جارچی مارکده شماره 47- اول فروردین 90

نوروز بر همهِ‌ي همشهريان خجسته باد.

بهار زیباست
بهار که از راه فرا می رسد درختان از خواب زمستانی بیدار می شوند و بهار را نوید می دهند و با آغاز بهار دگرگونی در همه جا روی می دهد و طبیعت شکوفایی و طراوت و روح زندگی دوباره را به نمایش می گذارد حق و درست این هست که ما آدم ها هم به پیروی از طبیعت دل و جان مان را از بدی ها بشوییم و سرشار از مهر و مهربانی کنیم و به زندگی مان نوری دگر بار بر تابانیم در این راه چاره ای نداریم که خودمان را باور کنیم خودمان را بشناسیم و یک بار دیگر خود را ارزیابی کنیم و اگر لازم دیدیم تحولی به سمت رشد و تعالی و زیست ارزشمند در خود بوجود آوریم و با این تحول و آمادگی به پیشواز بهار برویم در این حال است که جهان را پر از زیبایی و سبز خواهیم دید و جان مان باصفا و حاصلخیز و حاصلش مهربانی خواهد شد اگر با این دید و بینش به شکوفه های درختان و سر سبزی بهار بنگریم جهان را زیبا و دوست داشتنی خواهیم دید چرا که بهار فقط این نیست که گیاهان از زیر خاک بیرون بیایند و درختان برگ و شکوفه نمایند بلکه این دگر گونی و نو شدن و سرزنده شدن طبیعت باید با تحول به سمت تعالی در ما آدمیان هم همراه باشد. حال با تحول در طبیعت و تحول در درون هر یک از ما چه زیباست که سفره هفت سین در خانه هایمان پهن گردد و همه ی اعضا خانواده دور آن جمع شویم و آغاز سال نو را جشن بگیریم و در عین شادی یک نگاهی هم به گذر عمر مان بکنیم و ببینیم در یک سال گذشته چه کارهای خوبی کرده ایم در جهت گسترش خوبی ها چه قدمی برداشته ایم آیا از عمر خود به خوبی استفاده کرده و رشد کرده ایم و یا درجا زده و احیانا عقب تر رفته ایم اگر در جهت رشد و انجام کارهای خوب و مهرورزی عمرمان گذشته که خوشا به حالمان اگر نه بهتر است با ارزیابی مجدد درس عبرت بگیریم و توانمان را شناسایی و در جهت انجام کارهای خوب و رشد مان برنامه ریزی کنیم یادمان باشد دعای معروف تحویل سال یا مقلب القلوب والابصار… است. بهار بهار است فراگیر است مال همه است در همه جا بهار است در خانه فقیر و ثروتمند. زیبا این هست که در روزهای پایانی سال زنگار و غبار دل و جان مان را دور بریزیم کدورت ها و کینه ها را و قهرها و خودخواهی ها را دور بریزیم و قلب مان را همانند بهار سبز و با صفا کنیم و بذر دوستی را بکاریم روراست و صادق باشیم و از بودن در کنار هم لذت ببریم. با امید سال نیکو برای همه ی همشهریان.     
                                                                                                رجبعلی عرب مارکده اسفند 89  
ریا و تظاهر
همه ی ما باور داریم که هر آدمی ظاهری دارد و باطنی، درونیاتی دارد و بیرونیات، و آنچه را که ما در جامعه از افراد می بینیم ظاهر افراد است، بیرونی های مان جایش در ملاقات و دیدار و برخورد با غیر خودی هاست که می کوشیم ظواهر و آداب رسمی رعایت گردد و درونی های ما جایش در تنهایی ها مان و یا هنگام برخورد و ملاقات با خودی هاست که قدری راحت تریم و بسته به این که چه مقدار خودی باشد قید بندهای آداب معاشرت کمتر رعایت می گردد.
بی گمان هیچ کس و هیچ گاه در جامعه، همه ی درونیات خود را بیرون نمی ریزد. حرفِ تهِ دلِ خود را، عقاید، بینش و باورهای خود را بی کم و کاست درباره موضوع مورد بحث و گفتگو نمی گوید. به عبارت دیگر همه مان کم و بیش دو رو داریم، درونی و بیرونی. این جزئی از شخصیت هریک از ما شده، جزء فرهنگ ما است. نُرم جامعه مان است. همه آن را پذیرفته ایم. عیب و ایرادی هم در آن نمی بینیم. اگر عضوی از جامعه این گونه نباشد و درونیاتی نداشته باشد و یا درونیاتش کم و ناچیز باشد و صادقانه همه ی نظرات خود را بیان کند ودیدگاه های خودرا آشکار نماید ساده لوح می پنداریمش.
این دو رویی در همه ی شئونات زندگی مان جاری و ساری است.  مثلا در ساختمان مان، مهمان خانه داریم که معمولا خودمان کمتر در آن محل اتراق می کنیم بهترین فرش، تشک و یا مبل مان را برای مهمان در نظر می گیریم در ظروف چینی از مهمان و دیگر ظروف برای خودمان در غذا خوردن سود می جوییم. در لباس پوشیدن مان در سخن مان در عبادت مان و…
از طرف دیگر ما فرهنگ آبرو داری داریم و آبرو هراسی نقش عمده ای در تصمیم ها و رفتارهای ما ایفا می کند. در فرهنگ آبرو داری آنچه که از طرف جامعه پذیرفته شده نیست مواظبت می کنیم که از خودمان بروز ندهیم هرچند این پذیرفته شده ها مبنای عقلی هم نداشته باشند و برای ما سودمند هم نباشند و موجب زیان وخسارت هم باشند می کوشیم همه ی ظواهر را رعایت کنیم تا آبروی مان برجای بماند و این یک روش زیست پذیرفته شده و نُرمال جامعه مان است نکته جالب این است که همه مان می دانیم چیزی که به ما نشان داده می شود، گفته می شود، ممکن است واقعی نباشد، ظاهر قضیه است ولی این ظاهر را می پذیریم و به روی خود مان هم نمی آوریم مثل این که همه روی یک قرارداد نا نوشته توافق کرده ایم که ریا ها و تظاهر یکدیگر را واقعی بپنداریم.
