آوای مارکده شماره 58 – يکم آبان 1384

خبرها

1) در پي دعوت شوراي اسلامي ماركده جلسه اي در تاريخ 19/7/84 ساعت 9 صبح با حضور آقايان: رئيسي بخشدار،‌مهندس بهارلو رئيس آموزش و پرورش سامان، ارژنگ از بخشداري،‌اسيوند و مرادي از آموزش و پرورش، عبدالله زاده و بيگي از مركز بهداشت، عرب مدير دبستان پسرانه، مرداني مدير مدرسه راهنمايي پسرانه، خانم حري مدير مدرسه راهنمايي دخترانه، خانم اسيوندمدير دبستان دخترانه و همچنين آقايان محمد عرب دهيار، حسيني،‌ عرب و شاهسون از شورا و غلامعلي عرب از انجمن اولياء در منزل محمد علي شاهسون تشكيل شد. هدف از اين جلسه بيان، بررسي و حل مشكلات آموزشگاههاي روستاي ماركده بود. ابتدا آقاي محمد علي شاهسون ضمن عرض خيرمقدم به حاضرين گفت: روز 13/7/84 بنا به دستور بخشدار، آقايان عبدالله زاده، محمد عرب دهيار و شاهسون عضو شورا از آموزشگاههاي روستا بازديد نمودند كه پاره اي از مشكلات و نارسايي ها مشاهده شد بدين جهت اين جلسه تشكيل شد تا اين كاستي ها، عنوان و مسئولين محترم نسبت به رفع آن اقدام نمايند. آنگاه آقاي عبدالله زاده گفت: بازديد از مدرسه پگاه ماركده شروع شد كه وضعيت نظافت و بهداشت دستشويي و توالت اين مدرسه مطلوب نبود، راهرو نياز به رنگ آميزي دارد، كلاس ها از نور كافي برخوردار نيستند و نظافت عمومي رضايت بخش نبود.

از دبستان ابتدايي نيز بازديد شد وضعيت دستشويي و توالت غيربهداشتي بود، لعاب كاسه هاي توالت ريخته بود، درِ دستشويي ها پوسيده است، يكي از كلاسها كوچك است و فاصله نيمكت جلويي با تخته سياه نامناسب مي باشد و نظافت عمومي رضايت بخش نبود.

سقف ساختمان مدرسه راهنمايي پسرانه هنگام بارندگي آبريزي دارد، تهويه هاي دستشويي اين مدرسه خوب كار نمي كند، لعاب كاشي هاي كف دستشويي ها رفته بود، مدرسه نزديك قبرستان است كه روي روان دانش آموزان تأثير منفي دارد.

محمد عرب دهيار گفت: بسياري از والدين دانش آموزان از ادغام كلاسهاي دختر و پسر پايه ابتدايي ناخرسندند و خواستار جدا شدن هستند. گفته مي شود به علت كم بودن تعداد دانش آموزان روستا خدمت گذار در چارت مدارس روستا نيست بدين جهت انجام نظافت مدارس هميشه در هاله اي از ابهام است مي خواستم اين مشكل حل شود.

آقاي غلامعلي عرب از انجمن اولياء گفت: اولياء‌دانش آموزان از ادغام كلاس پسران و دختران نگرانند و خواستار جداشدن و تشكيل كلاس پسران در نوبت پسران هستند. بعضي از والدين دانش آموزان پسر نيز   بخاطر افت تحصيلي فرزندان خود اعلام نارضايتي مي كنند. محمدعلي شاهسون گفت: در بازديدي كه ما انجام داديم و نيز با بررسي نمرات دانش آموزان ممتاز و نيز نگرش پسران به درس و مشق و مدرسه در مقايسه با دختران بويژه در مدرسه راهنمايي پسرانه، آن روح پويايي و انگيزه لازم و شادابي نيست و يا كم هست و اميدوارم من در اين مورد اشتباه كرده باشم ولي اگر واقعيت داشته باشد جا دارد كه بررسي و ريشه يابي شود.

آقاي عرب مدير دبستان پسرانه گفت:‌ نارضايتي از دبستان و افت تحصيلي دانش آموزان پسر كاملاً نادرست است و اين گفته نهايت بي انصافي و كم لطفي در حق كاركنان اين دبستان است. دبستان پسرانه ماركده از نظر پيشرفت تحصيلي و كسب نمرات بالا يكي از مهمترين مدرسه هاي منطقه محسوب مي گردد.

آقاي مرداني مدير مدرسه راهنمايي پسرانه گفت: وضعيت نامناسب جمع آوري زباله هاي مدرسه را با كمك دهيار روستا حل مي كنيم. تهويه هاي دستشويي هاي مدرسه هم قابل حل است و حل مي كنيم. تعويض كاشي هاي لعاب ريخته را در اولويت كاريمان قرار مي دهيم و آنها را تعويض مي كنيم. سقف مدرسه نياز به بازسازي دارد و محوطه بازي بچه ها هم خاكي است كه هر دو نياز به بودجه و اعتبار بالايي دارد كه از رياست اداره طلب كمك داريم. بديهي است تعمير و بازسازي سقف در اولويت خواهد بود. در عدم پويايي و شادابي دانش آموزان عامل جنسيت نقش اصلي را دارد ولي در مورد افت تحصيلي جنسيت نمي تواند و نبايد عامل باشد كه نياز به بررسي عميق دارد. نزديك بودن مدرسه به گورستان يكي از دغدغه هاي ماست و از مسئولان مي خواهيم اگر امكان دارد با ايجاد يك راه و جابجايي درِ ورودي از سمت شرق به غرب مدرسه و تأثير منفي قبرستان را بر روحيه دانش آموزان كم اثرتر نمايند.

خانم حري مدير مدرسه راهنمايي دخترانه گفت: مدرسه راهنمايي پگاه ساختمان مناسبي ندارد و نور كافي در كلاسها نداريم به همين خاطر كلاسها را رنگ آميزي نموديم كه مبلغ 258 هزار تومان بدهكاريم و نمي توانيم بپردازيم و تقاضاي كمك داريم به علاوه راهرو هم نياز به رنگ آميزي دارد. مطلوب نبودن نظافت مدرسه مطرح شد كه بايد گقت يك خدمت گذار هست و دو ساختمان و با توجه به اينكه كار نظافت هم سنگين است از توان يك نفر خارج است تقاضا مي شود در صورت امكان يك نفر نظافتچي اختصاصي به مدرسه داده شود، حمل زباله با دهياري هماهنگي به عمل آمده، علاوه بر موارد مطرح شده فضاي آموزشي مدرسه بسيار كم و نامطلوب است و ما ناگزير از يك كمد به منظور كتابخانه استفاده مي كنيم.

