آوای مارکده-شماره سیزدهم-پانزدهم آذرماه 1382

طرح عمومي واكسيناسيون

در تاريخ 9/9/82 جلسه اي در محل بخشداري سامان راجع به واكسيناسيون سرخك و سرخجه با حضور دكتر درخشان ، رياست محترم مركز بهداشت شهركرد، و بخشدار محترم سامان و اعضاء شوراها و ديگر مسئولين تشكيل گرديد. در اين جلسه آقاي دكتر درخشان فرمودند :” بيماري سرخك بر اثر ويروس ايجاد مي شود و اين ويروس مي تواند از فردي به فرد ديگر منتقل شود. قبلاً اين واكسن در كودكان تزريق مي گرديد ولي اكنون مشاهده شده كه افراد 15 تا 25 سال قبلا به اين بيماري مبتلا شده اند كه تصميم گرفته شد به همه افراد 5 تا 25 سال واكسن تزريق گردد. اين واكسيناسيون از 15 آذر به مدت يكماه در سراسر ايران از جمله شهركرد و حومه توسط اكيپ هاي سيار در مدارس و نيز مراكز بهداشتي درماني و خانه هاي بهداشت انجام  كه در پي آن همه افراد 5 تا 25 سال واكسينه خواهند شد (متولدين 14/9/56 الي 14/9/76) . اين واكسن بدن انسان را در برابر بيماري سرخك ايمن خواهد كرد. لازم به ذكر است كه اكيپ هاي سيار به در خانه ها مراجعه نخواهند كرد و همچنين  همه افراد تيم داراي كارت شناسايي هستند. به خانم هاي حامله و نيز افراد داراي بيماري هاي خاص ، واكسن تزريق نخواهد شد. براي تزريق به دانش آموزان نياز به رضايت كتبي از والدين نيست. از مردم درخواست مي گردد همكاري لازم را با مامورين ما داشته باشند . “                  

                                    آواي ماركده

تاريخ قوه حافظه انسان

انديشمندان مي گويند ، تاريخ مشعلي است كه دانشمندان به دست افراد بشر داده تا بدان وسيله تاريكي را كه گذشته انسان را در ظلمت خود فرو برده روشن كند و اسرار و شئون مختلف و پيچيده زندگاني مردمان گذشته را بر ما روشن كند تا ما بتوانيم با پندگيري ، تجربه ها را دوباره تجربه نكنيم ؛ چون آزموده را دوباره آزمودن خطاست . وقتي تاريخ ملتها را مي خوانيم به واقعه يا رويدادهايي در تاريخ هر ملتي برخورد ميكنيم كه آن رويداد توانسته تحول عميقي در روابط اجتماعي اقتصادي فرهنگي آن ملت بگذارد و مسير تاريخي اش را تغيير دهد . يكي از اين رويدادها انقلاب كبير فرانسه است كه توانست دگرگوني بزرگي بر جامعه فرانسه ايجاد كند و تاثير آن بر جهان نيز مشهود است. به طوريكه جهان نشان داده، تمام تحولات و دگرگوني هاي اجتماعي كه در هر كشوري رخ داده ريشه در سالهاي پيش از آن رويداد نهفته است، با متراكم شدن ستم ها ، بيدادها ، تبعيض ها ، شكنجه ها ، سركوبها ، حق هاي ويژه ، دخالتهاي بي مورد و بيجا در زندگي خصوصي مردم ، رياكاري ها و مفاسد ديگر كه از طرف خداوندان قدرت بر مردم جامعه روا شده ، بر روي هم توده اي از عدم رضايت ، كينه و نفرت نسبت به حاكمان ظالم در مردم جامعه ايجاد مي كند، چنين جامعه اي كه مردمانش تحت ستم هستند همانند انبار باروتي مي ماند كه نيازمند شعله آتش است.