بنظر می رسد آبرو هراسی از گذشته های دور در فرهنگ ما بوده چون ما گروه ملامتیان را در تاریخ داریم و حافظ شیرین سخن ما از این گروه است این گروه بر علیه آبرو هراسی قیام کردند ملامتیان بر این باور بودند که باید در رفتار و اندیشه واقع گرا بود چون در واقع گرایی معنویت انسان واقعی خواهد بود و درون مان به دور از تظاهر و ریا خواهد بود بدین جهت درون مان پاک تر خواهد بود.
با این وجود می دانیم امروزه در فرهنگ عامه مردم جامعه ی ما آبرو
 هراسی بسیاری از کارهای و رفتارهای ما را پوشش می دهد که اگر نیک بنگریم می بینیم بعضی از این رفتارها چندان ضرورتی  هم نداشته است. و فقط به خاطر آبرو داری انجام می شود و بسیاری ازکارهای مفید که می تواند بسیاری از رنج های زندگی را بکاهد فقط به خاطر حفظ آبرو کنار گذاشته می شود.
پرسشی پیش می آید که رفتارهای ظاهری و ریاکارانه به خاطر حفظ آبرو انجام می شود را باید جزء فضیلت های اخلاقی مان شمرد؟ و یا رذیلت های فرهنگی مان محسوب نمود؟
چرا چنینیم؟ مسئله دو گانگی ظاهر و باطن یا فاصله بین بود و نمود ناشی از روان انسان های تجاوز دیده است و ما در طول تاریخ که پیوسته گرفتار رویدادهای تلخ تاریخی بوده ایم این تجاوزات  و ستم های تاریخی ما را به روان شناسی بقا سوق داده و در روانشناسی تنازع بقا، فضیلت، رشد، پویایی و شکوفایی فراموش می گردد مسکوت می ماند فقط به فکر جان به در بردن از مهلکه ها و آماج توفان هایی خواهیم بود که ما را فرا گرفته است و قصد و هدفش نابودی ما است.
برای نمونه حمله اسکندر یونانی، حمله ویرانگر و خانمان سوز اعراب که تا پستوهای خانه و ذهن های مردم کار داشتند و تمام تلاش شان نابودی فرهنگ و هویت ملی ما بود حمله مغولان و ترک تازی ترکان هم باقی مانده توان و رمق را نشانه رفتند.  علاوه بر تهاجم های قوم های مهاجم همیشه حاکمان سر زمین ما به روش دیکتاوری حکم می رانده اند از مجموع این ها فرهنگی به وجود آمده که فرهنگ استبدادی است در فرهنگ استبدادی رابطه آدم ها بر مبنای ترس است ترس از حاکم، ترس از آبرو، ترس از دست دادن اموال، ترس از دست دادن جان، ترس از کتک خوردن، ترس از توهین و تحقیر شدن و …
در این تهاجم ها روح و روان و هویت ملت ما آسیب دید و مردم ما که مورد تهاجم قرار گرفت برای در امان ماندن می کوشیدند در ظاهر آن گونه که فرد مهاجم می خواهد جلوه کنند ولی در درون چون در دید مهاجم نبوده آن گونه که خود می خواسته اند رفتار می کرده اند شاید بتوان گفت دوگانگی در رفتار یک تاکتیک برای جلوگیری از نابودی بوده است ولی همین رفتار که توانست جان را از مهلکه به در برد در فرآیند تاریخی موجب فساد فرهنگی و اخلاقی ما شده است یعنی نمود ظاهری در برابر مهاجمان که برای حفظ جان و بقای مان بوده تبدیل به فرهنگ و جزء خلق و خوی ما شد و امروز در تمام تار و پود زندگی رفتار و اندیشه ما را پوشانده است.
باید افزود که این فقط تهاجم مهاجمان نبود که ما را ناگزیر کرد ریاکار و دارای ظاهر و باطنی باشیم تا جان بدر ببریم بلکه فرهنگ استبدادی ما هم این راه را برای هر فرد دارای قدرت باز و هموار می کرد تا به راحتی بتواند به حقوق و حریم خصوصی  و حقوق دیگران دست اندازی کنند حال توده مردم برای در امان ماندن جان و مال شان ناگزیر بودند در ظاهر خود را برابر خواسته های فرد مستبد حاکم و قدرتمند نشان دهند تا بتوانند از شر و تجاوز او در امان باشند این بوده که ریا و تظاهر دو رویی ظاهری و باطنی جزئی ازشخصیت و فرهنگ ما شده است.
 ریا، تظاهر و دو رویی، کم و بیش در رفتار همه مان هم مشاهده می شود
آدم های سرشناس و گمنام، آدم های مذهبی و غیر مذهبی، مومن و غیر مومن، دارا و نادار، شهری و روستایی. اگر قدری با دقت بنگریم خواهیم دید ریا و دو رویی در رفتار آدم هایی که خود را با خوب و مقدس جلوه دادن از سفره مردم نان می خورند بیشتر است و می بینیم حافظ شیرین سخن چه زیبا ریا و تزویر این مقدس مآبان را بیان کرده است.
واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند
                                  چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند.
   این دو بودی یا تفاوت بین بود و نمود از اجزای اصلی فرهنگ ما به عنوان یک قوم و ملت و مردم تجاوز دیده در فرهنگ استبداد در آمده است. یعنی رمز جان به در بردن ما رمز فساد مان هم شده است.
بی گمان همه ی مردم جامعه ی ما یکسان ریاکار و متظاهر نیستند و درونی و بیرونی شان تفاوت فاحش ندارد
میزان تظاهر، حقه بازی، وانمود سازی در هر انسان، رابطه مستقیم با سطح حرمت ذات، اعتماد به نفس، ثبات و صلابت شخصیت او دارد هرچه حرمت ذات و اعتماد به نفس آدمی پایین باشد و هرچه قدر شخص از ثبات و صلابت شخصیت کمتری برخوردار باشیم متظاهر تر و ریا کارانه ترخواهیم بود و وانمود سازی مان بیشتر خواهد بود.
