آوای مارکده شماره 87 – یکم بهمن 1385

فرا رسيدن ماه محرم را به مسلمانان به ويژه شيعيان تسليت مي گويم.                                  آواي ماركده

جشن باشكوه: جشن باشكوهي به مناسبت عيد سعيد قدير خم در تاريخ 17/10/85 بعد از نماز مغرب و عشا در محل مسجد جامع ماركده با حضور حدود 200 نفر زن و مرد و اكثر جوان و نوجوان تشكيل شد. جشن با خواندن چند آيه از قرآن مجيد آغاز آنگاه آقاي خسروي برنامه ها را اعلام نمود. كودكان حدود 5 ساله كه زير نظر خانم رنجبر چند آيه از قرآن حفظ كرده بودند خواندند. آقاي رمضانعلي شاهسون مديحه اي خواند. جناب آقاي قاسمي سخنران اصلي جشن بود كه در اين وقت ضمن عرض خير مقدم و تبريكۀ اشاره كوتاهي به واقعه قدير خم و اهميت آن را در سير تاريخ اسلام نمود و افزود كه اين جشن با رايزني با مسئولان انجام شده و اشاره اي هم به روند تعمير مسجد نمود. و به جوانان توصيه نمود كه بزرگان را تكريم نمايند و ضمن تقبيح قوم گرايي وحدت را ستود. سپس آقاي حسينعلي عرب مديحه اي خواند. در لابلاي برنامه پرسش هايي از حاضران مي شد و مسابقه اجرا شد كه به برندگان جوايزي داده شد. در ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍پايان جلسه جوايزي به هيات امنا و كساني كه در تعمير مسجد و ديگر فعاليت ها نقش داشته اندۀ اهدا شد.

اينترنت: مورخه 19/10/85 ساعت 30/9 صبح در دفتر آقاي خدامرادي معاون شركت مخابرات استان بوديم و تقاضا نامه مشترك شوراي اسلامي روستاهاي ماركده و قوچان را مبني بر راه اندازي مركز اينترنت در مخابرات ماركده تقديم نموديم و شفاها هم تقاضا را مطرح كرديم. ايشان گفتند : « شما هم اكنون مي توانيد به اينترنت با هزينه تلفن شهري از طريق isp  هاي سامان متصل شويد. و يك پروژه آزمايشي جهت راه اندازي چند مركز اينترنت در روستاهاي استان كه مركز مخابرات دارند در برنامه داريم. و اكنون اين پيشنهاد را به هيات مديره شركت داده ايم كه پس از تصويبۀ سال آينده اجرا خواهيم كرد. تفاوت مركزي كه ما در روستا ايجاد كنيم و اينكه شما از طريق isp  هاي سامان به اينترنت متصل شويد مبلغ ناچيز در هزينه اشتراك اينترنت است ولي هزينه خط تلفن چه در مركز مخابرات ماركده و چه در isp هاي سامان مشترك شويد تفاوتي نمي كند چون تلفن هاي روستاهاي بخش سامان با سامان شهري محسوب مي گردد همانند اين است كه شما در خود سامان تلفن استفاده نماييد. تفاوت ديگر اين است كه اگر ما در مخابرات مركز ماركده اينترنت داير نماييم ساعت هايي كه در اختيار متقاضيان مي گذاريم محدود است ولي isp هاي سامان هرچند ساعت كه شما بخواهيد در اختيارتان خواهند گذاشت». در پايان با تاكيد تقاضا نموديم كه يكي از روستاهايي كه قرار است به صورت آزمايشي مركز اينترنت داير شود روستاي ماركده انتخاب گردد كه قرار شد آقاي محمد عرب پيمانكار دفتر ist ماركده موضوع را پيگيري نمايد.

جلسه در دبستان: جلسه اي به دعوت انجمن اوليا دبستان دخترانه و پسرانه ماركده در تاريخ 22/10/85 ساعت 13 با حضور آقايان : رمضان عرب فرزند عليۀ محمدرضا شاهسون فرزند عبدالوهابۀ محمود عرب فرزند احمد و مصطفي عرب فرزند اكبر انجمن اوليا و آقاي محمدرضا عرب مدير محترم دبستان و آقاي حاج جواد شاهسون و اعضا شوراي اسلامي در محل دبستان تشكيل شد. هدف از اين دعوت و اين نشست در خواست از آقاي جواد شاهسون مبني بر اهدا مقداري از زمين كنار باغ خود به دبستان جهت احداث راه از درب غربي دبستان بود. ابتدا آقاي عرب مدير دبستان گفت : « به بيشنهاد تعدادي از انجمن اوليا لازم است رفت و آمد دانش آموزان از درب غربي صورت گيرد بدينجهت از آقاي حاج جواد شاهسون درخواست كرده ايم با اهدا مقداري زمين دبستان را ياري دهد» آقاي جواد شاهسون گفت : « گفته ام كه حاضرم همكاري كنم» سپس افراد حاضر در جلسه در محل زمين مورد درخواست حاضر و با نشانه گذاري مقدار مورد نياز را مشخص كه مقدار تقريبي آن حدود 30 متر تخمين زده شد  كه از طرف آقاي حاج جواد شاهسون به مدرسه اهدا شد موضوع صورت جلسه و به امضا حاضرين رسيد.

تصميم اداره راه: روز 25/10/85 ساعت 30/10 با آقاي مهندس سليماني رئيس اداره راه بن صحبت مي كردم كه گفت : « مجددا به دستور مهندس كريمي مدير كل اداره راه و ترابري راه هاي روستاهاي ماركده گرمدره قوچان قراقوش صادق آباد و ياسه چاه به اداره راه سامان واگذار شده است»

كشتار دام در كشتار گاه: روز 25/10/85 ساعت 12 با رئيسي بخشدار سامان در رابطه با وضعيت نا مطلوب كشتار دام و ضرورت تشكيل جلسه اي با مسئول دامبزشكي و  ساماندهي آن در ماركده صحبت مي كردم كه گفت : « هفته قبل يك جلسه اي در فرمانداري راجع به همين موضوع تشكيل شده بود تصميمي كه در آن جلسه اتخاذ گرديد اين بود كه تمام كشتار دام در سطح استان در كشتارگاه مدرن و مجهز جونقان صورت گيرد بدين جهت قرار گرديد نخست شهرداري ها كشتارگاه هاي زير نظر خود را تعطيل نمايند و قصاب ها گوشت مورد نياز خود را از طريق همين كشتارگاه تامين نمايند و براي رفاه حال قصابان نيز قرار گرديد حمل گوشت رايگان صورت گيرد پس از كامل شدن پوشش شهرها قرار گرديد قصابان روستاها نيز به همين شيوه عمل نمايند»

قول ميراث فرهنگي: روز 19/10/85 ساعت 11 در اداره ميراث فرهنگي در دفتر خانم مهندس رياحي معاون اداره به اتفاق مهندس بابائيان كارشناس اداره راجع به بازسازي حمام قديمي به عنوان يك بناي تاريخي صحبت مي كرديم آقاي مهندس بابائيان گزارش بازديد دو سال قبل خود را مجددا براي معاون اداره بيان كرد و گفت : « لازم است كه بودجه اي براي تعمير حمام ماركده تخصيص داده شود» خانم رياحي قول داد كه در سال 1386 حمام ماركده بازسازي گردد. همچنين با مهندس صادقي كارشناس ديگر اين اداره راجع به توافق ساخت سرويس بهداشتي صحبت مي كردم كه گفت : « ساخت سرويس بهداشتي در ماركده را در ليست اولويت هاي سال 1386 قرار داده ايم»

شوراي نمونه: روز 24/10/85 ساعت 11 با آفاي مرادي فرماندار سابق شهرستان شهركرد دردر ارتباط با مسائل اجتماعي و شوراها گفتگو مي كردم. آقاي مرادي گفت : « دو سال قبل در اجتماع فرمانداران سراسر كشور كه در تهران برگزار شده بود و من در آن جمع سخن مي گفتم شوراي ماركده را به عنوان يك شوراي موفق و نمونه معرفي كردم و توضيح دادم كه در كنار فعاليت هاي عمراني دست به يك كار بزرگ فرهنگي در سطح روستا زده است و آن چاپ و انتشار نشريه محلي است كه در آن علاوه بر درج اخبار رويدادهاي روستا هم تحليل مي گردد».

