مهربانی
مهربانی میوه ی انسانی با روان سالم است. با اینکه همه ی آدم ها از روانی سالم برخوردار نیستند ولی همه مهربانی را دوست دارند همه هم از نظر خودشان مهربان هستند و مهربانی ها کرده اند برای اینکه متوجه باشید بی حساب نمی گویم یک میکرفون به دست بگیرید و از تک تک مردم بپرسید بدون شک پاسخ همه مثبت است. با این که همه مهربانی را خوب می دانند و خود را مهربان می شمارند و به اطرافیان هم مهربانی کرده اند ولی اگر پای درد دل یک یک مردم هم بنشینی ناله های زیادی از نامهربانی ها خواهی شنید. چرا این قدر تضاد؟
تضاد از اینجا ناشی می شود که بعضی از مردم واقعا مهربان هستند متاسفانه این گروه تعدادشان کم است. بعضی دیگر از مردم مهرطلب هستند متاسفانه تعداد این تیپ آدم ها در جامعه خیلی زیاد است. بنابر این اگر بخواهیم آدم ها را با متر مهربانی دسته بندی کنیم آدم های جامعه دو گونه اند. یا مهربان اند و یا مهرطلب. تشخیص بین این دو تیپ شخصیتی قدری مشکل است چون رفتار ظاهری هر دو تیپ بسیار به هم شباهت دارد فقط کسی که قدری شناخت از مسائل و موضوع های روانی دارد می-تواند بفهمد چه کسی مهربان و چه کسی مهر طلب است. خواننده عزیز شما فکر می کنید از کدام گروه هستی؟ مهرطلب یا مهربان؟ در این نوشتار می کوشم در حد بضاعت اندکم قدری درباره ادم مهربان بنویسم. اگر عمری باقی ماند در شماره بعدی به ویژگی های آدم مهرطلب خواهم پرداخت.
همه ی ما آدم ها روزی به عنوان کودک انسانی به دنیا می آییم هنگام تولد چیزی نمی دانیم و سر تا پا نیازمندیم و به تدریج می فهمیم این دیگران که در اطراف ما هستند نیازهای ما را تامین می کنند و رنج و درد ما را هم بر طرف می کنند نحوه و چگونگی برخورد اطرافیان هنگام تامین نیازها و نیز زدودن رنج و دردها در طی سال های کودکی است که شخصیت ما را شکل می دهد. اگر با کودکان با مهربانی برخورد شود و نیازهای او به خوبی تامین شود و در اسرع وقت درد و رنج ها هم از کودک رفع گردد کودک جهان را زیبا و آدم هایش را خوب می پندارد و به این نتیجه می رسد که من هم خوب و دوست داشتنی هستم که اینقدر به من محبت می شود.
اگر بتوان کودک انسانی را به شکلی بزرگ کرد که هیچ ارتباطی با دیگر انسان ها نداشته باشد یعنی آب و غذا به او داد و درد و رنج را از او دور کرد بدون اینکه با انسان تماسی داشته باشد و بخواهد ارتباط برقرار کند این کودک پس از اینکه بزرگ شد هیچ شباهتی به انسان نخواهد داشت.
