شهادت حضرت امام حسین ( ع ) بر شیعیان تسلیت باد
واگذاری زمین تصفیه خانه فاضلاب
روز 29/9/88 ساعت 9 صبح سه نفر اعضا شورای اسلامی آقایان: مسعود شاهسون، محمدعلی شاهسون و محمد عرب در دفتر آقای فرخیان مسئول امور حقوقی شرکت آب و فاضلاب روستایی استان حاضر و مقدار 2000 متر مربع زمین اهدایی نیکوکاران و خیرین مارکده ای را جهت ساخت تصفیه خانه فاضلاب با تنظیم و امضاء قراردادی به شرکت آب و فاضلاب روستایی واگذار نمودند سپس آقای مهندس احمد پور معاون اداره گفت: روستای مارکده در اولویت بعد از روستای هوره قرار دارد، کار طراحی کوچه و خیابان ها به اتمام رسیده حال با واگذاری زمین، طراحی تصفیه خانه را هم انجام می دهیم و امیدواریم که بتوانیم در سال آینده کار اجرایی را آغاز نماییم. آنگاه مهندس خدابخشی مدیر شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گفت: قرار است از بانک توسعه اسلامی جهت اجرای فاضلاب 4 روستا وام گرفته شود روستای مارکده در اولویت کاری ما بعد از روستای هوره قرار دارد.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
سهمیه آرد خانه پزی برای هر نفر 400/9 کیلوگرم است
به دنبال شایعه ای که مدت دو سه ماه است از درون شرکت تعاونی روستایی مارکده نشات گرفته و پخش و دامن زده می شود مبنی بر این که؛ « چون اعضا شورای اسلامی دفترچه های آرد را کنترل کردند سهمیه آرد روستا را کم کرده اند و از 10 کیلو به 7 کیلو رسیده است » سه نفر اعضا شورای اسلامی مورخه 29/9/88 ساعت 30/10 در اداره غله با آقای مهدنور معاون اداره پیرامون نحوه توزیع آرد خانه پزی در روستا گفتگو نمودند که قرار شد برای دریافت توضیحات بیشتر با کارشناس اداره آقای سیدعلی اکبر موسوی گفتگو ادامه یابد ایشان گفتند: بر اساس صورت جلسه سال 83 تعداد 375 کیسه آرد به مارکده داده می شد که تا شهریور ماه امسال هم تحویل شده است. از شهریور ماه امسال سهمیه هر نفر 400/9 کیلو گرم تعیین شده و به روستای مارکده در هر ماه 352 کیسه آرد داده می شود یعنی هر نفر در هر ماه 400/9 کیلو آرد سهمیه دارد. آرد خانه پزی توسط تعاون روستایی و زیر نظر شورای اسلامی بین کسانی که در روستا ساکن هستند باید توزیع شود به همین جهت هم وقتی ما لیست توزیع آرد را قبول خواهیم نمود که شورای اسلامی آن را تایید کرده باشد همین امروز صبح لیست های توزیع آرد روستای مارکده را آوردند چون تاییدیه شورای اسلامی را نداشت ما قبول نکردیم. این که به چه کسانی باید آرد داده شود طبیعتا این آرد سهم افرادی است که در روستا سکونت دارند و سکونت شان مورد تایید شورای اسلامی است. از مهر ماه امسال قیمت هر کیسه آرد 4622ریال است.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
مهلت بیمه باغات
آقای جواد حاتمی مدیر بانک کشاورزی استان طی بخشنامه ای به شماره 11519/ 63300/ 16 مورخ 27/8/88 اعلام نموده؛ « … حد اکثر مهلت انعقاد بیمه محصولات باغی سیب و انگور پایان آذر ماه و باغات گردو، بادام، هلو، شلیل، شفتالو و زردآلو پایان دی ماه می باشد … بدیهی است پس از پایان مهلت بیمه پذیری، امکان بیمه نمودن محصولات مقدور نمیباشد»
حمام قدیمی و مرده شوی خانه
توسط اعضا شورای اسلامی به نمایندگی از آحاد مردم مارکده قول نامه حمام قدیمی مارکده و مرده شوی خانه به عنوان زمین و ساختمان عمومی مردم مارکده تنظیم و این دو ساختمان به دهیاری روستا واگذار گردید. تا دهیار به عنوان کارگزار و مسئول عمرانی روستا سند ثبتی برای این دو ساختمان اخذ و نسبت به حفظ مراقبت و نگهداری آنها اقدام نماید.
گزارش از؛ محمد علی شاهسون مارکده
جلسه اهدا زمین
به دعوت شورای اسلامی روز 16/9/88 ساعت 11 صبح جلسه ای باحضور آقایان؛ فضل الله عرب فرزند میرزا بابا، جواد عرب فرزند یدالله و محمد عرب فرزند مهدیقلی و سه نفر اعضا شورای اسلامی در منزل آقای جواد عرب تشکیل شد.
اعضا شورا خطاب به سه نفر آقایان فوق الذکر گفتند: هدف از این دعوت و نشست این است که؛ در راستای دریافت زمین از نیکو کاران بزرگوار مارکده ای، برای احداث تصفیه خانه فاضلاب، جمعی بیش از 20 نفر به درخواست ما پاسخ مثبت داده اند و زمین های خود را واقع در املاک قریه، رو بروی جوی شش دانگی، در زیر جوی عاشق آباد، به صورت رایگان و اهدایی، به شورای اسلامی واگذار کرده اند که، در همین جا از همه ی این همشریان بزرگوار تشکر و قدردانی می گردد. در این فرآیند دو نفر از هشهریان، خانم مروارید پورپیرعلی فرزند عروجعلی مالک 76 متر مربع زمین، و خانم جواهر شاهسون فرزند مرتضی مالک 5/32 متر مربع زمین، گفته اند؛ زمین مان را نمی دهیم. حال از شما بزرگواران تقاضا داریم تقبل فرمایید حدود 109 متر مربع زمین، ما به ازای زمین دو نفر یاد شده، تحویل این دو نفر دهید تا ما زمین آن ها را که در میان زمین در نظر گرفته شده برای تصفیه خانه فاضلاب است بتوانیم تصرف و به شرکت آب و فاضلاب استان واگذار کنیم.
آقایان: فضل الله عرب و جواد عرب و محمد عرب گفتند؛ ما سه نفر خوشحال خواهیم بود که بتوانیم در این امر خیر شرکت کنیم و حاضریم مقدار زمین ذکر شده را به نسبت مساوی از ته زمین مان که در کنار هم هستیم و نیز نزدیک زمین های این دو نفر هست تحویل دو نفر یاد شده بدهیم و رضایت شان را فراهم نماییم تا این کار بزرگ عمومی و امر خیر در روستای مارکده انجام گیرد. که موضوع در 4 نسخه با متن واحد صورت جلسه و به امضا رسید.
گزارش از؛ محمدعلی شاهسون مارکده
جلسه در بخشداری
به دعوت آقای قربانی بخشدار سامان جلسه ای در تاریخ 17/9/88 ساعت 13 با حضور آقایان: قربانی و صوری از بخشداری، مسعود شاهسون، محمدعلی شاهسون اعضا شورا، محمدرضا شاهسون، علیمراد شاهسون، ابوطالب عرب و محمدتقی عرب نمایندگان طرح گلستان و اکبر عرب فرزند احمد، محمد عرب فرزند احمد و اکبر عرب فرزند یونس، نمایندگان طرح باغداری 30 هکتاری آقای یونس عرب، در محل بخشداری سامان تشکیل شد. هدف از این دعوت و نشسست بررسی شکایت نمایندگان طرح آقای یونس عرب از مخالفت شورای روستا با این طرح بود. که چکیده ای از سخنان بیان شده را با هم مرور می کنیم
نخست آقای بخشدار سخنانی پیرامون اولویت دولت در توسعه ی طرح های باغداری با انگیزه ایجاد اشتغال و تولید مواد غذایی و دارویی با کمترین سرمایه، بیان کرد.
