مصوبات شورا
شوراي اسلامي دو جلسه و دو مصوبه به شرح زير داشت.
جلسه نخست مورخ 30/9/1389 ساعت 19 با حضور آقايان: مسعود شاهسون ، محمدعلي شاهسون و محمد عرب به عنوان اعضا شورا و كريم شاهسون دهيار روستا در محل دفتر دهياري تشكيل گرديد. هدف از اين جلسه بررسي صورتجلسه تنظيمي مورخ 15/9/89 جمعي از مردم روستا در خصوص اهداء زمين گورستان كهنه روستاي ماركده به حوزه علميه شهرستان نجفآباد بود.
آقاي مسعود شاهسون با ارائه صورتجلسه مردميي اهداء زمين گورستان كهنه روستاي ماركده به حوزه علميه نجفآباد به منظور ساخت اردوگاهي مذهبي فرهنگي، تفريحي، گفت:
« همانگونه كه خودتان هم شاهد بوديد جمعي بيش از 60-70 نفر از معتمدين محل در جلسه 15/9/89 در محل مسجد جامع با طيب خاطر و رضا و رغبت زمين گورستان كهنه روستاي ماركده را با شرايط زير به حوزه علميه نجفآباد اهداء كردند.
1- قبور مومنين به هيچوچه تخريب نشود بلكه با خاكريزي پوشيده شود. 2- مسجد واقع در اين زمين و قبر شهيد عرب به صورت شايسته بازسازي و نماسازي گردد و مردم بتوانند براي استفاده از مسجد و زيارت قبر شهيد به راحتي وارد شوند.
3- شوراي روستا و دهياري نمايندهاي براي نظارت بر اردوگاه داشته باشند تا بتوانند از آن بهتر در راه رشد روستا استفاده كنند.
4- مديريت اردوگاه به عهده حوزه علميه الحجت نجفآباد ميباشد.
5-حوزه علميه الحجت نجفآباد حق فروش و واگذاري نداشته باشد.
6- در صورت امكان يك سالن چند منظوره براي استفاده روستائيان ساخته شود.
حال از اعضاء محترم شوراي اسلامي روستا ميخواهم كه در اين باره نظرات خود را ابراز و به دنبال واگذاري معتمدين محل، ما هم در همين جلسه واگذاري را تاييد و رسما مصوب نماييم تا با تنظيم صورت جلسهاي به صورت رسمي زمين گورستان كهنهي روستا تحويل حوزه علميه الحجت نجفآباد گردد».
در حين بحث و گفتگو اعضاء شوراي اسلامي بر تحقق شرايط ذكر شده بويژه بند 6 ، ساخت سالن، در صورتجلسه مردمي تاكيد گرديد؛ آقايان مسعود شاهسون و محمد عرب گفتند؛ « اين يك اقبال و فرصت خوب و استثنايي براي رشد فرهنگي روستا است و ما بايد با اهداء زمين از اين فرصت به منظور رشد فرهنگي و عمراني روستا سود بجوييم». آقاي محمدعلي شاهسون گفت: « ما در محدوده طرح هادي ماركده با كمبود زمين مسكوني بويژه نبود زمين عمومي روبرو هستيم و اين تنها قطعه زمين عمومي روستا محسوب ميگردد و در صورت واگذاري اين زمين، مسئولان در آينده براي ايجاد و احداث نهادهاي اداري و فرهنگي دچار مشكل خواهند شد».
سرانجام پس از بحث و گفتگو، تحويل و واگذاري زمين به حوزه علميه نجفآباد با دو راي مثبت (مسعود شاهسون و محمد عرب) و يك راي منفي (محمدعلي شاهسون) به تصويب رسيد: و مقرر گرديد: با تحويل يك نسخه از همين صورتجلسه به عنوان قباله زمين واگذاري، زمين گورستان كهنه روستاي ماركده به صورت اهدايي رسما و عملا به حوزه علميه نجفآباد واگذار و تحويل شود تا كارهاي اداري تغيير كاربري از فضاي سبز به احداث ساختمان پيگيري و ساختمان سازي آغاز گردد.
توضيحات: 1- از كل زمين گورستان كهنه مقدار حدود 1300 متر مربع حد فاصل ساختمان نوساز دهياري تا خانه حاج جواد شاهسون قبلا دهياري روستا با تصويب اعضا شورا تغيير كاربري گرفته است اين زمين تغيير كاربري گرفته شده شامل حال واگذاري به حوزه علميه نميگردد.
2- بقيه زمين باقي مانده از گورستان كهنه با حفظ و رعايت معابر در طرح هادي و نيز تحقق شرايط مندرج در صورتجلسه معتمدين محل بويژه بند 6 ، به حوزه علميه الحجت نجفآباد واگذار گرديد.
جلسه ديگر مورخه 2/10/89 ساعت 19 اعضا شوراي اسلامي با حضور آقايان: مسعود شاهسون ، محمدعلي شاهسون و محمد عرب به عنوان اعضا شورا و كريم شاهسون دهيار روستا به عنوان نماينده انجمن اوليا در محل دفتر دهياري تشكيل گرديد. آقاي مسعود شاهسون رئيس شورا درخواست مورخه 30/9/89 مدير و اعضا انجمن اوليا مدرسه ابتدايي را به شرح زير قرائت و خواستار بررسي گرديد.
«… اينجانبان امضاء كنندگان زير اعضا انجمن اوليا دبستان شهيد كلانتري در صدد ساخت يك باب نمازخانه و يا سالن چند منظوره در حياط و دبستان ميباشيم در اين خصوص چون حياط باقي مانده دبستان ظرفيت دانشآموزان را ندارد درخواست مي گردد قطعه زميني كه در حدود سيصدمتر مربع از زمين هاي عمومي روستا در محدوده دبستان ميباشد جهت استفاده آن به عنوان حياط در اختيار اين دبستان قرار دهيد».
