جلسه اشتغال زايي
به دعوت بخشداري سامان جلسه اي در ساعت 9 صبح مورخه 17/4/86 با حضور بخشدار و کارشناسان بخشداري ، کارشناسان ادارات مختلف ، روءساي شوراهاي اسلامي بخش ، در محل ويلاي آقاي رياحي در روستاي چلوان تشکيل شد. از روستاي مارکده آقايان : مسعود شاهسون و محمدعلي شاهسون در اين جلسه حضور داشتند. هدف از اين دعوت و نشست آشنايي روءساي شوراهاي اسلامي و دهياران با چگونگي برنامه هاي اشتغال زايي ادارات و نهاد ها و انتقال آن به مردم روستا بود.
جلسه با قرائت قرآن توسط آقاي گنجعلي از شوراي بخش سامان آغاز گرديد. نخستين سخنگو آقاي قرباني بخشدار محترم سامان بود. که ضمن بيان خير مقدم به حاضران گزارشي از کارهاي انجام شده در بخش در طي چند ماه اخير را ارائه داد که چکيده و نکات مهم آن به شرح زير است. 7200 هکتار به باغات اضافه شده است ، يک طرح 700 هکتاري باغ در دست اقدام داريم اين طرح در زمين هاي استان اصفهان است هدف از ايجاد اين طرح صرفا اشتغال زايي است بنابر اين هر روستايي که افراد بيکار دارد به بخشداري معرفي نمايد تا در اين طرح سهيم نماييم ، طرح مجتمع 130 هکتاري گردشگري را داريم که قرار است مکان يابي شود ، گاز رساني به 6 روستا پايان يافته و در حال آماده سازي تزريق گاز هست ، کار مجتمع تصفيه خانه آب آشاميدني کاهکش به اتمام رسيده و در حال بهره برداري هست ، 50 درصد کار تصفيه خانه آب آشاميدني 9 روستايي هوره انجام شده ، طرح تصفيه خانه آب آشاميدني ديگري داريم براي روستاهاي ياسه چاه و صادق آباد و مارکده و قوچان و… که دو نظر در باره اجراي آن هست يکي اينکه دو طرح دو روستايي اجرا شود و ديگري يک طرح 6 روستايي ، مطالعات طرح مجتمع فاضلاب روستاهاي حاشيه زاينده رود به اتمام رسيده منتظر اختصاص بودجه و اجراي کار هستيم ، 4 بانده شدن جاده تيران سامان در دستور کار است ، همه جاده هاي اصلي بخش سامان امسال آسفالت ريزي مي شود به علاوه خيابان هاي فرعي و کوچه هاي روستاهايي که عقب نشيني شان انجام شده و زير سازي شده اند نيز آسفالت ريخته خواهد شد بنابر اين دهياران تلاش کنند خيابان ها و کوچه ها را آماده نمايند ، در جاده هاي بخش سامان 17 نقاط پيچ هاي خطر ناک شناسايي شده که قرار است در دستور اصلاح قرار گيرند و …
پيشنهاد مي نمايم شوراهاي اسلامي از کارشناسان ادارات دعوت نمايند تا امکانات ادارات خود را به منظور استفاده بيشتر از تسهيلات براي مردم بازگو کنند تا مردم نهايت استفاده را از تسهيلات ببرند چون بهره پول وام بانک ها پايين آورده شده و موقعيت مناسبي ايجاد شده است. بخش سامان قابليت هاي زيادي دارد که به چند مورد آن اشاره مي کنم.
1- نهال کاري چون زمين کم مي خواهد و آفات هم ندارد و در آمد خوبي دارد 2- احداث صنايع پوشاک 3- توليد گياهان دارويي 4- ايجاد کشت گلخانه اي 5- توليد و توزيع آب معدني 6- توليد ترشي و شورجات 7- توليد محصولات تبديلي کشاورزي و باغي 8- استفاده از تسهيلات به منظور خريد وسايل نقليه براي رفت و آمد سريع تر.
من در طول اين چند ماه خدمتم با مردم جلسات زيادي داشتم هدف اين بوده که مشکلات را از زبان مردم بشنوم بنظر من موقعيت بسيار مناسبي جهت حل مشکلات بوجود آمده که بسياري از آن ها را مي توان با استفاده از تسهيلات حل کرد و موضوع ديگري در موفقيت ها نقش دارد و آن پيگيري جدي کارها است.
سپس آقاي عليخان پور کارشناس فرمانداري شهرستان شهرکرد به ايراد سخن پرداخت که خلاصه اي از بيانات ايشان به شرح زير است. هدف از تشکيل اين جلسه توسعه اشتغال زايي است دولت نهم سه حرکت ، بهتر است بگوييم سه انقلاب در جهت اشتغال زايي انجام داده است. 1- پايين آوردن بهره بانکي که فرصت خوبي بوجود آورده تا از تسهيلات استفاده گردد. 2- سهميه بندي بنزين. 3- برنامه ايجاد بنگاه هاي اشتغال زايي زود بازده. در منطقه کارهاي زيربنايي توسعه مانند آب ، برق ، جاده ، گاز و تلفن ايجاد شده حال بايد با استفاده از تسهيلات فراهم شده سراغ روبناها رفت. يکي از معضلات بخش سامان عدم بازپرداخت افساط وام به موقع از طرف مردم است بدين علت بانک ها در پيشبرد بهتر کارهاي خود با مشکل مواجه شده اند. ايجاد 200 تعاوني توليد را در سطح استان در برنامه داريم بنابر اين فرصت را غنيمت بشماريد و اين تعاوني هاي توليد را به منطقه خودتان بياوريد من پيشنهاد مي کنم در هر روستايي يک تعاوني صنايع روستايي تشکيل گردد ، يک تعاوني زنان روستا تشکيل شود. با تشکيل تعاوني بهتر و راحت تر و بيشتر مي توانيد از تسهيلات استفاده کنيد.
آنگاه آقاي جعفري نماينده محترم سازمان حمل و نقل پايانه ها سخن گفت که خلاصه شده سخنان ايشان چنين است. سازمان ما مسئول حمل و نقل بار و مسافر در سطح استان است اکنون تعدادي اتوبوس ، مي ني بوس ، کاميون و سواري کرايه جهت واگذاري داريم اين وسايل نقليه با استفاده از تسهيلات 12 درصدي به متقاضيان واجد شرايط واگذار مي گردد. مبلغ کرايه هاي وسايل نقليه را ما تنظيم و اعلام مي کنيم و همه رانندگان موظف به رعايت آن هستند اگر راننده اي رعايت نکرد کافيست به سازمان ما گزارش کنيد ما شديد برخورد مي کنيم.
سپس آقاي جيلان کارشناس محترم اداره بازرگاني سخن گفت که به چند مورد آن اشاره مي شود. به بنگاه هاي اشتغال زايي زود بازدهي وام داده مي شود که حد اقل 5 نفر در آن بنگاه مشغول بکار شوند مثل احداث سيلو ، انبار محصولات کشاورزي و … توصيه اين اداره اقدام به کارهاي بزرگ است چون تجربه شده تسهيلات اختصاص داده شده به بنگاه هاي کوچک صرف هزينه هاي جاري مي گردد.
سپس اقاي جعفري نماينده محترم اداره بازرگاني در امور فرش گفت ؛ در سطح استان 100 هزار بافنده فرش داريم که مي توان 400 هزار متر فرش توليد کرد. ما روي 100 طرح و نقوش فرش کار کرده و اصلاح نموده ايم. روي بخش رنگزي فرش کارکرده و اصلاحاتي بوجود آورده ايم و 90 درصد رنگ هاي ما رنگ گياهي است روي طرح دستگاه هاي قالي کارکرده و اصلاحاتي ايجاد نموده و توليد کرده ايم و با سوبسيد به بافنده مي دهيم روي 800 کارگاه قالي بافي کارکرده و آن ها را تعمير و اصلاح کرده ايم تعاوني هاي فرش تشکيل داده ايم در سطح استان 4 نوع سبک بافت فرش داريم چالشتري ، نائيني ، گپه و عربي باف. سال گذشته 3200 نفر جهت استفاده از تسهيلات به بانک ها معرفي کرده ايم. به علت سوء استفاده از تسهيلات فرش بافي خانگي ، امسال اين تسهيلات را لغو کرده اند و بجاي آن ما وسايل و مايه قالي مي دهيم. پيشنهاد مي کنم در روستا ها مجتمع قالي بافي ايجاد گردد تا بتوان از تسهيلات استفاده کرد. از کساني که فرش بخاطر فروش مي بافند تقاضا مي کنم حتما به اداره فرش بازرگاني مراجعه نمايند ما مي توانيم او را راهنمايي نماييم تا از مواد اوليه طرح و نقشه و دستگاه بهتر و ارزان تر استفاده کند چون اطلاعات به روز است و دائم تغيير مي کند لازم است که ما به اطلاعات روز مجهز باشيم.