ديوار حائل

روز 28/10/85 ساعت 11 آقاي مهندس رضامند كارشناس استانداري به دعوت شوراي اسلامي و دهياري از ديوار حائل بازديد نمود و گفت: چنين ديوارهايي لازم است مقداري به طرف درون شيب و يا حد اقل شاقول باشند اين در حالي است كه اين ديوار مقداري به سمت بيرون چيده شده است و برخلاف گفته ها كه مي گويند بعد از چيده شدن مايل شده ، اينگونه نيست بلكه از همان اول كج چيده شده و پس از اتمام كار تكان نخورده چون اگر بعد از اتمام كار تكان مي خورد ترك بر مي داشت در صورتي كه هيچ تركي مشاهده نمي گردد بنابر اين بايد ديوار تا نيمه برچيده شود و مايل به درون و يا با يك بله 20 سانتي دوباره چيده شود كه قرار گرديد شوراي روستا و دهيار با همآهنگي پيمانكار در دفتر آقاي رضامند حاضر و موضوع صورت جلسه گردد.

جلسه عمومي

 روز 23/10/85 ساعت 20 شوراي اسلامي با متقاضيان ساخت كمپينگ روي كوه عاشق آباد پايين و گروه معترضين به اين طرح جلسه داشت كه پس از گفتگو قرار گرديد دو سه روز پس از عاشورا يك شب با دعوت از عموم مردم و تجمع در مسجد موضوع مطرح و تصميم نهايي گرفته شود

گوش شنوا نيست

در طول 4 سال شورائي دوره دوم هميشه كشاورزان مزرعه فردوس در ارتباط با اين مزرعه مشكل داشته اند و شكايت هاي متعددي به اين شورا رسبده از جمله كشاورزان قسمت زمين تختي بادام ليجه از كمبود و نرسيدن آب به زمينشان بيشترين شكايت ها را داشته اند. كه مي توان چنين پنداشت در جمع مديران اين شركت گوش شنوايي نبوده است از آنجاييكه شورا بطور مستقيم كاري نمي تواند بكند و مديران اين شركت هستند كه هم مسئولان اند و هم امكانات و اختيار دارند  و بايد حل مشكل نمايند مجددا شكايت نامه اي با حدود 20 امضا به شرح زير به شورا رسيده لذا متن شكايت جهت اطلاع چاپ مي گردد و از هيات مديره و مدير عامل محترم اين شركت تعاوني تقاضا مي شود يك بار براي هميشه اين مسئله را بررسي ريشه يابي و حل و فصل نمايند « اينجانبان امضا كنندگان ذيل از اعضا شركت تعاوني فردوس ماركده كه در قسمت تختي سهامدار اين شركت هستيم سه چهار سالي است كه با مشكل كمبود آب براي آبياري هستيم و چندين بار با هيات مديره اين شركت در ميان گذاشتيم كه يا جوابي نداده اند و يا رسيدگي نكرده اند. لذا خواهشمنديم نسبت به مشكل اين اعضا رسيدگي فرماييد»

برنامه هيات قمر بني هاشم

در تاريخ 20/10/85 جلسه اي با حضور آقايان: قاسمي روحاني ماركده و سيد اسماعيل حسيني مسئول هيات قمر بني هاشم(ع) و چند نفر از اعضا هيات تشكيل گرديد و پيرامون برنامه هاي ايام سوگواري حضرت امام حسين (ع) مخصوصا دهه اول محرم بحث و تبادل نظر شد و موارد زير تاييد شد كه اجرا گردد.  1-  از اول ماه محرم همه روزه نماز جماعت به امامت آقاي قاسمي و سپس سخنراني توسط ايشان.  2- قبل از نماز مغرب و عشا همه روزه زيارت عاشورا خوانده خواهد شد.  3- شبها پس از سخنراني روحاني محل مراسم عزاداري از قبيل سينه زني زنجير زني مرثيه خواني و غيره برگزار مي گردئد.  4- در صورت مساعد بودن هوا مراسم علم گرداني و دسته عزاداري از محل مسجد جامع شروع و در مسير هاي مشخص برگزار مي گردد.  5-  نماز ظهر عاشورا بعد از اذان ظهر برگزار مي گردد.  6- از روز 5 محرم مراسم تعزيه خواني در محل تعزيه خواني روستا به ترتيب زير برگزار مي گردد. روز 5 محرم تعزيه شهادت حضرت مسلم(ع). روز 6 تعزيه شهادت دو طفلان مسلم. روز 7 تعزيه حربن رياحي. روز 8 تعزيه حضرت علي اكبر(ع). روز 9 تعزيه حضرت عباس(ع). روز 10 تعزيه حضرت امام حسين(ع). زمان اجرا تعزيه روزهاي 9 و 10 قبل از ظهر و زمان بقيه تعزيه ها بعد از ظهر خواهد بود.

                           هيات عزاداران قمر بني هاشم روستاي ماركده

خبرها

طي تماس تلفني در روز 24/10/85 ساعت 20 با آقاي رضاقلي كريمي مديرعامل شركت باغداران انجام شد وي گفت: « درگير انجام كارهاي اداري و مالي براي رفع تملك بانك صنعت و معدن از مالكيت شركت باغداران هستيم و اين در سطح وزارت خانه هاي تعاوني – كشاورزي و رياست جمهوري ادامه دارد و ماشين سازي پس از دريافت حدود 40 ميليون تومان ماشين آلات شركت را تحويل و در محل كارخانه قطب صنعتي سامان نصب خواهد شد».

روز 24/10/85 مدير ورزش روستا آقاي مهندس غلامعلي عرب گفت: « دهيار روستا هزينه هاي ورزشي را به موقع پرداخت نمي كند و همين امر باعث دلسردي ورزشكاران و بي برنامگي در ورزش روستا شده است».

آقاي قاسمي روحاني مستقر روز 25/10/85 بين دو نماز مغرب و عشا عنوان نمود از سوي سازمان تبليغات اسلامي استان 2000 جلد كتاب به روستا هديه مي شود با اين شرط كه مكاني مناسب در نظر گرفته شود و صورتجلسه آن تنظيم و به سازمان ياد شده تحويل گردد و از اهالي – و دهيار و شوراي اسلامي در خواست كرد هرچه سريعتر موضوع را بررسي و اتخاذ تصميم نمايند.

سرانجام پس از حدود 4 سال كار تعميرات ديوارها و كف طبقه همكف مسجد جامع ماركده ببايان رسيد و براي ماه محرم 85 آماده خواهد بود در همينجا به تمام كسانيكه به هر شكلي براي انجام كارها قدمي برداشته اند خسته نباشيد مي گوييم.

كساني كه در طول يك ماه گذشته از مسير صادق آباد – ياسه چاه عبور كرده اند ديده اند كه جاده آسفالته وسط روستاي صادق آباد به دليل عبور هميشگي آب چشمه و بي توجهي مردم – دهيار و شوراي روستا تخريب و درسرماي زمستانه يخ زده بطوريكه عبور و مرور قطع و باعث حوادثي هم شد. اين موضوع از چشم رهگذران پنهان نماند و براي مردم روستا و دهيار و شوراي صادق آباد چهره اي ناخوشايند ترسيم كرد و در كارنامه آنها نكته هاي منفي بيادگار گذاشت. جاده ادامه دارد و به كوله بار مسئوليت مردم دهيار و شوراي اسلامي ياسه چاه هم نقصاني افزوده شد چرا كه با بي توجهي كامل هيچ كاري را براي از بين بردن سطح يخ بسته خيابان اصلي روستايشان انجام نداده اند. در اين ميان شوراي اسلامي و دهيار ماركده جلسه اي را روز 13/10/85 در مسجد قوچان تشكيل مي دهد و معايب بيان شده را به مديران روستاهاي ياسه چاه و صادق آباد متذكر مي شود در اين راستا يكي نبوده به شورا و دهيار ماركده بگويد طبيب آن است كه درد خود دوا كند و با حمل شن و ماسه و تخليه در خيابان اصلي روستا حد فاصل نجاري شاهسون تا سه راهي قوچان تمام رهگذران و مراجعه كنندگان به درمانگاه ماركده را از وجود گل و لاي نجات دهند كه اين مورد چندين بار از سوي كاركنان در مانگاه ماركده به اطلاع دهيار و شورا رسيده و تا كنون هيچ قدمي برداشته نشده است. چرا؟   

 رمضان عرب

 متن خطبه ها

در آواي شماره قبل اشاره اي به برگزاري نماز عيد قربان شده بود كه آقاي قاسمي توضيح كوتاهي در رابطه با متن خطبه ها داده اند. خطبه اول توصيه به تقوي و نظم در امور با اشاره به خطبه 28 نهج البلاغه بود كه در رابطه دنيا و عاقبت الامر آن بيان گرديده و يادآوري اينكه دنيا براي هيچكس بقا ندارد.

