جارچی مارکده شماره 28- پانزدهم خرداد 1389

پاسخ به دوست مارابی
سلام دوست من
ما همه مردم ها از جمله مارابی ها را دوست داریم.
 از اینکه گذاشتن پیغام شما سبب ناراحتی شما شد پوزش می طلبم.از آنجایی که ما کلیه نظرها را فارغ از محتوای آن در معرض دید می گذاریم باعث این امر شد. با عرض پوزش مجدد، پیغام برداشته شد.


حُرمَتِ نفس
کلمه ی حُرمَت، همخانواده کلمه های حَرم، حرام، حریم، محرم، تحریم، احرام، محارم و احترام است. در جامعه های سنتی و عامیانه و سطح پایین جامعه، بویژه در روستاها حرمت انسانی، کمتر شناخته شده است. و بسیاری از ما ها، یا از حرمت بی اطلاعیم و یا حرمت و احترام را، یکی می پنداریم. که باید دانست، این دو واژه، گرچه در ظاهر بنظر می رسد هم معنی باشند و کاربرد یکسان داشته باشند، ولی حرمت با احترام از اساس تفاوت دارد. ریشه ی احترام، در نابرابر دیدن انسان ها است، یک رابطه یکطرفه است، یک نفر تقدیم کننده ی احترام و نفر دیگر گیرنده است، و در جامعه ای کاربرد دارد که، انسان ها از نظر حقوقی، ارزشی، شان انسانی و اجتماعی نابرابرند. اساس و ریشه ی رابطه ی چنین جامعه هایی بر مبنای ترس و منافع است. یعنی عده ای قدرت دارند و گروهی نه، عده ای ثروت دارند و گروهی کم چیزند، عده ای مقام اجتماعی دارند و گروهی آدم های عادی جامعه اند، عده ای مرد هستند و عده ای زن، عده ای خود را به دین و مذهب منتسب کرده و قداست برای خود آفریده اند و گروهی عام هستند، و عده ای بزرگ اند و گروهی کوچک، حال باید بی قدرت ها، کم چیزها، عادی ها، زن ها، و عام و کوچک ها بر افراد مقابل و بالاتر جامعه، احترام بگذارند، یعنی احترام یک طرفه است، یک طرف باید و وظیفه دارد هنگام برخورد احترام بگذارد و طرف مقابل چنین وظیفه ای ندارد.
 ولی اساس حرمت، بر برابری و یکسانی آدم ها از نظر حقوقی و ارزش انسانی نهاده شده و از عشق به انسانیت، خوب دانستن انسان ها و رعایت اخلاق انسانی بر می آید.  شاید بتوان حرمت را، احترام متقابل معنی کرد. احترام متقابل یعنی چه؟ یعنی؛ من، به شما، به صِرف این که، یک انسان هستی، بدون در نظر داشتن این که، پول داری یا نه، مقام داری یا نه، قدرت داری یا نه، مومن هستی یا نه، پیر هستی یا جوان، مسجدی هستی یا نه، روستایی هستی یا شهری، با سواد هستی یا بی سواد، زن هستی یا مرد احترام می گذارم و در پشت این ادای احترام، نه تنها اجبار و ترس نیست، بلکه هیچ طمعی هم ندارم که، سودی و نفعی را به دست آورم و هیچ انتظاری هم، برای مقابله به مثل، از شما ندارم که، برگردی و تلافی کنی و به من احترام بگذاری، فقط به صِرف این که یک انسان هستی، همنوع من هستی، شایسته احترامی، و من بدین جهت به تو احترام می گذارم، و اگر شما که از من احترام دریافت کرده ای، حتا به من هم احترام نگذاری، ناراحت نمی شوم و احترام خود را نسبت به شما قطع نمی کنم، چون انسان و انسانیت را، دارای کرامت، شرافت و شایسته احترام می دانم.
و شما هم اگر می خواهی به من احترام بگذاری، باید به صِرف این که، من انسانم، و صَرف نظر از این که قدرت، ثروت و مقامی دارم یا نه، به من احترام بگذاری، بدون این که، در صدد دست یابی به سودی و نفعی باشی و یا، انتظار مقابله به مثل، از من داشته باشی. وقتی من و شما، بدین گونه، با هم برخورد داشته باشیم، به این می گویند؛ حرمت قائل شدن به انسانیت، یا احترام متقابل. اگر این گونه با هم برخورد داشته باشیم، برای انسان حرمت و کرامت قائل هستیم.
نخست باید دانست؛ باورمندی به حرمت انسانی و رعایت حرمت انسان ها، نتیجه ی روان سالم و حاصل رسیدن به مرحله خود دوستی است. به کسی که باورمند به حرمت انسان ها است می گوییم؛ حرمت نفس و یا حرمت ذات دارد. بی گمان آدمی که حرمت نفس ندارد، از سلامت روانی هم برخوردار نیست.
حرمت نفس چیست؟ یک نوع نگرش به جهان است، نگرشی متفاوت از نگاه های مرسوم و رایج اغلب آدم های امروز جامعه ی ما، تصویری است که یک آدم سالم از خود، دیگر آدمیان و جهان دارد، باورمندی به حرمت انسان ها است، زیبا دیدن جهان است، باوری که یک آدم سالم در باره خوب بودن و توانمندی خود دارد، باور به ارزشمندی خود و دیگر انسان ها. باورمند بودن به این که، خود و دیگر انسان ها، دارای کرامت و شرافت هستند، باور به این که، خودم خوبم و همه ی انسان ها هم خوب هستند. برابر این دید، نگرش و تصویر، همه ی انسان ها، فارغ از این که، کجا زندگی می کنند، رنگ پوست شان چیست، دین و مذهب و عقیده و باورشان چیست، زن یا مردند، به همین شکل و حالت که هستند خوبند، محترم اند، دوست داشتنی اند، دارای حق و حقوق، کرامت، ارزش و حرمت اند.
