هيات مديره فردوس پاسخ دهد
چند نفر از كشاورزان شركت تعاوني فردوس مراجعه و پرسشهاي زير را طرح و خواستار نشر در نشريه به منظور دريافت پاسخ از هيات مديره و مدير عامل شدند.
حال كه هيات مديره فردوس حاضر به برگزاري انتخابات مجدد هيات مديره نيستند و در صددند در مصدر كارها بمانند ، مباركشان باد فقط به ما بگويند :
عده اي وام فردوس را به حساب شركت تعاوني واريز كرده اند آيا اين مبالغ بابت بدهي اقساط وام شركت تعاوني به حساب بانك سامان واريز شده است ؟ اگر نه چرا ؟ دير كرد اقساط وام هاي پرداخت شده را چه كسي بايد بپردازد؟
گفته ميشود هيات مديره فردوس از پول اقساط وامهايي كه واريز شده برداشت و هزينه مينمايند آيا درست است؟ اگر آري چرا ؟ و چگونه بايد اين پولها جايگزين گردد؟
جلسه توديع و معارفه
مراسم توديع فرمانده ( مسئول ) پايگاه سلمان ماركده جناب آقاي حاج بهرام عرب و معارفه فرمانده جديد جناب مهندس غلامعلي عرب در طي جلسه اي در مورخه 23/1/86 ساعت 8 شب با حضور مسئول و فرمانده حوزه مقاومت سامان جناب آقاي مرداني ، اعضا بسيج ، معتمدين و خانواده هاي معظم شهدا در محل پايگاه مقاومت بسيج ماركده برگزار شد در اين جلسه بعد از قرائت آياتي چند از كلام الله مجيد ، آقاي حمزه خسروي در مورد عملكرد و فعاليت آقاي بهرام عرب نكاتي را عنوان و به سمع حاضران در جلسه رساندند كه اعم آن از اين قرار بود. 1- آقاي بهرام عرب از جانبازان عزيزمان است كه در بطن انقلاب ، بسيج و جبهه هاي جنگ حق عليه باطل بوده است و با بينشي بسيجي و انقلابي به امورات بسيج رسيدگي مي كرده اند. 2- در خصوص وضعيت ساختمان بسيج از زمان تحويل گرفتن مسئوليت بسيج شاهد چشمگير تغييرات و تعميرات اساسي ساختمان هستيم كه مرهون فعاليت هاي ايشان و همكاري شما ملت ماركده بوده است. 3- حفظ نيرو و افزايش نيرو از ديگر فعاليت هاي ايشان است تا آنجا كه مي رفت پايگاه ماركده تشكيل يك گروهان عاشورا را به تنهايي بدهد. 4- تشكيل نيروهاي طرح معين ، طرح نذير به نذير كه هم اكنون در تيپ مشغول آموزش و فعاليت هستند. 5- برگزاري مراسم ها بويژه مراسم راهپيمايي روز قدس و 22 بهمن. 6- حفظ شعار انقلاب. 7- تلاش جهت برگرداندن ماشين پايگاه. 8- توجيه كامل نسبت به پرسنل پايگاه و وضعيت هريك از اعضا در چارت سازماني پايگاه.
در قسمت بعدي خير مقدم و تقدير و تشكر توسط حاج بهرام به عمل آمد و عذر خواهي بابت كمي ها و كاستي ها. و سپس جناب آقاي مرداني مسئول حوزه مقاومت سامان نكاتي را ايراد و در ادامه لوح تقدير تقديم آقاي بهرام عرب و حكم فرماندهي پايگاه را تقديم آقاي غلامعلي عرب گردانيد و جلسه با ذكر صلوات خاتمه يافت.
گزارش از : محمد عرب طرح گلستان
جلسه اي بنا به تقاضا ي شوراي اسلامي و نمايندگان طرح گلستان و دعوت بخشداري سامان در تاريخ 26/1/86 ساعت 13 با حضور آقايان : قرباني بخشدار محترم سامان ، مهندس ارژنگ كارشناس عمراني بخشداري ، مهندس حيدري نماينده اداره منابع طبيعي شهرستان شهركرد ، مهندس محمدي نماينده اداره امور اراضي استان ، حسيني و شاهسون اعضا شوراي اسلامي ماركده ، محمدتقي عرب ، علي عرب ، عليمراد شاهسون ، ابوطالب عرب ، رمضان عرب ، محمدرضا شاهسون نمايندگان طرح گلستان و چهار نفر از فرزندان شادروان عبدالله شاهسون به عنوان نمايندگان دامدار در محل بخشداري سامان تشكيل گرديد. هدف از اين تقاضا و دعوت و نشست بررسي راهكاري به منظور توافق دامدار با نمايندگان طرح گلستان جهت تبديل زمين هاي مرتع به مزرعه و باغ بود. ( كه چكيده و خلاصه سخنان جلسه به شرح زير است )
نخست در غياب آقاي بخشدار جلسه با سخنان آقاي ارژنگ آغاز شد كه گفت : شوراي اسلامي ماركده به نمايندگي از طرف مردم درخواست اجراي طرح طوبي بنام گلستان در زمين مرتع سهم روستا نموده و تصميم دارد در حين اجراي اين طرح ميزان زمين هاي واگذاري به افراد را نيز بالانس نمايد تا بتواند تنش هاي موجود روستا را كمتر نمايد. اين است كه اين جلسه تشكيل شده حال آقايان حسيني و شاهسون از شوراي اسلامي ماركده توضيح لازم را خواهند داد.
محمدعلي شاهسون گفت : تعدادي طرح باغداري در روستا اجرا شده ، مقداري زمين عمومي هم در قالب طرح مرتع داري موجود است ، در روستا تعدادي افراد بويژه جوان يكار داريم ، تعدادي هم كم زمين ، به علاوه در واگذاري طرح هاي قبلي چندان به تعادل و تساوي توجه نشده كه خواستار تساوي اند.لذا اين امر باعث تنش ، اعتراض و نا رضايتي در روستا شده ، مردم ماركده در طي سه جلسه عمومي پي در پي ضمن مشورت با يكديگر خواستار اجراي طرح باغداري در زمين سهم مرتع خود هستند تا مشكلات اشاره را كمتر نمايند. اين بوده كه ما خواست آنها را به صورت تقاضا خدمت شما ارسال كرده ايم. نظر شوراي ماركده اين است كه حدود 590 هكتار زمين مرتع اختصاص داده شده به 250 گوسفند عبدالله شاهسون و 300 گوسفند شورا يكجا در قالب يك طرح ارائه گردد و مردم ماركده زمينهاي خود را باغ و مشغول به كار گردند و فرزندان عبدالله شاهسون نيز با كاشت يونجه دامداري خود را ادامه دهند. در اين راستا از شما مسئولان محترم ادارات تقاضا داريم مردم ماركده را در اين كار خير همكاري فرماييد.