بنابر این انسان از آغاز تولد راه و روش انسان بودن و انسانیت را در ارتباط با دیگران می آموزد یعنی چگونگی ارتباط انسان در دوران کودک با دیگران هست که شخصیت و ویژگی های انسانی او را شکل می دهد. کودک انسانی در دوران کودکی با چه افرادی بیشتر در ارتباط است؟ مطمئن هستم پاسخ همه مان یکی خواهد بود و آن افراد در وحله اول مادر، پدر، پدر بزرگ و مادر بزرگ، و احیانا برادر و خواهر و بعد از آن عمه و دایی و خاله و عمو و … خواهد بود کودک انسانی از همان روزهای نخستین به دنیا آمدن و بیشتر بین دو تا 4 سالگی به دو موضوع پی می برد جهان و اطراف خود را با توجه به این دو موضوع دسته بندی می کند و می شناسد یکی درد و رنج و دیگری لذت شادی است. درد و رنج برای کودک ناخوشایند است تلخ و بدآیند است بنابر این کودک با همان بی زبانی اش درد و رنج را بد می داند. موضوع هایی که برای کودک درد و رنج محسوب می گردد در آغاز ممکن است برای ما خیلی پیش پا افتاده و کم اهمیت باشد به همین جهت جدی به آنها ننگریم مانند: نگاه نکردن، بغل نگرفتن مادر کودک را، تنها گذاشتن و ترک کردن مادر کودک را، توجه ننمودن، با کودک بازی نکردن، در کنارش نبودن، لبخند نزدن، نوازش نکردن، دست به سرش نکشیدن، اهمیت ندادن و به حساب نیاوردنش توی خانواده، به موقع غذا ندادن، به موقع تر و خشک نکردن و نیازهای مادی، غذایی و روانی اش را فراهم نکردن و … باشد. بنابر این رفتارهای غیر مهربانانه اطرافیان برای کودک ناخوش آیند و درد آور و رنج آور است و کودک با بی زبانی اش از آنها گریزان و به سمت و سوی شادی و لذت می رود هر یک از ما بارها دیده ایم کودکی بغل آدمی که مهربانی و محب از او دیده می رود در کنار او می-نشیند و از آدمی که توجه و مهربانی ندیده می گریزد. یعنی کودک خیلی زود متوجه می شود کالایی که به او لذت و شادی می دهد و درد و رنج را هم دور می کند محبت و مهربانی و دوستی است بدون اینکه بتواند حرفی بزند این را می فهمد و در می یابد و رفتار خود را مبتنی بر این دو دریافت تنظیم می کند و متوجه می شود کالای مهربانی که خوب و لذت بخش است را از طریق دیگران می تواند دریافت کند و درد و رنجش را هم دیگران می توانند ازش دور کنند بنابر این دیگران برای او مهم می شوند چون نیازهای او را رفع و درد و رنج را از او دور می کنند. پس دریافت محبت و مهربانی از دیگران برای کودک یک کالای حیاتی مانند؛ غذا و اکسیژن، و به یک نیاز همیشگی در می آید کالایی که خوشایندی و امنیت و آرامش برای کودک به دنبال دارد و موجب رشد روانی سالم می گردد برای کودک لذت می آفریند کودک با تمرین و آزمون و خطا می کوشد از خود رفتارهایی داشته باشد تا کالای مهربانی را بیشتر و بیشتر از اطرافیان بدست آورد این است که به مادر لبخند می زند چون می بیند هرگاه لبخند می زند نوازش مادر بیشتر می گردد، حرف می زند، بازی می کند و می بیند با این حرکات اطرافیان را خوش می آید و توجه بیشتری به او می کنند. روی کاغذ شکلک می کشد و نقاشی می کند و می بیند اطرافیان به او به به می گویند و برایش دست می زنند و احیانا بستنی برایش می خرند اینها برای کودک خوشایند است.
هرگاه کودکی در خانواده ای متولد بشود که اساس خانواده بر دوستی، عشق
و مهربانی بنا شده باشد و خبری از فرماندهی، دستور، کنترل، امرونهی، ترس، مقایسه، محدودیت، خط و نشان کشیدن، نوک و نیش، کنایه، سرزنش و احساس گناه دادن نباشد و مدیریت خانه بر اساس همکاری، مشارکت و مشورت نخست بین زن و مرد و پس از اینکه فرزند آمد بین پدر و مادر و فرزندان اداره شود آن خانه برای کودک محل امن و خوش-آیند خواهد بود.
یک پسر و دختر که می خواهند ازدواج کنند بعد پدر و مادر شوند باید چه شرایطی داشته باشند تا اساس خانواده بر عشق و دوستی بنا گردد؟
هر دختر و پسری قبل از اینکه به ازدواج بیندیشند باید از سلامت روانی خود اطمینان داشته باشند اگر جوانی از سلامت روانی برخوردار باشد و یک حداقلی هم شناخت داشته باشد امکان انتخاب درست تر بیشتر می شود. دختر و پسری که بخواهند کانون خانواده شان را بر اساس عشق و محبت بنا بگذارند باید سه شرط را دارا باشند.