  شکل گیری و سر منشاء تشکیل حرمت نفس و باورمندی به حرمت انسانی، در همان روزها و سال های اول کودکی است. کودک بعد از تولد، سرتا پا نیازمند دریافت محبت و امنیت است و شش دانگ نظاره گر رابطه خود با مادر است، چگونگی تامین نیازهای مادی و روانی او توسط مادر، هسته اولیه شکل گیری داشتن، چه مقدار و یا چه اندازه داشتن، و یا نداشتن حرمت نفس خواهد بود. اگر کودک در خانواده ای پرورش یافت که، در آن عشق و دوستی بین اعضاء خانواده حاکم بود، رابطه کودک و مادر و پدر و دیگر اعضا، سرشار از عشق و مهر و دوستی بود، کودک به این نتیجه می رسد؛ من خوبم که، دیگران اینقدر مرا دوست دارند، دیگران هم خوبند که، اینقدر به من مهر می ورزند، پس این جهان هم زیباست، این خوب دانستن خود و دیگران و زیبا دیدن جهان، خمیرمایه شکل گیری حرمت نفس در بزرگ سالی خواهد شد. حال هرچه عشق و دوستی و مهر و محبت در بین اعضا خانواده توام با یک رنگی، صداقت، صفا و صمیمیت باشد، حرمت نفسی عمیق تر در شخصیت کودک شکل می گیرد و در بزرگ سالی بارور می شود. حرمت نفس یک منش، ویژگی و کیفیت روانی و درونی خاصِ انسان است و ما، داشتن و یا نداشتن و نیز مقدار و میزان این منش و ویژگی را، در هر شخص، در رفتار و گفتار و شیوه زیست او در جامعه بویژه در برخورد و تعامل با دیگران می توانیم ببینیم و لمسش کنیم.  
آدمی که دارای حرمت نفس است، آدمی اخلاقی و انصافمند است. یعنی در رفتار و گفتار خود حریم و حقوق دیگر انسان ها را لحاظ می کند. چون خود را با دیگر انسان ها برابر می داند، یکسان می شمارد. یکی را بالا و دیگری را پایین نمی داند، یکی را بهتر و دیگری را بدتر نمی شمارد، آدم باورمند به حرمت انسانی، همه ی کارهای خوب دنیا را در حق خود و دیگران می کند و هیچ کار بدی در حق خود و دیگران هم نمی کند. مثلا؛ هیچگاه سیگار نمی کشد، هیچگاه خبرچینی نمی کند، پشت سرِ کسی غیبت نمی کند، از کسی نزد ماموری بد نمی گوید، هیچگاه به دیگری دروغ – حتا مصلحت آمیزش را – نمی گوید، به دیگری انگ لاابالی و منحرف نمی چسباند. چون اینها با انصاف و برابری انسان ها همخوانی ندارد. مردی که به حرمت باور داشته باشد با داشتن زن، سراغ زن دیگری نمی رود. و زن باورمند به حرمت انسانی، به مردی که دارای زن و بچه است، شوهر نمی کند تا، کانونی را ویران کند، آنگاه کاخ خود را، روی خرابه های آن خانه ی ویران شده، بنا کند. این رفتار ها، ضد حرمت انسان و کننده آن، فاقد حرمت نفس و فرسنگ ها دور از اخلاق انسانی، عدالت و انصاف هست. همچنین مردِ دارای حرمت نفس و باورمند به حرمت انسان ها، هیچگاه دست روی زنش بلند نمی کند، به زنش نمی گوید؛ اگر خواستی پایت را از خانه بیرون بگذاری باید از من اجازه بگیری. پدر و مادر باورمند به حرمت انسان ها دخترشان را از تحصیل باز نمی دارند، در سن کم او را شوهر نمی دهند. کشاورز باورمند به حرمت انسان ها محصول و میوه تولیدی اش را در صندوق زیر و رو نمی چیند، معلم دارای حرمت نفس دانش آموزش را کتک نمی زند. کارمند باورمند به حرمت انسان ها سرِ وقت در محل کارش حاضر می شود و کار مراجعه کنندگان را در اولین فرصت انجام می دهد، پلیس باورمند به حرمت انسان ها با آدم خطا کار توهین آمیز برخورد نمی کند. دکان داری که خود حرمت نفس دارد و باورمند به حرمت انسان ها است گران فروشی نمی کند آنگاه می بینی بعد از 30-40 سال دکان داری یک زندگی متوسط اقتصادی جامعه ی خود را دارد و یک شبه راه صدساله را نپیموده است. آدمی که برای انسان ها حرمت قائل است هیچگاه دست درازی به مال مردم نمی کند حتا اگر در راس شرکتی باشد که نمی خواهد حساب کتاب پس بدهد. دلال و واسطه چی خریدار بادام اگر بپذیرد که همه ی انسان ها حرمت دارند هیچگاه ثروتمند تر از یک کشاورز متوسط جامعه ی خود نمی شود و … حال اگر رفتار و گفتار یک یک ی اعضای جامعه ی روستایی مان را نیک بنگریم، خواهیم دید، بسیاری از رفتارهای ما، زیر پا گذاشتن حرمت انسان ها است که، ناشی از ضعف حرمت نفس مان و باورمند نبودن به حرمت دیگر انسان ها است. اصولا دید و بینش ما نسبت به دیگران سیاه و سفید است یعنی ما دیگر آدمیان را، نادرست، به خوب و بد تقسیم می کنیم آنهایی را که بد می شماریم ریشه بدی اش را در لقمه حرام و … می دانیم می خواهم بگویم این دید و نگرش به انسان نه عقلانی است، نه علمی، نه با واقعیت همخوانی دارد و نه با اخلاق انسانی. از شمای خواننده تقاضا می کنم، به عمقِ مفاهیمِ عبارات سر تا پا ضد انسانی و ضد اخلاقِ زیر توجه نمایید که هنگام خشم و ناراحتی و دعوا از دهان مان بیرون می ریزیم و نثار یکدیگر می کنیم؛ پدر سگ، ولد زنا، تخم سگ، تخم حرام، توله سگ، بی ذات، بی پدر و مادر، بی دین، لا مذهب، بی شرف، مادر… ، خواهر … ،  و … بی گمان همه ی این ها از دهان آدمی بیرون می آید که حرمت نفس یا حرمت ذات ندارد و برای انسان و انسانیت حرمت قائل نیست و این یک نگرش بیمار گونه به انسان است. 