فرزندان عبدالله شاهسون بتناوب در طول جلسه و با توجه به جو جلسه اين واكنش ها را نشان دادند و اين پاسخ ها را گفتند : شورا زمين ندارد كه بخواهد طرح اجرا كند، مرتع يكجا در محضر بنام پدر ما واگذار شده است. ما به هيچ وجه راضي به اجراي طرح طوبي نيستيم و نمي گذاريم اين طرح اجرا شود. ما 70 سال هست كه در بيابان مشغول دامداري هستيم و به خاطر اشتغال به همين شغل همه مان بي سواد بزرگ شده ايم. ما علاوه بر دامداري نگهبان مرتع و صحرا هم هستيم. اگر بخواهند زمين مرتع را تبديل طرح طوبي نمايند ما بيكار خواهيم شد. تنها شغل و در آمد ما همين دامداري است ما نه كار ديگري داريم و نه كار ديگري بلد هستيم. نخست همه صحراي ماركده مرتع بوده و متعلق به ما ، كه مردم سهم خود را گرفته و باغ كرده اند و اكثر هم فروخته اند به غريبه ها. شورا زمين ها را از ما مي گيرد و تبديل به طرح مي كند و مردم هم زمين ها را مي فروشند به غريبه ها الان بيشتر باغهاي ماركده مال غريبه ها است. در هر طرحي مي خواست اجرا شود همين شوراها و نماينده طرح مرتب به در خانه ما مراجعه مي كردند تا موافقت بگيرند. براي اجراي طرح وحدت اول قول دادند كه يك سهم از وحدت به پدر من بدهند همين شورا جلو آن را گرفت. زمين باقي مانده اختصاص به مرتع دارد و سندش هم بنام ما است.گوسفندان پدرم در مرتع در سهم مرتع خود چرانيده مي شوند و گوسفندان من ( محمد شاهسون ) در سهم مرتع روستا چون من خود يك ماركده اي هستم . ما 500 راس دام داريم كه تعداد 250 راس مال پدرم و 250 راس ديگر مال من ( محمد) است . اكنون گوسفندان تعدادي از مردم روستا در مرتع چرانيده مي شوند ديگر مرتعي نمي ماند كه بخواهند طرح اجرا كنند. ما به هيچ عنوان راضي به اين امر نيستيم و …
سپس مهندس حيدري گفت : در سال 67 روي اين زمينها اعمال قانون شده ، 184 قطعه مستثنيات دارد ، 2352 هكتار زمين منابع ملي داشته است كه دو تا پروانه چرا روي همه زمين صادر شده يكي با تعداد 250 واحد دام بنام عبدالله شاهسون و ديگري با تعداد 300 واحد دام بنام شوراي اسلامي به نمايندگي از روستا. در سال 1380 از آنجايي كه مراتعي ديگر نمانده بود طرح مرتع داري تهيه شد و در تاريخ 9/7/81 به مدت 30 سال به آقاي عبدالله شاهسون اجاره داده شد. زمين هايي كه اختصاص به طرح هاي طوبي داده اند در قالب طرحهاي باغداري و با موافقت شوراي اسلامي از طريق اداره منابع طبيعي و يا امور اراضي به مردم واگذار شده است. من فكر مي كنم شورا با ايجاد طرح هاي طوبي در صحراي ماركده به حق خود رسيده باشدحال بايد امور اراضي مشخص كند كه آيا مردم ماركده به اندازه عرف محل زمين نگرفته اند؟ با توجه به اينكه حدود 1700 هكتار از اراضي ملي واگذار شده احتمال داده مي شود مردم از عرف هم بيشتر زمين گرفته باشند. اگر معلوم شد كه برابر عرف زمين نگرفته اند و براي استفاده از زمين اختصاص داده شده به مرتع دو راه در پيش داريم يكي اينكه دامدار و شورا با هم توافق نمايند كه زمين را تبدل نمايند ديگر اينكه اگر نتوانستند به توافق برسند آنگاه ما تنسيق عرفي انجام بدهيم تا سهم شورا از سهم آقايان دامدار جدا شود. موضوعي ديگر كه بايد بدان توجه شود اين است كه گويا در زمين مرتع بوته گون كتيرايي دارد اگر اين چنين باشد طبق بخشنامه هاي صادره ممكن است كميته هاي فني و اختصاصي ما بخاطر حفظ بوته هاي گون با تبديل اين زمين توافقي نداشته باشند. موضوعي ديگر را من در اينجا تذكر بدهم كه بايد انديشيده عمل كنيم كه با تبديل اين زمين مرتع به باغ در آينده مشكلي همانند مشكل دامداران سامان پيش نيايد كه دامداران دامشان را جلو بخشداري بياورند و بگويند با انجام واگذاريها تكليف دام ما جه مي شود؟
محمدعلي شاهسون : جناب مهندس حيدري اشاره به تاييد شورا با ايجاد طرحهاي باغداري نمودند و اينگونه تفهيم شد كه شورا با موافقت سهم خود را گرفته و اين نيمي از حقيقت است هر طرح باغداري كه مي خواست اجرا شود هم موافقت شوراي اسلامي لازم بوده و هم موافت دامدار ، و دامدار با اين شرط موافت مي نموده كه در هر طرحي خود و يا يكي دوتا و يا… بچه هايش عضو گردند حال اگر قرار است از سهميه ها كسر گردد از هر دو و اگر نه از هيچ يك نبايد كسر شود. به علاوه مهندس هدايتي مدير كل اداره منابع طبيعي استان طي نامه شماره 7/31350 مورخه 15/10/82 صراحتا اعلام نموده كه ؛ 61/593 هكتار به 250 راس دام عبدالله شاهسون و 300 راس دام شورا اختصاص داده شده است حال اگر شما سند پروانه چرا را فقط بنام آقاي عبدالله شاهسون زده ايد اين تخلفي بوده كه اداره شما مرتكب شده و بايد اصلاح نمايند. به علاوه فرزندان مرحوم عبدالله شاهسون در اين جلسه چند بار گفتند شغل ما صرفا دامداري است كه درست نيست اين دوستان در حد مردمان متوسط روستا در طرحها شريكند و زمين دارند و علاوه بر دامداري به كشاورزي هم اشتغال دارند ليست مقدار زمينهايي كه تصرف نموده و واگذاري گرفته اند موجود است. به علاوه ادعاي آقاي محمد شاهسون مبني بر اينكه؛ « زمين مرتع شورا مال من است و من گوسفندان خود را در مرتع سهم شورا مي چرانم » درست نيست چون فرض بگيريم در ماركده 300 خانوار باشد اين 300 خانوار حق دارند 300 واحد دام در مرتع سهم خود بچرانند و محمد شاهسون يكي از آن 300 خانوار است ايشان حق دارد يك راس گوسفند در مرتع شورا بچراند. اينكه گفته مي شود مردم زمين ها را به غريبه ها مي فروشند كمي واقعيت دارد ولي نه به آن شدتي كه اين دوستان مي گويند و در اينجا هم كوتاهي مسئولان ادارات باعث اين پديده ناهنجار شده است. من يكبار ديگر به اين همشهريان دامدار پيشنهاد مي كنم با مردم هماهنگ شوند و همه مرتع را تبديل به مزرعه نماييم و اينها مقداري از عرف هم بيشتر زمين بگيرند و با كاشت يونجه هم دامداري خود را تداوم بخشند و هم بچه هاي خود را به مدرسه بفرستند تا از مدنيت و تمدن هم بهره ببرند و 20 سال بعد دوباره بچه هاي اين آقايان همان اتهام را كه اينان به پدر خود مي زنند كه؛ « ما را بي سواد بار آورد » به اينان نزنند و هم كينه و نفرت و دشمني و كشمكش در روستا فروكش كند. من فكر مي كنم اين پيشنهاد براي هر دو طرف مناسب و سودمند است. چرا براي هر دو سودمند است ؟ بخاطر اينكه اكنون يك فرصت در استان بوجود آمده و آب به زمينها اختصاص داده مي شود ممكن است اين فرصت هميشه نباشد آنگاه پشيمان خواهيم شد. موضوعي ديگر را هم بايد در نظر گرفت اينكه 30 سال زمان خيلي طولاني نيست اگر ما كشمكش ها را ادامه دهيم قطعا مردم از تمديد دوباره آن جلوگيري خواهند كرد.
سيد اسماعيل حسيني در اعتراض به آماري كه مهندس حيدري نسبت زمين هاي واگذار شده ارائه داد گفت : من تمام زمينهايي را مردم ماركده در صحراي ماركده واگذاري گرفته اند اكنون حساب كرده ام حدود 700 هكتار مي شود متاسفانه اداره منابع طبيعي دره ها ، سنگ ها ، صخره ها و كوه ها را كه نمي شود در آن كاري كرد هم به پاي شورا حساب مي كند و اين درست نيست و ما قبول نداريم.
بخشدار : دامداري سنتي علارغم زحمات زيادش چندان مقرون به صرف نيست بهتر است دامداران توافق نمايند كه زمين هاي مرتع تبديل به باغ گردد و سه برابر عرف هم زمين به آنها داده شود چون درست نيست كه ما در روستا بيكار داشه باشيم آنگاه دامدار بخواهد از زمين استفاده ناچيز كند لذا نظر من اين است كه باقي مانده زمين در قالب يك طرح عمومي باغداري تبديل به باغ گردد تا هم اشتغال زايي شده باشد و هم بتوانيم تنش ها را كم كنيم. نمي شود يك نفر هم دامدار و مقدار زيادي زمين را اشغال كرده باشد و هم كشاورز باشد و عده اي هم در كنارشان بيكار بمانند. در نهايت اگر دامداران هم راضي نيستند بهتر است مرتع نسبت به تعداد دامهاي شورا و دامدار تقسيم و زمين شورا تبديل به باغ گردد. از آنجاييكه شما هم باغدار هستيد و هم دامدار از زمين مرتع سهم شورا كه تبديل به باغ شد ديگر سهم نخواهيد داشت چون در واقع دو شغله هستيد.
نتيج گيري جلسه در پايان صورت جلسه شد كه پس از دريافت آن به اطلاع خواهد رسيد. گزارش از : محمدعلي شاهسون ماركده 27/1/86
مبارزه با لكه آجري بادام
مهندس افلاكي رئيس محترم اداره حفظ نباتات استان طي نامه شماره 89/13 مورخه 26/1/86 خطاب به شوراي اسلامي اعلام نموده كه ؛ « با توجه به وضعيت جوي سال جاري و مهيا شدن شرايط بروز بيماري لكه آجري بادام در ارقام حساس لازم و ضروري طبق اطلاعيه پيش آگاهي پيوست ، باغداران اقدام به مبارزه شيميايي نمائيد ». متن اطلاعيه به شرح زير است.
بادامكاران محترم استان ؛ به منظور كنترل شيميايي لكه آجري بادام در باغات آلوده رعايت موارد زير توصيه مي شود.
