آوای مارکده شماره 76 – پانزدهم مرداد 1385

حمل احشام با مجوز

طبق اطلاع پاسگاه انتظامي هوره كساني كه قصد دارند از روستا احشام به بيرون از روستا حمل نمايند لازم است يك برگ فرم مخصوص را در شوراي اسلامي روستا پر و امضا نمايند و پس تاييد شوراي اسلامي  به رويت پاسگاه برسانند و پس تاييد پاسگاه هوره آنگاه اقدام به حمل احشام نمايند. در فرم؛ مشخصات ، آدرس و تلفن مالك، تعداد و نوع احشام، منظور از جابجايي، مشخصات وسيله نقليه و مالك آن ، تاريخ حمل قيد مي گردد.

طرح مينو

شوراي اسلامي در تاريخ 30/4/85 به اتفاق دو نفر از سردانگهاي  و نماينده طرح مينو جلسه داشت و ليست نهايي تدوين شده 61 نفري براي طرح 61 هكتاري مينو را بررسي و به اتفاق آرا تصويب نمود. اين ليست طي نامه اي به اداره امور اراضي و بخشداري سامان ارسال گرديد.

دفتر ICT

ساعت 11 مورخه 2/5/85 جلسه افتتاحيه دفتر ict ماركده و قوچان با حضور آقايان ربيعي ؛ مسئول دفتر ict استان چهارمحال بختياري و اسكندري مسئول حراست پست بانك استان و خسروي پيمانكار ict   استان و سيد اسماعيل حسيني و محمدعلي شاهسون اعضا شوراي اسلامي ماركده و خانم عرب متصدي دفتر ict   و محمد عرب و عباسعلي عرب مسئولان مخابرات ماركده و قوچان در محل دفتر مخابرات اين روستا تشكيل شد. در اين نشست آقاي مهندس ربيعي گفت ؛  وزارت ارتباطات و فنآوري و اطلاعات داراي سه زير مجموعه است. مخابرات، پست و پست بانك. دفاتر ict    نام خود را از حروف اول واژه هاي اين وزارت خانه گرفته اند technology فنآوري ، communication   ارتباطات ، و information   اطلاعات. اين دفاتر زير نظر اين سه مجموعه توسط پيمانكار آقاي خسروي فعاليت مي كنند. قرار است در گام اول كليه خدمات سه مجموعه مخابرات، پست و پست بانك در اين دفاتر ارائه گردد و با توجه به اينكه اين دفاتر مجهز به خط اينترنت مي باشند ارتباط روستا از طريق اين خط با مركز استان و كل كشور برقرار شده و اين دفاتر در گام بعدي مي توانند به عنوان پيشخوان دولت عمل كنند بطوريكه در آينده مراجعه روستائيان به شهر را به حد اقل رسانده و بتوانند عمده امور اداري و مالي خود را بدون صرف وقت زياد از طريق اين دفاتر به انجام برسانند.  پست بانك به عنوان يك بانك دولتي و مجهز به نرم افزار جامع پيشرفته كه در حال حاضر ويترين نرم افزار بانكي كشور را دارا مي باشد و اين نرم افزار در 350 نقطه دنيا نصب گرديده در ارائه بانكداري الكترونيكي در روستاها پيشگام خواهد بود و قادر است بهترين سرويس خدمات را در اقصي نقاط كشور ارائه نمايد. بنابر اين با راه اندازي اينترنت بنكينگ internet banking  پست بانك در روستاها مردم روستا مي توانند تمامي نقل و انتقال وجوه و پرداخت قبوض مصرفي خود را در روستا و حتي در خانه انجام دهند. اين مي تواند در وقت و هزينه صرفه جويي شود. سيستم جامع پست بانك اين امكان را به مردم روستا مي دهد كه بدون حمل پول وجوه خود را در سراسر كشور واريز و برداشت نمايند بنابر اين مي توانند براحتي با خريداران محصولات خود ارتباط برقرار كرده و چك دريافتي بابت فروش محصولات خود را در دفتر ict  پاس و وصول نمايند و همينطور فروشنده تجهيزات كشاورزي با رغبت چك كشاورز روستايي را قبول مي كند زيرا در كليه شهرهاي كشور قابل وصول مي باشد و مي تواند به هر شخصي اين چك را خرج كند و قطعا در آينده خريدار و فروشنده اي كه به نوعي با روستائيان سر و كار دارد ترجيح مي دهد در پست بانك حساب داشته باشد و اين ارتباط دو طرفه را آسانتر خواهد كرد. پست بانك تا پايان 1385 در 113 روستاي استان و 2500 روستا در سطح كشور و نهايت در آينده جمعا در 10000 روستاي كشور در دفاتر مخابراتي شعبه تاسيس خواهد كرد. نكته مهم اينكه علارغم پيگيري ها و درخواستهاي متعدد روستائيان از ساير بانكها، به دليل اينكه ايجاد شعبه را در روستا بصرف اقتصادي نمي دانند در روستا حضور پيدا نكرده اند ليكن پست بانك با پشتوانه عظيم شركتهاي پست و مخابرات و سيستم on line  اي كه در اختيار دارد آماده خدمت به مناطق محروم و دور افتاده مي باشد و اين حمايت همه جانبه مسئولين استان و دهياري و شوراي اسلامي و اهالي روستا را مي طلبد تا با افتتاح حساب و انتقال كليه منابع مالي خود به اين دفاتر موجبات تقويت پست بانك و به دنبال آن ارائه خدمات بيشتر و از همه مهمتر نصب و راه اندازي هرچه سريعتر سيستم on line  را در دفتر ict  فراهم نمايند. من اميد وارم  كه با حمايت مسئولين محترم محلي و مردم خوب ماركده و قوچان بتوانيم هرچه سريعتر سيستم جامع و internet banking  را در دفتر ict  ماركده نصب و راه اندازي كنيم تا بتوانيم روستاي ماركده و قوچان را به شبكه بانكي كشور متصل نماييم. سرويس هايي كه در حال حاضر پست بانك ارائه خواهد داد عبارتند از ؛ قبول وجه قبض آب ، گاز ، قبول وجه ثبت نام گاز ، ( قبول وچه قبض برق پس از انعقاد قرارداد با شركت برق مقدور خواهد شد ) افتتاح حساب قرض الحسنه ، افتتاح حساب اندوخته ، حساب جاري ، سپرده بلند مدت ، حواله صادره ، پرداخت حواله ، قبول چك ، صدور دستور پرداخت ، پرداخت تسهيلات ، دريافت اقساط ، ثبت نام تلفن ، پرداخت حقوق. در پايان آقاي مهندس ربيعي اظهار اميدواري كرد كه حد اكثر ظرف يكي دوماه آينده با راه اندازي مركز توزيع خدمات اينترنت به مركزيت ماركده جوانان روستا بتوانند با كمترين هزينه از اين امكانات بهره مند شوند.

 آنگاه آقاي محمدعلي شاهسون عضو شوراي اسلامي ماركده ضمن عرض تشكر از انتخاب اين روستا براي تاسيس دفتر ICT  گزارشي از پيگيري دوساله در خواست تاسيس يك شعبه بانك كشاورزي و پاسخ منفي سرپرستي اين بانك ارائه داد و افزود ؛ منطقه ما و بويژه روستاي ماركده به دلايل زير موقعيت خوب و مناسبي دارد و آينده اي درخشان هم خواهد داشت. يكي اينكه ماركده و قوچان دو روستا متصل به هم با جمعيت  حدود 2200  نفر به صورت يك واحد پر جمعيت در بين چند روستاي پيرامون قرار دارد فاصله ماركده و قوچان يك پل 20 متري بر روي رودخانه زيبا و با صفاي زاينده رود است. پيوستگي و اتحاد و همدلي مردم اين دو روستا و سخت كوشي آنها در كارهاي كشاورزي مشهود است. دوما در ميان و مركز قرار گرفتن ماركده در بين روستاهاي منطقه مانند گرمدره و قراقوش با فاصله 5 كيلو متر و با جمعيت حدود 1700 نفر در سمت غرب و روستاهاي ياسه چاه و صادق آباد با فاصله 5 كيلومتر و با جمعيت حدود 1800 نفر در شرق به ماركده مركزيت طبيعي بخشيده است. اين 6 روستا را جاده ارتباطي آسفالته به يكديگر و نيز به بن، سامان، شهركرد ، نجف آباد، اصفهان و سد زاينده رود ارتباط مي دهد. سوما سرمايه گذاري هاي كلان و ميلياردي كه در منطقه و به ويژه در روستاي ماركده و قوچان به منظور احداث طرح هاي باغداري طوبا انجام شده و زير كشت رفتن حدود 800 هكتار از اراضي بياباني ماركده و حدود 600 هكتار از اراضي روستاي قوچان و به همين نسبت روستاهاي پيرامون مانند گرمدره و قراقوش و صادق آباد و ياسه چاه با استفاده از آب گواراي زاينده رود اين امكان را فراهم آورده كه هم اشتغال ايجاد شود و هم در آينده اي نزديك در آمد مردم از توليدات كشاورزي بالا برود لذا  آينده اي درخشان از نظر توليد و در آمد در انتظار مردم است.