                                                                                       محمدعلی شاهسون مارکده 18/1/89 
خرید
بی گُمان توخواننده این سطرها به آدم هایی برخورده ای که علاقه زیادی به خرید دارد، بویژه خرید لباس و یا زیورآلات. و شاید این پرسش برایت پیش امده باشد که فلانی رخت های متعدد دارد چرا دو باره خرید می کند؟ یا دیده اید که فردی در یک جشن عروسی دو سه بار لباس هایش را عوض می کند و با لباس متفاوت حاضر می شود؟ یا چرا وقتی می خواهیم به مهمانی برویم زیورآلات مان را به خود آویزان می کنیم؟
این رفتارها چند دلیل دارد. یکی این که زندگی این آدم ها از درون خالی است حال می خواهد با خرید بیشتر و داشتن وسایل بیشتر خود را قدرتمند ببیند. دیگر این که چون این ادم توخالی اند در درون احساس تهی و بی ارزشی می کند می خواهد با به نمایش گذاشتن داشته های خود جلوه گری نماید و یا با زبان بی زبانی بگوید: کس دیگری هستم، آدم مهمی هستم. هدف از جلوه گری، جلب توجه دیگران است. باید دانست، جلوه گری، صرفا با لباس نیست، بلکه با نمایاندن زیور الات، آرایش های غلیظ و شدید، با بیان و تعریف و تمجید از داشته هایش، خورده هایش، دیده هایش، بذل بخشش هایش می خواهد بگوید من ادم مهمی هستم. در حقیقت این ها فریاد است که؛ آهای به من توجه کنید!  مرا مهم بدانید!  به من اهمیت بدهید!
بی گمان هر ادمی دوست دارد که مورد توجه دیگران باشد و این یک خواسته ی عادی و طبیعی است اندازه اش به مقدار نمکِ غذا است. آدمی با روان سالم اگر دید دیگران چندان توجهی به او ندارند، ناراحت نمی شود، افسرده نمی شود، نگران نمی شود، اضطراب او را فرا نمی گیرد، بلکه دنبال کار خوب خود می رود و این خواسته را از طریق پربار کردن و توانمند کردن و کسب دانایی بیشتر جبران می کند. ولی آدم توخالی این خواسته را شدید می خواهد، همیشه می خواهد، توجه همه را می خواهد، و توجه به غیر از خود را بر نمی تابد و اگر توجه ندید، به به نشنید، احسن و آفرین دریافت نکرد، افسرده می شود، مضطرب و نگران می گردد و به خود تلقین می کند که حتما عیبی داشته ام که به من توجه نکردند؟ به من اهمیت ندادند؟ بنابر این دنبال جلوه گری بیشتری می رود تا به خواسته هایش دست یابد.
آدم هایی که از درون خالی اند فکر می کنند با داشتن چیزهایی احساس خالی بودن نخواهند کرد.  مثلا پسرِ جوانی فکر می کند اگر زن زیبایی داشته باشد او هم زیبا خواهد بود و یا اگر ماشین گران قیمتی داشته باشد به ارزش او افزوده خواهد شد یا اگر به پول بیشتری دست یابد ارزشمند خواهد شد و یا اگر خود را به شخصی مهم و یا به قدرتی چسباند با اهمیت می گردد. دختر جوانی فکر می کند اگر زنِ مردِ  ارزشمندی شد به ارزش او هم افزوده می شود. این هست که می بینیم آدم های توخالی با حرص و ولع زیاد دنبال بدست آوردن پول بیشتری هستند و به راه های پول در آوردن هم توجه چندانی ندارند که آیا راهش درست و اخلاقی است؟ و پولی که بدست می آید پاک و حلال است؟ و یا به قدرتی که دست یافته بر اساس شایستگی بوده؟ 
از نظر عقل و خرد قرار است ما آدمیان با کسب علم و دانش و توانمندی و مهارت و فضیلت های اخلاقی و انسانی بتوانیم به سلامت روانی و ارزشمندی برسیم به معنی دار بودن خودمان دست یابیم و روی پای خود بایستیم ولی می بینیم بعضی ها این راه را طی نمی کنند.
 آدم جلوه گر یک توهم و تصوری دارد که اگر دیگران به من نگاه کنند و مرا زیبا ببینند پس من زیبا خواهم بود. آدم جلوه گر واقعیت گریز است چون نمی داند و یا نمی خواهد بپذیرد که احساس زیبایی باید درونی خود آدم باشد.
 می رسیم به این پرسش که چرا بعضی ها از درون خالی اند؟ و خود را از درون خوب و ارزش مند نمی بینند؟ و می خواهند این احساس خوب بودن و ارزشمند بودن را از بیرون بدست آورند؟ باید دانست شخصیت هرآدمی در کودکی شکل می گیرد اشخاصی که از درون احساس توخالی و بی ارزشی می کنند در هنگام کودکی در خانواده و در اجتماع به آنها احترام گذاشته نشده است در جمع خانواده و اجتماع اهمیتی نداشته اند. بنابر این به عقده خود کم بینی دچار یا به احساس خود نا دیده انگاشتن رسیده اند. این خود کم بینی و نداشتن اهمیت از درون، برای آنها رنج آور است. حال می خواهند با جلوه گری و مهم نشان دادن خود، نظر دیگران را جلب کنند.  باید دانست از این راه به نتیجه نخواهند رسید بلکه راه رسیدن به احساس ارزشمندی واقعی، پذیرش واقعیت های موجود است. واقعیت این هست که توجه دیگران یک موضوع خارجی است و ما نیازمند توانمندی از درون هستیم باید رفت و با کسب علم و دانش به آگاهی و دانایی دست یافت آنگاه با بکار گیری دانایی به معنویت و ارزش ها و فضیلت های اخلاقی و انسانی رسید در این وقت است که احساس خوب بودن ارزشمند بودن خواهیم کرد و به آرامش روانی خواهیم رسید.