آنگاه آقاي مسعودي نماينده محترم اداره تعاون استان سخن گفت که خلاصه شده اي از سخنان ايشان به شرح زير است. برابر قانون اساسي ما ، اقتصاد کشور به سه قسم است يک قسم آن به شکل تعاوني اداره مي شود بخش تعاون به عدالت نزديک تر است چون سرمايه هاي کوچک روي هم ريخته مي شود و با مديريت مردمي اداره مي گردد و سر انجام سود حاصل از آن بين سهامداران توزيع مي شود. اولين تعاوني در ايران بنام تعاوني روستايي در سال 1332 تشکيل شد در سال 1370 وزارت تعاون شکل گرفت ما امروز هيچ مشکلي در ارائه تسهيلات به تعاوني ها نداريم خوشبختانه رويکرد دولت به تعاوني بسيار مثبت است تعاوني ها در همه ي زمينه ها مي توانند فعاليت کنند حداقل با 7 نفر مي توان تعاوني تشکيل داد دهياران و شوراهاي اسلامي مي توانند جهت توسعه روستا تعاوني تشکيل دهند در واگذاري کارها تعاوني ها در اولويت هستند. سه نوع تعاوني مسکن داريم تعاوني کارمندي ، تعاوني کارگري و تعاوني محلي. تعاوني هاي محلي مسکن براي اقشار کم درآمد و فاقد خانه مسکوني تشکيل مي گردد زمين به رايگان در اختيار اين تعاوني ها قرار مي گيرد و با استفاده از وام با سود 7 درصد خانه ساخته مي شود. پتانسيل موجود در منطقه سامان ايجاد تعاوني هاي گردشگري است.
سپس آقاي رستمي نماينده محترم اداره صنايع و معادن سخن گفت که خلاصه شده آن از اين قرار است. متقاضيان بخش صنعت کمتر هستند چون سرمايه و تسهيلات کلان مي خواهد و ريسک بالايي هم دارد از آنجايي که کشاورزان اصولا ريسک پذير نيستند کمتر مي توانند از تسهيلات ما استفاده نمايند ولي اين مشکل را مي توان با ايجاد تعاوني حل کرد و از تسهيلات سود جست بهر صورت چند مورد هست که در روستاها هم مي توان صنعت ايجاد کرد. مانند توليد پوشاک ، توليد داروهاي گياهي ، توليد ترشي و شوري جات و بسته بندب محصولات کشاورزي.
آقاي انصاري نماينده محترم شرکت تعاوني هاي روستايي سخناني بيان نمود که خلاصه اي در زير مي آوريم. دو تا شعبه پمپ بنزين روستايي سهميه بخش سامان بود ما بخشنامه کرديم و به همه ي روستا ها اطلاع داديم يکي از آنها قرار است در هوره تاسيس شود و ديگري در کنار راه اصلي در چمزين. پمپ هاي بنزين سهميه اي است فعلا سهميه نداريم اين پمپ هاي بنزين با نظارت و نظر شرکت هاي تعاوني روستايي و شرکت نفت احداث مي شود.
در پايان يک يک حاضران پرسش هاي خود را مطرح نمودند و نمايندگان ادارات پاسخ هاي لازم را دادند. پرسش هايي که توسط اعضا شوراي اسلامي مارکده مطرح شد بدين شرح است. 1- سال گذشته در همين زمان و در همين محل آقاي مهندس صيادي مدير کل محترم شرکت آب و فاضلاب روستايي در جمع 40 – 50 نفري و در حضور آقاي رئيسي بخشدار اعلام کرد در سال 86 کار تصفيه خانه آب آشاميدني مجتمع 6 روستا به مرکزيت مارکده آغاز خواهد شد و ما اين خبر را از زبان ايشان بوسيله نشريه مان به مردم اعلام کرده ايم و مردم منتظر آغاز کار هستند ولي متاسفانه اکنون از زبان بخشدار محترم مي شنوم که؛ « دو تا نظر در باره اين پروژه مطرح است يکي مجتمع 6 روستايي و ديگري دوتا مجتمع دو روستايي ؟! حال مردم چه کسي را بايد دروغگو بشمارند ؟؟ 2- اين جلسه به منظور اشتغال زايي تشکيل شده و ما هم از همت مسئولان تشکر مي کنيم ولي در روستاي ما زمين براي فعاليت هاي جانبي کشاورزي و از جمله مسکن نداريم تقاضاي ما اين است که نخست مسئله کمبود زمين مسکوني ما حل تا بتوانيم در کنار آن فعاليت جانبي هم نمود. 3- جناب آقاي مسعودي نماينده محترم اداره تعاون در سودمندي تشکيل تعاوني ها مطالبي فرمودند و ما هم قبول داريم ولي اداره تعاون حد اقل در مارکده با عدم رسيدگي به کار هيات مديره تعاوني فردوس ، اداره کارها به شکل تعاوني مقبوليت خود را از دست داده است آيا بهتر نبود اداره تعاون سال به سال حساب هاي مالي اين شرکت را بررسي مي نمود ؟ و همان سال اول جلو تخلفات گرفته مي شد ؟ و تخلفات 5 ساله روي هم انبار نمي شد آيا بهتر نبود در پايان 3 سال هيات مديره را مجبور مي نمود تا انتخابات برگزار نمايد ؟ و …
اين جلسه در ساعت 30/13 پايان يافت و ميزبان جلسه دهيار و شوراي اسلامي روستاي چلوان بود.
مصوبات اين جلسه که توسط بخشداري تنظيم و طي نامه شماره 1128 مورخه 20/4/86 به اين شورا ارسال شده به شرح زير است.
1- مقرر گرديد افراد واجد الشرايط و متقاضي خريد ميني بوس ، اتوبوس و يا سواري توسط دهياران و رئيس شوراي اسلامي شناسايي شوند و از سوي بخشداري سامان به سازمان حمل و نقل و پايانه هاي استان معرفي شوند تا پس از تکميل پرونده در مورد استفاده از تسهيلات بانکي و ايجاد اشتغال زايي اقدام لازم صورت پذيرد.
2- مقرر گرديد اعضا شوراهاي اسلامي و دهياران با اطلاع رساني به افراد جوياي کار از طرح هاي سازمان بازرگاني استان در خصوص احداث سيلو ، انبارهاي مکانيزه محصولات و کالاها و مجتمع قالي بافي استفاده نمايند
3- مقرر گرديد با همکاري و استقبال اداره کل تعاون استان افراد جوياي کار با تشکيل تعاوني هاي حداقل گردشگري و … تسهيلات دولتي استفاده و اشتغال ايجاد نمايند.
4- مقرر شد با همکاري اداره استان شوراهاي اسلامي روستاها و دهياران با مشارکت يکديگر حد اقل يک تعاوني تشکيل بدهند و با استفاده از تسهيلات بانکي کم بهره در عمران و آباداني و پروژه ها و تعاوني ها داراي توجيه اقتصادي روستاها فعاليت نمايند.
5- مقرر شد با همکاري اداره کل تعاون استان تعاوني هاي مسکن محلي در شهر براي اقشار کم درآمد و آسيب پذير تشکيل و اقدامات لازم براي احداث مسکن صورت پذيرد.
6- مقرر شد از سوي اداره کل تعاون استان در اسرع وقت در خصوص رفع موانع و مشکلات ، حسابرسي و تعيين تکليف تعاوني هاي فردوس مارکده و تعاون باغداري حاشيه زاينده رود اقدام و نتيجه را به بخشداري سامان ارائه دهند.
7- مقرر شد در خصوص داير شدن خط سامان شهرکرد براي حمل و نقل مسافر افراد متقاضي واجد شرايط از سوي شرکت سير و سفر يا شرکت هاي حمل و نقل ديگر به سازمان حمل و نقل و پايانه هاي استان معرفي شوند و در اين زمينه سازمان همکاري لازم بعمل آورند.
8- آقاي علي خان پور کارشناس فرمانداري قول مساعد دادند بر اساس در خواست شوراهاي اسلامي قراقوش ، گرمدره ، قوچان ، مارکده و ياسه چاه در خصوص احداث يک واحد پمپ بنزين براي اين روستاها پيگيري لازم بعمل آورند.
9- مقرر گرديد در اسرع وقت ضوابط و شرايط ايجاد اشتغال همراه با فهرست طرح ها و پروژه هاي قابل اجرا جهت اطلاع رساني به مردم شهر و روستاهاي تابعه توسط نمايندگان دستگاه هاي حاضر در جلسه به بخشداري ارسال شود.
10- در خصوص مشکلات طرح هاي صنعتي نيمه تمام و برخي از کارخانه هاي شهرک صنعتي 1 و 2 و سامان مقرر شد با پيگيري نمايندگان سازمان بازرگاني ، سازمان صنايع و معادن و … همآهنگي و دعوت بخشداري در هفته آينده جلسه اي برگزار گردد.
در پايان جلسه مسئولين و نمايندگان محترم ادارات و سازمان هاي مدعو به تمام سئولات دهياران و شوراهاي شهر و روستاهاي تابعه پاسخ دادند.