یکی اینکه از یک حداقل سلامت روانی برخوردار باشند این را از کجا باید فهمید؟ گفت گو با یک روان شناس خبره طی جلسات متعدد، خواندن کتاب-های روان شناسی و شناخت بیماری ها و اختلالات روانی.
دوم اینکه یک حداقلی علم و دانش کسب کرده + عقل خود را قدری پرورانده + حداقل آشنایی با موضوع های اخلاقی مانند عدالت و انصاف، مهر و محبت و دوستی، واقعیت و حقیقت، آزادی و آزادگی، حرمت و کرامت انسانی = با خرد، داشته باشند. هیچ یک از این مواد به آسانی به دست نمی آید مگر با خواندن، خواندن، خواندن، و …
سوم اینکه یک حداقلی از امکانات زندگی مانند خانه، غذا و امکانات بهداشتی را فراهم نموده باشند.
دختر و پسری که این سه شرط را دارا باشند می توانند پس از آشنایی و شناخت عمیق از یکدیگر در صورت داشتن مشابهت های فراوان، به یکدیگر علاقه مند و سپس عاشق هم شوند و زندگی مشترک خود را بر اساس عشق و دوستی بنا نهند. این را هم باید فهمید که عشق واقعی میوه بارور شدن عقل ادمی است. دختر و پسری که با عشق واقعی ازدواج کنند، زن و شوهری مهربان و به دنبال آن پدر و مادری مهربان خواهند بود. همدیگر را دوست خواهند داشت، نسبت به هم مهربان خواهند بود و این مهربانی بدون قید و شرط و بدون انتظار است. حرمت و حریم، حق و حقوق همدیگر را رعایت می کنند. دو نفری با فرزند خود هم مهربان خواهند بود، به او محبت می نمایند، او را دوست دارند، نیازهای او را فراهم می کنند، وجود و حضور کودک خود را در جمع خانواده مهم می شمارند، او را همانند خود شریک و صاحب خانواده محسوب می کنند، هیچ انتظاری هم از کودک ندارند که در ازاء این محبت ها، قدر پدر و مادر را بداند، دست انها را بگیرد. وقتی کودک ببیند و بفهمد، این نثار محبت، مهربانی، دوستی و تامین نیازهای او بدون منت، بدون قید و شرط و بدون داشتن انتظار به او داده می شود، همانند انسان بزرگ سالی که به میهمانی دعوت شده و خوش بگذرد، برای کودک هم خانواده، جامعه و دنیا برایش خوشایند و زیبا خواهد بود. چرا؟ برای اینکه این انسان ها در این جهان نیازهای او را برایش فراهم و محیط را برای او شیرین و لذت بخش می کنند پس همان گونه که دنیا محل خوبی است آدم هایش هم خوب هستند این حس و احساس خوب بودن دنیا و آدم هایش بذر مهربان بودن و دوست داشتن دنیا با آدم هایش را در وجود کودک می کارد چون روابط آدم های خانواده مبتنی بر مهربانی است تداوم مهربانی همانند آب و غذا و نور بذر مهربانی را روز به روز رشد می دهد تا درخت مهربانی در وجود آدمی تنومند گردد این کودک که حالا انسانی بزرگ شده آدمی مهربان است. پس شخصیت هر آدمی در دوران کودکی هر ادمی شکل می گیرد کودک در دوران کودکی کامل در اختیار پدر و مادر و اطرافیان است یعنی هر آدمی همان گونه که از نظر بیولوژیک محصول پدر و مادرش است از نظر شخصیتی تا حدودی همآنند آینه رفتار، گفتار، باورها، بینش جهان بینی، آرمان، آرزوها و دانایی پدر و مادرش را بیان می کند.
اشاره ای به پاره ای ازویژگی های آدم مهربان.
آدم مهربان خود را دوست دارد خود را خوب و دوست داشتنی می داند بنا براین به سلامتی خود می اندیشد و سیگار نمی کشد، عرق نمی خورد، قمار نمی کند، تریاک نمی کشد، عمر خود را به بیهودگی نمی گذراند مطالعه می-کند تا دانایی خود را روز به روز بیشتر و بیشتر کند.