خطبه دوم توصيه به تقوي الهي و نظم در امور و تشكر از حضور گسترده مردم در انتخابات خبرگان و شوراي اسلامي و توصيه به اعضا شوراها به همدلي و همفكري و توجه آنها به خطبه اي از فرازهاي زبان علي كه در نهج البلاغه آمده كه اول توكل برخدا دوم تدبر در امور و سوم مشورت با بزرگان و استفاده از تجربه آنها تا كارها تحقق پيدا كند و چهارم توسل به ائمه تا كارها آسان و سهل شود. در ادامه از مردم دعوت گرديد كه در جشن باشكوهي كه به مناسبت عيد سعيد غدير خم در مسجد برگزار خواهد شد شركت نمايند

بيمه اجتماعي روستايي و عشايري

بس از گذشت قريب به 40 سال اين آرزوي ديرينه ما مردم روستايي در آستانه تحقق قرار گرفت. صندوق بيمه اجتماعي روستائيان و عشاير آمادگي و ظرفيت لازم را ايجاد نموده است كه بيش از 23 ميليون روستايي را پوشش دهد. گسترش فقر و تشديد فاصله طبقاتي از معضلات اساسي جوامع امروزي است كه امروزه در سطح ملي و بين المللي ذهن دولتمردان و سياست گزاران امر توسعه را به خود مشغول داشته است. يكي از روشهاي ارتقا كمي و كيفي سطح زندگي طبقات محروم جامعه و جايگاه اقتصادي اجتماعي آنان تدوين و اجراي برنامه فراگير تامين اجتماعي است. زيرا باگسترش بيمه در ميان جوامع شهري و روستايي درآمدها متعادل شده و سطح زندگي مردم فقير و كم درآمد بالا مي رود و از اين طريق به طور مستقيم از نيروهاي فعال و شاغل كنوني جامعه حمايت به عمل مي آيد و موجب كاهش تنش در محيط كار و همچنين خانواده روستائيان مي شود و آرامشي را در پي خواهد داشت كه بستر لازم براي بهينه سازي فرآيند هاي توليد را فراهم خواهد كرد. جمعيت روستايي كشور در حال حاضر حدود 23 ميليون ( معادل 36 درصد جمعيت كل كشور ) را تشكيل مي دهد. پيش بيني مي شود تعداد جمعيت روستايي با رشد 3 درصد، درسال 1400 به 30 ميليون نفر برسد. بنابراين جمعيت روستايي متشكل از حدود 4/4 ميليون خانواده است كه 36 درصد كل خانواده هاي كشور را تشكيل مي دهد. و چون ايران از جمله ده كشور بلاخيز جهان است، پيوستن به صندوق بيمه اجتماعي روستائيان و عشاير يك ضرورت ملي و يك نياز فردي براي كاهش اثرات ناشي از بلاياي احتمالي مي باشد و از سوي ديگر در جهان اموروزي، تامين اجتماعي يك ، حق ، براي همه انسانها و يك ، تكليف ، براي دولت ها به شمار مي رود.

به همين منظور يك نظام جامع رفاه و تامين اجتماعي كه متضمن كليه اهداف و برنامه در جمهوري اسلامي در جهت ايجاد انسجام كلان سياست هاي رفاهي و تامين اجنماعي و تحقق عدالت اجتماعي و حمايت از همه افراد كشور در برابر رويدادهاي اجتماعي، اقتصادي، طبيعي و پيامدهاي آن باشد، تدوين شد و باتلاش گسترده اي كه به عمل آمده نظام جامع تامين اجتماعي در سال 1383 در قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامين اجتماعي شكل گرفت و در اجراي ماده 3 قانون مذكور، تشكيل صندوق بيمه اجتماعي روستائيان و عشاير مورد توجه قرار گرفت كه بر اساس تبصره 2 ماده قانون مذكوردولت مكلف گرديد ظرف دوسال از تاريخ ابلاغ قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامين اجتماعي، امكان برقراري پوشش بيمه اي اقشار مختلف جامعه از جمله روستائيان ، عشاير و شاغلين فصلي را فراهم نمايد كه آئين نامه تاسيس صندوق بيمه اجتماعي روستائيان و عشاير در بهمن ماه 1383 به تصويب هيات وزيران رسيد و عملا صندوق از اول ارديبهشت ماه سال 1384 فعاليت خود را آغاز كرد.

شرايط عضويت در صندوق : 1- سكونت در روستا و يا مناطق عشايري.  2- تابعيت جمهوري اسلامي.   3- اعلام آمادگي براي پرداخت حق بيمه و انعقاد قرار داد.  4- داشتن حد اقل سن 18 سال، اعم از زن و مرد و متاهل و مجرد.  5- پرداخت 5 درصد حق بيمه كه در سالهاي 84 و 85 بين 600000 تا 900000 ريل مي باشد. لازم به ذكر است دولت به منظور حمايت از روستائيان و عشاير  دوبرابر حق بيمه انتخاب شده از سوي بيمه شده را خود متقبل مي گردد.

تعهدات صندوق : 1- درمان.( درحال حاضر اين امر توسط بيمه خدمات درماني انجام مي شود).  2- از كار افتادگي ناشي از كار، چنانچه بيمه شده ي روستايي و عشاير در اثر حوادث ناشي از كار توسط كميسيون پزشكي از كار افتاده شناخته شود، بدون در نظر گرفتن مدت پرداخت حق بيمه مي تواند تا پايان عمر از مزاياي مستمري ماهانه استفاده كند و بعد از فوت بازماندگان واجد شرايط از اين مزايا استفاده خواهند نمود. 3- از كار افتادگي غير ناشي از كار، چنانچه هر بيمه شده روستايي و عشايري در اثر بيماري و يا حوادث غير ناشي از كار توسط كميسيون پزشكي صندوق از كار افتاده شناخته شود با داشتن حد اقل يك سال سابقه پرداخت حق بيمه كه متضمن 90 روز ظرف يكسال قبل از وقوع حادثه يا از كار افتادگي كلي است، مي تواند از مزاياي مستمري در زمان حيات برخوردار گردد و پس از فوت نيز بازماندگان واجد شرايط مي توانند از همان ميزان مستمري استفاده نمايند.  4- انتقال سوابق از ساير صندوق ها مثل تامين اجتماعي ، بازنشستگي كشوري و نيروهاي مسلح به اين صندوق و بالعكس.  5- مزاياي پيري،هرزن و مرد بيمه شده ي روستايي و عشايري كه داراي 65 سال و حد اقل 15 سال سابقه پرداخت حق بيمه باشند مي توانند از مزاياي مستمري پيري استفاده نمايند و حقوق حد اقل معادل 3/2 درآمد انتخاب شده اي كه در همان سال حق بيمه از آن كسر گرديده است دريافت نمايند.  6- برخورداري بازماندگان بيمه شده از مستمري ، صندوق بيمه اجتماعي روستائيان و عشاير در شرايط زير مستمري بازماندگان پرداخت مي نمايد:  الف، در صورت فوت مستمري بگير ناشي از پيري و از كار افتادگي كلي به بازماندگان واجد شرايط مرحوم شامل همسر، تا زماني كه ازدواج ننموده است، فرزند دختر تا هنگامي كه ازدواج نكرده و يا اشتغال نداشته باشد و فرزند پسر تا سن 18 سالگي و بعد از آن به شرط ادامه تحصيل و همچنين پدر و مادر متوفي در صورت اثبات تحت تكفل بودن آنها، مستمري بازماندگان پرداخت خواهد شد. لازم به ذكر است كه محدوديت سني جهت ثبت نام در اين صندوق به زودي به مرحله اجرا در خواهد آمد و افراد بالاي 50 سال از اين موقعيت محروم خواهند شد.

 تدوين كننده : كريم شاهسون متصدي ثبت نام و تمديد قرار داد بيمه اجتماعي روستائيان در ماركده 22/10/85

آواي مرده پسند

دربين مرده ها شايع شده بود كه آواي ماركده بيشتر به درد مردگان مي خورد تا زنده ها، بر همين اساس مرده اي كه در زمان حياتش آدم اهل مطالعه اي بود به ياد آورد كه در روستا نشريه اي با عنوان آوا به چاپ مي رسد. يك شب جمعه از قبر بيرون زد و رفت پنجره دكه را كوبيد. صاحب دكه لاي پنجره را باز كرد و گفت: كيه اين وقت شب؟ مرده گفت : منم فلاني!؟ يه آوا مي خواستم! بدانم در مورد روشنايي قبرستان، شورا چه فكري كرده اند؟ آيا بعد از چندين سال كه از دوران شوراها مي گذرد همش به فكر زنده هايند آسفالت جاده ها، بيكاري جوانان، ساخت سالن ورزشي، گاز كشي رايگان، سرويس دهي به سامان جهت كسانيكه تحت پوشش كميته امداد هستند و… صاحب دكه كه مرده را از زمان زنده بودنش مي شناخت از ترس با به فرار گذاشت هوا كه روشن شد دوباره به دكه اش برگشت و فكر كرد كه كابوس ديده است اما در كمال تعجب ديد تمام نشريه آوا به فروش رفته است حالا شبهاي جمعه به قبرستان مي رود و داد مي

 زند آوا ، آوا خبر هاي خوش داره ، آوا…

ضرب المثل ها:  عدالت خيلي زيادي بي عدالتي است.  *   صداي جلنگ جلنگ پول غالبا صداي عدالت را از بين مي برد.  *  اگر گريه نبود سر زمين وداع  آتش مي گرفت.  *  كتابهاي قطور 500 صفحه اي سبب انقلاب نمي شود از جزوه هاي كوچك چند صفحه اي بايد ترسيد.