يكي از اين تحولات و دگرگوني هاي بزرگ در تاريخ پرفراز و نشيب ملت ايران انقلاب مشروطيت است كه حدود يكصد سال قبل در جامعه ايران روي داد و سر منشأ تحولات ژرف و عميقي در انديشه ، خرد ، باور و روش زندگي و شكل حكومت و روابط اجتماعي با مردم ايران شد، تا آن زمان مقامات حكومتي در انحصار شاهزادگان بود هر چند اگر بي لياقت هم بودند ، و چون توده مردم نمي توانستند به مقامات حكومتي راه يابند افرادي از جامعه كه مي خواستند مقام و منزلتي در جامعه داشته باشند و مورد تكريم قرار گيرند در زمره طبقه روحانيت وارد مي شدند ، بقيه مردم هم خود را رعيت و نوكر شاه و پيرو روحانيت مي دانستند. انقلاب مشروطيت ايران در چنين جامعه اي روي داد و امتياز هاي طبقاتي را ظالمانه خواند و اعلام كرد كه مردم رعيت و نوكر شاه نيستند بلكه هر آدمي شهروند جامعه است و داراي حق ، و شاه حق و امتياز برتري ذاتي ندارد و اگر حقي ، مقامي و منزلتي دارد به خاطر اين است كه اين حق و يا منزلت را مردم به او داده اند . تا آن روز تحصيل مخصوص طبقه ممتاز جامعه و افراد روحاني بود. انقلاب مشروطيت تحصيل را عمومي كرد. دختران حق تحصيل نداشتند كه با ايجاد مدارس دخترانه اين تحريم ناميمون هم شكسته شد. وقتي كه رويدادهاي انقلاب مشروطيت را با دقت بخوانيم به تحولات اجتماعي عظيمي كه اين جنبش بر افكار ، انديشه و رفتار و زندگي مردم گذاشته پي خواهيم برد به همين جهت محققين علوم اجتماعي بر اين باور هستند كه نهضت مشروطيت ايران بزرگترين و مهمترين واقعه اي است كه در دوره زندگاني طولاني چندين هزار ساله اين ملت كهنسال پيش آمده است. براي پي بردن به عمق اين گفته توصيه مي گردد كتابهايي كه درباره اين رويداد نوشته شده را عميق مطالعه نماييد تا پي به درستي اين نظريه ببريد. موقعيت روستاي ماركده و روستاهاي پيرامون آن و نيز منطقه در زمان وقوع انقلاب مشروطه و تاثير اين انقلاب بر آنها مي تواند سوژه جالبي براي پژوهش باشد كه جا دارد پژوهشگران جوان روستا آستين همت را بالا بزنند.                                                       به اميد آنروز

منابع مورد استفاده :

 1- انقلاب مشروطه ايران ، دكتر مهدي ملك زاده  2-انقلاب مشروطه ايران ، ژانت آفاري  3- حيات يحيي ، يحيي دولت آبادي  4- تاريخ مشروطه ايران ، احمد كسروي  5- تاريخ هجده ساله آذربايجان ، احمد كسروي

محمد علي شاهسون ماركده

آغاز از خود

آيا هيچ انديشيده ايد كه چه اندازه از نشست ها و گفتگوهاي خانوادگي يا اجتماعي ما به غيبت ، بدگويي و عيب جويي از ديگران صرف مي شود؟ چرا هم نشينيها اين گونه آغاز مي شود و به همين شكل پايان مي پذيرد؟ علت اينگونه سخن گفتن ها چيست ؟ چرا عيب جويي از ديگران شيرين است؟ چرا غيبت بين خانواده ها و گروهها رواج دارد ؟ اشكال در كجاست ؟ انسان تابع و پيروي نيرويي است كه او را به سوي گفتار و كردار مي كشاند. اين نيروي درون فرد اگر منيّت درون باشد شما مي توانيد آنرا ازگفتار و رفتار وي احساس كنيد ، اين شخص مي خواهد تكبر و تفاخر بكند و دست كم به شما بفهماند كه از شما برتر است و هدف از اين كار هميـن علــو و برتري طلبــي است و ديـگر هيچ. اما اگر انسان خود را متواضع ساخت و گذشت و بزرگواري نشانه اي از درون آرام وي شد قدرت متبوع و برتر خود را در وجودي غير از نوع خودش مي يابد ، همان وجودي كه قدرت محدود انسان از قدرت نامحدود است. براي رهيدن از اسارت منيّت بايد از خود آغاز كرد ، وقتي خود را نشناسيم و آن را تعريف نكنيم به ديگران سرگرم مي شويم. غفلت از خود موجب اذيت و ظلم به ديگران مي شود . اين كه اينگونه سخن مي گوييم و اين گونه رفتار مي كنيم به خاطر اين است كه خود را فراموش كرده ايم و تا خود را نشناسيم و نسازيم نمي توانيم به خانواده و محيط اطراف خود تاثير مثبت و مطلوب داشته باشيم. علت همه بدبختي هاي خانوادگي و اجتماعي غفلت از خود و درگير شدن با ديگران است.     