محمد عرب گفت: ما مدت 10 سال است که دنبال پیگیری کارهای اداری طرح 30 هکتاری مان هستیم و قصد مان این هست که کشاورزی کنیم آن وقت که ما این درخواست را دادیم مقدار زمین واگذاری عرف محل 3 تا 5 هکتار برای هر نفر بود ما بر اساس عرف آن روز 30 نفر را لیست کردیم ولی توی این سال ها همیشه این شورای محل بوده که جلو کار ما را گرفته، سنگ اندازی و با ما مخالفت کرده است حال در این جلسه می خواهیم به این خواسته ی ما رسیدگی شود.
مسعود شاهسون گفت: در زمان دوره اول شورای اسلامی که طرح وحدت مطرح بود طرح آقای یونس عرب هم مطرح شد و اختلاف پیش آمد که برای حل اختلاف کمیته ای از نمایندگان هر دو طرف و نماینده شورای بخش تعیین و در آن جلسه قرار شد که برای طرح آقای یونس عرب 30 نفر واجد شرایط معرفی گردد که تا کنون افراد واجد شرایط معرفی نشده است به همین جهت هم اعضا شورای دوره اول و دوم و سوم به عنوان نمایندگان مردم با این طرح مخالفت کرده اند.
اکبر عرب گفت: من نماینده این طرح هستم، کارم را برابر قانون پیش برده ام، تا تهران هم رفته ام، تخصیص آب را هم گرفته ام، در مرحله واگذاری زمین هستیم، پایش هم ایستادم، من قانون را خوب می دانم، مخالفت شورا با طرحِ ما بی قانونی است، اگر اعضا شورا بخواهد به مخالفت شان ادامه دهند من ناگزیر تا تهران هم پیگیری و ثابت خواهم کرد که کارشان درست نیست.
محمدعلی شاهسون گفت: این دوستان به استناد این که؛ قبلا پدران شان در زمین تختی قارادره – که گوشه ای از این زمین است – کشت و زرع می نموده اند بر این زمین ادعا دارند. کارشناسان اداره منابع طبیعی هنگام نقشه برداری، برای قسمت بر آفتاب قارادره که چندین نفر کشاورز بر آن ادعای مالکیت دارند 16 جیریب مستثنیات قائل شده اند و این 16 جیریب را هم یک نفر مارکده ای که اکنون گلدشت نجف آباد ساکن است رفته به نام شخص خودش ثبت داده و سند ثبتی سیم سرب دار هم گرفته است بدون این که این دوستان بدانند و اولین بار ما اعضا شورا فهمیدیم و ضمن این که به کشاورزان قسمت بر آفتاب مزرعه ی قارادره اطلاع دادیم، به کار بدون تحقیق و پرس و جوی اداره ثبت شهرکرد هم اعتراض کرده ایم. اکنون در روستای مارکده، فقط جوانان این چند خانواده نیست که زمین ندارند، بلکه علاوه بر 61 نفر ثبت نام شده برای طرح مینو حدود 70 نفر جوان واجد شرایط دیگر هم هست که بسیاری از آن ها بر طرح مینو اعتراض نوشته اند و طرح مینو هم راکد مانده است ما وظیفه داریم مشکل بیکاری جوانان روستا را حل کنیم اگر بتوانیم راه حلی برای بیکاری همه ی جوانان پیدا کنیم مشکل بیکاری و بی زمینی جوانان این چند خانواده هم حل می شود و دیگر نیازی به طرح جداگانه نخواهد بود ما به جز طرح های عمومی با هیچ طرحی نمی توانیم موافقتی داشته باشیم.
در پایان جلسه قرار شد اعضا شورای اسلامی به اتفاق 7 نفر نماینده طرح گلستان، ظرف 10 روز آینده، جلسه ای در محل تشکیل و راجع به این نظر که؛ « همه و یا مقداری از سهم شورای روستا از مرتع را جدا نموده و در قالب یک طرح عمومی برای افرادی که زمین ندارند و یا از 2 هکتار (عرف محل ) زمین کمتر دارند در نظر گرفته شود » را، مورد بررسی و نتیجه را به بخشداری اعلام نمایند.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
بیمه ی کارگران
روز 18/9/88 ساعت 10 صبح در محل دفتر آقای کریمی نژاد رئیس بیمه های اجتماعی شعبه ی شهر سامان بودیم و درباره خطرِ کاری کارگران موتورچی صحبت می نمودیم که؛ « اگر اتفاق ناگواری در حین کار برای افراد موتورچی روی دهد قانون چه حکم می کند؟»
آقای کریمی نژاد گفت: اگر در حین کار، خدای نا خواسته، برای موتورچی مزرعه ای، اتفاق ناگواری رخ دهد که منجر به فوت یا نقص عضو گردد، مسئول پرداخت خون بها و یا مستمری مادام العمر، صاحبان مزرعه خواهند بود و این بسیار پر هزینه و ناگوار است. از طرفی برای اعضا خانواده آن کارگر هم یک فاجعه و بسیار ناگوار و زیان بار خواهد بود. برای گریز از هزینه های سنگین این خطرات احتمالی، و دادن آرامش خاطر و ایمنی به موتورچی و نیز خانواده او، بهترین راه این هست که؛ نمایندگان مزرعه با ارائه اسناد پروانه های بهره برداری خود به اداره بیمه، مزرعه را به عنوان یک کارگاه در اداره بیمه ثبت نمایند آنگاه فقط برای مدت 5 یا 6 ماه که موتورچی می گیرند ماهی حدود 30 هزار تومان به حساب بیمه او واریز کنند و خاطر خود را از بروز خطرات احتمالی آسوده و ایمن نمایند و با آرامش زندگی کنند.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
جلسه هیات امنا مسجد با اعضا شورای روستا
به دعوت رئیس شورای اسلامی جلسه ای در تاریخ 20/9/88 ساعت 19 با حضور آقایان: مسعود شاهسون، محمدعلی شاهسون، محمد عرب فرزند لطیف، محمد عرب فرزند احمد، محمدعلی عرب فرزند نورالله، محمدرضا شاهسون فرزند عبدالوهاب، بهرام (نعمت الله) عرب، غلامرضا( اکبر ) خسروی، اکبر عرب فرزند عباسقلی و اسمعیل شاهسون فرزند احمد در محل مسجد جامع تشکیل شد.
نخست مسعود شاهسون گفت: نامه ای به اعضا شورا و دهیار ابلاغ و درخواست شده؛ کسانی که تا کنون برای سند دار کردن خانه های خود اقدام نکرده اند برابر برنامه 5 ساله، تا پایان امسال وقت دارند که اقدام نمایند و نیز درخواست شده مسئولان روستا هم از این فرصت مناسب استفاده کرده و برای اماکن عمومی سند بگیرند در همین راستا ما اعضا شورا حمام قدیمی را بنام دهیاری روستا قباله و انتقال دادیم تا بتواند سند بگیرد و امشب در این جلسه گرد هم آمده ایم تا با هم مشورت کنیم ببینیم برای مسجد و حمام رو برو و سرویس های بهداشتی چه تصمیمی بگیریم؟ آیا می خواهید سند بنام هیات امنا بگیریم و یا دهیاری؟
محمدعلی شاهسون گفت: من پیشنهاد می کنم اگر سند بنام هیات امنا گرفته شود بهتر است به دلایل زیر؛ هیات امنا مسجد به تمام معنا یک نهاد مردمی و نیز یک شخصیت حقوقی است چندین سال زحمات مسجد را کشیده کارش را هم خوب انجام داده است از این به بعد هم می خواهیم این نهاد مردمی قویتر کار خود را ادامه دهد پس بهتر است سند مالکیت مسجد هم به عنوان یک مکان عمومی روستا بنام این هیات ثبت گردد. اگر بخواهیم سند بنام دهیاری ثبت گردد هزینه ها باید از کانال دهیاری بگذرد قدری به بار مالی و حسابداری دهیاری افزوده ایم بدون این که ضرورتی هم داشته باشد.