الف : زمان مبارزه ؛ مرحله اول ، ( سمپاشي نوبت اول) يك الي دو هفته بعد از ريزش كامل گلها . مرحله دوم ؛ ( سمپاشي نوبت دوم ) دو هفته بعد از سمپاشي نوبت اول. در صورت وقوع بارندگي بعد از سمپاشي نوبت دوم تكرار سمپاشي ضروري است. ب : سموم توصيه شده ؛ 1- اكسي كلرور مس به نسبت سه در هزار به اضافه سولفات روي به نسبت دو در هزار. 2- مخلوط بردو به نسبت 5/1 درصد به اضافه سولفات روي به نسبت دو در هزار.
كشاورزان عزيز مي توانند جهت كسب اطلاعات بيشتر به مراكز خدمات تابعه خود
مراجعه فرمايند.
توصيه به توليد نهال
بخشداري سامان طي نامه شماره 2840 مورخه 26/12/85 اعلام نموده ؛ بر اساس تجربه موفق ايجاد نهالستان در قطعه زمين كوچك در مدت زمان دوساله و با توجه به احتمال سرمازدگي بسيار كم صرفه اقتصادي دارد و خاطر نشان نموده در يك قطعه دو جيريبي حدود چهل هزار نهال مي توان توليد نمود كه بر اساس قيمت امروز حدود مبلغ 18 ميليون تومان مي گردد بنابر اين توصيه نموده است كشاورزان اقدام به ايجاد نهالستان نمايند.
آمار گيري از مغازه ها
بخشداري سامان طي نامه شماره 2733 مورخه 26/12/85 اعلام نموده ؛ طرح آمار گيري اصناف توسط شركت فرزانگان ارتباطات شبكه از اين پس با ارائه كارت شناسايي معتبر با در دست داشتن پرسشنامه مورد نظر اطلاعات صنفي را بصورت رايگان دريافت مي نمايند.
بخشداري سامان تقاضا نموده مغازه داران روستا همكاري لازم را بنمايند.
حجاب زينت برتر
واژه حجاب هم به معني پوشيدن و هم به معني پرده و البته بيشتر استعمالش به معني پرده مي باشد. چرا؟ پرده براي پوشش است آن پوشش حجاب ناميده مي شود كه از طريق پشت پرده شدن صورت گيرد. در قرآن كريم در داستان سليمان غروب خورشيد را اين طور توصيف مي كند « حتي توارت بالحجاب » يعني تا آن وقتي كه خورشيد در پشت پرده مخفي شد. پرده حاجز ميان قلب و شكم را حجاب مي مامند. استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن يك اصطلاح نسبتا جديد است در قديم و مخصوصا در اصطلاح فقها كلمه ستر كه به معني پوشش است بكار رفته است. فقها معترض اين مطلب شده اند و كلمه ستر را بكار برده اند نه كلمه حجاب را .بهتر اين بود كه اين كلمه عوض نمي شد و ما هميشه همان كلمه ي پوشش را بكار مي برديم. زيرا چنانچه گفتيم معني شايع لغت حجاب پرده است. و اگر در مورد پوشش به كار برده مي شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همين امر موجب شده كه عده ي زيادي گمان مي كنند كه اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود.
وظيفه پوشش كه اسلام براي زنان مقرر كرده است بدين معني نيست كه از خانه بيرون نرود زنداني كردن زن در اسلام مطرح نيست در برخي از كشورها در قديم وجود داشته است ولي در اسلام وجود ندارد پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به خود نمايي و جلوه گري نپردازد. از امام صادق (ع) پرسيدند : آيا مي شود با زن نامحرم مصافحه كرد و او با مرد دست بدهد؟ فرمودند : نه ، مگر از پشت لباس. و اميرالمومنين (ع) به زنان سلام مي كرد ولي دوست نداشت به زنان جوان سلام كند و مي فرمود : مي ترسم از صداي آنان خوشم بيايد و گناهانم بر ثوابم فزوني گيرد.
مسعود شاهسون
گلخانه
چندي پيش يكي از دوستان در شهر گلدشت پرسيد ؛ چرا در نشريه آوا از زراعت چيزي نمي نويسيد؟ در پاسخ گفتم : مردم ماركده داراي اطلاعات كافي در باره باغ و باغداري هستند بهتر است در باره كشت گلخانه اي چيزي بنويسم.
امروزه گلخانه از اسكلت لوله اي با پوشش پلاستيك در زميني مناسب ايجاد مي گردد اما مي توان گلخانه با هزينه كمتر از جنس چوب هم فراهم نمود چوبها بايد خشك و تراشيه به ضخامت 10 سانتيمتر باشند چوبهاي يك طرف بلند تر و سمت مقابل كوتاه تر جهت مورب شدن گلخانه و به صورت عمود به زمين نشانده مي شوند بدين جهت بايد شيب مناسب جهت فرو ريختن برف و باران در طراحي
براي سقف آن در نظر گرفت ضمنا جهت وزش باد هم شناسايي و ساختمان نبايد عمود بر باد ساخته شود ارتفاع گلخانه بايد به حد اقل ممكن برسد تا در گرم كردن ، ايجاد رطوبت مناسب و نيز سمپاشي آن صرفه جويي شود بر روي اسكلت چوبي سيم مفتول به صورت شبكه نصب مي شود تا پلاستيك بر روي آن كشيده شود. ديوارها نيز با پلاستيك پوشانده مي شود
بد نيست با ويژگي هاي پلاستيك نيز آشنايي داشته باشيم. پلاستيك از نظر شيميايي خنثي و در شرايط متفاوت آب و هوايي تا حدور زيادي انعطاف پذير است نسبت به سرما مقاوم و از لحاظ اقتصادي نسبتا ارزان و در دسترس همه است بهترين زمان نصب پلاستيك بر روي سقف گلخانه ساعت هاي گرم روزهاي آفتابي است چون پلاستيك نرم است و شكل مناسب مي پذيرد به جهت اينكه انبساط و انقباض پلاستيك زياد است در قطعات عريض نبايد استفاده شود دو سر پلاستيك را در دو طرف گلخانه در روي زمين با خاك مي پوشانيم.
امروزه ميل به مصرف ميره و سبزيجات در بين مردم روز به روز بيشتر مي شود ولي از آنجاييكه توليد ميوه و سبزيجات در روستا در حال حاضر فصلي است ، بعد مسافت از روستا تا پايانه ها باعث مي گردد كه بهاي سبزيجات و ميوه در غير فصل بومي در روستا بالا باشد كه در نتيجه مقدار مصرف كاهش مي يابد. با اين حال مشاهده مي كنيم فروشنده هاي دوره گرد سبزيجات كه چه بازار پر رونق دارند و در نتيجه سود خود را مي برند و اغلب مشتريان آنها را هم خانم ها تشكيل مي دهند يك وانت سبزي جات خود را در عرض چند ساعت مي فروشند و مي روند ما مي توانيم اين نياز را با احداث گلخانه و كشت گلخانه اي در محل و در زمينهاي خود تامين نماييم