جلسه براي زمين مسکوني
با پيگيري و همآهنگي اعضا شوراي اسلامي ساعت 10 صبح روز 18/4/86 آقايان : مهندس بهرامي از بنياد مسکن استان ، مهندس هاشمي پور از سازمان جهاد کشاورزي ، مهندس تجاره از سازمان برنامه و مهندس ملک محمدي از سازمان مسکن و شهرسازي به مارکده آمدند و به اتفاق اعضا شوراي اسلامي مارکده نسشتي برگزار گرديد. هدف از اين دعوت و نشست بررسي کمبود زمين مسکوني به منظور ساخت و ساز بود. در خواست شوراي اسلامي اين بوده که مقدار 3 هکتار از زمين هاي کشاورزي قريه منضم به طرح هادي روستا گردد.
نخست اعضا شورا ضمن عرض خير مقدم مشکلات را به شرح زير بيان نمود : روستاي مارکده ما از سمت شمال به کوه محدود مي شود و از جنوب و شرق هم به زمين هاي کشاورزي. و به دليل جوان بودن بافت جمعيتي نياز به زمين بيشتر جهت ساخت خانه داريم و چون در محدوده طرح هادي زمين بسيار کم است ناگزير جوانان در زمين هاي کشاورزي خانه مي سازند آنگاه سازمان جهاد کشاورزي آن ها را به دادگاه مي برد و جريمه کلان مي نمايد. اين جريمه خود به خود يک نوع مجوز تلقي براي ساخت مي گردد و چون اغلب هم خارج از طرح هادي روستا است دهيار هم نظارتي نمي تواند داشته باشد لذا بدون رعايت کوچه مناسب ساختمان سازي مي شود. اين در حالي است که ما مردم مارکده حدود 700 هکتار از زمين هاي خشک بياباني را تبديل به باغ کرده ايم در ازاء آن تقاضا داريم اجازه داده شود مقدار 3 هکتار از زمين هاي قريه را به طرح هادي روستا ضميمه نماييم تا مشکل کمبود زمين مسکوني روستا هم حل گردد.
پس از پرسش و پاسخ و بحث مذاکره مقرر گرديد شوراي اسلامي يک طرح توجيهي براي اين تقاضاي خود بنويسد و به کميسيون ارائه دهد تا در کميسيون پيرامون آن بحث هاي لازم انجام و اگر در کميسيون راي آورد براي تصويب به جلسه کار گروه ( مديران اجرائي مرتبط ) ارسال گردد.
زمين سالن ورزشي
ساعت 12 مورخه 20/4/86 بنا به درخواست ها و پيگيري هاي شوراي اسلامي آقايان : زماني مسئول محترم تربيت بدني سامان و مهندس ولي پور کارشناس محترم اداره تربيت بدني استان به مارکده آمدند. هدف از دعوت بررسي وضعيت زمين پيشنهادي شوراي اسلامي واقع در کنار گورستان براي احداث سالن ورزشي بود. که پس از بازديد از محل ، به دليل دور بودن از روستا پذيرفته نشد. که ناگزير زمين گورستان کهنه ارائه گرديد. که گفته شد اگر از نظر اندازه قابليت يک سالن را داشته باشد از نظر موقعيت مناسب است. که قرار گرديد شوراي اسلامي زمين را متراژ و کروکي تنظيم و به اداره تربيت بدني ارائه دهد.
ساعت کار دهيار
معاونت امور دهياري هاي وزارت کشور طي بخشنامه اي ساعت کار دهياري ها را تعيين نموده که بخشنامه طي نامه شماره 1153 مورخه 12/4/86 بخشداري سامان به اين شورا رسيده که جهت اطلاع همگان به چاپ مي رسد.
يک: حد اقل ساعات کار دهياري هاي تمام وقت 8 ساعت در روز و 44 ساعت در طول يک هفته مي باشد. دو : با توجه به تنوع اقليمي موجود در نقاط جغرافيايي مختلف کشور ، ساعت شروع و خاتمه کار روزانه دهياري هاي تمام وقت هر استان ، توسط استان داري و در صورت صلاحديد استانداري ، توسط فرمانداري شهرستان مربوطه تعيين مي گردد. سه : ساعات کار دهياري هاي پاره وقت به پيشنهاد شوراي اسلامي روستا و حد اکثر 4 ساعت در روز مي باشد. چهار : ساعت شروع و خاتمه کار روزانه دهياري هاي پاره وقت به پيشنهاد شوراي اسلامي روستا و تاييد بخشداري مربوطه تعيين مي گردد. پنج : در صورت نياز و پيش بيني اعتبارات لازم ، با تاييد و تصويب شوراي اسلامي روستا ، دهيار و يا کارکنان دهياري تمام وقت يا پاره وقت ، مي توانند با انجام کار اضافي ، از مزاياي اضافه کاري طبق قانون کار بهره مند گردند. شش : ساير موارد پيش بيني نشده در اين دستورالعمل ، بر اساس قانون کار ، مفاد آئين نامه استخدامي دهياري هاي کشور و ساير قوانين و مقررات مربوطه خواهد بود. هفت : کليه دهياري هاي کشور موظفند ساعات حضور و کار تعيين شده دهياري را در تابلويي درج و براي اطلاع اهالي در مکاني مناسب نصب نمايند.
کارت سوخت مسافر بري هاي شخصي
بخشداري سامان طي نامه شماره 1226 مورخه 16/4/86 دستور فرماندار محترم شهرستان شهرکرد را در رابطه با کارت سوخت مسافر بري هاي شخصر را به اين شورا اعلام و بدين وسيله به اطلاع مي رسد. متن نامه فرمانداري به اين شرح است. « در رابطه با طرح شناسايي و ساماندهي مسافر بري هاي شخصي جهت کارت سوخت و تعيين سهميه ( متقاضياني که شناسايي شده اند خودشان با مراجعه به طرح ساماندهي سايت اينترنتي ) با همآهنگي راهنمايي و رانندگي ثبت نام نمايند ».
فرم هاي پروانه ساختمان
بخشداري سامان طي نامه شماره 1390- 15 فرم مربوط به مراحل مختلف احداث ساختمان براي دهياري ارسال نموده است. شهرونداني که اقدام به ساختمان سازي مي نمايند اين مراحل را طي نمايند جهت آشنايي بيشتر مردم فهرست اين 15 فرم را منتشر مي نماييم. فرم 1: تقاضاي صدور پروانه ساختمان روستايي. فرم 2 : گواهي مالکيت زمين ( در خصوص زمين هاي فاقد سند مالکيت). فرم 3: بازديد از محل ملک. فرم 4: دستور تهيه نقشه. فرم 5: تعهد نظارت. فرم 6: اعلام شروع بکار عمليات ساختماني. فرم 7: گزارش مرحله اول. (بعد از بتن ريزي پي) فرم 8: گزارش مرحله دوم( اجراي اسکلت و عملي). فرم 9: گزارش مرحله سوم( اجراي عمليات سفت کاري و نازک کاري). فرم 10: گزارش مرحله چهارم( گزارش نهايي کار). فرم 11: گواهي پيشرفت عمليات ساختماني. فرم 12: درخواست صدور گواهي پايان کار. فرم شماره 13: اخطاريه به مالک. فرم 14: گزارش تخلف به مراجع انتظامي. فرم 15: گزارش تخلف به کميسيون ماده 99.
دانشگاه پيام نور سامان
بخشداري سامان طي نامه شماره 1231 مورخه 21/4/86 اعلام نموده « مجوز تاسيس يک واحد دانشگاه پيام نور بخش سامان صادر شده و به منظور تامين اعتبار خودياري ، امکانات اوليه و راه اندازي آن نياز به مساعدت مالي و مشارکت هاي مردمي دارد لذا شايسته است ضمن شناسايي افراد خير در جهت مشارکت آنان جلسات مربوطه تشکيل و از نتيجه اين بخشداري را مطلع نماييد».
پايگاه آتش نشاني
بخشداري سامان طي نامه شماره 807 مورخه 21/4/86 با ارسال يک نسخه دستورالعمل مکان يابي و ساخت پايگاه آتش نشاني روستايي ، از دهياري درخواست نموده اقدام و نتيجه را به بخشداري اعلام نمايد.