بهرام عرب گفت: زمین حمام را چند سال قبل مردم مارکده طی تنظیم صورت جلسه ای ضمیمه مسجد کرده اند و اکنون این زمین مال مسجد و جزئی از مسجد است نظر من هم این است که سند حمام روی سند مسجد بنام هیات امنا ثبت گردد.
بقیه حاضران جلسه با ثبت سند بنام هیات امنا اعلام موافقت نمودند که قرار گردید محمدعلی شاهسون قرارداد را تنظیم و تایپ و پرینت بگیرد تا اعضا هیات امنا و اعضا شورا امضا نمایند. هیات امنای مسجد جامع مارکده عبارتند از؛ سید اسماعیل حسینی، مسعود شاهسون، بهرام ( نعمت الله) عرب، غلامرضا (اکبر) خسروی و محمد عرب فرزند احمد.
مجددا بهرام عرب گفت: من یک پرسشی هم در باره سند خانه ها دارم و می خواهم بدانم؛ صاحبان خانه های قدیمی چگونه می توانند اسناد مالکیت خود را بگیرند؟
محمدعلی شاهسون گفت: خانه های بافت قدیم مارکده در سال 1318 به ثبت رفته اند عده ای از مالکان آن روز تکمیل پرونده نموده و سند سیم و سربی خود را گرفته اند بازماندگان و یا صاحبان خانه هایی که آن روز سند گرفته اند دیگر امروز نمی توانند سند دیگری بگیرند چون اداره ثبت می گوید ما برای یک زمین دو بار و دو تا سند صادر نمی کنیم ولی کسانی که آن روز تکمیل پرونده نکرده و سند نگرفته اند بازماندگان و یا صاحبان آن خانه ها می توانند مدارک شان را تهیه و به کریم شاهسون بدهند تا پیگیری و سند صادر شود. برای شناسایی خانه هایی که سند صادر شده و یا سند صادر نشده، دو روز با کارشناسان اداره ثبت از روی نقشه شناسایی کرده ایم و روی خانه هایی که آن روز سند گرفته اند ضرب در زده شده است. از آقای کریم شاهسون بخواهید که با مراجعه به نقشه بگوید برای خانه تان قبلا سند صادر شده یا نه. اگر سند صادر نشده در اسرع وقت مدارک تان را فراهم و تحویل دهید.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
جلسه هیات مدیره فردوس
به دعوت رئیس هیات مدیره شرکت فردوس، جلسه ای در تاریخ 25/9/88 ساعت 20 با حضور آقایان: علیرضا عرب، محمود عرب، ابوطالب عرب، رمضانعلی عرب و محمدعلی شاهسون در محل دفتر دهیاری تشکیل شد. محمود عرب مدیر عامل گفت: بانک کشاورزی بخاطر پرداخت نشدن اقساط وام فردوس در نظر دارد تمام حساب های اعضاء هیات مدیره شرکت فردوس را بلوکه کنند و خروج ما را از کشور هم ممنوع نمایند اگر چنین اتفاقی بیفتد ما 5 نفر هیچ فعالیتی از طریق بانک نمی توانیم بکنیم متاسفانه مردم هم نسبت به پرداخت بدهی شان بی توجه هستند بعضی از ما ها هم از این عدم همکاری و بی توجهی مردم خسته شده اند و توصیه استعفا را می نمایند می خواهم بگویم استعفا هم دردی را دوا نمی کند و باید مسئله را اساسی حل کرد من پیشنهاد می کنم همگی اعضا هیات مدیره عزم شان را جزم نمایند و امسال و سال آینده کل بدهی بانک را جمع آوری و پرداخت نماییم این شیوه به نفع همه مان است چون چند روز قبل آمار بدهی مان را گرفته ام که بیش از 50 میلیون سود در طی این چند ماه به کل بدهی شرکت فردوس افزوده شده است یعنی فردوس سالیانه حدود 60 میلیون سود و دیر کرد می پردازد حال هرچه زودتر بدهی مان را بپردازیم از شر این سود و دیر کرد خلاص خواهیم شد برای وصول بدهی اعضا پیشنهاد می کنم یک نفر از اعضا هیات مدیره به من کمک نماید تا هنگام پرداخت پول بیمه ها یک نفرمان همیشه در بانک حضور داشته باشیم تا مطمئن باشیم که طلب فردوس از پول بیمه برداشته می شود. و آخرین راه کار این هست که اگر مردم در پرداخت بدهی شان همکاری لازم را نکردند مشخصات کامل افرادی که برای بدهی شان اقدام نکرده اند به بانک ارائه و درخواست کنیم همراه هیات مدیره حساب های شان را بلوکه کنند و ممنوع السفر به خارج از کشور شوند. و باقی مانده بدهی اعضا را هنگام اولین آب در بهار آینده نخست چک برای برج 8 می گیریم و بعد آب به اعضا خواهیم داد مردم باید بدانند این تصمیم ها جدی است چون دیگر کارد به اسخوان رسیده است و هیچ نمی توانیم آسان بگیریم.
پس از بحث و گفتگو قرار شد آقای رمضانعلی عرب و علیرضا عرب در جمع آوری بدهی اعضا، مدیر عامل را کمک نمایند که موضوع صورت جلسه و به امضا رسید.
همچنین آقای محمود عرب گفت: ما اعضا هیات مدیره دوره سوم، توافق کرده ایم که آقای علیرضا عرب و محمدعلی شاهسون به نمایندگی از طرف این هیات مدیره، در جلسات بررسی اسناد مالی حساب های هیات مدیره دوره دوم شرکت نمایید و فردا به اعضا دوره دوم اعلام خواهیم کرد که دو نفر نمایندگان خود را کتبا معرفی نمایند تا در اسرع وقت جلسات تشکیل و اسناد مورد اختلاف به صورت کدخدا منشی بررسی گردد.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
جلسه شورا با نمایندگان طرح گلستان
به دعوت رئیسِ شورا، جلسه ای در تاریخ 26/9/88 ساعت 19 با حضور آقایان: مسعود شاهسون، محمدعلی شاهسون، محمد عرب اعضا شورا، و عباس شاهسون، علی عرب فرزند احمد، رمضانعلی عرب فرزند نورالله، محمدتقی عرب، محمد رضا شاهسون فرزند عبدالوهاب، علیمراد ( آیت الله) شاهسون نمایندگان طرح گلستان و کریم شاهسون دهیار در محل دفتر دهیاری تشکیل و سه ساعت به طول انجامید که چکیده ای از سخنان بیان شده را با هم می خوانیم.
نخست مسعود شاهسون گفت: موضوع جلسه پیرامون زمین کشاورزی و ایجاد طرح باغداری برای اشتغال جوانان است چند روز قبل جلسه ای در بخشداری راجع به شکایت نمایندگان طرح یونس عرب از شورا تشکیل شد که صورت جلسه اش اکنون دست من است که برای تان می خوانم در آن جلسه قرار شد طرحی بزرگ برای اشتغال جوانان بی زمین و افراد کم زمین در نظر بگیریم و این نشست بخاطر این تصمیم است تقاضا می کنم برادرانه با هم گفتگوکنیم تا به نتیجه برسیم. و یک پرسشی از آقای علی عرب دارم که چرا قول داده ماهیانه جلسه بگیرد و گزارش کار طرح گلستان را به مردم دهد به قول خود وفا نکرده است. من بر این باورم که می توانیم همه یا قسمتی از زمین سهم شورا را در قالب یک طرح بزرگ برای اشتغال جوانان ارائه دهیم و بعدا هم می توانیم با استناد به این که صحرا مال مردم مارکده است و با استفاده از این قانون و نظر مسئولان که دامداری در این زمین ها مقرون به صرفه نیست بقیه زمین را، با دادن سهم قانونی دامدار، در زمانی دیگر، در قالب طرحی دیگر، ارائه دهیم و تصرف کنیم.