               خانم س.ش

غارت ماركده(قسمت سوم)

 مفهوم واژه ها:

موضوع ديگري را كه بايستي ذكر كرد اين است كه مفهوم بعضي از واژه ها در هر دوره و زماني مي تواند تفاوت داشته باشد . بنابراين بسياري از موضوعها و پديده هايي كه امروزه از ديد ما ستم و سلطه و نادرست است آن روزها يك هنجار اجتماعي تلقي مي شده و امروزه نيز پديده ها و موضوع هايي وجود دارد ، با شكل و نام متفاوت، كه ما از كنار آن مي گذريم ولي بدون شك آيندگان آن را ستم خواهند دانست و ما را نكوهش خواهند كرد. تا چند سال پيش يك آموزگار حق خود مي دانسته در مكتبش دانش آموز درس نخوان و يا بي ادب را چوب و فلك كند و مي گفته ”جور استاد به زمهر پدر “، همه مردم ما هم اين را پذيرفته بودند ولي امروزه ما آن را ستمي بزرگ به دانش آموز و يك روش آموزش نادرست مي دانيم. يك مرد زنش را ملك خود مي دانسته ، او را ضعيفه و ناقص العقل مي خواند ، زن نيز همانند كنيز مرد بود و مرد حرمسرا تشكيل مي داد ، زن را كتك مي زد و اين را حق خود مي دانست و  خود زنان نيز متأسفانه در اثر تلفيق فرهنگ مردسالاري آن را پذيرفته بودند ولي امروزه حداقل روشنفكران آن را ستم مي دانند. رابطه ارباب و رعيتي و يا رژيم ارباب – رعيتي آ‎ن روز يك رابطه اجتماعي عادي و معمول بوده ولي امروزه آن را يك رابطه استثماري و بهره كشي مي دانند ، در آن روز بسياري از مردم بر اين باور بودند كه بايستي حاكم رحم نداشته باشد تا بتواند منطقه را امن كند و استدلالشان اين بود كه :  

تا نباشد چوب تر              فرمان نبر گاو و خر!

در آن روز توي سر و گوش كسي زدن ، ناسزا گفتن از طرف يك فرد قدرتمند به فرد زيردست چندان ستم تلقي نمي شده به همين جهت مردان قدرتمند هميشه تعليمي در دست داشتند ولي امروزه كوچكترين بي احترامي ستم تلقي مي گردد (بعضي از جمله هاي اين قسمت برگرفته شده از خاطرات بازرگان است)، اينها قسمتهايي از بينش مردمان آن روز بوده است كه درخور مطالعه عميق است.

 بهانه غارت ماركده :

مي گويند رضا خان جوزداني به تمام كدخداهاي روستاها نامه نوشته و يا پيامي داده كه فلان روستا چه مقدار پول و آذوقه جمع آوري كرده و بفرستد ، هر روستايي كه خواسته وي را برآورده مي نموده از يورش و غارت در امان بوده و در غير اينصورت آن روستا غارت مي گرديد ، شايد هم همين گونه بوده است ولي آيا اگر روستايي سُيُورسات (علوفه و خواروبار كه براي لشگر فراهم مي آورند) مي داد ، مردمان آن روستا احساس امنيت مي كردند؟ بايد گفت خير ، چون غارتگران يك يا دو دسته نبودند بلكه رضا و جعفر قلي در اين منطقه نام آورتر شده بودند  امّا دسته هاي كوچكتر ديگري نيز وجود داشته است ، و مگر مردم چقدر توانايي داشته اند كه هزينه هاي كلان اين دسته ها و گروهها را فراهم آورند؟ بدين جهت در اين سالها  روستاهايي كه سيورسات داده و يا نداده بودند ، ناچار تفنگچي تهيه نموده و شب و روز از روستا نگهباني مي كردند و شب تا صبح صداي بيدارباش و هوشيارباش از گوشه و كنار روستا ها شنيده مي شد.