جلسه احداث سالن ورزشي روي گورستان قديمي
به منظور تصميم گيري در باره احداث يک سالن ورزشي در زمين گورستان قديمي ، شوراي اسلامي از يکصد نفر از بزرگان و معتمدين محل به صورت کتبي دعوت به عمل آورد تا در جلسه روز يکشنبه مورخه 24/4/86 ساعت 30/20 در محل مسجد حضور بهم رسانند. که حدود 35 نفر به جلسه آمدند. اعضا شورا نخست هدف از اين دعوت و تشکيل جلسه را دو موضوع عنوان نمود يکي احداث يک سالن ورزشي در محل زمين گورستان قديمي مارکده و ديگري چاره انديشي در باره پرداخت اقساط وامهاي به تعويق افتاده شرکت فردوس که اخيرا براي 50 نفر ضامنان اخطار داده شده است. و بعد از اعلام دستور جلسه ، پيام و درخواست بخشدار سامان را مبني بر احداث دانشگاه پيام نور در شهر سامان و نياز به کمک هست را به اطلاع رساندند آنگاه موضوع درخواست و پيگيري ساخت يک سالن ورزشي را بدين شرح براي حاضران در جلسه شرح داده شد. « از چندين ماه قبل درخواست ساخت يک سالن ورزشي را از اداره تربيت بدني کرده ايم و مرتب پيگير بوده ايم تا کارشناسان آن اداره از زمين پيشنهادي شوراي روستا بازديد و مقدمات کار آغاز گردد. اين کار انجام شد و از زمين پيشنهادي ما واقع در محل آغدش بين گورستان و مدرسه راهنمايي توسط آقاي مهندس ولي پور کارشناس محترم اداره تربيت بدني استان و آقاي زماني مسئول تربيت بدني سامان بازديد به عمل آمد که محل زمين به دليل دور بودن از روستا تاييد نگرديد و درخواست شد که زمين در محدوده روستا باشد ناگزير زمين گورستان قديمي پيشنهاد شد که مورد تاييد قرار گرفت. لذا به منظور تبديل اين زمين از گورستان متروکه به سالن ورزشي تصميم گرفتيم با شما مردم مشورت کنيم بدين جهت از يکصد نفر بزرگان و معتمدين محل دعوت کتبي نموديم تا در جسله با هم گفتگو و اتخاذ تصميم نماييم حال بفرماييد چکار کنيم آيا اجازه داده مي شود چنين کاري صورت گيرد يا خير ؟ اگر پاسخ نه است در کجا سالن ورزشي بسازيم؟»
چندين نفر اظهار نظر نمودند که خلاصه اي از سخن ها را براي آگاهي خوانندگان ذکر مي کنيم. « قبرستان کهنه بايد 30 سال از دفن آخرين مرده گذشته باشد تا بتوان کاري ديگر رويش انجام داد. اگر قبر ها شکافته شوند هيچکس نمي گذارد. اگر همه هم راضي باشند و فقط يک نفر حاضر نباشد نمي توانيد کاري بکنيد. توي مسجد گوهر شاد قبر يک پير زن را نتوانستند خراب کنند هنوز مثل يک ستون در آن وسط مانده است. وقتي مي خواستيم ميدان جهاد را درست کنيم آقاي … آمد و جلو بردوزر خوابيد کاري نتوانستيم بکنيم. آقاي حاج جواد شاهسون زمين قبرستان را وقف مسجد کرده صيغه وقف نامه را هم آقاي علوي خوانده و کاريش نمي توان کرد و يک کپي هم از وقف نامه به من داده است. آيا يک نفر مي تواند زمين گورستان که مال عموم روستا هست را وقف کند؟. قبر مادر من آنجا است اگر قرار است شکافته شود من نمي گذارم کار شود. اينجا فقط همان ديوار پاييني يکصد ميليون تومان خرج دارد 30 تا 40 تومانش را بدهيد زمين بخريد. در کنار زمين چغوردره بسازيد. اکنون در بالاسر همين قبر ها چاه توالت کنده اند و نيز آب فاضلابشان را روي قبر ها رها کرده اند آيا اينها اشکال ندارد ولي وقتي مي خواهيم از آن استفاده بهينه بکنيم همه تان به فکر حرمت مرده مي افتيد؟. از بالاي کوچه کرپه تا همان محل گورستاني که اکنون از آن صحبت مي کنيم گورستان بوده مردم تخريب و خانه کردند حتي يک نفر هم جيکش در نيامد ولي حالا که صحبت سازندگي و عمران روستا مطرح مي گردد باز عده اي ساز مخالف را کوک کرده و به فکر مرده و شرعيات افتاده اند. و…
که مقرر گرديد آقايان قاسمي و مسعود شاهسون موضوع را از آقاي ناصري امام جمعه شهرکرد بپرسند اگر مسئله شرعي نداشت و با ريختن خاک و نه شکافتن اقدام گردد.
سپس موضوع دوم ( وامهاي شرکت فردوس ) مطرح گرديد که چکيده سخنان بيان شده بدين شرح است. نخست آقاي بهرام عرب فرزند نورالله گفت : ما مارکده اي ها ادعا مي کنيم آدم هاي خوب ، مومن و مذهبي هستيم ، ادعا مي کنيم از مردمان روستا هاي ديگر بهتر هستيم ولي رفته ايم وام گرفته ايم و مزرعه آباد کرده ايم حالا اقساط واممان را نمي پردازيم خوب مي پرسم اين چه جور مومن بودن است؟ اين چه جور آدم خوب بودن است؟ اين چه جور مذبي بودن است ؟ خوب من که اقساط وامم را داده ام و شريک من نداده آيا حالا من هم بايد ديرکرد او را جور بکشم ؟ چرا پول وامهايي که به حساب شرکت تعاوني هوره ريخته مي شده بابت اقساط وام بانک سامان واريز نشده ؟ چرا پول وام ها را برداشت کرده اند و هزينه نموده اند ؟ چه کسي پاسخگو است ؟
محمدعلي شاهسون گفت : اينکه ما ادعا مي کنيم آدم خوبي هستيم و مومن هستيم ولي « آن کار ديگر مي کنيم » عيب ماست که بايد برطرف کنيم در مورد وامهاي فردوس طبيعي هست که هيات مديره شرکت فردوس بايد پاسخ دهد. نه حق است و نه درست که انهايي که وامشان را داده اند دوباره بخواهند دير کرد اقساط ديگري را پرداخت کنند. بايد از هيات مديره خواست که به مردم گزارش دهند با چه مجوزي پول وامها را برداشت و هزينه کرده اند ؟ بايد از هيات مديره بخواهيم که ؛ چرا هيات مديره اقساط وام را به حساب بانک سامان واريز نکرده است ؟ هيات مديره وظيفه داشته و دارد همه ساله گزارش مالي خود را در مجمع عمومي به مردم گزارش دهد و به تصويب مجمع عمومي برساند ولي متاسفانه در طول 4 سال گذشته از وظيفه خود سرباز زده و تخلف کرده است علارغم تخلفات فراوان هيات مديره چنان به اين سمت هاي خود چسبيده اند که همه ترفند ها را به کار مي گيرند که همچنان باشند! نمي دانم چه چيز توي اين وسط هست که اين دوستان را علاقه مند نموده چون مدت هيات مديرگي شان 3 سال بوده اکنون 5 سال مانده اند و هرکه هم مي گويد انتخابات بگذاريد تا هيات مديره جديد انتخاب شود ناراحت مي شوند؟ يا ازشان خواسته مي شود که حساب هاي خود را براي اعضا روشن کنند بر مي آشوبند ؟به هر صورت قرار شده تا پايان مردادماه حساب هاي خود را تنظيم و تحويل اداره تعاون بدهند اينکه حساب ها را تنظيم کنند چيزي است و اينکه سند هاي تنظيمي چه مقدار اصالت داشته باشد و يا محل هاي هزينه چه مقدارواقعي و درست باشد چيز ديگري است که بايد بخواهيم يک يک سند ها بررسي گردد.
مدير عامل فردوس گفت : ما اين حق را داشته ايم که از پول وامها برداشت کنيم و کرده ايم و براي فردوس هزينه نموده ايم و بايد اعضا هم اصل پول را و هم ديرکرد آن را بپردازند.
پيشنهاد گرديد جلسه اي با يک نفر کارشناس اداره تعاون و يک نفر کارشناس بانک و نيز نماينده بخشداري و اعضا شورا و هيات مديره تشکيل و تخلفات هيات مديره بررسي گردد که مدير عامل شرکت فردوس گفت لازم نيست.
تبريک
جناب سروان محمدي فرماندهي محترم پاسگاه انتظامي هوره
اينجانب از طرف خود و نيز مردم روستاي مارکده هفته نيروي انتظامي را به جنابعالي و همکاران محترمتان تبريک مي گويم و توفيقات روز افزون برايتان از خداوند بزرگ خواستارم. سيد رحمان قاسمي ، امام جماعت روستاي مارکده
تقدير و تشکر
به منظور ارج نهادن به تلاش فرزندان روستا که در راه کسب علم و دانش مي کوشند نام دانش آموزان ممتاز کلاس اول تا پنجم دبستان حضرت فاطمه (س) مارکده در سال تحصيلي 85-86 را چاپ مي کنيم.