سپس آقاي مسعود شاهسون گفت: من به اتفاق محمد عرب ساعت 8 صبح از محل زمين درخواستي بازديد نمودم مشاهدات و نظرم را به شرح زير بيان مي نمايم.
1- سمت شمال قطعه زمين مورد درخواست حريم جاده با توجه به اينكه قرار است پيچ ورودي جاده اصلي روستا حذف گردد و جاده از پشت ديوار شمالي مدرسه در خط مستقيم عبور كند فاصله مناسب ديوار با جاده رعايت شود. 2- قطعه زمين قابل استفاده حدود 8 در 14 -13 متر ميباشد. 3- حدود سه متر خاك اين قطعه زمين دست ريخت است و هنگام ساخت بايد اين خاكهاي ريخته شده برداشته و ته پي در جاي سفتي بنا گذاشته شود. 4- با توجه به نزديكي ديوار تازه ساز به محل گذر سيل، ديوار بايد به گونهاي قوي و محكم طراحي و ساخته شود كه هنگام عبور سيل آسيبها به حداقل برسد.
كه پس از بحث و گفتگو اعضا شورا به اتفاق آرا مصوب نمود: قطعه زمين مورد درخواست كه از زمينهاي عمومي روستا محسوب ميگردد با رعايت نكات فوقالذكر در هنگام ساخت، به مدرسه ابتدايي شهيد كلانتري روستاي ماركده واگذار ميگردد تا با اخذ مجوزهاي لازم اداري از آموزش و پرورش، با احداث ديوار، قطعه زمين ضميمه حياط مدرسه گردد.
جلسه عمومي
با دعوت شوراي اسلامي از 208 نفر، جلسه اي با حضور حدود 60 نفر در تاريخ 7/10/89 ساعت 19 در محل مسجد جامع تشكيل شد. هدف از اين دعوت و نشست بررسي پيشنهاد ايجاد مجتمع مرغداري در صحراي ماركده بود كه حدود سه ساعت به درازا كشيد و سخنان زيادي در اين جلسه بيان گرديد كه چكيدهاي از اين سخنان را در زير با هم ميخوانيم.
نخست اعضا شوراي اسلامي گفتند: از سالهاي گذشته در اين فكر بوديم كه كار و اشتغالي خارج از حوزه باغداري براي روستا ايجاد گردد اولين پيشنهاد ما ايجاد شهرك صنعتي در صحراي ماركده بود كارشناسان اين پيشنهاد را به خاطر نبود جاده و بن بست بودن محل و نيز دوري آب و برق نپذيرفتند محل شهرك را در صحراي صادقآباد پيشنهاد كرديم پذيرفته شد اعضا دوره دوم شوراي صادقآباد و نيز مسئولان امر با اين كار موافق بودند شوراي دوره سوم روستاي صادقآباد با مخالفت خود اين پيشنهاد را عملا متوقف نمود.
درخواست ديگر ما توسعهي زمينهاي مسكوني روستا به منظور بزرگتر شدن مساحت خانههاي مسكوني بود تا بتوانيم در كنار زندگي خود به صورت سنتي گاو و گوسفند نگهداري و نيازهاي دامي خود را توليد كنيم كه مسئولان گفتند: اصولا نگهداري دام در محيطهاي زندگي امروزه توصيه نميشود بلكه بهتر و اقتصاديتر اين هست كه مجتمع گاوداري صنعتي دور از محيط زندگي احداث گردد. مجددا از كارشناسان امور دام جهاد كشاورزي درخواست بررسي گرديد كه پس از بازديد از محل گفتند: يكي از شرايط ايجاد گاوداري صنعتي وجود زمين كشت يونجه است كه چون در محيط شما چنين زراعتي نيست نميتوان به اين كار مبادرت ورزيد.
پيشنهاد ديگر ما تقاضاي برقرساني به باغات در طرحهاي باغداري بود تا هر كشاورزي بتواند در بالاي سرِ زمين خود يك آغلي ساخته و با استفاده از علفها و شاخ و برخ درختان چند راس گوسفند و يا گاو نگهداري كند متاسفانه با اين كار هم به بهانه اينكه؛ اگر بر سر زمينها برق باشد اصفهانيها زمينها را ميخرند و باغات را تبديل به ويلا خواهند كرد مخالفت شد.
و اكنون پيشنهاد ما اين هست كه بياييم با همفكري هم يك مجتمع مرغداري در سطحي حدود 10 تا 15 هكتار در زمينهاي مرتع سهم شورا در صحراي ماركده ايجاد كنيم تا در كنار باغداري درآمد ديگري هم براي روستا فراهم آيد و هدف از اين دعوت و نشست اين است كه اين پيشنهاد را بررسي كنيم نظر ما اين هست كه اين مجتمع با مشاركت و سرمايه عمومي باشد حال ميخواهيم ببينيم چگونه اين مجتمع را اداره كنيم چگونه سرمايهاش را فراهم آوريم؟ براي ايجاد مجتمع مرغداري بايد حدود 3 كيلومتر برقرساني كنيم كه با يك حساب سرانگشتي بيش از 70 ميليون تومان هزينه دارد و حدود 5 كيلومتر هم آب از رودخانه ببريم كه آن هم هزينه كلاني مي خواهد ما آماده شنيدن نظرات شما هستيم.