 آدمی که دارای حرمت نفس است باورمند به آزادی، آزادگی و اختیارمندی است. خود را آزاد و دارای اختیار می داند که تصمیم های زندگی اش را خود می گیرد و در تصمیم گیری های اجتماعی هم خود را سهیم و اثر گذار می داند و نتیجه و پی آمد تصمیم های خود را، چه خوب و چه ناخوشایند می پذیرد. آدمی که دارای حرمت نفس است جهان را قانونمند می داند و انسان را توانمند شناختن این قانونمندی. یعنی، آدمی می تواند قوانین جهان را بشناسد و با بهره گیری از این قوانین زندگی کند. بنابر این؛ به؛ جبر، شانس، تقدیر، بخت، نصیب و قسمت، سرنوشت، چشم زخم، چشم شوری، نفوس بد، به مفهومی که در میان ما مردمان عامی جامعه هست باوری ندارد. چون در پس زمینه باور به این واژه ها این بینش نهفته که، من کاره ای نیستم، توانایی در انتخاب کردن و اداره امور خود ندارم، سرنوشت من در جاهای دیگر رقم می خورد. آدم باورمند به حرمت و آزادی و اختیارمندی انسان، برای کوری چشم حسودان و بخیلان اسفند دود نمی کند. وقتی ماشینی خرید گوسفندی جلو آن سر نمی برد تا خونش را به سپر ماشین بمالد تا تاثیر چشم های شور را بی اثر کند. برای این که، می داند چشم آدم حسود و بخیل همانند چشم دیگران است، قدرت و توانایی این که با دیدن، آسیبی به کسی بزند را ندارد. بعد می داند که حسود آدمی است مثل دیگران، به دلیل شرایط بد دوران کودکی روان او آسیب دیده و حسود بار آمده و این یک بیماری و یا اختلال روانی است. یعنی آدم حسود آدمِ بدی نیست بلکه روانش آسیب دیده و بیمار است که باید معالجه شود. بنابر این دود اسفند، به جز خوشبو کردن فضا، هیچ کاری از دستش بر نمی آید، خون حیوان، به جز آلودن سپر ماشین، اثر دیگری ندارد. علاوه بر این ها، وقتی ما دیگری را حسود، بخیل و بد می پنداریم نتیجه منطقی این دید و بینش این است که، من خوبم و او بدهست و این نشان از خود شیفتگی  دارد و می دانیم خود شیفتگی بیماری روانی است.  
آدمی که دارای حرمت نفس است آدمی است واقع بین و حقیقت جو. چنین آدمی می کوشد واقعیت ها را آن گونه که هست، آن مقدار که هست، آن شکل که هست، چه خوشآیند و چه بد آیند، دقیق ببیند و بپذیرد آنگاه اگر دید واقعیتی خوشآیند نیست، با کسب دانایی و به کار گیری عقل و خرد و با شیوه های علمی می کوشد واقعیت های ناخوشایند را تغییر، تبدیل، تخفیف، تضعیف و تعدیل کند تا واقعیت مطابق با حقیقت و خوشایند گردد و اگر نتوانست تغییری در واقعیت ناخوشایند ایجاد کند آن را به عنوان یک واقعیت می پذیرد.  این آدم با دید واقع بینی که دارد ظاهر و باطنش یکی است، همان گونه که هست خود را می نمایاند، ترسی از داوری مردم هم در باره خود و کارهایش ندارد که، آبرویش برود. چرا ترس ندارد؟ چون همه ی آدم ها را خوب می داند، خوب، وقتی آدم ها را خوب دانستیم حال همه ی آدم ها از کارهای من هم اطلاع داشته باشند، چه اشکال دارد؟ آدم واقع بین هیچگاه از هیچکس خجالت نمی کشد. می دانید چرا ما خجالت می کشیم؟ در پس زمینه خجالت کشیدن دو تا باور بیمارگونه خود نمایی می کند. یکی این که، دیگران بد هستند، دیگر این که، من برای انسان بودن خودم حرمت قائل نیستم، بلکه این داشته های من هست که به من شخصیت می دهد، اعتبار می بخشد، و برای من ارزش می آفرینند. حال چون داشته های من، موقعیت عالی ندارد، پس من، کم ارزشم، و از کم ارزش بودن خودم خجالت می کشم. بنابر این، می کوشم کاستی ها را بپوشانم تا مردم نبینند، ندانند و من خجالت نکشم و آبرویم حفظ شود. یعنی دو رویی، ریا و تظاهر. مثلا؛ چون مدل ماشینم پایین است، خانه ام کوچک و یا برابر مد روز نیست، نادار هستم، سرم مو ندارد، روستایی هستم، دانشگاه قبول نشدم، در انتخابات رای نیاورده ام، قدم کوتاه یا بلند است، پدرم آدم مهمی نیست، شغل بالایی ندارم، زیبا نیستم، عقیده و باورم این گونه هست، بچه ام درس نخوانده و … حال احساس خجالت می کنم. 
آدم دارای حرمت نفس، آدمی است، عشق ورز و مهربان. آدم هایی که، باورمند به حرمت انسان هستند، می گویند؛ جهانِ آفریده خدا زیباست و آدم ها هم که جزئی از این آفرینش هستند زیبا و خوبند، بر اساس این باور، عشق و مهربانی، خمیر مایه ی رابطه آدمیان است، از این دید و بینش آدم بد نداریم، ممکن است بعضی از آدم ها گاهی خطا و اشتباه بکنند، ولی انجام کار اشتباه و خطا دلیل بر بد بودن آدمی نیست، چون همین آدمی که، کار بد کرده، بارها و خیلی بیشتر کارهای خوب کرده است، پس تفاوت است بین کار بدی که انجام شده و این که، آدمی را که آن کار بد را کرده بد بدانیم. در نهاد آدمی که برای انسان حرمت قائل است دشمنی با هیچکس نیست، درونش عاری از کینه و نفرت است و مرگ برای هیچکس نمی خواهد، از دید آدم عشق ورز آدم ها همه خوبند، اگر بعضی ها کار بدی می کنند ممکن است بیمار باشند نه آدم بد، حال، ما دیگر آدمیان وظیفه داریم در جامعه امکانات فراهم نماییم تا معالجه شوند. 