                                                                                          محمدعلی شاهسون مارکده 10/9/88

پزشک در تعطیلات نوروزی
خانم دكتر مشایخی اعلام نمود: روزهاي 29 و 2 و 4 و 12 در محل مركز بهداشتي درماني ماركده پزشك حضور دارد و مراجعان مداوا مي‌شوند و بقيه‌ روزهاي تعطيلات نوروزی مركز تعطيل است.
جلسه ورزشي
روز 18/12/89 ساعت 9 بامداد با همآهنگي دهيار، جلسه‌اي با حضور آقايان: زماني مسئول تربيت بدني سامان، محمدعلي شاهسون عضو شورا، كريم شاهسون دهيار، اسدالله عرب، غلام شاهسون و مهدي عرب اعضا شوراي ورزش روستا در محل دفتر تربيت بدني سامان تشكيل شد. هدف از اين جلسه، گفتگو پيرامون ساخت سالن ورزشي و نيز سامان‌دهي ورزش روستا بود.
 آقاي زماني گزارشي از گفت‌وگو‌ها، نامه‌نگاري‌ها و جبهه‌گيري‌هايي كه درباره ساخت سالن ورزشي در ماركده طي چند سال گذشته رخ داده بود بيان و گفت: اگر اين جبهه‌گيري‌ها انجام نمي‌شد اكنون سالن ورزشي ماركده ساخته شده بود. سپس در رابطه با وظايف شوراي ورزش روستا گفت: شوراي اسلامي و دهياري روستا مسئوليت مستقيم در امر ورزش روستا ندارند بلكه اين دو نهاد حمايت كننده نهاد شوراي ورزش روستا هستند اين شوراي ورزش روستا است كه مسئول مستقيم سامان‌دهي ورزش روستا است ورزش هم فقط فوتبال نيست فوتبال بخشي از ورزش‌ها است شوراي ورزش روستا بايد زمينه را براي بوجود آمدن و اجرايي شدن همه‌ي ورزش‌ها فراهم نمايد فكر نكنيد فراهم آوردن زمينه و بوجود آمدن رشته ورزشي خيلي هزينه بر و كار مشكلي است، خير، بعضي از ورزش‌ها ممكن است هيچ و يا چندان هزينه‌اي هم در بر نداشته باشد مانند؛ پياده‌روي، طناب‌كشي، كوهنوردي، شطرنج و … شوراي ورزش روستا بايد براي همه ورزش‌ها در روستا برنامه ريزي كند و از تربيت بدني سامان دهياري و شوراي روستا هم كمك بخواهد نكته‌ي خيلي مهم در ارائه كمك‌هاي ورزشي از طريق تربيت بدني به ورزش روستا، تعداد ورزش‌كاران روستا است هرچه تعداد و آمار ورزش‌كاران روستا بيشتر باشد امكانات بيشتري هم به شما تعلق مي‌گيرد چون امكانات بر اساس آمار تقسيم مي‌گردد و آمار ورزشكاران روستا هم صرفا آماري است كه ورزشكار بيمه پرداخت كرده باشد يعني شما اگر 200 نفر ورزشكار در روستا هم داشته باشيد ولي بيمه نشده باشند از نظر ما آن روستا ورزشكار ندارد ببينيد دولت مبلغ سرانه پرداختي ورزشكاران براي بيمه يك‌سال را 4000 تومان اعلام نمود اعتراض شد كه مبلغ بيمه روستائيان كمتر شود كه به مبلغ 2500 تومان رسيد يعني يك نفر ورزشكار روستايي با پرداخت مبلغ 2500 تومان خود را براي يك سال بيمه مي‌نمايد شما براي اينكه تعداد و آمار ورزشكاران‌تان به حساب آيد بايد همه‌ي افرادي كه ورزش كار هستند بيمه شوند تا در آمار ورزشكاران بخش و در نهايت شهرستان و استان و كشور ثبت گردد بيمه شدن ورزشكاران بسيار ضروري و خيلي هم مفيد است هم آمار ورزش كاران روستا بالا مي‌رود و هم يك نفر ورزشكار در طول يك‌سال هر حادثه‌اي كه برايش پيش بيايد مي‌تواند هزينه‌ي معالجه و خسارتش را دريافت دارد. نكته‌ي ديگر كه در ورزش روستا اهميت دارد حضور در ميدان هاي ورزشي و در مسابقات است شوراي ورزش روستا موظف است با برنامه ريزي، ورزشكاران روستا را در مسابقات ورزشي وارد كند از اين طريق هم شور و هيجان داده مي‌شود و ورزشكار احساس غرور و وجود مي‌كند و هم از طريق رسانه‌ها پتانسيل و حضور ورزشكاران و ورزش روستا تان معرفي مي‌گردد در غير اين صورت مسئولان و نيز ديگران از كجا بدانند ورزش روستاي شما در چه سطحي است پس مي‌بينيند شوراي ورزش روستا وظيفه‌ي سنگيني دارد نمي‌دانم شما تاكنون به وظايف خود آشنا بوده ايد؟ يا خير؟.  
                                                                                 گزارش از: محمدعلي شاهسون ماركده  
تسليت
معلم خوبم، كلمه‌اي زيبا‌تر از نامت نيافتم. افسوس كه در ميان ما نيستي و نبودنت سخت است و هميشه جاي خاليت احساس مي‌شود و با هيچ گلي  و عطري هم پر نمي‌شود. با نهايت تاسف و تاثر سومين سالگرد جانسوز معلمي فداكار و انساني روشن‌دل شادروان حمزه خسروي را به جامعه‌ي فرهنگي و همچنين خانواده محترم خسروي تسليت عرض مي‌نمايم و از خداوندمنان توفيقي روز افزون براي بازماندگان آرزو مي‌كنم.