خانم اسيوند مدير دبستان دخترانه گفت: تقاضا مي شود كلاس اول پسران و دختران را كه با هم ادغام هستند جدا و تحويل نوبت پسرانه دهيد.

آقاي مرادي از آموزش و پرورش گفت: طبق دستور العمل به علت پايين بودن تعداد دانش آموزان خدمت گذار به اين مدرسه تعلق نمي گيرد و يك نفر خدمت گذار هم كه فعلاً در اينجا خدمت مي كند چارت سازماني اش در يكي از مدارس شهر سامان است. تعمير سقف مدرسه فيض و پگاه در اولويت قرار داده شده و براي اختصاص بودجه به شهرستان ارسال شده كه به محض   ابلاغ، اقدام خواهيم كرد.

آقاي اسيوند از آموزش و پرورش سامان گفت: ما كارمند اداره هستيم و تمام كارها و تصميم گيري هايمان بايد برابر دستورالعمل باشد. حداقل دانش آموزان يك كلاس 19 و حداكثر 33  نفر است. بنابراين وقتي تعداد دانش آموزان يك كلاس از 19 نفر كمتر شد دو راه در پيش داريم يكي ادغام دانش آموزان دختر و پسر همپايه است تا به حد نصاب برسد و ديگر تشكيل كلاس چند پايه در يك كلاس است. ما با تجربه اي كه داريم ادغام پسر و دختر در يك كلاس و تشكيل يك كلاس يك پايه را مفيدتر و كارآمدتر از جداسازي و تشكيل كلاس چند پايه در يك كلاس مي دانيم. بنابراين ادغام بدين جهت صورت گرفته است. پس اگر ما بخواهيم پسرها و دخترها را جدا كنيم آنگاه ناگزيريم مثلاً كلاس اول و دوم دختران را در يك كلاس و با يك معلم تشكيل دهيم كه زيانش و خطراتش بيشتر است. اين را هم توضيح دهم كه اين كار فقط در ماركده صورت نگرفته بلكه در بيشتر روستاها از جمله يك مورد هم در شهر سامان كلاس ادغام شده داريم. به علاوه ادغام دختران و پسران هيچگونه مغايرتي با دستورالعمل ها ندارد. در پايان هم مي خواهم تقدير و تشكر كنم از آقاي عرب مدير محترم دبستان پسرانه ماركده كه يكي از مديران خوب ما است و من كار او را تأييد مي كنم و مدرسه پسرانه ماركده هم يكي از مدارس خوب ما محسوب مي شود.

بيگي كارشناس مركز بهداشت گفت: دو نوع شير در مدرسه ها توزيع مي گردد، شير استرليزه و پاستوريزه. شير استرليزه عاري از ميكروب است و به همين خاطر شرايط نگهداري آن آسانتر و در شير پاستوريزه فقط ميكروبهاي زيان بخش آن از بين رفته و ميكروبهاي مفيد آن باقي مانده است. به همين جهت شرايط نگهداري آن سخت تر و نيازمند يخچال است كه لازم است مديران به اين موضوع توجه جدي نمايند. موضوع ديگري در رابطه با مدرسه ها، قرار شده كه محل آبخوري دانش آموزان از محل دستشويي جدا و با فاصله باشد.

آنگاه آقاي بهارلو رئيس آموزش و پرورش منطقه سامان گفت: وظيفه يك مدير كاركردن در محدوديت هاست. بنابراين همه مي توانيم نظر بدهيم، ايراد بگيريم، ولي كمتر آدمي شجاعت دارد كه بگويد مي توانم تمام مشكلات را حل كنم. آموزش و پرورش يكي از گسترده ترين سازمان هاي اداري كشور است. مشكلات بهداشتي مدارس وقتي حل مي شود كه در امر بهداشت مشاركت باشد همين گونه كه يك دانش آموز در خانه خود نظاقت را رعايت مي كند. اين فرهنگ و بينش در مدرسه هم بايد اجرا شود. بنابراين نبايد اينگونه بينديشيم كه عده اي حق داريم و يا حق دارند بريزند و بپاشند و يك نفر هم وظيفه اش اين است كه ريخته و پاشهاي ما را جمع كند بلكه همه وظيفه داريم كه ريخت و پاش نكنيم، نيالاييم، كثيف نكنيم و تميز نگهداريم. چرا دختران در امر نظاقت جلوتر از پسران هستند؟ براي اينكه در خانواده به آنها اينگونه آموزش داده ايم و اين آموزش بايد همه جايي شود. بنابراين همه و در همه جا بايد در رعايت امر بهداشت اهتمام كنيم. بهداشت در مدارس موضوعي است مهم و رعايت آن يكي از دغدغه هاي اصلي ماست. در اين زمينه دستورالعمل هاي فراوان داريم و هزينه هم مي كنيم. . اما موضوع كمبود خدمت گذار. در مدارس و محل هايي كه طبق دستورالعمل خدمت گذار نمي توانيم بدهيم خدمت كار پيماني و موقت خواهيم گمارد. امسال علاوه بر مدارس ابتدايي به مدارس راهنمايي هم تغذيه داده مي شود و اين از اول آبان ماه آغاز خواهد شد. در مورد نبود روح پويايي و شادابي كه اشاره شد اين يكي از مهارتهاي مديريت است. مدير هر آموزشگاهي خود بايد از انگيزه اي بالا و والا برخوردار باشد تا بتواند اين انگيزه، پويايي و شادابي را در محيط مدرسه و در روان و ذهن دانش آموز نيز بيافريند. اشكالي كه درباره ادغام دانش آموزان دختر و پسر كه به ضرورت انجام گرفته شد بايد بگويم كه في النفسه اشكال ندارد بلكه بسيار هم مي تواند مفيد واقع شود و من فكر مي كنم ما بهترين شيوه را برگزيديم. اگر مي خواستيم غير از اين عمل كنيم آنگاه بايد كلاس هاي چند پايه تشكيل بدهيم كه زيان وخسارتش به مراتب بيشتر است چون ما با محدوديت تعداد معلم و نيز بودجه روبرو هستيم.

آقاي حسيني از شوراي اسلامي گفت: پدر و مادر دانش آموزان از ادغام پسران و دختران كلاس اول و دوم نگران هستند و خواهان جداسازي مي باشند. ما اين  اجازه را نمي دهيم از كلاس سوم بالاتر، دختران و پسران ادغام شوند حتي اگر بچه هايمان را به مدرسه نفرستيم.