آدم مهربان دیگران را هم دوست دارد دیگران را هم همانند خود خوب دوست داشتنی می داند بنابراین به چشم زخم، چشم شوری و نفرین دیگران باور ندارد چون اساس باور به چشم زخم و چشم شوری این است که دیگران بد هستند ولی ادم مهربان همه را خوب می داند اگر آدم بدی هم در جامعه دید به این نتیجه می رسد که این آدم آسیب دیده و بیمار است.
آدم مهربان به خود اطمینان و اعتماد دارد برای خود ارزش و حرمت قائل است و به دیگران هم اعتماد و اطمینان دارد و ارزش و حرمت قائل است همین حرمت قائل شدن برای دیگران او را از دخالت در زندگی دیگران باز می دارد بنابراین آدم مهربان خبرچینی نمی کند که فلانی به مسجد نمی آید در تظاهرات شرکت نمی کند. آدم مهربان از هیچ کس بدگویی نمی کند به هیچ کس حسودی نمی کند، بدخواه هیچ کس نیست.
خوی و منش آدم مهربان شادزی است به همین جهت غصه نمی خورد و می کوشد پیش آمدهای رنج آور و تلخی های زندگی را تبدیل به خوشایندی کند، رخت شاد می پوشد از موسیقی و نغمه های شاد لذت می برد. وقتی هم ببیند دیگران شاد هستند می نوازند، می خوانند، می خندند، دست می زنند، می رقصند خوشحال می گردد.
آدم مهربان خود را با دیگران برابر می داند این دیگران هر رنگ و نژاد و دین و مذهب و ملیت که می خواهند داشته باشند برای ادم مهربان فرقی نمی کند. معیار و ترازوی برابری هم انسان بودن است برتری هیچ ادمی را بر دیگران نمی تواند بپذیرد به همین جهت کلمه دشمن و دشمنی برای آدم مهربان تهوع اور و چِندش آور است.
آدم مهربان دیگر ادمیان جامعه را رقیب خود نمی داند مزاحم خود نمی-شمارد بلکه مردم را همکار و شرکاء خود در جامعه می داند بنابراین در پی این نیست که دیگران را حذف کند تا جا برای خود بیشتر باز شود بلکه می کوشد با دیگر هم نوعان همکاری و مشارکت داشته باشد.
آدم مهربان آزاد بودن و آزادگی را حق خود می داند انتخاب چگونه زیستن را حق خود می داند و مسئولیت انتخاب خود را نیز می پذیرد یعنی آدم مهربان خود با دانایی و آگاهی تصمیم می گیرد چگونه زندگی کند و خوب و بد پی
آمد این تصمیم را هم می پذیرد بنابراین از نظر آدم مهربان تعیین سرنوشت هر آدمی و هر جامعه ای حق خودشان و دست خودشان است.
محمدعلی شاهسون مارکده 14/9/91
جلسه شورا
به درخواست آقای احمد عرب و با دعوت از 40 نفر و حضور 20 نفر از نمایندگان و سردانگ های طرح های باغداری جلسه ای روز 8/9/91 ساعت 19 در محل مسجد تشکیل گردید. نخست آقای احمد عرب گفت: درخواستی با 120 امضا از مردم مارکده مبنی بر زیر سازی و آسفالت جاده دره مارکده به استانداری برده ام با مدیر جهاد کشاورزی گفت گو کرده ام 400 هزار تومان داده و یک نفر مهندس آورده و برآورد هزینه کرده است یک میلیارد و 400 میلیون تومان شده است تازه این با فهرست بهای سال 87 است. ولی من می توانم کار را به لشکر سپاه بدهم و با مبلغ خیلی کمتر اجرا کنم کشاورزان اگر 500 میلیون تومان بپردازند می توان جاده را درست کرد.
محمدعلی شاهسون گفت: متولی جاده های بین مزارع سازمان جهاد کشاورزی است برای زیرسازی و آسفالت جاده باید سازمان جهادکشاورزی نقشه اجرایی تهیه کند برآورد هزینه با قیمت روز نماید بعد ما و جهاد کشاورزی سهم خودمان را تامین و به پیمانکار برای اجرا واگذار گردد.