                                                                                                           عبدالله شاهبندري
مجمع عمومي فردوس
دومين مجمع عمومي شركت باغداري فردوس ماركده با دعوت كتبي از سهامداران در تاريخ 20/12/89 ساعت 30/19 با حضور 98 نفر در محل مسجد جامع برگزار گرديد. نخست آقايان بهرام عرب فرزند ولي‌الله و اكبر عرب فرزند عباسقلي به عنوان رئيس و نايب رئيس جلسه و آقايان حسينقلي شاهسون فرزند آقاعلي و حيدرقلي شاهسون فرزند رضاقلي و محمد عرب فرزند احمد به عنوان ناظران جلسه از ميان جمع حاضر برگزيده شدند. آنگاه محمود عرب مدير عامل گزارشي از اسناد مالي به مردم ارائه داد كه مصوب شد در اين گزارش مبلغ باقي مانده بدهي وام فردوس 135 ميليون تومان اعلام شد سپس برنامه‌هاي آينده شركت را مطرح نمود كه مورد قبول واقع شد بعد گفت حدود 40 نفر از سهامداران بدهي وام به علاوه 200 هزارتومان حواله ساله 88 را نپرداخته‌اند و در برابر تقاضاي ما مقاومت مي‌كنند كه مجمع مصوب نمود سال 1390 به اين 40 نفر آب داده نشود تا بدهي خود را بپردازند آنگاه گفت در سال جاري ما براي هزينه‌هاي جاري پول حواله نكرديم و حدود 40 ميليون تومان هزينه هاي شركت را از پول اقساط وام‌هايي كه گرفته‌ايم هزينه كرديم و با برآوردي كه شده در سال آينده هم حدود 40 ميليون تومان هزينه خواهيم داشت كه حدود هر سهم 300 هزار تومان مي‌گردد از اعضا مي‌خواهيم كه حد اكثر تا پايان ارديبهشت ماه اين پول را به حساب فردوس واريز كنند و آن‌هايي كه نمي‌توانند نقد بپردازند چك به سر رسيد پايان شهريور ماه بدهند در غير اين صورت بدهي سهام دار با بهره بانكي به علاوه 2 درصد كارمزد محاسبه و دريافت خواهد شد كه به تصويب مجمع عمومي رسيد همچنين به درخواست سهامداران مقرر گرديد مديرعامل ريز هزينه‌هاي سال 88 را طي ليستي تدوين و بين سهامداران توزيع نمايند سرانجام تعدادي از سهامداران براي هيات مديره دوره چهارم كانديد و راي گيري كتبي و مخفي انجام شد كه نتايج به شرح زير است.
1- عليرضا(رجبعلي) عرب فرزند عليميرزا 54 راي.  2- محمدرضا شاهسون فرزند عبدالوهاب 45 راي.  3- ابوطالب عرب فرزند محمد 40 راي.  4- محمود عرب فرزند احمد 35 راي.  5- رمضان عرب فرزند علي 33 راي. به عنوان اعضا اصلي هيات مديره و محمد عرب فرزند نورعلي 32 راي به عنوان عضو علي‌البدل براي يك دوره سه ساله انتخاب شدند و آقايان رمضانعلي(حسن) عرب فرزند لطفعلي 30 راي، اسدالله عرب فرزند ولي‌الله 30 راي و علي عرب فرزند عباسقلي 22 راي آوردند. دو نفر كانديد بازرس آقايان محمدعلي شاهسون فرزند عبدالكريم با 64 راي و محمد عرب فرزند احمد با  12 راي به عنوان بازرسان شركت براي مدت يك سال انتخاب  شدند. موارد فوق صورت جلسه و به امضا هيات رئيسه و ناظران جلسه رسيد.               
                                                                                       گزارش از: محمدعلي شاهسون ماركده
جلسه با خاكبرداران
به دعوت و همآهنگي كريم شاهسون دهيار، جلسه‌اي در تاريخ 20/12/89 ساعت 17 با حضور آقايان: مسعود شاهسون، محمدعلي شاهسون و محمد عرب اعضا شورا و كريم شاهسون دهيار و فتح‌الله سلطاني، مهرداد درخشان، عقيل شاهبندري، قربانعلي عرب و خدابخش عرب مالكان دستگاه‌هاي خاكبرداري و حمل خاك، در محل دفتر دهياري تشكيل شد. هدف از اين نشست سامان‌دهي تخليه‌ي هوار و نخاله‌هاي ساختماني بود. اعضا شورا از اينكه نخاله‌هاي ساختماني در هر گوشه و كنار و در كنار جاده و در مسير سيلاب‌ها تخليه مي‌شود و چهره‌ي روستا را زشت نموده اعلام نارضايتي نمودند و پس از بحث و گفت‌وگو مقرر گرديد: خاك‌ها و هوار و نخاله‌هاي ساختماني كه از محل‌ ساختمان‌هاي تخريبي حمل ‌مي گردد صرفا بايد در كنار ميدان فوتبال واقع در چپ دره تخليه گردد دهيار موظف گرديد بر حسن اجراي اين توافق نظارت نمايد. اگر كسي خواست خاك ساختماني را در باغ كشاورزي‌اش تخليه نمايد دهيار پس از بازديد از محل مشروط بر اينكه تخليه خاك در باغ به عموم و همسايگان باغ خسارتي وارد نكند اجازه مي‌دهد كه حمل كنندگان خاك و نخاله‌هاي ساختماني را در باغ تخليه نمايند. همچنين توافق شد خاك برداران ساختمان مبلغ 5 درصد از دريافتي خود را از صاحب كار به عنوان كمك به عمران روستا به حساب دهياري ماركده واريز نمايند. همچنين صاحبان دستگاه خاك برداري متعهد شدند خاك‌هاي ريخته شده در ميدان فوتبال را پهن نمايند تا ميدان وسيع‌تر و هموار گردد. موارد فوق صورت جلسه و به امضا رسيد.