باورمندی به این که؛ انسان به صرف انسان بودنش، دارای حق و حقوق و حرمت است، نتیجه به کار گیری عقل و خرد گرایی آدمی در این یکی دو قرن اخیر است و محصول پیشرفت علم و دانش بشری است و در این یکصد ساله اخیر مطرح شده و مورد قبول جهانیان قرار گرفته است. بی گمان، همه ی مردم جامعه یکسان به حرمت انسانی و یا احترام متقابل باورمند نیستند و ممکن است، اصلا کسی باوری به احترام متقابل هم نداشته باشد و احترام را خاصِ بزرگان، قدرتمندان، مقامات، قدیسان و متنفذان جامعه بداند، در این صورت، باید بداند به انسان احترام نمی گذارد بلک این قدرت، ثروت، قدیسیت و موقعیت اجتماعی هست که از نظر او دارای احترام است. اگر نیک بنگریم، در پس زمینه این ادای احترام ترس، طمع، سود و یا چشم داشتی به صورت نهفته وجود دارد.
یکی از اختلال های رایج روانی که، در نبود حرمت نفس دچار آدمی می شود، اضطراب و در پی آن افسردگی است. و خوانده ایم که اضطراب ریشه ی بسیاری از اختلالات روانی و در صورت تداوم آن، علل بسیاری از بیماری های جسمی است.  چرا؟ چون اضطراب و نگرانی، از این ریشه می روید که، مردم بد هستند و ممکن است از طرف آنها به من آسیب برسد. بنابر این، ترس و وحشت از دیگران، اضطراب و نگرانی می آفریند. حال چون باورمندان به حرمت انسانی آدم ها را خوب می دانند، از طرفی به توانمندی خود باور دارند، اضطراب  و نگرانی نخواهند داشت و از آرامش روانی برخوردار خواهند بود.   
 کلمه حرمت مخصوص فضای روابط اجتماعی انسان است. حرمت، یک باور و ارزشی است که انسان های دانا و خردمند و دارای روان سالم درباره خود و دیگر آدمیان دارند. باورمندان به حرمت انسانی می گویند؛  همه ی انسان ها آفریده خدا اند از آنجایی که، انسان اشرف آفریده ها هست از قداست برخوردارند بر مبنای این قداست از حرمت برخوردارند، بنابر این هیچ کس حق ندارد به انسان بی احترامی کند، توهین کند، او را از حق انسانی اش محروم نماید، تبعیض بین انسان ها اعمال کند. همچنین انسان آزاد آفریده شده است، هیچ کس نمی تواند این آزادی را از او بگیرد. همه ی انسان ها با هم برابرند، هیچ کس نمی تواند ادعا کند که، چون من پول دارم، زورم بیشتر است، قدرتمندم پس بهترم و دیگران باید از من حرف شنوی داشته باشند. هر انسانی برای خودش مستقل است و این حق را دارد که تصمیم های زندگی اش را بگیرد. بر مبنای باور انسان دارای حرمت، مردمان هر جامعه تشکیل شده اند از؛ افراد مستقل و آزاد و دارای حرمت و حقوق فردی و اجتماعی، حال با همکاری و خرد ورزی، برای زیست مسالمت آمیز، در کنار یکدیگر، در جامعه ی انسانی، قوانینی وضع می کنند تا جامعه بر اساس آن قوانین اداره شود.
با توجه به گفته های بالا، اگر قدری روان خود را بکاویم و دقیق به رابطه و برخورد با یکدیگر در جامعه ی روستایی مان بنگریم، خواهیم دید که، حرمت انسانی در بینش ما کم رنگ است، ضعیف است، چندان شناخته شده نیست، چندان باوری به آن نداریم، برای تحقق آن نمی کوشیم، درباره اش حرفی زده نمی شود، و جایگاه محکمی در باور ها و بینش ما ندارد، بدینجهت کمتر به آن می اندیشیم. اما احترام نزد یک یک ما دارای اهمیت است و به آن می اندیشیم، باور داریم، سفارش می کنیم، انتظار داریم و انجام می دهیم. باید دانست احترام بر مبنای این که عده ای بهترند، بالاترند، با ارزش ترند و در مقابل عده ای بد هستند، پایین تر و کم ارزش ترند ایجاد شده و بازمانده دوران و جوامع برده داری و بعد ارباب رعیتی و پرورانده شده ی فرهنگ و روابط زورمداری و استبدادی است و با عصر ارتباطات و اطلاعات که ما در آن هستیم و قرار است تک تک آدم ها با استفاده از تکنولوژی و ارتباطات، اطلاعات بدست آورند و به رشد و پویایی برسند که در آن معنویت باشد و خرسندی، شادمانی باشد و لذت، هم خوانی ندارد.                  
                                                                                               محمدعلی شاهسون مارکده 2/3/89

نماینده مجلس در مارکده
ساعت 30/17 روز یکشنبه 9/3/89 مهندس ترابی نماینده مجلس به اتفاق قربانی بخشدار، دو نفر از مسئولان اداره راه، مسئول خدمات کشاورزی بن،
نماینده شرکت آب و فاضلاب روستایی، نماینده اداره گردشگری، رئیس بنیاد مسکن شهرستان و … به مارکده آمدند و در محل دفتر دهیاری با اعضا شورای اسلامی و دهیاری مارکده جلسه ای تشکیل و پیرامون مشکلات روستا گفتگو به عمل آمد.  نخست اعضا شورای اسلامی مشکلات روستا را بازگو نمودند آنگاه نماینده هر اداره ای پاسخ لازم را دادند که خلاصه ای از پاسخ مسئولان را با هم می خوانیم.