که پس از بحث و گفت وگو و شنیدن نظرات حاضران قرار شد شورای روستا از طریق بخشداری تقاضای جلسه با مسئولان جهاد کشاورزی نماید.
گزارش از محمدعلی شاهسون مارکده
همآیش
به همت آقای محمود عرب مدیر خدمات کشاورزی نوین مارکده گردهمآیی از باغداران روستاهای حاشیه زاینده رود در تاریخ 10/9/91 از ساعت 10 تا 12 در محل مسجد جامع مارکده برگزار گردید. هدف از برگزاری این گردهمآیی معرفی کود کایاک بود. نخست محمدعلی شاهسون سخنانی پیرامون معرفی روستای مارکده به شرح زیر بیان نمود.
دلیل نام مارکده: 1- مجموعه مار بوده یعنی جای و محل مار. 2- در زبان کهن فارسی کلمه مار معنی سلامتی داشته به همین دلیل کلمه بیمار را داریم یعنی جای خوش آب و هوا، جای عافیت. 3- بنا بر نوشته محمد مهریار محقق اصفهانی کلمه مار که در زبان فارسی برای روستا و مکان-ها انتخاب شده تغییر شکل یافته کلمه مهر بوده بنابراین مارکده یعنی مهرکده.
موقعیت جغرافیایی: مارکده در دره زاینده رود، 12 کیلومتر پایین تر از سد شاه عباس سابق و سد زاینده رود فعلی. در90 و60 کیلومتری غرب اصفهان و نجف آباد. و60 کیلومتری شمال غربی شهرکرد قرار دارد. دارای جاده آسفالت و ارتباطی با شهرکرد، سامان، نجف آباد، اصفهان و سد زاینده رود است. مارکده در عرض جغرافيايي 32 درجه و 39 دقيقه و در طول جغرافيايي 50 درجه و 50 دقيقه کره زمین واقع شده است. مارکده در بخش لار و لار، يكي از محال چهارگانه چهارمحال قرار دارد، در تقسیمات کشوری جزء بخش سامان، شهرستان شهرکرد، استان چهارمحال و بختیاری است. مارکده یکی از 6 روستای انتهایی بخش سامان است: بزرگترین روستا و مرکز 6 روستا است دو روستای مارکده و قوچان با حدفاصل یک پل چسبیده به هم و یک واحد روستایی بزرگی را شکل می-دهند مردمان دو روستا با همزیستی مسالمت آمیز زندگی می نمایند. جمعیت مارکده 1550 نفر، گرم دره1200 نفر، قوچان700 نفر، صادق آباد700 نفر، یاسه چاه800 نفر، قراقوش150 نفر و جمع کل5100 نفر.
ارتباط ما با شهر: برای انجام کار اداری با شهرکرد و تجاری با اصفهان
(دریای جمعیت) و نجف آباد است.
باغ ها: مارکده هم اکنون700 هکتار باغ مثمر دارد 360 هکتار هم در حال احداث است جمعا 1060 هکتار. عمده درخت باغات هم بادام، هلو، زردآلو، گردو، آلوچه، سیب، گیلاس، آلبالو و انگور است. این باغ ها در قالب بیش از 20 طرح باغداری کوچک و بزرگ احداث شده اند.
تخصص در باغداری: دانش تجربه و اطلاعات مردم مارکده طی 15 سال گذشته در زمینه ی باغداری رشد چشمگیر داشته است. هم در توسعه ی باغات، هم در اطلاعات باغداری نوین، هم استفاده از ابزارآلات باغبانی، هم دانش آفت شناسی، هم استفاده از کودها و سموم، هم استفاده بهینه از آب، هم بازاریابی برای فروش محصولات و نیز خرید ادوات کشاورزی.