در پايان محمدعلي شاهسون خطاب به آقاي بهارلو گفت: خانم حري مدير مدرسه راهنمايي دخترانه مبلغي جهت رنگ آميزي مدرسه هزينه كردند و مصرانه از شوراي اسلامي تقاضا دارند كه مبلغ زيادي از اين هزينه را دهياري پرداخت كند. از آنجاييكه وضعيت درآمد دهياري بسيار نامطلوب است ما نمي توانيم به تقاضاي خانم حري پاسخ مثبت دهيم خواهشمند است دستور فرمائيد در اين زمينه مساعدت لازم به عمل آيد.

2) جلسه اي در تاريخ 19/7/84 ساعت 11:30 با حضور آقايان بخشدار؛ مهندس سليميان رئيس اجراي طرحهاي شركت گاز استان؛ ارژنگ كارشناس بخشداري؛ ايزدي و كرمي از شوراي صادق آباد؛ علامي از شوراي ياسه چاه؛ مرداني از شوراي گرمدره؛ عرب، حسيني و شاهسون از شوراي ماركده و محمد عرب دهيار در منزل محمدعلي شاهسون تشكيل شد. هدف از اين نشست كه به درخواست شركت گاز صورت گرفت بررسي علل عدم جمع آوري و تحويل به موقع همياري توسط اعضا شوراهاي صادق آباد و ياسه چاه بود. نخست آقاي سليميان گفت: شركت گاز علاوه بر كمبود مصالح موجود در انبار خود، تلاش دارد مصالح مورد نياز پروژه گازرساني به 6 روستاي حاشيه زاينده رود را تأ‌مين كند و درصدد هستيم كه هرچه زودتر اين پروژه به اتمام برسد و گاز – اين نعمت خداوند – خانه هاي مردم را گرم كند. طي چند روز گذشته پيمانكار مرتب به دفتر من مراجعه مي كند و مي گويد اعضا شوراهاي اسلامي روستاهاي ياسه چاه و صادق آباد نسبت به جمع آوري همياري خود اهتمام نكرده اند. بدين جهت اين جلسه را تشكيل داده ايم تا موقعيت و شرايط مكاني و زماني سخت ناهمگون را برايتان شرح دهم و بگويم كه موقعيت را درك كنيد و نسبت به اتمام اين پروژه تلاش نمائيد.

 مهندس سليميان شرايط متغير موقعيت ها را كه ممكن است روي اين پروژه تأثير منفي داشته باشد براي اعضا شوراهاي حاضر در جلسه بيان نمود و يكبار ديگر تأكيد بر جدي گرفتن كار كرد. آنگاه آقاي ايزدي از شوراي اسلامي صادق آباد گفت: مقداري كوتاهي از طرف ما شوراها بود و علت آن هم اين بود كه در دو ماه گذشته ما سخت درگير برداشت محصولات بوديم. بنابراين آنگونه كه شايسته بود نتوانستيم فعاليت در جمع آوري همياري از مردم بنمائيم ولي خوشبختانه محصولات كشاورزي را برداشت كرده ايم حالا هم وقت بيشتري داريم و هم با فروش محصولات بهتر مي توانيم همياري را جمع آوري كنيم. آقاي علامي از شوراي ياسه چاه گفت: اگر مقداري لوله گاز در ياسه چاه آورده شود و كار لوله كشي از ياسه چاه شروع شود مردم بيشتر اميدوار خواهند شد و همياري خود را بهتر و راحت تر خواهند پرداخت. مهندس سليميان گفت: من چند بار گفتم و بار ديگر هم مي گويم، ما همه روستاها را لوله كشي و گازرساني خواهيم كرد. بنابراين شما به ما نگوئيد از كي و كجا كار كنيد چون براي ما فرقي نمي كند. ما براساس مصالح موجود و سختي و راحتي محل اجرا، كار را پيش مي بريم. شما اعضا شوراها از طرف من به مردم بگوئيد هيچ نگران نباشيد و صددرصد اطمينان داشته باشيد كه كار گازرساني به تمام روستاها انجام وگاز به تك تك خانه هاي مردم خواهد آمد فقط تقاضا دارم مردم نهايت همكاري را با شوراها در پرداخت همياري بنمايند تا اجراي كار متوقف نشود.

3) جلسه اي در تاريخ 18/7/84 ساعت 20 با حضور آقايان: فتحي پيمانكار لوله كشي گاز؛ شهرام مرداني، اكبر شريفي و مسيب شريفي از شوراي اسلامي گرمدره؛ علامي و بهارلو از شوراي اسلامي ياسه چاه؛ ايزدي و كرمي از شوراي اسلامي صادق آباد؛ قربانعلي شاهبندري و نيازعلي شاهبندري از شوراي اسلامي قوچان؛ عرب،‌ حسيني و شاهسون از شوراي اسلامي ماركده در روستاي گرمدره منزل شهرام مرداني تشكيل شد. هدف از اين نشست مذاكره با پيمانكار به منظور شروع به كار لوله كشي گاز در روستاها و بين روستاها و پرداخت قسمتي ديگر از هزينه اجراي شده لوله فلزي بود. در اين جلسه مبلغ كل پرداختي شوراها تا اين تاريخ به شرح زير قرائت شد؛ روستاي ماركده 19900000 تومان، گرمدره و قراقوش 17600000 تومان، قوچان 10300000 تومان، صادق آباد 7500000، ياسه چاه 8500000 تومان. در اين جلسه نيز هر روستايي بر حسب سهم خود مبالغ زير را توسط چك به آقاي فتحي تحويل داد؛ ماركده 5200000 تومان، گرمده و قراقوش 8700000 تومان، قوچان 2000000 تومان، صادق آباد 4200000 تومان، ياسه چاه 6300000 تومان. با احتساب پرداختي در اين جلسه كل مبلغي كه به پيمانكار پرداخت شد 90200000 تومان مي گردد. در اين جلسه قرار گرديد پيمانكار لوله هاي پلي اتيلن را به روستاها حمل و كار لوله كشي داخل روستاها و بين روستا را شروع نمايد و در پايان هرماه با ارائه وضعيت كار انجام شده با تأييد شركت گاز پس از كسر كسورات حداكثر ظرف 20 روز پرداخت گردد و اعضا شوراها تعهد نمودند در اسرع وقت مجوز حفاري را از اداره راه بگيرند.

