آوای مارکده-شماره یازدهم-پانزدهم آبان 1382

چوب معلم ار بود زمزمه محبتي  

                            جمعه به مكتب آورد طفل گريز پاي را

روز دوشنبه 28/7/82 در يكي از مدرسه هاي ماركده ، آموزگار سر كلاس درس چوبي را كه در دست داشت به صورت عمود به طرف صورت دانش آموزي پرتاب مي كند كه نوك تيز چوب زير چشم به بيني دانش اموز اصابت مي نمايد و در نتيجه گوشت و پوست بيني دريده شده كه چهار تا بخيه خورده و استخوان بيني نيز بر اثر ضربه خميدگي پيدا كرده است.

در فرهنگ قديم ما گويا اين شيوه مرسوم بوده و جامعه اين حق را به آموزگار مي داده كه دانش آموز را تنبيه بدني نمايد . ضرب المثل هايي هم در اين زمينه داريم از جمله “ جور استاد به ز مهر پدر “ .

ولي امروزه با پيشرفت دانش روان شناسي اين شيوه برخورد طبق قانون ممنوع شده است. و جمله زمزمه محبت معلم طفل گريز پاي را به مكتب خواهد آورد به جاي جمله فوق نشسته است.ممنوع بودن تنبيه بدني و برخورد هاي نادرست در آموزشگاهها به آموزگاران آموزش داده مي شود و طي بخشنامه هايي نيز ياد آوري مي شود ولي هستند افرادي كه فقط براي امرار معاش در كسوت معلمي در مي آيند . كار معلمي را نمي توان و نبايد به صورت يك شغل و حرفه نگريست . بايد انسان ابتدا به كرامت انساني باور و به انسان عشق بورزد و انسان دوستي و محبت به انسانها در او نهادينه شده باشد بعد به كار آموزگاري بپردازد . در اين حالت است كه معلم كتاب به دست و با ذهن انباشته از علم و اطلاعات و توانمندي و سرشار از عشق به انسانيت به كلاس وارد خواهد شد و ديگر نياز به چوب نوك تيز نخواهد داشت.

                                                                                        محمد علي شاهسون  7/8/82

ماندگارترين هديه به عروس و داماد

پنج جلد كتاب رمان “ كليدر”  اثر جاودان بزرگترين و مشهورترين و محبوب ترين نويسنده ايراني محمود دولت آبادي است. رمان “ كليدر”  مشهور ترين رمان ايراني است كه به چند زبان دنيا هم ترجمه شده است. خواندن “ كليدر”  را به همه از جمله دانش آموزان دبيرستاني توصيه مي كنم. كتاب كليدر هديه اي است ماندگار كه شما مي توانيد به عزيزترين عروس و داماد تقديم كنيد.

                                                                    آواي ماركده

شير در مدرسه                                         زير ذره بين

شير به عنوان يك ماده غذايي بويژه براي كودكان بسيار سودمند است به همين جهت مسئولين محترم آموزش و پرورش اقدام به توزيع شير رايگان در بين دانش آموزان نموده اند كه بايد اين اقدام را ستود. با اين كه ما در روستازندگي مي كنيم و بايستي خود توليد كننده شير باشيم و قسمت عمده اي از غذاي روزانه ما را شير و فراورده هاي آن تشكيل دهد ولي مي بينيم كه اينگونه نيست. متاسفانه به علل مختلف علاقه چنداني نسبت به نگهداري گاو جهت توليد شير نداريم. بنابراين شير و ديگر فراورده هاي آن در رژيم غذايـي ما مردم ماركده جاي كمي دارد و به همين دليل فرزندان ما فرهنگ نوشيدن شير و تاثير آن بر سلامتي خود را ندارند يعني ما اين فرهنگ و دانش را بــه فرزندانمان نياموخته ايم. حال در مدرسه كه شير بين دانش آموزان توزيع مي گردد و كمتر بچه اي از روي ميل و رغبت اقدام به مصرف آن مي نمــــايد ناگزير يا پاك شير را روي پشت بام مي اندازد و يا اطراف مدرسه پرتاب مي كند و يا شير را به خانه مي آورد و بعضي ها هم آنرا به صورت آبپاشي در كوچه ها مي پاشند و متاسفانه قطره اي از آنرا نمي نوشند ولي بر سر راه هنگام رفتن به مدرسه و يا بازگشت از مدرسه به بقالي هاي سر راه هجوم مي برند و محصولات بي محتواي كارخانه اي را مثل پفك و …….. با اشتياق خريده و مي خورند.