لطيفه :  يك نفر ميره جوراب فروشي ميگه يه جوراب مي خوام. فروشنده ميگه: مردونه؟ طرف دستشو مي بره جلو با فروشنده دست مي ده و ميگه: مردونه.  *  به يك نفر ميگن بزرگترين آرزوت چيه؟. طرف ميگه: خودم تنهايي يك تريلي سيمان خالي كنم.  *  يك نفر با دوتا خيار در دست ميره توي يك بقالي ميگه: آقا ، خيار شور داري؟ بقال ميگه: بله. طرف ميگه پس بي زحمت اين دوتا رو هم بشور!.  *  زن يك نفر دوقلو ميزاد ، شوهرش ميره صورت حساب بيمارستان رو حساب كنه. ميگه : آقا ارزون حساب كنيد تا هر دو شو ببرم.  

                                             عليرضا عرب 21/10/85

حرفهاي مردم

يكم: يك همشهري زنگ زد و با نگراني گفت : شيخ روستايمان در تاريخ 16/10/85 بين دو نماز مغرب و عشا خطاب به نمازگزاران محترم گفت: محمدعلي شاهسون در آوا به اشتباه نوشته كلمه اميرالمومنين اول بار… در پاسخ گفتم: نگران مباش شيخ جوان است و خام سالها بايد بگذرد تا خام پخته گردد. بدون شك شيخ شخصا مقاله را نخوانده و طبق معمول بر اساس شنيده ها داوري نموده. شما از ايشان تقاضا نماييد يك بار سرتاسر مقاله را با آرامش بخواند. و براي مزيد اطلاع ماخذ اين جمله هم فرهنگ لغت دهخدا است. اين داوري خام نشان مي دهد كه شيخ از تاريخ بي اطلاع و فرق بين مسائل اعتقادي و تاريخي را هم نمي داند.

دوم: يك همشهري محصل گفت: راننده ميني بوس سرويس ما در روز برفي بدون زنجير حركت مي كند يك روز ما اعتراض كرديم كه گفت: شما صلوات بفرستيد انشاالله به سلامت خواهيم رسيد!

سوم: يك همشهري روز 19/10/85 ساعت 30/18 تلفني گفت: جشن عيد قدير در مسجد دو نكته جالب داشت: يكي اينكه يك زن در جمع مردان حاضر و كودكان قرآن خوان را رهبري كرد و اين طلسم شكسته شد كه در روستا هم يك زن مي تواند در جمع مردان حاضر  و ايفاي نقش نمايد. و اگر كسي ديگر مثلا يكي از زنان روستا بود حالا هزاران سخن در فرهنگ شفاهي ما جاري و ساري شده بود. ديگر اينكه براي اولين بار يك روحاني در روستاي ما طايفه و قوم گرايي عرب و شاهسون را تقبيح كرد كه در خور ستايش است.

چهارم: روز 17/10/85 ساعت 15 در يك جمع دوستانه با چند نفر از سران صادق آباد، يكي از سران گفت: در مقايسه مردمان روستاهاي پيرامون، مردمان روستاي ماركده فهيم تر هستند. نمونه اش همين انتخابات اخير است ديديم گروهي با سوء استفاده از مسجد و نماز چه تبليغات گسترده منفي عليه تو نمودند و علارغم اين، مردم ايستادند و حرف مستقل خودشان را زدند نمي خواهم بگويم شما را انتخاب كردند بهترين هستي، نه. بلكه اين را مي خواهم بگويم كه به تحريكات ، تعصبات قومي و محله اي و فاميلي و هيجانات ايجاد شده انتخاباتي توجهي نكردند و آرام و منطقي در پاي صندوق راي حاضر شدند و نظر خود را روي كاغذ آوردند. آفرين بر اين مردم فهيم باد.

پنجم: آقاي ياسر عرب  روز 15/10/85 ساعت 30/20 ضمن صحبت تلفني از بسياري از مقاله هاي من در آوا و نيز حرف هاي مردم چاپ شده در نشريه آوا اظهار شكايت و نارضايتي نمود. و آنها را تبليغ عليه پدر خود مي دانست از جمله به پاراگراف آخر مقاله گدا در آواي 85 ، مقاله راستي ماندگار است در آواي 86 و بند سيزدهم حرف هاي مردم در آواي 84 اشاره نمود. و پرسيد : « آيا تبليغات يك كانديد شورا گدايي است؟ آيا اين همه رئيس جمهور و نماينده مجلس كه تبليغ مي كنند گدايي مي كنند؟ آيا فقط پدر من يك دوره راي آورده و يك دوره راي نياورده؟ ديگر هيچكس چنين نشده؟ خوب مسعود شاهسون هم همينگونه شد چرا اورا ننوشتي؟ و چرا از بدي هاي خودت نمي نويسي؟ چرا از بدي هاي سيد اسماعيل حسيني هيچ نمي نويسي؟ چرا هر وقت مي خواهي در پاره بدر من چيزي بنويسي با او صحبت نمي كني بعد بنويسي؟ تو مي توانستي يك روز صبح تا شب سر پل قوچان بايستي و كاسبي آنها را بنويسي؟ تو مي توانستي براي داريوش چند صفحه بنويسي نمي توانستي با بدر من هم مصاحبه كني؟ مگر پدر هم يكي از مسئولان روستا نيست؟ چرا اين همه خدمات و زحمات چندين ساله پدر مرا در تعاوني روستايي و نيز شركت فردوس نمي بيني؟ و نمي نويسي؟ مي خواستي قبل از اينكه در باره كودها بنويسي از پدرم چگونگي آن را بپرسي آنگاه بنويسي؟من تمام آوا ها را مي خوانم توي هر شماره براي پدر من بد مي نويسي، تو هدفت فقط بالا كشيدن خودت است، خوب جلوه دادن خودت است» اين جوان همشهري قبلا دو بار بيابي تلفن كرده و پيام گذاشته و به من گفته بود « تماس بگير تا با هم صحبت كنيم تا حالت را جا بيارم » ايشان بر اين عقيده بود كه اگر « چهار تا دري وري بهت بگويم ديگر درباره پدرم نخواهي نوشت چون از هركه مي ترسي برايش چيزي نمي نويسي. براي نمونه يكبار براي مركز بهداشت چيزي نوشتي سعيد چهارتا دري وري بهت گفت ديگر ترسيدي و ننوشتي ولي من دري وري نمي گويم و صحبت مي كنم». پس از صحبت طولاني با اين جوان ، بخاطر اينكه دري وري نمي گويد و صحبت مي كند و نيز از انتقادش تشكر نمودم و شجاعتش را ستودم و خواهش كردم كه نظرات خود را بنويسد تا در آوا چاپ كنيم و با پدرش نيز صحبت كند اگر او راضي به مصاحبه باشد با كمال ميل ما آماده ايم تا ضمن مصاحبه نظرات ايشان را هم چاپ كنيم.

ششم: روز 23/10/85 ساعت 11 جواني برايم گفت: متاسفانه ما ، در ماركده هيچ آدمي كه بتواند موسيقي بنوازد نداريم ولي در روستاي گرمدره يك نفر هست كه گيتار مي نوازد حال اينكه موسيقي براي سلامتي روح و روان انسان يك نياز اساسي است و در پايان پرسيد: آيا شورا نمي تواند در جشن ها يك گروه نوازنده به روستا دعوت كند؟!! گفتم: جل الخالق ، ديگر باي جانمان ايستاده اي؟!! حرفهايت درست و زيباست ولي فكر مي كني با اين افق ديد تنگ متنفذان روستا اين كار ممكن است؟

حسادت يا عدالت

تاريخ 23/10/85 جلسه اي به دعوت شوراي اسلامي و با حضور اعضا طرح گردشگري دره ايمان و افراد معترض به اين طرح تشكيل شد. هدف جلسه  شفاف سازي طرح و رسيدگي به اعتراض معترضين بود كه دو طرف رو در روي هم نشستند و گفتگو آغاز شد.