4) مورخه 21/7/84 از ساعت 8 صبح الي 11:30 همايشي به منظور 12 اكتبر   (20مهرماه)  روز كاهش بلاهاي طبيعي به دعوت جهادكشاورزي شهرستان شهركرد برگزار شد. از ماركده محمدعلي شاهسون عضو شورا در اين جلسه حضور داشت. افراد حاضر در جلسه مديران ادارات استان و شهرستان، شهرداران، فرمانداران، بخشداران، دانشگاهيان و اعضا شوراهاي اسلامي بودند. هدف از اين گردهمايي آشنايي بيشتر مسئولان با انواع پديده هاي بلاهاي طبيعي، عوامل بوجود آورنده آن، اثرات ويران گر آن، روشهاي پيشگيري و يا كم كردن زيانهاي اين پديده ها بود. در اين جلسه آقايان مهندس فيلي معاونت عمراني استانداري و رئيس ستاد حوادث غيرمتقربه استان، محمد زاده مدير كل سازمان جهاد كشاورزي استان، مهندس قطره مدير كل هواشناسي استان، دكتر ميبدي استاد دانشگاه صنعتي اصفهان، دكتر عليجاني استاد دانشگاه تهران و دكتر طالبي استاد دانشگاه يزد سخن گفتند كه چكيده اي از سخنان به شرح زير است.

مهندس فيلي: اثرات جوي در دنيا خسارت زيادي به عمران شهري، آب و خاك و زندگي مردم دارد و هزينه سنگين را به مردم تحميل مي كند. براي نمونه خسارات طوفانهاي دريايي آمريكا برابر هزينه اي بود كه اين كشور در دو جنگ جهاني و نيز جنگ افغانستان پرداخت كرده است. در ايران خودمان ساليانه 1000 ميليارد تومان خسارت بر اثر بلاهاي طبيعي وارد مي شود. بخشي از اين بلايا بر اثر تخريبي است كه انسان روي كره زمين بوجود مي آورد و يا انسان آن بلاها را با كارهاي خود تشديد مي كند. لذا جا دارد آگاهي مردم را كه به شكلي با طبيعت سروكار دارند در جهت حفاظت از طبيعت بالا ببريم تا از اثرات ويران گر بلاهاي طبيعي بتوانيم كم كنيم. بدين منظور چند گروه كاري تخصصي در استان تشكيل شده تا با گرد هم آوري تجربيات، دانش و اطلاعات و انتقال اين اطلاعات و آموزش، مردم را تجهيز كنيم و خسارات را به حداقل برسانيم.

مهندس محمد زاده: متأسفانه بلاهاي طبيعي در استان ما بسيار اتفاق مي افتد كه بسياري از آن را نمي توان بلاي طبيعي ناميد. ما بايد آگاهي و اطلاعات داشته باشيم كه بلاي طبيعي در چه زمان، در چه محل و به چه شيوه اتفاق مي افتد و هر يك به چه نوع محصول خسارت وارد مي كند. اين ايام و اين محلها را شناسايي كنيم و با پديده بلاهاي طبيعي جهت جلوگيري از خسارت مقابله كنيم. ببينيد هوا در استان ما بسيار وحشي است از منهاي 40 درجه تا 48 درجه بالاي صفر نوسان دارد به علاوه در طول زمان كوتاه مثل يك شبانه روز و يا در دو محل نزديك به هم نيز بسيار تفاوت دارد بايد اين را شناخت. متأسفانه به علت استفاده نادرست ما از طبيعت خشكي ها و فلات ها روز به روز گسترش مي يابد. جنگل ها را ما انسانها نابود مي كنيم آن هم براي سوخت. به علت كم بود بودجه آنگونه كه شايسته است از جنگل محافظت نمي شود. ببينيد ما هميشه از نفت به عنوان يك منبع ملي ياد مي كنيم در حالي كه نفت تمام شدني است ولي به زاگرس هيچگاه با اين ديد ملي و به عنوان يك منبع ملي نگاه نكرديم كه آب قسمتي از كشور را تأمين مي كند حال اگر بتوانيم از اين منبع خوب حفاظت و به اندازه مناسب بهره برداري كنيم نه تنها كم شدني و تمام شدني نيست بلكه گسترش هم خواهد يافت. پس يك عزم ملي جهت حفاظت از اين منبع نياز هست. براي حفاظت از زاگرس به عنوان يك منبع ملي بايد شيوه زندگي در اين منطقه تغيير كند و زندگي عشايري جمع شود. چراي دامها مهار گردد، و دامداري با استفاده كشت علوفه تداوم يابد. بدين جهت لازم است براي اسكان عشاير و اشتغال آنها در كشاورزي وامهاي بلاعوض داد، هزينه كرد تا بتوانيم منابع ملي و طبيعي خودمان را حفظ كنيم.

مهندس قطره: وقتي پديده اي رخ مي دهد و به زندگي ما زيان وارد مي كند و ما آن را نمي شناسيم آن را بلاي طبيعي مي ناميم. براي نمونه در قديم بيماري وبا را بلاي طبيعي مي ناميديم ولي امروز ديگر ما اين بيماري را از ليست بلاها بيرون آورده ايم چرا؟ چون آن را شناخته ايم، مهار كرده ايم، و در اختيار خود در آورده ايم. ساير پديده هايي كه در جهان رخ مي دهد و ما خود را در برابر آنها ضعيف مي دانيم و بلا مي ناميم همين گونه است. اگر به دانش مسلح شويم مي توانيم پديده ها را كه بلا مي ناميم بشناسيم، مهار كنيم و نگذاريم به ما خسارت وارد كند. بسياري از كشورها سيل و زلزله را ديگر بلاي طبيعي نمي دانند چون دانش مهار آن را يافته اند. مثلاً در كشور ژاپن كمتر روزي است كه زلزله نيايد ولي مي بينيم خسارتي هم وارد نمي كند و مردم از آن وحشت ندارند و زندگي عادي  خود را مي كنند. از ديد ايماني هم كه به قضيه نگاه كنيم خداوند بلا  نيافريده چون ما پديده هاي خسارت زا را نمي شناسيم آن ها را بلا مي ناميم. بلاهايي كه در استان ما مطرح است رانش زمين، رعد و برق، خشكسالي، سيل،سرمازدگي و زلزله است كه از همه بيشتر سيل،‌ سرمازدگي و خشكسالي اتفاق مي افتد. امسال از مهرماه تا اسفندماه، ماه هاي پر بارش خواهيم داشت و بارندگي در حد نرمال خواهد بود. ما اگر دستگاههاي پيشرفته داشته باشيم پيش بيني هاي ما مي تواند دقيق باشد، مي توانيم با پيش بيني هاي دقيق از وقوع سيل و سرماها، جلوي خسارت ها را بگيريم. امسال اولين بارندگي 8 آبان خواهد بود.