روستاي ماركده و قوچان داراي امكانات رفاهي آب آشاميدني، برق، تلفن، گاز شهري(در چند روز آينده) ، جاده ارتباطي آسفالته( از دوسو)، داراي مركز بهداشتي درماني با پزشك شبانه روزي، خانه بهداشت، دبيرستان دخترانه، مدارس راهنمايي و ابتدايي دخترانه و پسرانه است. نهاد هاي اجتماعي شوراي اسلامي، دهياري، شوراي حل اختلاف( تاسيس در چند روز آينده) در روستا ايجاد شده اند. مردمان اين دو روستا از نظر فرهنگي رشد قابل ملاحظه اي دارند به طوري كه همه بدون استثنا در خانه هاي خود حمام خصوصي دارند و حمام عمومي از 10 سال قبل به كلي تعطيل شده است در اين دو روستا حدود 180 دستگاه اتومبيل شخصي ( سواري و وانت) وجود دارد ارتباط اداري مردم با مركز بخش سامان و شهرستان شهركرد و ارتباط تجاري شان با شهرهاي اصفهان و بويژه نجف آباد است. روزانه 4 دستگاه ميني بوس و دهها دستگاه سواري و وانت جهت داد و ستد، حمل كالا و انجام كارهاي اداري به شهرهاي نجف آباد و شهركرد تردد مي نمايند. جوانان روستا از نظر فرهنگي رشد چشمگيري داشته اند به همين دليل علاقه وافري به استفاده از كامپيوتر دارند به گونه اي كه در حال حاضر حد اقل در نيمي از خانه ها كامپيوتر وجود دارد و حدود يك سوم از دارندگان كامپيوتر با هزينه سرسام آور بهاي خط تلفن با اينترنت از طريق مراكز شهركرد و نجف آباد كار مي كنند. مردمان روستا داراي فرهنگ نسبتا بالايي هستند نشانه آن چاپ و توزيع نشريه محلي با قدمت چهار ساله روي چهار صفحه A3 مي باشد كه حاوي اخبار روستا و مقالات جوانان نويسنده روستا است. بعلاوه ماركده تنها روستا در منطقه است كه ادبيات شفاهي و تاريخچه شفاهي اش بصورت مكتوب مدون شده است. موضوعي ديگر را به اطلاع مي رسانم و آن توريستي بودن منطقه است. همه روزه و بويژه روزهاي پايان هفته هزاران نفر براي تفريح و لذت بردن از مناظر زيباي زاينده رود به اين منطقه مي آيند و يا براي استفاده از پلاژ هاي سد زاينده رود از اين مسير عبور مي كنند كه درصدد سرمايه گذاري در جهت خدمات به توريسم هستيم كه مي تواند خود هم شغل ايجاد نمايد و هم در آمد مردم بالا برود.

در پايان اعضا شورا و دهيار روستا به اتفاق قول همه گونه همكاري به منظور رشد و توسعه دفتر ICT  ماركده و قوچان دادند و گفتند كه از مردم خوب و باصفاي اين دو روستا در خواست خواهند كرد ، خواهش خواهند نمود كه به منظور رشد روستا در اين بانك حساب افتتاح و پس انداز هاي خود را هرچند اندك در اين بانك ذخيره نمايند و داد و ستد خود را از طريق اين بانك انجام دهند و وجوه قبوض خود را بدون پرداخت اضافه وجهي به اين بانك پرداخت نمايند . در پايان اولين حساب بنام شوراي اسلامي ماركده  و دومين حساب بنام دهياري روستا باز شد. و آقايان سيد اسماعيل حسيني و محمدعلي شاهسون و ابوالفضل عرب هريك حساب هاي شخصي پس انداز باز نمودند.

                                               گزارش از ؛ محمدعلي شاهسون ماركده

همآيش علمي پژوهشي

اين يك رويه علمي است وقتي يك پديده اي در جامعه بوجود آيد، يا قانوني وضع و به مورد اجرا گذاشته شود، يا روشي در پيشبرد جامعه در پيش گرفته شود، يا سيستمي نو راه اندازي گردد و يا نهادي اجتماعي تاسيس شود پس از مدتي جامعه شناسان، روان شناسان، حقوق دانان، اقتصاد دانان و ديگر پژوهشگران هر يك در حيطه دانش خود پيرامون موضوع جديد به مطالعه مي پردازند، آمارگيري مي نمايند، پرس و جو و تحقيقات ميداني انجام مي دهند، برخورد و واكنش هاي مردم و گروههاي اجتماعي را اندازه گيري مي نمايند، تاثيرات آن را بررسي و نتيجه گيري مي نمايند كه اين موضوع جديد برابر آنچه كه پيش بيني شده بود پيشرفت داشته ؟ يا ، نه ؟ و چه عواملي در اين فرآيند بازدارنده يا تقويت كننده بوده است ؟ نواقص، كاستيها و تضادهاي آن كدام است ؟. وزارت كشور مجري انتخابات و تشكيل شوراهاي شهر و روستا بوده و اين كار براي اولين بار پس از انقلاب در سال1378 در دولت محمد خاتمي انجام شد از آن تاريخ 7 سال مي گذرد حال وزارت كشور براي ارزيابي كار شوراهاي اسلامي در جامعه، اقدام به برگزاري همآيشي با نام « همآيش علمي پژوهشي شوراهاي اسلامي شهر و روستا» نموده است و از صاحب نظران درخواست نموده كه نهاد شورا را در جامعه مورد بررسي و پژوهش قرار دهند. در استان چهارمحال و بختياري 32 نفر اقدام به مطالعه و پژوهش روي اين موضوع نموده اند و نظرات خود را طي مقاله اي به دبير خانه همآيش ارسال كرده اند. اين همآيش در سالن سينما تاترغدير واقع در اداره ارشاد اسلامي با دعوت از استادان دانشگاه، صاحب نظران، مقامات مسئول، مديران ادارات، اعضا شوراهاي اسلامي شهر و روستا در تاريخ 28/4/85  از ساعت 9 صبح تا ساعت 16 برگزار شد. فضايي بود صِرف علمي و آكنده از منطق، استدلال، ارائه آمار و ارقام، اسناد و نمودار، پرسش و پاسخ و ارزيابي. در اين همآيش چند نفر از شخصيت ها سخن گفتند كه خلاصه و چكيده اي از سخنان هريك را در زير مي آورم. نخست زماني مدير كل امور اجتماعي و انتخابات استانداري گفت؛ شوراها با بضاعتي اندك، قلبي آكنده از مهر به ميدان آمدند و در خدمت مردم قرار گرفتند جهت توسعه منطقه خود قدم هايي برداشتند و در اين ميدان خوش درخشيدند به گونه اي كه امروز شوراها كار آفرين هستند و در مسير حركت پوياي خود دخالت در سرنوشت خويش دارند شرط موفقيت بيشتر آنها همكاري مسئولان است. دفتر امور اجتماعي استانداري به منظور بررسي كارها، مسائل و مشكلات شوراهاي اسلامي و راهكارها و رفع موانع اين همآيش را برگزار نموده است بدين منظور طي اطلاعيه اي از همگان و بويژه از استادان محترم دانشگاه، پژوهشگران، دانشجويان دعوت به عمل آمد كه تحقيقات خود را به دبيرخانه تحويل دهند كه 32 مقاله رسيد و ما از بين آنها 9 مقاله برتر را برگزيديم.