با توجه به كمبود زمين در روستا سه شكل مي توان عمل نمود. در زمينهاي حاشيه زاينده رود . با توجه به زحمات محصول آلوچه و نيز قيمت پايين آن ، بهتر اين است كه حد اقل قسمتي از اين زمينها را تبديل به زمين گلخانه نمود و با توليد و عرضه محصولات نوبر سود لازم را نصيب خود نمود و نيز مي توان با استفاده از زمينهاي ساده فاصله بين درختان آلوچه گلخانه هايي با ابعاد كوچكتر احداث نمود. و يا در حياط منازل اين گلخانه را ايجاد كرد و با توليد محصولات مورد نياز مصرف روزانه خانواده مازاد آن را بفروش هم برسانيم. يكي از محصولاتي كه در تمام فصل و در همه روز و در تمام خانه مصرف دارد گوجه فرنگي است گوجه گياهي است علفي و چند ساله كه در روستاي ما به صورت يكساله كشت مي شود اين در حاليست كه در مناطق گرمسيري اين گياه چند سال محصول مي دهد و ما مي توانيم با ايجاد شرايط مساعد اين گياه را در روستا چند ساله نماييم.گوجه داراي ساقه علفي و برگهاي مركب است و گل ها روي ساقه به طور سه در ميان در گره هاي برگي و در تمام شبانه روز باز مي شوند گرده افشاني با توجه به درجه حرارت محيط متغير است و در اواخر صبح به حد اكثر مي رسد طول عمر گلها در شرايط خشك و گرم يك روز و در شرايط خنك و مرطوب تا حدود يك هفته است و بهترين طريقه كشت گوجه فرنگي در كشت هاي گلخانه اي در زمين مسطح و آبياري قطره اي است و در صورت داشتن آب فراوان مي توان به صورت جوي و پشته كشت نمود درجه حرارت مناسب براي گياه گوجه 24 درجه سانتيگراد است اين گياه براي تغزيه و توليد محصول مرغوب نياز به انواع كودها و به ميزان لازم دارد در ازاء هر يكصد كيلو ميوه گوجه فرنگي بايد بين 250 تا 300 واحد ازت ، 250 واحد فسفر ، 350 واحد پتاس كود به اين گياهان داد
حال مي رسيم به هرس گياه گوجه. گوجه فرنگي ما در گلخانه كه چند ساله است نياز به هرس مرتب و منظم دارد هرس دقيق مي تواند عمر اين گياه را زياد و باردهي آن را بهتر و بيشتر نمايد چون هميشه تازه و شاداب خواهد بود. وقتي ارتفاع بوته به 50 سانتيمتر رسيد جوانه انتهايي را بايد قطع نمود آنگاه شاخه هاي فرعي رشد مي كنند و با سر برداري شاخه هاي فرعي نور بيشتري به داخل بوته ها خواهد تابيد اين هرس را هرس تك شاخه اي مي گويند
شيوه هرس ديگري بنام هرس دوشاخه اي وجود دارد در اين شيوه پس از سه برگي شدن بوته از بالاي برگ چهارم جوانه انتهايي قطع مي شودتا دو شاخه مانده رشد سريعتر و مناسب تر داشته باشند پس از تبديل گل به ميوه و رسيدن ميوه به حد رنگ دهي مراقبتهاي ويژه اي از قبيل تهويه هوا ، ثابت نگهداشتن دماي گلخانه ، كود دهي كافي ، آبياري بموقع لازم است. با اميد به توسعه كشت گلخانه اي كافي در روستايمان. رمضانعلي شاهسون ماركده 19/1/86
توصيه به خانمها و آقايان ؛
خانم ها بخوانند. 1- حوادث ناگوار را از همسرتان پنهان نكنيد ، چرا كه ممكن است او از راه ديگري مطلع شود و قضيه را ناگوار تر از آنچه واقعيت دارد تصور كند و رنج ببرد. 2- در خانه فرد خشك و بي روحي نباشيد بلكه زندگي زناشوئي را با شوخ طبعي لذت بخش كنيد تا شوهرتان هم چنين احساسي نسبت به شما داشته باشد. 3- به هيچ علت و عذري به همسرتان دروغ نگوييد ، زيرا ؛ اولين دروغ ريشه اعتماد او به شما سست مي شود او از آن به بعد به راستگويي هاي شما اطمينان نخواهد كرد. 4- محيط خانه قلمرو حكمفرمايي زن است ، هر قدر از لحاظ نظم و انظباط بهتر و كاملتر باشد نه تنها در تامين رفاه منحصر زن تاثير دارد ، بلكه شوهر را نيز به نوبه خود تحت تاثير قرار مي دهد. 5- فراموش نكنيد همسرتان تا پايان قيامت آرزومند محبت و نوازش است تا مي توانيد اين نكته را در نظر داشته باشيد و از محبت به همسر خويش غفلت نكنيد. اگر همسر شما ناراحتي خاصي دارد خود را خونسرد و بي اعتنا نشان ندهيد بلكه با او همدردي و دلجويي كنيد. 7- زحمات و فعاليتهاي او را ناچيز نشماريد به او روحيه داده و درد دلهاي وي را با علاقه گوش دهيد و او را تشويق كنيد تا با نشاط بيشتري به رفع مشكلات زندگي بپردازد و در هنگام صرف غذا نيز از هرگونه صحبت كدورت آميز بپرهيزيد.
آقايان بخوانند : 1- در صورت امكان همسر خود را در سرگرميهاي خود شريك كنيد اعم از كاركردن ، صحبت كردن و طرح ريزي براي آينده و آن وقت خواهيد ديد كه چه دوستان خوبي براي هم خواهيد بود. تمام اوقات خود را در ايام تعطيل صرف سرگرمي خود نكنيد بلكه همسرتان را نيز شريك ايام فراغت خويش قرار دهيد. 2- در مواقع غير عادي كه به منزل مي آييد شتاب نداشته باشيد كه غذا حاضر و آماده باشد زيرا غذاي شما به موقع حاضر مي شود. 3- منزل مهمانخانه يا رستوران نيست ، نسبت به غذا زياد سختگير نباشيد و همسرتان را با انتقاد هاي خويش مورد رنجش قرار ندهيد. 4- مادر زن را در زندگي يك مشگل به حساب نياوريد. 5- نقاط ضعف همسرتان را بزرگ نكنيد، او هم انسان است اگر توانا باشيد مي توانيد با حسن تدبير اين نقاط ضعف را رفع كنيد ، اگر به ذوق او پي ببريد شايد هرگز او را مزاحم نخوانيد. 6- از اينكه خانم شما احتمالا از سوسك مي ترسد او را مسخره نكنيد ، چه بسا در بسياري موارد ديگر او در شجاعت دست كمي از شما نداشته باشد منبع فصلنامه بهورز جعفرعرب
طلاي سرخ
زعفران با نام علمي crodcus stativus گياهي است چند ساله كه داراي پياز كروي و پوشيده از يك غشاي قهوه اي رنگ است. اين گياه در نواهي جنوب غربي آسيا ، جنوب اسپانيا و جنوب اروپا برداشت مي شود. داراي ساقه و شش گلبرگ با رنگ بنفش و سه رشته كلاله با رنگ قرمز كه همان زعفران تجارتي را تشكيل مي دهند ، است. كلاله حاوي مواد چربي ، املاح معدني و موسيلاژ است. عطر و بوي زعفران به علت وجود اسانس بي رنگ تر و پن دار و يك تركيب اكسيژن دار و همراه با سينتول به نام سافرانال است. طعم زعفران مربوط به هيتوزيد تلخ پيكر و كروسين است. ماده رنگين زعفران مربوط به وجود ماده اي بنام كروسين است.
برداشت : از هر 100 تا 200 هزار گل زعفران حدود 5 كيلو گرم گل زعفران به دست مي آيد كه اين مقدار هنگام خشك شدن به يك كيلو گرم مي رسد.
خواص درماني : از زعفران براي كاهش چربي و كسترول خون ، آرام بخش ، اشتها آور ، ضد اسپاسم ، پيشگيري كننده از بيماري هاي قلبي و سرطان ، تقويت حافظه و يادگيري ، كاهش فشار خون ، درمان آسم ، درمان بيماري هاي پوستي ، عفونت ادراري ، يرقان ، پيش انداختن قاعدگي ، رفع نفخ شكم ، درمان درد معده و شكم استفاده مي شود.
مضرات بي رويه زعفران : مصرف بي رويه زعفران سمي بوده و باعث استفراق ، كاهش تعداد ضربان قلب ، خونريزي از بيني ، پلك ها و لب ها شده و موجبات سرگيجه ، بي حالي ، زردي پوست ، و عوارض خطر ناك ديگر و نهايتا مرگ را فراهم مي آورد. مصرف سه گرم زعفران براي هر فرد در ماه مناسب بوده و استفاده بيش از 5 گرم زعفران در يك وعده غذايي مي تواند موجب مرگ انسان شود.
نگهداري : زعفران بايد دور از نور و رطوبت و بهتر است كه در ظرف شيشه اي يا فلزي دربسته نگهداري شود. با توجه به اينكه اسانس زعفران قابل تبخير شدن است ، از اثرات دارويي و مرغوبيت آن كاسته مي شود.