محمود عرب گفت: تجربهاي كه من در چند سال مديريتم در دوتا تعاوني داشتهام اين هست كه كار جمعي در ماركده به شكست ميانجامد اكنون دولت هم كارخانههايش را به بخش خصوصي ميسپارد من ميگويم قبل از ايجاد مجتمع مرغداري بايد برويم اختلافمان را با دامدار حل كنيم تا همهي زمين مرتع را آزاد كنيم آنگاه زمين را بين مردم تقسيم كنيم هر گروه قسمت زمينش را هركار خواست بكند يك گروه ميخواهد مرغداري درست كند، گروه ديگر گاوداري، گروهي ديگرغاز بچراند و عده اي ديگر زمينش را رها كند و سالهاي بعد باغداري كند. آزاد كردن زمين مرتع اولويتش از ايجاد مجتمع بيشتر است براي حل و فصل احتلاف با دامدار 10 نفر انتخاب شوند و با دامدار گفتگو كنند هرجوري هست موضوع را حل كنند و اختلاف حل شده از توي جلسه بيرون بيايند چون شورا و نمايندگان گلستان نتوانستند اختلاف مردم با دامدار را حل كنند نمايندگان گلستان توانايي اين كار را ندارند يكي از اين نمايندگان گلستان علي برادر من است در او اين توانايي نيست. به غير از اين من با پيشنهاد شورا مخالفم ( اين سخنان بيش از 5-6 بار تكرار شد)
اكبر عرب گفت: آقاي سيد اسماعيل حسيني رئيس شوراي دوره دوم يك خيانت به مردم كرد و آن مهر كردن درخواست مرتع داري مرحوم عبدالله شاهسون بود ايشان خوابآلود بدون اينكه بداند درخواست چيست بدون اينكه متن را بخواند مهر شورا را پاي مرتعداري عبدالله شاهسون زد و اين بدبختي كه ما ميكشيم از خيانت رئيس شوراي دوره دوم است. اين شورا هم قسمتي از زمين صحرا را به بنياد مسكن داده تا شهرك مسكوني درست و سر ريز جمعيت روستاهاي حاشيه زاينده رود را در ان جاي دهند. من اين را در هنگام پيگيري طرح 30 هكتاري مان فهميدم اين شورا 10 سال است كه سنگ جلو پاي ما در واگذاري طرح 30 هكتاري مياندازد ولي هيچ كار هم نتوانسته بكند و هيچ كاري هم نمي تواند بكند ( اين جمله ها چند بار تكرار شد)
محمدرضا شاهسون گفت: اينكه گفته شد نمايندگان گلستان نتوانستند اختلاف را با مرتع دار حل كنند درست نيست هم ما و هم اعضا شورا چند بار با دامداران گفتگو كردهايم چون خواست دامدار نا معقول و دور از عرف و قانون هست ما نتوانستيم بپذيريم آقاي محمدعلي شاهسون شما نتيجهي گفتگو را بگوييد.
محمدعلي شاهسون گفت: مديركل اداره منابع طبيعي بارها در همآيشها و جلسات اعلام كرده؛ هردامدار كه بخواهد تغيير شغل دهد و دامداري را رها كرده و كشاورزي كند برابر قانون به عنوان حق و حقوق او دو تا سه برابر عرف به ايشان زمين داده ميشود در بخش سامان هم عرف را 2 هكتار تعريف كردهاند و ما اعضا شورا با واگذاري حتا 4 برابر عرف يعني 8 هكتار زمين بابت حق و حقوق به دامدار موافق هم بودهايم تا ايشان زمين را رها كنند ولي اختلاف نظر زيادي بين ما اعضا شورا و دامداران باعث شده كه نتوانيم به توافق برسيم يكي از اختلاف ها اين هست كه از نظر ما اعضا شورا، يك نفر دامدار داريم ولي آنها 9 نفر دامدار صورت ميدهند به علاوه انها چيزي نزديك به نيمي از زمين را ميخواهند و ما نميتوانيم خارج از چيزي كه قانون تعيين كرده عمل كنيم اين هست كه تا كنون مذاكرات ما بينتيجه مانده است.
عبدالله شاهسون گفت: علت مخالفت شما دو نفر با پيشنهاد شورا و مقابله با آنها اين هست كه شورا با طرح واگذاري زمين به شما موافق نبوده حال داريد تلافي ميكنيد يعني فقط دنبال منافع شخصي هستيد.
بهرام عرب گفت: اكنون 12 سال است كه شوراي اسلامي درست شده به مردم بگويند براي مردم چكار كردهاند؟ دو سال قبل عدهاي رفتند پشت خانهها سينه كوه را گچريزي كردند تا تصاحب كنند من هم به بچههايم گفتم يك پاكت گچ ببريد و پشت خانه دكتر حجتي را گچ بريزيد و تصاحب كنيد تا سر و صدا ايجاد شود. شورا فورا به اداره منابع طبيعي گزارش داد از ميان چندين نفر فقط براي دو نفر اخطار آمد نام بقيه را رد نكرده بودند.
محمد عرب پسر منوچهر گفت: ميگويند محمدعلي شاهسون شورا گاز را آورده محمد عرب شورا دوتا طرح آباد كرده آقاي مسعود شاهسون شما بگوييد براي مردم چكار كردهايد؟ شما مرتب با راديو و تلويزيون مصاحبه ميكنيد و در يك مصاحبه هم گفتهايد كه بيشتر مردم روستا از طايفهي شاهسون هستند و اين جمله را عموي من پرويز از راديو در ماشين شنيده است.
مسعود شاسون گفت: اينكه ميگوييد من در مصاحبه گفتهام بيشتر مردم ماركده از طايفه شاهسون هستند دروغ است نوار ضبط شدهي مصاحبه موجود است من چنين حرفي نزدم. براي همين گازرساني كه شما اسم برديد ما در شوراي دوره اول يك نامه نوشتيم و نزد آقاي صفرنورالله مدير كل محترم شركت گاز استان برديم كه ايشان گفتند: روستاي شما هنوز امتياز ندارد.
سرانجام جلسه بدون اخذ نتيجه پايان يافت.