به نظر مي رسد در اين زمينه والدين دانش آموزان كوتاهي داشته اند. در اينجا نقش مديران و آموزگاران گرامي بايد برجسته تر باشد تا بتوان اين عادت نوشيدن شير و دانستن فوايد آنرا در ميان دانش آموزان جا انداخت . پيشنهاد مي گردد آموزگاران و مسئولين محترم مدارس با استفاده از شيوه هاي تشويق، تبليغ و سرانجام مقداري هم اجبار دانش آموزان را وادار به نوشيدن شير نمايند تا كم كم خود به اين عمل رغبت نشان دهند. در اثر تكرار، اين عمل به صورت عادت در آمده و كم كم علاقمند  خواهند شد. پيشنهاد ديگر اين كه آموزش و پرورش فوايد خوردن شير را به روي سلامتي و رشد كودكان به زبان ساده نوشته و بين دانش آموزان توزيع نمايد.

                                                          يك همشهري  9/8/82 

پير چشمي

با افزايش سن ، عدسي چشم كم كم قابليت ارتجاع خود را از دست مي دهد و قادر نخواهد بود كه انحنايش را براي تمركز اشيايي كه در فاصله نزديك قرار دارند به قدر كافي افزايش دهد. افرادي كه دچار پير چشمي هستند براي مطالعه كتاب بايد آنرا از خود دور كنند تا حروف را بهتر بتوانند ببينند. معمولاً بعد از سن 50 سالگي افراد متوجه پير چشمي خود مي شوند . براي اصلاح پير چشمي از عينك هايي با عدسي هاي محدب استفاده مي شود.  

  منبع : دايرت المعارف پزشكي خانواده – دكتر فرهاد همت خواه

مديريت نوين در مسجد

در تاريخ 3/8/82 دهيار محترم دعوت به عمل آورد كه شب جهت انتخاب هيات امناي جديد در مسجد حضور بهم رسانيد. شب با اين اميد كه تعدادي زياد از مردم خواهند آمد به مسجد رفتم ، متاسفانه تعداد اندكي آمدند. از هيات امناء هم دو نفر نيامده بودند. فكر كردم هيات امناي مسجد طبق عرف همه مجمع عمومي ها ،

1-گزارش فعايت هاي يكساله خود را شرح خواهد داد.

2- مشكلات خود را مطرح و راه حل خواهند خواست.

3-كارهاي برنامه ريزي شده آينده را بيان خواهند كرد.

ولي چنين نشد ، گزارش داده نشد و از ديگران هم نظر خواهي نشد و در ميان صحبت هاي اعضاء هيات امناء مشخص گرديد كه هماهنگي در ميان آنها نيز وجود ندارد و هر يك براي خود تصميم گيرنده ، داراي دفتر جداگانه و صندوق جداگانه هستند.

 سئوالي كه برايم پيش آمد ، جلسه و دعوت از مردم براي چه بود ؟  انتخاب مجدد كه نبود ؟  گزارش كه به مردم داده نشد ؟  از بقيه مردم حاضر در جلسه نظرخواهي كه نشد؟  آيا وقت آن نرسيده كه اداره مسجد با استفاده از شيوه هاي نوين مديريتي انجام گيرد؟ يعني:

1-حسابها در دفاتر مخصوص حسابداري توسط فرد مشخص و زير نظر هيات امناء دقيق ثبت و تنظيم گردد؟

2-تصميم هاي گرفته شده توسط هيات امناء صورتجلسه و ثبت گردد؟

3-كارهاي انجام شده همراه حسابها با اعداد و ارقام در پايان سال به مردم گزارش گردد؟

                                                 محمد علي شاهسون 7/8/82

غارت ماركده (قسمت اول)

غارت گري ، اين پديده شوم و ننگ بشريت نتيجه عمل افزون خواهي و خود خواهي و خودبرتر بيني انسان نماهاي ديكتاتور صفت و ياغي مسلكان و مهاجمان بوده است.