                                                                                     گزارش از: محمدعلي شاهسون ماركده
جلسه برای کارشناس باغات
به پیشنهاد مرکز خدمات کشاورزی بن و با دعوت و همآهنگی آقای رمضان عرب فرزند علی آقا، جلسه ای در تاریخ 25/12/89 ساعت 20 با حضور آقایان: طاهری مسئول خدمات کشاورزی بن، خبازی کارشناس خدمات، خانم مهندس صفارزاده مسئول شرکت خدماتی گیاه پزشکی بن و خانم مهندس بهروز کارشناس گیاه پزشکی و امیدعلی عرب، حسن عرب فرزند احمد، علیرضا صمیمی فر، محمدعلی شاهسون، ولی الله عرب فرزند قلی، رمضان عرب فرزند علی آقا، علیرضا عرب فرزند لطیف، رسول عرب فرزند مهدی، علیرضا عرب فرزند علیمیرزا، نصرالله عرب فرزند حسن، محمدرضا شاهسون فرزند عبدالوهاب، در محل دفتر دهیاری تشکیل شد. هدف از این پشنهاد و همآهنگی و دعوت، گفت و گو و برنامه ریزی به منظور حضور هفته ای یک روز کارشناس گیاه پزشکی بن در مارکده و سرکشی نوبتی از باغ ها و طرح های باغداری به منظور شناسایی به موقع بیماری ها و آفات و ارائه راه حل به باغداران بود. که فشرده ای از سخنان بیان شد در جلسه را با هم می خوانیم.
نخست آقای رمضان عرب گفت: درخواست کرده ایم که کلینیک گیاه پزشکی بن هفته ای یک روز به مارکده بیاید من هم برای سهولت و پشرفت کار حاضرم رایگان محلی برای دفتر کار در اختیارشان بگذارم.
آقای طاهری گفت: حمایت های دولتی از کشاورز کم شده با توجه به هزینه های زیادی که برای احداث باغ کرده اید و زحمات زیادی که کشیده و می کشید ضرورت دارد برای بالابردن کیفیت و کمیت محصول و نیز پایین آوردن هزینه ها با توجه به حذف یارانه ها و بالا رفتن بهای انرژی، از نظر کارشناسان بیشتر استفاده و باغ تان را خوب مدیریت کنید این است که بنا به درخواست عده ای از شما مبنی بر حضور بیشتر کارشناس باغ در محل به اتفاق کارشناس و مسئول گیاه پزشکی بن خدمت شما آمده ایم تا با هم گفتگو کنیم و پس از حصول توافق شما نمایندگان طرح ها با کارشناس ها قرار داد ببندید.
آقای رسول عرب گفت: ما تا کنون هیچ نتیجه ای از توصیه های این مهندسین نگرفته ایم یعنی تا کنون هیچ مهندسی چیزی نگفته که درمان آفتی و یا بیماری درختان شود می آیند در مسجد کلاسی می گذارند و می روند و یا با کشاورز صحبت می کنند از کشاورز چیزی می آموزند می روند همان را به کشاورز دیگری می گویند تنها موضوعی که کارشناسان درست گفته اند چیدن پوکه های درختان بادام است این نتیجه داشته است. همین اکنون که می خواستم به عنوان نماینده مهدی آباد بالا به این جلسه بیایم با دایی های رمضان که از کشاورزان عمده هم هستند و به باغشان هم حساس اند مشورت کردم که گفتند: از این کارشناسان چیزی عاید ما نمی شود ما به نمایشگاه شان رفتیم از نمایشگاه با یک کوله بار کتاب و بروشور جزوه بیرون آمدیم فایده ای برای ما نداشت چون چیزی بلد نبودند که به ما بگویند. بیشتر مردم اعتقاد چندانی به این کارشناسان کشاورزی ندارند چون که نتیجه ای ازشان ندیدند. ببینید امروز مردم ما از این جا به قم می روند و کوچه به کوچه دنبال آن آدمی که با زالو مردم را مداوا می کند می گردند چرا؟ چون از روزی که زنِ آقای … رفته و مداوا شده مردم به آن ایمان آوردند چرا؟ چون دیدند خیلی از مردم که پیش او می روند نتیجه می گیرند. 
خانم بهروز گفت: بی گمان بسیاری از کشاورزان تجربه های خوبی دارند چیزی که من می خواهم بگویم باید به درخت همانند بدن یک انسان نگریست اگر به یک انسان غذای یکنواخت بدهیم بی گمان بیمار خواهد شد یعنی بدن انسان نیازهای مختلفی و بیماری های گوناگونی دارد درخت هم همین گونه است نیازهای متفاوت دارد و بیماری های گوناگون، باید این نیازها را شناخت و بعد تامین کرد تا درخت مان سالم بماند کار ما به عنوان کارشناس باغ این است که با آزمایش و بازدید های مکرر این نیازها و کمبودها و بیماری های درخت را شناسایی و راه پیشگیری و بهبود و درمان و مدیریت سالم باغ را به شما بگوییم و در عین حال تجربه های شما را هم خواهیم شنید و آنها را با داده های علمی مطابقت می کنیم ان قسمت از تجربه ها که منطبق با علم و دانش هستند را تقویت و توسعه می دهیم و به کار می گیریم.
علیرضا عرب فرزند لطیف گفت: نه، این گونه نیست که این دوست مان می گوید ما دستورات کارشناس ها را رعایت نمی کنیم آنگاه انتظار داریم باغمان هم آفت و یا بیماری نگیرد برای مثال هنگامی که ما می خواستیم در ولی عصر گودها را پر کنیم و درخت بکاریم کارشناسان کشاورزی گفتند که توی گود ها کود بریزید و پر کنید حتا یک نفر از ماها این توصیه را عمل نکردیم.
رمضان عرب گفت: ببین، هر آدمی با دیدی که به جهان می نگرد و با بینش خودش زندگی می کند همان نمایشگاه کشاورزی که تو ازش صحبت کردی من هم رفتم صبح قبل از باز شدن درب نمایشگاه پشت در منتظر بودم و شب هم آخرین نفری بودم که از نمایشگاه بیرونم کردند ولی من با کوله باری از اطلاعات و دانش و کمی هم کتاب و بروشور و جزوه از نمایشگاه بیرون آمدم می خواهم بگویم اطلاعات فراوان در جهان هست این ما هستیم که باید بینش داشته باشیم و جذب کنیم. 