دانش آموزان ممتاز کلاس اول: زينب عرب ف سليمان معدل 20 – زهرا شاهسون ف غلامرضا معدل 20 – محمد عرب ف مظفر معدل 20 – محسن عرب ف عباسعلي معدل 20 – حسين عرب ف غلامعلي معدل 20 – مريم شاهسون ف مظفر معدل 20 – هادي عرب ف محمدعلي معدل 20 – عباس عرب ف عبدالمحمد معدل 20 – زهره شاهسون ف محمدحسين معدل 20 – اکبر عرب ف اصغر معدل 20 – محمد خسروي ف حبيب الله معدل 20 – زهرا عرب ف اکبر معدل 20 – نرجس خسروي ف حمزه معدل 20 حسين عرب ف اکبر معدل 20 تعداد 14 نفر شاگردان اول کلاس اول بودند. محمد شاهسون ف محمود معدل 88/19 شاگرد دوم. علي عرب ف رمضان با معدل 77/19 شاگرد سوم.
دانش آموزان ممتاز کلاس دوم: فاطمه شاهسون ف ولي الله معدل 91/19 شاگرد اول. زهرا شاهسون ف عليرضا معدل 91/19 شاگرد اول. معصومه عرب ف رمضانعلي معدل 91/19 شاگرد اول. زهرا عرب ف عباسعلي معدل 87/19 شاگرد دوم. زهرا عرب ف عباس معدل 83/19 شاگرد سوم.
دانش آموزان ممتاز کلاس سوم : مريم عرب ف پرويز معدل 96/19 شاگرد اول. فاطمه شاهسون ف اسماعيل معدل 88/19 شاگرد دوم. فاطمه عرب ف مرادعلي معدل 73/19 شاگرد سوم.
دانش آموزان ممتاز کلاس چهارم : زهرا عرب ف غلامعلي معدل 95/19 شاگرد اول. زهرا عرب ف محمداسماعيل معدل 93/19 شاگرد دوم. مريم شاهسون ف رمضانعلي معدل 39/19 شاگرد سوم.
دانش آموزان ممتاز کلاس پنجم: الهه شاهسون ف ذبيح الله معدل 20 شاگرد اول. سمانه عرب ف جمعه علي معدل 20 شاگرد اول. سحر عرب ف رمضان معدل 20 شاگرد اول. زهره شاهسون ف عباس معدل 90/19 شاگرد دوم. فاطمه شاهسون ف محمدرضا معدل 30/19 شاگرد سوم.
به دختر خانم الهه شاهسون به خاطر قبولي در آزمون مدرسه نمونه دولتي تبريک مي گوييم.
تلاش گروه سرود مدرسه را که در منطقه رتبه اول شده است را ارج مي گذاريم. به دختر خانم سمانه عرب ف جمعه علي که در مسابقات حفظ قرآن در منطقه رتبه اول را آورده تبريک مي گوييم.
به دختر خانم ها زهره شاهسون ف عباس و فاطمه شاهسون ف مظفر که در مسابقات نقاشي در منطقه رتبه اول شده اند تبريک مي گوييم.
به دختر خانم سحر عرب که در مسابقات علمي در دهستان هوره رتبه سوم و در مسابقات آزمايشگاه علوم رتبه چهارم را کسب کرده تبريک مي گوييم.
همچنين از سه نفر از اوليا دانش آموزان ، آقايان : غلامعلي عرب ، پرويز عرب و حمزه خسروي که بيشترين کمک مالي را به مدرسه نموده اند تشکر و قدر داني مي گردد.
از زحمات بي دريغ انجمن اوليا دانش آموزان آقايان : حمزه خسروي ، اصغر عرب ، محمدرضا شاهسون و مصطفي عرب تشکر و قدرداني مي گردد.
از آقاي حسنعلي عرب تشکر و قدرداني مي گردد.
به آموزگاران محترم سرکار خانم ها : صالحي مربي پيش دبستاني ، کريميان آموزگار کلاس اول ، رحماني آموزگار کلاس دوم ، طاهري آموزگار کلاس سوم و چهارم ، صحرا نشين آموزگار کلاس پنجم و همچنين سرکار خانم اسيوند مدير محترم آموزشگاه خسته نباشيد مي گوييم و از زحماتشان تقدير تشکر مي نماييم.
چه کسي تخلف کرده ؟
آقاي عليمراد شاهسون مدير عامل قبلي فردوس مراجعه و مي گويد شايع کرده اند که ؛ نابساماني در حساب هاي شرکت تعاوني فردوس از دوره هيات مديره قبلي بوده است اين حرف و نظر کاملا بي اساس است هيات مديره و مدير عامل دوره قبل فردوس حساب هاي مالي خود را تنظيم و پس از تاييد اداره تعاون تحويل هيات مديره جديد داده ايم و اداره ثبت شرکت ها بر اساس صورت جلسه هاي تنظيم شده و مورد تاييد اداره تعاون قرار گرفته تغييرات در شرکت تعاوني فردوس مارکده را طي نامه شماره 50911/1/123 مورخه 6/2/82 به شرح زير ثبت و آگهي نموده است.
« آگهي تغييرات در شرکت تعاوني 281 باغداري فردوس مارکده ثبت شده به شماره 2052 – به استناد صورت جلسات مجمع عمومي عادي و هيات مديره مورخه 11/10/1381 و 10/12/1381 منضم به نامه شماره 11802/281/7 ک – 20/12/1381 اداره کل تعاون استان چهارمحال و بختياري تغييرات ذيل در شرکت موصوف حاصل گرديد. 1- آقايان اکبر عرب به سمت رئيس هيات مديره ، منصور عرب به سمت نايب رئيس هيات مديره ، عبدالمحمد عرب به سمت منشي هيات مديره ، ابوالفضل عرب به سمت عضو علي البدل هيات مديره شرکت براي مدت سه سال انتخاب گرديدند. ( آقاي عبدالمحمد عرب به سمت مدير عامل شرکت براي مدت دو سال انتخاب گرديد ) کليه اوراق و اسناد مالي و تعهدات شرکت از قبيل چک ، سفته ، بروات و قراردادهاي شرکت با امضا مدير عامل و رئيس هيات مديره به همراه مهر شرکت داراي اعتبار مي باشد. و در غياب رئيس امضا نايب رئيس و مهر شرکت داراي اعتبار مي باشد. نامه ها و مکاتبات عادي با امضا مدير عامل و مهر شرکت معتبر مي باشد. 2- حسين عرب و حسينقلي شاهسون به ترتيب سمت بازرس اصلي و علي البدل شرکت براي مدت يک سال انتخاب گرديدند. 3- ترازنامه و صورت هاي مالي سال 1380 شرکت مورد تصويب قرار گرفت.
حميد امامقلي پور ، مسئول ثبت شرکتهاي ثبت شهرکرد ».
حرف هاي مردم
يک : دو نفر از بانوان محترم روستا تلفني بدين شرح شکايت کرده اند و از شوراي اسلامي درخواست رسيدگي نموده اند: « مردان و جوانان بيکار جلو و داخل مغازه ها جمع مي شوند بگونه اي که يک زن نمي تواند به راحتي خريد کند همچنين عده اي از مردان هم صف کشيده جلو تعاوني مي نشينند که باعث مي گردد يک زن نتواند از تعاوني خريد کند از شوراي اسلامي تقاضا داريم نظمي به روستا بدهد».
شوراي اسلامي بدين وسيله به مغازه داران و نيز فروشنده تعاوني اخطار مي نمايد از جوانان و مرداني که بي هدف جلو مغازه و يا داخل آن ايستاده اند و يا جلو فروشگاه نشسته اند درخواست نمايند که محل را ترک کنند در غير اين صورت شوراي اسلامي ناگزير موضوع را به نيروي انتظامي اطلاع و پيگيري خواهد نمود.