متاسفانه در طول تاريخ به اين پديده زشت زياد برمي خوريم و مهاجمان غارتگر به بهانه هاي واهي مثل نفرستادن كوزه اي آب ليمو (يكي از علتهاي حمله تيمور لنگ به شيراز را نفرستادن آبليمو براي او ذكر مي كنند ، كتاب منم تيمور جهانگشا را بخوانيد) ، پيرو دين و يا عقيده ديگري بودن ، باج خواهي و …. كشور و يا شهر و يا روستايي را غارت كرده و هستي مردم را به يغما برده اند. بزرگان روستاي ماركده ، يكي از اين غارت ها را به ياد دارند ، غارتي كه همزمان با حاكميت مطلق خان هاي بختياري و تصاحب زمين هاي مردم توسط آنها همزمان گرديده و هر دو عامل باعث به فنا كشانده شدن روستا و سرمنشاء عقب ماندگي اقتصادي گرديده است. غارت روستاي ماركده به دستور رضا جوزاني و يا به گفته پيرمردان رضاخان جوزداني و توسط عمال و پيرامونيان اوباش صفت او صورت گرفته است.

        ·   رضا جوزداني :

رضا نام از مردم جوزدان ، و جوزدان يكي از روستاهاي نجف آباد است ، مي گويند رضا ابتدا خاركني مي كرده و زندگاني فقيرانه اي داشته است. شادروان  ابوالقاسم پاينده رضا جوزاني را اينگونه وصف كرده است “  خان مطلق ناحيه ما ، رضا جوزداني بود ، لابد شما او را نمي شناسيد. آدمي بود مانند همه، با يك سر و دو گوش و دو چشم كه بسيار گود افتاده و ريز و بي حالت بود ، قدي كوتاه داشت و جثه اي كوچك ، چهره اي تيره و آبله زده اما همين خان كوتوله ، سياه چرده ، گروهي سوار داشت كه هر كدامشان با يك قبضه تفنگ و يك قطار فشنگ و يك يابو لكنتي به فلك باج نمي دادند و جمعشان      به علاوه خان به فارسي سره يك دسته دزد نيرومند گردنه زن بودند كه مدت چند سال سراسر ناحيه ما را به آتش كشيدند روزي نبود كه خان گردنه بند و همدستان او خانه اي را خالي نكنند ، يكي را نكشند يا گله اي را غارت نكنند. درباره سوابق زندگي خان گفتگوهاي افسانه وش در دهانها بود ، مي گفتند در آغاز كار، خاركني بوده مفلوك و حقير” . (نقل از كتاب مرده كشان جوزان ، نوشته شادروان ابوالقاسم پاينده )

آقاي علي يزداني نجف آبادي نويسنده كتاب ديباچه ديار نون  مي نويسد “ رضا خان جوزاني يا رضا جوزاني در سال 1329 هجري قمري – 1290 هجري شمسي به دنبال تصرف محل انجمن ولايتي و عمارت عدليه اصفهان توسط مردم ، از زندان گريخت و از آن پس منشاء برخورد ها و درگيري هايي شد كه عرصه را بر متجاوزين جنوب و حكومتهاي محلي و خوانين بختياري كه مالك الرقاب منطقه اصفهان و چهار محال گرديده بودند تنگ كرد. سالهاي 1335 تا 1337 هجري قمري سالهاي اوج و افول قدرت جوزداني بود ، نفوذ و سلطه قدرتمند وي باعث هراس و وحشت حكام گرديد و از اين روي بود كه در حكومت امير مفخم و مرتضي قلي خان بختياري نايب الحكومگي جوشقان را به وي پيشكش كردند كه اين خود باعث بسط قدرت وي گرديد. عصيان و ناامني اي كه وي در راهها بوجود آورد و كاروانها را از حركت باز ايستانيد ، مركزيان را بر آن داشت تا وي را تحت فشار قرار دهند. رضا خان  با برخورداري از حمايت بزرگان ، رجال محلي قدرت و توانايي زايد الوصـــفي 