مصارف : از زعفران در صنايع غذايي ، شيريني سازي ، داروسازي ، نساجي ، نوشابه هاي غير الكلي و صنايع لبني استفاده مي شود. روزنامه شرق شماره 727
DHMO
روزانه مواد سمي بسياري در نتيجه فعاليت هاي صنعتي و كشاورزي ناخواسته وارد محيط زيست مي شوند و سالها طول مي كشد تا زيان آنها بر ما آشكار شود. دي هيدروژن منوكسيد كه به اختصار نام آن در سرمقاله آمده را در نظر بگيريد ، اين ماده بي رنگ ، بي بو و بي مزه بوده و هرساله تعداد زيادي از مردم جان خود را بر اثر استنشاق تصادفي آن از دست مي دهند. ماده ياد شده در اكثر سرطانها ديده شده بطوريكه بيش از 95 در صد از سرطانهاي كشنده دهانه رحم و در بيش از 85 در صد از نمونه هاي جدا شده از بافت هاي سرطاني مختلف ديده شده. در حال حاضر اين ماده شيميايي در ساخت بسياري از حلالها ، سردكن ها ، و كاهنده هاي آتش ، در ساخت سلاحهاي شيميايي و زيستي و در نيروگاههاي هسته اي كاربرد دارد. دي هيدروژن منوكسيد مهمترين عامل در بارش باران اسيدي بوده همچنين باعث تشديد خوردگي و زنگ زدن فلزات است. مدارهاي الكتريكي را قطع كرده و شدت ترمز خود روها را كاهش مي دهد. ماده مذبور در آفتكش ها مورد استفاده قرار مي گيرد و از آنجا كه اين ماده بسيار پايدار است مدت ها پس از آنكه آفت كشها و علف كشها اثر خود را از دست دادند در محيط زيست باقي مي مانند حالت جامد اين ماده خطرناك موجب سوختگي هاي شديد بافتي مي شود و حالت گازي آن مي تواند موجب مرگ صدها انسان در طول سال شود بنابر اين سالانه هزاران انسان بر اثر گاز dhmo ريه هايشان آلوده و از پاي در مي آيند. دي هيدروژن منوكسيد به اسيد هيدريك نيز معروف است اين ماده را آب خالص هم مي گويند. با توجه به مطالب فوق ما با اين خيال كه با ملل زندگي مي كنيم كه دنياي اطرافمان را كاملا مي شناسيم اما در حقيقت در اشتباه بزرگي هستيم. آنگونه كه براي مبارزه با آفت هاي كشاورزي از سموم بادرجه سميت بالا استفاده مي نماييم اين درحالي است كه هرچه درجه سميت بيشتر باشد گاز dhmo نيز بالاتر است. بنابر اين تمام مردم ماركده به طور نا خواسته و مستقيم از ماده كشنده يادشده استفاده مي نمايند اين در حالي است كه بعضي از همشهريان محترم براي سم پاشي از كودكان كم سن و سال كمك مي گيرند و با توجه به مطالب مقاله اين همشهريان با دست خود كودك را به آغوش مرگ مي سپارند. جا دارد از سموم با درجه كم و در صورت نياز استفاده شود در كلام آخر ما باغداران با تلمبه ها سموم مرگ را به محيط زيست ارزاني مي داريم.منبع : روزنامه اعتماد شماره 1352 21 اسفند 1385 رمضان عرب ماركده 22/1/86
حكايت رستم و سهراب ما
چندي پيش در شهركرد با نقشه ي مصور ابنيه و آثار تاريخي شهرها و روستاهاي استان چهارمحال و بختياري مواجه شدم كه در آن نام خيلي از روستاها به همراه تصويري از بنا يا اثري تاريخي و قديمي به عنوان نماد آن آبادي نقش بسته بود. مثلا در منطقه خودمان از پل تاريخي زمانخان سامان ، پل هوره ، دالانهاي ياسه چاي و قلعه گرمدره با چاپ عكسي ياد شده بود اما هرچه نگاه كردم نامي از ماركده و تصويري از مكاني قديمي و اثري بجا مانده از اجداد و نياكانمان نديدم. براي دقايقي با تحسر به فكر فرو رفتم و با خود گفتم يعني ما هيچ بناي با قدمتي نداريم كه ارزش معماري داشته و نماد آبادي ما باشد و ميراث فرهنگي و يادگار پيشينيانمان محسوب شود؟ و بعد به ياد حمام و مسجد قديمي روستا افتادم ، مكانهاي تطهير و تعبد. با خود گفتم يعني حمام و مسجد دو طبقه پيشين ما در حد دالانهاي ياسه چاي و قلعه گرمدره هم نبوده و نيستند كه نام و نشاني از آنها باقي نمانده است و بعد لحظاتي به خود نهيب زدم كجاي كاري؟ مسجد قديمي كه براي ساختن مسجد يك طبقه سابق تخريب شد بدون اينكه حتي عكسي از آن به يادگار مانده باشد و اينك تنها تصوير كم رنگي از آن در ذهن كهن سالان ما باقي مانده و نسل جديد چيزي از آن بخاطر و در مخيله ندارند، در حاليكه مي شد بدون تخريب و با حفظ آن ، مسجد جديد را در مكاني ديگر بنا كرد.
و اما حمام قديمي كه تا چند سال پيش داير و سرپا بود و به عنوان قديمي ترين بناي آبادي محسوب مي شد ، بر اثر ساخت حمام هاي منازل و بر چيده شدن حمام هاي عمومي و رفع نياز نظافت مردم به آن به يكباره گياهِ بام شد. حمامي كه هيچ يك از بزرگان فقيد و فعلي آبادي ، قدمت آن را به طور دقيق به ياد نداشته و ندارند و نشان از توجه و اهتمام نياكان ما به بهداشت تن و نظافت بدن داشت، حمامي كه سالها پيشينيان و خود ما در آن تطهير و استحمام كرديم و پليديها را از وجودمان زدوديم.
آيا سزاوار است مكاني كه ساليان زيادي ما را تميز و طاهر كرد اينگونه مورد غفلت و بي مهري ما قرار گيرد ؟ و آيا حيف نيست اين بناي شكوهمند و اين ميراث ارزشمند پر از زباله و ضايعات ، و انباشته از آشغال و آوار گردد؟! آيا حقش نبود به عنوان نماد و ميراث فرهنگي حفظ ، و موزه ي اشياء و يادگارهاي گذشتگانمان مي شد؟
تا زماني كه نياز نظافت ما را مرتفع مي كرد عزيز و مورد توجه بود ولي به محض از كار افتادن ، از چشم هم افتاد و حتي برخي امروز آن را يك لكه ننگ براي آبادي مي دانند و خواهان آن هستند تا هرچه زودتر تخريب و آوار برداري گردد و بجاي آن سازه اي امروزي از همان ساختمان هاي خشك و بي روح بنا شود!
و اما از ديگر سوي ، وقتي اين دغدغه و دريغ به مسئولان و متوليان آبادي گوشزد مي شود ، مي گويند ميراث فرهنگي بر آن دست گذاشته و مرمت آن را در برنامه هاي آتي خود لحاظ نموده و قول بازسازي و تعمير ، و ترميم و صيانت از آن را به عهده گرفته است ، اما كي؟ خدا مي داند.
شايد هم انتظار بيش از حدي است كه ما از متوليان ميراث فرهنگي و در مجمع از مسئولان اجتماع و جامعه كنوني خود داريم وقتي يادگارها و شاهكارهاي كم نظير و بي بديل فرهنگي و باستاني ايران زمين كه فخر فرهنگ و تاريخ و تمدن اين سرزمين محسوب مي شوند و شهره عالم هستند از ميدان نقش جهان اصفهان گرفته تا مجموعه چغازنبيل ، بناي پاسارگاد و تخت جمشيد ، شهر باستاني توس و صدها اثر گران سنگ و فاخر ديگر هر روز مورد تخريب و تهديد قرار مي گيرند و به عنوان ابنيه و ميراث در معرض خطر از سوي سازمان جهاني يونسكو معرفي مي شوند ديگر چه توقعي مي توان داشت كه كسي دلش براي حمام ماركده بتپد و بسوزد؟!
به هر روي ، سينه اين سهراي با صلابت بدست رستم ما دريده شده است . آيا هنوز نمي خواهيم بازوبند صيانت و شكوه فرهنگ روستايمان را ببنديم و باور كنيم كه با دست خويش نماد فرهنگ خود را از بين برده ايم و اين جا از حكايت رستم و سهراب عجيب تر و غمگنانه تر ، چرا كه فرزند پهلوي پدر پيشينه و فرهنگ خود را دريده است!! شكرالله شاهسون ماركده
چگونه مي توان خلاق بود ؟
خلاقيت يكي از خصيصه هاي خاص انسان است و بدون شك همه انسانها مي توانند به آن دست يابند. توانايي خلاقيت در انسان باعث بروز افكار و ايده هاي بزرگ مي شود و افكار بزرگ ، انسان را به سمت پيشرفت راهنمايي و فردايي روشن براي او به ارمغان مي آورد.
بايد گفت متاسفانه اكثر ماها در خانواده اي پرورش يافته ايم كه پدر و مادر ها فقط بخاطر حفظ آبرو محدود كننده اذهان فرزندانشان بوده اند تا مبادا تخيلي خارج از عرف بر ذهن فرزندشان بوجود بيايد و بعد هم كه وارد جامعه و سپس مدرسه مي شويم اين سيستم آموزشي ما بوده كه به دليل يكسان سازي نتوانسته و نمي تواند اذهان را خلاق بار بياورد و بلكه بيشتر سركوب كننده خلاقيت ها است تا پرورانده. ببينيد در يك جامعه 1400 نفري ماركده به كمتر آدمي برخورد مي كنيم كه توانسته باشد استعدادهاي خلاقش را شكوفا كند. ولي به مصداق ضرب المثل ماهي را هر گاه از آب بگيري تازه است مي توانيم از هر لحضه آغازگر باشيم.
مي دانيم هر كاري بويژه كارهاي ابتكاري آغازش قدري مشكل است چون ذهنمان را به انجام اين امور عادت نداده ايم و قدرت تخيلات ذهنمان را بكار نگرفته ايم براي دست يابي به افكار و انديشه و ايده هاي بزرگ بايد از وراي باورهاي منجمد عرفي و شخصي به دور دستها بنگريم و ضمن شناخت افكار متفاوت اين توانايي را بيابيم كه آنها را بيازماييم تا به نتيجه اي مطلوب دست يابيم. چون تا كنون توانايي هاي ذهني مان را بكار نگرفته ايم ممكن است كرختي و سستي ما را فرا گرفته باشد بايد اينها را بشناسيم و با يك انرژي فوق العاده اي كار را آغاز كنيم.