رمضانعلی عرب گفت؛ سه سال قبل جلسه ای عمومی در مسجد تشکیل شد که ما را انتخاب کردند قرار شد زمین به هیچ طرحی داده نشود تا موضوع مرتع حل شود که همچنان حل نا شده مانده است. طرح هایی که اکنون مطرح هستند به دلیل طولانی شدن کارهای اداری شان گروه جوانان بعدی می آیند و اعتراض می کنند و طرح، زمین گیر می شود. من پیشنهاد می کنم بکوشیم با دامدار کنار بیاییم خیلی بهتر است تا بتوانیم همه ی زمین را به مردم برگردانیم.
محمدعلی شاهسون گفت: بنظر می رسد روح جلسه با دو تا تصمیم قبلی همخوانی ندارد. من به هر توافقی که این جمع به آن برسد موافقم و نظر خاصی ندارم ولی تصیم هایی که می گیریم باید با تصمیم های قبلی مان در تضاد نباشد اگر هست باید با دادن توضیح، تصمیم مان را عوض کنیم. ما حدود سه سال قبل در مسجد تصمیم گرفته ایم مازاد زمین را نفسی تقسیم کنیم، اکنون برابر قانون، این تقسیمِ نفوسی غیر قابل اجرا است که باید توضیحی بنویسیم و امضا کنیم و به مردم هم گزارش کنیم. دوم این که نمایندگان طرح گلستان با اعضا شورا تصمیم گرفتند که همه ی زمین مرتع را برای طرح گلستان آزاد کنند و استدلال شان این بود که اگر ما سهم خود مان از مرتع را جدا کنیم غیر مستقیم پذیرفته ایم که بقیه زمین مال دامدار است. اکنون توی این جلسه باید ببینیم که؛ آیا این تصیم را هنوز قبول داریم؟ یا نه، اگر قبول داریم چکار باید کرد؟ و اگر قبول نداریم و می خواهیم عوضش کنیم توجیه مان چیست؟ و به آن نگرانی که در پشت سرش هست چه پاسخی داریم؟ این که گفته شد ما اکنون سهم خودمان را جدا می کنیم و بعدا دو باره سهم دامدار را با استفاده از قانون تصرف می کنیم شاید به این سادگی نباشد چون دامدار سند استیجاری دارد لذا باید قدری دقیق تر عمل کنیم. اگر می خواهیم یک طرح بزرگ برای اشتغال جوانان احداث کنیم باید افراد واجد شرایط تا لحظه ای که سند واگذاری امضا می شود پذیرش شوند تا با اعتراض رو برو نشویم. و یک انتقاد هم به عباس شاهسون دارم و آن این است که در گذشته که در جلسات نمایندگان طرح گلستان شرکت نمی کرده کارش نادرست بوده و باید بخاطر احترام به رای مردم مرتب در جلسات شرکت می نمود امیدوارم از امروز به بعد متوجه اشتباه خود شده باشد و در جلسات شرکت و تاثیر گذار باشد. و انتقاد دیگرم به علی عرب است برابر صورت جلسه ای که امضا کرده ایم قرار شد در پایان هر ماه جلسه ای مشترک را ترتیب دهد و گزارش کاری خود را به مردم بدهند ولی متاسفانه روی قول خودش نبوده من بر این باورم که تک تک مردم رفتار و تصمیم های ما را زیر نظر دارند لذا پیشنهاد می کنم بخاطر احترام به افکار عمومی وقتی تصمیمی می گیریم به آن پای بند باشیم و آن را اجرا کنیم اگر دیدیم قابل اجرا نیست دو باره دور هم بنشینیم و توضیح بدهیم که چون فلان تصمیم قابل اجرا نیست تغییرش می دهیم بنابر این از آقای علی عرب تقاضا می شود جلسات ماهیانه برگزار وگزارش خود را به مردم ارائه دهد.
محمد تقی عرب گفت: زمین صحرا مال مردم مارکده است و همان گونه که بخشدار گفت ما می توانیم اکنون سهم خودمان را در قالب یک طرح جدا کنیم و بعد هم با استفاده از این قانون که دامداری در این زمین ها مقرون به صرفه نیست بقیه زمین را بارضایت دامدار بگیریم.
عباس شاهسون گفت: من از همان اول که برای طرح گلستان انتخاب شدم می دانستم که این نظر قابل اجرا نیست چون امروز طرح عمومی قابل اجرا نیست بخاطر این که بسیاری از مردم برابر عرف، زمین دارند بنابر این طرح و زمین فقط باید به جوانان داده شود به همین جهت در جلسات شرکت نکردم و نمایندگان طرح گلستان هم نتوانستند کاری بکنند تنها کاری که کردند این بوده که گزارش برای طرح دره امام نوشتند و اکنون ما را توی درد سر انداخته اند. بنابر این بیایید همان طرح 100 هکتاری و مینو را ادغام و اختصاص به جوانان دهیم. اگر می خواهید طرحی بزرگ احداث کنید و بین افراد بی زمین و کم زمین تقسیم کنید برای سهولت تقسیم بهتر است در قالب شرکت تعاونی باشد تا بتوان به افراد بی زمین سهم بیشتری داد و به افراد کم زمین سهم کمتری داد. و من از این به بعد مرتب در جلسات نمایندگان طرح گلستان شرکت می کنم.
محمد عرب گفت: من با جدا کردن سهم شورا و رها کردن بقیه زمین برای دامدار مخالفم چون در صورت جدا کردن سهم شورا خود به خود حق دامدار بر صحرا را پذیرفته ایم.
علی عرب گفت: من دو سال است که تمام زندگی ام را رها کرده ام و تمام نیرو و انرژی ام را روی پیش برد کار طرح گلستان گذاشته ام و با بچه های حاج عبدالله مفصل گفتگو کرده ام و تقریبا 90 درصد کار را پیش برده ام و آنها را راضی کرده ام که برابر قانون سه برابر عرف محل زمین بگیرند و پروانه چرای شان را باطل و همه ی زمین تبدیل به باغ گردد. و این که عباس شاهسون می گوید نمایندگان طرح گلستان هیچ کاری نکرده اند نادرست است چون ایشان در جریان کارها نیستند و اطلاعی از پیشرفت کارهایی که من کرده ام ندارند.
سر انجام پس از گفتگو و بحث و مذاکره صورت جلسه ای به شرح زیر نوشته و امضا گردید. به دلیل قابل اجرا نبودن تقسیم زمین به صورت نفوسی، قرار شد یک طرح بزرگ باغداری برای واگذاری زمین به جوانان فاقد زمین و افراد خیلی کم زمین احداث شود.
نمایندگان طرح گلستان حد اگثر تا 20 روز اینده با تشکیل جلسه با دامدار بکوشند دامدار را راضی به ابطال پروانه ی چرا و شرکت در طرح باغداری نمایند در غیر این صورت عدم توافق را گزارش تادر جلسه ای مشترک تصمیم نهایی گرفته شود.
گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
پاسخِ مدیر عامل فردوس به حرف های مردم
با سلام و درود به پیشگاه امام زمان و آرزوی موفقیت برای تمامی مردم روستای مارکده و خوانندگان نشریه خوب جارچی مارکده که با بوجود آمدنش این امکان را به همه داد تا حرف دل و یا انتقاد و پیشنهاد های سازنده خود را بتوانند از این طریق به اطلاع عموم برسانند انشاالله که باعث توسعه و رشد در تمامی عرصه های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روستا گردد.
در دو شماره قبل نشریه، در بند حرف های مردم سخنانی منتشر گردیده
مبنی بر این که؛ مواظب باشید برادران هیات مدیره در زمینه رسیدگی به حساب و کتاب مدیران قبلی اعمال نفوذ ننمایند. و یا این که؛ مدیر عامل فعلی به دلیل این که می خواهد موضوع رسیدگی به حساب و کتاب مدیران قبلی به فراموشی سپرده شود اتلاف وقت می کند. و موضوع مهمتر که خیلی باعث تعجب بود موضع گیری آقای رمضان عرب حسابدار اسبق شرکت در برابر سخنان اکبر عرب بود که مرا بر آن داشت به جهت روشن شدن حقیقت، چند خطی نوشته و مسدع اوقات خوش شما شوم.