گزارش از محمدعلي شاهسون ماركده
استاندار در سامان
روز جمعه 10/10/89 جلسه همآهنگي جهت سفر آقاي استاندار به بخش سامان با حضور روئساي شوراي اسلامي و دهياران در محل بخشداري تشكيل گرديد. آقاي بخشدار گفت: قرار است روز 12/10/89 آقاي استاندار به سامان تشريف بياورد شورا و دهيار هر روستا مشكلات روستاي خود را جهت ارائه به استاندار و هيات همراه عنوان نمايند. مشكلات روستاي ماركده به شرح زير اعلام شد. لزوم اجراي سيستم فاضلاب روستا. لزوم ساخت ديوار حائل در زير جاده ورودي غربي روستا. رفع مشكل و معايب ديوار حائل ساخته شده روبروي مدرسه جديدالاحداث دخترانه پگاه. بازسازي مخزن آب آشاميدني روستا.
روز يكشنبه 12/10/89 ساعت 30/8 صبح آقاي عنابستاني استاندار چهارمحال و بختياري به همراه آقاي زمانيان فرماندار شهرستان شهركرد در فلكه ورودي شهر سامان مورد استقبال عده اي از مسئولان ادارات و مردم شهر سامان قرار گرفت. پس از زيارت قبور شهدا، از مقبره دهقان ساماني، از طرح مسكن 99 ساله، از اردوگاه فرهنگي كميته امداد در روستاي چمعالي، و از پل زمانخان بازديد نمود. و جلسه اي در ساعت 30/10 در سالن اجتماعات بخشداري تشكيل گرديد. آقاي مسعود شاهسون به نمايندگي از شوراهاي اسلامي بخش سامان ضمن بر شمردن مشكلات روستاهاي بخش خواستار تبديل به شهرستان شدن سامان گرديد. آقاي مهندس خليلي از شوراي شهر سامان نيز خواستار شهرستان شدن سامان گرديد. آقاي كريمي دهيار سوادجان به نمايندگي از دهياران روستاهاي بخش سامان خواستار توجه خاص به موضوع گردشگري در بخش و ايجاد زير ساختها شد. سپس آقاي استاندار گفت: همهي مشكلات بخش سامان توسط بخشدار محترم شما جمعآوري و به ما داده شده است در استان كميتهاي تشكيل خواهيم داد تا آنها را بررسي نمايند. و اما در مورد درخواست شما تبديل شدن سامان به شهرستان به نظر من بخش سامان به دليل استعداد گردشگري و نه بخاطر جمعيت ميتواند به شهرستان تبديل شود و اين موضوع را پيگيري خواهم نمود.گزارش از كريم شاهسون
مسئول خدمات كشاورزي بن در ماركده
روز 15/10/89 ساعت 30/9 جلسهاي با حضور آقاي طاهري مسئول جديد خدمات كشاورزي بن به همراه آقاي خبازي و دو نفر از اعضا شوراي اسلامي ماركده آقايان: مسعود شاهسون و محمد عرب و دهيار ماركده و آقاي نيازعلي شاهبندري عضو شوراي اسلامي روستاي قوچان در محل دفتر دهياري ماركده تشكيل گرديد. هدف از تشكيل اين جلسه آشنايي آقاي طاهري با مسئولان روستا و شنيدن مشكلات روستا بود.
در اين جلسه مشكلات روستا در رابطه با كشاورزي به شرح زير مطرح شد. كمبود و عدم توزيع عادلانه كود و سم. عدم پرداخت به موقع اعتبارات شركتهاي بيمهاي در قالب خسارات سرمازدگي به كشاورزان توسط بانك كشاورزي. جلوگيري از احداث اتاقكهايي در باغات جهت استفاده به عنوان انبار يا سرپناه توسط جهاد كشاورزي. لزوم اختصاص باغات با درجه بازدهي 2 و 3 به گردشگري و ايجاد تفريحگاه بدون تغيير كاربري كشاورزي با استفاده از آلاچيق و … لزوم تشكيل كلاسهاي اموزشي در روستاها براي كشاورزان . در پايان آقاي طاهري گفت: خدمات كشاورزي بن آمادگي دارد در زمينههاي آموزش به كشاورزان هرگونه خدماتي را ارائه دهد.
گزارش از: كريم شاهسون
زير ذرهبين
چندي پيش، شوراي اسلامي جلسهاي مثلا؛ مشورتي! در محل مسجد جامع، با هدف بررسي، پيشنهاد حوزه علميه نجفآباد، مبني بر ساخت اردوگاه فرهنگي، تفريحي در محل گورستان قديمي تشكيل داد و سرانجام آن جلسه فرمايشي و صوري، به تنظيم صورتجلسهاي نه چندان درست انجاميد كه امضا كنندگان بدون آگاهي از كم و كيف پيشنهاد داده شده و عدم توجه به حفظ منافع عمومي روستا و فقط با اين فكر كه، كار توسط حوزه علميه اجرا ميشود، درست هست، خود را وكيل تامالاختيار مردم دانستن با پيشنهاد موافقت نمودند. به عنوان يك همشهري مطالبي را براي يادآوري مينويسم شايد در تصميمهاي عمومي دقت بيشتري داشته باشيم.
1- از اينكه حوزه علميه نجفآباد ماركده را براي ساخت اردوگاه در نظر گرفته جاي بسي خوشحالي و تشكر دارد و بايد بهقدر توان براي اجرايي شدن آن همكاري لازم را نمود. اما نه در محل گورستان، بلكه در يكي از مزارع، سكوي چم بالا، سكوي عاشقآباد بالا و يا سكوي عاشقآباد پايين.
2- جلسه يادشده با حدود 50 نفر برگزار گرديد و حضور شوراي اسلامي و دهيار به جلسه رسميت داد و آقاي رئيس شورا چنان جست و خيز نمودند و ايراد سخن كردند كه حاضرين و اهالي بايد كه، شايدي وجود ندارد با پيشنهاد داده شده موافقت نمايند. اين كار شورا و خواص به نظر من يك نوع استبداد پنهان است كه بعضيها در رفتار و گفتارشان انجام مي دهند. بهتر است براي چنين كار و تصميم بزرگي ( واگذاري سرمايه مردم روستا) شوراي اسلامي، دهياري و خواص، موضوع را اول كارشناسي، ارزيابي، اطلاع رساني و سپس در حضور گسترده مردم با آگاهي آن هم به طريق راي گيري كتبي نظر سنجي نمايند آنگاه در صورت موافقت اهالي در يك قرارداد قابل اجرا و تعهدآور و ذكر دقيق منافع عمومي روستا و امتيازهاي آن و چگونگي اداره كردن آن و مالكيت بعد از اجراي پروژه و … آورده شود.