دو : چند نفر تلفني درخواست نموده اند گزارشي از چگونگي و نيز شرايط واگذاري و نيز تعداد واگذار شده سهام عدالت به مردم داده شود ضمنا خواسته اند بدانند مسئولين تصميم گيرنده در روستا چه کساني اند و معيار انتخابشان چيست؟
صفاي خانه گلين
ما را خوش است خانه پيشين ز خشت و گل
سقفش ز چوب و درب ز چوب نواي دل
سرماي سخت زمستان زمين زير برف اندر تنور آتش و کرسي دهان ز حرف
شب چريدي ز سنجد و کشمش ز توت خشک
چاپوق بدي قوليان و عطر و مشک
ني زن به ني شده مشغول طمطراق
خواننده دست به گوش به خواندن به صد فراق
داستان زبان ترکي او را بگفت « يير » با سوز دل هردو بگفتند جوان و پير
شبهاي ديگري به کتب آورده رو چنان رستم سوار رخش آمده ميدان سر يلان
ديو سفيد کشته سر آن را به سر نهاد آه از نهاد دشمن ايران به دل نهاد
يا قصه گو قصه مخلوط چون شکر با گوش جان شنيده بنشستند تا سحر
روشن ز شمع بر سر پيه سوز نور آن روغن چراغ هم ز فتيله در آن زمان
از نان جو تغذيه بود ز آش جو مردان قوي هيکل زن ها چو ماه
بابا به يک اتاق پسر جاي ديگري هرگز نشد که رو به رو قمر همچو مشتري
در عفت کلام بدي هر دو معرفت اول سلام بعد تقاضاي بر نشست
فرمان بده پدر بود قربان به بر پسر بابا بگفت نصيحت و همچون چه کوب در
کل جوانان مارکده همه در عفت کلام باشند زبان زد همه در نزد خاص و عام
اي شاهسون ز اشک قلم نون والقلم گريان به کاغذ و شده نقاش ئرا رقم
سروده : عطاء الله شاهسون مارکده
دست و روزنامه…
چشم نغز بين شگرفم / قهر كرده با در و ديوار / در نگاه نافذ ژرفم / چاه ويل گشته پديدار / در به روي پاشنه چرخان / ناله مي كند به گمانم / پا به كوچه مي نهم اما / كوچه آه مي كشد انگار / مي روم خموش و پريشان / در هراس از اين كه بيفتم / پيش روزنامه فروشي / نيست چشم و هست خريدار / مي خرم ، كه چي ؟ كه زماني / ديگري برام بخواند / مي خرم به عادت ديرين / شاد ازين توالي و تكرار / مي برم به خانه به نرمي / آن چنان كه لطمه نبيند / منظر طلوع نظرها / مجمع تجلي افكار / مي گذارم از سر حسرت / روي ده شماره پيشين / جمله بي نوازش چشمي / غرق انتظار مددكار / باز صبح روشن فردا / پيش روزنامه فروشي / عشق مي كنند و نوازش / دست و روزنامه دگر بار… سرودهسيمين بهبهاني. نقل از روزنامه شرق 29/1/84
زير ذره بين
آدمي فطرتا ، آرامش ، زيبايي ، پاکيزگي را دوست دارد و خداوند مهربان و پيشوايان مذهبي در آحاديث و روايات سفارش کرده اند تا آدمي براي بهتر زندگي کردن و لذت بردن از زندگي. در گذر زمان آدمياني تولد يافته و مرده اند و از اندک آدميان نام و نشان به ياد ها مانده که آن هم از کساني ياد مي شود که در طول زندگي خود به خير خواهي ، نيک انديشي ، دانايي مبادرت ورزيده اند. و امروزه مي بينيم که در جامعه کوچک خودمان از کساني به نيکي ياد مي کنيم که باني کار خير و عام المنفعه اي بوده اند و يا اينکه در مقابل مسئوليت اجتماعي در حد توان انجام وظيفه مي نمايند و از دغل و نيرنگ دورويي به دور و تلاش مي کنند صادقانه در خدمت مردم باشند با اين اوصاف کساني در مارکده به اشکال گوناگون در مدت زمان اندک و يا طولاني قبول مسئوليت مي کنند. افرادي شورا ، فردي دهيار و افرادي مديريت هاي گوناگون چون جوي املاک قريه را مي پذيرند تا در وقت نياز به مشکلات بوجود آمده رسيدگي نمايند در اين بين چند سالي است که مسئوليت جوي آب کشاورزي املاک قريه را يک همشهري قبول و يا به او قبولانده اند. و در اذهان و باور مردم اين همشهري مدير جوي آب مارکده است. از وضع نا مناسب فصل آبياري که بگذريم موضوع بسيار مهم گودالي بود که در وسط کانال و ميانه راه نزديک به مارکده از سمت غرب قرار داشت. که در طي چند سال اخير حوادث بسيار جدي براي مسافران بوجود آورده است. به گفته شاهدان در سال گذشته با سقوط چند دستگاه خودرو و موتور سيکلت در اين گودال خسارت بسياري به وسايل نقليه و راکبين موتور ها زده ، حال اگر اين گودال در روستا هاي اطراف بود چه حرفهايي که نمي زديم. و اگر خودمان را به جاي يک نفر از خسارت ديدگان مالي و جسمي قرار دهيم چه عکس العملي نشان مي داديم ؟! از نامديريتي دهياران وقت که بگذريم مدير محترم جوي و کشاورزان و کساني که منابع مالي جوي مارکده در اختيارشان بوده چه جوابي دارند؟
نگارنده اين مطلب به تمام مسئولان روستا بخصوص دهيار محترم و مسئول جوي مارکده مي گويد : ناراحت نشويد چرا که روز جمعه 22/4/86 يک نفر از مردم رضوان شهر با ساخت و نصب دريچه اي بتني درب گودال را در پوش گذاشت. و اين نقطه حادثه خيز را با حد اکثر 3 هزار تومان به محل امن و اطمينان تبديل نمود. در همينجا از کارنيکوي اين هموطن تشکر و قدرداني مي نماييم. در همين روز به يک مکان عبادي وارد شدم که يکي از آقايان زمين دار قريه مارکده وارد مکان عبادي شد يک پوسته تخمه شکسته شده آفتاب گردان را پيدا کرد. و خطاب به نوجوانان گفت : ديگر در اين مکان تخمه آفتابگردان نشکنيد ، خوب نيست اين مکان تميز نباشد ، خدا دوست ندارد ، مردم هنگام عبادت اذيت مي شوند ، برايم جالب بود که اين هم شهري پوسته تخمه شکسته شده آفتابگردان به اين کوچکي را مي بيند ولي گودالي به طول 60 و عرض 40 سانتيمتر در وسط راه را نمي بيند!!
اگر کمي حوصله نماييد نمونه هاي عيني و قابل لمس ديگري را براي بيدار شدن وجدانمان مي نگارم. در روزهاي اول تير ماه 86 سردانگها و کشاورزان مزرعه عاشق آباد پايين عرض جاده آسفالت واقع در دره امام را به شکل جوي مي کنند تا آب را به زير جاده هدايت کنند. و جوي کنده شده را به همان شکل روباز رها مي نمايند که بر اثر عبور آب جوي تبديل به کانال ريزش مي نمايد و جاده بسته مي شود فرداي آن روز موتور سيکلت سواري که گويا پير مردي بوده در کانال سقوط مي کند و دچار صدمات جسمي مي گردد يکي از کشاورزان براي ايمن کردن جاده کانال را پر مي کند که مورد خشم ديگر کشاورزان قرار مي گيرد احداث کانال در جاده و کمينگاه تصادف هديه اي بوده از طرف مردمان خوب مارکده به مسافراني که از سمت شرق به طرف روستا مي آيند.
روز جمعه 22/4/86 يکي از همشهريان در خيابان دوم روستا ( کنار گورستان قديم) نصف عرض خيابان را تصاحب و آلوچه آفتاب مي کند شما فکر مي کنيد به اين همشهري خوبمان چه بايد گفت؟!!
روز شنبه 23/4/86 ساعت 6 صبح به شهرکرد مي رفتم که چند کيسه زباله کنار سطل سوخته زباله درب آموزشگاه ابتدايي مارکده ورودي شرق روستا گذاشته شده بود ساعت 3 بعد از ظهر همان روز که از شهرکرد بر مي گشتم ديدم کيسه ها همانجا هستند با خود گفتم شايد موضوع هفته پيش اتفاق افتاده پرسيدم و متوجه شدم که مسئول محترم جمع آوري زباله به خود زحمت نداده زباله ها را جمع آوري کند.
مديران محترم روستا ؛ آقايان : شورا ، دهيار ، اعضا هيات امنا مسجد ، مسئولان بهداشت مارکده آينه تمام نما را به نمايش گذاشته اند. وضعيت اسفبار سرويس هاي بهداشتي مسجد جامع را ديده ايد؟! ممکن است در پاسخ من گفته شود که قرار است سرويس بهداشتي جديد ساخته شود ، که در پاسخ به مديران مي گويم يا وضع موجود را سامان ببخشيد و يا درب سرويس ها را ببنديد. چرا که با اين وضعيت اسفبار نالايقي مديران روستا را به حراج گذاشته ايد!! اين سرويس بهداشتي با آن مسجد روبرو و آراسته و موئسسه خيريه در کنارش همخواني ندارد.
رمضان عرب مارکده 24/4/86
ادعا و عمل
بايد بدانيم جزئي ترين رفتار ما آدميان در ذهن دوستان ، آشنايان ، نزديکان ، بينندگان و شنوندگان باقي مي ماند. چه زشت و چه زيبا تاثير خود را دارد و به نسبت خوب و بدش ، ديگران را به داوري وا مي دارد. به بيان ديگر هريک از ما آدميان در ميان جامعه نقشي داريم و ديگر آدميان جامعه برابر انتظارات آن نقش ، ما را ارزيابي مي کنند. براي نمونه کسي که مسافرت هاي تکراري به خانه خدا رفته است جامعه از او انتظار دارد صادق ترين آدم جامعه اش باشد ، پاک ترين باشد ، دست نيازمندان را بيشتر بگيرد در کار هاي نيکو کاري هميشه پيش قدم و سرمايه گذاري کند و … کسي که معلم است جامعه از او انتظار دارد باسواد باشد ، داراي ادب و دانا باشد ، درست کار پاک و صادق باشد و در جهت آموزش علم و دانش بکوشد و… و کسي که خود را مومن و مسجدي جلوه مي دهد ، ذکر خدا را مي گويد با قرآن انس مي گيرد و خود را به قرآن منتسب مي نمايد مردم جامعه از او انتظار دارند اخلاقي ترين رفتار ها را داشته باشد يعني غيبت نکند ، حرف هاي نا مناسب نزند ، کسي را نرنجاند ، احترام همه را رعايت کند و … و نقش هاي ديگر…. حال مي پرسيم آيا در جامعه ما ، هريک از ما نقش خود را مي شناسيم ؟ و خوب ايفا مي کنيم ؟ اگر نيک بنگريم خواهيم ديد کساني که ادعاهاي بيشتري دارند ناهنجاري رفتاري بيشتري هم ازشان در آن پشت و پسله ها مشاهده مي گردد. مثل اينکه حافظ شيرين سخن در عصر ما مي زيسته ببينيد چه زيبا سروده
«واعظان کين جلوه در محراب و منبر مي کنند
چون به خلوت مي روند آن کار ديگر مي کنند»
« مي خور که شيخ و حافظ و مفتي و محتسب
چون نيک بنگري همه تزوير مي کنند ».