اولين و مهمترين كاري كه بايد كرد مطالعه است. همانند ورزشكاري كه براي پرورش اندام هاي خود همه روزه بطور منظم تمرين مي كند ما هم براي پروراندن و توانمند كردن ذهنمان بايد بخوانيم و بخوانيم و بخوانيم. هنگام مطالعه و خواندن سعي كنيم با افكار و عقايد انسانهاي بزرگ و موفق در طول تاريخ آشنا شويم. مرور شرح حال و تاريخچه زندگي هر يك از اين انسانهاي بزرگ مي تواند به ما بياموزد كه چگونه اين افراد اذهان خود را براي رسيدن به بلندي ها پرورش داده اند. مطالعات خود را در يك جهت خاص كاناليزه نكنيم بلكه سعي كنيم با افكار و انديشه هاي متفاوت آشنا شويم و آنها را بفهميم و عميق تحليل كنيم و در اين راه هيچ هراسي بخود راه ندهيم ببينيد تمام تحولات علمي جهان از انديشه انسان هاي بزرگ تراوش كرده است و توانسته اند اين همه امكاناتي كه ما به راحتي از آن سود مي جوييم براي بشريت به ارمغان بياورند ممكن است اين پرسش پيش آيد كه چه كتابهايي براي مطالعه مفيد ترهستند كه در پاسخ بايد گفت كتابهايي كه مي تواند افق و ديد انسان را باز كند بدون شك كتاب يا كتابهايي كه تراوش فكري و عقلي انسان هاي بزرگ جهان كه كه توانسته اند از نظر علمي و عقلي به جهان تكاني بدهند در اولويت مطالعه بايد قرار داشته باشد ما براي پرورش و داشتن ذهني خلاق چاره اي نداريم جز اينكه با بزرگان جهان انس بگيريم نظراتشان را بفهميم و تحليل كنيم نكات مثبت و مهمشان را در ذهن خود جاي دهيم. اجازه دهيم ذهنمان هر مقدار و به هر وسعت كه مي خواهد به بالاها و دور دستها پرواز كند و هيچ محدوديتي براي تخيلات خود قائل نباشيم آنگاه خواهيد ديد كه به چه نتايج شگفت انگيزي دست خواهيد يافت.
مي دانيد موضوع هاي نظري و خيال ها فرار هستند براي جلوگيري از فراموشي موضوع هاي دريافتي ، هميشه قلمي و كاغذي همراه داشته باشيد و تيتر موضوع ها و خلاصه نتيجه ها را يادداشت و در زمانهاي مناسب آنها را مرور كنيد تا ملكه ذهنتان شود امروزه ابزارهاي بهتر و دقيق تر براي ضبط صدا بصورت ديجيتالي به بازار آمده كه مي تواند در بسياري جاها انسان را ياري دهد.
اگر محيط كار و يا زندگي يكنواختي داريد سعي كنيد براي جلوگيري از خستگي روان تغييراتي در جهت زيباسازي در آن بوجود آوريد تا چشم انداز دلپذيري داشته باشيد مي دانيم فضاهاي تازه و دل انگيز و زيبا مي تواند ما را به شوق آورد سعي كنيم پويايي مان را حفظ كنيم چون هرچيز در يك جا راكد ماند مي گندد و مي پوسد پس مسافرت كنيم جاهاي مختلف مانند كوه ، دريا ، رودخانه ، موزه ، مناظر طبيعي ، نمايشگاه و گالري هاي هنري را ببينيم و با افراد دانا و توانمند آشنا و گفتگو نماييم نرمش هاي بدني مي تواند ما را شاداب تر نگهدارد.
سعي كنيد دوستان خود را از ميان افراد موفق ، دانا و آگاه انتخاب كنيد چون
دوستان مي توانندتاثير زيادي بر ما داشته باشند و اين مهم در فرهنگ ما هم تاكيد شده است مانند :
دوستي با مردم دانا نكوست دشمن دانا به از نادان دوست
دشمن دانا بلندت مي كند بر زمينت مي زند نادان دوست.
اعتماد به نفس داشته باشيد و به توانايي هاي خود تكيه كنيد يكي از ابزارهاي انسان هاي موفق اعتماد به نفس و توانمندي اوست مي دانيم زمينه ، ريشه و ستون اعتماد به نفس دانايي ، و نتيجه دانايي توانايي است و دانايي هم جز با مطالعه و گفتگو حاصل نخواهد شد. در پيش گفتيم كه به ذهن خود اجازه دهيد كه هرگونه كه مي خواهد و مي تواند به تخيل بپردازد و هيچ محدوديتي براي او قائل نشويد حال مي گوييم وقتي ذهن مي تواند خلاق تر باشد كه دايره اطلاعاتش وسيع تر باشد.
شغلي را برگزينيد كه بدان علاقه داريد و كار شغلي و وظيفه اجتماعي خود را خوب و با علاقه ايفا نماييد و هيچگاه تنبلي به خود راه ندهيد و سعي كنيد براي بهتر شدن كارتان در آن راه هايي جديد بيابيد و به كار بگيريد ياد آوري مي نمايم يكي از خصيصه هاي آدم خلاق پويايي و تلاشگري اوست پس تنبلي و سستي موقوف. براي اينكه هيچگاه دچار تنبلي و سستي نشويم سعي كنيد انگيزه هاي عالي براي خود بيافرينيم تا هميشه داراي انگيزه باشيم و انگيزه ما را به پويايي وا مي دارد. براي مثال اگر ما آدمي مهرورز و انسان دوست باشيم انسان دوستي مي شود انگيزه حال تلاش مي كنيم خود كه يك انسان هستيم توانمند باشيم نخست خود از توانمندي سود ببريم سپس به ديگر انسانها كه دوستشان داريم سود برسانيم و چون انسان هميشه بوده و خواهد بود اين انگيزه روز به روز فربه تر خواهد بود و دارنده آن هم روز بروز موفق تر و شاداب تر خواهد بود. سعي كنيد تمام يافته ها و برداشتهاي خود را ياداشت نماييد بدين منظور كافي است قلم را روي كاغذ بگذاريد و هرچه در ذهنتان مي گذرد بدون كم و كاست روي كاغذ بياوريد مهم نيست كه يك شاهكار ادبي از آب در مي آيد و يا يك نوشته نزديك به چرند. مهم اين است كه شما اين توانايي را كسب كرده ايد كه تخيلات ذهن خود را به منصه ظهور و بروز در آوريد و اين خود يك امتياز محسوب مي گردد هيچكس نمي تواند پيش بيني كند شايد همين نوشته شما باعث ريختن ترستان شود و با تمرين بتوانيد نويسنده اي مشهور شويد خوشبختانه در روستاي ماركده زمينه اي مناسب همچون نشريه آوا اين بستر را فراهم نموده تا جواناني كه مي خواهند در جاده خلاقيت هاي نويسندگي قدم بزنند بتوانند.