3- شوراي اسلامي، به همين زودي فراموش كرديد براي تهيه زمين مدرسه راهنمايي چه مصيبتهايي كشيديد؟ چندين جلسه خواهش و تمنا كرديد تا اين مدرسه ساخته شد حال اگر فردايي پيشنهاد شود براي ساخت آموزشگاهي مثلا؛ دبيرستان، بايد زمين آن را در اختيار قرار دهيد با چه بحراني روبرو خواهيد شد؟ رئيس شوراي روستا، اگر همين زمين گورستان نبود ميتوانستيد به راحتي امروز ساختمان دهياري را بسازيد؟ اگر جوابتان نه است كه حتما نه ميباشد پس چرا آتش را به روي قابلمه ديگران هدايت مي كنيد؟
4- شوراي اسلامي، زمين مورد نظر اگر 3 هزار متر مربع باشد و از قرار هر متر مربعي پانصد هزار تومان ارزش روز آن باشد مبلغي بر يك و نيم ميليارد تومان سرمايه ملي روستا هست كه شما و امضا گنندگان به راحتي آب خوردن آن را در اختيار ديگران قرار مي دهيد و با اين كار انجام هر كار عمراني، آموزشي جديد در دروستا را با بحران و عدم اجرا مواجه ميسازيد.
5- شوراي اسلامي، چند سال است تعدادي پزشك پيشنهاد دادهاند و ميدهند كه مكاني را جهت ساخت يك كلنيك تخصصي در اختيارشان قرار دهيد و شما شورا بدون مشورت با مردم ميگوييد جا نداريم، آيا نميشود حد اقل 500 متر مربع از همين زمين را در نظر گرفت و در اختيار آنان قرار دهيد؟
در پايان به عنوان يك نفر ماركدهاي با واگذاري زمين گورستان به حوزه علميه براي اجراي اردوگاه مخالف هستم و اميد وارم شما نيز با دقت بيشتر موضوع را بررسي نماييد.
رمضان عرب ماركده 3/10/89
مصاحبه
آقاي رمضان عرب گفتوگويي با آقاي ابوالفضل عرب فرزند خداداد دهيار سابق روستا انجام داده كه با هم ميخوانيم.
– آقاي عرب از تحصيل خودت بگو.
– بسمالله الرحمان الرحيم، با سلام به همشهريان، بنده ابوالفضل عرب هستم مدرك تحصيلي ليسانس الهيات و معارف اسلامي و فوق ديپلم علوم تربيتي دارم و مدت 22 سال است كه در آموزش و پرورش خدمت ميكنم.
– در اين 22 سال در كدام روستا تدريس كردي و يا مسئوليت داشتهاي؟
دو سال در منطقه كوهرنگ بودم بقيه سالها را در هوره، گرمدره، ماركده و ياسه چاه بودهام.
– توي اين چند روستا كه سابقه و تجربه تدريس داري در يك مقايسه برايمان بگوييد اوليا و دانشآموزان كدام روستا به درس و مدرسه و علم دانش ارزش بيشتري قائل بودند و يا هستند؟
– اوليا دانشآموزان روستاي گرمدره نسبت به تحصيل فرزندانشان بيشتر اهميت ميدهند در اين روستا يك رقابت نانوشته هست و هر پدر و مادري ميكوشد زمينه پيشرفت تحصيلي فرزندش را بيشتر فراهم كند و به تبعيت از خانواده، رقابت براي پيشرفت تحصيلي هم بين دانشآموزان شديدتر است. بنظر ميرسد در اين زمينه از بقيه روستاهاي همجوار هم موفقتر هستند. با اطلاعات كمي كه من دارم بخاطر تاثيري پذيري كه مردم از تحصيل كردههاي روستا دارند در زمينههاي اجتماعي عمراني هم قدري از روستاهاي همجوار جلوترند من فكر ميكنم يكي از علتهايش اين هست كه هريك از تحصيل كردههاي روستا ميكوشد در حد وسع خود در پيشرفت روستاشان نقشي ايفا كند. اين مسائل را كه درباره گرمدره عرض كردم در ماركده عكسش را داريم در ماركده چندان اهميتي به فرهنگيان داده نميشده و هنوز هم داده نميشود به دليل همين بها ندادن مردم به فرهنگيان، در ما هم شور و شوق به ميدان اجتماعي آمدن ايجاد نشد و ما نتوانستهايم خودمان را و توانمان را به مردم نشان دهيم تا مردم باورشان بشود كه يك فرد تحصيل كرده از يك فرد بي سواد كارآيي بهتري خواهد داشت البته در زمينه تدريس و دادن آموزش ما وظيفه مان را انجام ميداديم و ميدهيم ولي در زمينههاي اجتماعي چون به ما بها داده نميشد در جو عمومي تاثير گذار و موفق نبودهايم. وقتي ميگويم مردم ماركده به علم و دانش و تحصيل بها نميدهند نمونهاش را شما در داوري عمومي به عينه ميبينيد. مثلا؛ مردم يك فرد با سواد سوم ابتدايي را به يك فرد تحصيل كرده ترجيح ميدهند.