استفاده بهینه از آب: پس از آشنایی با سیستم آبیاری قطره ای تمام تلاش به کار گرفته شد تا همه ی باغات حتی باغ های سنتی با این سیستم آبیاری گردد. از میان700 هکتار باغ مثمر، 150 هکتار اجرای سیستم قطره ای اولیه به نام فردوس، توسط غیر مارکده ای اجرا شد اجرای سیستم آبیاری قطره ای باغ فردوس در جلو چشم مردم، نقش یک دانشگاه را برای مردم مارکده داشت. مردم سیستم آبیاری قطره ای بقیه طرح های باغداری را با ذوق و علاقه خود اجرا کردند اکنون فرد مارکده ای نداریم که حداقلی اطلاعات از اجرای لوله کشی قطره ای نداشته باشد تا اینکه چند نفر به صورت حرفه ای در سطح منطقه سیستم قطره ای طراحی و اجرا می کنند از جمله:
1- آقای عباس شاهسون یکی از همین مردم مارکده مدیری توانا است در سطح منطقه فرد شناخته شده و با تخصص است و چندین طرح های چندصدهکتاری سیستم آبیاری قطره ای اجرا کرده و در دست اجرا دارد.
2- آقایان اکبر شاهبندری و علیرضا عرب با تجارب زیاد در اجرای عملی سیستم های آبیاری قطره ای خود تبدیل به یک مهندس تجربی شده اند.
در زمینه تهیه ادوات و ماشین آلات کشاورزی در روستا: آقایان محمود عرب، بهرام عرب و مرتضی شاهسون با ایجاد فروشگاه، ادوات آبیاری قطره ای و ماشین آالات کشاورزی را در روستا در اختیار باغداران قرار داده اند.
در زمینه فراهم آوردن کود و سموم: آقای رمضان عرب یکی دیگر از افراد با ذوق و علاقه مند مارکده فعالیت کرده است ایشان به دلیل اینکه دائم با کارشنان در تماس هست خود تبدیل به یک کارشناس تجربی باغ شده و طی دو سه سال گذشته با تلاش زیاد کود، سموم و مواد ریز مغذی های مورد نیاز باغات را فراهم و در اختیار باغداران قرارداده است.
در زمینه تبدیل محصولات باغی: آقای دکتر مصطفی عرب را داریم که با احداث کارگاه تولید چیپس هلو در کار خود موفق بوده و توانسته نیاز بازار را پاسخ بگوید.
در زمینه خرید و فرآوری محصول بادام و فراهم کردن زمینه صادرات آن، چند نفر از مردم مارکده و قوچان در خرید بادام و احداث کارگاه بادام مغزکُن فعالیت دارند و در کار خود موفقیت چشمگیری هم داشته اند از جمله آقای مسعود شاهبندری.
در زمینه گردش پول محمد عرب با گسترش پست بانک توانسته کمک شایانی به اقتصاد روستا کند.
بقیه مردم هم بیکار ننشسته هر کس به گونه ای برای بالا بردن و رشد روستا به قدر خود تلاش کرده است. چند نفر را داریم که هر یک پیگیر کارهای اداری طرح باغداری بوده و هریک طرحی اجرا کرده اند از جمله جهانگیر شاهسون، محمد عرب، رمضان عرب، احمد عرب، ناصر عرب. چند نفر هم تلاش در جهت تشکیل کلاس های آموزشی و شرکت در کلاس ها برای باغداران فعال بوده اند. روستای مارکده بخاطر استقبال از کلاس های آموزشی بیشترین تعداد کلاس آموزشی را در 5-6 سال گذشته در منطقه داشته که کارشناسان جهاد کشاورزی موضوع های مختلف را اموزش داده اند از جمله: مدیرت باغ، بهداشت باغ، استفاده از ریز مغذی ها و محلول پاشی، سم پاشی، آفت شناسی، پیشگیری از پیدایش آفت، استفاده بهینه از آب، کودهی به طریقه چالکود، محلول پاشی روغن ولک، هرس، استفاده از زنبور عسل برای گرده افشانی، آزمایش خاک و برگ، احداث باغ، کشت نهال، اصلاح خاک،
ذوق و علاقه فراوان مردم این منطقه به باغ موجب شده زمین های زیادی با شیب تند تسطیح گردد، خاک های نا مناسب اصلاح شود، همه ی باغداران عمل پیوند زنی را آموخته و می دانند و اجرا می کنند به همین جهت ما درخت بدون پیوند توی باغات مان نداریم. عمده و بهترین ارقام بادام ما، مامایی، ربی و بادام سفید است که تقریبا تماما صادر می گردد، دومین محصول ما هلو است که انواع و اقسام آن کشت شده و تقریبا عمده محصول هم در اصفهان، این دریای جمعیت به فروش می رسد.