آقای علایی گفت: مقدار 5 هکتار از زمین های منابع ملی کنار روستا به طرح هادی روستا ضمیمه شده است کارهای نقشه برداری و طرح تفکیکی و پلاک بندی اش را انجام می دهیم و به زودی با همکاری اعضا شورا و دهیاری روستا هر پلاک را به دو نفر متقاضی واجد شرایط جهت ساخت مسکن واگذار می کنیم. دیوار حائل غرب روستا بودجه زیادی می خواهد در کنار روستا هست و مسئولش اداره راه است ربطی هم به ما ندارد. و اما دیوار حائل وسط روستا، قرار است جاهایی که در میان بافت روستاها پرتگاه هست بودجه اش را به ستاد حوادث غیر مترقبه بدهند و این ستاد هم به حساب دهیاری ها واریز نماید تا دهیاری خود هر روستا اقدام نماید. درست گفته شد، بنیاد مسکن یک ریال هم در مارکده تا کنون هزینه نکرده است ولی من همینجا اعلام می کنم هرگاه یک خیابان و یا یک کوچه کامل عقب نشینی اش انجام شد اطلاع بدهید تا ما بیاییم زیر سازی و آسفالت نماییم. نقشه برداری و تنظیم نقشه برای میدان اول روستا را در اسرع وقت برایتان انجام می دهیم. قطعه زمینی جهت ساخت شهرک مسکونی هم نقشه برداری شده کارهای اداری اش را پیگیری می کنیم باید کمیسیون مربوطه مصوب نماید و بعد به تایید وزارت خانه هم برسد در صورتی که این تاییدیه و مصوبه ها را بتوانیم بگیریم با اطمینان در یکصد ساله آینده شما دیگر مشکل زمین مسکونی نخواهید داشت. 
نماینده اداره راه گفت: ما طی سه سال گذشته جاده را آسفالت کرده ایم سال گذشته 200 میلیون صرف بریدن پیچ های جاده و نصب گارد ریل کرده ایم امسال هم اصلاح پیچ ها و نصب علائم را دربرنامه کاری مان داریم حال چه مقدار پول به ما داده شود نمی دانم من هم مثل شما قبول دارم که جاده مشکل دارد ما برای تعریض و توسعه جاده با موانع و مشکلات زیادی روبرو هستیم. اول این که بودجه مان کم هست دوم این که توپوگرافی منطقه کوهستانی و سنگی هست که جاده سازی را پر هزینه می کند. سوم این که اکثر قسمت های جاده با زمین های کشاورزی برخورد دارد که اجازه فعالیت ما را محدود می کند. چهارم این که رودخانه را داریم که برای خود حریم و محدوده دارد این ها همه باعث می شود که کار ما کند تر پیش برود مثلا؛ ما هرگوشه ای جاده را که بخواهیم تعریض کنیم باید خاک و سنگش را به کیلومترها آنورتر حمل کنیم که هم زمان بر و هم هزینه بر است همه ی این موارد باعث می شود که هزینه و زمان تعریض و حذف و اصلاح پیچها بالا برود و کار کند گردد.  ما هم دقیقا می دانیم جاده چه کمبودها و چه مشکلاتی دارد علت این که آن گونه که شما می خواهید کار نمی شود نبود پول است  این جاده مناسب برای ترافیک حاشیه رودخانه زاینده رود نیست چون اول این منطقه سرسبز تبلیغ شد و توجه های زیادی برای مسافرت به این منطقه و استفاده از مناظر زیبا جلب شد بدون این که زیر ساخت مناسب داشته باشیم در صورتی که درست این می بود اول جاده مناسب می ساختیم بعد تبلیغ می کردیم. به هرحال اداره راه با توجه به بودجه ای که در اختیار او گذاشته می شود نهایت جدیت خود را برای آسفالت، نصب علائم و حذف و اصلاح پیچ ها می نماید که همگان شاهد هستند. بر اساس آئین نامه چون سرعت گیر خودش ترافیک ایجاد می کند نصب سرعت گیر ممنوع است اگر سرعت گیر باعث تصادف گردد و برعلیه ما در دادگاه اقامه دعوی شود  ما محکوم خواهیم بود با این حال من با مسئولان صحبت می کنم اگر امکان نصب داشته باشد اقدام خواهیم نمود. 
نماینده شرکت آب و فاضلاب روستایی گفت: شرکت آب و فاضلاب روستایی استان ما،  اولین شرکتی در کل کشور بوده که بحث فاضلاب های روستایی را مطرح نمود. دومین روستا در سطح استان روستای هوره بوده که سیستم جمع آوری فاضلاب احداث شد. اجرای سیستم فاضلاب برای هر روستا باید در تهران تصویب شود تا ما بتوانیم اجرا کنیم. روستاهای بعدی که مورد تصویب قرار گرفته و در دستور کار اداره ما قرار دارد دشتی و چمعالی است. در مارکده سال 86 اصلاح شبکه انجام داده ایم سال 88 اجرای پکیج تصفیه خانه آب آشامیدنی را داشته ایم و احداث تصفیه خانه فاضلاب مارکده در اولویت کار ما هست درخواست و پیگیری کرده و می کنیم  ولی باید آغاز کار و اختصاص اعتبار در تهران تصویب  و به ما ابلاغ گردد.
مهندس ترابی گفت: طرحی در مجلس در حال بررسی است که این حق به شوراهای اسلامی داده شود که بتوانند همانند این که مجلس از وزیران پرسش می کنند اعضا شوراها از استاندار و دیگر مسئولان درباره کارهای شان پرسش کنند و آنها موظف به پاسخگویی باشند اگر پاسخ نداد شورا حق دارد مسئول را استیضاح کند و نظر و تایید شوراها در عزل و نصب مسئولان لحاظ گردد. اکنون انتظار از شوراها زیاد است ولی اختیارات آنها محدود است. منابع مالی و اعتبارات ما محدود است ولی انتظارات از دولت زیاد است این هست که این گلایه ها بوجود می آید. جاده و خیابان داخل بافت شهر با شهرداری و داخل بافت روستا با بنیاد مسکن و دهیاری و خارج از روستا و شهر هم با اداره راه است. علت اصلی که هیچ اداره ای نمی خواهد ساخت دیوار حائل را بپذیرد و هرکه تلاش می کند به گردن دیگری بیندازد نبود پول و بودجه است  چون هر اداره ای که بخواهد این مسئولیت را بپذیر باید تمام بودجه یک ساله اش را صرف این محل بکند تازه معلوم هم نیست که به اتمام برسد آنگاه از کارهای دیگر در جاهای دیگر می مانند این است که هر اداره ای طفره می رود. علت این که سازمان تامین اجتماعی نمی خواهد زیر بار بیمه افراد جدید برود این است که پول ندارد چون شما 7 درصد بیمه را می پردازید و 23 درصد اش را دولت باید بپردازد دولت 15 هزار میلیارد تومان به سازمان تامین اجتماعی بدهکار است به همین جهت تامین اجتماعی هم می خواهد زیر بار نرود تا این طلب خود از دولت بیشتر نشود پیشنهاد می کنم از بیمه روستایی برای بیمه کردن موتورچی ها استفاده کنید.