 سپس مهندس صادقي استاندار گفت: مهمترين بحث كه امروز در ميان محققان و پژوهشگران مطرح است بحث مشاركت و توسعه است در گذشته منابع طبيعي يكي از منابع توسعه مطرح مي‏شد ولي امروز انسان توسعه يافته مهمترين منبع توسعه به حساب مي‏آيد. ببينيد ما در استان منابع خوب و فراوان داريم و مي توانيم در زمينه بخش كشاورزي، صنعت و خدمات حركت كنيم به علاوه در كنار استان برخوردار و توسعه يافته  هستيم در كنار صنعت مادر قرار گرفته‏ايم كه مي توانيم از امكانات آنها هم سود ببريم ولي عقب مانده‏ايم ! توسعه نيافتيم و فقط 6% درآمد ناخالص ملي اختصاص به استان ما دارد كه در شان ما كه اين همه امكانات و موهبت‏هاي الهي كه در اختيار ما قرار داده شده نيست. پرسشي كه پيش مي آيد اين است كه پس اشكال در كجاست؟ مي گويم ؛ اشكال از توسعه نيافتگي فرهنگ ماست، اشكال از توسعه نيافتگي منابع انساني ماست. به دليل توسعه نيافتگي منابع انساني، ما در گذشته نتوانستيم چانه زني كنيم، چاره جويي كنيم و منابع را به استان بياوريم. به علت توسعه نيافتگي منابع انساني استانمان فرهنگ پيگيري كارها را نداريم، فرهنگ مقاومت و مديريت به منظور راه جويي و چاره جويي پيشبرد كارها را نداريم. ببينيد اين سخن يك نخست وزير كشورمان است كه در سفري به استان گفت : « بايد كارها پيگيري و پيگيري شود » حال هرچه قدرت پيگيري و چانه زني بيشتر موفقيت بيشتر. يكي از موضوعات ديگر كه در گذشته دليل عقب ماندگي و توسعه نيافتگي استان مطرح مي شد ناكافي بودن سرمايه گذاري و يا نبود سرمايه در استان بود. امروز خوشبختانه دولت نهم اين نقيصه را برطرف نموده و گفته منابع بانكي بايد به سمت توليد در استان هاي محروم سوق داده شود. تصميم گرفته شده بنگاه هاي توليدي اشتغال زايي زود بازده افتتاح شود. ما امروز به اين نتيجه رسيده ايم كه اگر بخواهيم مي توانيم رشد و توسعه داشته باشيم و بايد بخواهيم. اميد وارم با همت همه مردم بتوانيم ضمن سرمايه گذاري و توليد عقب ماندگي را جبران كنيم اين را هم بيفزاييم ما در كنار استان قدرتمند و مكنده قرار داريم و بايد بتوانيم سرمايه هاي اقتصادي و انساني مان را خود جذب كنيم تا آنجا مكيده نشود.

سپس دكتر ابطحي مدير كل امور شوراهاي وزارت كشور سخن گفت: امروز مهمترين بحث بين پژوهشگران و صاحب نظران توسعه است و توسعه يعني رشد اقتصادي، تحول در ارزش ها، بينش ها و رفتارها. خود رشد بخشي از توسعه است رشد اقتصادي قسمتي از توسعه است و توسعه يك كيفيت است، يك چگونگي است در حالي كه رشد كميت است. براي دست يابي به توسعه بايد بينش هايمان، ارزش هايمان و رفتارهايمان تحول يابد جامعه اي توسعه يافته نيست مگر اينكه انسان هايش به دانايي دست يافته باشند. نخست بايد انسان هاي توسعه يافته ساخت، پروراند تا به يك جامعه توسعه يافته دست يافت. در درون انسان توسعه يافته يك انگيزش براي پيشرفت است همه اش به فكر اين است كه امروزش بهتر از ديروز و فردايش بهتر از امروز باشد. مي گويند ژاپني ها اين چنينند. همه شان دفترچه يادداشت در جيب دارند و موضوع هاي مهمي را كه مي بينند، مي شنوند و درك مي كنند يادداشت مي نمايند. انسان توسعه يافته هيچگاه وقتش را تلف نمي كند. افق ديدش وسيع است يعني ملي مي انديشد و منطقه اي عمل مي كند. براي دست يابي به توسعه نيازمند بصيرت هستيم بصيرت يعني ارزش و بينش. انسان توسعه يافته دائم در حال رشد است، خود را صاحب مملكت مي داند جهان را از خود و خود را از جهان مي داند. مسئوليت پذير است چون در جهان تماشا چي نيست با حس مسئوليت پذيري دنبال شناخت مي رود و با اين بينش، در خود، جامعه اش و در نهايت در جهان تحول ايجاد مي كند. انسان توسعه يافته همه اش دنبال تغيير در جهت رشد و پيشرفت است خود را داراي نقش در جامعه و جهان مي داند بنابر اين نقشي را بر مي گزيند كه برنده شود يعني خود را مسئول و تاثير گذار مي داند آنگاه مردم هم او را باور خواهند داشت و براي نقش اجتماعي اش در جامعه ميدانش مي دهند چون خود را باور كرده و باور دارد. انسان توسعه يافته قبل از اتخاذ تصميم خوب مي انديشد، مشاوره مي گيرد آنگاه اتخاذ تصميم مي كند. براي دست يابي به توسعه فردي و اجتماعي اراده فردي و اجتماعي لازم است. اراده دست يابي به توسعه اين است كه نخست شناخت داشته باشيم سپس خود را و توانمندي خود را باور كنيم و در خود تحول ايجاد كنيم و امكاناتمان را بكار بگيريم. خوشبخت آن كسي كه استعداد هاي خود را كشف كند. همه افراد داراي استعداد هستند لذا بايد هر فرد استعداد هاي خود را كشف و رشد دهد. يكي از جاهايي كه استعداد ها و توانايي ها و قابليت هاي انسان ها كشف مي شود و ظهور مي يابند شوراهاي اسلامي شهر و روستا هستند. در شوراها افراد با ميل و اراده خود داوطلبانه وارد ميدان مي شوند و توانمندي خود را در معرض ديد و داوري مردم قرار مي دهند اگر توانمند بود شناخته مي شود و مي توان از او در محل هايي مهم تر سود جست. شوراها مهمترين نهادها در حوزه هاي عمومي اند كه داوطلبانه مي خواهند خدمت كنند اينها مديران محلي اند مديران منطقه اي اند لذا بايد از انسان هاي سالم و توانمند انتخاب شوند بنابر اين لازم است انتخاب آگاهانه صورت گيرد.

آنگاه هيات داوران آقايان: رئيسي، رضايي، خرسندي و آل ابراهيم در جايگاه خود قرار گرفتند و پژوهشگران يك يك با ارائه و قرائت مقاله از نتايج پژوهش خود دفاع نمودند و در پايان توسط هيات داوران مقالات برتر اعلام و جوايز توزيع گرديد. در صورت دست يابي به مقالات ارائه شده خلاصه اي از اين پژوهش هاي ارزنده را در آوا جهت اطلاع همشهريان گرامي چاپ خواهيم كرد.

                                                گزارش از : محمدعلي شاهسون ماركده

پاي صحبت ميراب

روزهاي پاياني تيرماه شاهد افت فشار و نهايتا قطعي آب در قسمتي از روستاي قوچان بعلاوه خيابان بالايي ماركده بوديم. موضوع را از ميراب روستا آقاي محمد عرب جويا شديم كه گفت :

علت گرفتگي خط انتقال بود كه مثل همه اتفاقاتي كه براي برق، گاز و خط تلفن مي افتد اين اتفاق هم براي آب رخ داد. با اين تفاوت كه چون لوله هاي آب از زير خاك عبور مي كنند و شبكه هم نسبتا قديمي بود مشخص نمودن محل گرفتگي زمان برد. در اين شش ، هفت روز حداكثر تلاش را نموديم و شركت آب و فاضلاب هم بر حسب وظيفه اي كه داشت تمام سعي و تلاش را انجام داد تا آنجا كه اكيب شركت در چند روز تا ساعت 10 شب در محل مشغول كار بودند. علت گرفتگي هم مقداري تكه هاي چوب و پلاستيك بود كه در قسمت زانو 90 درجه خط لوله گير كرده بود. بعلاوه ناگزير شديم مقدار يكصد متر از خط لوله انتقال را هم تعويض نماييم. به احتمال زياد چوب و پلاستيك توسط بچه هاي بازيگوش از طريق لوله سرريز و حدود يك و نيم سال قبل به درون مخزن راه پيدا كرده است. چون لوله سرريز مخزن در كنار يك استخر كشاورزي است. براي جلوگيري از تكرار چنين اتفاقي بايد اطراف مخزن فنس كشي گردد. كه لازم است مسئولان روستا موضوع را پيگيري نمايند تا توسط شركت آب و فضلاب روستايي انجام شود.

                                             گزارش از ؛ محمدعلي شاهسون ماركده                                   

پاسخ قطره اي كافي نيست

در طول سه سال گذشته كه نشريه آوا در ماركده منتشر مي شود بارها مشكلات كشاورزان فردوس در اين نشريه نشر يافته است. اعضا شايعات را در باره رفتار و كارهاي هيات مديره و مدير عامل مطرح و درخواست شفاف سازي كرده اند. بعد از اين همه نوشتار شركت فردوس طي يادداشتي بصورت ناقص و نارسا گفته ؛ فلان مبلغ به اين شركت كمك شده آن هم به فلان شكل. لحن سخن بكار رفته در پاسخ بيانگر اين ديدگاه است كه پرسش اعضا براي مسئولان خوشايند نبوده است. بدين جهت پاسخ قطره اي داده شده است. چند نفر از اعضا شركت تعاوني فردوس در تماس تلفني و يا حضوري، علاوه بر پاسخ داده شده تقاضاي پاسخ هاي ديگر را نيز داشته و دارند و آن اينكه ؛ 1- آيا قرار دادي كه بسته شده جهت خريد پمپ اجرا شده ؟ اگر نه ؟ چرا و به چه دليل ؟ و اگر آري آيا مشكل كمبود آب فردوس حل شده است ؟  2- حساب مبلغ كلاني كه سال گذشته از اعضا جمع آوري شد و محل هزينه هاي آن .  3- پاسخ شايعه اي كه پول هاي شركت در حساب هاي شخصي نگهداري مي شود.  4- صورت در آمد و هزينه هاي سه سال گذشته شركت. در خواست هاي بالا خواست هاي فوق العاده و خارج از چهارچوب وظايف اعضا هيات مديره نيست از آنجاييكه هيات مديره را اعضا انتخاب مي نمايند و اعضا هريك سهامدار و تامين كننده هزينه هاي شركت اند اين حق را دارند كه از تمام زواياي كارهاي مديريتي شركت باخبر باشند و اظهار نظر نمايند.