به هم زد ، چنانچه حكام از دفع وي ناتوان گرديده اند به گونه اي كه هر روز كارواني مورد دستبرد قرار مي گرفت و عرصه را بر انگليسي ها و كمپاني هاي تجاري فراوانشان تنگ كرد. توده هاي بي چيز روستايي كه از فشارهاي مختلف كارگزاران حكومتي زله شده بودند بدو پيوستند تا از مهلكه بدبختي برهند” .(نقل از كتاب ديباچه ديار نون تاليف علي يزداني نجف آبادي)

        ·   روستاي جوزان :

آگاهي چنداني درباره دوران كودكي ، محيط تربيتي ، فرهنگ خانوادگي ، محيط اجتماعي ، جامعه آنروز روستاي جوزدان ، نيز زندگاني او و اين كه از خار كني به دزدي ، راهزني ، غارتگري ، ياغي گري و خودسري دست يازيده نداريم. ولي ديد كلي مردم آنروز منطقه نجف آباد و اصفهان نسبت به مردم جوزدان منفي بوده و همه آنها متهم به دزدي بودند. اين موضوع در كتاب مرده كشان جوزدان كه يكي از شاهكارهاي شادروان ابوالقاسم پاينده است به صورت داستان طنز آميز بيان گرديده است.

در اين داستان مي خوانيم : در شهر نجف آباد دزدي شده ، شكايت به استانداري اصفهان بردند ، استاندار نامه اي به كدخداي روستاي جوزدان نوشته كه دزدان را دستگير كرده بفرستيد ، كدخداي جوزدان در جواب مي نويسد “ …. البته اوامر عالي مطاع است و همه بندگانيم و گوش به فرمان . اما حالا فصل خرمن است و مسافرت دسته جمعي ما به شهر اسباب تعطيلي كارها مي شود ، چنانچه راي انور عالي اقتضا كند پس از انقضاي فصل  خرمن امر عالي اجرا شود ….”

استاندار تعجب كرده در جواب مي نويسد”   غرض اين بوده  كه دزدان را دستگير و بفرستيد صحبت از مسافرت دسته جمعي نبوده “ ، كدخداي جوزدان در جواب نامه مي نويسد”  قربان حضور مباركت شوم اگر سوء تفاهمي شده انشاءالله عفو خواهيد فرمود ما بيچارگان كمال و سواد نداريم ، تا دستخط حكومت جليله را خوب بفهميم نوشته بوديد دزدان را بگيريم و بفرستيم ، اگر خداي ناكرده از روي نفهمي جسارتي شده نسبت به حقير سوء ظن پيدا نكنين ، مي خواستم به عرض مبارك برسانم كه در جوزدان ما به حمد الله فقط سيد محمد علي پيشنماز به علت ضعف پيري و مقام پيشنمازي دزدي نمي كند كه او هم از دزديهاي ديگران ده يك مي گيرد ، بنابراين اكنون كه خرمن را برداشته ايم همگي از صغير و كبير ، زن و مرد براي اجراي اوامر مطاع حاضريم چه وقت به شهر بياييم؟ “ .

با اين حال عامل هاي اجتماعي آن روز كه باعث گرديده تا رضاي جوزداني و ديگران به ياغي گري و چپاول مردم دست بزنند خود احتياج به يك پژوهش اجتماعي عميقي دارد.