همگی ما هر سالی چند بار جمع می شویم و بر سر قبرستان می رویم و گوری را آماده می کنیم و هر بنده خدایی را که از دنیا رفته درون آن دفن می کنیم و همگی به طرف خانه خود بر می گردیم وعقیده داریم که آن نفر که از دنیا رفته می ماند و اعمال و رفتاری که در این دنیا داشته. پس با این حساب خیلی دل و جرات می خواهد که کسی در این دنیا، دینِ دیگران را به خاطر برادر و یا ضرر خود و یا… به عهده بگیرد و خود را به خاطر اعمال دیگران گرفتار سازد.
از بدو ورود من به سیستم اداری شرکت فردوس و سمت مدیر عاملی، همه با اطلاع هستند که با پیگیری های مکرر مدیر عامل، صورت های مالی مدیران قبلی تهیه و جهت اظهار نظر به بازرس دوره سوم آقای محمدعلی شاهسون سپرده شد و موقعی که اسناد را تهیه و به قصد رسیدگی تحویل بازرس دادم، اعلام کرد که من بازرس دوره سوم هستم و اسناد دوره های قبل به من ارتباطی ندارد که با صلاح دید مدیر عامل و هیات مدیره کار بازرسی صورت های مالی به محمدعلی شاهسون سپرده شد و این فرصت توسط هیات مدیره فراهم گردید که گزارش وی در مجمع عمومی در حضور سهام داران اعلام گردید. و اقدامات انجام شده بیانگر این موضوع هست که مدیران فعلی سخن و نیات شان خالصانه هست و سعی و تلاش شان به این هست که حقوق ضایع شده مردم به آن ها باز گردانده شود.
در مورد اظهارات آقای رمضان عرب باید بگویم، برای ما روشن نیست که چرا رمضان با این که سه سال تجربه کاری داشت و از این همه خراب کاری ها که خود به آن ها اشاره کرده، اطلاع داشت و از اعلام آن ها در آن موقع خود داری نموده؟ و حالا اعلام می کند که همه می دانند! نمی دانم قسم حضرت عباسش را باور کنیم یا دم خروس را؟ آیا ما حق نداریم و نباید بگوییم رمضان به خاطر سکوتش در هنگام تخلفات حق سکوت گرفته است؟ آیا ما حق نداریم بگوییم او شریک دزد و رفیق قافله است؟ آیا ما حق نداریم از رمضان بپرسیم از شما که به عنوان حسابدار استفاده نمی شد به چه دلیل با ان ها هم کاری می کردی؟ و از حقوق و مزایای شرکت به مدت 6 سال استفاده می کردی؟ کدام قانون و شرع به تو این اجازه را داده بود؟ اگر هیات مدیره دوره دوم بگویند ما از اداره شرکت و صورت های مالی سر در نمی آوردیم قابل پذیرش است به این دلیل که سابقه کاری نداشتند ولی از شما و مدیر عامل چنین بهانه ای پذیرفته نیست. و من به عنوان مدیر عامل اعلام می کنم که گناه رمضانِ حسابدار، کمتر از دیگران نیست و این قیافه حق به جانب او چیزی جز رد گم کردن نیست و تمامی استفاده هایی را که از شرکت، در سِمت حسابداری برده، جزء اموال این ملت است و شرعا و قانونا باید به حساب ملت باز گردد. و در موضع گیری که اخیرا انجام داده چند بار به من اعلام کرده که؛ « تکلیف بیمه من را روشن کنید چون مسئولان شرکت من را بدون هیچ دلیلی
ازشرکت اخراج کرده و حق من را ضایع کرده اند»
شرمنده از این که وقت شما را گرفتم. در حال حاضر لازم است به اطلاع عموم برسانم که آقای اکبر عرب و فریدون ( قربانعلی ) عرب اعلام کرده اند که؛ « ما با رسیدگی به حساب و صورت های مالی مدیر عامل دوره دوم هیچ گونه مشکلی نداریم » و خواستار این موضوع هستند که اگر مسئله رسیدگی به صورت های مالی به شکل کدخدا منشی حل نشد به محاکم قضایی سپرده شود. و هم اکنون اداره شرکت طبق اساسنامه و مصوبات مجمع عمومی انجام می گیرد و نتایج طبق روال گذشته در جلسات مجمع عمومی به اطلاع عموم رسانده خواهد شد.
مدیر عامل شرکت باغداری فردوس مارکده ، محمود عرب
موافقت نامه اصولی شرکت نگین
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان، طی نامه شماره 4472/127/882 مورخ 3/9/88 موافقت نامه اصولی مبنی بر ایجاد مجتمع تفریحی – سیاحتی شرکت تعاونی نگین را اعلام نموده است. متن نامه جهت اطلاع همگان چاپ می گردد.
« شرکت تعاونی توسعه روستایی نگین مارکده ( ثبت شماره 7398 تاریخ 10/2/1387) به استناد ماده 2 آیین نامه ایجاد، اصلاح، تکمیل، درجه بندی و نرخ گذاری تاسیسات گردشگری و نظارت بر فعالیت آن ها مصوب 13/21368 هیات وزیران و اصلاحات بعدی ان، و در پاسخ به در خواست شما به شماره 4/87 به تاریخ 17/5/1387 مبنی بر ایجاد مجتمع تفریحی – سیاحتی، در شهرستان شهرکرد – روستای مارکده، با توجه به بازدید کارشناسان و مصوبه کمیته فنی سرمایه گذاری استان به تاریخ 26/8/1488 بدین وسیله با اجرای موضوع در خواست شما به مساحت چهل و چهار هزار متر مربع ( طبق کروکی utm، طرح توجیهی و برنامه زمان بندی ضمیمه ) با رعایت شرایط زیر موافقت می شود:
1- اخذ موافقت سازمان مسکن و شهرسازی و مدیریت امور اراضی و سایر دستگاه های ذی ربط با تغییر کاربری محل. 2- اخذ پاسخ استعلام از دستگاه های ذی ربط حسب مورد. 3- تامین منابع مالی توسط درخواست کننده. 4- ارائه نقشه های فاز دو پس از تغییر کاربری توسط مشاور دارای صلاحیت. 5- اخذ پروانه ساختمان از بخشداری یا شهرداری حسب مورد، پس از صدور مجوز ایجاد تاسیسات توسط سازمان. 6- ارائه گزارش پیشرفت پروژه از تاریخ صدور موافقت نامه به صورت ماهانه.
روشن است شروع عملیات اجرایی موضوع مورد در خواست شما مستلزم ارائه پاسخ استعلام دستگاه ها و نهاد های اجرایی ذی ربط مبنی بر بدون اشکال بودن اجرای طرح و رعایت ضوابط و شرایط موضوعی آن ها برای اجراست. مژگان ریاحی، رئیس سازمان»
لازم به ذکر است که هیات مدیره و مدیر عامل شرکت جهت اخذ موافقت اصولی متعهدگردیده اند که از هرگونه خرید و فروش سهام شرکت تا پس از واگذاری کامل ممانعت به عمل اورند.