پيرمردان مي گويند رضا خان به كدخدا علي ، كدخداي آن روز ماركده ، نامه نوشته كه فلان مقدار آذوقه و پول نقد جمع كرده و بفرستد ولي او از اينكار سرباز زده است ، آيا به توانايي خود جهت مقابله اطمينان داشته ؟ به خصوص گفته مي شده در ماركده چندين قبضه اسلحه و  همچنين تفنگچيان ماهري وجود داشته و يا اينكه احتمال يورش و غارت را نمي داده؟ و يا اينكه به اميد حمايت بختياريان ،حاكمان تازه ارباب شده، بوده است؟

مي توان گفت ماركده اي ها بيشتر به توان خود اطمينان داشتند ، بدينجهت چندين قبضه اسلحه فراهم كرده و در روي كوه سنگر گرفته و احتمالاً روي اين موضوع پيش از آن هم صحبت كرده بودند كه در صورتي كه مورد حمله قرار گيرند كجا بروند ؟ چون مي بينيم همه مردم هماهنگ عمل كرده و به گرمدره رفتند . طبيعتاً بايد اينگونه  باشد كه مردم انتظار كمك از بختياريان را داشته باشند ، چون آنان علاوه بر حاكم ، ارباب هم شده بودند . به همين علت گفته مي شود كه چندين قبضه اسلحه به كدخدا داده بودند ولي هيچگونه نشانه اي كه بختياريانِ حاكم و ارباب كوچكترين توجه و كمكي به مردم غارت زده و گرسنه كرده باشند گفته و يا شنيده نمي شود كه بايد گفت :

تو كز محنت ديگران بي غمي                  نشايد كه نامت نهند آدمي

پس مي توان گفت بيشترين علت ندادن سُيُورسات ماركده اي ها ، پشتگرمي آنها به اسلحه و تفنگچيان خود بوده است. به همين جهت مي بينيم روي كوه سنگر بندي كرده و تفنگچيان آماده داشته اند و آنها هنگام آمدن رضا خان اردوي او را به گلوله بسته اند. پس چهار دليل را مي توان باعث حمله رضاخان به ماركده برشمرد : يكي ندادن سُيُورسات خواسته شده ، دليل دوم وجود مقداري ليره و سكه هاي احمد شاهي بوده كه سردار مكرّم ، پسر سردار محتشم بختياري ،جهت خريد زمين هاي ماركده نزد كدخدا علي به امانت گذاشته بوده و اين خبر به رضا خان رسيده و او درخواست همين پولها را مي كند كه كدخدا علي جواب رد مي دهد ، رضا جوزداني سرانجام به اين پولها دست نمي يابد چون كدخدا علي آنها را زير خاك پنهان كرده بود. دليل سوم كه رضا جوزداني را به اينجا كشاند آوازه پولهاي چند نفر ثروتمند ماركده از جمله حاج طالب بوده كه مردم درباره پولهاي او افسانه مي سرايند، مي گويند يك جوال پول داشته كه زير آن سكه و روي جوال گندم ريخته بوده و بعد از فوت او فرزندان پولها را با ترازو وزن كرده و تقسيم كردند. آقاي جواد شاهسون از قول محمود آهنگر مي گويد : ” روزي من (محمود) براي حاج طالب كار مي كردم شب مرا به خانه اش دعوت كرد. پس از شام از من خواست كه در جابجايي جوال گندم او را كمك كنم. در حين كار متوجه شدم كه زير گندم ها سكّه است، به حاج طالب گفتم ، ايشان گفت :  درست است ولي من به اين جهت تو را انتخاب نمودم كه كاسب و راز نگهدار هستي و از تو انتظار دارم كسي از اين موضوع آگاه نگردد “ . آقاي عليجان شاهسون مي گويد : ”  وقتي كه من بچه بودم از اقوام نزديك كه به خانه حاج طالب رفت و آمد داشتند شنيدم كه مي گفتند حاج طالب پولهايش را در جوال نگهداري مي كند “ .

به همين جهت غارتگران رضا جوزداني خانه حاج طالب را به دقت وارسي نموده و چندين جاي آن را نيز كنده و كاهدان آن را به آتش كشيده تا بلكه پولها را به دست بياورند. دليل چهارم را كه مي توان در كشيده شدن رضا جوزداني به اين منطقه عنوان كرد مخالفت و دشمني و مقابله با بختياريان بوده است.بختياريان علاوه بر حاكم بودن در اين سال تصميم مي گيرند تمام زمين هاي كشاورزي را از مردم خريده تا ضمن حاكم بودن ، مالك و ارباب هم باشند و مردم را يكسره در اسارت خود داشته باشند. درهمان سال غارت ، زمين هاي ماركده توسط بختياريان خريداري و يا بهتر بگوييم تصاحب شده بود و ممكن است رضا جوزداني در ضمن غارت ماركده خواسته باشد هم قدرت خود را به بختياريان بكشد و هم خسارات مالي به آنها بزند چون مي بينيم تمام بوته هاي خشخاش را از بين برده و نابود كرده و اسبان خود را در مزارع جو و گندم چرانده و آنها را پايمال نمودند.