يادداشت زير را يکي از بچه هاي همين روستا با ذکر نام اشخاص براي نشريه فرستاده و خواستار چاپ شده است که من نام اشخاص را حذف و چاپ نموده ام و نام نويسنده نزد اينجانب محفوظ است با هم اين يادداشت را مي خوانيم.
« شبي از طرف يکي از همشهريان براي قرائت قرآن سوره انعام ( ختم ) دعوت شده بودم ، جزوه ها توزيع و شروع به خواندن کرديم ، تا اينکه نوبت قرائت به من رسيد هنگام خواندن قدري صدايم تغيير کرد به دنبال آن چند نفر از بچه هاي دارالقرآني لفظي به حمله کردند ، اعتراض کردند که چرا در مجلس قرآن مي خواني ؟! که من گفتم اين حق من هست که در مجلس قرآن بخوانم. و آنها مرا مسخره و نام ناشايست روي من گذاشتند. در همان مجلس هنگام غذا خوردن ، من دو ليوان دوغ خوردم هنگامي که ليوان دومي را مي ريختم باز يکي از همان بچه ها گفت ؛ چقدر دوغ مي خوري ؟! شبي ديگر در خانه اي ديگر براي قرائت قرآن دعوت شدم هنگام غروب که در خيابان با دو سه تا از همان بچه به خانه دعوت شده مي رفتيم باز يکي از همان بچه ها گفت امشب نبايد تو قرآن بخواني !! که من چيزي نگفتم وارد اتاق شدم و بر حسب اتفاق آقاي محمدعلي شاهسون شورا در اتاق نشسته بود و از من خواست که در کنارش بنشينم هنگام خواندن قرآن آقاي شاهسون دوبار به من اصرار کرد که بخوانم مرتبه اول با اينکه دلم هم مي خواست بخوانم ولي از ترس اينکه باز بچه هاي دارالقرآني مسخره ام کنند نپذيرفتم و نخواندم ولي دفعه دوم خواندم که قدري صدايم لرزان بود چون از تهديد ها و حرفهاي بعدي اش مي ترسيدم.
اين طبيعي است کسي که تمرين قرآن در جمع خواندن ندارد هنگام خواندن صدايش تغيير مي کند ، لرزش دارد و يا ممکن است نتواند بخواند و شما دارالقرآني ها بجاي اينکه چنين آدمي را تشويق کنيد ، تقويت کنيد تا ترسش بريزد و بتواند بصورت عادي در جمع بخواند او را سرزنش مي کنيد ؟ چرا اسم روي ديگري مي گذاريد ؟ من به سهم خود از رفتار ناشايست بعضي از شما
دارالقرآني ها راضي و رفتارتان را نمي پسندم ».
محمدعلي شاهسون مارکده 26/4/86
اعتماد اجتماعي
اگر با ديدي كنجكاوانه روابط ما مردم را در جامعه بنگريم در خواهيم يافت هر يك از رفتارهاي ما ريشه در چه مسائل و موضوع هايي دارد؟ در اين مقاله قصد اين است كه بررسي كوتاهي در باره احساس نا امني و نبود اعتماد اجتماعي مان داشته باشيم.
درد بي اعتمادي همگاني و بد گماني به يكديگر در همه تار و پود زندگي ما ريشه دوانده و همچون عينكي بر روي چشمان ما نشسته و ما بدون اينكه توجهي بدان داشته باشيم و يا بدانيم ، از پشت اين عينك بي اعتمادي به يكديگر مي نگريم ، همديگر را ارزيابي مي نماييم ، درباره هم داوري مي كنيم و از آنجاييكه اين ديد بي اعتمادي ساليان سال در زندگي اجتماعي ما تداوم داشته تبديل به فرهنگ شده و جزئي از شخصيت فرهنگي ما را تشكيل مي دهد از اين جهت است كه اكثرا زشتي و ناپسندي آن را هم احساس نمي كنيم بدين جهت هم هيچ يك از ما مردم و نيز نهاد هاي اجتماعي و همچنين نهاد هاي آموزشي ما تلاش جدي و برنامه ريزي جهت باز توليد اعتماد نمي نمايند اين است كه مي بينيم مقوله بي اعتمادي اجتماعي در جامعه ما مرتب باز توليد مي شود. پرسش اين است كه ريشه در كجاست؟
بدون شك هر يك از ما كه قدري مطالعات اجتماعي و تاريخي داشته باشيم در خواهيم يافت كه بي اعتمادي در جامعه ما ريشه در نا امني اجتماعي ما دارد و نا امني اجتماعي هم ريشه در تاريخ ما ، گذشته ما دارد يعني نا امني يكي از مهمترين شاخصه هاي تاريخي ما بوده است.
يكي از عامل هاي ايجاد نا امني و در نتيجه بي اعتمادي اجتماعي در طول تاريخ عامل جغرافياي ما است سرزمين ما ايران از دير باز مهاجر پذير و در چهار راه حوادث بوده است. اين سرزمين برسر راه هجوم قبايل مختلف قرار داشته است كه به خاطر غارت ، كشور گشايي همواره مورد تاخت تاز قرار گرفته . مانند حمله اسكندر مقدوني ، عربها ، تركها ، مغولها كه آمده اندو كشته اند و ويران كرده اند و سوخته اند و برده اند. به علاوه همواره قبايل مختلف درون ايران با يكديگر در حال جدال بوده اند كه حاصلش پايمال شدن حقوق مردم ، دست درازي به اموال مردم و از بين رفتن امنيت اجتماعي مردم بوده است و با تاسف بايد گفت هرگاه هم حكومت مقتدري داشته ايم كه توانسته جلو تاخت و تاز بيگانگان را بگيرد و از جدال هاي داخلي قبايل هم جلوگيري كند خود بخاطر ماهيت استبدادي اش ، كه ريشه در بي اعتمادي به مردم دارد ، براي مردم حقوقي و ارزشي قائل نبوده به همين جهت مردم جامعه ما هيچگاه امنيت واقعي نداشته اند. به تدريج در طول تاريخ احساس عدم امنيت وارد بافت فكري و فرهنگي اكثريت ما مردم شده است آنگاه بر اساس اين بافت فكري ، شخصيت اجتماعي ما شكل گرفته كه ماحصل آن بي اعتمادي به ديگران ، بد گماني به ديگران ، بد دانستن ديگران و حفظ خود است انديشيدن به منافع آني و سطحي و شخصي خود است. آنگاه گفته ايم و مي گوييم « ديگي كه براي من نجوشد كله سگ در آن بجوشد». و تلاش مان اين بوده هركه « گليم خود را از آب بكشد.» يعني نهايت خود خواهي. اين است كه مي بينيم در كارهاي اجتماعي كه مستلزم همكاري و همدلي يكايك افراد جامعه است ناموفق هستيم چون اكثرما ها در انجام كارهاي مشترك و عمومي تلاشمان اين است كه دور تر آغاز بكار كنيم ، كار شديد و جدي نكنيم ، گوشه كار كم زحمت و كم خطر را بگيريم سهم همياري خود را اگر بتوانيم نپردازيم و يا كامل نپردازيم و يا دورتر از ديگران بپردازيم و خود را زرنگ هم مي شماريم كه توانسته ايم كلاه سر ديگران بگذاريم و اگر كسي هم در كار عمومي جدي كار كرد او را ساده و هالو مي پنداريم. بايد دانست اين روند را بيماري فرهنگي مي نامند.