نماینده اداره میراث فرهنگی و گردشگری گفت: ما برای ساخت سرویس بهداشتی مارکده 25 میلیون تومان هزینه کرده ایم ساخت یک سرویس بهداشتی در بین راه مارکده و صادق آباد هم از پروژه های پیشنهادی سال 89  اداره مان قرار دارد.
بخشدار گفت: قرار است یک سالن ورزشی به بخش سامان بدهند که ما اولویت را به 6 روستای انتهایی بخش داده ایم از این 6 روستا باز مارکده و گرمدره را انتخاب کرده ایم که از نظر من شرایط مساوی دارند چون مارکده از نظر جمعیتی و این که در وسط قرار گرفته یک برتری دارد ولی از آنجایی که طرح های بیشتری در اینجا اجرا شده با گرمدره که اجرا نشده مساوی می شوند و ما به تربیت بدنی نوشته ایم که با توجه به نظر کارشناسی شده ی آن اداره در یکی از این دو روستا احداث گردد. قرار است شرکت برق یک پست 63 کیلو وات در هوره راه اندازی کند و به خطوط برقی که از بن برای این روستاها می آید وصل گردد اخیرا پست برق جدیدی در بن راه اندازی شده اکنون این روستاها نباید هیچ مشکل برقی داشته باشند. شما باید در همان لحظات اول که موتور پمپ های آب کشاورزی تان سوخته اطلاع می دادید چون اداره برق با بیمه قرارداد دارد در صورتی که سوختگی موتور یا وسایل خانگی به دلیل نوسات برق باشد بیمه خسارت ها را می پردازد. مجددا در پاسخ مکاتبه ای که خدمات کشاورزی سامان با سازمان جهاد کشاورزی داشته آقای مهندس نیازی دستور فرستادن گریدرجهت هموار کردن جاده های بین مزارع را داده اند. من معتقدم احداث تصفیه خانه فاضلاب روستاها باید از گرمدره آغاز شود و به روستاهای پایین تر بیاید تا روستاهای پایین تر آب پاکیزه تری داشته باشند.
مهندس برزگر گفت: کلنیک گیاه پزشکی هوره یک کارشناس مخصوص برای مارکده دارد برای ردیابی کرم خراط درخت گردو تله کار گذاشته شده در هفته ای دو بار سرکشی و پروانه های به دام افتاده شمارش می گردد درصورتی که مقدار و میزان پروانه و کرم ها به حد نرم مبارزه برسد اقدام خواهد شد ولی تا اکنون توی مارکده در حد ردیابی است.
انجمن خیرین سلامت
آقای عباس قادری، مدیر عامل انجمن خیرین سلامت استان چهارمحال و بختیاری طی نامه شماره 307 مورخه 3/3/89 خطاب به شورای اسلامی مارکده تشکیل اجمن خیرین سلامت استان را اطلاع داده و خواسته که به اطلاع همگان رسانده شود تا علاقه مندان عضویت به این اجمن به پیوندند. قسمتی از متن نامه را با هم می خوانیم. «… با هدف فراهم آمدن زمینه امکان شناسایی و جلب مشارکت های مادی و معنوی خیرین در گسترش امور بهداشت و درمان استان، با همت تنی چند از نیک اندیشان و تشکیل هیات امناء با حضور شخصیت های حقیقی و حقوقی، مجمعی بنام انجمن خیرین سلامت استان چهارمحال و بختیاری در تاریخ 15 مهر ماه 1386 … تاسیس و با استقبال خوبی نیز مواجه گردیده است. … لازم دانستیم به منظور حفظ و اشاعه این سنت نیکو ضمن ارسال نمونه فرم های عضویت و دعوت از عموم علاقه مندان به عضویت در این مجمع، همت خیرین را ارج نهاده و اطلاعات مربوط به مشارکت های آنان در زمینه بهداشت و درمان استان را جمع آوری و در آثاری ماندگار ثبت و ضبط نموده و علاوه بر تقدیر و تشکر از آنان در فرصتی مناسب یاد و خاطره این اقدام شایسته آنها را برای همیشه در تاریخ چهارمحال و بختیاری زنده نگه داشته تا آیندگان نیز از آن پند گیرند»
 در پایان ازعلاقه مندان درخواست شده که فرم درخواست عضویت را تکمیل و همراه یک قطعه عکس پشت نویسی شده به انجمن تحویل داده شود. از کسانی که مایل به عضویت هستند تقاضا می شود جهت دریافت  نمونه فرم به شورای اسلامی روستا مراجعه نمایند
اطلاعیه ستاد حوادث
آقای ستار فرهادی مدیر کل مدیریت بحران استان،  اطلاعیه ای به شماره  3570/44/32 مورخه 19/2/89 خطاب به فرمانداری های استان مبنی بر این که؛ مردم اماکن خود را بیمه نمایند چون این مدیریت در صورت وقوع حادثه کمکی نمی کند، را ارسال نموده، که توسط بخشداری سامان به این شورا ارسال شده و درخواست شده به اطلاع همگان رسانده شود. قسمتی از متن نامه را با هم می خوانیم. « … می بایست کلیه اماکن مسکونی، تجاری، خدماتی، صنعتی، کشاورزی و … بیمه شوند تا در حوادث غیر مترقبه آتش سوزی و سایر حوادث از طریق سازمان های بیمه گر جبران خسارت کنند، امکان مساعدت از طریق این اداره کل امکان پذیر نمی باشد بدیهی است در صورتی که اعتباری در خصوص خسارت دیدگان معیشتی در اختیار این اداره قرار گیرد از طریق مکاتبه لیست افراد مذکور از فرمانداری و بخشداری درخواست می گردد در رابطه با خسارت دیدگان بخش مسکن با توجه به این که اعتبارات و تسهیلات مربوطه در اختیار بنیاد مسکن قرار می گیرد لازم است مراتب به بنیاد مسکن شهرستان ارجاع گردد… » 
حرف های مردم
گزارش عملکرد شورای اسلامی مارکده در سال 88، تکثیر و بین مردم پخش شده است برخی از واکنش های مردم را در اینجا با هم می خوانیم.