 شغل و محلي كه بشه از طريق اون امرار معاش كرد هميشه يكي از دغدغه هاي فكري جوانان يك جامعه بوده و هست و يكي از اون جاهايي كه بنظر مي رسد بشه روش سرمايه گذاري كرد زمينهاي دست نخورده حاشيه زاينده رود است كه زمين منابع ملي است. چندي پيش مطلع شديم آقاي رمضان عرب فرزند علي و شركا جهت احداث مجتمع تفريحي در اين زمين به شورا پيشنهاد داده اند و شورا هم به آنها جواب مثبت داده است. در اين جلسه سخن بسيار گفته شد كه چكيده آنها اين بود كه معترضين از اعضا طرح پرسيدند كه: چرا در اين طرح ، حد اقل افراد بيكار روستا را مطلع و شريك خود نساخته ايد؟ كه گفته شد ما فكر مي كرديم چون اين كار نياز به سرمايه داره بقيه نتونن با ما راه بيان و قدرت مالي نداشته باشن؟! اين پاسخ ابهام هاي بسيار داره و از اونجايي نشات مي گيره كه بعضي ما آدمها نمي خوايم به حق خودمون قانع باشيم و نمي خوايم ديگرون هم دستشون به دهنشون برسه و دوست داريم براي هميشه افسار امور را در يك جامعه بدست داشته باشيم. حرف اصلي معترضين اين است كه زمين جنبه عمومي داره و به همه مردم تعلق داره و همانگونه كه شورا هم نظر داد ما معتقديم كه اين زمينها بايد در قالب يك شركت سرمايه گذاري عمومي متعلق به مردم ماركده در بياد تا همه مردم بتونند شريك شوند و بالطبع مشغول كار. متاسفانه يكي از دوستان در آن جلسه اعتراض معترضين را با كمال بي انصافي حسادت ناميد مي پرسم چرا وقتي كسي پيدا مي شه و ميخواد از حق خودش دفاع بكنه برچسب حسادت به او مي چسبانيم؟ من معتقدم عمل معترضين كاري بوده درست و دقيق و عادلانه و به اين كار معترضين مي گويند عدالت خواهي نه حسادت چون معترضين فقط براي خودشان حرف نمي زنند بلكه حرف عموم مردم را مي زنند. و باز متاسفانه در كار مسئولان روستا هم تناقض و دوگانگي  آشكار است مثلا فردي از افراد ضعيف روستا مي خواهد 100 متر زمين بگيرد با او مخالفت مي شه ولي با اين گروه موافقت مي نمايند اين كار مسئولان را از هر كس كه بپرسي خواهند گفت يكه شناسي و بي عدالتي است. حرف ما معترضين اين است كه ما همه مون توي يك اجتماع زندگي مي كنيم سعي كنيم همه مون در كمال آسايش و رفاه باشيم و بياييم بيش از بيش به فكر همديگه و همنوعانمون باشيم و از آنچه كه خداوند در اختيارمون قرار داده همه مون از آن بهره مند بشيم و به اين فكر باشيم كه هيچ جوان و يا فرد بيكاري در اجتماع نباشه چرا كه ما معتقديم حق مردم بزرگوار روستاي ماركده بيشتر از اينهاست و استحقاق اين رو دارن كه بهشون بيشتر توجه بشه.   

      از طرف معترضين: رجبعلي عرب ماركده

دوستي با امام علي(ع) نعمت است و پيروي از او فضيلت

قبل از مصاحبه لازم است اينجانب( مسعود شاهسون )  مقدمه اي تقديم نمايم.

 اين حقير به لحاظ برطرف شدن ديوار هميشه شكسته شايعات پوچ و بي اساس بر اين عقيده هستم افرادي كه صادقانه با تلاش مضاعف مقام خدمت گذاري به خلق خدا را داشته باشد مسئوليت بزرگي است اما از نظر پست و مقام به آن دلبسته نيست آنچنان كه بود و نبودش در نظر وي يكسان است نه براي داشتنش خوشحال مي شود و نه به خاطر از دست دادنش غمگين و چه بسا آدمي كه علاقه و خدمتگذاري را در روح و اراده خود پرورانده و به شئونات آن پايبند است كه براي رسيدن به آن آرزو و آرامش روح را از خود سلب كرده و روز و شب نيل به آن اهداف مي انديشد و لاجرم از بي آن مي دود منتهي درصد ميزان و موفقيت آن به چشم، خود نمايي نمي كند. بنابر اين برداشت و انتظار قالب مردم از اهداف ارزشمند خدمتگذاري در مسائل مختلف غير آن حقيقي است كه قرآن كريم و لسان معصومين(ع) آن را نشان مي دهند. لذا هر خدمتگذار صديق و مخلص نيز بايد در راستاي آن مسئوليت كار مردم آنچنان كه باشد و خداوند طالب آن مي باشد عمل كند نه آنگونه كه در حقيقت خلاف مصلحت و منافع جامعه است. مثلا طبيب اگر موافق ميل و دلخواه بيمار عمل كرده و دستور دارو و درمان بدهد طبيعي است كه درد و مرض را بدتر و بيمار را به مرگ و فنا نزديكتر خواهد كرد لذا بديهي است كه خير و صلاح بيمار در چيزي است كه طبيب مي داند و بر آن اساس علاج مرض مي كند نه آن چيزي كه بيمار به آن رغبت دارد و بي حساب به آن ابراز تمايل مي نمايد. آخر نه مگر غرض اصلي از مسئوليت خدمت به نظام مقدس جمهوري اسلامي و پيشبرد اهداف انقلاب شكوهمند اسلامي ايران كه الهام گرفته از فكر و انديشه ي بلند ابرمرد تاريخ امام راحل و نيز در سايه رهنمودهاي مقام عظمي ولايت حضرت امام خامنه اي دامت بركاته كه همان خدمت صادقانه به مردم به خصوص نسل غيرتمند و با شعور جوانان مي باشد است پس بايد خردمندانه مشكلات و مسائل و كمبود و نارسايي ها را ارزيابي نموده تا زمينه خدمتگذاري سالم فراهم گردد و به منصه بروز و ظهور برسد چرا چون خداوند متعال حسابگر اعمال هر انسان است و از هركس به خود انسان نزديكتر و از اعمال و رفتار او آگاهتر است. لذا دل و عنان به اختيار خواسته هاي غير منطقي دادن يعني رضايت بندگان را به رضايت خداوند ترجيح دادن است كه در اين صورت صفات زشت و اخلاق رذيله دروازه هايي از دل به روي نفس عماره مي گشايد و قهرا قلعه جان  به تصرف شيطان حيله گر و اتباع وي در مي آيد و آن چنان مي شود كه امام علي (ع) در نهج البلاغه مي فرمايد: شيطان در سينه آنان تخم شقاوت گزارده و جوجه بر آورده است و آنها چنان با شيطان در آميخته و هم افق گشته اند كه شيطان با چشم آنها مي بيند و بازبان آنان مقاصد شوم خود را به عنصري بروز و ظهور مي رساند در نتيجه آنها بر مركب لغزش و گناه سوار كرده و گفتار فاسد و تباه را در نظرشان زينت داده است. حال سئوال اينجاست آنهايي كه سعي و تلاششان در زندگي دنيا فقط فكر و منافع همه جانبه شخصي خود هستند و با اين حال گمان مي كنند كار نيك انجام مي دهند مستقيما به من بگويند كه زيانكار و زيانبارترين مردم تنها تو هستي و اينجانب را مورد توهين قرار داده و هيچگونه ملاحظه اي نكنند. حال آنچه كه مايه خوشبختي است اين است كه طريق شناسايي روح كارآمد و تميز دادن راه خداوند از راه هوي و هوس در انسانهاي حق طلب بسيار ساده است و آن بدينگونه است كه من از باب مثال در باره خويشتن بينديشم در حالت روحي خود تامل كنم  كه اگر چنين است يا بشنوم خدمتگزاران صديق در محل كه من به زعم خويش فرمانبردار و اشتغال بخدمت دارم. ولي خدمت مفيد و ارزشمند آنان به عرصه ظهور رسيده و در مقام تقدير و ستايش بر آمده است يعني سبك و روش كارشان به مراتب بهتر از راه و رسم بنده و تاييد كلامشان شديدتر و عميق تر از تاثير كلام اين حقير و خدمتگزاريشان نتيجتا براي مردم نافعتر و درميان مردم محبوبتر از من هستند و…  آيا من از شنيدن اين جريان تاثر خاطر پيدا كرده و از اينكه چرا به كار من دخالت و بازار مرا شكسته اند از آنها اظهار تنفر مي يابم و ناراحت و افسرده دل مي شوم و از شدت خشم به خود مي پيچم و دود از نهادم بر مي خيزد؟ وجدا در مقام نفي و نقص آنها بر مي آيم؟ يا اينكه خير بسيار خوشحال و مسرور مي گردم و از صميم جان به تجليل و تكريم و مدح و ثناي آن خدمتگزاران مي پردازم. حال اگر منظور من واقعا رفع مشكلات و نارسائيها و كمبودها و مطالبات بحق مردم و تامين رضاي خداوند است چه تفاوت دارد كه اين هدف بدست من تامين شود يا بدست ديگران. در غير اين صورت ترديد نداشته باشم كه دنيا داري هستم به لباس آخرت طلبان و هوي و هوس پرستي هستم با چهره اي خدا پرستان آنهم بگونه اي كه حتي مطلب بر خودم نيز مشتبه گشته، خودم هم نمي دانم كه چكاره ام. و حال اينكه بنده در اولين دوره شوراهاي اسلامي روستايمان و شوراي اسلامي بخش سامان عضويت داشتم و از اينكه نتوانستم در خدمت گذاري به سروران گرامي بخش و همشهريان عزيز خوب انجام وظيفه نمايم شرمنده هستم و اميدوارم طبق معمول دست توانمنمد سازندگي و راهنماييهاي حكيمانه همه اهالي محترم و بزرگوار ماركده شامل حال اين حقير بوده همچنان تداوم داشته باشد و با خويشتن داري و سعه صدر به بنده متذكر شوند. از اينكه روحيه عظيم خويشتن داري و بزرگواري در وجود همشهريان عزيزم به بار نشسته است ارج نهاده و از تدبير و درايت بي نظير و حسن سليقه همه ي مردم شريف ماركده در سومين دوره انتخاب شوراي اسلامي روستايمان تقدير و تشكر مي نمايم. نكته آخر اينكه بايد هميشه مد نظر داشته باشيم اين است كه همه با تلاش مضاعف شوراي اسلامي را در جهت پيشرفت و آباداني روستايمان ياري نموده كمال همكاري و همدلي را داشته باشيم بخصوص در جلسات عمومي و تصميم گيري حضور فعال داشته و شورا را راهنمايي نمايند و از همكاران عزيزم نيز استدعا دارم با توشه توكل به فضل پروردگار و با بكار گيري رهنمودهاي مقام عظمي ولايت حضرت امام خامنه اي حفظ الله در جهت رفع نيازها، كمبودها، نارساييها و فرهنگ غني نهضت خدمتگذاري و پويايي اين امر مقدس گامهاي بلند و مثبتي را برداريم تا شايد ذره اي از مشكلات همشهريان رفع شود.          