دكتر ميبدي:رشد گياه به عواملي مانند آب، غذا، هوا و نور بستگي دارد. صحبت من درباره هواي اطراف گياه كه باعث يخ زدگي مي شود است. درجه حرارت در رشد گياه تأثير شديد دارد و همه فعل و انفعالات درون گياه به درجه حرارت بستگي دارد. فتوسنتز گياه نياز به دما دارد و در شرايط سرد خوب عمل نمي كند. درجه حرارت هاي متفاوت در روي كره زمين باعث شده كه در جاهاي مختلف گياه هاي متفاوت برويد. دماي يك سوم كره زمين به نقطه يخ نمي رسد و دو سوم بقيه داراي مشكل سرما و يخ زدگي هستند. بنابر اين توزيع دما در كره زمين يكسان نيست و متفاوت است. حال در يك منطقه هم شرايط ريز اقليمي داريم مانند نقاط كوهستاني خوش آب و هوا در دل كوير، دماي سرد بالاي كوه در كنار دشت، در بالاي كوه هوا خنك تر و در ته دره گرمتر است، جايي كه كه كشت و زرع نباشد هوا گرمتر و در جاي پر كشت و زرع هوا خنك تر است. در جايي كه رطوبت هست دما ملايم تر و در جاي خشك شدت هوا بيشتر است. با توجه به اين عوامل، و شناخت دقيق آنها مي توان اثر سرما زدگي را كمتر كرد. كشاورزان لازم است در باغهاي خود دما سنج ترموكوپل دار نصب كنند تا دماي هوا كه به زير صفر رسيد آژير بزند آنگاه كشاورز با ايجاد آتش كافي است دماي هوا را يك درجه بالا تر ببرد و خطر سرمازدگي را برطرف كند. آتش كردن از سر شب تا صبح زيان بخش است. بايد دانست اوج سرما هنگام طلاع آفتاب است. روش ديگر براي بالا بردن دماي هوا آبياري غرغابي و باراني هنگام اوج سرما است. خاك شخم نشده ي باغ هم مي تواند درجه حرارت را بالا تر نگهدارد. وجود علف هاي هرز درجه حرارت باغ را پايين مي آورد. بنابر اين لازم است آنها را از بين ببريم. مي توان با قرار دادن پنكه هاي بزرگ هوا را جابجا كرد و هواي سرد كه روي زمين است را به بالا فرستاد تا هواي گرم تر به سطح زمين بيايد. هنگام كاشت درخت به موقعيت باغ توجه كنيم درختان زود گل را در قسمت هاي شمالي بكاريم تا دور تر شكوفه دهند.ته دره محصور است و احتمال سرما زدگي بيشتر است درختي مقاوم بكاريم و… ما دو نوع سرما داريم، سرماي محلي كه اصطلاحا چوم گفته مي شود اين سرما را با ايجاد آتش، جابجايي هوا و آبياري غرغابي هنگام اوج سرما، مي توان خنثي كرد ولي سرماي جبهه اي و سراسري كه زمان زياد تري و وسعت بيشتري را در بر ميگيرد و دوام دارد مشكل بتوان با اين روش ها خنثي كرد.

دكتر عليجاني: از بلاياي طبيعي صحبت مي كنيم پرسش اين است كه بلاي طبيعي چيست؟ و به چه چيزي بلاي طبيعي مي گوييم؟ بدون شك خدا چيزي به نام بلا نيافريده. اين ديد و نگرش انسان است كه براي هر پديده اي نام نهاده و چون شناخت انسان محدود بوده و آگاهي كامل از همه پديده ها نداشته پديده اي كه براي او زيان و خسارت داشته و خود را در مقابل آن ناتوان مي ديده به آن بلاي طبيعي گفته. در جهاني كه ما زندگي مي كنيم تخريبهاي ناگواري توسط انسان بر طبيعت صورت مي گيرد. مهمترين آن افزايش ميزان گازكربنيك در جو است كه در طي چند سال گذشته از 270 به 370 واحد رسيده، در نتيجه هواي زمين گرم شده و همين گرم شدن هوا روي پديده هاي ديگر اثر گذاشته. براي نمونه ميزان بارندگي كم شده، زمان و شدت خشكسالي ها بيشتر شده كه روي سلامتي انسان و رشد گياه تاثير ويرانگر دارد. موضوع ديگر كاهش لايه اوزن است كه هر دو اينها بر اثر فعاليت هاي تخريبي انسان بوجود آمده و اثر ويرانگر دارد. من هم بر اين باورم كه يك عزم جهاني لازم است تا جلو اين تخريب گرفته شود. مي پرسيد چرا انسان بي پروا دارد محيط زيست خود را تخريب مي كند؟ بعد از جنگ جهاني دوم كه انسان در علوم و صنايع پيشرفت چشمگيري كرد، انسان زياده طلب شد و تصميم گرفت با طبيعت بجنگد و آن را در چنگ خود در آورد و از طبيعت هر چه بيشتر استفاده كند بنابراين تخريب طبيعت رو به فزوني نهاد بايد دانست تخريب طبيعت به صورت كلان صورت نمي گيرد بلكه ذره ذره انجام مي شود مثل انداختن يك تكه پلاستيك در محيط، آلوده كردن مقداري آب، كاركردن ماشين آلات و… و اين ذره ها جمع مي شود و در آخر يك بلاي طبيعي سرمان مي آيد. متفكران جهان امروز به اين نتيجه رسيده اند كه با طبيعت نمي شود و نبايد جنگيد چون اگر بجنگيم باعث تخريب طبيعت و اثر زيان بار روي زندگي خود خواهيم گذاشت بنابراين توصيه مي شود طبيعت را بشناسيم و با آن كنار بياييم و به قانون طبيعت احترام بگذاريم و اگر خواستيم سالم زندگي كنيم راهي جز قناعت نداريم.

دكتر طالبي: موضوع صحبت من خشكسالي است. اين پديده در رديف حوادث غيرمترقبه قرار داده مي شود و به عنوان يك بحران مطرح مي شود. از آنجاييكه كشور ما ايران روي كمربند خشك جهان واقع شده الزاماً بايد در انتظار چنين بحراني بنشينيم. بنابراين خشكسالي از ويژگيهاي طبيعي شرايط ماست و آن هنگامي اتفاق مي افتد كه زماني طولاني كمبود باران داشته باشيم. اولين تأثير آن خسارت به محصولات كشاورزي و يا از دست دادن كل محصول خواهد بود. خشكسالي بخاطر گستردگي و پيامد هاي ويرانگر اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي يكي از مهمترين بلاهاست كه به آرامي آغاز مي شود، پيش مي رود و بي رحمانه زيان به بار مي آورد. با اين حال خشكسالي قابل پيش بيني است. علت هاي خشكسالي را مي توان افزايش غلظت گازهاي گلخانه اي، افزايش گرماي خورشيد، تخريب طبيعت توسط انسان و… دانست و پيامدهاي خشكسالي عبارتند از كاهش ميزان آب ها، نابودي محصولات كشاورزي و… براي مقابله با خشكسالي بايد از كمترين آب بهترين بهره برداري را بكنيم، پوشش گياهي مرتفع را احيا كنيد، محصولات كم آب بكاريم و….