مدیر عامل شرکت تعاونی توسعه روستایی نگین مارکده، محمود عرب
اعتراض به مقاله تفاوت فرهنگی
بسمه رب اشهداء و صدیقین. با عرض سلام خدمت آقای محمدعلی شاهسون عضو محترم شورای اسلامی روستای عزیزمان مارکده. از آنجایی که اینجانب علاقه خاصی نسبت به شما استاد گرامی دارم ، ولی متاسفانه در جارچی شماره 16 صفه 5 در ارتباط با موضوع تفاوت فرهنگی با چند مسئله اساسی درباره بزرگان، کدخدا، کدخدا زادگان، متولیان دین و مذهب به صراحت کامل و در باره اسلام ، علماء و نظام جمهوری اسلامی ایران و شهدا غیر مستقیم و پنهانی در لابلای نوشته هایتان توهین کرده و در قبال از کافران وغربی های ضد دین مبین اسلام به صراحت دفاع کرده اید، لذا بر خود واجب و لازم دیدم که به عنوان یک ایرانی و مسلمان، عقیده خود را توسط همین دو هفته نامه به نگارش در اورم و بگویم که غیرت ایرانی بودن و مسلمان بودن و حسینی بودن در ما هنوز نمرده است و تا آخرین قطره خون که در بدن داریم از حسین( ع ) وعقیده های حسین ( ع ) دفاع خواهیم کرد. باید بگویم که در همه جملات شما تناقض وجود دارد، چرا که هر آنچه را که شما از ان به بدی یاد کرده اید در زمان سابق و همدستی طاغوت زمانه با آمریکای استکبار رخ داده و هر انچه را که از ان به خوبی یاد کرده اید در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران رخ داده است آن وقت شما همه ی این خوبی ها را از صدقه سر تکنولوژی کفار غرب می دانید واقعا عجبا به این دید محدود شما نسبت به اطراف تان. این که شما می گویید فاصله طبقاتی از بین رفته وعوام الناس توانمند گردیده و به همه مردم با یک نگاه دیده می شود و دیگر کسی گروه فوق الذکر را در صدر مجلس نمی نشاند و همه از نظر احترام و شخصیت یکی هستند ما هم این را قبول داریم چرا که دستور خدا و پیامبر و ائمه اطهار هم همین است ولی این ها همه نتیجه ریختن خون هزاران شهید و جانبازی رزمندگان اسلام در طول انقلاب و 8 سال دفاع مقدس و سی سال خون دل خوردن کسانی است که بهر این مملکت زحمت کشیده اند و فریب این دنیا با آن زرق و برقش را نخورده اند، چه بسا در طول مدت این سی سال بسیار هم بوده اند که در خط امام و رهبر بودند ولی اکنون شمشیر را از رو بسته و بر خلاف عقیده های امام و اسلام با جماعت غرب و تکنولوژی کفار غربی بر ضد ایران و ایرانی و اسلام شبانه روز در تلاشند ولی به حول و قوه الهی باز هم مثل همیشه شکست خورده و به زباله دان تاریخ خواهند شتافت. آیا همه کدخدا ها و کدخدا زادگان و متولیان دین و مذهب افرادی زور گو، بی ادب و طالب قدرت بودند؟ و هستند؟ و آن چنان پیشرفت در جامعه نکردند؟ و به رشد و کمال نرسیدند؟ اما تمام افراد عام و فرزندان شان به رشد واقعی رسیدند؟ و دارای فرهنگی عمیق شدند؟ و به درجات علمی بالایی رسیدند؟ و این ها را شما همگی با یک مثال به سنجش در اوردید و به افراد یک مملکت نسبت دادید؟ من هم برای شما هزاران مثال و داستان تعریف می کنم که عکس این را ثابت می کند. درست است که افراد روستای ما از نظر سواد آنچنان بهره ای نبرده اند ولی خوشبختانه از فهم و کمالات بالایی در منطقه برخوردار می باشند. شما با استناد به کدام قانون یا منطق یا هر چیز دیگری نظر شخصی خودت را به دوش جامعه تحمیل می کنید؟ و با کدامین آمارها و سنجش ها دست به قلم برده و بجای مردم نظر سنجی می کنید؟ آیا کار خود شما در شورایی ادامه همان کار کدخدایی نمی باشد؟ اگر شما از نوازندگان و ساز و اواز و رقص و شادی کاذب خوش تان می آید و از اسلام و علماء و… روی خوشی ندارید، این یک مسئله شخصی است و شما نباید این گونه با افکار صادق و سلیم مردم بازی کنید.
دو باره می رویم سراغ تکنولوژی غرب: آیا همین کارتر رئیس جمهور وقت
آمریکا در زمان طاغوت نبود که اموال ایران را به چپاول برد و نماش قدرت برای ما نگذاشت! آیا برتری شغل های آمریکایی نسبت به فرد فرد ایرانی تبعیض و نمایش قدرت نبود؟ آیا حمله آمریکا به عراق و افغانستان تبعیض نژادی و پررنگ نمودن قدرت نیست؟ آیا کشته شدن هزاران نفر در فلسطین اشغالی و عراق و افغانستان از کوچک و بزرگ، پیر وجوان، زن و مرد تبعیض نژادی و نمایش قدرت به حساب نمی آید و آیا همه اینها لطفی است که آمریکا در حق مردم خاور میانه مخصوصا مسلمانان و شیعیان می کند. به نظر شما اگر همین امروز یکی از آن جنگنده های غول پیکر آمریکا از بالای سر خانه شما حرکت کند و چندین بمب با تکنولوژی بالا بر سر شما بریزد و خانه و کاشانه و زن و فرزندان را از شما بگیرد، شما در جارچی از لطف آمریکایی تشکر و قدردانی می کنید؟
و اما فرهنگ: چرا، باید چشمان مان را بروی حقایق ببندیم؟ و از قدمت فرهنگی ایران زمین غافل شویم و گردن به سوی فرهنگ 200 ساله غربی کج نماییم چرا باید از فرهنگی که اسلام برای ما و کل بشریت حرف های زیادی دارد دور شویم و این قدر مخالفت کنیم؟ اصلا چرا غرب مخالف اسلام است؟ جواب روشن است چون اسلام ابر قدرت بودن را به صراحت رد می کند وحامی قشر پایین جامعه است و همه را در برابر خداوند متعال یکسان می بیند و سفارش کننده انسان ها به علو دانش است که پیامبر عظیم والشان فرمودند: دانش را بیاموزید حتی اگر در چین باشد.
حال یک مسئله دیگر به ذهنم رسید و آن انرژی صلح آمیز هسته ای و رسیدن به این مقوله که دانشمندان و جوانان ایران عزیز مان برای رسیدن به ان تلاش می کنند آیا جزء فرهنگ وعلم و دانش و پیشرفت یک مملکت به حساب نمی آید؟ پس چرا تکولوژی کفار غرب نسبت به این مسئله در ایران عکس این حکایت را ثابت می کند؟ چرا شما برای نوشتن از فرهنگ های بیگانه و غربی هم وقت دارید و هم سر رشته و هم تعصب بالایی نشان می دهید! البته اینجا یک موضوع را باید فراموش نکرد و ان این که با مردم غرب هیچ ستیزی نداریم و بسیاری از فرهنگ های آنان بسیار هم خوب و پسندیده است مثل فرهنگ رانندگی و غیره ولی اگر ما در ایران فرهنگ رانندگی خوبی نداریم و یا غیره این را نباید به گردن اسلام ناب محمدی بیندازیم بلکه ما نماینده خوبی برای اسلام نبودیم و شاگرد خوبی برای استاد نشدیم پس استاد بی عیب است این ما هستیم که تلاش نکردیم و ضعیف بودیم. ما در فرهنگ مان، ائمه داریم، فرهنگ عاشورایی داریم که داد از امر به معروف و نهی از منکر می زند، فرهنگ امام علی ( ع ) را داریم که کمک به فقیران و مستمندان را سر لوحه زندگی خود قرار داده بود، علم و دانش بوعلی سینا و ابوریحانی را و غیره را داریم. به نظر بنده بایدحقایق و واقعیت ها را جای دیگر جستجو کرد باید در تفاسیر قرانی و کتاب بزرگ تشیع نهج البلاغه جستجو کرد. آیا 239 خطبه ، 79 نامه و 472 حکمت از حضرت علی ( ع ) برای کل بشریت کافی نیست؟ و آیا در درون آن فرهنگ، ظلم ستیزی، تبعیض نژادی، قناعت، امر به معروف، نهی از منکر، صفات خدا، شیفته دنیا نشدن، شکیبایی، عفو، گذشت، بخشش، پاکدامنی، فروتنی، دنیا و اخرت، جوانمردی، هنر، عهد و پیمان، صدقه، نیکی و خوش اخلاقی، دوست و دشمن، زن و شوهر، آئین همسر داری، بدگمانی، علم، آرزو، زکات، سخن گفتن، کوشش درکار، دوری از زشتی ها، مرگ، دارایی، حمایت از یتیمان و ستمدیدگان و هزاران مطلب پسندیده دیگر سخن به میان نیامده است و باید آن را کنار گذاشت و از فرهنگ غربی که سخن از کشت و کشتار و همجنس بازی و شهوت رانی و صفات نا پسندیده سخن می گوید پیروی کنیم و نا عادلانه قضاوت کنیم؟ شما می گویید فلانی ها در صدر مجلس بودند و به دیگران بی حرمتی می شد آیا خود شما این را حمل بر قدرت می دانید یا واقعا اصل مطلب احترام به بزرگان بوده و هست؟ آیا خود شما در دانشگاه و قبل از ان شما بجای استاد حرف می زدید و استاد روی نیمکت جلوی شما درس پس می داد. البته در زمان سابق شاید کدخدا هایی یا حتی علمایی هم بودند که راه را اشتباه رفتند و از جامعه طرد شدند چه بسا هم اکنون هم در همه ارگان های دولتی قبل شوراها و یا اشخاص مختلف در لباس های گوناگون در ظاهر خود را خدمت کار مردم می دانند ولی در واقع مرتکب بزرگترین خیانت ها می شوند که این امر در همه جای دنیا مصداق دارد. لذا بر همین اساس امام راحل با سختی های فراوان به کمک ملت حکومت ظلم و ستم و فرهنگ عریان بودن زنان در جامعه و وابسته بودن به غرب را درهم پیچید و نظام مقدس جمهوری اسلامی را بنیان گذاری کرد.