        ·           اوضاع سياسي ، اجتماعي آنروز

با اين وجود جامعه ايران آن روز را مي توان اينگونه بيان كرد. ناصرالدين شاه كشته شده و دوره 50 سالهاستبدادي مطلق او به سر آمده ، مظفرالدين شاه به قدرت رسيده ، مردم با تلاش خود مشروطيت را گرفته اند . پس از آن محمد علي شاه به پادشاهي رسيده ، يك مقدار از هرج و مرج كشور ناشي از بروز انقلاب مشروطيت است و يك مقدار ديگر را دشمنان مشروطيت و بخصوص محمد علي شاه دامن مي زده ، بعد از او احمد شاه كه نوجواني بوده به پادشاهي رسيده ، به علت ضعف حكومت مركزي. كشور ملوك الطوايفي است و منطقه اصفهان و چهارمحال در يد و قدرت بختياريان است كه ياغيان رسمي آنروز بودند ظل السلطان حاكم جبار اصفهان ، اصفهان را امن نمي ديده به روسيه در كنار پولهاي كلان خود كه از دسترنج مردم فقير فراهم آورده و در بانكهاي روسيه سپرده پناه برده است. فقر و بدبختي در ميان مردم بيداد مي كند ، حاكمان و خانهاي بختياري مالياتهاي گزاف و ….. از مردم مي گيرند ، منطقه ناامن است ، علاوه بر حاكمان و خان هاي بختياري رسماً زورگو ، دسته هاي كوچك و بزرگ دزدان ، ياغيان و راهزنان محلي عرصه را بر مرده تنگ كرده است. در اين وقت اصفهان حاكم توانا ، مردمي و قانونمندي كه بتواند جلوي خودسري ها را بگيرد و امنيت را به جامعه بازگرداند نداشته است. در نبودن ضل السلطان جبار مشهور ، ياغيان مشهوري چون رضا جوزداني و جعفر قلي چرمهيني هر يك از گوشه اي برخودسري برخاستند و اين جداي از بختياريان بود كه خود در قالب نيروهاي حاكم و دولتي رفتارشان كم از كارهاي ياغيان نبود.

                                          ادامه دارد …

                                                       محمد علي شاهسون

گفتگو

يكي از خدمات رفاهي كه در روستاها انجام مي شود و تقريباً هيچ نهاد دولتي بر آن نظارت ندارد جابجايي مسافران از روستا به شهر است. در روستاي ماركده نيز اين كار از چند دهه پيش آغاز گرديده و همچنان ادامه دارد و  مردم نسبتاً از كار آنها راضي بوده اند. اما با افزايش جمعيت و بالا رفتن توقعات و مشكلات مردم سرويس دهي ميني بوس ها نيازمند برنامه ريزي و پايبند بودن به برنامه كار است و مانند گذشته سرويس دهي كردن در اين روزگار چندان مناسب و خوشايند نيست. مدتي است در كار سرويس دهي ميني بوس هاي خط ماركده ـ قوچان ـ شهركرد  مشكلاتي بوجود آمده است. براي بررسي اين مشكلات ، همچنين مشكلات خط ماركده ـ نجف آباد گفتگويي را با آقاي محمد علي شاهسون از اعضاي شوراي اسلامي ماركده انجام داده ايم كه در ادامه مطالعه مي فرماييد:

س1: ضمن تشكر از شما به خاطر شركت در اين گفتگو به عنوان اولين سئوال بفرماييد مشكل بوجود آمده در سرويس دهي ميني بوس هاي خط ماركده ـ قوچان ـ شهركرد از كجا نشأت گرفته است ؟

ج1: قبلاً 4 سرويس سر خط بوده اند ، حاج يدالله ، حاج يوسف ، اكبر و  محمد .

حاج يوسف بعد از تصادفي كه داشت اعلام كرده ديگر سر خط  شهركرد كار نمي كند. حاج يدالله هم زنگ زده و گفته است ديگر كار نمي كند و مي خواهد ميني بوس خود را بفروشد ولي تقريباً در ماركده هيچ كس اين حرف را قبول نكرده و معتقدند ايشان پس از مدتي كه كارهايشان خلوت شد وارد خط مي شود. مسئله ديگر كه اين مشكل را تشديد كرده است وجود دانش آموزاني است كه روزهاي شنبه خصوصاً براي تحصيل به شهركرد يا سامان مي روند و اگر پدران اين دانش آموزان يك سرويس تهيه كنند مشكل البته تا حدودي حل مي شود.