محمدعلي شاهسون ماركده

نقدي بر راسته بازار قوچان

در آواي شماره 75 مطلبي با عنوان راسته بازار قوچان ديدم به نويسندگي آقاي محمدعلي شاهسون كه برايم بسيار جالب و خوشحال كننده بود. كه در آواي ماركده از كل روستاهاي همجوار و رفتارهاي جوانان روستاهاي ديگر از جمله روستاي قوچان ياد مي شود و بدانها پرداخته مي شود. ابتداي نوشته ام به دوستان جوانان با صفاي قوچاني بخاطر خلاقيت هايشان درك بالاي اقتصادي شان تبريك مي گويم. و آرزوي موفقيت هرچه بيشتر و روز افزون برايشان را دارم. اما روي سخنم با آقاي شاهسون نويسنده مطلب فوق الذكر است ساده بگويم كه آيا تعريف و تمجيد از كسي بايد به مثابه كوبيدن و زير سئوال بردن ديگري باشد. آيا بايد شخصي يا اشخاصي را له كنيد تا به كمال آرزويتان برسيد. جناب آقاي محمدعلي شاهسون در نوشته راسته بازار در مورد جوانان روستاي ماركده دچار اغراق شده اند البته در جنبه منفي. جوانان را سيبل قرار داده اند و قلق گيري مي كنند. جوانان روستا چه كرده اند كه شما چنين روان شناسي كرده ايد چگونه است كه جوان روستاي ماركده تحرك ندارد ؟ شاداب نيست ؟ انرژي ندارد ؟ چگونه روان شناسي كرده ايد كه جوان ماركده اي را به عدم درك موقعيت و وضعيت جهاني اش متهم كرده ايد ؟ شما راسته بازار را ياد آور شده ايد آيا همه جا و همه مكان ها مي توان يكسان بود ؟ شما به مغازه هاي روستا دقت كرده ايد، ساندويچي سهيل، بازيهاي رايانه اي اشكان، خدمات كامپيوتري ستاره، آژانس زاينده رود، لوازم موتوري زاينده رود، سوپر ماركت زاينده رود، و… هم خلاقيت و درآمد زايي جوانان بوده و هست. تمامي اينها درك موقعيت نيست، خلاقيت نيست، درضمن چندين مورد هم در كار خريد و فروش محصولات باغي هستند، آيا اينان نا اميدند كه چنين مي كنند؟ سئوال من اين است آيا فقط كنار خيابان دكه زدن و آلاچيق برپا كردن كوتاه مدت درك موقعيت و اقتصادي نگري است؟ آقاي شاهسون در قسمتي از نوشته شان از عدم واگذاري آده سر آسياب جهت ايجاد محلي براي جذب گردشگر و دلايل واهي كشاورزان صحبت كرده اند كه فقط و فقط مربوط به بزرگترهاي روستا و تفكرات آنان مي شود. آنان خود بايد جوابگو باشند كه چرا مخالفت كرده اند اما شما در ادامه جوانان را مد نظر قرار داده ايد و گناه پدران را به گردن فرزندانشان انداخته ايد. اين موضوعها هيچ گونه ريطي به جوانان روستا ندارد چرا در اين گونه موارد جوانان در ذهن شما تداعي مي كند چرا در شعارهايتان جوانان را مي شناسيد و در عمل بي خيالشان؟ براي مثال بگويم كه آقا عده اي از جوانان روستا اعتراض كرده اند كه ما زمين فوتبال براي گل كوچك نداريم و بازي كردن در مدرسه راهنمايي فيض موجبات اعتراض عده اي را فراهم كرده است. شورا اقدامي كرد و زمين كوچكي را در كنار مدرسه با لودر به اصطلاح به شكل ميدان فوتبال در آورد. اما انصافا خودتان را قاضي قرار دهيد و نگاهي به زمين بيندازيد چاله هايي دارد كه بازيكن با توپ ناپديد مي شود، يا عده اي از جوانان و نوجوانان روستا جهت برپايي كلاسهاي كامپوتر اقدام كرده اند اما عزيزي مشكل ايجاد كرد كه آقا كلاسهاي مدرسه فقط در اختيار من است. و مخالفت خود را خيلي شديد اعلام كرد. كدام يك از مسئولين محترم اقدامي كوچك در جهت رفع اين مشكل انجام دادند؟ آنوقت مي آيند و محترمانه مي نويسند جوان ماركده اي مايوس است، نااميد است، متجاوز به زمين هاي كشاورزي است. انصافا كدام تجاوز و زمين خواري ؟ كدام اعتراض؟ همانند روز روشن است زمين خوار و تجاوز به حقوق كشاورزي ديگران در دست چه كساني است چگونه است مسئولين خود را مبرا مي دانند زمين هاي تجاوزي و غير قانوني كه مشخص است… اگر اعتراضي هم بوده خدا را شكر جوانان مسئولين شنوايي دارند سريع رسيدگي كرده اند!!! اعتراض به مثابه شتر ديدي جاي پايش را هم نديدم شده است. من فكر مي كنم چنين نوشتن و گفتن چيزي جز كسب حمايت نيست . 

                                        اسدالله عرب ماركده 6/5/85

تقدير و تشكر از دانش آموزان ممتاز

آواي ماركده با درج نام دانش آموزان ممتاز از زحمات ، تلاش و كوشش آنها در جهت كسب علم و دانش تقدير مي نمايد در اين شماره نام دانش آموزان ممتاز مدرسه راهنمايي پسرانه ماركده درج مي گردد. دانش آموزان ممتاز كلاس اول راهنمايي: محمد شاهسون فرزند عشقعلي با معدل 12/19 شاگرد اول. عباس عرب فرزند اكبر با معدل 42/18 شاگرد دوم. حسين شاهبندري فرزند ابوالقاسم با معدل 35/18 شاگرد سوم. دانش آموزان ممتاز كلاس دوم راهنمايي: هادي عرب فرزند اكبر با معدل 46/18 شاگرد اول. محمد عرب فرزند قربانعلي با معدل 66/17 شاگرد دوم. رضا شاهبندري فرزند غلامحسين با معدل 13/17 شاگرد سوم. دانش آموزان ممتاز كلاس سوم راهنمايي: محسن شاهسون فرزند صفدرقلي با معدل 84/17 شاگرد اول. ميثم شاهسون فرزند عباس با معدل 60/17 شاگرد دوم. سجاد شاهبندري فرزند ابوالقاسم با معدل 22/17 شاگرد سوم. همچنين تشكر و قدرداني مي گردد از تلاشهاي آقاي علي عرب فرزند بهرام نفر برتر مسابقات درسهايي از قرآن آقاي قرائتي. و با تشكر و قدرداني از زحمات آموزگاران محترم مدرسه.

تحليلي پيرامون شيوه هاي آبياري

آب همواره با حيات مترادف بوده است. بسياري از جنگ ها، تجاوزها و لشكركشي ها در طول دوران بشريت بر مبناي آب بوده است. اساس پيدايش حكومت هاي اوليه انسان بر اساس اختلاف بر سر تقسيم آب خصوصا در سرزمين بابل باستان و عراق فعلي بوده است. و انسان تازه يكجا نشين شده آموخت چگونه منافع ناشي از آب را در بين خود تقسيم نمايد. آب در ادبيات غني پارسي زبانان همواره نماد پاكي، حيات و گاه جاودانگي  بوده است. و گاه غزل هاي دلنشين و قصيده هاي دلنوازي در بيان اوصاف آب سروده شده است.