5) با پيگيري هاي انجام شده توسط محمدعلي شاهسون مورخه 25/7/84 ساعت 30/14 آقايان مهندس زماني معاونت محترم راههاي روستايي اداره كل راه و ترابري استان و مهندس رئيسي بخشدار سامان به ماركده وارد و به اتفاق آقايان شهرام مرداني از شوراي گرمدره و محمدعلي شاهسون از شوراي ماركده از مسير راه بين ماركده و قراقوش بازديد نمودند. هدف از اين بازديد بررسي امكان صدور مجوز حفاري به منظور لوله كشي گاز بود. در پايان بازديد در يك گفتگوي سرِ پاييِ چند دقيقه اي در سرِ پل قراقوش، به اتفاق آقاي منصوري از شوراي قراقوش، روي درخواست اعضاي شوراها مبني بر صدور مجوز حفاري بحث و گفتگو شد و سر انجام قرار گرديد. 1 – اداره راه روز شنبه 30/7/84 يك دستگاه لودر و يك دستگاه كاميون كمپرسي به محل اعزام نمايد تا از سر پل قراقوش به سمت سرازير، كشاورزان از جلو درختان را قطع و به دنبال آنها توسط ماشين آلات اداره راه خاك برداري و جاده تعريض گردد. 2 – در جايي كه به كوه برخورد مي گردد و فعلا امكان تعريض نيست اجازه حفاري از قنوي جاده داده شود. 3 – عبور لوله گاز از كنار پل هاي قراقوش، قوچان و ياسه چاه از نظر اداره راه بلا اشكال اعلام شد. 4 – مسئوليت اجتماعي و فراهم آوردن رضايت كشاورزان جهت قطع درختان به عهده اعضاي شوراي اسلامي است.

6 – جلسه اي آموزشي توجيهي در تاريخ 25/7/84 ساعت 30/15  با حضور سركار خانم دكتر آل ابراهيم پزشك خانواده مركز، سركار خانم كامران ماماي مركز، و آقايان: اصغر عرب بهورز خانه بهداشت، شاهسون از شوراي اسلامي، بهرام عرب( نورالله) معتمد محل و حمزه خسروي نماينده مدارس روستا در محل مركز بهداشتي درماني ماركده تشكيل شد. هدف از اين جلسه آشنايي بيشتر با فعاليت هاي مركز در رابطه با اجراي طرح پزشك خانواده بود. سركار خانم آل ابراهيم در اين جلسه توضيحاتي در رابطه با خدماتي كه در مركز به بيماران ارائه مي شود بيان فرمودند كه چكيده از سخنان خانم دكتر چنين است. هدف از استقرار پزشك خانواده در روستا دسترسي آسان و راحت تر بيماران به پزشك است. در طرح بيمه روستايي تعرفه ويزيت پزشك 10 در صد ودارو 30 در صد است. يكي از وظايف پزشك خانواده ويزيت و شناسايي يا بيمار يابي و مراقبت ويژه از بيماران شناخته شده و آموزش بيشتر به آنها است. خانم ها بدون پرداخت وجهي مي توانند با ماماي مستقر در مركز ديدار و مسائل خود را با او در ميان بگذارند. آزمايشگاه مركز هفته اي 2 روز، روزهاي يكشنبه و سه شنبه هر هفته به بيماران ارائه سرويس مي كند و قرار است خدمات آن توسعه يابد. يكي ديگر از وظايف پزشك خانواده ويزيت بيماران، تجويز دارو، تشكيل پرونده سلامت ، ثبت مشخصات بيماري و داروهاي تجويزي در پرونده، شناسايي بيماران مراقبت ويژه تر و ارجاع اين بيماران و نيز بيماران اورژانسي به كلينيك ها و پزشك متخصص است. هر شب يكي از پزشكان مركز به صورت آنكال    ( آماده) خواهند بود براي ويزيت بيماران اورژانسي. قرار است جهت آموزش و بالا بردن اطلاعات بهداشتي و پزشكي مردم، از مردم به صورت گروه گروه دعوت به عمل آيد و در كلاس هاي آموزشي وظايف پزشك خانواده، خدماتي كه در طرح بيمه هاي روستايي ارائه مي شود و اطلاعاتي در باره سلامتي به مردم آموزش داده شود. در پايان جلسه سركار خانم دكتر آل ابراهيم تجمع فاضلاب هاي روستا در جوي آب جلو روستا را بسيار زيان بخش بر سلامتي مردم روستا دانست و از دهيار و اعضا شوراي اسلامي خواست كه با انجام تدابيري اين معضل را در اسرع وقت از چهره روستا بزدايند.      

تقدير و تشكر از شورا

از زمان شروع به كار دوره دوم شوراي اسلامي كه تقريباً با انتشار خبرنامه آواي ماركده همسال است. اين نهاد اجتماعي هميشه از سوي افراد و گروه ها مورد سؤال و انتقاد قرار گرفته و مي گيرد و تاكنون فردي يا نهادي از فعاليتهاي مثبت و طاقت فرساي شوراي اسلامي حتي بصورت فرمايشي و صوري تشكر نكرده، بلكه كساني خواسته يا ناخواسته از روي كج فهمي، حسادت و ناداني شخصيت حقيقي اعضا اين نهاد را تخريب كرده اند تا با اين روش به مقاصد بي اساس خود برسند و خدا را شكر اين افراد تاكنون خود را خسته كرده اند؛ اميدواريم با درك درست و قضاوت عادلانه اين گروه از همشهريان عزيز هم سالم بينديشند تا روستايمان در آرامش فكري مطلوب به رشد و شكوفايي دست يابد چرا كه اولين زمينه ارتقاع همه جانبه هر جامعه اي هم فكري و مشورت است. و در اين جا براي اولين بار نه به صورت فرمايشي بلكه خالصانه از تك تك اعضا شوراي اسلامي تشكر مي كنم. البته تشكر حكايت درياست كه مي بايستي اعضا محترم شورا خود به اندازه فعاليت مثبتي كه براي مردم انجام داده اند از اين تقدير و تشكر بهره برند كه يقيناً هم همينطور مي باشد. و اگر پشتكار و جديت و مديريت شوراي اسلامي نبود تاكنون طرحهايي همچون جمع آوري زباله هاي خانگي، بهسازي روستا، طرح سند دار كردن خانه ها، پروژه عظيم و ميلياردي گاز، احداث مدرسه راهنمايي دخترانه، انتشار خبرنامه آواي ماركده يا در نطفه خفه شده بود يا اينكه به سرانجام نمي رسيد. در پايان در يك جمله از تمام اعضا شورا تشكر و قدرداني مي نمايم و براي اين عزيزان و خانواده هاي محترمشان آرزوي پيروزي و بهورزي دارم. و اين نوشته پايان انتقاد و ايرادها به كارهاي شوراي اسلامي نيست و نخواهد بود. 