          مسعود شاهسون ماركده 26/9/85

مصاحبه با مسعود شاهسون منتخب دوره سوم شوراي اسلامي

س- اقاي شاهسون ضمن عرض تبريك در خصوص انتخاب شما، انتخابات را چگونه ديديد؟  ج- بسم الله الرحمان الرحيم با عرض سلام و خسته نباشيد محضر مبارك تمام همشهريان عزيز به اسحضار مي رساند انتخابات با همت والاي همه ي مردم مومن روستا در يك جو بسار آرام صورت گرفت و اكثر به قريب مردم فهيم ماركده از نتيجه انتخابات راضي هستند چون مردم با محاسبات همه جانبه و كامل و هوشمندانه در روز انتخابات با علاقه مندي به سرنوشت روستا وارد صحنه شدند و خواستار آباداني روستاي خود بودند از همين جا از همه ي مردم مومن و همشهريان عزيز كه با درايت كامل وارد صحنه ي عمل انتخابات شدند و از كسانيكه براي شوراي اسلامي و خدمتگذاري نام نويسي كردند به نوبه خود تقدير و تشكر و قدرداني را دارم.  س- آيا با كانديد خاصي ائتلاف داشتيد؟  ج- خير زيرا همه ي آنها را صاحب كمال و انديشه مي دانستم و بايد از همه ي آنها تشكر كنم كه با حضور خود باعث حضور بهتر مردم در امر انتخابات شدند و بايد از بين اين هفت نفر كانديد انتخاب سه نفر از آنها بدست مردم رقم مي خورد.   س- اهداف شما از آمدن به ميدان انتخابات و كانديداتوري چه بوده است؟  ج- ابتدا مايل نبودم در اين خصوص ثبت نام كنم چون فكر مي كردم كه افراد كار آمد تر ديگري وجود دارند كه مي توانند در اين عرصه فعاليت بهتري نمايند اما به تدريج با اصرار مردم و احساس وظيفه در اين مسئوليت خطير اجتماعي و خدمتگذاري در اين ميدان و امر خدا پسندانه ثبت نام كردم و نسبت به اداي دين به همشهريان و جهت باسداشت ارزشهاي اسلامي وارد صحنه شدم و خودم نيز به اين نتيجه رسيدم كه ممكن است با حضور خود بتوانم جهت پيشبرد اهدافي كه بايد 10 سال قبل عملي مي شد مؤثر باشم به عنوان نمونه وجود يك دبيرستان شبانه روزي يكي از اهداف و ملزومات منطقه بوده است كه جوانان عزيز بتوانند راه ترقي علم و كمال و دانش را در پيش بگيرند و از اين امكانات و ظرفيتهاي موجود استفاده كنند زيرا نبود چنين مكاني باعث ترك تحصيل جوانان و آنگاه رواج بيكاري در بين قشر مظلوم جوان مي باشد. يكي ديگر از احتياجات روستا بهداشت در همه زمينه ها مي باشد كه حدودي تا كنون تحقق يافته است و به نظر بنده اين شدني است و منتخبين مردم بايد براي تحقق اين اهداف تلاش مضاعف نمايند در صورتيكه حمايت همه جانبه مردم بخصوص قشر فهيم جوان را در حمايت از شوراي اسلامي مي طلبد.   س-  آيا افكار و اهداف شما با ديگر همكارانتان همخواني دارد؟ و آيا مي توانيد در طول چهار سال آينده با منتخبين همكاري لازم را داشته باشيد؟  ج –  يكي از خوشحاليهاي بنده اين است كه آن دو بزرگوار از نظر وجهه اجتماعي و سياسي در محل شناخته شده هستند و ما در جلسات شورا افكار تحميلي نداريم و آنچه را كه شرع مقدس و قانون براي ما معين كرده است با استعانت از خداوند به تفاهم عمل برسيم و در پيش برد اهداف نظام و جامعه كوشش كنيم. بر همين اساس اميد وارم در كنار آن عزيزان بتوانم براي مردم محترم سودمنمد باشم و براي رضاي خدا و رضايت مردم شريف گام مؤثري برداريم و اميدوارم مردم با حضور خود در جلسات منعقده ياور شورا باشند.    س-  آقاي شاهسون در مورد تبليغات انتخابات جلسات گوناگوني توسط بعضي از كانديداها در منازل مختلف و مشخصي گرفته مي شد آيا شما هم در اين خصوص جلسه اي داشته ايد؟ به نظر شما بهترين راه تبليغ چيست؟   ج- خوشبختانه بنده هيچگونه جلسه اي تشكيل ندادم چرا كه ما انسانهاي جدابافته، خداي ناكرده بيگانه از مردم نبوديم و مردم مومن و هوشمند روستا كاملا يكديگر را مي شناسند و هيچگونه تبليغي نياز ندارد چون بهترين راه تبليغ حرف و عمل و كردار يكسان مي باشد. اما در مورد قسمت دوم سئوال بهترين راه تبليغ حضور دسته جمعي كانديداها با مردم در يك مكان عمومي مثل مسجد جامع بوده تا كانديداها نقطه نظرات خود را براي مردم مطرح و آنان را از ديدگاه و اهداف خود آگاه مي كردند و آنگاه بهترين گزينه را انتخاب و در جريان افكار عمومي قرار مي گرفتند.  س- آقاي شاهسون دليل عدم كسب راي در دوره دوم و انتخاب شدن در دوره سوم چه بوده است؟   ج- دليل عدم كسب راي در دوره دوم تبليغات بسيار منفي توسط تعداد كمي از همشهريان در قالب 2 الي 3 خانواده بوده است كه تا حدودي هم موفق شدند. اولا چون در دوره اول از گروه اجتماعي صدا و سيماي استان با بنده مصاحبات زيادي مي شد در طي مصاحبه اي از بنده سئولات متعددي در مورد روستاي ماركده مي شد و چنين گفته شد كه ايشان در مصاحبه ي خود نام فاميل محترم عرب را نبرده است اين در حاليست كه درصد چشم گيري از جمعيت روستا را اين فاميل محترم تشكيل مي دهند چگونه ممكن است كه اين موضوع فراموش شده باشد و براي اثبات گفته خود شاهدي نيز دارم. آقاي صفرعلي عرب ( جوشكار ) مي گويد بنده از طرف نجف آباد به ماركده با اتومبيل خود مي آمدم كه از طريق راديو اتومبيل اين مصاحبه را گوش مي دادم كه شما چنين چيزي نگفته ايد و اين صحبتها بوچ و بي اساس است. دوما شايعه ي تصاحب زمين كشاورزي در دره ماركده در طول دوره اول شورائي اينجانب را لازم به ذكر است كه اين قطعه زمين از مستثنيات مزرعه قديمي معروف با باباجان بوده و تاريخ واگذاري آن دو سال قبل از انتخابات دوره اول در مورخه 14/12/1376 از اداره كل منابع طبيعي استان بوده است. در خصوص قسمت دوم سئوال شما بايد بگويم شايد مردم به اين نتيجه رسيده باشند كه حرفها و حديثهاي دوره دوم واقعا شايعه و تبليغ منفي بوده است و ممكن است به گمان مردم فعاليتهاي ناچيز قبلي اينجانب براي روستا مؤثر بوده است و دوباره خواستند اين وظيفه را به بنده محول نمايند. اميد وارم خداوند متعال در اين امر همه ي ما را ياري فرميايد.   س- در مورد قوم گرايي و فاميل گرايي در اين دوره از انتخابات چه نظري داريد؟  