محمدعلي شاهسون ماركده 21/1/86
مسئوليت پذيري
يه دسته گل سلام ، يه درود روان ، يه حرف قشنگ و جاودان در دل و جان ، يه باغي پر از شكوفه هايِ لبخند بربالِ كبوتران سبز احسان تقديم به شما همراهان . اميد وارم سال پر خير و بركتي رو شروع كرده باشيد. دوستان عزيز همه ما انسانها در صورتي مي تونيم در يك جامعه و در كنار هم به راحتي زندگي كنيم و كارها مون رو سر و سامون بديم كه هر كدوم از ما انساها وظايف و مسئوليت ها مون رو به خوبي بشناسيم. و از زير اون مسئوليتِ مون شانه خالي نكنيم. دوستان اصلا به نظر شما مسئوليت و مسئوليت پذيري يعني چه ؟ اگه تويِ جامعه ما هر كسي بخواد از زيرِبار مسئوليت شانه خالي بكنه و كار خودش رو به ديگري محول بكنه به راستي در يك اجتماع چه اتفاقي مي افته ؟ همانطور كه شما هم مي دونيد هر كدوم از ما وقتي مسئوليتي رو به عهده مي گيريم حالا چه اقتصادي ، فرهنگي ، اجرايي ، مديريتي ، خدماتي فرقي نمي كنه در واقع قسمت كوچكي از چرخ گردانِ اين اجتماع رو به عهده مي گيريم يعني بار مسئوليت رو به دوش مي كشيم يعني رسالتي بر دوشمون سنگيني مي كنه اون موقع بايد دِيني كه بر گردنمون گذاشته شده رو حتما بهش بپردازيم بايد براي انجام دادن اون مسئوليت از هيچ تلاشي دريغ نكنيم و اون همون حقي كه جامعه بر گردن ما داره وادا كردن به اون براي همه ما يه وظيفه و مسئوليته. مسئوليت پذيري يعني هر كس توي جامعه اي كه زندگي مي كنه موقعيت و وظايفِ خودش رو بشناسه و مهم تر از همه اينكه در برابر اين وظايف و مسئوليتها متعهد باشه تعهد و وجدان كاري و احساس مسئوليت شاخصه هايي هستن كه در وجود هر شخصي باشن اون رو به جنب و جوش و تلاش و فعاليت وادار مي كنه فعاليت براي انجام دادن وظايف و مسئوليتهاي گوناگون. يكي از خصوصيتهاي آدمهاي مسئوليت پذير اينه كه براي كارشون برنامه ريزي دارن و سعي مي كنن آنچه كه برعهده شون هست رو روي يه روال و برنامه منظمي انجام بدن از فرصت هاشون بهترين استفاده رو مي برن مثلا نمي گن وقتش رو نداشتم اين كار رو انجام بديم! يا كارهام زياد بود نرسيدم ! دوستان تا حالا شده يه كاري رو بر عهده تون گذاشته باشن و اونوقت اون كار رو درست انجام نداده باشين؟ و بعد اطرافيانتون گله مند بشن ؟ بله! خب اونوقت شما چه توجيهي براي اين كارتون داشتين آيا اينكه فقط بگيم وقت نداشتيم يا مثلا سرم شلوغ بود كافيه؟ فكر مي كنيد اطرافيان چه ديدي نسبت به شما پيدا مي كنن آيا فكر نمي كنيد شانه خالي كردن از زير بار مسئوليت باعث مي شه كه مردم اعتمادشون كمتر بشه يا اصلا اعتماي به ما نداشته باشن پس با اين حساب لازمِه روح مسئوليت پذيري رو بيش از پيش در خودمون پرورش بديم تا شاهد جامعه اي پويا باشيم براي اينكه موضوع مسئوليت پذيري بهتر و واضح تر بيان بشه اجازه بدين خدمتتون يه مثال بزنم. ببينيد دوستان همين نشريه آواي ماركده رو در نظر بگيريد كه البته يك كار كوچيكه فرهنگيِ اما مسئوليت و مسئوليت پذيري درش نقش مهمي رو ايفا مي كنه اگه عوامل متعهد و مسئوليت پذيري در پشت اين كار فرهنگي نبود قطعا امكان اينكه اين نشريه هر دو هفته يكبار و به موقع به دست شما برسه نبود. پس به اين مي شه گفت يك نمونه از دو مسئوليت پذيري و تعهد كاري.اما دست اندر كاران و عوامل بي ادعاي اين نشريه نسبت به رسالتي كه بر عهده گرفتن تمام تلاش و سعي خودشون رو مي كنن تا مسئوليتشون رو بدون هيچ چشمداشتي و وقفه اي انجام بدن كه جا داره اينجا از شخص آقاي محمدعلي شاهسون عضو شوراي اسلامي ماركده و عضو فعال اين كار فرهنگي تشكر كنم كه با تمام مشغله كاري كه دارن انصافا وظيفه و مسئوليت شون رو به خوبي تا كنون انجام داده اند و بيشترين مسئوليت اين كار فرهنگي رو ايشون انجام مي دن و به موقع اين نشريه را به دست خوانندگان محترم مي رسانند پس چقدر خوبه حالا كه اهل « نگين انگشتري حاشيه زاينده رود » يعني ديار ساحلي ماركده هستيم اهل مسئوليت پذيري هم باشيم. انشا الله.
رجبعلي عرب فروردين ماه 1386
بحران بنزين، نابودي فرصتها
حكايت مصرف بنزين در كشور ما حكايت غمباري است. حكايتي كه نشان مي دهد چطور ملتي كه بر منابع غني نفت و گاز تكيه زده است. نمي تواند پاشنه آشيل خود را بر طرف سازد. بنزين در جامعه ايراني كالايي است كه حساسيت زيادي بر قيمت آن تاثيراتي كه بر زندگي مردم دارد وجود دارد. گراني هاي آغاز هر سال كه در مورد همه اجناس رخ مي داد خاطراتي است كه در ذهن مردم ما از افزايش نرخ بنزين وجود داشت. اما آيا ماجرا به اين جا ختم مي شود؟ عمق بحران مصرف وقتي است كه ما بدانيم حدودا يك سوم بودجه سالانه كشور ما مصرف خريد بنزين مي گردد. باور كردني نيست اما واقعيت دارد. تمامي هزينه هاي يك كشور شامل حقوق كارمندان و بازنشستگان ، طرح هاي عمراني ، هزينه هاي نظامي ، پرداخت بدهي هاي خارجي آن هم در كشور بزرگي چون ايران يك سو و هزينه سوخت به تنهايي چه فشار سنگيني بر كشور ما وارد مي كند. يعني اگر ما اين هزينه سنگين را تحمل نمي كرديم كشور ما حد اقل در طي اين سه دهه به اندازه يك سوم بيشتر فرصت براي توسعه و سرمايه گذاري داشت حال آنكه توسعه فرايندي صعودي است و با فراهم شدن زير ساخت هاي توسعه در يك كشور نظير راه ، سد ، نيروگاه ها و غيره مسير پيشرفت فراهم تر و سريع تر خواهد بود. از سويي ديگر پرداخت يارانه هاي سوخت، خود دامن زدن به بي عدالتي بوده و هست. چرا كه در گذشته بسياري از ماها و اكنون نيز درصد زيادي از خانواده هاي ايراني فاقد وسيله نقليه شخصي هستند. اما در عمل در هزينه سوخت خود روهاي ديگران مشاركت مي كنند. استدلال اينكه چنانچه اين يارانه پرداخت نشود قيمت تمام شده تمام كالاها و خدمات بالا مي رود درست اما درصد بيشتري از اين مصرف در خودروهاي شخصي است. اينگونه نگاه كنيد كه سرانه پولي يك هموطن در روستاي چهارمحال در باك اتومبيل شهروند تهراني ريخته مي شود. دولت ها نيز هريك به نوبه خود با ترفندهايي در حل موضوع قدم هايي برداشته اند. از كوپني كردن در دهه 60 تا افزايش سالانه قيمت بنزين كه هيچ كدام نتوانست پرونده قطور بنزين را پايان بخشد. بلكه آن را با حجم و پيچيدگي هاي بيشتري به دولت بعدي تحويل دادند. نخست اينكه ما تا كنون در ساخت خود روهاي خود فاكتور مصرف بنزين را لحاظ نكرده ايم و عموما خودروهايي با مصرف بالا توليد كرده ايم علاوه بر آن عمر خودروهاي موجود در كشور نيز بالاست و عمر مفيد بسياري از آنها تمام شده است
دوم اينكه شبكه حمل و نقل عمومي در كشور ما اعم از جاده اي و ريلي بسيار ضعيف است و آنقدر اين موضوع در فرهنگ ما نفوذ كرده كه ما مسافرت را تنها با خودروي شخصي لذت بخش مي دانيم در حاليكه در كشور هاي پيشرفته اي مثل ژاپن و آمريكا بخش عمده اي از حمل و نقل را بخش ريلي بر عهده دارد. شبكه هاي تاكسيراني داخل شهر ها هم چندان مطلوب نيست با يك قياس كوچك حتي در ولايت خودمان هم عدم كارايي حمل و نقل عمومي را تاييد مي كنيد.
سوم : تكنولوژي جديد در طراحي و سيستم هاي احتراق خود روها با تكيه بر سوخت هاي ديگر هنوز آنچناكه بايد عملي نشده است. همه اين عوامل در كنار افزايش لجام گسيخته توليد خود رو باعث شده است كه مصرف بنزين در كشور ما تبديل به بحراني شود كه اكنون اخذ هر تصميمي در اين وادي پيامدهاي اجتماعي ، اقتصادي فراواني همراه دارد. دولت ها نيز همواره از ترس پيامدهاي آن شجاعت عمل چنداني در حل اين بحران نداشتند. بلكه هر كدام با پرداخت اين هزينه دوران خود را طي كردند. دولت فعلي نيز با طرح كارت هوشمند سوخت سهميه بندي ، دو نرخي كردن و ديگر راهكارها قصد دارد تاثيري در حل اين بحران داشته باشد. و تا زمان اجراي آن نمي توان نظري ابراز كرد. هديه ارزان بودن بنزين براي ما ، آلودگي هوا ، قاچاق سوخت ، نيمه تمام ماندن طرح هاي اقتصادي ، ترافيك بيش از حد در شهرها و جاده ها ، خروج سرمايه ها از طريق قاچاق سوخت ، و بالاترين آمار كشتارهاي جاده اي در دنيا است. ما به خيال خام خود دست بر تلمبه بنزين مي بريم و بادادن چند اسكناس خوشحاليم كه بنزين ارزان خريداري كرده ايم. اما غافل از آنكه بهاي سنگيني را در ازاي اين ارزان خريدن پرداخت كرده ايم. از مدارس ، بيمارستان ها ، جاده ها ، نيروگاه ها و سد هايي كه بايد ساخته مي شد و نشد خبر نداريم. اما روستا ها مثل هميشه باز هم فشار و تنگناي بيشتري را تحمل مي كنند. به دليل اينكه عموما در محيط هاي روستايي وسايل نقليه مستهلك بيشتر مورد استفاده قرار مي گيرد كه مصرف بالايي دارند. و دوما به دليل عدم دسترسي به جايگاه هاي عرضه سوخت روستائيان مجبورند قيمت بيشتري را براي بهاي بنزين پرداخت كنند. بحران بنزين آنقدر بزرگ شده است و دير به فكر چاره افتاده ايم كه راهكارهاي حل آن شوك هاي شديدي به جامعه وارد خواهد كرد اما اي كاش ما بنزين را گران تر مي خريديم اما در عوض جاده ها ، خودروها ، مدارس و بيمارستان ها و امكانات بيشتري داشتيم چرا كه قطعا هزينه هاي زندگي كمتر بود و ما براي نسل هاي بعدي خود مي توانستيم بهتر سرمايه گذاري كنيم نه اينكه به سرمايه ها و فرصت هاي يك ملت آتش بزنيم آري مي توان به مدل هاي ديگر زندگي نيز فكر كرد.