در پایان جملاتم را با خطبه ای از حضرت علی ( ع ) به پایان می رسانم. حضرت علی علیه السلام در کتاب نحج البلاغه خطبه 165 می فرماید: ( کوچک شما باید از بزرگتان پیروی کند، و بزرگتان با کوچکتان مهربان باشد، و مانند ستمکاران زمان جاهلیت نباشید که نه در دین شریعت کنجکاوی می کردند و نه از شناختن خدا عقل بکار می بردند، مانند پوست تخمی که در جای لانه مرغان پیدا کرده که شکستش گناه دارد و اگر سالم بماند بچه زیان رسان بیرون آرد. چون ممکن است تخم افعی یا مار باشد، مشکل ستمکاران جاهلیت مثل تخم افعی و مار است که در جای تخم شتر مرغ پیدا شود، زیرا مخالف و درهم شکستن آن ها با جنگ و خون ریزی صورت می گرفت و فرا رای با آنان سبب گمراهی و تباه کاری می بود)
آقای محمدعلی شاهسون لطفا همه ی نوشته های بنده را بدون کم و زیاد مثل بعضی از نوشته های تان که گاهی چند صفحه را پر می کند چاپ کرده و اگر می خواهید جواب این ها را چاپ کنید لطفا با قلم عادی همین دو هفته نامه باشد نه درشتر.
غلامعلی شاهسون مسعود 18/9/1388
خواننده گرامی
اعتراضیه آقای غلامعلی شاهسون به مقاله تفاوت فرهنگی چاپ شده در جارچی شماره قبل است. برای مزید اطلاع شما، یک بار دیگر این مقاله را در زیر همین اعتراضیه چاپ می کنیم. لطفا هردو مقاله را با حوصله بخوانید. داوری هم به عهده شما.
تفاوت فرهنگی
در گذشته های نه چندان دور، افکار مردم ما شدید طبقاتی بود مثلا در همین منطقه ی ما، خان بود و ارباب. بعد از خان و ارباب، در درون روستا، کدخدا و کدخدا زادگان و بگ و بگ زادگان بودند که ادعای اشرافیت داشتند و یا حد اقل فکر می کردند بر دیگر مردمان یک برتری دارند. شوربختانه بقیه مردم هم دقیقا همین اندیشه را داشتند یعنی انها را برتر می شماردند. معیار برتری افراد خان و ارباب و بگ و کدخدا قدرت بود. قدرت علاوه بر نمود برتری ظاهری در دید مردم، در بیشتر جاها منجر به درآمد بیشتر هم می شد و این در امد بیشتر ممکن بود گاه گاهی از شیوه های نادرست هم به دست آید و یا حداقل از راه های کم زحمت تر. ولی چیزی که باید همیشه در نظر داشت، این هست که، این یک حکم کلی نیست. بودند و هستند و همیشه هم خواهند بود افرادی که در قدرت اند یا وابسته به قدرت اند و می کوشند کمتر آلوده شوند و یا خود را نیالایند و از دانایی هم بهره ای داشته اند.
حد فاصل بین خان، ارباب، بگ و کدخدا نوکران بودند. یعنی هر فردی که می توانست خود را به قدرت نزدیک کند. در ظاهر قدر می دید و در صدر می نشست و این توده رنجبر و زحمت کش بود که همیشه بیشتر کار می کرد کمترین بهره را می برد.
قشری کم جمعیت ولی پر نفوذ تر هم در جامعه نشو و نما می کرد که متولیان دین و مذهب بودند. اینان هم بدون رنج و زحمت، بهتر و بیشتر و راحت تر، از دسترنج مردم می خوردند و می زیستند مردم اینها را هم از خود برتر می پنداشتند.
گروه های فوق الذکر در هر مجلسی در صدر می نشستند سخن شان فصل الخطاب بود و اغلب مردم از رفتارشان هم پیروی می کردند. از دید مردم، این ها صاحب فضل و کمال بودند و همین انتظار را از فرزندان این ها هم داشتند مثلا اگر فرزند آدمی رعیت، کاری ناشایست می کرد چندان به دیده بد نمی نگریستند ولی اگر بچه یکی از این بزرگان رفتاری بی ادبانه داشت سخت سر زبان ها می افتاد.
بعد از خان و ارباب بگ و کدخدا و متولی دین و مذهب، باز هم جامعه یک دست نبود بلکه افرادی که شغل های خدماتی داشتند مانند دلاک، حمام چی، آهنگر، چوپان، دشتبان و بویژه هنر مندان نوازنده موسیقی، سطحی و شانی پایین برای شان قائل می شدند و یا با دیدی نازل تر به انها می نگریستند.
خوشبختانه امروز این دیدگاه ها از بین رفته و یا حد اقل همه ی مردم به قدرت و دارندگان آن دید مثبت ندارند. تکنولوژی ساخت کفارِ غربی به کمک انسان آمده و عوام الناس را توانمند تر کرده و ابهت قدرت را کمرنگ نموده و طبقات اقتصادی و اجتماعی به شکل و مفهوم گذشته را از بین برده است گرچه هنوز هم جامعه متعادل نشده و فاصله ها زیاد است و دارندگان قدرت و وابستگان به قدرت از امتیازهای کاذب و ناروایی برخوردارند ولی مردم دیگر به دارندگان قدرت و فرزندان انها حد اقل به دیده انسان بهتر و برتر نمی نگرند و بسیاری از جاها می بینم فرزندان همان رعیت و عوام و دارنگان شغل های پایین دست جامعه خود را بالا کشیدند و صاحب فضل وکمال اند و عکس این رویداد را هم شاهدیم که بسیاری از فرزندان مدعیان قدرت و وابستگان به قدرت چندان که انتظار می رفته ندرخشیده اند و در همان سطح و بینش بدوی و ابتدایی گذشته مانده اند. دست یافتن برخی از فرزندان اقشار پایین دست جامعه به کمال انسانی برای من مایه امیدواری است. برای نمونه داستان زیر را بخوانید
روز15/8/88 پسر کدخدای روستای شرقی مان به پسر نوازنده موسیقی روستامان برخورد می کند و با توپ و تشر می گوید: فلان کار را چه کسی کرده است؟ جوان همشهری مان می گوید: این کار برابر نقشه فلان اداره و به دستور فلان کارشناس ان اداره و توسط ما صورت گرفته است.