محمدعلی شاهسون گفت: به صورت مطلق نمی توان گفت کارشناس چیزی بلد نیست و کشاورز همه چیز بلد هست و یا کشاورز چیزی نمی داند و کارشناس همه چیز می داند، نه، امروز خوشبختانه بسیاری از کشاورزان ما تجربه های خوبی دارند از طرفی کارشناسان هم نظریه های علمی را خوانده، آموخته و می دانند و بعضا تجربه کاری هم دارند امروز ما برای استفاده بهینه باید این دو را، یعنی تجربه ی کشاورز و و اطلاعات علمی کارشناس  را، توی باغ و در عمل با هم تلفیق کنیم یعنی کارشناس باغ حتما لازم داریم که توی باغ مان بیاید نظر و تجربه ی باغدار را هم بشنود و ببیند و آن را باداده های علمی منطبق نماید و راه حل عَملی و عِلمی  به کشاورز توصیه نماید. فقط در صورت همکاری کارشناس و کشاورز و روی هم ریختن تجربه و دانش هست که می توانیم گامی به جلو بگذاریم ما به عنوان کشاورز و خانم مهندس به عنوان کارشناس باغ رقیب هم نیستیم ما مکمل و همکار هم هستیم و برای پیشبرد و دست یابی به یک هدف با هم همکاری می کنیم تا از زحمات طاقت فرسایی که می کشیم و هزینه های کلانی که برای باغات خود می پردازیم نتیجه بهتری بگیریم. من هم با رمضان عرب هم عقیده هستم که هر آدمی با بینش و دیدی که به جهان می نگرد زندگی می کند برای مثال شما همین مدرسه ها را نگاه کنید معلم یکی و کلاس هم یکی کتاب ها هم همانند ولی دانش آموزی از توی همین کلاس و با گرفتن آموزه های همان معلم،  ممتاز از مدرسه بیرون می آید و به دانشگاه راه می یابد و انسان فرهیخته ای می شود و بچه ای دیگر مردود می شود و به عنوان فرد بی دانش در جامعه می چرخد. اکنون هم فضا فضای یادگیری و به کار گیری یاد گرفته هامان در کار باغداری برای تولید بهتر و بیشتر با هزینه کمتر است هرکه در این راه بیشتر بکوشد و دقت عمل داشته باشد موفق تر خواهد بود. من بر خلاف دوست مان از کارشناسان کشاورزی بسیار آموخته ام و ایمان دارم که آموزه های علمی می تواند به ما کمک کند تا رنج مان را کمتر و تولید کمی و کیفی محصول مان را افزون تر کنیم.  
سرانجام پس از بحث و گفتگو روی کلیات زیر توافق شد و مقرر گردید نمایندگان، در جلسه ای جداگانه با سردانگ های طرح ها موضوع را مطرح و پس از کسب موافقت، در جلسه ای دیگر با مسئول و کارشناس گیاه پزشگی بن قرارداد تنظیم نمایند. کلیاتی که روی آن توافق گردید به شرح زیر است. کارشناس گیاه پزشگی بن هفته ای یک روز از ساعت 9 صبح تا 3 بعد از ظهر در طول یک سال به مارکده بیاید با برنامه ای که تنظیم می شود به نوبت هر هفته ای از یک طرح بزرگ و یا چند طرح کوچک بازدید نماید و بیماری ها و اشکالات درختان را به صاحبان باغ بگوید و راهنمایی جهت حل مشکل نماید از هر بازدید و مشکل و بیماری و آفتی که می بیند و تشخیصی که می دهد  و توصیه ای که می کند و روش های مبارزه کشاورز فیلمی تهیه نماید پس از پایان سال این فیلم ها و توصیه ها با اسناد و مدارک به صورت جزوه ای و فیلمی مستند به عنوان تجربیات ارائه داده شود و روزهای زمستان که امکان تردد در باغات نیست با برپایی کلاس های آموزشی مسائل مطرح شده در طول سال را به علاوه مسائل علمی و آموزشی به منظور یاد اوری و یادگیری سرِ کلاس آموزشی تدریس نماید و در ازاء این زحمات هر هکتار باغ 12 هزار تومان دریافت دارد این مبلغ را نماینده هر طرح جمع آوری و پرداخت نماید هزینه آمد و رفت از بن تا مارکده به عهده خودِ کارشناس است ولی هزینه رفتن به باغ و برگشتن به عهده طرحی است که قرار است از ان بازدید داشته باشد.
                                                                                    گزارش از: محمدعلی شاهسون مارکده
جمع‌آوري زباله به صورت متمركز
به دعوت مسئول مركز بهداشتي درماني ماركده جلسه‌اي در تاريخ 22/12/89 ساعت 16 با حضور سركار خانم دكتر مشايخي، خانم شاهسون، سه نفر اعضا شورا و دهيار ماركده، دهيار و يكي از اعضا شوراي قوچان، دهيار و يكي از اعضا شوراي صادق‌آباد و دهيار گرم‌دره در محل مركز تشكيل گرديد. هدف از اين دعوت و نشست برنامه ريزي جهت جمع‌آوري متمركز زباله‌هاي 6 روستا به صورت متمركز و دفن بهداشتي آنها در محل صحراي صادق‌آباد بود كه قرار شد دهياران 6 روستا در جلسه‌اي در روز چهارشنبه با دهيار روستاي ياسه چاه براي جمع‌آوري زباله‌ها و حمل به محل دفن قرارداد انعقاد و نيز برنامه ريزي جهت گودبرداري در محل دفن اتخاذ تصميم نمايند. خانم دكتر گفت: روزهاي 29 و 2 و 4 و 12 در محل مركز بهداشتي درماني ماركده پزشك حضور دارد و مراجعان مداوا مي‌شوند و بقيه‌ روزهاي تعطيلات نوروزی مركز تعطيل است.
