانه بخوانَد
تنها با یک ترانه در همه عمر؛                    نامش اینگونه جاودانه بمانَد!
صبح که در شهر، آن ترانه درخشید      نرمیِ مهتاب داشت، گرمی خورشید
بانگِ: هزارآفرین! ز هرجا بر شد         شور و سروری به جان مردم بخشید.
نغمه، پیامی ز عشق بود و ز پیکار            مشعل شب های رهروان فداکار
شعله بر افروختن به قله کهسار           بوسه به یاران، امید و وعده به دیدار
خلق به بانگ« مراببوس» تو برخاست!  شهر، به سازِ«مراببوس» تو رقصید!
هر که به هرکس رسید نام تو پرسید.  هرکه دلی داشت، بوسه داد و ببوسید!
یاد تو در خاطرم همیشه شکفته ست  کودک من، با«مراببوس» تو خفته ست
ملت من، با «مراببوس» تو بیدار               خاطره ها در ترانه تو نهفته ست.
روی تو بوسه داده ایم، چه بسیار             خاک تو را بوسه می دهیم، دگربار
ما همگی « سوی سرنوشت» روانیم      زود رسیدی! برو، «خدات نگهدار» «هاله» مهر است این ترانه، بدانید          بانگِ اراده ست این ترانه، بخوانید بوسه او را به چهره ها بنشانید                       آتش او را به قله ها برسانید.

سروده فریدون مشیری؛ به یاد حسن گلنراقی، خواننده ترانه مرا ببوس.