مهدي عرب فروردين هشتاد و شش
بهار
نويد ، ساقي عيد آمد و شراب بهار جهان جوان شد و گرديد موسم ديدار
در ادبيات غني ما ايرانيان و تمام پارسي زبانان عالم هيچ پديده اي در ميان موضوعات همچون بهار جولانگاه شاعران و نويسندگان نبوده است . و گويي غزل و بهار ، جواني و ارديبهشت را به هم دوخته اند . ولايت ما هم با توجه به شرايط جغرافيايي خود با بهار زنده مي شود. و از شاخه خشك و تازيانه خورده درختان بادام ، شكوفه هاي خوش زندگي ، عطر خوش حيات را جاري مي كنند. و چه زيباست تقويم پارسي جمع حالات كيهاني و زميني را با خود همراه دارد. با آغاز هر سال زمين زنده و خرم مي گردد ، زمين در مدار كيهاني خود به جايگاه سال قبل خود باز مي گردد و اعتدال بهاري همراه با عيد پارسيان متقارن مي گردد. نياكان ما نوروز را بسيار پاس داشته اند. و آئين بهاران را گرامي بر گزار مي كرده اند. شايد بهار از هر موضوعي بهتر طبع شاعران را به ذوق آورده كه اينگونه در وصف بهار سروده اند. ما هم گريزي به خزانه پر گهر شعر فارسي مي زنيم تا از لطافت طبع آنان بهره اي گرفته باشيم.
باز آمدم چون عيد نو تا قفل زندان بشكنم / وين چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشكنم / هفت اختر بي آب را كاين خاكيان را مي خورند / هم آب بر آتش زنم هم بادهاشان بشكنم ( جلالدين مولوي)
پيام مهر ز لبخند تو شكوفا بود/ تبسمي كه چنان لطف صبح زيبا بود / بسان گل كه شكوفد سحر به ساحت باغ / به نوشخند تو گفتي بهار پيدا بود(حبيب شريفي)
در بهاران سير گلگشت و چمنزاران خوشست / سير گلگشت و چمن با لاله رخساران خوشست / گريه عاشق خوش آمد در هواي روي دوست / شست و شوي چهره گل را نم نم باران خوشست. ( اديب برومند )
باد آمد بوي نو بهاران با او / ابر آمد و نرم باران با او / خاموشي باغ را شكستند كه صبح / گل سر زد و گلبانگ هزاران با او. ( دكتر شفيعي كدكني )
مي رقصد از نشاط بهاري سبزينه در بلور نگاهم / مي جوشد از طراوت جاري خون در رگان سرخ و سياهم / در جمع ايستاده ياران ما بشير منتظرانم / گويم بهار مي رسد از ره جوش جوانه هاست گواهم / هر صبحدم كجاوه ي زرين پيش آورد طلايه ي مهرم / هر شامگه مليله ي سيمين بر سر نهد طليعه ي ماهم. ( سيمين بهبهاني) مهدي عرب
ادبيات تركي
بير اوچِيديم بو چيرپينان يئلي نن باغلاشِيديم داغدان آشان سئلي نن
آغلاشِيديم اوزاق دوشن ائلي نن
بير گؤرِيديم آيريليغي كيم سالدي اؤلكه ميزده كيم قيريلدي، كيم قالدي
حيدر بابا ، يولوم سنن كج اولدي عومروم گئچدي،گَلَمديم، گئج اولدي
هئچ بيلمَديم گؤزَللرون نئج اولدي
بيلمَزيديم دؤنگه لر وار، دؤنوم وار ايتگين ليك وار، آيريليق وار ، اولوم وار
حيدر بابا ، سَنون اوزون آغ اولسون دؤرت بير يانون بولاغ اولسون، باغ اولسون
بيزدن سورا سنون باشون ساغ اولسون
دونيا قضو – قدر ، اولوم – ايتيمدي دونيا بويي اوغولسوزدي، يئتيمدي
نقل از : سلام بر حيدر بابا ، سروده استاد شهريار
شخصيت
شخصيت مجموعه صفات و ويژگي هاي نسبتا پايدار يك انسان است كه آموخته شده ، ياد گرفته شده ، و مي توانسته آموخته نشود و يا گونه اي ديگر مي آموختيم. يعني وقتي درباره شخصيت صحبت مي كنيم مقصود اين است كه همه صفات ما ، همه ويژگي هاي ما كه آموخته ايم ، و در ما نهادينه شده نه اينكه در ما بوده است اين صفاتي كه آموخته ايم و بر اثر تكرار جزء صفات ما در آمده نسبتا پايدار هم هستند يعني به راحتي و سادگي از ما جدا نخواهند شد و يا براحتي نمي توانيم كنارشان بگذاريم. براي نمونه بعضي از ما شخصيت غمگيني داريم يعني ويژگي رواني ما غم است البته بايد دانست گهگاهي هم شاد هستيم ولي اين شادي عمق ندارد و زمان آن هم كوتاه است و يا بعضي شخصيتي شاد داريم كه ممكن است گاهي وقتها هم بنا به دلايلي غمگين باشيم ولي اين حالت عميق و تاثير گذار نيست و زمان آن هم كوتاه خواهد بود. و يا ممكن است بعضي از ما شخصيتي آرام داشته باشيم ولي گاهي هم ممكن است عصباني شويم. هر يك از اين صفات با توجه به محيط ما و شرايط رشد ما در سنين كودكي از بدو تولد تا 8 سالگي در ما ايجاد شده است. نبايد پنداشت كه اين ويژگي ها تغيير نا پذيرند بلكه با روشهاي علمي مي توان نكات مثبت هر يك از اين صفات را زياد نمود و يا نكات منفي آن را كم و زدود.
شخصيت هر آدمي از چهار پديده متفاوت و مختلف ولي مرتبط تشكيل شده است. نخست فطرت است ، فطرت يعني مجموعه ويژگي هايي ثابت و دائمي كه مرا به عنوان يك انسان از بقيه موجودات ، و جانداران و نيز انسانهاي ديگر متمايز مي كند مانند اثر انگشت هر آدمي كه اختصاصي است. تفاوت ويژگيهاي فطري آدميان خوشبختانه ميان خوب و خوبتر است و ما فطرت بد نداريم. مثلا همه آدميان داراي عقل آفريده مي شوند ، با توانايي فهميدن و آگاه شدن متولد مي شوند همه آدميان زمينه اخلاقي دارند و مي توانند به اين فضايل دست يابند.
پديده ديگر ژن و ارث است و آن ويژگي هايي است كه بوسيله ژن از طريق پدر و مادر و ديگر نياكان به آدمي مي رسد كه جزئي از ويژگي هاي شخصيتي ثابت هر آدمي محسوب مي گردد اين ويژگي ها مي تواند خوب و يا بد باشند. مانند رنگ پوست ، شكل صورت و…
عامل ديگر محيط است كه نقش اصلي و اساسي در تكوين شخصيت ماها دارد. تربيت ، و شرايط و موقعيت و روابط اجتماعي خانوادگي در سنين كودكي تاثير گذار ترين عامل هايي هستند كه پايه هاي شخصيتي هر آدمي را شكل مي دهد اين عوامل تاثير گذار مي تواند خوب باشند و شخص پرورش يافته در چنين محيطي انساني با شخصيت سالم باشد و مي تواند بد باشند و تاثير منفي روي افراد درون آن محيط بگذارند. ادامه دارد محمدعلي شاهسون ماركده
جناب آقاي مهندس غلامعلي عرب
انتصاب جناب عالي را به سمت فرمانده پايگاه مقاومت سلمان ماركده تبريك مي گويم . اميدوارم موفق باشيد.حسينعلي عرب