مردم ما در زمینه استفاده از کودها اطلاعات فراوانی بدست آورده اند کود حیوانی با کود شیمیایی توام مصرف می کنند، در سه-4 -3- سال گذشته با دقتی خاص در کنار کودهای حیوانی و شیمیایی از ریز مغذی ها به صورت محلول پاشی و محلول در آب هم استفاده می کنند.
مردم ما از دانش و اطلاعات کارشنان حد اکثر استفاده را می کنند. برای مثال: با کارشناسان گیاه پزشکی با هزینه خودشان به منظور نظارت دائم بر باغ ها قرارداد بسته اند و هر بیماری و یا آفتی که در باغ مشاهده گردد با نظر کارشناس با آن مقابله می کنند.
مجموع اقدامات فوق و نیز تلاش بی وقفه و شبانه روزی مردم خوشبختانه نتیجه داده است توانسته اند محصول نسبتا خوبی هم برداشت نمایند.
روستای مارکده به دلیل مرکزیت 6 روستا، بالا بودن جمعیت، داشتن باغ به نسبت بیشتر: 1- محلی بسیار مناسب برای سرمایه گذاری در زمینه ارائه خدمات کشاورزی از جمله فروش کود، سموم و ادوات آبیاری و ماشین آلات کشاورزی است.
2- محلی بسیار مناسب برای سرمایه گذاری در زمینه خرید محصولات و احداث کارگاه های تبدیلی محصولات باغداری است.
فرهنگ عمومی مردم مارکده مبتنی بر همزیستی مسالمت آمیز است مصداق بارز آن احداث خانه توسط چند نفر اصفهانی در مارکده که محله-ای را شکل داده است. همین فرهنگ همزیستی مسالمت آمیز مردم، خود ضمانت سودمندی سرمایه گذاری در مارکده است.
سپس مهندس ضیاء گفت: کود کایاک بر اساس علم روز آمریکایی ها و با متد بومی شده این علم ساخته شده است که از 7-8 سال در منطقه سیرجان در باغ های پسته مصرف می شود. کارخانه کود کایاک زیر نظر دکتر کفایتی کود تولید می کند کودکایاک برای نیاز درخت بادام این منطقه طراحی شده است اغلب کشاورزان بر این باورند که درختان یک سال بار می دهند و یکسال نه این باور درست نیست اگر به درخت بادام تغذیه کافی و به موقع رسیده شود هرسال بار خواهد داد.
آنگاه دکتر اسماعیل کفایتی مدرس دانشگاه امیر کبیر تهران گفت: شناخت درباره کاری که می خواهیم بکنیم می تواند رمز موفقیت باشد بادام درختی است که شاخه مناسب دارد برگ درخت می تواند خوب رطوبت را جذب کند در کم آبی مقاوم است گل بادام برای حشرات جذابیت دارد درخت بادام خود گرده افشان نیست و باید گرده درخت دیگری در دسترس باشد. اکنون در دانشگاه دیویز آمریکا بادام خود بارور آزمایش می شود یکی از عدم ناباروری بادام نبود زنبور عسل است نوع رقم هم در باردهی مؤثر است نبود درخت گرده دهنده میزان باروری را پایین می آورد عوامل تنش زای محیطی مثل دما و خاک در باردهی اثر دارد تنش های مصرف کودهای شیمیایی هم در کم باری اثر دارد کم بود عناصرروی و بر در ناباروری مؤثر است و …
محمدعلی شاهسون مارکده
بیمه کشاورزی
کلاس ترویج بیمه کشاورزی روز 13/9/91 ساعت 9 صبح در محل نمازخانه جهاد کشاورزی شهرستان شهرکرد با حضور جمعی از دامداران، گلخانه داران، آبزی پروران، باغداران و زراعت کاران تشکیل شد. در این کلاس مهندس رحیمی مدیر صندوق بیمه کشاورزی سخن گفت که چکیده ای از سخنان را با هم می خوانیم.