ج – اصلا بنده با طرح سئوال مخالفم. و عقيده به اين مطلب قوم گرايي و فاميل گرايي ندارم و نداشته ام. بحمد الله مردم ما فكر و ذهنشان باز و از ديد  و طرح مطلب مخالف هستند. لذا يكي از انتظارات شخصي بنده با توجه به سابقه ي بد قوم گرايي و فاميل گرايي روستا كنار گذاشتن اين انديشه بد است چه زيباست كه همه ي مردم بدون اين انديشه بد و عصر حجري كه در ميان افكار مردمان چندين قرن پيش حاكم بوده است لاكن با بروز و ظهور اسلام ناب محمدي(ص) و فرهنگ غني مردم اين عقيده و بديده زشت و ناپسند تا حدود زيادي در جوامع بشري دنيا بالاخص ميان مسلمانان و شيعيان از بين رفت ولي در اندك نقاطي از دنيا مثل دولت مردان آمريكا و اسرائيل غاصب كه هنوز اين عقيده نژادپرستي و مسلمان كشي را در فلسطين عزيز، افغانستان، عراق و غيره را ادامه مي دهند، وجود دارد و اين راه وروش جزو كار و سياست اصلي آنان به شمار مي رود. ولي متاسفانه قوم گرايي و فاميل گرايي در ذهن عده بسيار معدودي از مردم جهت سوء استفاده كردن از اين مطلب هنوز به طرق مختلف به چشم مي خورد كه بجز تخريب افكار عمومي و عدم پيشرفت فرهنگي، علمي، اقتصادي و در نهايت عق ماندگي همه جانبه ي روستا بخصوص بازي كردن با آينده و سرنوشت جوانان باك سرشت چيز ديگري بدنبال ندارد و چه بسا بهتر و نيكو تر آن است كه اگر خداي ناكرده چنين افكار غلط و مخرب در روح و جان كسي ريشه دوانده و آرامش واقعي و عدالت اجتماعي را از خود و ديگران سلب نموده است ريشه كن نموده و در كنار يكديگر با صفا و صميميت و وحدت و يگانگي زندگي نماييم بايد مجددا عرض كنم كه اين قوم گرايي مختص يك عده خاص مي باشد. و همه ي مردم درگير اين نوع تفكر نيستند و يكي از آرزوهاي من اين است كه به هيچ وجه اين تفكر وجود نداشته باشد و همه سعي كنيم از يك خانواده واحد باشيم و همه دست بدست هم دهيم و در سازندگي و آباداني روستا سهيم باشيم و از ديدگاه بنده روزنه اميدي براي يكي شدن در اين دوره از انتخابات بروز نموده است ولي هنوز مستلزم تلاش بيشتري است و مي دانم كه اين آرزوي همه مردم است و حتما دست يافتني مي باشد. چرا بايد چنين افكاري را در سر بپرورانيم؟ كه فلاني عرب است و ديگري شاهسون و يا غيره. ما همه برادر و برابريم و با همديگر وصلت نموده ايم لذا اگر با اين افكار قوم گرايي و فاميل گرايي پيش برويم هيچ وقت شاهد روستايي آباد نخواهيم شد.  س-  آيا در كنار كارهاي عمراني روستا كارهاي علمي و فرهنگي نيز انجام خواهيد داد؟  ج-   انشاالله ما سعي خواهيم كرد در آينده در كنار كارهاي عمراني فعاليتهاي علمي، فرهنگي، ورزشي، هنري، اجتماعي و غيره را با كمك و استعانت از خداوند متعال و ياري مردم بخصوص جوانان عزيز و مسئولان جامه عمل بپوشانيم. و به نظرمن بهترين رسانه خبري بين شورا و مردم در دوره دوم وجود همين نشريه آوا ( خبرنامه داخلي شوراي اسلامي ) مي باشد كه واقعا كاربرد زيادي داشته است و مردم را از جزئيات و تصميمات شوراي اسلامي روستا مطلع مي ساخت. انشاالله كه ما نيز بتوانيم با همفكري و همدلي و راهنمايي مردم شريف در امر گسترش اين نشريه سهيم باشيم. ضمنا در قالب كارهاي فرهنگي مي توان ساخت و تجهيز كتابخانه در روستا و شروع كتاب خواني در بين عامه مردم را نام برد و بتوانيم اين حقيقت را عملي نماييم در اين خصوص امام علي(ع) مي فرمايد كتاب خوب غذاي روح مومن است.   س-  آيا از عملكرد شوراي دوره دوم راضي هستيد؟   ج-  ما هيچ وقت نبايد عملكرد ديگران را ناديده بگيريم ولي با توجه به همسو نبودن بعضي از اعضا شورا و مشكلات مربوطه اتلاف وقت گرديد اما از فعاليت آنان راضي هستم. و همه ي عملكرد را بديده احترام مي نگرم و كارهاي انجام شده با توجه به كاستيهاي موجود و مشكلات منطقه و محل در شان و در خور تقدير و تشكر است.  س- آقاي شاهسون با توجه به اينكه يكي از اهداف شما گازرساني است بقول بعضي ها اگر شوراي دوره دوم دو سال ديگر صبر مي كرد گاز بصورت رايگان به روستا مي آمد اين حرف تا چه اندازه درست مي باشد؟.  ج-  خير به هيچ وچه . چون در طي دوره اول شورا مسئله گازرساني در طرح و برنامه بوده است و بر همين اساس نامه اي توسط اعضا شوراهاي دوره اول شش روستا ، ماركده، گرمدره، قراقوش، صادق آباد، قوچان و ياسه چاه به شماره  4-167-81 مورخه 12/11/81 به شركت گاز استان ارائه شد كه اين مسئله از طريق رئيس وقت شركت جناب آقاي مهندس صفر نورالهي در خواستي دست نايافتني و دور از انتظار تلقي شد و ايشان مارا با لحني تمسخر آميز از ارائه مجدد درخواست منع نمود بنابر اين استارت طرح گازرساني در دوره اول زده شد ودر دوره دوم خوشبختانه با پيگيري خستگي ناپذير و مجدانه شوراي محترم اين پروژه ي دست نايافتني تحقق يافت و در حال تكميل است كه جا دارد از زحمات شبانه روزي و بي منت شوراي دوره دوم تقدير و تشكر شود.  س-  در باره شوراي حل اختلاف كه يكي از مهمترين نيازهاي اهالي روستا مي باشد چه بايد كرد؟   ج-  سئوال خوب و بجايي است. به نظر بنده ضرورت اجتماعي جامعه امروز ايجاب مي كند كه ما در اين نياز و طرح غافل نباشيم و نيز اعضا منتخب بايد توانايي متقاعد نمودن طرفين اختلاف را داشته باشند تا بلكه پرونده هاي كمتر روانه ي پاسگاه و دادگاه شود و در اين مورد راي زني با دادگاه محترم انجام شود و اهل خبره و اهل علم وثوق كه مورد اطمينان باشند استفاده شود و آن اشخاص مورد وثوق مردم باشند و به حمدلله روستاي ما دعوا و نزاع در آن حد نمي باشد.   س-  از اينكه انتخاب شده ايد چه احساسي داريد؟  ج-  اولا خداوند متعال را بر اين منت بزرگ شاكرم و از يكايك مردم شريف و سرافراز روستا و از حسن نيت هممه ي مردم تشكر و قدرداني مي كنم. دوما از خداوند توانا خواهانم كه توفيق خدمتگذاري و انجام وظيفه را به بنده و همكارانم عنايت كند. انسان در طول زندگي خود موقعي احساس خوبي خواهد داشت كه مثمر ثمر براي جامعه واقع شود. و در آخر از شما مصاحبه كنندگان عزيز كه در جهت ارتقاع آگاهي مردم نسبت به مسائل و مشكلات روستا كه به نوعي در تلاش هستيد از زحمات شما تقدير و تشكر مي نمايم و من الله توفيق.در پايان فرج امام عصر(عج) آرزوي صحت و سلامتي از خداوند متعال براي شما و همه ي همشهريان عزيز خواستار و در پيگيري مجدانه شما در انجام كارهاي مفيد جهت آباداني روستاي زيبايمان ماركده را از شما خواستارم.