– اينها را كه شما درباره گرمدره گفتيد مشاهدات شما بوده كه به نظر ميرسد واقعيت هم داشته باشد شما فكر ميكنيد چه چيز عامل اين حرص و ولع بيشتر براي كسبتحصيل در ميان جامعهروستايي گرمدره شده است؟
– ببينيد مردم گرمدره بنظر ميرسد در كار و كوشش قدري از ما مردم ماركده جديتر هستند. يك زماني عمدهترين درآمد مردم از قاليبافي بوده در همان زمان بسياري از مردم گرمدره توانستند از درآمد قاليبافي يك خانهاي در نجفآباد و حومهاش بخرند اين خانههاي خريداري شده باعث ميشد كه براي تحصيل فرزندانشان مشكلي نداشته باشند دوره بعد از قاليبافي هم چون دورتر از ماركده طرحها ببار آمد فرزندان تحصيل كردهشان كوشيدند در ادارات كاري دست و پا كنند همين مشغول شدن در اداره تعدادي از تحصيل كردههاشان خود موجب تشويق نسل بعدي به پيشرفت در كسب تحصيل شد ولي ما مردم ماركده اين چنين پيشبيني كه پول قاليبافي صرف خريد خانه در شهر بكنيم نداشتيم و نتوانستيم چنين امكاناتي در شهر بوجود بياوريم بعد هم كه طرحهاي باغداري پيش آمد جوانان ما ديگر يك سره قيد درس و تحصيل را زدند و چسبيديم به اين 4 تا درخت.
– به نظر شما ما مردم ماركده چكار بكنيم كه از اين ركود در زمينه علمي فرهنگي به در آييم؟
– قدري وسعت ديدمان را بيشتر كنيم ببينيد منِ معلم اگر بعد از فراغت از مدرسه به كاري ديگر مثلا؛ كشاورزي ميپردازم عدهاي فكر ميكنند من كار معلميام را به اندازه و درست انجام نميدهم و بجاي آن كار كشاورزي ميكنم اين يك نظر تنگي است يا اگر يك نفر در كاري ديگر پيشرفت ميكند مردم فكرهاي بدي دربارهاش ميكنند ما بايد وسعت ديدمان را بيشتر كنيم و از اين تنگ نظري بدر آييم نكته ديگر اينكه من پيشنهاد ميكنم جوانان ما دل به اين 4 تا درخت نبندند و دنبال علم و تحصيل بروند اكنون متاسفانه با خشكسالي و بحران كمبود آب روبرو هستيم اگر زمان به همين شكل و شيوه پيش برود ممكن است با محدوديت دادن آب به كشاورزي روبرو شويم اين است كه من پيشنهاد مي كنم دل به اين درختان نبنديم دنبال علم و دانش برويم حال در كنار كسب علم و دانش باغ هم داشته باشيم بسيار هم خوب است اگر در بحران كار و در آمد كشاورزي هر خانوادهاي يك نفر كارمند داشته باشد خوب آسيبها را ميتوانيم كم كنيم آفت ديگري كه تازگيها ذهن مردم و بويژه جوانان روستا را دارد تخريب ميكند شغل هاي دلالي و كاذبي هست كه بسياري از همشهريان را وسوسه ميكند و پيشرفت يك شبه بعضي از اين دلالان هم اين وسوسه را در ذهن خيلي شدت ميبخشد و روي نوجوانان تاثير ويرانگر مي گذارد چون اين زرق و برق توي چشم مي زند مثلا من از يك دانش آموز پرسيدم دليل اينكه تو به درس علاقه نداري چيست؟ گفت درس فايده اي ندارد؟ مثلا تو درس خوانده اي چي داري؟ امروز شغل به درد بخور دلالي است. يعني ميخواهم بگويم يكي از علتهاي عقب ماندگي ما تنگ نظري و كم وسعت بودن نظر و نگرش و سطحي نگري ما مردم است.
– چند سال دهيار بودي؟
– حدود 7 ماه. ببينيد من علاقهاي به دهيار شدن نداشتم يك سري مسائل در روستا پيش آمده بود كه من ناگزير شدم به كمك محمدعلي شاهسون بروم. محمد عرب اولين دهيار استعفا داده و روستا بدون دهيار بود يكي از اعضا شورا استعفا داده بود و كسي حاضر به قبول دهياري هم نبود يك عدهاي هم هر روز آوا را مي بستند بحث گاز رساني روستا هم در ميان بود به اين دلايل من احساس كردم در اين ميان وظيفهاي دارم كه به كمك محمدعلي شاهسون بروم اين كمك من در حقيقت براي پيشبرد كارهاي روستا بود نه صرف كمك به محمدعلي شاهسون. بدين جهت گفتم كمك به محمدعلي شاهسون خوب آن موقع ايشان در مصدر كارها بود موفقيت او موفقيت روستا محسوب ميشد همان موقع هم گفتم من كمك ميكنم تا از اين بحران بدر آييد و دوره شورايي تان با موفقيت تمام شود از طرفي هم مي خواستم خودم را با كانديد شورا شدن محك بزنم ببينم مردم درباره من چه داوري ميكنند براي يك فرد تحصيل كرده و فرهنگي روستا چه ميزان بها ميدهند؟
– ببينيد راي دادن ما مردم خيلي مبناي عقلي و استدلالي و در جهت منافع روستا نيست نبايد از اين ديد نگريست كه اگر كسي راي نياورد پس آدم كم ارزش و آنكه راي آورده پس آدم ارزشمند است چون در اوج راي دادن احساسهاي مردم بجاي عقل شان نشسته است و معيارهاي محله و طايفه و فاميل بر معيار منافع عموم ميچربد اگر ما هنگام انتخابات عقلمان را بكار گيريم بي شك كساني راي خواهند آورد كه ديد بازتري دارند پس نبايد راي را معيار خوبي و بدي قرار بدهيم. شما در اين 7 ماه دهياريتان چه كار مثبتي براي روستا كرديد و اگر كم كاري و يا خطا هم داشتهايد بيان كنيد؟
– شايد كار مثبت چشم گيري نتوانسته باشم انجام دهم چون زمان كوتاه بود تا آمدم به كارم آشنايي پيدا كنم تمام شد بعد در زمان دهياري من كار شورا و دهياري خيلي فشرده بود همزمان خريد زمين مدرسه و جمع آوري پول و پرداخت به صاحبان زمين را داشتيم درگيري تحويل گرفتن ديوار حائل را داشتيم كه به دليل نقصي كه داشت تحويل نميگرفتيم كه هر روز جلسه رفتن به استان داري و آمدن كارشناس را داشتيم مقداري از پيگيري كارهاي اداري همين سرويسهاي بهداشتي مسجد بر دوشم بود شايد يكي از كارهاي مثبتم اين باشد كه جلو زمينهايي كه اطراف آبادي گرفته ميشد و عدهاي مي رفتند خطي دور زميني ميزدند و مالك ميشدند و يا زمين بالاي سر زمينشان را ميگرفتند كه حد اقل يك قسمتي را جلوگيري كرديم و شورا فروخت پولش را به زمين مدرسه داديم.