هدف از این نشست شنیدن حرف ها، درددل ها، نقدها، و پیشنهادهای شماست. صندوق بیمه کشاورزی در سال 90-89 با 86000 بیمه نامه در بخش کشاورزی مبلغ 5 میلیارد تومان از بیمه گذار که، شما باشید، پول گرفته و 26 میلیارد تومان خسارت پرداخت کرده است. در سال 90-91 حدود 6 میلیارد تومان بابت بیمه نامه گرفته و تا امروز 23 میلیارد تومان خسارت پرداخت کرده است. سهم پرداختی بیمه گذار در بیمه باغات 10 درصد است این مبلغ در زراعت ناچیز است. سال 84 قانون مالیات بر ارزش افزوده وضع شد ولی تا سال 90 در بخش کشاورزی اجرا نشد امسال این قانون در پرداخت خسارت بیمه اجرا می شود و 15 درصد از مبلغ پرداختی به عنوان مالیات کسر می گردد. از بیمه گذاران تقاضا می شود بعد از وقوع هر خسارت، مورد خسارت را با ذکر شماره بیمه نامه در اولین فرصت کتبا به صندوق بیمه اطلاع دهند. و اگر فردی به ارزیابی خسارت های وارده اعتراض دارد باید مبلغی که به حسابش ریخته شده دریافت نکند و اعتراض خود را کتبا به شعبه اعلام و مبلغ 30 هزار تومان بابت هزینه کارشناسی واریز نماید. مراحل بیمه نامه نویسی و ارزیابی بر اساس راستی باید صورت گیرد بنابر این بیمه نامه نویس و ارزیاب حق ندارد به کشاورز بگوید ماشین بیاور و مرا سرِ باغ ببر، چون تمام این هزینه ها با خود بیمه-نامه نویس و ارزیاب است. در پایان به اطلاع می رسانم هر کسی از شرکت های خدماتی بیمه ای شکایتی دارد و یا پیشنهادی برای بهتر شدن کارها دارد شکایت و پیشنهاد خود را به شماره تلفن 03813345182 اطلاع دهد. و فارغ التحصیلان رشته های کشاورزی، خانم یا آقا، در صورت تمایل می توانند بعد از طی مراحل قانونی در شرکت های این صندوق به کار مشغول شوند.
گزارش از رمضان عرب
دوبینی
مردی، خدمت کار لوچی(دوبین) داشت. روزی به خدمت کار گفت: یک شیشه آب لیمو توی تاقچه ی زیر زمین هست آن را بیاور. وقتی خدمت کار به زیر
زمین رفت توی تاقچه دوتا شیشه شبیه به هم دید. با خود اندیشید؛ ارباب کدام یک از شیشه ها را خواسته است؟از ارباب پرسید: کدام یک از شیشه ها را بیاورم. ارباب گفت: آنجا یک شیشه بیش نیست آن را بردار بیاور. مردِ لوچ(دوبین) که از عیب چشم خود با خبر نبود گفت: ارباب جان بهتر است خودتان به زیر زمین بیایید تا ببینید که دوتا شیشه آبلیمو توی تاقچه است. ارباب که دید حرف زدن در این باره بی فایده است. گفت: خیلی خوب، اگر تو اطمینان داری که دوتا شیشه آبلیمو در تاقچه زیر زمین است یکی از آنها را به زمین بزن و بشکن و دیگری را بردار و بیاور. خدمت کار لوچ(دوبین) یکی از شیشه ها را برداشت بر زمین زد و شکست. هیچ شیشه آبلیمو در تاقچه نمانده بود.
شیشه یک بود و به چشمش دو نمود چون شکست او شیشه را، دیگر نبود.
برگرفته از داستان های مولوی. علی شاهسون؛ دانش آموز راهنمایی