س2: شورا چه اقداماتي در اين خصوص انجام داده است؟

ج2: از حدود دو ماه پيش تصميم گرفتيم كه ميني بوس هاي ماركده و قوچان با هم باشند و ساعت حركت از ماركده و قوچان و از آنطرف از شهركرد با اختلاف حدود نيم ساعت باشد و اين تا حدودي هم رعايت شد. قرار شد صبح ساعت 30/6 يك سرويس و ساعت 7 يك سرويس به سمت شهركرد حركت كنند و از شهركرد ساعت 12 و 2 به سمت ماركده برگردند. البته در ماه رمضان مانند سالهاي گذشته يك سرويس قبل از اذان ظهر به ماركده برسد كه اين خوب رعايت مي شود. در كل در خط شهركرد سرويس دهي نسبتاً بد نيست به جز روزهاي شنبه كه مشكل از اول مهر بوجود آمده است و اين مشكل نيز تا حدودي با گرفتن سرويس براي دانش آموزان حل مي شود.

س3: آيا نهاد قانوني و دولتي كه بر كار رانندگان نظارت كند وجود دارد ، اگر هست كدام نهاد؟

ج3: چون رانندگان روستا تحت پوشش اتحاديه و صنف خاصي نيستند تنها از طريق خود روستا (شورا) و در نهايت بخشداري و فرمانداري مي توان بر كار آنها نظارت كرد و مردم بايد نظرات خود را به شورا انتقال دهند تا شورا تصميم گيري كند  و مردم از تصميمات شورا در اين خصوص حمايت كنند. اين بهترين راه است و نتيجه مطلوب مي دهد. البته از راه قانوني برخورد كردن با متخلفان محاسن و معايبي دارد. از محاسن آن اين است كه مي توان با قدرت و به صورت قانوني برخورد كرد و عيب آن اين است كه باعث دلخوري مي شود و ممكن است راننده متخلف به نحوي ديگر مشكل آفرين شود كه در نتيجه عدم رضايت مردم را به دنبال خواهد داشت. درخصوص كرايه هم مشكلي نداريم رانندگان شهركرد بر طبق ليست فرمانداري 30 تومان بيشتر مي گيرند با توجه به رفتن داخل شهر اين مقدار اضافه جبران مي شود و مردم هم راضي هستند.

س4: براي ميني بوس هاي ماركده ـ نجف آباد چه برنامه اي داريد؟

ج4: بر سرويس هاي نجف آباد اعمال قدرت نمي توانيم بكنيم چون خارج از محدوده كار و محدوده جغرافيايي ماست ولي برنامه ريزي انجام شد كه ميني بوس هاي ماركده و قوچان به هر دو روستا سرويس دهي كنند و دو سرويس صبح با اختلاف نيم ساعت حركت كنند و يك سرويس هم ساعت 12 به سمت نجف آباد حركت كند. از آنطرف يك ماشين ساعت 12 و يكي ساعت 2 برگردد و ميني بوسي كه ساعت 12 به نجف آباد رفته ساعت 6 از نجف آباد برگردد. ولي متاسفانه يكي از آنان (ابن علي شاهسون) نه تنها اين برنامه را رعاينت نكرد بلكه با پيش كشيدن يك موضوع بي اهميت (ماركده و قوچان) خواست نفع شخصي خود را حفظ كند و مردم هم هيچ گونه حساسيتي نشان ندادند. بر خلاف سرويس هاي شهركرد كه مردم حساس هستند ولي در مورد نجف آباد اينگونه نيست به دو دليل :

       ·   عدم خواست و حساس نبودن مردم.