پسر کدخدا می گوید: اداره و آن کارشناس و با توغلط کرده که چنین کاری را کرده اید!
همشهری ما پاسخ می دهد: ببین، همین زبان که در دهان تو است و به تو این توان را داده که بی ادبانه حرف بزنی! در دهان من هم هست و من هم می توانم همانند تو بدون رعایت ادب حرف بزنم ولی من این را می فهمم که نباید زبان و دهانم را به بی ادبی بیالایم حیف از انسان است که از دهانش حرف های زشت بیرون بیاید تو اگر حرفی برای گفتن داری دلیلی، سندی و منطقی بر ادعای خود داری بیا تا با هم گفتگو کنیم و اختلاف مان را حل کنیم.
منِ نگارنده با شنیدن این رویداد بر خود بالیدم که چنین همشهری با فرهنگی دارم.
محمدعلی شاهسون مارکده 28/8/88
حرف های مردم
1- بالاخره ما نفهمیدیم توی تعاون روستایی مارکده چه کسی تصمیم گیرنده است؟ نامه بخشداری که؛ آرد فقط به ساکنان دائمی روستا داده می شود بر روی شیشه فروشگاه تعاونی نصب است آنگاه در روز روشن جلوچشم ده ها نفر در تاریخ 23/9/88 تعداد 5 کیسه آرد تحویل اقوام مدیر عامل که در شهر زندگی می کند داده می شود. می پرسیم مگر آرد را نمی دهند که تبدیل به نان کنیم و بخوریم؟ خوب این بنده خدا که در شهر نان پخته شده از نانوایی می گیرد و می خورد این کیسه آرد ها سر از کجا در خواهند آورد؟
2- آقایان اعضا شورا، آقای مدیر عامل قبلی شرکت تعاونی در هر جمعی که می نشیند و در پاسخ هر فردی که می پرسد؛ چرا سهمیه آرد کم شده؟ می گوید؛ چون شورا دفترچه ها را کنترل و گزارش نوشته، آرد سهمیه روستا را کم کرده اند!؟ اگر این گفته درست است چرا چنین کاری کرده اید؟ اگر نادرست است چرا پاسخش را نمی دهید؟
3- فروشنده جدید شرکت تعاون روستایی خاکه های قند را روی سهمیه قند کوپنی می ریزد و متاسفانه توی روستا کسی نیست که به ایشان بگوید؛ درصدی قند اضافه بر کوپن به تو می دهند بابت خاکه قند ها، و تو حق نداری خاکه ها را روی قند به خورد مردم بدهی؟
4- آقای مدیر عامل جدید تعاونی گفته اند نیمی از 500 تومان پول دفترچه و نیز مبلغ 100 تومان به ازاء هر نفر بابت کارمزد وارد کرد نام ها در کامپیوتر و هزینه اداری است می پرسم مگر این ها که در اداره تعاون روستایی کار می کنند کارمند دولت نیستند؟ آیا این حرف ها دکان نیست؟
5- هنگامی که مدیر عامل قبلی تعاون روستایی اجناس آزاد می آورده و می فروخته و به گفته مدیر عامل جدید، به ساختمان تعاونی خسارت وارد شده، آیا مدیر عامل جدید خسارت را مطالبه خواهد کرد؟ یا چشم پوشی و به فراموشی سپرده خواهد شد؟
موتور محرکه جوامع
شاید اقتضای سن من و یا شاید باز خوانی دیدگاه های دهه گذشته زندگی من، باعث شده است که این گونه به بحث اقتصاد و معیشت جوامع فکر کنم و نتیجه گیری کنم که، بدون رشد اقتصادی، آن هم اقتصاد مبتنی بر بازار، به رشد و توسعه جوامع نمی توان امیدی داشت. هر چند در این که رشد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی همه جانبه است شکی نیست. اما خوب که در جوامع بشری و حتی تاریخ سر زمین خودمان نگاه می کنیم هرگاه آبادانی، تجارت، صلح و رونق اقتصادی بر قرار بوده است هنر، فرهنگ، ادبیات، موسیقی هم به طبع آن رشد بهتری داشته است و بر عکس ان هرگاه رونقی در اقتصاد نبوده گوشه نشینی و ترک دنیا و زهد و صوفی گری رشد یافته است.
در قرون جدید که فرضیه های اقتصادی متنوعی توسط کشورهای مختلف مورد استفاده قرار گرفت آن چه که بیشتر از همه منجر به شکوفایی زندگی اقتصادی بشر شد، سرمایه داری مبتنی بر بازار است. که هم در افزایش سطح زندگی افراد و هم در تولید محصولات مرغوب و جدید تاثیر شگرفی گذاشت. اما دولت ها در این بین « مادر خرج » نبودند، بلکه با فراهم آوردن شرایطی زمینه رشد اقتصادی را برای جوامع پدید آوردند. در تفکر سرمایه داری کمترین شاغلان در بخش دولتی هستند و در سوی دیگر دولت خود وظیفه ایجاد شغل را بر عهده گرفت. نگاه می کنیم به دولت کوبا و کره شمالی که در آن دولت تکلیف فکری و سیاسی افراد را تعیین می کند. فکر و اندیشه مردم کوبا در اختیار دولت است. چرا که منابع مالی معاش آن ها در دست دولت است. استقلال مالی برای یک جامعه شان و علو طبع می آورد و جیب آن ها را از فضا های آلوده به قدرت و منابع دولت فاصله ای استراتژیک می بخشد. میان فکر و منابع درآمد در جوامع سالم اقتصادی رابطه ای دو سویه وجود دارد. این رابطه مطلق نیست ولی جدی است. خوب که نگاه می کنیم می بینیم اکثر پروژه های بزرگ صنعتی در اروپا و آمریکا و اکنون در کره جنوبی، مالزی و چین با پول حاصل از سرمایه گذاری و ثروت خصوصی اجرا شده است. در سیستم سالم اقتصادی دولت هزینه خود را از ثروت تولیدی مردم اخذ می کند نه فروش معادن و ثروت های بین نسلی مردم. به همین جهت نیازمند رونق اقتصادی ملت خود است و در مقابل این در آمد از مردم پاسخگو است و خود را بی نیاز نمی پندارد. اما ما به شدت از این چرخه تولید ثروت دور افتاده ایم. کشور هایی مثل کره جنوبی، مالزی، ترکیه کشورهایی بودند که ده سال قبل وضعیتی حدودا مشابه ما را داشتند. ترکیه از نظر جمعیت اندازه ایران و مساحت آن نیمی از مساحت ایران است در سال 2008 بنا به گزارش بانک جهانی تولید نا خالص داخلی برابر 795 میلیارد دلار و در آمد نا خالص داخلی ایران برابر 385 میلیارد دلار بوده است. حال ما می خواهیم در سال 1404 قدرت اول منطقه از نظر اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، علمی و نظامی باشیم. ترکیه فاقد منابع نفتی است و نفت وارد می کند. حال اگر فروش نفت ایران را از در امد نا خالص که فروش منابع خام این ملت است را کسر کنیم. ترکیه حدود سه برابر ما تولید نا خالص داخلی دارد. انبوه کالاهای مصرفی وارداتی نشان می دهد ما در چه مرحله ای از صنعتی شدن قرار داریم. کسی منکر موفقیت های به دست آمده نیست. اما مثلا اگر گسترش صنعت خود رو سازی را نشانه صنعتی شدن بدانیم بدون ماهریت مونتاژ کاری این رشته باید بگیریم. زمانی می توان مدعی صنعتی شدن شد که بتوانیم همان کالاهایی را که اکنون از کره جنوبی، مالزی و چین وارد می کنیم را خود بسازیم. ما باید در اقتصاد به تعامل به دنبا برسیم. دوران دیوار کشیدن و محصور کردن گذشته است. موتور محرک جوامع رشد اقتصاد یک کشور است. هر یک از ما چقدر در این رشد سهیم هستیم.
مهدی عرب 16/9/88