   گزارش از : كريم شاهسون و رمضانعلي شاهسون مورخه 26/9/85 ساعت 16    

 انار

عجيب نيست كه انار با دانه هاي ياقوت مانند سرخ و بسيارش نقشي پررنگ در اسطوره ها دارد. در افسانه هاي آسيايي دانه هاي بسيار انار نمواد باروري و درخت انار، درخت زندگي در باغ بهشت است. جام گل تاج مانند و بر افراشته آن ياد آور تاج و تخت سليماني است. گياه انار بومي ايران تا رشته كوه هاي هيماليا در شمال هندوستان بوده و از گذشته هاي دور در سرتاسر نواحي مديترانه اي آسيا، آفريقا و اروپا كاشته مي شد و بعد ها به مركز و جنوب هند، بخش هايي از جنوب غربي آسيا، مالي و نواحي گرمسيري آفريقا و در قرن هاي اخير به قاره آمريكا نيز راه يافغته. انار گياهي است به شكل درختچه يا درخت كوتاه، پرشاخ و برگ و كم و بيش تيغ دار با عمر طولاني و برگ هاي كوچك و نوك تيز و چرم مانند با ميوه هاي بزرگ به قطر 6 تا 12 سانتيمتر و پوسته براق به رنگ قرمز تيره تا صورتي كه درونش توسط ديواره هاي غشايي و سفيد رنگ به چند بخش تقسيم مي شود. هر بخش پر از دانه هاي سرخ، آبدار و شيرين است. ميوه انار حاوي مقادير قابل توجهي كلسيم، فسفر، آهن، سديم، پتاسيم، اسيد اسكوربيك و… است. ميوه انار علاوه بر مصرف تازه به شكل آب انار، رب انار، انار دانه و حتي ادويه استفاده مي كنند. به جز ميوه ساير بخش هاي درخت انار شامل پوست تنه و ريشه، برگ و پوست ميوه به دليل داشتن مقادير زياد تنين داراي كاربرد هاي پزشكي از جمله خاصيت ضد اسپاسم، ضد كرم و بند آورنده خون در خونريزي و اسهال خوني است. در ژاپن از پوست درخت انار نوعي ماده حشره كش و در مكزيك از جوشانده گل ها دهان شويه و داروي رفع التهاب گلو تهيه مي شود.

روزنامه شرق 665

قوچان ( قسمت سوم )

بدين معني كه مارها به عقب مي رفته و با سرعت و شتاب به طرف يكديگر مي آمده و سرهاي خود را به يكديگر مي كوبيدند. كه اينگونه جنگيدن را در ماركده و قوچان قوچ، و يا قوچ كردن مي گويند بدين جهت اين محل را قوچان گفته اند. يعني محلي كه عمل جنگ به شكل قوچ كردن در آن اتفاق افتاده است. اگر بتوان اين نظر را بپذيريم بايد گفت پسوند الف و نون آن هم پسوند مكان بايد باشد. و مي دانيم بيشتر روستاهايي كه پسوند الف و نون دارند روستاهاي قديمي اند. اگر گفته هاي سينه به سينه بزرگان روستاي قوچان را بپذيريم كه ناگزيريم بپذيريم مي توان گفت نام قوچان برگرفته شده از واژه قوچ بر وزن پك است. اين واژه از زبان تركي به فارسي راه يافته است. در زبان  تركي قوچ علاوه بر اطلاق به گوسفند نر معني والاتر ديگري نيز دارد. قوچ در تركي به معني دلاور و جوانمرد بوده است كه امروزه ديگر در زبان تركان اين منطقه كار برد ندارد ولي واژه هم خانواده از اين كلمه هنوز بر سر زبان هاست با اينكه معني اصيل خود را ديگر ندارد ولي مي توان آن را به عنوان شاهد و مدرك ارائه داد. واژه قوچاق يا قچاق بر گرفته شده از قوچ در اصل به معني دلاور، پهلوان، پرزور، چابك، بي باك و جوانمرد بوده است. خود اين كلمه هنوز در زبان روزمره مردم منطقه از جمله ماركده و قوچان بكار مي رود ولي نه براي معني فوق بلكه امروزه معني آن تندرو، چابك و پرزور است كه بيشتر در باره صفت و توانايي حيوان استعمال مي گردد. مثلا گفته مي شود اسب، يابو، قاطر و يا خرِ فلاني قچاق است يعني تند رو ، چابك و قوي است. براي مزيد اطلاع خوانندگان، اين واژه تركيبات فراواني در زبان داشته كه چند نمونه از آن از كتاب فرهنگ آذربايجاني فارسي، نوشته بهزاد بهزادي برايتان نقل مي كنم.

قوچ اوغلان يعني پسر دلاور، پسر نترس، پسر چالاك، پسرجوانمرد. قوچلوق يعني دلاوري، جوانمردي، چالاكي. قوچاق لاشماق يعني دلير شدن، چابك شدن، بي باك شدن. قوچاقليق يعني دلاوري، چابكي، بي باكي، جوانمردي.

يكي از داستان هاي تاريخي مشهور ترك زبانان منطقه حماسه كوراوغلو ي معروف است كه تا قبل از پيدايش راديو مردان و زنان در فصل هاي بيكاري در خانه يگديگر جمع شده و يكي از كساني كه خوب مي توانست داستان را شرح دهد و شعرهاي آن را بخواند، البته بدون نوشته، براي ديگران نقل مي كرد و شعرهارا با آهنگي حماسي و يا حزن انگيز مي خواند. اين داستان حماسي و داستان هاي ديگر از جمله عاشيق غريب داستان هاي محبوب و متداولي بودند كه حافظان بسياري در منطقه داشتند و همه مردم با تكرار شنيدن آنها مضامين و رويداد ها و اتفاقات داستان را مي دانستند كه جزئي از فرهنگ غالب تا 40 سال قبل منطقه محسوب مي گرديد و هر آدمي به تناسب ذوق و علاقه اش چند بيت از شعرهاي حماسي كوراوغلو و بويژه عاشيق غريب را از حفظ داشت و در خلوت خود زمزمه مي كرد. حال به منظور تاييد و تاكيد بر معني قوچ ، اشعار زير را از داستان كوراوغلو نوشته رحيم رئيس نيا نقل مي نمايم.

1- بيله زمان ، ها را ، قوچ ايگيت ها را   مرد لري چكير لر ، نا مرد لر، دارا.  چنين زمانه اي كجا و جوانمرد دلاور كجا، نامردان، مردان را به دار مي كشند در اينجا قوچ به معني دلاور و ايگيت، اييد به معني جوانمرد است. 2- قوچ يارانديم ازل باشدان   وور سام جيدام گئچر داشدان. از ازل دلير آفريده شده ام و نيزه ام را به سنگ بزنم از آن عبور خواهد كرد. 3- با شينا دؤندوگوم آي قوچ كوراوغلو       اگر ايگيد سن گل آپار مني. دور سرت بگردم اي كوراوغلوي دلاور   اگر تو جوانمرد هستي بيا و مرا ببر. 4- سنه دييم اي قوچ كوراوغلو      دشمان لار گلجك اولدو. به تو بگويم اي كوراوغلوي دلاور دشمنان آمدني شدند يا هستند. 5- ايگيد اولان ائتمز خطا          قوچ گرگ يوسقودا ياتا. پسر جوانمرد خطا نمي كند  دلاور بايستي در كمين ( سنگر ) نشيند. 6 قوچ كوراوغلو باده ايچه      باشلاري پنچرتك بيچه. كوراغلوي دلاور باده بنوشد و سرها را همچون پنير

 درو كند.     ادامه دارد                           محمدعلي شاهسون ماركده نشریه داخلی روستای مارکده