     ادامه دارد…                          محمد علي شاهسون ماركده

توضيح آوا در مورد مقاله وارده
آقاي امين عرب

مقاله شما با نام (بارقه ، دختري از تبار ياس ها ) رسيد از انتخاب و ارسال اين داستان شيرين براي آواي ماركده چنين بر مي آيد كه فردي با ذوق و سليقه هستي . اميدوارم ذوق و استعداد هنري خود را در راه خلق آثار هنري همچون داستان بكارگيري ، تا در آينده بتواني فردي خلاق باشي . از آنجا كه داستان حاوي نامه شما رو نويسي بود از چاپ آن معذوريم .

متذكر مي گرديم در همين روستاي ماركده ده ها زن دلير هست داراي سرگذشت ، خاطره و آرزوهاي والا ؛ كه ميتواني تحقيق كني و سرگذشت آنها را به صورت داستان بنويسي تا هم خلاقيت هاي هنري خود را به نمايش بگذاري و هم روستا و مردمان آن را جاودانه كني .

آواي ماركده

تفاوت لهجه با تخريب كلمات

انسان بدليل اجتماعي بودنش و براي ارتقاي سطح زندگي اجتماعي و رفع نيازهايش نيازمند گفتگو و همفكري با ديگر اعضاي اجتماع مي باشد. در اين ميان نقش زبان نمايان مي گردد ، هر زباني كه به سادگي و سهولت اين ارتباط را برقرار كند موفق خواهد بود. نوع زباني كه از دير باز در كشور ما برگزيده شده است فارسي است اما در اثر عواملي مانند مهاجرت ، تهاجم ، … در بعضي مناطق از كشورمان زبانهاي تركي ، كردي ، لري ، عربي ،… رواج پيدا كرده است. در استان چهار محال زبان تركي و لري و فارسي متداول مي باشد. هر زباني با توجه به قوميت ، منطقه جغرافيايي ، … حالت ويژه اي به خود گرفته است كه به آن لهجه مي گويند مانند لهجه تركي آذري ، تركي استامبولي ، كردي كرمانشاهي ، …               
ازدواجهاي بين قومي ، مهاجرت روستائيان به شهر ها ، ارتباطات ، … سبب تداخل لهجه ها و گاه زبانها شده است مثلاً تداخل زبان تركي و فارسي (ترك هايي كه فارسي هم صحبت مي كنند)،…
در اين ميان ماركده نيز مستثني نمانده است و در آن زبان و فرهنگ تركي رنگ باخته است ، هستند خانواده هايي كه ياد دادن زبان تركي را به فرزندان خود عار مي دانند و سعي در ياد دادن زبان فارسي به او مي كنند. تأسف بارتر از اين ، تلفظ ناصحيح كلمات فارسي در بين عوام و گاه تحصيل كردگان جامعه ماركده مي باشد.نمونه هايي از اين كلمات در ذيل آمده است :

تلفظ صحيحتلفظ ناصحيح تلفظ صحيحتلفظ ناصحيح
پولكجافاطمهنذريمسجدچوبآبتوتپيلكوجهفاطامهنرزيمچّدچوقاُتيت ظرفسيمانآردتنوربودسطلپشه…درفسمندآرتتنديربيدسلطپخشه…

بياييد ابتدا با ياد دادن زبان تركي و سپس تلفظ صحيح كلمات فارسي ، دو زبان تركي و فارسي را به طور همزمان و صحيح به فرزندانمان بياموزيم

ابوالفضل شاهسون ماركده                                             

مقاله وارده

در پي  درج مطلبي با عنوان محيط سالم – زندگي سالم در شماره قبلي آواي ماركده ، ذكر نكات زير لازم و ضروري به نظر مي رسد كه با اجراي دقيق آنها توسط همه اهالي روستا زندگي سالمي را خواهيم داشت- ابتدا اميد است با ياري فكري و مالي تك تك اهالي روستا طرح جمع آوري زباله خانگي كه امري بسيار لازم و حساس و بسود فرد و جامعه است با مشكل حادي روبرو نشود و بايد به همه دست اندركاران و مجريان خسته نباشيد گفت -.