   رمضان عرب ماركده 26/7/84

ابراز وجود

دوستان، بدون شك ابراز وجود براي همه انسانها يك نياز محسوب مي شه، همه آدمها دوست دارن مفيد باشند و مورد احترام و اعتماد ديگران قرار بگيرند. برايِ همينِ كه دوست دارند ابراز وجود بكنند تا اطرافيانشون و كساني كه با اونها زندگي مي كنند و به نحوي باهاشون ارتباط دارند اونها رو بهتر بشناسند و به وجود اونها اطمينان بكنند. يكي از راههاي ابراز وجود صحبت كردن و كمك گرفتن از واژه هاست حالا اگه كسي هم باشه كه بتونه خيلي خوب صحبت بكنه و از اين هنر ارزشمند برخوردار باشه براي اثبات وجود هم مي تونه موفق تر باشه. بله خوب حرف زدن و حرف خوب زدن يك هنره. دوستان، تا حالا شده به استعدادهايِ خودتون پي برده باشين؟ و اگه اونا رو شناختين، سعي كردين اون استعدادها را در وجودتون پرورش بدين؟ وآيا فكر كرده ايد پرورش استعداد چه نقشي مي تونه در زندگي برايِ ما داشته باشه؟ با كمك شناختن استعداد هامون در واقع به اين باور مي رسيم كه ما هم مي تونيم تويِ جامعه نقشي رو ايفا كنيم و براي اطرافيانمون مفيد باشيم. دوستان، يادمون باشه باشناختن استعدادهامون مي تونيم شغلي رو براي خودمون دست و پا بكنيم و از اين طريق هم براي خودمون ايجاد شغل كرديم و هم اينكه از اين طريق تونستيم خدمتي هر چند كوچك به جامعه مون كرده باشيم. آيا به نظر شما خواننده گرامي ابراز وجود همون خود نماييِ؟ من فكر مي كنم ابراز وجود با خود نمايي كاملا فرق مي كنه چون خود نمايي مثل اين مي مونه كه كسي هيچ استعدادي نداشته باشه و بخواد نمايش بده و منم منم بكنه و بگه من اينم! اينجوري ام! و مهمتر از همه اينكه خودنمايي هم مي تونه دروغ باشه، هم راست. اما ابراز وجود چيزيِ كه در انسان وجود داره كه شخص به اون استعداد در وجودش پي برده و به هر نحوي كه شده مي خواد اون رو بروز بده چون توانائيش رو داره. ابراز وجود اگه به طور صحيح صورت بگيره اطرافيان يقين پيدا مي كنند كه اين استعدا و حرفه در وجود اين شخص بوده و اون شخص استعدادش رو پرورش داده و به اين صورت در آمده كه ما مي بينيم. دوستان، ابراز وجود فقط تويِ يه جمع يا مدرسه و دانشگاه اتفاق نمي افته چقدر خوبِ كه هر كدوم از ما به اين فكر باشيم كه وجودمون و استعدادمون رو اثبات كنيم نه اينكه خداي ناكرده با دامن زدن به يه سري مسائل پيش پا افتاده كه خيلي هم مهم نيستند بخوايم يه جورايي جلو پيشرفت دوستمون رو بگيريم و به نوعي از كارش و حرفه اش خردِه بگيريم. كساني كه مي خوان اينجوري ابراز وجود بكنند به قيمت تخريب همنوع خودشون، بايد بدونند كه سخت در اشتباهند و به هيچ جا هم نمي رسند.

     دوستان گرامي، مي خوام بدونم تا حالا شده شما دوستان عزيز بنشينيد و خيلي جدي به خودتان و وجودتان و توانايي تان فكر بكنيد؟ اصلا فهميد ه ايم چه كاري از دستمان بر مي ياد؟ ببينم تا حالا استعدادهايمون رو كشف كرديم؟ و به فكر پرورش و شكوفايي اونا افتاده ايم؟ اصلا مي دونيم همين استعدادها چقدر با ارزش و با اهميت اند؟ بياييم همه با هم يه تصميم بزرگ بگيريم اصلا يه قول به خودمون بديم، قول بديم كه هيچ وقت اميد و اعتماد به نفس مون رو از دست نديم هميشه خودمون رو باور داشته باشيم و از خود كم بيني فاصله بگيريم و به اين جمله كوتاه اعتقاد داشته باشيم كه، ما مي توانيم. هر كس كه مي خواد خودش رو نشون بده و هر روز قدم به قدم به موفقيت نزديكتر بشه بايد اول خودش رو بشناسه خودش رو باور بكنه و بعد اون وقت وارد ميدون بشه. تويِ اجتماع حضور داشته باشه و با تلاش و پشتكار از استعدادهائي كه خدا ي بزرگ بهش داده استفاده بكنه خود باوري سنگ بناي حضور اجتماعي و زمينه پرورش و بروز استعدادهايِ يك فردِ. شخصي اگه كاري از دستش بر مي ياد بايد بياد تو اجتماع اينكه اون پشت پرده بايسته و منم منم بكنه دردي رو دوا نمي كنه اينكه به كار اين و اون ايراد بگيريم و بگيم اينجوري اشتباه و غلطِ و اونجوري باشه من فكر نمي كنم بتونه فايده اي براي كسي داشته باشه. مهم اينه كه اگه ما كاري مي كنيم كارمون رو درست و صادقانه انجام بديم. اگه مطلبي مي نويسيم و هدفمون بالا بردن اطلاعات و آگاهي مردمِ منظورمون رو برسونيم و الا اينكه مطلب رو به چي شكل بنويسي حالا عاميانه يا كتابي چه فرقي مي كنه؟ چقدر خوبه اگه كاري از دستمون بر مي ياد به خاطر بالا بردن فرهنگ مردم و فرهنگ سازي اون كار رو صادقانه و بدون ريا انجام بديم.