– من با مردم كه صحبت ميكردم از قاطعيت شما صحبت ميكردند نظر شما چيست؟
– مردم لطف دارند و ممنونشان هستم من ميكوشم هركجا كه مسئوليتي را ميپذيرم آن را جدي بگيرم به همين جهت روزي كه ميخواستم دهياري را ترك كنم سه بار از بلندگوي مسجد اعلام كردم هركه درباره حسابهاي دهياري حرفي دارد اطلاعاتي ميخواهد و يا پرسشي دارد همين اكنون بيايد تا موضوع را برايش روشن كنم.
– با توجه به تجربهاي كه در دهياري داشتيد چه پيشنهادي براي پيشرفت بهتر كارهاي عمراني روستا داريد؟
– ما مردم ماركده بايد اين را بدانيم كه اگر خودمان براي پيشرفت روستامان همت كرديم روستامان رشد خواهد كرد و اگر خودمان دل نسوزانديم و كمكي و همتي نكرديم عقب هستيم همين طور كه هم اكنون عقب هستيم ما متاسفانه دركارهاي اجتماعي و عمراني آن همبستگي لازم را نداريم شما همين جمع آوري پول زباله را ببينيد تعدادي چنان زورشان مييد اين چندرغاز را بپردازند اينها عيب ما هست همكاري خوب نداشتن در كارهاي عمراني و اجتماعي يكي از عيبهاي بزرك ما است ما بايد عيوب خود را بشناسيم و در اسرع وقت رفع كنيم تا روستامان رشد كند.
– چه انتقادي به كار شورا داري؟
– اعضا شورا متاسفانه كار نشده را توي سر مردم ميزنند و يا كاري را كه خود مردم انجام دادهاند به خود نسبت ميدهند و در گزارششان ارائه ميدهند خوب مردم ميشنوند يا ميخوانند ناراحت و بدبين ميشوند پيشنهاد ميكنم شورا آن چيزهايي را كه به مردم گزارش ميدهند حداقل اگر كمي در انجام آن نقش داشتهاند جزء كارهاي خود اعلام كنند.
– دو سه سال ديگر انتخابات شوراي دوره بعد را داريم دوست داريد كانديدهاي دوره بعد شوراي روستا چه ويژگي داشته باشند؟
– نخست تحصيل كرده باشند. آدمي باشند كه حزبي و جناحي نباشند تا فقط افراد خاصي را دور و بر خود جمع كنند. وسعت ديدشان از طايفه و فاميل و محله بيشتر باشد هنگام تبليغات انتخاباتي افراد پيشين را خراب نكنند وعدههاي بيهوده ندهند توان و تحمل چند روز بيكاري در جهت كارهاي عمراني اجتماعي را داشته باشند انتظار و چشمداشت كه شورا ميشوم تا بتوانم فلان زمين را بگيرم و يا نامي و شهرتي كسب كنم هم نداشته باشند.
– موقعيت اقتصادي روستامان را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
– روستاي ما در ميان اين 6 روستا در رديف يكي به آخر مانده است آهنگ هزينههاي زندگيمان روزمرگي است مثلا اگر يك سال ما محصول كشاورزي نداشته باشيم فقط 10 درصد مردم ما ميتوانند به زندگيشان ادامه دهند 90 درصد خواهند ماند ما مردم ماركده زمين كشاورزي از گرمدره بيشتر داريم ولي گرمدرهاي ها درآمد ثابت ماهيانه بيشتر دارند اين هست كه در بحرانها آنها كمتر آسيب خواهند ديد بنابر اين روستاي ما از نظر اقتصادي آسيب پذيرتر است.
– نظر بيشتر مردم با نظر شما متفاوت است آنها در مقايسه خود با روستاهاي همجوار ميگويند ما در پله بالايي هستيم.
– نه اينگونه نيست ببينيد بيشتر وامهاي كشاورزي ماعقب افتاده چرا؟ چون پول نداشتيم بپردازيم. تعداد تحصيل كردههامان، تعداد حقوق بگيرهامان هم كمتر است. اكنون بيش از 20 نفر از جوانان گرمدرهاي در دانشگاه آزاد درس ميخوانند در ماركده شايد يكي دوتا بيشتر نباشد يعني گرمدرهاي پول دارد بچهاش را دانشگاه آزاد ميفرستد ولي ماركدهاي نه. نمونهي ديگر در روستاي ياسه چاه چند نفر فوق ليسانس دانشگاه آزادي است در ماركده حتا يكي هم نداريم يعني پدر اين فوق ليسانس دانشگاه آزادي هر ترمي يك ميليون و سيصد هزار تومان ميپردازد يعني دارند، ما چرا چنين كاري نميكنيم؟ خوب اقتصاد خوبي نداريم. با داشتن اقتصاد خوب هم ميتوان تحصيل علم نمود هم ميتوان بهداشت را رعايت كرد و سالم بود. ما ماركدهاي ها قالي بافتيم و به سفر زيارتي رفتيم گرمدرهاي قالي بافت در نجفآباد يا شهركرد خانه خريد بعد با استفاده از همان خانهها بچهاش را به تحصيل وادشت ولي ما كه چنين امكاناتي نداشته و نداريم اكنون فقط به فكر قبولي فرزندمان در دانشگاه دولتي هستيم چون پول و اقتصادمان خوب نيست امكانات براي خودمان فراهم نكردهايم حتا نميتوانيم بچه مان را به دبيرستان توي شهر بفرستيم ناگزير مي فرستيم هوره كه فقط روزي 100 تومان كرايه بدهيم.