1-  مقداری دروغ و حرف های بی مایه و پایه تحویل مردم داده اید.
2- اعضا شورا این گزارش عریض و طویل را برای ایجاد محبوبیت و جمع آوری رای در دوره بعدی تنظیم کرده است. بدانید دیگر کسی به شما رای نخواهد داد.
3- کارهایی که در طی  10 سال گذشته در روستا انجام شده در گزارش سال 88 به خود نسبت داده اید.
4- اگر شورا این همه کار را انجام داده پس دهیار، هیات امنا و هیات مدیره ها و دیگران آیا هیچ کاری توی این روستا نکرده اند؟
5- چه نیاز بوده که شورا اینقدر از خودش تعریف و خود بزرگ نمایی کند و کارهای نکرده را به خود نسبت دهد؟
6- پس چرا پول هایی را که زیر میزی می گیرید و قباله امضا می کنید را ننوشتید؟ نوشتن آنها به صرفه و صلاح نبوده؟
7- حالا که شورا از سیر تا پیاز کارهایش را نوشته و به رخ مردم کشیده چرا ننوشته زمین های منابع ملی را به بعضی از خواص داده است.
8- با خواندن گزارش شورا از خودم بخاطر داشتن این شورا متاسفم و برای اعضا شورا مان که اینقدر آدم های سطحی اند که می خواهند با دروغ خود را به رخ مردم بکشند هم متاسفم و می پرسم شما با ارائه این گزارش نا درست مردم را چی پنداشته اید؟ بدانید مردم دارای عقل و شعور و درک و فهم اند و کوچکترین کارهای شما را چه خوب و چه بد را می دانند و می فهمند و ارزیابی شان را هم در پای صندوق رای می کنند.
9- این گزارش کم دانی و کوته اندیشی اعضای شورا را نشان می دهد.
10 گزارش شورا برای سرگرمی ما مردم نوشته شده است.
11- چند ماه بود مرتب گزارش می کردید که شرکت تعاونی روستایی در باره آردها به مردم دروغ می گوید و دروغ گویی را تقبیح می کردید با تنظیم این گزارش نشان دادید که خودتان هم از قماش مدیران شرکت تعاونی روستایی هستید. 
 12- می پرسیم کسی که در اجتماعات با سخنرانی، به مردم درس اخلاق می دهد و کلمه به کلمه حرف هایش را به خدا و قرآن و مقدسین نسبت می دهد چگونه این گزارش آلوده به دروغ را تنظیم و امضایش را زیر آن گزارش گذاشته است؟ آیا دروغ ضد اخلاق نیست؟ ضد دین نیست؟
13- کارهای خوب شورا بر مردم پوشیده نیست ولی آیا باید دروغ هم گفت؟ برنامه ریزی و کارهای اجرایی غسالخانه مارکده در کنار مدرسه کار چه فرد یا افرادی بوده که رئیس شورا در جزوه منتشر شده به نام شورا سند زده است؟ آیا گاز رسانی با 330 هزار تومان که از جیب هر آدمی رفته کار شورا است؟ عجیب این که رئیس شورا ننوشته اند یک سال پس از پایان گاز رسانی باز هم از مردم پول می گرفته اند. تازه این جزوه هم به همه ی مردم داده نشده بلکه بین یک عده ای خاص توزیع شده است بهتر است راه راست را در پیش بگیریم تا راه کج.
14-  به اعضا شورا بگویید پلاک حد مارکده و حجت آباد تمام شده که به فکر طرح مینو افتاده اید؟
15- از شورا می خواهیم میزان زمین واگذاری و میزان زمین تصرفی طرحی که اخیرا در دره چم بالا اجرا شده را بررسی کند 
16-  یکی از اعضا هیات مدیره شرکت تعاونی نگین می گوید: کاندید شدن ما چند نفر به عنوان هیات مدیره نگین اشتباه و نادرست بوده است چون این تیم انتخاب شده تیپ و گروهی دلال اند، کننده این کار نبوده و نیستند و اندیشه خدمت نداشته و ندارند و از دید و بینش همان دلالی بیشتر به فکر جیب خودشان هستند تا این که کاری برای دیگران بکنند.
خوشبختی
نقل قول زیر بر گرفته از یک نشریه در مورد خوشبختی است. هیچ چیز سعادت را بر روی زمین قابل دسترس نمی سازد مگر این که خود سعی کنیم آن را در یابیم. ویل دورانت ( مورخ ) شرح داد که، چگونه سعادت را در علم و دانش جستجو کرد ولی فقط آن را عاری از وهم یافت. سپس او سعادت را در سفر دنبال کرد و کسالت را نصیب خود کرد، باز هم سعادت را در ثروت دنبال کرد ولی ناسازگاری و نگرانی را در آن یافت. او سعادت را در نوشتن جستجو کرد و فقط خستگی را عاید خویش کرد. روزی او زنی را دید که بچه ی خفته ای که در بغل داشت، انتظار کسی را می کشید مردی از قطار پیاده شد و به طرف آنها رفت با ملایمت زن و بچه را بوسید البته بچه را آن چنان ملایم بوسید که از خواب بیدار نشود آن خانواده با ماشین از آنجا دور شد و دورانت را بادرک مبهوتی از ماهیت واقعی سعادت تنها گذاشت او ضمن احساس آرامش پی برد که « هر فعالیت عادی زندگی لذتی را در خود دارد » وقتی شما از لحظات فعلی خود در جهت دست یابی به حد اکثر کامیابی  از زندگی استفاده کنید جزو یکی از این افراد خواهید بود، تا جزو یکی از ناظران خوشبختی.    