كنار آب و پاي بيد و طبع شعر و ياري خوش

                                          معاشر دلبري شيرين و ساقي گلعذاري خوش

در هجر تو گر چشم مرا آب روانست      گر خون جگر ريز كه معذور نماندست

پيامبر بزرگ ما احترام وافري براي آب قائل بوده است و در احكام فقهي و رساله هاي عمليه اولياي مذهبي نيز همواره بحث هاي مفصلي پيرامون آب، انواع و اقسام آن مطرح شده و آب به عنوان برترين « مطهرات » شمرده مي شود. در نزد ايرانيان باستان نيز اهميت ويژه اي به آب قائل بوده اند. چنانچه در تقويم ايرانيان روزهايي براي پاسداشت آب بوده است. و « آناهيتا » به عنوان الهه آب و باران نشانگر نكو داشت آب از سوي ايرانيان بوده است. و كوروش نيز در دعاهاي خود ايران را عاري از خشكسالي نزد اهورا مزدا ، آن يگانه خداي مهربان طلب مي كرده است. در گرما گرم تابستان خنكاي دلپذير حاشيه زاينده رود و تلاطم سرشار از زندگي رود بزرگ فلات مركزي ايران كه سيراب كردن دشت هاي بسياري را بر عهده دارد. همراه با تقديم نسيمي دلپذير خستگي را از تن هر رهگذري بدر مي كند. و شايد بزرگترين نعمت خداوند در اين ديار رودخانه دائمي زاينده رود ما بواسطه بهره مندي از همين آب موفق به زير كشت بردن زمين هاي بالا دست ماركده و در پي آن شكوفايي كشاورزي و ماندگاري جمعيت در روستا شديم. آنچه كه همواره خاطر هر هم ولايتي را آزار مي دهد و گاه آنقدر ناراحت كننده است كه موجبات تاسفي بزرگ را فراهم مي كند عدم اجراي خوب سيستم هاي آبياري و نتيجه آن عدم بهره مندي يكسان از آب در باغ هاي جديد است. كه علاوه بر خسارات مالي فراوان، انرژي روحي شديدي را نيز از جامعه ما مي گيرد كه هيچگاه در محاسبات لحاظ نمي شود. و اين بار رواني منفي كه موجبات صحبت ها، نقدها، درگيري هاي فراوان است. وقتي تاسف بارتر مي گردد كه به آساني قابل جلوگيري است. و آنقدرها ساده است كه نيازي همانند طومار شيخ بهايي در تقسيم آب زاينده رود نيست. بلكه لازمه آن اندكي همانديشي، همكاري و تعامل است. و من فكر مي كنم، انسانهايي باشيم كه كم و بيش اين خصوصيت ها را در وجود خودمان شايد بتوانيم پيدا كنيم. تحليل نحوه مديريت و اجراي طرح هاي باغداري احداث شده كه تحت سيستم آبياري قطره اي، آبياري مي شود ما را به اين نكته مي رساند كه در اين كار بواسطه تازگي كار و عدم تجربه قبلي علارغم همه تلاش هاي مديران مزارع اعتبارات زيادي به هدر رفت و شايد بيشتر جيب پيمانكارران پر شد. بررسي فني شبكه هاي آبياري احداثي در مزرعه فردوس اين نكته را ثابت مي كند كه شبكه آبياري فاقد مشخصات كار كارشناسي است. و بدون لحاظ كردن ارتفاع و ترازيابي دقيق در بسياري نقاط مزرعه شبكه احداث شده است. در اثبات همين موضوع نارضايتي ها، درگيري ها و نزاع هاي سال هاي اول مزرعه فردوس كافي است. مثلا قطعات با اختلاف ارتفاع يك متر با منبع آبي با قطعاتي اختلاف ارتفاع 10 متر و حتي بيشتر تحت هدايت يك قطر لوله آبرساني شده است. دبي تحويل شده نيز نصف دبي است كه پيمانكار متعهد به تحويل آن بوده است. مهمتر آنكه مشاور پروژه در حد و اندازه يك مشاور ظاهر شده است. اما امروز كه اين مطلب نوشته مي شود، تجربه اي 7 ساله همراه مردم ما است و به اطمينان مي توان گفت همه آنها پيمانكاران كوچك آبياري قطره اي هستند و كاملا به مشكلات و مسائل كار واقف هستند. 5 سال پيش تفكر غالب در مورد شيوه آبياري قطره اي بسيار منفي بود. و شنيدن صداي قيل و قال هاي روزانه همراه با اين طعنه كه بايستي يك پاسگاه انتظامي در مزرعه فردوس راه اندازي شود مؤيد اين مطلب است. اما امروز نظرات بسيار تغيير يافته است و منتقدان اين شيوه نو – كه شمردن مزاياي آن هدف اين نوشتار نيست – به حد اقل آن تبديل شده است. اما رونق كارخانه هاي توليد لوله پلي اتيلن نيز از خدمات پيمانكاران و مجريان مزارع به آنها بود. تعويض هاي چند باره لوله ها ، والوها،  خاكبرداري، خاكريزي ها و مشاهده روزانه وانت هاي پر از لوله بخشي از هزينه هايي است كه مردم در كنار اقساط بانكي آن را پرداخت مي كنند. اما آيا اين هزينه ها و خسارت ها قابليت پيشگيري ندارد؟. هنوز با گذشت چنديل سال از زير كشت رفتن مزارع بسياري از سهامداران ناراضي هستند و در بعضي قطعات واقعا آب خوب توزيع نمي شود و پاك كردن صورت مسئله واقعا ديگر سودي ندارد. هرچند مديريت مزرعه فردوس در دوره دوم باتلاش در جهت افزايش دبي ورودي به مخازن آب سعي مي كند اين مشكل را حل نمايد. اما به اعتقاد نگارنده راه اساسي در جهت حل اين مشكل، سپردن مستقل آبياري قطعات به سهامداران است. البته براي مزارع بعدي به اين معنا كه هرشخص خود در مورد سيستم لوله كشي، تعداد درختان و توزيع آب تقسيم بگيرد. اين كار عملي است كه در ادامه به آن مي پردازيم. در شرايط فني و اجتماعي فعلي جهت توزيع يكسان آب كه تنها و تنها به دو طريق مي توان آب تحويلي به قطعه را يكسان نمود و آن راه ها شامل ؛ 1- كنتور گذاري. 2- تخصيص كل آب به يك واحد در مدت زمان مشخص است. مورد اول يعني كنتور گذاري به علت نياز به كنترل دائم، خرابي كنتور ها، و نيز عدم كشش كنتور در دبي هاي بالا چندان قابليت اجرا ندارد. اما تخصيص كل آب در يك زمان مشخص عملي است. بدين ترتيب كه هر قطعه با احداث يك مخزن آب و لوله كشي به نواحي مختلف زمين درختان خود را آبياري مي نمايد. اما اين روش نيز قطعا مزايا و معايبي دارد كه در ادامه به مقايسه و رفع آنها مي پردازيم. معايب؛ 1- هرواحد نيازمند احداث مخزن آبي مجزا است. و اين هزينه اجراي طرح را افزايش مي دهد. 2- كشاورزان مزرعه قابليت مهار تمام آب در مدت زمان مشخص را ندارد. 3- لوله ي اصلي بايستي به هر قطعه كشيده شود. 4- در زمين ها با شيب كم قابليت اجرا وجود ندارد. مزايا ؛ 1- طريقه ساختن استخرها با ميلگرد و بتون كه خصوصا در چهامحال رواج فراوان دارد، علارغم استحكام هم ضروري نيست. بدليل ضريب حرارتي يكسان بلوك و سيمان به شرط نبود ناخالصي در ساخت مخازن با بلوك و سيمان نيز امكان پذير بوده و در شهرستان سميرم و شهرضا رايج است. از طرفي مخزن احداثي تنها جهت تنظيم دبي ورودي و خروجي به مخزن ساخته مي شود و نياز به ساخت مخازن بزرگ نيست. با گرفتن انشعاب از مخزن و تنظيم خروجي مخزن اين كار عمل مي شود و ثانيا هزينه احداث مخزن به مراتب از هزينه يي كه باغداران جهت لوله گذاري هاي چند باره در مزارع متحمل شدند كمتر است. در عين حال اين مخزن به هر كشاورز اجازه مي دهد كه كودهاي محلول در آب يا سموم دفع آفات به دلخواه مورد استفاده قرار دهد. يا همچنين وجود ذخيره آبي در مزرعه، امكان بهره و سم پاشي و آبياري درختان يا گياهان كه نياز آبي بين دوره هاي آبي دارند را فراهم مي كند. 2- لوله هاي اصلي كه در بند 2 بدان اشاره رفت هر صورت كه ارزيابي دقيق مزرعه مي تواند به گونه اي هدايت شود كه كمترين مسيرها طي شود. از طرفي اين هزينه يكباره است و آسودگي حاصله از آن سالها باقي خواهد بود. از سوي ديگر با اجراي آن توسط خود كشاورز ، هزينه اي فراوان كه قرار است نصيب پيمانكار هر مشاور گردد صرف خود پروژه مي گردد. 3- كشاورزان سخت كوش تا بعد از چنديل سال كار در زمينه آبياري قطره اي صاحب تجربه خوبي هستند و همانطور كه قبل اشاره شد با تعبيه لوله هاي قطور و تعداد لوله بيشتر و نيز افزودن به قطره چكان ها براي هر درخت مي توان آب را مهار نمود. همانطور كه در مزرعه فردوس گاه 2 نفر نيز كل آب را مهار مي كنند. 4- با ساخت مخازن مستقل چنانچه حتي شيب زمين صفر هم باشد تنها با يك متر اختلاف ارتفاع به مخزن مي توان زمين را مشروب ساخت. علاوه بر موارد اشاره شده، حتما در زمين هاي تپه ماهور ماركده هر زمين حد اقل يك يا چند نقطه مرتفع دارد و آن نقطه مرتفع زمين محل احداث مخزن خواهد بود. و در صورت توافق در برخي زمين هايي كه قابليت اجرا دارند حتي مي توان براي 2 يا 3 قطعه زمين مخزن مشترك با ساعات آب دهي مستقل ساخت. در كنار همه اين موارد كشاورزان مي توانند ساعت اختصاصي آب خود را تنظيم و يا تا اندازه اي كه مقدور باشد پس و پيش نمايند. چون هر قطعه زمين مدت زمان مشخص آب دارد و موجبات برهم خوردن نظم كل فراهم نمي شود. اما به اعتقاد من مهمترين نكته مثبت اين طرح آرامش و آسايش رواني ناشي از آن است كه ديگر خيال همه آسوده و راحت است كه به نسبت پرداخت پول يكسان آب يكساني دارند. زمين را نيز با افزايش يا كاهش سطح زمين بسته به كيفيت مي توان عادلانه نمود. ولي فراموش نكنيم كه هدف از كسب پول و توليد، آرامش و آسايش در زندگي است. كه فراهم كردن اسباب دردسر و دعوا و كدورت هاي آشكار و شبه آنچه نگاشته شد. تنها در مورد طرح هاي جديد و احداث نشده قابليت اجرا دارد و بيشتر روي سخن با مديران محترم مزارع جديد و سهامداران است. اميد است در كنار دوستان گرامي با نقد و بررسي و ارائه نظرات فني و كارشناسي به نتيجه مشترك و بهتري در زمينه رفع مشكلات آبياري مزارع برسيم همانطور كه چهره هاي جوان در مديريت و مالكان طرح غالب است. افكار نو و جوان نيز زمينه ساز موفقيت بهتر اين طرح ها خواهد بود. با اميد به اقبال نيك و روزگاري فرخنده براي تلاشگران بي آلايش عرصه ي كشاورزي.