                                                                                  گزارش از: محمدعلي شاهسون ماركده
  حرف‌هاي مردم
1- آن همشهري كه عده‌اي را دعوت و در ساختمان بسيج جلسه اقتصادي تشكيل داده و ضمن سخن‌راني گفته: … ني‌ها وحشي‌اند. يكي از كانديدا‌هاي دوره بعدي شورا است و اين دعوت و تشكيل جلسه در حقيقت تبليغات آغازين اوست.
2- ما عده ای از سهام داران فردوس به اعضا هیات مدیره یشنهاد می کنیم که آقایان بهمن عرب فرزند علی و محمدعلی عرب فرزند نورالله را به عنوان آبیار انتخاب نمایند.
3- ما جمعی از اولیاء دانش آموزان مدرسه ابتدایی مارکده از زحمات آقای اسدالله عرب مدیر مدرسه بخاطر اجرای آسفالت حیاط مدرسه تشکر و قدردانی می کنیم.
4- می خواستم از سهامداران شرکت فردوس بخاطر انجام انتخابات خوب شان و انتخاب افراد خوب تشکر و قدردانی کنم و یادآوری کنم اگر انتخابات دوره دوم هیات مدیره هم به همین جدیت آمده بودیم و چهار نفر آدم دلسوز انتخاب می کردیم ناگزیر این همه خسارت نمی پرداختیم.
5- می خواستم به کسانی که قصد دارند کاندید شورا شوند و از هم اکنون زمزمه اش به گوش می رسد بگویم دچار شعار زدگی نشوید چون شوراهای دوره قبل خیلی حرف ها زدند و وعده دادند ولی عملی نشد.
6- در اعتراض به آن همشهری که در جلسه اقتصادی توی بسیج گفته … نی ها وحشی اند می گویم اینگونه سخن گفتن دور از ادب و نزاکت است بدانیم که رفتار و گفتار ما زائیده افکار ما است اگر می خواهیم دیگران درباره ما خوب داوری کنند باید ادب را در حرف زدن هامان لحاظ کنیم.
7- می خواستم از آقای محمود عرب مدیر عامل فردوس در طول این سه سال مدیر عاملی که زحمات بسیار کشیدند تشکر و قدردانی کنم و شجاعتش را هم به ستایم چون ایشان حدود سه ماه قبل می خواست با تهدید حبیب کامپوتری از توزیع نشریه آوا جلوگیری کند ولی حالا توی جلسه مجمع عمومی گفت: که نتیجه انتخابات را در آوا منتشر می کنیم.
8- چند روز قبل با یکی از جوانان روستا همسفر بودم در حین صحبت این جوان روستا مان گفت: تنها آرزویم داشتن یک دستگاه پراید و یک خانه 70-80 متری است. با نقل این سخن جوان روستامان می خواهم یک هشدار بدهم و آن این است که ارزش های جوانان روستامان رنگ و بویی از معنویت و فرزانگی و فرهیختگی ندارد و روز به روز سطحی و کم ارزش تر می شود فکر نکنید فقط این جوان اینگونه می اندیشد و آرمان و آرزو و ارزشهایش سطحی است نه خیر متاسفانه این سطحی اندیشی دارد تبدیل به یک فرهنگ عمومی می شود.
9- آقای یاسر عرب فرزند عبدالمحمد(منوچهر)در جلسه مجمع عمومی فردوس به اینجانب محمدعلی شاهسون به عنوان بازرس فردوس انتقاد نمود و گفت؛ چرا یک بام و دو هوا؟ پدر من از پول وام ها هزینه های  جاری فردوس را پرداخت نمود و شما به عنوان بازرس فردوس آن را خلاف قانون و موجب خسارت به مردم شمردید ولی اکنون همین هیات مدیره دوره سوم بنابر گفته ی خودشان امسال از پول وام ها برداشته و هزینه های جاری شرکت را پرداخته اند و شما چیزی نگفته و نمی گویید آیا این یک بام دو هوا نیست؟ و بی طرفی شما را زیر سوآل نمی برد؟
پاسخ: نخست می خواهم هوش، استعداد و شجاعت این جوان را بستایم. من گفتم: در ظاهر شما درست دیده و می گویید ولی توجه به تفاوت هایش نمی کنید صدای جلسه ضبط شده و به عنوان یک سند هست دیدید که محمود این موضوع را در جلسه مطرح کرد و به تصویب رساند حتا گفت اگر پول حواله می کردیم حالا باقی مانده وام مان می شد 100 میلیون و متعاقبا دیکردش هم کمتر و مردم این گفته را شنیدند.  اگر در جلسه مطرح نمی کرد بی گمان من ان را مطرح می کردم حال وقتی موضوع در جلسه مجمع عمومی مطرح می شود و سهامدار راضی به این تصمیم هیات مدیره هست و آن را تصویب می کند من دیگر چیزی نمی توانم بگویم کار من تطبیق کارهای هیات مدیره و مدیر عامل با مصوبات مجمع عمومی و هیات مدیره است با این همه شما به این گزارش سه صفحه ای من نگاه کنید 40 مورد ایراد به حساب های مالی سال 88 گرفته ام و ایرادهای خود را مکتوب تحویل داده ام. تفاوت دیگر را که شما توجه نمی کنید این هست که این بندگان خدا بعد از سه سال مجمع عمومی گرفتند انتخابات برگزار و شرکت را تحویل دادند ولی هیات مدیره دوره دوم بی اعتنا به مردم به جای سه سال 5 سال شرکت فردوس را دو دستی چسبیده و رهایش نمی کردند که با زور اداره تعاون مجمع عمومی برگزار و انتخابات انجام شد.  نکته ای دیگر که شما رویش دقت ندارید این هست که دوره سوم حساب کتاب های شان را درست کرده و توی مجمع برابر قانون به سهامداران اراء دادند ولی هیات مدیره دوره دوم شرکت  حتا یکبار هم صورت حساب ارائه ندادند و مجمع برگزار نکردند.