                                                                                                             محمد عرب ( بهرامعلی)
اینترنت چیست؟
با تحولات اساسی و رشد بی نظیری که طی دهه های اخیر به وقوع پیوسته است، در حال حاضر اینترنت به عنوان یکی از مهم ترین ابزارها، برای انتقال اطلاعات مطرح شده است. اینترنت مانند جهانی تخیلی است، جهانی غیر از جهان ما که در آن می توان همه چیز یافت، از گفتگو با افراد و بخش های سرگرمی و لطیفه گرفته تا کسب اطلاعات در مورد فضا، گرفتن مقالات علمی و ارتباط با دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی برای همکاری و یا ادامه تحصیل در کشورهای دیگر، در کنار این موارد امکانات دیگری نیز در اینترنت وجود دارد که می توان به نامه الکترونیکی، گرفتن نرم افزارها و … اشاره کرد.
اینترنت یک شبکه جهانی است. شبکه چیست؟ اتصال دو کامپیوتر یا بیشتر به همدیگر تشکیل یک شبکه کامپیوتری می دهد. به همین دلیل است که می توان دو مفهوم از کلمه اینترنت کسب کرد. یکی این که کلمه اینترنت مخفف کلمات؛ Inter connection netwolk  به معنای شبکه از درون پیوسته و دیگری مخفف کلمات Intenational network  به معنای شبکه جهانی می باشد.
تاریخچه اینترنت: اتحاد جماهیر شوروی آن زمان موشکی با نام اسپونیک را به فضا می فرستد و نشان می دهد دارای قدرتی است که می تواند شبکه های ارتباطی آمریکا را توسط موشک های بالستیک و دور برد خود از بین ببرد. آمریکایی ها در پاسخگویی به این اقدام روس ها، مؤسسه پروژه های تحقیقی پیشرفته ( ARPA ) را به وجود آوردند. هدف از تاسیس چنین مؤسسه ای پژوهش و آزمایش برای پیدا کردن روشی بود که بتوان از طریق خطوط تلفنی، کامپیوتر ها را به هم مرتبط نمود. به طوری که چندین کاربر بتوانند از یک خط ارتباطی مشترک استفاده کنند. در اصل شبکه ای بسازند که در آن داده ها به صورت اتوماتیک بین مبدا و مقصد حتی در صورت از بین رفتن بخشی از مسیرها جابجا و منتقل شوند. در اصل هدف آرپا ایجاد یک شبکه اینترنتی نبود و فقط اقدام احتیاطی در مقابل حمله احتمالی موشک های اتمی دوربرد بود. این ماجرا با وجودی که بخشی از حقایق به وجود آمدن اینترنت را بیان می کند اما نمی تواند تمام واقعیات مربوط به آن را تشریح کند. باید بگویم افراد مختلفی در تشکیل اینترنت سهم داشته اند. آقای پاول باران یکی از مهمترین آنها است. آقای باران که در دوران جنگ سرد زندگی می کرد می دانست که شبکه سراسری تلفن آمریکا توانایی مقابله با حمله اتمی شوروی سابق را ندارد. مثلا اگر رئیس جمهور وقت آمریکا حمله اتمی متقابل را دستور دهد باید از یک شبکه تلفنی استفاده می کرد  که که قبلا توسط روس ها منهدم شده بود. در نتیجه طرح یک سیستم مقاوم در مقابل حمله اتمی روس ها ریخته شد. از دید گاه آقای باران این امکان وجود داشت که شبکه ای با تعداد زیادی اتصالات برای تکرار ایجاد شوند تا در صورت نابودی بخشی از آن، همچنان به صورت مجموعه ای به هم پیوسته کار کند تا نیمه دهه 60 میلادی کسی به نظرات او توجهی نکرد. تا این که در سال 1965 نیروی هوایی آمریکا و آزمایشگاه های بل به نظرات او علاقه مند شدند و پنتاگون با سرمایه گذاری در طراحی و ساخت شبکه ای بر اساس نظریات او موافقت کرد. ولی آقای باران بنابر دلایلی حاضر به همکاری با نیروی هوایی آمریکا نشد. در این میان دانشمندی به نام تیلور وارد مؤسسه آرپا شد. او مستقیما به رئیس مؤسسه پیشنهاد کرد. آرپا هزینه ایجاد یک شبکه آزمایشی کوچک با حد اقل چهار کامپیوتر را تامین کند که بودجه آن بالغ بر یک میلیون دلار می شد. با این پیشنهاد تیلور تجربه ای را آغاز کرد که منجر به پیدایش اینترنت امروزی شد. او موفق شد در سال 1966 دو کامپیوتر را در شرق و غرب آمریکا به هم متصل کند. با این اتصال انقلابی در نحوه صدور اطلاعات در دنیای ارتباطات رخ داد که نتیجه آن را امروز همگی شاهد هستیم و سرانجام با اتصال 2 کامپیوتر در دو ایالت مختلف واژه نت ( شبکه ) به کلمه آرپا اضافه شد. در دهه 70 میلادی با تعریف قوانین جدیدتر که تا به امروز رواج دارد و نیز مشارکت کامپیوترهای بیشتر با آرپانت و حتی گسترده شدن آن به برخی نواحی فراتر از مرزهای ایالات متحده آمریکا، آرپانت شهرت بیشتری یافت و ایده اینترنت، همراه با جزئیات بیشتری راجع به شبکه های کامپیوتری مطرح شد. تا این که طی سال های پایانی دهه 70 شبکه های مختلف تصمیم گرفتند به صورت شبکه ای با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و آرپانت را به عنوان هسته اصلی انتخاب کردند. بعدها در سال 1993 نام اینترنت روی شبکه بزرگ گذاشته شد. منابع: 1- سایت اینترنتی: www.udownloads.ir 2- کتاب اصول مهندسی اینترنت، عین الله جعفرنژاد قمی.           
                                                                                                             غلامرضا عرب مارکده