– رفتار اجتماعي مردم روستامان طي چند سال گذشته چه تفاوتي داشته است؟
– من معتقدم رفتار اجتماعي ما مردم قدري بدتر شده است چون اغلب پدر و مادرها در خانه هنگام گفتِگو، بيشتر مسائل منفي ديگران بويژه مسئولان را مطرح ميكنند و بزرگ نمايي هم مينمايند و دربارهاش فلسفه هم ميبافند آنگاه بچهي خانواده هم نسبت به همه از جمله مسئولان بدبين ميشود نتيجه اين ميشود كه يك نفر مسئول مثلا دهيار و يا شورا و يا فرهنگي اگر ميخواهد يك فعاليتي بكند با عدم همكاري روبرو ميشود اين است كه ميبينيم روحيه همكاري نداريم به همين علت روستامان هم عقب است.
حرفهاي مردم
1- آقاي محمد عرب عضو محترم شورا در مصاحبهي خود كه در جارچي شماره قبل چاپ شد، گفته كه؛ مبلغ 1900000 تومان زمين فروخته و براي ساخت مدرسه راهنمايي دخترانه دادهام. اين گفته قدري دور از واقعيت است. موضوع از اين قرار بوده. طرح ولي عصر براي كمك به خريد زمين مدرسه، نيم سهم آبِ بدون زمين به مبلغ 5 ميليون تومان در اختيار شوراي اسلامي قرار داد. نيمي از اين نيم سهم، يعني يك ربع سهم از اين آب اختصاص داده شده را آقاي عباس شاهسون فرزند محمد خريد و مبلغ دو و نيم ميليون تومان پرداخت. يك ربع ديگر را آقاي محمد عرب فرزند لطيف به مبلغ دو و نيم ميليون تومان خريد براي پرداخت بهاي آب خريداري شده مقداري زمين شخصي از مزرعهي ولي عصر به يكي از صاحبان زمين مدرسه كه از شورا طلب داشت فروخت و بابت يك ربع سهم آب خريداري شده، طلبِ صاحبِ زمينِ مدرسه را به عهده گرفت بنابر اين پول پرداختي بهاي يكربع آب خريداري شده بوده است نه كمك به خريد زمين مدرسه.
2- در جلسه عمومي 7/10/89 گفته شد: « رئيس شوراي دوره اول خواب آلود و بدون اينكه بپرسد، بخواند و بداند نوشته چيست؟ زير مجوز مرتعداري مرحوم عبدالله شاهسون را امضا و مهر نمود و اين يك خيانت به مردم روستاي ماركده است». من هم قبول دارم اين يك خيانت است و فرقي هم نميكند كه خوابآلوده امضا و مهر كرده باشد يا بيدارآلوده. و از دو برادرگوينده هم تشكر ميكنم كه موضوع را يادآوري و شكافتند. در همين راستا ميخواهم چند خيانت ديگر را هم يادآور شوم باشد تا درس عبرتي براي آيندگان باشد.
الف: منحل كردن سومين شوراي حل اختلاف در بخش سامان كه مشترك بين ماركده و قوچان براي اولين بار تشكيل شده بود توسط رئيس شوراي اسلامي دوره دوم هم يك خيانت است چون به دنبال اين منحل كردن، شوراي حل اختلاف ماركده ديگر نتوانست شكل بگيرد و مردم ماركده را براي حل و فصل اختلافشان به قوچان، گرمدره، ياسهچاه، هوره و… مي فرستند و من شاهد بودهام كه چقدر مردم ماركده در اين محلها احساس خجالت ميكنند و كوچك ميشوند حتا بوده آدمي كه از حق خود صرف نظر نموده تا به شوراي حل اختلاف روستاهاي همجوار نرود.
ب: كوتاهي در انجام وظيفه و جمعآوري نكردن اقساط از مردم و نپرداختن وام فردوس توسط رئيس هياتمديره و مديرعامل دوره دوم شركت باغداري فردوس كه صدها ميليون تومان سود و ديركرد بر دوش مردم گذاشت و نيز انگ بدحسابي را به مردم ماركده چسباندند هم يك خيانت است.
پ: واگذاري زمين گورستان كهنه به حوزه علميه نجفآباد در صورتي كه روستا براي احداث ساختمان عمومي زمين ندارد توسط شوراي اسلامي حاضر هم يك خيانت است.
بدبيني
نگر جز خوب صد در صد نبيني كه گر بد بين شوي جز بد نبيني
چو نيكو بنگري در ملكِ هستي به غير از جلوه ايزد نبيني
ز نا بخرد جهان را روز تيرهست نگر تا رويِ نا بخرد نبيني
حقايق را ز چشمِ ديگران بين كه گر خود بين شوي جز خود نبيني
مسلّم شد مراكزحسنِ نيّت به غير از حسنِ پيشامد نبيني
دد و ديوند خودبينانِ مغرور همان بهتر كه ديو و دد نبيني
آزادي ما
آزاديِ ماست اصلِ آباديِ ما اين است نتيجه خداداديِ ما
آزاد بزي ولي نگر تا نشود آزاديِ تو رهزنِ آزاديِ ما
آزادي را نفروشيم
ما باده عزّت و جلالت نوشيم در راهِ شرف از دل و از جان كوشيم
گر در صفِ رزم جامه از خون پوشيم آزادي را به بندگي نفروشيم
سراينده ملكالشعراي بهار