نكته اول: با  وجود اجراي كامل طرح فوق هنوز عده اي از اهالي روستا بر حسب عادت گذشته و كم اهميت دانستن مسئله بهداشت اجتماعي روستا ، كود هاي حيواني را براي مدت زمان طولاني (هفته ها ، ماهها و حتي سالها) جلوي منازل خود در كوچه و خيابان انبار مي كنند و از آنجا كه اين كودها به طور طبيعي داراي انواع گازهاي سمي ، انگل و ميكروب مي باشند اين مسئله براي بهداشت عمومي روستا يك معضل بسيار مهمي است.

نكته دوم : سگهاي ولگرد و خانگي ، بخصوص نوع ولگرد آنها براي بهداشت روستا خطرناك هستند ( جداي از بيماري هاري كه مي توانند داشته باشند كه يك بيماري كشنده است) و مدفوع و ادرار آنها داراي انواع انگلها و ميكروبهاي خطرناك مي باشد ، متاسفانه مدفوع اين حيوانات در جاي جاي روستا مشاهده مي شود و كمتر كسي اقدام به جمع آوري و دفن آنها مي نمايد و در نتيجه اثر به جا مانده از اين گونه سگها با خاك كوچه و خيابان مخلوط شده و با وزش باد ملايمي به صورت گرد و غبار در فضا پراكنده  شده و وارد بدن همه ما مي شود و زمينه ايجاد انواع بيماري ها را فراهم مي آورد، حتي گاهاً ديده شده كه بچه هاي كوچك با اين مواد زايد بازي مي كنند.

حال سئوال اين است وظيفه چه كسي و يا چه نهادي است كه روستا را از وجود سگهاي ولگرد پاكسازي نمايد ؟

                           يك شهروند

شهروند مسئول

حدود 7 ماه است كه دوره دوم شوراي اسلامي ماركده شروع به كار نموده است. اعضاي شوراها همانند ديگر انسانها ممكن است در بعضي جاها خطا و يا كم كاري داشته و يا به وظايف خود آشنا نبوده و يا اقدام نكرده باشند و يا آن برنامه ريزي دورانديشانه را براي آينده روستا ترسيم نكرده و پيگير نبوده باشند و يا … .

 در اين 7 ماه به گوش بوده ام تا يك يا چند نفر از همشهريان خوبم با مراجعه حضوري و يا كتبي و يا تلفني از من سئوال كنند و يا انتقاد كنند و يا بخواهند كه فلان مسئله سرانجامش چه شد ؟ و يا …

 ولي مثل اينكه تمام همشهريان به خواب رفته اند و رسالت خود را با ريختن برگ راي خود به صندوق خاتمه يافته تلقي كرده اند كه حكايت از پويايي و آگاه بودن و فعال بودن اعضا جامعه ندارد و از اين رو باعث تاسف است. بايد دانست به علت عدم پويايي و هوشياري تك تك مردم جامعه ، زيان بزرگي به روند پيشرفت و توسعه روستا خواهد خورد. لازمه پيشرفت روستا انتقاد ، پرسيدن ، خواستن از افرادي است كه در سرنوشت روستا نقش دارند. براي سهولت و گسترش فرهنگ نقادي ، نشريه آواي ماركده فراهم شد تا دوستان بويژه تحصيل كردگان روستا ديدگاهها و انتقادهاي خود را درباره موضوع ها ، مشكلات ، نارسايي ها و نيازهاي مرتبط با روستا را مطرح نمايند ولي متاسفانه جوانان تحصيل كرده ما هم آن پويايي لازم را از خود نشان نداده و رسالت و نقش و تعهد اجتماعي خود را فراموش كرده اند، اين در حالي است كه به طورغير شفاف شنيده مي شود كه حرفها ، درددلها ، مشكلات و نارسايي هايي در روستا هست كه مي توان علت ها و مسئولين بوجود آورنده اين كوتاهي ها و نارسايي ها را نقد كرد.

 ممكن است گفته شود همه مردم كه سواد ندارند كه بخواهند نظر و يا انتقاد خود را بنويسند ، در جواب مي گويم انتقادها و سئوالها و خواسته هاي خود را شفاهي بگوييد من آنها را تدوين و چاپ و به گوش مسئول مربوطه خواهم رساند. خوشبختانه تلفن ، اين وسيله ارتباطي، در خانه و كنار دست همه هست و مي توان همان وقت كه در خانه در حال تماشاي تلويزيون خود هستيد با اين وسيله انتقاد خود را مطرح نمايند و با اين كار نشان بدهيم تك تك مردم ماركده انسان هاي پويا ، مسئول و آشنا به وظايف انساني و اجتماعي خود و يك شهروند مسئول مي باشند.
محمد علي شاهسون