 منبع اشعار؛  ديوان حافظ.                                   مهدي عرب 31/4/85

بياييد آنچه كه هستيم جلوه نماييم

در آواي شماره 75 گزارش آقاي رمضان عرب با تيتر پاسخ شركت تعاوني فردوس را خوانديم كه مبلغ 40 ميليون تومان كمك جهاد كشاورزي چگونه هزينه شده است. جالب اين بود كه اين گزارش به دستور مؤكد آقايان؛ مدير عامل و هيات مديره نگارش يافته است. اي كاش دست اندركاران فردوس همه حساب ها را براي اعضا بازگو مي كردند ولي متاسفانه نكردند و جاي شبهه را براي اعضا همچنان باقي گذاشتند. از اين رو شايد گزارش آقاي رمضان عرب درست هم باشد ولي اين اطلاعات براي اعضا كافي ، قانع كننده و قابل قبول نيست. بسياري از اعضا مي گويند اگر كاسه اي زير نيم كاسه نداشتند چرا حساب حواله هر سهم  110000 تومان  كه جمع آن مي شود 29810000 تومان و هر سهم حواله 30000 تومان را كه جمع آن مي شود 8100000 تومان را براي اعضا توضيح نمي دهند كه كجا و چگونه هزينه شده است ؟  اين دو مبلغ با مبلغ كمكي جهاد كشاورزي مي شود 75910000 تومان ، با اين مبلغ مي شود فردوسي ديگر احداث كرد مي پرسيم اين پولها كجا هزينه شده است ؟  ببينيد در فردوس هر يك از اعضا حدود يك ميليون تومان لوله اضافه هزينه كرده بعلاوه مبلغ يك و نيم ميليون وام پرداخت نموده در طول يكسال گذشته هم يك حواله 110000 تومان و حواله ديگر به مبلغ 30000 تومان پرداخت كرده ايم با آن وضعيت نابسامان تقسيم آب و سرانجام خشكيدگي و پژمردگي درختان و… آقايان دست اندر كاران فردوس؛ بهتر است گوشهاي خود را باز كنيد و سر خود را از زير برف بيرون بياوريد و مظلوميت اعضا و پژمردگي درختان را ببينيد. بنظر من شايسته ترين ، درست ترين و به درد بخور ترين كاري كه هيات مديره محترم و مدير عامل محترم در اين وقت مي توانند انجام دهند اين است كه از پست و مقام خود در اين طرح برهم و درهم و هرج و مرج كناره گيري كنند و بگذارند كشاورزان ستمديده به درد بي درمان خود بسازند و بسوزند و بميرند و ديگر درخواست پول زور نفرمايند تا شايد چاره اي…

                                                    رمضانعلي شاهسون ماركده 8/5/85

از عجايب ايران تا شگفتيهاي روستايمان

چندي پيش در پايان سال تحصيلي طي يك نظر سنجي از شماري از دانشجويان خارجي مشغول به تحصيل در دانشگاه هاي ايران كه براي گذران تعطيلات تابستاني عازم كشورهاي خود بودند سئوال شده بود كه چه چيز مردم از نظر آنان جالب و شگرف، و كدام رفتار ايرانيان برايشان عجيب و شگفت انگيز بوده است كه در ميان پاسخها به خونگرمي، مهرباني و ميهمان نوازي پارسيان كه همگان مي دانند و مي دانيم به عنوان خصائص نيكو اشاره شده بود اما درباره ي رفتارهاي شگفت انگيز و عجايب مردم ايران از بين نظرات مختلف سه مورد بيش از بقيه از سوي دانشجويان انيراني به عنوان « شيء عجاب » شناخته شده بود كه بدين قرار است. 1- تعارفي بودن بيش از حد ايرانيان. 2- تعطيلات رسمي زياد در ايران. 3- سوار شدن دو نفر در صندلي جلويي تاكسي و خودروهاي سواري. شايد موارد مذكور و عجايب ياد شده براي ما، بدليل غرق بودن در زندگي روز مره و غوطه ور بودن در عادات زندگي قابل تامل نباشد ولي اينها و خيلي از عجايب ديگر، واقعيت غريبي است كه با پندار ، گفتار و كردار ما گره خورده است. و هر روز در زندگيمان تكرار مي شود. اولا بدون تعارف ! بايد بپذيريم ما ايراني ها خيلي اهل تعارف هستيم و تعارفات در سرتاسر زندگي ما موج مي زند. ؛ با اندكي توجه در مي يابيم كه در تعاملات ما از سلام و احوال پرسي و قربون صدقه رفتن گرفته تا نون به هم قرض دادن و دعوت صرفا كلامي يكديگر به منزل و صرف شام و ناهار و سبقت در پرداخت كرايه و هزينه هاي اشتراكي، همه و همه در قالب تعاريفي بي مورد و بي محل بيان و يا انجام مي شوند. مثلا براي پيشي گرفتن در پرداخت بليط اتوبوس واحد چندين بار دست يكديگر را پس و پيش مي زنيم، بقيه مسافران را معذب مي كنيم و راننده را به دردسر مي اندازيم ؛ يا موقعي كه هيچگونه آمادگي نداريم بي خودي و به حساب يك احترام خشك و خالي و نمادين، فردي را به منزل دعوت مي كنيم ؛ و يا براي ورود به مكاني هريك ديگري را براي پيش قراولي ، آنهم به شكلي نمايشي در اولويت قرار مي دهيم و يا استفاده مستمر و روزمره از جملات و عبارات كليشه اي نظير ؛ شام در خدمتتان باشيم ، من حساب مي كنم ، گرد كفشتان را بر سر ما بتكانيد ، زير سايه شما هستيم ، ميهمان من باشيد ، غلام شما هستم ، شما امر بفرماييد ، قابلي ندارد ، دستوري نداريد ؟ ، مغازه متعلق به خودتان است ، تشريف داشته باشيد و ده ها عبارت معكوس از اين دست ! واقعا من نمي دانم اين عبارات كليشه اي و بي روح ، و بدون ضمانت و محتوا كه اغلب در اداي آنها زبان با دل همآهنگي ندارد چه معنايي دارد ؟! و چرا بكار مي رود ؟ و جالب اينجاست كه شنونده و طرف تعارف نيز مي داند اين تعابير و تعاريف ، فاقد اعتبار و ففط براي خالي نبودن عريضه است ! ثانيا در مورد تعطيلات رسمي هم بايد به عرض برسانيم به حمد پروردگار و به يمن عنايت كارگزاران و مسئولان امر ، در تقويم كشور ما فراوان به چشم مي خورد. همچنين گذشته از مناسبت هاي گوناگون ملي و مذهبي و اختصاص دادن روزها و هفته هاي متعدد به جريانات و وقايع مختلف ، برخي مواقع تعطيل كردن يك روز غير تعطيل به بهانه واقع شدن بين دو روز تعطيل هم در نوع خودش جالب است ! كه البته در اين مورد اخير نيز مانند خيلي از موارد و مزاياي ديگر ، كشاورزان عزيز و نيز برخي از كاركنان شيفتي نظير پرسنل بيمارستاني و انتظامي شانسي ندارند. ولي به هرحال و فارغ از همه اين تبعيض ها بايد قبول كنيم كه نه تنها تعطيلات رسمي كشور ما بيش از حد است بلكه ساعات كاري مفيد هم در روزهاي غير تعطيل خيلي كم است. به عنوان مثال و جسارتا معلمان عزيز، در طول سال بيش از پنج ماه تطيلي دارند! ثالثا در باره ي سوار شدن دو نفر در صندلي جلويي خودروها هم كه امروز جزء فرهنگ ترافيكي جامعه ي ما در آمده و از امور عادي و پديده هاي طبيعي محسوب مي شود بايد به عرض برسانم شايد يكي از دلايل آن ، صميميت و خونگرمي بيش از حد ما ايرانيان است كه باعث مي شود اينگونه تنگاتنگ و مهربان در كنار هم بنشينيم ! و يا به قول بعضي آقايان ممكن است نشستن در صندلي جلو ثواب بيشتري داشته باشد !! نمي دانم. فقط همينقدر مي دانم كه چندين بار طرح ممنوعيت اين خير كثير و خونگرمي مزيد ريخته و اعلام شده اما تا كنون هيچ ضمانت اجرايي نداشته و تححق نيافته است. انشاءالله بعد از جمع آوري خود روهاي فرسوده به آن جامه عمل و يا لباس اتاق عمل پوشيده خواهد شد ! با توجه به موارد و غرايب ياد شده ، شما فكر مي كنيد اگر از تعدادي از غريبه ها در مورد شگفتيها و عجايب هفتگانه ماركده و مردمانش سئوال شود به كدام موارد اشاره مي كنند ؟!        