و مطلب آخر اينكه من نمي دونم اگه يه آگهي در نشريه اي چاپ بشه چه خدشه اي به فرهنگ سازي و فرهنگ رساني وارد مي كنه؟ مگه نه اينكه ساختار هر روزنامه يا نشريه اينه كه به آگهي هاي مردم هم توجه كنند و اگه كسي خواست تبليغي بكنه از طريق روزنامه و نشريه و صدا و سيما باشه كه مردم بفهمند و متوجه بشن؟ مگه اون اوايل كه تازه نشريه كار خودش رو شروع كرده بود تبليغات و آگهي دادن مانع فرهنگ سازي نمي شد كه آگهي چاپ مي كردند؟ من فكر نمي كنم چاپ آگهي و عاميانه يا كتابي نوشتن مطلبي، باعث بي نظمي در آوا بشه تا ببينيم شما خوانندگان گرامي چگونه قضاوت مي كنيد؟

                                                          رجبعلي عرب ماركده 27/7/84

        تاريخچه ماركده( قسمت 18 )

18– خانواده حسن قشقايي: حسن نام معروف به حسن قشقايي كه نژاد خود را از قشقايي هاي شيراز مي دانسته از روستاي اوزون آخار به ماركده مي آيد، در اينجا شغلش كفاشي بوده است احتمالا اين حرفه را از پدر زن خود به نام كرم ياد مي گيرد. كرم شهركردي بوده و در جواني به خاطر يك در گيري كه در دهكرد داشته به ماركده مهاجرت مي كند و مانده گار مي شود. ازكرم دو دختر مي مان و پسر نداشته است گفته مي شود كرم كفاش بسيار ماهري بوده به گونه اي كه كفش هاي او شهرت منطقه اي داشته است. حسن برادري داشته به نام حسين، كه به حسين طوطي مشهور بوده و در همان اوزون آخار مي ماند. پسر حسن رجبعلي نام داشته كه حرفه پدر را داشته است. خانواده حسن با اينكه از طايفه قشقايي بوده و درست اين بوده كه نام خانوادگي قشقايي بر گزيند ولي فاميل شاهسون انتخاب مي كند.

19 – خانواده قنبر: قنبر نامي از از اسفيدواجان يا رضوان شهر فعلي به ماركده مي آيد، دو پسر داشته، تقي و سلطون( احتمالا سلطانعلي) كه به تقي قنبر و سلطون قنبر مشهور بوده اند. از سلطون فرزندي نمانده و از تقي يك پسر به نام حاجي بابا مي ماند.

20 – خانواده حاج عيدي: حاج عيدي در صادق آباد ساكن بوده و گويا از عرب هايي بوده كه از روستاهاي لنجان به صادق آباد آمده بوده است گويا بر اثر اذيت هايي كه از طرف قربي چيراغ( قربانعلي پسر چراغعلي) دزد محلي صادق آباد مي بيند به ماركده مي آيد تا امنيت داشته باشد. مي گويند قربي چيراغ از مردم آپونه بوده ولي از صادق آباد زن مي گيرد و در آنجا ساكن مي شود. قربي چيراغ به خاطر دزدي هايي كه مي كرده مردم صادق آباد از دست او امنيت نداشته اند و بخاطر همين اذيت و آزار هايي كه به مردم رسانده مردم صادق آباد هم تصميم مي گيرند كه اورا بكشند و مي كشند. كه من داستان زندگي غم بار و پر فراز و نشيب اورا و نيز پاره اي از اذيت و آزار هايش را گرد آوري كرده ام و اميد هست كه بتوانم در آينده به رشته تحرير در آورم.

21 – خانواده عوضعلي: عوضعلي نام به ماركده آمده، پسر او خدابخش نام داشته، برادران عوضعلي كربلايي صفرعلي و مساقلي نام داشته اند، اينان از كجا آمده اند؟

22 – خانواده تخت كش: علي اكبر نام كه شغلش تخت كشي بوده از روستائي بنام ترق از حومه نطنز ابتدا به تيران بعد به ماركده مي آيد. سه پسرداشته است.

23 – خانواده مندلي( محمدعلي) تخت كش: محمدعلي نام از مردم شهرضا     ( قمشه) كه گويا هنگام آمدن در سي پيري بوده و شغلش تخت كشي گيوه بوده به ماركده مي آيد. در اينجا زن مي گيرد و ماندگار مي شود.

24 –خانواده هاي سوادجاني: چند خانوار از مردم سوادجان در همين اواخر به ماركده مي آيند و ماندگار مي شوند. مي دانيم مردمان سوادجان از ايل قشقايي بوده اند كه در محل ييلاق خود ماندگار مي شوند و روستا را بنا مي گذارند.

پيدايش فاميل(family )

فاميل كه امروزه به آن نام خانوادگي مي گوييم در جامعه و فرهنگ ما سابقه نداشت و اصولا يك پديده اروپايي است كه همراه انديشه هاي فرنگي به جامعه و فرهنگ ما ايرانيان راه يافته و چون نياكان ما وجود آن را ضروري يافته اند پذيرفته و بكار برده اند و امروز چنان با زندگي و فرهنگ ما درهم آميخته كه ما ديگر به آن به عنوان يك پديده بيگانه نمي نگريم. مردم آن روز به جاي نام خانوادگي براي شناسايي از نام پدر يا پدر بزرگ و يا شغلي كه داشت شناخته مي شدند. بعضي از مردم سرشناس بويژه در طبقات بالاتر اجتماع آن روز مردم داراي لقب بودند. گرفتن لقب از پادشاه، و يا دست اندر كاران آن روز مستلزم پرداخت انعام هاي كلان بود. آقاي دولت آبادي مي نويسد: مجلس شوراي ملي پنجم با يك نشست و برخاست القاب فضاحت آور را به كلي لغو كرده و نام خانوادگي را بجاي القاب تشويق نمود. گفتم فضاحت آور، بلي در دوره سلطنت قاجاريه لقب فروشي متاعي از امتعه درباري شده بود و به حدي وسعت دايره يافته بود كه نام ها فراموش شده بود. براي پيدا كردن لقبي طوري دايره تنگ شده بود كه ناچار يك لقب به اشخاص متعدد داده مي شد و اشخاص آبرومند كمتر پيرامون لقب گرفتن مي رفتند. فرمان لقب نويس، صحه همايوني رسان، به خاتم همايوني مهر كن، و به مهر صدر اعظم رسان و طغرا گذار همه از دادن فرمان استفاده مي كردند. حتا شخص شاه و وزير هم يك تقديمي به تفاوت استطاعت صاحبان القاب مي گرفتند. از اين رو كاركنان در باري اشخاص را به گرفتن لقب تشويق مي كردند و اين تنها براي رجال دولت نبود بلكه به بعضي از روحانيان و محرر ها و نوكرهاي آنها، اطباء، وعاظ، روضه خوانها، تعزيه گردانها، تجار، كسبه هم سرايت كرده بود… ادمه دارد     محمدعلي شاهسون