       ·   عدم اعمال قدرت قانوني به خاطر خارج بودن از محدوده استان.

شكايتي كه از سرويس هاي نجف آباد مي شود تقريباً يك دهم شكايتي است كه از سريس هاي شهركرد مي شود و اعمال قدرت در خط شهركرد از طرق اداري و قانوني كمك زيادي به حل مشكل كرده است. ما از مردم مي خواهيم از برنامه ريزي انجام شده براي ميني بوس هاي نجف آباد حمايت كنند و اصلاً حرف ماركده و قوچان را مطرح نكنند. راننده اي هم كه اين مسئله را عنوان كرده فقط نفع شخصي خود را در نظر دارد.

س5 : خود شما با سرويس ها رفت و آمد نمي كنيد ، بنابراين چگونه مشكل را درك مي كنيد؟

ج5 : من هم معتقدم كه اگر كسي بخواهد مسئله اي را بفهمد بايد در بطن مشكل و مسئله باشد ولي تا حدودي با ارتباط و تلفن هاي مردم هم مي توان مشكل را فهميد و حل كرد. ما پيشنهاد كرديم كه  سرويس هاي ماركده و قوچان يكي باشند تا مردم بيشتر در آسايش باشند اما شايد حمايت نكردن مردم در جاده نجف آباد اين مشكل را بوجود آورده است البته ما اين مسئله را رها نكرده ايم و قطعاً از اول اسفند ماه كه كارهاي كشاورزي شروع مي شود اين برنامه را رعايت خواهيم كرد و انتظار همكاري بيشتري از مردم و رانندگان خط نجف آباد داريم.

س 6 : آيا بنا نداريد براي مركز بخش (سامان) سرويس داير كنيد؟

ج 6 : چرا ، در اين خصوص در تابستان با يكي از رانندگان شهركرد (اكبر شاهسون) صحبت كرديم. قرار شد از اول مهر ماه كه دانش آموزان به مدرسه مي روند اين كار را بكنيم ولي ظاهراً تعداد دانش آموزان كم است و رانندگان مي گويند براي سه يا چهار نفر صرف نمي كند از گردنه سوادجان عبور كنيم.

س 7 : آيا برنامه اي براي گرفتن عوارض از ميني بوس ها نداريد؟

ج 7 : ما طي نامه اي به شوراي بخش پيشنهاد كرديم هر ميني بوس 5 درصد كرايه را جهت عمران آبادي بپردازد و چنانچه شوراي بخش تاييد كند اين كار را خواهيم كرد اما تاكنون نامه ما را جواب نداده اند و تعلل مي كنند.

س 8 : در پاين اگر نكته اي ناگفته مانده است براي خوانندگان عزيز ما بفرماييد.

ج 8 : درخواست همكاري بيشتر مردم به خصوص در خط نجف آباد را داريم چون از طريق اداري تقريباً نمي توانيم كاري از پيش ببريم. بيشتر  به نفع مردم است كه مسئله ماركده و قوچان و اختلاف جزئي را دور بريزند و در پايان اگر برادري مايل باشد در خط ماركده ـ قوچان ـ شهركرد  سرويس دهي كند ما استقبال و حمايت مي كنيم چون يك ميني بوس در اين خط كم داريم.

                                      گفتگو و تنظيم : حمزه خسروي

پوزش از همشهريان بزرگوار

نشريه آواي ماركده متاسفانه بدلايل مختلف در اول آبان ماه 82 منتشر نشد كه بدين وسيله از همشهريان عزيز پوزش مي طلبيم. براي جلوگيري از تكرار اين كاستي نياز به كمك ، همياري و همكاري همگان بويژه تحصيلكردگان روستا و دانش آموزان باذوق داريم كه با مقالات و نامه ها و تحقيقات خود ما را در اين زمينه ياري رسانند تا نشريه آوا بتواند مرتب و منظم در تاريخهاي تعيين شده خود با محتواي غني منتشر و باعث سربلندي روستا گردد.

                    به اميد همكاري يكايك شما 

                                                                آواي ماركده