عامل ديگر چشم دوختن و اميد به آسمان بوده است ببينيد سرزمين ما يك سرزميني كم آب است بنابر اين بدست آوردن مواد غذايي از طريق توليدات كشاورزي هميشه آسان و اطمينان بخش نبوده است و هميشه كم آبي و خشكسالي آن را تحديد مي كرده است بدين جهت نگاه ها هميشه به آسمان دوخته شده بوده و هست و چاره كار سازي هم نداشته اند اين بوده كه در طول تاريخ از روستائيان كه معاششان وابسته به زمين و آب بوده توده و قشري با شخصيت نگران و اذهاني متزلزل ، جبري گرا و بدون اطمينان و اعتماد به نفس بوجود آمده است اين بي اعتمادي باعث شد كه انگيزه اي در ما به منظور به تفكر ايستادن و انديشيدن كه چرا چنين است؟ بوجود نيامد به همين دليل وقتي اذهان و فرهنگ ما را بكاويم خواهيم ديد اساس تفكر ما بر اساس انديشيدن و از روي علت به معلول رسيدن نيست بلكه نه قانون علي را مي شناسيم و نه آن را قبول داريم يعني ما هنوز با اين همه پيشرفت علم و ساخت تكنولوژي كشف نكرده ايم ، در نيافته ايم كه جهان بر مدار قانون خدا مي چرخدَ بلكه يك بينش بزن بريم ، هر جور شد ، هرچه پيش آيد خوش ايد ، هرچه خدا خواهد همان خواهد شد و… داريم اين است كه علارغم توصيه حافظ هيچگاه به اين فكر نيفتاده ايم كه « سقف بشكافيم و طرحي نو در اندازيم » چون اطميناني به توانايي خود نداشته ايم و نداريم با اين حال علي رغم اينكه تكنولوژي غربي هم به ياري ما آمده و توانسته تحولي در شيوه زندگي ما بوجود آورد و ما از آن بهره ها مي بريم و با اينكه اين ابزار و تكنولوژي بر اساس عقل و قانون علي و معلولي حاكم بر جهان ، يعني همان قانون خدا ، ساخته شده و كار مي كند و ما ضمن استفاده باز مي گوييم هر چه خدا خواهد همان مي شود يعني با اينكه قانون قرص و محكم خدا را در كار با ماشين آلات غربي مي بينيم و از آن سود مي جوييم ولي نمي خواهيم باور كنيم كه انسان توانمند است و توانسته قانون خدا را بشناسد و بداند و بر اساس آن قانون ، ابزار بسازد و همچنان بي اعتمادي به خود ، بر اذهان ما سايه افكنده است. نتيجه اي كه از اين نگرش گرفته ايم تاسف بار است چرا ؟ چون باورمند نشده و نيستيم كه با همكاري و همياري و اعتماد آدميان به يكديگر كه ، همان قانون خداست ، بهتر مي توان به مشكلات فايق آمد. يعني هر يك از ما به فكر گليم خود شده ايم كه چگونه آن را از آب بكشيم؟ و مي انديشه ايم كه چگونه آتش ها را روي كماجدان خود بكشيم ؟ لذا وقتي تاريخ را مطالعه مي كنيم با شگفتي مي بينيم اكثر ما ها زير علم هركه به قدرتي و ثروتي دست مي يازيده سينه زده ايم ، تملق گفته ايم ، چاپلوسي كرده ايم و… و كمتر به مفهوم
همبستگي اجتماعي و منافع ملي انديشيده ايم.
نداشتن اعتماد به يكديگر و احساس نا امني از طرف همديگر و خودخواهي ، در كلام و رفتار و نگاه هاي ما آشكار است قسمتي از انرژي و وقت ما را مي گيرد ذهن ما را به خود مشغول كرده ، پيشرفت بسياري از كارها را كند مي كند و … نمونه هاي زير را بخوانيد.
هريك از ما كه در اداره اي كار داشته باشيم قبل از اينكه به اداره مراجعه كنيم از دوستان و آشنايان پرس و جو مي كنيم تا آشنايي در آنجا بيابيم آنگاه مراجعه مي كنيم. مي پرسم چرا ؟ پاسخ عريان اين پرسش دو شكل مي تواند داشته باشد يكي اينكه كارمندان اداره آدم هاي خوبي نيستند بدين جهت من به آنان اعتماد ندارم حال اگر يك آشنا باشد بخاطر آشنايي كارم زود و با اطمينان انجام خواهد گرفت. و يا اينكه من يك آدم خودخواهي هستم حق خود را بيشتر از ديگران مي خواهم و چون اين كار من خارج از چهارچوب قانون است كارمندان اداره برايم انجام نخواهند داد حال اگر آشنايي باشد بخاطر آشنايي اين امتياز را به دست خواهم آورد. رشوه دادن هم در قالب اين نظر است تفاوتي با يافتن آشنا ندارد در آنجا آشنا به من اعتماد مي دهد و در اين شكل پرداخت پول امنيت خاطر برايم بوجود مي آورد و يا مي توانم به زياده خواهي خود دست يابم و خود خواهي ام را ارضا نمايم.
پديده چانه زني را هنگام خريد و فروش در نظر بگيريد همه مان همه روزه به اين كار مبادرت مي كنيم بدون اينكه به فلسفه آن آگاه باشيم. فلسفه عريان چانه زني هنگام خريد و يا فروش كالايي اين است كه ؛ من به قيمت پيشنهادي تو اطمينان و اعتماد ندارم و بر اين باورم كه تو قيمت واقعي كالا را نگفتي حالا من ناگزيرم چانه بزنم تا بتوانم پول كمتري بپردازم و يا پول بيشتري دريافت كنم تا به حق خود برسم. به عبارتي ديگر تو دروغ گو هستي و هدفت اين است كه از من پول بيشتري بگيري و يا به من پول كمتري بپردازي و چون اين خوشايند من نيست ناگزيرم چانه بزنم ، مجادله كنم تا بلكه به قيمت واقعي برسم.
كلمه زرنگ را در نظر بگيريد امروزه محبوب است و هركه اين خصوصيت را دارد خوشحال است و ديگران هم كه ندارند مشتاق اند كه داشته باشند حال رفتار يك آدمي كه به زرنگي شهره است را بررسي كنيم در خواهيم يافت جز سوء استفاده از موقعيت هاي پيش آمده چيز ديگري نيست . زير بناي انديشه آدم زرنگ اين است كه مردم بد هستند و به ديگران رحم نمي كنند حالا كه موقعيت براي من مناسب است بهتر است حد اكثر استفاده شخصي نمايم. بايد دانست در مقابل آدم زرنگ ما آدم منصف را داريم حال از شما مي پرسم كلمه زرنگ و زرنگي در جامعه بيشتر سر زبانهاست و يا كلمه منصف؟ و اگر ما بتوانيم با يكايك مردم مصاحبه كنيم و نظرشان را جويا شويم فكر مي كنيد بيشتر مردم مي خواهند زرنگ باشند يا منصف؟و اگر دو پسر يكي به زرنگ بودن شهره باشد و ديگري به منصف بودن و هردو همزمان به خواستگاري دختري بروند فكر مي كنيد كدام يك پاسخ مثبت خواهد گرفت؟
قسم خوردنهاي تكراري را در هنگام گفتگو با يكديگر در نظر بگيريد مي پرسيم وقتي موضوعي را براي ديگري بيان مي كنيم چه نياز به قسم ؟ آيا جز در پس زمينه ذهني مان به يكديگر اعتماد نداريم حال مي خواهيم با اداي سوگند به طرف مقابل به فهمانيم كه درست مي گوييم باور كن.
هيچ مردي حاضر نيست زن و دخترش در محل هايي كه مردان هستند رفت و آمد نمايند مي پرسيم چرا ؟ پس زمينه اين انديشه چيست ؟ فلسفه عريان اين طرز فكر اين است كه مردان ناسالم اند ، بد و پلشت هستند و من هيچ اعتمادي به مردان ندارم چون ممكن است از طريق ديد زدن و يا احيانا دست درازي براي زن و دختر من مزاحمت ايجاد كنند بنابر اين رفت و آمد زنان و دختران در ميان مردان امنيت ندارد. و من هيچگاه آنها را تنها نمي گذارم. همين پوشش شديد زنها با پارچه هاي تيره در جامعه ما خود نشانگر بي اعتمادي و بدبيني ما نسبت به يكديگر است.
سر بريدن حيواني هنگام خريد ماشين ، ساخت خانه ، و آوردن عروسمان به خانه و… نشانه اين هست كه مردمان بد هستند ممكن است به اين تحول بزرگي كه در زندگي من بوجود آمده حسادت كنند و با چشم شورشان باعث آسيب رسيدن به من گردند. حدود 150 سال از بنيان اولين مدرسه به سبك جديد در كشور ما مي گذرد هنوز بيشتر خانواده ها چندان راغب به فرستادن دخترانشان به دبيرستان نيستند چرا ؟ براي اينكه رفت و آمد دختران را به شهر چندان امن نمي بينند يا حد اقل خاطرشان آسوده نيست عامل ديگري كه اين پديده را تشديد مي كند ريشه در خودخواهي ما دارد چون ما دختران را مال ديگري مي پنداريم نمي خواهيم براي او چندان سرمايه گذاري كنيم نمونه اش را در همين روستاي خودمان به عينه مي بينيم افرادي هستند در شهر هم خانه دارند پسرانشان از اين امكانات استفاده مي نمايند ولي دخترانشان را محروم كرده اند. ادامه دارد
محمدعلي شاهسون