    شكرالله شاهسون ماركده

تاريخچه ماركده ( قسمت 34 )

ولي پير مردان رقمي غير ارقام نوشته شده در سند را بيان مي كنند. پيرمردان با قاطعيت مبلغ 200 تومان را رد مي نمايند و رقم 75 تومان و 40 تومان و يا 15 ليره را درست مي دانند. گويا به آنهايي كه خود داوطلبانه زمين را واگذار مي كرده اند مبلغ 75 تومان پرداخت مي شده و به آنهايي كه بعد از فرار دستگير و با زور قباله را امضا مي كرده اند 40 تومان داده مي شده. پول ها هم اغلب ليره بوده و هر ليره 35  و يا 40 ريال ارزش داشته است. در اينجا پرسشي مطرح است و آن اينكه چرا مبلغ قباله  بالاتر از واقعي نوشته مي شده؟ برداشت من  و نيز مشاهدات شادروان عوضعلي صدري كدخداي سابق روستاي سوادجان اين است كه بختياريان با اين ترفند مي خواسته اند كسي به فكر برگرداندن ملكش نباشد و اگر كسي هم بخواهد از طريقي اقدام به بازپس گيري كند مقرون به صرفه نباشد و يا اگر مرجعي خواست به درخواست مردم مبني بر اينكه فروش از روي ترس و تهديد و شكنجه بوده رسيدگي و تحقيق كند با ديدن قيمت بالاي زمين حق را به خانهاي بختياري بدهد. از مبلغ فوق 5 يا 10 تومان نيز بقول آن روزي ها محرر و بقول امروز قباله نويس مي گرفته است. قباله نويسها چه كساني بوده اند ؟ بايد گفت كه آن روز ها تحصيل سواد كلاسيك فارسي مانند امروز نبود كساني كه دنبال آموختن سواد مي رفتند عربي مي خواندند چون مكتب خانه دست عربي دانها بوده و هدف اين نبوده كه آدمها، باسواد فارسي تربيت شود بلكه اهداف مكتب خانه و مكتب داران اين بوده كه نخست قرآن خواني آموخته شود و بعد احكام شرعي را فراگيرند. حال بعضي از محصلين بر حسب ذوق شخصي علاوه بر قرآن و شرعيات، فارسي خواني هم تمرين مي كردند و مي آموختند و يا بعضي از مكتب داران آدمهاي با ذوقي بودند و مقداري كتاب فارسي مثل سعدي هم تدريس مي كردند. مكتب خانه دار را ، و فارغ التحصيلان مكتب خانه را هم ملا مي گفتند. كلمه ملا در جلو نامها علاوه بر اينكه نشان از باسواد بودن فرد دارد خود اداي احترام نيز محسوب مي شد. بدين جهت در نامه ها و قباله هاي بجا مانده از قديم مي بينيم كه مثلا نوشته شده   آ مشهدي ملا … بنابر اين كل محفوظات ذهني اين ملايان واژه هاي عربي و عبارات شرعي بوده. لذا مي بينيم هرچيزي را در جامعه به شرعيات ربط مي دهند مثلا همين قباله نوشتن را يك موضوع شرعي مي پنداشتند در صورتي كه قباله نويسي بيشتر يك موضوع حقوقي است. پس هرگونه نوشتاري در جامعه، توسط اين ملايان صورت مي گرفت و اينان هم محفوظات ذهني خود را در پاي هر خوكي ( بقول ناصر خسرو )  مي ريختند. وقتي انسان قباله هاي آن روز را مطالعه مي كند بويژه قباله هاي بختياريان را كه  زمين را به زور از مردم مي خريدند نمي داند بحال مردم بدبخت و ناآگاه آن روز گريه كند و يا به اربابان فرهنگ و قلم بدستان نا آگاه آن روز نفرين كند؟ سرتاپاي قباله حكايت از اين دارد كه فروشنده ضمن اينكه سالم، عاقل و داراي اختيار و اراده بوده ملك خود را از روي شديدترين رضايت ( اشدالرضا ) مي فروشد !؟ و معامله بر اساس موازين اسلام و شرع انجام مي گيرد!!؟ به اين جمله ها توجه كنيد. « در حاليكه جميع اقارير شرعيه از ايشان نافذ و ممضي بوده باشد و از روي اشدالرضا و رغبت تمام من دون الاكراه و الاجبار، بل بالطوع والرغبه والاختيار مصالحه صحيحه شرعيه جازمه لازمه دينيه نمود » . و سرانجام ملاي رياكار و بي فرهنگ كه فرهنگ و انديشه توده مردم را در دست دارد و خود در خدمت خداوندان زر و زور قرار گرفته و خدا و اسلام و مذهب را هم وسيله معاش خود ساخته صيغه شرعي قباله را مي خواند ! مي دانيد صيغه خواندن يعني چه ؟ يعني ساخت ، شكل و محتوا اين قباله با دستورات خدا همخواني دارد !!؟ براي نمونه متن يكي از قباله هاي نوشته شده براي سردار محتشم در زير مي آورم. بخوانيد و داوري كنيد.  فـــبـــعـــــد غرض از تحرير و ترقيم اين كلمات شرعيات آن است كه حضور شرعي بهم رسانيدند آ صفرعلي و آ حيدر علي ولدان آ مرادعلي ساكنان قريه صادق آباد در حالتيكه جميع اقارير شرعيه از ايشان نافذ و ممضي بوده باشد از روي اشد الرضا و رغبت تمام  من دون الاكراه والاجبار بل بالطوع والرغبت والاختيار مصالحه صحيح شرعيه جازمه لازمه دينيه نمودند به حضرت مستطاب اجل اكرم افخم والا آقاي سردار محتشم بختياري مدظله و شوكته العالي مقرونا بقوله همگي و تمامت موازي يك حبه از جمله هفتاد دو حبه از آب و املاك از قريه ماركده را با جميع توابع شرعيه و لواحق مليه با كافه ملحقات شرعيه آن مع حدودات كه مشمله است به آن في القديم الي الآن بمال المصالحه دويست تومان نقد سفيد وچه رايج خزانه مصالحه صحيحه شرعيه و معاقده صريحه مليه خاليه از كل مفاسد و نواقص و بطلان حاديه…ايجاب و قبول الشرعين والرضاء من الطرفين وبعدزانكه حاضر شدند مصالحه… مرقومان و حجت و شريعت و لزوم و… بآنكه عقد مصالحه صحيحه شرعي بتراضي الطرفين جاري و واقع گرديد و ضامن درك شرعي براندو نيز مصالحه ايكه نمودند مصالحه…مرقومان … تمامت از هرگونه حقي كه در مصالحه عنه باقي داشته باشند از هر جهت از جهات شرعيه و هر علل از علت اسلاميه… بعلت غبن در مصالحه و غبن در غبن آن  ولو كان خاطا بل… بمال المصالحه مبلغ يكصد دينار… و يكصد درم بوزن شاه گندم….في تاريخ غره شهر جمادي الثانيه 1336 ( تاريخ هجري قمري است ) ( بعضي از كلمات را نتوانستم بخوانم). پول هايي كه توسط بختياريان به ماركده آورده مي شود مقداري پول كشور ايران و مقدار هم ليره انگليسي بوده. پرسشي كه پيش مي آيد اين است كه بختياريان كه ايراني بودند ليره انگليسي براي چه ؟ بايد گفت آن روز دولت مركزي در دست خانهاي بختياري بوده  و سردار اسعد مرد شماره يك محسوب مي شده كه طبيعتا دسترسي به ارز خارجي داشته اند. به علاوه خان هاي بختياري جهت حفاظت از تاسيسات نفتي انگليسيان سه درصد از سهم نفت ايران را كه انگليسيان مي برده اند را دريافت مي كردند. در آن زمان دولت ايران 16 درصد از منافع نفت را دريافت مي كرده است. مي دانيم منطقه عمليات استخراج اوليه نفت در مسجد سليمان بوده و اين منطقه متعلق به ايل بختياري بوده است. در آن روز ايلخاني صمصام السلطنه و ايلبيگي سردار محتشم بوده اند و خود را نماينده دولت مركزي مي دانسته اند بهمين جهت مسئولان شركت دارسي آنها را نماينده دولت مركزي مي دانسته. مسئولان شركت نفت دارسي آنها را راضي نگه مي داشتند از اين رو بعضي بختياريان را طرفدار انگليس مي دانند. بختياريان باخريد و يا بهتر بگوييم تصرف عدواني زمين ها، رژيم ارباب و رعيتي را در روستاهاي اين منطقه از جمله در ماركده بنياد نهادند كه حدود 15 سال خود و حدود 40 سال جانشين اصفهاني آنها خون مردم را مكيده و روزگار مردم را تيره و مردم را به خاك سياه نشاندند. در طول تاريخ روستاي ماركده هيچ زماني مردم به اندازه اين سالها سختي و محروميت نكشيده اند. بختياريان پس از خريد زمينها، قانون سخت ارباب رعيتي را به اجرا گذاشتند. مي گويند همه ساله، در فصل تابستان يك يا دو نفر از طرف سردار محتشم جهت جمع آوري بهره مالكانه به روستا مي آمده اند و هنگامي كه انگورها نزديك به رسيدن بود به كسي اجازه ورود به باغ داده نمي شد. خرمن هاي گندم و جو و چلتوك كه آماده مي شد، اگر مامور ارباب در آن روز نمي توانست تقسيم كند، آن را با مهر چوبي مهر مي كرد تا فردا. و كشاورز وظيفه داشت شب در پاي خرمن بخوابد و محافظت نمايد و صبح فردا كه مامور خان جهت تقسيم مي آمد بايستي جاي مهر ها سالم باشد گاهي اتفاق مي افتاد كه شب هنگام سگ و يا جانور وحشي مثل شغال، روباه و گرگ يا گراز از روي كپه خرمن عبور مي كرد كه نقش مهر به هم مي ريخت آنگاه كشاورز بجاي حيوان تنبيه مي گرديد. مهر يك تكه تخته چوبي به ابعاد حدود 30 * 50 سانتيمتر بود كه روي آن واژه هايي كنده كاري شده و طرف ديگر دسته جهت گرفتن داشت. مي دانيد روي تخته چه واژه يا عبارتي كنده كاري شده بود ؟! عبارت ؛ الهم صل علي محمد و آل محمد. هنگام تقسيم خرمن ابتدا يك سنگ به وزن شاه كه عبارت از يك من   ( 6 كيلو ) بود و سنگ بسم الله ناميده مي شد از كل خرمن براي ارباب برداشته مي شد ، چرا ؟!  و چرا براي ارباب ؟! و چرا براي كشاورز كه هم زحمت محصول را كشيده و هم فقير بوده نه ؟! و چرا نام آن بسم الله ؟! آيا بخاطر اينكه شروع كار تقسيم خرمن بوده ؟ بايد دانست كه زورمداران هميشه در طول تاريخ براي رام كردن و بهره كشي از توده مردم از واژه ها و موضوع هاي مقدس سوء استفاده مي كرده اند و توده مردم هم از آنجاييكه هيچگاه خود نمي انديشيده و اصولا كار انديشيدن را به ديگري واگذار كرده بود هيچگاه متوجه اين سوء استفاده نمي شده است. پس از سنگ بسم الله يك سنگ از محصول خرمن بنام سنگ ضابطانه و براي مزد ضابط برداشت مي شد و مقدار آن يك من بود. ضابط كيست ؟ ضابط در لغت به كسي كه از طرف سلطان و يا حاكم مامور مي شد تا شهري را اداره كند و يا به تحصيل كننده مالياتي گفته مي شد. در ماركده به فردي كه از طرف ارباب در روستا مي آمد تا بر كار رعيت ها نظارت كند گفته مي شد. ضابط در روستا حافظ منافع ارباب بود در اين راه بر مردم روستا سخت گيري مي كرد. هنگامي كه ميوه درختان مي رسيد از ورود رعيت به باغ جلوگيري مي كرد. هنگامي كه محصول در خرمن آماده مي شد محصول را زير نظر مي گرفت. و وقتي رعيت براي آبياري و يا چيدن علف به باغ مي رفت هنگام برگشت مورد بازرسي بدني ضابط قرار مي گرفت تا مبادا خوشه انگوري در جيب داشته باشد. و اگر چنين مي شد رعيت تنبيه و جريمه مي گرديد. ضابط به همه بدبين بود بدين جهت سايه به سايه رعيت ها در باغ و زراعت مي گشت و مردم هم از او نفرت داشتند. با اين اوصاف مي بينيم ضابط مامور ارباب و حافظ منافع ارباب است ولي مزدش از محصول تقسيم نشده در خرمن داده مي شود !  بختياريان در تنبيه افراد خاطي از ديد خودشان بسيار بي رحم بودند. مي گويند رحمان پسر فرج مشهور به رحمان فرج از طايفه قولوم چمگاوي را بخاطر ندادن بهره مالكانه از بيضه هايش آويزان كرده و چوب مي زنند و رحمان زير شكنجه فرياد مي زده يا حسين. و رو به ارباب مي گفته ارباب گُندم بدار است. علاوه بر بردن دسترنج كشاورزان بصورت بهره مالكانه ، اربابان بختياري براي ساختن بناها و قلعه در منطقه از رعيت هاي خود مي خواستند كه هر حبه اي يك نفر براي چند روز به منظور كمك به ساخت فلان قلعه با خرش حاضر باشد. در آن زمان كارگزاران سردار محتشم بختياري تصميم داشته اند كه قلعه اي خان نشين در بن بسازند. براي كمك به ساخت اين قلعه چندين نفر از مردم ماركده ( رعيت هاي خان ) در طي چندين روز بايستي صبح زود از ماركده حركت تا اول وقت در بن باشند. مي گويند كاگزاران خان حتي غذاي ناهاري هم به آنها نمي داده اند و هر رعيتي لقمه نان جوين خشك شده با خود مي برده است. آقاي جهانگير سليمي  مي نويسد ؛ « خرابه هاي ساختمان اين قلعه تا چند سال پيش باقي بود كه در آن ستون هاي سنگي قطور و بزرگي به كار برده شده بود كه معلوم نيست در آن زمان به چه وسيله اي آورده اند ». علاوه بر بيگاري در محل ساختمان تير هاي چوبي همين ساختمانها را از روستاهاي حاشيه زاينده رود مي برده اند. چگونه ؟ خان دستور داده بود هر رعيتي بايستي يك تير كبوده در بن تحويل دهد. رعيت بيچاره بايستي اين تير را با دوش خود و يا با حيوان مي برد. بدين جهت هر چند نفر رديف ايستاده و تير چوبي را با دوش خود حمل مي كردند و يا دو عدد تير چوب را روي دو طرف حيوان بسته و دو نفري همراه حيوان حمل مي كردند. مي گويند از رعيت هاي ماركده اي چندين روز و چند نوبت جهت ساخت قلعه هاي دستنا و چغاخور هم برده اند. اين بيچارگان در انجا نه آذوقه اي و نه پولي داشته اند كه بتوانند مواد غذايي فراهم كنند و نه جاي مناسبي كه بتوانند شب خوب بيارامند و گارگزاران خان هم گوئي بويي از عاطفه و انسانيت نبرده اند گويي اين رعيت ها  بردگان يك بار مصرف بوده اند.      

        محمدعلي شاهسون ماركده14مرداد يكصدمين سالروز انقلاب مشروطه برمدافعان آزادي و قانون گرامي باد